keyword/content
1399/01/03
1397/07/25
1396/09/01
1396/07/26
1396/07/26
1396/07/26
1394/12/20
1394/12/20
1394/08/20
1394/08/12
1394/04/27
1392/05/15
1391/01/01
1391/01/01
1390/11/14
1390/11/14
1390/05/19
1390/01/01
1389/07/14
1389/07/14
1389/06/14
1388/11/13
1388/08/12
1388/08/06
1388/07/14
1388/07/14
1387/09/24
1387/06/05
1387/06/05
1387/01/01
1386/10/15
1386/06/12
1386/02/25
1386/01/01
1385/02/11
1385/02/11
1385/02/06
1385/02/06
1385/01/01
1384/12/18
1384/11/18
1384/11/18
1384/10/29
1384/10/29
1384/10/29
1384/10/29
1384/07/24
1384/07/24
1384/07/06
1384/07/06
1384/07/06
1383/12/13
1383/12/13
1383/04/19
1383/04/01
1382/07/30
1379/12/09
1379/12/09
1379/08/09
1379/07/14
1379/02/23
1378/08/12
1376/01/21
1373/11/14
1373/06/30
1373/06/29
1370/01/29

من در صحبتهای اخیر چند بار تکرار کرده‌ام که کشور بایستی قوی بشود؛(۲۰) قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخه‌ی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛(۲۱) هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید. حالا این قوّت در وهله‌ی اوّل، در نگاه اوّل، ممکن است قوّت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیع‌تر از دامنه‌ی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -که زمینه‌سازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی.

ما احتیاج داریم به اینکه از لحاظ علمی پیشرفت کنیم؛ این نیاز قطعی ما است. اگر از لحاظ علمی پیشرفت نکنیم، تهدید دشمنانِ تمدّنی ما و دشمنان فرهنگی و سیاسی ما، تهدید دائمی خواهد بود؛ آن وقتی این تهدید متوقّف میشود یا خطرش کم میشود که ما از لحاظ علمی پیشرفت کنیم. بنده بارها روی این مسئله تکیه کرده‌ام. الان قریب بیست سال است روی این تکیه میکنم و بارها هم این حدیث شریف را خوانده‌ام که «اَلعِلمُ سُلطان»؛ علم، قدرت است. از این نظر هم نگاه به نخبگان اهمّیّت پیدا میکند. نخبگان میتوانند علم کشور را پیشرفت بدهند و کشور را به موضع اقتدار و عزّتی برسانند که آسیب‌پذیری‌هایش کاهش پیدا کند.

ملّت ایران توانست نظام پادشاهی را که شجره‌ی خبیثه‌ی دیرپایی بود در این کشور، قلع کند و دور بیندازد؛ درحالی‌که آمریکا پشتیبانش بود، اروپا پشتیبانش بود، همین مرتجعین منطقه پشتیبانش بودند. در دنیایی که کفر و الحاد و بی‌اعتقادی و بی‌مبالاتی در آن موج میزند، توانست یک حکومتی را بر اساس ارزشها به‌ وجود بیاورد؛ توانست این حکومت را حفظ کند؛ توانست این نظام جمهوری اسلامی را با همه‌ی ابعادش در این کشور نگهبانی کند و نگهداری کند و حفظ کند و روزبه‌روز توسعه بدهد؛ توانست عوامل و عناصر قدرت و اقتدار را برای این نظام به ‌وجود بیاورد. یکی از عناصر اقتدار علم است، یکی از عناصر اقتدار توانایی‌های نظامی است، یکی از عناصر اقتدار توانایی نفوذ در افکار و اندیشه‌های ملّتهای دیگر است؛ اینها را توانست به‌ وجود بیاورد برای خودش، چطور شما میگویید نمیتواند؟

پیشرفت علمی، کشور را قدرتمند میکند. مجری عزیزمان امروز حدیثی را خواندند: اَلعِلمُ سُلطان؛ «سلطان» یعنی اقتدار؛ علم، اقتدار است؛ هر کسی که آن را داشته باشد «صالَ»، یعنی دست قدرتمند را خواهد داشت؛ هرکس که آن را نداشته باشد «صیلَ عَلَیه»، یعنی دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد یعنی زیرِ دست خواهد شد؛ این علم [است]. امروز شما این را مشاهده میکنید؛ آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به‌خاطر علمی که تحصیل کرده‌اند، توانسته‌اند همه‌ی دنیا را تصرّف کنند. شما میدانید آمریکا، انگلیس، فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی -حتّی کشورهای کوچک- سالهای متمادی، بعضی‌شان قرنها، توانستند کشورهایی را تصرّف کنند، هستی‌های آنها را به باد بدهند و نابودشان کنند؛ بر ملّتها اقتدار پیدا کردند و مسلّط شدند، به‌خاطر علم؛ دنبال علم بودند. ما غفلت کردیم، از قافله‌ی علم عقب ماندیم، با آن سابقه‌ی تاریخی، با این استعداد درخشان! [امّا] دیگران جلو افتادند؛ ما باید این را جبران کنیم.

وابستگی سیاسی، همین‌طور که عرض شد، چیز خطرناکی است. وابستگی سیاسی، توسری‌خوری می‌آورد. «صیلَ عَلَیه» که در مورد علم گفته شده، در مورد وابستگی سیاسی سخت‌تر از آن است؛ واقعاً «صیلَ عَلَیه» یعنی انسان، توسری‌خور میشود. یک ملّتی که از لحاظ سیاسی وابسته است، مجبور است توسری‌خوری را برای خودش بپذیرد؛ توسری‌خور خواهد شد. خب، گفتیم که پیشرفت علمی ضدّ این وابستگی است؛ حالا من میخواهم عرض بکنم که دشمن ما از اقتدار ما، از حرکت ما، از همین انگیزه‌ای که شما برای پیشرفت علمی و پیشرفت کشور دارید، بشدّت عصبانی است؛ دشمن عصبانی است. دشمن هرجور که بتواند، از دور و نزدیک، وضع کشور را دقیقاً مورد مراقبت قرار داده و از افزایش اقتدار کشور بشدّت نگران است. خیلی روشن است برای همه‌ی ناظران بین‌المللی که ایرانِ امروز با ایرانِ چهل سال قبل، از زمین تا آسمان فرق کرده است. ما یک کشور و ملّت درجه‌ی چند و عقب‌افتاده و محکومِ اوامرِ این ‌و آن بودیم؛ [امّا] امروز یک کشور اثرگذار، متنفّذ و مشغول حرکت در جادّه‌ی اقتدار [هستیم] -اقتدار علمی، اقتدار سیاسی- و داریم حرکت میکنیم؛ این کاملاً محسوس است. دشمن از این ناراحت و عصبانی است. البتّه دشمن اصلی هم، یعنی آن که در صحنه بیش از همه در مقابل ایران و ایرانی سینه سپر میکند، رژیم آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست. علّت هم همان است که اشاره شد؛ اینها سالهای متمادی صاحب این کشور بودند و همه چیز این کشور زیر دست اینها بوده، [امّا] انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این را از اینها گرفته؛ لذا از روز اوّل عصبانی بودند و ناراحت بودند و تحریم کردند و توطئه کردند و درشت‌گویی کردند؛ مال امروز [هم] نیست، از روز اوّل این کارها شروع شد. آن روز، نه مسئله‌ی انرژی هسته‌ای مطرح بود، نه مسئله‌ی موشک مطرح بود، نه مسئله‌ی نفوذ در منطقه‌ی غرب آسیا -به قول آنها خاورمیانه- مطرح بود؛ این چیزها هم نبود امّا شروع کردند دعوا کردن؛ به‌خاطر همین [از دست دادن سلطه‌شان]؛ روشن است. خب، ما توانسته‌ایم سلطه‌ی آمریکا را پس بزنیم، یعنی از سر این کشور، سلطه‌ی آمریکا را بکلّی قطع کنیم؛ سلطه‌ی سیاسی، سلطه‌ی امنیّتی، سلطه‌ی اقتصادی؛ دست آمریکا را قطع کردیم.

دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. یکی همان علم است که شما در جریانش هستید؛ واقعاً میدان مبارزه است، مایه‌ی قدرت کشور است. یکی قدرت دفاعی است؛ همین مسئله‌ی موشکها و این حرفهایی که سروصدا میکنند. باید روزبه‌روز این قدرت دفاعی افزایش پیدا کند، و البتّه میکند؛ به کوری چشمشان، روزبه‌روز هم افزایش پیدا خواهد کرد. سوّم قدرت اقتصادی است؛ به قدرت اقتصادی اهتمام بکنید. قدرت اقتصادی هم با وابستگی به این و آن حاصل نمیشود. بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفته‌ام، من با سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌ها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره‌ی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این[طور] نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درون‌زا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود. بنابراین، این‌هم یک نکته است که همه‌ی عوامل و عناصر قدرت باید در داخل تقویت بشود؛ قدرت دفاعی، قدرتِ بحث منطقه‌ای و مانند اینها.

اولویّت دوّم جهش علمی است. ما جهش علمی را نباید بگذاریم متوقّف بشود. کشور اگر به علم بپردازد و علم را پیش ببرد، آقا خواهد شد؛ به‌معنای واقعی کلمه: اَلعِلمُ سُلطان(۷). اگر قدرت میخواهیم، اگر عزّت میخواهیم، اگر این را میخواهیم که ما مرجع مراجعات کشورها و دولتها باشیم، نه اینکه آنها مرجع مراجعات ما باشند، باید علم را تقویت کنیم؛ و این ممکن است و این عملی است. بنده حدود چهارده پانزده سال قبل از این، مسئله‌ی علم را و عبور از مرزهای موجود علم را و ابتکار علمی را مطرح کردم؛ یک عدّه‌ای گفتند نمیشود؛ بعضی‌ها آمدند در تلویزیون گفتند نمیشود. امروز ملاحظه میکنید که شده؛ همه اعتراف میکنند که شده. سرعت پیشرفت کشور از متوسّط سرعت پیشرفت علمی دنیا چندین برابر بیشتر بود؛ البتّه ما چون خیلی عقبیم، این سرعت پیشرفت باید سالها ادامه پیدا کند تا برسیم به آن خطّ مقدّم. لکن [این سرعت] بیشتر بود و الان کم شده؛ این کم شدن را هم من هشدار دادم [امّا] یک عدّه‌ای اعتراض کردند. امروز یا دیروز در خبرها خواندم که وزیر علوم گفته که سرعت پیشرفت علمی کم شده؛ ببینید! این را ما شاید حدود شش هفت ماه قبل از این در صحبتمان گفتیم، بعضی‌ها هم خوششان نیامد و اعتراض کردند لکن الان وزیر علوم دارد میگوید که سرعت پیشرفت [علم] کم شده. نباید بگذاریم کم بشود؛ بایستی پیشرفت علمی با جدّیّت تمام دنبال بشود. اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آن‌وقت اقتصاد دانش‌پایه -که سرمایه‌گذاری‌اش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است- در اختیار ما قرار خواهد گرفت.

تجربه‌ی ۳۷ساله‌ی جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.

[تربیت افرادی‌] با فهم درست از موقعیّت کشور؛ بفهمند کشور الان در چه وضعی است. همه‌ی دنیا -دشمنان ما یک‌جور، دوستان ما یک‌جور- میگویند جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است [امّا] این آقا در داخل میرود فلان‌جا سخنرانی میکند، میگوید آقا، ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم، ما منزوی هستیم! خودکمتربین؛ حالا خودش را کم ببیند؛ ملّت را چرا کم میبیند؟ نظام جمهوری اسلامی و کشور را چرا کم میبیند؟ این خودکم‌بینی خیلی چیز خطرناکی است؛ احساس حقارت؛ که همه‌ی دنیا میگویند کشور عزیزی است، کشور مقتدری است، گله دارند، ناراحتند که [ایران‌] نفوذ پیدا کرده، همه‌جا را گرفته، این آقا اینجا در داخل، در روزنامه یا در سخنرانی یا در فلان دانشگاه به دانشجوها میگوید نه، ما چیزی نیستیم، ما کسی نیستیم!

من توصیه‌ام به جوانها این است که اوّلاً جوانهای دانشجو و دانش‌آموز تحصیلات را خوب دنبال بکنند. علم وسیله‌ی قدرت است؛ یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های قدرت ملّی، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند؛ اهداف عمومی را بر خواسته‌های شخصی مقدّم بدارند؛ بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشته‌ی تاریخیِ نزدیک، روزبه‌روز افزایش بدهند و بتوانند صحنه‌ی امروز دنیا را مشاهده بکنند.

آنچه من به ملّت ایران میخواهم عرض بکنم [این است] : جمهوری اسلامی به توفیق الهی و به حول و قوّه‌ی الهی، مقتدر و قوی است، روزبه‌روز هم قوی‌تر شده است. ده سال، دوازده سال است که شش دولت بزرگ جهانى -که از لحاظ ثروت اقتصادى و غیره، جزو کشورهاى مقتدر دنیا محسوب میشوند- اینها نشسته‌اند در مقابل ایران، با هدف اینکه ایران را از پیگیرى صنعت هسته‌اى خودش باز بدارند؛ این را صریحاً گفته‌اند. هدف واقعى آنها این است که پیچ‌ومهره‌هاى صنعت هسته‌اى بکلّى باز بشود؛ این را سالها پیش هم به مسئولین ما صریحاً بیان کردند، الان هم در همین آرزو هستند. ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه‌[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى تحقیقات و توسعه‌ى این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعه‌ى صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ این بر اثر ایستادگى ملّت، مقاومت ملّت، و بر اثر شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز ما است. رحمت خدا بر شهریارى‌ها و رضائىنژادها و احمدى روشن‌ها و علیمحمّدى‌ها؛ رحمت خدا بر شهداى هسته‌اى، رحمت خدا بر خانواده‌هاى اینها، رحمت خدا بر ملّتى که پاى حرف حقّ خود و احقاق حقّ خود مى‌ایستد.

اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطه‌ی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوه‌ی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كننده‌ی علم، در چشم جامعه‌ی بین‌المللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، به‌هیچ‌وجه متوقف و كنْد نشود.
یك نكته هم در كنار این وجود دارد؛ این را باید باور كنیم. دوستان در زمینه‌ی جبهه‌بندی‌های سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبهه‌ی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبهه‌ی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنی‌ها، همین كارشكنی در زمینه‌ی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كرده‌ام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامه‌ریزی میكنند. بر روی همین نقطه‌ی «دیپلماسی علمی» برنامه‌ریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینه‌ی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعه‌ی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.

افزایش شش برابری داروهای نوتركیب، افزایش صادرات كالا و خدمات دانش‌بنیان؛ اینها همه مربوط به سال 90 است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهنده‌ی اقتدار علمی كشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای كشور است. جهاد اقتصادی یعنی این.

خب، این رویدادهای سال 90 بود؛ سالی كه اینقدر دشمنان سرمایه‌گذاری كردند تا در این سال به ملت ایران و نظام اسلامی ضربه وارد كنند. اینها بخشی از دستاوردهای سال 90 است. چرا این دشمنی‌ها را میكنند؟ من این نكته را عرض بكنم؛ بهانه‌ی دشمنی در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتی مسئله‌ی هسته‌ای مطرح شده است، بهانه‌ی دشمنی‌ها مسئله‌ی هسته‌ای است. البته میدانند و اعتراف هم میكنند كه ایران دنبال سلاح هسته‌ای نیست. واقع قضیه هم همین است. ما به دلائل خودمان، به‌هیچ‌وجه دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ نه تولید كردیم و نه تولید خواهیم كرد؛ این را میدانند، اما یك بهانه است. یك روز این مسئله بهانه است، یك روز حقوق بشر بهانه است، یك روز فلان مسئله‌ی داخلی بهانه است؛ اما همه‌ی اینها بهانه است. مسئله‌ی اصلی چیست؟ مسئله‌ی اصلی، حراست مقتدرانه‌ی نظام اسلامی از ثروت عظیم نفت و گاز در این كشور است. امروز و فردا - مثل دیروز - اقتدار اقتصادی و سیاسی و به تبع آن، اقتدار علمی و نظامی، متوقف است به انرژی، به نفت. تا ده‌ها سال دیگر، دنیا محتاج نفت و گاز است؛ این یك مطلبِ مسلّم است. استكبار و قدرتهای استكباری میدانند كه رگ حیاتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز كه نتوانند این نفت ارزان را به دست بیاورند، آن روز كه مجبور باشند برای تهیه‌ی نفت و گاز امتیاز بدهند و از زورگوئی دست بردارند، آن روز برای آنها مصیبت‌بار است.

عزیزان من! این پیشرفت علمی را دست‌کم نگیرید. این پیشرفتها خیلی مهم است. علم، پایه‌ی پیشرفت همه‌جانبه‌ی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، میتواند به همه‌ی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه‌ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است.
پیشرفتهای علمی ما در این مدت سی و چند سال، پیشرفتهای حیرت‌آوری است. حالا فناوری هسته‌ای تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند - هم در کشور، هم در دنیا - لیکن فقط این نیست؛ فناوری هسته‌ای هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشکی هست - خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشته‌های بسیار مهم و دست‌نیافتنی پزشکی است و کارهای بزرگ پزشکی در این کشور انجام میگیرد - زیست‌فناوری هست، نانوفناوری که از علوم جدید و دانشهای نوی دنیاست، هست؛ سلولهای بنیادی که یکی از بزرگترین کارها در عرصه‌ی علم است، هست؛ شبیه‌سازی، ساخت ابررایانه‌ها، فناوری انرژی‌های نو، رادیوداروهای مهم و داروهای ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.
اینهائی که من عرض میکنم، رجزخوانی نیست؛ این گواهیِ مراکز علمی معتبر دنیاست. آنها میگویند سریع‌ترین رشد علمی در همه‌ی دنیا در این سالها، در ایران اتفاق افتاده است. این گزارش سال 2011 است که میگوید سریع‌ترین رشد علمی در همه‌ی دنیا در ایران اتفاق افتاده است. طبق گزارشی که مراکز علمی معتبر دنیا داده‌اند، رتبه‌ی علمی اول منطقه، ایران است. ما این رتبه‌ی اول علمی را برای سال 1404 در نظر گرفتیم؛ هنوز چهارده سال باقی است. همین سال میلادیِ گذشته گفتند ایران از لحاظ رتبه‌ی علمی در منطقه اول است، در دنیا هفدهم. در سطح دنیا رتبه‌ی علمی کشور ما هفدهم است؛ اینها خیلی مهم است. پس یکی از نقاط قوّت ما، پیشرفت علمی است.

نقطه‌ی قوّت دیگر، پیشرفت علمی است. عزیزان من! این پیشرفت علمی را دست‌كم نگیرید. این پیشرفتها خیلی مهم است. علم، پایه‌ی پیشرفت همه‌جانبه‌ی یك كشور است. این حدیث را من یك وقتی خواندم: «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است. هر كس این اقتدار را داشته باشد، میتواند به همه‌ی مقاصد خود دست پیدا كند. این مستكبران جهانی به بركت علمی كه به آن دست پیدا كردند، توانستند به همه‌ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یك پیشرفت حتماً لازم است.

مسئله‌ی علم در كشور، یك حلقه‌ای است از آن زنجیره، كه این حلقه درست متوجه به آن نقطه‌ی اصلی و اساسی است كه ما ده دوازده سال است داریم این را دنبال میكنیم. گفتیم «العلم سلطان»؛ علم، اقتدار است؛ هر كسی كه دارای علم و دارای این اقتدار شد، طبق این روایت، «صال»؛ میتواند بر محیط جهان حكمفرمائی كند، یعنی اهداف خودش را دنبال كند؛ هر كسی مالك آن نشد، «صیل علیه»؛ یعنی بر او حكمفرمائی خواهد شد. این منطق ماست در این حركت علمیِ ده پانزده ساله. الان خوشبختانه تا حدود زیادی هم این حركت علمی در كشور به ثمر رسیده. میخواهند این را متوقف كنند؛ خب، در مقابل این باید حساسیت نشان بدهید.

من یك وقتی این روایت را كه از معصوم (علیه‌السّلام) است، عرض كردم، كه فرمود: «العلم سلطان»؛ یعنی علم و دانش برای یك ملت و برای یك فرد مایه‌ی اقتدار است. «من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ كسی كه این قدرت را پیدا كند، دست برتر را دارد و آن كسی كه نتواند قدرت علمی را به دست بیاورد، زیردست باقی میماند و دیگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناوری یك چنین خصوصیتی دارد. امروز حركت كشور در جهت به دست آوردن دانش و فناوری در بسیاری از رشته‌ها، بخصوص در رشته‌های بسیار نو و برترِ كشور مشهود است. در بخشهای گوناگون؛ در بخش زیست‌فناوری، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناوری، در بخش سلولهای بنیادی، در تولید رادیوداروهای بسیار مهم، در تولید داروهای ضد سرطان، در تولید موتور توربینهای بادی كه وابستگی انرژی كشور را از نفت تا حدود زیادی از بین میبرد، در تولید ابررایانه‌ها كه برای كشور بسیار مهم است، در فناوری انرژی‌های نو - كه همه‌ی اینها از دانشهای سطح بالای دنیا هستند - خوشبختانه انسان مشاهده میكند كه دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاینده و شتابنده مشغول پیشروی هستند؛ به طوری كه من در پیام نوروزی هم دیشب عرض كردم، آدرسها و گزارشهای مراكز معتبر بین‌المللی نشان میدهد كه در این قسمت، كشور شما از بسیاری از كشورهای عالم پیشتر دارد حركت میكند و شتاب كشور چندین برابر متوسط شتاب جهانی است.

علم را برای خدمت، برای معنویت، برای پیشرفت فضائل انسانی، برای دفاع حقیقی از حقوق انسان باید فرا بگیریم. ثروت ملی و اقتدار ملی باید برای این باشد كه این ملت بتواند برخلاف سنت رائج جهان، پرچم عدالت را در دست بگیرد. به كسی زور نگوئیم؛ به مظلوم كمك كنیم؛ با ظالم مقابل و مواجه شویم؛ جلوی ظالم را بگیریم.
شما فكرش را بكنید؛ اگر توی این دنیائی كه سكه‌ی رائج عبارت است از ظلم و زورگوئی و استكبار و استعمار و استثمار ملتها، و هر كسی كه قدم در جاده‌ی دانش و علم و پیشرفت میگذارد، همین راه را دنبال میكند - یك عده‌ای زور میگویند، یك عده هم زور را میپذیرند؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر، كه مجموعاً نظام سلطه را به وجود می‌آورند - یك ملتی قد علم كند، عالم باشد، قدرت داشته باشد، حرف برای زدن داشته باشد و بتواند صدای خودش را به دنیا برساند، دارای فناوری پیشرفته و ابزارهای گوناگون ارتباطی باشد، دارای قدرت تبلیغات باشد، دارای انسانهای با اعتماد به نفس بالا باشد و با این نظام سلطه مواجهه و مقابله كند؛ آنجائی كه همه دست به دست هم میدهند تا یك ملت را مظلوم كنند، زیر پا له كنند، او به دفاع از آن ملت سینه سپر كند، ببینید در دنیا چه اتفاق عجیبی رخ خواهد داد؛ وضع دنیا دگرگون خواهد شد.
برای این هدف كار كنید، علم را برای این فرا بگیرید، دنبال این باشید - این لازم است - والّا اگر روشی كه علم‌آموزان و صاحبان علم در دنیا در این دویست سال سیصد سال دنبال كردند، ما هم ته صف آنها بایستیم، راهی كه آنها رفتند، ما هم همان راه را برویم، این كه هنری نیست؛ این كه هدفی نیست كه انسان از جان خودش برای آن مایه بگذارد. ما بایستی راه جدیدی را باز كنیم. راه جدید این است كه یك ملتی با دارا بودن ابزار علم و اقتدار علمی - كه همه چیز دیگر را به دنبال خودش می‌آورد - انگیزه‌های الهی و ارزشهای الهی و اخلاق الهی را در دنیا عَلم كند و پرچمش را برافرازد. این، آن توقعی است كه ما از شما داریم.

. ببینید، ما تأكید میكنیم روی علم. این تأكید، جدی است؛ تعارف نیست؛ از روی یك احساس كاذبِ تشریفاتیِ موسمی نیست؛ بلكه از یك تشخیص عمیق و محاسبه‌شده برمیخیزد. زورگوئی در دنیا زیاد است. زورگویان متكی به قدرتشان هستند. آن قدرت و آن ثروت و آن امكانات، برخاسته‌ی از دانش آنهاست. بدون دانش نمیشود مقابله كرد، نمیشود مواجهه كرد. من یك وقتی این حدیث را خوانده‌ام: «العلم سلطان»؛ علم عبارت است از اقتدار. علم، خودش یك اقتدار است. هر كس این اقتدار را داشت، میتواند حركت كند؛ هر كسی، هر ملتی، هر جامعه‌ای كه نداشت، مجبور است از اقتدار دیگران پیروی كند. بنابراین، این یك محاسبه‌ی دقیق است.

ببینید، جهاد یك معنای خاصی دارد. معنای جهاد فقط تلاش نیست. در مفهوم اسلامی، جهاد عبارت است از آن تلاشی كه در مقابل یك دشمن است، در مقابل یك خصم است. هر تلاشی جهاد نیست. مجاهدت با نفس، مجاهدت در مقابل شیطان، جهاد در میدان نظامی، مواجهه‌ی با یك دشمن است؛ مواجهه‌ی با یك معارض است. امروز ما در زمینه‌ی علم نیاز داریم كه اینجور تلاشی در كشور بكنیم؛ احساس كنیم موانعی وجود دارد، باید این موانع را برداریم؛ دارد معارضه‌هائی میشود، باید این معارضه‌ها را در هم بشكنیم؛ در زمینه‌ی عرضه‌ی امكانات علمی، خسّتهائی از سوی كسانی كه صاحبان آن هستند - كه كشورهای پیشرفته‌ی علمی است - وجود دارد، باید در مقابل این خسّتها از خودمان عزت و جوشندگی و فورانِ از درون نشان بدهیم. امروز دنیا علی‌رغم تظاهر به سخاوت علمی، در نهایتِ خسّت علمی است. آن كسانی كه بر حسب عوامل گوناگونی توانستند در یك برهه‌ای پیشرفت علمی را صاحب و مالك بشوند و موتور پیشرفت را سوار بشوند و از همه‌ی بشر جلو بزنند - كه همین كشورهای پیشرفته‌ی غربی هستند، كه تقریباً از دوره‌ی رنسانس به این طرف دست اینها افتاده؛ یك روز هم دست ما بود - اینها انحصارگرند، انحصارطلبند؛ اینها نمیخواهند دائره‌ی این دانش، دائره‌ی این اقتدار توسعه پیدا كند؛ با دانائی ملتها مخالفند؛ بخصوص بعد از آنكه این دانش در دست آنها وسیله‌ای شد برای سیاست. استعمار از علم پدید آمد. علم توانست آنها را قوی كند، مقتدر كند؛ لذا راه افتادند اطراف دنیا، استعمار به وجود آمد؛ والّا ملتها داشتند زندگی خودشان را میكردند. بریتانیا كجا، اندونزی كجا؟ اینها با ابزار علم رفتند آن مناطق را صاحب شدند. خوب، وقتی كه استعمار از علم زائیده شد و قدرت بین‌المللی و قدرت سیاسی متكی به علم شد، این علم را در اختیار دیگران نباید بگذارند؛ والّا این قدرت تهدید میشود. و تا امروز همین جور عمل كردند.

آنچه كه در درجه‌ی اول در ایجاد قدرت ملی مهم است، به نظر من دو چیز است: یكی علم است، یكی ایمان. علم مایه‌ی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یك وقت منتهی به یك فناوری خواهد شد، یك وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایه‌ی اقتدار است؛ ثروت‌آفرین است؛ قدرت نظامی‌آفرین است؛ قدرت سیاسی‌آفرین است. یك روایتی هست كه میفرماید: «العلم سلطان» - علم، قدرت است - «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه». یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید - «صال» یعنی این - اگر نداشتید، حالت میانه ندارد؛ «صیل علیه». پس كسی كه علم دارد، او دست برتر را بر روی شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت میكند؛ در سرنوشت شما دخالت میكند. گنجینه‌ی معارف اسلامی پر است از این حرفها. یكی هم ایمان است؛ كه حالا بحث ایمان، بحث دیگری است؛ بحث مفصلی است.

جوانها باید به علم بپردازند. بارها من گفته‌ام، باز هم تكرار میكنم: اقتدار حقیقی یك ملت در گرو علم است. علم است كه بقیه‌ی منابع و مایه‌های اقتدار را به كشور ارزانی میدارد. از علم غفلت نكنید؛ چه دانش‌آموزتان، چه دانشجوتان؛ در هر رتبه‌ای كه هستید. مسئله‌ی علم، مسئله‌ی تحقیق، مسئله‌ی مهمی است در كنار انگیزه‌ی دینی. دین خیلی باارزش است. دین فقط برای آباد كردن آخرت نیست، دین دنیای شما را هم آباد میكند. دین به شما شور و نشاط و طراوت و تازگی میبخشد. دین به شما این روحیه را میدهد كه در مقابل چشمتان همه‌ی این قدرتهای مادی كوچك بشوند، حقیر بشوند، تهدید آنها اثر نكند، كار آنها اثر نكند. بدانید پیروزی با شماست، نصرت الهی با شماست. همین ابرقدرتهای تهدید كننده - حالا دنباله‌های داخلی‌شان كه جای خود دارند - و مراكز قدرت استكباری و تهدیدها، چاره‌ای جز عقب‌نشینی در مقابل یك ملت مقتدر و باایمان ندارند. به خدای متعال اعتماد داشته باشید، حسن ظن داشته باشید. اینی كه خدا با تأكید میفرماید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛ بی‌شك، بدون تردید خدای متعال آن كسانی را كه دین او را و اهداف او را یاری كنند، یاری خواهد كرد، این سخن راستی است، این وعده‌ی صادقی است. به این اعتماد كنید. با اقتدار، با عزم كافی، با تهذیب نفس، با خودسازی - هم خودسازی علمی و هم خودسازی اخلاقی - پیش بروید. ان‌شاءاللَّه روزی را خواهد دید كه كشورتان به بركت مجاهدتهای شما در اوج افتخار و در قله‌ی اقتدار باشد.

رمز پیشرفت یك كشور، یعنی آن محور اصلی برای اقتدار یك كشور، پیشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. آماج بسیاری از توطئه‌های امروزی كه علیه جمهوری اسلامی هست، علم و اهل علم و دانشجویان علم و محیط علمی است؛ این را توجه داشته باشید. نگذارید این تیر طبق آن هدفگیری دشمن، به هدفی كه آنها گرفته‌اند، اصابت كند. كار علمی را نگذارید متوقف بشود. از همه‌ی این حرفهائی كه گفته شد، مهمتر، مسئله‌ی علم و تحقیق و پژوهش است. دنیای غرب ثروتش از ناحیه‌ی علم است، اقتدارش از ناحیه‌ی علم است، زورگوئی‌ای كه امروز میكند، به خاطر علمی است كه دارد. پول فی نفسه اقتدار نمی‌آورد. آنی كه اقتدار می‌آورد، دانش است. امروز اگر آمریكا پیشرفتگیِ علمیِ خودش را نمیداشت، نمیتوانست در دنیا اینجور زورگوئی بكند و در همه‌ی مسائل عالم دخالت بكند. ثروت هم اگر به دست می‌آید، از ناحیه‌ی علم به دست می‌آید. علم را اهمیت بدهید. اینی كه من سالهاست روی مسئله‌ی علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآوری، شكستن مرزهای علمیِ موجود تكیه میكنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكانپذیر نیست. دانش اقتدار می‌آورد.
گفتند بیائید مراكز هسته‌ای ایران را بمباران كنید. یكی از مسئولینِ رؤسای دنیا - حالا نمیخواهم حالا اسم بیاورم. البته همه میدانند، شاید هم میدانید؛ پخش شد در دنیا. بنده دوست ندارم اسم بعضی‌ها را بیاورم - گفت علم را كه نمیشود بمباران كرد. راست میگوید؛ حق با اوست. با همه‌ی خلافهائی كه میگویند، این حرفشان درست بود. گیرم نطنز را بمباران كردند، كارخانه‌ی اصفهان را بمباران كردند، علم را چه جوری بمباران میكنند؟ ببینید، علم مصونیت می‌آورد، اقتدار می‌آورد. مراقب باشید تو دانشگاه شما، تو كلاس شما، تو مركز تحقیقات شما، تو كار پژوهشی شما، اختلال ایجاد نكنند. اگر دیدید دستی دارد اختلال ایجاد میكند، به آن دست بدبین بشوید. اقتدار شما را، آینده‌ی شما را هدف گرفته‌اند.

امروز اقتدار ایران اسلامی را حتّی دشمنان هم نمیتوانند انکار کنند؛ آنها هم اقرار میکنند. البته دشمن با نیت پیشبرد پروژه‌ی ایران‌هراسی - با این نیت، با این موضع خصمانه - قدرت شما و قدرت ملی این کشور و این نظام را فریاد میکشد. بخشی از این کارِ او درست و بخش دیگری، غلط و دروغ است. آن بخش که نشان دهنده و گویای قدرت نظام جمهوری اسلامی است، راست است؛ درست است. ما در دوران سی ساله‌ی جمهوری اسلامی از صفر شروع کردیم و به جاهای بسیار پیشرفته‌ای رسیدیم، ولی قانع نیستیم به آنچه رسیدیم. اما آنچه رسیدیم، قابل مقایسه نیست با آن نقطه‌ای که در آن قرار داشتیم. من از روز اول در نیروهای مسلح حضور داشتم؛ ارتش را، وزارت دفاع را، امکانات را، سپاه را، نیروهای انتظامی را با همه‌ی محتواشان، با همه‌ی ظرفیتشان، از نزدیک لمس کرده‌ام. امروز شما جوانان عزیز در قله‌ای قرار دارید که آن روز حتّی با اشاره‌ی انگشت هم نمیشد آن را نشان داد و هیچ کس باور نمیکرد. اقتدار علمی، اقتدار تسلیحاتی، خودباوری، اعتماد به نفس، انسجام، پیشرفت، در بخشهای مختلف.

امروز اقتدار ایران اسلامی را حتّی دشمنان هم نمیتوانند انكار كنند؛ آنها هم اقرار میكنند. البته دشمن با نیت پیشبرد پروژه‌ی ایران‌هراسی - با این نیت، با این موضع خصمانه - قدرت شما و قدرت ملی این كشور و این نظام را فریاد میكشد. بخشی از این كارِ او درست و بخش دیگری، غلط و دروغ است. آن بخش كه نشان دهنده و گویای قدرت نظام جمهوری اسلامی است، راست است؛ درست است. ما در دوران سی ساله‌ی جمهوری اسلامی از صفر شروع كردیم و به جاهای بسیار پیشرفته‌ای رسیدیم، ولی قانع نیستیم به آنچه رسیدیم. اما آنچه رسیدیم، قابل مقایسه نیست با آن نقطه‌ای كه در آن قرار داشتیم. من از روز اول در نیروهای مسلح حضور داشتم؛ ارتش را، وزارت دفاع را، امكانات را، سپاه را، نیروهای انتظامی را با همه‌ی محتواشان، با همه‌ی ظرفیتشان، از نزدیك لمس كرده‌ام. امروز شما جوانان عزیز در قله‌ای قرار دارید كه آن روز حتّی با اشاره‌ی انگشت هم نمیشد آن را نشان داد و هیچ كس باور نمیكرد. اقتدار علمی، اقتدار تسلیحاتی، خودباوری، اعتماد به نفس، انسجام، پیشرفت، در بخشهای مختلف. این قسمت از حرف دشمن راست است.

سیاستهای استكبار، سیاستهای آمریكا، سیاستهای شبكه‌ی صهیونیستی عالم كه آماج اولش برای دشمنی، به دلائل روشن، جمهوری اسلامی است، نمیتوانند جمهوری اسلامی را از پا در بیاورند. نه فقط نمیتوانند از پا در بیاورند، نمیتوانند كند كنند. ما میتوانیم با سرعت حركت خودمان را پیش ببریم. البته منتظر توطئه‌ی دشمن هستیم. این توطئه‌ها ادامه پیدا خواهد كرد، تا یك مقطعی؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه‌جانبه‌ی كشور كه این، كارِ شما دانشجوها، كارِ شما نسل جوان است. آن وقتی كه توانستید كشور را به اقتدار علمی و به اقتدار اقتصادی برسانید و آن وقتی كه توانستید عزت علمی را برای كشور فراهم كنید، آن روز البته توطئه‌ها كم خواهد شد؛ مأیوس خواهند شد. تا وقتی به آن نقطه نرسیده‌ایم، منتظر توطئه‌ها باید بود و آماده‌ی مقابله‌ی با این توطئه‌ها باید بود.

ببینید، علم مایه‌ی قدرت و ثروت است. اگر كشور شما و نظام جمهوری اسلامی باید به این قدرت و اقتدار دست پیدا كند تا بتواند از ملت خود، از كشور خود، از ارزشهای خود و از نظام خود پشتیبانی كند و مصونیت ببخشد - كه قدرت فایده‌اش این است؛ اقتدار برای زورگوئی به دیگران نیست، برای جلوگیری از زورگوئی دیگران است - و اگر در كنار این به ثروت احتیاج دارد تا بتواند مشكلات گوناگونی را كه میراث سالها حكومت استبدادی در این كشور است برطرف كند، باید علم را به دست بیاورد. برای یك ملت، علم وسیله‌ای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی.

خدمت به كشور از راههای مختلفی ممكن است؛ یكی از بهترین راههایش خدمت به كشور از راه علم است. خب، سیاستمدارها هم خدمت به كشور میكنند؛ مجاهدان راه خدا و رزم‌آوران میدانهای جنگ هم خدمت به كشور میكنند، تجار و بازرگانان و بقیه هم خدمت به كشور میكنند، صنعتگران هم خدمت به كشور میكنند؛ اما یكی از راههای برجسته‌ی خدمت به كشور، از راه علم است؛ به همین دلائلی كه قبلاً عرض شد كه علم مایه‌ی اقتدار ملی، مایه‌ی قدرت كشور، مایه‌ی ثروت كشور و مایه‌ی سربلندی هر كشوری است. شما در درس خواندن و در حائز شدن رتبه‌های بالای علمی، اگر این نیت را بكنید، كارتان میشود عبادت.

خوشبختانه مسئولین كشور عزت ملی را كاملاً در نظر دارند و می‌دانند كه در مقابل زیاده‌خواهی دشمنان، راه نجات تسلیم شدن و عقب‌نشینی كردن نیست؛ اگر دشمن زورگویی و زورگیری می كند، باید در مقابل دشمن ایستاد و پیشرفت كرد. علاج ملت ایران در كسب اقتدار است؛ این اقتدار فقط به معنای اقتدار نظامی نیست؛ باید اقتدار علمی، اقتدار اقتصادی، به دست آوردن قدرت اخلاقی و اجتماعی و بالاتر از همه‌ی اینها اقتدار معنوی و روحی ـ كه از اتكال به خداوند متعال برای یك ملت حاصل می شود ـ هم كسب كنیم.

آن ملتی كه آمادگی خود را، حضور خود را، عزم راسخ خود را در همه‌ی میدانها به نمایش میگذارد، دشمن را از نفوذ در خود و غلبه‌ی بر خود مأیوس میكند. در مقابل افكار جهانی و نگاههای جهانی، ملت ایران در هیچ مسئله‌ای، باید اظهار ضعف و عقب‌نشینی نكند. اینی كه در باب مسئله‌ی هسته‌ای شما می‌بینید مسئولین دولتی اصرار میورزند، به خاطر این است كه اولاً این یك ضرورت است - من پریروز در یزد در جمع جوانها و دانشجویان این را تشریح كردم - این یك نیاز ملی است كه اگر امروز شروع نكردیم، ده سال بعد، پانزده سال بعد، ضربه‌اش را ملت و كشور خواهند خورد. اگر امروز شروع كنیم، در آن زمانی كه نیاز داریم، محصول دسترنج ملی خود را خواهیم گرفت. اگر امروز شروع نكردیم، عقبیم؛ اولاً این مسئله است و مسئله‌ی دوم این است كه در یك چنین نیازی، هرگونه انفعال در مقابل دشمن، دشمن را تشجیع میكند به اینكه توقع بیشتری را مطرح كند، یك قدم جلو بیاید. این است كه ملت ایران ایستاده‌اند و ایستادگی درست است و همانطور كه مسئولین كشور، مسئولین دولتی بارها گفته‌اند و آحاد مردم در همه‌ی نقاط كشور تكرار كردند و تجاوب كردند، حقیقتاً حق مسلم ملت ایران است كه بتواند بر این قدرت علمی و قدرت انرژی دست پیدا كند.

حركت علمی برای كشور ما یك ضرورت مضاعف است؛ یك نیاز مضاعف و مؤكد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یك ملت است - كه مختصراً توضیح خواهم داد - مضاعف و مؤكد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه، در طول صد سال از بهترین زمانها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار كه نهضت علمی و نهضت صنعتی دنیا اوج گرفته و شكوفا شده بود - از اواسط نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم - و علم در شكل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابی به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز - تقریباً صد سال یا بیشتر - كه وقت بیداری و هوشیاری ما بود، این وظیفه‌ی بزرگ، وظیفه‌ی رشددادن علمی كشور، به دلائل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از: حاكمیت استبداد، حاكمیت طاغوتها، حاكمیت سلاطین دست نشانده، ضعیف و زبون. ما وارث این عقب‌ماندگی هستیم. لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس، یك نیاز است و این نیاز مؤكد و مضاعف است.
در این زمینه كه علم نیاز است، شماها می‌دانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم كه حقیقتاً كشوری كه دستش از علم تهی است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگی بشر و جریان امور زندگی این است. علم، عزت میبخشد. جمله‌ای در نهج‌البلاغه هست كه خیلی جمله‌ی پرمغزی است. میفرماید: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» یعنی اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ علم اقتدار است. هر كس این قدرت را به چنگ آورد، میتواند تحكم كند؛ میتواند غلبه پیدا كند؛ هر كسی كه این اقتدار را به دست نیاورد، «صیل علیه»؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا میكنند؛ به او تحكم میكنند.

امروز، موضوع علم برای كشور ما یك موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‌ی دانشگاهی متكی است. امروز دانشگاه باید احساس بكند كه كشور در یك نقطه‌ی عطفی قرار گرفته است كه با دو گونه حركتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‌ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یك طور عمل كنیم به یك سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‌ی دیگری عمل كنیم، به سمت دیگر و نقطه‌ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یك چنین لحظه‌ی حساسی قرار داریم. امروز مناسبات بین‌المللی روی قدرت می‌چرخد. می‌بینید دیگر، قدرتها به اتكاء و استناد قدرتمندی خودشان، زور می‌گویند و بی‌منطق و بی‌استدلال حرف می‌زنند. جُرم خیلی از دولتهای متوسط و دست پائین هم این است كه زورگوئی آنها را به راحتی قبول می‌كنند؛ لذا زورگوئی بر اساس قدرت، امر رائجی شده است. در همین قضیه‌ی هسته‌ای، در مسأله‌ی خاورمیانه، در قضایای گوناگون سیاسی و در مسائل گوناگونی كه داریم، وقتی با دولتها صحبت می‌شود، می‌گویند: چكار كنیم، امریكا می‌گوید! یعنی این یك حجت قاطع است كه چون امریكا دارای قدرت و زور است، دیگر چاره‌ای نیست. این قدرت - كه امروز محور همه‌ی تحركات بین‌المللی شده - متوقف است به علم؛ و لذا ثروت امریكا هم ناشی از علم است، توانائیهای تبلیغاتی‌اش هم ناشی از علم است، موقعیت بین‌المللیِ سیاسی‌اش هم ناشی از علم است. علم است كه یك كشور را به یك اقتداری می‌رساند؛ علم، این‌قدر برای كشورها مهم است.
روشن است كه ما یك راه طی شده‌ی دویست ساله‌ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‌خواهیم طی كنیم. مدعا این نیست كه ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی كشوری كه دویست سال است دارد تلاش علمی می‌كند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‌ی كشورها هم استفاده كرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلكه مدعا این است كه نباید وقت را تلف بكنیم. اگر ایران باید آینده‌ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی را كه در آن وارد شده ادامه بدهد، این امكان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این كشور ترقی پیدا كند. علمِ وارداتی، علم - به معنای حقیقی كلمه - نیست؛ علمِ درون‌زا است كه اقتدار می‌بخشد. این‌كه من مسأله‌ی تولید علم و شكستن مرزهای علم را مطرح كردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‌ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‌ها هم سهم عمده‌ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید اینگونه به دانشگاه نگاه كنند.

من برنامه‌های استكبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می‌كنم: اول، جنگ روانی؛ دوم، جنگ اقتصادی؛ و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی. دشمنی‌های استكبار با ملت ما در این سه قلم عمده خلاصه می‌شود.

كشورهای اسلامی باید از این امكانات و ذخایر طبیعی و انسانی در جهت افزایش قدرت علمی خود استفاده نمایند.

غربیها با استفاده از منابع طبیعی مسلمانان به پیشرفت علمی رسیدندو اكنون این قدرت علمی را وسیله‌ای برای سلطه و فشار بر دولتهای اسلامی قرار داده‌اند.

این كشوری كه در طول سال‌های متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همه‌اش به دست بیگانه‌ها؛ چه كسی باور می‌كرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور می‌كرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هسته‌ای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوه‌ی پیشرفته‌ی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر می‌كرد؟! رفتیم، دیدیم می‌شود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم می‌توانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همین‌طور است.

این كشوری كه در طول سال‌های متمادی، فقط چند سد در این كشور ساخته شده بود، آن هم همه‌اش به دست بیگانه‌ها؛ چه كسی باور می‌كرد كه این كشور در سدسازی در كل منطقه، از لحاظ فناوری و توانایی و قدرت علمی و قدرت محاسبه و امثال اینها اول بشود! این كشوری كه اكثر مناطقش از نیروی برق معمولی محروم بودند، چه كسی باور می‌كرد حالا در یك راهی بیفتد كه انرژی و فناوری هسته‌ای را - آن هم خودش، نه از دیگران وام بگیرد - فراهم كند، برای اینكه بتواند انرژی خودش را از این شیوه‌ی پیشرفته‌ی دنیا تهیه كند! چه كسی فكر می‌كرد؟! رفتیم، دیدیم می‌شود رفت؛ اقدام كردیم، دیدیم می‌توانیم. این ملت این تجربه را دارد. بعد از این هم همین‌طور است.

تولید یعنی چه؟ مقصودم فقط تولید كالا نیست؛ تولید در یك گستره‌ی وسیع باید شعار ملت باشد. تولید كار، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید كالا و تولید انسانهای كارآمد؛ اینها همه تولید است. رمز سعادت ملت ما در این است كه در این گستره‌ی وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم. این تأمین كننده‌ی امنیت ملی و اقتدار و پیشرفت كشور است؛ این یك جهاد است. من امروز به شما عرض می‌كنم، هم به مسئولین و مأموران دولتی و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوانها؛ این یك جهاد است. امروز تولید علم، تولید كار، تولید ابتكار، تولید كالا، كالای مورد نیاز مردم، تولید انسان كارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هر كدام از اینها یك جهاد است. مجاهد فی سبیل‌اللَّه تولید كننده است؛ باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید كنیم. ما باید یك كشور عالم بشویم. در یك روایتی از امیرالمؤمنین نقل شده است كه فرمود: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ یعنی علم اقتدار است، علم مساوی است با قدرت؛ هر كسی كه علم را پیدا كند، می‌تواند فرمانروایی كند؛ هر ملتی كه عالم باشد، می‌تواند فرمانروایی كند؛ هر ملتی كه دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده كند كه دیگران بر او فرمانروایی كنند. ما باید علم را با همه‌ی معنای كامل آن به عنوان یك جهاد دنبال كنیم؛ این را من به جوانها، استادان و دانشگاهها می‌گویم. علاوه بر این، علم مجرد و به تنهایی هم كافی نیست؛ علم را باید وصل كنیم به فناوری، فناوری را باید وصل كنید به صنعت، و صنعت را باید وصل كنیم به توسعه‌ی كشور. صنعتی كه مایه‌ی توسعه و پیشرفت كشور نباشد، برای ما مفید نیست؛ علمی كه به فناوری تولید نشود، فایده‌ای ندارد و نافع نیست. وظیفه‌ی دانشگاهها سنگین است؛ وظیفه‌ی آموزش و پرورش سنگین است؛ وظیفه‌ی مراكز تحقیقاتی و مراكز پژوهشی سنگین است.

در جهان امروز قدرت علمی مبنا و پایه قدرت اقتصادی و سیاسی است و امریكاییها با درك این نكته تلاش می كنند روند تبدیل ایران را به قدرتی علمی سد كنند.

مسایلی امروز در دنیا مطرح است که برای ما حایز اهمیت است. می‌بینید درباره‌ی توانایی فنی و علمی ملت ایران، دستگاه سلطه و استکبار چه جنجال و سراسیمگی از خود نشان می‌دهد. این هیاهویی که بر سر مسأله‌ی هسته‌یی راه انداخته‌اند، از روی سراسیمگی است؛ دستپاچه‌اند. دستگاه سلطه نمی‌خواهد؛ نمی‌پسندد که غیر از محدوده‌ی خودشان، قدرت فناوری و قدرت علمی، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختیار ملت‌ها قرار بگیرد. حالا که می‌بینند یک ملت بدون تکیه به آنها توانسته است یک فناوری فاخر علمی را به دست بیاورد، ناراحتند. به‌دروغ، رئیس جمهور امریکا و دیگران، مرتب از سلاح اتمی اسم می‌آورند؛ این برای توجیه موضع خشمگینانه‌ی خودشان هست؛ والا می‌دانند که در این‌جا مسأله، مسأله‌ی سلاح اتمی نیست؛ مسأله‌ی استقلال یک ملت است.

مسایلی امروز در دنیا مطرح است كه برای ما حایز اهمیت است. می‌بینید درباره‌ی توانایی فنی و علمی ملت ایران، دستگاه سلطه و استكبار چه جنجال و سراسیمگی از خود نشان می‌دهد. این هیاهویی كه بر سر مسأله‌ی هسته‌یی راه انداخته‌اند، از روی سراسیمگی است؛ دستپاچه‌اند. دستگاه سلطه نمی‌خواهد؛ نمی‌پسندد كه غیر از محدوده‌ی خودشان، قدرت فناوری و قدرت علمی، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختیار ملت‌ها قرار بگیرد. حالا كه می‌بینند یك ملت بدون تكیه به آنها توانسته است یك فناوری فاخرِ علمی را به دست بیاورد، ناراحتند.

امروز کسانی در دنیا زور می‌گویند، خلاف قوانین بین‌المللی رفتار می‌کنند، وقیحانه‌ترین موضع را در دنیای تعامل بین‌المللی انسان‌ها ملت‌ها و دولت‌ها - می‌گیرند و خجالت هم نمی‌کشند؛ سرشان را هم بالا می‌گیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادی و سیاسی (که از اقتصادی ناشی می‌شود) و بالاتر از همه‌ی اینها، قدرت علمی، که منشأ همه‌ی اینهاست؛ یعنی منشأ قدرت اقتصادی و سیاسی‌شان هم قدرت علمی است. ما این طرف دنیا حرف‌های حقّ زیادی داریم؛ حرفمان را شجاعانه می‌زنیم، منطقمان را در صحنه‌های رویاروییِ منطقی هم اثبات می‌کنیم، در عمل هم البته چون توفیق الهی شامل حال این ملت شده و ایمان دارد، به قدر ایمان خودش، پیشرفت می‌کند؛ یعنی نتوانسته‌اند هم به آرزوهای خودشان در مورد این ملت برسند؛ اما احتیاج به یک چیز دیگری هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بین‌المللی»، تا بتوانیم این راه را بی‌دغدغه، درست، به طور کامل، همه‌جانبه و بی‌کم و کاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمان‌هایمان برسیم. این قدرت را (قدرت اقتصادی، سیاسی و نفوذ فرهنگی) چطوری به دست آوریم؟ پایه و مایه‌ی همه‌ی اینها، قدرت علمی است! یک ملت، با اقتدار علمی است که می‌تواند سخن خود را به گوش همه‌ی افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمی است که می‌تواند سیاست برتر و دست والا را در دنیای سیاسی حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست می‌آید؛ پول تابع توانایی‌هاست. امروز این‌طوری است؛ علم را می‌شود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادی هم قوی شد. این، جایگاه علم است.

شکی نیست که بسیاری از علوم انسانی، پایه‌ها و مایه‌های محکمی در این‌جا دارد؛ یعنی در فرهنگ گذشته‌ی خود ما. برخی از علوم انسانی هم تولید شده‌ی غرب است؛ یعنی به عنوان یک علم، وجود نداشته، اما غربی‌ها که در دنیای علم پیشروی کرده‌اند، اینها را هم به وجود آورده‌اند؛ مثل روانشناسی و علوم دیگر. خیلی خوب، ما، هم برای سرجمع کردن، مدوّن کردن، منظم کردن و نظام‌مند کردن آنچه که خودمان داریم، به یک تفکر و تجربه‌ی علمی احتیاج داریم، هم برای مواد و پایه‌هایی که آنها در این علم جمع آورده‌اند، به یک نگاه علمی احتیاج داریم. منتها گرفتن پایه‌های یک علم از یک مجموعه‌ی خارج از محدوده‌ی مورد قبول ما، به معنای قبول نتایج آن نیست. مثل این می‌ماند که شما یک کارخانه را وارد می‌کنید، آنها با این کارخانه یک چیز بد درست می‌کرده‌اند، حالا شما با آن کارخانه، یک چیز خوب درست می‌کنید؛ هیچ اشکالی ندارد. ما تلفیق بین علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی، اگر به معنای مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جوّ زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داریم و اشکال ندارد. ببینید در علوم انسانی، تفکر ایمانی و میراث عظیم و عمیق شما، به شما چه می‌گوید. امروز غربی‌ها یک منطقه‌ی ممنوعه‌ای در زمینه‌ی علوم انسانی به وجود آورده‌اند؛ در همه‌ی بخش‌های مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعه‌شناسی و روانشناسی بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتی فلسفه و حتی فلسفه‌ی دین. یک عده آدم ضعیف‌النفس هم دلباخته‌ی اینها شده‌اند و نگاه می‌کنند به دهن اینها که ببینند چه می‌گویند؛ هر چه آنها گفته‌اند، برایشان می‌شود وحی مُنزل؛ این است که بد و غلط است. مثلاً چند تا فکر دارای اقتدار علمی، در یک نقطه‌ی دنیا به یک نتیجه‌ای رسیده‌اند، این معنایش این نیست که هر آنچه که آنها فهمیده‌اند، درست است! شما به مبانی خودتان نگاه کنید؛ ما تاریخ، فلسفه، فلسفه‌ی دین، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم انسانی دیگری که دیگران حتی آنها را ساخته‌اند و به صورت یک علم در آورده‌اند - یعنی یک بنای علمی به آن داده‌اند - مواد آن در فرهنگ و میراث علمی، فرهنگی و دینی خود ما وجود دارد.

راجع به عنوان دانشجویی شما؛ خطاب من به شما همان حرفی است كه به همه‌ی دانشجوها می‌زنم. ببینید عزیزان من! امروز كسانی در دنیا زور می‌گویند، خلاف قوانین بین‌المللی رفتار می‌كنند، وقیحانه‌ترین موضع را در دنیای تعامل بین‌المللی انسان‌ها ملت‌ها و دولت‌ها - می‌گیرند و خجالت هم نمی‌كشند؛ سرشان را هم بالا می‌گیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادی و سیاسی (كه از اقتصادی ناشی می‌شود) و بالاتر از همه‌ی اینها، قدرت علمی، كه منشأ همه‌ی اینهاست؛ یعنی منشأ قدرت اقتصادی و سیاسی‌شان هم قدرت علمی است. ما این طرف دنیا حرف‌های حقّ زیادی داریم؛ حرفمان را شجاعانه می‌زنیم، منطقمان را در صحنه‌های رویاروییِ منطقی هم اثبات می‌كنیم، در عمل هم البته چون توفیق الهی شامل حال این ملت شده و ایمان دارد، به قدر ایمان خودش، پیشرفت می‌كند؛ یعنی نتوانسته‌اند هم به آرزوهای خودشان در مورد این ملت برسند؛ اما احتیاج به یك چیز دیگری هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بین‌المللی»، تا بتوانیم این راه را بی‌دغدغه، درست، به طور كامل، همه‌جانبه و بی كم و كاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمان‌هایمان برسیم. این قدرت را (قدرت اقتصادی، سیاسی و نفوذ فرهنگی) چطوری به دست آوریم؟ پایه و مایه‌ی همه‌ی اینها، قدرت علمی است! یك ملت، با اقتدار علمی است كه می‌تواند سخن خود را به گوش همه‌ی افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمی است كه می‌تواند سیاست برتر و دست والا را در دنیای سیاسی حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست می‌آید؛ پول تابع توانایی‌هاست. امروز این‌طوری است؛ علم را می‌شود به پول تبدیل كرد و از لحاظ اقتصادی هم قوی شد. این، جایگاه علم است. ما از علم عقب ماندیم. نه فقط در دوران پنجاه‌ساله‌ی منحوس پهلوی (كه البته در این دوران، از لحاظ عمق علمی، پدر این مملكت را در آوردند. حالا خود تحلیل این مسأله، یك تحلیل تاریخی - اجتماعی است و یك مسأله‌ی مهمی است) بلكه از قبل از آن. دوران قاجاریه و پهلوی مظهر این عقب‌ماندگی علمی است. ما حالا داریم تلاش می‌كنیم كه بتوانیم این درّه‌ی وسیع را پُر كنیم. وظیفه‌ی دانشگاه (نه فقط دانشگاه امام صادق؛ مطلق دانشگاه) در این كشور، این است كه این درّه‌ی علمی را پُر كند. هر چه می‌توانید، علم بیاموزید.

ما تلفیق بین علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی، اگر به معنای مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جوّ زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داریم و اشكال ندارد. ببینید در علوم انسانی، تفكر ایمانی و میراث عظیم و عمیق شما، به شما چه می‌گوید. امروز غربی‌ها یك منطقه‌ی ممنوعه‌ای در زمینه‌ی علوم انسانی به وجود آورده‌اند؛ در همه‌ی بخش‌های مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعه‌شناسی و روانشناسی بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتی فلسفه و حتی فلسفه‌ی دین. یك عده آدم ضعیف‌النفس هم دلباخته‌ی اینها شده‌اند و نگاه می‌كنند به دهن اینها كه ببینند چه می‌گویند؛ هر چه آنها گفته‌اند، برایشان می‌شود وحی مُنزل؛ این است كه بد و غلط است. مثلاً چند تا فكر دارای اقتدار علمی، در یك نقطه‌ی دنیا به یك نتیجه‌ای رسیده‌اند، این معنایش این نیست كه هر آنچه كه آنها فهمیده‌اند، درست است! شما به مبانی خودتان نگاه كنید؛ ما تاریخ، فلسفه، فلسفه‌ی دین، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم انسانی دیگری كه دیگران حتی آنها را ساخته‌اند و به صورت یك علم در آورده‌اند - یعنی یك بنای علمی به آن داده‌اند - مواد آن در فرهنگ و میراث علمی، فرهنگی و دینی خود ما وجود دارد. باید یك بنای این‌چنینی و مستقل بسازیم. البته مقداری از خود این سخن، مربوط به آن سخنِ خطاب به شما به عنوان دانشجوی امام صادق است، كه دوستان در زمینه‌ی اقتصاد مطالبی را بیان كردند. خوب، مطالب خوبی هم هست و باید دنبال بشود.

قدرتهایی که در بخش‌های مختلف باید به‌وجود بیاوریم، در درجه‌ی اول قدرت علمی است. دانشگاه‌ها در این زمینه مسؤولیت دارند. یکی از آقایان این‌جا گفتند که بیاییم پیمان خلع سلاح را به جای پیمان عدم اشاعه‌ی سلاح‌های هسته‌یی - که ان.پی.تی است - در دنیا مطرح کنیم. این ایده‌ی بسیار خوب و جالبی است، گفتنش هم خیلی آسان است؛ اما یک پیمان بین‌المللی با گفتن میان چند نفر که تشکیل نمی‌شود؛ یک نیروی پشتیبانی می‌خواهد تا این را به صورت یک پیمان بین‌المللی دربیاورد. امریکا و شوروی سابق - دو قدرت درجه‌ی یک آن روز - نشستند راجع به خلع سلاح با همدیگر توافق کردند؛ اما چون اراده‌ی عمل نبود، نشد. کی می‌تواند پیمانی را به عنوان پیمان خلع سلاح مطرح کند، در وسط بگذارد و کشورهای دنیا را موظف کند به این پیمان پایبند باشند؟ - البته نه موظفِ حتماً به زور سلاح، بلکه به زور سیاست، به زور گفتمان مسلط فرهنگی، به زور تغلیب هویت و شخصیت ملی - یک کشور قدرتمند.
قدرت پیدا کنید. اگر ایران اسلامی بتواند در زمینه‌ی علمی سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد، کار شدنی است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد می‌کند، قدرت نظامی هم ایجاد می‌کند، اعتماد به نفس هم ایجاد می‌کند. من بارها گفته‌ام، باز هم می‌گویم و باز هم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربنای اقتدار آینده‌ی شما ملت عزیز در قدرت علمی است.

سؤال دوم؛ چگونه می‌توانیم در این چالش موفق شویم؟ این چیزی است كه به شما جوانها خیلی ارتباط پیدا می‌كند. قدرتهایی كه در بخش‌های مختلف باید به‌وجود بیاوریم، در درجه‌ی اول قدرت علمی است. دانشگاه‌ها در این زمینه مسؤولیت دارند. یكی از آقایان این‌جا گفتند كه بیاییم پیمان خلع سلاح را به جای پیمان عدم اشاعه‌ی سلاح‌های هسته‌یی - كه ان.پی.تی است - در دنیا مطرح كنیم. این ایده‌ی بسیار خوب و جالبی است، گفتنش هم خیلی آسان است؛ اما یك پیمان بین‌المللی با گفتن میان چند نفر كه تشكیل نمی‌شود؛ یك نیروی پشتیبانی می‌خواهد تا این را به صورت یك پیمان بین‌المللی دربیاورد. امریكا و شوروی سابق - دو قدرت درجه‌ی یك آن روز - نشستند راجع به خلع سلاح با همدیگر توافق كردند؛ اما چون اراده‌ی عمل نبود، نشد. كی‌ می‌تواند پیمانی را به عنوان پیمان خلع سلاح مطرح كند، در وسط بگذارد و كشورهای دنیا را موظف كند به این پیمان پایبند باشند؟ - البته نه موظفِ حتماً به زور سلاح، بلكه به زور سیاست، به زور گفتمان مسلط فرهنگی، به زور تغلیب هویت و شخصیت ملی - یك كشور قدرتمند.
قدرت پیدا كنید. اگر ایران اسلامی بتواند در زمینه‌ی علمی سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد، كار شدنی است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد می‌كند، قدرت نظامی هم ایجاد می‌كند، اعتماد به نفس هم ایجاد می‌كند. من بارها گفته‌ام، باز هم می‌گویم و باز هم بارها تأكید خواهم كرد كه پایه و زیربنای اقتدار آینده‌ی شما ملت عزیز در قدرت علمی است.

اگر ملتی قدرت دفاع از خود را نداشته باشد، عزت او هم هیچ‌گونه تضمینی ندارد. در دنیایی که هوس‌ها و انگیزه‌های مادی به جای ارزش‌های معنوی بر انسان‌های صاحب قدرت حکمرانی می‌کند، هیچ ملتی نمی‌تواند از هیچ مرکز دیگری جز قدرت درونی خود که خدای متعال به او بخشیده است، امید هیچ‌گونه کمکی و چشم‌داشت حمایتی را داشته باشد. ملت‌ها باید به خودشان تکیه کنند تا بتوانند عزتی را که خود را شایسته‌ی آن می‌دانند، به دست بیاورند. این قدرت، قدرت علمی است؛ قدرت دفاع از خود است؛ توانایی بروز استعدادهای درونی است. یک ملت باید این توانایی‌ها را داشته باشد تا بتواند عزیز باشد.

ملت‌ها باید به خودشان تكیه كنند تا بتوانند عزتی را كه خود را شایسته‌ی آن می‌دانند، به دست بیاورند. این قدرت، قدرت علمی است؛ قدرت دفاع از خود است؛ تواناییِ بروز استعدادهای درونی است. یك ملت باید این توانایی‌ها را داشته باشد تا بتواند عزیز باشد.

ملت‌ها باید به خودشان تكیه كنند تا بتوانند عزتی را كه خود را شایسته‌ی آن می‌دانند، به دست بیاورند. این قدرت، قدرت علمی است؛ قدرت دفاع از خود است؛ تواناییِ بروز استعدادهای درونی است. یك ملت باید این توانایی‌ها را داشته باشد تا بتواند عزیز باشد.

امروز دانش به ابزار عمده سیطره غرب بر جهان تبدیل شده است و ریشه‌ای‌ترین كار در كشور، این است كه جایگاه و قدرت علمی ایران را تا می‌توانیم ارتقاء ببخشیم كه در این زمینه، دانشگاهها، مسئولیت سنگینی دارند.

امروز دانش به ابزار عمده سیطره غرب بر جهان تبدیل شده است و ریشه‌ای‌ترین كار در كشور، این است كه جایگاه و قدرت علمی ایران را تا می‌توانیم ارتقاء ببخشیم كه در این زمینه، دانشگاهها، مسئولیت سنگینی دارند.

اینها به‌خاطر گستاخی و جرأتی كه داشتند و به‌خاطر دانشی كه كسب كردند، به این‌جا رسیدند. ببینید دانش چقدر وسیله‌ی اقتدار است. به‌وسیله‌ی دانشی كه كسب كردند، همه‌ی دنیا را تحت سیطره‌ی خودشان خواستند.

یكی از موضوعهایی كه نمی‌گذارند در كشورهای زیر سلطه رشد كند و بشدت مانع آن می‌شوند، مسأله‌ی علم است؛ چون می‌دانند علم ابزار قدرت است. خود غربی‌ها با علم به قدرت رسیدند؛ این یكی از پدیده‌های تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آنها در جهالت بودند. در همان دوره‌ی قرون وسطا، كه خودشان توصیف می‌كنند، در این طرف دنیا وقت شكوفایی علم بوده است؛ اما بمجردی كه آنها به علم رسیدند، از علم به‌صورت یك ابزار برای اقتدار و كسب ثروت و گسترش سلطه‌ی سیاسی و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت برای خودشان استفاده كردند و از آن ثروت باز تولید علم كردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها می‌دانند كه علم چقدر در قدرت بخشیدن به یك ملت و به یك كشور، تأثیر دارد، لذاست كه اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر باقی بماند و حاكمِ بر نظم جهانی باشد، باید نگذارند آن بخشی كه آنها مایلند سلطه‌پذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یك استراتژی است كه بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای كسب علم و تحقیق جهاد كرد؛ باید كار كرد.

بارها گفته ایم كه ما اصولا سلاح هسته ای نیاز نداریم چرا كه داشتن سلاح كشتار جمعی را زمینه ساز قدرت واقتدار نمی دانیم بلكه معتقدیم اقتدار هر كشور به داشتن مجموعه انسانی قوی و برخورداراز علم و ایمان و ایستادگی وابسته است و ملت ایران چنین هدفی را دنبال می كند.

یکی از وظایف مهم دانشگاهها عبارت است از نواندیشی علمی. مسأله‌ی تحجّر، فقط بلای محیطهای دینی و افکار دینی نیست؛ در همه‌ی محیطها، تحجّر، ایستایی و پایبند بودن به جزمی‌گراییهایی که بر انسان تحمیل شده - بدون این‌که منطق درستی به دنبالش باشد - یک بلاست. آنچه که برای یک محیط علمی و دانشگاهی وظیفه‌ی آرمانی محسوب می‌شود، این است که در زمینه‌ی مسائل علمی، نواندیش باشد. معنای واقعی تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجه‌ی اوّلِ اهمیت است. این را من از این جهت می‌گویم که باید یک فرهنگ بشود. این نو اندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کلّ محیط علمی هم است. البته برای نوآوری علمی - که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می‌شود - دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی و دیگری جرأت علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است. هوش وافر، ذخیره‌ی علمیِ لازم و مجاهدت فراوان برای فراگیری، از عواملی است که برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره‌ی انباشته‌ی علمی آنها هیچ جا کاربُرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی‌برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی‌رساند. بنابراین جرأت علمی لازم است.

برای نوآوری علمی - كه در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می‌شود - دو چیز لازم است: یكی قدرت علمی و دیگری جرأت علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است. هوش وافر، ذخیره علمیِ لازم و مجاهدت فراوان برای فراگیری، از عواملی است كه برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این كافی نیست. ای بسا كسانی كه از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره انباشته علمی آنها هیچ جا كاربُرد ندارد؛ كاروان علم را جلو نمی‌برد و یك ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی‌رساند. بنابراین جرأت علمی لازم است.

امروز مكتبهای فلسفی و مكتبهای معرفتی دنیا، در كار بشریّت درمانده‌اند. باور كنید مكاتب اجتماعی دنیا در كار انسان درمانده‌اند و راه پیدا نمی‌كنند. آن ماركسیسم بود كه آن طور شكست خورد و نابود شد. مكاتب غربی نیز همین طورند؛ درمانده‌اند. دلیل درماندگیشان این است كه در غرب علم هست، پول هست، قدرت نظامی هست؛ سعادت نیست؛ سكینه و طمأنینه نیست؛ آرامش معنوی نیست. پس آن نسخه، نسخه ناكامی است؛ نسخه شكست‌خورده‌ای است. اما قرآن و آیین اسلام، به انسان، هم علم می‌دهد، هم رفاه می‌دهد، هم عزّت می‌دهد، هم سكینه می‌دهد: «هو الّذی انزل السّكینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم»؛ «فانزل اللَّه سكینته علی رسوله و علی المؤمنین و الزمهم كلمة التّقوی». علاوه بر لذّت دنیوی، رفاه مادّی و قدرت علمی، سكینه و طمأنینه می‌دهد و آرامش می‌بخشد؛ و این در تاریخ تجربه شده است؛ امروز هم قابل تجربه شدن است. در ایران اسلامی، ما یك قدم كوچكش را برداشتیم؛ آثارش را هم مشاهده كردیم؛ بركاتش را هم دیدیم؛ و هرچه جلوتر برویم، بیشتر خواهد شد. امروز علاج امت اسلامی این است؛ مقدّمه و صراط مستقیمش همین قرآن كریم است.

هیچ ملتی نمی‌تواند بدون دست و پنجه نرم كردن با موانع و مشكلاتی كه با آن مواجه است، به جایی برسد. اگر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلی را نمی‌داشت، البته خیلی از ویرانیها را، خیلی از فقدانها را، خیلی از خسارتها را نمی‌داشت؛ اما این اعتماد به نفس را هم نمی‌داشت؛ این قدرت علمی، نظامی و پیشرفت صنعتی را هم نمی‌داشت؛ این عزّتی را هم كه در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است، نمی‌داشت؛ این حالت یأس و ناامیدی از تسلّط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او - البته عقلایشان؛ چون بی‌عقلهایشان خیال می‌كنند كه می‌شود تسلط پیدا كرد! - به وجود نمی‌آمد. بنابراین، مشكلات همیشه این‌طور است و هر ملت و هر مجموعه‌ای اگر بخواهد راه صلاح و نجاح و راه رسیدن به آرمانها را طی كند، باید با این موانع دست و پنجه نرم كند.

پیشرفتهای علمی در غرب بود، اما این پیشرفتهای علمی وسیله‌ای برای استثمار ملتهای دیگر شده بود. غربیها به مجرّد این كه یك قدرت علمی پیدا كردند، آن را به قدرت سیاسی و اقتصادی تبدیل نمودند و به طرف شرق و غرب دنیا راه افتادند.

یك ملت، با ارتباط با دولتی كه اهداف استكباری دارد، هیچ خیر و سودی نمی‌برد. الان ببینید؛ كشورهایی كه با امریكا ارتباط دارند - كشورهای گوناگونی كه در آسیا و آفریقا و سایر جاها هستند - بسته به قدرت خودشان؛ اگر قدرت علمی بالایی داشتند، اگر در آنها قدرت پیشرفت دانش و فنآوری و استقلال وجود داشته باشد، به همان اندازه می‌توانند مقاومت كنند. اگر در درون خودشان نتوانسته باشند یك بنای شامخ به‌وجود آورند، آن قدرت استكباریِ امریكا نه فقط به آنها سودی نمی‌رساند، بلكه از آنها بهره می‌برد، به آنها ضربه هم می‌زند؛ آنها را به بازار فروش محصولات خود - چه محصولات نظامی و چه محصولات بی‌ارزش دیگر - بدل می‌كند؛ به غارت منابع آنها می‌پردازد و در همه امور آنها هم دخالت می‌كند. این، هدف استكبار است.

قدرت ملی برای جوامع بشری، كلید همه‌ی كامیابیها و وسیله‌ی لازم برای رسیدن افراد جامعه به حیات طیبه است. مقصود از قدرت ملی آن است كه جامعه و كشور، از اخلاق، علم، ثروت، نظام سیاسی كارآمد و عزم و اراده‌ی عمومی برخوردار باشد. درست است كه جوامع قدرتمند، اگر فاقد هدایت و نظارت و اجرای عدالت باشند، همان ثروت و علم، آنان را به طغیان خواهد كشانید و اخلاق و اراده‌ی آنان را زایل كرده، مسیر آنان را به سمت انحطاط رقم خواهد زد - همان‌طور كه امروز در كشورهایی همچون امریكا و غیره، نشانه‌های آن دیده می‌شود - ولی فقدان آن تواناییها و اقتدارها، بلای انحطاط اخلاقی و سیاسی را بسی سریعتر بر جان كشورها می‌اندازد و دنیا و آخرت و علم و اخلاق و همه چیز را از ملتها می‌ستاند. از آن روست كه تعالیم سیاسی و اجتماعی اسلام، همه در جهت آن است كه ملل اسلامی به اقتدار و سیادت علمی و اخلاقی و سیاسی و روحی و مادی دست یابند. و امروز همه‌ی رهبران هوشیار ملتهای جهان در صددند كه از هر امكان و ذخیره‌یی كه می‌تواند آنان را قدرتمند كند، بهره گیرند.

به راستی چقدر ملت ایران مظلوم است! ای امیرمؤمنان! ای علی‌بن‌ابی‌طالب! ای مقتدرترین و مظلومترین انسانِ تاریخ! امروز در دنیا ملتی از پیروان تو زندگی می‌کند که مثل خودِ تو، مقتدرترین و مظلومترین است. ملت ایران، امروز قویترین ملتهاست. با یک محاسبه‌ی روشن می‌توان پی برد که هیچ ملتی در دنیا، به این قوّت نیست. آن محاسبه این است که ملتهای دنیا، با وجود اقتدار علمی و اقتصادی و صنعتی و برخورداری از بعضی خصلتهای خوب، مانند پشتکار و غیره، در مقابل هواهای نفسانی، حصار و مانع و رادعی درست و حسابی ندارند. اما ملت ایران، در سایه‌ی تمسّک به دین و تقوا، هواهای نفسانی را از خود رانده است. جوانِ این ملت، در عنفوان جوانی، از لذّتهایی چشم می‌پوشد که هیچ جوانی در ملتهای دیگر، از آنها رو برنمی‌گرداند. در کجای دنیا چنین جوانانی سراغ دارید؟! ای منصفین دنیا و کسانی که نمی‌خواهید لجاجت کنید! شما را به خدا به این سؤال پاسخ دهید: شما در کجای دنیا سراغ دارید که جان سالمِ نیرومند، از شهوترانیِ به حرام که برای وی ممکن و میسّر هم هست، چشم بپوشد؛ از لذّتهای معمولی چشم بپوشد. امروز نه یک نفر، نه دو نفر و نه صد نفر و هزار نفر، بلکه جمع عظیمی از جوانان ملت ایران این گونه‌اند. البته جوانان شهوتران، هواپرست و بد هم داریم که آنها هم مثل بقیه‌ی جوانان دنیایند. اما آن طبقه‌ی جوانِ مؤمن، متذکّر، خاشع، خاضع، اهل عبادت، اهل سلامت و اهل تقوایی که در همه جای ایران است، دیگر در کجای دنیا دیده می‌شود؟!
ملت ما، با این قدرت، در عین مظلومیت است. خیلی کسان، پیام مظلومیت این ملت را نشنیدند و به سبب لجاجت، حاضر نشدند حرف حقّش را بشنوند. مسلّماً لجاجت، گمراهی می‌آورد و شما بدانید که خصلتهای زشتِ بزرگ و عمده، از جاهای کوچکی شروع می‌شود.

دانشمندان‌ و نیروهای‌ برخوردار از قدرت‌ علمی‌ و فكری‌ در بخش‌ دفاعی‌ كشور باید هر چه‌ می‌توانند نوآوری‌ و ابتكار را در خدمت‌ میهن‌ اسلامی‌، انقلاب‌ و ملت‌ پرافتخار ایران‌ قرار دهند و با جدیتی‌ هر چه‌ بیشتر به‌ جبران‌ عقب‌ماندگیها بپردازند.

اروپاییها قرون وسطی‌ را «دوران سیاهی و تاریكی» می‌نامند. همان قرون وسطایی كه در اروپا تاریكی و سیاهی بود، دوران تشعشع علم در كشورهای اسلامی، از جمله ایران است. اصلاً درباره قرن چهارم هجری - كه دوران تشعشع علم است - كتابها نوشته و تحقیقها كرده‌اند. چنان قدرت سیاسی، چنان قدرت علمی، چنان دنیاآرایی، چنان كشور داری و چنان استخدام تمام نیروهای زنده و سازنده و فعّال بشری، بر اثر چه چیز به‌وجود آمد؟ بر اثر تعالیم اسلام.

پس، حیات طیبه معنایش این نیست كه كسانی فقط نماز بخوانند، عبادت كنند و اصلاً به فكر زندگی و مادّیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنی دنیا و آخرت را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی مادّه و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی آن ملتی كه تلاش می‌كند، سازندگی می‌كند، صنعت و بازرگانی و كشاورزی را به اوج می‌رساند، قدرت علمی و تكنیكی پیدا می‌كند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست می‌آورد؛ اما در همه‌ی این حالات، دل او هم با خداست و روزبه‌روز هم با خدا آشناتر می‌شود. این، هدف نظام اسلامی است. این، آن هدفی است كه پیامبران اعلام كردند، مصلحان عالم گفتند و در این صدوپنجاه تا دویست سال گذشته، شخصیتهای برجسته‌ی اسلامی آن را اعلام كردند.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی