تداوم داشتن صداقت در کارها
نقاط قوّت خودتان[نمایندگان مجلس] را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛(۱) اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است.1402/03/03
1 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 80
وَقُل رَبِّ أَدخِلني مُدخَلَ صِدقٍ وَأَخرِجني مُخرَجَ صِدقٍ وَاجعَل لي مِن لَدُنكَ سُلطانًا نَصيرًا
ترجمه:
و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده!»
لینک ثابت
لزوم همراهی صراحت در گفتار با رعایت تقوا و صداقت
حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(1) اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود.1402/03/03
1 )
سوره مبارکه النور آیه 19
إِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ أَن تَشيعَ الفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعلَمُ وَأَنتُم لا تَعلَمونَ
ترجمه:
کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند میداند و شما نمیدانید!
لینک ثابت
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید. این نقاط قوّت را ــ که من عرض کردم و خود شما هم کاملاً بهتر از من میدانید ــ برای این گفتیم که در این سال آخر، اینها را ادامه بدهید.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید. این نقاط قوّت را ــ که من عرض کردم و خود شما هم کاملاً بهتر از من میدانید ــ برای این گفتیم که در این سال آخر، اینها را ادامه بدهید.1402/03/03
لینک ثابت
دستهبندیها هست؛ در مجلس هم هست؛ هم در مجلس شما هست، هم در مجالس قبلی بوده. چارهای هم نیست؛ بالاخره سلایق، مختلف است دیگر؛ یک دسته یک جور فکر میکنند راجع به مسائل، یک دسته یک جور دیگر. این دستهبندیها که ناگزیر هم هست تا یک حدودی، اینها در قانونگذاری اثر نگذارد. اینکه میگویند دوقطبی دوقطبی، معنای دوقطبی همین است؛ معنای دوقطبی اختلاف سلیقه نیست؛ خب اختلاف سلیقه همیشه هست، همیشه بوده. معنای دوقطبی این است که وقتی این اختلاف سلیقه به وجود آمد در هر تصمیمی به جای اینکه به حق و مصلحت فکر کنیم، به جایگاه این دستهبندی فکر میکنیم؛ دستهی ما اینجوری میخواهد، پس باید این بشود؛ حالا حق هست یا نیست، مصلحت هست یا نیست، [فرقی نمیکند؛] معنای دوقطبی این است.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از نبایدها انباشته شدن قانون است که حالا [هم] گفتند، گزارشی هم به من رسیده بود که قوانین به وسیلهی هوش مصنوعی دارد تنقیح میشود که این تعارضها از بین برود؛ تعارض قوانین که ناشی از انباشته شدن قانون است. مثلاً یک موضوع واحد در قانون بودجهی سال میآید، فرض کنید که در قانون مربوط به محیط زیست میآید، و در برخی قوانین [دیگر]؛ خب، این قوانین با همدیگر ممکن است سازگار نباشد؛ وقتی تکلیف، بین قوانین مختلف معطّل شد، آدمی که میخواهد سوء استفاده کند، سوء استفاده میکند. این قانوندانانِ قانونشکن که بنده بارها تکرار کردهام، همین جاها است که استفاده میکنند.
قانونگذاریِ ناظر به منافع اشخاص، یکی از آفات قانونگذاری است که قانون ناظر باشد به منافع فلان قشر یا فلان شخص یا فلان مجموعه؛ اینها آفات قانون است که باید مراقبت کرد.1402/03/03
لینک ثابت
اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است. اگر قانون نباشد، اصلاً زندگی مختل خواهد شد. معروف است در دنیا که قانون بد، بهتر از بیقانونی است؛ در حالی که قانون بد یک آفت بزرگی است، امّا میگویند از بیقانونی بهتر است. پس مسئلهی قانونگذاری خیلی مهم است. قانونگذاری، هم به آحاد مردم امکان میدهد برای زندگی خودشان برنامهریزی کنند، هم به مجموعهها و بنگاههای گوناگون فرهنگی و اقتصادی و غیره این فرصت را میدهد، هم به مسئولان کشورها و دولتها این فرصت را میدهد؛ قانون [مهم است]. این اهمّیّت قانونگذاری است. خب، اگر قانون نباشد، طبعاً روزمرّگی است، هرجومرج است. معروف است که قانونگذاری ریلگذاری است؛ ما هم این را مکرّر گفتهایم؛ آقای قالیباف هم الان در بیانشان بود؛ حرف درستی هم هست؛ منتها ریلگذاری یعنی مسیر را برای نیروهای اجرائی کشور آماده کردن، که از این مسیر بروند. منتها در ریلگذاری خصوصیّتی وجود دارد و آن اینکه آن کسی که روی ریل حرکت میکند، دیگر قدرت چپ و راست رفتن ندارد ــ قطار از روی ریل حرکت میکند ــ در حالی که مسئولان اجرائیِ ما و دولتها در طول تاریخ، مواردی از قوانین تخطّی میکنند.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید. این نقاط قوّت را ــ که من عرض کردم و خود شما هم کاملاً بهتر از من میدانید ــ برای این گفتیم که در این سال آخر، اینها را ادامه بدهید.1402/03/03
لینک ثابت
درست است که شما [نمایندگان] برای مجلس دو شأن قائلید، شأن قانونگذاری و شأن نظارت ــ به همان معنایی که «نظارت» در قانون معنا شده ــ امّا شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مسئلهی نظارت است؛ اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است.1402/03/03
لینک ثابت
در مورد مجلس [یازدهم] من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقهی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است... این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیهای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهیای که بنده دارم، این[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید.1402/03/03
لینک ثابت
یکی از گرفتاریهای کشور، سال آخر مجالس است که در شرف انتخابات و نگاه مردم و مانند این چیزها است. غرض، این نقاط قوّت خودتان را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛ اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است.1402/03/03
لینک ثابت
باید نوع رابطه [مجلس با قوای دیگر بخصوص با قوّهی مجریّه] را تنظیم کرد. یک دوگانهای اینجا وجود دارد: دوگانهی تقریب و تخریب؛ یک نگاه، نگاه تقریبی است؛ یک نگاه، نگاه تخریبی است. در نگاه تخریبی، رقیبپنداریِ قوّهی دیگر حاکم بر ذهنیّتها است؛ حالا قوّهی قضائیّه کمتر، عمده قوّهی مجریّه و قوّهی مقنّنه است که اینها خود را رقیب هم خیال کنند؛ رقیبی است که باید شانهی طرف مقابل را به زمین برساند؛ این نگاه، نگاه خطرناکی است. حالا، هم از ناحیهی دولت ممکن است این اتّفاق بیفتد، هم از ناحیهی مجلس ممکن است اتّفاق بیفتد؛ یعنی هر دو طرف میتوانند در این نگاه غلط مشکل درست کنند. دولتها گاهی اوقات مجلس را یک امر زائد، یک امر مزاحم به حساب میآورند؛ گاهی لج میکنند. سالها پیش یکی از رؤسای محترم مجلس، پیش من شکایت میکرد که این دولت اصلاً به ما لایحه نمیدهد! بیکار ماندهایم. این واقعیّت دارد! یعنی یک مجلسی تشکیل شده بود که ترکیب مجلس برخلاف میل آن دولت بود؛ این دولت همکاری نمیکرد، اصلاً لایحه نمیداد. اینکه گفتم بعضی اوقات طرح واجب میشود، اینجا است. وقتی که دولت لایحه نمیدهد، علاجش این است شما هم مدام پشت سر هم طرح تنظیم کنید و تصویب کنید و ارائه بدهید، ابلاغ کنید. یعنی یک دولت وقتی میخواهد مجلس را اذیّت کند، یکی از راههایش همین است که اصلاً [لایحه ندهد]. طبعاً وقتی لایحه نیامد، کشور معطّل میماند. این نمونهی واقعی است؛ این مثالی است که اتّفاق افتاده. یا قانون تنظیم میشود، ابلاغ میشود، [بعد] قانون را بگذارند داخل کِشو و درش را هم قفل کنند! اجرا نکنند. [یا] قانونی است که ابلاغ شده امّا آییننامههایش مدّتها است تنظیم نشده. قانونِ بدون آییننامه که قابل اجرا نیست؛ باید آییننامه درست بشود، باید داده بشود برای [اجرا]؛ این کار نمیشود. اینها از طرف دولتها. از ناحیهی مجلس، افراط در بهکارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چارهای ندارد، برای ادارهی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در بهکارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمدهاند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کردهاند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چهکار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیبپنداریِ طرف مقابل است.
یک نگاه دیگر نه، نگاه یک پیکره دیدن مجموعهی نظام است:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
[نظام] یک پیکر است: یکی قلب است، یکی مغز است، یکی شبکهی عصبی است؛ اینها باید با همدیگر کار کنند. اگر مکمّل هم نباشند، مغزی که قلب کمکش نکند، قلبی که مغز کمکش نکند، شبکهی اعصابی که مغز کمکش نکند به کار نمیآید؛ باید همدیگر را [تکمیل کنند]؛ اصلاً مکمل هم هستند. این یک نگاه است. این نگاه، نگاهِ درستی است؛ این نگاه، آن نگاهِ واقعی است. بنابراین توصیهی مهمّ من این است که نگاه مجلس... بایستی نگاهِ همکاری و همافزایی باشد. البتّه ما به دولت و به قوّهی قضائیّه در موارد خودش این تذکّرات را میدهیم؛ حالا هم به شما عرض میکنیم. خب دولت بار اجرا را بر دوش دارد؛ این را که توجّه دارید! بعضی از شماها، خودتان قبلاً در قوّهی مجریّه بودهاید، چه در حدّ وزیر، چه در حدّ مدیر، در قوّهی مجریّه بودهاید و میدانید قوّهی مجریّه با قوّهی مقنّنه فرق میکند. آنجا کار هست، تلاش هست، فشار کار هست، توقّع هست، مطالبه هست؛ باید مراعات قوّهی مجریّه را کرد و بعضی از مناقشات غیر منطقی را نباید دخالت داد. گاهی اوقات میشود که مجلس وقتی با دولت همکاری میکند، یک عدّهای از این بداخلاقها که گوشه کنار نشستهاند، فوراً در روزنامه و در فضای مجازی و مانند اینها میگویند: «مجلس استقلال خودش را از دست داد، مجلس دولتی شد!»؛ به اینها اصلاً اعتنا نکنید. یا از روی غرض این حرفها گفته میشود یا از روی بیاطّلاعی از مصلحت نظام این حرفها گفته میشود.1402/03/03
لینک ثابت
حفظ حرّیّت و صراحتی که شما [نمایندگان] دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا». اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلیای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همهی کشور، همهی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشستهایم که صدای ما را همه میشنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.1402/03/03
لینک ثابت
نمایندگان مجلس شورای اسلامی
درست است که شما [نمایندگان] برای مجلس دو شأن قائلید، شأن قانونگذاری و شأن نظارت ــ به همان معنایی که «نظارت» در قانون معنا شده ــ امّا شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مسئلهی نظارت است؛ اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است.1402/03/03
لینک ثابت
نمایندگان مجلس شورای اسلامی
حفظ حرّیّت و صراحتی که شما [نمایندگان] دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا». اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلیای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همهی کشور، همهی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشستهایم که صدای ما را همه میشنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.1402/03/03
لینک ثابت