حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قضایای مذاکرات هستهای، افزودند: در این مذاکرات بحثهای فراوانی راجع به تحریمها شد اما اکنون در کنگرهی آمریکا مسئلهی تمدید تحریمها را مطرح میکنند و مدعی هستند که اینها تحریم نیست، بلکه تمدید است!
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «شروع کردن یک تحریم» با «دوباره شروع کردن آن پس از پایان زمانش» فرقی نمیکند و این دومی نیز تحریم و نقض تعهدات قبلی از سوی طرف مقابل است.
ایشان بروز این مشکلات را ناشی از عجله در انجام کار خواندند و افزودند: وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت میکنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطهی سلبی در آن کار میشود، بنابراین باید مراقب بود که کارها متین، محکم و با شتاب مناسب انجام شود.
حرف من در این زمینه به مسئولین و به مردم این است که این توافق هستهای که اسمش را گذاشتهاند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیلهای برای فشار هرچند وقت یکباری از سوی دشمن به ملّت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیلهی فشار کنند. مسئولین به ما گفتند که ما این کار را انجام میدهیم، این اقدام را میکنیم برای اینکه فشارهای تحریم برداشته بشود؛ حالا علاوه بر اینکه آن کاری را که آنوقت قول دادند بکنند و بنا بود همان روز اوّل انجام بگیرد و تا هشت و نُه ماه هنوز بهطور کامل انجام نگرفته و ناقص است -که مسئولین ما این را صریحاً بیان میکنند؛ آنهایی که خودشان دستاندرکار بودند این را صریحاً بیان کردند و بیان میکنند- [انجام ندادند]، این را باز وسیلهای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّههای ضعیف بنیاسرائیل میگوید که «اِنّا لَمُدرَکون»-حالا به ما میرسند و پدر ما را در میآورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین».
در طول این سالها هم ما هشت سال با صدّام جنگ داشتیم، آمریکاییها پشت سر صدّام محکم ایستادند؛ هرچه توانستند به او کمک کردند. [آمریکاییها] بعد از جنگ یک جور، قبل از شروع جنگ یک جور، در دوران جنگ یک جور، تا امروز یک جور، در قضیّهی برجام یک جور، بعد از برجام یک جور [دشمنی کردند]. چند روز قبل از این، همین آقای مذاکرهکنندهی آمریکایی(۵) صریحاً ایستاد و گفت -و در تلویزیون ما هم پخش شد- که ما بعد از برجام هم ایران را تحریم کردیم. آمریکا این است. ایستادگی ملّت ایران در مقابل آمریکا ایستادگی متّکی به منطق است. [پس] خطای اوّل این بود که میخواهند وانمود کنند مردم از روی لجاجت در مقابل آمریکا ایستادهاند. واقع قضیّه عکس این است؛ مردم از روی منطق در مقابل آمریکا ایستادهاند. این تصحیح خطای اوّل.
خطای دوّم؛ فکر غلط و خطائی که این هم باز دارد بهنحوی از سوی آمریکاییها تزریق میشود و کسانی هم در داخل آن را ترویج میکنند و از اوّلی خطرناکتر است، این است که اگر ما با آمریکا سازش کنیم، مشکلات کشورمان حل خواهد شد.
[این] از آن اشتباهات عجیبوغریب و بسیار خطرناک [است]. [میگویند] اگر ما با آمریکا سازش کردیم، مشکلات کشور حل میشود. خب، حالا ده تا دلیل میشود شمرد برای اینکه این حرف غلط است، این حرف دروغ است، این حرف فریب است. سازش با آمریکا مشکلات کشور را بههیچوجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و میشود شمرد و ردیف کرد برای این قضیّه؛ آخریاش همین قضیّهی برجام است. من چقدر در طول مذاکرات گفتم که اینها بدعهدند، اینها دروغگویند، اینها پای حرفشان نمیایستند؛ حالا ملاحظه میکنید! امروز آن کسی که دارد میگوید آنها بدعهدند دیگر من [فقط] نیستم؛ مسئولین محترم کشور، خود مذاکرهکنندگان ما که اینهمه زحمت کشیدند، یک سال و خردهای مذاکره کردند، رفتند، نشستند، برخاستند؛ ده روز، پانزده روز، بیست روز خارج از کشور، پشت میز مذاکره با آنهمه زحمت، عرق ریختند، زحمت کشیدند، آنها دارند میگویند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم گسترش بیاعتمادی مطلق به آمریکا، افزودند: متأسفانه برخیها حاضر نیستند این بیاعتمادی را قبول کنند و اگرچه به زبان میگویند آمریکا دشمن است اما احساس واقعی بیاعتمادی به آمریکا، در آنها وجود ندارد.
ایشان خاطرنشان کردند: هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بیاعتمادی واقعی به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت میکند و به گفتههای طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی، بیاعتمادی مطلق به آمریکا را نتیجهی عقلانیت ناشی از فکر و عمق و تجربه دانستند و گفتند: موضوع دشمنی آمریکا را در طول سالهای متمادی بعد از انقلاب و در قضایای اخیر مذاکرات هستهای و در مسائل دیگر دیدهایم.
...
ایشان با اشاره به ترفندهای مذاکراتی آمریکاییها و دشمنیهای آشکار آنها که نمونههایی از آن در مذاکرات هستهای دیده شد، گفتند: عقلانیت اقتضا میکند نسبت به کسانی که دشمنی خود را آشکار کردهاند، بیاعتمادی مطلق داشته باشیم.
این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است. این نشاندهندهی این است که [مشکلات] ما در این مسئله، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگونی که داریم، در مشکلاتی که با آمریکا و امثال آمریکا داریم، با مذاکره حل نمیشود؛ ما یک راهی باید خودمان انتخاب بکنیم، آن راهمان را برویم؛ بگذارید دشمن دنبال شما بدود، بگذارید دشمن دنبال شما بدود. مسئولین سیاسی و دیپلماسی ما صریحاً میگویند که آمریکاییها میخواهند همه چیز را بگیرند، [امّا] هیچچیز ندهند! [اگر] یک قدم شما عقب رفتی، یک قدم جلو میآیند. اینکه ما مدام میگوییم مذاکره نمیکنیم، [ولی] بعضیها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند، امتیاز را از شما میگیرد -وقتی مذاکره کردید یعنی یک امتیازی بدهید، یک امتیاز بگیرید دیگر؛ معنای مذاکره این است دیگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخی که نیست، مذاکره یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر- و آنچه را باید بدهی از شما میگیرد، [امّا] آنچه را باید بدهد، به شما نمیدهد؛ زورگویی میکند؛ خب مستکبر یعنی همین، استکبار جهانی یعنی همین، یعنی زورگوییکردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعدههایش را تخلّف میکند. خب امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوقالعادهای است. خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کردهاند میگوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛(۴) شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعدهی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعدهی خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعدهی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را اینجور در قیامت ملامت میکند. بعد هم خدای متعال میفرماید از قول شیطان که به آنها میگوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. حالا شیطان در قیامت این حرف را میزند، آمریکاییها امروز در دنیا این حرف را میزنند؛ وعده میدهند، عمل نمیکنند، تخلّف میکنند. امتیاز نقد را میگیرند، امتیاز نسیه را نمیدهند؛ وضع آمریکا این است. خب، پس به دیگران نباید اعتماد کرد.
این حرفهایی که زده میشود در مورد مسائل کلان کشور و سیاستهای کلان کشور را جوانهای عزیز ما بنشینند رویش فکر کنند؛ اینها ناشی از تجربه است، ناشی از شناختن دشمن و شناختن وضع است. این حرفِ همینجوری نیست که انسان یک چیزی بگوید تا یکی هم بیاید آن طرف یک جوابی بدهد «که نخیر اینجوری نیست»؛ نه، اینها را جوانهای عزیز [دقّت کنند]. خوشبختانه ما جوانهای باهوش و بااستعداد در کشور خیلی داریم؛ بنشینند تحلیل کنند، آنوقت راه مشخّص خواهد شد.
این یک تصوّر غلطی است که ما خیال کنیم حالا میشود بنشینیم با آمریکاییها، بگوییم آقا بیایید یکجوری با همدیگر مصالحه کنیم. مصالحه به این است که شما از حرفهای خودتان بگذرید.
من دو سه سال قبل از این در اوایل این قضیّهی مذاکرات هستهای،(۱۴) گفتم آمریکاییها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقبنشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئلهی هستهای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّهی هستهای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّهی موشکها پیش آمد؛ قضیّهی موشکها حل بشود، قضیّهی حقوق بشر است؛ قضیّهی حقوق بشر حل بشود، قضیّهی شورای نگهبان است؛ قضیّهی شورای نگهبان حل بشود، قضیّهی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّهی ولایت فقیه حل بشود، قضیّهی اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست. بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است. ...
بعضی خیال میکنند دشمنیهایی که با ما میشود بهخاطر این است که ما ستیزهگری کردهایم؛ ما دائماً انگشت در چشم اینها کردهایم، [لذا] اینها از این جهت با ما دشمنی میکنند؛ نه، این هم خیال غلطی است، تصوّر غلطی است. ما شروعکننده نبودهایم. اوّل انقلاب آمریکاییهایی که دستگیر شده بودند، چند روزی نگه داشته شده بودند، امام فرمود با کمال مراقبت بروند به محلّ خودشان، سفارت خودشان؛ تا قبل از اینکه مسئلهی تسخیر سفارت پیش بیاید -که آن هم عواملی داشت، مقدّماتی داشت- [آمریکاییها] در کمال امنیّت اینجا زندگی میکردند؛ راحت میرفتند، میآمدند؛ و البتّه بدجنسی میکردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اوّل شروع کردند: با بدگویی، با تحریم، با طلبکاری، با پناه دادن به دشمن ملّت ایران؛ شروعکننده آنها بودند. وانگهی فقط آمریکا که نیست، کشورهای دیگر [هم هستند]؛ حالا مثلاً فرض بفرمایید جمهوری اسلامی نسبت به فرانسه چه ستیزهگریای کرده؟ کشور فرانسه چون امام مدّتی در آنجا بود، حتّی مورد تمجید نیروهای انقلابی هم بود امّا خب میبینید که چهکار میکنند. دیدید در قضیّهی هستهای که فرانسویها نقش پلیس بد را اجرا کردند -البتّه مدیریّت برنامه با آمریکاییها بود، معلوم بود لکن در قضیّهی هستهای بدترین موضع را فرانسویها [گرفتند]- ما با فرانسویها چهکار کرده بودیم؟ ستیزهگری کرده بودیم؟ حالا یک کشور کوچکی مثل هلند مثلاً؛ در هر قضیّهای که شما نگاه کنید از قضایایی که پای جمهوری اسلامی به میان است، در آن لیست و فهرست دشمنها، یکیاش هلند است! حالا ما با هلند چهکار داشتیم؟ چه ستیزهگریای؟ کشور کوچکی که در گوشهی اروپا افتاده [است]. بحث این نیست که ما با آنها دشمنی و ستیزهگری کردیم. مثلاً فرض بفرمایید کانادا روابطش را با ما قطع کرد. ما با کانادا دشمنی کرده بودیم؟ ستیزهگری کرده بودیم؟ قضیّه این نیست، قضیّه چیز دیگری است. ما خودمان را نباید فریب بدهیم و بگوییم «آقا، ما دشمنی نکنیم تا آنها دشمنی نکنند»؛ نه، انگیزههای دیگری وجود دارد؛ مسائل دیگری پشت پرده است که حالا یک مقداری را شرح دادیم.
برجام موافقانی دارد و مخالفانی؛ به نظر من، هم موافقان و هم مخالفان، هر دو در بیان نظرات خودشان مبالغه میکنند؛ اغراقگویی میکنند؛ هم موافقانی که از برجام تمجید میکنند سخنانشان اغراقگونه است، هم مخالفانی که انتقاد میکنند مبالغه میکنند و گاهی اغراق میکنند. به نظر من هیچکدام جا ندارد.
بله، برجام یک نقاط مثبتی دارد، یک نقاط منفیای دارد؛ یک محسّناتی دارد، یک معایبی دارد؛ محسّناتش همان چیزهایی است که ما را وادار کرد و ترغیب کرد که به این مذاکرات رو بیاوریم؛ البتّه میدانید این مذاکرات قبل از شروع دولت یازدهم آغاز شد که بهخاطر همین مُرغِّبات بود؛ یعنی جنبههای محسّناتی به نظر انسان میرسید که البتّه همهی آن محسّنات تأمین نشد، یعنی خیلیهایش تأمین نشد لکن حالا بالاخره یک محسّناتی بود و انسان حس میکرد که ممکن است این فواید وجود داشته باشد. شروع شد این مذاکرات؛ بعد هم که خب، زمان دولت جناب آقای روحانی طبعاً گسترش بیشتری و فعّالیّت بیشتری پیدا کرد؛ محسّنات اینها است.
معایب چیست؟ معایب همان چیزی است که همیشه از آن بیمناک بودیم و تکرار میکردیم و میگفتیم؛ میگفتیم: آقا، اینها بدعهدند، بدذاتند، دبّهدربیار هستند، زیر قولشان میزنند، عمل نمیکنند؛ معایب هم اینها است. خللوفُرَجی وجود دارد در برجام که این معایب میتوانند خودشان را نشان بدهند و اگر این خللوفُرَج بسته میشد، البتّه معایب کمتر میشد یا منتفی میشد.
من آنچه راجع به برجام عرض میکنم، مطلقاً ناظر به این برادران عزیز ما که در مذاکرات شرکت داشتند نیست؛ اینها کار خودشان را کردند، سعی خودشان را کردند، واقعاً جدّوجهد کردند. خب ما شاهد بودیم و میدیدیم؛ رفتند، ماندند -بهنظرم پارسال ماه رمضان بود که مدّتی از ماه رمضان را اینها در آنجا بودند- خب، سختی داشت، واقعاً سختی داشت و زحمت کشیدند به آنها من [اشکال نمیکنم]. از کارشان انشاءالله خدای متعال راضی باشد، ما هم دعایشان کردیم و دعایشان میکنیم؛ نگاه من به طرف مقابل است؛ به آن کسانی است که طرف مذاکرهی ما بودند.
دشمن در عرصهی سیاسی روی عکسالعملها محاسبه میکند. اگر او یکچیزی گفت و شما ساکت شدید، یکجور حساب میکند؛ اگر ساکت شدید و سرتان را هم پایین انداختید، یکجور حساب میکند؛ اگر ساکت شدید و سرتان را پایین انداختید و نُچنُچ هم کردید با خودتان، یکجور حساب میکند؛ [امّا] اگر سرت را بالا گرفتی و جواب دادی، یکجور دیگر حساب میکند. اگر دشمن احساس بکند که شما منفعل هستید، اهل عقبنشینی هستید، کوتاه نمیآید. اصلاً در عالم سیاست «کوتاهآمدن» نیست، میآیند جلو مرتباً زیادهخواهی میکنند؛ در قضایای مختلف، که حالا همین قضیّهی مذاکراتهستهای آخریاش است؛ میبینید دیگر! مرتّب دارند مطالبه میکنند، زیادی میخواهند، تهدید میکنند. همان حرفهایی که آن زمان راجع به حرکت هستهای و غنیسازی و بیست درصد و مانند اینها میگفتند که [گزینهی] جنگ روی میز است و از این حرفها -که پیدرپی میگفتند- حالا باز همان حرفها را دوباره دارند تکرار میکنند؛ هم دولتیهایشان دارند تکرار میکنند، هم مجلسیهایشان تکرار میکنند، هم نامزدهای ریاستجمهوری آیندهشان تکرار میکنند؛ این دو سه نامزدی که حالا در صحنهاند و باقی ماندهاند، اینها هم حتّی تکرار میکنند که ما اگر سرکار بیاییم، این کار را میکنیم، این کار را میکنیم!
استقلال اقتصادی -بهطور خلاصه- هضم نشدن در هاضمهی اقتصاد جامعهی جهانی است. ببینید، آنها خودشان -آمریکاییها- در همین قضایای بعد از مذاکرات هستهای گفتند معاملهی هستهای باید موجب بشود که اقتصاد ایران در اقتصاد جامعهی جهانی ادغام بشود؛ ادغام! ادغام یعنی چه؟ اقتصاد جامعهی جهانی چیست؟ آیا اقتصاد جامعهی جهانی یک نظم عادلانه و منطقی و عقلائی است؟ ابدا. اقتصادی که نقشهی آن را جامعهی جهانی کشیده است و مظاهر گوناگون آن در همهی دنیا گسترده است، عبارت است از نقشهای و نظامی که سرمایهداران عمدتاً صهیونیستی و بعضاً غیر صهیونیستی برای تصرّف منابع مالی همهی دنیا طراحی کردهاند. این نظم جامعهی جهانی و اقتصاد جهانی است. اینکه یک کشوری اقتصادش را ادغام کند در اقتصاد جهانی، افتخار نیست؛ این خسارت است، این ضرر است، این شکست است. در تحریم هم مقصود آنها یک هدف اقتصادی بود؛ تحریم هم که کردند ما را، خود آمریکاییها تصریح کردند که این تحریم برای فلج کردن اقتصاد ایران است. حالا مذاکرات هستهای هم که انجام گرفته است، به یک نتایجی منتهی شده است، اینجا هم باز هدفشان اقتصادی است؛ یعنی ازجملهی اهدافشان اقتصاد است؛ یعنی بلعیدن اقتصاد ایران بهوسیلهی هاضمهی اقتصاد بینالمللی و جهانی که سردمدار آن هم آمریکا است.
یک تجربهای ما در مذاکرات هستهای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل(۱۶) هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هستهای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱ ۵، و حتّی جداگانه با آمریکاییها مذاکره کردیم برای قضیّهی هستهای؛ برادران ما، فعّالان پرتلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد- یک تعهّداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، [ولی] آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه میکند؛ تا الان دبّه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه. حالا خیلیها قبل از این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: در هر زمینهی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همهی زمینهها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّهای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرفنظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد؛ اوّل با زبان و با لبخند و با تبسّم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، کاری را که باید انجام بدهد، دبّه میکند و تعهّد خودش را انجام نمیدهد؛ این شد یک تجربه برای ملّت ایران؛ این تجربه را مغتنم بشمرید؛ این توصیهی دوّم.
اگر کشور قوی شد، از استکبار هم میشود امتیاز گرفت؛ این را من به شما عرض بکنم. اگر کشور ضعیف بود، استکبار که هیچ، ابرقدرتها که هیچ، دولتهای بیعُرضه و ضعیف و حقیر هم از آدم طلبکاری میکنند؛ اگر ضعیف شدیم، اینجوری خواهد شد، [امّا] اگر قوی شدیم، نه.
قدرت هم یک امر نسبی است؛ در هر مرحلهای از قدرت، انسان میتواند یک فعّالیّتی انجام بدهد. حالا مثلاً فرض بفرمایید در همین قضایای مذاکرات هستهای -که البتّه من حالا نمیخواهم وارد آن مقوله بشوم- دوستان عزیز ما گفتند ما امتیاز گرفتهایم و دشمنانی که تا امروز قبول نمیکردند که ما صنعت هستهای داشته باشیم، حالا پای کاغذ امضا کردهاند که ما میتوانیم صنعت هستهای داشته باشیم. خب این چهجوری به دست آمد؟ این بعد از آن به دست آمد که ما اقتدار خودمان را نشان دادیم و ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که آنها تصوّر نمیکردند بتوانیم انجام بدهیم؛ یعنی تولیدِ غنیسازیِ بیست درصد. خود آنها هم میدانند، اصحاب فنّ این کار [هم] میدانند که مشکل کار [غنیسازی] تا ۹۹ درصد، عبارت است از مسیر [غنیسازی] تا ۲۰ درصد؛ اگر یک کشوری توانست خودش را تا ۲۰ درصد پیش ببرد، از آنجا تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد کار آسانی است، راه زیادی نیست؛ این را اینها میدانند. این مسیر را جمهوری اسلامی پیش رفت؛ یعنی توانست غنیسازی ۲۰ درصد را به دست بیاورد، توانست نوزده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل تولید کند، توانست حدود ده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل را به راه بیندازد، توانست سانتریفیوژهای نسل دوّم و سوّم و چهارم را تولید کند؛ توانست آن دستگاهِ رآکتورِ آبِ سنگینِ اراک را به وجود بیاورد؛ توانست کارخانهی تولیدِ آبِ سنگین را -که امروز از ما میخرند- به وجود بیاورد. این کارها را توانستیم بکنیم که دشمن آن حدّاقل را قبول کرد که ما صنعت هستهای داشته باشیم؛ اگر این کارها را نکرده بودیم [قبول نمیکردند]. من یادم هست و دوستان همه یادشان هست که در آن ده دوازده سال پیش از این، که مذاکرات دورهی قبل را داشتیم، بحث ما این بود که مثلاً اجازه بدهند پنج سانتریفیوژ کار کند، آنها میگفتند نمیشود؛ ما اوّل میگفتیم بیست سانتریفیوژ، بعد گفتند نمیشود؛ کوتاه آمدیم گفتیم پنج سانتریفیوژ، گفتند نمیشود؛ گفتیم یکی، گفتند نمیشود! وقتیکه نمیتوانیم، وقتی نداریم، وقتی قدرت نیست، دشمن اینجوری وارد میشود؛ [امّا] وقتی شما نوزده هزار سانتریفیوژ را علیرغم دشمن به وجود آوردید، به راه انداختید، نسل دوّم و سوّم و چهارمش را تولید کردید، کارهای جنبیِ فراوانِ دیگری را انجام دادید، خب [دشمن] مجبور است قبول بکند؛ اقتدار این است. اگر اقتدار بود، انسان میتواند حتّی از استکبار امتیاز بگیرد. این امتیازی نبود که آمریکاییها به ما دادند، این امتیازی بود که ما با قدرتمان گرفتیم، نه اینکه کسی به ما امتیاز داد.
رهبر انقلاب، مسئلهی مهم در رفتوآمد و مذاکرات خارجی را عملیاتی و اجرایی شدن توافقات خواندند و خاطرنشان کردند: بعضی دولتها و شرکتهای اروپایی در رفتوآمد به ایران و مذاکره هستند اما محصول این مذاکرات تاکنون محسوس نبوده است!
رهبر انقلاب افزودند: عدهای تقصیر این مسئله را به گردن آمریکاییها میاندازند که با توجه به سابقه و رفتار آنها این ارزیابی قابل قبول به نظر میرسد؛ همچنانکه اکنون نیز در اجرای تعهدات خود در مذاکرات هستهای آنچنان که باید، عمل نمیکنند و با اظهارات و اقداماتشان، طرفهای مقابل را از همکاری با ایران میترسانند.
عمده این است که ما به خودمان اتّکاء کنیم؛ اساس کار این است. ما باید به خودمان اتّکاء کنیم؛ به دیگران نمیشود اتّکاء کرد، به بیگانگان نمیشود اتّکاء کرد، نمیشود اعتماد کرد. من مکرّر در دوران همین مذاکرات هستهای -شاید چهار پنج مرتبه یا بیشتر- گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد.(۳) حالا هم ملاحظه میکنید و میبینید؛ حرفهایی که میزنند، اظهاراتی که میکنند و عملکردی که نشان میدهند، کاملاً امضای آن حرفی است که بنده آنوقت میزدم؛ یعنی واقعاً نمیشود به اینها اعتماد کرد. [البتّه] آمریکاییها بهعنوان نماد بداخلاقی و بداَدایی [هستند] فقط آنها [هم] نیستند، دیگرانی هم هستند که همینجور بداَدا و بداخلاق و بدرفتارند؛ بالاخره نمیشود به آنها اعتماد کرد. ما باید به خودمان اعتماد کنیم، به خودمان تکیه کنیم و بدانیم میتوانیم و بدانیم که خدای متعال هم کمک میکند. امیرالمؤمنین میفرماید: فَلَمّا رَاَی اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ عَلَینَا النَّصرَ وَ اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبت؛(۴) وقتی ما صادقانه وارد میدان میشویم و حرکت میکنیم، خدای متعال نصرت را به ما قطعاً خواهد داد. خب زندگی فرازونشیب دارد؛ زندگی فردی هم فرازونشیب دارد، چه برسد به زندگی اجتماعی و زندگی یک ملّت. یک جاهایی انسان دچار مشکل میشود، یک جاهایی دچار ناهنجاری و شرایط نامطلوب میشود، یک جاهایی هم انسان مواجه با گشایش میشود؛ همهجورش هست. عمده این است که ما آن خطّ مستقیم را و صراط مستقیم را انشاءالله دنبال کنیم و پیش برویم.
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بخصوص و بهطور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن بتدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصّی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند؛ یکی از این دو را ملّت ایران باید انتخاب کند؛ این چیزی است که آنها میخواهند. [البتّه] کنار آمدن با آمریکا بهمعنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاههای تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، بهمعنای قبول تحمیلهای آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همهجا همینجور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئلهای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان بهنفع طرف مقابل عقبنشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل بهنفع آنها یک عقبنشینی قابلتوجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همینجور بود؛ وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار میآورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او بهمعنای صرفنظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد. این یک دوراهی است که طبق سیاستهای آمریکا که میخواهند در ذهن ملّت ما تزریق بکنند، یک دوراهی ناگزیر است؛ یک دوگانهی اجتنابناپذیر است: یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمّل کنیم. اینها میخواهند این را بهصورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و بتدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل کشور و خارج کشور، این فکر را دارند ترویج میکنند و به شکلهای گوناگونی، با بیانهای مختلفی، در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارند گسترش میدهند؛ کسانی را میگمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملّت ما گسترش بدهند. البتّه در داخل هم همینطور که عرض کردیم، کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردهاند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند.
آنچه در این تحلیل مفقود است و نادیده گرفته شده است، چند مطلب است که من به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که در همین توافقی هم که ما با آمریکاییها در قضیهی پنج بعلاوهی یک و مسئلهی هستهای کردیم، آمریکاییها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجهی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راههای انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانکهای آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاریای که احتیاج به دخالت بانکها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا اینجور است، معلوم میشود از آمریکاییها میترسند. آمریکاییها گفتهاند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطهی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همهی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ یعنی خسارت محض.
بنده از چندی پیش گفتم مراقب نفوذیها باشید؛ بعضیها بیخود، برآشفته شدند؛ برآشفتگی ندارد. آمریکاییها برای بعد از دوران مذاکرات هستهای، یک نقشه برای داخل ایران داشتند، یک نقشه برای منطقه. این برای ما روشن بود و روشن شد. نقشه برای ایران داشتند، هنوز هم دارند؛ نقشه برای منطقه داشتند، هنوز هم دارند؛ دارند تلاش هم میکنند؛ میدانند که در مقابل اهداف پلید آنها در منطقه چه کسی محکم ایستاده؛ این را هم میدانند و متوجّهند. خب، وقتیکه دشمن برای داخل کشور برنامه دارد، چهکار میکند؟ از نفوذی استفاده میکند. معنای نفوذی این نیست که حتماً رفته باشد پول گرفته باشد برای اینکه بیاید در فلان دستگاه نفوذ کند و خودش هم بداند چهکار دارد میکند؛ نه، گاهی نفوذی، نفوذی است، خودش هم نمیداند! امام (رضواناللهعلیه) فرمودند گاهی حرف دشمن با چند واسطه از دهان مردمان موجّه شنیده میشود. امام هوشیار بود، امام مجرّب بود. دشمن یک چیزی میگوید، یک چیزی میخواهد، این را با وسایل گوناگونی، با چند واسطه کاری میکند که از زبان فلان آدم موجّه که نه پولی از دشمن گرفته، نه تعهّدی به دشمن داده، بیرون بیاید. مگر ندیدیم اینها را؟ مگر تجربه نکردیم اینها را؟ در همین مجلس شورای اسلامی مگر ندیدیم که یک نمایندهای آمد نظام را متّهم کرد به دروغگویی! گفت ما ده سال است، سیزده سال است داریم به دنیا دروغ میگوییم، در تریبون مجلس شورای اسلامی! در این منبر عمومی! خب، او حرف دشمن را دارد میزند؛ دشمن به ما میگفت شما دروغ میگویید! حالا یکی از خود ما پیدا میشود میگوید نظام دارد دروغ میگوید! این نفوذی نیست؟ احیاناً خودش هم خبر ندارد و نمیداند. مجلسی داشتیم که در حال مذاکرات گرم دشوار هستهای در دورانی که رئیسجمهور محترم فعلی ما رئیس مذاکرات هستهای بود و داشتند با زحمت، با شدّت حرف میزدند، با طرفهای مقابل مجادله میکردند و درواقع مبارزه میکردند برای اینکه حرف ایران را سبز کنند، در مجلس طرح سهفوریّتی آوردند برای اینکه حرف طرف مقابل سبز بشود! همانوقت رئیس هیئت مذاکره که رئیسجمهور محترم فعلی ما است، گلایه کرد و گفت ما داریم آنجا مبارزه میکنیم، اینجا آقایان دارند طرح به نفع دشمن طرّاحی میکنند؛ خب، اینها نفوذ است؛ اینها چیست؟ [مگر] نفوذ شاخودم دارد که بعضی تا گفته میشود نفوذ، برآشفته میشوند که آقا، گفتید نفوذ، گفتید نفوذ؟ بله، باید مراقب بود. خب، پس دشمن در فکر نفوذ است؛ چه کسی باید مراقبت بکند؟ هم مردم باید آگاهانه مراقبت بکنند، هم مسئولان، سیاسیّون، شخصیّتهای سیاسی؛ آنها بیشتر لازم است مراقب باشند. مراقبت کنند آنچه میدانند خواست دشمن است انجام نگیرد. وقتی میبینید که دشمن یک حرفی میزند برای ایجاد دودستگی [مثلاً] از شما تعریف میکند، این میخواهد ایجاد تردید بکند؛ خب دشمن که دوست شما نیست، وقتی شما میبینید که دشمن یک چنین ترفندی را دارد به کار میبرد، بلافاصله و بیدرنگ ابراز بیزاری کنید، بگویید نخواستیم. شما که میگویید دشمن با این کار قصد تفرقهافکنی دارد، خب نگذارید ذهن مردم مردّد شود. این چیزها را باید توجّه داشت. برمیگردیم به فرمایشات امام؛ امام میگفتند آنوقتی که دشمن از شما تعریف کرد، در رفتار خودتان و کارهای خودتان تردید پیدا کنید و مراجعه کنید ببینید چه اشتباهی کردهاید که دشمن خوشش آمده و از شما تعریف میکند. دستورالعمل انقلاب اینها است، اینجوری باید عمل کرد، اینجوری باید پیش رفت؛ نباید غفلت کرد. ادارهی کشور کار آسانی نیست؛ پیش بردن یک ملّت به این بزرگی، با این عظمت و با این رشادت کار یکذرّه دوذرّه نیست؛ باید مواظب بود، باید مراقب بود، باید با چشم باز حرکت کرد، باید با عزم راسخ در مقابل دشمن حرکت کرد. این هم یک نکتهی مهمّی است که عرض کردم.
الان بر سر همین قضیّهی هستهای و این مذاکرات هستهای -که خب حرفها گفته شد، مطالب گفته شد و این جریان طولانی انجام گرفت- همین دو روز قبل از این، مجدّداً بار دیگر یک مسئول آمریکایی گفت ما کاری میکنیم که سرمایهداران و سرمایهگذاران بزرگ دنیا جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. دشمنی را میبینید! آمریکا این است. یکی از هدفهای کسانی که دنبال این مذاکرات بودند -و انصافاً هم تلاش کردند و زحمت کشیدند؛ این کسانی که این مذاکرات را انجام دادند، حقیقتاً زحمت کشیدند، عرق ریختند، واقعاً صرف وقت کردند- گشایش اقتصادی با سرمایهگذاری خارجیها بود؛ [امّا] امروز آمریکاییها جلوی همین را میگیرند. چندین بار تا حالا گفتهاند؛ باز دیروز پریروز، دو سه روز قبل از این، یکی دیگرشان مجدّداً گفت ما کاری میکنیم که سرمایهگذارها جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. اینکه بنده ده بار گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد، معنایش این است؛ اینکه میگوییم اینها غیر قابل اعتمادند، معنایش این است.
سیاستمداران آمریکایی اعتراض میکنند که چرا در راهپیماییهای ایران و در اجتماعات ایران، مردم میگویند «مرگ بر آمریکا». خب [وقتی] شما اینجوری عمل میکنید، میخواهید مردم ایران چه بگویند؟ این گذشتهی شما است، این سابقهی شما است، این [هم] رفتار امروز شما است. دشمنی شما حتّی بدون پردهپوشی است. بله، در دیدارهای خصوصی لبخند میزنند، دست میدهند، حرفهای چربونرم میزنند، زبان خوش به کار میبرند؛ [امّا] این مربوط به دیپلماسی دیدارهای خصوصی است؛ اهمّیّتی ندارد، ارزشی ندارد، تأثیری در واقعیّت ندارد. واقعیّت این است که قرارداد را ببندند، مذاکرات را بکنند، دو سال چکوچانه بزنند، بعد که قضایا تمام شد بگویند حالا ما نمیگذاریم، و تهدید کنند که میخواهیم تحریم جدید بگذاریم برای اینکه سرمایهگذار خارجی بترسد، واهمه کند و نزدیک نیاید؛ تصریح هم میکنند به این! آمریکا این است؛ در مقابل این دشمن نمیشود انسان چشم خود را ببندد، نمیشود انسان حمل بر صحّت بکند. این [دربارهی] وفای به عهدشان و قابل اعتماد نبودنشان. ملّت عزیز ایران! طرف شما یک چنین عنصری است؛ بیدار باید بود، هشیار باید بود. ما نمیخواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم؛ بعضیها نگویند شما مدام آمریکا را وادار میکنید و تحریک میکنید؛ نه، آمریکا تحریک نمیخواهد، آمریکا دشمن است. آمریکا یک روز صاحب ایران بوده است، انقلاب آمده این [کشور] را از دستش بیرون آورده است؛ از پا نمیخواهد بنشیند تا وقتیکه دوباره خودش را مسلّط بکند. آمریکا این است.
این را هم عرض بکنم که مسئلهی هستهای و دعوای استکبار -که اصلش آمریکا است و آن بت بزرگ آمریکا است، بقیّهی دولتهای غربیای هم که در این زمینه وارد شدند، آن بتهای حاشیهای و دوروبری هستند- با ما در قضیّهی هستهای، فقط قضیّهی هستهای نبود، وَالّا میتوان سوگند یاد کرد که اینها میدانند که جمهوری اسلامی دنبال بمب هستهای نیست؛ این را میشود قسم خورد؛ مسئله مسئلهی دیگری است. این جزئی از یک حرکت عمومی است برای زیر فشار قرار دادن ملّت ایران، برای متوقّف کردن حرکت انقلابی ملّت ایران به سوی اهدافش، برای متوقّف کردن گسترهی نفوذ روزافزون نظام جمهوری اسلامی در منطقه و در جهان؛ این یک واقعیّتی است. نه اینکه ما دنبال کنیم این قضیّه را؛ طبیعت کار این است؛ حرف نو است، جذّاب است، دلهای پاک و نیّتهای صادق آن را میپسندد لذا نفوذ جمهوری اسلامی و اعتبار جمهوری اسلامی گسترش پیدا میکند، اینها متوحّش میشوند. هدف اینها این است که این را متوقّف کنند؛ هدف اینها این است که به ملّتها تفهیم کنند که جمهوری اسلامی ایران هم نتوانست بر اساس دین، یک نظامی را بر پا کند و ادامه بدهد و اداره کند؛ میخواهند این را نشان بدهند و هدف این است؛ این را باید همه متوجّه باشند؛ مسئولین هم باید متوجّه باشند، آحاد مردم ما هم توجّه داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار که حدود دو ساعت طول کشید، آقای پوتین را شخصیت برجستهای در دنیای امروز خواندند و با تشکر از تلاشهای این کشور در موضوع هستهای افزودند: این مسئله به یک سرانجامی رسیده است اما ما هیچ اعتمادی به آمریکاییها نداریم و با چشمان باز، رفتار و عملکرد دولت آمریکا را در این قضیه تحت نظر داریم.
جمهوری اسلامی به برکت تمسّک به اسلام، به برکت تکیهی به مردم، به برکت بصیرت و آگاهیای که مردم ما بحمدالله دارند، نه فقط ثبات دارد و ایستادگی کرده است بلکه پیشرفت کرده است؛ ما پیشرفت کردهایم. در همین قضیّهی مذاکرات هستهای، این پیشرفت ملّت ایران بود که قدرتهای مدّعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند، همه در مقابل ملّت ایران بنشینند؛ آن تدابیر خصمانه را علیه ملّت ایران بهکار ببرند، شاید ملّت ایران را از پا بیندازند؛ این قدرت ملّت ایران است.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین تعبیر رزمندگان و جنگآوران خطوط مقدم در عرصهی بینالملل را شایستهی شغل و شأن مسئولان و کارکنان وزارت خارجه خواندند و افزودند: وزارت خارجه با توجه به اهداف و وظایف خود بهخوبی فعال است و بهخصوص در تجربهی اخیر مذاکرات هستهای، آقای دکتر ظریف و همکارانشان آزمون خوبی از سر گذراندند.
رهبر انقلاب با تحسین تلاش و جدیت تیم مذاکرهکننده گفتند: احساس قدرت و نشستن در مقابل ۶ قدرت جهانی، دفاع از اهداف و تثبیت حضور و وجود خود به طرفهای مقابل، از جمله نقاط قوت مذاکرهکنندگان کشورمان در مذاکرات هستهای بود.
ایشان، تدین را مهمترین نقطهی قوت آقای ظریف خواندند و افزودند: بنده مکرر برای شما عزیزان دعا میکنم.
رهبر انقلاب افزودند: در اجرای برجام نیز باید نکات مهم و مورد نظر را دنبال کنید که تحقق این موارد هم امکانپذیر است، همچنانکه آقای رئیسجمهور نیز به بنده گفتند دستیابی به برخی از نتایج ابتدا باورپذیر نبود اما شما ایستادید و ما هم ایستادیم و ممکن شد.
چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئلهی هستهای و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اوّلیّهی آنان که با نیّت قبول مذاکرهی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانهی آنان در رابطه با دولتها و مؤسّسات اروپاییِ دخیل در مذاکرات، همه نشاندهندهی آن است که ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهای، نه با نیّت حلوفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانهی دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال، محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.
از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است.
یک عدّهای در قضیّهی مذاکره و مسئلهی مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضیها بیخیالند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است، نشاندهندهی نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطرهی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.
ما با مذاکرهی با همان معنای امروزی مخالفتی نداریم؛ ما الان با همهی دنیا داریم مذاکره میکنیم. ما با دولتهای اروپایی مذاکره میکنیم، با دولتهای آمریکای لاتین [مذاکره میکنیم]؛ همهی اینها مذاکره است؛ ما با مذاکره مسئلهای نداریم. معنای اینکه میگوییم با آمریکا مذاکره نمیکنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم؛ نه، با مذاکرهی با آمریکا مخالفیم. این یک علّتی دارد، این را انسان هوشمند باید بفهمد که چرا؛ والّا با دیگران هم که مذاکره میکنیم، آنچنان دوستان یقهچاک ما که نیستند -بعضی از آنها دشمنند، بعضی بیتفاوتند، با آنها مذاکره میکنیم مشکلی هم نداریم- امّا مذاکرهی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکا است؛ امروز جریان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت، با آمریکا، هر دو در یک لباسند، دستشان از یک آستین میآید بیرون و با هم هستند. مذاکرهی با اینها یعنی راه را باز کردن برای اینکه بتوانند، هم در زمینهی اقتصادی، هم در زمینهی فرهنگی، هم در زمینههای سیاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند.
در همین مذاکرات مربوط به مسائل انرژی هستهای، هرجا فرصت پیدا کردند و میدان به آنها داده شد -که البتّه طرفهای ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود امّا یک جاهایی بالاخره آنها فرصتهایی پیدا کردند- یک نفوذی کردند، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند؛ آنچه ممنوع است این است. مذاکرهی با آمریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق میکند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزهای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را نمیفهمند.
آمریکا دشمنی خودش را پنهان هم نمیکند. بله، تقسیم وظایف میکنند؛ یکی لبخند میزند، یکی مصوّبه علیه جمهوری اسلامی تهیّه میکند و دنبال میکند؛ این بهنحوی تقسیم وظایف است. دنبال چیزی به نام مذاکرهی با ایرانند؛ [امّا] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّهی هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند. بحمدالله مذاکرهکنندگان ما هم در این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا در عرصههای دیگر ما اجازهی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم؛ با همهی دنیا ما مذاکره میکنیم، [امّا] با آمریکا نمیکنیم. ما اهل مذاکرهایم، اهل تفاهمیم؛ هم مذاکرات در سطح دولتها، هم مذاکرات در سطح اقوام، هم مذاکرات در سطح ادیان؛ ما اهل مذاکرهایم و با همه مذاکره میکنیم جز با آمریکا؛ و البتّه رژیم صهیونیستی بجای خود محفوظ که اصل وجود رژیم صهیونیستی، وجود نامشروع و دولت جعلی است.
یک جمله راجع به رژیم صهیونیستی عرض بکنیم؛ بعد از اتمام این مذاکراتِ هستهای، شنیدم صهیونیستها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغهی ایران آسودهایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّهی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیستها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّتها بیدار شدهاند، میدانند دشمن کیست؛ حالا دولتها و بوقهای تبلیغاتی و مانند اینها میخواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمیرسد. ملّتها -ملّتهای مسلمان، بخصوص ملّتهای منطقه- حواسشان جمع است و میدانند. خب، این وضع رژیم صهیونیستی و آن هم [وضع] آمریکا.
امّا مسائل بعد از برجام. به نظر ما برخی از مسائل هست که اینها را مسئولین کشور -که البتّه ما با برادران عزیز و صمیمی خودمان در دولت هم اینها را در میان میگذاریم و گذاشتهایم، برای اطّلاع آقایان هم عرض میکنیم- [باید مورد توجّه قرار بدهند]. اوّلاً اگرچه بظاهر در مقابل ما شش دولتند امّا در واقع آن که فعّال است یک دولت است؛ و آن دولت آمریکا است که بهطور کامل در این مسئله وارد میدان است و مشغول عرق ریختن و فعّالیّت کردن و تلاش کردن هستند. مسئولین آمریکایی خیلی بد حرف میزنند؛ باید تکلیف این حرفها روشن بشود؛ بالاخره [یک] طرف قضیّه ما هستیم، یک طرف هم آمریکاییها هستند. یک بار میگویند که چهارچوب تحریمها حفظ خواهد شد؛ پس ما نشستهایم این چند وقت، برای چه صحبت کردهایم؟ صحبت کردیم که چهارچوب تحریمها برداشته بشود، تحریمها برداشته بشود. قرار است که چهارچوب تحریمها حفظ بشود! حالا من نمیدانم معنای «چهارچوب تحریمها حفظ بشود» چیست؟ ممکن است باز این را هم یک جور معنا کنند امّا آنچه از این حرف برمیآید، درست مخالف آن علّتی است که ما رفتیم برای مذاکره؛ والّا ما چرا مذاکره کنیم! ما داشتیم کار خودمان را میکردیم؛ نوزده هزار سانتریفیوژ ما درست کرده بودیم، میتوانستیم در مدّت نهچندان بلندی آن را برسانیم به پنجاه هزار سانتریفیوژ یا شصت هزار سانتریفیوژ؛ هیچ مشکلی برای ما وجود نداشت که این کار را بکنیم؛ [سوخت] بیست درصد را تولید میکردیم، میتوانستیم ادامه بدهیم؛ تحقیق و توسعه را انجام میدادیم، همچنان به همان شکل و با همان سرعت میتوانستیم انجام بدهیم؛ و همچنین بقیّهی چیزها را. اینکه نشستیم مذاکره کردیم، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم، یک امتیازاتی دادیم، عمدتاً برای این بود که تحریمها برداشته بشود؛ اگر بنا است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای وجود ندارد، دیگر اصلاً این معنا ندارد. مسئولین این را باید مشخّص کنند و نگویند که مثلاً او برای قانع کردن رقبای داخلی خودش این حرف را میزند. بله، دعوایی که در آمریکا هست، دعوای واقعی است؛ بنده عقیده ندارم که دعوای صوری و ظاهری است، واقعاً اختلاف دارند، علّت اختلافشان هم برای ما روشن است؛ لکن بههرحال آنچه رسماً گفته میشود، پاسخ لازم دارد؛ اگر پاسخ داده نشود همان تثبیت خواهد شد. این یک مطلب است.
نکتهی دوّم این است که اینها راجع به همان بخشی از تحریمها هم که اظهار میکنند که برداشته خواهد شد، میگویند تعلیق یا متوقّف میشود؛ مسئلهی ما این نبوده. مشخّص است که تحریمهای اقتصادی باید برداشته شود؛ گفتیم هم فوراً! حالا «فوراً» را معنا کردند، ما هم حرفی نزدیم، اشکال ندارد؛ دوستان ما در اینجا آن «فوراً» را به یک شکلی معنا کردند، یک ترتیبی برایش انتخاب کردند، ما هم مخالفتی نکردیم. لکن بالاخره [تحریمها] باید برداشته بشود، توقّف تحریم نداریم، تعلیق تحریم نداریم؛ اگر آنها تعلیق میکنند، خب پس ما هم اینجا تعلیق میکنیم، اگر اینجور است ما اقدام اساسی روی زمین چرا انجام بدهیم؛ بنابراین [منظور] لغو تحریمها است. البتّه در بعضی از موارد گفتند که لغو دست دولت آمریکا که طرف مذاکرهی ما است، نیست؛ آنها را گفتند که متوقّف میکنیم و از حقوق قانونی خودمان استفاده میکنیم و کارهایی از این قبیل؛ امّا آن چیزهایی که دست خود دولت آمریکا است یا آنچه دست دولتهای اروپایی است، آنها بهطور کامل [باید برداشته شود].
مسئلهی هستهای هم همینجور. حالا ما دربارهی مسئلهی هستهای تا حالا خیلی حرف زدیم، مطالب زیادی گفتهایم و شنیدهایم و آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند، چون بالاخره خود کِش دادنِ مذاکرات یک مسئلهای بود و توانستند سر این مسئله را ببندند؛ خود این خیلی کار مهمّی است. حالا انشاءالله که اگر گوشهکنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر شماها و دیگرانی که مسئولند، برطرف خواهد شد. بههرحال از همهی برادران و خواهران که مشغول کار هستند، ما تشکّر میکنیم.
نقشهی دوّم دشمن نفوذ است؛ میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی بهوجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد؛ میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است؛ در ایران هم نیّتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.
یک مسئله هم مسئلهی داخلی ما است که مسئلهی مذاکرات هستهای است. چند نکته را در زمینهی این مسئله لازم است عرض کنم. نکتهی اوّل تشکّر از دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکرهکننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشدهی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند.
نکتهی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّهی الهی، اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهی خدشهی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطهی بخصوص، تکیهی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینهی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آنهم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد.
نکتهی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.
نکتهی بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییها حزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بیانصافی بالاتر نمیشود. آنوقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یکچنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را میگذارم برای جای دیگر.
نکتهی بعدی در مورد رجزخوانیهای آمریکا در این چند روز است. در این چند روزی که از پایان این مذاکرات گذشته است، حضرات مسئولین آمریکایی -دولتمردانشان، دولتزنانشان- مشغول رجزخوانیاند، هر کدام با زبانی رجزی میخوانند. البتّه ما ایرادی به این کار آنها نداریم؛ مشکلات داخلیِ آنها، آنها را ناچار میکند که این رجزخوانیها را بکنند که بله، ما ایران را سر میز مذاکره کشاندیم، ما ایران را تسلیم کردیم، ما مانع از سلاح هستهای ایران شدیم، ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبیل! خب، حقیقت قضیّه چیز دیگری است. میگویند ما جلوی سلاح هستهای ایران را گرفتیم؛ سلاح هستهای ایران، ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند؛ گاهی هم اهمّیّت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آوردهاند؛ ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هستهای و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد. آنها خودشان میدانند که این واقعیّت است -میدانند که آنچه مانع جمهوری اسلامی در زمینهی تولید سلاح هستهای است، تهدید و توپوتشر آنها نیست؛ یک مانع شرعی است؛ اهمّیّت این فتوا را میدانند- درعینحال باز میگویند که ما بودیم [که نگذاشتیم]؛ به ملّت خودشان راست نمیگویند، حقیقت را نمیگویند. آنها دربارهی مسائل گوناگون دیگر، میگویند ما دربارهی صنعت هستهای اینجور کردیم، اینجور گفتیم، ایران را تسلیم کردیم؛ تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.
جناب آقای رئیسجمهور
با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی، اولاً لازم میدانم از تلاش پیگیر و پرطاقت هیئت مذاکرهکنندهی هستهئی صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسألت نمایم، سپس، به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.
از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.
یک نکتهی دیگری که سؤال کردند [این بود که]، تکلیف مبارزهی با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزهی با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزهی با استکبار، مبارزهی با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست. این هم جزو همین حرفهایی است که اتّفاقاً امروز من یادداشت کردهام که به شما بگویم. این جزو کارهای ما است، جزو کارهای اساسی است، جزو مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزهی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. مبارزهی با استکبار که تمام نمیشود. در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. ما به این مسئولین محترمی که در قضیّهی هستهای مذاکره میکنند -که حالا اینها اجازه پیدا کردهاند که مسئولین روبهرو با هم حرف بزنند؛ البتّه سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایینتر سابقه داشت؛ در این سطح، اوّلینبار بود- گفتهایم که فقط در مسئلهی هستهای شما حق دارید مذاکره کنید؛ در هیچ مسئلهی دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمیکنند. آن طرف مقابل، گاهی مسائل منطقه و سوریه و یمن و مانند اینها را پیش میکشد، اینها میگویند ما در این زمینهها با شما صحبتی نداریم و صحبت نمیکنند. مذاکره فقط در زمینهی مسئلهی هستهای است، آن هم به همان دلایلی که من گفتم و چندبار تکرار کردم که چرا در قضیّهی هستهای ما این گرایش را، این رویکرد را انتخاب کردیم؛ من این را مفصّل تشریح کردم. مبارزهی با استکبار تعطیلپذیر نیست، تکلیفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامهی مبارزهی با استکبار.
در مسئلهی هستهای، سه نکته را ابتدائاً و مقدّمتاً عرض میکنم، بعد هم مطالبی را که در این زمینه هست، به عرض میرسانم.
نکتهی اوّل اینکه آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومی میگویم، عیناً همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین، به رئیسجمهور محترم و به دیگران میگویم. این خطّ تبلیغیای که دیدیم و میبینیم دنبال میکنند که بعضی از خطّ قرمزهایی که رسماً اعلام میشود، در جلسات خصوصی از آنها صرفنظر میشود، حرف خلاف واقع و دروغی است. آنچه ما اینجا به شما میگوییم یا در جلسات عمومی میگوییم، عیناً همان حرفهایی است که به دوستان، به مسئولین، به هیئت مذاکرهکننده، همانها را بیان میکنیم؛ حرفها یکی است.
نکتهی دوّم، بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکراتخبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید. من البتّه علاوهی بر اینها، بعضی از این دوستان را از نزدیک میشناسم، بعضی را از دور با سوابقشان میشناسم؛ اینها مردمانی هستند متدیّن و امین؛ اینها امینند؛ قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند برای این کار. انصافاً غیرت ملّی هم دارند، شجاعت هم دارند، در مقابل یک تعداد کثیری از کسانی قرار میگیرند - که حالا نمیخواهم تعبیرِ متناسب واقعی را بکنم، چون گاهی تعبیرهایی هست که واقعاً شایستهی آن تعبیرند امّا خب، مناسب نیست که ما به زبان بیاوریم - و انصافاً در مقابل آنها با شجاعت کامل، با دقّت کامل مواضع خودشان را بیان میکنند، دنبال میکنند و تعقیب میکنند.
نکتهی سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبی ندارد، انتقاد لازم است و کمککننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است. عیبهای طرف مقابل را در آن عرصهای که قرار دارد، ما راحت میبینیم، درحالیکه خطرات او، دشواریهای او، نگرانیهای او، مشکلات او را انسان نمیبیند. مثل این است که شما کنار یک استخری ایستادهاید، دارید تماشا میکنید؛ یکنفر هم رفته است روی ارتفاع، از دهمتری میخواهد شیرجه بزند. خب، شیرجه میزند، شما که اینجا کنار استخر ایستادهاید، میگویید هان! این پایش خم شد، زانویش خم شد؛ این یک اشکال. بله، این اشکال است امّا شما زحمت بکشید از این دایو بروید بالا، سرِ آن دهمتری به آب یک نگاهی بکنید، آنوقت قضاوت بکنید! انتقادکردن آسان است. [البتّه] این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری. البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم. این سه نکتهی لازمی که در مقدّمهی عرایضم عرض کردم.
من یک تاریخچهی کوتاهی از این مذاکرات عرض بکنم. این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوهی یک است؛ مذاکرهی با آمریکاییها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکاییها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطهای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیسجمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئلهی هستهای را با ایران حلّوفصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم. دو نقطهی اساسی در حرف او وجود داشت: یکی اینکه گفت ما ایران را بهعنوان یک قدرت هستهای خواهیم شناخت؛ دوّم اینکه گفت ما تحریمها را در ظرف ششماه بتدریج برمیداریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطهی محترم گفتم که ما به آمریکاییها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان میکنیم. مذاکراتاینجوری شروع شد.
یک نکتهای را من عرض بکنم برای توجّه مسئولین، و همه توجّه داشته باشند: در هماوردیهای جهانی، منطقِ هماوردیِ جهانی ایجاب میکند که ما دو میدان را مورد نظر داشته باشیم. یک میدان میدان واقعیّت و عمل است؛ که این میدان میدان اصلى است. در میدان واقعیّت و در میدان عمل، مسئولی که دنبال فعّالیّت است، داراییهایی را در میدان عمل ایجاد میکند، تولید میکند؛ این یک میدان. یک میدان میدان دیپلماسی و سیاست است که داراییها را در این میدان دیپلماسی و سیاست و مذاکره، تبدیل میکند به امتیاز برای کشور، تبدیل میکند به منفعت ملّی. اگر در آن میدانِ اوّل دست انسان خالی باشد، در میدان دوّم کاری از انسان ساخته نیست؛ باید در میدان اوّل - یعنی میدان عمل، میدان واقعیّت، روی زمین - دستاورد داشته باشد، دارایی داشته باشد.
ما آن روزی که وارد این مذاکرات شدیم، دستاورد قابل قبول و مهمّی داشتیم؛ احساس کردیم با دست قوی داریم وارد میشویم. دستاورد آن روز ما از جمله این بود که ما توانسته بودیم درحالیکه همهی قدرتهای هستهای دنیا امتناع کردند که به ما سوخت بیست درصد را برای مرکز [تحقیقاتی] تهران بدهند - که احتیاج به داروهای هستهای داشتیم - ما خودمان توانستیم در شرایط تحریم، سوخت بیست درصد را تولید کنیم، [بعد] این سوخت بیست درصد را تبدیل کنیم به صفحهی سوخت و از آن استفاده کنیم. طرف مقابل مات شد! داستان مفصّلی دارد، شاید خیلی از شماها هم در جریانید؛ طی مذاکرات طولانی، حاضر نشدند به ما [سوخت] بیست درصد را بدهند - یعنی بفروشند - یا اجازه بدهند که آن را کس دیگری به ما بفروشد. ما گفتیم در داخل تولید میکنیم؛ جوانهای ما، همین دانشمندان ما، همین قشر زحمتکش پرامید متّکی به نفس، توانستند چشم طرف را خیره کنند؛ [سوخت] بیست درصد را تولید کردند. و شما توجّه دارید، من شاید یک بار دیگر هم گفتهام، در حرکت غنیسازی هستهای بخش مهم و دشوار، حرکت از سه درصد و چهار درصد به بیست درصد است؛ از بیست درصد تا نود درصد یک حرکت خیلی سادهای است. وقتی کسی به بیست درصد رسید، مراحل بعدی بسیار آسان است. بخش دشوار و مهم، این قسمت ۳/۵ درصد تا بیست درصد است. این راه دشوار را جوانهای ما رفتند و [سوخت] بیست درصد را تولید کردند و صفحهی سوخت را تولید کردند؛ این یکی از دستاوردهای ما بود. ما با این روحیّه وارد مذاکره شدیم. راهبرد ایستادگی و تابآوری در مقابل فشارها جواب داد. آمریکاییها اذعان کردند که تحریم اثری ندارد، همچنانکه اشاره کردند؛ این کاملاً تحلیل درستی است. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که تحریم، دیگر اثر مطلوب آنها را ندارد. دنبال راه دیگری بودند - وقت دارد تمام میشود؛ من باید تندتند مطالب را عرض بکنم - فهمیدند ما بدون وابستگی میتوانیم به فنّاوری پیشرفته دست پیدا کنیم؛ ما هم با این منطق، توکّل کردیم و وارد مذاکره شدیم.
البتّه احتیاط را از دست ندادیم. از اوّل نگاه ما به مذاکرهکنندگان و طرف آمریکایی نگاه شکّآلود بود. طبق تجربههایی که داشتیم، به اینها اطمینان نداشتیم، [لذا] از اوّل با ملاحظه وارد شدیم. نظرمان هم این بود که اگرچنانچه اینها سرِ حرف خودشان ایستادند که خب اشکالی ندارد؛ ما حاضر بودیم هزینه هم بدهیم، یعنی ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینهای نباید داد، هیچ عقبگردی نسبت به بخشی از موضوعات نباید کرد؛ نه، بهقدر صحیح و منطقی و عقلایی حاضر به هزینه دادن هم بودیم؛ منتها ما دنبال توافق خوب بودیم. من این را همینجا عرض بکنم: ما هم میگوییم توافق خوب، آمریکاییها هم میگویند توافق خوب؛ منتها ما که میگوییم توافق خوب، منظورمان توافق منصفانه و عادلانه است؛ آنها که میگویند توافق خوب، توافق تمامتخواهانه است. اندکی در مذاکرات پیش رفته بودیم که زیادهخواهیهای حضرات شروع شد؛ هرروز یک حرفی، یک بهانهای؛ شش ماه تبدیل به یک سال شد، طولانیتر شد، مذاکرات شکلهای گوناگونی پیدا کرد، چانهزنیها و زیادهخواهیها مذاکرات را طولانی کرد، تهدید کردند، تهدید به تحریم بیشتر، حتّی تهدید به بکارگیری نظامیگری؛ این تهدیدها را کردند؛ روی میز و زیر میز و این حرفهایی که شنیدهاید. این رفتار این حضرات تا امروز بوده.
هرکس روند مطالبات آمریکاییها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهای اینها را نگاه کند، به این نتیجه میرسد؛ یکی از دو نکتهی اساسی این است: هدف اینها ریشهکن کردن و از بین بردن صنعت هستهای در کشور است؛ هدف این است، دنبال این هستند؛ قصدشان این است که ماهیّت هستهای کشور را از بین ببرند؛ ولو حالا یک اسمی، یک تابلوی بیمحتوایی، یک چیز کاریکاتوریای وجود داشته باشد، امّا اینها قصد دارند که نگذارند این حرکت هستهای کشور، صنعت هستهای یک کشور با اهدافی که نظام جمهوری اسلامی دارد تحقّق پیدا کند. ما اعلام کردیم تا یک سررسید معیّنی بایست بیستهزار مگاوات برق هستهای داشته باشیم، این نیاز کشور است؛ بیستهزار مگاوات برق هستهای نیاز ضروری کشور است؛ این محاسبهشدهی دستگاههای محاسبهکنندهی کشور است که البتّه در حاشیهی آن، منافع زیاد و برآوردن نیازهای فراوان دیگر هم وجود دارد؛ اینها میخواهند این اتّفاق نیفتد. البتّه در عین اینکه این صنعت را میخواهند نابود کنند، فشار را هم میخواهند حفظ کنند، قصد برداشتن تحریمها بهصورت کامل را هم - همینطور که ملاحظه میکنید - ندارند، تهدید هم میکنند که تحریمهای بیشتری را تحمیل خواهیم کرد. این یک نکته است.
نکتهی دوّم این است که طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریّت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیهی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق] نیازمند است. همهی بگومگوها و چکوچانهها و بدعهدیها و تقلّبهایی که حضرات میکنند، بر محور این دو موضوع میچرخد.
ما از اوّل، منطقی وارد شدیم، منطقی حرف زدیم، زیادهخواهی نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانهای را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلی خب، این یک بدهبستان است، حرفی نداریم که در این زمینه یک چیزی بدهیم، یک چیزی بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هستهای متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز.
اهمّ خطوط قرمزی هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایی را بهعنوان نقاط اصلی ذکر کردیم؛ مهمترینهایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایی هستند.
یکی اینکه آنها اصرار دارند بر محدودیّت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیّت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همهی آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقهی هستهای در داخل کشور بیش از اینها است که بعضی اوقات هم گفته میشود در بعضی از بیانات، لکن در آن سالهای اوّل در واقع کاری انجام نگرفته بود؛ کار اساسی و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیّت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهای معیّنی را که مورد قبول ما است به مجموعهی هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کردهایم، امّا تعداد سالهای محدودیّت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایی که این حضرات میگویند قبول نداریم.
در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز باید ادامه پیدا کند، که این هم از جملهی خطوط قرمزی است که مسئولین محترم روی آن تکیه کردند؛ گفتند ما حاضر نیستیم از تحقیق و توسعه دست برداریم؛ حق با اینها است. در طول این سالهای محدودیّت هم، بایست تحقیق و توسعه ادامه داشته باشد. آنها حرف دیگری میزنند؛ آنها میگویند شما ده سال دوازده سال یا بیشتر هیچ کاری نکنید، بعد از آن شروع کنید به تولید، شروع کنید به ساخت! که این حرف زور مضاعفی است، حرف غلط مضاعفی است.
از جملهی نقاط مهم این است: بنده تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگرهی آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّهی تحریمها هم در فاصلههای معقول [لغو بشود]. البتّه آمریکاییها در زمینهی تحریمها یک فرمول پیچیدهی چند لایهی عجیب و غریبی را مطرح میکنند که اصلاً اعماق آن معلوم نیست؛ از انتهای آن چه در میآید هیچ معلوم نیست. عرض کردم بنده بیانم بیان صریح است، تعبیرات دیپلماسی را بنده خیلی بلد نیستم؛ آنچه ما میگوییم صریح و همین [است] که گفتیم؛ این مورد نظر ما است.
یک نکتهی اساسی دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهی کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام دادهاید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم؛ لغو تحریمها منوط به اجرای تعهّداتی که ایران میکند نیست. البتّه لغو تحریم یک مراحل اجرائیای دارد، ما این را قبول داریم؛ اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتی که ایران به عهده میگیرد، باید متناظر باشند؛ بخشی از این در مقابل بخشی از آن، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن.
یک نکتهی اساسی دیگر این است که ما با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس مخالفیم. ما به آژانس بدبینیم؛ آژانس نشان داده که هم مستقل نیست، هم عادل نیست؛ مستقل نیست زیرا تحت تأثیر قدرتها است؛ عادل نیست [چون] بارها و بارها برخلاف عدالت حکم کرده و نظر داده. بهعلاوه، اینکه بگویند «آژانس باید بیاید اطمینان پیدا کند که فعّالیّت هستهای در کشور نیست» این یک حرف غیر معقولی است. خب، چهجور میشود اطمینان پیدا کند؟ اصلاً اطمینان پیدا کردن [یعنی چه]؟ مگر تک تک خانهها و وجب به وجب سرزمین کشور را اینها بگردند! چهجوری میشود اطمینان پیدا کرد؟ موکول کردن به این مسئله، نه منطقی است، نه عادلانه است.
با بازرسیهای غیر متعارف هم بنده موافق نیستم؛ پرسوجوی از شخصیّتها را هم بههیچوجه قبول ندارم و موافق نیستم؛ بازرسی از مراکز نظامی را هم نمیپذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم؛ زمانهای ۱۵ سال و ۲۵ سال - که مدام میگویند ۱۵ سال برای فلان چیز، ۲۵ سال برای فلان چیز - و این زمانهای اینجوری را هم ما قبول نداریم؛ مشخّص است، این زمان اوّل و آخری دارد و تمام خواهد شد.
اینها موارد عمده و مهمّی است که روی آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکرهکننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشتهایم؛ [البتّه] جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایی که بنده وارد میشوم؛ در خیلی از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.
ما دنبال توافقیم. اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. مسئولین جمهوری اسلامی - بنده، دولت، مجلس، قوّهی قضائیّه، دستگاههای گوناگون امنیّتی، نظامی، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متّفقند که این توافق باید عزّتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی بدقّت و با وسواس باید در آن رعایت بشود؛ در این هم هیچ اختلافی نیست؛ دولت، مجلس، بنده، دیگران و دیگران همه در این جهت متّفقیم، نظرمان یکی است. توافق بایستی توافقی باشد منصفانه و منافع جمهوری اسلامی را بایستی تأمین بکند.
این را هم عرض بکنیم ما دنبال از بین بردن و برداشتن تحریمها هستیم؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ جدّاً دنبال این هستیم که این تحریمها لغو بشود؛ امّا درعینحال خود این تحریمها را ما فرصت میدانیم. اینجور نباشد که بعضیها تعجّب کنند که چطور تحریم فرصت است؛ چطور تحریم - چیز به این بدی - فرصت است؟ این تحریم موجب شد ما به خودمان برگردیم؛ این تحریم موجب شد ما به نیروی داخلی خودمان بیندیشیم، دنبال ظرفیّتهای داخلی باشیم؛ اینکه همه چیز را از بیرون وارد کنیم با پول نفت، برای یک کشوری مثل کشور ما بدترین بلیّه و بزرگترین مشکل است که متأسّفانه از قبل از انقلاب این مشکل گریبانگیر کشور ما شده و هنوز هم تا حدود زیادی ادامه دارد که بایستی این را قطع کنیم. ما در علم، در فنّاوری، در کارهای گوناگون دنبال ظرفیّتهای داخلی آمدیم، انشاءالله در مورد اقتصاد هم همینجور [بشود]. این عرایض ما در مورد هستهای است. البتّه در مورد مسائل منطقه هم عرایضی اینجا یادداشت کردیم که بگوییم لکن به ساعت که من نگاه میکنم میبینم مثل اینکه اذان شده؛ بیش از این دیگر مزاحم شما نمیشویم.
دشمنان ما بد فهمیدند، ملّت ایران را بد شناختند، مسئولین جمهوری اسلامی را درست نشناختند که حرف زور میزنند. در همین قضایای مذاکرات مربوط به مسائل هستهای زورگویی میکنند، حرف میزنند؛ این نشانهی آن است که ملّت را نشناختهاند؛ نشانهی آن است که دولت ما را نشناختهاند؛ دولت ما هم تسلیم نخواهد شد، دولت ما هم جزو ملّت است، از سر همین ملّت است، برآمدهی از میان همین ملّت است، با همین آرمانها پیش رفتهاند، با همین آرمانها رشد پیدا کردهاند. هرچه یک دولتی، یک ملّتی، مسئولینی در مقابل این دشمن عقبنشینی کنند، آنها جلو میآیند؛ آنها زیادهطلبند؛ آنها جز به استکبار و استعمار و سلطهی بر ملّتها به چیزی قانع نیستند؛ هرچه بتوانند جلو میآیند؛ باید دیوارهی مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملّی در مقابل آنها بهوجود آورد.
حالا در همین مذاکرات باز حرفهای تازهای میزنند. [مثلا] بازرسیها، گفتیم که اجازه نمیدهیم از هیچیک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هستهای ما و دانشمندان در هر رشتهی حسّاس و مهمّی، اندکاهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با داشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رساندهاند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند. دربارهی چه؟ دربارهی یک پیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.
مسئولین عزیز ما که در این میدان با شجاعت حرکت میکنند، بدانند تنها راه مقابلهی با دشمن وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است؛ اینها باید بتوانند پیام ملّت ایران و عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان بدهند. همهی ما - هرکدام و در هرجا - کسانی هستیم که به برکت انقلاب اسلامی این توفیق را پیدا کردیم مسئولیّتی داشته باشیم.
من مکرّر گفتهام راجع به این مذاکرات و [مسائل] هستهای و امثال اینها؛ حرف زیاد زدهایم و آنچه باید بگوییم، گفتهایم لکن همه توجّه داشته باشند - هم مسئولین سیاست خارجی ما، هم مسئولین گوناگون دیگر، هم نخبگان جامعه - یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد. باید قدر شخصیّت و هویّت خود را دانست. دشمن تهدید میکند، همین چندروزه، دو نفر از مقامات رسمی آمریکا تهدید نظامی کردند؛(۷) حالا کار به آن افرادی که مسئولیّتهای خیلی مهم و حسّاسی ندارند، نداریم. من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران اینجوری نیست؛ ملّت ایران مذاکرهی زیر سایهی تهدید را برنمیتابد. چرا تهدید میکنند؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ میگوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حملهی نظامی به ایران بکنیم؛ اوّلاً که غلط میکنید؛ ثانیاً من در زمان رئیسجمهور قبلی آمریکا - آنوقت هم تهدید میکردند - گفتم دوران بزنودررو تمام شده؛(۸) اینجور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. اینجور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد. این معنا را همه توجّه داشته باشند؛ مذاکرهکنندگان ما هم توجّه داشته باشند؛ خطوط قرمز و خطوط اساسی که گفته شده است، همواره در نظرشان باشد که البتّه لابد هست، انشاءالله مورد نظرشان هست و از این خطوط عبور نخواهند کرد؛ امّا این معنا هم قابل قبول نیست که آنها مدام بنشینند تهدید بکنند. چه تهدیدی؟ شما به این مذاکرات کمتر از ما احتیاج ندارید؛ بله، ما دوست داریم تحریمها برداشته بشود امّا اگر تحریم هم برداشته نشود ما میتوانیم از طرق دیگری خودمان را اداره کنیم؛ این ثابت شده. یک روزی بنده این را مطرح کردم،(۹) امروز خوشبختانه میبینیم اقتصاددانها، مسئولین گوناگون، افراد وارد در مسائل اقتصادی کشور، همه دائماً این را تکرار میکنند؛ میگویند اینجور نیست که مسائل اقتصادی کشور وابستهی به این تحریمها باشد تا با برداشتن تحریمها، مشکلات اقتصادی برطرف بشود؛ نه، مشکلات اقتصادی با ارادهی خودمان، با نیّت خودمان، به دست خودمان، با تدابیر خودمان ممکن است برطرف بشود؛ چه تحریم باشد، چه نباشد. البتّه تحریم نباشد، آسانتر است؛ تحریم باشد یکقدری مشکلتر است امّا ممکن است. مسئلهی ما نسبت به مذاکرات یک چنین موضعی است. امّا دولت کنونی آمریکا به این مذاکرات نیاز واقعی دارد؛ اینها در کارنامهی خودشان، یک نقطهی اساسی که میتوانند مطرح کنند، این است که ما توانستیم جمهوری اسلامی ایران را بیاوریم سر میز مذاکره و فلان مطلب را به او تحمیل کنیم؛(۱۰) اینها احتیاج دارند به این. اگر احتیاج طرف مقابل به این مذاکرات بیشتر از ما نباشد - که حتماً هست - لااقل کمتر از ما نیست؛ چرا تهدید میکنند؟ بنده با مذاکراتی که در زیر شبح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم. بروند حرف بزنند، مذاکره کنند، به توافق برسند، اشکالی ندارد - البتّه درحالیکه آن خطوط اصلی را رعایت کرده باشند - لکن بههیچوجه تحمیل را قبول نکنند، زور را قبول نکنند، تحقیر را قبول نکنند، تهدید را قبول نکنند.
مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض میکنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوهی نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، بههیچوجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همهی دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر.
بعضیها سؤال کردند و میکنند که چرا فلانی دربارهی مسئلهی هستهای موضع نگرفتهاست؟ جواب این است که جایی برای موضعگیری وجود نداشتهاست. مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته، هیچ چیز الزامآوری بین دو طرف نگذشته است؛ چه موضعگیریای؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالف، میگویم نه موافقم، نه مخالف؛ چون هنوز اتّفاقی نیفتاده است؛ هنوز کاری نشده. همهی مشکل بر سر آن جزئیّاتی است که بنا است بنشینند و یکایکِ آنها را بحث کنند؛ این را خود مسئولین هم گفتهاند؛ هم به ما گفتهاند، هم در مصاحبههایشان به مردم این را گفتهاند؛ همهی مشکل بعد از این است. ممکن است طرف مقابل که یک طرفِ لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّه در آوردن، اهل چکوچانه کردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل اینجور کارها و سیاهکاریها است، سرِ جزئیّات بخواهد کشور ما را، ملّت ما را، مذاکرهکنندگان مارا در یک دایرهای محصور کند؛ ما هنوز هیچ چیز در اختیار نداریم، هیچ الزامی بهوجود نیامده است. اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود؛ اینکه تا الان انجام گرفته، اینجوری است؛ همه چیز مربوط به بعد از این است.
چند نکته را من در مورد مسئلهی هستهای عرض میکنم. من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد.
البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکاییها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. این هم این مطلب؛ این نکتهی اوّل.
نکتهی بعدی این است که بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست؛ البتّه بنده احساس مسئولیّت میکنم، نسبت به این مسئله بههیچوجه بیتفاوت نیستم، کلیّاتی وجود دارد که حالا اشاره هم خواهم کرد به بعضی از آنها؛ قبلاً هم در صحبتهای عمومی خطاب به مردم آنها را گفتیم؛ به مسئولین هم مفصّلترش را گفتیم.
نکتهی سوّم؛ همانطور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از این هم تردیدی بهوجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. لکن درعینحال جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل اینجوری است. یک نمونهاش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکرهکنندگان ما مذاکرهشان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّهی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّهای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکتشیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است. این بیانیّه را آوردند من دیدم؛ چهار پنج صفحه است؛ این چهار پنج صفحه در ظرف این دو سه ساعت که تهیّه نشده؛ در همان حالی که اینها داشتند مذاکره میکردند، این بیانیّه را هم نشستند تأمین کردند. ببینید، طرف اینجوری است؛ دارد با شما حرف میزند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم بهوجود میآید، در همان حالی که دارد با شما حرف میزند، دارد یک اعلامیّهای تهیّه میکند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد میگذرد و تا مذاکرهتان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر میکند! طرف اینجوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است. حرف میزنند، بعد هم خصوصی میگویند اینها برای آبروداری است؛ برای اینکه مثلاً در مقابل مخالفانشان در داخل کشورشان کم نیاورند، یک چیزهایی را اینها مینویسند. خب، این به ما ربطی ندارد. اگر بنا باشد که اینها ملاک عمل قرار بگیرد، آنچه آنها نوشتند، قطعاً ملاک عمل نخواهد بود. آنها البتّه دربارهی ما هم این حرف را میزنند. آنها گفتند که ممکن است بعد از آنکه این مذاکرات انجام گرفت، رهبری برای آبروداری یک اظهار مخالفتی بکند؛ کافر همه را به کیش خود پندارد. ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیستودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را میآورد در این خیابانها؟ چه گیرشان میآید از آمدن در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را میبینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم؛ حرف میزنیم باهم؛ آنها [=طرف مقابل] جور دیگری عمل میکنند، ما را هم با خودشان مقایسه میکنند. بنابراین دغدغهی این حقیر وجود دارد؛ الان هم من دغدغه دارم که اینها چه خواهند کرد و چگونه عمل خواهد شد.
نکتهی بعدی؛ بعضیها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشتههای [کشور] ما، در سایتهای فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد، عجله هم نباید کرد، باید ببینیم چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ البتّه من به خود مسئولین هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفتهایم، همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم، این همدلی نمیشود؛ همدلی مثل یک گل است، مثل یک نهال و بوتهی گل است، باید نهال را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند؛ بدون این، همدلی نخواهد شد. همدلی از همزبانی هم بهتر است، همزبانی هم خوب است.
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
همدلی لازم است؛ همدلی را باید بهوجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیهی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلیها و همزبانیها و تبادلنظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی بعدی این است که این مذاکراتی که دارد انجام میگیرد ــ که بخشی از آن هم مذاکرهی با طرفهای آمریکایی است ــ فقط در موضوع هستهای است؛ فقط. ما در هیچ موضوع دیگری فعلاً با آمریکا مذاکره نداریم؛ هیچ؛ این را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلی، نه در مسائل بینالمللی؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هستهای است. حالا، این تجربهای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کجتابیهای معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربهای برای ما میشود که خیلی خب، پس میشود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کجتابیهایی که همیشه از اینها دیدهایم باز هم وجود دارد و کجراهه دارند میروند، خب طبعاً تجربهی گذشتهی ما تقویت خواهد شد.
طرف مقابل ما همهی دنیا هم نیستند، به این هم توجّه بشود. گاهی در تعبیرات آدم میشنود ــ من گله هم کردم ــ از بعضی از دوستان که میگویند جامعهی بینالمللی! جامعهی بینالمللی را آنها میگویند، جامعهی بینالمللیای در مقابل ما نیست؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین. آنهایی که در این مسئله دارند با ملّت ایران لجبازی و کجتابی و بدعهدی و خباثت میکنند، یکی آمریکا است، یکی [هم] سه کشور اروپایی؛ کس دیگری در مقابل ما نیست. همین دو سال، دو سال و نیم قبل از این در همین شهر تهران، نمایندگان ارشد بیشتر از ۱۵۰ کشور آمدند، حدود پنجاه رئیس کشور در تهران در جریان جنبش غیرمتعهّدها که در تهران بود جمع شدند؛ مال دو سه سال پیش [است]، مال صد سال پیش که نیست؛ مال همین تازه است؛ جامعهی بینالمللی اینها هستند. اینکه ما مدام بگوییم «جامعهی بینالمللی باید اعتماد کند»، جامعهی بینالمللی کجا بود؟ جامعهی بینالمللی به ما کاملاً هم اعتماد دارد؛ در همین کشورها هم خیلی از ملّتهایشان، دولتهایشان را قبول ندارند. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی آخر خواستههای بنده است. من یک خواستههایی از مسئولین داشتهام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هستهای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کمارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هستهای برای یک کشور، یک ضرورت است. اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چهکار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هستهای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هستهای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینهی کشاورزی و غیر کشاورزی. صنعت هستهای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّههای ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّتهای درونی و استعدادهای درونی بچّههای ما بود. حالا فلان کشور عقبافتاده، میگوید اگر ایران غنیسازی داشته باشد من هم میخواهم غنیسازی داشته باشم؛ خیلی خب برو تو هم غنیسازی کن؛ بلدی برو بکن. ما که غنیسازی را از کسی نگرفتیم، استعداد درونی ما است؛ [اگر] شما هم استعداد درونی در ملّتت داری، برو غنیسازی کن؛ [این] بهانهگیریهای بچّهگانه که بعضی از کشورها میکنند. غنیسازی و آنچه در زمینهی هستهای تا امروز پیشآمده است، یک دستاورد بسیار مهم است؛ این چیز کمی نیست. و این گامهای ابتدائی ما در این صنعت است. باید در این صنعت کار بشود، حرکت بشود، پیشرفت بشود. حالا چند کشور جنایتکاری که خودهاشان یا بمب هستهای را علیه ملّتها به کار بردند مثل آمریکا، یا آزمایش کردند مثل فرانسه ــ فرانسه همین ده دوازده سال قبل از این سه آزمایش هستهای پشت سر هم در اقیانوس کرد که اینها مخرّب است و محیط دریایی را نابود میکند؛ سه آزمایش هستهای بسیار خطرناک؛ [در] دنیا هم یک جنجال مختصری کردند، بعد هم دهنها را بستند، تمام شد ــ اینها دارند به ما میگویند! ما دنبال انفجار هستهای نیستیم، دنبال آزمایش هستهای نیستیم، دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ نه بهخاطر اینکه آنها میگویند، [بلکه] بهخاطر خودمان، بهخاطر دینمان و بهخاطر عقلمان. هم فتوای شرعی ما این است، هم فتوای عقلی ما این است. فتوای عقلی ما هم این است که ما امروز و فردا و هیچ وقت به سلاح هستهای احتیاج نداریم؛ سلاح هستهای برای یک کشوری مثل کشور ما مایهی دردسر است که حالا تفصیل این بماند. بنابراین دستاورد هستهای، بسیار مهم است و دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور، بسیار چیز لازمی است؛ بایستی این مورد توجّه باشد.
مطالبهی بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه بهصورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین میگویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانستهاند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!
مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض میکنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.
نکتهی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که بههیچوجه اجازه داده نشود که به بهانهی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور بههیچوجه مأذون نیستند که به بهانهی نظارت و به بهانهی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعهی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعهی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصهی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکمتر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوهی نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، بههیچوجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همهی دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر.
نکتهی آخر در این زمینه؛ توسعهی علمی و فنّی هستهای در ابعاد گوناگون، بههیچوجه نبایستی متوقّف بشود. توسعه باید ادامه پیدا کند، توسعهی فنّی. حالا محدودیّتهایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند، ما حرفی نداریم. برخی از محدودیّتها را قبول کنند، امّا توسعهی فنّی حتماً بایستی ادامه پیدا بکند و با شدّت و قدرت پیش برود. این عرایض ما است، حرفهای ما به برادرانمان اینها است. این حرفها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم؛ عمدتاً در طول این یک سال و نیم با رئیسجمهور محترم، و بعضاً در موارد نادری هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجهی ما است گفتیم. این حرفهای من است؛ امّا حالا این خواستهها را اینها با کدام شیوهی مذاکراتی میتوانند تأمین کنند، این به عهدهی خودشان است؛ بروند بنشینند شیوههای درست مذاکراتی را پیدا کنند، از آدمهای مطّلع و امین بهرهمند بشوند، از نظرات منتقدین مطّلع بشوند و آنچه را لازم است انجام بدهند. این هم مربوط به مسئلهی هستهای.
نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئلهای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقهای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر اینجور نیست. امروز خارجیها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هستهای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما کار به وجود بیاید، تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتیای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همهی صاحبنظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را بهعنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج آب آن همسایهی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم.
چند جمله در باب مسائل هستهای: اوّلاً در زمینهی مسائل هستهای، دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاستگذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چهکار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند، آمریکا به مذاکرات هستهای بسیار احتیاج دارد. این اختلافاتی هم که میبینید در بین آمریکاییها هست، سناتورهای آمریکا یکجور، دولت آمریکا یکجور، این معنایش این نیست که اینها به این مذاکرات نیازمند نیستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند. به این مذاکرات احتیاج دارند و این مذاکرات را برای خودشان لازم میدانند امّا ابراز استغنا میکنند.
در همین پیام نوروزی رئیسجمهور آمریکا متأسّفانه حرفهای غیر صادقانهای وجود داشت. بااینکه نسبت به ملّت ایران علیالظّاهر اظهار دوستی میکنند امّا انسان کاملاً و بروشنی درمییابد که این اظهارات صادقانه نیست. یکی از حرفها این بود که در ایران کسانی هستند که با حلّ دیپلماتیک مسئلهی هستهای موافقت ندارند؛ این را او میگوید. میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسئلهی هستهای با مذاکرات دیپلماسی حلوفصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچکس نیست که نخواهد مسئلهی هستهای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهای آمریکا؛ این را نمیخواهد. آنچه ملّت ایران در مقابل آن مقاومت میکند قبول زورگوییهای طرف مقابل است. طرف مقابل میگوید بیایید مذاکره کنیم و شما حرفهای ما را موبهمو قبول کنید؛ این را میگوید. ملّت ایران در مقابل این ایستاده است و یقیناً نه مسئولین ما، نه هیئت مذاکرهکننده و پشت سرِ آنها ملّت ایران، مطلقاً این را قبول نخواهد کرد.
نکتهی دوّم در مورد مسائل هستهای این است که این مذاکراتی که امروز در جریان است که با دولتهای اروپایی و با آمریکا مذاکره میکنند، مذاکرهی با آمریکا صرفاً در قضیّهی هستهای است و لاغیر، این را همه بدانند. ما دربارهی مسائل منطقهای با آمریکا مذاکرهای نمیکنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقهای، درست نقطهی مقابل هدفهای ما است. ما در منطقه امنیّت و آرامش میخواهیم، تسلّط ملّتها را میخواهیم؛ سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاههای استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامیای که بهوسیلهی ملّتها بهوجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّتها را در منطقه دارد بتدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطهی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئلهی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکرهای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّهی هستهای است و اینکه ما در موضوع هستهای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.
نکتهی سوّم؛ اینکه آمریکاییها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجهی مذاکرات؛ آن کسانی که دستاندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعهی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! اینجوری نیست؛ همینطور که مسئولین ما صریحاً گفتهاند و رئیسجمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.
یک نکتهی دیگر؛ آمریکاییها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیمهایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشتناپذیریای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانهای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکرهکنندهی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشتناپذیر است؛ بههیچوجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم امّا این را یک بهانهای قرار دادهاند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همهی تعهّدات بینالمللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن بهخرج ندادیم؛ نقطهی مقابل و طرف مقابل ما آمریکاییها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایهی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعهی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد. این تهدیدهایی هم که میکنند بیاثر است؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و انشاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند.
به نظر ما اگر اینجور فکر کنیم و اینجور حرکت بکنیم، مشکلات حل خواهد شد؛ یعنی ما در مشکلات، وابستهی به عطف محبّت طرف مقابل نخواهیم بود؛ میتوانیم واقعاً خودمان تأثیر بگذاریم بر فضای چالشیای که بین ما و دشمنان ما و مستکبرین وجود دارد؛ از جمله همین مذاکراتی که حالا جاری است. فعلاً مذاکراتی که بر فعّالیّتهای دیپلماسی ما و فعّالیّتهای سیاست خارجی ما بیشتر سایه افکنده، مذاکرات مربوط به مسائل هستهای است. همین حرف، همین معیار، همین منطق، در این مذاکرات هم به نظر ما کاملاً کارایی دارد.
من البتّه همینجا این را عرض بکنم: این تیمی و هیئتی که رئیس جمهور محترم برای مذاکرات هستهای گذاشتهاند، مردمان امین و مردمان خوبی هستند. بعضی را ما از نزدیک میشناسیم و واقعاً مورد قبولند، بعضی را هم از حرفهایشان و از کارهایشان دورادور میشناسیم؛ هم امینند، هم دلسوزند؛ دارند تلاش میکنند کار میکنند؛ این را ما لازم است که منصفانه بیان کنیم. البتّه بااینکه این دوستان و این برادران برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، درعینحال من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حیلهگری است. از جملهی چیزهایی که غالباً پنهان میماند از چشمها، حیلهگری اشخاص یا جهاتی است که دارای ظاهر بزرگ و فربهی هستند؛ آدم فکر نمیکند که اینها هم حیلهگر باشند. خب امروز آمریکا ظاهر فربهی دارد؛ قدرت مالی، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت امنیّتی، و غفلت میشود از اینکه همین دستگاه صاحب قدرت، اهل موذیگریهای آدمهای ضعیف هم باشد، ولی هست؛ اهل حیلهگری است، اهل خدعه است، اهل خنجر از پشت زدن است؛ اینجوری است. ما نباید اینجور تصوّر بکنیم که حالا اینها چون مثلاً بمب اتم دارند یا وسایل نظامی قدرتمندی دارند، بنابراین احتیاجی ندارند به اینکه دست به حیله و خدعه بزنند؛ نه، اتّفاقاً احتیاجشان هم زیاد است و عمل هم میکنند و واقعاً خدعهگری میکنند؛ این ما را نگران میکند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم. هر وقتیکه یک زمان معیّن شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک میشویم، لحن طرف مقابل - بخصوص لحن آمریکاییها - تندتر، سختتر، خشنتر میشود؛ این برای این است که جزو شگردهای اینها است، جزو حیلهها و خدعههای اینها است.
[ یک] مسئول آمریکایی(۲) همین چند روز قبل از این میگوید که ایرانیها گیر افتادهاند؛ ایرانیها در قضایای هستهای، با دستِ بسته پشت میز مذاکره حاضر میشوند. خب، این خطای محاسباتی است؛ ایرانیها گیر نیفتادهاند، حالا شما در بیست ودوّم بهمن انشاءالله خواهید دید ملّت ایران چه خواهد کرد و چه حضوری خواهد داشت؛ آنوقت معلوم میشود که آیا دست ملّت ایران بسته است؟ دست ملّت ایران بسته نیست و این را در عمل نشان دادهاست و بعد از این هم نشان خواهد داد؛ مسئولین هم همینجور؛ مسئولین کشور هم انشاءالله با ابتکارات خودشان، با شجاعت خودشان نشان خواهند داد که دست ملّت ایران بسته نیست. او تصوّر میکند که ایران را در سهکنج گیر انداخته! میگوید پشت ایرانیها به دیوار رسیده است! نه آقا، اشتباه میکنید! شما هستید که دچار مشکلید. همهی واقعیتهای منطقهی ما نشاندهندهی این است که آمریکا در اهداف خود در این منطقه و در بیرون این منطقه شکست خورده است.
بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکاییها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است.
یک نکتهی خوبی را رئیسجمهور محترم، چندی پیش در یک سخنرانیای برزبان آوردند و آن اینکه مذاکره معنایش این است که دو طرف سعی کنند به نقطهی مشترک برسند؛(۳) خب این معنایش این است که یکطرف نخواهد همهی آنچه را مورد علاقهی او و مورد توقّع اواست تحقّق پیدا کند. آمریکاییها اینجورند. آمریکاییها و چند کشور اروپایی - که مثل بچّه دنبال آمریکا در حرکتند و واقعا اشتباه هم دارند میکنند، دچار یک اشتباه راهبردی هستند این کشورهای اروپایی تابع آمریکا - با پرتوقّعیِ تمام، حرفشان این است که همانچه آنها میخواهند، با همان خصوصیات که آنها میخواهند بایستی تحقّق پیدا کند؛ خب این غلط است، این راه مذاکره نیست. طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برههای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانهی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کردهاند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاههای سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کردهاند. این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیادهخواهی میکند، پررویی میکند، باجخواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینهها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند، باید ایستادگی به خرج بدهند و دارند به خرج میدهند، ایستادگی بهخرج میدهند. یعنی جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بیمنطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند. منتها طرف مقابل منطق سرش نمیشود؛ طرف مقابل هم به بیمنطقیِ با تکیهی بر زور - خود آنها هم میگویند که ما توانستهایم ایران را وادار کنیم که دستگاههای هستهای را گسترش ندهد، فلان چیز را متوقّف کند، فلان چیز را تعطیل کند؛ راست میگویند، این کارها را جمهوری اسلامی بر طبق منطق مذاکرات انجام داده است - اقرار میکند؛ منتها زیادهخواهی میکنند. خب، ملّت ایران زیر بار زیادهخواهی و زورگویی نخواهد رفت.
این حرفی هم که حالا انسان میشنود که میگویند که «در یک برههای دربارهی اصول کلّی توافق کنیم، بعد دربارهی جزئیات»، این را هم بنده نمیپسندم؛ این را من نمیپسندم. با تجربهای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیلهای خواهد شد برای بهانهگیریهای پیدرپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یکجلسهی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یکچیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیلپذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.
همهی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. اینجور نباشد که طرف مقابل - که با دبّهکردن و چکوچانه زدن، کار خود را پیش میبرد - بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانهگیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند؛ نه، همهی اینها برای این است که سلاح و حربهی تحریم از دست دشمن خارج بشود. اگر بتوانند این کار را بکنند خوب است. البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت[ بشود]؛ والّا اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راههای فراوانی دارند و یقینا باید آن راهها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربهی تحریم را بیاثر کنند و کُند کنند.
فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد؛ بعضى را هم کردهاند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ میشود کارهایى کرد؛ میشود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند «اگر در قضیّهى هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند میگویند. این نشاندهندهى این است که به این دشمن نمیشود اطمینان کرد نمیشود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى نه به نقطههاى خیالى، آنچه لازم است این است. خب، مسئولین کشور بحمدالله مشغولند، تلاش میکنند، کار میکنند، بنده هم عقیدهام این است که همه باید به دستگاههاى مسئول کمک کنند، به دولت همه باید کمک کنند؛ چون کار سخت است، دشوار است. دولتىها هم مراقب باشند، دودستگى در مردم بهوجود نیاورند، حاشیهسازى نکنند، بعضى حرفهاى غیرلازم مطرح نشود؛ این یکپارچگى مردم ما، این همّت بلند مردم ما، این ایمان مردم ما، درست مورد استفاده قرار بگیرد، انشاءالله راه این کشور باز بشود.
ما هم که اسم آمریکا را بارها میآوریم؛ ملّت ما، خود ما؛ [چون] مسئلهی آمریکا بهخاطر استکبار است، چون آمریکا یک دولت استکباری است، چون روش [آمریکا] استکباری است؛ ما با آمریکا بهعنوان یک مجموعهی جغرافیایی یا بهعنوان یک ملّت، بهعنوان یک مجموعهی انسانی هیچ مسئلهای نداریم، آن هم مثل بقیّهی کشورها؛ مسئلهی ما با آمریکا، مسئلهی استکبار آمریکایی است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیادهطلبند؛ همین حرفهایی که این چند روز سرِ همین مذاکرات هستهای زدند، شما ببینید؛ چند ماه مذاکره کردند و حالا تمدید کردند، [بعد] شروع کردند مثل همیشه حرف زدن.
خب، حالا بنده دو سه جمله در این زمینهها عرض بکنم: اوّلاً بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنانکه و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکردیم؛ دلیلش را هم برای مردم بیان کردیم؛ بنده در سخنرانی دلایل آن را هم گفتم؛ حالا هم با تمدید مذاکرات مخالفت نمیکنیم. این را هم در کنار آن عرض بکنم که هیئت مذاکره کنندهی ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّی هستند؛ ایستادگی میکنند، با منطق حرف میزنند، زیر بار حرف زور نمیروند، دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها میگذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزی دارند کار میکنند و منطقی هم عمل میکنند. برخلاف طرف مقابل و عمدتاً آمریکا که هر روز یک حرفی میزنند - در مجلس خصوصی و در نامه پراکنی یکجور حرف میزنند؛ در محضر عموم و در اظهارات عمومیشان یکجور دیگر حرف میزنند؛ امروز یک حرفی را میزنند، فردا آن حرف را پس میگیرند، خطّ مستقیم و صراط مستقیم وقتی نبود، این است دیگر؛ برای مشکلات داخلی خودشان میخواهند از اینجا و از مذاکرات استفاده کنند؛ لذا مجبورند جوری حرف بزنند، آنجا جوری حرف بزنند اینجا - [امّا] هیئت ما نه؛ هیئت ما با منطق و محکم، در مقابل آنها قرار دارند. البتّه در میان این مذاکرهکنندهها و این چند نفری که در مقابل ایران [هستند] - ایران یکتنه است، آنها یک لشکرند؛ چند کشورند که پشت سرِ هر کدام از آنها یک لشکر دیپلمات و روابط عمومی و عکّاس و تحلیلگر و مانند اینها هست - از همه بداخلاقتر آمریکاییها هستند، از همه موذیتر انگلیسهاهستند. خب، حالا مذاکرات را تمدید کردند، همه بدانند - هم آن کسانی که طرف مذاکرهاند، هم این کسانی که در داخل نگران این مسئلهاند و نگاهشان به این مذاکرات است - که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آن که بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکاییها هستند. ما با ملّت خودمان روراست هستیم. حقیقت مطلب را با ملّت در میان میگذاریم، به ملّتمان میگوییم، تا حالا هم فهمیدهاند، با دلایل متعدّد هم میشود این را قطعی و مدلّل کرد که قصد واقعی استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیری از رشد و اقتدار ملّت ایران است؛ قصد واقعی این است که از عزّت روز افزون ملّت ایران جلوگیری کنند؛ مسئلهی هستهای یک بهانه است، بهانههای دیگری هم در کنار این هست. مسئلهی اصلی این است که استعدادهای ملّت ایران بتدریج بُروز و ظهور پیدا کرده است، دارد پیشرفت میکند در همهی ابعاد؛ ابعاد سیاسی، ابعاد علمی، ابعاد گوناگون اجتماعی، و دارد اقتدار پیدا میکند، اینها از این ناراضیاند، از این ناراحتند، جلوی این را میخواهند بگیرند؛ تحریم و فشار هم به همین نیّت است، تحریم و فشار اقتصادی به خاطر همین است که بلکه بتوانند از تلاشهای رو به گسترش ملّت ایران جلوگیری کنند؛ لذا تحریم میکنند، فشار میآورند، فشار اقتصادی میآورند، البتّه خب فشار اقتصادی عامل مهمّی است. ما با ملّتمان راحت حرف میزنیم، آنها اینجور نیستند، ملّتشان آنها را قبول ندارد. محبوبیّت رئیسجمهورشان روز به روز کم شده است؛ این آمارهایی است که خودشان میدهند؛ آن روزی که این رئیسجمهور انتخاب شد، محبوبیّتش بالا بود؛ تا امروز، روز به روز این محبوبیّت کاهش پیدا کرده است، [چون] مردم به نظام سیاسیشان بیاعتقادند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هستهای و تجربهای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایدهای عاید نشد بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانهی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.
رهبر انقلاب افزودند: البته مسئولان ما در نشستها در جواب طلبکاری آنها، جوابهای قویتر و گاهی گزندهتر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخیها، به هیچ چیز کمک نمیکند.
رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریمها را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینهی تحریم هم، فایدهای نداشته است.
ایشان افزودند: البته در زمینهی ادامهی مذاکرات هستهای، منع نمیکنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال میشود اما این، یک تجربهی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.
یک مسئلهی حسّاس کنونی، مسئلهی هستهای است که بیانات امروز رئیس جمهور محترم کاملاً خوب و درست بود. طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیّت غنیسازی مثلاً - که یکی از مسائل است - به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، امّا این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود. اصل حرفی که آمریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقّی است. یک کشوری احتیاج به انرژی هستهای دارد، خودش با تلاش خود، با دنبالگیری خود، بدون اینکه از کسی دزدی کند، بدون اینکه با کسی ساختوپاخت بکند، توانسته این علم را، این دانش را، این فنّاوری را برای خود فراهم کند؛ حالا واایستادهاند که نه، نباید. خب چرا؟ این «نباید» چه منطقی دارد؟ میگویند ما از بمب هستهای میترسیم! اوّلاً تضمین برای جلوگیری از سلاح هستهای راههای خودش را دارد؛ اشکالی هم ندارد. ثانیاً اگر بنا است که راجع به مسئلهی سلاح هستهای کسی نگران باشد، آن، آمریکا نیست. آمریکا که خودش چند هزار کلاهک هستهای دارد، چند هزار بمب هستهای دارد، و خودش به کار برده؛ خب به شما چه! شما چه کسی هستید که بایستی نگران این باشید که فلان کشور به سلاح هستهای دست پیدا میکند یا نمیکند؛ وانگهی آن دستگاههایی که مسئولند، خب بله، میشود تضمین کرد. [البتّه] تضمین هم شده است یعنی روشن است؛ شاید خود آنها هم میدانند. اصل حرف آنها حرف ناحقّی است.
البتّه ما به تیم مذاکرهکنندهمان اعتماد داریم. مطمئنّیم یقیناً آنها به دستاندازی به حقوق کشور و حقوق ملّت و کرامت ملّت راضی نخواهند شد و اجازه نخواهند داد که چنین کاری انجام بگیرد. مسئلهی ظرفیّت غنیسازی یک مسئله است که خیلی مهم است؛ مسئلهی تحقیق و توسعه که قطعاً باید رعایت بشود؛ حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی «فردو» تکیه میکنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه یکی دیگر از ترفندهای جبهه استکبار در مقابل نظام اسلامی، ایجاد فضای بین المللی بر ضد جمهوری اسلامی، با بهانه های عامه پسند برای افکار عمومی است، افزودند: موضوع هسته ای، یک نمونه از مسائلی است که تلاش کردند، به بهانه آن، بر ضد نظام اسلامی فضاسازی و دروغ پردازی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هسته ای صحبت می کنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هسته ای را نیز بیان می کنند، در حالیکه خودشان هم می دانند که نداشتن سلاح هسته ای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.
ایشان افزودند: هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بین المللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته ای موافقت شد تا این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته مذاکرات به این معنا نیست که جمهوری اسلامی ایران از حرکت علمی هسته ای خود کوتاه خواهد آمد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: پیشرفتها و دستاوردهای هسته ای که تا به امروز به دست آمده اند، در واقع بشارت و مژده ای برای ملت ایران است که می توانند راههای منتهی به قله های رفیع علم و فناوری را بپیمایند، بنابراین حرکت علمی هسته ای، به هیچ وجه نباید متوقف و یا حتی کُند شود.
ایشان با تأکید بر اینکه مذاکره کنندگان ایران باید بر ادامه تحقیقات و توسعه هسته ای پافشاری کنند، افزودند: هیچیک از دستاوردهای هسته ای کشور قابل تعطیل شدن نیست و کسی هم حق معامله برروی آنها را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به متخصصان و دانشمندان هسته ای گفتند: راهی را که شما آغاز کرده اید باید با جدیت و قدرت تمام ادامه یابد زیرا کشور نیازمند پیشرفت در علم و فناوری بویژه فناوری هسته ای است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اگر حرکت علمی در فناوری هسته ای با قدرت و جدیت ادامه یابد، طیف متنوعی از فناوریها، با شتاب، بوجود خواهد آمد، بنابراین مطلقاً در زمینه حرکت علمی هسته ای، امکان توقف و یا کُند شدن وجود ندارد.
ایشان امکان پیشرفت در فناوریهای مختلف را با توجه به استعدادهای جوان کشور، امکان پذیر دانستند و افزودند: در هر زمینه ای که زیرساخت های لازم وجود داشته باشد، دانشمندان جوان کشور قادر به کارهای خیره کننده و شگفت آور هستند.
رهبر انقلاب اسلامی در همین خصوص به مذاکرات چند سال پیش ایران با دو کشور دیگر برای تهیه سوخت راکتور تحقیقاتی تهران اشاره کردند و گفتند: در آن زمان فرمولی برای تهیه سوخت به دست آمد اما امریکایی ها برخلاف آنچه که به دوستان خود در منطقه و در یکی از کشورهای امریکای جنوبی گفته و برخی مسئولان داخلی هم آن را باور کرده بودند، در این روند اختلال ایجاد و تصور کردند که ایران را در تنگنای کامل قرار داده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: من در همان زمان هم از ابتدا گفته بودم که امریکا خواستار حل این موضوع نیست و بعد هم همه دیدند که هنگامی که توافق به مرحله عمل رسید، امریکاییها نگذاشتند اجرایی شود.
نکته دوّم [که باید] توجّه کنند برادران و خواهران عزیز من، در مورد راهپیمایی بیستودوّم بهمن است. بعضی هستند که با محاسبه جمعیّتها را محاسبه میکنند یا با دوربینها و وسایل گوناگون مقدار جمعیّت را حدس میزنند؛ امسال همهی کسانی که در این زمینهها فعّال بودند و همهی کسانی که این راهپیمایی را با دقّت زیر نظر داشتند، به ما گزارش دادند که جمعیّت راهپیمایی در تهران و در شهرهای بزرگ و معروف از سالهای قبل، هم بیشتر بود، هم پرشورتر بود یعنی شعارهای مردم، شعارهای پرمغز و پرمعنا و پرشور بود. چرا؟ تحلیلگرانی که مسائل گوناگون را تحلیل میکنند، این جور فهمیدند و به نظر ما درست فهمیدند؛ علّت این بود که امسال عوامل مؤثّر در سیاستهای استکباری، لحنشان نسبت به ملّت ایران بیادبانهتر و توهینآمیزتر بود. چون در زمینهی مسائل هستهای مذاکرات انجام گرفته بود، سیاستمداران آمریکا اظهارِنظر کردند که معلوم میشود ملّت ایران از حرف خود برگشته است، از اصول خود صرفِنظر کرده است! با این زمینه، لحنشان نسبت به ملّت ایران، لحن بیادبانه و توهینآمیز بود؛ مردم اینها را شنیدند، دانستند. وقتی دشمن با چهرهی واقعی خود یا نزدیک به چهرهی واقعی خود در میدان حضور پیدا میکند، مردم انگیزه بیشتری و همّت بلندتری برای حضور پیدا میکنند؛ مردم چون دیدند آمریکاییها نسبت به آنها بیادبی میکنند و نسبت میدهند که از نظام جدا شدهاند، خواستند در بیستودوّم بهمن نشان بدهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همهی وجود دلبستهاند. این نشاندهندهی حسّاسیّت مردم ما و غیرت مردم ما در برابر دشمنی و شرارت دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ایران است. این هم نکتهی مربوط به راهپیمایی بیستودوّم بهمن.
نکتهی سوم، تهدیدهای اقتصادی خارجی است. خب تحریمها از قبل بود، منتها این تحریمها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمامعیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است. علت آن هم، نه مسئلهی هستهای است، نه مسئلهی حقوق بشر است، نه مسائل دیگری از این قبیل است؛ علت آن را خود آنها هم میدانند، ما هم میدانیم؛ علت، استقلالخواهی ملت ایران است؛ علت، داشتن یک حرف نو بر پایهی مبانی اسلام است که برای کشورهای دیگر و ملتهای مسلمان الگو خواهد شد؛ میدانند که اگر جمهوری اسلامی در این عرصهها و میدانها موفق شد، دیگر جلوی رشد این حرکت را در دنیا نمیشود گرفت و این یک حرکت مهمی است؛ مسئله این است. حالا بهانه یک روز انرژی هستهای است، یک روز غنیسازی است، یک روز حقوقبشر است، یک روز حرفهایی از این قبیل است. تحریمها علیه ما، قبل از اینکه اصلاً مسئلهی انرژی هستهای مطرح هم بشود وجود داشت، بعد از این هم وجود خواهد داشت. این مسئلهی هستهای و این مذاکرات اگر انشاءالله به نقطهی حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیتسازی کرد، باید به بنای داخلی استحکامبخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود؛ وقتی دشمن مأیوس شد، خیال ملت و مسئولین کشور هم راحت خواهد شد.
بعضی از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فكر میكنند در قضیّهی هستهای ما با آمریكاییها مذاكره كنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلی خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاكره كنید؛ ولی در همان سخنرانی اوّل امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمیكنم امّا خوشبین نیستم. ببینید مرتّب پیدرپی اظهارات سخیف آمریكاییها را؛ سناتور بیآبروی آمریكایی از صهیونیستها پول میگیرد تا برود در مجلس سنای آمریكا به ملّت دشنام صریح بدهد، نه اینكه اهانت كند؛ دشنام میدهد. رؤسای كشورشان هم همینجور، در سطوح مختلف به ملّت ایران [اهانت كند]. البتّه تودهنی را روز بیستودوّم بهمن از مردم خوردند. یكی از علل اجتماع گرمتر مردم امسال همین بود كه مردم دیدند كه چطور مسئولین آمریكا گستاخ، پررو، زیادهطلب، بددهن، بیادب روبهرو میشوند؛ غیرت دینی مردم آنها را به میدان كشاند تا به دشمن بگویند: اشتباه نكن، ما هستیم. ملّت ایران در این راهپیمایی بیستودوّم بهمن به همهی ما - به این حقیر، به مسئولین گوناگون، به زحمتكشانی كه دارند در امور ادارهی كشور حقیقتاً زحمت میكشند؛ چه آنهایی كه در باب سیاست خارجی كار میكنند، چه آنهایی كه در باب سیاست داخلی كار میكنند - خواستند بگویند: خاطرتان جمع باشد، ملّت ایران ایستاده است، در صحنه است، در مواجههی با دشمن احساس ضعف نكنید؛ یكی از پیامهای بزرگ ملّت ایران این بود.
امروز متأسّفانه انسان مشاهده میکند در برخی از فاصلهها و مقاطع حرفهایی زده میشود از سوی دشمنان؛ این برای مردم ما مایهی عبرت است. در همین مذاکرات گوناگونی که در این روزها انجام میگیرد، ملّت ایران این مذاکرات را زیر نظر داشته باشند؛ اظهارنظرهای بیادبانهی مسئولان آمریکایی را مردم ببینند، زیر نظر داشته باشند، دشمن را بشناسند. بعضیها میخواهند نظر مردم را از دشمنىِ دشمن منصرف کنند؛ نه، ببینید دشمنی را، ببینید دورویی را. مسئولین آمریکایی در جلسات خصوصی با مسئولین کشور ما یکجور حرف میزنند، بمجرّد اینکه از آنها جدا میشوند، در بیرون یکجور دیگر حرف میزنند. مردم ایران این دورویی دشمن و نیّات سوء و پلید دشمن ما را ببینند؛ ملّت توجّه داشته باشد. ببینند که باید یک کشور اقتدار درونی خود را حفظ کند؛ این توصیهی همیشهی ما به مسئولین است. مشکلات کشور را تنها یک چیز حل میکند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفیّتهای درونی - که این ظرفیّتها هم بحمداللَّه بسیار است، بیشمار است - و استفادهی از این ظرفیّتها به شکل حکیمانه. خوشبختانه مسئولین اقتصادی دولتی به این معنا توجّه کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند. راه برطرف کردن مشکلات اقتصادی کشور - حالا این بخش از مشکلات - نگاه به بیرون نیست، نگاه به برداشتن تحریم دشمن و مانند اینها نیست؛ خوشبختانه مسئولین اقتصادی کشور به این معنا توجّه کردهاند. راه آن این است که به درون نگاه کنند؛ ساخت درونی اقتصاد را تقویت کنند؛ این کار را بنا دارند بکنند و انشاءاللَّه همین است که پیش خواهد رفت و در این توفیق پیدا خواهند کرد. به دشمن نمیشود چشم دوخت؛ از دشمن نمیشود انتظار داشت. آمریکاییها در برخی از اظهارات و لفّاظیهایشان میگویند ما دوست ملّت ایرانیم؛ دروغ میگویند، در خلال کارهایشان میشود فهمید. ایران را تهدید میکنند، آنوقت توقّع دارند که جمهوری اسلامی از قدرت دفاعی خود بکاهد؛ این خندهآور نیست؟ این مسخره نیست؟ درعیناینکه تهدید میکنند، درعینحال میگویند شما قدرت دفاعیتان را کم کنید؛ نه، مسئولین گوناگون و بخشهای مختلف و نیروهای مسلّح، به توفیق الهی روزبهروز بر قدرت دفاعی خودشان خواهند افزود.
امروز هم مقابلهی با دشمنیهای دشمن و رفع همهی این گرفتاریها، با ایستادگی ملّت، با تکیه بر تواناییهای درونی کشور، با اعتماد به خدایی که دلها را اینجور آماده کرده است و به این جهت هدایت کرده است، ممکن است. البتّه وقتی دشمن نگاه کرد، دید یک ملّتی عازم است، ایستاده است، تصمیم دارد کار خودش را پیش ببرد، آن دشمن ناچار به عقبنشینی میشود؛ همین هم هست. این اشتباه آنها را ملّت ایران به هم خواهند زد؛ اینکه خیال میکنند، میگویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پای میز مذاکره، نه، [اینطور نیست]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که] نظام جمهوری اسلامی دربارهی موضوعات خاصّی که مصلحت بداند، با این شیطان برای رفع شرّ او و برای حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معنای این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً.
یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها و مسئولین دولت ایالات متّحدهی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد، برای همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند. میشنوید لحنهای اینها را، حرفهای اینها را؛ آنجایی که اقدام نمیکنند، میگویند نمیتوانیم - راست میگویند، نمیتوانند - و اگر میتوانستیم تاروپود صنعت هستهای ایران را بکلّی از هم جدا کنیم، میکردیم، امّا نمیتوانیم. بله، البتّه نمیتوانند. چرا نمیتوانند؟ چون این ملّت اراده کرد که در این مسئله و در همهی مسائل خود روی پای خودش بایستد و ایستادگی کند، ابتکار خودش را به میدان بیاورد؛ و آورد؛ [بنابراین] دشمن نمیتواند کاری بکند؛ در همهی مسائل همینجور است. دشمنی آنها روشن شد، ناتوانی آنها هم روشن شد، حالا به این در و آن در میزنند.
جناب آقای رئیسجمهور
دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هستهئی و دیگر دستاندرکاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد. بیشک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود انشاءالله. ایستادگی در برابر زیادهخواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود انشاء الله.
یک نکته هم دربارهی مسائل اخیر و این بگومگوهایی که در صحنهی سیاست خارجی و مسائل هستهای و گفتگو و مذاکره و از این حرفها هست، عرض بکنیم. اوّلاً بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانی که اجرای کار برعهدهشان است، از همهی دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان - مسئولان داخلی، مسئولان خارجی - حمایت میکنم و وظیفهی ما است. من خودم مسئول اجرایی بودهام، وسط میدان بودهام، سنگینی کار و سختی کار را با همهی وجود احساس کردهام؛ میدانم که کار ادارهی کشور کار سختی است. لذا اینها به کمک احتیاج دارند، من هم کمکشان میکنم، حمایتشان میکنم؛ این یک طرف قضیّه است که قطعی است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئلهی حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقبنشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمیکنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند که این حدود را رعایت کنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهای نداشته باشند و ترسی به خودشان راه ندهند.
یک جمله هم در خصوص قضیهی هستهای عرض کنم - در آینده اگر لازم شد، شاید مفصلتر عرض کنیم - من در سخنرانىِ روز اول سال گفتم جبههی مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ میگذارند جامعهی جهانی، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلی هم صهیونیستهایند، مسئلهی اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای براحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست - خب باید قضیه تمام میشد، پروندهی هستهای کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائیها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههای متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جملهی کارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید.
آمریکائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیائید دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میکنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتگوهای ۱ ۵ که دربارهی مسائل هستهای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث کنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن کنم:
یک مطلب این است که آمریکائیها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند ــ که ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است که ما نگران این نیستیم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، که حالا هی اصرار میکنید که ما این قصد را نداریم. آن روزی هم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت اعلام کردید، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.
نکتهی دوم: آمریکائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند که ما در پیشنهادِ مذاکرهی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم که مذاکره کنید و مذاکرهی منطقی بکنیم؛ یعنی مذاکرهی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم که در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیکنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور کنیم!؟ وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما میزنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم؟ برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائیها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب دادن افکار عمومی است؛ افکار عمومی دنیا و افکار عمومی مردممان. باید شما ثابت کنید این نیست. میتوانید ثابت کنید؟ ثابت کنید.
همینجا من این را بگویم که از جملهی تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائیها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوی رهبری، هیچ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.
بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکراتهستهای نیست. آمریکائیها دوست ندارند گفتگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ که حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند.
آنها میگویند ما نگرانی داریم که شما به سمت تولید سلاح هستهای بروید ــ چندتا کشور هم بیشتر نیستند، که اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعهی جهانی"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانیای ندارد. اکثر کشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میکنند؛ چون خواستهی بحقی است. آمریکائیها اگر میخواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف کنند؛ برای اینکه نگرانیای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هستهای را هم اعمال کنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال این نظارتها و مقررات نداشتیم. هر وقت نزدیک به راه حل میشویم، آمریکائیها یک سنگی میاندازند که جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی و برداشتی که من دارم، این است که میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانهای باشد برای فشار؛ که آن فشارها ــ همان طور که خودشان گفتند ــ برای فلج کردن ملت ایران است. البته به کوری چشم دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد.
مذاکره در عرف آمریکائیها و قدرتهای سلطهگر به معنای این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید - هدف مذاکره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجهی این حرف زدن و گفتگو کردن این باشد که مطلبی را که شما قبول نمیکردید، حالا قبول کنید. همین حالا در تبلیغاتی که آمریکائیها در مورد مذاکرات راه انداختهاند - که چند وقت است لابد میشنوید - و سر و صدا و هیاهو دارند که بله، با ایران مذاکرهی مستقیم کنیم، چه کنیم، در همین حرفهای امروزشان هم این معنا کاملاً خودش را نشان میدهد: بیائیم بنشینیم تا ایران را قانع کنیم که از غنیسازی دست بردارد؛ از انرژی هستهای دست بردارد. هدف این است. نمیگویند بیائیم بنشینیم مذاکره کنیم تا ایران ادلهی خودش را بیان کند، ما از فشار روی مسئلهی هستهای دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهای امنیتی و سیاسی و غیره دست برداریم؛ میگویند بیائید مذاکره کنیم تا ایران حرف ما را قبول کند!
خب، این مذاکره که به درد نمیخورد؛ این مذاکره که به جائی نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائیها مذاکره کردند. وقتی هدف این است، این چه مذاکرهای است؟ خب، معلوم است که ایران از حقوق خودش دستبردار نیست. هر جائی که در اثنای مذاکره ببینند طرف مقابل یک حرف منطقیای میزند و آنها کم میآورند، در مقابل ایران همان جا مذاکره را قطع میکنند؛ میگویند ایران حاضر نیست حرف بزند! شبکههای خبری و سیاسی هم دست آنهاست؛ تبلیغات میکنند. این را ما تجربه کردیم. در این ده پانزده سال گذشته، دو سه مرتبه اتفاق افتاد که آمریکائیها سر یک موضوع مشخصی به مسئولین ما پیغام دادند، اصرار کردند که یک امر خیلی لازمِ فورىِ فوتىِ واجبی است، بیاید بنشینیم یک صحبتی بکنیم. خب، مأمورین دولتی - معمولاً یک نفر، دو نفر - رفتند یک جائی نشستند صحبت کردند؛ بمجرد اینکه حرف منطقی اینها بیان شد و آنها جوابی نداشتند، یکجانبه مذاکرهها قطع شد! البته استفادهی تبلیغاتیشان را هم کردند. این، تجربهی ماست. خب، «من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة».
خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیای زورگوی مستکبر و غربی هم پیشرفتهای خوبی داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهای گوناگون، وقتی حرف میزنند، حرفهای پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکی از بخشهای درگیری و میدانها و عرصههای پیکار، عرصهی حرفزدنهای بینالمللی است. اغلب رسانههای اروپائی، رسانههای صهیونیستی است؛ این را شاید بدانید، و بدانید. اغلب این رسانههائی که اسمشان را در دنیا میشنویم، سرمایهداران صهیونیست از سالها پیش به فکر بودند، این رسانهها را در اختیار گرفتند؛ خبرسازی میکنند، جهتسازی میکنند. خود همین رسانهها به سیاستمدارها هم تلقین میکنند که چه بگویند. مسئلهی مهم این است. حالا سیاستمداران غربی هرچه خودشان خباثت و ملعنت دارند، به جای خود؛ این خبرسازیها را هم به آنها تلقین میکنند. یکی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد میآوریم تا ایران به پای میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِی ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئلهی هستهای را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعهی تبلیغاتی است. ما تلاش میکنیم که ایران به میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تکرار میکنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار میشود که به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان میآید که واقعیت این است؛ در حالی که آن کسی که این شکل را، این جملهبندی را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئیهای غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابىِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای یا قضایای دیگر مذاکره نمیکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشکل باقی خواهد ماند؛ معلوم است.
همین رئیس جمهور جدید آمریکا، حرفهای قشنگی زد؛ به ما هم مکرراً پیغام داد؛ شفاهی، کتبی، که بیائید صفحه را عوض کنیم، بیائید وضع تازهای درست کنیم، بیائید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد! ما هم گفتیم پیشداوری نکنیم؛ ما به عمل نگاه میکنیم. گفتند، میخواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانی کردم - گفتم اگر دستکش مخملی روی پنجهی چدنی کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم - الان هشت ماه میگذرد. در طول این هشت ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف آن چیزی بود که اینها به زبان، بهظاهر ابراز میکنند. صورت قضیه این است که بیائید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره، تهدید؛ که اگر مذاکره به این نتیجهی مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره!؟ این همان رابطهی گرگ و میش است که امام گفت: رابطهی گرگ و میش را ما نمیخواهیم. بیائید بنشینید با ما سر میز، مذاکره کنید بر سر فلان موضوع؛ مثلاً بر سر موضوع هستهای، لیکن شرطش این است که این مذاکره، به فلان نتیجهی معین برسد! مثلاً دست برداشتنِ کشور از فعالیت هستهای، اگر به این نتیجه نرسد، پس چنین و چنان؛ تهدید.
من در مورد مسائل هستهای عرض بکنم - بارها به ملت ایران عرض کردیم، بازهم عرض میکنیم - این دستاوردی که در قضیهی فناوری هستهای به دست ملت ایران افتاد، این یک دستاورد عظیم و تاریخی است؛ و ملت ایران زیر بار منت هیچکس هم نیست. این یک دانش بومی شده است؛ این را استعداد و شوق و ذوق جوانان شما و درایت مسئولان شما برای ملت ایران به ارمغان آورده است؛ مال ملت ایران است و هیچ قدرتی هم قادر نیست این امتیاز را، این فناوری را و این حق بزرگ را از ملت ایران سلب کند.
خوشبختانه مسئولین با جدّیت دنبال این قضیهاند. ما فرق میگذاریم بین آن کسانی و دولتهائی که از روی عناد با جمهوری اسلامی، میخواهند ملت ایران این امتیاز را نداشته باشد - مثل امریکا، که صریحاً میگوید ما با اینکه ملت ایران از این امتیاز برخوردار باشد مخالفیم - با آن کسانی که نه، میگویند بنشینیم با ایران دربارهی مسائل گوناگون - ازجمله دربارهی مسئلهی هستهای - مذاکره کنیم تا اگر نگرانیای وجود دارد، راهی برای رفع این نگرانی پیدا کنیم.
حرفی نیست؛ ما قبول کردیم با دولتهای اروپایی مذاکره کنیم. قبلاً برای ما مذاکرهی با آنها هم خیلی مطلوب نبود؛ اما دیدیم اینها به ملت ایران احترام میگذارند، تجلیل میکنند، تصریح میکنند به اینکه ما حق ملت ایران را قبول داریم و از آن خطوط قرمزی که در نظر ملت ایران و مسئولین کشور هست، اسمی نمیآورند و اشارهای نمیکنند؛ گفتیم خیلی خوب؛ مسئولین قبول کردند و مذاکره میکنند.
منتها باید اروپائیها - که طرف مذاکرهی ملت ایرانند - توجه داشته باشند که مذاکره در صورتی پیش میرود که فضای تهدید بر مذاکره حاکم نباشد. ملت ایران، ملتِ غیوری است. ملت ایران خوشش نمیآید که بیایند تهدید کنند که اگر شما چنین کردید، ما چنان میکنیم! ما از تهدید بدمان میآید و ملت ایران زیر بار هیچ تهدیدی هم نخواهد رفت.
مسئولین کشور در قضیهی هستهای با درایت لازم دارند تصمیمگیری میکنند. مسئول پیشبرد و ادارهی این کشور، جلسهی شورای عالی امنیت ملی است که رئیس جمهور محترم در رأس آن است؛ اینها تصمیمگیر هستند. آنچه که در قضیهی هستهای از طرف رئیس جمهور و از طرف مسئولین مطرح و گفته میشود، مورد اجماع همهی مسئولان این کشور است. این که دشمنان بخواهند از یک کلمه حرفی استفاده کنند و القاء اختلاف و شکاف بکنند، یک تلاش ابلهانه است از سوی دشمن.
رؤسای سه قوه جمعند؛ نمایندگان رهبری هستند؛ با فکر، با تأمل و با مسئولیت آدمهای کمر بسته و پا به رکاب، این قضیه را دنبال میکنند. مواضع جمهوری اسلامی مواضع روشنی است.
ما خطوط قرمز مشخصی داریم. اگر طرفهای مذاکره با احترام به ملت ایران، با احترام به شأن نظام جمهوری اسلامی و با رعایت این خطوط قرمز وارد مذاکره بشوند، مسئولین کشور ما مذاکره میکنند؛ مشروط بر اینکه کسی نخواهد ملت ایران را تهدید کند. ملت در مقابل تهدید حساس است. این هم ما صریحاً گفتهایم: اگر کسی نسبت به جمهوری اسلامی ایران حماقتی بکند، جواب عملی جمهوری اسلامی ایران، جواب دندانشکن خواهد بود.
در مسئلهی هستهای، آمریکائیها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران بکلی همهی فعالیتهای هستهای اش را کنار بگذارد؛ یعنی مثل آن کاری که با لیبی کردند؛ تهاش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ بکلی اعلام انصراف کند. اخیراً - چند هفتهی قبل از این - وضع به جائی رسیده است که گفتند ایران در همین حدی که هست، توقف کند. ببینید فاصلهی اینها خیلی زیاد است. یک روزی بود که اینها حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین گفتگو و مذاکرهی با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمیشود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمیشود. اگر میگفتند یکی، باز هم میگفتند نمیشود! امروز سه هزار تا سانتریفیوژ دارد کار میکند، مبالغ زیادی هم آمادهی کار گذاشتن است. میگویند در همین حد متوقف شوید. این هم یکی از ناکامیهای آمریکاست.
رهبر انقلاب اسلامی ایستادگی ملت ایران را در مقابل توطئهها و زیادهخواهیهای مستکبران، باعث بروز و شکوفایی استعدادهای فراوان جوانان ایرانی برشمردند و خاطرنشان کردند: ایران در رشتهها و فناوریهای گوناگون علمی، شاهد پیشرفتهای معجزهآسای دانشمندان جوان خود است که دستیابی به دانش و فناوری هستهای، آن هم بدون کمک گرفتن از هیچ کشور خارجی، نمونهی بارز این پیشرفتها به شمار میآید.
حضرت آیتالله خامنهای توان ایران را برای حل مسألهی هستهای یادآوری کردند و افزودند: ما دربارهی حق مسلم دستیافتن به فناوری هستهای و استفاده از این فناوری، با هیچکس مذاکره نمیکنیم، اما اگر این حق ما را به رسمیت بشناسند، دربارهی کنترلها، نظارتها و تضمینهای جهانی حاضر به مذاکره هستیم که زمینهی چنین مذاکراتی نیز فراهم شده است.
امروز دشمن ملت ایران در درجهی اول، امریکا و صهیونیستها هستند؛ البته انگلیس هم آتشبیار معرکه است. در مقابل منافع ملت ایران، آنها قرار دارند؛ اما اسمش را میگذارند اجماع جهانی؛ اجماع جهانیای وجود ندارد! اجماع جهانی، علیه استکبار امریکاست، علیه دخالتها و اشغال امریکاست، علیه جنگافروزیها و فتنهانگیزیهای امریکا در سرتاسر دنیاست؛ این اجماع جهانی است. «مرگ بر امریکا» این است که ملت ایران و شما جوانان در این راه، محکم بایستید و پیش بروید. خوشبختانه مسئولین کشور، همه با گام محکم به پیش میروند و در این راه استقامت میورزند. حالا امروز قضیهی فناوری هستهای مطرح است و تبلیغات دشمن و جنگ روانی شبکههای تبلیغاتی صهیونیستی در دنیا شایعه میپراکنند که: ایران دارد بمب اتم درست میکند، ایران حاضر نیست با کشورهای اروپایی و غیر اروپایی مذاکره کند؛ خوب، اینها حرفهایی است که میزنند، کاری است که میتوانند بکنند و میکنند، و دشمنیای است که میتوانند به خرج دهند و به خرج میدهند؛ اما حقیقت قضیه غیر از اینهاست؛ ما هم میدانیم، آنها هم میدانند. حقیقت قضیه این است که با پیشرفت ملت ایران مخالفند؛ چون این پیشرفت جلوی منافع نامشروع آنها را برای همیشه در این کشور خواهد گرفت؛ لذا مخالفند. من در مشهد گفتم، حرف دل امریکاییها این است که ما در این مملکت، یک روزی بر همه چیز این کشور مسلط بودیم، انقلاب شما مردم آمده، دست ما را کوتاه کرده؛ بگذارید دوباره مسلط شویم؛ این حرف دل امریکاییهاست.
رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از موضع خوب مالزی و جنبش عدم تعهد در خصوص فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تأکید کردند: ما به طور اصولی با تولید سلاح هستهای مخالفیم، اما مسألهی اصلی آمریکا و برخی کشورهای غربی با ایران این است که آنها نمیخواهند دانش پیشرفتهی هستهای از انحصارشان خارج شود و این رشتهی مهم دانایی و توانایی در اختیار کشورهای دیگر قرار گیرد.
ایشان با اشاره به مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی و عدم پایبندی کامل این سه کشور به تعهدات خود تصریح کردند: غربیها سالهای متمادی به زورگویی و قبول آن از جانب کشورهای در حال توسعه و یا ضعیف عادت کردهاند، اما در خصوص جمهوری اسلامی ایران این عادت باید از ذهنشان خارج شود.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص مسائل هسته ای ضمن اظهار امیدواری برای حل این مسائل از طریق مذاکره و گفتگو تصریح کردند: گفتگو به معنای تحمیل حرف یک طرف به طرف مقابل نیست و اگر غربیها اصرار داشته باشند که هیچ کشوری به غیر از آنها امکان برخورداری از دانش هسته ای را نداشته باشد، این یک حرف زور و غیر منطقی است که ما این حرف را بطور قاطع رد می کنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تاٌکید بر اینکه دستیابی به دانش هسته ای از لحاظ اقتصادی، علمی و فنی، مسائل زیست محیطی و همچنین خود اتکایی به منظور اداره نیروگاههای هسته ای، برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است، افزودند: غربیها در بیان دلیل خود برای مخالفت با دستیابی کشورهای دیگر به دانش هسته ای می گویند ما به کشورهای دیگر در خصوص عدم ساخت سلاح هسته ای اطمینان نداریم که در این صورت باید گفت، ما هم به آنان اطمینان نداریم زیرا تجربه تاریخی در قرن اخیر نشان داده خطر استفاده از سلاح های کشتار جمعی از جانب آنها بسیار زیاد است همانگونه که حتی در عراق از بمب های اتمی ضعیف شده استفاده کردند.
ما در همه ی میدان های بین المللی، با منطق و پیرو راه عقلایی - که اسلام این را به ما تعلیم داده - حرکت کرده ایم. منطق ما، منطق تدبیر و عقل و پیگیری منافع ملی است؛ در همه جا این طور است؛ در مذاکرات هسته یی با اروپایی ها هم همین گونه است. آنچه مصلحت ملت است، مسؤولان کشور آن را دنبال می کنند. در این مذاکرات، مذاکره کنندگان ایرانی و دولت جمهوری اسلامی جدی هستند؛ منتها طرف مقابل هم - که چند کشور اروپایی هستند - به طور جدی و واقعی وارد میدان مذاکره بشوند؛ ولی تا امروز متأسفانه این طور نبوده است. تا امروز این چند کشور اروپایی نشان نداده اند که حقیقتاً دنبال حل مسأله اند. این برای استکبار جهانی مشکل است که ملت ایران توانسته باشد با اراده و توانایی های ذاتی خود گام بزرگی را در راه علم و فناوری بردارد؛ مثل انرژی هسته یی. اینها می خواهند انرژی کشور همیشه وابسته ی به نفت باشد، که نفت هم تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای جهانی است. می خواهند ملتها را با ریسمان های نامرئی همیشه در مشت خودشان نگه دارند؛ ملت ایران این را قبول نمی کند.
ما به کسانی که از طرف ایران مشغول مذاکره هستند، اعتماد داریم و از کار آنها حمایت می کنیم؛ منتها طرف مقابل باید بداند که با ترفندهای سیاسی و با تضییع وقت نمی تواند ملت ایران را از عزم راسخ خود برای پیمودن راه فناوری انرژی هسته یی باز بدارد. مسؤولان ما محاسبه کردند، محاسبه شان هم درست است. پیگیری این کار برای پیشرفت کشور - هم پیشرفت مادی، هم پیشرفت سیاسی، هم پیشرفت علمی - مفید و لازم است؛ این جزو مصالح ملی است؛ این را مسؤولان درست فهمیده اند و پایش هم ایستاده اند. اروپایی ها اگر می خواهند در این زمینه با ایران اسلامی به یک تفاهم واقعی برسند، باید تأثیر فشار امریکا و صهیونیست ها را روی خودشان کم کنند؛ نباید تحت تأثیر قرار بگیرند. با ملت ایران، مثل ملت ایران مواجه شوند. ملت ایران، یک ملت بزرگ و بافرهنگ است - این را ثابت کرده - نمی توانند با ملت ایران مثل یک ملت عقب افتاده و یک کشور مستعمره معامله کنند؛ چنین توهینی را ملت ایران بر آنها نخواهد بخشود
بعضی از کشورهای اروپایی خاطرات قرن نوزده و اوایل قرن بیست در ذهنشان هست. آن روزی که انگلیسی ها با کشتی به خلیج فارس می آمدند و فرمانده نظامی انگلیسی از داخل کشتی به همه ی کشورهای منطقه - از جمله ایران - حکمرانی می کرد، گذشته است. دورانی که محمدرضا پهلوی در این کشور می نشست تا انگلیسی ها و امریکایی ها به وسیله ی سفرایشان به او بگویند چه کسی را نخست وزیر کن، چه کسی را وزیر کن، چه کسی را بردار، نفت را این طوری کن، آن طوری کن، گذشته است. آن روز ملت ایران به پا نخاسته بود. آن روز ملت ایران بیدار نشده بود. امروز شما با یک ملت بیدار و با عزم و اراده مواجه اید. مسؤولان کشور هم در مقابل تهدید دشمنان ذره یی هراس در دلشان احساس نمی کنند؛ مسؤولان هم از خود این ملتند. طرفهای اروپایی مذاکره کننده ی انرژی هسته یی بدانند با چه کشوری صحبت می کنند. اگر مسؤولان کشور احساس کنند که در این مذاکرات جدیت وجود ندارد، روند عوض خواهد شد؛ طور دیگری خواهد شد؛ این را همه بدانند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت و مسئولان ایران هیچ هراسی از تهدیدهای سیاسی و لفظی قدرتهای زورگو ندارند، تصریح کردند: همانطور که مسئولان بارها گفتهاند، جمهوری اسلامی ایران فعالیت هستهای خود را مطلقاً تعطیل نخواهد کرد و این خط قرمز ما است.
ایشان با تأکید بر اینکه تلاشهای سیاسی و مذاکرات با اروپاییها و آژانس بینالمللی انرژی هستهای، با رعایت این خط قرمز بوده است، خاطرنشان کردند: اگر آژانس بینالمللی انرژی هستهای در قضاوتها و مواضع خود، تحت تأثیر امریکا و کشورهای همفکر او قرار گیرد، اعتبار بینالمللی خود را از دست خواهد داد و قابل اعتماد نخواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: انتظار از آژانس این است که در قبال کشورهای مختلف برخورد یکسان، عادلانه و بیطرفانه داشته باشد.
اعتقاد من این است؛ آنقدری که اروپا و امریکا به مسألهی انرژی هستهیی تظاهر میکنند و وانمود میکنند نگران این قضیه هستند، نگران نیستند. خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هستهیی نیستیم. ما مرتب تکرار میکنیم، اصرار میکنیم؛ آنها «نه» میگویند و سری تکان میدهند! درحالیکه میدانند ما دنبال سلاح اتمی نیستیم. مسأله، مشغول کردن نظام اسلامی است. یکی از اهداف عمدهی اینها این است که نظام اسلامی را مشغول کنند؛ ذهن مدیران، مسؤولان، مجلس، دولت و دستاندرکاران گوناگون را از مسائل جاری و کاری کشور در بخشهای مختلف - چه بخش قضایی، چه بخش اجرایی، چه بخش تقنینی - منصرف و غافل کنند. این مسأله هم که حل بشود، باز مسألهی دیگری درست خواهد شد!
البته دربارهی این مسأله اگر بخواهیم یک جمله عرض کنیم، این است: مذاکرهکنندهها و مأموران دولت جمهوری اسلامی دنبال این کار هستند؛ دارند حرف میزنند و کار میکنند؛ همان خط قرمزهایی را هم که مسؤولان کشور در اظهاراتِ علنی گفتهاند، آنها هم در مذاکراتشان دنبال میکنند؛ لیکن آن چیزی را که باید بجد به طرفهای مذاکره گفت و در میان گذاشت، این است که به این فکر نباشند که با حرفهای نادرست و غیرمنطقی خود، ملت ایران را معتقد کنند که طرفها اعتقاد به منطق ندارند. اگر ملت ایران به این نتیجه رسید که طرفهای صحبت به منطق پایبند نیستند، گفتگو با آنها را ترک خواهد کرد؛ چون کسیکه اهل منطق نیست، چه گفتگویی، چه حرفی؟! ما در یک سال گذشته نشان دادهایم که اهل منطق هستیم و منطق داریم. گفتند میخواهیم شفاف باشید؛ گفتیم خیلی خوب، مقررات جهانی است؛ نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی هستهیی بیایند بازدید کنند تا اگر نگرانند، نگرانیشان برطرف شود. نظام جمهوری اسلامی منطق را شاخص کار خودش قرار داد. آنجایی که چیزی را قبول کرد، با منطق بود؛ آنجایی که چیزی را رد کرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگویی کنند، جمهوری اسلامی ایستاد و قبول نکرد. زورگویىِ طرفهای مقابل، نشاندهندهی بیمنطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما باید غنیسازی را تعلیق بلندمدت کنید»؛ چرا و به چه دلیل؟ چه ربطی بین شفافسازی و تعلیق یا توقف غنیسازی است؟ با هم هیچ ارتباطی ندارد. با این یاوهگوییها و حرفهای دوران استعمار، مگر میشود ملتی را از حقوق و خواستهها و نظرات خودش محروم کرد؛ آن هم ملت ایران؛ این ملت زنده؟ طرفهای مذاکره بدانند ملت ایران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حرکت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آنجاییکه لازم باشد.
آنچه ما در این زمینه عرض میکنیم، این است که بیمنطق حرکت کردن، مورد قبول و پذیرش جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران قرار نمیگیرد؛ و اگر به هر شکل تهدیدی در مذاکرات پیش آمد، نشاندهندهی عدم برخورداری از منطق است. اگر منطق باشد، تهدید نیست. اگر تهدید شد، نشاندهندهی بیمنطقی است؛ و بیمنطقی، ما را از اصل گفتگو و ادامهی همکاری با طرفهای مربوط به آژانس و غیره باز خواهد داشت.
حرفی که قابل گفتن است و غربیها امروز در زمینهی مسألهی چرخهی سوخت و غنی سازی به ما میزنند، این است: شما اطمینان دنیا را جلب کنید که نمیخواهید دنبال بمب اتم بروید. حالا خودشان هم - به تصور من، آنچه که انسان از قرائن میفهمد - میدانند که ما دنبال بمب اتم و سلاح اتمی نیستیم؛ اما در مقام بحث و چانهزنی و مذاکره حرفهایی میزنند، ولی تنها حرف آنها که قابل قبول است این است که ما باید اطمینانسازی کنیم. ما هم گفتهایم حرفی نداریم و اطمینانسازی میکنیم. ما تعاملی که از سال گذشته با آژانس هستهیی داشتهایم، براساس همین بوده است؛ منتها اطمینان باید از راههای معقول باشد. نمیشود به کسی گفت شما خودت را دار بزن، تا من اطمینان پیدا کنم که نسبت به من سوءنیتی نداری! اینکه منطقی نیست. شما بکلی از این تکنولوژی و از این فناوری دست بردار و خودت و نسلهای آیندهات را محروم کن و لعن و نفرین آنها را برای خودت بهخاطر این قراردادِ بدتر از ترکمانچای بخر، برای اینکه من به تو اطمینان پیدا کنم؛ این منطقی است؟! نه؛ منطقی نیست. البته دوستانی که مشغول فعالیت و مذاکره هستند، خوب مذاکره کردهاند. من همین مذاکرات پاریس را که همین اخیراً - یک ماه پیش تقریباً - انجام گرفت، نگاه کردم و خواندم؛ مواضع خوبی را اتخاذ کردند و خوب دفاع کردند و قوی و منطقی حرف زدند. مسألهی ما این است: ما میخواهیم این فناوری را داشته باشیم. ما این فناوری را بهدست هم آوردهایم. غربیها دارند قرشمالبازی درمیآورند؛ این حاصل قضیه است. یک روز میگفتند شما بمب اتم میخواهید درست کنید؛ حالا همان جنجالی را که برای ساختن بمب اتم ممکن است به راه بیندازند، الان به راه میاندازند برای اینکه شما میخواهید قطعه درست کنید! آنها میگویند چون شما میخواهید قطعهسازی کنید برای سانتریفیوژها، این قطعهسازی مخالف فلان قرارداد است؛ در حالیکه مخالف هیچ قراردادی نیست و ما هم تعهدی نکردهایم. البته یک تعهد دو جانبه در سطوح مذاکراتی - نه سطوح تصمیمگیری بالا - کرده بودند که مسؤولان هم قبول کردند. آنها به تعهد خودشان عمل نکردند، اینها هم به تعهد خودشان عمل نکردند؛ تازه آن هم برای همیشه که نبود. ما در چه زمان قول به کسی دادهایم که هیچ وقت قطعهسازی نکنیم، سانتریفیوژ را مونتاژ نکنیم یا کار نصب را انجام ندهیم و گازدهی نکنیم؟ ما حرف منطقی داریم و موضعمان، موضع درستی است؛ پای این موضع هم ایستادهایم. توجیه کردن و استدلال کردن و تبیین کردن این قضیه برای نخبگان، به عهدهی دستگاه سیاست خارجی ماست، که تا حدودی انجام میگیرد و وسیعتر هم باید انجام بگیرد. من هم به آقای خاتمی توصیه و تأکید کردهام و هم به دوستان وزارتخارجه پیغام دادهام، که باید این مسأله تبیین شود؛ چون در این صورت، افکار عمومی و نخبگان کاملاً این حرف را میپذیرد؛ اینطور نیست که ما خیال کنیم همهی نخبگان عالم و افراد سیاستمدار علیه ما هستند؛ نه، باید بفهمند. ما باید تلاش کنیم و کار خودمان را دنبال کنیم؛ چون اگر ما امروز از این موضع عقبنشینی کنیم، آنها دیگر حدی برای پیشروی نمیشناسند و کار به جایی میرسد که بتدریج نمیتوانیم دیگر اسم تکنولوژی هستهیی را بیاوریم؛ اینها تا آنجا هم پیش میروند.
ما به هیچ قیمتی حق نداریم این فناوری را از دست بدهیم. اینکه بعضی کسان تبلیغ میکنند که چیز زیادی بهدست نیامده، این هم درست نیست. این را بدانید که آنچه بهدست آمده، بسیار برجسته و زیاد است. اگر زیاد نبود، دشمنان ما را اینقدر حسّاس نمیکرد. کارشناسان و انسانهای وارد و مطّلع، داورىِ درستی در این مورد دارند. ما به فناوریای رسیدهایم که در کشور ما بومی است؛ مهم این است. اگر امروز همه دستگاههایی را که در اختیار جمهوری اسلامی است، دشمنان ما بتوانند - که البته نخواهند توانست - از بین ببرند، این فناوری از بین نمیرود؛ چون آن را از کسی عاریه و وام نگرفتهایم و متخصّصان هوشمند خود ما توانستهاند به آن دست پیدا کنند. البته اگر به میل غربیها و مراکز قدرت جهانی بود، تا صد سال دیگر هم نمیگذاشتند که جمهوری اسلامی به چنین فناوریای دست پیدا کند و این کار، علیرغم آنها و تحریم ما انجام گرفته است. بنابراین آنچه بهدست آمده، ارزشمند است و این دانش ارزشمند را نه دولت، نه مسؤولان، نه سازمان انرژی اتمی و نه هیچ فردی از افراد این کشور حق ندارد که از دست بدهد و روی آن معامله کند؛ قطعاً معاملهای هم صورت نگرفته و نخواهد گرفت. البته اگر آنهایی که واردِ این گفتگو با مسؤولان جمهوری اسلامی شدند، بخواهند با جمهوری اسلامی سرِ این قضیه به چالش بیفتند و زیادهطلبی کنند، همه چیز به هم خواهد ریخت و قطعاً از جمهوری اسلامی تو دهنی خواهند خورد و بلاشک ما در این زمینه مطلقاً حاضر به دادن هیچ امتیازی نخواهیم بود. ما این فناوری و آنچه را که بحمداللَّه در بخشهای مختلف کشور عزیزمان از پیشرفتهای چشمگیر علمی و تحقیقی به دست آوردهایم، باید حفظ کنیم. البته هنوز تا رسیدن به خطوط مقدّم فنآوری و علم خیلی فاصله داریم. علّتش این است که از زیر صفر - نمیشود گفت صفر - شروع کردهایم. با این کشور کاری کرده بودند که نه فقط دستاورد علمی و فنآوری، بلکه حتّی امید آن را هم نداشته باشد. بنابراین، ما از نقطه «هیچ» شروع نکردیم، بلکه از «هیچِ همراه با نومیدی» شروع کردیم! انقلاب اسلامی از اینجا وارد میدان شد و بحمداللَّه امروز پیشرفت کرده است.
الان در بسیاری از دانشگاههای ما، جوانان فعّالند و آنطور که افراد خبره و وارد به من گزارش دادهاند، سطح کار علمی و تحقیقی در بیست، سی دانشگاه بزرگ کشور از لحاظ استعداد، کار، کوشش و پیگیرىِ استادان و داشتنِ استادهای خوب، برابر با دانشگاههای خوب و پیشرفته دنیاست. بحمداللَّه پیشرفتها خوب است. اینها امکاناتی نیست که کسی برای این کشور به ارمغان آورده باشد؛ متعلّق به این کشور است. منتها مستبدّان داخلی از یک طرف و استثمارگران خارجی از طرف دیگر نمیگذاشتند. حال که بحمداللَّه کشور هم مستقل است و هم آزاد، این دانشها بتدریج بیشتر بروز خواهد کرد. کاری که مسؤولان کردند، کار درستی بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهای که از طرف امریکاییها و صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی طرّاحی شده بود، شکسته شود. البته این آغازِ قضیه است و کار تمام نشده است. اگر ادامه این کار به همین روالی که تاکنون طرّاحی شده، ادامه پیدا کند، هیچ ایرادی ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهی کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینی کنیم، این میشود تسلیم، که به هیچوجه درست نیست و اجازه چنین کاری هم داده نخواهد شد.
به نظر بنده هر دو نوع نظریهای که درباره مذاکراتِ انجام گرفته وجود دارد، غیر منطبقِ با واقع است. یک طرز فکر این است که افراد مؤمن و غیور ما تصوّر میکنند دولت تسلیم شد، که باید گفت اینطور نیست و هیچ تسلیمی تا اینجا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی است. طرز فکر دیگر که در نقطه مقابلِ طرز فکر اوّلی است، این است که عدّهای خیال میکنند دیگر نباید معطّل کرد و هرچه آنها میخواستند باید داد تا مبادا بهانهگیری کنند! این هم درست نیست و دستپاچه شدن است. از طرف دیگر، این تفکّر هم که عدّهای از دشمنان جمهوری اسلامی دارند و خیال میکنند که دیگر قلّاب در دهان جمهوری اسلامی گیر کرده و چارهای ندارد، درست نیست؛ نخیر، این طرز فکر هم خوش خیالی و خیال خام است.
ما در هر جا حرکتی کرده باشیم که به نقطهای برسد که به منافع جمهوری اسلامی خدشه و تردید وارد شود، همانجا آن حرکت را بدون هیچ تردیدی قطع میکنیم. بنابراین ما راههای مسالمتآمیز و همراه با عزّت جمهوری اسلامی را برای حفظ کشور و این دستاورد طی میکنیم، که خطّ قرمزش این است که بخواهند در امور داخلی ما دخالت کنند. اگر بخواهند بگویند «ما میخواهیم اطمینان پیدا کنیم» ما حرفی نداریم و همین کاری که تا الان اتّفاق افتاده است، بعد از این هم همین کار در حدّی انجام خواهد گرفت. البته تصمیمگیرىِ نهایی، طبق قانون بر عهده مجلس شورای اسلامی است و بعد هم شورای نگهبان که بایستی آن را با شرع و قانون بسنجد. تاکنون دولت هیچ تصمیمی نگرفته و نمیتواند هم بگیرد؛ الان مسؤولان محترم، کارِ مقدّماتی انجام دادهاند. آنچه که تاکنون مسؤولان محترم - چه آقای دکتر روحانی و چه آقای رئیسجمهور و مسؤولان دیگر - حقیقتاً زحمت کشیدند، این است که با دقّت و ملاحظه جوانب، کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نگیرد. بنده هم مطّلع هستم و هرجا احساس کنم که برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملی و جهتگیرىِ نظام اسلامی کاری انجام میگیرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلوش را میگیرم. البته تاکنون چنین مسألهای پیش نیامده و به فضل الهی امیدواریم بعد از این هم بتوانند با همه جهات، این کار را پیش ببرند.
یکی از مسائلی که در این مذاکرات جهانی مطرح شد و آن را بعضی از اروپاییها و دیگران گفتند، این بود که ما نه تنها با انرژی اتمی صلحآمیز در ایران مخالفتی نداریم، بلکه خودمان برایشان نیروگاه میسازیم و خوراکش را هم میدهیم. از نظر ما این موضوع قابل قبول نیست؛ زیرا آن نیروگاهی که غربیها بخواهند برای ما بسازند و سوختش را هم بدهند، به درد ایران نمیخورد؛ آن به گروگان دادن ایران و ایرانی است! من یک وقت راجع به نفت گفتم اگر این نفتی که دست کشورهای این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم ایران و مردم سایر کشورهایی که امروز نفت تولید میکنند، بفروشند، برای هر استکانش جانِ شما را میگرفتند! حالا میلیونها بشکه را به قیمت ثمنبَخس میخرند و پولی که بابت آن میدهند، مثل ندادن است. اگر غربیها بخواهند سوختِ نیروگاه ما را بدهند، آن را به هزاران شرط میدهند: چرا فلان حرف را گفتید؟ نمیدهیم؛ چرا فلان حرف را نگفتید؟ نمیدهیم! جمهوری اسلامی زیر بار این حرفها نمیرود. ما سوختِ نیروگاه را خودمان تولید میکنیم، که از لحاظ مقرّرات بینالمللی هم مجاز است. البته تهیه سوخت دارای فناورىِ بالا و فرآیند بسیار مهم، پیچیده، حسّاس و اثرگذار در سطح عام و فناوری کشور است.