اشرافیگری مسئولان / تجملگرایی/اشرافیگری
یک کار دیگر که آن هم از لحاظ اهمّیّت از این تبلیغ اگر مهمتر نباشد -که به گمان ما مهمتر هم هست- کمتر نیست، عملِ خود ما است؛ نه عملی که حتماً جلوی چشم مردم باشد؛ نه، عملِ درست ما تأثیرش را میبخشد؛ ترک گناه، ترک دنیاپرستی، ترک اشرافیگری، کار سخت، کار کوشنده. وقتی ما با خدا باشیم، خدای متعال تأثیر میدهد به حرف ما، به اقدام ما. مردم هم که به ما نگاه میکنند و تناقضی میان گفته و کردار ما مشاهده نمیکنند، ایمانشان قوی میشود و به این راه میآیند، در این راه حرکت میکنند.1396/12/24
لینک ثابت
بنده در یکی از سفرها در زمان ریاست جمهوری، رفتم در یکی از کشورهای آفریقایی. چند سالی -مثلاً هفت هشت ده سال- از پیروزی انقلاب در آن کشور گذشته بود؛ این مردِ رئیس دولت، یک سیاهپوستی بود که رهبر انقلاب و فرمانده انقلاب و حالا هم رئیس دولت بود. من دیدم این رئیس کشور که میزبان ما بود، رفتارش در همان کشور خودش مثل رفتار آن ژنرال پرتغالیای است که قبل از انقلابِ اینها بر این کشور حکومت میکرده؛ رفتار، همان رفتار است. ظاهراً این کشور، سابقهی استعمار اسپانیا یا پرتغال را داشت؛ طبعاً یک سیاستمدار نظامی پرتغالی بر این کشور سالها حکومت میکرده، حالا این آقایی که رئیس انقلاب است رفتارش مثل رفتار او است! خب این چه انقلابی است؟ نگاهش به مردم، نگاهش به دوروبریها، برخوردش با مخاطبین [همانجور بود]. جمهوری اسلامی از این حالت دور است؛ بحمدالله تاکنون دور بوده، بعد از این هم دور خواهد بود. اشرافیگریِ مسئولان، امتیازطلبیِ مسئولان، بیمبالاتیِ به بیتالمال، بیاعتنائیِ به طبقهی مستضعف، اینها حرکتهای ضدّ انقلابی است. همهی تشکیلات نظام بایستی با نگاه به اهداف انقلاب حرکت بکند.1396/11/29
لینک ثابت
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، توصیههایی خطاب به رئیسجمهور و اعضای دولت دوازدهم بیان کردند که «داشتن نیت الهی برای خدمت به مردم بهعنوان بندگان خدا و حل مشکلات آنها»، و «انس با قرآن و دعا» اولین توصیهی ایشان بود.
...
حضرت آیتالله خامنهای ششمین توصیهی خود را به موضوع «لزوم حفظ و تقویت روحیهی مردمی و پرهیز از اشرافیگری»، اختصاص دادند1396/06/04
لینک ثابت
«اجتناب از زخارف دنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود»؛ از بلاهای حکومتهای دنیا یکی همین است؛ چون رئیس کشور که شدیم، منابع مالی کشور در اختیار ما است؛ وسوسه بشویم؛ [بگویم] اینجا زمینِ خوب هست، اینجا امکاناتِ خوب هست، اینجا پولِ خوب هست؛ از اینها یک سهمی حالا [برداریم]. آنهایی که خیلی شقی و بدبخت و روسیاهند، همهاش را برای خودشان برمیدارند، مثل رضاخان؛ آنهایی که یک خردهای انصافشان بیشتر است، یک کمیاش را به دیگران میدهند، غالباً هم به اطرافیان خودشان؛ یک مقدار هم خودشان برمیدارند. این جزو بلایای حکومتها است؛ همین حکومتهای دموکراسی دنیا هم همه همینجور هستند. میشنوید؛ زن فلان رئیس جمهور در تعطیلی مثلاً زمستانی یا تابستانی به فلان جزیرهی خوش آب و هوا مسافرت کرده، اینقدر میلیون دلار خرج کرده! از کجا؟ فلان خانوادهی اشرافی سلطنتی برای مسافرت وارد فلان شهر شدند، این تعداد هتل، این تعداد امکانات در اختیارشان بود، در ظرف ده روز، بیست روز که ماندند، این مقدار میلیارد -مبالغ میلیاردی- خرجشان شد! حکومت امامت با این چیزها مخالف است. استفادهی شخصی از امکانات عمومی ممنوع؛ اجتناب از دنیا برای شخص خود.1395/06/30
لینک ثابت
قاعدهی حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعهی اسلامی، با غدیر معیّن شد و پایهگذاری شد؛ اهمّیّت غدیر این است. اهمّیّت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهمتر این است که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعهی اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیادهخواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوترانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام اینجوری است. این قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آنوقت «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمنها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس میشوند؛ چون مسیر دین آنوقتی تغییر پیدا میکند که آن نقطهی اصلی، آن هستهی اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هستهی قدرت، هستهی مدیریّت، هستهی ریاست؛ اگر تغییر پیدا کند، همهچیز تغییر میکند؛ بله، در واقعیّت عملی، تغییراتی به وجود میآید و افرادی از قبیل خلفای بنیامیّه و بنیعباس سرِ کار میآیند بهعنوان اسلام، حجّاجبنیوسف هم [سرِ کار] میآید، امّا اینها دیگر ضابطه را نمیتوانند به هم بزنند.1395/06/30
لینک ثابت
الگوی کشور اسلامی هم به معنای این نیست که در این کشور همهی مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّلاتند؛ نه، اینها هست، اینها معنویّت است امّا در کنار این معنویّت، پیشرفت مادّی هست، رشد علمی هست، توسعهی عدالت هست، کم شدن فاصلههای طبقاتی هست، برداشته شدن نمونهها و قلّههای اشرافیگری هست؛ خصوصیّت جامعهی اسلامی اینها است. آنوقت در یک چنین جامعهای، مردم خوشبختند، احساس امنیّت میکنند، احساس آرامش میکنند، به سمت اهداف عالیهی خود پیش میروند، خدا را عبادت هم میکنند، پیشرفت دنیوی هم نصیب آنها میشود؛ ملّت ایران دنبال یک چنین جامعهای است؛ همه این را میخواهند؛ شیعه و سنّی ندارد، کُرد و بلوچ و فارس و ترک ندارد، همه دنبال این هستند. خب، این میشود یک الگو؛ وقتی الگو شد، وقتی نمونهسازی شد، آنوقت ملّتهای دیگر مسلمان [هم] راه را پیدا میکنند.1395/05/11
لینک ثابت
جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود؛ اشرافیگری بلای کشور است. وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه؛ [آنوقت] شما میبینید فلان خانوادهای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی میخواهد پسرش را داماد کند یا دخترش را عروس کند یا فرض کنید مهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند. وقتی اشرافیگری فرهنگ شد، میشود این. جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار مسئولین، گفتار مسئولین، تعالیمی که میدهند، باید ضدّ این جهت اشرافیگری باشد؛ کمااینکه اسلام اینجوری است.1395/05/11
لینک ثابت
اشرافیگری, اشرافیگری مسئولان, مصرفگرایی, تجملگرایی
متأسّفانه همچنان نشانههای اشرافیگری و تجمّلات و بعضی از انحرافات گوناگون در جامعهی ما کم نیست امّا وقتی نسبت به قبل از انقلاب ملاحظه بکنیم پیشرفت ملّت ایران و کشور اسلامی نسبت به آنوقت، پیشرفت بسیار برجستهای است.1395/05/11
لینک ثابت
اشرافیگری, اشرافیگری مسئولان
جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود؛ اشرافیگری بلای کشور است.1395/05/11
لینک ثابت
اشرافیگری, اشرافیگری مسئولان, تجملگرایی
وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه؛ [آنوقت] شما میبینید فلان خانوادهای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی میخواهد پسرش را داماد یا دخترش را عروس کند یا مهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند.1395/05/11
لینک ثابت
اشرافیگری, اشرافیگری مسئولان
جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار و گفتار مسئولین و تعالیمی که میدهند، باید ضدّ این جهت اشرافیگری باشد.1395/05/11
لینک ثابت
دشمنان نظام اسلامی میخواهند از این قضیّه یک مستمسکی علیه نظام اسلامی درست بکنند. اینها یک عدّهای هستند که در قبال مجموعهی مدیران و کارکنان دستگاههای مسئول که با پاکی و صداقت دارند کار میکنند عدّهی زیادی نیستند، امّا همین کمشان هم مضر است، همین کمشان هم عیب است؛ این عیب را بایستی برطرف کرد. ما آسیبهای ناشی از فقر را شناختهایم، روی آنها برنامهریزی میکنیم، دربارهی آنها جلسه میگذاریم، امّا آسیبهای ناشی از مستی اشرافیگری را کأنّه درست نمیشناسیم؛ وقتی اشرافیگری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش میآید و به وجود میآید و همه دنبال این هستند که یک طعمهای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدّیّت مقابله بشود؛ مسئلهی عزل کردن و برکنار کردن و برگرداندن آنچه از بیتالمال به صورت نامشروع خارج شده است، این را در دستور قرار بدهند. این وظیفهی همه است؛ مردم نسبت به این مسئله اهمّیّت میدهند و اگر چنانچه این قضیّه اتّفاق نیفتد و دنبالگیری نشود، اعتماد مردم به نظام کاسته میشود که این فاجعهی بزرگی خواهد بود. بایستی با اقدام جدّی، اعتماد مردم را حفظ کرد.1395/04/16
لینک ثابت
مرحوم آقای طبسی در فتنهی [سال] ۸۸ همهی ملاحظات را کنار گذاشت و آمد وسط میدان؛ رفاقتها و رودربایستیها و مانند اینها را کنار گذاشت؛ مواقع زیادی ما از ایشان این حالت را دیدیم؛ انسان صریح، مؤمن، قاطع. اینها آن چیزهایی است که در حفظ شخصیّت افراد و در تاریخ زندگی افراد میماند؛ در حساب الهی هم اینها باقی است. زندگی این مرد مؤمن و بزرگوار در طول این دوران مسئولیّت، تغییر پیدا نکرد؛ ایشان در همان خانهای از دنیا رفت که ما قبل از انقلاب بارهاوبارها به آن خانه رفته بودیم؛ در همان خانه و با همان اثاث زندگی. آن روزی که ماها نشستن روی مبل را بلد نبودیم، ایشان در خانهاش مبل داشت؛ همان مبل ۴۰ سال، ۴۵ سال قبل، امروز هم در خانهی ایشان است و از همانها استفاده میکردند. زندگی خودش را توسعه نداد، وضع اشرافی به خود نگرفت. خب اینها در مردم اثر میگذارد؛ بااینکه علیه ایشان تبلیغات هم زیاد میکردند، لکن دیدید مردم مشهد چه بدرقهای کردند از این انسان. تشییع جنازهی مرحوم آقای طبسی و نماز [بر] ایشان، مثل بزرگترین راهپیماییهایی بود که در مشهد انجام گرفته بود که ما دیدیم؛ آن صحن باعظمت، مملوّ از جمعیّت [بود] و همه هم مردم مشهد -اوقات زوّاری [هم] نبود که بگوییم زوّار آمده بودند؛ نه، مردم مشهد بودند- آمدند قدردانی کردند؛ قدرشناسی کردند. رحمت خدا بر این فقیدِ عزیز ما.1394/12/20
لینک ثابت
اگر چنانچه مجلس به دنبال رفاه مردم، عدالت اجتماعی، گشایش اقتصادی، به دنبال پیشرفت علم، پیشرفت فنّاوری، به دنبال عزّت ملّی و استقلال ملّت باشد، ریلگذاری او به سمت این هدفها خواهد بود؛ اگر مجلس مرعوب غرب باشد، مرعوب آمریکا باشد، دنبال حاکمیّت جریان اشرافیگری باشد، ریلگذاری او در این جهتها خواهد بود؛ کشور را بدبخت خواهند کرد. اهمّیّت مجلس اینها است؛ اینها چیز کمی است؟ اهمّیّت مجلس همانطور که امام فرمودند به این است که در رأس امور است.1394/11/28
لینک ثابت
هشدار امام(ره) به مسئولین درباره خوی کاخ نشینی
[یکی از اصول امام(ره)]در بُعد مسائل داخلی کشور[است]؛ امام طرفدار جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشهکن کنند؛ همه تلاش کنند که محرومان را از محرومیّت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند. از آن طرف به مسئولان کشور هشدار میداد دربارهی خوی کاخنشینی - این نکتهای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکَنتُم فی مسکِنِ الَّذینَ ظَلَموا -(۱) و همه را از خوی کاخنشینی برحذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشینانند، این فقرایند، این محرومانند که این صحنهها را با وجود محرومیّتها پر کردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا] آن کسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتّفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند. این وفاداری طبقات متوسّط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئلهی عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّلگرایی و عمل در این جهت.1394/03/14
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 45وَسَكَنتُم في مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَموا أَنفُسَهُم وَتَبَيَّنَ لَكُم كَيفَ فَعَلنا بِهِم وَضَرَبنا لَكُمُ الأَمثالَترجمه:(آری شما بودید که) در منازل (و کاخهای) کسانی که به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید؛ و برای شما آشکار شد چگونه با آنان رفتار کردیم؛ و برای شما، مثلها (از سرگذشت پیشینیان) زدیم (باز هم بیدار نشدید)!
لینک ثابت
نکتهی چهارم در بُعد مسائل داخلی کشور؛ امام طرفدار جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پر تکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشهکن کنند؛ همه باید تلاش کنند که محرومان را از محرومیّت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند. از آن طرف به مسئولان کشور هشدار میداد دربارهی خوی کاخنشینی - این نکتهای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکَنتُم فی مسٰکِنِ الَّذینَ ظَلَموا - و همه را از خوی کاخنشینی برحذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشینانند، این فقرایند، این محرومانند که این صحنهها را با وجود محرومیّتها پر کردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا] آن کسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتّفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند. این وفاداری طبقات متوسّط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئلهی عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّلگرایی و عمل در این جهت.1394/03/14
لینک ثابت