کالای داخلی -
تعداد فیش :
77 ،
تعداد مقاله :
0
1402/06/08
1399/02/17
1398/08/24
1398/02/24
1398/02/04
1398/02/04
1398/01/01
1398/01/01
1397/10/19
1397/03/20
1397/03/07
1397/03/02
1397/02/10
1397/02/10
1397/01/01
1397/01/01
1395/05/11
1395/05/11
1394/02/09
1394/01/01
1393/11/29
1393/01/01
1393/01/01
1392/11/29
1392/11/29
1392/02/07
1391/07/22
1391/06/02
1391/05/03
1391/02/10
1391/02/10
1391/01/01
1391/01/01
1391/01/01
1390/07/20
1390/07/13
1390/06/06
1390/04/28
1390/02/07
1389/11/29
1389/06/16
1389/05/27
1389/05/27
1389/04/12
1389/01/09
1389/01/01
1388/02/09
1387/10/21
1387/01/01
1385/08/18
1385/08/18
1385/03/29
1385/01/01
1384/06/31
1384/01/01
1383/06/04
1383/04/15
1382/06/05
1382/05/15
1380/04/10
1378/07/09
1378/02/30
1376/02/10
1375/06/27
1375/01/04
1374/06/08
1373/02/13
1372/08/18
1372/02/15
1370/12/14
1370/09/12
1369/03/14
1369/03/10
1368/09/01
1368/04/23
1368/03/26
1368/03/18
حمایت فرهنگی از تولید داخلی یعنی اینکه ما به مردم تفهیم کنیم که محصول داخلی باید مصرف بشود؛ یعنی آنجایی که محصول داخلی وجود دارد باید مردم به سمت محصول داخلی بروند؛ این مهمترین حمایت فرهنگی از تولید است. البتّه مکمّل این حمایتها مراقبت از عدم انحراف است؛ ما دورههایی داشتیم که منابع ارزی و ریالی در اختیار کسانی برای تولید قرار گرفته و برای تولید مصرف نشده! بحثِ یک ذرّه و دو ذرّه هم نیست، مبالغ هم مبالغ بسیار کلانی بوده؛ اینجا تقلّب شده؛ باید مراقبت کنیم که این اتّفاق و امثال این اتّفاقات نیفتد.
اگر ما ]در تولید،[ جهش کمّی داشته باشیم، [امّا] جهش کیفی نداشته باشیم، پیش نخواهیم رفت؛ یعنی اگر جهش کیفی وجود نداشته باشد، در بحث مصرف داخلی هم درمیمانیم؛ یعنی مصرفکنندهی داخلی وقتی دید که محصول داخلی کیفیّت ندارد، به طور طبیعی کشانده میشود به سمت محصول خارجی؛ وقتی مصرفکننده وجود داشت، واردکننده هم لامحاله و بدون تردید وجود خواهد داشت و دولت هم معلوم نیست بتواند جلوگیری کند. باید کاری کنیم که مصرفکنندهی داخلی قانع بشود به اینکه این کیفیّت، کیفیّت مطلوبی است. خوشبختانه بسیاری از محصولات ما امروز همین جور است؛ یعنی کیفیّت تولید داخلی محصولات صنعتی ما در بخشهای مختلف -که من نمیخواهم حالا اسم بخشها را بیاورم، امّا میدانیم و میشناسیم بخشهای مختلف را- از خارجی بهتر است و در عین حال یک مواردی در این [کالاها]، واردات هست. خب پس بنابراین مسئلهی جهش در کیفیّت هم خیلی مهم است؛ این در مصرف داخلی تأثیر دارد، در مصرف صادراتی هم تأثیر مضاعف دارد؛ یعنی اگر بخواهیم جنس ما در خارج از کشور رقابتپذیر باشد، بایستی کیفیّت را بالا ببریم و این خیلی موضوع مهمّی است.
یک چیزی هم در مصنوعات آحاد مردم، در همین کارها و تولیدهای کوچک، انسان مشاهده میکند که گاهی یک چیزی را تولید میکنند، تولید خیلی خوبی [هم] هست، نشان فرنگی به آن میزنند؛ من تعجّب میکنم؛ نشان فرنگی. یک مقدار جنس برای یک منطقهی محرومی سفارش شده بود، تهیّه شده بود، یک نمونهاش را آوردند پیش من، من دیدم این یک نشان خارجی [دارد]؛ گفتم مگر نگفتید این تولید داخل است، بنا بود در داخل [تولید شود]؛ گفتند نه، این داخلی است، خیّاطش هم فلانی است، امّا این [نشان] را زده؛ گفتم بکَنید این را؛ این یکی از کارهای بد است که تولید داخلی را با نشان خارجی بیاورند به [مردم] بدهند.
در همین بخش تولید که گفته شد، رونق تولید، مردم میتوانند واقعاً سرمایهگذاری کنند، کمک کنند. مردم میتوانند محصولات داخلی را بخرند. ما شعار سال گذشته را به عنوان کالای تولید داخل [قرار] دادیم. خب خیلیها هم عمل کردند و کارهای خوبی هم انجام گرفت. این نباید متوقف [بشود]، باید روزبهروز افزایش پیدا کند. یعنی واقعاً جنس داخلیِ تولید داخل حتماً باید رجحان داشته باشد بر جنس خارجی در نظر هر ایرانی. اگر میخواهند اوضاع اقتصادی کشور خوب بشود، یکی از کارها این است.
ونق تولید به شرایطی متوقّف است که یکی از آنها کار است. این کار باید جهادی باشد؛ کارِ فوقالعاده باید در کشور انجام بگیرد تا رونق تولید به وجود بیاید؛ اگر رونق تولید به وجود آمد، این خود یکی از ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی است. وقتی اقتصاد مقاومتی [محقّق] شد، معنایش این است که جامعه نگران این نخواهد بود که فلان اراذل آمریکایی یا صهیونیستی یا غیره چه تصمیمی دربارهی نفت ما میگیرد یا دربارهی اقتصاد ما میگیرد یا مواردی مانند اینها. اینکه من روی رونق تولید و وسیعتر [از آن] روی اقتصاد مقاومتی تکیه میکنم و روی کالای ایرانی و روی تحرّک کاری در کشور تکیه میشود، برای این است. ملّت به عزّت و استغناء از بیگانگان نیاز دارد. یک ملّت در کنار اصلیترین نیازهای خود، عزّت ملّی را قرار میدهد. ملّتها راضی نیستند تحت نفوذ و تأثیر تصمیمگیرانی باشند که یا دوست این ملّت نیستند یا دشمن این ملّتند.
امروز -یعنی این روزها؛ از سال گذشته هم به ما این خبرها میرسید- کسانی هستند که دنبال جنس داخلی میگردند، [امّا] فروشنده به جای جنس داخلی، جنس خارجی را میدهد، میگوید این داخلی است! خلاف میگوید، دروغ میگوید؛ گاهی از این اتّفاقها میافتد. خب چیزی که در داخل تولید میشود، از لحاظ کیفیّت، بهتر از مشابه خارجی است، از لحاظ قیمت، کمتر از مشابه خارجی است. نباید بگذاریم با واردات بیرویّه، با برخی از سیاستهای غلط، این تولیدکنندهی داخلی دچار مشکل بشود؛ او که دچار مشکل شد، تولید میخوابد، کارگر بیکار میشود، کشور، نیازمند باقی میماند.
به تولید باید کمک بشود. ما گفتیم «رونق تولید». امسال، باید سال رونق تولید باشد. سال گذشته که حمایت از کالای ایرانی را مطرح کردیم، حرکت خوبی انجام گرفت؛ مردم اجابت کردند، بعضی از تولیدکنندگان واقعاً اجابت کردند. ما اطّلاع داریم که خود مردم در مراجعاتشان به فروشگاهها -بسیاری از مردم- مطالبهی جنس ایرانی و کالای ایرانی کردند؛ مشابه خارجیاش را آوردند، قبول نکردند؛ یعنی کار پیشرفت کرد. امّا اگر بخواهیم بگوییم به طور کامل به آن عمل شد، نه، این را من نمیتوانم بگویم، گزارشها بر خلاف این است. بنابراین آن شعارِ حمایت از کالای ایرانی همچنان به قوّت خودش باقی است؛ امّا این مسئلهی اصلی و اساسی، رونق تولید است.
سال ۹۷ را ما سال «حمایت از کالای ایرانی» اعلام کردیم. نمیتوانم بگویم که این شعار به طور کامل عملی شد، امّا میتوانم بگویم این شعار به صورت وسیعی مورد توجّه قرار گرفت و در بسیاری از موارد، این شعار از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفت و عمل شد و همین قطعاً تأثیر خواهد داشت.
اوّلاً مردم عزیز به مسئولان باید کمک کنند، همه باید کمک کنند. اگر چنانچه بحث تقویت تولید داخلی و محصول داخلی میشود، یک بخش مهمّش مربوط به مردم است. تولیدکنندهی محصول داخلی، مصرفکنندهی محصول داخلی، فروشنده و دکانداری که محصول داخلی را میفروشد، اینها همه میتوانند اثرگذار باشند. کیفیّت تولید، نحوهی توزیع، اینها چیزهای مهمّی است. خب ما امسال را سال «تولید کالای ایرانی» و تأکید بر روی کالای ایرانی اعلام کردیم، حالا آخر سال است؛ چقدر در این زمینه [کار شد]؟ البتّه کارهایی شده امّا چقدر پیش رفتیم؟ باید پیش برویم در این زمینهها. مردم میتوانند در این باره کمک کنند، در کارهای خیر میتوانند همکاری کنند.
همین مسئلهی حمایت از کالای ایرانی که خوشبختانه دیدم یکی از آقایان این مسئله را مورد توجّه قرار دادهاند، روی آن فکر کردهاند، کار کردهاند؛ درست همان نکاتی که بنده اینجا یادداشت کردهام در بیانات ایشان وجود داشت. فرض کنید ما ببینیم موانع تولید کالای باکیفیّت چیست؛ اوّلین مسئله این است که ما در داخل، کالای باکیفیّت باید تولید کنیم تا مشتری داشته باشد، تا فروش برود. موانع تولید کالای باکیفیّت چیست، بعد چگونگیِ بازاریابی؛ چهکار کنیم که بتوانیم هم در داخل و هم در خارج، بازار برای این محصولات پیدا کنیم. حالا در خارج یک مقوله است -که آن مقولهی جداگانهای است- مقولهی داخلی همان مقولهی ذهنی و فرهنگی است که اشاره کردند؛ کاملاً درست است. یعنی در بخشهای علومِ جامعهشناختی و روانشناختیِ دانشگاه، بررسی بشود که علّت اینکه قشرهایی از مردم نسبت به کالای خارجی رغبت بیشتری دارند و به کالای داخلی کمتر چیست و راه علاجش چیست. البتّه یک راهِ علاجهایی را ایشان ذکر کردند امّا اینها کافی نیست؛ اینها بررسی علمی لازم دارد؛ واقعاً میتوان یک راههایی را پیدا کرد. یکوقت شما میبینید در ظرف دو سال، سه سال، چهار سال، بکلّی امر برگشت؛ کمااینکه همین حالا با همین تبلیغاتی که تا یک حدودی انجام گرفته، بعضی از فروشندهها کالای خارجی خودشان را بهعنوان کالای داخلی به مشتری میفروشند! این را ما خبر داریم -بنده اطّلاع دارم، به من گزارش شده- یعنی طرف میرود یک جنسی را [از فروشنده] میخواهد، او خارجیاش را دارد و چون میداند که مشتری کالای داخلی لازم دارد، بدروغ به او میگوید این کالا داخلی است! این خیلی چیز مطلوبی است. البتّه دروغ چیز بدی است؛ امّا این خیلی خوب است که فروشنده مجبور بشود برای فروش کالای خودش بگوید این داخلی است؛ این فرهنگ باید گسترش پیدا کند. این چه جوری گسترش پیدا میکند؟ این خب راهِ کارِ علمی دارد؛ بایستی شما این کار را بکنید.
احتیاج است به یادآوری این آرمانها با همان زبانِ ویژهی جوانِ مؤمنِ انقلابی که از خصوصیّاتش صراحت است، از خصوصیّاتش شجاعت در گفتار است؛ اینکه شجاعانه حرف خودش را بزند. امروز نسبتاً همینجور هم بود؛ ما احساس کردیم یک انگیزهی شجاعانهای وجود دارد برای اینکه بگویند یک چیزهایی را. اگرچه من بعضی حرفها را قبول ندارم امّا شجاعت را قبول دارم؛ این احساس روحیهی تهاجم را در جوان دانشجو و جوان انقلابی، من کاملاً قبول دارم. بایستی این ارزشها بهصورتِ صریح، هوشیارانه، دائماً مطالبه بشود؛ [از سوی] جوانِ پای کار.
[مقابله] با اشرافیگری؛ یعنی در افکار عمومی، اشرافیگری نفی بشود. وابستگیِ فکری نفی بشود. بحث کالای ایرانی مطرح است؛ مشکل عمدهای که بنده با آن برخورد کردهام، یک مشکل ذهنی نسبت به کالای خارجی است که متأسّفانه در یک قشر وسیعی در کشور وجود دارد که از مواریث نحس و نجسِ رژیمِ طاغوتِ گذشته است؛ چشم به محصولات خارجی بود و هر چیزی، خارجیاش بهتر بود؛ البتّه کارِ داخلیِ قابلِ ذکری هم آن روز نبود؛ این هنوز باقی مانده. این مشکل، مشکل فکری است؛ یک حرکت عمومیِ فکری به وجود بیاید برای تحوّل در این احساسها. مثلاً اگر چنانچه ما بتوانیم این فکر را که «جنس خارجی بهتر است» از ذهنها پاک بکنیم، آنوقت خود مردم بهطورطبیعی میروند دنبال کالای داخلی و برکات و خیرات این کار همه تحقّق پیدا خواهد کرد. تولید داخل و کالای ایرانی را باید تقویت کنیم. حقیقتاً بایستی به مسئلهی حمایت از کالای ایرانی اهمّیّت بدهیم؛ این یک کار واجب است، کار ضروری و قطعی است. مسئولین دولتی، مسئولین بخشهای مختلف، نیروهای مسلّح -که خریدهای عمده برای آنها است، هزینههای مهمّ اینطور چیزها به عهدهی آنها است- سعی کنند که مطلقاً از محصولات غیر ایرانی آنجایی که [محصول] ایرانی وجود دارد استفاده نکنند.
دیروز اینجا یک نمایشگاه کوچکی از تولیدات داخلی درست کردند که بنده ببینم. من رفتم و چند ساعت مشغول دیدن این نمایشگاه بودم، کارهای شماها را دیدم. واقعاً باید دست هنرمند کارگر ایرانی را بوسید، باید دست شماها را بوسید! این تولیدِ داخلیِ باارزش ازلحاظ کیفیّت، با اینهمه گرفتاریای که ما داریم، با این تحریمها که جلوِ موادّ اوّلیّه را میگیرند، جلوِ ماشین پیشرفته را میگیرند، انواع و اقسام مشکلات را مستکبرین عالَم جلوِ پای ما میگذارند؛ درعینحال وقتی انسان به محصول نگاه میکند، میبیند عجب برجستگیای دارد! همه چیز [هم بود]! دیروز اینجا دهها شرکت، محصولات خودشان را -که همین کارهای دست شما است- آوردند اینجا ما دیدیم؛ از قُماش و کفش و لباس دوخته و وسایل زندگی و چینی و بلور بگیرید تا دارو و لوازم آرایش و وسایل خانه و یخچال و ابزار و لوازمتحریر و همه چیز، که اینجا دیروز به ما نشان دادند -که چند ساعت هم طول کشید- همه برجسته بود، همه ممتاز بود. انسان واقعاً در مقابلِ نیروی کارِ داخلی سر تعظیم فرو میآورد! آنوقت بنده که میگویم حمایت از کالای ایرانی، یک عدّهای یا باور نمیکنند یا تصدیق نمیکنند یا عمل نمیکنند! خب حمایت از کالای ایرانی یعنی حمایت از این کارگر، یعنی حمایت از نیروی کار، یعنی حمایت از تولید! این حمایت، همهجانبه است؛ هم مردم باید حمایت کنند، هم دولت باید حمایت کند؛ همه باید حمایت کنند.
مشکلاتی را مطرح میکردند که این مشکلات، هم مال کارآفرین است، هم مال کارگر است؛ مشکل بیمه، مشکل کمبود امکانات، مشکل نقدینگی، مشکل موانع مالیاتی، مشکل از ناحیهی بانک، مشکل از ناحیهی وزارت اقتصاد، مشکل از جاهای مختلف؛ این مشکلات باید برطرف بشود، باید بهطور جازم و کامل اقدام بشود برای رفع این مشکلات. وقتی مشکلات برطرف شد، وقتی کالای ایرانی مورد حمایت قرار گرفت، وقتی قدر کار کارگر ایرانی دانسته شد، آنوقت دیگر ما شاهد این نخواهیم بود که یک کارخانهای بگوید «من با یکسوّم ظرفیّت دارم کار میکنم». دیروز بعضیها به ما همین را میگفتند ما اینقدر امکانات داریم و اینجور داریم کار میکنیم: با یکسوّم ظرفیّت، با نصف ظرفیّت. خب چرا؟ آن دوسوّم دیگر کارگرهایش کجا هستند؟ این میشود آن بیکاریِ متراکم در داخل کشور. اینکه ما میگوییم «حمایت از کالای ایرانی»، یعنی کار آفریده بشود، کار به وجود بیاید؛ یعنی کارگر بیکار نداشته باشیم؛ یعنی جوان تحصیلکردهی ما فقط به فکر پشتِمیزنشینی نباشد؛ بداند مطابق شأن خودش، در بخشهای مختلف، میتواند کار بکند. اگر حمایت از کالای ایرانی شد، این پیش میآید. چرا یک عدّهای اصرار دارند پولشان را بریزند در جیب کمپانی خارجی؟ این چه مرضی است که جنس خارجی باید مصرف بشود؟ یکوقت جنسِ ایرانیِ مشابه نداریم، خب بله، بحثی نیست؛ بعضی از اجناس هست که تولیدش در داخل منطبق با صرفه نیست، صرفه ندارد؛ خیلی خب! در داخل، جنس مشابه آن را نداریم. [امّا وقتی] مشابه جنسی در داخل هست، تولید میشود و در کیفیّت هم بعضی مثل کیفیّت مشابه خارجی است، بعضی بالاتر از کیفیّت مشابه خارجی است، چرا بایستی یک عدّهای اصرار داشته باشند که حتماً بروند جنس خارجی و فلان مارک خارجی و مانند اینها را مصرف کنند؟ این چه مرضی است؟ این چه بدفهمی و کجفهمیای است که بعضی دارند؟ کالای ایرانی مصرف کنیم. تصمیم بگیریم؛ مؤسّسات بزرگ، خود دولت، دیگران، همه تصمیم بگیرند که از کالای [ایرانی حمایت کنند]. ما تعصّب علیه دیگران نداریم، نمیخواهیم دشمنی کنیم؛ ما میخواهیم فرزند خودمان، جوان خودمان و کارگر خودمان را وادار کنیم به کار؛ میخواهیم او را سرگرم اشتغال کنیم، میخواهیم او را از مضرّات بیکاری نجات بدهیم. بیکاری خیلی مضرّات دارد؛ مضرّات اجتماعی دارد، مضرّات امنیّتی دارد، مضرّات اخلاقی دارد، انواع و اقسام مضرّات دارد. این را میخواهیم؛ راهش همین حمایت از کالای ایرانی است. از کالای ایرانی، از تولید ایرانی، بایستی طرفداری بشود و حمایت بشود. یکی از چیزهایی که در باب مسئلهی حمایت از کالای ایرانی بنده تأکید دارم و بارها هم این را گفتهایم -حالا آقای وزیر هم اینجا هستند- و انشاءالله بایست بهطور جدّی در دولت و اطراف قضیّه دنبال بشود مسئلهی جلوگیری از واردات بیرویّه و جلوگیری جدّی از قاچاق است که شکایت و گِلهی خیلی از این مسئولان و کسانی که در زمینهی مسائل کالای ایرانی فعّالند [مثل] کارآفرین، سرمایهگذار، کارگر ماهر و دیگران این است که جنس خارجی میآید، غالباً هم با کیفیّت پایین و رقابت میکند -رقابت نابرابر و نامتوازن- با جنس داخلی و رواج جنس داخلی را محدود میکند؛ این از جملهی چیزهایی است که حتماً بایستی جلویش گرفته بشود.
ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛ ما بایستی تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّیمان. جوانهای ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرفدار تیم قرمز است، یکی طرفدار تیم آبی است، [آن هم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیمهای خارجی؛ یکی طرفدار تیم رئال است، یکی طرفدار تیم [دیگر]؛ اینها تعصّب نسبت به این تیمها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد؛
شعار امسال، هم خطاب به مسئولین است، هم خطاب به مردم است. شعار امسال [حمایت از] کالای ایرانی است. کالای ایرانی یعنی محصول نهایی کار و سرمایه و فعّالیّت اقتصادی و ذهن و ابتکار و همهچیز. سرمایهگذار با سرمایهی خود، کارگر با کار خود، طرّاح با ذهن خود و با دانش خود، اینها همه تلاش میکنند و محصول [کار آنها] میشود کالای ایرانی. بنابراین چیز باعظمتی است، چیز بسیار مهمّی است؛ این را بایستی حمایت کرد. در حمایت از این کالای ایرانی -که محصول تلاش فعّالان اقتصادی و فعّالان کارگری و سرمایهگذاران و برنامهریزان و طرّاحان و مانند اینها است- هم مردم نقش دارند بهعنوان تولیدکنندهی کالای ایرانی، هم مردم نقش دارند بهعنوان مصرفکنندهی کالای ایرانی؛ هم باید تولید کنند، هم باید مصرف کنند؛ هم باید در تولید تلاش کنند -که حالا عرض میکنم کارهایی را که باید انجام بگیرد- هم باید در مصرف مراقبت بکنند که کالای ایرانی مصرف کنند؛ و این هم یک وظایفی را بر عهدهی مردم و بر عهدهی مسئولین دولت قرار میدهد؛ مخاطب این شعار، هم مردمند، هم مسئولانند.
خب چهجوری حمایت بکنیم؟ این حمایت اوّلاً بهصورت افزایش تولید [است] که بهعهدهی مسئولین دولتی است -برنامهریزی کنند- و همچنین بهعهدهی خود مردم تا تولید داخلی افزایش پیدا کند. تولید داخلی بهبود کیفیّت پیدا کند. از پیغمبر اکرم نقل شده است که فرمود: رَحِمَ اللهُ امرَءً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۷) کار را محکم و زیبا و خوب انجام بدهند، کیفیّت کار بالا برود. حمایت، یکی انطباق با نیازها و سلیقهها و مزیّتهای روز است؛ این هم حمایت است؛ اینجور نباشد که نگاه نکنید که مردم چه میخواهند. تولید کالای ایرانی به این معنا است که باید چیزی تولید بشود که مطابق با سلیقهی مردم و میل مردم [باشد]، همراه با ظرافتهای لازم. بازاریابی بیرون از کشور و صادرات هم یکی از انواع حمایت از کالای ایرانی است. بایستی ما که با پانزده کشور همسایهایم -غیر از کشورهای دیگرِ دوردست که میتوانند کالای ایرانی را مصرف بکنند، با پانزده کشور همسایه هستیم- از این همسایگی استفاده کنیم، کالای ایرانی را صادر کنیم؛ این، هم بهعهدهی وزارت خارجه است، هم بهعهدهی وزارت بازرگانی است، هم بهعهدهی فعّالان اقتصادی مردمی است؛ بازاریابی کنند. یک آماری را به من دادند -چون یادداشت نکردهام، این آمار درست یادم نیست، لکن آمار بسیار مهمّی بود- که اگر ما بتوانیم بیست درصد از تولیدات [مورد نیاز] کشورهای همسایهی خودمان را -فقط همسایه- [یعنی] بیست درصد از مجموع مصرف آنها را متعهّد بشویم، فلان تعداد شغل [ایجاد میشود] -یک عدد خیلی بالا که من الان درست یادم نیست، نمیتوانم عرض بکنم- که تأثیرش در ایجاد اشتغال در کشور و ایجاد ثروت ملّی بسیار زیاد خواهد بود؛یکی هم این است. بعد هم ارزان تمام کردن و رقابتپذیر کردن. یکی از کارهای بسیار مهم در کشور این است که بتوانیم تولید داخلی را رقابتپذیر با جنس خارجی به وجود بیاوریم؛ در حدّ امکان ارزانتر از جنس خارجی بتوانیم تولید کنیم که البتّه خود این مقدّماتی دارد؛ بعضی از مقدّمات بهعهدهی دولت است، بعضی هم بهعهدهی خود ما است. الزاماتی هم این حمایت دارد که این الزامات اگر رعایت نشود، این حمایت انجام نمیگیرد. یکی از الزامات، مدیریّت جدّی واردات از سوی دولت است. دولتیها باید بهطورجدّی واردات را مدیریّت کنند. اجناسی که در داخل تولید میشود یا قابل تولید شدن است، باید حتماً [از] خارج [وارد] نشود. به بنده مراجعه میکنند، موارد زیادی شکایت میکنند میگویند ما این کارخانه را ایجاد کردهایم، این محصول را تولید کردهایم، بهمجرّد اینکه این محصول خواست بیاید بازار، یکوقت دیدیم درِ گمرک باز شد، از خارج، مشابه این جنس وارد شد! موجب میشود که بسیاری از کارخانجات ما از اینجهت ناکام بمانند؛ بعضی ورشکسته بشوند و مشکلات برایشان به وجود بیاید. بایستی حتماً این واردات مورد توجّه قرار بگیرد و مدیریّت بشود از سوی دولت. بعضی اوقات یک چیزهایی را وارد میکنند، ما تذکّر میدهیم به مسئولین که چرا وارد شده است؟ در جواب ما میگویند این را که ما وارد نکردهایم، بخش خصوصی وارد کرده است؛ این جواب، جواب کافی نیست؛ بخش خصوصی بایستی مدیریّت بشود؛ دولت باید مدیریّت کند، مسلّط باشد بر اینکه چه چیزی وارد بشود و چه اندازه وارد بشود و چه چیزی وارد نشود؛ اینها را بایستی [توجّه کنند]؛ حتماً یکی از کارهای مهم همین است که بایستی انجام بگیرد. یکی از الزامات، مبارزهی جدّی با قاچاق است که متأسّفانه در سالهای گوناگون، این مبارزهی جدّی بدرستی انجام نگرفته است و باید انجام بگیرد. البتّه اخیراً شنیدم که وزارت اقتصاد در گمرک یک سامانهای را به راه انداختهاند؛ نقل کردهاند که این سامانه بسیار مؤثّر است، بسیار مفید است برای اینکه جلوی قاچاق را بگیرد؛ بسیار خوب، این کار را دنبال کنند و این کار حتماً تحقّق پیدا بکند. جلوی قاچاق باید گرفته بشود. و مردم هم جنس قاچاق را، جنسی را که میفهمند این جنس قاچاق است، مقیّد باشند متعصّبانه این جنس را مصرف نکنند تا قاچاقچی برایش صرفه نداشته باشد که این کار را انجام بدهد. آمارهای کارشناسان جوان ما از تأثیر مخرّب واردات بر تولید کشور، آمارهای بسیار مهمّی است. کارشناسهای جوانی هستند که در این زمینهها کار میکنند و بسیار خوب میفهمند؛ اینها یک آماری را آوردند به بنده دادند و نشان دادند که فلان مقدار واردات، چقدر شغل را در کشور از بین میبرد! آنوقت ما از بیکاری جوانها مینالیم؛ واردات هم همینطور بیخودی مثل سیل وارد کشور میشود. پس بنابراین یکی از انواع حمایت هم این است که در داخل با قاچاق و با واردات بیرویه مبارزه بشود. یکی از انواع حمایت هم سرمایهگذاری فعّالان اقتصادی در امر تولید است. اینجور نباشد که فعّالان اقتصادی دنبال کارهای سوداگرانه بیشتر بچرخند؛ اگر میخواهند سرمایهگذاری بکنند، سرمایهگذاریِ در امر تولید [بکنند]. اگر چنانچه نیّتشان را خالص کنند، خدایی کنند، برای کشور انجام بدهند، این سرمایهگذاری میشود عبادت؛ سرمایهگذاری سود دارد امّا چون برای پیشرفت کشور است، برای کمک به مردم است، این میشود یک عبادت. خب، این مسائل مربوط به این مسئلهی حمایت از کالای ایرانی بود. من توصیهام این است: همانطور که عرض کردم، با تعصّب دنبال کالای ایرانی بگردید؛ فروشنده، کالای ایرانی بفروشد؛ خریدار، کالای ایرانی بخرد؛ مسئولین تولید ایرانی را کمک کنند و حمایت بکنند و از واردات و قاچاق جلوگیری کنند؛ ما تکیه میکنیم روی تولید داخلی. بنده اینهمه تکیه کردهام بر روی مصرف تولیدات داخلی. الان هم دارم به شما میگویم، به مردم عزیز کشورمان میگویم، بروید سراغ مصرف تولید داخلی، کارگر ایرانی را ترویج کنید، کار ایرانی را ترویج کنید. متأسّفانه واقعیّت قضیّه اینجور نیست. در بخشهای مختلف -فرض کنید در وسائل زندگی منزل- کارخانههای داخلی مشغول کارند، جنس مرغوب و خوب و برابر با جنس خارجی، گاهی هم بهتر از جنس خارجی، تولید میکنند امّا بازار که شما میروید، میبینید همهاش جنس خارجی است؛ چرا؟ اینها از کجا میآید؟ تأکید بنده بر روی اینکه جلوگیری از واردات محصولاتی که مشابه داخلی دارد، بهخاطر این است؛ راه این است.
[در موضوع] قاچاق، بنده به مسئولین گفتهام که آقاجان! وقتی شما آن باند قاچاقچی را پیدا میکنید و آن جنس کلان قاچاق را که چند هزار تُن وزن آن است، وارد کشور میکنید، این جنس را جلوی چشم همه آتش بزنید؛ ضربه بزنید به قاچاقچی، به جنس دارای مشابه داخلی. خب معلوم است وقتیکه جنس خارجی وارد شد -چه از مبادی ورودی قانونی مثل گمرک و امثال اینها، چه از مبادی قاچاق که متأسّفانه خیلی هم زیاد است- تولید داخلی میخوابد. وقتی تولید داخلی خوابید، همین وضعی پیش میآید که امروز هست: جوان ما بیکار میشود، اشتغال ما کم میشود، رکود بر کشور حاکم میشود، وضع زندگی و معیشت مردم دشوار میشود. اینها را که دیگر از طریق ارتباط با آمریکا و با اروپا نمیشود حل کرد، اینها را خودمان باید حل بکنیم. اینها کارهایی است که به عهدهی خود ما است؛ راه این است. بنده به مسائل معیشت مردم خیلی فکر میکنم، خیلی دغدغهمندم نسبت به مسئلهی معیشت مردم امّا هرچه فکر میکنم، هرچه با کارشناسها و آدمهای وارد و مطّلع مشورت میکنم، میبینم جز این راهی وجود ندارد که ما قاطعاً تکیه کنیم به مسائل داخلی. اینکه تجّار خارجی بیایند و بروند و هیچ آبی هم از اینها گرم نشود -که تا حالا [هم] نشده- [چه فایده دارد]؟ الان حدود یکسال است مدام میآیند و میروند؛ کاری هم نکردهاند. اگر هم بخواهند کاری کنند، تصرّف بازار ایران است که درست به ضرر ما است. فایدهی آمد و رفت این هیئتها باید سرمایهگذاری باشد، باید ایجاد تولید باشد، باید در جاهایی که احتیاج داریم به فنّاوری جدید، [آوردن] فنّاوری جدید باشد؛ اینها باید باشد؛ اینها نیست یا کم است. این چیزها را بایستی مسئولین محترم رعایت کنند، دنبال کنند. اینکه ما گفتیم اقدام و عمل، البتّه حالا مشغولند، باید انشاءالله نتیجهی کار محسوس بشود، ملموس بشود که مردم حس کنند، لمس کنند؛ راه این است.
مصرفکنندهی باانصاف، مصرفکنندهی باوجدان هم میتواند همینجور به تولید کشور کمک کند؛ دنبال اسم و رسم نروند، دنبال بِرَند نروند - این حرفی که حالا مرتّب تکرار میکنند: بِرَند، بِرَند - دنبال مارک نروند؛ دنبال مصلحت بروند. مصلحت کشور، مصرف تولید داخلی است، کمک به کارگر ایرانی است. بعضیها هستند حتّی حاضرند به نفع کارگر هم شعار بدهند، رگ گردن را هم درشت کنند و شعار بدهند، امّا در عمل به کارگر ایرانی لگد بزنند. لگد زدن به کارگر ایرانی این است که انسان جنس مصنوع این کارگر را مورد استفاده قرار ندهد و برود مشابه این را از خارج بگیرد؛ گاهی هم به قیمتهای گرانتر! ما در برخی از صنایع در کشورمان جزو پیشروان دنیاییم، [امّا] در همان چیزها، میروند از بیرون چیزهایی را برمیدارند و به داخل میآورند. و این وظیفهی همه است؛ از جمله وظیفهی دولت. وزیر محترم کار اینجا حضور دارند؛ من خواهش میکنم در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید. این یک قلم عمده است، یک قلم بزرگ است؛ چون دولت با دامنهی وسیعی که دارد، مصرفکنندهی درجه یک است. نگویند که ما فلان چیز را میخواهیم، الان لازم داریم، تولید داخلیاش نیست، ناچاریم از بیرون بیاوریم. خب، شما مگر برنامهریزی ندارید؟ شما که امروز احتیاج دارید، چرا امروز میگویید؟ میخواستید دو سال پیش بگویید تا تولیدکنندهی داخلی فرصت داشته باشد برنامهریزی کند، بسازد، امتحان کند، تجربه کند تا امروز دست شما برسد. اینها مسائل مهمّی است؛ اینها مسائل کوچکی نیست. دولت تصمیم بگیرد در هیچیک از چیزهایی که مصرف میکند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمانسازی تا بقیّهی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند. آسانگرایی و سهلگرایی - سهلگرایی آن روی خوبِ قضیّه است - و خدای نکرده سوءاستفاده؛ جلوی اینها را بایستی مسئولین دولتی بگیرند. و ما این را هم تجربه کردیم، امتحان کردیم و یک جاهایی دیدیم. یک وقتی یک کاری انجام میگرفت - مال سالها پیش است - یک چیزی داشتند میساختند، بنده مسئولین آنجا را خواستم و به آنها گفتم که در این کاری که دارید میکنید، سعی کنید هیچ قلم خارجی بهکار نبرید؛ آنها هم قول دادند، مردانه هم عمل کردند. در آخر که ما گزارش گرفتیم و تحقیق کردیم، معلوم شد حدود ۹۸ درصد از مصالح اینجا را توانستهاند از داخل تهیّه کنند؛ یکی دو درصد چیزهایی بوده که در داخل وجود نداشته است و از خارج آوردهاند. خب، میشود این کارها را کرد. پس مصرفکننده هم یکی از ارکان تقویت و ترویج تولید داخلی است.
کسانی که مصرفکننده هستند – که همهی ملّت ما در واقع مصرفکنندهاند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند، کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند.
یک نکتهی دیگری که این بیشتر به مردم مربوط میشود، مصرف محصولات داخلی است که من بارها در سخنرانیهای اوّل سال و غیر آن تکرار کردم، الان هم به شما عرض میکنم: محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. این را من فقط برای یک عدّهی خاص نمیگویم؛ خب بله، وقتی ما میگوییم، یک عدّه متدیّنین فوراً گوش میکنند حرف را، پیغام هم میدهند فلان چیز راکه خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدیّنین و افرادی که برای حرف ما حجّیّت شرعی قائلند، این را نمیگویم؛ من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقهمند است، به آیندهی کشور علاقهمند است، به فکر بچّههای خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. شما مصنوعات خارجی را که مصرف میکنید، در واقع کمک میکنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایهدار خارجی، مدام بیشتر بشود و تولید داخلی ضربه بخورد، شکست بخورد. این را به همهی مردم، بخصوص آنکسانیکه مصارف زیادی دارند[میگویم]؛ دولتیها هم همینجور؛ دولتیها هم در مصارف دولتی، در اشیاء مصرفیای که در ساختمانها، در چیزهای گوناگون مصرف میکنند، حتماً ملاحظه کنند تولید داخلی را.
سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چهجوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادهی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینهی تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود. سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند. بعدی، مردم در همهی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّهای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید بهجای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کردهاید، هم کارگر ایرانی را وادار کردهاید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کنندهی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبهروز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش دادهاید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی بهعنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و بهعکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همهی مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است؛ بسیاری از زیادهرویها و ریختوپاشها در رفتار مردم، بهخاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را "بزرگترها" میدانند؛ اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد. بنابراین ترجیح تولید داخلی یکی از کارها است. من این بخش را جمع بندی کنم. من عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایههای اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند، هم مسئولین و مسئولین قوای سهگانه، هم آحاد مردم، هم کسانی که دارای مهارت کارند، هم کسانی که دارای سرمایهاند، هم صاحبنظران. البتّه آنچه که ما عرض کردیم، خلاصهای بود از آنچه باید گفت؛ بهعهدهی صاحبنظران است که تفصیلات اینها را عرض بکنند. فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان دربارهی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد. مثلاً در حوزهی اجتماعی، قانونگرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدایناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدایناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند ــ وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا ــ به آن سرنوشت دچار شدند
با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی با رویكردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا ابلاغ میگردد:
... ۸- مدیریت مصرف با تأكید بر اجرای سیاستهای كلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف كالاهای داخلی همراه با برنامه ریزی برای ارتقاء كیفیت و رقابت پذیری در تولید. با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی با رویكردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا ابلاغ میگردد:
... ۲۴- افزایش پوشش استاندارد برای كلیه محصولات داخلی و ترویج آن. من تأکید میکنم، اصرار میکنم، از همهی ملت ایران درخواست میکنم، بروید به سمت مصرف تولیدات داخلی؛ این کار کوچکی نیست، این کار کماهمیتی نیست؛ این یک کار بزرگ است. البته دستگاههای حکومتی و دولتی - دولتی به معنای عام - در این جهت وظیفهی مضاعف دارند. فلان وزارتخانه، فلان سازمان، فلان اداره وقتی میخواهد جنس داخلیِ خودش را تأمین کند، مطلقاً باید از جنس خارجی استفاده نکند؛ بروند سراغ تولیدات داخلی. البته از این طرف هم از تولید کنندهی داخلی - چه آن مدیر، چه آن کارگر، چه آن سرمایهگذار - خواسته میشود و اصرار میشود که کار را تمیز، درست و کامل ارائه دهند. هر دوی اینها اشارهی اسلام و دستور دین مقدس ما است. استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگی و شغلی کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است.
ما بر روی تولید داخلی تکیه کردیم؛ هم در اول امسال و در شعار سال، هم در صحبتهائی که در طول این چند ماه از اول سال انجام گرفته. خب، تولید داخلی احتیاج دارد به مصرف داخلی؛ این به عهدهی مردم است. مصرف خودمان را باید از تولیدات خودمان انتخاب کنیم. اینکه کسانی همهاش دنبال مارکها و برندهای خارجی و اسمهای خارجی باشند، خطاست؛ فرونشاندن یک هوس شخصی است، اما ضربهزدن به یک کار عمومی و اصلی است. مصرف داخلی، تولید داخلی را افزایش میدهد؛ تولید داخلی که افزایش پیدا کرد، همین مشکلاتی که آقای امام جمعهی محترم گفتند، برطرف میشود؛ بیکاری برطرف میشود. تولید که رونق بگیرد، یعنی تورم کم بشود، گرانی کم بشود، اشتغال افزایش پیدا کند؛ اینها همه به هم متصل است. یک سر این قضیه دست ما مردم است، که مصرف خودمان را چگونه انتخاب کنیم.
به هر حال وظائف زیاد است، اما توفیقات الهی هم بسیار زیاد است. برای قشرهای ضعیف، مشکلات اقتصادیای وجود دارد؛ این را باید برطرف کنید. حالا بخشی از این مشکلات، ناشی از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهای گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مسئلهی گرانی و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید؛ این به عهدهی بخشهای مختلف اقتصادی است؛ یعنی هم بخشهای ستادیِ اقتصادی، هم بخشهای عملیاتیِ اقتصادی - مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، بخشهای دیگر - که باید به طور جد انشاءالله این را دنبال کنند.
آن کسانی که از لحاظ اقتصادی صاحبنظرند، چه در درون دولت، چه در بیرون دولت، به بنده میگویند که این مسئله مربوط به افزایش نقدینگی است؛ یعنی افزایش نقدینگی را مهمترین عامل میدانند. این را ما فقط از کسانی که بیرون دولتند، نمیشنویم، بلکه کسانی هم که در درون دولتند، وقتی از آنها سؤال میکنیم، همین را به ما میگویند و گزارش میدهند. باید راهی پیدا کنید که نقدینگیِ افزایشیافته کنترل شود. خب، این روشن است؛ اگر در مقابل نقدینگی تولید وجود داشته باشد، کالا وجود داشته باشد، کمبود وجود نداشته باشد، مشکلی را ایجاد نمیکند؛ اگر چنانچه نه، نقدینگی بیش از تولید کالا در داخل یا به شکل درستِ واردات بود، طبعاً مشکل ایجاد میکند. یک بُعد دیگرِ این مسئلهی تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از تولید داخلی استفاده کنیم؛ این را همهی دستگاههای دولتی توجه داشته باشند - دستگاههای حاکمیتی، مربوط به قوای سهگانه - سعی کنند هیچ تولید غیر ایرانی را مصرف نکنند؛ همت را بر این بگمارند. آحاد مردم هم مصرف تولید داخلی را بر مصرف کالاهائی با مارکهای معروف خارجی - که بعضی فقط برای نام و نشان، برای پز دادن، برای خودنمائی کردن، در زمینههای مختلف دنبال مارکهای خارجی میروند - ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهای خارجی را ببندند.
امسال ما گفتیم: «حمایت از کار و سرمایهی ایرانی»؛ کار ایرانی، سرمایهی ایرانی. سرمایه هم عِدل کار است. اگر سرمایه نباشد، کار تحقق پیدا نمیکند؛ اینها دوتا بالند، که تولید ملی با این دو بال حرکت میکند. سرمایهی ایرانی هم احترام دارد، کار ایرانی هم احترام دارد. نتیجهی سرمایه و کار عبارت است از تولید ملی. این باید تحقق پیدا کند.
ما تا به کار ایرانی و سرمایهی ایرانی احترام نگذاریم، تولید ملی شکل نمیگیرد؛ و اگر تولید ملی شکل نگرفت، استقلال اقتصادی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادی یک جامعهای تحقق پیدا نکرد - یعنی در مسئلهی اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روی پای خود بایستد - استقلال سیاسی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال سیاسی یک جامعهای تحقق پیدا نکرد، بقیهی حرفها، جز حرف، چیز دیگری نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوی نکند، پایدار نکند، متکی به خود نکند، مستقل نکند، نمیتواند از لحاظ سیاسی و فرهنگی و غیره تأثیرگذار باشد.
کشور ما به اقتصاد قوی و پایدار احتیاج دارد. من از سه سال یا چهار سال قبل، در سخنرانیهای عمومی و بزرگ، به ملتمان، به عزیزانمان، به جوانانمان، به مسئولانمان تذکر دادم و گفتم بدانید توطئهی دشمن، امروز متوجه به اقتصاد ماست. حالا ملاحظه میکنید؟ میبینید که نشانههای این توطئهی بزرگی که برایش برنامهریزی کردند، یکی پس از دیگری دارد ظاهر میشود. البته شما ملت ایران، با همان عزم راسخی که مانعهای دیگر را از سر راه برداشتید، انشاءاللّه این مانع را هم از سر راه برمیدارید. این همت را کارگر بکند، سرمایهگذار بکند، مدیران دولتی بکنند، مدیران بخش خصوصی بکنند؛ آحاد مردم هم در مصرف تولید داخلی و تولید ملی، عزم راسخ خودشان را نشان بدهند. کارهای اساسی باید بشود. خوشبختانه مشغول شدهاند. همین طور که دوستان مسئول در دولت محترم اطلاع دادند، از اول سال، نشستهاشان، برنامهریزیهاشان، تبادلنظرهاشان متوجه این مسئله شده است؛ من هم تأکید میکنم. موانع را باید بردارند. برای اینکه تولید ملی شکل بگیرد و اقتصاد داخلی استحکام و پایداری خودش را پیدا کند، همه باید تلاش کنند؛ مسئولین هم در درجهی اول باید تلاش کنند؛ چه در قوهی مجریه، چه در قوهی مقننه و چه در قوهی قضائیه. گاهی کار ممکن است به قوهی قضائیه منتهی شود. جریان سالم و مورد توجه و دقت در اقتصاد کشور و در کار و تولید و سرمایهگذاری کشور، احتیاج دارد به مراقبت همهی قوا با یکدیگر. از ابعاد مختلف، کارهای گوناگونی باید انجام بگیرد: مسئلهی تقویت مهارتها در محیط کار، مسئلهی نگرشهای درست مدیریتی، مسئلهی توانمندسازی نیروی کار، مسئلهی ایجاد احساس امنیت؛ هم برای کارگر، هم برای سرمایهگذار - یعنی برنامهها، قوانین و مقررات باید جوری باشد که هم کارگر احساس امنیت کند و خاطرجمع باشد، هم سرمایهگذار احساس امنیت کند - مسئلهی مواجههی درست با اخلال اقتصادی. یکی از اخلالهای اقتصادی، مسئلهی قاچاق است. یکی از اخلالهای اقتصادی، سوءاستفادههای گوناگون از سرمایههای ملی است؛ از ذخائر متعلق به مردم در بانکهای کشور است. کسانی با یک نامی از تسهیلات استفاده میکنند، اما در جای دیگری مصرف میکنند؛ این خیانت است، این دزدی است. گاهی دزدی از کیسهی یک نفر است، گاهی دزدی از کیسهی یک ملت است؛ این سنگینتر است. با این اخلالها باید مواجهه بشود. چند سال قبل از این، که من راجع به فساد اقتصادی به سران سه قوه نامه نوشتم و تأکید کردم، بعضیها ترسیدند، گفتند ممکن است سرمایهگذار از این هشدارها پا عقب بکشد. من گفتم قضیه بعکس است؛ سرمایهگذار - آن کسی که میخواهد از طریق سالمی در کشور فعالیت اقتصادی کند - از اینکه ببیند ما با فساد اقتصادی و با مفسد اقتصادی مبارزه میکنیم، خوشحال میشود. ما باید بتوانیم این مبارزهی درست را در سطح قانونی انجام بدهیم. ما باید به ایجاد مزیتهای رقابتی توجه کنیم. ما میگوئیم تولید داخلی. البته امروز خوشبختانه در زمینهی تولید داخلی پیشرفتهای زیادی به وجود آمده. مطمئناً آن مقداری که در ذاکرهی عمومی مردم هست، کمتر است از آن مقداری که کار انجام گرفته. این کار نو و برجستهای که خوشبختانه در این شرکت انجام گرفته و ما امروز دیدیم، خیلی باارزش است؛ تأسیس، ایجاد و راهاندازیاش، به وسیلهی نیروی داخلی و در مدت کوتاهی؛ طراحیاش داخلی، ساختش داخلی، وسائلش داخلی. لیکن در خصوص برجسته کردن تولید ملی، مسئلهی کیفیت خیلی مهم است؛ که مدیریتهای تولیدی و کارگرهای عزیز باید به این مسئله توجه کنند. مسئلهی قابل رقابت بودن قیمت تمامشده مهم است و باید به آن توجه کنند؛ که این البته کمک دولت را میخواهد. اینها کارهای فراوانی است که باید انجام بگیرد. این کارها فقط بر عهدهی دولت هم نیست؛ دولت، مجلس شورای اسلامی، دستگاههای گوناگون مدیریتی، بخش خصوصی، آحاد مردم، فرهنگسازان جامعه - آن کسانی که با بیاناتِ خودشان برای مردم فرهنگ میسازند - تبلیغات صدا و سیما، همهی اینها باید در خدمت تولید ملی قرار بگیرد. اگر ما موفق شدیم این کار را انجام بدهیم، بدانید ضربهی سختی بر دشمنان خونخوارمان وارد خواهد آمد. سیاستگذاری تولیدمحور، فرهنگسازی برای مصرف تولید داخلی، ارتقاء کیفیت تولیدات داخلی، نوسازی و ابتکار در ماشینها، در محصولات، در مدیریت، در ساخت؛ اینها کارهائی است که باید انجام بگیرد و امیدواریم انشاءاللّه انجام بگیرد. شعار امسال را قرار دادیم «تولید ملی»؛ دنبالهاش توضیح داده شده: «حمایت از کار و سرمایهی ایرانی». یعنی شما وقتی کالای داخلی را مصرف میکنید، به کارگر ایرانی دارید کمک میکنید، اشتغال ایجاد میکنید، به سرمایهی ایرانی هم دارید کمک میکنید، رشد و نمو ایجاد میکنید. این فرهنگ غلطی است - که متأسفانه در بخشهائی از ما حاکم است - که مصنوعات خارجی را مصرف کنیم؛ این به ضرر دنیای ماست، به ضرر پیشرفت ماست، به ضرر آیندهی ماست. همه مسئولیت دارند؛ دولت هم مسئولیت دارد، باید از تولید ملی حمایت کند، تولید ملی را تقویت کند.
خوشبختانه «صندوق توسعهی اقتصادی» در سیاستها تصویب شد؛ مجلس شورای اسلامی آن را قانون کرد. امروز یک ذخیرهی باارزشی در اختیار مسئولان هست؛ میتوانند این را در اختیار تولید ملی بگذارند. باید کار را تسهیل کنند؛ مجلس هم باید همکاری کند، دولت هم بایستی همت کند؛ بتوانند به تولید ملی رونق بدهند. مردم هم - چه آن که دارای سرمایه است، چه آن که دارای قدرت کار است - بایستی با ایجاد اتقان، همکاری کنند. محصول داخلی را باید مرغوب، باکیفیت و بادوام تولید کنیم. تا آنجائی که بتوانیم، باید قیمت تمامشده را ارزان تمام کنیم. این کار، همکاری همه را میطلبد. بخشهای گوناگون دولتی باید در این زمینه همکاری کنند - چه بخشهای پولی و مالی، چه بخشهای دیگر اقتصادی - مجلس هم باید همکاری کند، تا بتوانند این قضیه را در کشور ما تحقق ببخشند. عمده، مردمند. شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارکهای خارجی را در پوشاکمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکیهامان ترجیح بدهیم به مارکهای داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجی میزنند، برمیگردانند! اگر همین جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند؛ اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب میکند؛ این غلط است. تولید داخلی مهم است. ببینید کارگر ایرانی چه تولید کرده است، سرمایهدار ایرانی چه سرمایهگذاری کرده است. در زمینهی مصرف، عمدهی کار دست مردم است؛ که این بخشی از اصلاح الگوی مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم، و بخشی از جهاد اقتصادی است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملی مهم است؛ این را باید هدف قرار بدهند. با هدفمندی یارانهها، در واقع یک تعادلی، یک اجرای عدالتی در تقسیم و توزیع یارانهها وجود پیدا کرده است. و من خبرهای موثقی از سراسر کشور دارم که حاکی از آن است که این کار در بهبود زندگی طبقات ضعیف نقش مؤثر داشته است. این یکی از هدفهاست، که مهمترین هدف و مقصد از این قانون هم همین است.
یک هدف دیگر، اصلاح ساختار تولید و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخهی تولید در کشور، چرخهی معیوبی بوده است. آنچه را که ما در مجموعهی تولیدی کشور به دست میآوردیم، با مصرف بیشتر، هزینهی بیشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. طبق تشخیص کارشناسان اقتصادی - که همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندی یارانهها میتواند این را اصلاح کند؛ حالت پرمصرف و کمبازده را از تولید کشور بستاند و مصرف و بازده را در تولید متعادل کند. یک هدف دیگر، مدیریت مصرف حاملهای انرژی است. ما چون یک کشور نفتخیز بودیم، از اول عادت کردیم بنزین را، گاز را، گازوئیل را، نفت سفید را بدون ملاحظه مصرف کنیم. مصرف ما از مصرف بسیاری از کشورها - شاید به یک معنا از همهی کشورها - بیشتر و بیرویّهتر بوده است. این هدفمندی یارانهها، کشور را به صرفهجوئی در مصرف حاملهای انرژی میکشاند. آمارهائی که منتشر شده است و آمارهای مورد قبول است، به ما نشان میدهد که تا همین امروز اگر قانون هدفمندی یارانهها اجرا نمیشد، مصرف بنزین در کشور تقریباً دو برابر مصرفی بود که امروز انجام میگیرد. وقتی که تولید داخلی بنزین به قدر مصرف نیست، ما مجبوریم چه کار کنیم؟ باید بنزین را وارد کنیم؛ یعنی دست ملت ایران زیر کارد بدخواهان و دشمنان باشد. با این کار، صرفهجوئی شد. امروز مصرف بنزین در کشور، تقریباً به قدر تولید داخلی است؛ احتیاج به واردات بنزین نداریم؛ این برای کشور یک امتیاز بزرگ است. این کار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتی که دشمنان ما، ما را تحریم کردند؛ برای اینکه ملت را به زانو دربیاورند؛ اما جوانان ملت همت کردند، با این کارها توانستند نقشه و توطئهی دشمن را خنثی کنند. یک عرصهی مهم اقتصادی دیگر که در سال 90 با همت این ملت انجام گرفته است، عرصهی علم و فناوری است. علم و فناوری یکی از پایههای اقتدار اقتصادی یک ملت است. یک ملت با داشتن دانش پیشرفته، فناوری پیشرفته، هم به ثروت میرسد، هم به استغنای سیاسی میرسد، هم آبرومند میشود، هم دستش قوی میشود. به خاطر کلیدی بودن مسئلهی پیشرفت علم و فناوری، من نسبت به این مسئله حساسم. از راههای مختلف، کانالهای مختلف، گزارشهای متفاوتی را تقریباً به طور مستمر دریافت میکنم و میتوانم به شما قاطعانه عرض کنم که سطح پیشرفتهای کشور بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون به اطلاع مردم رسیده است. بر اساس گزارش مراکز علمی معتبر دنیا - این گزارش مربوط به مراکز علمی خود ما نیست - سریعترین رشد علمی جهان، امروز در ایران دارد انجام میگیرد. در سال 90 که تقریباً برابر بود با سال 2011 میلادی، گزارش مراکز علمی معتبر این است که در سال 2011 - که سه ماه پیش این سال تمام شد - ملت ایران نسبت به سال قبل، یعنی سال 2010 میلادی، رشد علمی و پیشرفت علمیاش بیست درصد افزایش داشته است. معنای اینها چیست؟ در شرائطی که دشمنان ملت ایران بر روی سقوط ملت ایران شرطبندی میکردند و میگفتند ما تحریمهای فلجکننده را برای ملت ایران در نظر گرفتیم، ملت ایران اینجوری عمل کرده است. گزارش میدهند - این هم باز گزارش مراکز علمی معتبر دنیاست - که در منطقه، ایران در رتبهی اول سطح علمی، و در کل جهان در رتبهی هفدهم است. این گزارش کسانی است که اگر بتوانند گزارش خلاف علیه ما بدهند، امتناع نمیکنند؛ این را اینجور اعتراف میکنند. سال 90 ما در زیستفناوری پیشرفت کردیم، در نانوفناوری پیشرفت کردیم، در هوافضا پیشرفت کردیم - که ماهوارهی نوید پرتاب شد - در صنعت هستهای پیشرفت کردیم، که غنیسازی بیست درصد محصول سال 90 است. این غنیسازی بیست درصد، همان چیزی است که در سال 89 آمریکائیها و دیگران برای تولید آن شرط گذاشتند. ما میباید برای مرکز اتمیِ آزمایشگاهی تهران که مال رادیوداروهاست، اورانیوم غنیشدهی بیست درصد تهیه میکردیم؛ چون سوخت بیست درصدمان تمام شده بود. آنها برای این کار شرط گذاشتند و گفتند باید اورانیومی را که تولید کردهاید، خارج بفرستید؛ اما ما قبول نکردیم. آمریکائیها دولت برزیل و دولت ترکیه را واسطه کردند که با ما صحبت کنند، میانه را بگیرند؛ چیزی مورد توافق به وجود بیاید. ما قبول کردیم. مسئولین ترکیه، مسئولین برزیل به اینجا آمدند و با رئیس جمهور ما نشستند بحث کردند، صحبت کردند و یک نوشتهای را امضاء کردند. بعد که این توافقنامه امضاء شد، آمریکائیها زدند زیر قولشان! آنها نمیخواستند این قرارداد امضاء بشود؛ میخواستند امتیاز زیادی بگیرند، زورگوئی کنند، باج بگیرند. به خاطر بدقولیای که آمریکائیها کردند، دولت برزیل و دولت ترکیه پیش ما شرمنده شدند. ماجرای این بیست درصد این است. با وجود اینهمه مشکلات، اینهمه مانعتراشیها، جوانان ما گفتند خودمان درست میکنیم. در سال 90 اورانیوم غنیشدهی بیست درصد را اینها برای سایت هستهای تهران تولید کردند و آن را به دنیا اعلام کردند؛ دشمنان ما ماندند متحیر! با اینکه میدانند مرکز هستهای تهران مخصوص رادیوداروهاست - یعنی برای نیاز بیمارستانها و آزمایشگاههای ما در سرتاسر کشور است و هزاران بیمار به این رادیوداروها احتیاج دارند - درعینحال نمیدادند، نمیفروختند، شرط میگذاشتند، باجگیری میکردند. جوانان ما خودشان آن را تهیه کردند. کار پیچیدهای هم بود، کار سختی هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام رادیوداروها الان در همین مرکز تهران با سوخت داخلی تولید میشود. این مال سال 90 است. در سال 90، در همین صنعت هستهای، تولید صفحهی سوخت را در کشور انجام دادند؛ که اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانی میشود. اجمالاً، آن وقتی که صحبت تبادل اورانیوم تولید داخل بود، میگفتند اورانیوم سه و نیم درصد را به روسیه بدهید، روسیه 20 درصد کند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحهی سوخت درست کند، بدهد به شما؛ یعنی هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان این صفحهی سوخت را درست میکنیم؛ همت کردند، درست کردند، گزارش دادند، نشان دادند. این مال سال 90 است. افزایش شش برابری داروهای نوترکیب، افزایش صادرات کالا و خدمات دانشبنیان؛ اینها همه مربوط به سال 90 است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهندهی اقتدار علمی کشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای کشور است. جهاد اقتصادی یعنی این. یک بخش مهم از مسائل اقتصادی برمیگردد به مسئلهی تولید داخلی. اگر به توفیق الهی و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئلهی تولید داخلی را، آنچنان که شایستهی آن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمدهای از تلاشهای دشمن ناکام خواهد ماند. پس بخش مهمی از جهاد اقتصادی، مسئلهی تولید ملی است. اگر ملت ایران با همت خود، با عزم خود، با آگاهی و هوشمندی خود، با همراهی و کمک مسئولان، با برنامهریزیِ درست بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند و در این میدان پیش برود، بدون تردید بر چالشهائی که دشمن آن را فراهم کرده است، غلبهی کامل و جدی پیدا خواهد کرد. بنابراین مسئلهی تولید ملی، مسئلهی مهمی است.
اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مسئلهی تورم حل خواهد شد؛ مسئلهی اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهدهی این وضعیت، مأیوس و ناامید خواهد شد. وقتی دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئهی دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد. بنابراین همهی مسئولین کشور، همهی دستاندرکاران عرصهی اقتصادی و همهی مردم عزیزمان را دعوت میکنم به این که امسال را سال رونق تولید داخلی قرار بدهند. بنابراین شعار امسال، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی» است. ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانی حمایت کنیم؛ از سرمایهی سرمایهدار ایرانی حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملی امکانپذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانی از تولیدات داخلیِ صنعتی و کشاورزی است. سهم سرمایهداران و کارگران، تقویت چرخهی تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم - که به نظر من از همهی اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلی است. ما باید عادت کنیم، برای خودمان فرهنگ کنیم، برای خودمان یک فریضه بدانیم که هر کالائی که مشابه داخلی آن وجود دارد و تولید داخلی متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلی مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجی بجد پرهیز کنیم؛ در همهی زمینهها: زمینههای مصارف روزمرّه و زمینههای عمدهتر و مهمتر. بنابراین ما امیدوار هستیم که با این گرایش، با این جهتگیری و رویکرد،ملت ایران در سال 91 هم بتواند بر توطئهی دشمنان، بر کید و مکر بدخواهان در زمینهی اقتصادی فائق بیاید. مسئلهی اشتغال هم مسئلهی مهمی است، که عرض کردیم. البته در این استان و بعضی از استانهای دیگر، اشتغال اهمیت بیشتری دارد. در بعضی جاها کارهای بهتری شده است، که انشاءاللَّه باید دنبالگیری شود. مسئلهی تقویت تولید داخلی، مسئلهی کشاورزی، مسئلهی صنعت، اینها کارهائی است که باید انجام بگیرد.
همین جا من راجع به محصولات تولیدی کشور - که یکی از دوستان اینجا اشاره کردند، من هم یادداشت کرده بودم که بگویم - نکتهای را عرض کنم. خوشبختانه ما در کشور و در بخشهای مختلف، محصولات کیفی داریم. قسمت عمدهای از تولیدات کشور، مصرف کنندهاش دستگاههای دولتی ما هستند. دستگاههای دولتی بایستی جزم و عزم داشته باشند بر این که جز تولیدات داخلی - در آن مواردی که تولید داخلی وجود دارد - هیچ چیز دیگر مصرف نکنند. یعنی واقعاً در محصولاتی که مشابه داخلی دارد، مطلقاً ممنوع بشوند که از خارج چیزی وارد نکنند. این را بخواهید، در دولت مطرح کنید، آقای رئیس جمهور به دستگاههای دولتی دستور بدهد؛ و این ممکن است. ما این را تجربه کردهایم. در مواردی به صورت قاطع به یک دستگاهی گفته شد که این کاری که دارد انجام میگیرد، باید هیچ محصول غیر ایرانی در آن به کار نرود؛ و شد، و به بهترین وجهی هم انجام شد. اگر مدیران ما عزم را جزم کنند برای اینکه محصول ایرانی را، تولید ایرانی را به کار بگیرند، هم تولیداتِ باکیفیت هست، هم خود این کار موجب میشود که در تولیدات داخلی کیفیت بالا برود. این کار را حتماً بایستی انجام بدهند.
البته من شنیدم که دستگاهها و بانکها و اینها حمایتشان از تولیدات داخلی هم ضعیف است؛ یک جاهائی آن تولیدکنندهها به خاطر عدم حمایت، به ورشکستگی کشیده میشوند. با این مسئله هم بایستی حتماً در خود دولت مقابله بشود؛ یعنی دستور داده بشود. بله، یک نکتهای هم گفته شد، که اتفاقاً من هم همین را اینجا یادداشت کردم؛ که گاهی اوقات در معاملاتی که دستگاه دولتی با تولیدکنندهی داخلی میکنند، بدحسابی هست؛ در حالی که وقتی این معامله را با یک صنعتگر خارجی میکنند، پول را نقد میدهند؛ اما این را همین طور کش میدهند - یک سال، دو سال - طلب او را هم نمیپردازند. باید جلوی اینها گرفته شود. مسئلهی واردات را هم که گزارش دادند، البته جزو نگرانیهای من است. حالا این گزارش هم هست؛ لیکن آنچه که انسان مشاهده میکند، یک قدری نگرانیآور است. درست است؛ ممکن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غیر نفتی ما کاهش پیدا کرده، این رشد کم شده - این خودش چیز مثبتی است - اما به این اکتفاء نکنید. بخصوص در همین زمینههای زراعی و باغی و اینها که ذکر کردند، اینها چیزهائی است که بایستی هرچه میتوانیم، از واردات اینها پرهیز کنیم. بروید سراغ همان صنعتیسازی صادرات کشاورزی؛ همین چیزی که در گزارشها هم بود. اینها چیزهای مهمی است؛ انشاءاللَّه روی اینها تکیه شود. مردم هم تحمل میکنند و میپذیرند.
بنابراین در زمینهی سیاستهای واردات، یک بازنگری جدی بکنید؛ بخصوص در کالاهائی که ما مزیت تولیدی داریم؛ چه صنعتی، چه کشاورزی. از نگاه بخشی به واردات - که حالا هر بخش دولتی طبق نیازهای خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهیز شود. سیاستهای کلی اشتغال
ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی به عنوان ارزش اسلامی و ملی با بهرهگیری از نظام آموزشی و تبلیغی کشور. ما باید کاری کنیم که کالای ایرانی به عنوان یک کالای محکم، مطلوب، زیبا، همراه با سلیقه و بادوام در ذهن مصرف کنندهی ایرانی و غیر ایرانی باقی بماند. این باید همت مجموعهی کارآفرینی و کارگری و متصدیان این امر باشد. البته این کار، پیشنیازهائی دارد. ممکن است آموزش مهارتهای لازم، دورههای ایجاد مهارت لازم باشد - که اینها کار دستگاههای دولتی و امثال دولتی است - لیکن باید هدف این باشد. کارگر ایرانی آنجائی که ذوق خود را به کار میبرد، سلیقهی خود را به کار میبرد و سرپنجهی ماهر خود را به کار میبرد، کار جالب و تماشائی از آب در میآید.
این کارهای هنریِ آمیختهای از هنر و کار که ایرانیها در گذشته داشتند، امروز هم وجود دارد؛ این معنا محسوس و مشهود است. آنجائی که ذوق و هنر ایرانی به میدان میآید - همین کارگری که دارد کار میکند، ابتکارش، ذوقش، هنرش، محکمکاریاش - کار میشود جالب و ماندگار. الان خوشبختانه در تولیدات کشور محصولات زیادی هست که از مشابهات خارجیاش بعضی بهتر است، بعضی بمراتب بهتر است؛ هم زیباتر، هم محکمتر، هم جالبتر؛ این را ما باید عمومیت بدهیم، در همهی مواد تولیدیمان؛ چه مواد مصرفیِ خوراکی، چه مسائل مربوط به پوشاک، چه مسائل زندگی، چه مسائل تزئینی. در همهی چیزهائی که تولید میشود، باید این را در نظر بگیریم؛ و میتوانیم. مجموعهی کارگری، طراحان، مهندسان، سرمایهگذاران، کارگران دستی، کارگران ماشینی میتوانند این کار را انجام دهند. ما باید همتمان را بر این قرار بدهیم؛ ایجاد محصول بادوام، زیبا و فاخر. این، یک کار کلان است. نکتهی دیگر که خطاب به همهی مردم کشور است، مصرف کالای داخلی است. یکی از آفات موجود اجتماعی ما که ریشهی آن، میراث دوران طاغوت و دوران ظلمانیِ گذشته است، همین است که افراد، دلبستهی به تولیدات بیگانه باشند. یک وقت تولید داخلی نداشتیم؛ یک وقت تولید داخلی، تولید غیر قابل مصرفی بود؛ امروز اینجوری نیست؛ امروز تولیدات داخلی، تولیدات مرغوب و مطلوب است. در عین حال یک عدهای خوششان میآید که بگویند فلان نشان خارجی روی لباسشان هست یا روی وسیلهی خوراکیشان هست؛ این یک بیماری است؛ این بیماری را باید علاج کرد. این کار، توجه نکردن به این است که ما در این مملکت داریم زندگی میکنیم و از نعمتهای الهی بر این کشور داریم برخوردار میشویم. آن وقت پولی را که در این کشور به دست میآوریم، میریزیم توی جیب یک کارگر خارجی، به زیان یک کارگر داخلی. این معنایش این است که ما به نیاز داخل، به کارگر داخل که دارد زحمت میکشد و جنس تولید میکند، بیاعتنائی میکنیم، میرویم سراغ کارگر خارجی. این خیلی عادت بدی است. در سال جهاد اقتصادی، به نظر من یکی از قلمهای مجاهدت اقتصادی مردم این است که بروند سراغ کالای ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته این طرف قضیه هم این است که کالای ساخت داخل بایستی قانعکننده باشد؛ بایستی دوامش، استحکامش، مرغوبیتش جوری باشد که مشتری را قانع کند؛ این هر دو در کنار هم، یک کار لازم و واجبی است. حمایت لازم از توسعه فناوری و صنایع مرتبط مورد نیاز كشور در پدافند غیرعامل با تأكید بر طراحی و تولید داخلی.
نکتهی اساسیای که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئلهی مرغوبیت تولید داخلی است؛ کیفیت تولید داخلی است؛ این خیلی مهم است. البته بخشی از این، ارتباط پیدا میکند به همان قضایای مالی و نمیدانم مقررات و غیرذلک، و پشتیبانیهای دولت؛ اما بخشی هم ارتباط پیدا میکند به عزم و ارادهی مسئولین، کارآفرین و کنندهی کار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آیندهنگری است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا کمپانیهائی هستند صد سال است اینها دارند کار میکنند، صد و پنجاه سال است دارند کار میکنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها کافی است که جنس را تو بازار رائج کند؛ به خاطر اینکه درست کار کردند، خوب کار کردند، مشتری مطمئن است به اینها. شما میگوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلی را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش میکنم؛ بنده که بارها گفتهام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرف ما، به خاطری که مثلًا ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد. بله، من مسئلهی واردات را که چند نفر از دوستان گفتند، بنده به آن عقیده دارم. در جلسهی مسئولین، در همین جا اوائل ماه رمضان اعلام کردم، گفتم؛ هم به مجلس، هم به دولت که به مسئلهی واردات بپردازند؛ حالا هم از وزیر محترم بازرگانی تو راه سؤال کردم، ایشان اطلاع دادند که کارهای خوبی در این زمینه دارد انجام میگیرد؛ بله راست است. مسئلهی واردات بیرویه و بیمنطق ضرر بزرگی است، خطر بزرگی است؛ مردم هم باید این را بدانند. وقتی یک محصول خارجی را ما داریم مصرف میکنیم، در واقع داریم یک کارگر خودمان را بی کار میکنیم، یک کارگر دیگر را داریم به کار وادار میکنیم؛ این هست، منتها مسئلهی مرغوبیت و کیفیت خیلی مهم است؛ و استحکام؛ اینها خیلی مهم است. اگر چنانچه جنس داخلی، تولید داخلی، این خصوصیات را داشته باشد، به طور طبیعی تمایل پیدا میشود. البته متأسفانه بعضی هستند که بر اثر فرهنگ غلطِ دورهی منحوس پادشاهی- دورهی طاغوت، دورهی وابستگی- هنوز چشمشان به خارج است. یک روزی بوده است که تو این کشور مسئولین دولتی ما آمدند صریح گفتند که ایرانی یک لولههِنگ نمیتواند درست کند! عملًا هم همه چیز را وارد کردند. در همان دورهی طاغوت یک فردی از بلندپایگان دولتی که تصادفاً بنده را توی یک مجلسی- ما که با اینها هیچ وقت ارتباطی نداشتیم، ملاقات هم نمیکردیم- دید، من داشتم انتقاد میکردم از همان چیزهائی که بود. این رو کرد به ما و گفت: چی چی را انتقاد میکنید؟ ما مثل آقا نشستیم، کشورهای دیگر مثل نوکر دارند برای ما کار میکنند، کالا میفرستند داخل؛ این بد است؟ شما ببینید؛ این منطق دولتمردان دورهی طاغوت بود! حالا ظاهرش این منطق است، باطنش چیزهای دیگر بود؛ فسادهای اقتصادی فراوان و فسادهای اخلاقی فراوان. بله، مسئلهی واردات و مدیریت واردات مهم است. ما آن روز به دوستانی که اینجا بودند، در جلسهی مسئولین و کارگزاران نظام، توصیه کردیم، گفتیم واردات را مدیریت کنید؛ نمیگوئیم متوقف کنید. یک چیزهائی باید بیاید، یک چیزهائی باید نیاید. یک مدیریت صحیحی باید انجام بگیرد؛ این مسلماً هست.
یکی از کارهای دیگری هم که حالا من اینجا یادداشت کردم که بر عهدهی مسئولین دولتی است، توسعهی مهارتهاست. این هنرستانهای فنی و صنعتی، این دانشگاههای علمی- کاربردی، این فنی- حرفهایها، آموزشکدههای فنی- حرفهای، باید توسعه پیدا کند. ما به علم احتیاج داریم، اما به پنجهی کارآمد هم احتیاج داریم. یکی از کارهای اساسی به نظر من این است که در زمینهی صنعت و کشاورزی بایستی کار کنیم. یک نکتهی دیگر هم مسئلهی نوآوری و ابتکار و زیبائی است در تولیدات کشور. از جملهی چیزهائی که باید مورد توجه قرار بگیرد، نوآوری کردن در همهی تولیدات به صورت پیدرپی و لحاظ حس، یعنی اشباع حس زیبائیشناسی در مصرفکننده است. این یکی از مسائل قابل توجه هست که بایستی به آن اهمیت بدهیم. من حقیقتاً از دوستانی که در این زمینهها تلاش میکنند، کار میکنند، تشکر میکنم. اما در قضیهی هستهای، چرخهی تولید سوخت حق ماست و ما از این حق کوتاه نخواهیم آمد و دست برنخواهیم داشت؛ این حق ماست. ما میخواهیم سوخت را تولید کنیم. چندین هزار مگاوات، ما به سوخت هستهای نیاز داریم. نیروگاههای هستهای باید به وجود بیاید. خوراک این نیروگاهها باید در داخل تولید بشود. اگر قرار شد برای خوراک این نیروگاهها به خارج متوسل بشویم و محتاج باشیم، امور کشور نخواهد گذشت؛ باید داخل بتواند خودش تولید کند. بنابراین حق ماست و دنبال این را خواهیم گرفت. آنها در جواب میگویند خوب، ایران احتیاج دارد به سوخت هستهای، ما برایش تأمین میکنیم؛ بانک جهانی درست بکنیم، چه میکنیم، تأمین میکنیم. این حرف، حرف مهملی است، حرف بیمعنا و بی وجهی است. در همین ماجرای جریان تبادل سوخت بیست درصد، معلوم شد که چقدر اینها صادقند(!) ما نیاز داشتیم برای این نیروگاه کوچک و آزمایشی، به سوخت بیست درصد. خوب، این چیز معمولی هم هست، در دنیا میگیرند، ما هم قبلها، چندین سال قبل از این، پانزده شانزده سال قبل از این خودمان گرفته بودیم؛ این را خریده بودیم و هیچ مشکلی هم وجود ندارد. اینها بمجرد اینکه حس کردند ایران به این احتیاج دارد، شروع کردند به بازی درآوردن و این را تبدیل کردند به یک مسئله. خود این به نظر من اشتباه بزرگی بود از طرف آمریکا و غرب؛ اشتباه کردند در قضیهی سوخت بیست درصد اینجوری عمل کردند.
ما باید تولید ملی را افزایش بدهیم، تقویت کنیم؛ عادت کنیم به مصرف تولیدات داخلی؛ عادت کنیم به بالا بردن کیفیت تولیدات داخلی، که البته در این مورد مسئولین دولتی و همچنین قانونگذاران وظائف سنگینی دارند. من نسبت به مسئلهی مدیریت واردات به دولتیها سفارش کردم؛ الان هم تأکید میکنم. من نمیگویم واردات متوقف بشود؛ چون یک جاهائی لازم است که واردات انجام بگیرد؛ اما واردات باید مدیریت بشود. یک جائی واردات مطلقاً نباید بشود؛ یک جاهائی باید انجام بگیرد. با مدیریت، واردات انجام بگیرد. البته مسئولین محترم دولتی به من گفتند که قوانینی که مجلس تصویب کرده، به ما اجازه نمیدهد جلوی واردات را بگیریم؛ من خواهش میکنم این قضیه را حل کنند. اگر واقعاً قانونی وجود دارد که دولت را ممنوع میکند از جلوگیری از واردات، این قانون را اصلاح کنند؛ جوری باشد که مدیریت بشود. باید تولید ملی بالا برود.
حالا این توصیهها را ما باید به آقای ضرغامی عرض کنیم. از ایشان و از بقیهی مدیران بخشهای مختلف صدا و سیما، بخصوص همین بخش هنر نمایشی، واقعاً باید تشکر کنیم. اگر نقش مدیران و فعالیت مدیران نباشد، مطمئناً کار هنرمندان دشوار یا دشوارتر خواهد شد. ما از همهی شما تشکر و تقدیر میکنیم؛ منتها این را عرض میکنیم که ما زمینهی کار خیلی داریم، ظرفیت کار خیلی داریم. سی و سه هزار ساعت اثر نمایشی در طول سال که ایشان آمار دادند، در حالی که در بخش سریال مثلًا شصت و چند درصدش تولید داخل است، در بخش فیلم حدود چهل درصد گفتند تولید داخل است، این خیلی رقم بالائی است؛ این نشاندهندهی وجود ظرفیتهای عجیبی در کشور است. خیلی از کشورهای دنیا این ظرفیتها را ندارند، جز تعداد معدودی کشورهای معروف دنیا. در واقع آنتنهای کشورهای مختلف را چند تا کشور معدود اداره میکنند؛ عمدتاً هم آمریکا و هالیوود. ما این همه امکانات داریم، این همه نیروی انسانیِ خوب، این همه امکانات سختافزاری، و بعد امکان عظیم نرمافزاری؛ این تاریخ پرحادثه. بنابراین ما برای کار کردن، خیلی امکان داریم.
ما اگر اهمیت میدهیم به صنعت داخلی- حالا در زمینهی خودرو که فعلًا محل کلام ماست و یا زمینههای دیگر- بایستی سیاست تعدیل بازرگانی خودمان را در این زمینه حتماً تنظیم کنیم. یعنی واردات بیرویه قطعاً ضرر خواهد زد. دستگاههای سیاستگذار کشور و کسانی که سیاستهای اجرائی را تنظیم میکنند، به این نکته باید توجه کنند. فراوانی و ارزانی چیز خیلی خوبی است، اما از آن مهمتر و بهتر، رشد صنعت داخلی است؛ قوام گرفتن صنعت داخلی است. این درست نیست که ما به دلائل گوناگونی که غالباً هم دلائل واهی است، دروازه را به روی واردات باز کنیم. من بارها به مسئولین- مسئولین گوناگون در بخشهای مختلف دولتی- گفتم: اگر فلسفهی شما، منطق شما برای افزایش واردات و تسهیل وارداتِ ساختههای صنعتی این است که میگوئید کیفیت مصنوعات داخلی باید بالا برود، خب فشار را روی این بخش بگذارید. سیاستهائی وجود دارد که میشود وادار کرد، مجبور کرد تولیدکنندهی داخلی را به اینکه کیفیت را ارتقاء بدهد. بدترین گزینه برای بالا بردن کیفیت داخلی این است که ما راه را برای مصنوعات خارجی باز کنیم؛ این، بدترین گزینه است. گزینههای بهتری وجود دارد برای اینکه ما کیفیت را بالا ببریم.
همت مضاعف و کار بیشتر در کیفیت بخشیدن به تولیدات داخلی؛ یکی از کارهای اساسی این است. ما امروز تولیدات داخلی زیادی داریم؛ هم در زمینهی صنعت، هم در زمینهی کشاورزی؛ باید به کیفیت اینها اهمیت بدهیم، کیفیت اینها را بالا ببریم. باید جوری باشد که مصرفکننده احساس کند آنچه که در کشورش تولید میشود، به دست کارگر ایرانی تولید میشود، از لحاظ کیفیت، یا بهتر از نوع خارجی است یا لااقل همسطح آن است.
ما باید فرهنگ کشور خودمان را به سمت ترویج تولید داخلی تنسیق و تنظیم کنیم و پیش ببریم؛ این خیلی چیز مهمی است. در گذشته، سالهای متمادی این فرهنگ به ملت ما تزریق شده است که به دنبال مصنوعات و ساختههای بیگانه و خارجی بروند. وقتی گفته میشد این جنس خارجی است، این یک استدلال تام و تمامی بود برای بهتر بودن و مرغوبتر بودن این جنس. این فرهنگ باید عوض شود. البته کیفیت تولید داخل در این مؤثر است، تبلیغ نکردن بیجا و بیرویهی تولیدات خارجی در این مؤثر است، تشویق کارآفرین داخلی در این مؤثر است، وجدان کاری در کنندهی کار- چه کارگر ساده یا کارگر مجرب یا مهندس کار- در این مؤثر است، دولت نقش دارد، مسئولین نقش دارند، خود کارگر نقش دارد، کارآفرین نقش دارد، تاجر واردکنندهی کالای خارجی نقش دارد. همه باید دست به دست هم بدهند تا تولید داخل رجحان پیدا کند؛ ارزش پیدا کند و فرهنگی بر جامعهی ما و بر ذهنهای ما حاکم شود که مصرف کردن تولید داخلی را ارزش بدانیم. ما به قیمت به کار واداشتنِ یک کارگر بیگانه که تولید او را مصرف میکنیم، یک کارگر داخل کشور را بیکار میکنیم. همهی مسئولین کشور، سیاستگذاران کشور، مسئولان تبلیغات کشور، خودِ کارآفرینان، خودِ کارگران، دولت، بخشهای مربوطه به این نکته باید اهمیت بدهند.
امروز خوشبختانه بسیاری از محصولات و مصنوعات داخل کشور برتر و گاهی بسیار برتر از مشابههای بیرونی و خارجی است. چرا ما باید نسبت به مصنوعات خودمان بیاعتناء باشیم؟ گذشت آن روزی که وابستگان به دستگاه قدرت به دست خودشان، با بیانات زهرآگین خودشان تلقین میکردند که ایرانی قادر به تولید و ساخت نیست. آنها ایران را عقب انداختند. آنها به روح ابتکار و شوق کار در کشور لطمه زدند. انقلاب آمد وضع را عوض کرد. امروز جوانان ما پیچیدهترین کارها را دارند انجام میدهند. این همه زیرساخت در کشور به وجود آمده است برای کارهای بزرگ، این همه کارهای پیچیدهی فنی با ذهن و ابتکار جوان ایرانی دارد انجام میگیرد. مسئولین دنبال این کارند. امروز باید رو بیاورند همه به سمت مصنوعات و تولیدات داخلی؛ این باید یک فرهنگ شود. البته یک بخش مهم از این هم مربوط میشود به امنیت شغلی کارگران، که این هم بایستی همه به آن توجه داشته باشند؛ کارگر فارغالبال باشد؛ مطمئن باشد؛ امنیت شغلی داشته باشد. و کارفرما و کارگر، سرمایهگذار و کارگر، مدیر کارگاه و کارگر دست به دست هم بدهند برادروار، کارها را پیش ببرند. این مربوط به مسئلهی کار. 21- تحقق رشد مستمر و پرشتاب اقتصادی به میزان حد اقل 8 نرخ رشد سالیانه تولید ناخالص داخلی با:
1- 21- توسعه سرمایهگذاری از طریق كاهش شكاف پسانداز- سرمایهگذاری با حفظ نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی حد اقل در سطح 40 درصد و جذب منابع و سرمایههای خارجی. ممکن است بعضی از صاحبنظران و به اصطلاح تئوریسینهای اقتصادی بگویند: آقا نمیشود؛ اگر بخواهید به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنید، ناچار باید فاصلهی طبقاتی را قبول کنید و بپذیرید! اینجاست که ما عرض میکنیم «نوآوری». نباید خیال کنیم که نسخههای اقتصادی غرب، آخرین حد دستاورد بشری است؛ نه، این هم یک نسخهای است، دوره ای دارد؛ آن دوره طی میشود و فکر تازه و فکر نویی به میدان وارد میشود؛ بگردید آن فکر نو را پیدا کنید؛ شاخص باید این باشد. ما میخواهیم کشور ثروتمند بشود؛ ما میخواهیم سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی در کشور عمومیت پیدا کند. امروز ثروتمندان زیادی در کشور ما هستند که برخوردار از ثروتند؛ این ثروت را میتوانند در سرمایهگذاریهای سودمند و افتخارآفرین به کار بزنند؛ هم برای خودشان سود دارد، هم برای مردم سود دارد و هم مایهی رضای خدا میشود؛ سرمایهگذاری ثروتمندان در کارهایی که به تولید کشور و به افزایش محصول در درون کشور- با بهرهدهی بالا- منتهی میشود، یک عبادت و یک ثواب است. این راه باز است؛ میتوانند سرمایهگذاری کنند، تولید ثروت کنند؛ مدیریت کشور هم مراقبت کند که همهی طبقات برخوردار بشوند و طبقات ضعیف هم بتوانند از فرصتها استفاده کنند تا از ضعف خارج بشوند؛ همه توانایی پیدا بکنند. ما در این سی سال خیلی جلو رفتیم. تا اینجا دشمن ما مغلوب شده است؛ تا این ساعت و این روز دشمنان ملت ایران- یعنی شبکهی شیطانی صهیونیسم و رژیم مستکبر امریکا- از ملت ایران شکست خوردهاند.ّ
شما میروید یک جنسی را از بازار تهیه کنید- یک لباس، یا فرض بفرمایید یک وسیلهی خانه؛ یک ظرف- نوع داخلیاش هست، نوع خارجیاش هم هست؛ یک مقداری به خاطر تبلیغات خارجی، یک مقدار به خاطر پُز دادن به اینکه این جنس خارجی است، یک مقدار به خاطر رسوبات فرهنگی قبلی که جنس داخلی فایدهای ندارد و یک مقدار هم شاید به خاطر مرغوبتر بودن جنس خارجی- این مرغوبتر بودن هم ممکن است یکی از عوامل باشد، لیکن به هر حال تعیینکننده نیست- شما آن را انتخاب میکنید. یعنی چه کار میکنید: یک کارگر ایرانی را بیکار میکنید و یک کارگر غیر ایرانی را به کار وادار میکنید. خوب، مگر بیکاری امروز، مشکل عمدهی جامعهی ما نیست. وقتی شما اینطور کردید، بنده اینطور کردم، آن برادر دیگر، آن خواهر دیگر، و یکییکی از این روش پیروی کردیم، نتیجه چه میشود؟ نتیجه، ورشکستگی کارخانهی داخلی، بیکاری کارگر داخلی و در نهایت باعث ناامیدی سرمایهگذار داخلی میشود. بیکاری هم که به دنبال خودش اعتیاد، فساد و اختلافات خانوادگی میآورد و به دنبال آن، حوادث سیاسی و اجتماعی فراوان به وجود میآید. بنابراین، از یک چیز کوچکی شروع میشود؛ از یک ارادهی شخصی من و شما. پس ارادهی شخصی افراد هم حتّی در تحولات اجتماعی، میتواند اثرگذار باشد. و از این دست مسائل، فراوان است. هوس میکند از دست رفیقش سیگار بگیرد بکشد؛ گرایش به سیگار، گرایش به مواد مخدر، هوسهای زودگذر؛ اینها همان چیزهایی است که به دنبال خودش یک جریان عظیم، طولانی و تمام نشدنی از تحولات اجتماعی را- که پسرفت هست- به وجود میآورد. عکسش هم صادق است.
در بارهی مشکلات اجتماعیای که در کشور وجود دارد، تحقیق کنیم و راه ریشه کن کردن اینها را پیدا کنیمو به دنبال این برویم که راه مبارزه با اسراف چیست. اسراف یک بیماری اجتماعی است.راه مبارزه با مصرفگرایی چیست؟ راه مبارزه با ترجیح کالای خارجی بر کالای ساخت داخل چیست؟ اینها تحقیق میخواهد. در دانشگاهها پروژههای تحقیقی بگیرید، استاد و دانشجو کار کنید، نتیجهی تحقیق را به مسئولان کشور بدهید؛ به رسانهها بدهید تا سرریز شود و فرهنگسازی شود. این، میشود پیشرفت.
رسیدگی به زندگی مردم است و رسیدگی به اقتصاد کشور. ما احتیاج داریم که از سرمایهگذاری حمایت بشود؛ کارآفرینی بشود؛ تولید داخلی ترویج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافیت و انسجام سیاستها و مقررات اقتصادی انجام بشود- مقررات اقتصادیای که امروز یک چیزی بگوییم، فردا عوضش بکنیم، فایدهای ندارد- مقررات اقتصادی و قوانین ما باید هم ثبات داشته باشند که مردم بتوانند روی آن برنامهریزی کنند، هم باید منسجم باشد و باهم بخواند و شفاف باشد. بازاریابی جهانی، یکی از مهمترین وظایف برای رونق اقتصادی کشور است- که جزوِ کارهایی است که ما نکردهایم و جزوِ کمکاریهای ماست- و اطلاعرسانی کامل از فعالیتها و برنامهها؛ ما بایستی اینها را در نظر داشته باشیم. البته برنامههای راهبردی اساسی کشور نباید از نظر دور بماند.
تولید یعنی چه؟ مقصودم فقط تولید کالا نیست؛ تولید در یک گسترهی وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای کارآمد؛ اینها همه تولید است. رمز سعادت ملت ما در این است که در این گسترهی وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم. این تأمینکنندهی امنیت ملی و اقتدار و پیشرفت کشور است؛ این یک جهاد است.
من امروز به شما عرض میکنم، هم به مسئولین و مأموران دولتی و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوانها؛ این یک جهاد است. امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالای مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هرکدام از اینها یک جهاد است. مجاهد فی سبیل الله تولیدکننده است؛ باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم. ما باید یک کشور عالم بشویم. در یک روایتی از امیر المؤمنین نقل شده است که فرمود: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه» ؛ یعنی علم اقتدار است، علم مساوی است با قدرت؛ هرکسی که علم را پیدا کند، میتواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که عالم باشد، میتواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایی کنند. ما باید علم را با همهی معنای کامل آن به عنوان یک جهاد دنبال کنیم؛ این را من به جوانها، استادان و دانشگاهها میگویم. علاوه بر این، علم مجرد و به تنهایی هم کافی نیست؛ علم را باید وصل کنیم به فناوری، فناوری را باید وصل کنید به صنعت، و صنعت را باید وصل کنیم به توسعهی کشور. صنعتی که مایهی توسعه و پیشرفت کشور نباشد، برای ما مفید نیست؛ علمی که به فناوری تولید نشود، فایدهای ندارد و نافع نیست. وظیفهی دانشگاهها سنگین است؛ وظیفهی آموزش و پرورش سنگین است؛ وظیفهی مراکز تحقیقاتی و مراکز پژوهشی سنگین است. شما میدانید در دورهی پهلوی یکی از رایجترین تبلیغات، «نمیتوانیم» بود. همهی ما از بچگی اینطور بار آمده بودیم که جنس ایرانی مساوی است با بد بودن، پست بودن و نامرغوب بودن؛ ایرانی مساوی است با ناتوانی در تولید جنس خوب در همهی زمینهها. اصلًا این فرهنگ را در ذهن ملت ما نهادینه کرده بودند. این در حالی است که این موضوع 180 درجه با واقعیت فرق دارد. این ملت، ملتی است که از همه جهت میتواند؛ میتواند تولید کند، میتواند رشد بدهد، میتواند ابتکار کند، میتواند مرزهای علم و فناوری را بشکند و جلو برود.
من چند سال پیش در یکی از سخنرانیهای اول سال در مشهد گفتم اگر نفتی که امروز تولید کشور ما و منطقهی خاورمیانه است، اروپاییها و غربیها میداشتند و بنا بود ما از آنها نفت بخریم، هر بشکه نفت را از قیمتی که امروز از این منطقه میخرند، گرانتر میفروختند و حاضر نبودند به ما نفت بدهند. آنها از هر چیزی که ملتهای این منطقه را مستغنی و مستقل کند و آنها را روی پای خودشان نگه دارد، نگرانند. آنها میخواهند این منطقهی پُرجمعیت و پُرنعمت و دارای منابع زیرزمینی همیشه محتاج آنها باشد؛ لذا با فناوری ما هم مخالفند، با دانشمند شدن جوانان ما هم مخالفند، با داشتن انرژی هستهیی هم مخالفند و اگر بتوانند، با داشتن نفت ما هم مخالفند؛ کمااینکه یک روز از بیکفایتی و خیانت زمامداران این کشورها استفاده میکردند و نفت را به یغما میبردند. سالهای متمادی نفت ایران در اختیار انگلیسیها بود؛ حتّی مختصری به دولت وابستهی بیکفایت آن روز میدادند و نفت را برای خودشان میبردند؛ بعد هم امریکاییها و دیگران وارد شدند و اختیارها را در دست گرفتند. اینها این را میخواهند. اینها از اینکه کشوری مثل ایران بتواند نیروگاه هستهیی داشته باشد و خودش هم سوخت این نیروگاه را تولید کند و دستش پیش کشورهای اروپایی و غیره دراز نباشد، ناراحتند؛ مسئله این است.
ما در زمینهی همهی فعالیتهای گوناگون اقتصادی و تولیدی کشور و حواشی آن، باید توجه کنیم که ما هم توسعهمحوریم، هم عدالتمحور. ما طبق برخی از سیاستهایی که امروز در دنیا رایج است و طرفداران زیادی هم دارد، نیستیم که صرفاً به رشد تولیدات و رشد ثروت در کشور فکر کنیم و به عدالت در کنار آن، فکر نکنیم؛ نه، این منطق ما نیست. نوآوری نظام ما همین است که میخواهیم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادی در کنار هم و با هم داشته باشیم و اینها با هم متنافی نیستند. ما دیدگاهی که تصور کند اینها با هم نمیسازند و یا باید این را انتخاب کرد یا آن را، قبول نداریم. این نکته باید در همه موارد؛ هم در کاهش حجم دولت، هم در مسألهی خصوصیسازی، هم در نگاه کلی به مسائل اقتصادی و هم در تقسیم منابع میان بخش خصوصی و بخش تعاونی و بخش دولتی رعایت شود.
ضلع سوم این است که مناسبات اقتصادی و اجتماعی سلامت پیدا کند؛ این، هم بر عهدهی مسئولان است- بر عهدهی دولت، قوهی قضائیه و مجلس شورای اسلامی- و هم بر عهدهی آحاد مردم است. مناسبات اقتصادی و اجتماعی غلط یعنی چه؟ یعنی رواج قاچاق، رباخواری، مصرفگراییِ افراطی و گرایش به تفاخر در استفاده از مصنوعات خارجی در مقابل نمونههای داخلی آن، که معنایش این است که کارگر ایرانی را به نفع کارگر خارجی بیکار میکند. باید افتخار به استفادهی از مصنوعات داخلی در مردم و مسئولان بیدار شود. در درجهی اول خود مسئولان و دستگاههای دولتی و قوای سهگانه، و در درجهی بعد آحاد مردم به این نکته توجه کنند و اهمیت دهند.
باید به طرف مصرف تولیدات داخلی رفت. وقتی میخواستند ساختمان اجلاس بینالمللی را بسازند- ساختمانی که امروز ما پُزش را میدهیم- مهندسان آن اینجا آمدند. من به آنها گفتم تصمیم قطعی بگیرید که در این ساختمان هیچ مصالح خارجی به کار نرود. فقط در آخرِ کار در بخشی از کارهای صوتی و الکترونیکی و استفاده از موکت نسوزی که در داخل نمیتوانیم تولید کنیم، از تولیدات خارجی استفاده کردند. این ساختمانِ به آن عظمت، نود و چند درصد مصالحش از تولیدات داخلی است. بنده در قضیه ساختِ آن ساختمان چند بار قاطع این موضوع را گفتم و ابلاغ کردم که رفتند و دنبال کردند و شد. ما میتوانیم؛ این همه تولید داخلی داریم: چینی، بلور و کارهای چوبیِ به این خوبی داریم، که باز آقایان و بخصوص این شرکتها از خارج میآورند!
پیوستن به سازمان تجارت جهانی از نظر من کاری است مثبت؛ اما هنگامی که ما زیرساختهای لازم را برای این کار داشته باشیم، که الآن این را نداریم. الآن برداشتن تعرفهها و رفتن داخل سازمان تجارت جهانی، یعنی هضم شدن در یک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ یعنی کَم شدن و غرق شدن؛ یعنی همین تولید داخلی را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهانی میدان گستردهای برای فعّالیت است؛ اما باید قدرت شنا داشته باشیم. آن روز من گفتم این کار مثل این است که ما یک تیم فوتبال را به مسابقات جام جهانی بفرستیم؛ درحالیکه اعضای آن هیچ تمرینی نکرده باشند. نتیجهی این کار این است که ما بیست تا گل میخوریم و برمیگردیم! ما باید آمادگی را فراهم کنیم و عجّله هم نداشته باشیم. پنج سال دیگر شد، ده سال دیگر شد، دیر نمیشود. اوّل باید زیرساختهای اقتصادی مستحکم شود و ما خاطر جمع شویم، بعد با خیال راحت و با میل وارد صحنه شویم. الآن توصیهی هضم شدن در اقتصاد جهانی، برای اقتصاد ملی و مستقل ما سمّ مهلکی خواهد بود.
پدیدهی قاچاق و قاچاقفروشی، ضربه به اقتصاد و هویّت ملی کشور و همهی برنامهریزیهاست. این از لحاظ شرعی، یک عمل ممنوع و حرام قطعی است؛ چون موجب افساد است. جای مقابله با فساد قاچاق، فقط مرزها نیست. جنس قاچاق را باید دنبال کرد، تا آنجایی که در معرض فروش قرار داده میشود. جنس قاچاق، تولید داخلی را تضعیف، اشتغال ناسالم را ترویج و اشتغال سالم را محدود میکند. بخش بازرگانی و بخش تولید و صنعت میتوانند به هم کمک کنند. بازرگانی کشور میتواند در خدمت ترویج تولیدات داخلی قرار گیرد. ما بحمد اللّه در بخشهای مختلف اقتصادی و در اصناف مختلف، انسانهای مؤمن، خدوم، علاقهمند و دلسوز زیاد داریم؛ چرا باید به این انگیزههای پاک و مطهّر بدبین بود؟ همین اصناف و بازار کسانی بودند که در دوران اختناق به این نهضت کمک کردند. امام فرمود، اصناف بازوی قدرتمندِ نهضتند. همینطور هم بود؛ اینها تلاش و مجاهدت کردند. تاجر و کاسب بازاری سرمایهی خودش را در معرض تطاول مأموران بیانصاف رژیم سفّاک گذشته قرار داد، برای اینکه به مرجع تقلید و به دین خود و نهضت اسلامی کمک کند. اینها را نباید فراموش کرد. در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، صنعتگران و کارگران کشور بزرگترین ضربه را بر پیکر رژیمِ پوسیدهی سفّاک پهلوی وارد کردند. اینها را نباید فراموش کرد. در دوران جنگ، کارگران و بسیاری از صنعتگران ما، با فداکاری توانستند حرکت صنعتی را در کشور از توقّف و رکود و مرگ نجات دهند. مردم، مؤمن و متعهّدند. مسئولان باید با همان روحیهی تعهد، علاقهمندی به مصالح مردم، توجه به مصالح عالیهی انقلاب و پاکدامنی و پاکدستی، این حرکت عظیم را ادامه دهند.
در دورهی پیش از انقلاب همان سالهای اواخر دههی چهل و اوایل دههی پنجاه بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل میشد، از روی شواهد و قرائن میگفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بیبندوباری و بیحجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در کشورهای اروپایی ممکن بود فلان مرکزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آنجا مثلًا وضع و پوشش و رفتار زنان بهتر از آن چیزی بود که انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه میکرد و میدید! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع و اقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آنها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تکیه و اعتماد مردم، همهاش آفتزده شده بود. اینطوری پیش برده بودند و اداره کرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بیحال و بیحوصله و ناامید میخواستند. اخلاقهای پیشبرندهی یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آیندهی خود مأیوس باشد، ملتی که خود را تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد. هر جنسی که گفته میشد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود که ارزشی ندارد! خود افراد، تحصیلکردهها، دیگران، به هم میگفتند که ایرانی یک لولهنگ آن آفتابههای گِلی قدیمی هم نمیتواند بسازد! یعنی نسل پیشرفتهی علمی هم نسبت به آیندهی علمی این کشور ناامید بود. این، آن مشکل اخلاقی است.
فراهم ساختن امنیت غذایی و خودکفایی در کالاهای اساسی، بهوسیلهی افزایش تولید داخلی بهویژه در زمینه ی کشاورزی.
اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجی نداریم. ما کشور خودمان را میتوانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالای لوکس و تجمّلاتی از فلانجا میآید، نیاید؛ چه اهمیتی دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید میشود و اگر هم چیزی باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلی از کشورها هستند که صف کشیدهاند تا به ما بفروشند. چه نیازی به این چند دولت کشور اروپایی است که خیال میکنند صاحب دنیا هستند؟!
شما امروز هرجای کشور را نگاه کنید، آثار سازندگی مشهود است. هم سازندگی ویرانیهای جنگ و هم از آن بالاتر، سازندگی نسبت به کوتاهیها و ویرانیها و خرابکردنهای دوران قبل از انقلاب؛ یعنی دوران حکومت طاغوت. سازندگی در این استان هم شروع شده و کارهای زیادی انجام گرفته است. امّا باید مردم همّت کنند، مسئولین دولتی کمک کنند تا این استان آباد، این استان بااستعداد، این استانی که مردم کنندهی کار و بااستعدادی هم دارد، بتواند یک استان نمونه شود. من در گزارشهایی که داده شده است، نگاه کردم و آنچه که به نتیجه رسیدم، این است که در این استان، بیکاری، یک معضل است. رواج قاچاق، یک معضل بزرگ است. یک عدّه راه قاچاق را که راهِ بسیار ناسالمی است در پیش گرفتهاند؛ هم به مردم و هم به استان ظلم میکنند. تولید داخلی را به شکست میکشانند. به جای اینکه به تولید روی آورند و کشور و شهر و استان خودشان را آباد کنند، به کارهای ناسالم و خلاف قانون میپردازند که یقیناً جز فساد برای مردم، هیچ اثری ندارد؛ اگرچه برای خود آنها پولهای باد آوردهای را به ارمغان میآورد! این هم یک معضل بزرگ است. معضل فرهنگی هم در این استان، کموبیش هست.
ما ثروت، منابع طبیعی و تولیدات داخلی زیاد داریم. امکانات تولید ثروت در داخل کشور، خیلی زیاد است. روزی به خاطر جنگ، این کارها عملی نبود، ولی بحمد اللّه امروز عملی است. باید هم انجام گیرد و انجام دهند. دولت هم این کار را میکند، باید هم بکند. ما هم اخیراً اعلام و ابلاغ کردهایم که این کار شروع شود و مقدّمات کار، در حال انجام است. ممکن است این طرح در مدت یک سال، دو سال، سه سال یا پنج سال نتیجه بدهد. اگر به فضل پروردگار، چنین شود، بسیاری از مشکلات این کشور کاهش پیدا خواهد کرد. البته به شرط اینکه همهی ملت؛ همهی کسانی که بازوی توانا، فکر و قلم فعّال، زبان گویا و دل بیدار دارند، پشت در پشت، با همین وحدتی که امروز در میان این ملت است، تلاش کنند و نگذارند مردم تقسیم شوند.
استعداد در داخل کشور ما برجسته و بیش از حدّ معمول و متوسّط است. مکرّر گفتهام که متوسط استعداد در ایران بالاتر از متوسّطِ استعداد در کلّ جهان است. پیشرفتهایی که در المپیادهای ریاضی و فیزیک و شیمی و ... به دست آوردیم، نشان داد ما جوانانی داریم که از استعدادهای بالایی برخوردارند. کسانی که در این مسابقات، مقامات بالا به دست آوردند، افراد استثنایی نبودند؛ بلکه فرزندان این مملکتند. یقیناً از قبیل این افراد هزارها و صدها هزار در این مملکت وجود دارند. اینها را به آموزش، پرورش، توسعهی علم و تحقیق تربیت کنید. به کار فرهنگی به معنای واقعی کلمه اهتمام ورزید. وقتیکه اینها رشد پیدا کردند، میتوانند کشور و بلکه دنیا را با دستهای خودشان اداره کنند. تکیه بر توان و امکانات داخلی نیز از همین مقوله است. تا آنجا که بتوانیم باید کشور را از مسألهی نفت جدا کنیم که البته این هم محسوس است. آن طور که من در آمارها دیدم، به نظرم رشد صادرات غیر نفتی ما در سال هفتاد و سه از رشدی حدود بیست درصد برخوردار بوده است که رشد خیلی بالایی است. در همین جهت پیش بروید و کاری کنید که ما بتوانیم از تنوّع در تولید اقتصادی و صادرات و استفادهی داخلی کشور برخوردار باشیم و إن شاء اللّه از همهی ظرفیتهای کشور استفاده کنیم.
امروز در سطح دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از کشورها این راه را رفتهاند و به نتیجه هم رسیدهاند. کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی- به تعبیر مبالغهآمیزی که معمولًا گفته میشود- تقریباً با خاک یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده کردند و امروز در زمینهی ادارهی امور دنیای خود از کسانی که اینها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر رفتهاند. پس به نتیجه میرسیم که میشود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت. امام ما رضوان الله تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: «ای ملت ایران! ای جوان ایرانی! ای کارگر ایرانی! ای مهندس و ای مدیر ایرانی! تو بدون اینکه به بیگانه تکیه کنی خودت میتوانی.» امام میخواست روحیهی «توانستن» را در ما زنده کند. کسانی که دارای طرز فکر اوّل- که منجر به وابستگی میشود- هستند، در طول دهها سال گذشته مدام به تمسخر ایرانی پرداختند و لطیفه ساختند که «مگر جنس داخلی هم جنس میشود؟!» ظلمی از این بالاتر به یک ملت وجود ندارد.
امروز که شما نگاه کنید، میبینید مصنوعات داخلی ما در موارد بسیاری، بهتر از مصنوعات خارجی است. البته آدمهای اهل سود، یعنی کسانی که فقط به فکر جیب و سود خود هستند و هیچ به غیرت ملی و دینی و ارزش اجتماعیِ ملتِ ایران در دنیا توجّه نمیکنند، بر بعضی از مصنوعات داخلی ما مارک کارخانجات یا فروشگاههای معروف دنیا را میزنند و آنها را در بازارهای اروپایی به معرض فروش میگذارند. آنها از این کاسبی فقط به پولی که میتوانند به دست آورند فکر میکنند. در حالی که این اجناس در کشور ما با سرانگشتان ظریف هنرمند ایرانی، چشم تیزبین ایرانی، مغز تیز ایرانی و استعداد والای ایرانی به وجود آمده است. گسترش تولید داخلی، به ویژه در زمینهی کشاورزی و تأمین نیازهای اساسی جامعه و کاهش واردات اجناس مصرفی و غیر ضرور، همراه با افزایش کیفیت فرآوردهها در کشور و توسعهی صادرات غیر نفتی.
شرط دیگر این است که در محیط کار و تلاش اقتصادی کشور، ابتکار وجود داشته باشد. من عرض میکنم چه خوب است کارخانههایی که در کشور ما وجود دارد؛ چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار مردم است امروز تعداد زیادی از واحدهای تولیدی در اختیار مردم و مال خود مردم است یک مقدار از درآمدشان را برای تحقیق، برای پیشبرد کار و برای کیفیّت بخشیدن به کالای تولیدیشان صرف کنند. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیّت و کمیّت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخالشریعهی اصفهانی- مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف - فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچ کس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم - مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی - در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواش یواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّدحسن مدرس و مرحوم آیةاللَّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند.
بعد از انقلاب، انقلاب و معلم انقلاب که امام بزرگوار ما بود به ما ملت تفهیم کردند که ما میتوانیم خودمان کار کنیم؛ خودمان تلاش کنیم؛ خودمان بسازیم؛ خودمان قاعدهی سازندگی و تولید و مصرف را که همان فرهنگ ماست بنیانگذاری کنیم. ما باید این را در همین دوران سازندگی هم به کار بگیریم. ما هرگز به داشتههای دیگران پشت نمیکنیم. هرکسی هرچه دارد؛ چه علم، چه امکانات، چه تکنولوژی و موجودی فنی او وقتیکه ناگزیر باشیم اگر بتوانیم همهی آنها را در خدمت هدفهای خودمان قرار بدهیم، لحظهیی دریغ نخواهیم کرد. ما همهی اینها را بایستی وسیله و پلی برای جوشیدن استعداد سازندگی از درون کشور قرار بدهیم. هرجا که میتوانیم در داخل کشور تولید کنیم، بایستی این را بر استفادهی از مصنوعات خارجی ترجیح بدهیم. هر چیزی که در داخل کشور تولید میشود، برای ما مبارکتر از مشابه خارجی آن است؛ حتّی اندکی بهتر از آنکه از دست دیگری و دروازهای از دروازههای کشور وارد بشود.
دومین نقطهیی که دشمن به آن چشم دوخته، این است که ایران اسلامی نتواند بهطور شایسته، سازندگی کشور را انجام بدهد. این هم مایهی امید دشمنان است. آنها مایلند که دولت جمهوری اسلامی نتواند در داخل کشور سازندگی را پیش ببرد، وضع زندگی مردم را سروسامان بدهد، تولید داخلی را افزایش بدهد، اتکای به خارج از کشور را کم کند و مردمان پابرهنه و مستضعف و فقیر را به سروسامان زندگیِ لازم اسلامی برساند. آنها میخواهند دولت اسلامی، توفیق این وظایف بزرگ را به دست نیاورد و نتواند این کارها را انجام بدهد. به این آرزو، چشم دوختهاند. اگر کشور اسلامی، با همت شما مردم و با پیوند مستحکمی که بحمد اللّه بین شما و دولت هست، به وضع درخشانی نایل بیاید، استعمار، امریکا، دشمنان دلباختهی سادهلوحی که چشم به دهان آنها دوختهاند و بعضی از گروهکها و جریانهای داخلی، خلع سلاح خواهند شد.
امروز که آتش جنگ فرونشسته و برنامهی سازندگی به وسیلهی دولت و مجلس تنظیم شده و نیروهای مخلص، آستین همت بالا زدهاند، بر همگان واجب است که سازندگی کشور را بسیار جدی بدانند و موانع را از سر راه آن بردارند. امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همهگیر شود، زندگی مردم سروسامان یابد، فقر و محرومیت ریشهکن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد، دشمن از طریق احتیاجات زندگی مردم، راهی به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دین در کنار معنویت، زندگی مادّی مردم را نیز سامان بخشد.
ما باید از لحاظ اقتصادی هم خودمان را بهطور کامل از زیر نفوذ قدرتها خارج کنیم. یعنی ملت ما باید بتواند بنا بر تشخیص و مصلحت خود، آن صنعت و کالا و متاعی را که احتیاج دارد، در داخل کشور و با استفاده از منابع و امکاناتِ موجود تولید کند. البته، امروز ما هنوز برای این کار مشکلاتی داریم و ملت به آن حد نرسیده است که بتواند تمام نیازهای خود را در داخل برآورده کند؛ زیرا در گذشته همه چیز این ملت به گونهیی بنا شده بود که به همان قدرتها وابسته باشد. صنعت دقیق ما که جای خود دارد، حتّی کشاورزی ما را وابسته کردند و بیگانگان و قدرتهای حاکم و رژیم منحط پهلوی و قبلیها، کاری کردند که کشاورزی ما با پیشرفتهای علمی دنیا ناآشنا باشد.
کارگران و عناصر فنی، کیفیت صنعتی را تا آنجا که به دقت و دلسوزی در کار مربوط است، بالابرده، با روح ابتکار و اعتماد به نفس، نیاز کشور به محصولات و دانش فنی بیگانگان را کاهش دهند و پایههای صنعت اصیل و ملی را استوار سازند و موجب شوند که مصرف کنندگان به محصولات داخلی اطمینان و علاقه پیدا کنند. همچنین راه به سمت صنعت پیشرفته و پیچیده را باز کنند و نشان دهند که استعداد و ابتکار ایرانی قادر است کشور را - حتّی در صنایع پیشرفته - از دیگران بینیاز سازد.
تلاش همهی قشرها و آحاد مردم و مسئولان رتبههای اول و دوم و سوم در نظام دولتی باید این باشد که بر اقتدار نظام جمهوری اسلامی اضافه کنند، و اقتدار سیاسی و اقتصادی و نظامی حاصل نمیشود، مگر با سازندگی. تمام کسانی که در اداره و سازندگی کشور نقش دارند، باید تلاش خود را چند برابر کنند. در صحنهی تولید، تولیدگران باید تا جایی که توان دارند، تولید کشور را بالا ببرند. بخشهای اداری و دولتی باید با حسن عمل و جلب اعتماد مردم و با ارایهی خدمات مخلصانه به آنها، بر کیفیت کارشان بیفزایند، و کسانی که در زمینههای فرهنگی برای مردم منبع الهام و ارشاد هستند، تلاش خود را اضافه کنند.
در این برههی حساس که دشمنان بیش از همیشه به خرابکاری در نظام جمهوری اسلامی میاندیشند، لازم است که با هوشیاری عمومی ملت، این توطئه نیز خنثی گردد. امروز باید علیرغم خواست دشمن، چرخهای نظام جمهوری اسلامی، بهتر و روانتر از همیشه حرکت کند. باید روند تولید داخلی، اعم از تولیدات کشاورزی و صنعتی شتاب گیرد و دستگاههای اداری و دولتی و نهادهای انقلابی، حوزههای علمیه و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مؤسسات فرهنگی و هنری، روند حرکت خودکفایی در ارتش و سپاه و سایر مراکز تولیدی، مراکز کسب و پیشهوری و دیگر بخشهای دولتی و غیر دولتی که به نحوی در ادارهی امور کشور و تأمین نیازهای حال و آیندهی جامعه نقش دارند، با همتی بلندتر و انگیزهای بیشتر از گذشته، به کار مشغول باشند.
نمودار
آخرین مقالات
|