حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) / نبوت/ امامت و ولایت/ اهلبیت/ مدینةالنبی/ مسجدالرسول / حضرت محمد/ محمدبن عبدالله/ حضرت رسول/ پیامبر اکرم/ پیامبر اعظم/ پیامبر خاتم/ خاتم المرسلین/ خاتم رسل/ خاتم پیغمبران/ خاتم انبیاء/ رسول اکرم/ رسول اعظم/ نبی اکرم/ حضرت خاتم/ حضرت ختمی مرتبت/ ابالقاسم
در عالم وجود، از اوّل خلقت تا آخر، موجودی با عظمت پیامبر اسلام آفریده نشده است
عظمت حادثهی ولادت پیغمبر به قدر علوّ مرتبهی پیغمبر است؛ همان رتبهی عظیمی که در عالم وجود، از اوّل خلقت تا آخر، خدای متعال موجودی با این عظمت نیافریده است؛ و عظمت امانتی که خداوند بر دوش او گذاشته است؛ که به خاطر این امانت بزرگ، خدای متعال میفرماید: لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم؛ (1) منّت میگذارد بر بشریّت؛ عظمت، این جوری است. خداوند متعال، کتاب مکنون را بر قلب مقدّس پیغمبر نازل کرد، بر زبان مطهّر و پاکِ آن بزرگوار جاری کرد؛ برنامهی سعادت بشر را به طور کامل به او سپرد، بر دوش او گذاشت و او را مأمور کرد که این برنامه را، هم عمل کند، هم ابلاغ کند، هم از پیروان خود مطالبه کند.
خب، حالا ما پیروان همین پیغمبریم؛ ما خودمان را منتسب به این پیغمبر میدانیم. وظیفهی ما چیست؟ در هر دورهای از دورههای زمان وظیفهی مؤمنین این است که ببینند در چه موقعیّتی قرار دارند و دین از آنها چه میخواهد و چه مأموریّتی را بر عهدهی آنها میگذارد؛ آنچه باید به آن بیندیشند و آنچه باید به آن عمل کنند؛ این را در هر دورهای باید بفهمند. خب، در این زمینهها علما و روشنفکران دینی بحث زیاد کردهاند و حرفها زدهاند و بحثها کردهاند.1400/08/02
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 164
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه:
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
لینک ثابت
صبر و عدل و اخلاق، سه خصلتی که از پیامبر باید الگو بگیریم
و امّا آنچه مربوط به کشور ما است. اگر چه مخالفین، دشمنان دین و پیروان آمریکا سالهای سال در این کشور حکومت میکردند امّا مردم همیشه مؤمن بودهاند؛ ملّت ایران بحمدالله از قدیم هم این جور بوده است، امروز هم از همیشه بیشتر و بهتر خودمان را پیرو پیغمبر میدانیم. خب پیروی چه جوری است؟ کلمهی «پیروی» را هم دقّت کنید؛ یعنی در پی او روان شدن، در پی او حرکت کردن. چه جوری حرکت کنیم؟ قرآن هم این را از ما خواسته: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِر؛ (1) اسوه یعنی الگو؛ خب ما بایستی دنبال این الگو حرکت کنیم و خصوصیّاتی که او در عمل داشت، آن خصوصیّات را در عملمان ایجاد کنیم؛ در خصوصیّاتی که در اخلاق داشت، از او تبعیّت کنیم که البتّه با این وسعت، کار هر کسی هم نیست؛ یعنی ماها خیلی کوچکتر از آن هستیم که بخواهیم با این وسعت حرکت بکنیم، لکن باید تلاش بکنیم در این زمینه.
خب، خصال حمیدهی پیغمبر یکی دو تا ده تا که نیست؛ از همسر مکرّم پیغمبر دربارهی اخلاق پیغمبر سؤال کردند، فرمود: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛ قرآن مجسّم، پیغمبر است؛ این که خب باب وسیعی است.
من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کردهام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق.
صبر در زندگی پیغمبر یک چیز برجستهای است؛ البتّه دربارهی صبر، مفهوم صبر و وظیفهی صبر در جاهای مختلف قرآن دهها آیه هست امّا آن صبری هم که مربوط به پیغمبر است زیاد است؛ بیش از ده مورد ــ شاید حدود بیست مورد ــ خطاب به پیغمبر در مورد صبر هست. مهم این است که از اوّل بعثت، خدای متعال دستور صبر به پیغمبر داده است؛ در سورهی مدّثّر: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر، (3) در سورهی مزّمّل: وَاصبِر عَلیٰ ما یَقولون؛ (4) ــ و سورهی مدّثّر و مزّمّل جزو اوّلین سورههایی است که بر پیغمبر نازل شده ــ از همان قدم اوّل، خدای متعال به پیغمبر میگوید باید صبر داشته باشی. بله، من اینجا یادداشت کردهام که قریب به بیست جا خطاب به پیغمبر، امر به صبر شده: «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّک» (5) تا موارد متعدّد دیگر. صبر یعنی چه؟ صبر یعنی پایداری. معروف است، در روایاتِ متعدّد هم هست که صبر تقسیم میشود به صبر عن المعصیة، صبر علی الطّاعة و صبر در مقابل حوادث. (6) خب صبر یعنی پایداری؛ در مقابل میل به گناه، انسان پایداری کند؛ در مقابل بیحالی و بیکاری و تنبلی به انجام وظیفه، انسان پایداری کند؛ در مقابل دشمن پایداری کند؛ در مقابل مصائب گوناگون، خودش را حفظ کند، نفْسش را حفظ کند، پایداری کند؛ این معنای صبر است؛ صبر یعنی پایداری. ما امروز بیش از همه چیز احتیاج داریم به پایداری.
شما مسئولینی که در اینجا تشریف دارید و مسئولین کشور در همهی ردهها، آنچه از همه چیز برایتان مهمتر است صبر است. بایستی پایداری کنید، مقاومت کنید، فشارها را تحمّل کنید، مشکلات را تحمّل کنید و راه را ادامه بدهید؛ متوقّف نباید بشوید. لازمهی صبر و پایداری برای من و شما که مسئولیم در این کشور، این است که متوقّف نشویم؛ حرکت نباید توقّف پیدا کند، باید ادامه پیدا کند؛ این صبر است. لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛ (7) این میشود پیروی از پیغمبر.
دوّم، عدل و عدالت. یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ (8) اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛ (9) این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همهی عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالمترین قدرتهای عالم و عناصر شریر عالم نمیتوانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضیها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم میکنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم میداند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بیعدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛(10) با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفهی دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجهی اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که میگیرید، هر مقرّرهای که انجام میگیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنید، چه در دولت، چه در بخشهای مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهمترین چیزهایی که مورد نظر قرار میدهید باید مسئلهی عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام میگیرد، این قانون جوری اجرا میشود که بر طبق عدالت باشد.
این هم مطلب دوّم که اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، توجّه بشود که عدالت فقط هم عدالت در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه چیز است؛ عادلانه برخورد کردن [در همه چیز]. امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بیعدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بیعدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. این هم مسئلهی عدالت.
سرانجام مسئلهی اخلاق؛ پیروی از پیغمبر در اخلاق که خدای متعال فرمود: «وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم»؛ (11) چیزی را که خدای خالق عظمت عظیم بداند، این دیگر از لحاظ عظمت فوقالعاده است: وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیم. این اخلاق بایستی برای ما به عنوان یک دستورالعمل همواره مورد نظر قرار داده بشود. اخلاق اسلامی [داشته باشیم]: تواضع داشته باشیم، گذشت داشته باشیم ــ اینها اخلاق اسلامی است ــ سهلگیری در مسائل شخصی داشته باشیم. در مسائل عمومی و آنچه به حقوق مردم و حقوق عمومی و حقوق دیگران مربوط است، نه، سهلانگاری جایز نیست امّا در مسائل شخصی سهلانگاری داشته باشیم، سهلگیری داشته باشیم؛ احسان، پرهیز از دروغ، پرهیز از تهمت، پرهیز از سوءظنّ به مؤمن، گذشت از مؤمنین. در یکی از دعاهای صحیفهی سجّادیّه(12) عمدهی مضمون این دعا همین است که پروردگارا! هر کسی که به من ظلم کرده، به من [مطلب] ناروایی نسبت داده، کار خلافی کرده، من مظلمهای بر گردن او دارم، از او گذشتم؛ این دعای امام سجّاد در صحیفهی سجّادیّه است. اینها است دیگر؛ بایستی وظایفمان را عمل کنیم.1400/08/02
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا
ترجمه:
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
4 )
سوره مبارکه المزمل آیه 10
وَاصبِر عَلىٰ ما يَقولونَ وَاهجُرهُم هَجرًا جَميلًا
ترجمه:
و در برابر آنچه (دشمنان) میگویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین!
5 )
سوره مبارکه القلم آیه 48
فَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ وَلا تَكُن كَصاحِبِ الحوتِ إِذ نادىٰ وَهُوَ مَكظومٌ
ترجمه:
اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهی [= یونس] مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی شد) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند.
6 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 91؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج79، ص: 139؛
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.
ترجمه:
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:، صبر بر سه قسم است: صبر در مصيبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه، پس هر كه بر مصيبت صبر كند تا آن را با تسلى خوبى رد كند، خدا برايش 300 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان آسمان و زمين باشد و هر كه بر طاعت صبر كند خدا برايش 600 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان قعر زمين تا عرش باشد و هر كه از گناه صبر كند، خدا برايش 900 درجه نويسد كه ميان هر دو درجه باندازه فاصله ميان قعر زمين تا پايان عرش باشد.
8 )
سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
9 )
سوره مبارکه الشورى آیه 15
فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ
ترجمه:
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!»
10 )
سوره مبارکه المائدة آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!
12 )
الصحيفة السجادية، ص: 168 - دعای 39
(39) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي طَلَبِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ:)
... اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي، وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ، وَ أَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ وَ عَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعَائِي لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّك...
ترجمه:
بار خدايا، هر بندهاى كه درباره من مرتكب عملى شده كه تو آن را نهى كردهاى، يا در آنچه تو منع فرمودهاى پرده حرمت من دريده، و اينك كه حق مرا ضايع كرده در گذشته، يا هنوز زنده است و حقى از من بر گردن اوست، او را در اين ستمى كه بر من روا داشته و اكنون گريبانگير اوست بيامرز، و در حقى كه از من تباه كرده عفو نماى.
بار خدايا، اگر در حق من خلافى به جاى آورده است، او را سرزنش مكن. اگر به سبب آزار من گناهى بر اوست، او را رسوا مساز. اى خداوند، اين عفو و گذشت مرا و اين صدقهاى را كه به آنان ارزانى داشتهام پاكترين صدقه بخشندگان و برتر از هر صله و عطيهاى قرار ده كه براى تقرب جستن به تو ارزانى شده است.
آن سان كه من از آنان در گذشتهام، تو نيز از من در گذر و آن سان كه من در حق آنان دعاى خير كردهام تو نيز رحمت خود از من دريغ مدار، تا هم من و هم ايشان به بركت فضل و احسان تو به سعادت رسيم و رهايى يابيم.
لینک ثابت
پیامبر اسلام علاقهمند به سرنوشت همه آحاد بشر است
در مورد پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قرآن آیات متعدّدی وجود دارد؛ بعضی از این آیات خیلی تناسب روشنی با وضع کنونی بشر پیدا میکند که وقتی انسان آیه را میخواند، میبیند کأنّه همین امروز و برای بشرِ امروز نازل شده. یک آیه، این آیهی شریفه است که در سورهی برائت است: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم؛(۱) که این دو جملهی اوّل آیه مربوط به همهی آحاد بشر است؛ کما اینکه در آیهی دیگر هم میگوید: یـاَیـُّهَا النّاسُ اِنّی رَسولُ اللهِ اِلَیکُم [جَمیعًا]؛(۲) همهی بشر مخاطب پیامبر اکرمند. این دو جمله، دو جملهی خیلی مهمّی است: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم؛ رنج شما آحاد بشر بر پیامبر اعظم گران میآید و او از رنج شما رنج میبرد؛ بعدی «حَریصٌ عَلَیکُم»؛ دلسوز شما است، مشتاق شما است، علاقهمند به سرنوشت شما است؛ این خطاب به همهی آحاد بشر است.
امروز جامعهی بشری مصداق این خطاب است، یعنی تناسب این خطاب با وضع امروز جامعهی بشری تناسب زیادی است؛ واقعاً میتوان گفت که امروز بشر، بیش از همیشهی تاریخ دچار رنج است. خب نابرابری هست، جنگ هست، جنگافروزی هست، مادّیگرایی افراطی هست که کمتر در دورههای تاریخ، این چنین گرایش مادّیای در بین آحاد بشر به این شدّت وجود داشته باشد؛ استفاده از علم و فنّاوری هست برای سرکوب ملّتها؛ طغیانگری هست، شرارت هست، طواغیت هستند.1399/08/13
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 128
لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه:
به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 158
قُل يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّي رَسولُ اللَّهِ إِلَيكُم جَميعًا الَّذي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۖ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ يُحيي وَيُميتُ ۖ فَآمِنوا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذي يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِماتِهِ وَاتَّبِعوهُ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ
ترجمه:
بگو: «ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم؛ همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین، از آن اوست؛ معبودی جز او نیست؛ زنده میکند و میمیراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبر درس نخواندهای که به خدا و کلماتش ایمان دارد؛ و از او پیروی کنید تا هدایت یابید!»
لینک ثابت
روح مطهّر نبیّ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است
خب بعضی از اینها [از جمله] نابرابری، تبعیض، عدم عدالت، وجود طواغیت همیشه در طول تاریخ بوده است، مال امروز نیست منتها امروز برای اِعمال این قدرت طاغوتی از ابزار علم دارد استفاده میشود، از فنّاوری دارد استفاده میشود ؛ یعنی مثلاً فرض کنید که فرعون میگفت «اَلَیسَ لی مُلکُ مِصر»؛(1) خیلی خب، در محدودهی مصر هر غلطی میخواست میکرد. امروز آمریکا که همان فرعونِ آن روزِ مصر است، به کشور آمریکا اکتفا نمیکند و نمیگوید «الیس لی ملک آمریکا»! [بلکه] بلند میشود میآید وارد کشورهای دیگر میشود، جنگ درست میکند، تسلّط پیدا میکند، پایگاه میسازد؛ یعنی وضع این جوری است و کاری که امروز طواغیت با استفادهی از دانش بشری و پیشرفت دانش میکنند، تبعیضی که هست، نابرابریای که هست، جنگ افروزیای که هست، از همیشه بیشتر است. واقعاً «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛(2) روح مطهّر نبیّ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است؛ و مشتاق سعادت بشر است و مشتاق هدایت بشر است و به معنای واقعی کلمه مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت بشود، به صراط مستقیم هدایت بشود و به سرانجامی که به نفع او است برسد.
یک نکتهای که در این آیهی شریفه هست، این است که این آیه در آخر سورهی برائت است. سورهی برائت، سورهی جنگ است، سورهی برائت از کفّار است، سورهی امر به مبارزه و مانند اینها است؛ در آخر این سوره این جور میفرماید: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم، خطاب هم که گفتیم به همهی آحاد مردم است. از این یک نکتهای میشود استفاده کرد و آن ،این است که آن خطابهایی که وجود دارد، مربوط به آحاد بیخبر و غافل غیرمسلمان نیست، مربوط به سران کفر است، مربوط به سران استکبار است. خطاب به آن تشکیلاتی است که مسلّط بر سرنوشت جوامع بشریاند که قرآن در یک جا از آنها تعبیر کرده است به «ائمّهی کفر»: فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمٰنَ لَهُم؛(3) یک جا هم در سورهی قصص به ائمّهی یدعون الی النّار [تعبیر کرده]: «وَ جَعَلنٰهُم اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»(4) که مردم را به جهنّم میکشانند و دعوت به جهنّم میکنند. در واقع آن حدّت و شدّتی که قرآن در قبال دشمنان اسلام و کفّار ابراز میکند، در مقابل آن جریانها است. آحاد مردم کفّار، [یعنی] آنهایی هم که دنبال حقّند، مایل به حقّند، عنادی ندارند، غرضی ندارند، همان کسانی هستند که مخاطب آن جملهی زیبا و شریف هستند: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم.
امروز دشمن اسلام و آن دشمن اصلی، آن «اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»، همین استکبار و صهیونیسم است؛ اینها هستند که در واقع دارند با اسلام با همهی وجود خودشان مقابله میکنند و معارضه میکنند. آخرین نمایش این معارضه هم همین نمایشی است که متأسّفانه هفتهی قبل در پاریس اتّفاق افتاد. این نمایش زشتی که در پاریس نشان داده شد،خیلی قابل توجّه و قابل دقّت است.1399/08/13
1 )
سوره مبارکه الزخرف آیه 51
وَنادىٰ فِرعَونُ في قَومِهِ قالَ يا قَومِ أَلَيسَ لي مُلكُ مِصرَ وَهٰذِهِ الأَنهارُ تَجري مِن تَحتي ۖ أَفَلا تُبصِرونَ
ترجمه:
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟
2 )
سوره مبارکه التوبة آیه 128
لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه:
به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
3 )
سوره مبارکه التوبة آیه 12
وَإِن نَكَثوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا في دينِكُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهونَ
ترجمه:
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!
4 )
سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه:
و آنان [= فرعونیان] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت میکنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!
لینک ثابت
خداوند از پیغمبرانِ دیگر نسبت به مبعث پیغمبر اسلام میثاق گرفته است
مبعث روز بسیار باعظمتی است؛ اهمّیّت مبعث را باید بفهمیم، بدانیم. مبعث پیغمبر اسلام حادثه و واقعهای است که خداوند متعال از پیغمبرانِ دیگر نسبت به این واقعه میثاق گرفته است، تعهّد گرفته است. وَ اِذ اَخَذَ اللهُ میثاقَ النَّبِیّینَ لَما ءاتَیتُکُم مِن کِتٰبٍ وَ حِکمَةٍ ثُمَّ جاٰءَکُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِه! وَ لَتَنصُرُنَّه؛(1) [طبق] این آیهی شریفه، خدای متعال از پیامبرانِ بزرگِ طولِ تاریخ تعهّد گرفته است که به پیغمبر اسلام که مثل امروزی مبعوث میشود، هم ایمان بیاورند، هم او را یاری کنند. خب ایمان که معلوم است. یاری به معنای این است که او را به کسان خودشان، به امّت خودشان، به پیروان خودشان معرّفی کنند و از آنها بخواهند که به او بگروند و ایمان بیاورند؛ حدّاقلّ نصرت پیغمبران این است؛ خداوند این را از اینها پیمان گرفته. لذا شما ملاحظه میکنید در یک آیهای از قرآن [میفرماید]: اَلَّذی یَجِدونَه مَکتوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیل؛(2) یعنی نام و نشان و خصوصیّات پیغمبر ما، در تورات و انجیلِ تحریفنشده وجود داشته است. یا در یک آیهی دیگر، خداوند از قول حضرت عیسیٰ میفرماید: وَ اِذ قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ یٰبَنی اِسراءیلَ اِنّی رَسولُ اللهِ اِلَیکُم مُصَدِّقًا لِما بَینَ یَدَیَّ مِنَ التَّوریٰةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسولٍ یَأتی مِن بَعدِی اسمُه اَحمَد؛(3) حضرت عیسیٰ اسم این بزرگوار را هم بیان میکنند. این بنابراین یک حادثهی این چنینی است که در نهجالبلاغه هم به همین اشاره شده، که حضرت میفرمایند: اِلی اَن بَعَثَ اللَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَهِ صلّی الله علیه و آله لِاِنجازِ عِدَتِه وَ تَمامِ نُبُوَّتِه مَأخُوذاً عَلَی النَّبیّینَ مِیثاقُه؛(4) یعنی از پیغمبران خدای متعال میثاق گرفته است، تعهّد گرفته است که با او این گونه رفتار بکنند.1399/01/03
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 81
وَإِذ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ النَّبِيّينَ لَما آتَيتُكُم مِن كِتابٍ وَحِكمَةٍ ثُمَّ جاءَكُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ ۚ قالَ أَأَقرَرتُم وَأَخَذتُم عَلىٰ ذٰلِكُم إِصري ۖ قالوا أَقرَرنا ۚ قالَ فَاشهَدوا وَأَنا مَعَكُم مِنَ الشّاهِدينَ
ترجمه:
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند، از پیامبران (و پیروان آنها)، پیمان مؤکّد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکّد بستید؟» گفتند: «(آری) اقرار داریم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.»
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
3 )
سوره مبارکه الصف آیه 6
وَإِذ قالَ عيسَى ابنُ مَريَمَ يا بَني إِسرائيلَ إِنّي رَسولُ اللَّهِ إِلَيكُم مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيَّ مِنَ التَّوراةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسولٍ يَأتي مِن بَعدِي اسمُهُ أَحمَدُ ۖ فَلَمّا جاءَهُم بِالبَيِّناتِ قالوا هٰذا سِحرٌ مُبينٌ
ترجمه:
و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیقکننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات] میباشم، و بشارتدهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»!
4 )
خطبه 1 :از خطبههاى آن حضرت است كه در آن ابتداى آفرينش آسمان و زمين و آدم را توضيح مىدهد و يادى از حج مىكند
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ
فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ:
أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ لْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ
فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ
وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ:
كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ
خلق العالم
أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا:
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ
فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ
فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ
الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ
ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا
وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا
وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا
فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ
فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ
وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ
تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ
حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ
فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ
جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً
وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً
بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا
وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا
ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ
وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ.
خلق الملائكة
ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ
مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ
وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ
وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ
وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ
لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ
وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ
وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ
وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ
وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ
وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ
وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ
وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ
وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ
نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ
مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ
مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ
لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ
وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ
وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ
وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ
صفة خلق آدم ( عليهالسلام )
ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ
وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ
فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ
أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ
لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ
ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ
إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا
وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا
وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا
وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا
وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ
وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ
وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ
وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ
فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ
اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ
فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ
فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ
فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ
فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ
وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً
ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ
وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ
اختيار الأنبياء
وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ
وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ
وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ
فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ
لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ
وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ
وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ
مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ
وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ
وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ
رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ
مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ
أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ
عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ
وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ
مبعث النبي
إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ( صلىاللهعليهوآلهوسلم )لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ
كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ
بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ
أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ
فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ
ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ ( صلىاللهعليهوسلم )لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ
وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً ( صلىاللهعليهوآله )
وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا
إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ
القرآن و الأحكام الشرعية
كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ
مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ
بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ
عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ
وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ
وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ
وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ
وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ
وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ
و منها في ذكر الحج
وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ
يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ
وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ
وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ
وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ
يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ
جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً
فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ
فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ
ترجمه:
خداى را سپاس كه گويندگان به عرصه ستايشش نمىرسند
و شماره گران از عهده شمردن نعمتهايش بر نيايند
و كوشندگان حقّش را ادا نكنند
خدايى كه انديشههاى بلند او را درك ننمايند،
و هوشهاى ژرف به حقيقتش دست نيابند،
خدايى كه اوصافش در چهار چوب حدود نگنجد،
و به ظرف وصف در نيايد،
و در مدار وقت معدود، و مدت محدود قرار نگيرد.
با قدرتش خلايق را آفريد،
و با رحمتش بادها را وزيدن داد،
و اضطراب زمينش را با كوهها مهار نمود.
آغاز دين شناخت اوست،
و كمال شناختش باور كردن او،
و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او،
و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او،
و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست،
چه اينكه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است،
و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است.
پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده،
و هر كه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته،
و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته،
و هر كه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده،
و هر كه حقيقت او را نفهميد برايش جهت اشاره پنداشته،
و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده،
و هر كه محدودش بداند چون معدود به شمارهاش آورده،
و كسى كه گويد: در چيست حضرتش را در ضمن چيزى در آورده،
و آن كه گفت: بر فراز چيست آن را خالى از او تصور كرده.
ازلى است و چيزى بر او پيشى نجسته،
و نيستى بر هستىاش مقدم نبوده،
با هر چيزى است ولى منهاى پيوستگى با آن، و غير هر چيزى است امّا بدون دورى از آن،
پديد آورنده موجودات است بىآنكه حركتى كند و نيازمند به كار گيرى ابزار و وسيله باشد،
بيناست بدون احتياج به منظرگاهى از آفريدههايش،
يگانه است چرا كه او را مونسى
نبوده تا به آن انس گيرد و از فقدان آن دچار وحشت شود.
آفرينش جهان
بىسابقه ماده و مواد مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد،
بدون به كار گيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش،
و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورده،
و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد.
موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد،
و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد،
ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود،
در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا،
و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزا و جوانب همه آنها آگاه و آشنا بود.
سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را باز گشود، و فضاهاى خالى را در آن ايجاد كرد.
آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد،
به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلط داد، و باد را براى حفظ حدود و جوانب آب قرين گماشت.
فضا در زير باد
نيرومند گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان.
سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد،
و پيوسته ملازم تحريك آبش قرار داد،
و آن را به تندى و زانيد، و از جاى دورش بر انگيخت،
آن را به برهم زدن آب متراكم، و بر انگيختن امواج درياها فرمان داد.
باد فرمان گرفته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد،
و آن گونه كه در فضاى خالى مىوزد بر آن سخت وزيد،
اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مىگرداند،
تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم كف كرد،
آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت،
پايينترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده،
و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ و طاقى بر افراشته قرار داد،
بدون ستونى كه آنها را بر پا دارد،
و بى ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند.
آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد،
و آفتاب فروزان و ماه درخشان را در آن كه فلكى گردان و سقفى روان و صفحهاى جنبان بود روان ساخت
آفرينش فرشتگان
سپس ميان آسمانهاى بلند را از هم گشود، و از فرشتگان مختلف خود پر كرد.
گروهى در سجدهاند و آنان را ركوعى نيست،
برخى در ركوعند بدون قدرت بر قيام،
و عدهاى بدون حركت از جاى خود در حال قيامند،
و شمارى منهاى ملالت و خستگى در تسبيحاند،
خواب در ديده، بيهوشى در عقل،
سستى در كالبد، و غفلت فراموشى به آنان راه ندارد.
و برخى امين وحى خداوند، و زبان گويا به سوى پيامبران،
و واسطه اجراى حكم و امر حقاند.
گروهى محافظان بندگان از حوادث،
و دربانان درهاى بهشتهايند.
بعضى قدمهايى ثابت در قعر زمينها، و گردنهايى بالاتر از برترين آسمان،
و هيكلهايى از پهندشت هستى گستردهتر،
و دوشهايى مناسب پايههاى عرش دارند،
ديدگانشان در برابر عظمت عرش به زير افتاده،
و در زير آن جايگاه در بالهاى خود پيچيدهاند،
بين آنان و موجودات ما دونشان حجابهايى از عزت و پردههايى از قدرت افكنده شده،
در خيال خود براى خداوند
صورتى تصوير ننمايند،
و صفات او را چون اوصاف مخلوقات نينگارند،
و به اماكن محدودش نسازند،
و او را به همانند و امثال اشاره نكنند
قسمتى از اين خطبه در وصف آفرينش آدم (ع)
سپس خداوند سبحان از قسمتهاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاك و خالص شد،
آن گاه آن مادّه خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده در آورد،
سپس از آن گل صورتى پديد كرد داراى جوانب گوناگون و پيوستگىها، و اعضاى مختلفه و گسيختگىها.
آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت، و محكم و نرم ساخت تا خشك و سفالين شد،
و او را تا زمان معين و وقت مقرر به حال خود گذاشت.
سپس از دم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد
داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد،
و اعضايى كه به خدمت گيرد،
و ابزارى كه زندگى را بچرخاند،
و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد
و مزهها و بوها و رنگها و جنسهاى گوناگون را از هم باز شناسد،
در حالى كه اين موجود معجونى بود از طينت رنگهاى مختلف، و همسانهايى نظير هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشكى و ناخوشى و خوشى.
از فرشتگان خواست به اداى امانتى كه نزد آنان داشت، و وفا به عهدى كه به آنان سفارش كرده بود در انجام سجده بر آدم و فروتنى براى اكرام به او اقدام نمايند،
در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده كنيد. همگان سجده كردند جز ابليس»
كه غرور و تكبر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش احساس عزت و برترى نمود، و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بىمقدار شمرد.
خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعدهاش مهلت داد،
به او گفت: «تو از كسانى هستى كه تا وقت معين مهلت در اختيار آنان است».
آن گاه آدم را در سرايى كه عيشش بىزحمت در اختيار بود ساكن كرد، و جايگاهش را به امنيت آراست، و او را از ابليس و دشمنى او ترساند.
اما دشمنش به جايگاه زيباى او
و همنشينىاش با نيكان رشك برد و او را بفريفت.
آدم (به وسوسه دشمن) يقين را به ترديد، و عزم محكم را به دو دلى،
و شادى را به ترس جابجا كرد، و ندامت را به خاطر فريب خوردن به جان خريد.
آن گاه خداوند سبحان در توبه را به رويش گشود، و كلمه رحمت را به او تلقين كرد، و باز گشت به بهشت را به او وعده داد،
سپس او را به اين دنيا كه محل آزمايش و از دياد نسل است فرود آورد
گزينش پيامبران
خداوند سبحان پيامبرانى از فرزندان آدم برگزيد كه در برنامه وحى، و امانت دارى در ابلاغ رسالت از آنان پيمان گرفت، آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبديل نموده، و به حق او جهل ورزيدند، و براى او از بتان همتا گرفتند،
و شياطين آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند.
پس خداوند رسولانش را بر انگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت،
تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند
و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند،
و نيروهاى پنهان عقول آنان را بر انگيزانند،
و نشانههاى الهى
را به آنان بنمايانند:
از اين بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمين كه گهواره زير پايشان نهاده، و معيشتهايى كه آنان را زنده مىدارد، و اجلهايى كه ايشان را به دست مرگ مىسپارد،
و ناگواريهايى كه آنان را به پيرى مىنشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد.
خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت.
پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت،
از پيامبر گذشتهاى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آيندهاى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد.
بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سپرى شد،
پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند
مبعث پيامبر اسلام (ص)
تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را براى به انجام رساندن وعدهاش، و به پايان بردن مقام نبوت مبعوث كرد، در حالى كه قبولى رسالت او را از تمام انبيا گرفته بود، نشانههايش روشن،
و ميلادش با عزت و كرامت بود. در آن روزگار اهل زمين مللى پراكنده، داراى خواستههايى
متفاوت، و روشهايى مختلف بودند،
گروهى خدا را تشبيه به مخلوق كرده، عدهاى در نام او از حق منحرف بوده،
و برخى غير او را عبادت مىنمودند.
چنين مردمى را به وسيله پيامبر از گمراهى به هدايت رساند، و به سبب شخصيّت او از چاه جهالت به در آورد.
آن گاه لقايش را براى محمّد صلّى اللّه عليه و آله اختيار كرد و جوار خود را براى او پسنديد،
با فراخواندنش از اين دنيا به او اكرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرين بودن به ابتلائات و سختيها بر گزيد، و او را كريمانه به سوى خود برد (درود خدا بر او و خاندانش باد)
و آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبياء گذشته در امت خود به وديعت نهادند در ميان شما به وديعت نهاد،
كه پيامبران امتها را بدون راه روشن، و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند
قرآن و احكام شرعى
اين وديعت كتاب پروردگارتان در ميان شماست،
كه حلال و حرامش، واجب و مستحبش، ناسخ و منسوخش، امر آزاد و غير آزادش، خاص و عامش، پندها و امثالش، مطلق و مقيّدش، و محكم و متشابهش را بيان كرد، مبهمش را تفسير
نمود، و مشكلاتش را توضيح داد.
برابر با پيمانى كه از بندگان گرفته تحصيل آگاهى به قسمتى از قرآن واجب، و دانستن رموز برخى ديگر از آيات لازم نيست،
وجوب احكامى در قرآن معين، و نسخ آن در حديث روشن است،
و قسمتى از مسائل اجرايش بنا بر سنت واجب، و تركش بنا بر قرآن آزاد است.
وجوب برخى از احكام تا زمانى معين ثابت، و پس از انقضاء مدت زائل شدنى است.
بين گناهان كبيره كه بر آن وعده عذاب داده، و معاصى صغيره كه اميد مغفرت در آن است تفاوت گذاشته،
و ميان آنچه اجراى اندكش مقبول، و ترك بسيارش آزاد است فرق نهاده
قسمتى از اين خطبه در باره حج
زيارت خانه خود را كه قبله مردم قرار داده بر شما واجب نموده،
كه مشتاقان چون چهارپايان به آب رسيده به آن هجوم مىكنند، و همانند كبوتران به آن پناه مىبرند.
حج را نشانه خاكسارى در برابر عظمت، و اعتراف به عزت خداونديش قرار دارد.
شنوندگانى از عبادش را برگزيد كه
دعوتش را لبيك گفتند،
و سخن او را تصديق نمودند، در آنجا كه پيامبران او به عبادت برخاستند ايستادند، و بين خود و فرشتگانى كه گرداگرد عرش مىگردند شباهت ايجاد كردند،
در تجارتخانه عبادت او سودها تحصيل مىكنند، و به وعدهگاه مغفرت او شتابان روى مىآورند.
خداى سبحان كعبه را نشانه اسلام و حرم امن پناهندگان قرار داد.
زيارتش را فرض، و حقّش را لازم، و رفتن به سويش را بر شما واجب نمود،
و اعلام كرد: «بر آنان كه توانايى رفتن دارند زيارت بيت واجب است، و آن كه با روى گرداندن كفر ورزد بداند كه خدا از او و همه جهانيان بى نياز است»
لینک ثابت
وجود مقدّس پیغمبر، برترین نقطهی عالم امکان
به معنای واقعی کلمه، وجود مقدّس پیغمبر قلّهی عالم وجود و برترین نقطهی عالم امکان است. قرآن، خود را «نور» توصیف کرده است؛ در قرآن یکی از تعبیراتی که دربارهی خود قرآن شده است «نور» است: قَد جٰاءَکُم مِنَ اللهِ نورٌ وَکِتٰبٌ مُبین؛(1) قرآن نور است. از همسر مکرّم پیغمبر اسلام نقل شده است که دربارهی پیغمبر سؤال کردند، ایشان در جواب گفت «کان خُلقه القرآن»؛(2) یعنی قرآن مجسّم؛ پس پیغمبر هم نور است. نور وسیلهی روشنایی و وسیلهی حیات انسان است، پیغمبر وسیلهی روشنایی و حیات جوامع انسانی است. اینها چیزهایی است که بشر بتدریج به اینها خواهد رسید. به معنای واقعی کلمه، وجود مقدّس پیغمبر نور است که آن شاعر عرب هم میگوید «ولد الهدیٰ فالکائنات ضیاء»؛ به معنای واقعی کلمه همین جور است. «و فم الزّمان تبسّم و ثناء»؛ خدا کند که دنیای اسلام این جور باشد؛ در روز ولادت پیغمبر بر لبان دنیای اسلام تبسّم باشد، غم و اندوه ننشیند؛ این آرزوی ما است.1398/08/24
1 )
سوره مبارکه المائدة آیه 15
يا أَهلَ الكِتابِ قَد جاءَكُم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُم كَثيرًا مِمّا كُنتُم تُخفونَ مِنَ الكِتابِ وَيَعفو عَن كَثيرٍ ۚ قَد جاءَكُم مِنَ اللَّهِ نورٌ وَكِتابٌ مُبينٌ
ترجمه:
ای اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوی شما آمد؛ و از بسیاری از آن، (که فعلاً افشای آن مصلحت نیست،) صرف نظر مینماید. (آری،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد.
2 )
مسند احمد، احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۱۶۳؛ الطبقات الكبرى ، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۷۳؛ مجموعة ورام (تنبيه الخواطر)، ورام بن ابی فراس، ج ۱، ص ۸۹؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید : ج ۶ ص ۳۴۰
سألت عائشة فقلت أخبرني عن خلق رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالت «كان خلقه القرآن »
ترجمه:
سعد بن هشام گوید از عایشه پرسیدم؛ مرا از اخلاق رسول خدا (ص) آگاه کن او پاسخ داد: براستی که اخلاق پیامبر (ص) همان قرآن بود.
لینک ثابت
رحمت الهی برای تبعیت کنندگان از پیامبر اسلام(ص)
وجود مبارک پیغمبر، رحمت بود؛ رحمةً للعالمین بود. این رحمت، هم به پیروان آن بزرگوار و [هم به] کسانی که راه او را و هدایت او را بپذیرند، سرایت میکند؛ مرحوم میشوند، مورد رحمت الهی قرار میگیرند. فرمود: فَسَاَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤتُونَ الزَّکو'ةَ وَ الَّذینَ هُم بِـایٰتِنا یُؤمِنُونَ * اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیلِ؛(1) آن کسانی که تبعیّت میکنند از این بزرگوار، دنبال او حرکت میکنند، هدایت او را میپذیرند، مشمول رحمت الهی هستند؛ این وعدهی الهی است و بُروبرگرد ندارد. دنیای اسلام و امّت اسلامی فرازونشیبهای زیادی را طی کرده است، امّا آنوقتی از رحمت دنیوی و اخروی الهی برخوردار شده است که تبعیّت کرده است؛ فَالَّذینَ ءامَنوا بِهٖ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النّورَ الَّذی اُنزِلَ مَعَهُ اُولٰئِکَ هُمُ المُفلِحُون؛(2) [البتّه] آنهایی که دنبال کنند حرکت این بزرگوار را.1396/09/15
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 156
وَاكتُب لَنا في هٰذِهِ الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنّا هُدنا إِلَيكَ ۚ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَن أَشاءُ ۖ وَرَحمَتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ۚ فَسَأَكتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقونَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَالَّذينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنونَ
ترجمه:
و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کردهایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم میرسانم؛ و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرّر خواهم داشت!
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 157
الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
لینک ثابت
منّت خداوند بر بشریت بواسطه وجود مقدّس پیغمبر اعظم
اهمّیّت وجودیِ وجود مقدّس پیغمبر اعظم بقدری است که خدای متعال بهخاطر دادن این نعمت به بشر، بر او منّت میگذارد؛ لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم.(1) امام سجّاد (علیهالصّلاةوالسّلام) در صحیفهی سجّادیّه اینجور عرض میکند به خدای متعال: اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی مَنَّ عَلَینا بِمُحَمَّدٍ نَبیِّه دونَ الاُمَمِ الماضیَة وَ القُرونِ السّالِفَة.(2) منّت الهی برای این عطیّهی بزرگ به بشریّت، تصریح قرآن و کلام ائمّهی معصومین است؛ این خیلی عظمت است. «رَحمَةً لِلعٰلَمین»(3) تعبیری است که خدای متعال برای پیغمبر بیان فرموده است، نه «لِفِرقَةٍ مِنَ البَشَر» یا «لِجَمعٍ مِنَ العالَمین»؛ نه، رَحمَةً لِلعٰلَمین؛ برای همه رحمت است. آن پیامی که او از سوی خداوند متعال آورده است، هدیه میکند به بشریّت؛ این بصیرت را، این راه را در اختیار همهی آحاد بشر قرار میدهد.1395/09/27
1 )
صحیفه سجادیه؛ دعای دوم(صلوات و درود بر محمد و خاندانش)
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَيْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ، وَ لَا يَفُوتُهَا شَيْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ ...
ترجمه:
حمد و سپاس خداوندى را كه بر ما منّت نهاد و پيامبر خود محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به رسالت بر ما فرستاد. اين نعمت ويژه ما بود و امتهاى گذشته كه در قرنهاى پيشين مىزِيستند بىبهره از آن بودند.اين همه برآمده از قدرت اوست كه ناتوان نبوَد در هر كار هر چند سترگ بُوَد و فرو نگذارد هيچ كارى را هر چند خرد بُوَد...
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 164
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه:
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
لینک ثابت
شناخت صراط مستقیم بواسطه تمسک به پیامبر(ص)
آیات کریمهی قرآن دربارهی پیغمبر و دربارهی تعالیمی که به پیغمبر میدهد و بنای جامعهی اسلامی نوپا را قدم به قدم و کلمه به کلمه به پیغمبر تعلیم میدهد، خیلی زیاد است. توصیهی ما به خودمان، به جوانهایمان، به مبلّغین امور دینی، به کسانی که سررشتههای فکر مردم دست اینها است، این است که به همهی این آیات مراجعه کنند، همهی این مفاهیم را در قرآن ببینند؛ یک مجموعه است، یک مجموعهی کامل است. اشکال کار ما این است که ما از مجموعهی کامل تعالیم الهی خطاب به پیغمبر و توصیفی که خدا از پیغمبر میکند، غفلت میکنیم. اگر این مجموعهی کامل را مقابل نظر قرار بدهیم، آنوقت آن رفتار درست، آن صراط مستقیمی که پیغمبر بر آن قرار داشته، جلوی پای ما ظهور پیدا خواهد کرد. اِنَّکَ عَلیٰ صِراطٍ مُستَقیم؛(1) این صراط مستقیم را باید پیدا کرد.1395/09/27
1 )
سوره مبارکه الزخرف آیه 43
فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ
ترجمه:
آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی.
لینک ثابت
درود فرستادن پروردگار و فرشتگان الهی بر پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله)
مقام و مرتبهی وجود مقدس پیغمبر اکرم چیزی نیست که ما انسانها با زبانهای قاصر و ناقصِ خودمان و با فهمهای کوتاهِ خودمان بتوانیم آن را تصویر کنیم؛ ما فقط عشق میورزیم، ما فقط اظهار اخلاص و خاکساری میکنیم؛ بیشتر از این، کاری از ما برنمیآید. پیغمبر کسی است که خدای متعال میگوید: «انّ اللّه و ملائکته یصلّون علی النّبیّ».(1) ذات مقدس پروردگار به او درود میفرستد، فرشتگان خدای متعال به او درود میفرستند؛ ما کی هستیم که بتوانیم مقام او را بفهمیم، بشناسیم؟ اما به او محبت داریم، به او عشق میورزیم، پای سخن او میایستیم. این باید برای ما به عنوان یک اصل محفوظ باشد: پای سخن پیغمبرمان باید بایستیم؛ و آن، سخن توحید است، سخن اسلام است، قرآن است.1391/07/03
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 56
إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا صَلّوا عَلَيهِ وَسَلِّموا تَسليمًا
ترجمه:
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
لینک ثابت
اطمینان به وعدههای الهی از درسهای پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله)
امروز ما مسلمانها بر روی شخصیت پیغمبر اکرم اگر تمرکز کنیم، دقت کنیم، بخواهیم درس بگیریم، برای دین و دنیای ما کافی است. برای بازگشت عزت ما نگاه کردن به این وجود و یاد گرفتن از او و درس گرفتن از او کافی است.
(...)
امت اسلامی امروز به پیشرفت علمی نیاز دارد، به ثقه و اطمینان به خدای متعال نیاز دارد، به روابط سالم و اخلاق حسنه در میان خودمان احتیاج داریم، باید با هم برادرانه رفتار کنیم، باید با هم با گذشت رفتار کنیم، باید نسبت به یکدیگر حلم داشته باشیم، باید با اغماض برخورد کنیم. مظهر همهی این خصوصیات پیغمبر اکرم است. علم او، حلم او، اغماض او، رحمت او و تودّد او با ضعفا، عدالت او نسبت به همهی آحاد جامعه، مظهر اینها پیغمبر است. درس بگیریم از پیغمبر؛ به اینها احتیاج داریم ما. امروز ما احتیاج داریم به اطمینان به خدای متعال، وثوق به خدا، اطمینان به وعدههای الهی. خدای متعال به ما وعده کرده است؛ فرموده است اگر مجاهدت کنید، اگر تلاش کنید، خدای متعال شما را به مقصود میرساند(1) و شما در سایهی ایستادگی، به اهداف خود دست پیدا میکنید. در مقابل شهوات دنیائی احساس ضعف و زبونی نکنیم؛ در مقابل مال، در مقابل مقام، در مقابل وسوسههای گوناگون نفسانی احساس ضعف نکنیم؛ ایستادگی کنیم. اینهاست آن چیزی که بشریت را به اوج کمال میرساند، یک ملت را عزت میبخشد، یک جامعه را به خوشبختی و سعادت واقعی میرساند. به اینها ما احتیاج داریم؛ مظهر همهی اینها پیغمبر ماست.1390/11/21
1 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 69
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ
ترجمه:
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
لینک ثابت
لزوم تأسی طلاب خارجی به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در صبر مقابل مشکلات
البته شما [طلاب خارجی] در اینجا در غربت زندگی میکنید. اگرچه اینجا خانهی شماست، اما از اهل خود، خویشان خود، خانوادهی خود دورید. سختیهائی دارید، مشکلاتی دارید؛ خودتان، همسرانتان، خانوادههاتان مشکلاتی دارند؛ اما ایستادگی کنید. خداوند متعال در اول بعثت پیغمبر چند خط اساسی را جلوی پای رسول گرامی خود گذاشت که با توجه به این چند خط و چند جهتگیری مهم، پیغمبر اکرم بتواند این بار سنگینِ بینظیر را تحمل کند. یکی از این خطوط، صبر بود؛ «و لربّک فاصبر». «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم. یا ایّها المدّثّر. قم فأنذر. و ربّک فکبّر. و ثیابک فطهّر. و الرّجز فاهجر. و لاتمنن تستکثر. و لربّک فاصبر».(1) خداوند متعال خط صبر را جلوی پیغمبر گذاشت. باید صبر کرد.1389/08/03
1 )
سوره مبارکه المدثر آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ يا أَيُّهَا المُدَّثِّرُ
ترجمه:
ای جامه خواب به خود پیچیده (و در بستر آرمیده)!
لینک ثابت
عالمگیر شدن تدریجی هدایت پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله)
درست است که هدایت پیغمبر در طول قرنهای متمادی هنوز همهی بشریت را فرا نگرفته است؛ اما این چراغ فروزان، این شعلهی روزافزون در میان بشریت هست و بتدریج در طول سالها و قرنها انسانها را به سمت این چشمهی نور هدایت میکند. و در تاریخ بعد از بعثت پیغمبر و ولادت آن بزرگوار که نگاه کنید، همین تدبیر را ملاحظه میکنید. انسانیت به سمت ارزشها حرکت کرده است، ارزشها را شناخته است، بتدریج این گسترش پیدا خواهد کرد و شدت آن روز به روز بیشتر خواهد شد؛ تا اینکه انشاءاللَّه »لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون«،(1) همهی عالم را فرا بگیرد و بشریت در جادهی هدایت و صراط مستقیم الهی حرکت حقیقی خودش را آغاز کند، که در واقع شروع زندگی بشر از آن روز است. آن روزی که حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشریت در این شاهراه بزرگ قرار خواهد گرفت.
ما امروز به عنوان امت اسلامی در برابر این نعمت بزرگ قرار داریم، باید از این نعمت استفاده کنیم. باید دل خود، دین خود، فکر خود و نیز دنیای خود، زندگی خود، محیط خود را به برکت تعالیم این دین مقدس روشن و منور کنیم؛ چون نور است، بصیرت است، میتوانیم خودمان را به آن نزدیک کنیم و میتوانیم بهرهمند شویم. این وظیفهی عمومی ما مسلمانهاست.1387/12/25
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
1 )
سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه:
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
لینک ثابت
استقامت در راه حق، درسی از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
وقتی که در مرحلهی اول بعثت، بعد از آنی که با گذشت سه سال یا بیشتر - که دعوت پنهانی بود، مخفی بود - پیغمبر توانسته بود سی، چهل نفر را مسلمان بکند، بعد امر الهی آمد که: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین. انّا کفیناک المستهزءین» (1) علنی کن، برو توی میدان، پرچم را به دست بگیر و کار را علنی کن. پیغمبر آمد وسط میدان و قضایائی که شنیدهاید. بزرگان و صنادید قریش و زرمندان و زورمندان آن جامعه به خود ترسیدند و لرزیدند. اولین کاری که کردند، تطمیع آن بزرگوار بود. آمدند پیش جناب ابیطالب گفتند که این برادرزادهی تو اگر ریاست میخواهد، ما ریاست مطلق خودمان را به او میدهیم؛ اگر ثروت میخواهد، آنقدر به او ثروت میدهیم که از همهی ما ثروتمندتر بشود؛ اگر مایل است پادشاهی کند، ما او را به عنوان پادشاه خودمان انتخاب میکنیم. بگوئید از این حرفهائی که میزند، دست بردارد. جناب ابیطالب که بر جان پیغمبر میترسید و از توطئهی آنها بیمناک بود، پیش پیغمبر آمد و گفت بزرگان مکه این پیغام را دادند؛ شاید نصیحت کرد، توصیه کرد که حالا شما هم یک خردهای کوتاه بیائید؛ این ایستادگی به این اندازه دیگر چرا؛ لازم نیست. پیغمبر فرمود: «یا عمّ! واللَّه لو وضعوا الشّمس فی یمینی و القمر فی شمالی لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتّی اظهره اللَّه او یذهب بما فیه» عموجان! اگر خورشید را در دست راست من بگذارند، ماه را در دست چپ من بگذارند، برای اینکه من از این هدف دست بکشم، سوگند به خدا این کار را نمیکنم؛ تا وقتی یا خدا ما را پیروز کند یا همهی ما از بین برویم.
بعد در روایت دارد که «ثمّ اغرورقت عیناه من الدّمع»؛ چشم مبارک پیغمبر لبریز اشک شد و از جا بلند شد. ابوطالب این ایمان، این استقامت را وقتی که دید، منقلب شد و گفت: «یابن اخی اذهب و قل ما احببت»؛ برو هرکاری که میخواهی بکن؛ هدفت را دنبال کن. «واللَّه لا اسلّمنّک بشیء» (2) سوگند به خدا من تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم. این ایستادگی، ایستادگی میآفریند. این استقامت از پیغمبر، ریشهی استقامت را در ابوطالب مستحکم میکند. این پایبندی به هدف، نترسیدن از دشمن، طمع نورزیدن در آنچه که در دست دشمن است، دل نبستن به امتیازی که دشمن میخواهد بدهد در مقابل متوقف کردن این راه، ایستادگی میآفریند، آرامش به وجود میآورد، اعتماد به راه و به هدف و به خدائی که این هدف متعلق به اوست، به وجود میآورد. لذا سی، چهل نفر بیشتر نبودند. همین سی، چهل نفر در مقابل آن همه مشکلات، آن همه دشواریها ایستادند و روز به روز زیاد شدند. روز به روز در مکه میدیدند که با عمار چه میکنند، با بلال چه معاملهای میشود، سمیه و یاسر چه جور زیر شکنجه قرار میگیرند و شهید میشوند؛ اینها را میدیدند، در عین حال ایمان میآوردند. پیشرفت حق اینجوری است. صرفاً در حالت آسایش، در حالت امن و امان پرچم حق را بلند کردن و پای آن سینه زدن، حق پیش نمیرود. حق آن وقتی پیش میرود که صاحب حق، پیرو حق، در راه پیشرفت حق از خود استقامت و استحکام نشان بدهد.
آیهی قرآن میفرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» (3) اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنی استحکام، استواری، خورده نشدن. یک فلزی زنگ میزند، خورده میشود، پوک میشود، از بین میرود؛ یک فلز هم قرنهای متمادی که بگذرد، دچار خوردگی و زنگزدگی و پوسیدگی و پوکی نمیشود. اشداء یعنی این. شدت یعنی استحکام. استحکام یک وقت در میدان جنگ است، یک جور بروز میکند؛ یک وقت در میدان گفتگوی با دشمن است، یک جور بروز میکند. شما ببینید پیغمبر در جنگهای خود، آنجائی که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوری حرف میزند. سرتا پای نقشهی پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهای مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئی! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. این معنای اشداء علی الکفار است.
رحماء بینهم، یعنی در بین خودشان که هستند، نه؛ اینجا دیگر خاکریز نرم است، انعطاف وجود دارد؛ اینجا دیگر آن شدت و آن صلابت نیست. اینجا باید دل داد و دل گرفت. اینجا باید با هم با تعاطف رفتار کرد.
همان ایستادگیِ اول بعثت، منجر میشود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابیطالب. شوخی نیست؛ سه سال در یک درهای در مجاورت مکه، بدون آب، بدون گیاه، در زیر آفتاب سوزان. پیغمبر، جناب ابیطالب، جناب خدیجه، همهی مسلمانها و همهی خانوادههایشان توی این تکه - شکاف کوه - زندگی کردند. راه هم بسته بود که برای اینها غذا نیاید، خوراک نیاید. گاهی در ایام موسم - که بر طبق سنن جاهلی آزاد بود، یعنی جنگ نبود - میتوانستند داخل شهر بیایند، اما تا میخواستند جنسی را در دکانی معامله کنند، ابوجهل و ابولهب و بقیهی بزرگان مکه به نوکرها و فرزندان خودشان سفارش کرده بودند که هر وقت آنها خواستند جنسی را بخرند، شما وارد معامله شوید، دو برابر پول بدهید، جنس را شما بخرید و نگذارید آنها جنس بخرند. با یک چنین وضعیت سختی سه سال را گذراندند. این شوخی است؟
آن استقامت اوّلی، آن عمود مستحکم این خیمه، آن دل متوکل علی اللَّه است که چنین استقامتی را در فضا به وجود میآورد که آحاد صبر میکنند. شب تا صبح بچهها از گرسنگی گریه میکردند که صدای گریهی بچهها از توی شعب ابیطالب به گوش کفار قریش میرسید و ضعفای آنها هم دلشان میسوخت؛ اما از ترس اقویا جرئت نمیکردند کمک کنند. اما مسلمان که بچهاش در مقابلش پرپر میزد - که چقدر در شعب مردند، چقدر بیمار شدند، چقدر گرسنگی کشیدند - تکان نخورد. امیرالمؤمنین به فرزند عزیزش محمد بن حنفیه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل» (4) کوهها ممکن است تکان بخورند؛ از جا کنده شوند؛ تو از جا کنده نشو. این همان نصیحت پیغمبر است؛ این همان وصیت پیغمبر است. این است راه برخاستن امت اسلامی؛ بعثت امت اسلامی این است. این درس پیغمبر به ماست. بعثت این را به ما تعلیم میدهد.
صرف اینکه بنشینیم، بگوئیم آیهای نازل شد و جبرئیلی آمد و پیغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشویم که کی ایمان آورد و کی ایمان نیاورد، مسئلهای را حل نمیکند. مسئله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همهی حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر است - درس بگیریم. همهی این بیستوسه سال درس است.
من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظهی این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است؛ یک جلوهی عظیم انسانی است؛ تمام این بیستوسه سال همینجور است. جوانهای ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است. اگر شما میبینید امتی به این عظمت به وجود آمد - که امروز هم بهترین حرفها، بهترین راهها، بزرگترین درسها، شفابخشترین داروها برای بشریت توی همین مجموعهی امت اسلامی است - این جور به وجود آمد، گسترش پیدا کرد و ریشهدار شد. والّا صرف اینکه حق با ما باشد، ما پیش نمیرویم؛ حق همراه با ایستادگی. امیرالمؤمنین - بارها من این جمله را از آن بزرگوار نقل کردم - در جنگ صفین فرمود: «لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». (5) این پرچم را کسانی میتوانند بلند کنند که اولاً بصیرت داشته باشند، بفهمند قضیه چیست، هدف چیست؛ ثانیاً صبر داشته باشند. صبر یعنی همین استقامت، ایستادگی، پابرجائی. این را ما باید از بعثت درس بگیریم.
امام عزیز ما رشحهای از آن چشمهی فیاض بود که توانست این بساط عظیم را در دنیا راه بیندازد. امام هم قلبش پر بود از ایمان به راه خود. همان طور که فرمود: «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ آمن باللَّه و رسله و ملائکته».(6) خود پیغمبر اول مؤمن بود.
در انقلاب ما خود امام بزرگوار، اول مؤمن به این راه بود و از همه قلبش سرشارتر بود از ایمان به این راه و این هدف؛ میفهمید، میدانست دارد چه کار میکند؛ عظمت کار را میفهمید، الزامات این کار را هم میفهمید که اولین الزام این کار این بود که با توکل به خدا در این راه محکم بایستد. محکم ایستاد. جوانان این ملت هم با ایستادگی او ایستادگی پیدا کردند؛ آحاد این مردم هم وقتی که این چشمهی صبر و سکینه لبریز شد و سرازیر شد، آنها را فرا گرفت. آنها هم «هو الّذی انزل السّکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم» شدند. این سکینه وقتی که بر دل انسانها نازل میشود، ایمان انسان زیاد میشود. بعد میفرماید: « وللَّه جنود السّماوات و الأرض». (7) از چه میترسید؟ سپاه زمین و آسمان مال خداست. با خدا باش، این سپاه زمین و آسمان مال شماست؛ در اختیار شماست. این سنتهای الهی است.1387/05/09
1 )
سوره مبارکه الحجر آیه 94
فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وَأَعرِض عَنِ المُشرِكينَ
ترجمه:
آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
2 )
شرح نهجالبلاغة ، ابن ابی الحدید معتزلی ج 14 ص 52 ؛
الفصل الأول إجلاب قريش على بنی هاشم و حصرهم فی الشعب فأما الكلام فی الفصل الأول فنذكر منه ما ذكره محمد بن إسحاق بن يسار فی كتاب السيرة و المغازی فإنه كتاب معتمد عند أصحاب الحديث و المؤرخين و مصنفه شيخ الناس كلهم. قال محمد بن إسحاق رحمه الله لم يسبق عليا ع إلى الإيمان بالله و رسالة محمد ص أحد من الناس اللهم إلا أن تكون خديجة زوجة رسول الله ص قال و قد كان ص يخرج و معه علی مستخفين من الناس فيصليان الصلوات فی بعض شعاب مكة فإذا أمسيا رجعا فمكثا بذلك ما شاء الله أن يمكثا لا ثالث لهما ثم إن أبا طالب عثر عليهما يوما و هما يصليان فقال لمحمد ص يا ابن أخی ما هذا الذی تفعله فقال أی عم هذا دين الله و دين ملائكته و رسله و دين أبينا إبراهيم أو كما قال ع بعثنی الله به رسولا إلى العباد و أنت أی عم أحق من بذلت له النصيحة و دعوته إلى الهدى و أحق من أجابنی إليه و أعاننی عليه أو كما قال فقال أبو طالب إنی لا أستطيع يا ابن أخی أن أفارق دينی و دين آبائی و ما كانوا عليه و لكن و الله لا يخلص إليك شيء تكرهه ما بقيت فزعموا أنه قال لعلی أی بنی ما هذا الذی تصنع قال يا أبتاه آمنت بالله و رسوله و صدقته فيما جاء به و صليت إليه و اتبعت قول نبيه فزعموا أنه قال له أما إنه لا يدعوك أو لن يدعوك إلا إلى خير فالزمه. قال ابن إسحاق ثم أسلم زيد بن حارثة مولى رسول الله ص فكان أول من أسلم و صلى معه بعد علی بن أبی طالب ع. ثم أسلم أبو بكر بن أبی قحافة فكان ثالثا لهما ثم أسلم عثمان بن عفان و طلحة و الزبير و عبد الرحمن و سعد بن أبی وقاص فصاروا ثمانية فهم الثمانية الذين سبقوا الناس إلى الإسلام بمكة ثم أسلم بعد هؤلاء الثمانية أبو عبيدة بن الجراح و أبو سلمة بن عبد الأسد و أرقم بن أبی أرقم ثم انتشر الإسلام بمكة و فشا ذكره و تحدث الناس به و أمر الله رسوله أن يصدع بما أمر به فكانت مدة إخفاء رسول الله ص نفسه و شأنه إلى أن أمر بإظهار الدين ثلاث سنين فيما بلغنی. قال محمد بن إسحاق و لم تكن قريش تنكر أمره حينئذ كل الإنكار حتى ذكر آلهتهم و عابها فأعظموا ذلك و أنكروه و أجمعوا على عداوته و خلافه و حدب عليه عمه أبو طالب فمنعه و قام دونه حتى مضى مظهرا لأمر الله لا يرده عنه شيء قال فلما رأت قريش محاماة أبی طالب عنه و قيامه دونه و امتناعه من أن يسلمه مشى إليه رجال من أشراف قريش منهم عتبة بن ربيعة و شيبة أخوه و أبو سفيان بن حرب و
ترجمه:
2 )
شرح نهج البلاغة ، ابن ابی الحدید معتزلی ج 14 ص 52 ؛
و أبو سفيان بن حرب و أبو البختری بن هشام و الأسود بن المطلب و الوليد بن المغيرة و أبو جهل عمرو بن هشام و العاص بن وائل و نبيه و منبه ابنا الحجاج و أمثالهم من رؤساء قريش فقالوا يا أبا طالب إن ابن أخيك قد سب آلهتنا و عاب ديننا و سفه أحلامنا و ضلل آراءنا فإما أن تكفه عنا و إما أن تخلی بيننا و بينه فقال لهم أبو طالب قولا رفيقا و ردهم ردا جميلا فانصرفوا عنه و مضى رسول الله ص على ما هو عليه يظهر دين الله و يدعو إليه ثم شرق الأمر بينه و بينهم تباعدا و تضاغنا حتى أكثرت قريش ذكر رسول الله ص بينها و تذامروا فيه و حض بعضهم بعضا عليه فمشوا إلى أبی طالب مرة ثانية فقالوا يا أبا طالب إن لك سنا و شرفا و منزلة فينا و إنا قد استنهيناك من ابن أخيك فلم تنهه عنا و إنا و الله لا نصبر على شتم آبائنا و تسفيه أحلامنا و عيب آلهتنا فإما أن تكفه عنا أو ننازله و إياك حتى يهلك أحد الفريقين ثم انصرفوا فعظم على أبی طالب فراق قومه و عداوتهم و لم تطب نفسه بإسلام ابن أخيه لهم و خذلانه فبعث إليه فقال يا ابن أخی إن قومك قد جاءونی فقالوا لی كذا و كذا للذی قالوا فأبق علی و على نفسك و لا تحملنی من الأمر ما لا أطيقه قال فظن رسول الله ص أنه قد بدا لعمه فيه بداء و أنه خاذله و مسلمه و أنه قد ضعف عن نصرته و القيام دونه فقال يا عم و الله لو وضعوا الشمس فی يمينی و القمر فی شمالی على أن أترك هذا الأمر ما تركته حتى يظهره الله أو أهلك ثم استعبر باكيا و قام فلما ولى ناداه أبو طالب أقبل يا ابن أخی فأقبل راجعا فقال له اذهب يا ابن أخی فقل ما أحببت فو الله لا أسلمك لشيء أبدا........
ترجمه:
3 )
سوره مبارکه الفتح آیه 29
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
4 )
خطبه 11 :از سخنان آن حضرت است به وقتى كه در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفيه داد
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ .
ترجمه:
اگر كوهها از جاى بجنبد تو ثابت باش. دندان بر دندان بفشار. سر خود را به خداوند بسپار.
قدمهايت را بر زمين ميخكوب كن. ديده به آخر لشگر دشمن بينداز. به وقت حمله چشم فروگير. و آگاه باش كه پيروزى از جانب خداى سبحان است
5 )
خطبه 173 : از خطبههاى آن حضرت است در اينكه چه كسى شايسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گريز از دنيا
أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ .
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ
بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ رَجُلًا ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْهِ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً .
أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ
وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ .
ترجمه:
رسول خدا امين وحى، و آخرين فرستادگان، و بشارت دهنده به رحمت، و بيم دهنده از عذاب او بود.
اى مردم، آن كه تواناترين مردم به حكومت، و داناترين آنان به امر خدا در كار حكومت است از همه به حكومت شايستهتر است. اگر در مسأله حكومت فتنه جويى به فتنه برخيزد بازگشت به حق از او خواسته مىشود و اگر امتناع ورزيد كشته مىشود. به جانم سوگند، اگر جز با حضور همه مردم امامت منعقد نگردد چنين كارى شدنى نيست، ولى آنان كه حضور دارند ثبوت حكومت را بر غائبان حكم مىكنند، پس فرد حاضر حق رويگردانى، و غائب حق انتخاب غير را ندارد.
بدانيد كه من با دو نفر مىجنگم: مردى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نيست، و كسى كه رويگردان شود از چيزى كه بر عهده اوست. بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مىكنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مىكردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مىشويد انجام دهيد، و از آنچه نهى مىگرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مىبرد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شدهايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كردهاند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمىماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مىدهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شدهايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد.
از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كردهايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد
6 )
سوره مبارکه البقرة آیه 285
آمَنَ الرَّسولُ بِما أُنزِلَ إِلَيهِ مِن رَبِّهِ وَالمُؤمِنونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ ۚ وَقالوا سَمِعنا وَأَطَعنا ۖ غُفرانَكَ رَبَّنا وَإِلَيكَ المَصيرُ
ترجمه:
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند؛ (و میگویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.»
7 )
سوره مبارکه الفتح آیه 4
هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ لِيَزدادوا إيمانًا مَعَ إيمانِهِم ۗ وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ۚ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا
ترجمه:
او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
لینک ثابت
پیامبر(صلی الله علیه و آله)، معلمی آسانساز
یک حدیثی از پیغمبر اکرم - غیر از آیات قرآن که: «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»(1) که چند جای قرآن تکرار شده - است که تعلیم را به پیامبر نسبت میدهد. آن حدیث این است که: «انّ اللَّه لم یبعثنی معنّتا و لا متعنّتا ولکن بعثنی معلّما میسّرا»(2)؛ خدا من را معلم مبعوث کرده است؛ معلمِ میسّر، یعنی آسانساز. زندگی را برای متعلمین خودم با آموزشهای خودم آسان میسازم و کار را بر آنها آسان میکنم. این آسانسازی، غیر از آسانگیری است؛ یعنی سهلانگاری نیست. من معنّت و متعنّت نیستم. نه خودم را دچار پیچ و خمهای دشوار زندگی میکنم، نه مردم را؛ بلکه با تعلیم خود، مردم را به راه راست، راه صحیح، راه آسفالته، صراط مستقیم هدایت میکنم. آسانسازی یعنی این. انسان گاهی به یک هدفی میخواهد دست پیدا کند، راه را بلد نیست. سنگ و خاک و خاشاک و بلندیهای نفسگیر؛ دائم برو بالا، دائم بیا پائین، آخرش هم یا میرسد، یا نمیرسد؛ این تعنّت است. یک وقت نه، یک آدم آشنا و واردی همراهش میرود و آن انسان وارد میگوید آقا! از اینجا برو، هم راه هموار است، هم نزدیک است، هم حتماً شما را به هدفت میرساند. «معلّماً میسّرا» یعنی این. شأن معلم این است.1387/02/12
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 164
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه:
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
1 )
سوره مبارکه الجمعة آیه 2
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه:
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
2 )
صحيح مسلم ، مسلم النيسابوری ج 4 ص 188 ؛
فتح الباری ،ابن حجر ج 8 ص 401 ؛
كنز العمال ، متقی هندی ج 11ص 424 ؛
دخل أبو بكر يستأذن على رسول الله صلى الله عليه وسلم فوجد الناس جلوسا ببابه لم يؤذن لاحد منهم قال فأذن لأبی بكر فدخل ثم اقبل عمر فاستأذن فاذن له فوجد النبی صلى الله عليه وسلم جالسا حوله نساؤه واجما ساكتا قال فقال لأقولن شيئا اضحك النبی صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله لو رأيت بنت خارجة سألتنی النفقة فقمت إليها فوجأت عنقها فضحك رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال هن حولی كما ترى يسألننی النفقة فقام أبو بكر إلى عائشة يجأ عنقها فقام عمر إلى حفصة يجأ عنقها كلاهما يقول تسألن رسول الله صلى الله عليه وسلم ما ليس عنده فقلن والله لا نسأل رسول الله صلى الله عليه وسلم شيئا ابدا ليس عنده ثم اعتزلهن شهرا وتسعا وعشرين ثم نزلت عليه هذه الآية يا أيها النبی قل لأزواجك حتى بلغ للمحسنات منكن اجرا عظيما قال فبدأ بعائشة فقال يا عائشة انى أريد ان اعرض عليك امرا أحب ان لا تعجلی فيه حتى تستشيری أبويك قالت وما هو يا رسول الله فتلا عليها الآية قالت أفيك يا رسول الله استشير أبوی بل اختار الله ورسوله والدار الآخرة وأسألك ان لا تخبر امرأة من نسائك بالذی قلت قال لا تسألنی امرأة منهن الا أخبرتها ان الله لم يبعثنی معنتا ولا متعنتا ولكن بعثنی معلما ميسرا
ترجمه:
لینک ثابت
پیام توحید و عدل پیامبر(ص) علت دشمنی مخالفان
یک جمله در باب میلاد نبی مکرم حضرت محمد بن عبدالله (صلّی الله علیه و اله و سلّم) عرض کنیم که میلاد پرچمدار توحید و عدالت و دانایی و پاکیزگی است؛ «هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»(1)؛ مظهر این همه، خود آن وجود مقدس است. از آغاز ولادت تا دوران بعثت ـ یعنی چهل سال ـ برای پیامبر عزیز ما، آزمون پاکی و امانت و جوانمردی و صداقت بود. در آن زمان دوست و دشمن، از رؤسای قبائل تا آحاد مردم و مسافرانی که به مکه سفر میکردند، یا کسانی که پیامبر مکرم را در سفرهای تجارتی خود زیارت میکردند، همه به این معنا اعتراف میکردند و شهادت میدادند که این انسان بزرگوار و نجیب، مظهر پاکی و امانت و صداقت و جوانمردی است. در طول این چهل سال یک نقطهی تاریک در زندگی این بزرگوار کسی ندید، یک دروغ نشنید، یک تعدی و دستدرازی به حقوق دیگران از او مشاهده نشد؛ همهی مردم به این معنا اعتراف میکردند. چهل سال پیامبر مکرم را مردم با این خصال و صفات شناختند.
بعد از چهل سالگی ـ که دعوت پیامبر آغاز شد ـ از سوی بخشهای مهمی از همان مردم، سیل دشمنی و کینه و تهمت و افتراء به پیامبر آغاز شد؛ همان مردمی که قبل از بعثت به پاکیزگی و طهارت و دانائی و صداقت این بزرگوار گواهی میدادند، همانها بودند که بعد از بعثت به او ساحر و مجنون(2) و کذاب(3) لقب دادند که در قرآن از این تهمتها یاد شده است.بنابراین دشمنان پیامبر با شخص پیغمبر مسئله نداشتند؛ مشکل آنها با پیام پیغمبر بود. همهی کسانی که جبههی متحدی را علیه پیغمبر تشکیل دادند، با پیام توحید او، با پیام عدل او و با آموزشهای مکتب او دشمنی میکردند.1387/01/01
1 )
سوره مبارکه الجمعة آیه 2
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه:
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
2 )
سوره مبارکه الذاريات آیه 39
فَتَوَلّىٰ بِرُكنِهِ وَقالَ ساحِرٌ أَو مَجنونٌ
ترجمه:
امّا او با تمام وجودش از وی روی برتافت و گفت: «این مرد یا ساحر است یا دیوانه!»
2 )
سوره مبارکه الذاريات آیه 52
كَذٰلِكَ ما أَتَى الَّذينَ مِن قَبلِهِم مِن رَسولٍ إِلّا قالوا ساحِرٌ أَو مَجنونٌ
ترجمه:
این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند: «او ساحر است یا دیوانه!»
3 )
سوره مبارکه ص آیه 4
وَعَجِبوا أَن جاءَهُم مُنذِرٌ مِنهُم ۖ وَقالَ الكافِرونَ هٰذا ساحِرٌ كَذّابٌ
ترجمه:
آنها تعجّب کردند که پیامبر بیمدهندهای از میان آنان به سویشان آمده؛ و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویی است!
لینک ثابت