جنبش نرم افزاری -
تعداد فیش :
41 ،
تعداد مقاله :
2
1402/07/25
1400/02/12
1395/07/28
1395/06/10
1395/06/03
1395/06/03
1394/04/20
1394/04/13
1393/06/29
1392/06/06
1391/02/04
1390/07/20
1388/06/04
1388/02/27
1387/09/24
1387/06/05
1387/02/14
1386/02/25
1385/08/18
1384/10/29
1384/03/05
1384/01/01
1383/10/17
1383/09/11
1383/04/17
1383/04/17
1383/04/01
1382/11/21
1382/09/26
1382/08/15
1382/08/08
1382/08/08
1382/05/15
1382/02/22
1381/11/16
1381/11/08
1381/08/22
1381/08/13
1381/07/03
1381/07/03
1379/12/09
حرکت علمی از حدود دو دهه پیش یا یک خرده بیشتر در کشور شروع شد، شروع خوبی هم داشت؛ یعنی یک حرکتی ایجاد کرد، دو سه شعار در محیطهای دانشجویی و دانشگاهی مطرح شد [از قبیل] «عبور از مرزهای علمی کشور» و «حرکت نرمافزاری» که این چند شعاری که آن روزها آنجا مطرح شد، کاملاً اثر گذاشت؛ یعنی یک تحرّک و یک جوششی در محیطهای دانشگاهی به وجود آمد و خوشبختانه ادامه هم پیدا کرد؛ یعنی یک چیزی که زود بجوشد و خاموش بشود نبود، ادامه پیدا کرد. در واقع، یک حرکت جهشی از لحاظ علمی در کشور شروع شد؛ این یک واقعیّتی است. بعد از آنکه مسئلهی پیشرفت علمی و حرکت در مرزهای دانش و چند شعار در بین دستگاههای دانشگاهی مطرح شد، یک حرکت جهشی واقعاً شروع شد، به طوری که مراکز داوری جهانی در زمینهی مسائل علمی، آن روز گفتند که سرعت رشد علمی کشور سیزده برابر یا دوازده برابرِ متوسّطِ سرعتِ رشدِ جهانی است! خب این مسئلهی خیلی مهمّی است؛ این اتّفاق افتاد. بنده همان وقتها ــ یعنی چند سال قبل از این ــ در چند جلسهی علمی و دانشگاهی و مانند اینها یک مطلبی را بیان کردم و آن، این بود که گفتم اینجوری گفته میشود که سرعت رشد [علمی] ما زیاد است، امّا به این مغرور نشویم، ما به این غرّه نشویم که حالا سرعت رشدمان این قدر زیاد است؛ برای خاطر اینکه با وجود این سرعت رشد، ما هنوز در دانش عقبیم؛ ما نسبت به دنیای علم، از لحاظ علمی عقبیم... ما عقبیم، علّت این عقب بودن هم این است که در یک دوران طولانیای، در زمان حکومت طواغیت و سلاطین ظالم و خودکامه ــ چه پهلویها، چه قاجاریها ــ این کشوری که آن سابقهی علمی و فرهنگی را دارد، در قعر جدول رتبهبندی علمی دنیا قرار داشته، هیچ چیز نداشته، هیچ چیز نبوده.
صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحوّل نه. پس بنابراین بایستی احسنالحال را پیدا کرد. احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواریهای زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد.
... بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامیاند، آرمانهای بلندمدّت و میانمدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعهی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئلهی استقلال، مسئلهی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعهای است که جامعهی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. این نهضت شروع شده. ببینید، بنده با فهم این مسئله، یعنی با این فهم از مسئلهی کشور که کشور احتیاج دارد به یک چنین سازوکاری و به یک چنین حرکتی، از پانزده سال پیش یا اندکی بیشتر مسئلهی نهضت علمی و نهضت نرمافزاری و حرکت عظیم علمی را مطرح کردم، و خب دانشمندان، جوانها، اساتید، دانشگاهها، بسیاری از بخشهای دولتهای مختلفی که سر کار آمدند استقبال کردند؛ و پیش رفت، امّا این حرکت یک حرکت روی جادّهی آسفالته نیست، حرکت در اتوبان نیست. این حرکت، حرکتی است دارای مانع. این موانع را بایستی شناخت، این موانع را باید علاج کرد.
جنبش نرمافزاری و حرکت علمی که اکنون بهصورت «گفتمان عمومی» درآمده و دانشمندان جوان ما موفق به شکستن خطوط مرزی علم شدهاند، باید با قدرت ادامه یابد، زیرا پیشرفت در هر عرصهای، زمینهساز پیشرفتهای جدید در بخشهای دیگر خواهد شد.
در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئلهی علم و اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرمافزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاهها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا مینشینم و مثلاً مجموعهی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- میآیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این میشود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی اینجور شد، آنوقت این پیشرفتهای علمی پیش میآید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هستهای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمانسازی است. وقتی گفتمانسازی شد، آنوقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزهای به وجود میآید؛ کأنّه یک جادّهی وسیع و یک بزرگراهی به وجود میآید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند
و این گفتمان پیشرفت علمی هم باید ادامه پیدا کند، یعنی این را نباید بگذارید متوقّف بشود. شماها همهتان -همهی دوستان-دانشگاهی هستید، اوّلاً من توصیهام این است که دوستان مسئول، با دانشگاه رابطهشان را قطع نکنند؛ یعنی رفتوآمد با دانشگاه داشته باشند؛ هرجا هستید، هرجور، با هر مجموعهی دانشگاهی که روبهرو میشوید، روی مسئلهی گفتمان تولید علم و پیشرفت علمی و همین جنبش نرمافزاری و شتاب رشد، تکیه کنید؛ جوری بشود که هر استادی، هر دانشجویی، هر پژوهشگری احساس بکند که این وظیفهی او است که این کار را بایستی انجام بدهد. این هم یک نکته در مورد این قضیّه.
ممکن است کسی بگوید ما این آرمانها را چهجوری دنبال بکنیم؟ ما که در کشور اثری نداریم؛ یک عدّه مدیرانی هستند، دارند کار خودشان را میکنند، ما هم اینجا شعار میدهیم، حرف میزنیم. این اشتباه در فهم مسئله است؛ هرگز اینجوری نیست. دانشجو تصمیمساز است؛ دانشجو گفتمانساز است. شما وقتی که یک آرمانی را دنبال میکنید، میگویید، تکرار میکنید و بجد پای آن میایستید، این یک گفتمان در جامعه ایجاد میکند، این موجب تصمیمسازی میشود؛ زیدِ تصمیمگیر در فلان مرکز تصمیمگیریِ مدیریّت کشوری، وقتی که یک چیزی بهعنوان یک گفتمان درآمد، مجبور میشود دنبال بکند. یک نمونهی زندهاش همین گفتمان نهضت نرمافزاری و احیای حرکت علمی است که مطرح شد، تکرار شد، خوشبختانه استقبال شد و بهعنوان یک گفتمان درآمد؛ حرکت جامعه براساس آن بهوجود آمد؛ ده پانزده سال است که ما از لحاظ علمی داریم همینطور حرکت میکنیم و جلو میرویم. در همهی زمینهها همینجور است، دانشجو میتواند مؤثّر باشد. کسی از عزیزان از قول مرحوم شهید بهشتی، نقل کردند که ایشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتی که خواب بماند، مردم هم خواب میمانند»؛ خب، تعبیر خوبی است؛ شما میتوانید بیدارکننده باشید، میتوانید گفتمانساز باشید، بههیچوجه تصوّر نکنید که این کارهای دانشجویی شما، کارهای بیاثری است.
نکتهی دوّم در مورد مسئلهی علم است. خوشبختانه امروز جنبش علمی در کشور تبدیل شده به یک جریان؛ این یک جریان تثبیتشدهی در کشور است و در این تردیدی نیست. در این ده پانزده سال اخیر اساتید ما، دانشمندان ما، جوانان ما در این زمینه کار کردند؛ و آثار آن را هم در صعود رتبهی علمی کشور مشاهده میکنیم. ما رسیدیم به رتبهی شانزدهم علمی جهان، این خیلی مهم است؛ رتبهی ما خیلی عقبتر و پایینتر از این حرفها بود؛ کشور را به رتبهی شانزدهم رساندند و این بسیار چیز باارزشی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیاستهای کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری) ... ۴- تقویت عزم ملی و افزایش درک اجتماعی نسبت به اهمیت توسعه علم و فناوری: ۱-۴- تقویت و گسترش گفتمان تولید علم و جنبش نرمافزاری در کشور. ۲-۴- ارتقاء روحیه نشاط، امید، خودباوری، نوآوری نظاممند، شجاعت علمی و کار جمعی و وجدان کاری. ۳-۴- تشکیل کرسیهای نظریه پردازی و تقویت فرهنگ کسب و کار دانشبنیان و تبادل آراء و تضارب افکار، آزاداندیشی علمی. ۴-۴- ارتقاء منزلت و بهبود معیشت استادان، محققان و دانشپژوهان و اشتغال دانش آموختگان. ۵-۴- احیاء تاریخ علمی و فرهنگی مسلمانان و ایران و الگوسازی از مفاخر و چهرههای موفق عرصه علم و فناوری. ۶-۴- گسترش حمایتهای هدفمند مادی و معنوی از نخبگان و نوآوران و فعالیتهای عرصه علم و فناوری. در زمینهی علم؛ ببینید ما یك حركت پرشتابی را از حدود ده سال، یازده سال پیش به این طرف در زمینهی علم داریم؛ یك حركت خوبی شروع شده و آنطور كه من دارم میبینم و گزارشها را ملاحظه میكنم، این حركت روزبهروز هم بیشتر شده، یعنی آن روز اوّلی كه ما مسئلهی استغنای علمی و شكستن مرزهای علم و نهضت نرمافزاری را مطرح كردیم، خود بنده هم باور نمیكردم كه این همه ظرفیّت برای پیشرفت و سرعت پیشرفت وجود داشته باشد؛ بعد ناگهان دیدیم واقعاً از اطراف، مثل چشمهای جوشید. الان شما نگاه كنید، مراكز تحقیقاتی ما، پاركهای علمی - فناوری ما، دانشگاههای ما در بخشهای مختلف، در حال جوششند؛ این باید متوقّف نشود. در زمینهی اقتصاد هم این آن چیزی است كه به ما كمك اساسی خواهد كرد؛ یعنی اگر ما توانستیم كار علمی را پیش ببریم و علم را اقتصادی كنیم - كه حالا اشاره خواهم كرد - قطعاً در زمینهی اقتصاد از فروش نفت و از خامفروشیهایی كه داریم و مانند اینها، برای ما بسیار پر صرفهتر خواهد بود.
باید در عراق که مرکز استعدادهای علمی دنیای عرب است، یک نهضت علمی آغاز شود و دانشگاهیان و نخبگان به سمت جهاد علمی سوق داده شوند.
یکی از صحنههای بسیار مهم دیگری که مردم عزیز ما در آن نقش ایفاء کردند و کسی هم تصور نمیکرد که این صحنه اینجور برای نقشآفرینی ظرفیت داشته باشد، عرصهی علم و فناوری است. کی خیال میکرد جوانان ما اینجور وارد این میدان شوند؟ بمجرد اینکه نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری با نخبگان و زبدگان دانشگاهی مطرح شد، آنچنان حرکت عظیمی به وجود آمد که شد یک گفتمان عمومی، شد یک حرکت همگانی. امروز در سرتاسر کشور، در استانهای مختلف، در شهرهای کوچک و بزرگ، بخصوص در مراکز علمی و حساس، جوانهای ما کارهای حساسِ بزرگی را از لحاظ علمی و فناوری دارند انجام میدهند؛ کارهائی است که بعضی از آنها صددرصد به نتیجه رسیده است، بعضی هم در راه است. اینها را ملت ایران خواهند دید. این کارهای علمی مایهی اعتماد به نفس ملت ایران است، مایهی رونق اقتصادی است. تجارتهای پرسود مادی، ناشی از پیشرفتهای علمی است. جوانان ما در این زمینه وارد شدند. آمارهای جهانی هم این را تأیید کرد. البته مسئولان هم تلاشهای باارزشی میکنند.
دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهی عظیمتری است که شامل اینهاست؛ شبکهی صهیونیستی هست، شبکهی تجار اساسیِ بینالمللی هست، مراکز پولیِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها میآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقهی خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطهای برسانید که امکان آسیب پذیریاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرمافزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
یک مسئلهی دیگر هم که به شدت به شما ارتباط پیدا میکند، مسئلهی تولید علم است. خوشبختانه من میبینم در دانشگاهها تولید علم و لزوم عبور از مرزهای دانش به یک گفتمان عمومی تبدیل شده. این خیلی برای من خرسند کننده و نویدبخش است. باید اجرائی کنید. این پیشنهادهائی که این عزیزان من در زمینههای دانش و تحقیق و پژوهش و ایجاد مراکز و نخبهپروری و ارتباطات و غیره گفتند، همه در جهت همین مسئلهی تولید علم است. این بسیار باارزش است. این راه را باید دنبال کرد. ما عقبیم. امروز سرعت پیشرفت ما خوب است؛ اما با توجه به عقبماندگیهای گذشته که کشور ما دارد، هر چه سرعتمان بیشتر باشد باز هم زیادی نیست. ما باید خیلی پیش برویم؛ از راههای میانبر استفاده کنیم؛ از شتابِ فراوان بهره ببریم؛ ما باید در همهی علوم تولید داشته باشیم.
در این سالهای اخیر که مسئلهی تولید علم و نهضت تولید علم، نهضت نرمافزاری، بازگشت به خود، اهتمام به تحقیق در دانشگاهها مطرح شده، یک حالت جهشی در این حرکت به وجود آمده است؛ در بخشی از مسائل علمی و کارهای علمی و فناوری که نمونههایش را دارید مشاهده میکنید، در زمینهی دانشهای پزشکی، در زمینهی دانشهای نو، در زمینهی مسائل هستهای، در زمینهی نانو و غیر اینها کارهای مهمی در دانشگاههای ما انجام گرفته است که در گذشته تصور نمیشد که ما بتوانیم؛ محقق ما، استاد ما، دانشجوی ما، جوان ما بتوانند به این نقاط دست پیدا کنند و این جهش را پیدا کنند؛ اما امروز پیدا شده. آنچه مهم است این است که این جهش باید ادامه پیدا کند. ما در زمینهی مسائل علمی دچار عقبماندگی مزمن هستیم. آنچه که اهمیت دارد - که من حالا بعد هم عرض خواهم کرد - مسئلهی ادامهی حرکت سریع است. ما باید این سرعت و این شتابی را که در حرکت علمی ما وجود دارد، سالها ادامه بدهیم؛ هیچ جایز نیست که ما اندکی توقف کنیم؛ زیرا عقبماندگی ما از دنیای پیشرفتهی از لحاظ علمی، عقبماندگی زیاد و قابل توجهی است؛ این را میدانیم، این را میفهمیم و از او رنج میبریم. علت هم این است که ملت ما یک ملت دارای هوش زیر متوسط نیست که بگوید حالا حقم است. ملت ما ملتی است که دارای هوش بالای متوسط جهانی است؛ این حرفی است که ثابت شده؛ همه میگویند. خیلیها ذکر میکنند، میگویند، آثارش هم مشاهده میشود. سابقهی علمی ما و تاریخ علمی ما هم همین را تأیید میکند. این ملت، آن هم در این نقطهی حساس از کرهی زمین، از لحاظ علمی دچار این عقبماندگی و فقری که بر او تحمیل کردهاند باشد، غیر قابل تحمل است. ما خدا را شکر میکنیم که چشم ما را به این عقبافتادگی باز کرد؛ به ما تفهیم شد که ما دچار این فقر هستیم و خدا را شکر میکنیم که این همت، این شوق، این امید در مجموعهی ما به وجود آمد که میتوانیم این عقبماندگی را برطرف کنیم. بنابراین، این شتابی که وجود دارد، این جهشی که وجود دارد، باید سالها ادامه پیدا کند.
این میتواند عقبماندگی را جبران کند. این سالهائی که شما راه افتادید و این کاروان علم در کشور حرکت کرده، دستاوردهای بسیار زیادی داشته. همین تقریبا ده دوازده سال اخیر که این تفکر علمگرائی و دنبال علم رفتن و نهضت تولید علم و نهضت نرمافزاری و مسئلهی نخبهپروری در کشور شروع شده، تا امروز ما خیلی پیشرفت کردهایم. این پیشرفتها مغتنم است.
بنده وقتی مسئلهی نهضت نرمافزاری را خواستم مطرح کنم، قبل از همه تو دانشگاه با دانشجوها مطرح کردم؛ حدود ده سال قبل. نه با وزارتها صحبت کرده بودم، نه با رئیسجمهور وقت صحبت کرده بودم، نه حتی با اساتید صحبت کردم؛ اولبار در دانشگاه امیرکبیر این فکر را به میان آوردم. امروز شما ببینید این یک گفتمان است، یک مطالبهی عمومی است، یک خواست همهی دانشگاههای کشور است؛ که من هرجا هم میروم، از زبان دانشجو مطالبهاش را میشنوم؛ از زبان استاد و مدیر، اجرایش را در یک مرحلهی دیگر میشنوم، و اجراء هم دارد میشود. همین نوآوریهای علمی بسیار، بخشی از انگیزه و توان خودش را از این شعار گرفته: «تصمیمسازی کنید»، «گفتمانسازی کنید». این، مجری و مسئولین اجرائی را میکشاند دنبال این تصمیم، و تصمیمگیری خواهند کرد و عمل خواهد شد. نکتهای که در بیانات دانشجوی دختر دورهی دکتری برای من جالب بود، این بود که دانشجوی پزشکی از دانشجویان علوم پایه دفاع میکرد؛ اتفاقا درست هم هست. توجه به علوم پایه، از جملهی همین توصیههای مؤکدی است که بنده در این چند سال، مکرر با مسئولین درمیان گذاشتهام. همیشه گفتهایم علوم پایه مثل گنجینه است؛ علوم کاربردی مثل پولی است که توی جیبمان میگذاریم و خرج میکنیم. اگر علوم پایه نباشد، پشتوانهی این هزینهکردن ازبین خواهد رفت. این نکته کاملا بجاست و من این درس را از این دختر دانشجو قابل طرح میدانم که دانشجوها صنفی، دانشگاهی و رشتهای به مسائل نگاه نکنند؛ واقعا نگاه کنند به آنچه که نیاز کشور است. این دانشجوی پزشکی خودش از دانشجویان و مجموعههای علوم پایه دفاع میکند؛ این به نظر ما درس خوبی بود.
دربارهی بحث تولید علم و مسألهی جنبش نرمافزاری - که ما مطرح کردیم - مراکز تحقیقی جواب دادند، دانشگاهها هم در سطوح محققین و اساتید جواب دادند و از این جهت بنده حقیقتاً خشنودم؛ منتها در سطح دانشجویان و جوانان این معنا جدی گرفته نشده و تحقق پیدا نکرده؛ در حالی که از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کرد. این کار، کار اساتید است. بخصوص دانشجویان دورههای تکمیلی، اگر بوسیلهی استاد راهنمایی بشوند، میتوانند حقیقتاً در نوآوری علمی، همان اساتید خودشان را در مواردی پشت سر بگذارند. گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی میکند و دستگیریِ علمی میکند و آن شاگرد با دستگیریِ استاد، از خود استاد جلوتر میرود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.
نهضت نرمافزاری و جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الان حدود ده سال میگذرد و امروز یک غوغایی راه افتاده است. چه کسی این را راه انداخته؟ من که یک کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است. وظیفهی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است. نه باید تحولات را سرکوب کرد، نه باید تسلیم هر تحولی شد. خوب، این تحول برای چیست؟ برای پیشرفت. پیشرفت چیست؟ باید آن را معنا کنیم.
همین نهضت نرمافزاری و تولید علم که بنده گفتهام، در دانشگاه شما و در رشتهی علوم انسانی، همین است که هر چه میتوانید بیشتر بیاموزید و تحقیق کنید. البته همانطور که گفتم، اساتیدی هستند که فرآوردههای اندیشههای غربی در علوم انسانی، بت آنهاست. در مقابل خدا میگویند سجده نکنید؛ اما در مقابل بتها به راحتی سجده میکنند؛ دانشجوی جوان را دست او بدهی، بافت و ساخت فکری او را همانطوری که متناسب با آن بت خود او است، میسازد؛ این ارزشی ندارد و درست نیست. بنده به اینطور افراد، هیچ اعتقادی ندارم. این استاد هر چه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نیست، مضر است. امروز خوشبختانه ما دانشمندان جوان مؤمن و تحصیلکردههای باایمان داریم که میتوانند یک حرکت علمی فراگیر و به معنای واقعی کلمه، در عرصهی علوم انسانی به وجود آورند؛ از اینها باید استفاده بشود. مواظب باشید دچار آن بتپرستی نشوید؛ آن کسی که در فلسفه، اقتصاد، علوم ارتباطات و سیاست، همان حرفی که از دهن یک متفکر غربی درآمده، آن را حجت میداند؛ حالا گاهی اوقات آن حرف هم در خود غرب نسخ شده! از این نمونهها ما زیاد هم داریم. یک مطلبی را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعی یا سیاسی در غرب گفته و بعد آمدند ده تا نقد بر آن نوشتهاند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور میآورد و با بهبه و چهچه آن را به خورد دانشجو و شاگرد و محیط خودش میدهد؛ از این قبیل هم داریم. چقدر براساس همین نظرات اقتصادی غربی، بانک جهانی و مجامع پولی و مالی جهانی به ملتها و دولتها برنامهها دادند و چقدر از طرف خود غربیها علیه آنها موارد نقض نوشته شده! باز هم کسانی را داریم که همان توصیهها را میآیند عینا تکرار میکنند و عینا همان نسخهها را مینویسند. این غلط است. تحقیق علمی به معنای فقط فراگیری و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست.
برای رسیدن به هر آرزوی بزرگ و هر هدف والایی، سازوکاری وجود دارد؛ این سازوکار را باید جوانِ هوشمندِ فرزانهی دانشجو پیدا کند. بحث جنبش نرمافزاری از همین قبیل است؛ بحث آزاداندیشی از همین قبیل است؛ بحثهای گوناگونی که در زمینههای مختلف اجتماعی میشود، از همین قبیل است.
اینکه ما هر سالی را به نامی و با شعاری موسوم میکنیم و سال را با این نام و با این شعار آغاز میکنیم، صرفا یک عمل تشریفاتی نیست. البته اسمها مهم نیست؛ مهم مسماست؛ لیکن این نامگذاریها به ما و ملت و مسؤولان نشان میدهد که چه میخواهیم و دنبال چه هستیم یا باید به دنبال چه باشیم. سال رفتار علوی، هدف والای ملت ایران و تکلیف بزرگ مسؤولان و دولتمردان را مشخص میکند. سال خدمترسانی یا سال پاسخگویی، همهی خطوطی را که مسؤولان کشور و همهی ما باید دنبال کنیم، به ما نشان میدهد. این شعارها در واقع مطالبات ملت از ما مسؤولان است. اگر نهضت عدالتخواهی مطرح میشود، یا اگر نهضت نرمافزاری و تولید علم بهعنوان یک جنبش عمومی مطرح میشود، یا اگر نهضت آزاداندیشی مطرح میشود، برای این است که همهی مسؤولان و همهی آحاد ملت احساس کنند که در این جهت مسؤولیت دارند. کشور به این شعارها نیاز دارد. البته میدانیم که بسیاری از این شعارها در سالهای خود بهطور کامل تحقق پیدا نکرده است؛ لیکن کارهای زیادی هم صورت گرفته است. هر سال باید با تجربههای سالهای پیش، هم ملت و هم دولت راه خود را به سمت هدفهای والای این ملت و این کشور طی کنند و گامها را محکمتر و استوارتر بردارند.
چند سال پیش، اولبار در دانشگاه امیرکبیر مسألهی جنبش نرمافزاری را مطرح کردم. جنبش نرمافزاری، یعنی در زمینهی علم، تولید علم و شکستن مرزهای علم، یک جنبش و یک حرکت عظیم بهوجود بیاید. از این پیشنهاد استقبال شد و من امروز میبینم که در سخنان اساتید و مسؤولان دانشگاهها روی این نکته تکیه میشود. البته تا مدتی بعضیها میگفتند ما نمیدانیم اصلا معنای این حرف چیست! عدهیی هم شبهه میکردند که علم مگر تولیدکردنی است! البته بحث لغوی میکردند و میگفتند چرا گفتهاید تولید علم! شما هرچه میخواهید اسمش را بگذارید؛ مقصود که معلوم است. جنبش نرمافزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوهچینی کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، برو روی بنایی که دیگران ساختهاند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عدهیی میگفتند ما نمیفهمیم! الان هم از گوشه و کنار شنیدهام که عدهیی سخنان یأسآفرین میزنند: مگر ما میتوانیم؟ بله، میتوانیم. ما در میدانهای گوناگون و در فضای معرفت علمی امروز دنیا میتوانیم کارهایی بکنیم که هنوز در دنیا نو باشد؛ این در همهی زمینهها کاملا امکانپذیر است.
آگاهسازی نسبت به مقولههای حساس؛ مثل علم. مسألهی علم در کشور خیلی مهم است. با مطالعهی دقیق و همهجانبه، انسان به چند سرفصل معدود میرسد، که یکی از آنها علم است. ما برای آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرمافزاری و تولید علم و اندیشه و فکر که مطرح شد، باید جدی گرفته شود. خوشبختانه زمینهها کاملا آماده و استقبال هم خیلی خوب است. مردم را نسبت به مقولهی علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکار گرهگشا و پیشبرنده و مقولاتی از این قبیل حساس کنید.
اهمیت دادن به دانشجو، مسألهی اشتغال، مسألهی ازدواج، مسائل مربوط به تحقیقات علمی، اهتمام به جنبههای سختافزاری و نرمافزاری دانشگاهها، تکریم اهل دانش - چه دانشجو و چه استاد - حرفهایی است که دنبال آنها هستیم و من خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم که میبینم این حرفها امروز بهصورت یک سخن همگانی درآمده است. اینها را دیگر فقط ما نمیگوییم؛ شما به ما میگویید. من خوشحالم که جوان عزیز ما اینجا بایستد و راجع به مسألهی کشف استعدادها در سراسر کشور به من توصیه کند. یا وقتی شما جوانها راجع به پیگیری عدالت و یا شایستهسالاری مطالبی به ما بگویید، هنگامی که بازخورد این سخن در فضای عمومی جامعه سنجیده شود، ارزیابی ما از پیشرفت مسائل کشور، ارزیابی دیگری خواهد بود. ما پیش رفتهایم؛ اینها دلیل پیشرفت است. یکی از عزیزان در اینجا از من عذرخواهی کردند، بهخاطر اینکه فقط نقاط ضعف را میگویند و به نقاط مثبت اشارهیی نمیکنند. من میخواهم به این عزیزمان و به بقیهی جوانها و به اکثر شماها بگویم که نقطهی مثبت، خود شما هستید؛ لازم نیست بگویید. همین که جوان ما با این مایهی از فهمیدگی و این نشانههای فرهیختگی اینجا میآید و با ما حرف میزند، بزرگترین نقطهی مثبت است. خدا را شاکر و سپاسگزارم از اینکه بنده را در زمانی قرار داده که با این همه انسان خوب، با اینهمه دل نورانی و با اینهمه جوان خوشعاقبت و مبارک زندگی میکنم. شانهام زیر بار مسؤولیت سنگینی هم قرار دارد؛ البته این برای خود من نگرانی دارد، اما پیش خدای متعال سپاسگزاری هم دارد.
مرزهای دانش را بشکنید. اینکه من میگویم نهضت نرمافزاری، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهای دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش میشود از مرزهایی که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضی رشتهها زودتر و در بعضی رشتهها دیرتر. فناوری هم همینطور است. علم باید ناظر به فناوری باشد. فناوری هم مرحلهی بسیار مهم و بالایی است. در فناوری هم میتوانیم پیش برویم؛ همچنانکه رفتیم.
رئیس محترم جهاد دانشگاهی پیشنهاد کردند که مسألهی تولید علم و نهضت نرمافزاری - این شعاری که ما مطرح کردیم - بهوسیلهی جهاد دانشگاهی مدیریت شود. این موضوع برای من مطلب تازهیی است که کاملا قابل بررسی است. کار علمیتان را اهمیت بدهید. البته کار فرهنگی هم جداگانه به همین اندازه اهمیت دارد؛ کار روی ایمان، کار روی باورهای شجاعتآور، عزتآور و آگاهیآور، که ایمان اسلامی جامع همهی اینهاست. این موضوع خودش یک بحث جداگانهیی است که البته در جای خود شما به آن هم میپردازید که آن نیز بسیار خوب است.
یکی از مهمترین قسمتهای یک حرکت، «شروع حرکت» است که ما این قسمت را شروع کردهایم؛ یعنی آن قدرت بالایی که متکفل شروع و راهاندازی است، این حرکت را به برکت انقلاب و نظام اسلامی سرمایهگذاری کرده است. شما این را بدانید که اگر این کشور به برکت انقلاب، کار رهاسازی نیروها و توانها را به خود نمیدید و بنا بود که مثل همانچه که در خیلی از کشورها هست، در این نظام نیز وجود داشته باشد، مطلقا چنین پدیدهی عظیمی در کشور ما بهوجود نمیآمد. البته ما فقط راه افتادهایم؛ این خیلی مهم است؛ منتها باید این راه را برویم. همهی حرف من در این چند سال همین است که میگویم باید این حرکت انجام گیرد؛ کنندهی کار هم صاحبان استعداد هستند. البته مسؤولان وظایف بسیار مهم و لازمی را بر عهده دارند؛ در این هیچ تردیدی نیست. گاهی تخلفاتی هم میشود؛ بخشی هم عمل میشود؛ با این همه ما برای برطرف کردن این مسائل تلاش میکنیم. شما این را بدانید که بنده به صرف اینکه بگویم نهضت نرمافزاری راه بیفتد، اکتفا نکردهام. یک نهضت - نهضت به معنای جنبش و حرکت و حضور مبارزهگر - که با گفتن و دستور و فرمان راه نمیافتد، بلکه باید زمینههایش فراهم شود. من میگویم این نهضت نرمافزاری راه افتاده است؛ چرا که امروز خود آن تبدیل به گفتمان و فکر رایج شده است. این خیلی اهمیت دارد. خیلیها به اینکه ما میتوانیم و باید علم را بهوجود آوریم و مرزهای آن را بشکنیم و جلو برویم، اصلا توجه نداشتند. همین مطلب که بعضی از دوستان گفتید، درست است؛ حافظ بودن کافی نیست؛ بعضیها اکتفا میکردند به اینکه دانستههای دیگران را حفظ کنند؛ اما امروز این میل، عزم و احساس در خیلی از جوانان، اساتید و نخبگان ما بهوجود آمده که باید علم را تولید کرد. من هم همین را اصرار دارم و دنبال میکنم؛ کنندهی کارش هم شما - مجموعهی کسانی که اهل علمند و بخشی از آنها شما نخبگان هستید که الان اینجا تشریف دارید - هستید. باید همت کنید؛ نباید دلسرد شوید؛ همچنانکه این برادرمان گفتند: «ما هستیم و خواهیم بود»؛ باید هم باشید؛ باید هم بکنید؛ وظیفهی تاریخی ما و شماست. سرنوشت آینده این کشور به همین تصمیمی که امروز ما خواهیم گرفت و عملی خواهیم کرد، بستگی دارد.
من میبینم خیلی از مفاهیمی که آرزو داشتیم در بین جوانان ترویج گردد و به عنوان «باور» شناخته شود، امروز از زبان خود آنها و با پشتوانهی ایمان و شور جوانیشان بیان و در فضای فرهنگی و فکری جامعه پرتاب میشود و آن را پر میکند. شما جوانان و همچنین استادان و رؤسای محترم دانشگاهها از تولید علم، جنبش نرمافزاری، ارتباط دانشگاه و صنعت و امیدهای فراوانی که در مجموعهی جامعهی جوان متراکم کشور ما نهفته است سخن میگویید. اینها همان چیزهایی است که امیدها و آرزوهای بنده را تشکیل میداده و آن روزی که این مطالب را در دانشگاهها مطرح میکردم، خود من امیدوار بودم؛ لیکن بسیاری بودند که میگفتند طرح این مسائل چطور میتواند مفید باشد!؟
من سه چهار سال قبل در یکی از دانشگاههای تهران گفتم اگر بنا بود بودجهی کارهای تحقیقاتی و دانشگاههای کشور را من تنظیم کنم و در اختیار بگیرم، آنگونه که مصلحت است عمل میکردم؛ اما آن شرایط فراهم نیست و مسؤولان بخشها طبق قانون اختیاراتی دارند که باید انجام دهند. گفتم موضوع بسیار مهم تولید علم و جنبش نرمافزاری و خطشکنی در جبههی علمآفرینی را مطرح میکنم، تا بشود فرهنگ محیط دانشگاهی. وقتی این شد، آن وقت دیگر نگرانی نیست؛ زیرا دهها و صدها هزار دل معتقد و مشتاق و جسم و ذهن جوان و خسته نشو در این راه میافتند و آن را دنبال میکنند. من امروز نشانههای این پیشاهنگان امید و بشارت کشور را میبینم. همیشه به خود و به مخاطبانم گفتهام افق روشن است و امروز تأکید میکنم که افق، بسیار روشن و درخشان است و کار دست شماست؛ دست شما جوانان. بنده وقتی جنبش نرمافزاری یا تولید علم را - که معنایش خارج شدن علم از حالت تقلیدی و ترجمهای است - مطرح کردم، مسأله به این صورت زنده نبود. الان هرجا که به محیطهای دانشجویی و دانشگاهی میروم، میبینم استاد، دانشجو، محقق و پژوهشگر از جنبش نرمافزاری حرف میزند. این خوب است. وقتی در یک مجموعه باور بهوجود آمد، این باور پشتوانهی حرکت ماندگار و پایدار خواهد بود. ما این را میخواهیم. من میگویم در این قضیه شما باید جدی باشید؛ نباید مسائل کشور و آینده را به بازیچه گرفت.
بنده - همانطور که بعضی از دوستان اشاره کردند - چند سالی است که مسألهی نهضت نرمافزاری را در محیط علمی کشور مطرح کردهام. این، یعنی چه؟ یعنی ما نباید به فراگیری قانع باشیم؛ باید هدف تحقیق و آموزش ما تولید علم باشد؛ یعنی رسیدن به آنجایی که نوآوریهای علمی در فضای موجود بشری، از آنجا شروع میشود. ما از لحاظ استعداد، نسبت به کسانی که دانش را در دنیا تولید کردند، گسترش دادند، پیش بردند و بر اساس دانش، فنآوریهای پیچیده را بهوجود آوردند، کمبود نداریم. البته تولید علم به معنای این نیست که ما ترجمه و فراگیری را نفی کنیم؛ نه، آن هم لازم است، بلکه من میگویم در ترجمه و فراگیری نباید توقف کرد.
ما باید از محاصرهی موجود که کشورهای جهان سوم در آن قرار گرفتهاند، خودمان را خارج کنیم. این فقط وظیفهی ما نیست، بلکه وظیفهی همهی ملتهای دنیاست که در دورهای از کاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم - که این اعتقاد با نظر خبرگان و کارشناسان فن تأیید شده است - این است که ما میتوانیم این کار را بکنیم. این مهر «نمیتوانیم» و «نمیتوانید» را که یکی از بخشهای عمدهی سیاست فرهنگی دشمنان بوده، بایستی از ذهن خودمان پاک کنیم. البته من احساس میکنم که در همین زمینه هم میتوانیم پیشرفت کنیم؛ چرا که الان میبینم شما استادان و دانشجویان در محافل دانشجویی، از نهضت نرمافزاری و تولید علم بهعنوان شعارهای عملی و فعال یاد میکنید. این، خیلی موفقیت است که ما به این فکر افتادهایم و این موضوع بهصورت شعار، درخواست و خواسته درآمده است.
در زمینهی دیپلماسی، کارآمدی، تحرک بیوقفه، جهتدار بودن و حضور فعال در معاهدات و مجموعهها و هستههای منطقهای و جهانی مورد نظر است. در زمینهی علمی، نهضت نرمافزاری و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتب آن را مطرح کردهایم - باید تحقق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفتهام و به همهی مراکزی که ممکن بوده، توصیه کردهام. منتها من کار اجرایی نمیکنم؛ کار اجرایی را باید دستگاههای اجرایی بکنند. بحمدالله این کار شروع شده؛ اما باید مسألهی تولید علم جدی شود. ما باید در همهی زمینهها - چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی - علم تولید کنیم. اتصال علم و صنعت - که من بارها روی آن تأکید کردهام - باید تحقق پیدا کند. همهی اینها ساز و کار دارد و میتواند در برنامه گنجانده شود.
به مسألهی دوم میپردازم که بیشتر به شما جوانان ارتباط پیدا میکند؛ یعنی همین شعارهای اساسی که در این چند سال داده شده و آنچه بیش از همه به دانشگاهها ارتباط پیدا میکند، جنبش تولید علم و جنبش نرمافزاری است، یا جنبش عدالتخواهی که اصلاً خطاب به دانشجویان بود، یا حرکت مبارزه با فساد. چند شعارِ اینگونه در این چند سال داده شد و مایلم مقداری راجع به اینها صحبت کنم.
اینجا بحث بعدی را مطرح میکنم که چون بحث قبلی طول کشید، مجبورم کوتاه عرض کنم. چند شعاری که ما در این دو سه سال دادهایم، همه در جهت مبارزه با فساد بوده است؛ چون فساد در جامعه رخنه ایجاد میکند. شعارهای دیگر، جنبش عدالتخواهی - در بلند مدّت - جنبش نرمافزاری و جنبش تولید علم بوده است. البته جنبش تولید علم، بدون پیشرفت علم ممکن نیست. بدون پیشرفت علم، در این دنیای متنوّع نمیشود رقابت کرد و پیش رفت؛ حتماً پیشرفت علم لازم است. این، وظیفهی دانشگاهها و دانشجویان و اساتید را بسیار سنگین میکند. جنبش آزادهاندیشی که چند ماه قبل مطرح شد، اصرار بر مسألهی اشتغال - که در دو سه سال اخیر در این زمینه خیلی تلاش شده است - و اصرار بر تقویت پول ملی، از شعارهایی است که ما در این چندسال روی آنها تکیه کردیم و برای هر کدام حساب خاصی باز شد و به فضل الهی حرکت خاصی در دستگاههای مربوط به آنها آغاز گردید. وقتی انسان میبیند دشمن چه میخواهد بکند، میفهمد که باید در داخل چهکار کند. البته در دو سه سال قبل از این، در قالب نفی فقر و فساد و تبعیض، بسیاری از این حرفها مطرح بود. در سیاستهای کلان نظام هم که رهبری باید به دولت اعلام کند و مجلس بر اساس آن سیاستها مقرّرات و قوانین را بگذراند - هم در سیاستهای برنامهی سوم و هم در سیاستهای برنامهی دوم که مربوط به هفت هشت سال قبل از این بود - همهی این مطالبِ کلّی لحاظ شد؛ لیکن بسیج کردن و متوجّه کردن افکار عمومی، بخصوص جوانان به اهمیت بعضی از این سرفصلها، ایجاب میکند که هر کدام از اینها به تنهایی مورد توجّه قرار گیرد و دنبال شود. البته خیلی از این شعارها وقتی مطرح شد، از سوی بعضی از بخشهای جامعه مورد بیتوجّهی قرار گرفت؛ لیکن وجدانهای پاک، بخصوص جوانان در محیطهای جوانی، احساس کردند که این شعارها مورد علاقهی آنهاست. در محیط دانشجویی، شوق به علم، عدالت و آزادی وجود دارد؛ اینها شوقهای اصلی در محیطهای علمی است. من مایل بودم راجع به هر کدام از اینها توضیح مختصری عرض کنم، اما مجال نیست. بعد از گذشت دو سال که در دانشگاه امیرکبیر مسألهی تولیدِ علم را مطرح کردید، هنوز این بحث برای ما شفّاف نیست. تصورّم این است که جنبش نرمافزاری، یک تکان و حرکت است؛ عدّهای باید امکانات و ارتباطات و فضا و شور را برای این جنبش فراهم کنند و عدّهای نیز به تولیدِ علم بپردازند. آیا این مسأله درست است؟ بله، درست است. عدّهای باید فضا سازی کنند و این را به عنوان یک مطالبهی عمومی دربیاورند؛ دستگاههای تولیدِ علم هم - مانند محیطهای پژوهشگاهی، تحقیقات، کلاسهای دانشگاهی، دانشجویان و اساتید - باید آن را دنبال کنند. با همه مضمون نامه شما موافقم و از شما و همفکرانتان در حوزه و دانشگاه میخواهم که این ایدهها را تا لحظه عملیشدن و ثمر دادن، هر چند دراز مدت، تعقیب کنید. نه مأیوس و نه شتابزده، اما باید این راه را که راه شکوفائی و خلاقیت است به هر قیمت پیمود. این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیداری و خودآگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است، همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج میبرد و راه ترقی و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگی و تقلید»، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی میداند و میخواهد که شجاعت نظریه پردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بیپاسخ نگذارد، خود، فی نفسه یک پیروزی و دستاورد است و باید آن را گرامی داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» را شناسائی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری، نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بیشک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است. من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئی و کفرگوئی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان (علیهمالسلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشهوران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است. اما متأسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند. چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی»و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بنظر میرسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) «کرسیهای نظریهپردازی» 2) «کرسیهای پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسیهای نقد و مناظره»، روشهائی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند بنحوی که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود.
البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفتهام، این نهضت نرمافزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید بهصورت آشکار از برخورد افکار بهصورت سالم حمایت کند.
آنچه ما را تشجیع میکند که این فکر را دنبال کنیم، وجود استعدادها در داخل کشور است. اما دوستان! استعداد به تنهایی کافی نیست. تأکید بنده این است: استعداد شرط لازم است، نه شرط کافی. در کنار استعداد، تلاش و مجاهدت عالمان، اندیشمندان و استادان هم لازم است. این به معنای نفی وظیفهی دستگاههای دولتی در زمینههایی که وظیفه دارند نیست؛ به معنای نادیده گرفتن مشکلات اساتید هم نیست. این خود یک حقیقت و توقع بجایی است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینهی علم - به همان چیزی که بنده از آن به نهضت نرمافزاری در محیط علمی تعبیر کردم - بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاههای دولتی بزرگترین مسؤولیت را دارند.
ما میتوانیم. امکانات به اندازهی کافی در اختیار مسؤولان کشور هست برای اینکه بتوانند کارها را انجام دهند. شرطش این است که کار را وجههی همت اصلی قرار دهند. سرگرمیهای سیاسی، طرح مسائل غیرلازم و خیالی، بزرگ کردن مسائل کوچک و در سایهی بزرگ کردن آنها، پوشاندن مسائل اصلی کشور، مضر است. مسائل اصلی کشور، مسألهی اقتصاد و مسألهی علم و ارتقای پایهی علمی دانشگاهها و همان جنبش نرمافزاری است که ما بارها در دانشگاهها و در دیدار با دانشجویان و اساتید در میان گذاشتهایم؛ همچنین مسألهی حفظ روحیه و فرهنگ دینی جوانان است. اینهاست که میتواند یک ملت و بخصوص ملت ما را سر پا و مستحکم نگهدارد و توطئههای دشمن را خنثی کند. بنابراین مسؤولان اولا در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، علمی و در زمینهی مبارزهی با مفسدان و مخربان تلاش کنند و کار را وجههی همت خود قرار دهند. دوم اینکه اختلافات را کنار بگذارند. این اختلافات و دوگانگیها برای مصالح کشور و منافع مردم و نیروی مقاومت در مقابل دشمن، زیانبار است.
من دو سه سال پیش در یک اجتماع دانشجویی در یکی از دانشگاهها گفتم: امروز ما به جنبش نرمافزاری احتیاج داریم. یک جنبش و یک حرکت و یک تلاش عمومی لازم است. این تلاش عمومی، فقط وابسته به مدیریتها نیست. شما ناگهان با خودتان فکر نکنید که مدیریتها نمیکنند، پس چطور میشود؛ همهاش مربوط به مدیریتها نیست. خواست و ارادهی شما - یکی از شما بچههای عزیز گفتید عشق؛ بله، عشق - عاشقانه کار کردن و با عشق دنبال علم و تحقیق رفتن و خواستن، اینها نقش دارد. این قلههای علمیای که شما در دنیا مشاهده میکنید، همیشه با رفاه همراه نبوده است. البته علم با خودش رفاه و سیادت سیاسی و برتری نظامی میآورد؛ در همهی بخشهای اقتصادی و سیاسی نفوذ کلمه ایجاد میکند؛ پول یک کشور را تقویت میکند و اقتصاد یک کشور را رونق میدهد. اینها همه هنرهای علم است؛ اما وقتی خود علم میخواهد به وجود آید، لزوما در بستری از رفاه و راحتی و لذت و چرب و شیرینهای دنیا به وجود نمیآید.
شما بیایید خودتان فکر کنید. برای همین جنبش نرمافزاریای که من گفتم، بنشینید پیشنهاد تدوین کنید. عجله هم نمیکنیم - یعنی نمیگوییم ظرف یک یا دو ماه به ما پیشنهاد بدهید - بنشینید فکر کنید و یکی دو سال دیگر قراری بگذارید و باز پیش ما بیایید و بگویید پیشنهاد ما اینهاست؛ یعنی حقیقتا به راهکارهای عملی برسید. از آنچه که به عنوان پیشنهاد ناشی از لمس واقعیتها به ما داده شود، کاملا استقبال میکنیم و همت میکنیم که انشاءالله آنچه ممکن است، تحقق پیدا کند.
دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرمافزاری همهجانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهای علمی خودی بتوانند بنای حقیقی یک جامعهی آباد و عادلانهی مبتنی بر تفکرات و ارزشهای اسلامی را بالا ببرند. امروز کشور ما از دانشگاه این را میخواهد. دانشگاه را مشغول چه کاری کنند که دانشجو و استاد را از این راه باز بدارند؟ یقین بدانید یکی از چیزهایی که امروز مورد توجه سرویسهای اطلاعاتی است، این نکته است که ببینند چگونه میتوانند دانشجوی بیدار و دانشگاه آگاه ایرانی را از آن راهی که میتواند به اعتلای کشور بینجامد، منصرف کنند و مانعش بشوند.
نمودار
مقالات
مرتبط
آخرین مقالات
|