اسلام انقلابی -
تعداد فیش :
35 ،
تعداد مقاله :
0
1395/07/05
1395/07/05
1395/05/31
1395/04/12
1394/06/25
1391/06/02
1388/02/28
1383/12/27
1382/07/22
1380/02/16
1379/09/17
1378/09/03
1377/07/15
1376/10/26
1375/05/29
1375/01/01
1372/03/14
1371/06/29
1371/03/13
1370/11/30
1370/11/07
1370/09/18
1370/08/15
1370/01/16
1369/11/17
1369/11/17
1369/11/10
1369/10/19
1369/09/22
1369/09/07
1369/05/07
1369/03/14
1369/01/02
1368/11/03
1368/10/13
جنگیدن با دشمن هم از دور یک چیز آسانی به نظر میآید؛ تا کسی نرود آنجا، صدای توپ و تفنگ و انفجار و مانند اینها را نبیند و نشنود، درست درک نمیکند که چه خبر است. این جوان پا میشود میرود آنجا، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّتنامهها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در وصیّتنامههای شهدا چقدر دربارهی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. اینجور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق میافتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده بر میگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّهی دین بود، قضیّهی آرمان الهی بود، قضیّهی حاکمیّت اسلام بود، قضیّهی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.
فراموش نشود که ما آرمان شهیدان را که عبارت بود از خدا و اسلام و اسلامِ انقلاب و حکومت اسلامی و حاکمیّت دین، از یاد ببریم و قضیّه را عادیسازی کنیم؛ [یا بگوییم] مثل بقیّهی جنگهایی که بود؛ خب یک عدّهای کشته میشدند، یک عدّهای [زخمی یا اسیر]، در همهی جنگها بالاخره یک عدّه جوان کشته میشوند! اینجوری نبود قضیّه. این هم این نکته.
امروز شما ملاحظه کنید در منطقهی غرب آسیا -که اسمش را گذاشتهاند خاور میانه- قدرتهای درجهی یک مادّی دنیا زمینگیر شدهاند؛ آمریکا امروز در منطقهی غرب آسیا زمینگیر است. [اینها] امروز اهدافی دارند، کارهایی دارند، مقاصدی دارند در این منطقه؛ یک بخش از این مقاصد عبارت است از تقویت پایگاه استکباری رژیم صهیونیستی در این منطقه، یک بخش آن عبارت است از تصرّف همهی منافذ و منابع قدرت در منطقه که دولتها و حکومتها بیایند زیر چتر آنها، از امکانات اینها استفاده کنند؛ فرمانروایی بر منطقه، [امّا] امروز نتوانستهاند. چه مانع شده است از اینکه مقاصد اینها تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده. این، مانع شده. اگر اسلام نبود، ایمان به خدا نبود، ایمان به معارف اسلامی نبود، تعهّد و پایبندی به وظایف دینی نبود، نظام جمهوری اسلامی هم مثل دیگران میرفت زیر چتر همین نظام سلطه و قدرت استکباری آمریکا و غیر آمریکا؛ همچنانکه دیگران رفتند. بنابراین، آماج حملهی آنها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان. اگر ایمان اسلامی نبود، این کشوری که ما دیده بودیم و این نظامی که ما آن را با گوشت و پوست و استخوان خودمان تجربه کردیم، ممکن نبود که تغییری پیدا بکند؛ این ایمان اسلامی بود. یک مرجع تقلید با تأیید الهی، با هدایت الهی، با بلدبودن شیوهی مبارزه و کار، وارد میدان شد و ایمانِ مردم را کشاند به سمت این هدف بلند و مردم به میدان آمدند؛ وقتی مردم در میدان بودند، هیچ قدرت مادّیای کاری نمیتواند انجام بدهد. عمده، حضور مردم است که این را امام بزرگوار ما به برکت ایمان مردم و با اتّکاء به ایمان مردم توانست انجام بدهد؛
وظیفهی مسئولین دانشگاه این است که از مجموعههای انقلابی و متدیّن حمایت کنند. یعنی کسانی که با انقلاب موافقند و در راه انقلاب حاضرند فداکاری کنند، با کسی که نسبت به انقلاب بیتفاوت است یا احیاناً مخالف انقلاب است یکسان نیستند. شما بهعنوان وزیر، بهعنوان مسئول، بهعنوان نمایندهی جمهوری اسلامی میتوانید با اینها به یک چشم نگاه کنید؟ در مورد حقوقِ عمومی بله، حقوق عمومی شامل همه است؛ امّا نمیشود شما نمایندهی نظام اسلامی باشید و از آن کسی که دفاع از اسلام انقلابی میکند حمایت نکنید، [ولی] از آن کسی که حملهی به نظام اسلامی میکند یا لااقل نسبت به آن بیتفاوت است حمایت بکنید! نه، این قابل قبول نیست. مسئولین از مجموعههای انقلابی باید حمایت بکنند و این حضور را باید تسهیل کنند.
بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه اینهمه پول خرج کردند، اینقدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درستوحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان اینجور بود، در لبنان اینجور بود، در سودان اینجور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئلهی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است. اسلامِ فقط عمل شخصی، اسلامِ سکولار، اسلام «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»،(۱۱) اسلامی که جهاد را از آن خط بزنند، نهیازمنکر را از آن خط بزنند و بردارند، شهادت فیسبیلالله را از آن بردارند، اسلامِ انقلاب نیست. اسلامِ انقلاب، همانی است که انسان در قرآن کریم -در آیات متعدّد الهیِ قرآنی- مشاهده میکند؛ به زبان خود ما هم [مشاهده میشود]؛ این وصیّتنامهی امام است، این یادگارهای منطوق و مکتوب امام است. این اسلام ما است؛ پاسداری از انقلابی با این درونمایه؛ درونمایهی اسلامی. نه فقط یک حرکت حماسیِ محض؛ نخیر، [بلکه] با معنای اسلامی که این توانست در دنیا خوشبختانه [تأثیر بگذارد].
دیپلماسی ما باید با روحیهی انقلاب همراه باشد - یعنی اسلام انقلابی - این است که به ما بُرش میدهد. امروز ملتهای منطقه از جمهوری اسلامی خوششان میآید، به خاطر موضع مستقل اسلامىِ شجاعانهاش؛ این باید محفوظ باشد. در جاهای مختلف دنیا، مردم از مسئولان جمهوری اسلامی که این شجاعت را، این استقلال را، این نترسی را بیشتر بروز میدهند، بیشتر خوششان میآید. خب، این نشانهی این است که راه این است. دیپلماسی ما باید در این جهت باشد؛ که خب، خوشبختانه دوستان زحمتهای زیادی میکشند.
امیدوارم انشاءاللَّه مسئولین کشور قدر شما مردم خوب و نجیب و مؤمن و وفادار را بدانند. شما هم قدر این مسئولین خدمتگزار را بدانید. با این اتحاد و همدستی ملت و مسئولان است که ایران عزیز ما خواهد توانست به آن اهدافی که اسلام انقلابی و اسلام ناب ترسیم کرده است، خود را برساند.
همهی برنامههای پنج سالهیی که از سال 1384 شروع خواهد شد و بر اساس سند چشمانداز بیستساله خواهد بود، باید در این خط و در این جهت باشد؛ همه باید اسلام انقلابی و ایران اسلامی را به معنای واقعی کلمه دنبال کنند و در جهان اسلام الهامبخش باشند.
ما مایل نیستیم در دنیای اسلام منزوی باشیم، و منزوی هم نیستیم و نخواهیم شد. انزوا به معنای دیپلماتیک و رایج آن در دنیا، آنچنان مضر نیست که انزوای از ملتها مضر است. امروز امریکا به حسب ظاهر منزوی نیست؛ حضور سیاسی و حتی حضور نظامی او در همه جای این منطقه محسوس است؛ اما در حقیقت منزوی است؛ چرا؟ چون ملتها که تعیینکننده و تصمیمگیرندهاند، همه از حضور امریکا و سیاستهای امریکا متنفر و بیزارند؛ این انزوا مضر است. جمهوری اسلامی در دنیای اسلام این انزوا را ندارد. حضرت آیتالله خامنهای عصر سهشنبه در دومین روز از سفر به استان زنجان در جمع خانوادههای معظم شهیدان و هزاران نفر از جانبازان آزادگان و ایثارگران این استان تأکید کردند: ملت ایران پرچمی را که شهیدان سرافراز این سرزمین در دفاع از اسلام انقلاب و ایران برافراشتهاند همواره در اهتزاز نگه خواهد داشت.
اگر جوان دارای هدف عالی باشد، آن هدف مانع میشود از اینکه خود را در لجنزار و باتلاق مفاسد و منکرات گرفتار کند. کسی که هدف ندارد، در هر لحظهای که به آفاق آینده و به وجود خود متوجّه شود، احساس افسردگی و غم میکند؛ ولو لذّت کاذب و زودگذری هم داشته باشد. اما جوان مؤمن و دارای بصیرت، میداند برای چه نفس میکشد و زندگی میکند؛ میداند که این دنیای سرشار از بیعدالتی و نامردمی، تشنهی عدالت و چشمانتظار نظام و فلسفه و منطقی است که بیاید و آینده را به او نوید دهد. امروز در دنیا آن منطق قوی، آن فلسفهی عمیق و آن عنصر نجاتبخش، جز تفکّر روشنِ اسلام - البته اسلام انقلابی، نه اسلام وابسته به دستگاه قدرتهای ظالمِ این گوشه و آن گوشهی دنیا - چیز دیگری نیست. اسلامی که خلفای بنیامیه و بنیعبّاس از آن دم میزدند و بویی از آن حقیقت نبرده بودند، نمیتواند انسانها را نجات دهد. اسلامی که میتواند تاریخ و انسانیت و جوامع و کشورها را نجات دهد، اسلامِ امام سجاد، اسلامِ امام صادق و امام باقر، اسلامِ علی بن ابی طالب، اسلامِ حسینبنعلی واسلام عاشوراست. این اسلام تا پنجاه سال پیش در دنیا گم و غریب بود و نام و نشانی از آن وجود نداشت. زمزمههایی در این گوشه و آن گوشه درست شد و چون صادقانه و با ارادهی ازلىِ حق متعال همراه بود، بتدریج گسترش پیدا کرد؛ دلها را جذب کرد؛ جوانان را با خود همراه کرد؛ این جویهای باریک از سرتاسر کشورِ حسّاس و مهم ایران به یکدیگر وصل شد و شطِّ خروشانِ متلاطم و مواجی را به وجود آورد؛ و آن وقتی که نقطهی حسّاس فرا رسید، این شطِّ خروشان توانست پایههای ظلم و ستم را در این کشور درهم فرو ریزد و اوّلین قدم را در راه مطرح شدن عملىِ نظام اسلامی - که همان اسلام ناب است - در دنیا بردارد. شما اگر امروزِ اسلام ناب و اسلام امام سجاد و امیرالمؤمنین و امام حسین را با پنجاه سال قبل از آن مقایسه کنید، میبینید که این موجود، یکشبه ره صد ساله رفته است و چون با مجاهدتِ صادقانه همراه بوده، باز هم پیش خواهد رفت. این اسلام همان اسلامی است که در لبنان، آن معجزه را آفرید. این اسلام همان اسلامی است که امروز در سرزمین فلسطین حادثهای را به وجود آورده که انگشت حیرتِ سران رژیم امریکا و صهیونیست را زیر دندانشان له کرده است.
دوستان ما از مسافرتی برگشته بودند، میگفتند در کشورهای شمال آفریقا - مصر و دیگر کشورهای آن منطقه - به خاطر مجاهدتهای حزباللَّه در لبنان، به مکتب اهلبیت علیهمالسّلام گرایش پیدا شده است. حزباللَّه، خودش زادهی این نظام و حرکت عظیم ملت ایران و امام بزرگوار راحل است. من در سفری به منطقهی مسلماننشین شمال آفریقا، در کشوری دیدم که دختران و زنان، حجاب خودشان را به تقلید از حجاب زنان ایرانی درست کرده بودند. در شرق دنیای اسلام - تا آنجایی که میتوان از آن خبر گرفت - این حرکت ملت ایران و این نشانهی عظیم تحقّق اسلام انقلابی و ناب و راستین، آثار خودش را در دل مردم گذاشته است. بعضی افراد انگیزهشان فقط کسب قدرت است؛ این را هم ما دیدهایم. در همین دورهی بیستویکی دو سالهی انقلاب کسانی را دیدیم که حرفهای به ظاهر موجّهی میزدند؛ اما حرفهایشان برخاسته از دلی شیفته و تشنهی قدرت بود. در همان اوایل انقلاب، آقایانی که قدرت را در اختیار گرفتند و امام هم از آنها نهایت پشتیبانی را کردند، میخواستند راه انقلاب را بهکلّی عوض کنند - که اگر هوشیاری و قاطعیت و صلابت امام و دقّت بعضی از کسانی که دستاندرکار مسائلِ اینها بودند، نمیبود، معلوم نبود که نتیجهی این تلاش و این انقلاب عظیم مردم چه میشد - و من نه در یک ماجرا، بلکه در ماجراهای متعدّد این را آزمودم که برای آنها آنچه مهم بود، در درجهی اول دست یافتن به قدرت بود؛ چه برای شخص خودشان، چه برای گروه خودشان! گروهگرایی به آنها اجازه نمیداد که حتی دوستان خودشان را که از غیر گروه خودشان بودند، به دایرهی قدرت و مسؤولیت راه دهند! خوشبختانه مسؤولیتهای آنها ادامه پیدا نکرد؛ چون آگاهی و هوشیاری امام مانع شد. البته برخوردی که اینها با انقلاب و با خطّ امام و با پیروان امام و پیروان انقلاب و علاقهمندان به اسلام انقلابی داشتند، همیشه برخورد نامناسب و غیر خیرخواهانهای بوده است.
انقلاب اسلامی، عزّت اسلام را برروی دست گرفت و به همه دنیا نشان داد. انقلاب اسلامی نشان داد که اسلام میتواند به یک ملت، سرافرازی و عزّت دهد؛ یک ملت را از زیربار فشار و تحمیل بیگانگان نجات دهد و از حالت تحقیری که بر آن ملت تحمیل کردهاند، بیرون بکشد. میتواند استعدادهای یک ملت را در همه میدانها بروز و ظهور بخشد؛ میتواند به یک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقاید و از هویت و شخصیت خود بدهد. انقلاب اسلامی این را نشان داد. لذا آن وقتی که انقلاباسلامی پیروز شد و وقتی امام بزرگ ما - آن شخصیت عظیم، آن شخصیت بینظیر در زمان ما - توانست از زبان این ملت، سخن بگوید، همه مسلمانان عالم احساس افتخار و حیات کردند؛ احساس کردند که زنده شدهاند. این خون تازهای که در رگهای امّت اسلامی دوید، دشمنان را بسیار دستپاچه و سراسیمه کرد. آنها نیروهایشان را روی هم گذاشتند تا با این پدیده عظیم - یعنی اسلام انقلابی که امروز آن را یک ملت فریاد میکند - مبارزه کنند. از روزِ اوّل تا امروز - در طول این بیست سال - مبارزه کردند! مبارزه با چیست؟ مبارزه با عزّت و استقلال ملت ایران و مبارزه با هویت ملت ایران است؛ اما چون اسلام است که این عزّت را داده و به ملت ایران، هویت بخشیده است؛ چون اسلام است که به ملت ایران قدرت بخشیده است تا بتواند آرمانها، آرزوها و خواستهای خود را علناً بر زبان آورد و آن را دنبال کند و از اخم قدرتها و دست نشاندگان آنها و حکومتهای فاسد نترسد؛ چون اسلام است که این امتیاز را به ملت ایران بخشیده است، با اسلام دشمنند. دشمنی با اسلام انقلابی، اسلامامام، اسلام زندگیبخش، اسلامی که وقتی پرچمش برافراشته میشود، همه دنیا را به خود متوجّه میکند؛ همچنانی که امروز هم همینطور است. دشمنی با این اسلام بهخاطر این است که اسلام، دست بیگانگان را از این جا کوتاه کرد و منابع این کشور را از دست بیگانگان نجات داد. لذا امروز خدمت به ایران و خدمت به ملت ایران، عبارت از خدمت به اسلام است. هرکس که امروز اسلام انقلابی، اسلام امام، اسلام زندگی بخش و اسلام مبارزه با ظلم و ستم را گرامی بدارد - نه آن چیزی که به نام اسلام در مقابل ظلم و ستم، تعظیم میکند! آن اسلام نیست، فریب است - هرکس که امروز اسلام حقیقی و به تعبیر امام بزرگوار ما اسلام ناب محمّدی را تأیید و حمایت کند، اوست که برای ایران و ملت ایران، برای تاریخ ایران و آینده ایران و یکایک آحاد این ملت خدمت میکند.
انقلاب آمد و این ملت را از ذلّت نجات داد، از وابستگی، از دستِ فساد دستگاه سلطنتی فاسد و از اختناق، نجات داد؛ ملت را آزاد کرد. ایرانی، مملکت خودش را گرفت. جوان ایرانی، مرد و زن ایرانی، مبتکر، عالم و دانشجوی ایرانی فهمید که برای خودش و با اراده خودش کار میکند. افق را روشن دید.
حقیقتِ درخشان نظام و انقلاب اسلامی، این حرکت عظیم را انجام داد، که هیچ کس هم خیال نمیکرد چنین چیزی اتّفاق بیفتد. بعضی از آن به اصطلاح روشنفکرانی که آن روز گاهی یک کلمه سیاسی میگفتند و دل خودشان را خوش میکردند که در میدان مبارزه کار میکنند، غایت مطلوبشان این بود که مثل اقمار شوروی سابق، مثل این کشورهای کمونیستی بیچاره آفریقا و آسیا و غیره، یا مثل کشورهایی از قبیل ترکیه و پاکستان و امثال اینها شوند! بیشتر از این به ذهنشان نمیرسید. اینکه این ملت، مستقل شود، روی پای خود بایستد، استعدادهای خود را شکوفا کند، حرف خود را خودش بزند، راه خود را خودش برگزیند، مسؤولین خود را خودش انتخاب کند، کشور را متعلّق به خود بداند و سرمایههای کشور را صرف شده در خود کشور بداند، به ذهن آنها خطور نمیکرد! این کار را انقلاب کرد. این کار به رهبری امام و به همّت این مردمی شد که ایمان داشتند. ستون این خیمه عظیم، ایمان است؛ ایمان به آن حقیقت درخشندهای که چنین معجزهای را میکند. ایمان به اسلام انقلابی واسلام ناب محمّدی. دشمن هم این را فهمید. از روز اوّل، دشمن این را فهمید و تلاش کرد بلکه بتواند این ایمان را متزلزل کند. بیست سال است که دشمن از راههای مختلف، دائم برای ضعیف کردن ایمان مردم وارد میشود. به وسیله انقلاب، تودهنی میخورد، ولی باز از راه دیگر میآید! تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یکدیگر - که قطب، استکبار از یک طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است - پیشرفت و مبارزه و پیروزی، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استکبار پیشرفتی نداشته است. اینها میخواهند با شایعه مذاکره جمهوری اسلامی - که بگویند جمهوری اسلامی تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند - اینطور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامی شکست خورد و مجبور به عقبنشینی شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید.
میخواهند این را تفهیم کنند که دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقبنشینی شده است. میخواهند بگویند که اسلام انقلابی از حرفهایش گذشت و برگشت. میخواهند بگویند همه این حرفها در طول این نوزده سال - ده سال اول که امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند - به گوشهای گذاشته شد، به دست فراموشی سپرده شد و همه این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند که ما با دشمن کنار نمیآییم و تسلیم دشمن نمیشویم. این شایعات برای این هدف است که آن گذشته را تخطئه کند. بالاخره امریکا از اینکه شایع شود جمهوری اسلامی تسلیم شده است تا با امریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند - یعنی از حرفها و ادّعاهای خود نسبت به استکبار دست بردارد - بیشترین استفاده را میکند. این جنجال تبلیغاتی برای این است. رهبر معظم انقلاب اسلامی از ترویج زبان فارسی در هر نقطه ای از دنیا به عنوان یک کار بسیار مهم فرهنگی نام بردند و خطاب به نمایندگان فرهنگی ایران در خارج از کشور فرمودند: در هر جای دنیا که هستید باید نسبت به ترویج زبان فارسی اهتمام کنید زیرا برای رساندن پیام انقلاب و تفکر اسلام انقلابی کار برد زبان فارسی در حال حاضر بیشتر از کاربرد هر زبان دیگر است. گسترش زبان فارسی به هیچ وجه به مفهوم ناسیونالیسم ایرانی نیست و کسی که در هر نقطه ای از جهان زبان فارسی را فرابگیرد قادر به درک صحیح و دقیق مفاهیم برجسته، قوی و عمیق انقلابی در ایران اسلامی خواهد بود و به این ترتیب محتوا و قالب پیام انقلاب اسلامی ایران به ذهن مخاطبان خود منتقل خواهد شد.
بهترین کسانی را هم که میشود انتخاب کرد، کسانی هستند که انسان نسبت به آنها اطمینان دارد که وقتی وارد مجلس شورای اسلامی شدند، مورد اعتماد و اطمینانند و خدای نکرده، دچار انحراف و فساد نخواهند شد و برای مردم و اسلام و مسلمین و رفاه امور کشور و پیشبرد اهداف انقلاب و گسترش و تعمیق ارزشهای انقلابی، تلاش خواهند کرد و تحت تأثیر دشمن قرار نخواهند گرفت. نیروهای انقلاب را به مجلس شورای اسلامی بفرستید و انشاءاللَّه مجلس را کامل کنید. آنچه که تا کنون برای این کشور کار شده، به برکت انقلاب بوده است. آنچه هم که بعد از این برای این کشور کار شود، به برکت انقلاب و اسلام انقلابی و احکام نورانی اسلام و دین خواهد شد.
امریکا و قدرتهای استکباری، در گذشته، به صراحت این دشمنی را - مگر در مواردی نادر - ابراز نمیکردند؛ اما امروز صریحاً دشمنی خودشان را با جمهوری جوان ما، با انقلاب اسلامی و با نهضت بیداری اسلام، بیان میکنند و به آن مباهات و تصریح مینمایند. آنچه برای ما مهمّ است نکتهای است که امروز میخواهم درباره آن مقداری صحبت کنم.
ما درباره علّت این دشمنی، نباید دچار اشتباه شویم. خود آنها علّت دشمنىِ ریشهدارشان را با اسلام انقلابی و با نظام جمهوری اسلامی، مسائلی ذکر میکنند که به نظر ما، خلاف واقع است. واقعیت غیر از آن است که آنها میگویند. آنها چنین وانمود میکنند که گویا نظام اسلامی، طرفدار تروریسم و مخالف با دمکراسی است، یا رعایت حقوق بشر را نمیکند، یا از نهضتهای اسلامی در کشورهای دیگر پشتیبانی مالی یا پشتیبانی تسلیحاتی به عمل میآورد. ما عرض میکنیم: آنچه که آنها در بیان علّت دشمنی و کارشکنیها و روشهای خباثتآمیز خود با نظام اسلامی ذکر میکنند، خلاف واقع است. آنها خودشان هم میدانند که واقعیت غیر از آن چیزی است که بیان میکنند. چگونه کسی میتواند نظام جمهوری اسلامی را به مخالفت با دمکراسی و حاکمیت مردم متّهم کند؛ در حالی که لااقل در میان کشورهای این منطقه، هیچ کشوری مانند ایران در نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد که به آرای مردم و حضور مردم و دخالت مردم و انتخابات آزاد، این قدر توجّه نشان داده باشد. حق انقلاب باید در حوزهها محفوظ باشد. در داخل حوزهها به افراد بدخواه میدان ندهند. این افرادی که جرأت نمیکردند از سیطره و هیبت انقلاب، نفس بکشند، نباید باز در گوشه و کنار پیدا شوند، بنا کنند ایمان افرادی را ضعیف کردن؛ مثل موریانه به پایهی ایمان افراد افتادن و آنها را نسبت به انقلاب و اسلام انقلابی و مبانی انقلاب، ضعیف و سست کردن. نه فضلا باید اجازه بدهند و نه تشکیلات حوزه باید به این معنا اجازه بدهد و نه طلّاب. چهرههای انقلابی در حوزهها باید محترم باشند. طلبههای جبهه رفته؛ کسانی که سوابق جبهه دارند؛ کسانی که در حوزههای علمیه جانبازند و کسانی که خدمتی از خدمات انقلاب را بر دوش دارند، باارزشند. اینگونه نباشد که در داخل حوزهها اگر کسی چند سالی به خدمات انقلاب مشغول بوده یا الان مشغول است، این یک نقطهی ضعف به حساب آید؛ نه. این نقطهی قوت است. خدمت به انقلاب نقطهی ضعف نیست. برای کسانی که در میدان جنگ بودند، بایستی از همه جهت، اعتباراً و عملاً ارزش قائل شوند. برایشان حسابی ویژه باز کنند.
آن روز، دو ابرقدرت بودند و این دو ابرقدرت، با وجود اینکه از صد مسأله جهانی در نود مسأله اختلاف داشتند، اما در یک نقطه با هم موافق بودند و آن، فشار بر ایران اسلامی و نظام انقلابی ما بود. لذا شما دیدید که رژیم عراق در جنگ هشتسالهاش با ما، از سلاح روسی و امریکایی و فرانسوی و انگلیسی و برزیلی و از همه نقاط عالم توانست استفادهکند. یعنیهمه به او کمک کردند؛ همه علیه ایران اسلامی، پشت سر اوقرارگرفتند؛ همه با ایران در حال خصومت و محاربه بودند و این دو ابرقدرت، در مقابل اسلام انقلابی، به جدّ با یکدیگر همکاری داشتند. امّا امامیک لحظه دچار تردید نشد؛ چون به راه خود ایمانداشت؛ به خدا متّکی بود و به این ملت باور داشت. ملت همامامخودراقبولداشت؛ اوراشناختهبود و پشت سرش ایستاده بود. همه اینها عامل آن شد که این کشور و ایننظامو آن رهبر و این ملت، درمقابل امریکا و شوروىِ آنروز - که امروز وجود خارجی ندارد - و همه اروپا و دیگران ایستادند. این، راز قضیه است.
آن چیزی که در کشور ایران واقع شد و بلاشک در همهی ادوار تاریخ این کشور - تا آنجا که ما خواندهایم و دیدهایم - سابقهیی ندارد، ایستادگی و فداکاری عمومی و یکپارچهی مردم در راه خدا بود که در مقابل تجاوز و نامردمی دشمنان صورت گرفت. نقطهی اوج این حادثهی استثنایی و بینظیر، همان حرکت درخشانی بود که از ستارگان آسمان انسانیت زمان ما - یعنی همین شهیدان عزیز ما - سر زد. این جوانانی که اینطور با شور و شوق، بدون اینکه به آرزوها و شهوات جوانی کمترین اعتنایی بکنند، به جبههها رفتند و حقیقتاً با عشق و محبت الهی جان دادند، بهنظر بنده این برجستگان زمان ما، از صدر اسلام به بعد، در هیچیک از دورهها، از لحاظ کمیت و کیفیت نظیر ندارند. عده کثیری از این عزیزان هم همین حرکت و همین شجاعت را بخرج دادند و بهصورت جانباز درآمدند؛ عدهیی هم به اسارت افتادند و در دوران اسارت هم از خود عظمت نشان دادند؛ عدهیی هم - که بحمداللَّه کم نیستند - همچنان در میان مردم هستند و برای دفاع از این انقلاب، ذخیرههای الهی محسوب میشوند. این مجموعهی جوان - چه آنهایی که شهید شدند، چه آنهایی که جانباز شدند، چه آنهایی که اسیر شدند، چه آنهایی که هنوز مفقودالاثرند و از حال آنها کسی مطلع نیست - جزو معجزات انقلاب در زمان ماست. چه کسی میتوانست این دلهای پاک و مطهر را اینطور یکپارچه متوجه به خدا بکند؟ این معجزهی اسلام انقلابی و اسلام پُرتپش بود؛ ناشی از اخلاص آن مرد خدا، آن بندهی صالح و آن رهبر واقعی و حقیقی بود که در خط رهبری پیامبران حرکت میکرد؛ راه و نَفَس و عمل او این حادثهی عظیم را آفرید.
عزیزان من، پدران شهدا، مادران شهدا، که دستههای گلِ پروریدهی در دامان خودتان را در راه خدا دادید و پرپر شدن آنها را تحمل کردید! جوانان عزیز جانباز، که در اول جوانی، سلامت خودتان را برای خدا و در راه خدا تقدیم کردید! همسران شهدا، فرزندان شهدا، که مصایب مشکل را تحمل کردید! من این حقیقت را به شما عرض کنم که اگر این معجزه اتفاق نیفتاده بود، اگر جوانان و نورچشمان شما اینطور مجذوب حق به سمت مقتلِ خودشان نمیرفتند و فداکاری نمیکردند، امروز از اسلام در دنیا خبری نبود؛ که هدف استکبار هم این بود. اگر میبینید که امروز در دنیا پرچم اسلام بلند است؛ اگر میبینید که ملتهای مسلمان احساس شخصیت و هویت میکنند؛ اگر میبینید که نعرهی اللَّهاکبر بچهمسلمانها در سرتاسر کشورهای اسلامی، تختهای قدرت استکباری را به لرزه درآورده و اسلام عزیز است و در دنیا مطرح است؛ بدانید که این افتخار بهوسیلهی فرزندان شما، بهوسیلهی همین خونهای پاک، به وسیلهی همین گذشتها و ایثارها بهدست آمد؛ بدون اینها نمیشد. این تحول عظیمی که اسلام انقلابی و لطف الهی در دلها بهوجود آورد و اینطور همه را مشتاق به سمت جبههها کشاند و فداکاریها را به بهترین وجه در مقابل چشم جهانیان قرار داد، اگر اینها نبود، قضیه اینطور نمیشد. امروز مستکبران عالم از اسلام میترسند؛ چون جوانانِ شما را دیدهاند؛ چون جبهههای شما را دیدهاند؛ چون بسیج را دیدهاند؛ دیدهاند که این مردم چهطور مثل اقیانوسی خروشان به طوفان میآیند و از هیچ چیزی در راه خدا نمیهراسند؛ چون پدران و مادران را دیدهاند؛ دیدهاند که مادر با آن عاطفهی رقیق و جوشان - که هیچ مادری نمیتواند تحمل کند که خاری به پای فرزندش برود - از جوان خودش در راه خدا آنچنان آسان میگذشت که همه را به حیرت در میآورد. یک شهید، دو شهید، سه شهید، چهار شهید؛ این پدران و مادران و همسران و کسان این عزیزان و جوانان ما آنچنان تحمل کردند که انسان از حیرت و تعجب، هرچه نگاه میکند، نظیری برای آن پیدا نمیکند. این صبرها بود که لطف خدا را متوجه این ملت کرد. برادران عزیز! هیچ کار بزرگی جز با فداکاری و صبر بهدست نمیآید؛ هیچ هدفی جز با تلاش و مجاهدت بهدست نمیآید. آن روزی که مسلمانان نشستند تا دنیا و آخرتشان تأمین بشود، اما هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، دنیا را که در نقد از دست دادند؛ آخرت را هم که خدا میداند! اما مردم در انقلاب ما - که مسلمانان را نیز به حرکت درآورد - به فضل پروردگار، عزت و شرف و پیشرفت دنیا را بهدست آوردند؛ «و ما عند اللَّه خیر و ابقی»؛(1) روشنی چشم آنها، پیش خدا و در آخرت است. من بخصوص به شما جوانان عرض میکنم که صحنههای مبارزه و انقلاب، شاید به شکلهای دیگر همچنان ادامه دارد. استکبار جهانی، دشمنان خونی اسلام، آنهایی که از اسلام میهراسند و میدانند که اسلام مانع غارتگری آنهاست، بیکار ننشستهاند. دشمنان بزرگ و پُر مکر و فن ما، از این اسلام عزیز و ناب، از این نظام جمهوری اسلامی - که برای اولین بار بعد از صدر اسلام، در دنیا نظامی بر پایهی مقررات اسلام تشکیل میشود - و از این حرکت عظیمی که موجب شد دست دشمن از این کشور کوتاه بشود، حاضر نیستند بگذرند. شاید عدهیی خیال میکردند که بعد از آنکه امریکا جمهوری اسلامی را متهم به ارتجاع کرد و تبلیغات ضد جمهوری اسلامی را در همهی دوازده سال ادامه داد، تودههای مردم از اسلام انقلابی رو برگردانده باشند. شاید عدهیی خیال کرده باشند که این تهمت تروریستی که به شما و به ما و به سایر مسلمانان در نقاط مختلف دنیا میزنند، موجب بشود که ملتها از تفکر اسلامی و جهتگیری اسلامی و شعارهای اسلامی رو برگردانند؛ اما آیا اینطور شد؟ امروز گرایش به اسلام در سطح تودههای مسلمان و در کشورهای اسلامی، چند برابر آن روزی است که شما در اوایل انقلاب و آن روزی که تازه انقلابمان پیروز شده بود، به تهران آمدید. بنابر این، آقای عبدالسلام جلّود - برادر عزیز ما - و برادران لیبیایی! ما معتقدیم که امروز اسلام رو به پیشرفت است و هیچگونه تلاشی از سوی امریکا برای سرکوب کردن حرکت اسلامی، فایدهیی نخواهد داشت و تهدید آنها نسبت به شما و دیگران، هیچگونه تأثیری نخواهد گذاشت.
من خیال میکنم الان کسانی که در مجموعهی نظام هستند، قدر زبان فارسی را بیشتر میدانند؛ علتش هم این است که امروز ایران معتقد است برای دنیا پیامی دارد؛ و آن اسلام انقلابی ماست. امروز اعتقادمان این است که برای دنیا پیامی داریم. این پیام، یک حامل و رسانهی درستی میخواهد؛ و آن جز زبان، چیز دیگری نیست. چون به این پیام فکر میکنیم، این زبان بایستی بتواند واژهها و اصطلاحات مخصوص ما را منعکس کند؛ اصطلاحاتی که مقصود انقلاب را برآورده میکند و تفکرات نظام را منعکس مینماید. پس، امروز ما به یک زبان قوی و جاافتاده و پُرظرفیت احتیاج داریم؛ و آن زبان فارسی است، که بحمداللَّه در دسترس ما هم هست.
من پدران و مادران متوسطی را میشناختم که طاقت همراهی کردن با احساس دینی جوان خودشان را نداشتند؛ حتّی گاهی از احساسات دینی و تعبد و زهد و بیاعتنایی به دنیا و به خوراک و به آسایشی که در جوانانشان مشهود بود، پیش ما شکایت میکردند! آن پدران و مادران، با همان تربیتهای غلط رشد کرده بودند، مسلمان هم بودند؛ اما این جوشش ایمان اسلامی در آنها نبود؛ ولی جوانشان تحت تأثیر تربیت انقلابی قرار گرفته بود؛ به همین خاطر بود که جوانان، خانوادهها را پشت سر خودشان میکشیدند؛ و این شد که آن قیام عظیم مردمی و آن حرکت بینظیر در عالم - یعنی انقلاب اسلامی ما - به رهبری امام و با پشتیبانی قاطبهی ملت و با میدانداری جوانان به پیروزی رسید. این یک فتح بود؛ هم فتح میدان مبارزه با استکبار بود، و هم بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود؛ که این را اسلام و انقلاب و امام کرده بودند، و این فتحالفتوح بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانان بود.
بعد از آن هم در دوران جنگ، باز جوانان بودند که جنگ را با خسران دشمن تمام کردند. این شهدای جوان، این رزمندگان جوان، این دستاندرکاران جوان عرصههای جنگ، چیزی نیست که اهمیت نسل جوان را در حادثهی سرنوشتسازی مثل جنگ از نظر دور بدارد. این حادثه اتفاق افتاد، اما چشمهای طراحان استکبار جهانی همهی صحنه را دید و فهمید که جوان مؤمن در این کشور، زیر تربیت اسلام انقلابی، چه معجزهها میکند. دل استکبار جهانی، با اسلام انقلابی و اسلام به پاخاسته و اسلام عزتطلب صاف نخواهد شد. مسلمان تا مسلمان است، در چشم آنها مبغوض و مورد کینه است؛ «و مانقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»، «ما تنقم منّا الّا ان امنّا». آنها از ایمان شما ناراحتند؛ علتش هم واضح است: چون ایمان یک ملت به پاخاستهی اسلامی، منافع ظالمانهی استکبار را تهدید میکند.
بزرگترین نشانهی ضعف دستگاههای استکبارىِ متکی به قدرت مادّی، همین است که این انقلاب و این نظام و اسلام ناب، در کشور ایران اسلامی ماند و روزبهروز قویتر و ریشهدارتر شد. اینکه یک نظام اسلامی، در عالم بهوجود بیاید و بتواند بماند و روزبهروز قویتر بشود، نشانهی پوچی و ناتوانی قدرتهای مادّی است؛ زیرا آنها اگر بتوانند، صبر و تحمل نمیکنند و چنین قدرتی را نمیتوانند بگذارند بماند و با همهی قدرت، با آن روبهرو میشوند و شدند.
دوازده سال است که دستگاههای استکبار، با همهی وسایلِ میسور برای خودشان، در مقابلهی با اسلام انقلابی و انقلاباسلامی، به میدان آمدهاند. امروز که برای تبلیغات غربی و صهیونیستی، زمینه اقتضا میکند، بسیاری از اسرار هشت سال جنگ تحمیلی علیه ما، افشا میشود. امروز، همه اعتراف میکنند که در طول هشت سال که همسایهی ما به مرزهای جمهوری اسلامی تجاوز کرده بود، به انواع وسایل به او کمک کردند. آنچه ما در طول هشت سال جنگ میگفتیم که همهی دستگاههای استکباری، پشت سر متجاوز قرار دارند، امروز در سخن خود آنها به اثبات میرسد. رهبر انقلاب اسلامی ضرورت مقابله قدرتمندانه مسلمانان با نظام استکباری حاکم بر جهان و دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان را مورد تأکید قرار دادند و تصریح کردند که آمریکا بیش از هر کشور دیگری از ایران و اسلام انقلابی در هراس است.
استکبار غرب، چهرهی کریه خودش را نشان داد. ما نمیخواهیم از این سردمداران عراق حمایتی بکنیم - آنها هم درجای خود مقصرند - اما این مسأله، مسألهی دیگری است. مسأله این است که امروز یک ملت مسلمان، زیر دستوپای استکبار غرب - که دست به دست هم دادهاند؛ بعضی پول میدهند، بعضی تجهیزات میدهند، بعضی تشویق میکنند، بعضی هم جنایت را مستقیماً انجام میدهند - له میشود و از بین میرود. البته ملت عراق از بین نخواهد رفت؛ بلکه زنده خواهد ماند. تا وقتی متمسک به اسلام است، زنده است.
اینها چهرهی خودشان را نشان دادند. ببینید چه میکنند. اینها همان کسانی هستند که وقتی یک انفجار در یک گوشهی دنیا اتفاق بیفتد، همهی دنیا را پُرمیکنند که غیرنظامیان کشته شدند. الان در بصره و بغداد و نجف و کربلا و اعتاب مقدس و بقیهی شهرهای عراق، چه کسانی کشته میشوند؟ غیرنظامیان و زنان کشته میشوند، کودکان نابود میشوند. این، چهرهی استکبار جهانی است؛ او را بشناسید - و شما میشناسید - مردم دنیا اینها را بشناسند. اینها کسانی هستند که برای منافع و نفت و راه افتادن چهار کارخانهشان، حاضرند هزاران انسان را به خاک و خون بکشند! امریکا و انگلیس و فرانسه و بقیهی قدرتهای غربی، اینند. تنها چیزی که بشریت را از دست این گرگهای خونخوار و آدمیخوار نجات میدهد، اسلام انقلابی است. ملتهای مسلمان، اگر میخواهند از دست سلطهی شیطانی و جهنمىِ این استکبار خبیث غربی - که شیطان اکبرشان امریکا امروز پیشاپیش است و بقیه هم دنبال سر او میروند - نجات پیدا کنند، راهش این است که به قرآن و اسلامشان برگردند، مشتشان را محکم کنند و بر سر متجاوزان و مزدورانشان بکوبند. این کاری است که ملت ایران کرد. ما این خوشباوری را که خیال کنیم دستگاه استکبار، با اسلام و انقلاب اسلامی آشتی کرده است، بشدت نفی میکنیم. ما میدانیم که استکبار و شیطان بزرگ، با اسلام، آن هم اسلام انقلابی، آشتی نخواهد کرد؛ اما معتقدیم و ایمان راسخ داریم که این شیطان، نخواهد توانست هیچ آسیبی به این ملت مسلمان و به نهضت اسلامی در این منطقه وارد بکند.
رهبر انقلاب اسلامی اهمیت پیوندهای صمیمی و مستحکم میان ملتهای مسلمان را مورد تاکید قراردادند و فرمودند:سوابق درخشان انقلابی کشور شما نشان میدهد که شهدای الجزایر با الهام از اسلام به جهاد پرداختند و برای اسلام به شهادت رسیدند و از نظر ما این مسئله بسیار ارزشمندی است. پیوند طبیعی و قهری میان ما، اسلام انقلابی است که براساس آن دو کشور میتواننند در مسائل مهم جهان اسلام همکاری صمیمانهای داشته باشند.
مگر ممکن است که ملت ما، دشمنیهای استکبار و بیش از همه امریکا را فراموش کنند؟ مگر ممکن است طمعورزیها و زیادهطلبیها و تجاوزهای پنهان و آشکار امریکا را ندیده بگیرند؟ فهمیدند که دشمنی ملت ایران نسبت به دشمنان اسلام و در رأس آنها رژیم امریکا، تمامشدنی نیست. فهمیدند که ملت ایران ایستاده است، تا از اسلام انقلابی و اسلام ناب محمّدی(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) دفاع کند. فهمیدند که دولت و ملت و مسؤولان، اهل سازش و معامله نیستند. حالا که اینها را فهمیدهاند، از همه طرف خباثتهایشان را شروع کردهاند - متوقف نشده بود؛ تشدید کردند - و مثل زمان حضرت امام و همین دوران فاصلهی رحلت حضرت امام تا امروز، بلندگوهای جهانی را از تبلیغ علیه نظام اسلامی پُر کردند. امروز، چنین وضعیتی است.
اسلام امروز چیز کمی نیست. اسلام امروز زیباترین و پُرمعناترین و پُرفایدهترین پیامها را برای انسان دارد. این، یک واقعیت است. حالا در این شرایط و موقعیت که اسلامی آمده، حکومتی تشکیل داده، نظام و انقلابی را با این عظمت راه انداخته و همهی گرگهای دنیا هم در مقابل این نظام دندان تیز کردهاند، ما بیاییم و در داخل رادیو و تلویزیون و یا خارج آن بحث کنیم که آیا حتماً رادیو و تلویزیون بایستی مفاهیم پذیرفته شدهی دولت یا نظام را به عنوان نظرات اصلی مطرح کند؛ یا نه، آن هم یک نظر مثل نظرات دیگر است! این، اصلاً قابل بحث و قابل طرح نیست. من از این قضیه گذشتم، نمیخواستم آن را مطرح بکنم؛ ولی پیش آمد.
بنابراین، صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایهها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایدهآل است. امام بزرگوار ما، مجسمهیی از ارزشهای انقلاب ما بود. از یکی از همسران پیامبر اکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) خواستند که آن بزرگوار را توصیف کند. در جواب گفت: «کان خلقه القران». یعنی قرآن مجسم بود. ما امروز دربارهی امام بزرگوارمان باید عرض کنیم که او اسلام انقلابی مجسم، اسلام ناب مجسم در زندگی و اخلاق و احساسات و تصمیمگیریها و نیز فانی برای خدا بود. خدای متعال هم به او پاداش داد. کاری که به دست این بزرگوار در این دوران انجام گرفت، کاری بینظیر بود. بعد از کار پیامبران اولوالعزم، کسی چنین حرکت عظیمی انجام نداده بود.
مردم نباید فراموش بکنند که ما هرچه داریم، به برکت اسلام ناب و اسلام انقلابی است؛ اسلامیکه به فکر طبقات مستضعف و محروم است، نه اسلامی که در خدمت قدرتمندان و اغنیاست. بله، در دنیا کسان دیگری هستند که ادعایاسلام میکنند؛ اما اسلام آنها اسلام محمّد نیست؛ اسلام ابوجهل و ابولهب است؛ اسلام امریکاست. کسانی هستند که ادعای اسلام و اسم اسلام را وسیلهیی برای چاپیدن و سوء استفاده و تحمیق بیشتر قرار دادهاند. آن اسلام، اسلامی است که به نفع سرمایهداران و زراندوزان و صاحبان میلیاردها دلار در بانکهای خارجی است. ما آن اسلام را قبول نداریم.
اسلامی که رسول اکرم و اولیای الهی برای آن جان دادند و حسینبنعلی(ع) خون خود و عزیزانش را در راه آن نثار کرد،اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را در دعوت به آن گذراند، اسلام ضعفا و طبقات پابرهنه، اسلامی که به پاییندستهای جامعه، قدرت و عزت و آقایی میدهد و آنها را از ذلت و مسکنت خارج میکند، اسلامی که زورگویان و قلدران و قدرتمندان ظالم را از سریر قدرت به زیر میکشد - که در دنیا میبینید و دیدید که محمّدرضا و خاندان منحوس پهلوی را به زیر کشید - آن اسلام مورد نظر ماست. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه دشمنان اسلام در طول 10 سال گذشته هر کاری را که توانستند علیه اسلام کردند ولی اسلام انقلابی با قوت و عمق بیشتری در صحنه زندگی بشر ظاهر شد؛ فرمودند: همان تحولی که امروز در لبنان ایجاد شده است به روشنی در سطح جهان مشاهده میشود و وظیفهی ماست که وجود اسلامی خود را با قوت و قدرت بیشتری حفظ کنیم.
شقاوتی که قدرتهای استکباری در این سالهای اخیر در نقاط مختلف عالم از خودشان نشان دادند، عکسالعمل بیداری و شجاعت ملتهاست. وقتی ملتهای تحقیرشده، غبار تحقیر را از لباس خود میتکانند و احساس تحقیر را کناری میاندازند و سرپا بلند میشوند، قدرتهای تحقیرکننده مجبورند هوای خودشان را داشته باشند. ضربه بر آنها وارد خواهد آمد و وارد آمد و بیشتر از این هم میآید. در جوامع اسلامی، موج گرایش به اسلام انقلابی، یک موج زنده است؛ هیچ کارش هم نمیتوانند بکنند. البته، سرکوب و سختگیری میکنند، تهمت میزنند، رویشان اسم تروریست میگذارند، ولو هیچ ارتباطی هم با جمهوری اسلامی نداشته باشند؛ ولی برای این که دو طرف را بکوبانند، این ارتباط را ادعا میکنند. این کارها را دشمن میکند؛ اما آن کاری را که نمیتواند بکند، از بین بردن این موج گرایش به اسلام انقلابی در میان ملتهاست. این کار را نمیتوانند بکنند، نتوانستند و بعد از این هم نخواهند توانست انجام بدهند.
نمودار
آخرین مقالات
|