امنیت ملّی -
تعداد فیش :
165 ،
تعداد مقاله :
0
1402/12/09
1402/11/16
1402/10/02
1402/09/08
1402/07/18
1402/06/20
1402/05/26
1402/05/26
1401/07/11
1400/11/10
1400/07/11
1400/02/21
1400/02/12
1399/12/30
1399/11/19
1399/07/21
1398/11/19
1398/11/16
1398/10/27
1398/08/08
1398/04/05
1397/11/29
1397/11/25
1397/11/22
1397/08/12
1397/04/30
1397/03/14
1396/12/19
1396/10/12
1396/08/03
1396/06/26
1396/06/26
1396/05/12
1396/03/28
1396/02/27
1396/02/27
1396/02/20
1396/02/20
1396/02/20
1396/02/10
1396/01/30
1396/01/30
1396/01/30
1396/01/01
1395/07/24
1395/07/24
1394/11/19
1394/10/30
1394/07/22
1394/07/15
1394/02/30
1394/02/16
1394/01/30
1394/01/01
1393/11/19
1392/11/19
1392/07/13
1392/07/13
1392/04/05
1392/03/25
1392/03/08
1392/02/16
1392/01/01
1392/01/01
1392/01/01
1392/01/01
1391/12/09
1391/11/28
1391/10/19
1391/07/24
1391/07/23
1391/07/21
1391/06/28
1391/03/14
1390/12/12
1390/11/19
1390/11/14
1390/07/21
1390/07/20
1390/06/29
1390/06/09
1390/06/09
1390/06/02
1390/03/14
1390/03/14
1389/11/29
1389/11/29
1389/04/30
1388/09/22
1388/06/04
1388/04/15
1388/03/29
1388/03/23
1388/03/23
1388/02/29
1388/02/26
1388/02/24
1388/02/23
1388/01/01
1387/04/08
1387/03/14
1387/02/12
1386/08/16
1386/08/16
1386/08/02
1386/06/12
1386/06/12
1386/05/20
1386/04/07
1386/03/14
1386/03/14
1385/09/04
1385/08/20
1385/08/20
1385/07/06
1385/03/14
1385/01/05
1385/01/01
1384/12/08
1384/04/04
1384/03/25
1384/02/15
1384/01/30
1383/03/05
1382/09/26
1382/09/25
1382/04/07
1382/01/01
1382/01/01
1381/08/07
1380/09/16
1380/07/04
1380/01/01
1379/12/26
1379/11/25
1379/10/07
1379/07/18
1379/07/18
1379/07/14
1379/03/06
1379/01/26
1379/01/06
1379/01/06
1379/01/01
1378/12/28
1378/12/11
1378/06/10
1378/05/08
1378/04/21
1377/09/23
1377/02/24
1376/11/15
1376/09/05
1376/04/25
1375/11/18
1375/09/24
1375/06/08
1374/10/13
1374/10/13
1372/08/18
1371/10/21
1371/07/02
1370/10/25
1370/01/27
1369/06/21
حضور مردم در صحنههای انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این پشتوانهی امنیّت ملّی ما است. قدرت ملّی پشتوانهی امنیّت ملّی است؛ اگر دشمن احساس کند شما توانایی ندارید، ملّت ایران قدرتی ندارد، امنیّتِ شما را همه نوع تهدید خواهد کرد؛ از هر نوعش؛ این قدرت ملّی پشتوانه و تضمینکنندهی امنیّت ملّی است. امنیّت ملّی همه چیز است؛ اگر امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است؛ لذا شما ملاحظه کنید امسال که سال ۱۴۰۲ بود، چون در اسفند امسال انتخابات بود، از فروردین امسال تبلیغات مخالفخوانانهی دشمنان در رادیوهایشان، تلویزیونهایشان و ایستگاههای فضای مجازیشان علیه انتخابات شروع شد، تا مردم را مأیوس کنند، بگویند آقا چه فایده دارد، چه اثری دارد، انتخابات اثر ندارد، و مانند اینها. نمیخواهند؛ قدرت ملّی ملّت ایران را برنمیتابند. پس با هر چیزی که نشانهی قدرت ملّی است، مخالفت میکنند، از جمله با انتخابات.
مطمئنّاً [اگر] انتخابات در داخل کشور هرچه پُرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملّی را بیشتر نشان میدهد و قدرت ملّی امنیّت ملّی میآورد؛ یعنی وقتی جبههی دشمن نگاه میکند حضور مردم را میبیند، قدرت نظام را مشاهده میکند و میبیند این کشور، کشور قدرتمندی است، مردم حاضر و آمادهاند، تهدید دشمن خنثی میشود؛ یعنی اقتدار ملّی امنیّت ملّی را به وجود میآورد؛ این چیز خیلی باارزش و مهمّی است. اینجا خواص میتوانند نقشآفرینی کنند، انتخابات را پُرشور کنند. همهی کارهای انقلابی از همین قبیل است؛ ما چند روز دیگر راهپیماییِ بیستودوّم بهمن را داریم؛ انشاءالله مردم عزیز ما در این راهپیماییِ پُرشور شرکت خواهند کرد. این هم نشاندهندهی اقتدار است؛ در این ۴۵ سال، مردم هر سال بدون تعطیل یک نوبت، در سرتاسر کشور ــ شهرهای بزرگ، کوچک، حتّی روستاها ــ روز بیستودوّم بهمن آمدند در خیابانها و شعار دادند و از انقلاب خودشان دفاع کردند، نام امام بزرگوار را بلند کردند و تبعیّت خودشان و بیعت خودشان را با امام تجدید کردند. امسال هم انشاءالله به فضل الهی همینجور خواهد بود.
مشارکت یعنی حضور پُرشور مردم در انتخابات. اگر حضور پُرشور مردم در انتخابات باشد، این وحدت ملّی را نشان میدهد، این انگیزهی ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزهی ملّت ایران و وحدت ملّی، قدرت ملّی به وجود میآورد؛ قدرت ملّی موجب امنیّت کشور میشود؛ وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آنوقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود؛ مشارکت یک چنین معجزهای میکند.
منطق بسیج مقاومسازی حدّاکثری کشور در مقابل تهدیدها و خطرها است؛ منطق بسیج این است. امام (رضوان الله علیه) با دوراندیشی تشخیص داد که برای آسیبناپذیر شدن کشور و ملّت و انقلاب، نیاز مبرمی وجود دارد به یک نیروی گستردهی عظیم مردمی، چون انقلاب مال مردم است، کشور مال مردم است؛ بهتر از هر عامل دیگری و هر عنصر دیگری، این مردمند که میتوانند از کشورشان و از انقلابشان دفاع کنند، مشروط بر اینکه راه در مقابل آنها گذاشته بشود؛ این راه را امام مشخّص کرد: بسیج. این منطق بسیج است. پس بسیج برای حدّاکثرسازیِ امکانِ مقاومتِ کشور است، در مقابل هر خطری، در مقابل هر تهدیدی؛ این منطق در ایجاد بسیج عامل اصلی بود، امروز هم همین منطق وجود دارد و این منطق بهروز است. امروز هم وجود بسیج لازم است... برای دفاع همهجانبهی مادّی و معنوی از هویّت ملّی، از امنیّت کشور، از منافع مردم. در این چهل و چند سال، کارنامهی بسیج هم تأیید میکند درست بودن این هدفگیری را، نشان میدهد دقیق بودن این دوراندیشی و روشنبینی امام را. عزیزان من! یک مواقعی در این کشور پیش آمد که حضور بسیج برای کشور سرنوشتساز شد؛ یک نمونهاش دفاع مقدّس. قطعاً اگر بسیج مردمی نبود، نتیجهی دفاع مقدّس غیر از آن چیزی میشد که اتّفاق افتاد، چیز دیگری میشد. ماجرای دفاع مقدّس یک نمایش عظیم اقتدار مردمی این کشور در قالب بسیج است.
نیروهای مسلّح سپر فولادین امنیّت ملّی به شمار میروند ــ سپر فولادین امنیّت ملی! ــ و امنیّت ملّی زیرساخت همهی نرمافزارهای مهمّی است که در پیشرفت کشور نقش دارند. امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. اگر کشوری قدرت دفاع از امنیّت خودش را نداشته باشد، چارهای ندارد جز اینکه خودش را در ذیل این قدرت و آن قدرت تعریف کند؛ مجبور است به یکی خودش را وصل کند؛ یعنی چه؟ یعنی عزّت ملّی خودش را به گروگان بگذارد. اگر این کار را نکند، یعنی عزّت ملّی خودش را خرج نکند، طبعاً حرف سیاسی او هم در دنیا اعتباری ندارد؛ اگر پیشرفت اقتصادیای هم داشته باشد، این پیشرفت اقتصادی اقتضای تداوم ندارد، تضمین تداوم ندارد. ببینید امنیّت چقدر مهم است! و شما حافظ امنیّتید؛ نیروهای مسلّح دژ امنیّت و عزّت و هویّت ملّی هستند.
دشمن دو نقطهی اساسی را هدف گرفته: یکی وحدت ملّی، یکی امنیّت ملّی. وحدت ملّی مهم است؛ نگذارید وحدت را به هم بزنند. وحدت یعنی چه؟ یعنی در مسائل اساسی کشور، آنجایی که پای منافع ملّت در میان است، اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، اختلافات گروهی، اختلافات قومی باید به کنار گذاشته بشود، همه باید در کنار هم باشند؛ اقوام مختلف در کنار هم، مذاهب مختلف در کنار هم؛ آنجایی که یک جهتگیری مشخّصی هست، این وحدت مهم است. و امنیّت؛ آن کسانی که امنیّت ملّی را تهدید میکنند دشمن ملّتند، برای دشمن کار میکنند؛ چه خودشان بفهمند، چه نفهمند. گاهی کاری میکنند، نمیفهمند چه کار میکنند! پس بنابراین، این دو نقطه مهم است. دشمن این دو نقطه را، یعنی وحدت را و امنیّت را، آماج حملهی خودش قرار داده که باید در مقابلش ایستاد.
یک بخش دیگر از عملکرد سپاه مسئلهی تواناییهای روزافزون است. سپاه در درون خودش متوقّف نماند، تواناییهای خودش را روزبهروز افزایش داد؛ هم با همّت درونی خود سپاه، هم با همکاری فراسازمانیای که انجام گرفت. این افزایش توانمندیها را فقط به چشم اینکه ما سلاح ذخیره میکنیم و سلاح زیاد میکنیم و نوآوری میکنیم نباید دید؛ معنایش بازدارندگی کشور است، معنایش حفظ امنیّت کشور است. دشمن وقتی احساس کند شما ضعیفید، تشویق میشود به حمله؛ وقتی احساس کند شما نیرومند هستید، اگر قصد حمله هم داشته باشد، مجبور میشود تجدید نظر کند. لذا میفرماید: تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَهِ وَ عَدُوَّکُم؛ این اِعداد و استعدادی که در قرآن بر آن تأکید شده «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَه» است، ایجاد امنیّت برای کشور است. لذا شما میبینید یک مدّتی مکرّراً میگفتند که «گزینهی نظامی روی میز است»، [حالا] مدّتی است که این حرف دیگر تکرار نمیشود، سبک شده، بیارزش شده، میفهمند که این حرف بیمعنا است. این به خاطر تواناییهای شما است؛ تواناییها را در درون وقتی افزایش میدهید، نتیجهاش اینجا ظاهر میشود.
پیشرفتها زیاد است، کارهای خوب فراوان است، تواناییها روزافزون است ــ فرمانده محترم سپاه بیانات خوبی کردند دربارهی تواناییها و در بیان توصیف آنچه وجود دارد ــ همهی اینها هست، شاید خیلی چیزهای دیگر هم هست که طبعاً در گزارشها نمیآید، لکن من عرض میکنم به تواناییها و پیشرفتها مغرور نشوید؛ مراقب باشید غرّه نشویم به آنچه داریم؛ قدرش را بدانیم، اهمّیّتش را درک کنیم، بدانیم که آن سیاستِ راهبردیِ [ایجادِ] بحرانهای پیدرپی که در کنفرانس گوادلوپ تصویب شد، هنوز جریان دارد، آن سیاست هنوز در حال جریان است، از آن سیاست دست برنداشتهاند. [میخواهند] در داخل نظام جمهوری اسلامی، کشور عزیز ما، دائماً بحران ایجاد کنند؛ یک روز به بهانهی انتخابات، یک روز به بهانهی بنزین، یک روز به بهانهی زن، به بهانههای گوناگون، [میخواهند] بحرانسازی کنند و میکنند. ابزارها هم امروز ابزارهای پیشرفتهتری است؛ معلوم است. هدف دشمن هم از این بحرانها، در درجهی اوّل، این است که امنیّت کشور را از بین ببرد؛ امنیّت که نبود، اقتصاد هم نیست؛ امنیّت که نبود، علم نیست، دانشگاه نیست، مراکز تحقیقاتی نیست؛ امنیّت که نبود، اشتغال نیست؛ امنیّت که نبود، کارهای زیرساختسازی هم نیست؛ امنیّت که نبود، راهاندازی کارخانههای تعطیلشده هم نیست؛ امنیّت اصل است. هدف از این بحرانسازیها مخدوش کردن امنیّت کشور است؛ این را به عنوان یک حقیقت باید بدانیم و وظیفهی خودمان را در قبال آن مشخّص بکنیم. دشمن میخواهد در امنیّت کشور تصرّف کند، در زندگی مردم اختلال ایجاد کند؛ حرکت دشمن این است. خب عامل اصلی البتّه معلوم است؛ عامل اصلی همین دستگاههای جاسوسی سیا و موساد و امآی۶ و مانند اینها هستند دیگر؛ اصل اینها هستند، منتها پادوهایی هم دارند: پادوهای داخلی، پادوهای خارجی، عناصر غربگرا، عناصر بیتوجّه؛ اینها هم پادویی میکنند، امّا اصل قضیّه آنجا است؛ سَر قضیّه آنجا است.
مسئولیّت اصلی نیروهای مسلّح چیست؟ حراست از امنیّت ملّی؛ این، آن چیزی است که شما جوانها که تازه وارد این راه شدهاید، باید به آن ببالید، باید افتخار کنید، سربلند باشید. مسئولیّت نیروهای مسلّح، مسئولیّت امنیّت عمومی کشور است. «امنیّت» یعنی چه؟ امنیّت زیرساخت همهی ابعاد زندگی یک جامعه است، یک زیرساخت عمومی است؛ از مسائل شخصی بگیرید، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل عمومی، تا مسائل خارجی؛ امنیّت زیرساخت همهی اینها است. در مسائل شخصی، معنای امنیّت این است که شما شب بتوانی با خیال راحت در خانهی خودت بخوابی، صبح بتوانی با خیال راحت و بدون دغدغه فرزندت را به مدرسه بفرستی، بتوانی به محلّ کسب و کار بروی، بتوانی بدون دغدغه به نماز جمعه بروی. ببینید، به آن کشورهایی نگاه کنید که این بیدغدغگی را ندارند در هیچ کدام از این مراحل؛ نه شب با خیال راحت میتوانند بخوابند، نه روز میتوانند سر کار بروند، نه میتوانند با خیال راحت به تماشای بازیهای ورزشی بروند، نه میتوانند به نماز جمعه بروند، نه میتوانند به مسافرت بروند. مخصوص کشورهای کوچک هم نیست؛ در کشورهای بزرگ، از همه بدتر آمریکا، در رستوران امنیّت نیست، در دانشگاه امنیّت نیست، در مدرسهی کودکان امنیّت نیست، در فروشگاه امنیّت نیست. «امنیّت» در مسائل شخصی یعنی این؛ یعنی شما بتوانید خودتان، فرزندانتان، خانوادهتان با احساس امنیّت زندگی کنید؛ کارتان، کسبتان، مسافرتتان، تفریحتان همراه با امنیّت باشد.
در مسائل عمومیتر، در دانشگاه یا حوزهی علمیّه یا پژوهشکده یا اندیشکده؛ بتوانید بنشینید فکر کنید، کار کنید، تحقیق کنید، مطالعه کنید؛ بدون امنیّت نمیشود. امنیّت اگر نبود، این پیشرفتها حاصل نمیشد؛ هر جایی که پیشرفتی حاصل شده است به برکت وجود امنیّت بوده است؛ بدون امنیّت، کار دشوار میشود، سخت میشود. تا سرمایهگذاری اقتصادی؛ [اگر] بخواهید برای پیشرفت اقتصادی کشور سرمایهگذاری کنید، بدون امنیّت نمیشود؛ ترانزیت بدون امنیّت نمیشود، تولید بدون امنیّت نمیشود؛ امنیّت زیرساخت همهی این چیزها است. خب سازمانهای مسلّح، تأمینکنندهی این نیاز همیشگی و همهجایی برای کشور و برای عموم مردم جامعه هستند؛ این، کم افتخاری نیست. ارتش یک جور، سپاه یک جور، سازمان انتظامی یک جور، بسیج یک جور، هر کدام به نحوی تأمینکنندهی امنیّت هستند. آن کسی که به پاسگاه پلیس حمله میکند، [دارد] به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که به پایگاه بسیج حمله میکند، دارد به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که در اظهارات، در سخنرانی، در گفتگوها ارتش را یا سپاه را مورد طعن قرار میدهد، به امنیّت کشور دارد اهانت میکند. تضعیف سازمانهای نیروهای مسلّح، تضعیف امنیّت کشور است. تضعیف پلیس به معنای تقویت مجرمین است. پلیس موظّف است در مقابل مجرم بِایستد، امنیّت آحاد مردم را تأمین کند. آن کسی که به پلیس حمله میکند، در واقع مردم را بیدفاع میگذارد در مقابل مجرمین، در مقابل اراذل و اوباش، در مقابل دزد، در مقابل زورگیر. امتیاز بزرگ کشور ما این است که امنیّتی که داریم، امنیّت درونزا است. فرق دارد که یک کشوری، یک ملّتی، از درون خود، با نیروهای خود، با قدرت خود، با اندیشه و فکر خود برای خودش امنیّت ایجاد کند، یا یکی از بیرون بیاید بگوید من برای شما امنیّت ایجاد میکنم، شما را حفظ میکنم؛ مثل کسی که از گاوِ شیردهِ خودش حراست میکند؛ خیلی با هم فرق دارند. امنیّت ما درونزا است. ما به هیچ کس برای امنیّت خودمان متّکی نیستیم. ما با نیروی خداداد، به لطف الهی، به توفیق پروردگار، به پشتیبانی ولیّعصر (ارواحنا فداه)، به پشتیبانی ملّت، با ایستادگی مسئولان نیروهای مسلّح، این امنیّت را توانستهایم به وجود بیاوریم و حفظ کنیم. جهش تولید اهمّیّت دارد چون اگر واقعاً تولید را بتوانید جهش بدهید، همهی شاخصهای اقتصادی مهمّ کشور تغییر پیدا میکند، تحوّل پیدا میکند؛ تولید این جوری است؛ یعنی اشتغال پایدار به وجود میآید، بیکاری کاهش پیدا میکند، صادرات رونق پیدا میکند، درآمد ارزی برای کشور فراهم میشود، نرخ تورّم کاهش پیدا میکند؛ علاوهی بر اینها استقلال اقتصادی در کشور به وجود میآید و این موجب عزّت ملّی است -کشورها با استقلال اقتصادی، با تواناییهای اقتصاد داخلیشان افتخار میکنند و سربلند میشوند- عزّت و امنیّت ملّی را تأمین میکند، اعتماد به نفْس ملّی را بالا میبرد و اقتصاد کشور را در مقابل تکانههایی که از بیرون تحمیل میشود یا در داخل به وجود میآید حراست میکند و حفظ میکند، که البتّه در سیاست اقتصاد مقاومتی که اعلان شد، همهی اینها در نظر گرفته شده و گفته شده.
افتخار نیروهای مسلّح ما این است که نیروهای مسلّح در کشور عزیز ما حصار مستحکمی هستند، قلعهی مستحکمی هستند برای کشور و برای ملّت. همان طور که امیرالمؤمنین فرمود «فَالجُنودُ بِاِذنِ الله حُصونُ الرَّعیَّة»،(۲) این به معنای واقعی کلمه در کشور ما تحقّق پیدا کرده و امروز سازمانهای نیروهای مسلّح -ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، بسیج- به معنای واقعی کلمه، سپر دفاعی در برابر تهدیدهای سخت دشمنان بیرونی و درونی هستند.
سربازی برای یک چنین ملّتی افتخار است. شما که لباس نیروهای مسلّح -وابسته به هر کدام از سازمانها و نیروها- را به تن کردهاید، در واقع مفتخرید به اینکه خود را آماده کردهاید برای دفاع از ملّت ایران، برای دفاع از هویّت اسلامی و ملّی و انقلابی این کشور و دفاع از امنیّت این کشور. امنیّت مهمترین مسئلهای است که در نگاه به نیروهای مسلّح باید مورد توجّه قرار بگیرد. امنیّت یک کشور، زیرساخت اساسی برای همهی فعّالیّتهای در جهت پیشرفت در این کشور است. زیرساخت همهی فعّالیّتهای اقتصادی، فعّالیّتهای علمی، فعّالیّتهای مربوط به سلامت و بهداشت، فعّالیّتهای مربوط به مسائل سیاسی، فعّالیّتهای انواع خدماتی که به کشور و به مردم داده میشود، امنیّت است. اگر امنیّت در یک کشوری وجود نداشته باشد، در همهی این پیشرفتها و این فعّالیّتهای لازم و ضروری اختلال به وجود خواهد آمد. بنابراین نیروهای مسلّح مفتخرند که این زیرساخت اساسی را دارند با عزم خودشان، با ارادهی خودشان، با جان خودشان تأمین میکنند؛ به این توجّه داشته باشید. هر گامی که برمیدارید، در جهت این هدف بزرگ است و این کاری است مورد رضای الهی و خشنودکنندهی اولیای الهی. یک نکتهی مهم در باب امنیّت این است که امنیّت کشور باید در قبضهی بیگانگان نباشد؛ این چیز مهمّی است. امروز برای مردم ما و کشور ما یک امر عادی است که امنیّت کشور در قبضهی نیروهای مسلّح خودی و فرزندان خود این کشور است، لکن همه جای دنیا این جور نیست؛ حتّی کشورهای پیشرفته. شما ملاحظه کردید در این بگومگوهای اخیری که بین اروپا و آمریکا اتّفاق افتاد و اروپاییها اعلام کردند که آمریکا از پشت به آنها خنجر زده،(۳) بحث بر سر این است که اروپا نیاز دارد به اینکه امنیّت خودش را با نیروی خودش -یعنی با قطع نظر از ناتو(۴) که قلم عمدهاش آمریکا است- تأمین کند؛ یعنی حتّی کشورهای پیشرفتهی اروپایی هم وقتی که امنیّتشان در قبضه یا مرتبط با یک نیروی بیگانه است -ولو به حسب ظاهر آن نیروی بیگانه با آنها دشمن هم نیست، یعنی ظاهراً همه در یک مجموعه قرار دارند- در عین حال احساس میکند که کمبود دارد؛ واقع هم همین است؛ واقعاً هم همین است که کمبود دارند؛ حالا کشورهای نهچندان پیشرفتهای که ارتشهایشان تحت اختیار نیروهای مسلّح آمریکا و امثال آمریکا است که دیگر جای خود دارد. اینکه یک کشور بتواند امنیّت را با نیروهای قاهر و قادر و مسلّط خودش تأمین بکند، افتخار بزرگی است. و آن کسانی که با توهّم تکیهی به دیگران، و با تکیهی به دیگران گمان میکنند که امنیّت خودشان را میتوانند تأمین کنند، بدانند که سیلیِ این را بزودی خواهند خورد. یکی از فاجعهبارترین مصیبتها برای کشورهای دنیا این است که بیگانهها در مسائل امنیّتی آنها دخالت کنند و جنگ و صلح آنها را طرّاحی کنند و به آنها خط بدهند؛ این یک فاجعهی مصیبتبار برای هر کشوری است که دچار چنین وضعی باشد. و ملاحظه کردید و عرض کردیم که امروز حتّی کشورهای اروپایی هم که زیر چتر ناتو نَفَس میکشند، مایلند که مستقل حرکت کنند. بحمدالله نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی در آزمایشهای دشوار و بسیار مهمّی ثابت کردند که میتوانند امنیّت کشور را -چه امنیّت مرزها را، چه امنیّت داخلی را- تأمین کنند. یک نمونهی مهم و ماندگار آن، سالهای هشتگانهی دفاع مقدّس است که نیروهای مسلّح ما توانستند امنیّت کشور را با اقتدار، با افتخار، با سربلندی، با عزّت حفظ کنند و نیروهای اشغالگر را بیرون برانند و بر آنها خسارت وارد کنند و سربلند بیرون بیایند، و«حُصونُ الرَّعیَّة» به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کرد. انتخابات پُرشور برای کشور از همه جهت مهم است. هم از جهت حضور مردم و تحقّق مردمسالاری به معنای واقعی کلمه مهم است؛ این را دستِکم نگیریم، نگوییم چون در فلان حرکت دولتی، مردم حضور نداشتند پس مردمسالاری نیست؛ نه، نفْس حضور مردم برای انتخاب مسئولان کشور، از صدر تا ذیل، یک مسئلهی مهمّی است؛ مسئلهی انسانی مهمّی است، مسئلهی تمدّنی بسیار مهمّی است؛ مردمسالاری است. بعد هم همین طور که میدانید، حضور مردم در انتخابات، بر تواناییها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیسجمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانهی او بیشتر باشد، قویتر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است.
انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات؛ ... انتخابات انصافاً یک فرصت بینظیر است؛ یعنی یک فرصت بیبدیلی است؛ هیچ چیز دیگری جای انتخابات را برای کشور و استحکام پایههای اقتدار کشور نمیگیرد. انتخابات حضور مردم است و وقتی مردم حاضر باشند، نظام را هیچ قدرتی نمیتواند تکان بدهد. مظهر مهمّ حضور مردم هم انتخابات است. بنابراین کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، در واقع برای اقتدار کشورشان، برای حفظ کشورشان، برای امنیّت خودشان و آیندهی کشور و سرنوشت کشور دارند تلاش میکنند.
شعار جهش تولید به معنای واقعی کلمه یک شعار به تمام معنا انقلابی است، شعار مهمّی است. جهش تولید اگر بدرستی در کشور اتّفاق بیفتد -که انشاءالله اتّفاق خواهد افتاد- هم تأثیرات عمیق اقتصادی در کشور میگذارد -در مورد ارزش پول و بقیّهی مسائل عمدهی اقتصادی تأثیر میگذارد- و هم علاوهی بر آنها موجب اعتماد به نفْس ملّی میشود، موجب رضایتمندی عمومی مردم میشود، تضمینکنندهی امنیّت ملّی میشود؛ یعنی اگر تولید جهشیافته در کشور انشاءالله اتّفاق بیفتد که امیدواریم اتّفاق بیفتد، این عوارض مهم و این منافع بزرگ بر آن متحقّق میشود.
خوشبختانه در این یکی دو ماه اخیر، هم ارتش، هم سپاه، هم وزارت دفاع تواناییهای برجستهای را در برابر چشم همه قرار دادند: هم مردم خودمان این رزمایشهایی را که انجام گرفت دیدند -شاید حدود ده رزمایش انجام گرفت- هم دنیا دید؛ چشمهای نگران ماهوارهها دیدند و تحسین کردند و بعضیها اظهار تعجّب کردند که واقعاً تحسینبرانگیز هم بود؛ بخصوص در شرایط تحریم. دسترسی ما به اطّلاعات، دسترسی ما به مواد، دسترسی ما به امکانات و تجهیزات خارج از کشور، کاملاً محدود است دیگر؛ در یک چنین محدودیّتی نیروهای مسلّح ما -چه وزارت دفاعمان، چه ارتشمان، چه سپاهمان- توانستند یک چنین کارهای بزرگی را انجام بدهند و به ظهور برسانند. و این در واقع، عمل به دستور امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که ایشان در فرمان معروف به مالک اشتر فرمود: فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعِیَّة؛ بعد، در چند جملهی دیگر: وَ سُبُل الاَمن؛(۷) نیروهای مسلّح مایهی امنیّت ملّی کشور هستند و چقدر افتخارآمیز است که یک کشوری بتواند امنیّت ملّی خودش را به وسیلهی عناصر خودش، فرزندان خودش، نیروهای مسلّح خودش تأمین کند و منتظر دیگران نباشد. البتّه توجّه داشته باشید که تقویت نیروهای مسلّح صرفاً با تجهیزات هم نیست؛ تجهیزات بخشی از کار است، سازماندهی بخشی از کار است؛ بخش مهمّی از کار، روحیه و ایمان و قدرت معنوی در دلها است؛ تقویت نیروهای مسلّح یعنی همهی اینها؛ [حتّی] جنبههای معنوی.
خطای بزرگ بعضی از کشورها این است که امنیّت ملّی خودشان را از آمریکا میخواهند؛ خودشان چنین تواناییای ندارند، چنین همّتی هم ندارند، چنین درک درستی هم از مسائل جهانی ندارند؛ هم خرج میکنند -هزینه میکنند، میلیاردها هزینه میکنند- هم تحقیر میشوند، هم [به آنها] توهین میشود و هم در عین حال در بزنگاهها امنیّتشان تأمین نمیشود؛ در آن بزنگاهها، همان کسی که به او امید بسته بودند، دستش را از پشت اینها برمیدارد. عزیزان من! یکی از چیزهایی که به یک کاری ارزش میبخشد، هدف آن کار است. اگر بخواهیم ارزش کارها را بدانیم، باید هدف آن کارها را بشناسیم. اگر این محاسبه درست باشد -که درست است- تحصیل در دانشگاههای نظامی و دانشگاههای سازمانهای نیروهای مسلّحِ ما یکی از باشرفترین و باارزشترین کارها است؛ چرا؟ چون با تحصیل در این دانشگاهها جوانان ما وارد نیروهای مسلّحی میشوند که امنیّت کشور را تأمین میکند و امنیّت برای کشور یک ارزش بسیار والا و اساسی و یک عنصر حیاتی است؛ چون بدون امنیّت، همهی ارزشهای مهمّ کشور دچار اختلال خواهند شد؛ هم رفاه، هم عدالت، هم دانشورزی و دیگرِ ارزشهای مهم. بنابراین، حضور در این دانشگاهها یک فرصت بسیار مهمّی است، یک کار بسیار باارزشی است. در این دانشگاهها درس خواندن و فارغالتّحصیل شدن، شما را آماده میکند برای اینکه بتوانید انشاءالله به یکی از ارزشمندترین کارها مشغول بشوید، که آن حفظ امنیّت کشور و ملّتتان است.
ما احتیاج داریم که کشور از همهی جهات قوی بشود که یکی از جهات هم، جهات نظامی است. ما نمیخواهیم کسی را تهدید کنیم؛ ما که [روی] قوّت نظامی و اقتدار نظامی اصرار میکنیم، توصیه میکنیم، برای تهدید هیچ کشوری و هیچ ملّتی نیست؛ برای تهدید نیست، برای جلوگیری از تهدید است، برای حفظ امنیّت کشور است. اگر شما ضعیف باشید، دشمن تشویق میشود به اینکه آزار و اذیت بکند شما را؛ اگر شما قوی بودید دشمن جرئت نمیکند نزدیک بیاید. قوی بشویم تا جنگ نشود؛ قوی بشویم تا تهدید دشمن تمام بشود؛ هم شما، هم نیروی هوافضای سپاه، هم دستگاه صنعت وزارت دفاع در بخش تجهیزات، در بخش مدیریّتهای انسانی و کارهای فراوانی که بر عهدهی یک مجموعهای مثل مجموعهی شما است، همهی تلاشتان را به کار ببرید تا به توفیق الهی، به فضل الهی، به آن نقطهای که مورد نیاز یک جامعهی مستقل و آزاد و سربلند است، انشاءالله بتوانید برسید. بنده کاملاً امیدوارم.
انتخابات برای کشور ما و ملّت ما یک فرصت است، برای دشمنان ما یک تهدید است؛ انتخابات را دستکم نباید گرفت. اینکه بعضیها راجع به انتخابات حرف میزنند، هر چه دلشان میخواهد میگویند، مردم را دلسرد میکنند، نباید انسان بهآسانی از این عبور بکند؛ انتخابات برای کشور ما یک فرصت بسیار بزرگی است: اوّلاً انتخابات اگر پُرشور انجام بگیرد و مردم به صورت کامل پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند، این تضمینکنندهی امنیّت کشور است، امنیّت کشور را تضمین میکند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه دشمنانی که کشور را، ملّت را تهدید میکنند، از پشتوانهی مردمی بیشتر هراس دارند تا امکانات تسلیحاتی ما؛ بله، از موشک ما هم میترسند امّا از پشتوانهی مردمی نظام بیشتر میترسند. حضور در انتخابات نشاندهندهی پشتوانهی مردمی از نظام است، به همین دلیل موجب امنیّت است.
آن فریبخوردگانی که یک روزی فریاد زدند «نه غزّه، نه لبنان»، آنها نه فقط جانشان را فدای ایران نکردند، حتّی حاضر نشدند راحتی خودشان و منافع خودشان را هم در راه کشور فدا کنند؛ آن کسانی که جانش را فدای ایران کردند باز همین شهید سلیمانیها بودند؛ اینها بودند که در زمانی که نیاز به دفاع از کشور بود، جان خودشان را کف دست گرفتند و به میدان جنگ رفتند از کشور دفاع کردند، از ایران دفاع کردند؛ اینها هستند که میتوانند ادّعا بکنند که دفاع میکنند از امنیّت کشور، از امنیّت ملّت؛ همین فداکاری و اخلاص اینها است که در همهی مراحل، این جور بوده.
امنیّت از مهمترین و مؤثّرترین عوامل مورد نیاز یک جامعه است. اگر امنیّت در یک جامعهای نباشد، در آن جامعه هیچ کار درست و مثبتی نمیشود انجام داد؛ اگر امنیّت در یک جامعه نبود و کشور مورد تهدید دشمنان قرار گرفت، نه کار علمی و تحقیقی در آن کشور میشود درست انجام داد، نه فعّالیّت اقتصادی میشود انجام داد، نه کار فکری و فرهنگی میشود انجام داد. در محیط ناامن هر کسی به فکر حفظ جان خودش است.
ملّت ایران راه خودش را پیدا کرده است؛ راه ما را انقلاب ترسیم کرده، امام بزرگوار ترسیم کرده؛ اهداف ما مشخّص است. در این دهها سال، بارها و بارها این اهداف تکرار شده و اهداف باارزش و جذّابی است؛ رسیدن به رفاه مادّی، رسیدن به عزّت اجتماعی، رسیدن به عقلانیّت بالا، رسیدن به دانش برجسته و ممتاز و رسیدن به آرامش اجتماعی و امنیّت اجتماعی؛ اینها اهداف ما است که اسلام اینها را برای هر ملّتی قرار داده؛ برای ما هم این اهداف را اسلام ترسیم کرده و دنبال این، حرکت کردهایم و به کوری چشم دشمن به همهی آنها هم خواهیم رسید.
نکتهی دوّم، راجع به این جوانهای عزیزی است که در راه امنیّت کشور جانشان فدا شد. خب، ظاهر قضیّه این است که بیست سی نفر جوان به شهادت رسیدند. ما که خیلی شهید دادهایم امّا این نکته قابل تأمّل است و ما را باید آگاه کند، هشیار کند که امنیّت به چه قیمتی به دست میآید. ببینید! اینهایی که از امنیّت موجود کشور در کارشان، کاسبیشان، هنرشان، ورزششان، درس خواندنشان، در همهکارشان استفاده میکنند، آنوقت بعضی از همین استفادهکنندهها که نمک خوردند، نمکدان را میشکنند! این امنیّتی که ما در آن زندگی میکنیم، به این قیمت به دست میآید؛ به قیمت خون جوانان ما و بهترین جوانهای ما. درود خدا بر این جوانهای اصفهانی، درود ملائکهی الهی بر آنها، درود خدا بر مردم شهیدپرور اصفهان که پریروز آن تشییع جنازهی عجیب را برای این جوانها به راه انداختند. مردم اصفهان هم جزو پیشگامان این نهضت و این حرکتند. این خیلی کار مهمّی است.
ما یادمان نرود که امنیّت چه جوری حفظ میشود؛ امنیّت مرزهای ما، امنیّت داخل کشور، امنیّت جادّهها، امنیّت شهرها، امنیّت عجیب اینهمه جمعیّت در روز بیستودوّم بهمن. با این جمعیّت عظیم در بیستودوّم بهمن، این مراسمها با امنیّت به پایان برسد، چیز کوچکی است؟ این چیز کمی است؟ چه کسانی هستند اینهایی که امنیّت را حفظ میکنند برای ما؟ قدرشان را میدانیم؟ آنها را میشناسیم؟ درود خدا بر سپاه پاسداران و بقیّهی عناصر حافظ امنیّت؛ بر نیروی انتظامی، بر ارتش و دیگران که اینجور فداکاری میکنند و جانبازی میکنند. این انقلاب، این عزّت ملّی، این امنیّت، با این جانفشانیها به دست آمده. دست جنایتکار مزدوران بار دیگر به خون جوانان صالح و خدمتگزار کشور آلوده شد و جمعی از سرمایههای انسانی که خود را وقف حراست از مرزها و پاسداری از امنیت مردم کرده بودند، در حملهی تروریستهای سیهرو و سنگدل به شهادت رسیدند. ارتباط عاملان این جنایت با سازمانهای جاسوسی برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه مسلّم است و دستگاههای مسئول کشور باید بر آن تمرکز کنند و آن را با جدیت دنبال کنند.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد. مدل توسعه را ما از غرب نمیگیریم؛ اوّلاً ما اسم این حرکت را پیشرفت میگذاریم، نه آنچنان که آنها اسمگذاری میکنند «رشد و توسعه». مدل پیشرفت کشور را ما از غرب نمیگیریم. غربیها خودشان بهخاطر این روش و این مدل، خودشان را بدبخت کردهاند، مشکلات فراوانی برای خودشان درست کردهاند؛ زرقوبرق هست امّا باطن و درون، پوسیده و رو به فساد است؛ از آنها ما نمیگیریم. البتّه از دانش روز و از فنّاوری روز حدّاکثر استفاده را میکنیم و پیشرفت را، هم مایهی سعادت ملّت، هم مایهی افتخار ملّت، هم مایهی امنیّت کشور میدانیم و برای پیشرفت کشور تلاش میکنیم، و جوانهای ما و عزیزان ما بایستی در این زمینهها خودشان را مسئول بدانند و احساس تکلیف بکنند و احساس وظیفه بکنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه هدف از تشکیل جمهوری اسلامی، حفظ منافع ملی، استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، قدرت و امنیت ملی است، افزودند: ایدئولوژی به دنبال تأمین و حفظ منافع ملی است و هویت یک ملت محسوب میشود.
امروز نقشهی دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادی، فشار روانی، و فشار عملی؛ هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطرهی بر کشور عزیز ما ایران است، همچنانکه بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیاه منطقه سیطره و تسلّط دارد.
... فشار روانی؛ این خیلی نکتهی حائز توجّه و مهمّی است. نقاط قوّت جمهوری اسلامی را، نقاط قوّتی که برای کشور و برای ملّت مایهی اقتدار و مایهی تقویت است نشان کردهاند و آنها را در تبلیغات و در برخوردها بهعنوان نقاط چالشآفرین معرّفی میکنند؛ برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند. ... یک مثال دیگر، همین مسئلهی موشکی است. ساخت موشکهای گوناگون و اقتدار موشکی، موجب ایجاد امنیّت در کشور است. جوانهای ما یادشان نیست، همین شهر تهران در زیر آتش موشکهای شبانهروزیِ دشمن میسوخت! خانهها خراب میشد، انسانها کشته میشدند؛ در شهر تهران! شهرهای جبهه -مثل دزفول، مثل اهواز، مثل شوش و بقیّهی شهرها- که جای خود دارد؛ حتّی تا شهرهای دوردست، موشکهای دشمن میرسید! ما موشک نداشتیم، وسیلهی دفاع نداشتیم، مجبور بودیم دستمان را روی هم بگذاریم، تماشا کنیم! امروز جوانان ما توانستهاند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورَد. پس موشک، مایهی امنیّت و نقطهی قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئلهی موشکی متمرکز میشود. یک عدّهای هم متأسّفانه در داخل با دشمن همصدا میشوند که «آقا چه فایدهای دارد؟». دربارهی «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق -که چند سالی است در کشور راه افتاده و روزبهروز بحمدالله توسعه پیدا کرده است- یکی از جلوههای پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. دوران دفاع مقدّس را حقیقتاً بایستی گرامی شمرد، عزیز شمرد و پاسداری کرد، چون آن هشت سال -هشت سال دفاع مقدّس- تضمینکنندهی حیثیّت کشور و هویّت ملّت و امنیّت فعلی و عزّت ملّت ایران شد. هرچه میتوانید در این زمینه مطالعه کنید، دقّت کنید، پیگیری کنید، مطمئنّاً به این نتیجه خواهید رسید که اگر این هشت سال دفاع مقدّس با آن خصوصیّات در این قطعهی از تاریخ کشور ما وجود نمیداشت، امروز کشور ما و ملّت ما مطمئنّاً نه از عزّت، نه از امنیّت، نه از سلامت، نه از استقلال و نه از آزادی برخوردار نبود.
خانوادههای معظّم و مکرّم شهیدان دوران دفاع مقدّس و شهیدان انقلاب. تا ابد این ملّت مدیون فرزندان شما است. چون هر چه این ملّت در این سالها به دست آورده است، عزّت این ملّت، امنیّت این ملّت، پیشرفت این ملّت، همه و همه مدیون این جوانهای عزیزی است که دل از خانه و خانواده و پدر و مادر و همسر و فرزند و مانند اینها کندند و رفتند سینه سپر کردند در مقابل دشمن؛ آن هم دشمنی که همهی دنیا در مقابل ما، آن روز از او حمایت میکردند؛ هم غرب، هم شرق، هم ارتجاع منطقه، همه و همه از این دشمن خبیث بعثی ما حمایت میکردند. اگر جوانهای دلاور و شجاع و فداکاری مثل جوانهای شما وجود نداشتند که بروند و خودشان را مثل یک سپری، مثل یک سدّی در مقابل دشمن قرار بدهند، این دشمن پایش به داخل کشور میکشید و میرسید و به هیچ چیزی رحم نمیکرد. شما الان ببینید در شمال آفریقا، در بعضی از کشورهای منطقهی غرب آسیا چه خبر است؛ آنچه در ایران با حضور بعثیها اتّفاق میافتاد، ده برابر بدتر از آن چیزی بود که امروز در لیبی هست، چند سال در سوریه بود، مدّتها در عراق بود و از این قبیل. چه کسی مانع شد؟ چه کسی جلوی این خسارت عظیم تاریخی و ملّی را گرفت؟ جوانهای شما، همین شهدا.
ثروت واقعی کشور، شما جوانها هستید؛ در هرجا که هستید، ذخیرهای هستید برای عزّت کشور و بقا و استقلال کشور و پیشرفت کشور. البتّه برخی از بخشها اهمّیّت بیشتری دارند، ازجمله بخش حفظ امنیّت کشور که این به عهدهی شما است. شما جوانهای نیروهای مسلّح، یکی از مهمترین و بزرگترین مسئولیّتهای کشور را بر دوش میگیرید. آنهایی که امروز سردوشی گرفتند و آنهایی که امروز درجه گرفتند، در واقع گامهای بلندی را آغاز کردند در یک راهی که حقیقتاً یک راه پُرافتخار است؛ راه حفظ امنیّت و عزّت کشور. اینکه میگوییم امنیّت یکی از مهمترین بخشها است، بهخاطر این است که هر پیشرفت دیگری متوقّف به امنیّت است. اگر امنیّت نباشد پیشرفت علمی هم نیست، پیشرفت صنعتی و اقتصادی هم نیست؛ اگر امنیّت نباشد، آرامش و اطمینان و سکینهی روحی در مردم وجود ندارد. در فضای ناامن، آرزوهای بزرگ و آرمانهای درخشان، در ذهنها فراموش میشود؛ همه به فکرِ حفظِ امنیّتِ جانِ خود هستند. وقتی در کشور امنیّت هست، آنوقت این یک عرصهای است، یک بستری است برای رشدِ همهی عناصرِ رشدِ یک کشور و عناصر پیشرفت یک کشور؛ شما یک چنین مسئولیّتی به عهده دارید.
... جوانان عزیز! قدر خودتان را هم بدانید، قدر کشورتان را هم بدانید، قدر امنیّتتان را هم بدانید، قدر نظام جمهوری اسلامی را هم بدانید که این عزّت را، این آرامش را، این سربلندی را به این کشور عطا کرده است. همین کشور، همین جغرافیا، همین ایران عزیز -که بحق شما این سرود زیبا را دربارهی ایران زمزمه کردید و تکرار کردید- با همین گذشتهی تاریخی، با همین عناصر استعداد بیپایان، یک روزی زیر پای مستشاران آمریکایی و صهیونیست و انگلیسی و امثال آنها دچار توسریخوری بود. این ملّت را، این کشور را، این تاریخ درخشان را، این استعدادهای جوشان و پُرفوران را، حاکمانِ وابستهی پستِ ضعیفِ توسریخور، به توسریخوری کشانده بودند. اسلام آمد کشور را نجات داد؛ جمهوری اسلامی آمد ایران را عزیز کرد، ایران را مقتدر کرد. آنچه مهم است، توجّه به اهمّیّت مسئولیّتی است که شما در مجرای آن مسئولیّت قرار گرفتهاید؛ مسئولیّت حفظ امنیّت و نظم در کشور. امنیّت، در شمار نعمتهای درجهی اوّل پروردگار است. اگر امنیّت در کشوری وجود داشت، امکان پیشرفت علمی، پیشرفت عملی، پیشرفت اخلاقی و پیشرفت انسانی در آن کشور وجود خواهد داشت؛ [امّا] اگر امنیّت نبود، هیچکدام از اینها امکانپذیر نیست یا بسیار دشوار است. شما تصمیم گرفتهاید که این عامل اساسیِ سعادت کشور و ملّت را تأمین کنید برای این مردم؛ مسئولیّت بسیار مهمّی است. همّت بلند شما و توان معنوی و جسمانیِ شما، به شما کمک خواهد کرد که انشاءالله این مسئولیّت را انجام بدهید. عزیزان من! امنیّت به همان اندازه که مهم است، به همان اندازه، آماج دشمنیِ دشمنان هم هست. سعیِ دشمن همواره بر این است که در کشوری که با آن خصومت میورزد، امنیّت را از بین ببرد. دشمنانِ شیطانصفتِ بینالمللیِ ما -یعنی نظام سلطه و سردمداران نظام سلطه و شیطان بزرگ؛ آمریکا و دنبالههایش- از روز اوّلِ پیروزیِ این ملّت در انقلاب اسلامی در صدد برآمدند تا امنیّت را از این کشور سلب کنند. یکی از مشکلات اساسیِ ما در طول این ۳۸ سال، حفظ امنیّت بوده است. جوانانِ ما با همهی وجود برای حفظ امنیّت جنگیدهاند، مبارزه کردهاند؛ چه در ماههای اوّلِ پیروزی انقلاب که حرکات شرارتآمیز و تجزیهطلبانه در برخی از مرزهای این کشور به تحریک دشمنان به وجود آمد، چه بعد از آن در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس که هشت سال به طول انجامید، و چه بعد از آن تا امروز که دشمنان سعی کردهاند امنیّت را از این کشور سلب کنند. جوانان مؤمنِ ما در سازمانهای مسلّح ازجمله در نیروی انتظامی با کمال رشادت و قدرت ایستادهاند و از امنیّت این کشور دفاع کردهاند.
... در همهی فصول سال، نیروی انتظامی جلو چشم مردم است. ما هیچ سازمانی را نداریم که اینطور در یک پهنهی با این وسعت، همیشه در مقابل چشم مردم باشد. تواناییهای شما، آبروی نظام جمهوری اسلامی است. قدرت شما، رشادت شما، اقدام شما، حرکت بجا و بموقعِ شما، مایهی افتخار و سربلندی نظام جمهوری اسلامی است. هنگامی که شما با یک جریان مفسدهآمیز -مثلاً جریان موادّ مخدر، جریان شرارت در شهرها، جریان سرقت، جریان ناامنیهای گوناگون- سینهبهسینه مواجه میشوید، فداکاری میکنید و در این راه زحماتی را متحمّل میشوید، مردم به چشم خودشان تلاش شما را میبینند. علاوه بر اینکه نیاز مردم را که امنیّت است، تأمین میکنید، برای نظام اسلامی هم آبرو تأمین میکنید. این برای یک کشور مایهی آبرو است. امروز بحمدالله در این منطقهی ناامن، در این منطقهای که دستهای خصم دشمن، دستهای آلودهی دشمنان، بذر تروریسم را پاشیده است، در یک چنین منطقهی پُرمسئله و پُرماجرایی، شما و جوانان مسئول در این کشور توانستهاید امنیّت مثالزدنیای را برای این کشور حفظ کنید؛ این بسیار حائز اهمّیّت است. من لازم میدانم از زحمات نیروی انتظامی در بخشهای مختلف، در مقابلهی با مفاسد و شرارتهای گوناگون، تشکّر کنم. این نقشها را روزبهروز بایستی تقویت کرد. شما ملاحظه کنید وقاحت سران نظام سلطه را! در همین قضیّهی مذاکرات هستهای و قرارداد هستهایِ موسوم به «برجام»، هر روز یک شرارتی از خودشان نشان میدهند، هر روز یک جلوهای از شیطنت خود نشان میدهند و اثبات میکنند صحّت فرمایش امام را که فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است. حقیقتاً خبیثترین شیطانها، رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است. شما جوانهای عزیز بدانید که مسئلهی تحریمها یک مسئلهی کاملاً روشن و حلشدهای است. ملّت ایران بهخاطر نیازهای صلحآمیز کشور، به دنبال فعّالیّت هستهای بوده و هست. ما تا چند سال دیگر احتیاج داریم به حدّاقل بیست هزار مگاوات نیروی برقی که از امکانات هستهای و از نیروی هستهای استفاده بشود و به دست بیاید. غیر از آن مقداری از انرژی که از دستگاههای غیرهستهای بهدست میآید، آنطوریکه متخصّصین ما و صاحبنظران ما محاسبه کردند، بیست هزار مگاوات از راه امکانات اتمی بایستی به دست بیاید؛ [لذا] نظام جمهوری اسلامی دنبال اقدام علمی و عملی در این راه حرکت کرد؛ یک کار مشروع، یک کار صحیح، یک کار بیضرر و بیخطر که هیچ ضرری، هیچ خطری برای هیچ ملّتی و هیچ کشوری نداشت. رژیم ایالات متّحدهی آمریکا که از پیشرفت علمی این ملّت و همهی ملّتهای دیگر نگران است و مایل به پیشرفت علمی نیست و اجازه نمیدهد ملّتها پیشرفت کنند -چه ازلحاظ علمی، چه ازلحاظ عملی، چه ازلحاظ اقتصادی- در مقابل این حرکتِ مشروع و صحیحِ جمهوری اسلامی، تحریمهای ظالمانهای را تحمیل کرد. مسئولین کشور به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از این حقّ خود صرفنظر کنند، برای اینکه تحریمها برداشته بشود و این کار را کردند. امروز علیرغم همهی قرارها، همهی تعهّدها، همهی بحثهای فراوانی که انجام گرفته است، برخورد رژیم ایالات متّحدهی آمریکا با این مذاکرات و با نتیجهی مذاکرات، یک برخورد کاملاً ظالمانه، کاملاً قلدرمآبانه و کاملاً زورگویانه است. در مقابل این حرکت خصمانهی دشمن، ملّت ایران باید چهکار بکند؟ مسئولین باید چهکار کنند؟ مسئولین باید به سردمدارانِ رژیمِ فاسدِ ایالاتِ متّحدهی آمریکا اثبات کنند که به مردمِ خودشان متکّیاند و این مردم، یک ملّت مقتدر را تشکیل دادهاند؛ باید اثبات کنند که ملّت ایران به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود، در مقابل قدرتها کُرنش نمیکند؛ این را باید اثبات کنند، باید نشان بدهند. آمریکاییها باید بدانند ملّت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانهی خود خواهد ایستاد. در کار مسائل مهمّی که به منافع ملّی کشور ارتباط دارد، عقبنشینی در قاموس جمهوری اسلامی ایران معنی ندارد. ما حرکتمان را قدرتمندانه ادامه خواهیم داد. دشمن باید این را احساس کند و بداند که زورگویی و قلدرمآبی، هرجای دیگر جواب بدهد، در جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد. جمهوری اسلامی ایران، راستقامت و مقتدر ایستاده است و چون الهامبخش ملّتهای دیگر است، بیشتر آماج دشمنی اینها است. مسئولین فاسد و مفسد و دروغگو و فریبکار ایالات متّحدهی آمریکا خجالت نمیکشند، وقیحانه میایستند و ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران را به دروغگویی متّهم میکنند. ملّت ایران صادقانه حرکت کرد، صادقانه عمل کرد، صادقانه پیشرفت کرد، راه خدا را صادقانه انتخاب کرد و این راه را صادقانه تا آخر به توفیق الهی خواهد پیمود. دروغگو شما هستید؛ دروغگو سردمداران نظام سلطهاند؛ دروغگو آن کسانی هستند که برای هیچ ملّتی نمیتوانند خوشبختی و سعادت را ببینند و منافع نامشروعِ خود را به هر قیمتی علیرغم منافع ملّتها مایلند تأمین کنند؛ آنها هستند که فریبگرند و دروغگو هستند. ملّت ایران محکم ایستاده است، این را بدانند؛ در قضیّهی برجام، هر حرکتِ غلطِ نظامِ سلطه با عکسالعمل جمهوری اسلامی روبهرو و مواجه خواهد شد. اینجا اهمّیّتِ امنیّت در منطقه را احساس میکنید؛ این امنیّتی که در منطقه نیست، در داخل کشور بحمدالله هست و این به برکت تلاش و مجاهدتِ شما جوانانِ مؤمن و مسئولان و مدیرانِ نیروهای مسئول در این رابطه است. امیدواریم خداوند کمک کند.
خداوند متعال را سپاس میگویم که در آزمون سیاسی و اجتماعی بزرگ دیگری، ملّت عظیمالشأن ایران را سرافراز فرمود و حضور مبارک آنان را در یکی از اساسیترین اقدامات ملّی، گامی بلند در جهت حراست از عزّت و امنیّت کشور و ابّهت نظام مقدّس جمهوری اسلامی قرار داد. انتخابات پرشور و صفوف طولانی رأیدهندگان در سراسر کشور و نصاب درخشانِ شرکتکنندگان در انتخاب رئیس جمهور و آنگاه رأی بالای شخصیّت منتخب، همگی نشانههای روشن از موفّقیّت نظام اسلامیدر تحکیم و تثبیت جمهوریّت و خصلتِ مردمی این نظام انقلابی است، و این یکی از اساسیترین و مهمترین توانمندیهای بیشمار کشور اسلامی عزیز ما است که دستیابی به آرمانهای والای انقلاب را ممکن میسازد و آیندهی روشن کشور و ملّت را نوید میدهد.
ارزش شهدای ما هم باید معلوم باشد. شهدای دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنهگرِ خبیثِ دشمنِ اهلبیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم. در برنامههای دشمن بود دیگر؛ در عراق که بودند، اینها در یک منطقهای بودند و سعی میکردند خودشان را بکشانند به سمت منطقهی مرزی با جمهوری اسلامی؛ و خودشان را برسانند به مناطق شرقیشان که همسایهی جمهوری اسلامی است؛ سعی میکردند بیایند به این استانهایی که با ما هممرزند؛ جلویشان گرفته شد، بهشان تودهنی زده شد، تارومار شدند، پدرشان درآمد، حالا [هم] که دارند بکلّی اِزاله(9) میشوند، جارو میشوند. در سوریه هم همینجور؛ اگر این کاری را که سرداران باارزش ما انجام دادند انجام نمیدادند، به قول این آقای مدّاح(10) عزیزمان، حالا باید در همین دوروبَر و اطراف با اینها میجنگیدیم؛ باید در همین خیابانهای خودمان و شهرهای خودمان با اینها مبارزه میکردیم. بخش مهمّی از این امنیّتی که امروز شما دارید، مربوط به همین مدافعان حرم است.
بخش مهمّ دیگری از امنیّت، مربوط به این مرزداران ما است؛ چه از نیروی انتظامی که در مرز مستقرّند، چه از نیروهای زمینی سپاه که در مرز مستقرّند، چه از بقیّهی نیروهایی که در مرزها در حال رفتوآمد و استقرار و فعّالیّت و تلاشند؛ این ناشی از برکات آنها است؛ آنها -طفلکها- دیده هم نمیشوند! شما در خانههایتان نشستهاید؛ از مرز چه خبر دارید؟ شما پسرتان را، دخترتان را میفرستید مدرسه، میآید، نگران نیستید؛ خودتان میروید محلّ کار و میآیید، نگران نیستید؛ میروید در پارک مینشینید، نگران نیستید؛ راهپیمایی میکنید، نگران نیستید؛ نگران ناامنی نیستید، دارید با امنیّت زندگی میکنید. چه خبر دارید که آن که در مرز ایستاده و جلوی دشمن را گرفته که وارد کشور نشود، او دارد چه میکشد؟ این را مردم خبر ندارند؛ او مظلوم است. شهدای مرزی ما مظلومند؛ چه در مرزهای جنوب شرقی یعنی منطقهی بلوچستان و کرمان و مانند اینها، چه منطقهی شمال غربی [یعنی] منطقهی کردستان و کرمانشاه و بقیّهی جاها، چه بقیّهی مناطق دیگری که در مرزها مشکلاتی وجود دارد؛ در همهی اینها، این مرزدارهای ما هستند که دارند با همهی وجود، آنجا دفاع میکنند. اگر این مرزدارها نباشند، از بعضی از مرزهای ما هزارکیلو هزارکیلو موادّ مخدّر وارد کشور میکنند که هر یک کیلویش ممکن است صد جوان را بدبخت کند و به روز سیاه و به خاک سیاه بنشاند. چه کسی جلوی اینها را میگیرد؟ مرزدار ما! اینها هستند که دارند فداکاری میکنند؛ بعد هم شهید میشود؛ این شهید خیلی ارزش دارد. شهید مدافع حرم آنجور، شهید مرزبان اینجور. شهید کارهای امنیّتی و اطّلاعاتی در داخل کشور [هم] یکجور؛ اینهایی که با چشمهای نافذ خودشان میگردند و تیمهای خرابکار را، تیمهای تروریست را -که شکل و قیافهشان با بقیّهی مردم فرق ندارد، دلهایشان جهنّمی است که دیده نمیشود- پیدا میکنند این مأمور امنیّتی ما با تجربهای که دارد، با هوشی که دارد، با کمکی که از مردم میگیرد، با هدایتی که خدا میکند، میتواند اینها را پیدا کند. اینها را پیدا میکنند و یکوقت شما میشنوید که چهل تیم را ضربه زدند، بیست تیم را ضربه زدند که هریک از این تیمها میتوانست دهها نفر را به خاک و خون بکشد؛ یکوقتی هم یکی از اینها به شهادت میرسد؛ اینها خیلی ارزش دارند. شما که خانوادهی شهدا هستید، خودتان داغدارید و دستتان در کار است؛ من میخواهم این را عرض بکنم -این حرفها پخش میشود، گفته میشود تا مردم بدانند که این شهیدان ما چقدر دارند به این کشور خدمت میکنند- خدمت، فقط دادن آب و نان نیست؛ بالاتر از آب و نان، امنیّت است؛ اینها دارند امنیّت کشور را تأمین میکنند. در همهی مرزهای کشور اینجوری است؛ چه آنهایی که در خارج کشور در دفاع از حرم کار میکنند، چه آنهایی که در مرزها کار میکنند، چه آنهایی که در داخل شهرها و جادّهها برای امنیّت کار میکنند، همهی اینها حقّ حیات به گردن کشور دارند. شما نگاه کنید به منطقه، منطقهی ما، منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا امروز غرق در ناامنی است؛ چه با حضور تروریستها و عناصر مسلّحی که غالباً از سوی دولتهای بددل و بدخواه تقویت میشوند، چه با جنگهای داخلی در بعضی از کشورها که در همهی اینها هم باز دست قدرتهای استعمارگر دنیا مشاهده میشود. ناامنی است دیگر، محیطِ ناامن است. نگاه کنید به کشورهای منطقه؛ کجا هست که این ناامنی نباشد. در بین این مجموعهی ناامن، بحمدالله با توفیق پروردگار، جمهوری اسلامی با امنیّت، با آرامش، مشغول تدارک انتخابات است. امروز دو روز به انتخابات بیشتر باقی نمانده است، بحمدالله محیط کشور محیط آرام، همراه با آرامش، همراه با سکینه [است]. اینها خیلی ارزش دارد؛ برادران عزیز، خواهران عزیز! اینها را باید خیلی قدر بدانیم؛ خیلی قیمت دارد. انتخاباتی در یک کشور هشتاد میلیونی به راه میافتد -که گفتند پنجاهوچند میلیون حقّ انتخاب دارند- و مردم با شور و شوق خود را آماده میکنند، امّا همهجا آرامش برقرار است؛ این خیلی با ارزش است، خیلی با اهمّیّت است. این را باید قدر دانست.
همه بدانند! دستگاههای اجرائی، دستگاههای نظارتی، دستگاههایی که حافظ امنیّتند، اینها بهطور جدّی مشغول کارند. مورد اعتمادند؛ دارند کار میکنند، هماهنگ هم دارند حرکت میکنند و کار میکنند. البتّه من با وجود این، به همان دستگاههایی که مورد اعتمادند تأکید میکنم و سفارش میکنم که مراقب باشند آراء مردم، مأمون باشد، امانت آن حفظ بشود. خب، ممکن است در این خلال و این وسطِ کار، کسانی باشند که بخواهند یک تخلّفاتی بکنند، لکن دستگاهها بحمدالله مورد قبولند، مورد اعتمادند؛ چه دستگاههای نظارتی، چه دستگاههای اجرائی، چه دستگاههایی که حافظ امنیّتند و امنیّت را حفظ میکنند؛ اینها همه ارزش دارند؛ همه مشغولند.
آن چیزی که حافظ امنیّت است، در درجهی بالاتری از امنیّت قرار دارد؛ مجموعهای که میتواند امنیّت کشور را حفظ کند اهمّیّت بیشتری دارد. برای همین است که با مجموعههای حافظ امنیّت -که نیروهای مسلّح ازجملهی مهمترین اینها هستند- مخالفند؛ بهخاطر اینکه اگر امنیّت نبود، علم هم نیست، اقتصاد هم نیست، ابتکار هم نیست. آن چیزی که موجب میشود یک کشور بتواند دانشمند تربیت کند، بتواند در بخشهای مختلف رشد کند، وجود امنیّت است. بستر امنیّت برای یک کشور از همهچیز مهمتر و لازمتر است. آن چیزی که حافظ امنیّت کشور است، موجب ناراحتی آنها است؛ [لذا] تلاش میکنند این امنیّتی را که در کشور وجود دارد از بین ببرند. این یکی از نکات بسیار مهم است.
دشمن چه چیزی را هدف گرفته؟ من این را به شما میگویم. شما برادران عزیز من، فرزندان من و جوانان من هستید. گزارشی هم که فرماندهان عزیز ما اینجا دادند، نشان میدهد که شما علاوه بر آموزش نظامی، آموزش بصیرت و معنویّت و نگاه سیاسی و مانند اینها هم دارید. دشمن دنبال چیست؟ هدف دشمن در جمهوری اسلامی چیست؟ دشمن چه چیزی را هدف گرفته است؟ من عرض میکنم دشمن یک هدف کوتاهمدّت دارد، یک هدف میانمدّت دارد، یک هدف بلندمدّت دارد. هدف کوتاهمدّت دشمن به هم زدن امنیّت کشور است، ایجاد آشوب و فتنه در کشور است، از بین بردن این افتخار بزرگ است که جمهوری اسلامی بحمدالله از آن برخوردار است. ما در یک منطقهی پر از تشنّج، پر از ناآرامی، بلکه در یک دنیای پر از تشنّج و ناآرامی، توانستهایم محیط امنی را برای کشور خودمان به وجود بیاوریم. این [کار] را ملّت کرده است، این را مسئولین دلسوز انجام دادهاند، این را آگاهیها و هشیاریها و بهروزبودنها به وجود آورده است؛ میخواهند این را از ملّت بزرگ ایران بگیرند. یکی از مهمترین اهداف یا شاید مهمترین هدف کوتاهمدّت دشمن، این است که بتوانند امنیّت را از کشور سلب کنند. من بعد در این زمینه باز یک جملهی دیگر عرض خواهم کرد.
من توصیه میکنم به همهی این آقایان محترمی که نامزدهای انتخاباتی هستند و به آنها میگویم -آنچه را به مردم باید عرض بکنیم، عرض کردیم- به آنها من عرض میکنم که در وعدههای خود، در اظهارات خود، در برنامههایی که به مردم میدهند، توجّه کنند که دو سه چیز را حتماً رعایت بکنند:
... نکتهی سوّمی که باید خیلی در برنامهها و اظهارات و وعدههای نامزدهای محترم مورد توجّه قرار بگیرد، همین امنیّت ملّی است، همین آرامش ملّی است. سعی کنند گسلهای اعتقادی یا جغرافیایی یا زبانی یا قومی را تحریک نکنند؛ مراقب باشند! سالهای متمادی است که دشمنان ما دارند روی این گسلها کار میکنند. دشمنان جمهوری اسلامی روی کردستان کار کردند [امّا] مردمِ کُردِ مؤمنِ ما با مشت به دهان اینها کوبیدند. اینها آمدند بر روی مردم متعصّب و غیور آذربایجان کار کردند، سرمایهگذاری کردند [امّا] مردم غیور آذربایجان مثل صاحبان انقلاب، سر بلند کردند و در روی آنها ایستادند و آنها را مردود کردند؛ همینجور با مردم عرب خوزستان، با مردم بلوچستان، با مردم ترکمن. دارند کار میکنند، سرمایهگذاری میکنند، پول میدهند، مزدور میگیرند، حرف درست میکنند، برای اینکه بتوانند این گسلها را فعّال کنند؛ امّا اقوام ایرانی با همهی قدرت، با همهی صمیمیّت، با همهی اخلاص، با همهی ایمان ایستادهاند. نامزدهای ریاست جمهوری مراقب باشند بهخاطر خطای در تشخیص، کاری را که دشمن نیمهکاره انجام داده و نتوانسته پیش ببرد، به نفع دشمن تعقیب نکنند و این گسلها را تحریک نکنند. مسئلهی امنیّت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. در انتخابات، مسئولان امنیّت، مسئولان آرامش، از قوّهی قضائیّه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور، و بقیّه و بقیّه باید همه مراقبت بکنند که امنیّت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیّت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند. آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من گرجستان را با ده میلیون دلار توانستم زیرورو کنم، در سال ۸۸ به فکر افتاد که جمهوری اسلامی را هم اینجوری [کند]. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد که جمهوری اسلامیِ با این عظمت را، ملّت ایرانِ با این عظمت را مقایسه کنند با کشورهای دستِ چندم دنیا و بخواهند اثر بگذارند و کار بکنند؛ خب برخورد کردند با دیوار مستحکم اراده و عزم ملّی. امروز هم همینجور است؛ این را بدانند که امنیّت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیّت اهمّیّت میدهند، این حقیر هم بهتَبَع مردم، به امنیّت این کشور اهمّیّت میدهم؛ در انتخابات باید امنیّت بهصورت کامل محفوظ بماند؛ و هرکسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد. مردم عزیز ما باید بدانند که حضور آنها در عرصههای مختلف، تعیینکننده است. تعیینکنندهی چه؟ تعیینکنندهی امنیّت ملّی. اگر مردم در صحنه حضور داشته باشند، کشور در امنیّت باقی خواهد ماند. اینکه شما میبینید دشمنهای پُررو و وقیح و گردنکلفت در مقابل جمهوری اسلامی از هر عمل سختی اجتناب میکنند، بهخاطر حضور مردم است؛ میترسند، بهمعنای واقعی کلمه میترسند؛ اینها تحلیل نیست، اینکه عرض میکنم، واقعیّاتی است که مستندهای آنها جزو مسلّمات است. وقتی ملّت حضور پیدا میکند، دشمنی که میخواهد با این نظام مبارزه بکند، مجبور میشود عقب بنشیند و تعرّض نکند؛ وقتی بین ملّت و نظام فاصله ایجاد شد و ملّت در صحنه حضور پیدا نکرد؛ آنوقت میتوانند هر کاری انجام بدهند؛ خیلی سخت هم نیست برایشان، همهجور میتوانند اقدام بکنند، کمااینکه در جاهای مختلف دنیا کردهاند. در ایران اسلامی دشمن نتوانسته کار کند، بهخاطر حضور مردم؛ دشمنها بهخاطر حضور مردم بوده است که نتوانستهاند تعرّض کنند. گاهی میشنویم و در گذشته شنفتهایم که بعضیها فرض کنید گفتهاند «ما که آمدیم مسئولیّت پیدا کردیم، توانستیم سایهی جنگ را از سر کشور [برداریم]»؛ نه، این حرفها، حرفهای درستی نیست؛ از بنده بشنوید، آنچه سایهی جنگ را، سایهی تعرّض دشمن را در طول این سالهای متمادی از سر این کشور رفع کرده، حضور مردم بوده است.
خب، این حضور چهجوری نشان داده میشود؟ مهمترین مظهر این حضور، انتخابات است؛ عرض من به مردم این است. من به مردم نمیگویم فلانکس را انتخاب بکنید، فلانکس را انتخاب نکنید؛ این را هرگز به مردم نخواهم گفت، امّا به مردم عرض میکنم و اصرار میکنم که حتماً در پای صندوق رأی حاضر بشوید و رأی بدهید، به هر کسی که تشخیص میدهید؛ این باید اتّفاق بیفتد. هر کس کشور را دوست دارد، هر کس نظام را دوست دارد، هر کس امنیّت را دوست دارد -از آحاد مردم- باید بیاید وارد میدان انتخابات بشود، بیاید پای صندوق؛ شرّ دشمن را این کم میکند. ... شما ببینید؛ یک جوان شما که در یک نقطهای به شهادت میرسد -من با دقّت دنبال کردم این مسئله را- فرق نمیکند اهل کدام شهر است، در کدام استان است، در کدام قسمت کشور است؛ آنچنان مردم با شور و با شوق نسبت به یکچنین عناصری استقبال نشان میدهند و اظهار جانبداری میکنند که انسان متحیّر میماند. این بهخاطر چیست؟ حرکت نظام، جهتگیری نظام برای مردم مطلوب است؛ میدانند که نظام جمهوری اسلامی برای عزّت آنها دارد تلاش میکند، برای امنیّت آنها دارد تلاش میکند، برای پیشرفت آنها دارد تلاش میکند. نظام جمهوری اسلامی دستِ دشمن را از این کشور قطع کرده است؛ این کار کوچکی نیست؛ این خیلی کار بزرگی است. امنیّت برای یک کشور خیلی مهم است. گاهی در یک کشوری نان نیست، قحطی است، مشکلات هست، ناامنی [هم] هست؛ اگر به مردم بگویند نان میخواهید یا امنیّت، قطعاً امنیّت را ترجیح میدهند؛ یعنی همان چیزی که دخالت ابرقدرتها در منطقهی ما و خیلی از مناطق دیگر موجب شده است که ضعیف شده. یعنی فرض بفرمایید اتوبوسی که حرکت میکند از یک جا به جای دیگر، خاطرجمع نیست که ساکنان آن و کسانی که در آن سوار هستند، بتوانند بسلامت به مقصد برسند و مورد تهاجم دشمن قرار نگیرند؛ در خیابانها همینجور، داخل منازل همینجور؛ اینها مهم است. امنیّت خیلی مهم است. نقش نیروهای مسلّح در ایجاد امنیّت نقش مهمّی است. ارتش ممکن است هیچ تحرّکی هم از لحاظ امنیّتی نداشته باشد، امّا هرچه شما مقتدرتر و قویتر باشید، نفْس اقتدارِ ارتش در کشور ایجاد امنیّت میکند. امنیّتِ کشور را نیروهای مسلّح و اقتدار آنها و تواناییهای آنها و پُرانگیزگی آنها تأمین میکند. این ازجملهی مسائل مهم است.
گفته شد که [لشکریان] حصار اَمنند؛ حُصونُ الرَّعیّة. این نکته مهم است که بدانیم حصنِ رعیّت و حصارِ رعیّت فقط نیروهای مسلّح نیستند، نیروهای مسلّح ازجملهی مهمترین حصارهای امنیّتِ رعیّتند؛ که این هم بهاذنالله [است]؛ فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعیَّة. دستگاههای مختلف همه میتوانند در این جهت با ارتش همراه و همگام باشند؛ دستگاههای اقتصادی، دستگاههای فرهنگی، دستگاههای آموزشی، دستگاههای تحقیقاتی؛ مجموعهی کشور. آنچه ما از دستگاههای مختلف انتظار داریم، همین است؛ همه سعی کنند مانند حِصن و حصاری، مانند یک حاجب در مقابل تهاجمات دشمن برای کشورشان و برای ملّتشان عمل کنند، کار کنند، فعّالیّت کنند؛ چه مجموعهی اقتصادی، چه مجموعهی فرهنگی، چه مجموعههای علمی و تحقیقاتی، و چه مجموعههای نظامی؛ هدف همه این باشد. کارها مختلف است امّا هدف یکی است. بنابراین اگر هدف، حفظ و حراست از امنیّت ملّی، از عزّت ملّی، از توسعه و پیشرفت کشور، از حفاظت کشور از شرّ دشمنان باشد، آنوقت سازمانهای نظامی و سازمانهای دانشگاهی و سازمانهای تحقیقاتی و سازمانهای فرهنگی و سازمانهای اقتصادی، همهوهمه درواقع نیروهای عظیمی هستند که دارند با هم کار میکنند؛ به یکدیگر کمک میکنند، همدیگر را تکمیل میکنند، به چشم رقابت به هم نگاه نمیکنند، به چشم حسادت به هم نگاه نمیکنند. [در این صورت] در کشور یک چنین انسجامی به وجود میآید. این آن چیزی است که ما روی آن تکیه میکنیم.
همه باید قدر انتخابات را بدانند؛ دولتیها بدانند، نامزدهای انتخاباتی بدانند، مردم بدانند، دستاندرکاران خود انتخابات بدانند؛ قدر انتخابات را بدانند. انتخابات را گرامی بداریم. انتخابات باید سالم، با امنیّت، با سلامت و با گستردگی انجام بگیرد. اگرچنانچه این اتّفاق افتاد که انشاءالله به توفیق الهی همینجور هم خواهد شد علیرغم دشمنانی که دائم وسوسه میکنند، دائم زمزمه میکنند -کسانی که این رادیوهای بیگانه و رسانههای بیگانه را میبینند که امروز دیگر رادیو در مقابل گسترهی رسانهها چیز کوچکی است، میدانند که دشمنان چطور دارند وسوسه میکنند که یکجوری انتخابات را خراب کنند- و ملّت ایران انشاءالله با همین بیداری، با همین هوشیاری که همیشه نشان دادهاند در مقابل این حرکت خصمانه، همینجور انشاءالله پیش بروند و یک انتخابات گسترده، بانشاط، با شور و شوق و سالم و همراه با امنیّت انشاءالله اتّفاق بیفتد، این برای کشور یک ذخیرهای خواهد بود و خود این، کشور را مصونیّت بسیاری خواهد داد که امیدواریم انشاءالله همینجور هم بشود.
ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همهجانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطهگر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیبهای اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینهی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همهجانبه چهجور به دست میآید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی داشته باشد، اینها به دست نمیآید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ اینجوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمیآید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواستهها به دست نمیآید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمیآید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواستهها تأمین نخواهد شد. همهی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. [پس] یکی از مشکلات عمدهی کنونی ما مسئلهی اقتصاد است.
ممنوعیت هرگونه تخریب، تهدید، تطمیع، فریب و وعدههای خارج از اختیارات قانونی و هرگونه اقدام مغایر امنیت ملی نظیر تفرقه قومی و مذهبی در تبلیغات انتخاباتی.
پیشگیری از جرایم و تخلفات انتخاباتی و هرگونه اقدام مغایر قانون، منافع ملی، وحدت ملی و امنیت ملی و رسیدگی سریع و خارج از نوبت حسب مورد به آنها بهویژه جرایم امنیتی، مالی و تبلیغاتی و اقدامات تخریبی ضد داوطلبان.
وقتیکه یک ملّتی مورد تهدید دشمن قرار دارد، وظیفهی حاکمیّت در درجهی اوّل حفظ امنیّت آن ملّت است. اوّلین وظیفهی حاکمیّت این است که امنیّت کشور را، امنیّت ملّت را حفظ بکند. این امنیّت به انواع مختلفی حفظ میشود؛ یکیاش از طریق نظامی و تقویت نظامی است. امروز شما هر ابزاری را که بتواند امنیّت را پایدار کند و تضمینشده کند، بایست در اختیار داشته باشید؛ بعضیاش را میسازیم، بعضیاش را میخریم، بعضیاش را نگهداری میکنید. روزبهروز باید نیروی هوایی پیش برود؛ یعنی به هیچ حدّی قانع نباشد.
رقابت سالم این است که همه خوب بازی کنند، همه خوب حرکت کنند. شرط اوّل همینطور که عرض کردیم، شرکت همگان است؛ همه بیایند. بنده در صحبت قبلی هم این را به همه گفتم که آن کسانی که ممکن است نسبت به نظام جمهوری اسلامی هم حتّی مسئله داشته باشند، نسبت به امنیّت کشور که دیگر مسئله ندارند، نسبت به اقتدار کشور که دیگر مسئله ندارند. خب، امروز این نظام، امنیّت کشور را حفظ کرده است، پیشرفت کشور را تسریع کرده است، به این ملّت عزّت داده است؛ اینها که دیگر قابل انکار نیست، اینها را که دوست دارند؛ [پس] وارد این میدان بشوند برای عزّت بخشیدن به ایران و ایرانی، برای استمرار امنیّت ملّی، برای تضمین پیشرفتی که بحمدالله از اوّل انقلاب شروع شده و تا امروز بیوقفه پیش رفته؛ برای اینها باید وارد بشوند. همه باید وارد بشوند. البتّه آنکسی که محض رضای خدا و برطبق وظیفه وارد میدان میشود، علاوه بر این خیرات، یک دستاورد دیگری هم دارد که بسیار عظیم است و آن دستاورد، رضای الهی است، رضای خدا است. این، شرط اوّل است: همه وارد بشوند و با نشاط وارد بشوند؛ و من به شما عرض بکنم که وارد هم میشوند. این ملّتی که ما دیدهایم و این آگاهی و بصیرتی که این ملّت از خود نشان داده، به فضل الهی، به اذن الهی، به توفیق الهی انشاءالله ملّت عزیزمان وارد خواهد شد.
این تواناییها را، [این] «هر کاری میتوانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمینکنندگان امنیّت کشور بدانید. این شهید همدانی که چند روز قبل شهید شد،(۵) شما دیدید وقتی [پیکرش] رفت به همدان، همهی شهر آمدند و تشییع جنازهاش کردند؛ این قدردانی است. اینها اسمی هم ندارند؛ یک تعدادیشان معروف میشوند و شناخته میشوند، اکثرشان معروفیّتی هم ندارند امّا اینها دارند امنیّت را برای من و شما حفظ میکنند. اگر امنیّت نباشد، دانشگاه نیست، تحقیق نیست، پژوهش نیست، نخبهسازی نیست. آنجایی که امنیّت نیست، در واقع هیچچیز نیست؛ آنجا زندگی انسانها هم در خطر تهدید لحظهای و دائمی است. این آمادگیها را، این آموزشها را، این فرصتها را از این تأمینکنندگان امنیّت هم بدانید.
دربارهی نیروی دریایی سپاه آنچه مهم است، حضور فرزندان انقلاب و نیروهای انقلاب در دریا است؛ این خیلی نقطهی اساسی و مهمّی است. امنیّت، زیرساخت همهی پیشرفتهای یک ملّت است. اگر امنیّت نباشد، نه اقتصاد هست، نه فرهنگ هست، نه سعادت شخصی و نه سعادت عمومی مردم اجتماع هست. امنیّت دریا برای کشورهایی که سواحل دریایی دارند از جهاتی مهمتر است؛ چون دریا یک وسیلهی ارتباطی عمومی بینالمللی است. حضور قدرتها، حضور ملّتها در دریا یک حادثهی استثنائی محسوب نمیشود، یک امر رایج و دایری است. اگر کشوری که همسایهی دریا است و ساحل دریایی دارد، نتواند دریا را در مجاورت خود امنیّت ببخشد، در واقع ارکان امنیّت داخلی خود را نتوانسته است بسازد. لذا امنیّت دریا خیلی مهم است.
بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقهی خلیجفارس - نه همهشان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همهی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.
شرایط آماده است برای اینکه ما بتوانیم این تحوّل را انجام بدهیم. بههرحال خوشبختانه کشور دارای ثبات است، دارای امنیّت است، مسئولین دولتی با علاقهمندی مشغول کار هستند. امروز روزی است که ما بتوانیم انشاءالله آموزش و پرورش را از لحاظ کیفی، از لحاظ محتوایی، از لحاظ بنیانی به یک نقطهی اساسی برسانیم.
جمهوری اسلامی - هم برای خود، هم برای دیگران - امنیّت را بزرگترین نعمت الهی میداند و برای حفظ امنیّت خود میایستد و دفاع میکند؛ این همیشه باید آویزهی گوش مسئولان نیروهای مسلّح باشد: حفظ امنیّت کشور، حفظ امنیّت مرزها، حفظ امنیّت عمومیِ زندگی مردم، چیزهایی است که بهعهدهی مسئولانی است که در این زمینه فعّالند.
آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیزما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی. این را صریحاً میگویند البتّه بدروغ گاهی ادّعا میکنند که طرفدار ملّت ایرانند که این دروغها را نمیشود باور کرد و نباید از دشمن باور کرد، لکن هدفشان همان هدف سیاسی است. میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقهی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بینظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – بهدست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامهریزی میکنند. این کاری است که باجدّیّت و با شدّت بهدنبال آن هستند؛ خب این یک شرایط مهم است، این یک چالش بزرگ است. وقتی یک چنین چالشی در کشور وجود دارد، همهی نیروها باید در کنار هم قرار بگیرد، با هم کار کنند و مسئلهی اقتصاد را جدّی بگیرند.
همهی ملّت ایران، همهی دلسوزان، در این جهت متّفقند که عزّت ملّی برای یک کشور، بسیار بسیار مهم است. اگر عزّت بود، امنیت هم خواهد آمد؛ اگر امنیت بود، پیشرفت هم عملی خواهد بود؛ والّا اگر یک ملّت تحقیر شد، همه چیز او به بازی گرفته خواهد شد؛ حتّی امنیت او، حتّی ثروت او، و همه چیز او. عزّت ملّی بایستی محفوظ بماند و مسئولین این را میدانند و ملّت ایران انشاءالله در بیستودوّم بهمن با حضور خود، با نشان دادن اقتدار خود، با نشان دادن عزم راسخ خود، انشاءالله دشمن را به زانو درخواهد آورد.
انشاءاللَّه روز بیست و دوّم بهمن خواهید دید [ كه] ملّت ایران باز هم در همهی شهرها بااستحكام میآیند و فریاد خواهند زد استحكام خود را و نشان خواهند داد اقتدار ملّی را. مهم این است كه ملّت ایران بداند كه راز موفّقیّت او ایستادگی است؛ و ملّت ایران بحمداللَّه این را میداند؛ مهم این است كه بداند راه امنیّت او نشان دادن اقتدار ملّی است؛ اقتدار ملّی را نشان بدهند. اقتدار ملّی مظاهری دارد كه مردم این اقتدار را در اجتماعات عظیم، در گرایشها، در امثال همین تظاهرات بیستودوّم بهمن، در انتخابات گوناگون، نشان میدهند، این حضور را نشان میدهند؛ در پیشرفتهای علمی نشان میدهند؛ و [ در] همراهیهایی كه با نظام جمهوری اسلامی میكنند؛ مهم این است. آن چیزی كه امنیّت كشور را حفظ میكند، نشان دادن اقتدار ملّی است؛ وقتی كه مردم اقتدار ملّی را به رخ دشمن كشیدند، دشمن دیگر نمیتواند [ كاری بكند].
ما بدون آن كه كسی را تهدید بكنیم، استحكام و اقتدار نیروهای مسلّح را مهمترین عامل در راه حفظ امنیّت خارجیِ ملّت ایران و جمهوری اسلامی ایران میدانیم. كسی را ما تهدید نمیكنیم، امّا لازم میدانیم ملّت ایران و كشور عزیزمان در سایهی حصار مستحكم نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران - چه ارتش، چه بسیج، چه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چه نیروهای انتظامی - احساس امنیّت بكند.
ما از تحرّك دیپلماسی دولت حمایت میكنیم، پشتیبانی میكنیم. در كنار آمادگیهای همهجانبهی ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحكام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی - به تلاش و تحرّك دیپلماسی هم چه در این قضایای سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهای دیپلماتیك و تحرّكی كه در این زمینه میكنند، حمایت میكنیم.
یك نكتهی دیگری كه در این انتخابات بود و غالباً مورد غفلت قرار میگیرد، این است كه این انتخابات، انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراها با هم بود. انتخابات ریاست جمهوری در بسیاری از كشورها با درگیری و مخاصمه و دعوا و كتككاری و احیاناً خونریزی انجام میگیرد. انتخابات شوراها در مناطق دوردست، از انتخابات ریاست جمهوری هم از این جهت حساستر است. در فلان روستا، در فلان شهر كوچك، بین دو طایفه، بین بالای ده و پائین ده، بین گروههای مختلف در یك روستا یا یك شهر كوچك، امكان درگیری و امكان مخالفت وجود دارد. در این كشور وسیع، در این خاك پهناور، در این دهها هزار شهر و روستا در سراسر كشور، یك حادثه كه نشاندهندهی ناامنی در این كشور باشد، اتفاق نیفتاد و گزارش نشد. این چیز كوچكی است؟ «نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان». امنیت برای یك ملت جزو اساسیترین نیازها است. اگر امنیت بود، پیشرفت به وجود میآید، علم رشد میكند، اقتصاد شكوفائی پیدا میكند، سازندگی كشور امكان پیدا میكند. امنیت به این گستردگی در این كشور، خودش را در این انتخابات نشان داد. هرچه میخواستند دستگاههای امنیتی كشورمان با تبلیغات بگویند، نمیتوانستند این حقیقت را به این روشنی بیان كنند كه انتخابات بیان كرد. این انتخابات نشان داد كه بحمدالله در این كشور، به خاطر همراهی مردم، به خاطر هوشیاری مسئولان امور، در بخشهای مختلف و در سراسر كشور - كشور به این بزرگی - امنیت خوبی برقرار است.
اكنون كه حماسهی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعهی بیست و چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفتههای رقابت، باید جای خود را به همكاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایستهی خود را به دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید كسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار كند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواستههای پلید خویش كنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه ی امنیت كشور و خنثیكنندهی ترفندهای دشمنان است.
انتخابات همیشه مهم است و حالا هم كه خب طبعاً به مناسبتهائی اهمیت زیادی دارد. همه باید تلاش كنند كه انشاءاللّه این انتخابات، پرشور و با حضور عمومی مردم انجام بگیرد. این موجب میشود كه كشور، هم مصونیت پیدا كند، هم اقتدار پیدا كند، هم امنیت پیدا كند. حضور مردم، تهدید دشمنان را از بین میبرد. شما میبینید كه برخی از سیاستمداران غربی و بخصوص برخی از سیاستمدارهای پشت پردهی آمریكائی تحلیلهائی میكنند - كه خب، بعضاً منتشر هم میشود، به رسانهها منتقل هم میشود - و میگویند: نظام جمهوری اسلامی ایران به این آسانیها و به این زودیها تكانبخور نیست. چرا این حرف را میگویند؟ برای خاطر اینكه میبینند این نظام، متكی به مردم است؛ سرّش فقط این است؛ والّا اینكه خیال كنیم كه حالا در رأس نظام زید وجود دارد یا عمرو وجود دارد، اینها در مقابل عظمت حضور مردم و پشتوانهی نظام، در واقع هیچ است؛ شبیه هیچ است.
وقتی مردم در یك نظامی متحدند، یكپارچهاند، پشتیبان نظامند، با نظامند، این نظام مصونیت پیدا میكند، اقتدار پیدا میكند، قدرت پیدا میكند، بركندن آن از جا ناممكن میشود؛ مثل درختی است كه در اعماق زمین ریشه دوانده؛ این را نمیشود برداشت. هیچ كس نگوید كه رأی من یك نفر چه اثری دارد. میلیونها از همین یك نفرها تشكیل میشود. همه احساس وظیفه كنند و انشاءاللّه وارد میدان شوند. به توفیق پروردگار، همین جور هم خواهد شد. مسلّماً امنیت كشور، مصونیت كشور، پیشرفت كشور، با حضور همگانی و حداكثری مردم افزایش پیدا خواهد كرد و این كشور به توفیق الهی خواهد توانست یك گام دیگر به سمت اهداف والای انقلاب اسلامی پیش برود.
در زمینهی سیاست داخلی، هدف آنها از این تحریمها این بود كه ملت را در راه خودشان مردد كنند؛ بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی بیندازند؛ مردم را دلسرد كنند، ناامید كنند. در روز بیست و دوم بهمن، ملت ایران با حضور متراكم خود، با شور و شوق خود، با احساساتی كه نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ابراز كردند، مشت محكمی بر دهان آنها زدند. در عرصهی امنیتی هم تلاش كردند امنیت كشور را به هم بزنند ــ كه تفاصیل آن را مسئولان در مصاحبهها و در گفتارها برای مردم بیان كردند ــ اما در آنجا هم موفق نشدند. در زمینهی سیاسی در منطقه، قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی را یك بار دیگر تجربه كردند. در مسائل منطقهای كار به جائی رسید كه اعتراف و اقرار كردند كه بدون حضور ایران و بدون رأی ایران، هیچ مشكل بزرگی در منطقه حل نخواهد شد. در قضیهی حملهی رژیم صهیونیستی به غزه، حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در پشت صحنه موجب شد كه خودشان اعتراف كردند كه در مقابل مبارزان فلسطینی شكست خوردند؛ گفتند ــ ما نگفتیم، آنها گفتند و اصرار كردند ــ كه اگر چنانچه حضور جمهوری اسلامی نبود، قدرتنمائی جمهوری اسلامی نبود، مبارزان فلسطینی نمیتوانستند در مقابل اسرائیل مقاومت كنند، چه برسد به این كه اسرائیل را به زانو در بیاورند؛ كه در جنگِ هشت روزه فلسطینیها توانستند اسرائیل را به زانو در بیاورند، و این اولین بار در تاریخ تشكیل رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی بود.
اقتصاد مسئلهی مهمی است كه بنده در این چند سال پیدرپی بر روی آن تكیه كردهام، اما تنها مسئله هم مسئلهی اقتصاد نیست؛ امنیت كشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پیشرفتهای علمی مهم است و اساس كار و زیربنای كار است ــ كه اگر چنانچه در كشور علم پیشرفت كند، همهی كارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای كشور مهم است، زیردست نبودن یك ملت و ارباب نداشتن یك ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقهای یك ملت و یك كشور پشتوانهی استقلال و امنیت كشور است و مهم است. در همهی این موارد، ما پیشرفت داشتیم؛ هم در زمینهی امنیت، هم در زمینهی سلامت، هم در زمینهی نفوذ بینالمللی، هم در زمینهی تسلط بر حوادث گوناگونی كه بر كشور و بر منطقه جاری است.
اگر آمریكائیها صادقانه میخواهند كار تمام شود، بنده راه حل را ارائه میدهم. راه حل این است: آمریكائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاكره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛ حرف درست این است. اگر میخواهند مشكلات فیمابین وجود نداشته باشد ــ كه میگویند ما میخواهیم بین ایران و آمریكا مشكلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. سی و چهار سال است كه دولتهای گوناگون آمریكا با فهم غلط از ایران و ایرانی، دشمنیهای گوناگونی را با ما طراحی كردهاند. از سال اول پیروزی انقلاب و تشكیل نظام اسلامی، اینها با ما دشمنی كردند؛ در زمینهی امنیت، علیه امنیت ما برنامهریزی كردند؛ حركات خصمانه انجام دادند؛ علیه تمامیت ارضی ما اقدام كردند؛ از دشمنان ریز و درشت ما در طول سالهای متمادی همیشه حمایت كردند؛ علیه اقتصاد ملی ما فعالیت كردند؛ از همهی ابزارها علیه ملت ایران استفاده كردند؛ و در همهی اینها هم بحمدالله شكست خوردند؛ بعد از این هم در مقابلهی با ملت ایران اگر این دشمنیها را ادامه دهند، شكست خواهند خورد. بنابراین بنده مسئولان آمریكائی را هدایت میكنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه میگردند، راه عاقلانه این است كه سیاست خود را تصحیح كنند؛ عمل خود را تصحیح كنند و دست از دشمنی با ملت ایران بردارند. این بحث تمام شد.
در درجهی اول، گسترش مشاركت و حضور گستردهی مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بیاثر كند؛ میتواند دشمن را ناامید كند؛ میتواند امنیت كشور را تأمین كند. ملت عزیز ما در همهی نقاط كشور این را بدانند؛ حضور گستردهی آنها در پای صندوق رأی، در آیندهی كشور تأثیر دارد؛ در امنیت، در استقلال، در ثروت ملی، در اقتصاد، در همهی مسائل مهم كشور تأثیر میگذارد.
ما اعتقاد جدی داریم كه ارتباطات اقتصادی، زیربنایی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی دو كشور باید تقویت شود.
دشمن در مقابل ملت ایران در موضع انفعال است. ملتی با عزم راسخ، با بصیرت، با ایمان، میداند چه میخواهد، راه را هم بلد است، سختیها را هم با شجاعتِ تمام تحمل میكند؛ در مقابل این ملت، اسلحههای گوناگون سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی كنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حركات غیر منطقی میكنند.
یكی از راهها هم این است كه سعی كنند در ایام انتخابات، سر مردم را به یك چیز دیگری گرم كنند؛ یك حادثهای پیش بیاورند، یك ماجرائی درست كنند؛ یك ماجرای سیاسی، یك ماجرای اقتصادی، یك ماجرای امنیتی. البته این هم جزو نقشههای دشمن است، اما بنده مطمئنم كه ملت ایران بسیار بصیرتر و باهوشتر از این است كه با یك چنین ترفندهای خصمانهی دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهی الهی، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشوری خواهد شد.
نظام جمهوری اسلامی به برکت ایمان شما مردم، به برکت بصیرتی که به فضل الهی در ملت ما وجود دارد، توانسته است به کوری چشم دشمنان، یک کشور با ثبات و استقرار به وجود بیاورد. خود آحاد ملت پشتوانهی این ثبات و استقراری هستند که در کشور وجود دارد؛ و البته متقابلاً بیشترین فایدهی این ثبات و استقراری که در نظام سیاسی کشور هست، متوجه و عاید خود مردم است. یک ملت اگر امنیت داشته باشند، ثبات سیاسی داشته باشند، از آرامش دستگاههای حاکمیت نظام برخوردار باشند، آن ملت فرصت پیدا خواهند کرد که در میدانهای گوناگون، به مسابقهی بزرگ بشری وارد شوند و پیشتاز باشند. امنیت و آرامش برای یک کشور، جزو مهمترین خواستهها و مفیدترین عواید یک ملت است.
در قرآن کریم، خدای متعال در سورهی فتح - که فتح مسلمانان را برای پیغمبر و برای مردم، به صورت یک نعمت بزرگ معرفی میکند - میفرماید: «فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و الزمهم کلمة التّقوی و کانوا احقّ بها و اهلها»؛ به عنوان یک نعمت بزرگ، نزول سکینهی الهی را بر جامعهی اسلامی ذکر میکند. سکینه یعنی آرامش، یعنی اطمینان، یعنی آن طمأنینهای که وجود دارد. یک وقت در میان یک ملتی تلاطم هست، آرامش وجود ندارد؛ همه نسبت به هم بدبین، همه نسبت به یکدیگر ستیزهگر؛ دستگاههای حاکم در مقابل مردم، مردم در مقابل دستگاههای حاکم؛ یک چنین کشوری که دارای امنیت نباشد، نمیتواند نه در علم، نه در اقتصاد، نه در صنعت، نه در عزت ملی، خودش را به پیش و به جلو بکشد؛ اما وقتی استقرار و امنیت و آرامش در یک کشور بود، ملت فرصت پیدا میکند که آمادگیهای خود را، استعدادهای خود را بروز دهد؛ همچنان که شما میبینید علیرغم تهدیدهای دشمنان، تحریمهای دشمنان، خباثتهای دشمنان، ملت ایران و جوانان عزیز ما توانستهاند در میدانهای گوناگون، خود را نشان دهند؛ عظمت خود را، استعداد خود را، آمادگی خود را در زمینههای مختلف به رخ دنیا بکشند؛ این به برکت ثبات است. دشمنان ما بارها کوشش کردند که با شیوههای گوناگون، این ثبات سیاسی را به هم بزنند. در اول انقلاب، با ایجاد درگیریهای قومیتی در شرق و غرب کشور، شمال و جنوب کشور، سعی کردند نگذارند انقلاب اسلامی به آرامش دست پیدا کند و کشور را از تلاطم انقلاب بیرون بیاورد؛ اما موفق نشدند. بعد از آن سعی کردند با تهاجم یک همسایهی دیوانه - صدام به معنای واقعی کلمه، یک انسان وحشی و دیوانه و افسارگسیخته و خطرناک بود - امنیت کشور را به هم بریزند؛ از داخل هم گروهکها کمکش کردند؛ همان گروهکهائی که بعد هم به دامان خود او پناه بردند. دیدید آنچه که آنها خواستند، صد و هشتاد درجه برخلاف میل آنها تمام شد. جنگ تحمیلی، حملهی دشمن، نه فقط ثبات و استقرار کشور را به هم نزد، بلکه اتحاد ملت را بیشتر کرد. ما از علم ترویج میکنیم، از صنعت ترویج میکنیم، از اختراع و نوآوری ترویج میکنیم، هر مبتکری و هر ابتکاری را با احترامِ تمام بر روی چشم مینشانیم - این به جای خود محفوظ - اما همان طور که گفتیم، اصل قضیه جای دیگر است؛ اصل قضیه، درست کردن سبک زندگی است، رفتار اجتماعی است، اخلاق عمومی است، فرهنگ زندگی است. باید در این بخش، ما پیش برویم؛ باید تلاش کنیم. تمدن نوین اسلامی که ما مدعیاش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامی میخواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بینالمللی هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت.
مسئولیت نیروهای مسلح در این منطقه هم مثل همهی مناطق کشور، مسئولیتهای خطیر و تعیینکننده است. در هر کشوری و میان هر ملتی، نیروهای مسلحِ قدرتمند و باانتظام و پرورشیافته، از طرفی مایهی امنیت خاطر آن ملت است، و از طرفی مصونیتساز و امنیتساز در مقابل بیگانگانی است که هوسهای تجاوزکارانهی آنها، آنها را به دستاندازی به این سو و آن سو وادار میکند. وقتی یک ملت پنجههای فولادین و بازوهای قدرتمند خود را در لباس نیروهای مسلح به رخ دیگران کشید، توهّم و خیال دستاندازی نسبت به آن کشور تضعیف میشود و دشمن حساب کار خود را میکند.
خانوادههای عزیزِ رزمندگان ما، چه رزمندگان ارتش، چه سپاه، چه بسیج، چه نیروی انتظامی، چه کارکنان وزارت دفاع - همینهائی که فرماندهی محترم اسم آوردند - و همسران آنها بدانند که به کی دارند کمک میکنند، شریک زندگیشان کیه. شریک زندگی شما جزو کسانی است که در این بنای رفیع و باشکوه، نقشهای حساس دارد؛ نیروهای مسلح اینجورند دیگر. به تعبیر امیرالمؤمنین: «حصون الرعیّة»؛ حصارهای رعیتند، حصارهای ملتند، حصارهای معنوی کشورند. وجود نیروهای مسلح مستقل، آگاه، مبتکر، شجاع، فداکار، بدون اینکه گلولهای هم شلیک بکنند، برای یک کشور امنیتآور است؛ دشمنان را سر جای خودشان مینشاند. یک چنین اهمیتی دارند نیروهای مسلح. شما همسرانِ اینها هستید.
یک نمونه از پیشرفت ملت ایران، غلبهی بر همهی چالشهای سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی در طول این سی و سه سال است. هدف آنها از این چالشها، از بین بردن موجودیت نظام بود؛ موجودیت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همهی این چالشها پیروز شد. در این میدان، یک روز که دنیا دست شرق و غرب بود، ملت ایران بر شرق و غرب پیروز شد؛ امروز که به حسب ظاهر، دنیا در دست غربِ گمراه است، ملت ایران توانسته است بر این غربِ گمراه پیروز شود.
این روزها اشتلم علیه ملت ایران زیاد است؛ میشنوید دیگر، میبینید. این قدرتهای استکباری که در خیلی جاها شکست خوردهاند و سیلی خوردهاند، دلشان میخواهد که با هیاهوئی، خودشان را از تک و تا نیندازند. این هیاهو را دربارهی چه به کار ببرند؟ مسئلهی ایران یک مسئلهی برجسته است؛ لذا در مسئلهی ایران هی هیاهو میکنند؛ مسئلهی تحریم، مسئلهی حقوق بشر و از این حرفهائی که تکرار میکنند. لذا چون جنجالها زیاد است، چون تهدیدهای لفظی و زبانی علیه ملت ایران زیاد است، لذا ملت ایران در این دوره جایگاه حساستری دارد و میتواند بهتر حرف بزند؛ حرف زدن با عمل. میدانید بهترین حرف زدنها، بهترین گفتنها، گفتن با عمل است. ملت میتواند عمل کند. لذاست که امروز هرچه بیشتر پای صندوقها بیایند، برای کشور مفیدتر است؛ هرچه با شور و نشاط و انگیزهی بیشتری بیایند، برای آیندهی کشور مفیدتر است، برای آبروی کشور بهتر است، برای حفظ امنیت و مصونیت کشور مفیدتر است. اهمیت این دوره به این خاطر است. انشاءاللَّه همهتان موفق باشید. زنده باشید.
یک کشور اگر بخواهد عزت خود را، هویت خود را، منافع خود را، امنیت خود را به دست بیاورد، احتیاج دارد به ابتکار، به کار. با نشستن، با خوابیدن، با غفلت از اطراف، نمیشود به اهداف عالی دست پیدا کرد.
مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعی میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانی؟ کدام بحران؟ کشورِ آرام، ملتِ قوی، بانشاط؛ این همه کار از سوی دستگاههای گوناگون، از سوی آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد. به توفیق پروردگار، امنیت کامل برقرار است. دستگاهها با همدیگر همکاری داشته باشند. اگر همکاری بکنند، کارها خیلی بهتر هم خواهد شد. دشمن این را نمیخواهد.
نیروهای مسلح این امتیاز را در بین همهی خدمتگزاران اسلام و کشور دارا هستند که اولاً حافظ امنیتند. اگر امنیت از یک کشوری، از یک ملتی سلب شود، راه همهی پیشرفتها به روی او بسته خواهد شد. امنیت، بستر و فضای اساسی و لازم و حیاتی برای همهی کارهاست. علم، پیشرفت، تکنولوژی، ثروت و معنویت در سایهی امنیت حاصل خواهد شد. نیروهای مسلح نظام جمهوری اسلامی ایران، حافظان امنیتند؛ وظیفهی خود را حفظ امنیت مرزهای کشور و فضای عمومی کشور میدانند؛ و این امتیاز بزرگی است.
مردم عزیز ما در همه جای کشور بدانند که حوادث کشور ما در این کشورها بشدت دارای تأثیر است. آنها به کشور ما نگاه میکنند؛ اگر ما دارای پیشرفت باشیم، دارای امنیت باشیم، مشارکت عمومی داشته باشیم، اعتماد به نفس ملی داشته باشیم، وحدت ملی داشته باشیم، اینها راه را در این جهت انتخاب خواهند کرد؛ اما اگر خدای نکرده ما ناامنی داشته باشیم، ضعف داشته باشیم، رکود داشته باشیم، تفرقه داشته باشیم - همین چیزهائی که دشمن میخواهد ما داشته باشیم - این آنها را مأیوس خواهد کرد، نشاط آنها را از بین خواهد برد. لذا ما یک مسئولیت مهمی در این زمینه داریم، که بایستی خودمان را - که ملت ایران به عنوان الگو شناخته شده است - جوری پیش ببریم که برای این ملتها دارای ارزش باشد؛ نشاط ایجاد کند، آنها را به آیندهشان امیدوار کند.
اهمیت نیروی انتظامی را باید در اهمیت امنیت اجتماعی دانست. هر اندازه که امنیت برای یک ملت و یک کشور مهم است، به همان اندازه باید به حافظان امنیت - که یک مظهر برجستهی آن، نیروی انتظامی است - اهمیت داد. کارتان کار مهمی است. امنیت در یک کشور - چه امنیت اجتماعی و مدنی، چه امنیت روانی و اخلاقی - یکی از پایهها و ارکان اصلی پیشرفت و قوام و سربلندی کشور است. بدترین بلائی که میتوان بر سر یک ملتِ رو به رشد و پیشرفت وارد آورد، سلب امنیت است. وقتی امنیت وجود نداشت، فکر منتظم و به دنبال آن، عمل منتظم هم وجود نخواهد داشت و پیشرفت میسر نخواهد شد. علاوهی بر اینها، امنیت یک نیاز اساسی برای انسانهاست. «الّذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف»؛ به عنوان دو نعمت بزرگ الهی، خدای متعال این را به رخ مخاطبان این آیهی شریفه میکشد: نجات از گرسنگی و نجات از ناامنی. اینها اهمیت امنیت را نشان میدهد.
علاوهی بر اینها، در مواجههی میان نیروی اهریمنیِ استکبار بینالمللی - که امروز خطر بزرگی برای ملتهای مستقل است - یکی از کارهائی که آنها به طور دقیق دنبال میکنند، ایجاد ناامنی است؛ چه ناامنی اجتماعی، چه ناامنی اخلاقی و معنوی و روحی. ثابت شده است که ترویج مواد مخدر به دنبال طراحیهای پشت صحنهای است که سیاستگذاران استکبار نسبت به کشورهای مبغوضِ خودشان انجام میدهند. عیناً همین مسئله در ترویج بیبندوباری، در سست کردن ایمانها، سست کردن پایههای اخلاقی در یک جامعه وجود دارد. اینها همه، اهمیت پاسداری از امنیت را بیشتر میکند. شما این تکلیف بزرگ را بر دوش گرفتید، دارید وارد این میدان میشوید؛ این را قدر بدانید. امروز آن کسانی که در قالب نیروی انتظامی سعی میکنند آرامش را، امنیت را، آسایش خیال را برای آحاد شهروندان کشورمان فراهم کنند، در حقیقت به معنای واقعی کلمه، مجاهدان فیسبیلاللَّه هستند؛ این بسیار باارزش است. لازمهی این سِمت مهم و این عنوان بزرگ این است که هرچه میتوانید، کار را از آسیبهائی که ممکن است در آن و بر آن وارد شود، مبرا کنید. تأکید همیشهی ما در خطاب به نیروی انتظامی این بوده و همین هم هست. نیروی انتظامی، هم مظهر اقتدار نظام و نظمی است که میخواهد امنیت کشور را حفظ کند و تأمین کند و از آن پاسداری کند، هم مظهر مهربانی و دلسوزی و روحیهی رأفت و رحمت نظام نسبت به آحاد مردم است. این دو تا در کنار هم و توأم با یکدیگر باید مورد توجه قرار بگیرد. در آموزشها، در دورههای گوناگونی که برای کارآموزی بخشهای مختلف تشکیل میشود، این را بایستی به آحاد نیروی انتظامی تعلیم داد، تا جزو فرهنگ قطعی نیروی انتظامی بشود. انتخابات همیشه در کشور ما تا حدودی یک حادثهی چالشبرانگیز است. اگرچه در مقایسهی با انتخاباتهائی که در بعضی از کشورهای دنیا - چه کشورهای به اصطلاح پیشرفته، و چه بعضی از کشورهای دیگر - برگزار میشود، که تویشان چه خباثتها، چه خیانتها، چه درگیریها، حتّی چه کشت و کشتارها اتفاق میافتد، بحمدالله این حوادث در کشور ما نیست، اما بالاخره یک چالشی است؛ مردم را متوجه میکند. مراقب باشید این چالش به امنیت کشور صدمه نزند. انتخابات که مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالاری دینی است، باید پشتوانهی امنیت ما باشد. نباید اجازه داد که این چیزی که ذخیرهی امنیت است، پشتوانهی امنیت است، به امنیت ما صدمه وارد کند.
دیدید، حس کردید، از نزدیک لمس کردید آن وقتی را که دشمنان میخواهند از انتخابات علیه امنیت کشور سوء استفاده کنند. باید همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سیاسی، کسانی که میتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند یک نعمت الهی پاسداری کنند. امسال ما در آخر سال، انتخابات را داریم. انتخابات همیشه در کشور ما تا حدودی یک حادثهی چالشبرانگیز است. اگرچه در مقایسهی با انتخاباتهائی که در بعضی از کشورهای دنیا - چه کشورهای به اصطلاح پیشرفته، و چه بعضی از کشورهای دیگر - برگزار میشود، که تویشان چه خباثتها، چه خیانتها، چه درگیریها، حتّی چه کشت و کشتارها اتفاق میافتد، بحمدالله این حوادث در کشور ما نیست، اما بالاخره یک چالشی است؛ مردم را متوجه میکند. مراقب باشید این چالش به امنیت کشور صدمه نزند. انتخابات که مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالاری دینی است، باید پشتوانهی امنیت ما باشد. نباید اجازه داد که این چیزی که ذخیرهی امنیت است، پشتوانهی امنیت است، به امنیت ما صدمه وارد کند. دیدید، حس کردید، از نزدیک لمس کردید آن وقتی را که دشمنان میخواهند از انتخابات علیه امنیت کشور سوء استفاده کنند. باید همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سیاسی، کسانی که میتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند یک نعمت الهی پاسداری کنند. البته ما حرفهای گوناگونی دربارهی انتخابات داریم که در زمان خود به مردم عرض خواهیم کرد.
روز قدس پشتوانهی امنیت کشور ما هم هست. این را همهی آحاد مردم عزیز ما بدانند؛ هر یک نفری که روز قدس توی خیابان میآید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند. روز قدس روز بزرگی است، روز مهمی است. انشاءاللَّه امسال، هم در کشور ما و هم در کشورهای اسلامی دیگر، این روز، باعظمتتر از همیشه برگزار خواهد شد.
به برکت اعتمادی که مردم به مسئولان کشور از خودشان نشان دادند، به برکت امنیتی که با حضور مردم در سرتاسر کشور برقرار است، مسئولین توانستهاند خدمترسانی را گسترش بدهند و کارهای بزرگی انجام دهند؛ کارهای زیربنائی عظیمی در کشور انجام بگیرد، که شرط لازم برای پیشرفت هر کشوری، همین کارهای زیربنائی است که امروز دارد یکی پس از دیگری انجام میگیرد؛ مردم دارند این را میبینند و انشاءاللَّه ثمراتش را در کوتاهمدت و بلندمدت خواهند دید. به برکت همین امنیتی که با حضور مردم به وجود آمده است، توطئههای امنیتی دشمنان خنثی میشود، توطئههای تبلیغاتی دشمنان خنثی میشود.
یك نمونه از پیشرفت ملت ایران، غلبهی بر همهی چالشهای سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی در طول این سی و سه سال است. هدف آنها از این چالشها، از بین بردن موجودیت نظام بود؛ موجودیت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همهی این چالشها پیروز شد. در این میدان، یك روز كه دنیا دست شرق و غرب بود، ملت ایران بر شرق و غرب پیروز شد؛ امروز كه به حسب ظاهر، دنیا در دست غربِ گمراه است، ملت ایران توانسته است بر این غربِ گمراه پیروز شود.
سیاستهای کلی نظام در امور «امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات و :
1- ایجاد نظام جامع و فراگیر در سطح ملی و سازوکار مناسب برای امنسازی ساختارهای حیاتی و حساس و مهم در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، و ارتقاء مداوم امنیت شبکه های الکترونیکی و سامانه های اطلاعاتی و ارتباطی در کشور به منظور: - استمرار خدمات عمومی. - پایداری زیرساخت های ملی. - صیانت از اسرار کشور. - حفظ فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی و ارزشهای اخلاقی. - حراست از حریم خصوصی و آزادیهای مشروع و سرمایههای مادی و معنوی. 2- توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات با رعایت ملاحظات امنیتی. 3- ارتقاء سطح دانش و ظرفیتهای علمی، پژوهشی، آموزشی و صنعتی کشور برای تولید علم و فناوری مربوط به امنیت فضای اطلاعاتی و ارتباطی (افتا). 4- تکیه بر فناوری بومی و توانمندیهای تخصصی داخلی در توسعه زیرساختهای علمی و فنی امنیت شبکههای الکترونیکی و سامانههای اطلاعاتی و ارتباطی. 5- پایش، پیشگیری، دفاع و ارتقاء توان بازدارندگی در مقابل هرگونه تهدید در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات. 6- تعامل موثر و سازنده منطقهای و جهانی و همکاری و سرمایهگذاری مشترک در حوزههای دانش، فناوری و امور مربوط به امنیت شبکههای الکترونیکی و سامانههای اطلاعاتی و ارتباطی با حفظ منافع و امنیت ملی. 7- تعیین نهاد متولی و هماهنگکننده زیر نظر دولت به منظور هدایت، نظارت و تدوین استانداردهای لازم برای حفظ و توسعه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات و ارتباطات و تهیه پیشنویس قوانین مورد نیاز. 8- فرهنگسازی، آموزش و افزایش آگاهی و مهارتهای عمومی در حوزه افتا. 9- رعایت موازین شرعی و مقررات قانونی مربوط به حفظ حقوق فردی و اجتماعی در اجرای این سیاستها. به منظور ترویج و تحکیم فرهنگ پایداری و ایثار و جهاد در کشور و تکریم و پاسداری از حق ایثارگران اعم از شهیدان، جانبازان، آزادگان و رزمندگان و خانوادههای آنان و سهمی که در عزت، امنیت و اقتدار ملی و نظام اسلامی دارند، سیاستهای کلی نظام در این امور به شرح ذیل تعیین می گردد:
1- اعتلاء، ترویج و تحکیم فرهنگ ایثار، جهاد، شهادت و تفکر بسیجی در جامعه و نهادینه ساختن آن در اندیشه، باور، منش و رفتار مردم و مسئولان و مقابله با عوامل بازدارنده و تضعیف کننده آن. 2- تعظیم و تکریم ایثارگران و پاسداری از منزلت و حق عظیم آنان بر مردم و کشور و تبیین نقش برجسته آنان در انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و دفاع مقدس و امنیت ملی. جمهوری اسلامی باذناللهتعالی اجازه نخواهد داد که اَیادی استکبار جهانی زیر نام وهابیت و امثال آن، میان برادران مسلمان اختلافافکنی کنند. دستگاههای مسئول حکومتی موظفند در هریک از قوای سهگانه برابر مسئولیتهای خود با این دشمنان امنیّت و وحدت کشور با قاطعیت و جدیّت مقابله کنند و فتنهگران را به سزای اَعمال خود برسانند. مردم مؤمن و پاکنهاد نیز باید آرامش و بصیرت خود را حفظ کنند و با پرهیز از هر نوع حرکت بیرویّه، مأموران و مسئولان کشور را در انجام وظائف خود یاری رسانند.
در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگیری مصلحت نیست؛ این چیزی است که دشمن میخواهد. دشمن میخواهد جامعه آرام نباشد. امنیت، مهم است. دشمنان امنیتِ مردم دوست دارند که مردم در ناامنی زندگی کنند، ناراحت بشوند، کلافه بشوند، عصبانی بشوند؛ ما این را نمیخواهیم. ما میخواهیم مردم زندگیشان، زندگی آرامی باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقیق خودش را بکند؛ صنعتگر، کشاورز، بازرگان، بتوانند همه کارشان را انجام بدهند. محیط دانشگاه هم باید محیط امنی باشد؛ جوانهای مردم توی این مجموعهی دانشگاه جمعند، مردم میخواهند جوانهاشان در محیط امنی باشند. این کسانی که محیط دانشگاه را با این اغتشاشگری ناامن میکنند، با مردم مواجهاند، با مردم طرفند. البته دستگاههای قانونی هم وظائفی دارند؛ باید به این وظائف عمل کنند.
این منطقه، منطقهی حساسی است. حالا در این منطقهی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همهی خواستههای استکباری و دستگاههای کمپانیها و شبکههای عظیم اقتصادیِ مفسد فیالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهی عظیمتری است که شامل اینهاست؛ شبکهی صهیونیستی هست، شبکهی تجار اساسیِ بینالمللی هست، مراکز پولیِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها میآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقهی خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطهای برسانید که امکان آسیب پذیریاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرمافزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
نظام اسلامی با اخلالگران در امنیت مردم طبعاً برخورد میکند. این، وظیفهی نظام است. نظام اسلامی اجازه نمیدهد که کسانی دستخوش فریب و توطئهی دشمن بشوند، زندگی مردم را خراب کنند، آسایش مردم را به هم بزنند، جوانهای مردم را تهدید کنند. فرزندان این کشور عزیزند؛ همه عزیزند. نظام این اجازه را نخواهد داد؛ اما این را هم باید همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بکنیم. دوست را به خاطر یک خطا به جای دشمن بگیریم و از آن طرف یک عدهای هم دشمن خونی و معاند را دوست فرض کنند، به حرف او گوش کنند، توجه بدهند. در داخل کشور هم عوامل این عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخریب خیابانی شروع شد؛ خط تخریب، خط آتشسوزی، اموال عمومی را آتش بزنند، حریم کسب و کار مردم را ناامن کنند، شیشههای دکان مردم را بشکنند، اموال بعضی از مغازهها را به غارت ببرند، امنیت مردم را از جانشان و مالشان سلب کنند؛ امنیت مردم مورد تطاول اینها قرار گرفت. این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، این مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دستنشاندگان سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیست است. این کاری که در داخل، ناشیانه از بعضی سر زد، اینها را به طمع انداخت، خیال کردند ایران هم گرجستان است (!) یک سرمایهدار صهیونیست آمریکائی چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانهها و در بعضی از مطبوعات نقل شد، گفت من ده میلیون دلار خرج کردم، در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم؛ حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم. احمقها خیال کردند جمهوری اسلامی، ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست. ایران را با کجا مقایسه میکنید؟! مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناختند.
انتخابات 22خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازهئی در سلسلهی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشارکت بیشاز هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیستوچهار میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یک جشن واقعی است که به حول و قوهی الهی، خواهد توانست پیشرفت و اعتلای کشور و امنیت ملی و شور و نشاط پایدار را تضمین کند. دیروز شما توانستید ثابت کنید که ایران به برکت شعارها و ارزشهای انقلاب اسلامی، در برابر تهاجم سیاسی و روانی از چنان مصونیت و صلابتی برخوردار است که با گذشت سیسال از آغاز مردمسالاری دینی در این کشور، از همیشه تازه نفستر و سرزِندهتر در صحنه حاضر گشته و دوستان و دشمنان را به ادامهی راه روشن خود مطمئن میسازد.
وظیفهی خود میدانم از همهی کسانی که در خلق این حادثهی بزرگ نقش آفریدند صمیمانه سپاسگزاری کنم: از نامزدهای محترم که با مطرح ساختن نقطهنظرهای سیاسی و اقتصادی و با سخن و رفتار خود، دارندگان سلایق گوناگون اجتماعی و سیاسی را به صحنه آوردند، از نخبگان و برگزیدگانی که مخاطبان خود را به حضور در این آزمون بزرگ دعوت کردند؛ از مراجع عظام و علمای اعلام و فرزانگان دانشگاهی و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی؛ از رسانهی ملی و مدیران و طراحان و مجریان و هنرمندان صداوسیما که نوآوریهای تحسینبرانگیز آنان نقش تعیینکنندهئی در این حادثهی فراموشنشدنی داشت؛ از وزارت کشور و شورای محترم نگهبان که با اخلاص و امانتداری کامل به وظیفهی خطیر خود صادقانه و سختکوشانه عمل کردند؛ از نیروی انتظامی و دیگر دستگاههای حافظ امنیت، که فضای سالم و باز و آرام را برای مردم تأمین نمودند، و سرانجام و بیشاز همه، از یکایک رأیدهندگان که برای خود و کشورشان آبرو و ثبات و امنیت فراهم آوردند..
برادر بسیجی یا پاسدار در هر نقطهای، در هر استانی، در چشم مردم با یک عظمتی مورد توجه قرار میگیرد؛ مردم در سایهی امنیت او احساس امنیت میکنند. جوان پیشمرگ مسلمان کرد در این نقطه و بخصوص در مناطق نزدیک مرز، در حالی که خود حافظ امنیت کوچه و بازار و شهر و بیابان بود، دشمنان از او انتقام میگرفتند؛ گروههای مسلح مزدور دشمن به انتقام رشادتهای این جوانان، حتّی گاهی خانوادههای آنها را از دم تیغ بیرحمانهی جنایت خودشان گذراندند، اما این مردان شجاع در مقابل این مشکلات ایستادند، صبر کردند؛ لذاست که من از صمیم قلب معتقدم که جوانان دلاور پیشمرگان مسلمان کرد، در شمار اول و در صف مقدم دلاوران این کشور قرار دارند.
چون دشمن میداند که شرط سرمایهگذاری و ایجاد ثروت، امنیت است و نمیخواهند سرمایهگذاری و ایجاد ثروت در این منطقه انجام بگیرد، لذا سعی خواهند کرد با امنیت مقابله کنند. سعی میکنند امنیت را به هم بزنند. البته این را هم با اطمینان کامل به شما بگویم که نیروهای مؤمن و وفادار جمهوری اسلامی به کمک همین مردم و همین جوانها با عوامل ناامنی بشدت برخورد خواهند کرد و هرگونه مجال ناامنی را به لطف الهی از آنها خواهند گرفت.
آنچه من به شما امروز توصیه میکنم - اگرچه میبینم که بحمداللَّه هوشیاری شما آنچنان هست که شاید به این توصیهها نیاز هم نباشد، اما تأکید میکنم - مسئلهی امروز این منطقه، مسئلهی امنیت است. شماها توانستهاید حافظ امنیت باشید؛ این توان را باید در خودتان تقویت کنید؛ این مسئولیت سنگین را بر دوش خودتان همیشه احساس کنید. و من میگویم این احساس مسئولیت را به فرزندان و جوانانتان منتقل کنید. این کشور و این ملت باید این حرکت را ادامه دهد؛ دشمنیها استمرار خواهد داشت. باید روزبهروز هشیارتر شویم. البته دشمن با همهی توش و توان خود به میدان آمد، کاری از پیش نبرد، بعد از این هم به فضل الهی و به اذن الهی، دشمن کاری نخواهد کرد و نخواهد توانست بکند؛ اما این در صورتی است که ما هوشیار باشیم؛ ما بیدار باشیم. اگر دچار غفلت شدیم، اگر سرگرم مسائل کوچک شدیم، اگر در کنار مسائل روزمرهی خود از مسئلهی اصلی که حفظ کیان این ملت و حفظ کیان این نظام مقدس است، غافل شدیم، دشمن ممکن است ضربه بزند. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه فرمود: «و من نام لمینم عنه»؛ اگر شما در سنگر خوابت ببرد، معناش این نیست که دشمن تو هم در سنگر خوابش برده. ممکن است او بیدار باشد و از خواب و غفلت تو استفاده کند.
امروز ما اطلاع داریم دشمنان نظام جمهوری اسلامی در پشت مرزهای ما در حال توطئهاند. ما میدانیم کردها در آن سوی مرز هم خودشان را ایرانی میدانند. ما میدانیم در بین برادران کرد ما در آن سوی مرز هم، دوستان نظام اسلامی و انقلاب اسلامی کم نیستند؛ شاید بشود گفت اکثریتند. جوانان مؤمن ما در دوران جنگ تحمیلی از توان و هوشیاری برادران کرد ما در آن سوی مرز بهرههای فراوان بردند. امروز هم که آنها میآیند به ایران - مسافرت میکنند و همیشه گفتگو میکنند - از عظمت قیام ایرانی و اعتمادی که آنها همیشه داشتند، یاد میکنند. این را ما میدانیم؛ اما معنای این سخن این نیست که دشمن از نفوذ، از توطئه، از رخنه غافل باشد. آنجا مشغول کارند، مشغول تلاشند؛ با توطئه، با ایجاد اختلاف، با به کار گرفتن شیوههای نامردانه، سعیشان این است که هر وقت توانستند، ضربه بزنند. این هوشیاری میطلبد. این هوشیاری و آمادگی که من با شما مطرح میکنم، صرفاً آمادگی نظامی نیست؛ آمادگی روحی. دشمن ممکن است از لحاظ نظامی هم نتواند کار کند، امیدی هم نداشته باشد، اما از لحاظ فرهنگی، از لحاظ سیاسی، از لحاظ امنیتی، از جاسوسپروری، از رخنه در اعتقادات و ایمان راسخ مردان و زنان مؤمن این مرز و بوم ممکن است بخواهد وسیلهای برای رسیدن به اهداف شوم خودش پیدا کند. این، امنیت ما را تهدید میکند. امنیت در کشور و در هر منطقه، اساس پیشرفت است. برخی از فرصتهای کار در این استان و استانهای همجوار - در مناطق غرب و شمال غرب کشور - به خاطر ناامنیای که عوامل و ایادی مزدور دشمن در طول سالهای اول بر این منطقه حاکم کردند، از دست رفت. درست است که مردم کرد جانانه دفاع کردند، لیکن این نیروئی که صرف دفاع نظامی در این منطقه شد، میتوانست صرف تلاش عمرانی شود. اگر این میبود، منطقه امروز جلوتر از این بود که هست. البته کار، زیاد شده. این را ما هم میدانیم، مردم منطقه هم که از نزدیک شاهد هستند و میدانند؛ لیکن آنچه که باید انجام بگیرد و آنچه که میتوانست انجام بگیرد، خیلی بیشتر از حجم کاری بود که تا امروز انجام گرفته. بعد از این هم همین جور است؛ هرچه امنیت بیشتر باشد، امکان کار، امکان تولید، امکان عمران، امکان پیشرفت، امکان ارائهی خدمات بیشتر خواهد بود. این منطقه شایستهی بیش از اینهاست. امکان طبیعیِ این منطقه، منابع غنی و عظیمی که در این منطقه هست - هم منابع طبیعی، هم منابع انسانی - خیلی ارزشمند است. این عشایر عزیز - در این منطقه هم همین جور است، در جاهای دیگر هم ما همین را بِعینه مشاهده کردیم - مرکز استعدادهای درخشانند؛ استعدادهای برجسته. این جوانهای شما استعدادهائی هستند که انسان میتواند امیدوار باشد که کشور به این استعدادها در آینده ببالد و افتخار کند. این استعدادها باید شکوفا شود. توسعهی خدمات، توسعهی کارهای آموزشی، توسعهی سواد و معلومات در بین آحاد مردم، در بین عشایر، در شهرهای گوناگون، این امکان را برای آیندهی این منطقه در اختیار ما و شما قرار میدهد. اگر نیروهای مسلح در جوامع مختلف و در طول تاریخ برای دفاع از قدرتها و قدرتمندها شکل میگرفتند، اما در نظام اسلامی، نیروی مسلح در خدمت امنیت مردم و دارای مأموریت آرامش بخشیدن به زندگی عمومی مردم است. فلسفهی نیروهای مسلح این است که مردم در سایهی این نیروها احساس امنیت کنند. این وظیفه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بحمداللَّه بروشنی خود را نشان داد. آنچه را که در این منطقه، در این استان، در غرب کشور، در نقاط دیگری از این قبیل، نیروهای مسلح از خود نشان دادند، تبلور حقیقی و واقعی فلسفهی نیروهای مسلح بود.
امروز هم همین است. من به همهی شما برادران عزیز، جوانان رشید که در این میدان حضور دارید؛ چه بسیجیان دلاوری که بومیِ این منطقه هستند، چه نیروهای ارتش، چه نیروهای سپاه، چه نیروی انتظامی، این را با قاطعیت میگویم: نظام اسلامی، نیروی مسلح را در خدمت امنیت مردم میخواهد. هر تلاش شما برای تکامل علمی، برای تکامل در آموزشهای نظامی، برای بالا بردن قدرت رزمی، برای تأمین حضور سریع و فوری، یک حسنه است، یک اقدام خداپسند است؛ قصد قربت میتوانید بکنید. و این بسیار امتیاز بزرگی است برای جوانان فداکار ما، نیروهای مسلح ما، فرماندهان ما. مقصود ما از پیشرفت چیست؟ پیشرفت در یک جهتِ محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همهی ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملی، پیشرفت در دانش و فناوری، پیشرفت در اقتدار ملی و عزت بین المللی، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور - هم امنیت اجتماعی، هم امنیت اخلاقی برای مردم .
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر سعید جلیلی در اجرای اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جنابعالی را به نمایندگی خود در شورای عالی امنیت ملی برای مدت سه سال منصوب میکنم. انتظار میرود که با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، بتوانید با شرکت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمر با اینجانب، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی کمک نمایید. بر خود لازم میدانم از زحمات ارزشمند جناب آقای دکتر لاریجانی در طول سالیان متمادی نمایندگی رهبری در شورای مذکور قدردانی نمایم. امروز قوای ثلاثه و مسئولان گوناگون کشور - اعم از نظامی و غیر نظامی و سیاسی و اجتماعی و خدماتی - باید دستورالعمل کار خود را همین وصیتنامهی امام و راهنمائیهای امام قرار بدهند. عزت ملت ایران، امنیت پایدار ملت ایران، رشد و توسعهی مادی ملت ایران، اعتلای معنوی و اخلاقی ملت ایران، در گرو عمل کردن به این توصیههاست.
شما جوانها در درجهی اول به این نکته توجه داشته باشید که بنا به گفتهی امام سجاد (علیهالسّلام)، نیروی مسلح، دژ امنیت ملی است. این دژ، اگر قدرتمندانه - چه از لحاظ تجهیزات و چه از لحاظ روحیه - خود را سربلند و استوار بدارد، ملت احساس امنیت و آرامش خواهد کرد. بدون امنیت، هیچ لذتی در زندگی جوامع بشری حتی پیشرفته، وجود نخواهد داشت. امنیت مایهی آرامش روانی است و نیروهای مسلح اگر دلیرانه، فداکارانه، هوشمندانه وظیفه و نقش خود را بدانند و در جائی که جایگاه واقعی آنهاست، خود را قرار دهند، میتوانند این امنیت و این نیاز را تأمین کنند. وجود نیروهای مسلح و مطالبهی تقویت نیروهای مسلح در هیچ کشوری، فی نفسه به معنای جنگطلبی نیست.
ما به موازات پیشرفتهای گوناگون علمی و سیاسی و افتخارات و عزت ملی که بحمداللَّه به برکت مواضع انقلاب، ملت ما به دست آورده - در سطح منطقه و در سطح جهانی - به احساس امنیت عمومی در جامعه نیازمندیم. یک ملت مثل یک فردی است که موفقیت او، حسادتها را بر میانگیزد. آن کسی که یک موفقیتی پیدا میکند، ضمن اینکه خدا را شکر میگوید، باید مراقب حسادتها باشد. ملت هم همینجور است. کسانی هستند، بدخواهانی هستند که علاوهی بر مسئلهی حسادت، از پیشرفت ملت ایران ناراحتند؛ برای خاطر اینکه منافعی که برای خودشان در این منطقه تعریف کردند، با پیشرفت ملتها - پیشرفتهای علمی و سیاسی - سازگار نیست. خوب، اینجور عناصر، این دشمنان، این حسودان، این بدخواهان و بددلان بیکار نمیمانند. و از جملهی نقطههای آسیب برای هر کشور و ملتی، مسئلهی امنیت است؛ شما باید خیلی بهوش باشید. راهها بحمداللَّه کوبیده شده، هموار شده؛ میتوانید پیش بروید.
در کار ایجاد امنیت و دادن احساس امنیت به آحاد مردم، جنبههای سیاسی و جناحی و گرایشهای گوناگون و اختلاف مذهب و اختلاف قومیت و اینها، هیچ تأثیری نباید بگذارد. امنیت در جامعه مال همه است. تنها کسی باید احساس ناامنی بکند که در صدد است امنیت مردم را متزلزل کند و بر آن آسیب وارد کند. فقط او باید احساس ناامنی کند از ناحیهی شما؛ والّا همهی آحاد ملت با هر مذهبی، با هر دینی، با هر گرایش سیاسیای، با هر سلیقهای فرق نمیکند؛ همه یکسانند در برابر وظیفهی بزرگی که بر دوش شماست، که ایجاد امنیت است.
یک ملت برای اینکه قلههای کمال مادی و معنوی و قلههای عزت و شرافت را فتح کند، به امنیت و به آسودهخیالی از تهاجم دشمنان احتیاج دارد. بدون احساس امنیت و بدون حضور آرامش و اطمینان، در هیچ کشوری نه علم میتواند پیشرفت کند، نه مقامات معنوی و اخلاقی ملتها میتواند به آن نقطهی مطلوب برسد. دنیا و آخرت را با امنیت میتوان تأمین کرد. امنیت را چه تأمین میکند؟ در دنیائی که انگیزههای قدرتطلبانه هست، انسانهای شیطانصفت هستند، جهانخورانِ دنبال جهانگشائی در گوشه و کنار آن هستند، ملتها چگونه میتوانند امنیت خود را به دست بیاورند و حفظ کنند؟ این سهم نیروهای مسلح است.
در هر کشوری نیروهای مسلحند که با اقتدار خود، با هوشیاری و آمادگی خود، با پیمان عمیقی که با ملت در دل و زبان خود میبندند و خود را در مقابل خدا و وجدان خود متعهد میکنند، همان باروهای مستحکم را به وجود میآورند. این مخصوص امروز نیست؛ در همیشهی دنیا کانونهای ناامنساز در دنیا وجود داشتهاند و ملتهائی توانستهاند خودشان را حفظ کنند که این هوشیاری در آنها وجود داشته باشد. البته نیروهای مسلح، تنها وارد این عرصه نمیتوانند بشوند؛ ملت باید بهوش باشد، آحاد ملت باید این احساس مسئولیت را در مقابل امنیت ملی در همهی وجود خودشان حس کنند. نیروهای مسلح بازوهای توانا و نیرومند چنین ملتی هستند. امروز به حول و قوهی الهی ملت ما از چنین احساسی برخوردار است و من نیروهای مسلح توانا و سرافراز خودمان را میبینم که متناسب با همین احساس شکوهمند ملی شکل گرفتهاند. حرکت علمی برای کشور ما یک ضرورت مضاعف است؛ یک نیاز مضاعف و مؤکد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یک ملت است - که مختصراً توضیح خواهم داد - مضاعف و مؤکد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه، در طول صد سال از بهترین زمانها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار که نهضت علمی و نهضت صنعتی دنیا اوج گرفته و شکوفا شده بود - از اواسط نیمهی دوم قرن نوزدهم - و علم در شکل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابی به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز - تقریباً صد سال یا بیشتر - که وقت بیداری و هوشیاری ما بود، این وظیفهی بزرگ، وظیفهی رشددادن علمی کشور، به دلائل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از: حاکمیت استبداد، حاکمیت طاغوتها، حاکمیت سلاطین دست نشانده، ضعیف و زبون. ما وارث این عقبماندگی هستیم. لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس، یک نیاز است و این نیاز مؤکد و مضاعف است.
در این زمینه که علم نیاز است، شماها میدانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم که حقیقتاً کشوری که دستش از علم تهی است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگی بشر و جریان امور زندگی این است. علم، عزت میبخشد. جملهای در نهجالبلاغه هست که خیلی جملهی پرمغزی است. میفرماید: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» یعنی اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، میتواند تحکم کند؛ میتواند غلبه پیدا کند؛ هر کسی که این اقتدار را به دست نیاورد، «صیل علیه»؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا میکنند؛ به او تحکم میکنند. ما میخواهیم علم در خدمت انسانیت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح و امنیت باشد. ما اینجور علمی میخواهیم. اسلام به ما این علم را توصیه میکند.
آن روزی که کشورهای اسلامی و بخصوص کشور ایران اسلامی ما از لحاظ علم سرآمد بود، آن روز ما هیچ کشوری را استعمار نکردیم، تو سر هیچ ملتی نزدیم، به هیچ ملتی زور نگفتیم. اسلام علم را با ایمان، با کتاب و سنت، با تهذیب اخلاقی، با اخلاق و معنویت میخواهد. چقدر من از این جملهی مناجات شریف شعبانیه که این دختر خانم در سخنرانیشان خواندند، لذت بردم: «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانا یرفع الیک ذکره» یا «صدقه و نظرا یقرّبه منک حقّه»؛ خدایا دلی به من بده که شوق و عشق، آن را به تو نزدیک کند. عالم مسلمان این را میخواهد؛ نزدیکی به خدا، معنویت، اخلاص، صفا. و این است که آن وقت این علم، این ذخیرهی عظیم، این حربهی بزرگ در خدمت دفاع از انسانیت به کار میافتد؛ در خدمت امنیت انسانها، عدالت بین انسانها، صلح و صفای انسانها و جوامع بشری به کار میافتد. ما این را میخواهیم. این را برای خودتان هدف قرار بدهید. تزکیهی اخلاقی برای یک کشور، یک امر ضروری است؛ مهرورزی انسانها با یکدیگر، انصاف انسانها نسبت به یکدیگر، رعایت حال انسانهای دیگر در برنامهریزی زندگی انسان، رحم و مروت بین افراد بشر، چیزهائی است که زندگی بشر را آرامش میبخشد. اگر ملاحظه میکنیم که دنیا امروز بیش از گذشته در آتش ناامنیها میسوزد - ناامنی، امروز بزرگترین بلای بشر یا لااقل یکی از بزرگترین بلایای بشری است؛ انسانها در درون خانوادهشان امنیت ندارند؛ در محیط زندگی اجتماعی امنیت ندارند؛ در میان کشور و میهن خودشان امنیت ندارند - این ناامنی ناشی از سوء سیاستها، ناشی از قدرتطلبیها، ناشی از بیاخلاقیها، ناشی از دوری انسانها از تزکیه است. و اسلام ما را به تزکیه دعوت میکند و این یک قلم بسیار عمده از تعالیم اسلام است. «یتلوا علیکم ایاتنا و یزکیکم و یعلّمکم الکتاب و الحکمة»؛ آیات الهی را تلاوت میکند و آنها را تزکیه میکند؛ آنها را تعلیم میدهد.
و عدالت. استقرار عدالت، دستور همهی انبیاء الهی است، که فرمود ارسال رسل و فرستادن کتابها و این همه تلاشی که انبیاء و پیروان انبیاء انجام دادند، برای این است که: «لیقوم النّاس بالقسط»؛ زندگی مردم، زندگی همراه با قسط باشد. برادران و خواهران عزیز! آرزوی ما در مبارزات اسلامی، تشکیل جامعهای بوده است که با این خصوصیات امتیاز داشته باشد. انقلاب اسلامی برای قدرتطلبی یک گروه یا یک حزب یا یک جمعیت به وجود نیامد. انقلاب اسلامی را مردم مسلمان ایران به راه انداختند؛ هدف از این انقلاب هم تشکیل جامعهی اسلامی است و معیارها و شاخصهای عمدهی جامعهی اسلامی هم اینهاست: جامعهی برخوردار از علم، برخوردار از اخلاق و برخوردار از عدالت. همه باید برای این تلاش کنند. اصولی که به آن پایبندیم، اینهاست. ارزشهائی که جامعهی اسلامی برای آنها تشکیل شده است، اینهاست. آن چیزی هم که میتواند زندگی مادی ما را، رفاه ما را، عزت سیاسی و بینالمللی ما را، امنیت ما را به طور کامل تأمین کند، اینهاست. دادن امنیت به مردم یک پایهی مهمش روی دوش قوهی قضائیه است. چه امنیت اجتماعی، چه امنیت اقتصادی، چه امنیت اخلاقی، چه امنیت حیثیتی. درست است که دستگاههای گوناگونِ اجرائی هرکدام به نحوی در این کارها با قوهی قضائیه شریکند - مثلاً در امنیت اجتماعی، دستگاههای انتظامی با قوهی قضائیه شریکند و باید استقرار امنیت کنند - اما نقش قوهی قضائیه در اینجا چیست؟ این است که آن کسی که متجاوز است، از سوی قوهی قضائیه آنچنان با او برخورد شود که مایهی عبرت شود. یا درست است که مسئولان استقرار امنیت اقتصادی غالباً در دستگاههای اجرائیاند - وزارتخانههای اقتصادی و دستگاههای پولی و بانکی - و اینها مسئولند؛ اما نقش قوهی قضائیه این است که اگر در مجموعهی این عملکردها و تعامل این دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادی به وجود آمد، قوهی قضائیه آنچنان با او برخورد کند که برخوردش موجب عبرت برای کسانی باشد که دستگاه اقتصادی را به فساد میکشانند. این، خود یک عامل مهم در ایجاد امنیت اقتصادی است.
راه این ملت بزرگ ما که پروردهی بیانات امام و هدایتهای امام است، برای رسیدن به اوج اعتلاء و پیشرفت عبارت است از اینکه این عزت ملی را در همهی عرصهها حفظ کند. این ملت میتواند به اوج اعتلاء برسد، که وقتی یک ملت قوی شد، اعتلاء مادی و معنوی پیدا کرد، امنیت او هم کامل خواهد شد. یعنی آسیبپذیری او از بین خواهد رفت؛ دشمنان دیگر طمع نمیکنند. اگر ملت ما میخواهد به امنیت کامل برسد، اگر میخواهد دشمنان دیگر جرأت تهدید او را پیدا نکنند، باید همین راه را برود. اگر پیشرفت و عدالت را میخواهد، همین راه را باید برود. خطر بزرگ برای کشور ما جدا شدن از مردم است؛ جدا شدن از ارزشهای اسلامی است؛ جدا شدن از خط مبارک امام است؛ اینها برای کشور ما خطر است.
در نظام جمهوری اسلامی همچنانیکه اقتصاد مردم اهمیت دارد، امنیت مردم هم اهمیت دارد؛ همچنانیکه امنیت جسم آنان دارای اهمیت است، امنیت اخلاق آنان هم دارای اهمیت است؛ همچنانیکه حفظ تشکیلات کشوری مهم است، حفظ نظام خانواده هم مهم است. جمهوری اسلامی در مقابل همهی این نیازهای مردم، خود را موظف میداند و مردم به معنای حقیقیِ کلمه، صاحب رأی و صاحب اختیارند.
مسئلهی کسوتِ سپاهیگری و نظامیگری - که ما آن را یک امر مقدس به حساب میآوریم - در منطق اسلامی، به کلی با آنچه که در منطق مادی امروز و دیروز دنیا وجود داشته است، متفاوت است. در منطق قدرتمندان مادی، نظامی و نظامیگری وسیلهای است برای اطفاء شعلههای قدرتطلبی خود آنها؛ که این شعله اطفاء نمیشود و روزبهروز هم در دل دنیاطلبان و قدرتطلبان و دنیاپرستان مشتعلتر میشود. در طول تاریخ، فجایعی که به وسیلهی قدرتمندان و صاحبانِ زر و زور به وجود آمده است، غالباً متکی به همان وسیله و ابزاری بوده است که تلقی و برداشت آنها از نظامیگری در اختیار آنها قرار میداده است. منطق اسلام به کلی با این منطق متفاوت است. در اسلام مسلح شدن، برای دفاع از حقوق ملتها و ضعفا و عدالت، و برای اقامهی حق و عدل به عنوان یک ارزش، به همه توصیه شده است. همهی آحاد امت اسلامی موظفند که خود را برای دفاع از حق و حقیقت، برای دفاع از حقوق خود در مقابل متجاوزان، برای استقرار امنیت و برای حفظ عزت خود آماده کنند. منتها در مجموعهی همهی آحاد ملت براساس تقسیم وظایف، یک عده از انسانهای مصمم و صاحبان عزم و اراده، مانند پیشقراولان ملت به عنوان حصن و حصار امن و امنیت ملی، این لباس مقدس را بر تن میکنند. نظامیگری، سپاهیگری و مسلح بودن در اسلام به این معناست.
جوانی که با این عزم وارد این میدان پُرشرافت و پُرکرامت میشود، از لحظهی اول در میدان عبادت وارد شده است. شما جوانان عزیز امروز خود را آماده میکنید تا اینکه مجموعهی شما یک حصن امنی برای ملت و کشور و ارزشهای این ملت بزرگ باشد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این امتیاز را دارد که ولادت آن از آغاز براساس ارزشهای اسلام بود. تداوم این نهاد مقدس، محتاج انسانهایی است که بتوانند در شرایطی که اوضاع و احوالِ آغاز انقلاب و دفاع مقدس هم بر کشور حاکم نیست، خود را با همان ارزشها و هدفهای عالی تربیت کنند و آماده نگهدارند. شما جوانان عزیز ادامهدهندگانِ راهِ آن شخصیتهایی هستید که با جهاد آنها، با ایستادگی و مقاومت آنها و با روح ابتکار آنها، کشور از یکی از مهمترین گذرگاههای تاریخی خود به سلامت گذشت. خود را هم از لحاظ فکری، هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ آموزش مجهز کنید و ارتباط خود را با خدای متعال تقویت کنید. دلهای جوان و نورانی شما آمادهی ارتباط با خداست. این ارتباط در سختترین میدانها به شما نیرو میدهد. توکل به خدا، اعتماد به خدا و احساس رابطهی با خداوند متعال، در انسان عزت میآفریند، به او اعتماد به نفس میدهد و به او شجاعت میبخشد. و یک ملت برای گذر کردن از گردنههای دشوار به اینها نیازمند است. خودتان را از همهی جهات آماده کنید. بگذارید این ملت با احساس وجود جوانان باارزشی در نیروهای مسلح، طعم امنیت و آسایش روانی را همچنان بچشد و احساس کند که به اذن پروردگار، حصن حصینی ضامن امنیت اوست. دشمنان با مشاهدهی آمادگی نیروهای مسلح، نگاهشان به کشور و ملت، نگاه دیگری میشود. خیلی از طمعها به خاطر گمانهی ضعف در ملتهاست. ملتها باید احساس ضعف نکنند. شما مظهر قدرت، عزم و ارادهی ملت ایرانید. از خداوند متعال مسئلت میکنم که شما را موفق کند؛ توفیقات الهی همچنان شامل حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد و شما بتوانید همیشه در همهی دورانها - چه در دورانی که خطری این کشور را تهدید بکند یا نکند - شاخصی برای امنیت، آسایش ملت ایران و حفاظت از ارزشهای انقلاب اسلامی باشید. تمدن مادیِ غرب در علم و تکنولوژی پیشرفت کرد. در روشهای پیچیدهی مادی، توفیقات بزرگی به دست آورد؛ اما در کفهی معنوی روزبهروز بیشتر خسارت کرد. نتیجه این شد که علم و پیشرفت تمدن مادیِ غرب، به ضرر بشریت تمام شد. علم باید به سود بشریت تمام شود. سرعت و سهولت و ارتباطات زوددسترس، باید در خدمت آرامش و امنیت و راحتی مردم باشد. آن علمی که از ترس دستاورد آن - یعنی از ترس بمب اتم و موشک دوربُرد و انفجار نادانسته - مردم شب و روز نداشته باشند، آن علم برای بشریت مفید نیست. دنیای غرب با پیشرفت علمیِ خود، در این دام خطرناک افتاد.
تمدن و فکر اسلامی، پیشرفت مادی را میخواهد؛ اما برای امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و همزیستیِ مهربانانهی مردم با یکدیگر؛ این خصوصیات نظام اسلامی است. ما اینها را با صدای بلند از اولِ انقلاب در سطح عالم مطرح کردیم و دلهای فراوانی از مسلمان و غیر مسلمان هم به اینها جلب شده است. پشتوانهی عزت ملت ایران اینهاست. یعنی متفکر مسیحی و سیاستمدارِ غیر مسلمان - احیاناً ملحد - در مجامع جهانی، در برخورد با تفکرات نظام جمهوری اسلامی تحت تأثیر قرار میگیرد. این، بارها و بارها مشاهده و دیده شده است. ما میخواهیم در کشورمان این تفکرات والا را پیاده کنیم. امروز در دنیای لبریز از انگیزههای مادی، در دنیایی که خودکامگان عالم برای اهداف پلیدی شیطانی خود، جان انسانها را قربانی میکنند و حریم امن زندگی انسانها را ناامن میکنند، نیروهای مسلح به جان و مال ملتها تعرض میکنند؛ انسانها نمونههای تلخ وحشیگری را دارند در فلسطین و عراق و افغانستان و لبنان و در بسیاری از مناطق دیگر دنیا میبینند. در یک چنین دورانی، ملتی که میخواهد عزت و سرافرازی خود را حفظ کند، باید متکی به ارادهی جوانان و مردان خود، و متکی به ایمانی که از اعماق دلها برخاسته است، باشد. اگر نیروهای مسلح از فرمانی هم اطاعت میکنند، با الهام از دستور دین و ایمان قلبی آنهاست؛ این، برای یک ملت افتخار است؛ این، یک ملت را پولادین میکند؛ این، یک کشور را از یک امنیت مستقرِ واقعی برخوردار میکند.
در روزی از هفته ی دفاع مقدس که بنام شهیدان مزّین است، بیش از هرچیز باید به حق بزرگ این رادمردان برکشور و ملّت و تاریخ ایران، اندیشید. فداکاری آنان در عرصه ی انقلاب و دفاع نظامی، بود که استقلال ملّی و حریم مرزهای جغرافیایی را صیانت کرد و امنیّت را به کشور ارزانی داشت. دشمنان اسلام برای اینکه پرچم برافراشته ی حکومت اسلامی را درهم بپیچند و این نشانه ی امید آفرین را از برابر چشم ملّتهای مسلمان دور کنند، به تهاجم نظامی متوسل شدند و رژیم بعثی فاسد و گمراه را با تجهیزی همه جانبه به جنگ ملّت مؤمن و شجاع ایران فرستادند. مجاهدت این ملّت بزرگ که دفاعی غیورانه از اسلام و جمهوری اسلامی بود و اسلام و امت اسلامی را سرافراز کرد، از ایمان به ارزش شهادت و منزلت شهید، مایه گرفت و شوق فداکاری با این معرفت روشن، در دلهای رزمندگان و خانواده هاشان، پدید آمد. برخی به این مقام والا رسیدند، و برخی در انتظار آنان، جسم و جان خود را به میدان آوردند، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر ... و چنین شد که مجاهدت بی نظیر ملّت ایران الگوئی شد برای همه ی امت اسلامی که رمز عزت و استقلال و سعادت را که همان جهاد فداکارانه است، در عمل به همه نشان داد.
آن کسانی که با حرکت علمی کشور مخالفند؛ آن کسانی که دانشگاهها، مراکز تحقیقی، مرکز علمی را میخواهند از علم و از تحقیق و پژوهش دور کنند، برای دشمن کار میکنند. دشمن، بیشترین جایزه را حاضر است به این افراد بدهد. آن کسانی که علیه امنیت ملت کار میکنند، وحدت ملی را مخدوش میکنند، به عنوان حمایت از اقوام، میخواهند وحدت ایرانی را - این اقوام، همه ایرانیاند؛ همه وفادار به ایرانند و همه خود را ایرانی میدانند و به آن مفتخرند - متزلزل کنند، برای دشمن کار میکنند.
وظیفهی دستگاههای مسؤول است که دشمنان ملت را درست بشناسند؛ ایادی دشمن را در میان مردم بدانند؛ جهتگیریهای دشمنان را بشناسند و از حق ملت دفاع کنند؛ از امنیت ملت دفاع کنند؛ از دانشپژوهی و پیشرفت علمی در کشور دفاع کنند؛ این وظیفهی دستگاههای مسؤول است. ملت ایران دشمنانی دارد که نمیخواهند این کشور به پیشرفتی متناسب با عظمت خود نایل شود. آنها به توطئههای گوناگون - از جمله، اخلال در امنیت و ثبات کشور - دست میزنند تا جلو کارهای عمرانی و پیشرفت و شکوفایی را بگیرند و دولت را با مشکلات روزمره سرگرم کنند.
تولید یعنی چه؟ مقصودم فقط تولید کالا نیست؛ تولید در یک گسترهی وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای کارآمد؛ اینها همه تولید است. رمز سعادت ملت ما در این است که در این گسترهی وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم. این تأمین کنندهی امنیت ملی و اقتدار و پیشرفت کشور است؛ این یک جهاد است. من امروز به شما عرض میکنم، هم به مسئولین و مأموران دولتی و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوانها؛ این یک جهاد است. امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالای مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هر کدام از اینها یک جهاد است.
توجه بکنید که الان کشور آماده برای کار است. بحمداللَّه کشور در امنیت و در آمادگی عمومی، و با امید مواج در دلهای مردم قرار دارد.
دوران انتخابات دوران شور و التهاب است با پایان گرفتن انتخابات باید هیجان و التهاب، جای خود را به متانت و رفاقت و همکاری بدهد. همه، چه طرفداران نامزد منتخب و چه طرفداران دیگر نامزدهای محترم باید از خود ظرفیت و حلم و دانایی بروز دهند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتاری برخلاف شأن یک انسان متعهد و خردمند وادار سازد. وحدت ملی و رفق و مدارا، تضمین کنندهی امنیت کشور و خنثیکنندهی هر توطئه است.
انتخابات در ذات خود برای جوانها، برای مرد و زن و برای قشرهای مختلف، یک حادثهی شیرین است؛ چون میدان حضور است و احساس میکنند که میتوانند رأی و ارادهی خودشان را به نحوی اعمال کنند. نباید بگذارند این حادثهی شیرین تلخ شود. دشمنان ملت ایران سعی میکنند این حادثهی شیرین را تلخ کنند. دیدید که در چند روز گذشته چندجا حرکات مذبوحانهای کردند و دست به انفجاراتی زدند؛ این برای این است که فضای انتخابات تلخ شود. ما همیشه افتخار کردهایم که انتخابات ایران در دوران انقلاب، در نهایت امنیت و سلامت برگزار شده است. در خیلی جاهای دنیا، روز انتخابات، مردم به جانِ هم میافتند؛ دعوا میکنند؛ خونریزی میشود؛ آدمکشی میشود. افتخار ما این بوده است که در امنیت و آرامش کامل، دو نفر رفیق پای صندوق رأی میروند؛ یکی به این آقا رأی میدهد، یکی به آن آقا رأی میدهد. دشمن میخواهد این محیط امن و امان از بین برود. خود افراد، خود آحاد مردم، خود دستاندرکاران ستادهای انتخاباتیِ نامزدها، به دشمن با قاطعیت «نه» بگویند؛ نگذارند از طریق آنها انتخابات تلخ شود.
آنچه برای نیروهای مسلح - چه سپاه و چه ارتش و چه نیروهای انتظامی - مهم است، این احساس است که آنها مدافعان امنیت ملی این کشورند. در عرصههای گوناگون، این امنیت با وظایف مختلف، میان سازمانهای گوناگون تقسیم شده است. امنیت، بسیار مقولهی مهمی است و بدون امنیت، یک کشور در همهی عرصهها و صحنههای فعالیت و تلاش، دچار مشکل است؛ در مقولهی علم، در مقولهی پیشرفتهای اقتصادی، در مقولهی مسایل معیشتی و شهروندی، در مقولهی سازندگی کشور، در همهی مقولاتی که میتواند افتخارات بزرگ ملی را برای یک کشور به ارمغان بیاورد، پیشنیاز اصلی و اساسی عبارت است از امنیت. این امنیت را نیروهای مسلح تأمین میکنند.
بخشی از این امنیت، مربوط به امنیت مرزهاست. مرزهای هر کشوری در معرض تهدید و شکسته شدن بهوسیلهی نیروهای متجاوز و متعرض و زیادهخواه و قدرتهای جهانگشا قرار دارد. انسانهایی در طول تاریخ همیشه پیدا شدهاند که بقای خودشان را با فنای ملتهای دیگر همراه و ملازم دانستهاند. همین کرمان شما در طول تاریخ، در معرض هجمههای فراوان و ترکتازیهای فراوان قرار گرفته است. کشور عزیز ما، ایران، در طول قرنهای متمادی بارها و بارها مورد تعرض قرار گرفته. برای ما مردم ایران، این مسایل، دیگر مسایل تاریخی نیست. در زمانِ خود ما، یک همسایهی متجاوز، متعرض، زیادهخواه، دچارِ جنونِ قدرتطلبی و قدرتخواهی، با تشویق قدرتهایی که با اسلام مخالف بودند و قصد سلطهی بر ایران عزیز را داشتند، به کشور ما حمله کرد و این ملت دفاع جانانهیی کرد. بعد از سالهای متمادی، اولینبار بود که ملت ما توانست در مقابل تجاوزِ بیگانه، فاتحانه و سربلند از میدان جنگ خارج بشود. دویست سال بود که در هر حملهی نظامی که به کشور ما میشد، ملت ما شکست میخورد؛ مردم ما منفعل میشدند؛ دشمن به داخل خانهی ما نفوذ میکرد؛ اما این اولینبار بود که به برکت اسلام و به برکت انقلاب اسلامی، ملت و نیروهای مسلح ما توانستند افتخار بیافرینند؛ توانستند دشمن را ناکام کنند؛ آن هم دشمنی که فقط با نیروی خود و با موجودی خود وارد میدان نشده بود، بلکه موجودیِ دنیای مستکبر پشت سر او بود و بسیاری از آنها در خدمت او. ملت ما و نیروهای مسلح ما بر چنین دشمنی پیروز شدند؛ البته زحمت کشیدند، تلاش کردند. این تصویرهای مبارکی که اطراف این میدان را پوشانده است، هر کدام نماد یک دنیا فداکاریاند؛ هر کدام کوهی از عشق و شور و شوق هستند برای دفاع از حق؛ برای دفاع از ایران؛ برای سربلند کردن پرچم برافراشتهی اسلام عزیز در این کشور. ملت ما پیروز شد؛ امنیت را به مرزهای ما برگرداند؛ دشمن از حملهی مجدد به این کشور تا مدتها نومید شد. امروز هم علیرغم گندهگوییهای سران استکبار، همهشان در برابر عزم پولادین ملت ایران و نیروهای مسلح ایران، دچار تزلزلند؛ همهشان میدانند که تهاجم نظامی به این کشور برایشان بسیار گران تمام خواهد شد؛ آرزوهایشان را به گور خواهند برد. بنابراین، امنیت مرزها، یک بخش مهم از امنیت ملی است. بخش دیگر، امنیت شهروندی است. ملت احتیاج دارد در محیط زندگی خود از امنیت شهروندی برخوردار باشد و متجاوزان، سرکشان، فتنهگران، آشوبگران، ستونهای پنجم نیروهای بیگانه و دشمن در درون کشور، نتوانند مقاصد دشمنان را در این کشور و به زیان این ملت برآورده کنند. امنیت داخل کشور حایز اهمیت بسیار است. بخشی از تلاش نیروهای مسلحِ عزیز ما - چه سپاه، چه بسیج، چه نیروی انتظامی - مصروف حفظ امنیت شهروندی میشود؛ خانههای مردم، محیط زندگی مردم، محیط کسب و کار مردم، محیط تحصیل مردم، باید امن باشد. مردم باید خاطرجمع باشند که نیروهای مسلح ما در محیط شهروندی خودشان، بتوانند در مقابل دشمنان فتنهگر، دشمنان آشوبگر، اغتشاشآفرینان، کسانیکه از آبِ گلآلود میخواهند ماهی بگیرند، کسانیکه بقای خود را در برهم زدن فضای امن و آرام کشور میدانند، ایستادگی کنند. این امنیت را نیروهای مسلح به بهترینوجه تأمین میکنند. یک بخش دیگر، امنیت فرهنگی و امنیت اخلاقی است. مردم به جوانان و به فرزندان خود علاقهمندند و از اینکه آنها دچار اعتیاد بشوند، دچار فساد اخلاق بشوند، دچار وسوسههایی بشوند که آنها را از مسیر درست زندگی دور بیندازد، نگرانند. این نگرانی و دغدغه را چه کسی برطرف میکند؟ چه چیزی برطرف میکند؟ امنیت فرهنگی. امنیت فرهنگی را هم در بخش عظیمی، نیروهای بسیج، نیروهای مؤمن، جان بر کف، تأمین میکنند. ترکیب نیروهای مسلح در کشور ما یک ترکیب منطقی و عالی است. ارتش در جای خود، سپاه در جای خود، بسیج در جای خود، نیروی انتظامی در جای خود؛ هر کدام با وظایف مشخص مشغول کارند و محصول همهی اینها عبارت است از امنیت کشور. و آن وقتی که دشمن قصد تهاجم داشته باشد - چه تهاجم فرهنگی، چه تهاجم شهری و شهروندی، چه تهاجم از بیرون مرزها - حضور این نیروها برای این ملت مایهی افتخار است؛ مایهی سربلندی و عزت است. امروز شما جوانان عزیز ما، جوانان مؤمن و سلحشور و غیور ما توانستهاید افتخار را برای این ملت بهوجود بیاورید. شما در برابر این همه توطئه علیه این کشور، این همه تحریک عناصر مریض، این همه مزدورسازی به وسیلهی پول - که دولت غدار امریکا تصریح میکند که به مزدوران خود در ایران پول میرساند، این مسیر خطرناک کاروانهای مواد مخدر - تولید مواد مخدر زیرچشم امریکاییها ده برابر قبل از آمدن آنها شده است - و در مقابل این کاروانهای اشرار، ایستادهاید. نیروهای مسلح ما هوشیارانه این همه توطئه، این همه فتنه و این مرزهای طولانی را مهار کردند؛ این افتخار دارد. بدانید که آمادگیهای خودتان را باید روزبهروز افزایش بدهید. آنچه تاکنون از امنیت تأمین شده است، باارزش است؛ اما استقرار امنیت در سرتاسر کشور باید به نحوی باشد که هیچ نگرانی از هیچ سو برای ملت ما وجود نداشته باشد. امنیت، دغدغهی بسیار مهم این ملت است و باید دغدغهی بسیار مهم دولتهای ما و مسؤولان ما باشد. از مهمترین مسایلی که میتواند معیارهای مهمی را در اختیار ما بگذارد برای تعیین دولت آینده، مسألهی امنیت است. امنیت، جزو اولین نیازهای این کشور است. باید آن کسانیکه متصدی امور کشورند، معنای امنیت، اهمیت آن و راههای تحصیل امنیت برای این کشور را بدرستی بدانند و بفهمند که امنیت برای کشور چقدر اهمیت دارد. شما باید خودتان را آماده کنید؛ آمادگی علمی، آمادگی عملی، آمادگی تجربی، رزمایشهای گوناگون، حفظ نظم و انضباط، آمادگی از لحاظ تجهیزات - سلاح و مهمات و بقیهی تجهیزاتی که برای نیروهای مسلح لازم است - وحدت و برادری میان سازمانهای گوناگون نیروهای مسلح. فرماندهان و مسؤولان، برنامهریزیها را باید بهروز کنند؛ بهطور نوبهنو با حوادث و تغییرات مختلف - که صحنهی نیاز کشور را دمبهدم متغیر و متبدل میکند - خودشان را تطبیق کنند؛ برنامهها را بهطور دایم مورد بازنگری قرار بدهند؛ برنامهی عملی، برنامهی مؤثر، برنامهی فراگیر و جامع در اختیار فرماندهان باشد. هرکدام از ردههای گوناگونِ مسؤولان نیروهای مسلح - از بالا تا پایین - مسؤولیتهایی دارند که اگر این مسؤولیتها بخوبی شناخته بشود و اجرا بشود، مقولهی امنیت - که بسیار مقولهی مهمی است - تأمین خواهد شد. من بارها گفته ام؛ آن وقتی که کشورهای خارجی به ما سیم خاردار و آر.پی.جی نمی دادند، جوانهایی مثل شما توانستند یکی از پیشرفته ترین موشکها را - که به ما نمی فروختند - در این کشور تولید کنند، که مورد استفاده هم قرار گرفت. جوانهای ما در سپاه و ارتش و بخشهای دیگر - بخصوص در سپاه - کارهای بسیار بزرگی انجام داده اند و در صحنه های جهاد حاضر شده اند و الحمدللَّه توانسته اند امنیت را به این کشور برگردانند. بنابراین محیط، محیط امنی است؛ شما می توانید در این محیط، کار فکریِ علمی بکنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر علی لاریجانی دراجرای اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جنابعالی را به نمایندگی خود در شورای عالی امنیت ملی برای مدت سه سال منصوب می کنم. انتظار می رود که با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، بتوانید با شرکت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمر با اینجانب ، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی کمک نمایید. همچنین جنابعالی را به عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب می کنم و توفیقات شما را از خداوند متعال خواستارم. برنامه چشمانداز بیست ساله، به فضل پروردگار سند حرکت برنامهریزی شدهی دولت و مجلس شورای اسلامی و ملت ایران است. من میخواهم به شما جوانان بگویم که شما در تحقّق این چشمانداز میتوانید نقشهای بسیار کارآمدی را ایفا کنید. همین حرفهایی که این جوانان عزیز گفتند؛ همین خواستههایی که استادان و رؤسای دانشگاهها مطرح کردند، جزو مطالبی است که تأمین کنندهی مقدّمههای برنامهی چشمانداز بیست ساله است. ما باید به سمت این برنامه پیش برویم. چشمانداز بالای قلّه است، جادهی اسفالته نیست که انسان پایش را روی گاز بگذارد و به آنجا برسد؛ نه. حرکت کردن، عزم داشتن، فشار به خود آوردن و جریان سریع و سالمِ خون و تغذیه آن در رگهای این کالبد بزرگ، که اسمش ملت ایران است، و حرکتِ به سمت قلّه را لازم دارد. وقتی آنجا رسیدیم، دیگر بالای قلّهایم. رسیدن به بالای قلّه برای یک ملت هم شرف و آبروست، هم مصونیت و امنیت. آن وقت دیگر هیچکس نمیتواند به ملت ایران تعرّض و گستاخی کند و جلوِ منافعش را بگیرد. همچنین این کار الگویی برای دنیای اسلام، بلکه وسیعتر از دنیای اسلام، خواهد شد؛ و این تلاش لازم دارد.
مجلس جایگاه بسیار مهمّی است؛ خانهی ملت است؛ تجلّیگاه عزّت ملی ماست؛ میتواند عزّت اسلامی و عزّت ملی ما را به دنیا نشان دهد؛ تأمینکنندهی منافع عمومی است. با قوانین مجلس است که مسؤولان میتوانند حرکت کنند و پیش بروند. مجلس میتواند حافظ امنیت ملی باشد؛ میتواند سدّ مستحکمی در برابر تعرّض دشمنان و طمعورزی بیگانگان باشد.
مسأله امنیت قضایی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند، بسیار مهمّ است. این نگاهِ بسیار دقیق و حسّاس و جستجوگر را در درون قوّه قضاییّه میطلبد. بحمداللَّه ما در قوّه قضاییّه، قضات پاکدامن، شریف، دانا، مسلّط بر کار و باوجدان خیلی داریم. الحمدللَّه بدنه قوّه قضاییّه، بدنه بسیار خوبی است؛ منتها در هر مجموعهای باید همیشه انسان این بیم را داشته باشد که آدمهای سست بنیاد، سست عقیده و سست عمل حضور دارند. از این احتمال نباید صرفنظر کرد؛ باید دائم مثل دوربینی که با نورافکن محوطهای را جستجو میکند، چشمهای جستجوگرِ مسؤولان عالیقوّه، بهطور دائم در داخل قوه قضاییّه جستجو کند؛ آنگاه امنیت قضایی به معنای واقعی کلمه بهوجود آید. اگر امنیت قضایی به وجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم به وجود خواهد آمد. ملاحظه میکنید امروز دشمنان، امنیت اجتماعی و مدنی ما را هدف قرار دادهاند؛ این چیزی است که بهطور واضح و جلوِ چشم، همه میبینند و مشاهده میکنند. دشمنانیکه با اساس جمهوری اسلامی مخالفند، امروز بهترین راه اِعمال مخالفت خود را در این پیدا کردهاند که امنیت کشور را به خطر بیندازند. علاوه بر امنیت اخلاقی و فرهنگی که چند سال است دشمن روی آن با شدّت کار میکند - که مکرّر به عنوان هشدار به مسؤولان، تهاجم فرهنگی دشمن را یادآور شدهایم - و علاوه بر امنیت سیاسی که دشمن در حرکت سیاسی کلان نظام میخواهد اختلالاتی ایجاد نماید، امروز در صدد است امنیت اجتماعی و مدنی مردم را از بین ببرد.
ما جزو کشورهایی هستیم که به توفیق پروردگار بیشترین امنیت اجتماعی و مدنی را داشتهایم. سالهاست که آحاد مردم با آرامش و همبستگی در امنیت زندگی میکنند. میخواهند این را از بین ببرند؛ میخواهند کاری کنند که یک انسان در جامعه، بر مال و فرزند و جوان و بر تحصیل و ادامه راه خود به سوی آرمانهایی که هر شخصی دارد، هیچگونه امنیت و تضمینی نداشته باشد؛ این عیناً همان نقشهای است که اوّلِ انقلاب طرّاحی کردند تا امنیت را از بین ببرند. آن روز هم هدف اصلی را امنیت جامعه قرار دادند. آن روز هم میگفتند آزادی نیست و به بهانه دروغین مطالبه آزادی، امنیتی را که بتدریج مستقر میشد، میخواستند نگذارند مستقر شود؛ اما نظام بر این حرکتِ دشمن فائق آمد. امروز هم به بهانه دروغین و مزوّرانه مطالبه آزادیهای مدنی میخواهند امنیت مدنی و اجتماعی را از بین ببرند، که باز هم فائق نخواهند آمد. باز هم دشمن در مقابل اراده ملت ایران و در مقابل ایمان و ایستادگی این مردم، بسیار ضعیف و زبون است. این را دشمن بارها تجربه کرده است، باز هم تجربه خواهد کرد. بالاخره عدّهای از مردم را دچار مشکل میکنند. دستگاهی که در این قضایا میتواند نقش ایفا کند، از جمله، دستگاه قضایی است. البته دستگاههای اجرایی و سیاسی کشور هم نقشهای مهمّ و فعّال دارند و بحمداللَّه امروز همه متوجّه مسؤولیتهای خود در این زمینهها هستند. دستگاه قضایی هم نقش بسیار مهمّی دارد و این انشاءاللَّه با توجه به امنیت قضایی مردم و با رعایت آداب قضا در اسلام و حفظ حقوق مردم در همه مراحل قضا، تأمین خواهد شد. کشور ما از لحاظ انسانهای خدوم و کارآمد فقیر نیست. ما افراد کارآمد بسیاری داریم. در بین مدیرانی که امروز در رأس کار هستند، آدمهای کارآمد، لایق و خوبی خدمت میکنند. در بین افراد دیگری نیز که جزو مدیران نیستند، انسانهای لایقی وجود دارند. آنها باید کار، همّت و تلاش کنند و خدمت به مردم را به عنوان یکی از عواملی که میتواند امنیت کلّی کشور را تأمین کند، تلقّی نمایند؛ لذا باید در خدمترسانی به مردم با هم رقابت کنند.
بعضی از این رجزخوانیها مثل همان سوت زدن آدمِ ترسو در تاریکیِ شب است. ملت ما باید به خدای متعال توکّل کند. توکّل به خدا به معنای کار نکردن و عمل نکردن نیست؛ توکّل به خدا به این معناست که انسان کارهای لازم برای حفظ اقتدار، عزّت، استقلال و امنیت کشور را انجام دهد و پشت سر همه آنها هم خدای متعال و دست قدرت الهی را ببیند. امام راحل در سال شصتوپنج به من فرمودند که من از اوّلِ انقلاب دست قدرت الهی را در همه جریانهای این کشور دیدهام. بنده هم بعد از رحلت امام تا به امروز دست قدرت پروردگار را در همه جریانهای این کشور مشاهده کردهام.
خدا را سپاسگزاریم که امسال هم این توفیق را پیدا کردیم تا در جمع شما دانشجویان عزیز و افسران جوان و مسؤولان زحمتکش این دانشگاه و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران شاهد ثمره تلاش و موفقیّت شما باشیم. به جوانان عزیز فارغالتّحصیلِ این دانشگاه و همچنین دانشکده فارابی و به جوانانی که از امروز رسماً کسوت نظامیگری را با گرفتن سردوشی به تن کردند و در صف خدمت قرار گرفتند، تبریک عرض میکنم. البته همه کسانی که علم را تحصیل میکنند، باارزشند و هرکدام از جوانان ما در هر رشتهای، دانش را زیور وجود و فعّالیتهای دوران زندگی خود قرار میدهند، برای کشور یک ذخیره و مغتنم است؛ اما بعضی از دانشجویان و بعضی از مراکز تحصیلی از جهاتی ارزش و امتیاز دارند و شما از این قبیل هستید. فرق است میان کسی که دانش را تحصیل میکند و از آن برای تأمین زندگی خود بهره میبرد - که این هم البته باارزش است - و کسی که دانش را تحصیل میکند تا برای کشور و در خدمت امنیت ملت، آن را بهکار ببرد. در میان کسانی هم که دانش را برای مصلحت کشور و امنیت ملت بهکار میبرند، آنهایی که صفوف پُرخطرتر را انتخاب کردهاند، بیشتر مورد ستایش قرار میگیرند. علاقه و محبّت من به افسران جوان و دانشجویان رشتههای نظامی بدین خاطر است. برای یک ملت، درس عزّت و افتخار از حسینبنعلی علیهالسّلام درس گرانبهایی است. میدانهای گوناگونی هم برای بروز دادن عزّت و افتخار ملی وجود دارد؛ اما جوانمردانی که در نیروهای مسلّح همچون حصارهای مستحکمی از کشور و ملتشان حراست میکنند، چهرههای زیباتری از عزّت و افتخارات ملی را به نمایش میگذارند. شما جوانان عزیز قدر این موقعیت والا را بدانید. همه کسانی هم که جسم و جان و نیرو و استعداد خود را برای سربلندی کشور و اسلام و نظام اسلامی مصرف میکنند، قدردان این موقعیت والا را باشند.
در مورد افغانستان: اوّلاً از اینکه احساس میشود یک دولتِ مورد اتّفاق گروهها و قبایل و طوایف افغانی بناست تشکیل شود و صلح و ثبات در افغانستان برقرار گردد، ما خوشحالیم. اینکه مردم مظلوم افغانستان از درگیریهای خونین و پُر از خسارتِ بیستوچند سال گذشته راحت شوند، برای ما یک مژده بسیار بزرگ است؛ هم به خاطر این که مردم مسلمانی هستند و غم آنها، غم ماست؛ هم به خاطر اینکه همسایه ما هستند و وضعیت و ثبات و امنیت افغانستان، با ثبات و امنیت کشور ما ارتباط نزدیک دارد. از همه جهت، از اینکه اینها آسوده شوند، ما خرسندیم. البته باید به نکاتی توجّه شود:
در این روزها و سالها که به بهای خون شهدا و آسیب دیدن سلامتی جانبازان و به برکت مجاهدت رزمندگان، کشور ما از امنیّت و آسایش برخوردار است، کسانی که علیه نیروهای مسلّح و بسیج حرف میزنند، بدانند به مصالح و آینده کشور هیچ خدمتی نمیکنند. نیروهای مسلّح - چه نیروهای سازمانی مسلّح و چه آحاد بسیج که برای حضور در میدان خطر و دفاع از یکایک مردم و از مرزهای میهن آمادگی دارند - جزو عزیزترین قشرهای جامعهاند. همه به اینها احتیاج دارند؛ روز خطر معلوم خواهد شد.
در اوایل سال 80، ما مسأله بسیار مهم انتخابات ریاست جمهوری را داریم که عرصهای برای حضور ملت در صحنه سیاسی کشور و مظهری برای اقتدار ملی است. حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری و انشاءاللَّه آراء متراکم و بالایی که به صندوقها خواهند ریخت، مظهر اقتدار ملی و عظمت ملی و انشاءاللَّه مظهر وحدت ملی خواهد بود. امیدواریم که ملت ما در سایه این اقتدار و این حرکت و تلاش و کار، بتوانند هم وحدت را - که آرزوی عمومی مردم است - هم امنیت را - که نیاز اساسیِ ملت ماست - و هم بسیاری از برنامههای خودشان را عملشده و تحقّقیافته ببینند. اگر ما در کارنامه سال 79، فهرستی طولانی از کارهای صورت گرفته و برنامههای عمل شده، و فهرستی طولانیتر از کارهای نشده و نیازهای برآورده نشده مشاهده میکنیم، انشاءاللَّه در سال 80 شاهد باشیم که فهرست کارهای انجام شده بیشتر و طولانیتر و درخشانتر باشد، و فهرست کارهای مانده و عقبافتاده بسی کوتاهتر.
بنده در ابتدای سال 79 از مردم و مسؤولان خواهش کردم که تلاششان را در دو جهتِ وحدت عمومی و امنیت ملی قرار دهند؛ البته تلاشهایی هم شد و من از همه کسانی که در طول سال در این زمینه تلاش کردند، صمیمانه و قلباً سپاسگزاری میکنم. بخصوص در زمینه امنیت کارهای خوبی انجام گرفته، در زمینه وحدت هم کارهایی شده است؛ اما من میخواهم همان حرف اوّلِ سال را در آخر سال هم تکرار کنم؛ با این توضیح که دشمن وقتی میتواند به هدفهای خودش برسد که بتواند در بدنه حاکمیت نظام و در مسؤولان بخشهای مختلف، اختلاف و شکاف ایجاد کند. دشمن دنبال این قضیه است.
برادران عزیز و مسؤولان زحمتکش و محترمِ امر بسیار مهم امنیت! خیلی خوشآمدید. بنده به عنوان برادری کوچک ولی گرانبار از مسؤولیتی عظیم، به خاطر زحمات و رنجهایی که متحمّل میشوید - که جناب آقای موسوی لاری بخشی از آنها را به اشاره بیان کردند - از همه شما تشکّر میکنم. البته تشکّر من و امثال من چیز ارزشمندی نیست، اعتباریِ محض است؛ اما آنچه که پیش خداست، حقیقیِ محض است؛ هم بهتر و هم ماندگارتر است؛ «و ما عنداللَّه خیر و ابقی». انشاءاللَّه مشمول تشکّر و پاداش الهی باشید.
به نظر من مقوله امنیت، در درجه اوّلِ حقوق مردم است. احساس خود مردم نیز همین است. اگر محیط ناامن باشد، هیچ خواسته و خوشیای برای مردم باقی نمیماند. لذا شما دیدهاید که گاهی در بعضی از ادوار تاریخ، مردم تن به قلدریِ یک قلدر - با همهی رنجها و سختیهایش - دادهاند، برای این که امنیت را در اختیار آنها بگذارد. امنیت اینقدر مهم است. امنیت مقولهای است که هم کاملاً واقعی و ملموس و هم بسیار گستردهاست. وقتی امنیت وجود دارد، ممکن است کسی آن را احساس نکند؛ مثل سلامتی که وقتی هست، شما آن را احساس نمیکنید؛ اما به مجرّد اینکه خدای نکرده سرتان درد گرفت، آنگاه میفهمید که سلامتی یعنی چه. فرمود: «نعمتان مکفورتان الصّحّة و الأمان». به مجرّد اینکه گوشهای از امنیت مخدوش شود، اثر آن در زندگی مردم منعکس میگردد. بنابراین امنیت، کاملاً عینی و واقعی است و با ذهنیّات نمیشود آن را تأمین کرد. این فلسفهبافیهای ذهنیای که گاهی مشاهده میشود، باب محافل روشنفکری، یا حداکثر باب جلسات کارشناسی است که بنشینند راجع به ابعاد ذهنی یک مسأله بحث کنند. مردم واقعیت امنیت را میخواهند؛ آن هم در همان پهنهی گسترده؛ یعنی امنیت در محیط کار، در خانه، برای بچههایشان در مدرسه، برای بچههایشان در میدان فوتبال، امنیت برای جادهها، روستاها، شهرها و خیابانها. تأمین امنیت، باری کاملاً سنگین و بسیار جدّی است و این بار متوجّه شماست. البته عوامل ناامنی به این چند دستگاهی که ذکر شد، برنمیگردد. بعضی از عوامل ناامنی اصلاً مربوط به دستگاههای دیگر است؛ اما شما مجبورید جمعش کنید. وقتی اشتغال نباشد یا کم باشد - در جامعه بیکاری باشد - این خودش یکی از عوامل ناامنی است. وقتی اعتیاد و مواد مخدّر رواج داشته باشد، از عوامل ناامنی است. وقتی سیاستبازیهای جاهطلبانه و غیرمسؤولانه کسانی جریان داشته باشد، از عوامل ناامنی است. وقتی دخالت و تحریکات دشمن خارجی وجود داشته باشد، از عوامل ناامنی است. هیچکدام از اینها به شما ربطی ندارد؛ اما آن کس که باید شانه استوار و مستحکم خودش را زیر این بار دهد، شمایید. باید به میدان بیایید و با همه ابعاد ناامنی مبارزه کنید؛ بخش خاصی مورد توجّه نیست. امنیت، حقّ عمومی و متعلّق به همه مردم در سرتاسر کشور است و اقوام مختلف، زبانهای مختلف، عادات مختلف و ادیان مختلف از آن بهره میبرند؛ چه برسد به سلایق مختلف سیاسی. حتّی کسی که با یک نهاد مهم و با اساس نظام مخالف است، شما باید امنیت محیط زندگیاش را تأمین کنید. تنها عنصری که از این چتر عمومی خارج است، خودِ مجرم در حال ارتکاب جرم یا در جهت ارتکاب جرم است؛ ولی سایر افراد - همه کسانی که هستند - مشمول این چتر عمومیاند و شما بایستی آن را بر سر تمام این ملت بگسترانید. نکته دیگر این است که برای ایجاد امنیت باید هدفگذاری کنید؛ براساس هدفگذاری، برنامهریزی کنید؛ بر اساس برنامهریزی، عمل کنید؛ بعد عمل خودتان را اندازهگیری کنید؛ آن هم نه اندازهگیریِ زبانی، بلکه اندازهگیری با شاخص. در مقام حرف، همه میتوانند بگویند ما امنیت را برقرار کردیم، یا ناامنی مستقر است؛ اما شما با آمارهای دقیق و صحیح، اوّل برای خودتان مشخّص کنید تا بفهمید کجای راه و کجای میدان قرار دارید. از طرف دیگر برای مقابله با ناامنی باید هوشیاری و قاطعیت و سرعت اقدام و پیگیریِ خستگیناپذیر و نگاه یکسان به همه عوامل ناامنی داشت. اگر هوشیاری نباشد، دچار غفلت میشوید؛ ناامنی وارد خانهی شما میشود و وجود آن را احساس نمیکنید. ناهوشیاری، اوّلین مصیبت است. اگر قاطعیت نداشته باشید و دچار تردید و تزلزل در اقدام شوید، خودِ شما عامل ناامنی میشوید؛ چون دستگاهی که مسؤول امنیت است، اگر دچار تزلزل شود، بزرگترین مشوّق برای به وجود آورندگان ناامنی است. پس از قاطعیت، پیگیری است. پیگیری نکردن، بلایی است که من آن را در بسیاری از جاها میبینم. خوب شروع میکنند، اما تا چند قدم؛ بعد ناگهان میبینید قدمها سست شد؛ بعد هم توقّف؛ گاهی هم برگشت! این عیب است؛ با این روش نمیشود ناامنی را برطرف کرد. نگاه یکسان به همه عوامل ناامنی هم مهم است. کسی که موجد ناامنی است، هر که میخواهد باشد؛ چه در کسوت یک آشوبگر حرفهای - اوباش و الواط و امثال اینها - چه در کسوت یک عنصر اتوکشیدهی سیاسی، چه در کسوت یک فرد حزباللّهی، چه در کسوت یک عضو عالیرتبه وابسته به فلان سازمان، دستگاه مربوطه باید کار او را تا آخر پیگیری کند. اگر این قاطعیت و پیگیری و هوشیاری و بیملاحظگی در اجرای حقّ و عدالت وجود داشته باشد، آنگاه اقتدار نظام مثل خورشیدی میدرخشد. مجروح کردن امنیت، مجروح کردن اقتدار نظام است. آن روز که به قضایای تأسّفبار و گریهآور تیرماه سال گذشته نگاه میکردیم، میدیدیم که مطبوعاتِ آن روز چه مینوشتند. من به بعضی از مسؤولان عالیرتبه کشور این روزنامهها را نشان دادم و گفتم اینها چیست؟ گفتند کار آنها زیر سؤال بردن اقتدار نظام است. همینطور هم بود. تیترهایی انتخاب و درج میشد که معنایش تشویق به ناامنی و لازمه واضح و روشن آن، ناتوانی دستگاه در استقرار امنیت بود. چه دشنامی از این بالاتر؟! چه ضربهای از این بدتر و ناجوانمردانهتر؟! این خودش عامل ناامنی میشود. برخورد با عامل ناامنی بایستی قاطع، هوشمندانه، بخردانه و از موضعی فراتر از همه بازیهای جناحیای که متأسّفانه در دست و بال خیلیها رایج است، باشد. آقای موسوی لاری به مسأله امنیت ملی - که بنده اوّل سال گفتم - اشاره کردند. من وحدت عمومی را هم گفته بودم. مردم به وحدت جواب میدهند؛ مردم در میدانند؛ مردم از ما جلویند عزیزان من! من به شما صریح بگویم؛ من به خودم و به آن مقداری که شعاع دیدم در مسائل کشور به من اجازه میدهد تا نگاه کنم، میبینم که مردم از ما جلویند. بیستودوم بهمن امسال را نگاه کنید؛ این همه علیه نظام، علیه انقلاب، علیه امام و علیه بیستودوم بهمن، از آن سال تا این سال، با هدفِ تحت تأثیر قرار دادن مخاطب ایرانی، در دنیا حرف زده شده است؛ اما آنجایی که محلِّ حضور مردم است، حضور آنها استوار، مقتدر، عازم و بیملاحظه است. باز از همه قشرها آمدند و خیابانها را پُر کردند و مثل یک شطِّ خروشان، همه این زبالهها و زیادیها را شستند و با خودشان بردند. بنابراین مردم اهل وحدتند و همه آنها میآیند و در مظهر وحدت شرکت میکنند؛ اما متأسّفانه دستجات و جناحهای سیاسی و رؤسایشان و تعداد معدودی آدم، پُرادّعا و کمعمل و حرفناپذیر و حقناپذیرند. آقایان را خواستیم، آمدند و جلسات متعدّدی برگزار و با این و آن صحبت شد؛ اما «لم یکن شیء مذکورا»؛ انگار با اینها هیچ حرفی زده نشده است! یکی از عوامل ایجاد امنیت، اتّحاد مردم است. در این خصوص، همه عناصرِ مسؤول وظیفه دارند - عناصر تبلیغاتی وظیفه دارند، ائمّه جمعه وظیفه دارند، صدا و سیما وظیفه دارد - منتها در این زمینه، میدان عمل در بخش عمدهای در دست شماست. در این مورد تلاش کنید. به نظر من غیر از مسائلی از قبیل قاچاق و عوارضی که در این زمینه وجود دارد و در بعضی از مرزها و جاهای گوناگون دیده میشود، عمده آن چیزی که باید آماج ذهن و فکر و عمل شما قرار گیرد، مسأله براندازی است. کسانی که این امر خباثتآمیز را دنبال و برای آن پول خرج میکنند، درصددند این را از ذهن مسؤولان ردههای مختلف، از ردههای بالا تا پایین، دور کنند - در این زمینه مردم را چندان مورد خطاب قرار نمیدهند - تا مسؤولان ملتفت نشوند که قضیه چیست و اینها بتوانند کارشان را انجام دهند. لذا هر کس از تلاش برای براندازی و اینکه توطئهای علیه انقلاب و ملت ایران وجود دارد، بحث کند و یا از دشمن خارجی صحبت کند، جنجال عظیمی راه میاندازند. امروز مسؤولان سیاسی و امنیتی دستگاههای ضدّ نظام جمهوری اسلامی در امریکا و اروپا در گفتارهای خودشان تصریح میکنند و برای ایجاد رادیو پول میدهند و میگویند این برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی است - این را تصادفاً بنده خودم از یکی از همین رادیوهایی که میدانید با پول سرویسهای امنیتی امریکا به وجود آمد، شنیدم - تصریح هم نکنند، همه میفهمند؛ اما تصریح میکنند که ما میخواهیم با اساس نظام و استوانههای آن مقابله کنیم؛ تصریح میکنند که باید قانون اساسی نظام عوض شود؛ تصریح میکنند که باید براندازی انجام گیرد؛ منتها لطف میکنند و میگویند براندازیِ آرام باید انجام گیرد! آیا این بخردانه و هوشمندانه است که ما چشم خود را ببندیم و بگوییم نه، چنین چیزی وجود ندارد؟! واقعاً وجود دارد؛ نشانههایش را میبینیم و احتیاج نداریم که دنبال شواهد احتمالی بگردیم. امروز یکی از کارهای امنیتی مسؤولان اطّلاعات عبارت است از شناسایی نفوذیهایی که از خارج وارد کشور میشوند و خمپاره و مواد منفجره و امثال اینها را به داخل میآورند. از آن طرف هم نمایندگان کنگره امریکا و فلان بخش ِ دولتی اروپا به اینها امضاء میدهند! معنای این کارها چیست؟ آیا اینها به هم ربط ندارد و به یکدیگر متّصل نیست؟ کسانی که اینها را راه میاندازند و به داخل میفرستند، همان کسانی هستند که در کنگره امریکا یک طور و در فلان کشور اروپایی یک طور، از رئیس جمهور، از نخست وزیر و از نماینده مجلس تأیید و امضاء و کمک و تشویق و پول میگیرند. مگر معنای ارتباط با خارج چیست؛ چرا ما باید چشمان خود را ببندیم؟ اگر ما دشمنِ خود را نبینیم و به فکر مقابله با او نباشیم، چه کسی ما را تشویق و تحسین میکند؟ ما در داخل کشور، دشمن فرضی درست میکنیم؛ جناحها همدیگر را دشمنِ عمده میکنند؛ این جناح علیه آن جناح، آن جناح علیه این جناح! آیا این عقلایی است؟! آیا این لازمهی اداره درست کشور است؟! یکی از وظایف اصلی شما حفظ همدیگر است. دستگاهها باید همدیگر را حفظ کنند. نگذارید دستگاهها یکدیگر را تضعیف کنند؛ همچنین نگذارید دیگران از بیرون، دستگاهها را تضعیف کنند. شما ببینید اگر نیروی انتظامی و سپاه پاسداران خوب کار کنند، اما مثلاً قوّه قضایّیه نتواند خوب کار کند، کار به پایان نمیرسد. اگر قوّه قضایّیه خوب کار کند، وزارت کشور خوب کار کند، سپاه پاسداران خوب کار کند، اما نیروی انتظامی نتواند خوب کار کند، باز هم کار به سامان نمیرسد. بنابراین، این چند عنصرِ تشکیل دهنده و به وجود آورنده امنیت، باید با هم خوب کار کنند. خوب کار کردن اینها مستلزم این است که تضعیف نشوند. چرا قوّه قضایّیه را اینقدر تضعیف میکنند؟ من نمیفهمم چه انگیزهای در این کار وجود دارد. یک روز هم نیروی انتظامی را بهشدّت تضعیف میکردند. چرا؟ یک روز هم وزارت اطّلاعات را بهشدّت تضعیف و خُرد و خمیر کردند. اینها به ضرر امنیت کشور است. دستگاهها باید همدیگر را حفظ و تقویت کنند و با عوامل تضعیفکننده مقابله و برخورد نمایند. بنده معتقدم که نظام جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف - هم در زمینههای اقتصادی، هم در زمینههای اجتماعی، هم در زمینههای سیاسی و هم در زمینههای بینالمللی - نشان داده که قدرت اقدام دارد. بنیه و استخوانبندی این نظام، مستحکم است. مهمتر از این مسأله این است که پشتوانه مردمی این نظام، یک پشتوانه عظیم و بینظیر است. من بهجد اعتقاد دارم و قرائن و شواهد فراوان نیز همین را نشان میدهد؛ با اطّلاعاتی که ما از نقاط مختلف دنیا داریم، گمان میکنم بشود این طور گفت که اگر ما کشورها و دولتها و حکومتها را در سراسر عالم اینگونه تقسیم کنیم: 1) از حداکثر کمک و حمایت مردم برخوردارند 2) از مقداری از کمک مردم برخوردارند 3) از حداقل کمک مردم برخوردارند 4) از کمک مردم برخوردار نیستند؛ نظام جمهوری اسلامی جزو ستارهدارهای ردیف اوّل است؛ یعنی از حداکثر حمایت مردم برخوردار است. اینگونه اجتماعاتی که مردم برگزار میکنند، اینگونه تشویقها و محبتهایی که مردم ابراز میکنند، این پیوند عواطف و ایمان میان مردم و مسؤولان؛ بنده در جایی از دنیا اینها را سراغ ندارم. البته ممکن است در گوشه و کنار شبیه آن دیده شود، اما تا آنجایی که من مطّلعم، جایی را با این استحکام سراغ ندارم. پس ببینید دو عامل عمده در اینجا در اختیار ماست: یکی هندسه و استخوانبندی اساسی و تشکیلاتی نظام، که از قویترین و منطقیترین استخوانبندیهاست؛ یکی هم پشتوانه مردمی. یک چیز دیگر هم در اینجا اضافه شده و آن، احساس مسؤولیت خدایی است. مثلاً خیلی اوقات هست که اگر شما پروندهای را که تا دیر وقت روی آن کار میکنید، روی هم ببندید و بقیهاش را برای فردا صبح بگذارید و به خانه بروید، نه هیچ کس میفهمد و نه هیچ کس شما را ملامت میکند؛ اما تنها چشم ناظری که شما از او اندیشناکید، چشم ناظر پروردگار عالم است؛ به خاطر خدا میگویید من این کار را تمام میکنم. این احساس نظارت الهی، این احساس مسؤولیت در مقابل خدا، این انگیزه ایمانی در دلهای شما مسؤولان، چیز بسیار گرانبها و عزیزی است. این را هم عنصر سوم به حساب آورید. این سه عنصر میتوانند همه مشکلاتی را که در سرِ راه یک حکومت وجود دارد - از جمله مشکلات اقتصادی - برطرف کنند. البته آنچه که من درباره حفظ شأن قوا توصیه میکنم و آن را وظیفه خود و همه میدانم، با اعتراض و اشکالی که ممکن است بر بعضی از عملکردهای این قوا وارد باشد، منافاتی ندارد. بله؛ بنده باز هم با صدای بلند اعلام میکنم که مسؤولان کشور - چه در قوّه مجریّه، چه در قوّه قضایّیه و چه در قوّه مقنّنه - باید با فقر و فساد و تبعیض در این مملکت مبارزه کنند. اگر بخواهند وضع امنیت کشور را، وضع معیشت مردم را، وضع عزّت بینالمللی ما را تأمین کنند، راهش مبارزه با همینهاست.
شما، نهالهای بهخوبی بالیده و به میوه نشسته نیروی انتظامیِ نظام جمهوری اسلامی و امیدهای آینده این نیروی پُرافتخار محسوب میشوید. نسل جوانی که با همه توان و نشاط خود، مسؤولیت عظیم امنیت در کشور را با آگاهی و با معرفت بر دوش گرفته و خود را به سلاح علم و دین و روحیه تقوا و انقلابیگری آراسته است، بیشک خواهد توانست خواسته مردم عزیز ما را در این مقوله بسیار پُراهمیت برآورده کند.
امنیت، یکی از اساسیترین و اصلیترین نیازهای یک ملت و یک کشور است. مهمترین مشکل برای یک کشور وقتی به وجود میآید که در محیط کار، در محیط زندگی، در محیط تحصیل و در فضای عمومی جامعه، مردم احساس امنیت نکنند. اینجاست که مغزهای فعّال، دستهای توانا و سرانگشتان ماهر، هیچیک نخواهند توانست مسؤولیت مهمّی را که هر کدام بر دوش دارند، به انجام برسانند. در فضای امنیت است که هم تلاش علمی، هم تلاش اقتصادی، هم روحیه و نشاط و هم همه فعالیتهای یک کشور میتواند بهدرستی برنامهریزی شود و با دقّت دنبال گردد و به نتایج خود برسد. نیروی انتظامی، آن سازمان رشید، آن بازوان توانا و آن شانههای پُرتحمّلی است که میتواند و میخواهد این بار سنگین را بر دوش بگیرد و این خدمت بزرگ را برای مردم انجام دهد. جوانان عزیز! کسانی که خود را برای خدمات بزرگ در نیروی انتظامی آماده میکنید! با این نگاه و با این روحیه در این میدان قدم بگذارید. جوانان ایرانی در دوران مبارک انقلاب اسلامی به اثبات رساندند که کار ناممکن برای آنها وجود ندارد. نشان دادند که اراده و همت آنان میتواند بر همه مشکلات فائق آید. همت کنید، اراده کنید، سعی کنید، خود را آماده کنید؛ برای اینکه بتوانید آنچه را که این ملت بزرگ و شجاع از شما انتظار دارد - یعنی استقرار امنیت کامل - به او هدیه کنید. این یک وظیفه بزرگ است و بازوان توانایی که این کار را متعهّد است، نیروی انتظامی است. امنیت، یک مقوله اساسی است. امنیت اجتماعی، امنیت فردی، امنیت در همه محیطهای زندگی، امنیت فکری و معنوی و روانی، همه اینها جزو انتظارات مردم است. بخش مهمی از این وظیفه بر دوش نیروی انتظامی است. جوانهای بااستعداد، جوانهای مؤمن، بحمداللَّه در این نیرو خود را آماده میکنند که به این وظایف بزرگ برسند.
من به شما عرض کنم؛ عزیزان من! این اختلافات سیاسی و جناحی که گاهی بسیار بزرگ نشان داده میشود، به این بزرگی نیست؛ به این اهمیت نیست. مردم راه خودشان را میروند. راه مردم، راه اسلام، راه انقلاب، راه خدا و راه امام بزرگوار است. مردم با این خطکشیهای تصنّعی و مصنوعی کاری ندارند. دشمن دوست میدارد جناحها را بیشتر به جان هم بیندازد. بنده از روی دلسوزی کامل، بارها در نماز جمعه - که مقدّسترین مکانهاست - و در سایر جاها، جناحهای سیاسی را دعوت کردم؛ گفتم بیایید بنشینید با هم صحبت کنید، با هم مذاکره کنید. بیایید مواردی را که بر روی آن با هم اتفّاق نظر دارید، اصل قرار دهید و اختلافات را براساس اینها حل کنید. اگر بر روی اصول پافشاری کنید، موارد جزئیِ اختلافی و سیاسی اهمیتی هم ندارد. عدّهای قبول کردند؛ عدّهای لجاجت کردند و میکنند. این لجاجت چه معنا دارد؟! چرا باید کسانی وحدت ملت را، وحدت ملی را، امنیت ملی را، منافع ملی و مصالح این کشور را قربانی اغراض جناحی کنند؛ که اگر بدون نفوذ دشمن باشد، بسیار بد است و اگر با نفوذ دشمن باشد، چند برابر بدتر است؟
۲. شناخت مشکلات عمومیتر، محسوستر و مرارتبارتر و اهتمام به حل آنها مانند مسألهی اشتغال، مسألهی ارزش پول ملی، مسأله امنیت، مسألهی گرانی.
اوّلِ امسال ما عرض کردیم که شعار امسال، «وحدت ملی» و «امنیت ملی» باشد. حقیقتاً با توجه به اوضاع و احوال کشور و مسائل جاری و مسائل بینالمللی، آنچه که باید مسؤولان و مردم به سهم خود دنبال آن باشند، همین دو شعار مهم است. اگر وحدت ملی و امنیت ملی تأمین شد، دولت هم مجال پیدا میکند که کارهای خود، مسؤولیتهای خود، وظایف بزرگ خود و برنامههای سازنده خود را اجرا کند. میتواند به اقتصاد مردم برسد، به اشتغال مردم برسد، به مسائل زندگی مردم رسیدگی کند، به مسأله فرهنگ کشور رسیدگی کند. اگر امنیت و یا وحدت نباشد، اختلافات و جنجال باشد، دائماً تشنّج سیاسی باشد، اوّل کسی که ضربه میخورد، دولت است؛ چون نمیتواند وظایف خود را انجام دهد. وقتی دولت وظایف خود را انجام نداد، وضع مردم، وضع طبقات مستضعف، وضع جوانان، وضع کسانی که تشنه اقدامات دستگاههای مسؤول هستند، معلوم است که چگونه خواهد شد. بنابراین، این دو شعار مهم است.
من بر روی «وحدت ملی» تأکید بیشتری دارم؛ به خاطر اینکه امنیت هم ناشی از وحدت است. اگر وحدت نباشد، امنیت ملی هم به خطر میافتد و ایجاد ناامنی میشود. منظور ما از وحدت چیست؟ یعنی همه مردم یکسان فکر کنند؟ نه. یعنی همه مردم یک نوع سلیقه سیاسی داشته باشند؟ نه. یعنی همه مردم یک چیز را، یک شخص را، یک شخصیت را، یک جناح را، یک گروه را بخواهند؟ نه؛ معنای وحدت اینها نیست. وحدت مردم، یعنی نبودن تفرقه و نفاق و درگیری و کشمکش. حتی دو جماعتی که از لحاظ اعتقاد دینی مثل هم نیستند، میتوانند اتحاد داشته باشند؛ میتوانند کنار هم باشند؛ میتوانند دعوا نکنند. یکی از عواملی که این وحدت را خدشهدار میکند، مفاهیم مشتبهی است که دائماً در فضای ذهنی مردم پرتاب میشود. هر کس هم به گونهای معنا میکند؛ یک عدّه از این طرف، یک عدّه از آن طرف؛ جنجال و اختلافِ غیرلازم درست میشود! البته دشمن در همه این مسائل سود میبرد و به احتمال زیاد در این مسائل - یا در همهاش، یا در بعضیاش - دست هم دارد. این را ما نمیتوانیم ندیده بگیریم. بنده در آغاز سال جاری، شعار «وحدت ملی» و «امنیت ملی» را مطرح کردم. امروز مایلم درباره این دو شعار، به شما عزیزانی که در این جا تشریف دارید و نیز به همه ملت ایران، چند مطلب کوتاه را عرض کنم. همین مسأله غدیر هم میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةاللَّه شهید مطهری مقالهای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنّی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.
مقوله دوم، مقوله «امنیت ملی» است. امنیت ملی بسیار مهم است. البته امنیت ملی، شامل امنیت داخلی و امنیت خارجی است. امنیت خارجی، یعنی آن جایی که امنیت یک کشور از ناحیه نیروهای خارج از این مرز تهدید میشود؛ یا نیروهای نظامی - مثل جنگهایی که اتّفاق میافتد - به مرزهای یک کشور حمله کنند؛ یا تهاجم سیاسی و تبلیغاتی علیه یک کشور صورت گیرد؛ که گاهی موجب اختلال و اغتشاش میشود؛ که این هم مکرّر در کشورها دیده شده و مشکلاتی را به وجود آورده است. امنیت داخلی، یک طیف وسیع از تلاشی است که اگر همه مسؤولان ذیربط با همه توان کار کنند، خواهند توانست این خواسته بزرگ را تأمین کنند. لذا امنیت چیز کمی نیست.
همانطور که من اوّلِ سال عرض کردم، اگر امنیت نباشد، فعالیت اقتصادی هم دیگر نخواهد بود. اگر امنیت نباشد، عدالت اجتماعی هم نخواهد بود. اگر امنیت نباشد، دانش و پیشرفت علمی هم نخواهد بود. اگر امنیت نباشد، همه رشتههای یک مملکت بتدریج از هم گسسته خواهد شد. لذا امنیت، پایه و اساس است. البته امنیت، مثالهای مهمتر و مثالهای کماهمیتتر هم دارد. مثال ناامنیای که همه آحاد مردم ممکن است در زندگی روزمرّه خودشان، یا با آن برخورد کرده باشند، یا از دیگران شنیده باشند، چیزهایی است که اگرچه حائز اهمیت است، اما آن چنان تهدید کننده نیست - مثل سرقتها - که البته دستگاهها باید جلوِ اینها را هم بگیرند. سرقت، مقولهای است که دستگاههای انتظامی باید با جدّیت مقابل آن بایستند. عدّهای برای اهداف پَست و حقیر خودشان امنیت خانوادهها را به هم میزنند. این یک مثال برای ناامنی است؛ اما یک مثال درجه اوّل نیست. ناامنیِ از قِبَل انسانهای لاابالی و شرور و اوباش و اراذل که طبعاً شرارت دارند و محیط زندگی را ناامن میکنند؛ این هم ناامنی است. ما در گوشه و کنار گزارشهایی داریم که حتماً هم بعضی از شما در جاهایی دیده یا شنیدهاید؛ آدمهایی که پایبند به هیچ قانون و ضابطهای نیستند؛ انسانهای شریری که در کوچهها و محلهها برای ملت و نوامیس و آبروی مردم ناامنی درست میکنند. این هم به عهده دستگاههای انتظامی و قضایی است که با این اراذل و اوباش و ناامنسازانِ محیط زندگی و کار مردم برخورد کنند، تا کسانی که به صرف این که یک وسیله بُرنده و یک حربه به دست میآورند، خیال نکنند که حق دارند هر غلطی و هر عمل نادرستی را انجام دهند. اینها بدانند که ناامن کردن محیط زندگی مردم، سزا و مجازاتش فقط این نیست که چهار صباح بروند در فلان زندان بخوابند. اسلام برای کسانی که محیط زندگی را ناامن میکنند و مردم را میترسانند و اخافه میکنند، مجازاتهای سنگینتری گذاشته است. اگر، هم در مورد اینها، و هم در مورد سارقان، حکم الهی جاری شود - بخصوص کسانی که حرفهشان را این قرار دادهاند - مطمئناً به میزان زیادی تأثیر خواهد گذاشت. ملاحظه بعضی از رودربایستیهای جهانی و امواج تبلیغاتی را نکنند؛ ببینند حکم خدا چیست. حکم الهی، همه چیز را در جای خود و با میزان صحیح معیّن کرده است. ناامنی اقتصادی، بخش دیگری از ناامنی است. آن کسانی که محیطهای اقتصادی را ناامن میکنند؛ اگر کسانی سرمایههای کوچکی دارند، اینها با کارهای غیرقانونی، با زرنگیها، این سرمایههای کوچک و امکانات مردم را نابود میکنند و به سود خودشان مصادره میکنند. آنهایی که بالاتر از این، امکانات دولتی و عمومی را با زرنگیها، با تسلّط بر قوانین و مقررات و گریزگاههای قانونی، به نفع خودشان مصادره میکنند و هر جا که بتوانند، از سوءاستفادههای شخصی نمیگذرند؛ اینها محیطهای اقتصادی را ناامن میکنند. شما ببینید اگر در یک کشور وضع اقتصادی بیمار است، یکی از چند علت، وجود همین گریزگاههای از قانون است که کسانی میتوانند با استفاده از اینها سوءاستفاده کنند و جیبهای خودشان را پر کنند و امکانات مردم و دولت را به نفع و سمت خودشان بکشانند. از همه اینها بالاتر، ناامنی اجتماعی است که در حقیقت ناامنی ملی، بیشتر متوجه به این نمونه است. محیطهای کار را ناامن کنند؛ محیطهای علمی را ناامن کنند؛ محیطهای دانشجویی را ناامن کنند. این که من قبلاً هم اشاره کردم یک مقام امریکایی در یک ماه قبل از این، خبر داد که در ایران ناامنی وجود خواهد داشت، این ناامنی است. اینها برنامههایی دارند. بایستی، هم آحاد مردم هوشیار باشند، هم کسانی که بیشتر آماج توطئههای اینها هستند. از اوّلِ انقلاب تا کنون، بارها دشمن تلاش کرده است محیطهای کار را دچار تشنّج کند و با ایجاد اعتصاب، نیروی کار را از فعالیت سازنده در کشور باز دارد. تا امروز نتوانسته است؛ اما دارند طرّاحی میکنند. در دانشگاهها ناامنی ایجاد میکنند. این کار را در یکی، دو مورد تجربه کردند، اما خود دانشجویان توی دهن دشمن زدند و نگذاشتند؛ البته در جاهایی هم ممکن است دشمن توفیقاتی به دست آورده باشد. سعیشان این است که در محیط دانشجویی و در دانشگاهها، با ایجاد تشنّج، با ایجاد ناامنی، به اسم شعار، به اسم تظاهرات، به اسم فلان، کلاسها را از فعالیت و نشاط و تلاش بیندازند و استاد و دانشجو را بیکار کنند. همه میبینند که امروز دانشجویان ما استعدادهای درخشانی را نشان میدهند. ما در جاهایی در میان کارهای دانشجویی، چیزهایی را مشاهده میکنیم که حقیقتاً امید بخش است و نشان دهنده آینده خوب و روشن است. یکی از کارهای دشمن، ایجاد ناامنی در محیط دانشگاههاست؛ یعنی کاری کنند که درس خواندن، کلاس رفتن، درس گفتن و آزمایشگاه، یک امر ناممکن و دشوار شود. یا ناامنیهای شهری به وجود آورند؛ مثل همان وضعیتی که در 21 و 22 تیرماه سال 78 در تهران پیش آوردند؛ جان انسانها، جان جوانان و کودکان، جان زنان، جان رهگذران، جان آن کسی که پشت پنجره اتاقش نشسته، در معرض تهدید قرار گیرد؛ چرا؟ چون عدّهای با یک حرکت خشن و عنید، ترجیح دادند به خیابان بیایند و ایجاد اغتشاش کنند؛ ماشین آتش بزنند، یا شیشه بشکنند؛ بهانهای هم بالاخره برایش جور میکنند! کدام بهانه مجوّز این است که مجموعهای در یک کشور، در خانه خودش - این جا خانه بیگانه که نیست - ناامنی و اغتشاش ایجاد کند؟ بدیهی است وقتی چنین حادثهای اتّفاق میافتد، نیروهای امنیتی، نیروهای نظامی و نیروهای بسیج، بیکار که نمیمانند و ساکت نمینشینند. کسی که باید در مقابل اینگونه ناامنیها هوشیار باشد، کیست؟ آن، خود مردمند؛ خودِ جوانانند؛ خود کارگرانند؛ خودِ دانشجویانند؛ خودِ آن محیطهایی هستند که آماج چنین توطئه و سوءنیّتی قرار میگیرند. باید توجّه کنند، اگر دیدند یک نفر در تحریک، بسیار پیش میرود، مچش را بگیرند؛ بدانند که زبانِ دشمن است که دارد حرف میزند، صدای دشمن است که از حنجره این فرد دارد بیرون میآید؛ کمااینکه هر جا هم کاوش کردند، در هر موردی، همینطور چیزهایی را هم پیدا کردند. مسؤولیت ایجاد امنیت، پس از هوشیاری آحاد مردم، دستگاههای ذیربطند؛ وزارت اطلاعات، وزارت کشور، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و ... مهمترین مطالبه مردم از دستگاه حکومت این است و این مهمترین مطالبه بنده از دستگاههای ذیربط است. همه باید توجّه کنند و مراقب باشند. همه باید با قضایا هوشیارانه برخورد کنند. ما که نباید اجازه دهیم دشمن هرکاری که میخواهد، انجام دهد. اختلال در امنیت داخلی، گاهی به بیرون از مرزها وصل میشود؛ مثل تحریکاتی که دشمن میکند. ببینید؛ در همین چند روز قبل از این، یک وزیر امریکایی سخنرانی کرد. امریکاییها بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن، امروز اعتراف کردهاند که کودتای 28 مرداد را آنها راه انداختهاند! اعتراف کردهاند که از حکومت سرکوبگر و دیکتاتور و فاسد شاه پهلوی حمایت کردهاند! بعد از این که از کودتای 28 مرداد، نزدیک به چهل و هفت سال میگذرد، اکنون اعتراف کردهاند که آن کودتا را ما راه انداختهایم و بیست و پنج سال حکومت دیکتاتور و سرکوبگر و فاسد و وابسته شاه را حمایت و پشتیبانی کردهایم! اکنون اعتراف کردهاند که ما صدّام حسین را در جنگ با ایران حمایت کردهایم! به نظر شما ملت مظلوم ایران در مقابل این موضع و این اعترافات، چه احساسی پیدا میکند؟ هشت سال جنگ از طرف رژیم عراق علیه ما تحمیل شد؛ شهرها بمباران شد؛ منابع حیاتی از بین رفت؛ جوانان به شهادت رسیدند؛ هزارها میلیارد ثروت ملی نابود شد؛ فرصتها مشغول شد؛ یک جنایت عظیم تاریخی اتفاق افتاد. همان روزها ما همیشه تکرار میکردیم که امریکاییها به صدّام حسین کمک میکنند. در سخنرانیهای همان ایّامِ جنگ، بارها این مطلب را میگفتیم؛ اما خودشان منکر بودند و میگفتند ما بیطرفیم! حال بعد از آن که از پایان جنگ، دوازده سال میگذرد، این وزیر امریکایی در یک سخنرانیِ واضح در یک مرکز، بهطور رسمی اعتراف میکند که ما به صدّام حسین کمک کردهایم! حال سؤال این است که این اعترافات شما به چه درد ما میخورد؟ حال که بیستوپنج سال محمّدرضا پهلویِ ظالمِ سرکوبگرِ فاسدِ دشمنِ ملت را بر این ملت مسلط کردید و آنها پدر این ملت را درآوردند، شما اعتراف میکنید که بله، ما آن وقت این کار را کردیم! «آن وقت ما این کار را کردیم»، به درد امروز چه میخورد؟! کسی بزند فرزند و عزیز انسان را نابود کند، بعد هم بگوید ببخشید! اینها ببخشید هم نمیگویند! امروز نمیگویند ما معذرت میخواهیم. فقط اعتراف میکنند! شما کودتای 28 مرداد را راه انداختید؛ بعد از آن، سالهای متمادی این کشور را اسیر ظلم و فساد کردید؛ حال میگویید که بله، ما کردیم! این اعتراف شما نسبت به آن روز، به درد امروز ما چه میخورد؟! من حالا میگویم که ممکن است بیست سال دیگر، بیستوپنج سال دیگر، یک وزیر دیگر امریکایی بیاید و اعتراف کند که بله، ما در فلان اوقات - یعنی همین سالهایی که ما زندگی میکنیم - علیه ایران این توطئه را چیدیم؛ این حرکت را کردیم؛ این کار خلاف را انجام دادیم؛ دشمنانشان را اینطور تجهیز کردیم؛ در داخل، مخالفانشان را اینطور سازماندهی کردیم و ... . بعد از آن که سالها از جرم و جنایت گذشته است و امروز هم شما به جنایاتِ شبیه آن سالها اشتغال دارید، اعتراف به چه درد ملت ایران میخورد؟! شما در بیاناتتان دو کلمه میگویید که ایران دارای ملت بزرگ و فرهنگ کهنی است؛ آیا همین کافی است که این همه خیانت و دشمنی و حقکشی نسبت به این ملت از یاد برود؟! بچه گول میزنید؟! این ملت، ملت کهنی است. خودِ این ملت بسیار بهتر از شما میداند که ملت کهنی است و مواریث فرهنگیِ با ارزشی دارد. ما خودمان قبل از شما اطّلاع داریم که جایگاه جغرافیایی ما، جایگاه بسیار مهم و استراتژیک است؛ اما اینها را شما الان زحمت کشیدهاید و تازه فهمیدهاید؟! این وضعیتِ کسانی است که با یک ملت، جز از موضع قلدری و قدرتطلبی نمیخواهند برخورد کنند. البته تلخیهایی هم داشتیم؛ تلخیها ناشی از ضعفهای ما و توطئههای دشمنان ماست. سال گذشته سالی بود که همه در آن، بُروز توطئه دشمنان را مشاهده کردند و تهدید امنیت ملی را که با سلسله جنبانی دشمنان انجام میگرفت، به چشم خود دیدند. مردم از لحاظ وضع معیشت و مسائل اقتصادی، دشواریهای بزرگی داشتند و تلاشهایی که انجام گرفت، نتوانست این مشکل را برای مردم، آنگونه که شایسته و مورد انتظار بود، برطرف کند.
سال جدیدی را در پیش رو داریم و همان طور که میدانید، امسال، هم در آغاز و هم در پایان خود، مزیّن به عید مبارک غدیر است؛ یعنی سال 1379، دو عید غدیر دارد. بسیار مناسب است که ما این سال را به این مناسبت، «سال امام امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب علیهالسّلام» بدانیم و بنامیم و خودمان را به آن بزرگوار نزدیک کنیم. امیرالمؤمنین علیهالسّلام، یک الگوی کامل برای همه است. جوانیِ پرشور و پرحماسه او، الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او، الگوی دولتمردان است. زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسؤولیت او، الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او، الگوی همه آزادگان جهان است و سخنان حکمتآمیز و درسهای ماندگار او، الگوی عالمان و دانشمندان و روشنفکران است. امیرالمؤمنین علیهالسّلام در زندگی حکومتی خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بیاغماض و بیگذشت بود. ماهم باید همینطور باشیم. آن حضرت نسبت به حقّ خود و به سهم خود، بسیار پرگذشت بود؛ همه ما نیز باید همینگونه باشیم. او در همه عمر، مظهری از خداپرستی و صفای معنوی و مجاهدت و تلاش و سرزندگی و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها، شادمانانه برخورد کرد و مسؤولانه وظیفه خودش را انجام داد. این الگوی بسیار خوبی است. ما میتوانیم در سایه نزدیکی به امیرالمؤمنین علیهالسّلام، به آرزوی بزرگ کشور و ملتمان و نظام جمهوری اسلامی - یعنی عدالت اجتماعی - نزدیک شویم. امیدوارم که ما مسؤولان کشور - در درجه اوّل - و همه آحاد مردم تلاش کنند تا بتوانیم عدالت اجتماعی را در این کشور، مستقر کنیم. این آرزوی بزرگ همه عدالتخواهان، همه مبارزان و شهیدان و همه رادمردان عالم در تاریخ ما و در تاریخ عالم بوده و هست. من گمان میکنم بزرگترین شعار ما در سالی که در پیش داریم، میتواند «وحدت ملی و امنیت ملی» باشد. این برای ما دو شعار اساسی است. «وحدت ملی»، همان چیزی است که میتواند پشتوانه همه تلاشهای دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان این کشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملی، این کشور بزرگترین نیروی خود و مایه عظمت خودش را نخواهد داشت. میبینیم کسانی تلاش میکنند تا این وحدت را خدشهدار کنند. یقیناً آنها دوستان این ملت نیستند. وحدت ملی، شعار اساسی و حیاتی برای کشور ماست. مخاطب این شعار هم افراد خاصی نیستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان کشور، بیش از همه مسؤولند. سیاستمداران و کسانی که در صحنه سیاست، حضور و فعالیت دارند، بسیار مسؤولند. وحدت ملی برای همه ملت، شعار بزرگی است. و دیگر «امنیت ملی» است. اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست؛ تلاش برای سازندگی و برای افتخارآفرینی هم نیست. ناامنی، بزرگترین خطری است که یک ملت را تهدید میکند. اگر به بعضی از ملتهای دیگر نگاه کنید و ببینید که در زیرآوار ناامنی، چه مشکلاتی برایشان به وجود آمده و امنیتی که ما در طول سالهای گذشته داشتیم، چه فرصتهای خوبی را در اختیار ملت ایران قرار داده است، آن وقت اهمیتِ امنیت ملی برای کشور و مردم ما آشکار خواهد شد. امیدوارم همه مسؤولان، همه آحاد مردم و همه شخصیتهای اثرگذار برروی ذهن و دل مردم و هدایت کننده عمل مردم، این دو شعار - «امنیت ملی» و «وحدت ملی» - را پاس بدارند و نه فقط به صورت یک شعار زبانی، بلکه به صورت یک شعار عملی و به صورت یک حرکت، در راه این دو هدف بزرگ، تلاش کنند. بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی با سلام و تحیت حادثهی ترور هفته قبل و برخی قضایای پیرامونی تا امروز، موجب نگرانی اینجانب از آیندهی امنیت کشور است و از آنرو شایسته است که جنابعالی به دستگاههای مسؤول همچون وزارتهای اطلاعات و کشور و شورای امنیت کشور دستور فرمائید با سرعت و جدیت بیشتری در جستجوی کشف و تعقیب عوامل جنایت باشند. بیم آن هست که این قضیه نیز مانند پروندهی قتلهای زنجیرهایی دامنهدار و تبدیل به موضوعی مبهم و شایعهانگیز گردد. در موضوع قتلها با این که جنابعالی هیئتهایی را پیدرپی مسؤول پیگیری کردید، تمام نشدن موضوع، موجب بروز شایعات و ایجاد فضای تردید و ابهام شد، در این قضیه نیز مشاهده میشود که متأسفانه برخی زبانها و قلمها بشدت سرگرم التهابآفرینی و شایعه پردازیاند . بیتعهدی را به آنجا رساندهاند که علاوه بر نام آوردن از افراد و اشخاص، با اتهامهای بیدلیل، حتی سازمانهای مسؤول و مورد اعتماد و حتی سپاه و بسیج یعنی مطمئنترین حافظ امنیت ملی را زیر سؤال بردهاند. در چنین فضای آشفتهایی کدام دستگاه قضایی و امنیت میتواند با دقت و تسلط بر اعصاب ، به مسؤولیت خود قیام کند؟ این جوسازی و غوغاگری موجب آن است که عناصر جنایتکار با خیال راحت بتوانند از چشم قانون پنهان بمانند و به همین خاطر اینجانب نسبت به اظهارات کسانی که به این جو دامن میزنند خوشبین نیستم. شایسته است مسؤولان یاد شده را موظف فرمائید که در مدت معینی به نتیجهی قانعکنندهایی در پروندهی حادثه برسند، در این صورت نگرانی و دغدغهی اینجانب کاهش خواهد یافت. نکته دیگر این است که این انتخابات را این ملتْ با امنیتِ کامل و آرامش انجام داد. شاید ما خودمان که از اوّلِ انقلاب تاکنون بیست و یک انتخاباتِ آرام و همراه با امنیت داشتهایم، درست ندانیم که این نعمت چقدر بزرگ است! عزیزان من! بدانید که در خیلی از کشورهای دنیا برای اینطور انتخاباتی، پای صندوقهای رأی و در کشمکشهای تبلیغاتی، نزاعها درمیگیرد؛ بحرانها ایجاد میشود؛ صدمهها وارد میگردد و نفوس بریئهای به قتل میرسند. این ملت، ملتی است که در هنگامی که باید شجاعت نشان داد - یعنی در میدانهای نبرد، در مقابل دشمن - شجاعت نشان داده است و آنجا که پای مصالح ملی در میان است، اینطور با امنیت، با آرامش و با متانت این کار بزرگ را به انجام رسانید. مسؤولان باید از این جهت هم از مردم تشکّر کنند.
من به شما عرض کنم که دشمنانْ این آرامش و امنیت ما را نمیپسندند. یکی از هدفهای محافل و مراکز تصمیمگیری استکبار در سرویسهای جاسوسیشان، ایجاد ناامنی در این کشور است. البته نمیگذارند نقشههایشان افشا شود و وقتی نتیجه گرفتند، انسان میفهمد؛ همچنان که در تابستان امسال ملاحظه شد که دشمن چگونه درصدد آشوب و بحرانسازی در کشور بوده است؛ بعد مسؤولان این را فهمیدند و برایشان مسلّم شد. حالا هم یکی از نظامیان مسؤول امریکایی بعد از این انتخاباتِ باشکوه و با عظمت، باز میگوید که در دو، سه ماه آینده در ایران بحران و ناامنی خواهد شد! معلوم میشود که چیزی در آستین دارند؛ نقشهای در سر دارند؛ ملت عزیز! بیدار و هوشیار باشید. البته این فرد مسؤول نظامیِ امریکایی، پُرحرفی و بیعقلی کرده که این را با این بیان بروز داده است. سیاسیونشان نمیگویند و نمیگذارند معلوم شود؛ اما مشخص میشود که اینها نقشهای دارند. امنیت این ملت، خاری در چشم آنهاست. اکثریت بزرگی در این کشور، جوانان ما هستند. جوانان در جاهای دیگر دنیا چه میکنند؟ شما ببینید در کشورهای اروپایی جوانان چهکار میکنند. در امریکا هر چند وقت یک بار خبر از ناامنیهای داخل مجامع مدنی و مردم به گوش میرسد؛ روز روشن در مدرسه جوانان را میکشند؛ در رستوان آدم میکشند؛ در مجلس میهمانی آدم میکشند! میبینند که در کشور ما این خبرها نیست. اینجا امنیت و آرامش برقرار است؛ اما نمیتوانند این را تحمّل کنند! میدانند که ناامنی، پایه یک نظام را متزلزل میکند؛ در آرزوی آن هستند؛ یقیناً هم برایش طرّاحی میکنند؛ اما مردم باید هوشیار باشند. البته دشمنان بدانند که این ملت و مسؤولان کشور، در مقابل بحرانسازی و آشوب، ساکت نمینشینند. نظام اسلامی برای پاسداری از امنیت مردم و امنیت این جوانان، با قدرت عمل خواهد کرد. گمان نکنند که اجازه داده خواهد شد که در داخل مردم بیایند و این جوانان بیگناه و فرزندان این مردم را در معرض تندباد ناامنی بگذارند و نظام اسلامی هم بایستد و تماشا کند؛ مگر چنین چیزی ممکن است؟! اگر دشمنان خیال میکنند که با ایجاد ناامنی و تشنّج در این کشور خواهند توانست در ارکان این نظام نفوذ کنند، بدانند این آرزو را به گور خواهند برد. قبل از هر سخنی، من لازم میدانم از یکایک شما برادران و خواهران عزیز تشکّر کنم که امروز این اجتماع عظیم را تشکیل دادید؛ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن که آگاهی را با احساس مسؤولیت و شور و شعور همراه کردید. شما صَفوه و زبده جوانان این روزگار و جامعه ما هستید؛ کمااینکه جوانان کشور ما، امروز مجموعاً بهترین جوانان کشورهای جهان - تا آنجایی که ما میشناسیم - هستند. لازم است تشکر و اخلاص خودم را به شما جوانان عزیز و این مجموعه مؤمن و پرشور عرض کنم. البته بهانهی دیدار ما این بود که برادران سپاهی و بسیجی در این بخش از مرزهای طولانی، توانستهاند خدمت بزرگی انجام دهند و امنیت ایجاد کنند. بحث امنیت، بحث مهمّی است و من لازم دانستم از نیروهایی که در ماههای گذشته، با زحمات فراوان و فداکاریهای ارزنده و برجسته توانستند اعاده امنیت کنند و به برکت آنها در این منطقه امنیت مستقر شود، تشکّر کنم. این اجتماع عظیم شما، بنده را وادار میکند که درباره امنیت - که امروز یکی از مقولات اساسی جامعه و کشور ماست - چند کلمهای عرض کنم:
امنیت، نعمت بزرگی است. در قرآن هم راجع به امن و امنیت سخن رفته است. در هر جامعهای، زمینه لازم برای پیشرفتهای مادّی و معنوی، امنیت است. البته افراد برجستهای هستند که در فضاهای ناامن هم کارهای بزرگی انجام میدهند؛ در زیر فشار اختناق رژیمهای ظالم و ستمگر - همانگونه که قبل از انقلاب در این کشور بود - کسانی بودند که در همان ناامنی هم کارهای بزرگی میکردند؛ لیکن شرط حرکت عظیم اجتماعی برای یک ملت، در درجهی اول «امنیت» است. امنیت هم انواعی دارد؛ یکی از آنها امنیت نظامی و انتظامی است که شما ملاحظه میکنید در بعضی از مناطق عالم، از لحاظ نظامی و انتظامی ناامنی هست. این، بخشی از مقوله امنیت است. امنیت سیاسی و اقتصادی و فکری و عقیدتی هم داریم که همه اینها مقولات بسیار با اهمیتی است. من سرفصلها و جملاتی را عرض میکنم که لازم است شما جوانان عزیز، ذهن و فکر خودتان را وارد این مقوله کنید تا انشاءاللَّه برای استنتاجهای کلّیِتان مفید باشد. اگر بخواهیم درست تشخیص دهیم که برای پیشرفت یک کشور، امنیت چقدر اهمیت دارد، از برخورد دشمن با مقوله امنیت، میشود این را فهمید. وقتی انقلاب پیروز شد، در واقع یک مانع بزرگ از مقابل ملت ایران برداشته شد که بتواند در میدانهایی که در طول صدسال، صدوپنجاه سال عقب مانده بود، جبران عقب ماندگیهای گذشته را بکند. نظام اسلامی آماده بود که هدایت مردم را در پیشرفت در همه این میدانها برعهده گیرد و ملت ایران در زمینه علم و صنعت و خودکفایی و در زمینه مسائل فکری و عملی و مادّی و معنوی، به حرکت عظیمی دست بزند و آن را شروع کند. اولین کاری که دشمنان برای سنگاندازی در این راه انجام دادند، ایجاد ناامنی بود؛ یعنی مرزهای ما را ناامن کردند. ببینید؛ این نکته خیلی اساسی و مهمّی بود. همان دشمنانی که انقلاب علیه آنها بود؛ همان قدرتهایی که تا آنجا که توانسته بودند، سعی کرده بودند نگذارند این انقلاب پیروز شود، بعد از آن که انقلاب پیروز شد، برای مقابله با آن، از حربه ایجاد ناامنی علیه این ملت و این انقلاب استفاده میکردند. در درجه اوّل، در این منطقه نزدیک خراسان - حدود ترکمنستان - و در منطقه کردستان و غرب و شمال کشور و نیز مناطق دیگری در جنوب - منطقه خوزستان - با تحریک قومیتها، شروع به مفسدهانگیزی و ایجادناامنی کردند؛ ولی نظام اسلامی بر اینها فائق آمد. آن روز همین بسیجیان و همین جوانان مؤمن مثل شما، به همین مناطق گوناگون - چه در خراسان و چه در مناطق دیگر - رفتند، سینه سپر کردند، فداکاری نمودند و توانستند امنیت را برگردانند؛ یعنی در واقع توانستند ریشه فتنه را در مناطقی خشک کنند. دشمنان قبلاً فکر میکردند که با ایجاد ناامنی خواهند توانست انقلاب را به زانو درآورند؛ اما دیدند که نشد. لذا جنگ را تحمیل کردند. ناامنیای که از یک جنگِ تمامعیار برای کشور بهوجود میآید، خسارتبارترین و سختترین و سنگینترین ناامنیهاست. اینها این کار را کردند. رژیم عراق را به جنگ، به آتش افروزی، به حمله به مرزها از طرف غرب کشور وادار کردند. مسأله هم به جنگ بین دو ملت و با امکانات دو کشور محدود نماند؛ بلکه تمام امکاناتی را که عراق توانایی جذب آن را در این جنگ داشت، به سمت عراق سرازیر کردند! ببینید؛ عزیزان من! جوانان! این مطالبی که من به شما عرض میکنم، جزو بیّنات و واضحات فضای عمومی کشور در پانزده سال قبل است. در پانزده سال قبل، این حرفهایی که الان عرض میکنم، برای هیچکس در این کشور تازگی نداشت؛ چون همه با تمام وجود آن را لمس میکردند؛ اما امروز نسل جوانی که آن روز را بهدرستی لمس و درک نکرده، در میدان است. ناامنی تبلیغاتی و ناامنی سیاسی از طرف دشمن بهقدری پرفشار است که میخواهد مانع شود و نسل جوانِ امروز، این حقایقی را که ده سال قبل، پانزده سال قبل جزو واضحات بود، انکار کند و پوشیده بدارد. من میخواهم ذهن شما نسل جوانِ امروز را به این حقیقت متوجّه کنم که حتّی حقایقِ به این روشنی را - که برای کسانی که آن روز در این مملکت صحبت میکردند و امروز هم اکثر مردم مملکت را تشکیل میدهند، چیزهای جدیدی نیست - دشمن میخواهد با حمله سنگین تبلیغاتی و سیاسی خود بپوشاند. آن روز به نفع عراق که با ما وارد جنگ شده بود تا مرزهای ما را ناامن کند، همه قدرتهایی که در دنیا میتوانستند در این زمینه کاری بکنند، وارد شدند. عدّهای - یا ناخردمندانه و یا خائنانه - میخواهند از یاد این ملت ببرند که دشمنیِ رژیم امریکا با ملت ایران، چقدر برای این ملت خسارت ایجاد کرده است و هنوز هم خسارت ایجاد میکند؛ میخواهند این را انکار کنند! همین رژیم امریکا - که آن روز ما به صورت تحلیل میگفتیم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ریز آن منتشر شد - به عراق کمک کرد؛ کمک الکترونیکی، کمک تسلیحاتی، کمک در روشهای جنگیدن، کمک مالی، کمک مستقیم و غیرمستقیم! ناتو هم کمک کرد؛ بسیاری از کشورهای عربی هم کمک کردند؛ برای اینکه بتوانند با فشار ناامنی، نظام انقلابی را از پا بیندازند و یا به زانو درآورند. باز هم همّت جوانان این مملکت، دلهای پاک و با ایمان این کشور، همین بسیج، همین سپاه، همین ارتش، همین انسانهای مؤمن و پاکنهادی که در پشت جبههها کانونِ همّت را گرم نگه میداشتند، توانست بر تمام توطئههای دشمن فائق آید و به رژیم مهاجم و به همه پشتیبانانش - از امریکا و شورویِ آن روز و دیگران - تودهنی بزند و ملت ایران را بهعنوان قهرمان این برهه، در مقابل چشم جهانیان قرار دهد و امنیت را بهعنوان بزرگترین نعمت به این مملکت برگرداند؛ مرزها را آرام کند و برای شهرهایی که زیر بمباران بودند - که در دوران جنگ، تقریباً نیمی از جغرافیای این کشور در زیر بمباران بود - اعاده امنیت کند؛ برای زن و مرد، برای کاسب، برای عالم، برای دانشجو، برای کارگر، برای سیاستمدار، برای رئیس، برای مرؤوس و برای همه کسانیکه به امنیت نیاز دارند، امنیت ایجاد کند؛ حتی برای آنهایی که ناشکرانه این امنیت را انکار میکنند. بنابراین، دلهای با ایمان و عزم ایمانی و راسخ این جوانان، امنیت را برای همه مردم بهوجود آورد. البته دشمن مأیوس نبوده است؛ الان هم مأیوس و منصرف نیست. اگر ما خیال کنیم که دوران ایجاد امنیت نظامی و انتظامی تمام شده است، برداشت درستی نیست. دشمن هرجا بتواند، ایجاد ناامنی میکند. هر وقت دشمن بتواند، ناامنی نظامی و انتظامی را بر این ملت تحمیل میکند؛ کمااینکه دیدید یک بهانه کوچک یافتند و یا درست کردند و در همین ایام تیرماه، در تهران ایجاد ناامنی کردند. یا بهانه را خودشان درست میکنند، یا اگر فرض کنیم بهانه را آنها درست نمیکنند، بهانه کوچکی مییابند تا ایجاد ناامنی کنند؛ به خیابانها بیایند، شیشه بشکنند، مغازه آتش بزنند، ماشین آتش بزنند و مردم را تهدید کنند! بنابراین، دشمن از ایجاد ناامنی مأیوس و منصرف نیست. اینکه عدّهای بیایند، لزوم وجود و اهمیت عناصر و عوامل مؤمنی را که ضامن امنیتند و از اوّلِ انقلاب تا امروز هم نشان دادهاند که امنیت را برای این ملت بهوجود میآورند، انکار کنند، این یا نابخردانه و یا خائنانه است؛ از این دو حال خارج نیست. وجود نیروهایی که بتوانند برای این ملت و این کشور و برای هر فعالیت سازنده و حیاتی در این مملکت امنیت به وجود آورند، برای هر ملتی مثل هوا و آب ضروری است. عدّهای میخواهند اینها را انکار کنند. نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج عمومی مردم ما، مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانهای که هیچ خدشهای در آن راه ندارد، محسوب میشوند. نیروهای نظامیِ با اخلاص ما - سپاه و ارتش - الحمدللَّه کم نیستند. اینها سازمانهای مبتنی بر ایمانند. در این بحثی نیست؛ اما فرق است بین آن نیروهایی که به عنوان وظیفه سازمانی وارد میدان دفاع میشوند، با نیروهایی که به دنبال وظیفه ایمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد میدان میشوند. این بسیج است. انکار بسیج، انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است. ما در میدان جنگ هم اگر بسیج را نداشتیم، کمیتمان لنگ بود. در دوران بعد از پایان جنگ هم اگر بسیج نمیبود و اگر امروز هم نباشد، کمیت این انقلاب و این نظام و همه حرکتهای سازنده این کشور لنگ است. انکار بسیج و بیاحترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا زمانی که برای این کشور امنیت لازم است و تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد - یعنی همیشه؛ چون همیشه احتیاج به امنیت هست - به نیروی بسیج، به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج هست. امنیت سیاسی هم یک نوع از امنیت است. البته این روزها بحث امنیت اقتصادی هم مطرح است؛ که حرف درستی هم هست و ما هم آن را تأیید میکنیم. ما هم درباره امنیت اقتصادی در این کشور، اعتقاد راسخ داریم که باید طوری باشد که در این کشور، کار اقتصادی، حرکت اقتصادی، تلاش اقتصادی، رونق اقتصادی و سازندگی اقتصادی - از هر نوعش - امکانپذیر باشد و کسانی که اراده این کار را دارند، با امنیت بتوانند این کار را انجام دهند. بحمداللَّه، هم دستگاه قضایی و هم دستگاه اجرایی بر این مطلب توافق کردند و من هم به آنها کمک خواهم کرد تا بتوانند این مقصود را که برای کشور مهمّ است، انجام دهند. اما این نکته را بگویم: مبادا کسی خیال کند که ایجاد امنیت اقتصادی، یعنی باز گذاشتن راه برای مفتخورهای اقتصادی، سوءاستفادهچیهای اقتصادی و زالوهای اقتصادی! امنیت اقتصادی، به معنای این نیست که قوانین و مقرّرات سالم کشور، ندیده گرفته شود. امنیت اقتصادی یعنی اینکه انسانها و آحاد مردم این کشور، از هر قشری، بخواهند کار اقتصادی بکنند - چه کار صنعتی، چه کار کشاورزی، چه سرمایهگذاری، چه تجارت - بدانند که کسی مزاحم آنها نخواهد شد؛ اما این معنایش آن نیست که آن کسانی که چه در دوران جنگ و چه در دوران سازندگی، توانستند از پیچ و خمهای اقتصادی استفادههای نامشروع بکنند و ثروتهای نامشروع به وجود آورند، این امکان را داشته باشند که بتوانند چنین حرکت نامشروعی را به عنوان امنیت اقتصادی انجام دهند. معنای امنیت اقتصادی، هُرهُری مسلک بودن در مسأله اقتصاد نیست؛ معنایش میدان دادن به زرنگها و سوءاستفادهچیها و کسانی که منتظرند از هر فرصتی برای پر کردن کیسه خود از راه نامشروع - نه راه مشروع - بهره ببرند، نیست؛ این را توجّه داشته باشند. هر نوع سرمایهگذاریای که قانون آن را اجازه دهد، بایستی امنیت داشته باشد. تصوّر هم نشود که تا بهحال ناامنی اقتصادی از ناحیهی مسؤولان کشور یا بخشهای قانونی کشور بوده است؛ نخیر، ناامنی اقتصادی هم بیشتر از قِبَل آدمهای سوءاستفادهچی بوده است. هر جا که یک سوءاستفادهچی هست، یک نوع اختلال در کارها هست و یک طور ناامنی هم وجود دارد. بنابراین، امنیت اقتصادی هم مسأله مهمّی است و ما هم به آن اعتقاد داریم. و اما امنیت سیاسی. امنیت سیاسی معنایش این است که تفکّرات و معارف سیاسی در جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دوگونهگویی و دوگونهاندیشی باشد. معنایش این است که کسانی که متصدّی بیان مسائل سیاسی برای مردم هستند،نسبت به مردم امانت بهخرج دهند. معنایش این است که کسانی که متصدّی نوشتن و پخش کردن و منتشر کردنِ معارف فکری جامعه هستند، دروغ نگویند، فریب ندهند، تقلّب نکنند و در طعامی که علیالظّاهر شیرین هم هست، زهر مخلوط نکنند؛ این امنیت سیاسی است. آن قلمی که برمیدارد بیست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و فداکارانه این ملت را در مقابله با قدرتهای زورگوی چپاولگرِ دشمنِ ظالم انکار میکند، این امنیت سیاسی کشور را به هم میزند و ناامنی فکری ایجاد میکند. آن کسی که در داخل کشور، با استفاده از امکاناتی که قانون و بیتالمالِ این مردم در اختیار او گذاشته است، برمیدارد خواستههای دولتمردان و سیاستمداران فلان کشور دشمن را توجیه میکند و با قالبهای علیالظّاهر پسندیده، به خورد یک عده میدهد، این ناامنی سیاسی و فکری ایجاد میکند. این هم مثل همان دزد سرگردنه است - فرقی نمیکند - مثل همان اشرار لب مرز است. آنها مگر چه کار میکنند؟ آنها هم جنس قاچاق میآورند و جوانان مردم را دچار انواع بدبختیها و بیماریها و اعتیاد میکنند. آنکه این کار را میکند، از او که کمتر نیست؛ اگر خطرناکتر نباشد! اینها ذهنها را منحرف و گمراه میکنند. بنده درباره مطبوعات و نوشتنها، صحبتهای زیادی کردهام. هیچکس هم نمیتواند منکر این بشود که بنده طرفدار فکر آزاد، قلم آزاد، بیان آزاد و معارف منتشر شده گونهگون در این کشورم؛ اعتقاد من این است. من میگویم بایستی افکار و آراء و سلایق مختلف در کشور، به صورت صحیح و درست مطرح شود؛ اما گفتنِ معارف گوناگون یک حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحریف کردن حقایق و بلندگوی دشمن شدن، حرف دیگری است؛ آنچه که من درباب مطبوعات نمیتوانم قبول کنم و بپذیرم، این دومی است. حالا اگر فرض کنیم این حوادث را دستهای پشت پرده هدایت میکردند - که انصافاً فرضِ نزدیک به ذهنی است - طبیعی است که منتظر بودند جرقّهای در داخل کشور بهوجود آید. خیال میکردند چون اوضاع اقتصادی مردم خوب نیست، پس مردم از نظام ناراضی و از دولت مأیوسند، لذا از نظام حمایتی نخواهند کرد؛ از سپاه و نیروی انتظامی و اینها هم که کار چندانی برنمیآید؛ وزارت اطّلاعات هم که فلج شد، پس جرقهای بزنند و بشکه باروتی را در ایران منفجر کنند! فکر میکردند حداقل نتیجهای که پیش میآید، این است که امنیت عمومی و اجتماعی مردم از بین میرود. این حدّاقل فایدهای بود که به دشمن میرسید. بهعنوان مثال همین اغتشاشات روز دوشنبه و سهشنبه آن هفته - روز بیستویکم و بیستودوم تیرماه که عدّهای به خیابانها آمدند و آتش زدند و دکانها را شکستند و بانکها را دستبرد زدند و تخریب کردند - اگر به وسیله دستها و پنجههای قویِ نظام اسلامی مهار نمیشد و مردم آن حرکت عظیم را انجام نمیدادند و متوقّف نمیکردند، شما ببینید در طول سال در کشور چه اتّفاق میافتاد! هر چند روز یکبار، در تهران، در فلان خیابان، در فلان گوشه، در فلان محلّه، یا در فلان شهرستان، از این حوادث باید اتّفاق میافتاد. مردم در دکانشان، در ادارهشان، در منزلشان و بچهها داخل مدرسهشان نشستهاند، باید مرتّب از این حوادث پیش میآمد؛ امنیت مردم مختل میشد و مردم به ستوه میآمدند. هدف و برنامه این بود.
این که من روز دوشنبه آن هفته به ملت ایران عرض کردم هدف اینها «امنیت ملی» است، آن روز هنوز آتشسوزیها شروع نشده بود. آن روز که من آن صحبت را کردم، هنوز اغتشاش خیابانی شروع نشده بود و این تخریبها و آتشسوزیها را راه نینداخته بودند؛ اما معلوم بود که هدف، از بین بردن «امنیت کشور» است. یعنی مردم اگر بچهشان از خانه بیرون میآید تا به مدرسه برود، خاطرجمع نباشند که به مدرسه خواهد رسید؛ جوانشان را اگر به دانشگاه تهران یا دانشگاه فلان شهرستان فرستادند، خاطرجمع نباشند که هفته دیگر نامهاش خواهد آمد؛ از محل کسبشان، از محل کارشان، از محل زندگیشان، سلب امنیت و آرامش شود برنامه این بود. منتظر یک جرقّه بودند که این قضایا به راه بیفتد. جرقّه چه بود؟ حادثه بسیار تلخ کوی دانشگاه. به ملت ایران هم عرض میكنم: ای ملت بزرگ و شجاع كه بیست سال است دشمنی را كه انقلاب از این كشور بیرون راند، با قدرت پشت در نگه داشتید و نگذاشتید كه این دشمن از هیچ منفذی وارد شود؛ بهوش باشید. این معنای حرفهای مكرّری است كه من در این چند سال به ملت ایران و به مسؤولان عرض كردهام كه دشمن درصدد نفوذ است. هر پنجرهای پیدا كند، وارد خواهد شد؛ هوشیاریتان را بیشتر كنید. دشمن، امنیت ملی ما را هدف گرفته است. امنیت ملی برای یك ملت، از همه چیز واجبتر است. اگر امنیت ملی نباشد هیچ دولتی نمیتواند كار كند؛ برای سازندگی، هیچ سنگی روی سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتی كه هرج و مرج و ناامنی باشد، هیچ مشكلی از مشكلات مملكت حل نخواهد شد؛ نه اقتصاد مردم، نه فرهنگ مردم، نه مسائل اجتماعی مردم، نه مسائل سیاسی مردم. وقتی امنیت نبود، همه اینها از بین خواهد رفت. دشمن این را هدف گرفته است. این را ملت ایران در همه جای كشور باید بفهمد؛ كه البته میفهمد و میداند. بحمداللَّه ملت هوشیار است.
این قتلهایی که در کشور انجام میگیرد - که البته بار اوّل هم نیست؛ این بار آن را تشدید کردهاند - کارهایی است که برخلاف احساس امنیت ملی است. یک ملت در داخل خانه خود باید احساس امنیت کند. نظام اسلامی، نظامی مقتدر است. دشمن برای این که این اقتدار را بشکند، میخواهد عجز این نظام و عجز دولت و عجز مسؤولان امنیتی و قضایی را تلقین کند. چه کار میکند؟ از یک طرف، با واسطه یا بیواسطه، جنایت را مرتکب میشود؛ از یک طرف هم انگشت اتّهام را به خود نظام متوجّه میکند! یعنی به خیال خود، با یک تیر دو نشان بزند! تبلیغات این روزهای رادیوهای بیگانه را نگاه کنید؛ دنیا را از جنجال پُر کردهاند! البته آن روزی که منافقین - که آلت دستهای آشکار خودشان بودند - جنایت میکردند و جنایت را بر عهده میگرفتند، هیچ حرفی نبود؛ لیکن امروز که اینها هم از نوع همان جنایتهاست، رادیوهای بیگانه جنجال راه انداختهاند! کشتن شهروندان، جنایت نسبت به اشخاص - آن شخص هر که باشد - از غیرطریقی که خود دستگاهها برحسب حکم قانون و با اقتداری که دارند، باید انجام دهند، عملی برخلاف امنیت است. بنده از دستگاههای دولتی خواستم، باز هم الان میخواهم - هم دستگاههای دولتی، مثل وزارت کشور و وزارت اطّلاعات، هم دستگاه قضایی - که بهطور جدّی این قتلهای چندگانهای را که در طول تقریباً یک ماهِ اخیر اتّفاق افتاده است، دنبال کنند. مطمئناً اگر تحقیق و دنبال کنند، سرنخها را بهدست خواهند آورد. بدون شک، مستقیم و یا غیرمستقیم، دست دشمن در کار است. دشمن است که میخواهد در کشور امنیت نباشد. دشمن است که میخواهد به این بهانه فضای ناامن درست کند. از آن طرف جنایت سازماندهی میشود، از آن طرف هم بوقهای تبلیغاتی آن را چند برابر بزرگتر از آنچه که هست، جلوه میدهند و قلمهای مزدور هم از آنها تبعیّت میکنند! جرم قلمهای مزدور هم کمتر از آن رادیوهای بیگانه نیست؛ چون نتیجه میگیرند که در کشور امنیت نیست. این هم متمّم کارهای دشمن است. دشمن از اطراف کار میکند، از اطراف حمله میکند؛ هدف هم یک چیز است: هدف این است که ملت ایران از حرکت خود به سمت اهداف و آرمانهای بلند الهی و اسلامی دست بردارد.
اکنون چندی است دستگاه استکبار آمریکا و عوامل صهیونیست آنان با این گمان باطل که ملّت ایران از اسلام و هدفهای امام کبیر خود روی برگردانده، به توطئههائی دست زده و عوامل خود را در همه جا فعال کرده است. در استان اصفهان بقایای منافقین و باند تبهکار مهدی هاشمی معدوم به فعالیتهای اسرائیلپسند روی آوردهاند و با اغفال برخی سادهدلان، موجب آزار و مزاحمت برای مردم عزیز و شریف نجفآباد که اخلاص و فداکاری آنان زبانزد همه است شدهاند و برای دوستان آمریکائی و صهیونیست خود خوراک تبلیغاتی فراهم میکنند. شما مردم قهرمان اصفهان بخصوص فرزندان عزیز بسیجیام و سایر جوانان متعهد و آگاه اجازه ندهید بقایای آن باند روسیاه که دل امام عزیز را خون کردند، بار دیگر مجال فتنهگری پیدا کنند. و میدانم که اجازه نخواهید داد. همچنین مردم شهیدپرور و عزیز نجفآباد، نگذارند که افتخاراتشان در دوران انقلاب و سالهای جنگ تحمیلی، بدست عناصر معلومالحال مخدوش گردد و میدانم که نخواهند گذاشت. برای ابراز برائت و بیزاری از استکبار جهانی و ایادی داخلی و خارجی آنان فردا اجتماع نماز جمعه را با حضور خود شکوهمند کنید و با شعارهای کوبندهی خود از کسانیکه میخواهند با امنیت ملّی و هدفهای انقلابی ملت مسلمان ایران معارضه کنند، بیزاری بجوئید و عزم انقلابی خود را در معرض دید ایادی استکبار بگذارید. عناصر فریب خورده و فتنهگر نیز بدانند که اینجانب اجازه نخواهم داد آنان امنیت و آرامش ملّت ایران را برای هدفهای خائنانه و حقیر خودشان برهم بزنند و کشور را از راه مستقیمی که بحمداللّه در آن حرکت میکند با فتنه و آشوب منحرف کنند، و ملّت ایران با کمک پروردگار و عنایت ولیّعصر ارواحنا فداه همیشه بر دشمنان عنود خود پیروز خواهد گردید. والعاقبةللمتقین.
امروز کشور و ملت و انقلاب به این عزیزان و بازماندگان آنان، دِینی بزرگ دارد. عزت امروز ایران، و همهی پیشرفتهای کشور، و امنیت و استقلال، و هر دستاورد بزرگ دیگر هدیهی گرانبهایی است که شهیدان و پدران و مادران و همسرانِ صبور آنان، به ملت ایران ارزانی داشتند.
سلام خدا و همهی بندگان شایستهاش بر آنان باد. آن کسانی که خواستند خاطر مردم را مغشوش، ذهن مردم را خراب و امنیت مردم را به هم بزنند، به خیال خود خواستند مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهند و صفوف را از هم جدا کنند. اینها به مردم خیانت کردند، به انقلاب و به کشور خیانت کردند و البته باید در چارچوب قانون با اینها رفتار شود. من خواهش میکنم هیچ کار و هیچ حرکت غیرقانونی نشود. هیچکس از آحاد مردم درصدد برنیاید که خودش برود و به خیال خود، کسی را مجازات کند؛ نه، بهعهده قانون است.
مسأله نیروی انتظامی، البته یک مسأله اساسی و مهمّ است. اگر ما بخواهیم ضروریات زندگی بشر را در فصول عمده خلاصه کنیم و مثلاً به دو فصل، سه فصل و حداکثر به چهار فصل برسد، یک فصل از این چند فصل، فصل «امنیت» است. بدون امنیت، نه خوراک لذّتی میبخشد، نه خانواده اُنسی ایجاد میکند و نه شغل و درآمد فایدهای میدهد. امنیت که نبود، هیچ چیز نیست. امنیت، مثل هوا برای انسان، به طور مستمر لازم است. اگر جامعه امنیت نداشته باشد، حالت اختناق پیدا میکند؛ مثل مجموعهای که هوا در اختیار نداشته باشد. این، اهمیت امنیت است. امنیت هم متعلّق به همه است. امنیتِ تهران، واجبتر از امنیتِ مردم مرزنشین جنوب و شرق و غرب کشور نیست. امنیت افراد مرفّه که از سرمایه و امکاناتی برخوردارند، واجبتر از امنیت آن کارگری که چشمش به مزد روزانه است، نیست. لذا امنیت، متعلّق به همه است؛ نیروی انتظامی هم متعلّق به همه است.
نکتهای را فرمانده محترم نیروی انتظامی ذکر کردند که نکته درستی است و آن، این است که اساس نیروی انتظامی در دوران رژیم غیر مردمی و طاغوتی، برای حفظ امنیت طبقات ویژه بود و بقیه مردم هر چه بر سرشان میآمد، اهمیتی نداشت! من در همان زمان رژیم گذشته، در مناطق مرزی کشور به صورت تبعید زندگی میکردم و میدیدم که وضع آنجا چگونه بود. در آنجا، امنیت به دست گردنکلفتها و باجبگیرهای منطقه سپرده شده بود. امنیت، عبارت بود از امنیت خوانین و بزرگان و سرمایهداران منطقه و دیگران حقی از آن نداشتند. به همینخاطر، اگر در مناطق مختلف این کشور و بخصوص در دوردستها، آدم متنفّذی، نوکران، کارگران و زیردستان خود را میزد، میکشت، حبس میکرد، از زندگی و هستی میانداخت و امنیت آنها و زن و فرزندشان را صلب مینمود، ایرادی نبود و کسی نمیگفت که شما چرا این کار را کردید! اگر به پاسگاه هم شکایت میکردند، شکایتکننده محکوم میشد! یعنی امنیت، امنیت طبقات ویژه بود، نه امنیت عمومی. گیرم که فرضاً در شهرهای بزرگ مثل تهران و بعضی شهرهای دیگر، پلیس، بازارها و کوچهها و خیابانها را در همهجا زیر نظر داشت؛ اما در حقیقت این دستگاه عظیمی که در آن زمان برای امنیت کشور فراهم و طرّاحی شده بود، هدفش آن بود. در داخل نیروهای انتظامیِ آن روز، عناصر مؤمن و با اخلاص و خدوم و زحمتکش کم نبودند - ما از نزدیک آنها را میشناختیم؛ مردمان خوب خیلی بودند - لیکن سردمداران، امنیت را برای عموم نمیخواستند. در نظام اسلامی، قضیه اینطور نیست. امنیت، امنیت عموم مردم است. در همه شؤون زندگی، امنیت یک ضرورت برای انسان است. در دوران عبادت، در دوران سازندگی، در دوران تجارت و در هر فعالیتی که انسان بخواهد بکند، محتاج امنیت است. اینجاست که اهمیت نیروی انتظامی معلوم میشود. شما برادران نیروی انتظامی، هر چه از لحاظ اقتدار و سرپنجه قدرتمندی که بتواند عناصر مخلّ امنیت را در کشور تعقیب کند، و نیز از لحاظ اخلاق و شرافت و نجابت و امانت و پاکدامنی، بر کیفیّت خودتان بیفزایید، زیادی نشده است. نیروی انتظامیِ نظام اسلامی، همانطور که این آقایان در سرودشان میخواندند که «ما پناه دلهای شکستهایم»، باید حقیقتاً اینطور باشد. نیروی انتظامی باید پناه دلهای خائف و ترسان و جانهایی که احساس میکنند از سوی یک انسان یا جمع و مجموعهای تهدید میشوند، باشد. وجود نیروی انتظامی، باید احساس امنیت را در مردم به وجود آوَرد. این، شأن نیروی انتظامی در نظام جمهوری اسلامی است. اگر منطقه خلیج فارس در امنیت باشد، ما که بیشترین ساحل را در خلیج فارس داریم، بیش از همه از امنیت این منطقه استفاده خواهیم کرد. اگر خلیج فارس، محل حضور بیگانگان نباشد، ما که منافع زیادی در این خلیجِ پهناور و بزرگ - که مشترک بین ما و کشورهای دیگر است - داریم، بیش از دیگران در امنیت این منطقه سعی خواهیم داشت. این امر طبیعی است. هیچ کس نمیخواهد خانه خودش را ناامن کند. کسانی خلیج فارس را ناامن میکنند که میخواهند از ناامنی و یا لااقل از شایعه ناامنیِ این جا سوءاستفاده کنند و وانمود نمایند که در این منطقه ناامنی است، تا بتوانند سلاح بفروشند، تا بتوانند حضور نظامی پیدا کنند، تا بتوانند نفوذ سیاسی در کشورهای خلیج فارس به دست آورند. این حرف، متعلّق به آنهاست؛ والّا هر کسی وقتی به جغرافیای منطقه نگاه کند، میفهمد که در این منطقه، ایران اسلامی بیش از دیگر کشورها، به امنیت این منطقه پایبند است. بنابراین، تبلیغات دشمن دروغ است.
این ایستادگی ملت ایران، این قدرت همراه با مظلومیت، ملتها را تکان داد. این را هم امتحان کردند و دیدند. اما باز هم مترصّدند؛ «یتربّص بکمُالدّوائر».(8) همچنان که قرآن درباره پیغمبر فرمود: دائم در حال کمینگری هستند که بتوانند حرکتی انجام دهند. این که گاهی میبینید راجع به ایران و جمهوری اسلامی میگویند: «امنیت را چنین میکند» - شایعه درست میکنند - یا میگویند:«فلان سلاح را دارد؛ در فلان حادثه و انفجار دست داشته است»، همه اینها همین توطئه چینیهاست. همین نقشه درست کردن و زمینه ساختن برای مبارزهجویی با ملت ایران است. البته همه هم بحمداللَّه نقش بر آب شده است؛ بعد از این هم خواهد شد.
ملت ایران و دولت جمهوری اسلامی در طول این سالها، یک بار هم موجب ناامنی این منطقه نشده است. همیشه حفظ امنیت کرده است. دیگران ناامنی ایجاد کرده اند. در این تاریخ هفده ساله انقلاب، یک بار هم نمیتوانند نشان دهند که جمهوری اسلامی یا ملت ایران، حرکتی کرده باشند که موجب ناامنی منطقه باشد. البته دیگران کردند؛ همه هم میدانند و اطّلاع دارند. هم بعضی از قدرتهای داخلی منطقه، هم کسانی که در خارج بودند، خیلی ناامنی درست کردند؛ امّا ما نکردیم. ما همیشه امنیت را حفظ کردیم. امنیت برای خودمان، قهراً امنیت برای منطقه است. یعنی هم امنیت خودمان را خواستیم، هم امنیت منطقه را؛ چون تفکیک ناپذیر است. ناامنی ما هم، ناامنی منطقه است. قدرتهای فراملیّتی یا تبعه آنها خیال نکنند که میشود ایران را ناامن کرد و منطقه را برای دیگران امن نگه داشت؛ نه. این خواب و خیالی بیش نیست. بدانند که اگر شیاطین سعی کنند تا برای این ملت، ناامنی درست کنند، این ملت ملتی نیست که ضربه دشمن را بیپاسخ بگذارد. ملت ایران ضربه هیچ کس ر ابیپاسخ نمیگذارد. آمریکاییها باسیاست خارجی ضعیف و علیلشان - که در این چند ساله نشان دادند که سیاست خارجیِ دولت آمریکا بخصوص این دولت کنونی آمریکا چقدر ضعیف و علیل و ناتوان است - به این نتیجه رسیدهاند که بلکه بتوانند - به خیال خودشان - مثلاً ضرب شستی نشان دهند. البته چیزی اظهار نمیکنند. قراین این طور به نظر بعضی میرساند. مثلاً میگویند: در فلان انفجار، ایرانیها دست داشتند؛ یا در فلان قضیه، ایرانیها دخالت داشتند - ازاین گونه حرفها و بهانه گیریهای بیارزش و بیهوده - برای این که شاید بتوانند لااقل یک زمینه سازیِ ذهنی درست کنند! اینها باید ملت ایران را خوب شناخته باشند. ملت ایران ملتی است که بیشترین قوام منطقه حسّاس خلیج فارس، به او و کشور اوست. آن روزی که ایران امنیت و آرامش داشته باشد - کما این که بحمداللَّه همین طور بوده است و همینطور است و انشاءاللَّه در آینده هم خواهد بود - منطقه روی آرامش خواهد دید. مگر این که آنها برای خودشان دردسر درست کنند. در جاهای دیگر که به ما ربطی ندارد؛ امّا چنانچه بخواهند ملت ایران را مورد تعرّض قرار دهند، بدانند که منطقه بر دشمنان ملت ایران، بخصوص بر کسانی که در خانههای شیشهای نشستهاند، به مراتب نا امنتر خواهد شد. به مراتب وضع برای آنها سختتر خواهد شد. ملت ایران ملتی بزرگ و شجاع است؛ ملتی است که متّکی و متوکّل علیاللَّه است. راه او هم راه روشنی است. راهش عبارت است از راه فراهم آوردن یک نظام انسانی سالم، مرفّه، آباد، امن و امان برای افراد این کشور، تا برای ملتهای دیگر الگو شود. دفاع این ملت برای ملتهای دیگر، الگو و نمونه و اسوه بود و انشاءاللَّه دیگران از آن درس گرفته باشند و ملتهای مسلمان، آن وقتی که لازم است، بتوانند از خودشان دفاع کنند. امروز هم سازندگی این کشور برای ملتهای دیگر الگوست و باید از آن درس بگیرند. متّکی به خود شوند و کشورشان را بسازند. از دیگران احساس استغنا کنند و بینیاز شوند. ایجاد امنیت ایران برای خود و همسایگانش نیز همین طور است. ملت ایران بحمداللَّه در مسائل گوناگون ، هر جا که حضور پیدا میکند، حضوری آرامش بخش و ضدّ تشنّج است. هرجا که وارد شدیم، همین طور بوده است - اعتمادی که بحمداللَّه دولتها و ملتها به دولت و ملت ایران میکنند - که این هم از تفضّلات الهی است. اینها برای ملتها و دولتهای دیگر الگوست. این به خاطر توکّل و اعتماد به خداست. این هم راه روشن اوست. حقیقتاً امنیتی که امروز کشور دارد و بخشهای مختلف میتوانند با استفاده از این امنیت، کار و برنامهریزی و ابتکار کنند، کشور را بسازند و برای کشور و برای خودشان افتخارات به وجود آورند، ناشی از تلاش ایثارگران و همین جوانانی است که به میدانهای نبرد با دشمن رفتند. بعضی شهید شدند، که خانوادههای آنها هستند. بعضی مجروح شدند و جانبازان را تشکیل میدهند. بعضی هم بحمداللَّه سالمند، ایثارگران ما هستند. همین جوانان مؤمن نیروهای مسلّح، واقعاً تلاش کردند و زحمت کشیدند - چه نیروی نظامی و چه در بخش خودش نیروی انتظامی در مقابله با کسانی که مخلّ به امنیت کشور بودند - و همان طوری که امام یک وقت فرمودند: اگر این جوانان نبودند و این انقلاب پیروز نمیشد، حالا ماها این فرصت و این افتخار را نداشتیم که بخواهیم مسؤولان کشور باشیم و پیش خدای متعال، برای خودمان اجر، و پیش مردم و نزد تاریخ، برای خودمان افتخار درست کنیم. شما این خدمات را، به این مردم ارائه دهید.
در حقیقت، شما مسؤولان کشور و همه ما، مدیون آحاد مردم و بخصوص ایثارگران از مردم هستیم که با جان و توان و زحمات خودشان، این امکان را برای ما فراهم کردند. اگر این ایثارگریها نبود، معلوم نبود که کشور، تمامیت ارضی داشته باشد یا نه. امنیت داشته باشد یا نه. دشمن داخل کشور ما باشد یا نه. و آیا چنین امکانی وجود داشته باشد که کسی بتواند برای کشور، کار و تلاش کند و سازندگی به وجود آورد. این، بر ما دیکته میکند و واجب میسازد که در همه مراحل، مواظب و مراقب باشیم و نگذاریم که خدای نکرده، حقِّ طبقات ایثارگر کشور - مثل خانوادههای شهدا، جانبازان، رزمندگان و کسانی که در راه خدا واقعاً جهاد کردند و زحمت کشیدند - به بعضی از حرفها و نِقهایی که گاهی گوشه و کنار زده میشود؛ آن هم از سمت کسانی که در جنگ، هیچ گونه دلسوزیای نداشتند و برای این انقلاب و برای جنگ و در میدانهای خطر، هیچ گونه تلاشی نکردند، ضایع شود. بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر علی لاریجانی رئیس سازمان صدا و سیما در اجرای اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی، جنابعالی را به نمایندگی خود در شورای عالی امنیت ملی برای مدت دو سال منصوب میکنم. انتظار میرود که با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، بتوانید با شرکت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمر با اینجانب، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی کمک نمائید. توفیق شما را از خداوند متعال مسألت میکنم. بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ حسن روحانی در اجرای اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی، جنابعالی را مجددا به نمایندگی خود در شورای عالی امنیت ملی برای مدت دو سال منصوب میکنم. انتظار میرود که با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، بتوانید با شرکت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمر با اینجانب، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی کمک نمائید، توفیق شما را از خداوند متعال مسألت میکنم. سید علی خامنهای - توجه و عنایت جدّی بر مشاركت عامّهی مردم در سازندگی كشور و رعایت جهات زیر در امر واگذاری مؤسسات اقتصادی به مردم:
الف: امر واگذاری در جهت تحقق اهداف برنامه باشد و خود هدف قرار نگیرد. ب: در چهار چوب قانون اساسی صورت پذیرد. ج: موجب تهدید امنیت ملّی و یا تزلزل حاكمیت ارزشهای اسلامی و انقلابی نگردد. بسم الله الرحمن الرحیم
در اجرای اصل یكصد و هفتاد و ششم قانون اساسی، جنابعالی را مجدداً به نمایندگی خود در شورایعالی امنیت ملی برای مدت دو سال منصوب میكنم. انتظار میرود كه با توجه به نقش برجسته و ممتاز تصمیمات آن شورا در تحقق استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، بتوانید با شركت فعالانه در آن و تبادل نظر مستمر بااینجانب، به اقتدار و استقلال نظام متعالی اسلامی كمك نمائید. توفیق شما را ازخداوند متعال مسئلت میكنم. بسم الله الرحمن الرحیم
تیمسار سرتیپ رضا سیفاللهی با توجه به شایستگی و لیاقتی كه در طول خدمات گذشته از شما به ظهور رسیده است و با عنایت به سوابق انقلابی و خدمات فداكارانهی شما در مسئولیتهای خطیر نظامی و انتظامی، بنا به پیشنهاد وزیر محترم كشور شما را به فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی منصوب میكنم. وظایف مهم این نیرو كه اهم آن حفظ نظم و امنیت در سراسر كشور و فضای برخوردار از آرامش و اطمینان برای هممیهنان است، ایجاب میكند كه همه توانایی و تعهد خود را در كیفیت بخشیدن به فعالیتهای این نیرو و بهرهگیری از همكاری عناصر كاردان و مؤمن و انقلابی بكار برید و آنچه را مسئولان پیشین فراهم آوردهاند، مضاعف سازید. انتظار میرود كه حضور شما در این مسئولیت مهم، كارآیی این نیرو را بسی افزونتر از پیش سازد. لازم میدانم از خدمات تیمسار سرتیپ محمدسهرابی فرمانده پیشین نیروی انتظامی كه تلاش مخلصانهاش در شكل بخشیدن به این سازمان نوبنیاد در خور تقدیر فراوان است، صمیمانه تشكر كنم و ضمن دعا و آرزوهای نیك، وی را به عضویت در گروه مشاوران نظامی فرمانده كل قوا منصوب نمایم. بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برادر بسیجی، جناب آقای دكتر سیّد حسن فیروزآبادی سردار سرلشكر پاسدار محسن رضایی با نگرش به تنوع مأموریتهای نیروهای مسلح كشور - اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی - كه در كنار یكدیگر، پاسداری از امنیت ملی و نظام جمهوری اسلامی ایران را عهدهدار میباشند، برای یكآهنگی هرچه بیشتر نیروهای مسلح، مقرر میگردد: 1)عنوان «ستاد فرماندهی كل قوا» به «ستاد كل نیروهای مسلح» تغییر یابد و رئیس این ستاد از شخصیت حقوقی «رئیس ستاد فرماندهی كل نیروهای مسلح» مندرج در اصل یكصدوهفتادوششم قانون اساسی برخوردار باشد. 2)عنوان «ستاد كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، با همان مأموریت و وظایف، به «ستاد مشترك سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» تبدیل گردد. توفیق شما برادران و سردار سرتیپ پاسدار ذوالقدر، رئیس ستاد مشترك سپاه را در ایفای وظایف خطیرتان از خداوند متعال خواستارم. امنیت، مسألهی اساسی و مهمی است. نظم اجتماعی، یك مسألهی درجهی اول است. كارایی مطلوب هر جامعه، در حد نظم مطلوب آن جامعه است. اگر نظم نبود، یا كم بود، از كاراییها كاسته خواهد شد.
نیروی انتظامی باید نظم و امنیت را طبق شرح وظایفی كه قانون برایش معین كرده، در سرتاسر كشور، بخصوص در مناطق مرزی، و بالاخص در برخی از مناطق كه گاهی اشراری در آنجا نظم و امنیت را مورد اختلال قرار میدهند، به اثبات برساند. این، آن نكتهی اصلی و اولی است. باید ثابت كنید كه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، این كفایت و كارایی را برای حمل بار امانتی كه برعهدهی اوست، داراست. امروز قضایای خلیج فارس، دنیا را از خبرهای گوناگون پُر كرده است. در مورد موضع ایران و سخن دل جمهوری اسلامی هم، تعبیرهای مختلفی در اینجا و آنجا گفته میشود. هر كس به میل خود، حرفی در دنیا میزند و از اوضاع منطقه و وضع ایران در قبال این حوادث، تفسیری ارایه میكند. لازم است به اطلاع همهی ملتهای مسلمان منطقه برسانیم كه ما با حضور امریكا در این منطقه، با طمعورزی امریكا - كه در حرفهای اخیرشان، خودش را بیشتر نشان میدهد و ما هم از اول این حدس را میزدیم - با روحیهی طلبگار و زورگو و وقیح سیاست امریكایی، بشدت مخالفیم. آنها به چه مناسبت میگویند كه ما باید امنیت منطقه را تأمین كنیم و امنیت پایدار این منطقه ایجاب میكند كه ما در اینجا باشیم؟! امنیت این منطقه، به شما چه ربطی دارد؟!
امنیت این منطقه، در درجهی اول، متعلق به ملتهای این منطقه است. شما مشتری نفت این ملتها هستید؛ بیرونِ در بایستید و در كار اینها دخالت نكنید؛ بگذارید خودشان امنیت این منطقه را تأمین بكنند. اینها نفت خودشان را صادر خواهند كرد و به هركس كه مصلحت دانستند، خواهند فروخت. آیا این حرف منطقی است كه دولتی فقط به اتكای زورمند بودن و قلدری، از آن طرف دنیا به اینجا بیاید و بگوید كه چون من مشتری این منطقه هستم، باید امنیت اینجا را تأمین كنم؛ ولو این تأمین امنیت - به قول او - ضد امنیت و ضد مصالح ملتهای این منطقه باشد! كدام منطق عقلانی بشری، این را قبول میكند؟ غیر از شما امریكاییهای زورگو و دیگر قلدرها و زورگوهای عالم، چه كسی چنین حرفی را میگوید و پای آن میایستد؟! میگویند چون ما به نفت این منطقه احتیاج داریم، بایستی به اینجا بیاییم، نیروی نظامی بیاوریم و سیستم دفاعی و امنیتی درست كنیم! اگر شما در اینجا سیستم دفاعی و امنیتی درست كردید، برخلاف امنیت ملتهای این منطقه خواهد بود. شما میخواهید در خانهی دیگران، ولو به قیمت ناراحتی صاحبان خانه، برای خودتان جای پا درست كنید! این، با كدام منطق قابل قبول است؟ آنچنان هم قرص و با وقاحت این حرفها را میزنند كه انسان از وقاحت آنها حیرت میكند! اگر میبینید كه امروز با حملهی عراق به كویت، در این منطقه ناامنی ایجاد شده است، موجب آن خود شما بودهاید. شما بودید كه عراق را تجهیز كردید و كاری نمودید كه او در خودش احساس قدرت بكند و به كویت حمله نماید. باز هم شما مایهی ناامنی بودید. شما به خاطر حقد و بغضایی كه با اسلام و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارید، وارد میدان شدید و تا آنجا كه توانستید، پشت عراق را محكم كردید و به او كمك نمودید. اگر پشتیبانی نمیكردید و وارد نمیشدید، منطقه روی ناامنی را نمیدید. سالهاست كه ما اعلام كردهایم، آماده هستیم با كشورهای منطقه دور هم بنشینیم و به كمك همدیگر خلیج فارس را امن كنیم؛ دست متجاوزان را در این منطقه كوتاه نماییم و نگذاریم كسی به حقوق دیگری تجاوز كند. این، وظیفهی ما ملتهای منطقه است؛ به شما چه؟! میگویند ما باید در اینجا سیستم امنیتی درست كنیم! خاك بر سر ملتها و دولتهایی كه اجازه بدهند امریكای متجاوز بیاید، طبق منافع خودش نقشه بكشد و در منطقهی خلیجفارس، سیستم امنیتی درست كند! مسلمانان نخواهند گذاشت، ملتهای اسلامی اجازه نخواهند داد. هر كس در مقابل تجاوز و طمعكاری و نقشهها و سیاستهای امریكا برای دستاندازی به منطقهی خلیج فارس بایستد و مبارزه كند، جهاد فیسبیلاللَّه كرده، و هر كس در این راه كشته بشود، شهید است.
نمودار
آخرین مقالات
|