انس با قرآن -
تعداد فیش :
109 ،
تعداد مقاله :
2
1402/12/03
1401/01/14
1399/02/28
1398/07/10
1398/03/01
1398/02/16
1398/02/16
1398/01/26
1398/01/26
1397/12/13
1397/02/27
1397/02/27
1397/02/06
1397/01/29
1396/12/17
1396/06/04
1396/03/06
1396/03/06
1396/02/07
1395/09/23
1395/07/11
1395/03/18
1395/03/18
1395/03/03
1395/03/03
1395/02/29
1393/04/08
1393/04/08
1393/04/08
1393/04/08
1393/04/08
1393/04/08
1393/03/13
1393/03/13
1393/03/13
1392/04/19
1392/04/19
1392/03/18
1392/02/10
1391/07/20
1391/07/12
1391/05/29
1391/04/31
1391/04/31
1391/04/04
1390/06/17
1390/06/09
1390/06/09
1390/05/24
1390/05/11
1390/05/11
1390/03/03
1389/07/29
1389/07/17
1389/05/31
1389/05/21
1389/04/24
1388/11/13
1388/07/28
1388/07/28
1388/07/28
1388/06/29
1388/06/29
1388/05/31
1388/05/31
1388/04/03
1387/07/10
1387/06/12
1387/06/02
1387/02/19
1386/08/23
1386/06/23
1386/06/22
1385/06/06
1384/07/17
1384/07/14
1383/06/26
1382/08/06
1381/10/25
1380/06/28
1380/06/28
1379/08/09
1378/07/19
1377/09/01
1377/08/26
1376/03/14
1375/10/28
1373/10/14
1372/02/28
1371/09/11
1371/02/20
1371/01/15
1370/12/27
1370/11/17
1370/11/03
1370/10/13
1370/06/31
1370/05/23
1370/04/20
1370/01/26
1370/01/22
1370/01/16
1369/12/22
1369/06/04
1369/01/19
1369/01/10
1368/12/27
1368/12/11
1368/11/20
معارف [قرآنی] را چه جوری به دست بیاوریم؟ با اُنس با قرآن، با تدبّر در قرآن، با رجوع به آنانی که قرآن در خانهی آنها نازل شده است، [یعنی] اهلبیت رسولالله (علیهم الصّلاة و السّلام)؛ با استفادهی از اینها میشود این معارف را به دست آورد و از آنها استفاده کرد و زندگی را بر اساس آنها ساخت. تلاوت شما ــ این کار رایج بین قرآندوستان در کشورهای اسلامی که بحمدالله در کشور ما هم رواج خوبی پیدا کرده است ــ یکی از گامهای مؤثّر برای اُنس با قرآن و برای فهم معارف قرآن است. ارزش والای تلاوت قرآن برای این است که مخاطبِ شما را وادار به تدبّر در آیات قرآن و در مفاهیم قرآن میکند، معارف قرآن را برای او روشن میکند. البتّه شرطش این است که این تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه نشان دادن خود؛ من قبلاً هم این را به قرّاء عزیزمان عرض کردهام. این هنرهایی که در تلاوت وجود دارد ــ صوت خوب، لحن خوب، فنون تلاوت، قطع و وصل، فراز و فرود ــ همه باید در خدمت تفهیم معارف قرآن باشد. جوری تنظیم کنید، جوری تلاوت کنید، جوری قطع و وصل کنید، جوری تکرار کنید که معارف قرآن در دلها جایگزین بشود؛ امروز ما به این احتیاج داریم. متأسّفانه بسیاری در دنیای اسلام با قرآن اُنس ندارند. این شکایت رسول مکرّم به خدای متعال که «وَ قالَ الرَّسولُ یا رَبِّ اِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»، امروز در بسیاری از بخشهای دنیای اسلام تحقّق دارد و یک واقعیّت تلخی است.
در مورد اُنس با کلام الله؛ خب یکی از نامهای مبارک قرآن «ذکر» است. در خود قرآن چند جا تعبیر «ذکر» به کار برده شده و مراد، قرآن است؛ مثلاً «وَ هذا ذِکرٌ مُبارَکٌ اَنزلناه» در سورهی انبیاء که قرآن به عنوان «ذکر» معرّفی شده، یا «اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظون» در سورهی حجر که اینجا هم همین جور است و چند جای دیگر قرآن ــ شاید مجموعاً چهار پنج جا [یا] پنج شش جا در قرآن هست ــ که قرآن «ذکر» نامیده شده ؛چرا «ذکر»؟ ذکر یعنی «یاد»؛ «قرآن، ذکر است» یعنی چه؟ یعنی «مذّکِر» است، یادآورنده است؛ قرآن، ما را به یاد میآورد. این به عنوان مبالغه است. در کلام عرب وقتی میخواهند مبالغه کنند، اسم فاعل را به صورت اسم فاعل به کار نمیبرند، به صورت مصدر به کار میبرند؛ میگویند «زیدٌ عدل»؛ وقتی میخواهند بگویند: زید خیلی عادل است، میگویند: زیدٌ عدل؛ زید عدل است؛ این [مسئله]، این [جور] است. قرآن ذکر است؛ یعنی در نهایت یادآوری و در نهایت مذکِّریّت است. این قرآن است. خب «ذکر» وسیلهی ارتباط است؛ ذکر یعنی یاد؛ شما اگر یادتان بود ارتباط برقرار میکنید با هر کسی، با هرچیزی، اگر از او یادتان رفت، قهراً دیگر ارتباط برقرار نمیکنید؛ ذکر طبیعتاً وسیلهی ارتباط است؛ اگر میخواهیم با خدا ارتباط داشته باشیم، با بهشت ارتباط داشته باشیم، با باطن عالیرتبهی خودمان که خدای متعال برای ما قرار داده و میتوانیم به آن برسیم و به آن فعلیّت بدهیم، ارتباط [برقرار] کنیم، باید به یادش باشیم؛ اگر یاد رفت، غفلت حاصل خواهد شد و این غفلت همان چیزی است که در قرآن مکرّر نسبت به این غفلت پرهیز و زنهار داده شده، بر حذر داشته شدهایم از این. در قیامت به کافر و منحرف میگویند: لَقَد کُنتَ فی غَفلَةٍ مِن هذا وَ کَشَفنا عَنکَ غِطائَک؛ که مال سورهی ق است، یا در سورهی مبارک انبیاء [میفرماید]: یا وَیلَنا قَد کُنّا فی غَفلَةٍ مِن هذا؛ کافر در قیامت این جور میگوید: یا وَیلَنا؛ وای بر ما؛ ما دچار غفلت بودیم. غفلت بلای خیلی بزرگی است. لذا در یکی از دعاهای مربوط به نافلهی شب [چنین آمده]: اَللَهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَمِ وَ الجُبنِ وَ البُخلِ وَ الغَفلَةِ وَ القَسوَة؛ به خدا پناه میبریم از غفلت. خب پس «غفلت» نقطهی مقابل «ذکر» است؛ قرآن هم ذکر است. هر چه شما با قرآن بیشتر اُنس پیدا کنید، ذکر بیشتر خواهد شد. و البتّه «ذکر» و «مراقبه» تقریباً همسان یا به یک معنا متّحدند؛ [همان] مراقبه که این همه اهل معنا و اهل سلوک روی آن تأکید میکنند و میگویند پلّکان عروج انسان مراقبه است؛ مراقب خود بودن. گمان میکنم در فرمایشات مرحوم آخوند ملّاحسینقلی همدانی یا یکی از شاگردهای ایشان یک وقتی دیدم که ایشان میفرمایند بدون مراقبه هم گاهی حال برای انسان پیدا میشود امّا این حال باقی نمیماند؛ اگر مراقبه بود، آن حال معنوی هم برای انسان باقی میماند. بنابراین تلاوت قرآن، اُنس با قرآن این خصوصیّات را دارد.
توصیهی اوّل من به شما جوانهای عزیز، چه دانشجو و چه بقیّهی جوانهایی که از آنها اسم آوردم، مسئلهی خودسازی است؛ خودسازی خیلی مهم است؛ هم در ابعاد فردی، هم در ابعاد جمعی. هم شخص خود شما باید خودسازی کنید، هم جمعتان باید به عنوان یک جمع خودسازی کند؛ خودسازی خیلی مهم است. فرصت ماه رمضان فرصت خوبی است؛ اگرچه به اواخر ماه رسیدیم لکن همین چند روزی که باقی مانده، فرصت خوبی است [برای] دعا، مناجات، اُنس با قرآن؛ و رها نکردن کار ارتباط معنوی با تمام شدن ماه رمضان؛ یعنی این جور نباشد که ماه رمضان حالا چون روزه هستید و مثلاً شرایط دعا و مناجات و حال و حضور آماده است، کارهایی انجام بگیرد، ماه رمضان که تمام شد بکلّی رها بشود؛ نه، اُنس با قرآن، ارتباط با قرآن، نماز با حضور، نماز در اوّل وقت، توجّه به ادعیه- که حالا من به بعضی از ادعیه هم اشاره کردم، به بعضی هم اشاره میکنم -مواردی است که به نظر من برای خودسازی لازم است.
توکّل، توسّل، معنویّت، دعا را از دست ندهید؛ اُنس با قرآن را از دست ندهید؛ اُنس با اهل بیت و عترت را از دست ندهید؛ اجتناب از گناه را فراموش نکنید. جزو بیشترین توصیهها یا شاید بشود گفت در رأس توصیههای کسانی که ما برای کلمهکلمهی حرفهای آنها خیلی اعتبار قائل بودیم، اجتناب از گناه بود؛ اساس کار، اینها است. هم در خودتان، هم در خانوادهتان، هم در فرزندانتان و همهی متعلّقین به خودتان، اینها را نهادینه کنید.
عزیزان من! ماه رمضان فرصت خیلی خوبی است برای شستوشوی دل و جان، برای تقویت رابطهی با خدا؛ و به این تقویت رابطه شما احتیاج دارید؛ همهی ما احتیاج داریم. ماه رمضان فرصت بسیار خوبی است. اُنس با قرآن، اُنس با نماز، اُنس با دعا، همین روزهای که میگیرید، نعمتهای خدا است برای شما. موادّ این مهمانی الهی، که در روایات وارد شده [به عنوان] «ضیافت الهی»، همینها است؛ یعنی روزه یکی از آن مائدههای آسمانیای است که خدای متعال در این مهمانی، در این ضیافت به شما میدهد؛ دعا یکی دیگر از این مائدهها است؛ نماز همین جور، و این برای شما که جوانید، ده برابرِ امثال بنده که در سنین پیری و آخر خط هستیم، توانایی دارد، قدرت تأثیر دارد؛ این جوری است این را قدر بدانید. این فرصت جوانی که در اختیار شما است، این تجدیدناپذیر است؛ از این فرصت استفاده کنید برای اینکه اُنس با خدا را، اُنس با نماز را، اُنس با قرآن را برای خودتان به صورت عادت دربیاورید؛ عادتهای پسندیده و نیکو؛ و آن وقت تا آخر عمر با شما همراه خواهد بود.
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۲) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبانها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.
اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۷) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(۸) معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد].
اوّلاً خیلی خرسندم از اینکه یک بار دیگر، یک سال دیگر خداوند متعال این نعمت بزرگ را نصیب ما ایرانیها کرد که در جمع برادران مسلمانمان از کشورهای دیگر به اُنس با قرآن بپردازیم. معنای مسابقات بینالمللی قرآن، اجتماع جمعی از برادران مسلمان از نقاط مختلف دنیا بر گِرد قرآن و محور قرآن است؛ این را باید قدر دانست.
عزیزان من! با قرآن بیشتر اُنس بگیرید. آنچه من تأکید میکنم و توصیه میکنم، این است که با قرآن بیشتر اُنس بگیرید. این ذکر الهی و تقوایی که عرض کردیم، اگر برای ما حاصل بشود، آن وقت هدایت قرآنی هم برای ما آسانتر میشود؛ [چون] «هُدًی لِلمُتَّقین»؛(۹) تقوا که بود، هدایتْ حتمی است؛ چون این قرآن، «هادیِ» بعضی و بعضی را «مُضل»(۱۰) [است]؛ یُضِلُّ مَن یَشاءُ وَ یَهدی مَن یَشاء؛(۱۱) این جوری است که بعضیها را از آن طرف میبرد، بعضیها را هدایت میکند. هدایت مال متّقین است. هر چه تقوا بالاتر باشد، هدایت روشنتر و بالاتر است؛ باید این را دنبال بکنیم.
خدا را شکر میکنیم که بحمدالله ملّت ما به هدایت قرآنی اقبال کرده؛ یک روزی این جور نبود. در دوران طاغوت در کشور ما این خبرها نبود؛ این اُنس با قرآن، این لذّت بردن از تلاوت قرآن، این سعی برای حفظ قرآن، این سعی برای فهمیدن مطالب قرآن، نبود. گاهی یک قاریای هم آن وقت داشتیم که مثلاً فرض کنید قرآن را میخواند [امّا] نمیفهمید؛ امروز الحمدلله جوانهای ما قرآن را میخوانند با فهم؛ میفهمند چه دارند میخوانند. این را روزبهروز باید تقویت کنیم، این حالت را روزبهروز باید تشدید کنیم. سؤال شد که برای ورود در حدیث و قرآن یعنی اُنس با قرآن و اُنس با حدیث، حقیر چه چیزی پیشنهاد میکنم؛ من البتّه در برنامههای درسی نمیدانم -چون آقایان زحمت کشیدهاند نشستهاند برنامهریزی کردهاند، بنده نمیشود از کمر(۶) کار وارد بشوم بگویم تفسیر این جوری است- امّا معتقدم از تفسیر، رها و جدا نشوید؛ یعنی تفسیر حالا ممکن است جزو برنامهی درسیتان نباشد، شاید به اینکه برنامهی درسی باشد احتیاج هم نداشته باشید، امّا حتماً [لازم است]؛ مثلاً فرض کنید یک دوره تفسیر مجمعالبیان؛ بسیار تفسیر خوبی است؛ مجمعالبیان بسیار تفسیر عالمانهای است، یعنی مرحوم طبرسی در یک جاهایی و در ذیل یک آیاتی، مُلّاییِ خودش را و تبحّر خودش را در استدلال و استنباط نشان داده؛ گاهی اوقات این جوری است؛ یک جایی هم که البتّه احتیاج نبوده، نه؛ مثلاً فرض کنید [مجمعالبیان]. اُنس با قرآن جداگانه و اُنس با تفسیر جداگانه، به نظر ما لازم است
شما جوانهای عزیز، اُنس با قرآن را و تدبّر در قرآن را روزبهروز بیشتر کنید؛ تلاوت قرآن را فراموش نکنید، تدبّر در قرآن را فراموش نکنید. در این خطبهای که از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در اینجا خوانده شد، فرمود: ما جالَسَ اَحَدٌ هذَا القُرآنَ اِلّا قامَ عَنهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ زیادَةٍ فی هُدًی وَ نُقصانٍ عَن عَمًی؛ وقتی پای قرآن نشستیم و از کنار قرآن بعد از بهرهگیری از آن برخاستیم، باید هدایت ما افزایش پیدا کرده باشد و کوردلی ما کاهش پیدا کرده باشد؛ معرفت ما باید بیشتر بشود، اُنس ما با معارف حقّه بیشتر بشود، قُرب ما به خدای متعال بیشتر بشود، شوق ما به عبادت افزونتر بشود.
ما حرکت خودمان را به سمت قرآن ادامه بدهیم. عزیزان من، جوانان ایرانی، جوانان مؤمن، جوانان انقلابی! آشناییتان با قرآن، اُنستان با قرآن، استفادهتان از قرآن را روزبهروز بیشتر کنید؛ این مایهی قوّت شما است، این مایهی اقتدار شما است، این مایهی عزّت شما است. امیدواریم انشاءالله همهی ما بیدار بشویم، دنیای اسلام بیدار بشود و بتوانیم این کارها را انجام بدهیم.
مسئلهی قرآن، مسئلهی بسیار مهمّ ما است؛ مسئلهی همیشهی دنیای اسلام و امّت اسلام است. ما باید به قرآن تمسّک کنیم. امّت اسلامی اگر از قرآن استفاده نکند و اعراض کند -کمااینکه متأسّفانه در برهههای زیادی از تاریخ ما این اتّفاق افتاده است- ضربه خواهد خورد، سیلی خواهد خورد؛ همچنانکه خورد.
امروز ما به قرآن احتیاج داریم؛ راه صحیح زندگی جوامع اسلامی و امّت اسلامی، عمل به قرآن است؛ در یک روایتی میفرماید: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ حَبلُ الله -اینکه در قرآن دارد که «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»؛ این حبلالله، همین قرآن است- وَ هُوَ النُّورُ المُبین؛ خاصیّت نور چیست؟ نور فضا را روشن میکند، راه را به انسان نشان میدهد، انسان قدرت بینایی پیدا میکند، بصیرت پیدا میکند؛ نور که نبود، چشم هم به کار نمیآید و فایدهای ندارد، چون جایی را نمیبیند. ما دارای عقل هستیم، دارای تواناییهای گوناگون هستیم، دارای قدرت فکری هستیم، امّا اگر نور نباشد، اینها نمیتواند به ما کمک کند؛ نور لازم است. این نور، قرآن است؛ و الشِّفاءُ النّافِع؛ [ما] مریضیم، بیماری داریم. عقبماندگی کشورهای اسلامی را ببینید؛ تسلّط کفّار بر بسیاری از کشورهای اسلامی را ملاحظه کنید؛ اینکه رئیسجمهور آمریکا با کمال وقاحت میایستد آنجا و میگوید اگر ما نباشیم، بعضی از این کشورهای عربی یک هفته هم نمیتوانند خودشان را حفظ کنند، این تذلیل مسلمانها است؛ این بهخاطر این است که این بیماری است، از این بیماری ذلّت هیچ بیماریای بالاتر و بدتر نیست. این ذلّت است، این بهخاطر عدم تمسّک به قرآن است، بهخاطر این است که ما این شفا را از دست دادهایم، این درمان را از دست دادهایم. «عِصمَةٌ لِمَن تَمَسَّکَ بِهِ وَ نَجاةٌ لِمَن تَبِعَه» واقعیّت است؛ قرآن این است. ما امروز [به قرآن] احتیاج داریم؛ هم در زندگی شخصیمان به قرآن احتیاج داریم، هم در زندگی اجتماعی، هم در سیاستمان، هم در سلوک حکومتی خودمان. رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با اشاره به حلول ماه شعبان، این ماه را همچون ماههای رجب و رمضان، بستری مناسب برای ارتباط بیشتر با خدا و انس با قرآن و استفاده از دعاهای پرمضمون وارده و معرفت اندوزی برشمردند
من حالا اینجا در آخر عرایضم به شما جامعهی مدّاحان عرض بکنم، همانطور که گفتم، کار شما مهم است، شما یک رسانهی بسیار مهمّی هستید. وظیفهی جامعهی مدّاح، وظیفهی سنگینی است. همهجا میرَوید، با همهی مردم مواجهید، میدان و فرصت برای گفتن دارید و گوشهایی برای شنیدن حرفهای شما آماده است؛ این وظیفهی شما را سنگین میکند. آنچه اینجا من یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم [این است]:
... ترویج اخلاق و رفتار اسلامی؛ اخلاق اسلامی و رفتار اسلامی را در بین کتابهای اخلاق و از علمای اخلاق بگیرید و به مردم منتقل کنید، با استفادهی از هنر که کار شما هنر است -شعر و آواز، هنر است- اخلاق را ترویج کنید، رفتار صحیح اسلامی را ترویج کنید، برادریِ بین مردم را ترویج کنید، محبّت و مهربانی را ترویج کنید، اتّحاد ملّی را ترویج کنید؛ اُنس با قرآن را، اُنس با نماز را، توجّه به خدا را، پرهیز از گناه را به مخاطبینِ خودتان یادآوری کنید؛ این تذکّرات خیلی ارزش دارد؛ هم برای مخاطبتان ارزش دارد، هم برای خودتان؛ برای خودمان هم ارزش دارد. وقتی ما نصیحت میکنیم کسی را، درواقع خودمان را هم نصیحت کردهایم؛ برای خودمان هم ارزش دارد. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، توصیههایی خطاب به رئیسجمهور و اعضای دولت دوازدهم بیان کردند که «داشتن نیت الهی برای خدمت به مردم بهعنوان بندگان خدا و حل مشکلات آنها»، و «انس با قرآن و دعا» اولین توصیهی ایشان بود.
ماه رمضان بر همهی شما، بر همهی قرآنیان مبارک باد؛ انشاءالله. شروع این ماه مبارک را -که یکی از مهمترین خصوصیّات این ماه مبارک، نزول قرآن، انس با قرآن و تلاوت قرآن است- امروز با تلاوت آیات کریمهی قرآن در اینجا شاهد بودیم و حقّاً و انصافاً بهره بردیم؛ واقعاً استفاده کردیم. من تشکّر میکنم از برادرانی که زحمت کشیدند، این جلسه را و این برنامهریزی را ترتیب دادند، انجام دادند؛ خیلی خوب بود.
بحمدالله گلهای قرآنی از سرتاسر این بوستان بزرگی که اسمش ایران است، دارد یکییکی میشکفد و خودش را نشان میدهد. بذر مبارک قرآن در این سرزمین پاشیده شده؛ این هنر انقلاب است، این هنر نظام اسلامی است. در گذشته اینجور نبود؛ در دورهی کودکی ما و جوانی ما، قرآن بهمعنای واقعی کلمه در این کشور مهجور بود؛ [البتّه] گوشهوکنار کسانی بودند که عاشقانه و مجدّانه دنبال فراگیری قرآن یا تعلیم قرآن یا انس با قرآن بودند، لکن فضای عمومی بکلّی [با قرآن] بیگانه بود؛ این خبرها نبود. امروز بحمدالله فضای عمومی کشور با قرآن آشنا است؛ شما میبینید جوانها، نوجوانها، کودکان، در سنین مختلف، از نقاط مختلف کشور، با قرآن اُنس دارند، با قرآن سروکار دارند؛ تلاوت میکنند، تأمّل میکنند، تدبّر میکنند. پیشرفت تلاوت قرآن هم در کشور خیلی خوب بوده است. خب از اوّل انقلاب، ما شاهد تلاوتهای خوب قرّاءمان هستیم؛ پیشرفتها را انسان بهطور محسوسی مشاهده میکند. آرزوهایی که داشتیم برای اینکه تالیان قرآن و قاریان قرآن که این کارها را انجام بدهند، اینجوری بخوانند، اینجوری تدبّر کنند، اینجوری بفهمند آیه را، اینجوری القاء کنند آیه را -اینها آرزوهایی بود که همیشه داشتیم- بحمدالله یکییکی این آرزوها دارد برآورده میشود؛ اساتید خوب، خوانندگان خوب، جوانان خوب، نوجوانان خوب؛ خدا را شکر؛ ولی این اوّل کار است. عقبماندگی ما در زمینهی اُنس با قرآن و بهرهمندی از قرآن خیلی زیاد است. اینها قدمهای اوّلی است که باید انجام بگیرد. بنده بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم که این جلسات و این نشستنها و این توصیه کردنها و این کارهایی که انجام میگیرد، همه مقدّمه است برای اینکه فضای کشور و ذهنیّت عمومی مردم ما، فضای قرآنی بشود و ذهنیّت، با قرآن اُنس بگیرد و [مردم] با مفاهیم قرآنی اُنس بگیرند؛ مهم این است. اگر با قرآن اُنس گرفتیم، آنوقت این فرصت و این مجال پیدا خواهد شد که صاحبان فکر از قشرهای مختلف، بر روی نکات قرآنی تدبّر کنند، چیزهایی را از قرآن استفاده کنند، استنباط کنند، بفهمند و به سؤالات گوناگون جواب بدهند. منظورم از سؤالات، شبههها نیست؛ منظور سؤالاتِ دربارهی زندگی است، زندگی کردن. الان میلیونها سؤال در مقابل ما است. وقتیکه یک جامعهای با یک حکومتی، زندگی را به سمت آرمانهایی دارد حرکت میدهد و حرکت میکند، این [جامعه] با هزاران هزار سؤال مواجه است؛ در نوع ارتباطات، در نوع رفتار، در نوع موضعگیریها، در نوع دشمنی و دوستیها، در نوع برخورد با مال، در نوع برخورد با امور دنیا؛ اینها همه سؤالاتی است که مطرح است؛ همهی این سؤالها جواب دارد. بشریّت گمراه و بدبخت شد، بهخاطر اینکه جوابهای درست این سؤالها را پیدا نکرد. بدبختی امروز دنیا -و بشر- بهخاطر این است که جوابهای درست را به این سؤالها بلد نشد، فرا نگرفت؛ پاسخهای غلط، پاسخهای انحرافی، پاسخهای گمراهکننده دریافت کرد، به ذهنش رسید، عمل کرد، [لذا] امروز رسیده به اینجا؛ دنیا امنیّت ندارد، صفا ندارد، معنویّت ندارد، آرامش روحی ندارد، دلهای آحاد جامعه با یکدیگر صاف نیست؛ این وضعیّت امروز دنیا است، همهی دنیا اینجور است. انسانها برای ارتباط خلق شدهاند، دلها باید باهم مرتبط باشند، به هم محبّت بورزند، به یکدیگر کمک کنند. انسانها باید مثل یک تَنِ واحد در دنیا [باشند]؛ اصلاً بشر اینجوری ساخته شده، اینجوری تدبیر شده؛ امّا امروز شما نگاه کنید ببینید همهجا جنگ، همهجا ناامنی، همهجا ترس، همهجا گمراهی، همهجا دوری دلها از یکدیگر؛ خانوادهها متلاشی؛ اختلاف طبقاتی فاحش؛ عدّهای برخوردار و بهرهمند، عدّهای محروم؛ اینها همه بهخاطر این است که سؤالات زندگی درست جواب داده نشده، غلط فهمیده شده؛ آنوقت این نظامهای اقتصادی و سیاسی کجومعوج در دنیا به وجود آمده و بشریّت، مبتلا است؛ میلیاردها انسان، مبتلای این وضعیّتند؛ حتّی آنهایی که برخوردار هستند هم مبتلایند. اینجور نیست که وقتی ما میگوییم اختلاف طبقاتی هست، یعنی آنکسی که فرض بفرمایید به قول معروف جزو یک درصد جامعهی آمریکایی است، خیلی راحت و خیلی خوش است؛ نه، او هم بدبختیهایی، گرفتاریهایی، مشکلاتی -روحی، روانی- در زندگی خودش دارد که الیٰماشاءالله، گاهی از گرفتاریهای آدم فقیر بیشتر است؛ یعنی همه گرفتارند. جامعهای که راه درست را نشناسد، صراط مستقیم را نشناسد، با خدا مرتبط نباشد، این[طور] است. این جوامع بشری متأسّفانه امروز دچار یک چنین ضلالت و گمراهیای هستند. اینکه شما این همه تکرار میکنید و گفتهاند تکرار کنید «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»، بهخاطر همین است. صراط مستقیم یعنی آن راهی که این آفتها، این مشکلات در آن وجود ندارد؛ این معنای صراط مستقیم است. دائم از خدای متعال میخواهید که شما را هدایت کند؛ این هدایت در قرآن است. اگر با قرآن اُنس گرفتیم، اگر قرآن را درست فهمیدیم، اگر در قرآن تدبّر کردیم، آنوقت پاسخ درست به سؤالات زندگی به ما داده خواهد شد؛ بایستی برویم دنبال این، این چیز مهمّی است. جوانان عزیز، حالا انشاءالله هرچه با قرآن بیشتر اُنس بگیرید، این حقایق بیشتر برای شما آشکار خواهد شد؛ هرچه از این شربت گوارا بنوشید، بیشتر مشتاق خواهید شد، بیشتر تشنه خواهید شد؛ قرآن اینجوری است. حضرت ابراهیم، پیغمبر با آن عظمت، به خدای متعال میگوید میخواهم زنده شدن مردهها را ببینم؛ خداوند متعال میفرماید: قالَ اَوَ لَم تُؤمِن، قالَ بَلىٰ؛ چرا، ایمان دارم، یعنی کاملاً قبول دارم، تصدیق دارم، از ته دل قبول دارم؛ وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی،(۱۱) لکن برای اینکه دیگر تلاطمی در ذهن من نباشد؛ خاطرم آرام آرام [باشد میخواهم ببینم]. بعد آنوقت خدای متعال فرمود خیلیخب این کارها را بکن، تا به چشم خودت ببینی که خدای متعال مرده را اینجوری زنده میکند. خب ما به چشم خودمان دیدیم؛ ما به چشم خودمان دیدیم که یک ملّتی با دست خالی در جنگ تحمیلی پیروز شد؛ یک ملّتی با تازهکار بودن در مسائل سیاسی و بینالمللی، بر توطئههای دشمنان پیروز شد؛ یک ملّتی با اینکه در مقابلش یک جبههی قدرتمند مادّی شکل گرفته که از پشت خنجر میزنند، از جلو شمشیر میکشند، هیاهو میکنند، عربده میکشند، فلان میکنند، چهل سال است علیه ما دارند مرتّب توطئه میکنند، چهل سال هم هست مرتّب توطئههایشان خنثی میشود؛ اینها را مگر نمیبینیم؟ اینها همان تجربههای ما است؛ این تجربهها را در نظر بگیریم و بدانیم که راه پیشرفت قوی، قدرتمندانه، با عزّت و موفّق عبارت است از ارتباط با قرآن؛ مادر همهی این خیرات، این کتاب عزیز الهی است که الحمدلله شما با آن آشنا هستید، با آن اُنس دارید، کسانی از شما آن را حافظند، کسانی تالی و قاریند، کسانی مستمعند، کسانی استادند. [پس] اصل کار، این قرآن است.
خب، حالا جلسات قرآنی را افزایش بدهید، هرچه میتوانید تعلیم و تعلّم قرآن را زیاد کنید؛ معانی قرآن، مفاهیم قرآن، اینها را زنده کنید. این را من به تلاوتگران عزیزمان -که امروز خوشبختانه بعضی از آقایانی که خواندند این جهت را خیلی خوب رعایت کردند- عرض میکنم که در کیفیّت خواندن، مفهوم آیات قرآنی را مجسّم کنید؛ همچنانکه یک گویندهی خوب و خوشزبان، مثلاً وقتی شعری را میخواند، کلمات را آنچنان ادا میکند که همهی معنای آن کلام برای مستمع زنده میشود -مثل همین مجری خوشزبان امروز ما-(۱۲) وقتیکه خوب صحبت بکنند، خوب شعر بخوانند، خوب حرف بزنند، کلمات را با لحن مناسب خودش ادا بکنند، همهی آنچه از معنا و مضمون در این کلمه وجود دارد، همه تحویل داده میشود به مستمع و مستمع این را تحویل میگیرد؛ تلاوت قرآن باید اینجوری باشد؛ همهی آنچه از مضمون در این کلمه هست، با بلند خواندن و آهسته خواندن و اوج گرفتن و پایین آمدن و تغییر صوت و نوع ادا، بایستی خودش را به مخاطب ارائه بدهد؛ البتّه برای کسانی که معنای قرآن را میدانند. پس بنابراین زبان قرآن را باید یاد گرفت. هرچه ممکن است با زبان قرآن بیشتر انس بگیرید. اینهایی که با قرآن انس دارند، خیلیشان عربی هم نخواندهاند، امّا قرآن را وقتی میخوانند، معانیاش را میفهمند. ما زیاد دیدهایم افرادی را که عربی کلاسی و درسی و برنامهای هم نخواندهاند امّا از بس با قرآن انس پیدا کردهاند و تکرار کردهاند و خواندهاند آیات قرآنی را، وقتیکه [قرآن را] باز میکنند و یک آیهای را میخوانند، معنای آیه را میفهمند. با انس زیاد، معنای آیه را میشود فهمید. باید ارتباطمان با قرآن زیاد بشود. قرآن را باید فهمید؛ ما دوریم از قرآن. از این دوریِ ما از قرآن، دشمن دارد استفاده میکند. دشمن روزبهروز در ما بیایمانی را تزریق میکند، لاابالیگری را تزریق میکند، وابستگی به خود را تزریق میکند. نگاه کنید به دولتهای اسلامی، نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید در مقابل آمریکا، در مقابل صهیونیسم، در مقابل دشمن، در مقابل غارتگران چه وضعی دارند! این ناشی از دوری از قرآن است. ما اگر به قرآن نزدیک بشویم، همهی این حفرهها پُر خواهد شد؛ همهی این خُلل و فُرَج بسته خواهد شد؛ هویّت اسلامی در مقابل هویّت کفر خودش را نشان خواهد داد. معنای اینکه ما میگوییم [اگر] به قرآن عمل کنیم، زندگی درست خواهد شد، این است. معارف قرآنی وجود دارد، این معارف باید تبدیل بشود به گفتمانهای عمومی در بین مردم؛ آنقدر تکرار بشود، آنقدر کار بشود، آنقدر دربارهاش تحقیق بشود، آنقدر بنویسند، آنقدر شعرا و اُدبا و هنرمندان دربارهی آن کار هنری بکنند که اینها بشود جزو واضحات و بیّنات جامعهی اسلامی؛ البتّه این نشدنی نیست، دور از دسترس هم نیست، خیال نکنند که حالا این کارها را اگر بخواهیم بکنیم، صد سال طول میکشد؛ نه، اگر اهل دل و اهل دین همّت بکنند، این کارها خیلی زود تحقّق پیدا میکند؛ باید اینجور دنبال قرآن رفت.
بحمدالله در جمهوری اسلامی توفیقات ما در تقرّب به قرآن کم نبود؛ ما از قرآن خیلی دور بودیم؛ در دوران حکومت طاغوت در این کشور قرآن بکلّی مهجور بود؛ در مدارس ما -مدارس کودکان، مدارس بزرگسالان، دبیرستانها، دانشگاهها- از قرآن هیچ خبری نبود؛ در جامعهی ما از قرآن خبری نبود. جلسات قرآنیای وجود داشت [امّا] مهجور بود؛ نمونههایش را در تهران، در مشهد، در جاهای دیگر، بعضیها را از نزدیک دیده بودیم، بعضیها را هم شنیده بودیم؛ یک عدّهای میآمدند، یک قرآنی تلاوت میشد و تمام میشد میرفت. حفظ قرآن، اُنس با قرآن، تلاوت دائمی قرآن، نشر معارف قرآن، این چیزها خیلی کم وجود داشت. انقلاب ما را به قرآن نزدیک کرد، با قرآن آشنا کرد. امروز ما مفتخریم به اینکه علاقهمند به قرآنیم، مشتاق به قرآنیم، مفتخریم که جوانهای ما علاقهمند به قرآنند. امروز هرجایی در این کشور، در هریک از شهرها، یک جلسهی قرآنی اعلام بشود، هجوم جوانها به آن جلسه فراوان خواهد بود. میبینید جلسات قرآن را؛ در همهی شهرها، در همهی محافل، میروند هجوم میآورند، میشنوند، مینشینند؛ اینها چیزهایی است که به برکت انقلاب رخ داده است، به برکت اسلام رخ داده است. کسانی که علاقهمند به قرآنید و متولّی امور قرآنید، این رشته را رها نکنید، این کار را بهطور جدّی دنبال کنید؛ نگویید حالا به اینجا رسیدیم، خب دیگر تمام شد؛ نه، کارِ دربارهی قرآن، کارِ برای قرآن تمامشدنی نیست؛ خیلی باید تلاش کنیم، خیلی باید کار کنیم؛ همه تلاش کنند، همه کار کنند؛ با قرآن اُنس بگیریم. همهی خانوادههای ما، جوانهای ما، مردم ما بایستی با قرآن مأنوس بشوند. این حفظ قرآن مایهی اُنس با قرآن است، تکرار این جلسات مایهی اُنس با قرآن است. این اُنس با قرآن منافع زیادی دارد، فواید زیادی دارد؛ همان آشناییِ با آن معارف را انشاءالله به ما خواهد داد. عزیزان من! با قرآن انس داشته باشید؛ با قرآن انس پیدا کنید. هر روز یک مقداری -ولو چند آیه- قرآن بخوانید و توجّه به معانی قرآن پیدا کنید. قرآن انسان را هدایت میکند: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛ انسان را به راه راست هدایت میکند.
پرهیز از دیوانسالاریهای شبه دولتی، نشست و برخاست مدیران حوزه با طلبهها، ایجاد فضای انس با قرآن در میان طلاب، شناسایی استعدادهای برتر، ترویج مطالعه بهویژه در زمینهی سیرِ تاریخِ علوم حوزه و تفسیر، تربیت مبلغهای قلمی، سخنور و مبلغ فضای مجازی ازجمله نکاتی است که باید در حوزههای علمیه توجه ویژهای به آنها شود.
بحمدالله این دائرهی مبارک اُنس با قرآن و تلاوت قرآن روزبهروز در کشور ما توسعهی بیشتری پیدا میکند و این از برکت انقلاب و نظام اسلامی است.
این زیباییهایی که امروز شما آفریدید -و هرچه میتوانید بیشتر از این بیافرینید، باید بیافرینید- اینها باید دریچهای باشد بهسمت معارف قرآن؛ ما را باید آشنا کند و مأنوس کند با قرآن. قرآن را با آوازهخوانی اشتباه نگیرید؛ آوازهخوانی یک مقولهی دیگر است؛ البتّه الان متأسّفانه در خوانندگان مصری کسانی هستند که تالی قرآنند امّا آواز میخوانند، آوازهخوانی میکنند؛ هستند. آن قرّاء نسلهای قبل -مثل شیخ مصطفی اسماعیل، مثل شیخ عبدالفتّاح شعشائی، حتّی مثل محمّد رفعت- این بزرگان همه موسیقیدان بودند امّا قرآن را با آهنگ و الحان قرآنی میخواندند؛ نمیگذاشتند با الحان کابارهای و نمیدانم موسیقیهای مبتذل مخلوط بشود. امروز بعضیها این ملاحظات را ندارند؛ آدم میبیند در آنها. این زیباییها باید ما را به قرآن نزدیک بکند؛ باید اُنس ما را با قرآن زیاد کند.
جوانهای عزیز اُنستان را با قرآن حفظ کنید؛ بحمدالله بین جوانهای ما حافظ قرآن زیاد است. به حفظ قرآن، تلاوت قرآن، تدبّر در قرآن، تأمّل در آیات الهی [اهمّیّت بدهید].
اگر امروز تمرین کردید، همیشه به دردتان خواهد خورد؛ اگر در جوانی تمرین نکرده باشید، وقتی به سنّ امثال بنده رسیدید، کار سخت خواهد شد. با نماز، با قرآن، با توسّلات، با دعاهای ماه شعبان، با مناجات شعبانیّه [اُنس بگیرید].
یکی دیگر از برکات این جلسات این است که جوانهای ما، مردم گوناگون، طبقات مختلف با قرآن اُنس پیدا میکنند. این حقیقتی است: ما از قرآن دور هستیم؛ امّت اسلامی از قرآن دور است؛ زندگی ما، واقعیّتهای زندگی ما با حقایق قرآنی خیلی فاصله دارد! ما باید خودمان را نزدیک کنیم؛ و سعادت امّت اسلامی هم به همین وابسته است که خودش را به قرآن و مفاهیم قرآن و معارف قرآن و درسهای قرآن نزدیک کند. یکی از راهها همین است که قرآن مایهی انس جوانان و مردم و زنان و مردان باشد. این هم یکی از برکات این مسابقات است.
کارى که قرآنىها امروز در کشور ما میکنند، بهنظر من یک کار راهبردى و مهم است. درست است که انس با قرآن براى خود تلاوتکنندهى قرآن و مأنوس با قرآن مایهى ارتفاع درجات و تعمیق معارف است - این به جاى خود محفوظ؛ یعنى فیضى که خود شما خوانندهى قرآن و تالى قرآن میبرید، این در جاى خود دستاورد مهمّى است - امّا در وراى این یک دستاورد دیگرى وجود دارد که دایرهى آن وسیعتر است، و آن عبارت است از نزدیک کردن جامعهى اسلامى به فهم قرآن و به اُنس با قرآن، و نزدیک شدن به قرآن؛ این خیلى مهم است. امروز جامعهى قرآنى ما، قاریان و حافظان و ترتیلکنندگان و بقیّهى کسانى که در این راه تلاش میکنند، در واقع این حرکت راهبردى را دارند انجام میدهند و این بسیار مهم است؛ اینرا باید قدر دانست.
حقیقت این است که بحمدالله در این چند سال، جامعهى قرآنى پیشرفت بسیار زیادى کرده است. ما این جلسهى سالى یکبار را سالهاى متمادى است که داریم، و من پیشرفت محسوس اُنس با قرآن، تلاوت قرآن را در بین مردممان، جوانانمان و علاقهمندان و گسترش روزافزون این معنا را میبینم؛ بحمدالله این جاى شکرگزارى دارد؛ ولى فاصلهى ما با آنچه مطلوب است، فاصلهى زیادى است. نه به معناى اینکه سطح قارى ما شخصاً یا نوعاً و مجموعاً از سطح مطلوب پایینتر یا خیلى پایینتر است؛ نه، این منظور نیست - بحمدالله قرّاى خوبى داریم که از لحاظ تلاوت، از لحاظ ترتیل، از لحاظ اصوات و الحان، از لحاظ توجّه به معنا و کیفیّت تلاوت بهصورت زندهکنندهى معناى قرآن براى مستمع، در سطوح بالا هستند؛ از این جهات بحمدالله پیشرفتها خیلى خوب است - لکن در سطح عمومى جامعه نه، ما در حدّ مطلوب نیستیم و فاصلهمان زیاد است. باید در کشور ما و در میان جامعهى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همهى آحاد مردم بهنحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند؛ ولو به طور اجمال از مفاهیم قرآنى سر دربیاورند. باید به اینجا برسیم. در کشورهایى که زبانشان عربى است، این مرحله را آسانتر طى میکنند؛ در کشور ما که زبان ما عربى نیست، به این مرحله دشوارتر میرسیم، ولى خوشبختانه - بارها عرض کردهایم - کلمات قرآنى، کلمات آشنایى براى ما است؛ فهمیدن معانى آنها براى مردم ما دشوار نیست و قدرى انس و ممارست میتواند این چیزى را که مطلوب ما است، انشاءالله در جامعه بهوجود بیاورد.
نظام اسلامى و جامعهى اسلامى با انس روزافزون با قرآن استحکام درونى پیدا میکند؛ و استحکام درونى آن چیزى است که جوامع را در راههاى مطلوب خودشان و بهسوى مطلوبهاى خودشان قادر میسازد و قدرت برخورد با چالشها به جوامع میدهد. باید در درون مستحکم بود؛ این استحکام درونى به برکت انس با قرآن حاصل میشود. انس با قرآن ایمان را تقویت میکند، توکّل به خدا را زیاد میکند، اعتماد به وعدهى الهى را زیاد میکند، ترس و خوف از مشکلات مادّى را در انسان کم میکند، انسانها را تقویّت روحى میکند، اعتماد به نفس میدهد، راههاى تقرّب به خدا را براى انسان روشن میکند. فواید و منافع انس با قرآن در این بخش اینها است.
قرآن کتاب معرفت است، کتاب نور است. وَ مَا جَالَسَ هَذَا القُرآنَ اَحَدٌ اِلّا قَامَ عَنْهُ بِزِیادَة اَو نُقصَانٍ زِیَادَةٍ فى هُدًى اَو نقصانٍ فى عمًى؛ این کلام منسوب به امیرالمؤمنین است؛ فرمود: هرکسى که با قرآن نشست، از این نشست که برخاست، یا هدایتى در او افزون شده است یا بىمعرفتى و کورىاى از او کم شده است. یک افزایشى و یک نقصانى در او بهوجود مىآید، افزایش در هدایت و نقصان در کورى، نقصان در گمراهى، یعنى گمراهى انسان کم میشود. هدایت انسان، آگاهى انسان افزایش پیدا میکند؛ نشست و برخاست با قرآن اینجورى است؛ این البتّه با توجّه و تدبّر در قرآن حاصل میشود. قرآن را باید با توجّه خواند؛ توجّه داشته باشیم که صِرف تشکیل این اصوات مطلوب نیست؛ با توجّه به معانى، با توجّه به مرادات قرآنى باید قرآن را خواند؛ اگر این شد، آن وقت جامعهى اسلامى راه خودش را پیدا میکند. اَللهُ وَلىُّ الَّذینَ ءامَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّور؛ از ظلمات خرافات، از ظلمات گمراهىها، از ظلمت ترس، از ظلمت توهّمات، انسان خارج میشود «اِلَى النُّور»؛ نور هدایت، نور معرفت، نور تقرّب به پروردگار، نور انس با پروردگار. اینها خصوصیّاتى [است] که با نشستن با قرآن و انس با قرآن براى انسان بهوجود مىآید و ما به این احتیاج داریم؛ امّت اسلامى امروز به این احتیاج دارد. جامعهى اسلامى امروز با چالشهاى جدّى روبهرو است؛ مکرّر عرض کردیم توجّه به چالشها به معناى این نیست که ما احساس کنیم که دشمن قوى است و بر ما غلبه پیدا خواهد کرد؛ اینجور نیست. جامعهى اسلامى با چالشها مواجه است و مواجههى با چالشها یک فرصتى است براى اینکه اسلام بتواند از مراحل سیر تاریخىِ حرکت بهسوى اعتلاى مورد نظر، انشاءالله یک پلّهى دیگر، یک حرکت دیگر، یک مرحلهى دیگر پیش برود؛ امروز اینجورى است. ما در دورههاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و قبل از بیدارى اسلامى، دنیاى اسلام را در حال غفلت میدیدیم؛ امروز دنیاى اسلام در حال آگاهى است. حوادثى هم که در دنیاى اسلام رخ میدهد، به کمک آگاهى امّت اسلامى مىآید؛ ما را آگاهتر میکند، روشنتر میکند، وظایف ما را براى ما مشخّصتر میکند. دشمنان اسلام از این بصیرت مؤمنین و امّت اسلامى بیمناکند؛ ما این بصیرت را باید روزبهروز تقویت بکنیم؛ اوّلین مرحله همین است که این چالشها را بشناسیم.
آنچه دیده میشود در دنیاى اسلام این است که به نام اسلام، دشمنان اسلام در پوشش اسلام با اسلام مقابله میکنند؛ همان تعبیرى که امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى علیه) فرمود: اسلام آمریکایى، در مقابل اسلام ناب محمّدى. اسلام آمریکایى، اسلامى است که با طاغوت میسازد، با صهیونیسم میسازد، در خدمت هدفهاى آمریکا قرار میگیرد، ظاهر آن هم اسلام است، اسم آن هم اسلام است، شاید بعضى از مراسم اسلامى را هم انجام میدهند؛ اگرچه آنطورى که انسان میشنود - حالا ما اطّلاع خیلى دقیقى نداریم - این کسانى که به نام اسلام، با شکل تعصّبآمیزى در برخى از کشورها - اخیراً در عراق و قبلاً در برخى از جاهاى دیگر - ظهور و بُروز پیدا کردند، خیلى هم پابند به احکام و شرایع دینى و وظایف دینىِ شخصى هم نیستند؛ امّا آنچه مسلّم است، در جهت کلّى قطعاً ۱۸۰ درجه در جهت مخالف اسلام حرکت میکنند. اسلام همراهى با دشمنان دین را، ولایت دشمنان دین را، ولایت مستکبرین را جزو چیزهایى دانسته است که مؤمن باید از آن بر کنار باشد؛ اَلَّذینَ ءامَنُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِالله وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فى سَبیلِ الطّاغُوت؛ اگر شما با نام اسلام، در راه طاغوت حرکت میکنید، کشف بکنید که این اسلام، اسلام درست و حسابىاى نیست، اسلام واقعى نیست، یکجاى کار عیب دارد؛ امروز اینجور است. البتّه انسان دستهاى دشمن را میتواند ببیند؛ باید باور کرد که دست خبیث سرویسهاى امنیّتى و جاسوسى رژیمهاى دشمن اسلام در ایجاد اینجور قضایا و اینجور بلواها براى مسلمانها - حالا یا مستقیم یا غیر مستقیم - نقش حتمى دارند؛ آنها هستند که دارند صحنهگردانى میکنند، کمااینکه انسان مشاهده میکند؛ نشانهها و دلایل آنها هم آشکار است. اگر امّت اسلامى با معارف قرآن انس داشته باشد، بیشتر آشنا باشد، اینجور حوادث کمتر پیش مىآید. ارتباط و اتّصال دلها به خدا مانع میشود از اینکه دلها به راه خدا خیانت کنند؛ که امیدواریم این پیش بیاید.
شما جوانهاى قرآنى و کسانى که در راه قرآن عمر خود را، سالهاى خود را، جوانى خود را، نیروى خود را مصرف میکنید، از خداى متعال شاکر باشید؛ این توفیق بزرگى است که خداى متعال جوانان را، نوجوانان را توفیق بدهد که اینها انس پیدا کنند با قرآن؛ راه قرآن را انتخاب بکنند. چنین چیزى در دورانهاى گذشته نبود؛ قرآن در بین جوانان رواج نداشت، ترویج نمیشد؛ امروز بحمدالله در بین جوانها ترویج میشود؛ و شما جزو عوامل و تأثیرگذاران این ترویج هستید؛ این را قدر بدانید.
اگر قرآن در جامعه رواج پیدا کند، رونق پیدا کند، حفظ قرآن رایج بشود، انس با قرآن در بین اقشار مختلف جامعه رواج پیدا بکند، جامعه براى عمل به قرآن نزدیک میشود؛ ما این را میخواهیم. قرآن نور است، قرآن هدایت است، قرآن بیان است، تبیان است؛ قرآن با انسان حرف میزند، با دل انسان حرف میزند، با باطن انسان حرف میزند. با قرآن باید مأنوس شد، به قرآن باید نزدیک شد، اوّلین بهره را دلِ آماده و مستعدّ انسان میبرد؛ اگر دیدید دلتان به قرآن نزدیک است، خدا را شکر کنید؛ اگر دیدید معارف قرآنى را بهآسانى قبول میکنید و در دل میپذیرید و تحمّل میکنید، بدانید که خداى متعال اراده کرده است شما را هدایت کند؛ فَمَن یُرِدِ اللهُ اَن یَهدِیَهُ یَشرَح صَدرَهُ لِلاِسلمِ وَ مَن یُرِد اَن یُضِلَّهُ یَجعَل صَدرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَاَنَّما یَصَّعَّدُ فِى السَّماء. خاصیّت قرآن این است: اگر دل شما به قرآن نزدیک شد، اگر اُنس با قرآن پیدا کردید، بدانید خداى متعال اراده کرده شما را هدایت کند و این بزرگترین نعمت الهى است.
سیاست دشمنان اسلام این است که در کشورهاى اسلامى در میان جوامع اسلامى و در امّت اسلامى برادرکشى و جنگ داخلى را به نیابت از خودشان بهراه بیندازند؛ خودشان کنار بنشینند و شاهد این باشند که ما به جان هم افتادیم. خب، اینجا باید دشمن را شناخت، باید توطئهى دشمن را فهمید، این کمبود دنیاى اسلام است. در میان امّت اسلامى کسانى هستند که براى مقابلهى با برادران مسلمان خودشان با دشمنان اسلام دستبهدست میدهند؛ امروز ما این را داریم؛ به شیطان نزدیک میشوند براى اینکه با برادران مسلمان خودشان بجنگند و مبارزه کنند و مقابله کنند؛ امروز کسانى هستند که حاضرند با رژیم صهیونیستى همکارى کنند، براى اینکه برادر مسلمان خودشان را به خاک بیندازند. اِنَّهُمُ اتَّخَذوا الشَّیطینَ اَولِیاءَ مِن دُونِ الله وَ یَحسَبُونَ اَنَّهُم مُهتَدُون؛ با شیطان میسازند، دستبهدست هم میدهند و گمان باطلشان این است که در راه هدایت دارند قدم برمیدارند. اینها معیارهاى قرآنى است، اینها معیارهاى روشنى است که قرآن در اختیار ما قرار میدهد، اینها را باید بفهمیم؛ کِى میتوانیم بفهمیم؟ وقتى با قرآن انس داشته باشیم، وقتى دل خودمان را بهروى قرآن باز کنیم.
به شما جوانان عزیز توصیه میکنم اُنستان را با قرآن زیاد کنید؛ آن کسانى که با قرآن ارتباط پیدا کردند، قدر این ارتباط را بدانند؛ کسانى که قرآن را حفظ کردند، قدر این حفظ قرآن را بدانند؛ این جواهر قیمتى را براى خودشان نگه دارند؛ آن کسانى که با تلاوت قرآن مأنوسند، این رشتهى مبارک را از دست ندهند، رها نکنند؛ آن کسانى که با قرآن مرتبطند، تدبّر در قرآن را، تدبّر در معانى قرآن را، تعمّق در مفاهیم قرآنى را، هدف خودشان قرار بدهند؛ اینها چیزهایى است که ما را قدمبهقدم به قرآن نزدیک میکند. اگر با قرآن مأنوس شدیم، به قرآن نزدیک شدیم، مفاهیم قرآنى در دل ما توانست اثر بگذارد، آنوقت میتوانیم امیدوار باشیم که امّت اسلام عزّت وعده داده شدهى از سوى خداى متعال را [به دست خواهد آورد]: وَ للهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنین؛ این عزّت را آنوقت خدا به امّت اسلامى خواهد داد. اگر با قرآن مأنوس شدیم، آثار و برکات آن اینها است.
خدای متعال را شاكریم كه ما را با قرآن مأنوس كرد. جامعهی مسلمان ما تا قبل از سالهای پیروزی انقلاب، با اینكه علاقهمند به قرآن بود، عاشق قرآن بود، اما مأنوس با قرآن نبود. این هم از بركات انقلاب است كه جوانهای ما، صاحبان صوت و ذوق و هنر تلاوت و استعداد و آمادگی برای فراگیری، بحمدالله در این میدان وارد شدند و پیشرفت كردند.
هدایت قرآن را باید در زندگی خود حاكم كرد. ما بحمدالله هم قرآن را داریم، هم كلمات اهلبیت (علیهمالسّلام) را داریم؛ كه «انّی تارك فیكم الثِّقْلَیْن» یا «انّی تارك فیكم الثَّقَلَیْن»؛ دو چیز گرانبها را در بین شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختیار ما است؛ باید از اینها استفاده كنیم، جامعه را بر اساس اینها شكل دهیم. این جلسهی قرآن، این آموزش قرآن، این تجوید قرآن، این حُسن تلاوت قرآن با نغمههای خوب، با صدای خوب، همه مقدمه برای این است. این را به چشم ذیالمقدمه نگاه نكنیم، این مقدمه است؛ از اینجا باید وارد شد و با قرآن انس گرفت.
بحمدالله امروز جامعهی ما با قرآن مأنوس شدهاند. البته ما به این قانع نیستیم؛ ما معتقدیم همهی آحاد جامعه باید با قرآن ارتباط برقرار كنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبر كنند. آنچه كه ما را به حقایق نورانی میرساند، تدبر در قرآن است؛ و این حفظ قرآن كه بحمدالله امروز در بین شما جوانها، در بین جوانهای كشور، در سرتاسر كشور رواج پیدا كرده است، یك مقدمهی خوبی است برای تدبر. یعنی حفظ و تكرار و انس با آیات كریمهی قرآن و پیدرپی آیات الهی را مورد توجه قرار دادن، موجب میشود كه انسان بتواند در قرآن تدبر كند. مسابقات و این جلسات بهانه است برای مطرح شدن قرآن و نزدیك شدن به حقیقت قرآن و روح قرآن. تلاوت هم یك وسیلهای است برای رسیدن به حقیقت قرآن، فرا گرفتن معارف قرآن، شكل دادن به زندگی فردی و اجتماعی در سایهی قرآن؛ هدف اینهاست.
اگر در جوامع بشری قرآن حاكم باشد، هم سعادت دنیا هست، هم علوّ معنوی هست. راه سلامت را، راه امنیت را، راه امنیت روانی را قرآن به روی ما باز میكند؛ راه عزت را قرآن به روی ما باز میكند؛ راه زندگی درست را و سبك زندگی سعادتآمیز را قرآن به روی ما باز میكند. ما از قرآن دوریم. اگر با قرآن آشنا شویم، با معارف قرآن انس پیدا كنیم و فاصلهی خودمان را با آن چیزی كه قرآن برای ما خواسته است، بسنجیم، حركت ما سریعتر خواهد بود؛ راه ما روشنتر خواهد بود؛ هدف این است. و امروز برادران عزیز! خواهران عزیز! دنیای اسلام تشنه و محتاج حقایق قرآن است. یك روزی بود كه در كشورهای اسلامی، از شرق اسلامی تا غرب اسلامی، اگر جوانانی، برجستگانی میخواستند صدای آزادیخواهی بلند كنند، مكاتب چپ را مطرح میكردند، شعارهای سوسیالیستی و كمونیستی میدادند. امروز در دنیای اسلام، از شرق اسلام تا غرب اسلام، اگر كسانی بخواهند شعار عدالت بدهند، شعار آزادی و استقلال بدهند، شعار عزت بدهند، قرآن را سر دست میگیرند؛ این خیلی باارزش است؛ و درست هم همین است. به قرآن باید نزدیك شویم، با قرآن انس پیدا كنیم. البته حرف زدن، آسان است؛ عمل كردن، سخت است؛ مجاهدت لازم دارد. سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور ...
4- ایجاد تحول در نظام برنامه ریزی آموزشی و درسی با توجه به: ... 4-4- توسعه فرهنگ و معارف اسلامی و یادگیری قرآن(روخوانی، روان خوانی و مفاهیم) و تقویت انس دانش آموزان با قرآن و سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) و گسترش فرهنگ اقامه نماز. در محیطهای جوان، مراقب این عرفانهای کاذب هم باشید؛ اینها هم بخصوص در دانشگاهها رخنه میکنند. یکی از برنامهها این است که عرفانهای کاذب را در داخل دانشگاهها رخنه دهند؛ این هم یکی از آن چیزهای فلجکننده است. اگر کسی اسیر و دچار این بافتههای بیاصل و اساسِ عرفانهای کاذب شود - که غالباً هم از مناطق خارج از کشور نفوذ پیدا کرده و وارد شده است - واقعاً او را فلج میکند. معیاری که ما برای تحرک به سمت علوّ معنوی و روحی و تقرب به خدا داریم، تقواست، پرهیزگاری است، پاکدامنی است. جوانان ما - چه دختران ما، چه پسران ما - اگر پاکدامن باشند، اگر تقوا پیشه کنند، اگر برای دوری از گناه تلاش کنند، اگر نماز را با توجه و با اهتمام بهجا بیاورند و انسشان را با قرآن قطع نکنند، اسیر این عرفانهای کاذب نمیشوند.
من به جوانها غالباً در مورد قرآن سفارش میکنم. سعی کنید رابطهتان را با قرآن قطع نکنید. هر روز، ولو نصف صفحه، قرآن بخوانید؛ اینها همهاش مقرِب انسان است؛ صفای روح و گشایش و فتوح معنوی را همینها برای انسان به وجود میآورد. آن آرامش، آن صبر و سکینهی مورد نیاز انسان - که «فأنزل اللَّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و الزمهم کلمة التّقوی»؛ این نعمتی است که خدای متعال آن را به رخ مؤمنین میکشد، که ما سکینه و صبر و آرامش و طمأنینه را از سوی خودمان به پیغمبر دادیم، به مؤمنین دادیم - با همین چیزی که عرض کردیم، حاصل میشود؛ در درجهی اول با تلاش برای دور شدن از گناهان است. اینکه میگوئیم دوری از گناهان، معنایش این نیست که اول باید بکلی همهی گناهان را ترک کنید تا بتوانید وارد مرحلهی دوم شوید؛ نه، اینها با هم توأم است. باید همت این باشد، باید تلاش این باشد که گناه از ما سر نزند. تقوا هم به همین معناست. التزام به توجه در نماز و در تلاوت قرآن و اینها چیزهائی است که معنویات و صفای روح را برای ما به ارمغان میآورد؛ آن آرامش و طمأنینه و سکینهی لازم را به ما میدهد؛ نیازی نیست به رفتن درِ خانهی عرفانهای کاذب، دروغی، مادی، توهّمی و تخیلی، که هیچ واقعیتی پشت سرش نیست. هم دانشجوها را، هم جوانان دبیرستان را توجه بدهید به همین جنبههای دیانت و تدین. تدین را یک عنصر اساسی برای مخاطبِ خودتان قرار بدهید و بدانید انشاءاللَّه خدای متعال هم کمک خواهد کرد. از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکی نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهی مقبولی در پیشگاه الهی برای خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست یافتن به رتبهها و مقامات معنوی و روحی در سنینی که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است برای کسی در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکی از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهای بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّی مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند برای خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائی است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانی مترقی و متعالی معنوی کنید؛ این را برای خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلی تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلی خیلی اثر دارد. انس با قرآن، خیلی خوب است. هر روزی یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبهی علمی - که انشاءالله یک روزی در اوج قلههای علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتی دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّی یا شیوههای اقتصادیِ نابود کنندهی ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادی دنیا، دانشمند اتمی دنیا، دانشمندهای گوناگون علوم زیستی در دنیا، بسیاری از فرآوردههای علمیشان در اهلاک بشریت، نابودی جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند مادهی مخدرِ کشندهای مثل این موادی که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهای بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهای غافل، چشمهای حریص به پول و زندگی دنیا و مادیت، که بکلی معنویات را فراموش میکنند. شما وقتی مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود.
یک گام به سمت خدا بردارید، خدای متعال شما را به خود نزدیک میکند. آن کسانی که به حقیقت، به معنویت، به خدا و به دین پشت کردهاند، خدای متعال از روی رأفت و رحمت، آنها را دعوت میکند و فرا میخواند؛ این لطف و رحمت الهی است. جوانهای عزیزمان نورانیتهائی را که در این ماه به دست آوردند، انشاءاللّه برای خود حفظ کنند؛ این ذخیره را برای تمام طول عمر و لااقل برای این یک سال تا عید فطر آینده و تا ماه رمضان آینده، برای خود نگه دارند. انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذکر را، حضور در صحنههائی که خدای متعال دوست میدارد بندگانش در آن صحنهها حضور پیدا کنند - چه صحنههای مربوط به درون خود ما، چه آنچه که مربوط به گسترهی دنیای اسلام و جامعهی ما و امت اسلامی است - برای خود نگه داریم، حفظ کنیم؛ و خدای متعال هم برکت خواهد داد.
خدای متعال را از اعماق دل و همهی زوایای جان سپاسگزاریم که توفیق انس با قرآن و لذت از تلاوت قرآن را به ما، به ملت ما، به مردم ما عنایت کرده است. یقیناً هر یک از این جلساتی که برای قرآن و تلاوت قرآن تشکیل میشود و عندلیبان قرآنی در آن نغمهسرائی میکنند، تأثیر بسزائی در تعمیق ایمان و عشق و محبت ما به قرآن دارد؛ و همه چیز در گرو همین است. اگر ملتی عقیدهی به حق را، عقیدهی به قرآن و معارف اسلامی را همراه کرد با محبت، رنگ و بوی لطیف گل محبت است که میتواند اعتقادات عمیق را در عرصهی زندگی انسان بارور کند. اگر این عقاید، این پایبندیهای عقلانی، با محبت و با عواطف عجین و همراه شد، آن وقت عرصه، عرصهی عمل قرآنی خواهد شد؛ توفیقات، روزافزون خواهد شد؛ پیدرپی خواهد شد؛ ما دنبال این هستیم. اگر این محافل قرآنی بتواند دلهای ما را فراتر از جنبهی عقلانی، از جنبهی عاطفی و علقهی عشق و محبت، به قرآن نزدیک کند، مشکلاتی که بر سر راه جامعهی اسلامی است، برطرف خواهد شد؛ این اعتقاد ماست.
البته ما به احساسات و عواطفِ تنها مطلقاً اکتفاء نمیکنیم، اما این را لازم میدانیم. و خوشبختانه در جامعهی ما، در معارف اسلامیای که ما از طریق اهلبیت (علیهمالسّلام) یاد گرفتیم، این معنا وجود دارد؛ عقل و عاطفه، هر دو همراه یکدیگر. خوشبختانه کشور ما، ملت ما، جوانان ما، در مرحلهی انس با قرآن، امتحان خوبی دارند میدهند. این آشنائیها و خبرویتها و آگاهیها و قرآنفهمیها که انسان کاملاً در این جلسات و در این تلاوتها میبیند، و آنچه که خارج از این جلسه هم میشنویم یا میبینیم، اینها خیلی تفاوت دارد با آنچه که در سالهای قبل، در اوائل انقلاب، در این کشور وجود داشت. بحمداللَّه جوانان ما، نوجوانان ما، مردان ما، زنان ما در انس با قرآن پیشرفت کردند؛ این خیلی مژدهی بزرگی است؛ ما یک روزی از اینها محروم بودیم. وقتی انس با قرآن پیدا شد، مجال تدبر و تأمل و تفکر در معارف قرآن به دست خواهد آمد. قرآن را نمیشود سرسری خواند و گذشت؛ قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیهی بر روی هر کلمهای از کلمات و هر ترکیبی از ترکیبهای کلامی و لفظی. انسان هرچه بیشتر تدبر کند، تأمل کند، انس بیشتری پیدا کند، بهرهی بیشتری خواهد برد؛ قرآن اینجور است. عمل خودمان را باید قرآنی کنیم، الهی کنیم. به گفتن نیست، به زبان نیست، به ادعا کردن نیست؛ باید در عمل، در این راه حرکت کنیم و قدم برداریم. با قرآن که انس میگیرید، قرآن را که تلاوت میکنید، هر جائی دستوری است، هدایتی است، نصیحتی است، در درجهی اول سعی کنید آن را در وجود خودتان، در باطن خودتان، در دل خودتان پایدار کنید و آن را به عمل خودتان نزدیک کنید. هر کدام از ما اگر در عمل این را متعهد شدیم، جامعه پیش خواهد رفت، جامعه قرآنی خواهد شد.
بحمداللّه در جامعهی ما، در کشور ما، نهضت انس با قرآن، نهضت خوبی شده است. این مسئلهی حفظ قرآن که ما قبلاً سفارش کردیم، بحمداللَّه دارد در میان جوانهای ما انتشار پیدا میکند؛ باید هم انتشار پیدا کند؛ باید هم با قرآن آشنا شویم، مأنوس شویم. وقتی قرآن را حفظ کردید، میتوانید معانی قرآن را درست بفهمید؛ انسان وقتی معنای قرآن را فهمید، میتواند در آن تدبر کند؛ وقتی تدبر کرد، میتواند به معارف عالی دست پیدا کند و رشد پیدا کند. انسان با انس با قرآن، در درون رشد پیدا میکند. خدا را شکر میکنیم که توفیق درس قرآن، انس با قرآن و تلاوت قرآن به مردم ما داده شده است. در دوران طاغوت، قرآن در کشور ما مهجور بود؛ هیچ حرکت جمعی در ترویج قرآن انجام نمیگرفت؛ هرچه بود، میل شخصی افراد بود. در دوران جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام، یکی از برنامههای اصلی برای مسئولین کشور، ترویج قرآن است؛ تلاوت قرآن، انس با قرآن، فهم قرآن، حفظ قرآن، جزو برنامههاست؛ که خب، یکی از مظاهر آن هم همین مسابقات بینالمللی است. لیکن تلاوت قرآن و قرائت زیبای آیات الهی، مقدمه است برای تدبر در قرآن. ما نمیخواهیم خودمان را مشغول کنیم، سرگرم کنیم به تلاوت و به قرائت قرآن و الحان قرآنی، به عنوان یک موضوع اصلی؛ این مقدمه است، این طریق است. تلاوت قرآن با صوت خوش موجب میشود که دل انسان نرم شود، خشوع پیدا کند، آماده بشود برای فهم معارف قرآنی و آیات قرآنی؛ ما به این احتیاج داریم.
ماه رمضانِ امسال با یک نگاه اجمالی که انسان نگاه میکند، باز هم بهتر و شیرینتر و باصفاتر از ماه رمضانهای گذشته بود؛ و ما این را بحمداللَّه هر سال احساس میکنیم. جلسات تلاوت قرآن، که گاهی در یک روز شاید هزار نفر یا بیشتر مینشینند و تلاوتها را استماع میکنند، این نه در یک شهر، نه در دو شهر، در بسیاری از شهرهای کشور تکرار میشود. واقعاً انسان نمیداند چطور خدا را شکر کند که کشورِ دورافتادهی از قرآن و تلاوت قرآن و انس با قرآن در دوران طاغوت، امروز اینجور آمیخته باشد با آیات کریمهی الهی. انسان میبیند جوانهائی را، نوجوانهائی را که آنجا نشستهاند و یک ساعت تلاوت میکنند؛ چه تلاوت شیوائی؛ صحیح، دقیق، متوجه به معنا، و مردم هم گوش میکنند. اگر در سطح کشور انسان ملاحظه کند، میتوان گفت این انس با قرآن و تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان، اعداد میلیونی دارد.
در ماه مبارک رمضان، بسیاری از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زیادی را بردارند؛ محصولی که برای دورهی سال آنها، بلکه در مواردی برای سراسر عمر آنها، دارای برکات خواهد بود. عدهای انس با قرآن پیدا کردند، از معارف قرآنی بهره بردند، تدبر کردند؛ عدهای انس و مناجات با خدا را در این ماه برای خودشان رویّه و روش قرار دادند و دلهای خودشان را نورانی کردند.
آنچه لازم است، این است که ما این دستاوردها را حفظ کنیم، این محصول را حفظ کنیم؛ نگذاریم صاعقهی گناه، این خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بین ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفای نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطهی خود با خدا، درد دل کردن به خدا و گفتن به خدا را به روی خودمان باز نگه داریم. اگر شما با خدا حرف زدید، خدا هم با شما حرف میزند؛ «فاذکرونی اذکرکم».
شاعر زمان ما با این ویژگیهائی که این زمان دارد، احتیاج دارد به معرفت دینیِ عمیق. امروز شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خودتان بدانید، چه ندانید، چه تصدیق بکنید یا نکنید، برای بسیاری از ملتها الگو و اسوه شدهاید. این بیداری اسلامی که مشاهده میکنید، چه بگوئیم، چه نگوئیم، چه به رو بیاوریم، چه نیاوریم، چه دیگران به رو بیاورند، چه نیاورند، اثرگرفتهی از حرکت عظیم ملت ایران است. این انقلاب عظیم، این انقلاب بزرگ، این تحول بنیانبرافکنِ سنتهای طاغوتی و نظام طاغوتی و نظام سلطه، ملت ایران را به یک اسوه تبدیل کرد. شما اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید؛ و این در گذشتهی شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجستهی ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسهسرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامهی فردوسی پر از حکمت است. او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی. همهی آنها حکیم بودند؛ سرتاپای دوانینشان پر از حکمت است. حافظ اگر افتخار نمیکرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نمیگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روایت». حالا قرّاء ما که با اختلاف قرائت هم میخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روایت بیشتر نمیتوانند بخوانند؛ اما او میتوانسته با چهارده روایت قرآن را بخواند، که خیلی عظمت دارد. این آشنائی با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، برای کسی که آن را بفهمد. سعدی که خب، واضح است؛ مولوی که آشکار است؛ جامی و صائب هم همین جور. شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن میبینید. انسان به بیدل که میرسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیدهی دینی را مشاهده میکند. اینها بزرگان ما هستند، اینها ائمهی شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، اینها هستند. اینها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعهی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد.
انس با قرآن دلهای ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد. هرچه در دنیای اسلام کمبود هست، بر اثر دوری از معارف الهی و معارف قرآنی است. قرآن کتاب حکمت است، کتاب علم است، کتاب حیات است. حیات امتها و ملتها در آشنائی با معارف قرآن و عمل به مقتضای این معارف و عمل به احکام قرآنی است. انسانها اگر طالب عدالتند و از ظلم بیزارند، راه مبارزهی با ظلم را باید از قرآن فرا بگیرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسیلهی معرفت و آگاهی و علم میخواهند زندگی را رونق ببخشند و راحت و رفاه را برای خودشان تأمین کنند، راهش به وسیلهی قرآن نشان داده میشود. انسانها اگر در پی ارتباط با خدای متعال و صفای معنوی و روحی و آشنائی با مقام قرب الهی هستند، راهش قرآن است.
ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگی ما، کجرفتاریهای ما، کجتابیهای ما در مسائل اخلاقی و زندگی، همهی اینها ناشی از دوری از قرآن است. ملتهای مسلمان بر اثر حاکمیت طغیانگران و طاغوتها - که قرآن مخاطبان خود را این همه از طاغوتها برحذر داشته است - خونشان مکیده شد؛ نه فقط خون اقتصادیشان، نه فقط منابع حیاتی و معادن زیرزمینی و نفت و امثال اینها، بلکه روحیهی ایستادگیشان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنیا هم از ملتهای مسلمان گرفته شد. ملتهای مسلمان به فرهنگ خودشان پشت کردند، فرهنگ مادیگری را پذیرفتند. با اینکه بظاهر ما کلمهی «لا اله الّا اللَّه» گفتیم، در طول زمان مسلمان بودیم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهای ماها اثر کرد و ماها را از حقایق دور کرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنیویمان را از دست دادیم، بلکه اخلاق و معالم اخلاقیمان را هم از دست دادیم. ما اگر دچار تنبلی هستیم، اگر دچار ضعف و سستی هستیم، اگر دلهای ما با یکدیگر مأنوس نیست، اگر در میان ما بدخواهی وجود دارد، اینها از آثار فرهنگ تزریقاتیِ تحمیلیِ ضد اسلامی و غیر اسلامی است. شما جوانهائی که با قرآن مأنوسید، اهل قرآنید، اهل تلاوت قرآنید، مشتری تلاوت قرآن از خوشخوانها هستید، یا خودتان جزو آن خوشخوانها هستید، قدر خودتان را بدانید. انشاءاللَّه خدای متعال به شما اجر خواهد داد. شما در حقیقت صفوف مقدم این حرکت عمومی در جامعه هستید. ممکن است سختیاش بیشتر باشد، اما اجر و ثوابش هم پیش خدای متعال انشاءاللَّه بیشتر است.
در مطالعات خود، با قرآن و حدیث آشنا شوید. انس با قرآن برای همه لازم است؛ این را ما به همه توصیه میکنیم، به همهی جوانهای کشور توصیه میکنیم. امروز خوشبختانه همین جور هم شده؛ انسان در میان دانشجوها، در میان طلاب، در بین جوانهای غیر دانشگاه و حوزه، عناصری را میبیند که با قرآن انس دارند؛ بعضیشان قرآن را حفظ هم دارند؛ بعضی هم که حفظ ندارند، قرآن را فیالجمله درک میکنند؛ یعنی ولو حالا تمام جزئیات را هم ندانند، مضمون را میفهمند؛ این خیلی چیز مغتنمی است.
امروز را که انسان با بیست سال قبل، بیست و پنج سال قبل مقایسه میکند، میبیند زمین تا آسمان تفاوت کرده. حساب دست خیلیها نیست. بنده چون به این مسئله اهتمام داشتم، حساب دستم هست؛ میدانم در امر آشنائی و انس با قرآن چه اتفاقی افتاده و دارد میافتد. قبلها قاری ما که قرآن میخواند، خیلی اوقات معنای آیات را نمیفهمید؛ جائی که باید وصل کند، قطع میکرد؛ جائی که باید قطع کند، وصل میکرد. امروز اصلاً اینجور نیست؛ همه آشنایند. بنابراین آشنائی با قرآن و حدیث توصیهی ما به همه است؛ اما مبلغان دین و جامعهی مداحان طبعاً مخاطب ویژهی این حرف هستند؛ با قرآن باید انس پیدا کنند. قرآن را حتماً بخوانید، با توجه به ترجمه بخوانید، این ترجمه را به یاد بسپرید. در آیاتی که نصیحت هست، متضمن یک معرفتی است که انسان میفهمد، آنها را ثبت کنید، ضبط کنید، یادداشت کنید، از آن بهرهمند شوید؛ هم بگوئید، هم عمل کنید. امروز اگر نظام و جامعهی ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفههای وارداتی مختلف، لخت و بیدفاع خواهد ماند. آن چیزی که میتواند جواب شماها را بدهد، غالباً فقه نیست؛ علوم عقلی است؛ فلسفه و کلام. اینها لازم است. در حوزه، اینها رشتههای مهمی است. رشتهی مهم دیگر، تفسیر است؛ انس با قرآن، معرفت قرآنی. ما نباید از تفسیر محروم بمانیم. درس تفسیر مهم است، درس فلسفه مهم است؛ اینها رشتههای بسیار باارزشی است.
حج را باید درست برگزار کرد. امروز نسبت به سی سال قبل، حرکت حج ما از زمین تا آسمان تفاوت کرده است؛ اما کافی نیست و باید از این هم پیشتر برویم، از این هم بهتر حرکت کنیم. رفتار حاجی ایرانی باید نشاندهندهی همهی خصوصیاتی باشد که در حج وظیفهی مسلمانهاست و بر دوش مسلمانها تکلیف است. از جهت معنوی: تضرع، توسل، توجه، انس با قرآن، ذکراللَّه، دلها را نزدیک کردن به خدا، خود را معنوی کردن و نورانی کردن و با دستاورد معنوی به خانه برگشتن. از جهت اجتماعی، از جهت سیاسی: همکاری با دنیای اسلام.
روزهی ماه رمضان خیلی مغتنم است؛ مبارزهی با گرسنگی، تشنگی، گرما و سختیهائی که انسان دارد. انس با قرآن و انس با نهجالبلاغه و انس با صحیفهی سجادیه و دعا و نافله و نماز شب و هر کار که توانستید بعد از آن بکنید.
اگر بخواهیم از قرآن به معنای حقیقی کلمه بهره ببریم، باید با معارف قرآن و مفاهیم قرآن آشنا بشویم. این تلاوت هم و این حفظ قرآن هم و این انس با قرآن هم به ما در این جهت کمک میکند. اگر درس گرفتن از قرآن نمیبود، این همه به ما توصیه نمیکردند که قرآن را تلاوت کنیم. چون باید توجه داشته باشیم هدف این نیست که این امواج صوتی در فضا به وجود بیاید و پراکنده بشود؛ این که هدف نیست. یا هدف این نیست که همچنانی که یک شعری را ممکن است با آهنگ خوشی کسی بخواند و ما لذت ببریم، قرآن را هم حالا با آهنگ خوشی بخوانند که ما از صدای خوش آن لذت ببریم؛ اینها که هدف نیست. همهی این مقدمات - تلاوت و آنچه که تلاوت را ترویج میکند در جامعه که همین صدای خوش و لحن خوش است و اینها جزو این مؤلفههایی است که تلاوت را رواج میدهد در جامعه و دلها را به سمت آن مشتاق میکند - برای فهم معارف قرآنی است.
فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهی قرآن به دست میآید. یعنی وقتی ما میگوئیم معارف قرآنی، معنایش این نیست که یک هفتتویِ رازآلودِ رمزگونهای است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهای وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیاری هم هست که همین ما - ما مردم معمولی و عادی - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. در همین آیات کریمهی قرآن فراوان هست؛ اینها درسهای زندگی ماست. فرض بفرمائید در این آیهی شریفه: «ان الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما». خب این درس است دیگر؛ این درس واضحی است برای زندگی ما. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ اگر قراردادی را که با پیغمبر گذاشتید، با اسلام گذاشتید، بیعتی را که با خدا کردید، به هم زدید، نقض عهد کردید، علیه خودتان کار کردید. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ شکستن بیعت خدا و پیغمبر، علیه ماست؛ علیه خدا و پیغمبر نیست. آنها ضرری نمیکنند. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما اگر وفا کردیم به این قراردادی که با خدا و پیغمبر گذاشتیم، به نفع خودمان کار کردیم؛ پاداش عظیمی خود ما از خدای متعال خواهیم گرفت. این پاداش، نگفتند که در آخرت است، نگفتند بهشت است؛ بخش عمدهاش هم البته در آخرت است، اما این پاداش در دنیا هم هست؛ در دنیا هم این پاداش را به ما خواهند داد. همین آیات سورهی مبارکهی احزاب را که یکی از برادرها یا جمعی شاید خواندند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ این صدق، همین است. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»؛ یعنی این قراری را که با خدا گذاشتند، این وعده و پیمانی را که با خدا بستند، صادقانه پیمان بستند و پای این پیمان ایستادند و سختیهای زندگی، جلوههای شهوتانگیز دنیایی، آنها را از این راه منحرف نکرد. «لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ خدا به خاطر این راستگویی و ایستادن پای این وعده و پیمان الهی جزا میدهد. خب، اینها معارفی است که با مراجعهی به ظاهر قرآن هم میشود اینها را فهمید. اگر چه که در ورای اینها، معارف برتری، بالاتری مسلّماً وجود دارد که اینها را ممکن است خصیصین بفهمند، بندگان صالح و شایستهی خدا بفهمند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم، جز از طریق آن بندگان. مسلّم چنین چیزهائی است؛ چون فرمودند قرآن بطونی دارد. روایات متعددی هست که میفرماید قرآن ظاهری دارد، باطنی دارد، اسراری دارد، اعماقی دارد؛ مثل دریایی است که ظاهر دریا هم هست، وجود دارد، آب است، دریاست، اما فقط همین ظاهر نیست، اعماقی دارد، در آن اعماق هم حقایقی است، چیزهایی است؛ مسلّم این هست. اما از همین ظاهر هم ما میتوانیم استفاده کنیم؛ به شرط چه؟ به شرط دقت، تأمل. حقیقت این است که ما هنوز از قرآن خیلی دوریم و خیلی فاصله داریم. دلهای ما باید قرآنی بشود. جان ما باید با قرآن انس بگیرد. اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگی ما و جامعهی ما قرآنی خواهد شد؛ احتیاج به فعالیت و فشار و سیاستگذاری ندارد. اصل این است که دلمان، جانمان و معرفتمان حقیقتاً قرآنی باشد.
من به شما عرض کنم؛ سالهای متمادی تلاش شده است که بین معارف قرآنی و دلهای جامعهی مسلمانان و امت اسلامی فاصله ایجاد شود؛ الان هم تلاش میشود. الان در بعضی از کشورهای اسلامی رؤسای مسلمان این کشورها به خاطر رعایت دشمنان اسلام، حاضرند فصل جهاد را از تعلیمات اسلامیشان خارج کنند. حاضرند معارف قرآنی را در آنجائی که به منافع آنها صدمه میزند، از تعالیم عمومی خودشان، در مدارسشان و بین جوانهایشان خارج و دور کنند. امروز هم این تلاش هست. قرآن حیات طیبه را به ما وعده داده است: «فلنحیینّه حیاة طیّبة». حیات طیبه یعنی چه؟ زندگی پاکیزه یعنی چه؟ یعنی زندگیای که در آن، هم روح انسان، هم جسم انسان، هم دنیای انسان، هم آخرت انسان تأمین است؛ زندگی فردی در آن تأمین است، آرامش روحی در آن هست، سکینه و اطمینان در آن هست، آسایش جسمانی در آن وجود دارد؛ فوائد اجتماعی، سعادت اجتماعی، عزت اجتماعی، استقلال و آزادی عمومی هم در آن تأمین است. قرآن اینها را به ما وعده داده است. وقتی قرآن میگوید: «فلنحیینّه حیاة طیّبة»، یعنی همهی اینها؛ یعنی آن زندگیای که در آن عزت هست، امنیت هست، رفاه هست، استقلال هست، علم هست، پیشرفت هست، اخلاق هست، حلم هست، گذشت هست. ما با اینها فاصله داریم؛ باید به اینها برسیم. انس با قرآن، آشنائی با قرآن، ما را نزدیک میکند. این جلسات قرآنی، این دورههای قرآنی، این مسابقات قرآنی، اینی که ما به تربیت قرّاء و حفّاظ دل بستیم، به خاطر این است؛ اینها همهاش مقدمه است؛ ولی مقدمات لازمی است. من باز هم به جوانان عزیزمان توصیه میکنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن مجالست کنید. «و ما جالس هذا القران أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فی هدی او نقصان من عمی»؛ هر باری که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پردههای جهالت شما برداشته میشود؛ یک چشمه از چشمههای نورانیت در دل شما گشایش پیدا میکند و جاری میشود. انس با قرآن، مجالست با قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، اینها لازم است. مقدمهی این کار این است که بتوانیم قرآن را بخوانیم، بتوانیم قرآن را حفظ کنیم؛ حفظ قرآن خیلی مؤثر است. جوانها، دورهی جوانی را، قدرت حفظ را قدر بدانند. خانوادهها به کودکان خودشان حفظ قرآن را تشویق کنند، آنها را وادار کنند. حفظ قرآن خیلی باارزش است. حفظ قرآن این فرصت را به حافظ خواهد داد که با تکرار آیات، در قرآن قدرت تدبر پیدا کند. این فرصت است، این توفیق است؛ این را از دست ندهید. آنهائی که حافظند، این نعمت بسیار بزرگ الهی را قدر بدانند؛ نگذارند حفظشان ضعیف بشود یا خدای نکرده از دست برود. خواندن قرآن، از اول تا آخر، یک چیز لازمی است. باید قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همهی معارف قرآنی یکجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمینی لازمند تا برای ما تفسیر کنند، مشکلات آیات را تبیین کنند، معارف آیات و بطون آیات الهی را برای ما بیان کنند؛ اینها همه لازم است. اگر اینها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو میرویم و توقف دیگر وجود ندارد. و من به شما عرض کنم؛ در این سی و یک سال، این حرکتِ رو به جلو وجود داشته. قبل از انقلاب در کشور ما خبری از قرآن نبود. گوشه و کنار، یک عاشقی پیدا میشد، یک جلسهی قرآنی درست میکرد، ده تا، پانزده تا، بیست تا طالب قرآن را دور خودش جمع میکرد. دیده بودیم، در همهی شهرها بود؛ در تهران بود، در مشهد ما بود. این حرکت عظیم جوانها به سمت قرآن، این خبرها نبود؛ این شوق به خواندن قرآن و تلاوت قرآن، این تربیت انبوه خوانندگان متبحر در تلاوت قرآن، این حرفها وجود نداشت؛ حفظ وجود نداشت. وقتی این جوانها که حافظ قرآنند، میآیند قرآن را از حفظ میخوانند، بنده از اعماق دل خدا را شکر میکنم. اینها به برکت انقلاب بود، به برکت اسلام بود؛ اینها را قدر بدانید. هرچه ما به قرآن نزدیکتر شویم، دو اتفاق میافتد: یک اتفاق اینکه ما قویتر میشویم؛ اتفاق دوم اینکه دشمنان بینالمللی ما، علیه ما بیشتر بسیج میشوند؛ خوب، بشوند. هرچه به سمت قرآن برویم، هرچه به قرآن نزدیکتر شویم، دشمنان بشریت بیشتر خشمگین میشوند؛ تهمت میزنند، دروغ میگویند، شایعه درست میکنند، فشار اقتصادی میآورند، فشار سیاسی میآورند، انواع و اقسام خباثتها و ملعنتها را با ملت ما میکنند - کمااینکه میبینید دارند میکنند - اما در مقابل، توان ما، قدرت تحمل ما، قدرت تأثیرگذاری ما روزبهروز بیشتر خواهد شد، مضاعف خواهد شد؛ کمااینکه میبینید شده. انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیهی مأثورهای که اعتبار دارد - مثل صحیفهی سجادیه و بسیاری از دعاها - در تعمیق معرفت دینی خیلی نقش دارد. تعمیق معرفت دینی خیلی مهم است. یک وقت یک کسی همینطور روی احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزای حسینی هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینی هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچی، سر یک دستاندازی، یکهو میبینید که از جا در میرود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توی همین مجموعههای انقلاب، اوائل انقلاب کسانی بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و اینها، به نظر میرسید که اینها متدینتر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصبترند؛ بعد یک وقت - همان طوری که عرض کردم - یک دستاندازی پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت و بست محکمی نداشته.
تدبر در قرآن، بخصوص در سطح جامعه و در منظر عموم خیلی کم بود؛ بسیار کم بود. نتیجه این شده بود که مجموعههای روشنفکری و مجموعههای دانشگاهی ما بکلی با قرآن فاصله داشتند؛ یعنی واقعا در بین تحصیلکردههای آن زمان، کسی که با قرآن انسی داشته باشد، آشنائیای داشته باشد - نه آشنائی خیلی وسیع و عمیق، بلکه آشنائی محدود - واقعا به چشم نمیخورد؛ مگر کسانی که سابقهی طلبگی داشتند و از دوران طلبگی، آیاتی حفظ بودند؛ اما در دیگر کشورهای اسلامی و بخصوص کشورهای عربی، به خاطر شرائطی، وضعیت اینجور نبود و الان هم همین جور است. انسان روشنفکرهای آنها را، تحصیلکردههای دانشگاهیشان را که در مناصب گوناگون دولتی هم هستند، وقتی ملاقات میکند، میبیند اینها از آیات قرآن به صورت تمثیل، به عنوان شاهد، به عنوان مؤید، استدلال، در کلمات خودشان استفاده میکنند؛ چیزی که در بین مجموعهی روشنفکران قدیمی ما وجود نداشت، ولی در بین نسل جوان ما چرا. این به خاطر همان دور ماندن از قرآن بود، که ما دور مانده بودیم. حالا در آن کشورها کیفیت تعلیم و تربیت چه جور بود، آن یک بحث دیگر است. در کشورهای عربی بخصوص این چیز رائجی بود؛ الان هم هست. ما از اول انقلاب با این پدیده برخورد میکردیم. این سیاستمداران و دولتمردان کشورهای عربی که همیشه هم ما به دوری اینها از مبانی قرآنی در عمل، اعتراض داشتیم و داریم و اعتراض بحق هم بود، اما قرآن در ذهن و زبان اینها حضور داشت. همیشه ما تأسف میخوردیم که ما چرا اینجوری نیستیم. مثل اینکه حالا اگر من بخواهم تشبیه بکنم، افراد با ذوق ایرانی در خلال صحبتشان ممکن است جملاتی از گلستان سعدی، از شعر حافظ، جملاتی از فلان نویسندهی معروف بیاورند، آنها از قرآن همین جور استفادههائی میکردند؛ اما در کشور ما چنین چیزی نبود. ما از قرآن به خاطر نوع تربیتی که قبل از انقلاب وجود داشت، فاصله گرفته بودیم.
ما حالا میخواهیم این را جبران بکنیم و برای این، حقا و انصافا کار زیادی از اول انقلاب انجام گرفته، که نتیجهاش را هم داریم مشاهده میکنیم؛ لکن این آغاز کار است؛ آغاز راه است. با قرآن باید عجین شد؛ مفاهیم قرآنی مفاهیمی است برای زندگی؛ فقط معلومات نیست. گاهی انسان معلومات قرآنیاش خوب است، اما از قرآن در زندگی او هیچ اثری نیست! بعضی از خانمها هم در اینجا اشاره کردند، گفتند. ما باید تلاشمان این باشد که قرآن در زندگی ما تجسم پیدا کند. همان طور که از یکی از زوجات مکرمهی پیغمبر اکرم وقتی دربارهی اخلاق پیغمبر پرسیدند، ایشان در جواب گفتند که: «کان خلقه القرآن»اخلاق او قرآن بود؛ یعنی قرآن مجسم بود. این باید در جامعهی ما تحقق پیدا کند. یک نکتهی دیگر در مورد پژوهشهای قرآنی این است که در پژوهشهای قرآنی توجه به کارهای علمی مبنائی و اصولی خیلی لازم است. اینجور نیست که هر کس عربی بلد بود، بتواند از قرآن همهی مطالب را بفهمد و درک بکند؛ بتواند یک پژوهندهی قرآنی باشد؛ نه. اولا انس با خود قرآن لازم است؛ یعنی پژوهندهی قرآنی باید با مجموع قرآن مأنوس باشد؛ تلاوت قرآن، دوباره خواندن قرآن، سه باره خواندن قرآن، تدبرهای شخصی در قرآن، کمک میکند به اینکه ما وقتی در یک موضوع خاصی در قرآن دنبال حقائق میگردیم، دربارهی آن موضوع بتوانیم راه به جائی ببریم؛ پس خود انس با قرآن لازم است.
امیدواریم خداوند متعال به شماها توفیق بدهد. من از همهی خانمهای محترم، بانوان گرامی که در بخشهای مختلف کشور در کار قرآنی فعالند، صمیمانه تشکر میکنم. و حضور شماها در عرصهی کار قرآنی، به جامعهی زن کشور الهام خواهد داد و زنان کشور ما - یعنی نیمی از جمعیت - را انشاءالله به قرآن متمایل خواهد کرد. و اگر زنها با قرآن مأنوس بشوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهای نسل بعد در دامن زن پرورش پیدا میکند و زن آشنای با قرآن و مأنوس با قرآن و متفاهم با مفاهیم قرآن، خیلی میتواند در تربیت فرزند تأثیراتی داشته باشد و امیدواریم انشاءالله به برکت این حرکت عظیم شماها، فردای جامعهی ما بمراتب از امروز قرآنیتر باشد.
ماه رمضان ما امسال ماه رمضان خیلی خوبی بود. مجالس - مجالس قرآن، مجالس ذکر، مجالس دعا، مجالس موعظه - حضور قشرهای مختلف، گروههای مختلف اجتماعی، چهرهها و قیافههای گوناگون در این مجالس. چقدر انفاق در این ماه انجام گرفت، چقدر در طول این ماه مبارک از ضعیفان دستگیری شد. اینها خیلی ارزش دارد. هر کدام یک عطری به روح انسان میدهد، گشایشی برای انسان به وجود میآورد. اینها را حفظ کنیم. من توصیه میکنم جوانها این دلهای نرم را، این دلهای نورانی را مغتنم بشمرند. در سنین بالا کمتر پیش میآید، برای جوانها بیشتر پیش میآید. این دلها را حفظ کنید. نماز اول وقت، حضور در مساجد، تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با ادعیهی واردهی از اهلبیت - که گنجینهی معارف اسلامی است - را مغتنم بشمرید.
من دیدم تصویر حضور جوانان را، نوجوانان را، زنان و مردان را، در ماه رمضان در جلسات دعا، در جلسات قرآن، در جلسات ذکر؛ این اشکهائی که در توجه به پروردگار بر چهرهها میغلتید و فرو میریخت، خیلی قیمت دارد، خیلی ارزش دارد. اینها توبه است. این توبه را نگه داریم. هویپرستی ما، دلهای سر به هوای ما دچار خطا و لغزش میشود. این فرصت را ماه رمضان در اختیار ما قرار داده است که بتوانیم خودمان را شستشو بدهیم. این شستشو خیلی ارزش دارد. این اشکها دل را شستشو میدهد، اما باید حفظش کرد، باید آن را نگه داشت. همهی این دردهای بزرگ، بیماریهای مهلک و خطرناک، یعنی منیتها، کبرها، حسدها، تعدیها، خیانتها، لاابالیگریها - که اینها بیماریهای بزرگ ما هستند - در ماه رمضان فرصت علاج پیدا میکنند، قابل درمان میشوند. خدای متعال توجه میکند و یقیناً توجه کرده است. ماه رمضان ما امسال ماه رمضان خیلی خوبی بود. مجالس - مجالس قرآن، مجالس ذکر، مجالس دعا، مجالس موعظه - حضور قشرهای مختلف، گروههای مختلف اجتماعی، چهرهها و قیافههای گوناگون در این مجالس. چقدر انفاق در این ماه انجام گرفت، چقدر در طول این ماه مبارک از ضعیفان دستگیری شد. اینها خیلی ارزش دارد. هر کدام یک عطری به روح انسان میدهد، گشایشی برای انسان به وجود میآورد. اینها را حفظ کنیم. من توصیه میکنم جوانها این دلهای نرم را، این دلهای نورانی را مغتنم بشمرند. در سنین بالا کمتر پیش میآید، برای جوانها بیشتر پیش میآید. این دلها را حفظ کنید. نماز اول وقت، حضور در مساجد، تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با ادعیهی واردهی از اهلبیت - که گنجینهی معارف اسلامی است - را مغتنم بشمرید.
انس با قرآن و تلاوت قرآن در کشور رشد بسیار خوبی کرده است. این تلاوتهائی که در اینجا صورت گرفت - که من از همهی برادران عزیزی که اینجا تلاوت کردند و همچنین از برنامهریزان تشکر میکنم - اینها جزو تلاوتهای بسیار خوب بود. بعضی حقیقتا در حد ضابطه، در حد استاندارد؛ چه از حیث اداء؛ چه از حیث لحن، از حیث تجوید، از حیث توجه به مضامین و مفاهیم و تنظیم اداء به تناسب مضامین و مفاهیم؛ از این جهات هم جوانهای ما بحمدالله پیشرفت خوبی کردهاند. اینها خوب است. بارها هم عرض شده است که این جلسات و این ترغیبها به تلاوتهای خوب، مقدمه است برای اینکه جامعهی ما انس با قرآن پیدا کند. از بیگانگی با قرآن که سالهای متمادی و طولانی کشور ما و ملت ما دچار آن بوده است، نجات پیدا کند، به قرآن نزدیک بشود؛ این تدریجا دارد پیش میرود. البته خیلی هنوز فاصله است تا آنجائی که همهی ملت ما، همهی جوانان ما، مرد و زن ما، با قرآن انس پیدا کنند، که وقتی انس با قرآن پیدا شد، آن وقت این مجال به وجود خواهد آمد که انسان از قرآن استفتاء کند، سخن قرآن را در زمینهی مسائل گوناگون زندگی بخواهد و بشنود. این در سایهی انس با قرآن انجام خواهد گرفت؛ والا اینجور نیست که قرآن را هر کسی بدون هیچ انسی، سابقهای، همین طور باز کند، یک مطلبی را از توی او لزوما پیدا کند؛ نه، خیلی اوقات قرآن دست نمیدهد، دل نمیتواند خود را به مفاهیم قرآنی و معانی قرآنی نزدیک کند. انس که باشد، چرا؛ این عملی خواهد شد. پس اینها مقدمه است برای انس با قرآن.
هرچه شما از قرآن فرا بگیرید، باز یک باب دیگری هست که گشوده بشود؛ گره دیگری هست که باز بشود؛ مجهول دیگری هست که معلوم بشود؛ قرآن اینجوری است. لذا باید دائم قرآن را خواند. خوب، این وسیلهاش همین است که با قرآن مأنوس بشویم، جوانهای ما با صداهای خوب، با لحنهای خوب قرآن را بخوانند و جهات گوناگون را در آن رعایت بکنند؛ همین طور که عرض کردیم، خشوع را هم جزو مجموعهها و عناصر سازندهی یک تلاوت خوب قرار بدهند.
یکی از کارهای خوبی که در مجلس از اول پایهگذاری شد، تلاوت قرآن در اول جلسات رسمی مجلس بود. اخیرا هم در زمان
ریاست آقای دکتر حداد عادل یک سنت خوب دیگری به آن اضافه شد و آن خواندن ترجمهی قرآن بود - که نمیدانم حالا هم ساری و جاری است یا نه - که خیلی خوب است. این قرآن نباید فقط حالت شکلی پیدا کند؛ باید گوش کنیم، از کلمات قرآن بهره ببریم. دلمان را بدهیم به قرآن. هر کلمهای از این کلمات قرآن میتواند یک انقلابی در دلهای ما به وجود بیاورد؛ البته برای کسی که مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمی که مأنوس با قرآن نباشد، بهرهی زیادی هم از قرآن نمیبرد. «ایکم زادته هذه ایمانا». آیهای که میآمد، منافقین میگفتند ها چی شد؟ ایمانتان زیاد شد؟ چیزی از قرآن نمیفهمیدند. اگر انس با قرآن باشد و دل دادن به قرآن باشد، انسان آن وقت میبیند از هر کلمهی قرآن یک قطرهی مصفا و پاکیزهای نوش جان میکند؛ نوری به دل انسان میتابد. به این قرآن و به این تلاوت توجه بشود؛ بخصوص که حالا برای کسانی که احتیاج به ترجمه دارند، با ترجمه هم همراه است. جلسات اخلاقی و جلسات معرفتی باشد؛ کسانی بیایند ما را نصیحت کنند؛ چیزهائی را که میدانیم هم به ما بگویند. همان طور که عرض کردم، در شنیدن گاهی اثری است که در دانستن نیست. خیلی چیزها را ما میدانیم، اما یادمان نیست؛ وقتی میگویند، دل ما بیدار میشود. روز عید فطر دارای دو خصوصیت ممتاز است که خصوصیت اول آن عبارت است از این حالت طهارت و نزاهت و نظافتی که در دل و جان انسانهای مؤمن به وجود آمده است؛ در اثر ریاضتهای شرعی و الهی ماه مبارک رمضان که روزه یکی از این ریاضتهاست که انسان با اختیار خود، با ارادهی خود، ترک لذات مادی را در طول ساعات طولانی انجام میدهد و بر هوسها و خواهشهای نفسانی در طول ایام روزهداری فائق میآید. علاوهی بر این، انس با قرآن، تلاوت کلام پروردگار، آشنائی با معارف و مفاهیم قرآنی؛ علاوهی بر آن، این حالت ذکر و دعا و تضرع و توجه و انسی که انسان با خدای متعال در روزها و شبهای ماه رمضان بخصوص شبهای مبارک قدر پیدا میکند، همهی اینها، یک نورانیتی به دل میدهد؛ یک نظافت و نزاهتی به جان انسان میبخشد که البته در این اعمال بسیار مهم ماه رمضان درسهای بزرگی هم برای ما وجود دارد که از این درسها هم باید استفاده کنیم.
و خدا را شکر میکنیم که قرآن ما دستنخورده باقی ماند و تا امروز تحریفنشده باقی ماند؛ از این استفاده کنیم. جوانها هم اگر معنای قرآن را - چون با عربی آشنا نیستند - نمیدانند، از این قرآنهای با ترجمه که امروز بحمدالله متنوع و متکثر و متعدد هم هست، ببرند، همینطور که آن خواننده دارد قرآن را میخواند، آیات را خط ببرند و ترجمهها را نگاه کنند، استفاده کنند، بفهمند. مستقیم از خود خدا بشنوید و کلام خدا را با دلهای خودتان آشنا کنید؛ دلها را مأنوس کنید. ما در این زمینهها کمبود داریم. در آموزش و پرورش باید تلاوت قرآن آنچنان به جوانها تعلیم داده بشود - ولو آیات برگزیده و انتخاب شده - که جوان ما که در کودکی این آیات را فرا گرفته، تا آخر عمر در همهی مواقع، این آیات مثل یک تابلوئی جلوی چشم او باشد؛ در مواقع مختلف از آنها استفاده کند. صدای اذان بلند شد.
چند خصوصیت ممتاز در این دولت وجود دارد که من لازم میدانم به این خصوصیات تصریح کنم؛ اگر چه بارها هم گفته شده، اما در عین حال خوب است که خود شما دوستان هم توجه داشته باشید که مایهی امتیاز شما، اینهاست. نامها و عنوانها و جایگاهها و کرسیها به انسان تشخص نمیدهد؛ تشخص واقعی و شرف واقعی در معانی دیگری است؛ همچنانی که در روایت داریم که «اشراف امتی حملة القران و اصحاب اللیل». اشرافیت در نظامهای مادی معنایی دارد، ولی در نظام اسلامی اشرافیت معنای دیگری دارد. آن کسانی که اصحاباللیلاند - کسانی هستند که برای خدا در شب قیام میکنند - یا کار دشوار را برای مردم در شب انجام میدهند، یا آن کسانی که حملةالقرآن هستند و با قرآن انس دارند و با نور قرآن و هدایت قرآن حرکت میکنند، «اشراف» اینها هستند. کسانی که پول دارند، ثروت دارند و جایگاه اجتماعی دارند، آنها در منطق و در نظام ارزشی اسلامی «اشراف» محسوب نمیشوند.
جوانان عزیز! کشور مال شماست؛ کشور مال شماست؛ آینده متعلق به شماست. شمائید که بایستی از محصول این انقلاب به طور کامل، انشاءالله در عمری طولانی و سعادتمند بهرهمند شوید. هرچه میتوانید، تلاش کنید؛ هرچه میتوانید، کار کنید؛ علم بیاموزید؛ حرکت و تلاش دائم را از دست ندهید. و اخلاق و معنویت، توجه به خدای متعال، ذکر، نماز، انس با قرآن را مغتنم بشمارید. اینها شما را کمک خواهد کرد که بتوانید انشاءالله آن جایگاهی را که شایستهی ملت ایران است، به ملت ایران بدهید
اگر یک جوانی، یک مردی یا زنی در دورهی حج انس با قرآن را یاد بگیرد، تأمل و تدبر در عبارات دعاها و مناجات با پروردگار را یاد بگیرد، این میشود سرمایهای برای او در طول زندگی. حاجی اگر خود را مقید کند که در مدینهی منوره یک ختم قرآن بخواند؛ در مکهی مکرمه یک ختم قرآن بخواند - اینجا خانهی قرآن است؛ محل نزول قرآن است - یا اگر نمیتواند یک ختم قرآن بخواند، یک بخش عمدهای از قرآن را بخواند با تأمل، با تدبر؛ اگر عادت کند به تأمل و تدبر در قرآن در این مدتی که آنجاست - بتوانید عادت بدهید حاجی را به اینچنین سیرهها و رویههای ماندگار معنوی و روحی - این برای او میشود یک سرمایه. قرآن یک ذخیرهی تمامنشدنی است. انس با قرآن از هر واعظی، از هر رفیق ناصحی، از هر درسی برای انسان مفیدتر است. اگر حقیقتاً انسان با قرآن رابطه برقرار کند و قرآن را بخواند برای استناره و استفاده و استضائهی قلبی و معنوی خود، این برای او از هر واعظی بالاتر است. اگر انسان این انس را بتواند پیدا بکند، خیلی دستاورد بزرگی است.
کسانی که خدای متعال به آنها لطف نکرده است و توفیق نداده که با اینکه عذری ندارند، روزه را نمیگیرند یا از تلاوت قرآن یا از دعاهای ماه رمضان محروم میمانند، آنها همین افراد هستند. کسانی هستند که وارد این میهمانی نمیشوند، نمیآیند به این میهمانی؛ حساب اینها روشن است. جمع کثیری از مردم مسلمان - امثال ما - وارد این میهمانی میشویم، اما بهرهی ما از این میهمانی به یک اندازه نیست؛ بعضیها بیشترین بهره را از این فرصت میبرند.
ریاضتی که در میهمانی این ماه وجود دارد - که ریاضت روزه و گرسنگی کشیدن است - شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهی است. برکاتی که روزه برای انسان دارد، به قدری این برکات از لحاظ معنوی و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضی میگیرند؛ پس اینها وارد ضیافت شدهاند و بهرهی از این ضیافت را هم گرفتهاند. لیکن علاوهی بر روزه گرفتن - که ریاضت معنویِ این ماه مبارک است - اینها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلی تأمین میکنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزهداری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزهداری، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا میگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند؛ آنها از این هم بهره میبرند. امروز از این تلاوتها و این نغمههای شیرین و دلنشین قرآنی که بحمداللَّه جوانان ما روزبهروز بهتر و جذابتر و شیرینتر در آن پیش میروند، لذت بردیم؛ هم این دو نوجوانی که تلاوت کردند، هم گروههای دستهجمع که همخوانی کردند، خیلی خوب بودند؛ و هم قرّاء عزیزمان که انسان هر سالی که میشنوند این تلاوتها را، خوب احساس میکند که کاروان تلاوت قرآن و آهنگهای قرآنی از آنچه که در گذشته بوده، جلوتر آمده، و اگر مقایسه کنیم با دورانهای قبل - پیش از انقلاب - از صفر بلکه زیر صفر، بحمداللَّه به درجات عالی دست پیدا کرده؛ خیلی مایهی خوشوقتی ماست.
دو سه اشکال در اینجا وجود دارد که اینها را عرض کنیم: یک اشکال این است که ما خیال کنیم تلاوت قرآن و انس با قرآن و رواج قرآن یعنی فقط همین. این، یک اشکال بزرگی است که مبادا ما دچار این بدفهمی و کجفهمی بشویم. بنده به این تلاوتها خیلی اعتقاد دارم. قبلها در بعضی از همین جلسات، علت این اعتقاد را هم عرض کردیم که دیگر تکرار نمیخواهم بکنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقیقتاً ارجمند میدانم، لیکن همهی اینها مقدمه است؛ مقدمه برای حاکمیت فضای فرهنگی قرآن در ذهن جامعهی ما. یعنی شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، کودکان مسلمان باید با قرآن انس پیدا کنید. قرآن را به معنای حقیقیِ مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانید و در آن تدبر کنید و از آن بیاموزید. مرحلهی بعدش هم عمل است؛ اما من مرحلهی قبل از عمل را عرض میکنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آیات قرآن و کلمات قرآنی. این کلماتی که شما ملاحظه میکنید، همان چیزهائی است که خداوند متعال به عنوان آخرین ذخیرهی معنوی وحی الهی به بشریت عطا کرده است. همینهاست که باید بشر را تا ابدالآباد، تا انتهای این عالم، به راههای سعادت و فلاح و رستگاری هدایت کند؛ پر از معارف است اینها؛ اینها را باید فهمید. متأسفانه ما حجاب زبانی داریم، حجاب لغوی داریم؛ این کمبود ماست. یعنی کمبود ملتهای غیر عرب است. کسانی که زبانشان عربی است، همینطور که قاری تلاوت میکند، اینها که نشستهاند، ولو نه بهصورت کامل، آن را میفهمند؛ بیان قرآن، بیان فصیح و بلیغ و خیلی والائی است و هرکسی جزئیات این بیان را نمیفهمد. بلاتشبیه مثل گلستان سعدی که انسان آن را مثلاً در جمعی بخواند. خوب، گلستان سعدی فارسیِ بلیغ است، مردم هم میفهمند؛ اما دقائق و جزئیاتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درک بالا میفهمند. حالا این را هزاران برابر بکنید. قرآن اینجوری است. دقائق و لطائف و جزئیات را ممکن است مستمعِ عربزبانِ معمولی نفهمد، اما بالاخره مفهوم این کلمات را میفهمد؛ لذا دلش رقیق میشود؛ لذا در شنیدن تلاوت قرآن اشک میریزد؛ چون موعظهی الهی را درک میکند. این حجابی است که ما داریم و قابل حل هم هست. نبادا کسی خیال کند حالا چه کار کنیم، نمیشود؛ نخیر، این کاملاً قابل حل است. بسیاری از کلمات و لغات قرآنی در زبان فارسی متداول ما تکرار شده است و ما میفهمیم. بنده قدیمها در مشهد، جلسهی قرآن داشتیم، همینطور مینشستیم، بنده گاهی صحبت میکردم برای آن جوانهای آن روز - آنها البته پیرمردهای امروزند - و به آنها همین را میگفتم؛ مثال میزدم که مثلاً فرض بفرمائید: «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین». این آیهی شریفه را اگر نگاه کنید، از لغات این آیه، آنچه که یک فارسیزبان نفهمد، فقط دو سهتاست، والّا بقیهی لغات را میفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّکم» را باید برایش معنا کنند، اما «شیء» را میداند یعنی چه. خود شما شیء، اشیاء را به کار میبرید. «خوف» را میدانید چیست، «جوع» را میدانید چیست، «نقص» را میدانید چیست، «اموال» را میدانید چیست، «انفس» را میدانید چیست، «ثمرات» را میدانید چیست. اینها چیزهائی نیست که یک فارسیزبان اینها را نفهمد. بنابراین، فهمیدن آیات قرآن، فهم حرفهای رابط و ترکیب کلمات و انس با قرآن و مراجعهی به ترجمهها دشوار نیست. خوشبختانه امروز ترجمهی خوب هم زیاد است. آنروزهائی که ما عرض میکنیم، حتی یک ترجمهی خوب از قرآن وجود نداشت که بشود مردم استفاده کنند و از لحاظ معنا خاطرجمع باشند. امروز الحمدللَّه انسان ترجمههای خوب را میبیند که متعدد وجود دارد. به این ترجمهها مراجعه کنید؛ مردم مراجعه کنند، آنوقت میفهمند. پس این یک اشکال است که بایستی این اشکال برطرف بشود؛ یعنی معنای آیات را بفهمند. «انس با خدا»، «انس با قرآن» و «استمداد دائمی از خدا»؛ این آخری - که از شاخصههای اصولگرایی است - تضمینکنندهی همهی آن چیزهایی است که قبلاً عرض کردیم. انس با خدا یادتان نرود. ما بارها میگوییم که خدمات مسئولان نظام از هر عبادتی بالاتر است؛ این حرف درستی است و مبالغه هم در آن نیست. اما بدانید، این خدمات، آن وقتی خدمت خواهد شد و آن وقتی با خلوص و درخشش و شفافیت خود باقی خواهد ماند که شما دلتان با خدا مأنوس باشد. اگر دل از خدا غافل شد، اگر دل رابطهی خودش را با ذکر و توجه و خشوع از دست داد، همین خدمتی که ما میگوییم بالاترین عبادت است، همین خدمت، مشوب خواهد شد؛ اصلاً به کلی مشوب میشود و در آن اغراض و هواها میآید. جهاد در میدان جنگ و میدان نظامی که اینقدر عظمت دارد، اگر با اهداف خدایی نباشد و بدون ارتباط با خدا باشد، به یک چیز کمارزش یا بیارزش و گاهی هم ضد ارزش، تبدیل میشود!
عزیزان من! کسانی که پایشان لغزید، خیلی از مواردش را که ما دیدیم، ناشی بود از عدم تعمق در امر دین و معارف اسلامی؛ شعائری بود، شعارهایی بود، احساساتی بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت. لذا در گذشته ما کسانی را دیدیم که آدمهای خیلی تند و داغ و پرشوری هم بودند، بعد صدوهشتاد درجه وضع اینها عوض شد. سالهای اول انقلاب کسانی بودند - من با خصوصیات، آدمهایش را میشناسم؛ یعنی کلیات نیست - که افرادی مثل شهید بهشتی را راحت و صریح از نظر انقلابی بودن و فهم درستش از انقلاب و از راه امام، نفی میکردند. بعد از گذشت مدتی، مشی اینها آنچنان شد که مبانی انقلاب و نظام را انکار کردند! بعضی از آنها که آدمهای با انصافتری بودند، صریحا، و بعضیشان ملتویا و مزورا انکار کردند. آدمهای بیانصافترشان اینها هستند، که به یک معانییی هم تظاهر میکنند؛ اما باطنشان اینطور نیست. این به خاطر این بود که اینها عمق نداشتند. البته این یکی از عوامل است؛ یک عامل هم شهوات و دنیاطلبی و امثال اینهاست که کسانی را هم که عمق دارند، منحرف میکند. بسیار کسانی بودند که عمق نداشتند. یکی از راههایی که این عمق را در اعتقادات انسان، در مبانی فکری انسان، در روح انسان، در ایمان انسان ایجاد میکند، انس با قرآن است. بنابراین در زندگی حتما قرآن با تدبر را در نظر داشته باشید و نگذارید حذف شود.
من بارها گفته ام، باز هم میگویم: ما تلاوت برجستهی قرآن را در این کشور دنبال میکنیم، برای اینکه اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن اُنس پیدا کنید. زبان ما، زبان قرآن نیست؛ میتوانیم به ترجمهی قرآن مراجعه کنیم؛ اما عمقیابی مضامین قرآنی فقط با مراجعهی به ترجمه نمیشود؛ کما اینکه با خواندن متن قرآن هم برای کسانی که میفهمند، همیشه به دست نمیآید؛ با تدبر به دست میآید؛ با عمقیابی به دست میآید.
با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بیزنگار؛ تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند؛ این همیشه و برای همه نیست؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند؛ والّا کسانیکه دل معاند دارند، بنای برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثری نمیکند؛ «ولو انّنا نزّلنا الیهم الملائکة و کلّمهم الموتی و حشرنا علیهم کلّ شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا الّا أن یشاء اللَّه»؛ اگر برای برخی افراد زمین را به آسمان بدوزی، این دلِ ناباور و زنگار گرفته، نزدیک نمیشود و ایمان نمیآورد. لذا قرآن را هم میخواند، اما به قرآن نزدیک نمیشود. باید به قرآن نزدیک شد. شما جوانهای عزیز و همهی جوانهایی که این حرف را در سرتاسر کشور میشنوید، بدانید در قرآن حکمت هست، نور هست، شفاء هست. عقدههایی که بر اثر چالشهای موجود مادی دنیا در دل و جان انسان بهوجود میآید، سرانگشت حکمت قرآنی میتواند همهی این عقدهها را باز کند؛ این واقعیت است؛ دلها را باز میکند، شرح صدر میدهد، امید میدهد، نور میدهد، عزم راسخ برای حرکت در صراط مستقیم میدهد. با قرآن باید مواجه شد و اینها را گرفت. ما وقتی در دنیا غرق میشویم، خود را محروم میکنیم؛ مثل این است که آینهیی را گِلاندود کنید؛ معلوم است که چیزی را منعکس نمیکند. ما نباید خود را از قرآن محروم کنیم. امروز دنیای اسلام متأسفانه خود را محروم کرده است. ما امت اسلامی، خود را از قرآن محروم کردهایم. لذا آیهی قرآن را هم میخوانند، اما در عین حال میبینند که آیهی قرآن به امید بستن به غیر خدا، به شرک آوردن به غیر خدا، به پیوستن به جناح غیر خدا و اردوگاه غیر خدا چه نگاه غضبآلودی دارد؛ در عین حال دلشان پیش امریکاست، دلشان پیش مستکبران عالم است، دلشان پیش کمپانیهای سرمایهداری مسلط صهیونیستی و غیرصهیونیستی است. اگر دنیای اسلام حرکت و جهش لازم را به سمت تعالی پیدا نمیکند، بهخاطر همین گرفتاریهاست. برادران من! این خواندن و تلاوت قرآن، قدم اول است، قدم آخر نیست. اول، آشنایی و انس با قرآن لازم است. بعد، مفاهیم قرآنی را به صورت سطور قطعی و مجسم برنامهی زندگی در مقابل چشم نگه داشتن، تا ما را به این طرف و آن طرف نکشانند؛ یک روز ما را به سمت کمونیسم بکشانند، یک روز به سمت لیبرالیسم؛ یک روز از سوسیالیسم بگویند، یک روز از سرمایهداری. قرآن را وقتی که یاد گرفتیم و با آن آشنا شدیم، نمیتوانند ما را به این طرف و آن طرف بکشانند؛ چون خط روشن قرآن ما را هدایت میکند. و آنگاه، پیاده کردن این مفاهیم در واقعیت زندگی است.
ما را برای مدتهای طولانی، به طرق مختلف از قرآن دور نگه داشتند. امروز ما میخواهیم فضای قرآنی داشته باشیم؛ باید به قرآن برگردیم. البته بیستوپنج سال است که جامعهی ما بهطور جدی و با حرکت دستجمعی و عمومی به سمت قرآن حرکت میکند. قبل از انقلاب هم حرکت قرآنی وجود داشت، ولی مثل حرکتهای فردی بود. حرکت جمعی جامعه، بعد از حاکمیت نظام اسلامی است که حرکت خوبی هم بوده و هنوز تا رسیدن به نقطهی مطلوب فاصله دارد. نتیجهی آن حرکت این شده که شما امروز میبینید پیر و جوان و زن و مرد ما تا حدود زیادی با قرآن انس دارند. حضور جوانانی که در هر گوشه و بخشی از بخشهای جامعه با قرآن مأنوسند، نتیجهی همان حرکت است که بایستی تقویت شود. تقویت حرکت مذکور به این است که شما قراء بتوانید قرآن را با صدا و شیوهی خوب و زیبا بخوانید. اهمیت دادن به این جلسات برای همین است که اهمیت فراگیری تلاوت در جامعه روشن شود، والا به اندازهای که در اینجا قرآن خوانده میشود، انسان میتواند چند برابر آن را به تنهایی بخواند.
این اوقات، هم روزها و زمان، متبرک است و هم مکان، متبرک است. هم از لحاظ زمان، در اوج حرمت ماههای حرام قرار دارد؛ هم از لحاظ مکان، در نقطهی اعلای مناطق متبرک - که خانهی خدا و مرکز توحید و توجه نفوس همهی مسلمانان در همهی شبانهروزهاست - قرار دارد. حاجی در آنجا باید رابطهی خود را با خدا قوی و مستحکم کند؛ با قرآن انس پیدا کند و تضرع و ذکر و حضور را وظیفهی دائمی خود بداند. انسان گاهی خیلی متأسف میشود که بعضی به آنجا بروند و دنبال کالاهایی بگردند که این کالاها را همهجا میشود پیدا کرد! بعضی، عمر و پول و آبرو و وقت عزیزشان را صرف میکنند تا به بازارهای گوناگون بروند و این کالاها را بیاورند؛ اینها کالاهای معمولی زندگی است و همهجا وجود دارد. در آنجا کالایی هست که در هیچجای دیگر نیست: کالای رضای الهی، زیارت خانهی خدا، زیارت قبر مطهر پیغمبر؛ این کجا دیگر پیدا میشود؟ این مکان و این زمان را دیگر کجا میشود پیدا کرد؟ از این فرصت باید همه استفاده کنند. شما که میزبانان و میهمانداران و خدمتگزاران حجاج هستید، این نکات را باید دائم به یکایک آنها یادآور شوید. زلال معنویت و هدایت بهوسیلهی این مجموعههای مؤمن و علاقهمند، باید دائما به سوی دلهای تشنهی حجاج روانه شود. خیلی از این فرصتها در اختیارات امت اسلامی هست که اگر از آنها استفاده شود، امت اسلامی همان چیزی خواهد بود که قرآن برای او خواسته است: «فلا تهنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون» یا «ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون»؛ شما برترین هستید. البته نه برترین به خاطر نژاد، نه برترین به خاطر اینکه با خدا خویشاوندیای دارید - هیچکس از آحاد آفرینش، نسبت ویژهای با خدا ندارد - اما شما برترین هستید، به خاطر انتساب به مکتبی که میتواند بشریت را در عصر حیرتش نجات دهد؛ میتواند در طول قرون، مشعل هدایت را به دست انسانها بدهد و آنها را خوشبخت کند و به نقطهی امن و امان و تکامل برساند؛ این امتیاز شماست.
شما جوانان و نوجوانانی که قرآن را فرا میگیرید، این را بدانید که یک ذخیرهی مادامالعمر برای اندیشیدن و فکر کردن را برای خودتان فراهم میکنید. این چیز بسیار باارزشی است. ممکن است در سنین جوانی، معانی و معارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنید و نتوانید درست بفهمید - فقط چیزهای سطحی و اندکی از معارف را بفهمید - اما به موازات بالا رفتن سطح معلومات و پیشرفت علمی، از آیات قرآنکه در حافظه و ذهن شما قرار دارد، بیشتر استفاده میکنید. حضور قرآن در ذهن انسان، نعمت بسیار بزرگی است. فرق است بین کسی که برای مطلبی، بارها آیات قرآن و فهرستهای قرآنی را جستجو میکند تا ببیند در اینباره آیهای وجود دارد یا نه، با آن کسی که آیات قرآن در ذهن و دل و جلو چشم اوست و نگاه میکند، آنچه را که در هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد، از قرآن استنباط و استخراج میکند و روی آن فکر و تأمل میکند و از آن استفاده میبرد. انس با قرآن در دوران کودکی و نوجوانی، تا دوران جوانی، یک نعمت بسیار بزرگ است.
ما در جامعهی خودمان مبالغ زیادی از آموزش قرآن عقب افتادگی داریم. باید اینها را جبران کنیم. اگر جوان مسلمان با قرآن انس پیدا کند و فرصت تدبر در قرآن را به خود بدهد، بسیاری از شبهات دشمنان بیاثر خواهد شد. البته همهی دستگاههای فرهنگی کشور باید کمک کنند. باید مفاهیم قرآنی به وسیلهی خبرههای این کار دستهبندی شود و به تناسب در جای خود و در کتابهای درسی - چه در مدرسهها و چه در دانشگاهها - گنجانده شود. این ارتباط باید دائمی باشد.
حمد و شکر میکنیم خدای متعال را که به ما توفیق انس با قرآن را داد. اگر ملتی بتواند از طریق انس با قرآن، خود را در فضای قرآنی قرار دهد، در فضای معرفتی قرآن قرار دهد، خواهد توانست مشکلات خود را برطرف کند. مشکل بزرگ مسلمانان دنیا دوری از قرآن است؛ علاج هم برگشت به قرآن است. قرآن فقط برای تلاوت کردن در کنج و زوایا نیست؛ قرآن برای عمل است؛ قرآن برای شناخت و معرفت است؛ قرآن برای این است که جامعه اسلامی تکلیف خود را بفهمد؛ وظیفه خود را بفهمد؛ از حیرت نجات پیدا کند؛ از ظلمات نجات پیدا کند. جلسه قرآن، تلاوت قرآن و صوت قرآن، مقدّمه برای معرفت مفاهیم قرآنی است. عیب بزرگ کار ما مسلمانها، ما امت اسلامی اینجاست که دم از قرآن میزنیم، اما به قرآن عمل نمیکنیم؛ دم از محبت خدا میزنیم، اما از دین خدا پیروی نمیکنیم. «قل ان کنتم تحبون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه». اگر کسی خدا را دوست میدارد، دلیل صدق او تبعیّت از پیغمبر است؛ تبعیت از قرآن است.
عزیزان من! ملت ایران به همان اندازهای که به قرآن نزدیک شده است، به عزت نزدیک شده است؛ به نجات نزدیک شده است؛ به رستگاری نزدیک شده است؛ به نصرت نزدیک شده است. راه نجات همه ملتهای دنیا نزدیکی به اسلام و به قرآن است. راه نجات فلسطین نیز همین است. شما ببینید؛ پنجاه سال است که یک حکومت غاصب در کشور فلسطین تشکیل شده است. در طول این مدّت، مبارزاتی هم انجام گرفت، لیکن به نهایت نرسید. چرا؟ چون در این مبارزات، دین خدا، ایمان اسلامی و حکم قرآنی ملاک نبود. امروز ملت فلسطین با نام اسلام علیه دشمن مبارزه میکند و این مبارزه در ارکان دشمن تزلزل ایجاد کرده است. اگر مسلمانها به آنها کمک کنند - که این وظیفه قرآنیِ همه است - یقیناً این راه کوتاه خواهد شد. اگر مسلمانها هم کمک نکنند، خود آنها مقاومت و ایستادگی کنند، باز هم پیروز خواهند شد؛ منتها پیروزی در حال غربت و تنهایی سختتر است؛ مثل ملت ما که تنها ایستادگی کرد و شرق و غرب با او مخالفت کردند. در جنگ تحمیلی علیه ما، همه مراکز قدرت علیه ما شدند. ما غریبانه مقاومت کردیم؛ غربت را تحمل کردیم؛ اما از مقاومت دست برنداشتیم و خدای متعال ما را پیروز کرد. ملت فلسطین نیز همینطور است. برای رفتنِ در فضای زندگی شایسته انسان، مبارزه لازم است. وظیفه همه مسلمانهاست که در این مبارزه سهیم شوند و به آن قطعه از پیکر اسلامی که در دست دشمن است، یاری برسانند تا بتوانند آن را پس بگیرند. یک مصداق از عمل به قرآن این است. اگر مسلمانها به همین یک قانون و به همین یک دستور عمل کنند، بسیاری از کارها اصلاح خواهد شد. عزیزان من! جوانان عزیز! تلاوت قرآن یک فضیلت بزرگ و یک ثواب است؛ اما این تلاوت وسیلهای برای رسیدن به معرفت است. این قرآن یک اقیانوس عظیم است. هرچه بیشتر جلو بروید، تشنهتر میشوید و علاقهمندتر میشوید و دل شما روشنتر میشود. در قرآن باید تدبّر کرد. من باز هم از شما جوانان خواهش میکنم که با معانی قرآن انس پیدا کنید و ترجمه قرآن را بفهمید. من بارها این را از جوانان خواستهام و بسیاری هم اقدام کردهاند. قرآن را که هر روز تلاوت میکنید. هرچه تلاوت کردید، ترجمه آن را هم نگاه کنید؛ بگذارید این مفاهیم در ذهن جوان شما حک شود. در آن صورت فرصت تدبّر پیدا خواهید کرد. امروز مکتبهای فلسفی و مکتبهای معرفتی دنیا، در کار بشریّت درماندهاند. باور کنید مکاتب اجتماعی دنیا در کار انسان درماندهاند و راه پیدا نمیکنند. آن مارکسیسم بود که آن طور شکست خورد و نابود شد. مکاتب غربی نیز همین طورند؛ درماندهاند. دلیل درماندگیشان این است که در غرب علم هست، پول هست، قدرت نظامی هست؛ سعادت نیست؛ سکینه و طمأنینه نیست؛ آرامش معنوی نیست. پس آن نسخه، نسخه ناکامی است؛ نسخه شکستخوردهای است. اما قرآن و آیین اسلام، به انسان، هم علم میدهد، هم رفاه میدهد، هم عزّت میدهد، هم سکینه میدهد: «هو الّذی انزل السّکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ «فانزل اللَّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و الزمهم کلمة التّقوی». علاوه بر لذّت دنیوی، رفاه مادّی و قدرت علمی، سکینه و طمأنینه میدهد و آرامش میبخشد؛ و این در تاریخ تجربه شده است؛ امروز هم قابل تجربه شدن است. در ایران اسلامی، ما یک قدم کوچکش را برداشتیم؛ آثارش را هم مشاهده کردیم؛ برکاتش را هم دیدیم؛ و هرچه جلوتر برویم، بیشتر خواهد شد. امروز علاج امت اسلامی این است؛ مقدّمه و صراط مستقیمش همین قرآن کریم است. در این محفل قرآنی چند جمله دعا میکنم، شما آمین بگویید. پروردگارا ! اسلام و مسلمانها را در هر جای دنیا که هستند، منصور و سرافراز کن. پروردگارا ! امت اسلامی را متّحد و یکپارچه کن. پروردگارا ! همه ما را، همه ملت ایران را، همه امت اسلامی را با قرآن مأنوس و از قرآن قدردان فرما. پروردگارا ! دلهای ما را که از محبّت قرآن پُر است، از معارف قرآن هم پُر کن. دین، طرفدار و مشوق علم است. آن کسانی که علمای بزرگ هستند - به جز موارد بسیار معدودی - همه جزو علمای باللهاند. مثلا ابنسینای پزشکی که کتاب «قانون»اش تا اندکی پیش - یعنی بعد از هزار سال - در اروپا به عنوان یک منبع در دانشگاهها مورد مراجعه بوده، یک عالم دینی است؛ آدمی است که در عرفان مینویسد، در فلسفه هم مینویسد. فارابی و دیگران هم همینطور بودند. البته، موارد بسیار معدودی هم وجود دارد که از این قبیل نبودند؛ یعنی عالم علوم طبیعی، عالم دین به حساب نمیآمده است. از این قبیل هم داریم؛ اما کم. بنابراین، علم و دین با هم پیش رفتند و دین به علم کمک کرده است. این یک حقیقت بسیار مهم است که امروز خوشبختانه در کشور ما وجود دارد. بچههای ما مذهبی و دینیاند. الان در بین شما کسانی هستند که با قرآن مأنوس و آشنایند و بحمدالله کم هم نیستید. این را در خودتان تقویت کنید. این استعداد باید در خدمت آن نیازی که اول ذکر کردم - یعنی نیاز به علم - قرار گیرد و این ایمان باید به کمک آن بیاید. باید سعی هم بشود که از این استعداد - که یک ذخیره و ودیعهی الهی در وجود شماست - مثل همهی ودایع الهی نگهداری شود. شکر آن هم به این است که انسان آن را در راه خودش بهدرستی مصرف کند. سعی کنید این را حقیقتا برای خیر کشورتان، خیر مردمتان و پیشرفت علمی در کشور، به راه بیندازید.
قدم اوّل برای عمل کامل به قرآن، آشنایی با متن قرآن است. در دوره رژیم طاغوت، مردم ما با قرآن آشنا نبودند. کسانی که میتوانستند قرآن را از رو بخوانند - آن هم به صورت غلط - محدود بودند. جوانان و کسانی که در مدارس دوره پهلوی رشد پیدا کرده بودند، هیچ با قرآن آشنایی نداشتند. اگر یک وقت پدر و مادر مؤمنی داشتند، آنها را در گوشهای دوره قرآنی میگذاشتند و خودشان یاد میگرفتند. مدارس ما در آن روز، حامل مسؤولیت تربیت قرآنی نبود؛ قرآن در فضای جامعه، غریب بود. در این شهر تهران بزرگ، دورههای قرآن که چند نفر دور هم مینشستند و استادی به آنها درس میداد - تجوید، یا قرائت - معدود بودند. در شهرهای دیگر هم همینطور بود. وقتی قرآن وارد جامعه میشود، حضور قرآن، حلاوت خود را به کامها میچشاند. امروز قرآن در کشور ما سیطره دارد. قدمِ اوّل، یاد گرفتن متن قرآن است و این باید روز به روز زیاد شود. اگر بخواهیم همه قرآن را بیاموزند، عدّهای باید در اوج قرار گیرند - مثل همه چیز دیگر - همین طور که اگر بخواهید ورزش، همگانی شود، بایستی عدّهای قهرمان را جلوِ چشم مردم نگهدارید. اگر بخواهید قرآن در خانهها، بین بچهها، بین بزرگها، بین زنها و مردها رواج پیدا کند، بایستی قهرمانان قرآنی را احترام کنید. این است که ما به اینها احترام میکنیم. اینها حامل قرآنند، اینها عزیزند. زبان اینها عزیز است، لبها و دلهای اینها عزیز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن! اما این جا تمام نمیشود؛ حفظ قرآن، فهمیدن مفاهیم و ترجمه کلمه کلمه قرآن، برای کسانی که به زبان عربی آشنایی ندارند، لازم است. وقتی که کلمات قرآن را فهمیدید، آن وقت تدبّر لازم است. حتی آن کسی که الفاظ عربی را هم خوب بلد است، اگر تدبّر نکند، بهره کمی از قرآن خواهد برد. در قرآن، تدبّر لازم است - تدبّر یعنی اندیشیدن در مفاهیم قرآنی - این سخن عمیقی است، این سخن بزرگی است؛ باید در آن تدبّر کرد. گوینده آن، ذات اقدس الهی است. کلمات آن هم مال ذات اقدس الهی است - یعنی الفاظش، نه فقط مفاهیمش - لذا بایستی در آن دقّت کرد، باید آن را فهمید، باید در آن غور کرد. اینها حاصل نمیشود، مگر با اُنس با متن قرآن.
بچههایتان را قرآنی کنید؛ همچنان که هستند. شما جوانان عزیز که دلهای پاک و نورانیتان با قرآن آشناست، این را قدر بدانید. آن کسانی که این توفیق را پیدا کردهاند قرآن را حفظ کنند، آن محفوظ خودشان را قدر بدانند؛ خیلی قیمت دارد، خیلی عزیز است. آن وقت با قدر دانستن، آن حرکت ادامه پیدا خواهد کرد و راه به سمت سرچشمه نور قرآن، دیگر تمام نخواهد شد. آن وقت امت اسلامی به برکت قرآن، خواهد توانست در جای خودش قرار گیرد. امروز بحمداللَّه در کشور ما جوانان با همان سرمایه معنویت و نورانیّت و صفایی که در آنها هست، گامهای بلندی را برداشتهاند. امروز قرآن یک امر مهجور در جامعه ما نیست. جوانان و نوجوانان با قرآن آشنا میشوند؛ طبقات مردم با قرآن اُنس میگیرند، ارتباط پیدا میکنند و معارف قرآن را مورد استفاده قرار میدهند؛ بسیاری از احکام اسلام هم در کشور اجرا میشود. البته ما به قدر ظرفیت و توان و به قدر آنچه که همّت خود ما بود، پیش رفتهایم؛ اما این پایان راه نیست؛ این، همه ظرفیت اسلام نیست. اگر ملتی همّت کند و دلسوزان این ملت وجود خود را وقف حرکت عمومی این ملت به سمت معارف اسلامی و حقایق اسلامی کنند، آنچه که به دست آنها خواهد آمد، به قدری درخشان است که از افق حدس و گمان انسان هم خارج است. در زیر سایه اسلام، برای پیشرفت، میدان باز است؛ هم پیشرفت علمی، هم پیشرفت عملی، هم پیشرفت اخلاقی، هم پیشرفت سیاسی، هم عزّت و اعتلای مدنی و هم آزادی و عدالت و آرمانهای بزرگ انسانی. در محیط اسلامی و زیر سایه اسلام، هیچ حجاب و حدّی برای انسان وجود ندارد. بیهمّتی و کمهمّتی ماست، کوتاهی انسانهاست که نمیگذارد آنها از اسلام استفاده کنند. در محیط اسلامی، بازگشت به اسلام و بهره بردن از معارف اسلام، کاری عظیم است که اگر روشنفکران و اندیشمندان و دانشمندان و اهل علم و معرفت در هر کشوری از کشورهای اسلام به آن بپردازند، خواهند توانست بهرههای زیادی ببرند.
ملاحظه کردید که امام بزرگوار در طراحی این انقلاب و در تنظیم نظام سیاسی بر اساس این انقلاب - یعنی تشکیل حکومت و نظام جمهوری اسلامی - به فضل پروردگار و به هدایت الهی، روشی را برگزید که روش پیامبران و بندگان متصل به منبع غیب است. این، به خاطر آن است که امام، قرآن را دوست میداشت، خود شاگرد مکتب قرآن بود، با قرآن مأنوس بود، از قرآن استمداد میکرد و قرآن برای او برنامهی زندگی به حساب میآمد. این، یکی از نتایج و آثار بزرگ و شکوهمند آن حقیقت است.
پروردگارا! ما را بندگان صالح خودت قرار بده. پروردگارا! توفیق توبه، انابه، بازگشت به تو و استغفار به معنای واقعی کلمه، به همهی ما عنایت کن. پروردگارا! انوار فیض و لطف خودت را که از جهات مختلف، همیشه بر این ملت تاباندهای، باز هم بیش از پیش بر این ملت بتابان. پروردگارا! کوتاهیها و قصورها و اسرافهای ما را ببخش و بیامرز. پروردگارا! خطاها و نادانیها و کممعرفتیها و کوتاهیهای ما را مشمول عفو و رحمت و مغفرت خودت قرار بده. پروردگارا! به حرمت پاکان و نیکان، به حرمت دلهای نورانی که در میان جامعه و مردم ما و در میان همین جمع امروز هست، غبار جهالت و پردهی ظلمت را از دلهای ما برطرف کن. پروردگارا! معرفت خودت را نصیب ما بگردان. پروردگارا! سلوک در راه خودت و در راه کمال انسانی را عاید همهی ما بفرما. پروردگارا! از گناهان ما بگذر. پروردگارا! خیر و لطف خود را بر این ملت روزافزون کن. پروردگارا! شر دشمنان این ملت و این کشور و این انقلاب را - کسانی که از تو بیگانهاند، با تو قهرند، از تو دورند و با این ملت هم به خاطر ارتباطش با تو دشمنند - از سر این ملت کم و کوتاه کن. شر آنها را به خودشان برگردان. این ملت را در همهی میدانها پیروز کن. پروردگارا! توفیق انس با قرآن و نزدیکی به معارف قرآنی را در این ماه به ما عنایت کن. گذشتگان ما، بخصوص امام بزرگوارمان و ارواح مطهرهی شهدای گرامی را مشمول رحمت و مغفرت خودت بگردان.
عزیزان من! قرآن نور است و حقیقتاً دل و روح را روشن میکند. اگر با قرآن اُنس پیدا کنید، میبینید که دل و جان شما نورانی میشود. به برکت قرآن بسیاری از ظلمات و ابهامها از قلب و روح انسان زدوده میشود. آیا این بهتر نیست؟ «یخرجهم من الظّلمات الی النّور». بهوسیله قرآن است که خدای متعال میفرماید: «اللَّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»(1). به برکت قرآن است که انسان از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدایت راه پیدا میکند. قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینه زندگی، در زمینه آینده، در زمینه تکلیف کنونی، در زمینه هدف از بودن و در بسیاری از زمینههای دیگر، خیلی از مسائل را نمیدانیم. بشر مشحون به جهالتهاست و قرآن برای انسان معرفت میآورد.
قرآن کتاب نور، کتاب معرفت، کتاب نجات، کتاب سلامت، کتاب رشد و تعالی و کتاب قرب به خداست. ما این خصوصیات را چه وقت از قرآن به دست میآوریم؛ برادران عزیز؟ همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم کافی است؟ اینکه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم کافی است؟ امروز من میگویم، این که ما در جلسه تلاوت قرآن شرکت کنیم کافی است؟ اینکه حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذّت ببریم کافی است؟ نه. چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبّر کنیم. عزیزان من! اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پیدا کنیم، همه خصوصیاتی که گفتیم حاصل خواهد شد. ما هنوز خیلی فاصله داریم؛ پس باید پیش برویم. اینکه شما میبینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، مسؤولین و دلسوزان کشور، قرآن را در تلاوت، در حفظ و در تعقیبِ مراسم مربوط به قرآن مطرح کردهاند، برای این است که ما به آنجا نزدیک شویم. البته تلاوت قرآن با صدای خوش، کار بسیار خوبی است. روایت دارد که امام سجاد علیهالسّلام - هم درباره امام سجاد علیهالسّلام دارد، هم درباره امام باقر علیهالسلام - وقتی تلاوت میکردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان میگذشتند، زانوهایشان میلرزید و سست میشد و نمیتوانستند حرکت کنند. میایستادند تلاوت قرآن را گوش میکردند و وقتی حظّ خودشان را میبردند، به راهشان ادامه میدادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوه خاصی دارد، موسیقی خاصی دارد، روش خاصی دارد، امور لازمی است. اینها انسان را نزدیک میکند؛ اما کافی نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور میگوییم: قرآن را به صورت بنای مُعْظمی، دارای سالنها و حجرهها و زوایای گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلی دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم برای ورود در آن عمارت، تشویق میشوند. مدخلِ آن بنای رفیع، همین تلاوتهای زیبایی است که اینجا خواندند. کاشیکاری دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید. این کاشیکاری، بسیار لازم است. این زیباسازیِ تلاوت، امر لازمی است. لذاست که بنده تشویق و تقدیر میکنم. یعنی از کسانی که با خوب خواندنشان قرآن را در دلهای ما شیرین و در چشمهای ما زیبا میکنند، تجلیل میکنم. این تقدیر و تجلیل، هم قاریان عزیز جوان و نورسِ خودمان در ایران را شامل میشود و هم اساتید قدیمی و کهنی را که از کشورهای دیگر میآیند؛ بخصوص قُرّاء مصر و بخصوص این مرد کهن و استادِ قدیمی، آقای شعیشع که از قدیم بنده ایشان را میشناسم. شاید سی سال است که من با تلاوت او آشنایم. بحمداللَّه چند سالی است که به اینجا میآید و از نزدیک ایشان را میبینیم و تلاوتش را میشنویم. امروز هم از آن تلاوتهای بسیار خوب را انجام داد. به حجاج عزیز، توصیه میکنم از فرصت حج، حداکثر استفاده را برای کسب آشنایی با برادران مسلمان خود بکنند و اوضاع جهان اسلام را از زبان و رفتار مسلمانان به دست آورند، تجربهها، آرزوها، دستآوردها و تواناییها را با هم مبادله کنند و حج خود را به حج مورد نظر اسلام هر چه نزدیکتر سازند. به برادران و خواهران عزیز ایرانی نیز توصیه میکنم که با زبان و عمل، مبلغان و پیامرسانان انقلاب پرشکوه و کشور بزرگ و ملت قهرمان خود، به برادران کشورهای دیگر باشند. جوار کوتاه مدت خانهی خدا و حرم پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوالهوسلم) و مواقف با ارزش حج و سرزمین پرخاطرهی حجاز را، برای زنده کردن دل با یاد خدا و تحکیم پیوند معنوی خود با رسولالله (صلیاللهعلیهواله) و عترت طیبهی آن بزرگوار (علیهمالسلام) و بخصوص توجه و توسل به حضرت ولیالله الاعظم که بیشک فیض حضور مقدسش در مراسم حج شامل دلهای با معرفت است، و انس با قرآن و تدبر در آیات بینات آن و دعا و تضرع و توسل که مایهی تقرب به خدا است، مغتنم بشمرند و از آن بهره ببرند و برای رفع گرفتاریهای مسلمین و قوت و عزت روزافزون اسلام و جمهوری اسلامی دعا کنند و علو درجات روح مطهر امام راحل و ارواح طیبهی شهدای اسلام را از خداوند مسألت نمایند.
یک نکتهی اساسی هم دربارهی شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگیاش - در حدود شاید سیسال آخر زندگیاش - دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد.
خود او در اشعار بیست، سی سال اخیر، این معنا را به روشنی بیان کرده است. حتی آنطور که شنیدم - شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست - ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده ... بههرحال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنی بوده است. وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیهی دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار نبود. یعنی گرفتاریها آنقدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمیآمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد. دیدیم همهی جزئیات انقلاب را او تعقیب میکند. - استنان به سنت نبی اکرم(ص) و اقتداء به امامان معصوم(ع) در رفتار و گفتار و احیای دل با معارف آنها و تهذیب نفس و پرهیز از تجمل و تخلق به اخلاق اسلامی و ساختن شخصیت اسلامی خود و انس با قرآن و ادعیه جزو برنامههای فردی و جمعی حوزه باشد.
اگر دل ما سالم نباشد، نمیتوانیم دنیای سالمی درست کنیم. اگر در درون خودمان معیوب باشیم، نمیتوانیم عیب جامعه و جهان را برطرف کنیم. ملت ایران بار سنگینی بردوش دارد و باید آن را به منزل برساند. باید دنیایی بسازد که هم برای خودش شیرین باشد و هم برای جوامع دیگر. شما میتوانید چنین کاری بکنید؛ اما شرطش این است که هر یک از ما، درصدد تهذیب نفس خودمان باشیم. نماز با توجه، انس با قرآن، دعا و توسل، تضرع، روزهی ماه رمضان و عبادات نیمهشب،مخصوصا برای جوانان، که تأثیرپذیریشان زیاد است، میتواند مهذب نفس باشد.
ما که در یک جامعهی بزرگ و در یک کشور پهناور زندگی میکنیم، بایستی هزاران نفر حافظ قرآن داشته باشیم. کسانی که در سنین بالا هستند، شانس حفظ کردنشان کمتر است؛ اگرچه شانسشان منتفی نیست. البته بعضیها وقت نمیکنند؛ اگر وقت میکردند، میتوانستند تجربه و آزمایش کنند. من خودم وقت نمیکنم؛ والا در همین سن هم شروع به حفظ قرآن میکردم. جوانان این را بدانند که حتی در سنین ما اگر وقت و مجال بود، جا داشت و بهتر بود که کسی برای حفظ قرآن صرف وقت میکرد؛ در سنین جوانی این کار لازم است. اصلا بهتر این است که همهی مردم ما انسشان با قرآن به گونهیی باشد که آیات قرآن به گوششان آشنا باشد؛ وقتی آیهیی را میخوانند، صدر و ذیل و قبل و بعد آیه برایشان آشنا باشد.
برادران و خواهران عزیز! سالهای متمادی در این کشور تلاش شد تا بین ملت و قرآن فاصله بیندازند. برای ایجاد فاصله، عمداً تلاش کردند؛ سعیکردند تا قرآن را از زندگی ما بکلی حذف کنند. حذف قرآن از زندگی یعنی چه؟ یعنی قطع رابطهی ملتهای مسلمان با اسلام؛ چون قرآن مشعل اسلام و مشعل هدایت است. آن کسی که با قرآن مأنوس است، قلب و عملش، با آن کسی که با قرآن بیارتباط است، فرق دارد. آن ملتی که با قرآن ارتباط دارد، با آن ملتی که با قرآن بیارتباط است، متفاوت است. امروز دشمنان اسلام دارند بینات قرآن را زیر پا میگذارند؛ برای خاطر اینکه ملتهای ما با قرآن بیارتباطند.
امیرالمؤمنین فرمود: «و ما جالس هذا القران احد الّا قام عنه بزیادة أو نقصان: زیادة فی هدی، أو نقصان من عمی»؛ وقتی از کنار قرآن بلند میشوید، چیزی بر شما افزوده شده است، و آن هدایت است؛ و چیزی از شما کم شده است، و آن کوری و جهالت است. میخواستند این هدایت را از ما بگیرند. کار به جایی رسید که نسل پرورشیافتهی دوران ستمشاهی اخیر - یعنی این بیست سال قبل از پیروزی انقلاب - در مدارس با قرآن آشنا نشده بود؛ حالا اگر شانسش میگرفت و در جایی دورهی قرآنی، استاد قرآنی، پدر مهربانی، مادر قرآنخوانی گیرش میآمد، فبها و نعمة، والّا قرآنی وجود نداشت! انقلاب آمد و قرآن را با جان مردم آمیخت. عزیزان من! قراء قرآن! جوانان پاکدل انقلابی ما ! این رابطه را روزبهروز با قرآن بیشتر کنید؛ در خانوادهها عطر قرآن را در فضا منتشر کنید؛ قرآن را بخوانید و بخوانید؛ در قرآن تدبر کنید. دشمن نمیخواهد مسلمانان آیات قرآن را مثل عَلَم در دست بگیرند؛ چون قرآن تکلیفها را معین کرده است؛ تکلیف مسلمانان را، تکلیف جهاد را، تکلیف زندگی اسلامی و مرگ اسلامی را. ما باید رابطهمان را با قرآن روزبهروز مستحکمتر کنیم. در خانهها قرآن بخوانید. حتّی در هنگام بیکاری، چنانچه مختصر فراغتی پیدا میکنید، خودتان را به قرآن وصل کنید. هر روز مقداری قرآن بخوانید و آن را فرا بگیرید. این روشهای تجویدی را فرا بگیرید. از این معلمان و اساتیدی که عمدتاً از کشور مصر آمدهاند، هرچه ممکن است، استفاده کنید. این استاد «ابوالعینین شعیشع»(6) که یک پیر قرآن است، بنده از سی سال پیش - شاید هم بیشتر - با صدا و نوارهای ایشان آشنا هستم؛ اینها عمرشان را با قرآن گذراندهاند؛ اینها کسانی هستند که در این رشتهی قرائت و تلاوت قرآن کار کردهاند؛ خوب هم کار کردهاند؛ حایز مراتب خوب هم شدهاند. آنچه را که این اساتید قرآن دارند، از آنها فرا بگیرند. البته قرآن یک دریای عمیق و یک بحر واسع است و نهایتی ندارد؛ هرچه پیش بروید - چه در سطح قرآن، چه در اعماق آن - همچنان امکان سیر و پیشرفت و حرکت وجود دارد. ما در سالهای قدیم، دورهی بیقرآنی را در این مملکت گذراندیم؛ قرآن بتدریج داشت از همه جای کشور جمع میشد. در گذشتههای دور، مکتبخانهیی بود که بچهها قرآن را در آنجا یاد میگرفتند؛ لیکن در دوران پهلوی اینها را بکلی از بین برده بودند؛ این مدارس رسمی هم که مطلقاً چنین چیزی نداشت. البته فقط تعدادی از این جلسات و دورههای قرآن فعالیت داشتند و بعضی از افراد در گوشه و کنار کشور - تهران، مشهد، اصفهان و سایر جاها - مشغول بودند؛ اما هیچ چیز نبود؛ هرچه شده، از انقلاب به این طرف است؛ درعینحال ما احساس میکنیم که از کاروان فراگیری و انس با قرآن عقب هستیم.
در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که میآمدند، میگفتم که هر کدام از شماها یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. تعدادی که اینطور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس میکردم که اینها با اینکه غالباً هم عربی نمیدانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجستهتر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند. انس با قرآن، معرفت عمومی یک کشور را بالا میبرد. قرآن، همه چیز ماست؛ نور است. این جوانان ما از وقتی که با قرآن مأنوس شدند، وضعیت خیلی فرق کرد. ما در طول هشت سال جنگ، زیر آتش توپ و تفنگ، جوانانی را در جبههها داشتیم که به مجردی که بر زمین مینشستند و اندک فراغتی پیدا میکردند، قرآنشان را باز میکردند و مشغول تلاوت میشدند؛ یا مثلاً اگر در اتوبوس و یا کامیون نشسته بودند و داشتند میرفتند، قرآنشان را درمیآوردند و بنا میکردند به خواندن. این است که ما میگوییم قرآن همه چیز ما بوده است. الان هم به برکت قرآن، کشور رو به پیشرفت است. امیدواریم که خداوند همهی ما را در دنیا و آخرت با قرآن محشور کند. انشاءاللَّه زندگی ما قرآنی باشد و به سمت اهداف این کتاب شریف حرکت کنیم و ممات ما هم با معرفت قرآن و در خدمت قرآن قرار گیرد. سفارش دیگری که من میخواهم بکنم، این است که همهی خانوادهها و همهی مردم - مخصوصاً جوانان - به نماز و مسجد و عبادت و جلسات قرآن اهمیت بدهند. هرچه امروز این کشور از عظمت و عزت و قدرت به دست آورده است، در سایهی قرآن و اسلام و نماز و عبادت و ذکر خداست. هم باید به درس و کار توجه شود، و هم به تدین؛ که تدین پشتوانهی همهی اینهاست. با نماز و مسجد و عبادت و جلسات دینی و جلسات قرآن باید انس پیدا کنید.
در عین حالی که فقاهت اساس امر است، نباید از دیگر علوم اسلامی در حوزهها غفلت بشود. مثلا میبایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزهها وجود داشته باشد. طلاب ما باید قرآن و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند، یا حداقل با آن مأنوس باشند. چهقدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمیافتیم. این انزوای قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس ما با قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگنظری خواهد داد.
دعا کنید، نافله بخوانید، توجه پیدا کنید، متذکر باشید؛ در شبانهروز، یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید؛ از کارها و اشتغالات گوناگون، خودتان را بیرون بکشید؛ با خدا و با اولیای خدا و با ولیعصر(عجلاللهتعالیفرجه و ارواحنافداه) مأنوس بشوید؛ با قرآن مأنوس باشید و در آن تدبر بکنید.
چون مبلغ بنا بر این دارد که سطح فکر مردم را در مسائل اسلامی بالا ببرد، پس باید آگاهی و بینش دینی وسیع و متنوع داشته باشد؛ با قرآن مأنوس باشد؛ در احادیث غور بکند و کرده باشد؛ با افکار نوی مربوط به مذهب و دین آشنا باشد؛ اهل تحقیق دربارهی مسائل دینی و افکار دینی باشد؛ نه فقط آشنایی با دین به تنهایی، بلکه در کنار مسائل دینی، پارهیی افکار فلسفی و بینشهای اجتماعی هست که از آنها هم باید طعمی چشیده و آگاهییی داشته باشد؛ و چون بنا دارد که اسوهی جهاد و مبارزه را به مردم معرفی کند، در این کار باید دقتنظر و وسواس داشته باشد؛ زیرا زندگی حسینبنعلی(علیهالسلام) و ماجرای چندروزهی آن حضرت در کربلا، فصل عظیمی از تاریخ ماست؛ حجم آن کم، اما مفهوم آن بسیار وسیع، و عمق آن خیلی زیاد است.
برکات عجیبی در این ماه وجود دارد. من در فهرست مسایلی که مناسب با این ماه است، تأمل میکردم، دیدم که این ماه، ماه دعاهای گوناگون، با مضامین گوناگون است. بعضی از آقایانی که اینجا صحبت کردند، راجع به مضامین ادعیه، مطالب مفید و نافعی را در طول این روزهای گذشته بیان کردند. انس با قرآن، آشنایی با معارف قرآنی، حفظ کردن قرآن، تکرار کردن قرآن هم که خودش مقولهیی جداگانه و دریایی عظیم است. سایر موارد هم همینطور است.
آنچه که وظیفهی قراء است، این است که قرائت را روزبهروز بهتر کنند. ما به عموم مردم میگوییم که با قرآن انس بگیرند؛ به شما قراء هم میگوییم که تلاوتتان را روزبهروز بهتر، قویتر، صحیحتر و با خصوصیات جاذبهآفرین همراه تر بکنید.
ما اگر بخواهیم کل امت با قرآن انس بگیرند، باید تلاوت قرآن را در جامعه باب کنیم. اگر من اینقدر به خواندن شما قاریان عزیز تکیه میکنم و به آن اهمیت میدهم، برای همین است. شما یک نفر آدمید، میخوانید، هرچه هم خوب بخوانید یا نخوانید، از یک جهت به خودتان مربوط است؛ اما آن چیزی که من را وادار میکند که به این مسأله اینهمه اهتمام بورزم، آن است که اگر تالیان کلامالله در جامعه توانستند با زمزمهی ملکوتی و صحیح و پرجاذبه، این آیات کریمه را تلاوت بکنند، دل مردم با قرآن انس میگیرد و به قرآن نزدیک میشود. مردم ما برای ارتباط با قرآن آماده هستند. مردم ما با مردم کشورهای دیگر اسلامی فرق دارند. مردم ما در راه قرآن صادقانه مجاهدت کردند؛ شوخی نیست. اینقدر ما جوان دادیم، اینقدر مردم ما رنج و زحمت متحمل شدند. همهی اینها در راه قرآن بوده است. ما از آنهایی نیستیم که قرآن را ادعا بکنیم؛ نه، خدای متعال دانهدانهی آیات قرآن را در جامعه و در میان مردم ما و در آن امام عظیمالشأن برای ما مجسم کرد. ما این آیات مبارکات را دیدیم و با همهی وجود لمس کردیم. این کار را مردم ما کردند. مردم ما به قرآن عشق میورزند. شما کجا در کشورهای اسلامی میبینید که یکی از این آقایان قراء بروند آنجا تلاوت کنند، و اینقدر جوان عاشقانه پای تلاوتشان بنشینند؟ این، عشق مردم ماست. حالا آن کس که میخواهد این عشق قرآنی را درست به سمت انس حقیقی با قرآن تلاوت کند، کیست؟ او، شما قاری قرآن هستید. این ماه، ماه روزه است؛ ماه نزول قرآن و انس با قرآن است؛ ماه عبادت و دعا و مناجات است - که دعا مغز و روح عبادت است - ماه استغفار و توبه و بازگشت از راههای ناپسند نزد خدای متعال و رعایت تقوای الهی است؛ ماه جهاد است - که در این ماه مبارک، غزوهی بدر در سال دوم هجرت، و فتح مکه در سال هشتم هجرت، و شروع غزوهی حنین در همان سال اتفاق افتاده است - ماه جهاد با نفس و جهاد با شیطان و جهاد با دشمنان خداست؛ ماه آمادگی و ماه ذخیرهی تقواست؛ ماه صلهی رحم، صدق و بر با برادران دینی، آشنایی با معارف، آشنایی و تدبر در قرآن، و خلاصه ذخیره کردن سرمایهی حرکت الهی در طول یک سال است. امید است که روزهای گذشته را با عمل بر وفق مقتضیات این ماه گذرانده باشیم و روزهای آینده را بیشتر قدر بدانیم و در کار نفس خود، در معاملهی با احکام الهی، در برخورد با مردم، در تدبر و ارتباط با قرآن، و در تصمیم و عزم بر مجاهدت با نفس، یک تصمیم جدی و یک اقدام قاطع انجام بدهیم.
امروز انذار ممکنتر و عملیتر است. در آیهی کریمهی قرآن، خدای متعال به پیامبر میفرماید: «لینذر من کان حیا». انسانهای زنده و قلوب زنده را میشود انذار کرد. این حیات، همان چیزی است که با انقلاب و با حرکت و با جهاد، در یک جامعه به وجود میآید. بعضی از مفسران، ذیل آیهی شریفهی «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم» گفتهاند - شاید روایت هم دارد - که «لما یحییکم»، یعنی جهاد. امروز به برکت جهاد عمومی مردم، این حیات هست. پس، انذار عملیتر است. اگر «مایحییکم»، قرآن هم باشد، امروز در جامعهی ما، قرآن دارای رواج است و مردم بهطور نسبی با قرآن انس دارند. این انذار، عملیتر است.
مثل گذشته به خدا توکل کنید؛ با خدا ارتباطتان را حفظ کنید؛ دستاورد دوران اسارت را - که انس با خدا و قرآن و صبر در مصیبتها و مشکلات است - مثل ذخیرهی ارزشمندی، برای خودتان نگهدارید. بحمدالله آزادگان ما که برگشتند، از اردوگاهها برای من خبر آوردند که عزیزان ما اهل دعا و نماز و تهجد و رازونیاز و رابطهی با خدا هستند. اینها را حفظ کنید. اینها خیلی ارزشمند است. مایهی پیروزی ما اینهاست. بیچاره آن کسانی که در کشاکش مصیبتهای دنیا، با خدا رابطهیی ندارند. به آنها خیلی سخت میگذرد. خوشا به حال آنهایی که در دل، با خدا ارتباط دارند. خوشا به حال آنهایی که به خدا اعتماد و اتکا میکنند و خدا را پناه و ملجأ خودشان میدانند. این روحیات را حفظ کنید.
باید همه قرآن را بلد باشند. امروز، فردی دارای تحصیلات عالیه و احیاناً قادر به نطق به چند زبان بیگانه، بلد نیست یک سطر قرآن را بخواند! شما را به خدا، این در جامعهی ما طبیعی است، یا تصنعی و تحمیلی؟! طبیعی نیست. مگر این میشود؟ انسان میبیند که کاسب، تاجر، کارگر، دانشجو، حتّی طلبه، در صحیحخوانی قرآن کمبود دارند. این، نقص بزرگی است؛ این را باید برطرف کنیم. قبل از انقلاب، کسی از ما توقع نداشت. همانقدر که میتوانستیم، در یک گوشه یا در یک مسجد، چهارنفر بچهی کوچک یا جوان را دور هم جمع میکردیم که اینها قرآن یاد بگیرند؛ اما امروز چه؟
همت را بر این مسأله بگمارید که تمام مردم بتوانند قرآن را یاد بگیرند. شما آقایانی که قرآن را بحمداللَّه میخوانید و انصافاً خوب هم میخوانید و دیگر راحت میشود به بعضی از شما برادران، استاد قرآن گفت - یعنی هیچ بحثی در آن نیست - موظف و مسؤولید. شما باید این کار را بکنید. سازمانها - سازمان تبلیغات و اوقاف و بقیهی مراکز - هم باید این کار را انجام دهند. این، مقدمه برای فهم قرآن است. آنوقتی که انس عمومی با قرآن باشد، فهم قرآن ممکن و آسان است. البته در هر جامعهیی، اگر ما بخواهیم رسمی را رواج بدهیم (کسانی که در فلسفهی این خواندنها و این تشویقها تردید دارند، این نکته را توجه کنند) باید از آن رسم، نقطههای اوجی در این جامعه داشته باشیم؛ والّا این رسم رواج پیدا نخواهد کرد. ممکن نیست شما در جامعهیی بگویید که مثلاً همهی مردم باید روزی ده دقیقه نرمش و ورزش کنند؛ اما رسم پهلوانی را در این جامعه بکلی براندازید. اینطور نمیشود. مردم ورزش نخواهند کرد. حرکت عمومی، فقط با استدلال و بیان و اثبات عقلانی که نیست؛ چیزهای دیگری هم در کنارش لازم است. احساسات و تشویقها و ایجاد شوق به قلهها لازم است. لذا ما باید قلههایی را داشته باشیم، تا همهی مردم به دامنهها برسند. پس، اگر میخواهیم همهی مردم در قرآن اوج پیدا کنند، باید قله داشته باشیم. قله، یعنی همین شماهایی که امروز در اینجا بحمداللَّه بعضی تلاوت کردید و اکثراً تلاوت نکردید. من شما آقایان را که در اینجا تشریف دارید و تلاوت هم نکردید، میشناسم و غالباً با تلاوتها و صدای شما آشنا هستم. بحمداللَّه در جامعهی ما، نعمت زیاد است. انس با قرآن، معرفت اسلامی را در ذهن ما قویتر و عمیقتر میکند. بدبختی جوامع اسلامی، به خاطر دوری از قرآن و حقایق و معارف آن است. آن کسانی از مسلمانان که معانی قرآن را نمیفهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتّی کسانی هم که زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را میفهمند، به خاطر عدم تدبر در آیات قرآن، با حقایق قرآنی آشنا نمیشوند و انس نمیگیرند. میبینید که آیهی «لن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا» - یعنی خداوند مؤمنین را زیردست و زبون کفار قرار نداده است - در کشورهای عربی و به وسیلهی مردم عرب زبان در دنیا خوانده میشود، اما به آن عمل نمیگردد. در آیات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نیست؛ لذا کشورهای اسلامی عقب ماندهاند.
انس با قرآن، یعنی قرآن را خواندن و باز خواندن و باز خواندن و در مفاهیم قرآنی تدبر کردن و آنها را فهمیدن. فارسیزبانها میتوانند از ترجمهی قرآن استفاده کنند و کلمات قرآنی را به طور تقریب بفهمند و مضامین آیات قرآن را دریابند و در آنها فکر و تأمل کنند. اگر در آیات قرآن تأمل بکنیم، اراده و استقامت ما قویتر و بیشتر از این خواهد شد. همین آیات قرآنی است که توانست در روزگاری، انسانهایی را تربیت کند که با دنیای کفر و ظلمات بستیزند. همین معارف است که ملت بزرگ ما را وادار کرد و مجهز نمود که با دنیای مدرن مظلَم جاهلیت - جاهلیت مدرن و جاهلیت قرن بیستم - مقابله کند. امیدواریم که ملت ما روزبهروز به قرآن و حقایق قرآنی نزدیکتر بشوند. [در گذشته] قرآنخوانى در مکتبخانهها تأمین میشد؛ لذا هر کسى وارد میدان علم و مانند اینها میشد، قرآن را یاد گرفته بود. بعد که مکتبخانهها برافتاد و در مدارس جدید هم قرآنخوانى به آن شکل شروع نشد، این خلأ باقى مانده. اگر کسى شانس داشته و پدرى یا مادرى مأنوس به قرآن و عاشق قرآن کنار دستش بودند، یک قرآنى یاد گرفته یا دورهی قرآنى رفته؛ [امّا] اگر کسى این شانس را نداشته باشد، اگر وارد حوزه شد، حوزه به او [آموزش] قرآن نخواهد داد؛ یعنى بهاصطلاح ظواهر قرآن و متن قرآن و آموزشهاى ابتدائى قرآن را از حوزه فرانخواهد گرفت. حالا گیرم فقهى که میخواند، بالاخره فقه قرآن است و محصول قرآن است -یا معارف یا فلسفه یا هرچه- لکن متن قرآن را [فرانمیگیرد]. حالا اگر در این مدارس -که حالا شما شروع کردهاید و این بناى مبارک را پایهگذارى کردهاید- بشود این کار را شروع بفرمایید که این جوانها با قرآن [مأنوس بشوند] -حالا شاید با قرآن اُنس پیدا میکنند؛ نمیدانم- و بخصوص حفظ قرآن را بتوانند اینجا تأمین کنند، خیلى چیز مهمّى خواهد بود.
شما(۱) به ایران مسافرت کردید و بحمدالله با فضاى اسلامى کشور ما و مردم ما تا حدودى آشنا شدید و عشق مردم به قرآن را در اینجا مشاهده کردید. و الحمدلله در اینجا فضاى معنوى خوبى هست. ما هم خوشحالیم که شماها را از نزدیک دیدیم و صدایتان را شنیدیم. و الحمدلله از جهت اُنس با قرآن و تلاوت قرآن، توفیقات خدا شامل حال شما هست. و امیدواریم انشاءالله باز هم سفرهاى دیگرى را به تهران بیایید. اینجا الحمدلله استعداد جوانها براى قرآن خیلى خوب است و در این یازده سال بعد از انقلاب، به نسبت، خیلى پیش رفته. خب، آقایان اوقاف و سازمان تبلیغات تلاش میکنند، زحمت میکشند.
ما امیدواریم در این مدّتى که در جمهورى اسلامى هستید، مردم از صوت شما و تلاوت شما استفاده کنند. اینجا مردم درحقیقت عشق به قرآن دارند. در رژیم گذشته به قرّاء فرصت نمیدادند؛ لکن از وقتیکه جمهورى اسلامى شد، الحمدلله جوانهاى ما و بچّههاى ما شوق پیدا کردند و به سمت تلاوت رفتند. الان شاید دهها هزار جوان در سنین کم هستند که بدون اینکه یک درس و کلاس مشخّصى هم داشته باشند، تلاوت قرآن میکنند. اینها همین نوارهاى اساتید را گوش کردهاند و بتدریج رشد کردهاند و الان به برکت همین، یک قشر و یک طبقهی خوبى به وجود آمدند که خودشان هم استادند؛ یعنى از همین طریق استاد شدند؛ یعنى بدون اینکه کلاس و دورهاى دیده باشند، بتدریج با استماع و دقّت و مطالعهی کتابهاى قرائت، استاد شدند. اگر یک ملّتى بخواهد به قرآن عمل کند، قدم اوّلش آشنایى با همین الفاظ و ظواهر قرآن است. عامّهی مردم باید با قرآن اُنس بگیرند؛ این اُنس، حرکت به سمت مفاهیم قرآن را تضمین میکند.
نمودار
مقالات
مرتبط
آخرین مقالات
|