[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی - 1396/07/26 عنوان فیش :عصبانیت شاه از دست آمریکایی ها در عین وابستگی کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, وابستگی سیاسی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, سلطه امریکا بر ایران پهلوی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : وابستگی سیاسی به برکت انقلاب از بین رفت؛ [امّا رهایی از] وابستگیهای دیگر دشوار و سخت است؛ تلاش میخواهد. این حرفی نیست که من امروز بزنم، من زمان ریاست جمهوری در خطبهی نمازجمعه این حرف را زدم، که وابستگی سیاسی ما از بین رفت، الحمدللّه نجات پیدا کردیم امّا وابستهایم؛ ازلحاظ اقتصادی وابستهایم، از لحاظ فرهنگی وابستهایم؛ باید فکر کنیم روی این زمینه. وابستگی بیچارگی میآورد. من به شما عرض بکنم انسان وقتی به این خاطراتی که از دوستان محمّدرضای پهلوی باقی مانده، نگاه میکند ــ من در خیلی از این کتابها خواندهام ــ [میبیند] یک مواردی پیش میآید که خود این محمّدرضا شاه طاغوتی، از دست آمریکاییها بشدّت عصبانی است. به آنها فحش هم میدهد، ناسزا هم میگوید؛ البتّه در اتاق خصوصی، با یاران نزدیکش! مثل آن که رفت روی پشتبام خانهاش، به آن پاسبانِ شهرِ دوردست فحش داد، ایشان هم اینجوری بود؛ در اتاق خصوصی بدگویی هم میکند امّا در همان حال، اگر چنانچه سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا یک پیغامی میداد، یک تلفنی میکرد، یک دستوری میداد؛ این دستبهسینه حاضر بود آن دستور را انجام بدهد؛ چارهای نداشت؛ مجبور بود. وابستگی این است؛ این باید از بین برود. خب خوشبختانه ازلحاظ سیاسی، وابستگی بکلّی در کشور ما ریشهکن شده امّا در بخشهای دیگر خیلی بایستی برایش تلاش کرد و یکی از عناصر اصلیِ راه نجات هم همین پیشرفت علمی است که بهوسیلهی شماها دارد انجام میگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا» - 1394/07/22 عنوان فیش :رشد علمی ایران به برکت انقلاب کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, اثرات انقلاب اسلامی, پیشرفت علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, کمبود امکانات در دفاع مقدس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : شما[نخبگان] موجودیِ خودتان را، یعنی این نخبگی را، از خدا بدانید؛ این نعمت خدا است، این موهبت الهی است، این یک نعمتی است که خدا به شما داده؛ شکر کنید خدا را، ارتباطتان را با خدا زیاد کنید، از خدای متعال متشکّر باشید و این تشکّر را بین خودتان و خدا، به زبان بیاورید. این بر توفیقات شما میافزاید، بر نعمت الهی که به شما داده میافزاید؛ از خدا بدانید. و از انقلاب بدانید؛ این هم یک نگاه و یک لایهی تفکّر دربارهی این موجودی است که این حرکت عظیم عمومی کشور در راه علم، از برکات انقلاب است. اگر انقلاب نبود، این چیزها نبود. حالا آقای ستّاری یک خاطرهای را از قول بنده خواندند،(1) دنبالهاش این است که همان هواپیماهایی که به ما میگفتند تا ۳۰ روز، ۳۱ روز، همه بکلّی زمینگیر خواهد شد، تا امروز دارند کار میکنند؛ امروز سیوچند سال از آن روز دارد میگذرد جوانهای ما در نیروی هوایی، نیروهای فنّیمان، همّت کردند، وارد شدند؛ -که پدر خود ایشان یکی از همان جوانهای آن روز بود-(2) دستهای معجزهگر خودشان را به کار انداختند، ذهنشان و فکرشان را به کار انداختند و همان هواپیماهایی که به ما گفته میشد اینها زمینگیر خواهند شد، تا آخر جنگ کار کردند، و تا امروز هم همانها دارند کار میکنند؛ همان سیصدوسیها، همان افچهاردهها، همان افچهارها، همان افپنجها، الان هستند و مشغول کارند. معجزهی دستها را انقلاب بهوجود آورد. آن برادرانی که به من میگفتند کار تمام شد، مردمان خوبی بودند -چند نفرشان هم شهید شدند- لکن تفکّرشان تفکّر انقلاب نبود، تفکّر مربوط به قبل از انقلاب بود و با آن دید نگاه میکردند. قطعات این هواپیماها را وقتی میخواستند تعمیر کنند، قطعههای دربسته را -یعنی یک قطعهی بزرگ که متشکّل است در درون خودش از مثلاً چهل پنجاه قطعه- حق نداشتند باز بکنند؛ این قطعهی دربسته را در هواپیما میگذاشتند میبردند آمریکا، آنجا عوض میکردند و برمیگرداندند. یعنی هُمافر ایرانی، افسر فنّی ایرانی حق نداشت دست بزند به این قطعه تا ببیند چه هست و چهجوری باید عمل کند؛ تفکّر قبل از انقلاب اینجوری بود. انقلاب آمد ورق را برگرداند؛ به ایرانی شخصیّت داد، هویّت داد، جرئت داد، او را تشویق کرد به اینکه نیروی درونی خودش را به کار بیندازد. نتیجه این شده که ما در بین اینهمه کشور دنیا در رتبهی پانزدهم علمی قرار بگیریم؛ این خیلی حرف بزرگی است. در بین دویست کشور دنیا که در این دویست کشور کشورهایی هستند که دویست سال، سیصد سال سابقهی صنعت و سابقهی کار علمی دارند، ایران بعد از انقلاب -قبل از انقلاب که هیچ؛ هیچچیز نبود- با فشار جنگ، با تحریم، با اینهمه مشکلات بتواند خودش را برساند به این سطح؛ این را انقلاب به ما داد. این تواناییها را، [این] «هر کاری میتوانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمینکنندگان امنیّت کشور بدانید. 1) اشارهی رئیس بنیاد ملّی نخبگان به خاطرهای که معظّمٌله در دیدار ۱۳۸۸/۵/۵ نقل کرده بودند. 2) تیمسار سرلشکر شهید منصور ستّاری (فرمانده نیروی هوایی ارتش) مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا» - 1394/07/22 عنوان فیش :ساخته شدن مجسمهی آزادی آمریکا توسط مهندس فرانسوی کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران, تاریخ شکلگیری، استقلال و جنگهای داخلی آمریکا, ترس از دشمن نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [شما نخبگان]مرعوب غرب هم نشوید. درست است که امروز غربیها از لحاظ علم و فنّاوری از ما خیلی جلوترند امّا شما مرعوب این جلوتر بودن نشوید. چرا؟ برای اینکه شما از آنها بالاتر هستید. آنکه شما میبینید امروز فنّاوری پیشرفته دارد و صنایع و اختراعات و مانند اینها دارد، ۲۰۰ سال است شروع کرده؛ شما ۳۵ سال است شروع کردهاید؛ انقلاب شما ۳۵ ساله است؛ شما در طول ۳۵ سال توانستهاید این همه راه بروید و این شتاب را در پیشرفتها پیدا کنید. آنها در طول ۳۵ سال اوّل استقلالهایشان [خیلی عقب بودند]؛ مثلاً کشور آمریکا؛ ۳۵ سال بعد از تاریخ استقلال از زیر یوغ انگلیسها آمریکا هیچ چیز نبود. آمریکای ۳۵ سال یا ۴۰ سال بعد از استقلال، با ایران ۳۵ سال بعد از پیروزی انقلاب، زمین تا آسمان فرق دارد؛ شما بمراتب از آنها جلوترید. عمر تمدّن مادّی آنها بمراتب کمتر خواهد بود برای شما که بخواهید به این رتبهی از تمدّن مادّی برسید؛ حالا جدای از معنویّات. مرعوب آنها نشوید. ۱۰۰ سال بعد از پیروزی آمریکاییها بر ارتش انگلیس و استقلال آمریکا، این مجسمهی آزادی معروف آمریکا ساخته شده. این مجسمه را آمریکاییها نساختند -اگر حافظهی من خطا نکرده باشد، قدیم دیدم- این مجسمه را یک مهندس فرانسوی از فرانسه آمد ساخت. یعنی صد سال بعد از استقلال، آمریکاییها هنوز از لحاظ علمی و فنّی و صنعتی به آنجایی نرسیده بودند که بتوانند این مجسمهی آزادی را بسازند؛ یک مهندسی از فرانسه آمد، این را طرّاحی کرد و ساخت. شما خیلی جلوترید؛ مرعوب نشوید. تواناییهای شما بمراتب بهصورت بالقوّه بیشتر از آنها است؛ پیش بروید، حرکت کنید. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 1392/09/19 عنوان فیش :باور نکردن پیشرفت هسته ای ایران توسط برخی افراد کلیدواژه(ها) : مسئله هستهای ایران, پیشرفت هستهای ایران, پیشرفت علمی ایران, پیشرفت ملت ایران, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : پیشرفت علمی ما در این ده دوازده سال اخیر یك واقعیّت است؛ بعضی این را باور نكردند؛ بعضی حتّی این را انكار كردند. یك شخص عزیزی - كه حالا بعضی از دوستانی كه در جلسه هستند، توجّه دارند كه من چه كسی را میگویم؛ نمیخواهم اسم بیاورم - همان اوائلی كه این قضیّهی هستهای و سانتریفیوژ و این حرفها باب شده بود و مكرّر گفته میشد، در یك نامهای به من نوشت كه آقا، این حرفها دروغ است، باور نكنید - هم این را، هم گمان میكنم مسئلهی سلّولهای بنیادی را؛ حالا الان درست یادم نیست، نامهی او بین كاغذهای ما هست - اینهایی كه میآیند به شما گزارش میدهند، [حرف] اینها را باور نكنید، اینها واقعیّت ندارد، اینها خلاف واقع است! خود این شخص هم آدم دانشمندی است، آدم مورد قبول و مورد اعتماد من است، بنده هم دوست دارم آن شخص را، امّا باور نمیكرد؛ البتّه ما باور كرده بودیم و الحمدلله روزبهروز هم این باور تأیید شد. بعد از چندینسال، چندی قبل اینجا یك جلسهای بود كه بعضی از دوستان این جلسه هم در آن حضور داشتند، همان شخص عزیز به من رو كرد و گفت كه در دانشگاههای ما از این پیشرفتهایی كه این جوانها دارند انجام میدهند استقبال نمیشود و شروع كرد شكایت از این طرف قضیّه كه حالا جوانهای ما دارند كارهای زیادی انجام میدهند و استقبال نمیشود. من یادم آمد از آن حرفی كه ایشان سالها پیش به من گفته بود كه این پیشرفتها دروغ است. نه آقا، این پیشرفتها راست است؛؛ اینكه ما سیزده برابرِ متوسّط رشد جهانی، سرعت پیشرفت [علم] داشتهایم، راست است؛ این را دیگران گفتند، مخالفین ما گفتند. در بخشهای مختلف، جوانهای ما كارهای بزرگی را بحمدالله توانستند انجام بدهند و كار كردند و پیش رفتند. مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان - 1392/07/17 عنوان فیش :بالاتر بودن استعداد ایرانی ها از سطح متوسط جهانی کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, شهید چمران, استعداد ایرانی, پیشرفت علمی ایران, مرجعیت زبان فارسی, مرجعیت علمی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بنده تصوّر نمیکنم که حالا این کار[ رسیدن ایران به مرجعیت علمی دنیا] در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگیرد؛ نه، من چند سال پیش گفتم شما پنجاه سال دیگر، چهل سال دیگر این آینده را تصویر کنید که در دنیا هر کسی بخواهد به یافتههای تازهی علمی دست پیدا کند، مجبور بشود زبان فارسی یاد بگیرد؛ همّت را این قرار بدهید. کاری کنید که در دنیا دیگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را یاد بگیرند تا به دانش شما دست پیدا کنند؛ این کار هم ممکن است؛ این کار ممکن است. مرحوم دکتر چمران - شهید چمران - یک نخبهی علمی بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند این چیزها، لکن یک نخبهی علمیِ برجسته بود؛ در یکی از دانشگاههای برجستهی آمریکا هم درس میخواند که بعد رها کرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در کشور خودش مشغول جهاد شد. او به من میگفت که در دانشگاههای آمریکا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهی که ایشان تحصیل میکرد - برجستههای درجهی یک، معدود بودند و ایرانیها در بین آنها بیشتر از همه بودند. ایرانیها از متوسّط استعداد جهانی بالاترند؛ این را ما از افراد دیگر هم مکرّر شنیدهایم؛ عرض کردم حالا هم که تجربهها این را نشان میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار نیروهای مسلح منطقهی شمال کشور و خانوادههای آنان - 1391/06/28 عنوان فیش :ناباوری عده ای از دانشمندان داخلی نسبت به پیشرفتهای هسته ای ایران کلیدواژه(ها) : استحکام ساخت درونی, پیشرفت علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, پیشرفت هستهای ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز بدنهی نظام جمهوری اسلامی، استحکامش از سال ۵۹ و ۶۰ و ۶۱ و آن سالهای اولیه بیشتر است. آن روز دشمنان ما احتمال بیشتری میدادند که بتوانند نظام را سرنگون کنند. امروز امیدهای آنها بمراتب ضعیف شده است و در موارد بسیاری این امیدها تبدیل به یأس شده. این استحکام نظام را نشان میدهد. ...خب، این یک بحث دیگری است که این استحکام از کجا میآید، ناشی از چیست؟ این استحکام روزافزون، این ریشهدار شدن پیدرپی، ناشی از چیست؟ ناشی از ایمانهای عمیق است؟ ناشی از معرفت عمیق است؟ ناشی از نفوذ ایمان در دلهاست؟ ناشی از سلامت شعارهاست؟ ناشی از نفس گرم آن بنیانگذار بزرگ و به معنای حقیقی کلمه عظیم، امام بزرگوار است؟ ناشی از چیست؟ اینها البته یک بحثهای مهمی است که جوانهای ما، دانشوران ما در حوزه و دانشگاه این بحثها را کردند، میکنند، باز هم باید بکنند، من به این بحثها کاری ندارم، آنچه که وجود دارد، این حرکت، رو به جلو و پیشرفت است. این پیشرفت حاصل شده. این، اصل قضیه است. آن وقت وارد شاخهها که میشوید، باز نشانهی پیشرفت را میبینید. مثلاً در علم ما پیشرفت کردیم، در فناوری برخاستهی از علم پیشرفت کردیم. من همین دانشگاه علوم دریائی را بیست سال، بیست و چهار سال، بیست و پنج سال قبل آمدهام بازدید کردم. البته از آن وقت تا حالا، بارها بازدید کردم. آن وقتِ این دانشگاه را هم دیدم، امروزِ این دانشگاه را هم دارم میبینم، قابل مقایسه نیستند. رشد انگیزهها که دنبال خود، رشد حرکت علمی را دارد، یک پدیدهی شگفتآور است که انسان را واقعاً دچار خرسندی عمیق میکند؛ آدمی را که آگاه هست، دچار شگفتی میکند. البته در همه جا همین جور است؛ در دانشگاههای کشور همین جور است، در پژوهشگاههای کشور همین جور است، در مراکز علمیای که نبوده است و تولید شده است و به وجود آمده است، همین طور است، امید دانشمندان ما همین جور است. دانشمندان نسلهای گذشتهی ما که وجودشان هم خیلی برای ما محترم است و ما از هر کسی که در راه دانش زحمتی کشیده تقدیر میکنیم و احترام برایش قائلیم، چون مال یک مرتبهی دیگری بودند، پیشرفتهای علمیِ نسل جوان را سرِ همین قضیهی پیشرفتهای صنعت هستهای باور نمیکردند! من این را شاید یک بار دو بار دیگر هم گفتهام. وقتی این پیشرفتها حاصل شده بود، چند نفر از دانشمندان برجستهی ما که من اینها را میشناختم، هم از لحاظ علمی برجستهاند، هم از لحاظ نیت، انسانهای صادقالنیّهای هستند، به من نامه نوشتند، گفتند آقا باور نکنیدها، باور نکنید! اینی که میگویند، این نمیشود، نشده! هم پیشرفتهای هستهای را، هم آن پیشرفتهای مربوط به سلولهای بنیادی را که جزو جلودارهای این حرکت علمیِ جدیدِ چندین سالهی اخیر بود. باور نمیکردند، اما اتفاق افتاده بود و بود. گذشت زمان هم بیشتر نشان داد که بله، این پیشرفتها واقع شده. یعنی حرکت علمی، حرکتی است که برای آن نسل گذشتهی ما که گفتم هم دانششان، هم خیرخواهی و نیت صادقانهشان برای ما معلوم است، قابل باور نبود. و من امروز به شما عرض میکنم این جوانهای ما کارهائی دارند در زمینههای علمی و پیشرفتهای علمی و اکتشافات و ساخت و سازهای علمی میکنند که باز شاید برای بعضی نسلهای متوسط ما هم قابل باور نباشد، اگرچه حالا یواش یواش دیگر همه این پیشرفت را باور کردند. مراکز جهانی اعلام میکنند که رشد علمی ایران گاهی یازده برابر، گاهی سیزده برابر در آمارهای گوناگون، نسبت به رشد علمی متوسط دنیا جلو است! البته معنایش این نیست که ما از لحاظ علمی جلوتر از همهی مراکز دنیا هستیم؛ نه، ما عقبماندگیمان زیاد است، رشدمان سریع است. اگر به این رشد با همین سرعت ادامه بدهیم، بله ممکن است در سالهای آینده، ده سال دیگر، پانزده سال دیگر در رتبههای اول دنیا قرار بگیریم در همهی بخشهای دانش و فناوری، اما الان هنوز نه، الان وسط راهیم، داریم حرکت میکنیم. این، بخش علمی. مربوط به :بیانات در بازدید از توانمندیهای صنعت خودروسازی - 1389/01/09 عنوان فیش :تقلیدی بودن صنعت خودرو ایران از دههی 40 تا 70 کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران, پیشرفت جهشی صنعت, صنعت داخلی, صنعت خودروسازی ایران, موتور ملی خودرو, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز حركت ما رو به جلو است؛ حركت جهشی است و باید اینجور باشد؛ هم در زمینههای علمی، هم در زمینههای معنوی و اخلاقی. صنعت میتواند یك صنعت پیشرفته باشد، در عین حال ملاحظات دینی، ملاحظات اخلاقی، ملاحظات انسانی در صنعت كاملاً رعایت بشود. ما میخواهیم شما صنعتگران كشورمان، مدیران صنعت، نماد این حقیقت باشید. پایبند به دین و در همان حال و به همان استناد، پایبند به پیشرفت جهشی صنعت. خب، ما در قضیهی صنعت قانع نیستیم به آنچه كه تا امروز به دست آمده. اگرچه آنچه تا امروز به دست آمده، بسیار ارزشمند است؛ نه اینكه ارزش اینها را ندانیم، قدر اینها را نشناسیم، كوشش ارزشمندی كه در راه آن انجام گرفته، ندیده بگیریم؛ نه، اینها همه به جای خود محفوظ، اما این آغاز كار است، آغاز راه است. ما در خصوص صنعت خودرو یك عقبافتادگی طولانیای را آزمودیم و تحمل كردیم. هنر بزرگ شماها این است كه توانستهاید این عقبماندگی طولانی را با همت خودتان قطع كنید؛ یعنی این حال چُرت و خواب و خوابآلودگی را كه تقریباً از بعد از ورود صنعت خودرو به كشور حدود سی سال طول كشیده، به هم بزنید. ما از سالهای دههی 40 كه صنعت خودروسازی وارد كشور شده - در حدود سی سال تقریباً - همینطور درجا زدیم. در مرحلهی تقلید محض و تقلید صرف باقی ماندیم. نمیتوان مسئولین كشور را در دههی 60 مؤاخذه كرد؛ زیرا دههی 60، دههی انقلاب است، دههی دفاع مقدس است؛ به قول مسئول محترم، این سالن، سالن تسلیح رزمندگان است؛ همهی خانههای ملت ایران در واقع به یك نحوی عقبهی میدان جنگ بوده. دههی 60 را نمیشود مؤاخذه كرد؛ اما قبل از دههی 60 را، قبل از دوران انقلاب را، چرا؛ باید محاسبه كرد، باید مؤاخذه كرد. دوران حركت تقلیدی برای خودروسازی در كشورهائی كه خواستند خودروساز بشوند، چهار پنج سال است. چرا باید در اینجا این قدر طول بكشد؟ این گناه آن كسانی است كه به منافع كشور فكر نمیكردند؛ برای عزت كشور دل نمیسوزاندند؛ برای ضایع شدن و دور ریخته شدن سرمایههای مادی كشور اهمیتی قائل نبودند. اما در نظام جمهوری اسلامی از دههی 70 شما شروع كردید؛ خب، پیشرفت هم خوب بوده. امروز این موتور ملی كه از ایده و طراحی تا آخرین اجزائش را هنر ایرانی و سرانگشت ایرانی و فكر ایرانی و تلاش ایرانی ساخته، یك نماد عزت برای كشور است؛ این خیلی چیز پرمعنائی است. مسئله فقط این نیست كه ما توانستهایم یك موتور خودرو تولید بكنیم؛ مسئله فراتر از اینهاست. امروز دنیا میدان مسابقهی وسائل انواع موتورهاست و موتور خودرو به عنوان یك وسیلهی متعارف زندگی و جلو چشم و مورد استفادهی همه، یكی از برجستهترین اقلام است. توی این دنیای پر كشمكش، شما توانستید هنر سرانگشتِ هنرمندِ ایرانی را اینجا نشان بدهید؛ این خیلی باارزش است. دل انسان خون میشود وقتی به یاد میآورد كه ما در طول سالهای متمادی در خودروهای كشورمان - چه آنهائی كه از خارج میآمده، چه آنهائی كه بهظاهر در داخل تولید میشده - موتورهائی كار میكرده كه یكسره بیگانه بوده؛ دیگران ساخته بودند؛ كارگر دیگری این را ساخته. ما به جای اینكه كارگر خودمان را به كار مشغول كنیم، از هنر او استفاده كنیم، به او سود برسانیم و كشور را پیش ببریم، در واقع به دیگران كمك كردیم. امروز بحمداللَّه این زمینه را شما فراهم كردید، این امكان را به وجود آوردید؛ این خیلی باارزش است. من از این كارِ خوب تقدیر میكنم؛ منتها همانطور كه عرض كردم، این گام اول است. مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان جوان دانشگاهی - 1387/06/05 عنوان فیش :وام داری پیشرفتهای هسته ای چین و هند وپاکستان و کره شمالی از کشورهای دیگر کلیدواژه(ها) : تاریخ آسیا و آفریقا, پیشرفت علمی ایران, چین, هند, مسئله هستهای ایران, روسیه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این عقبماندگی[علمی] تاریخی و طولانی [خیلی كار دارد تا]جبران بشود. بخصوص كه ما تنها هستیم؛ ما تنها هستیم! كسی از نظام اسلامی و اندیشهی اسلامی حمایت نمیكند. این چینیها - كه الان شما مشاهده كردید و در جریان المپیك در پكن، یك گوشهای از توانائیهای فنی چینیها نشان داده شد و در واقع رو شد - خیلی پیشرفتهای خوبی دارند از لحاظ علمی؛ اما توجه داشته باشید، اینها در سال 1948 - كه چین جدید و چین كمونیست در آن سال تشكیل شده - هیچ چیز نداشتند! ولیكن شوروی - یك حكومت باسابقهتر از لحاظ ایدئولوژی، و با سابقهی بسیار بیشتر از لحاظ پیشرفتهای علمی و فنی - هر چه داشت در اختیار چین قرار داد؛ زمان استالین هم بود. وجود یك كشور عظیم مثل چین - البته آن وقت جمعیتش مثل حالا نبود؛ اما بالاخره كشور بزرگ، پهناور و پرجمعیتی بود - در كنار كشور بزرگ شوروی و در قلب آسیا، برای شوروی كمونیستیِ آن روز خیلی باارزش بود. هر چه داشتند، در اختیار چینیها گذاشتند؛ حتّی انرژی هستهای را. انرژی هستهای را جوانهای ما خودشان به دست آوردند. چینیها انرژی هستهای را مثل یك هدیهای از روسها گرفتند؛ كمااینكه به كرهی شمالی هم دادند؛ هم چینیها دادند، هم روسها دادند. ببینید پیشرفتهای كشورهائی مثل چین، به بركت حمایتهای فوقالعاده و استثنائی كشورهای دیگر بود. هند هم همینجور است؛ البته از جهات دیگری. آن وقتی كه بین روسیه و چین اختلاف به وجود آمد - میدانید دیگر، تا چند ده سال متمادی بعد از دورهی استالین، بین این دو كشور بزرگ كمونیستی اختلاف شدید و عمیقی بود؛ مثل اختلاف شرق و غرب و شاید هم یك خرده تندتر - این اختلاف موجب شد كه روسها آمدند به كمك هندیها كه همسایهی چین بود؛ چینیها هم رفتند به كمك پاكستان كه رقیب هند بود! یعنی عوامل سیاسی در یارگیریها تأثیر گذاشت. آن وقت چینیها انرژی هستهای را دادند به پاكستان؛ روسها هم انرژی هستهای و بسیاری از پیشرفتها را دادند به هند. یعنی هم هند، هم پاكستان، دستاوردهایشان را از دیگران گرفتند. من هر چه نگاه میكنم، میبینم هیچ كشوری از این كشورهائی كه در زمینههای مختلف چنین پیشرفتهائی پیدا كردهاند، مثل كشور ما نیست! ما مظلومانه، تنها و در بین این همه دشمنیها - در حالی كه هم شرقِ كمونیستی و هم غربِ سرمایهداری با ما به جد دشمن بودند؛ اروپا هم كه مایل بود یك نقش مثلاً میانهای ایفا كند، هیچگونه كمكی به ما نكرد، بلكه ضربه هم زد - این جوانهای باهوش و زیرك و احیاناً بسیار زبل از میان ملت ما، توانستند این نهالها را رشد بدهند و به ثمر برسانند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد - 1386/10/13 عنوان فیش :نمونههایی از تلاش دشمن برای ایجاد يأس و مانعتراشی در روند پیشرفت کشور کلیدواژه(ها) : اعتماد به نفس ملی, پیشرفت علمی ایران, خانواده در غرب, بحران غرب, انحطاط غرب, نقشه دشمن, یأسپراکنی دشمن, مسئله هستهای ایران, منافع انرژی هسته ای, صنعت سیلوسازی, سدسازی, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی, خودکفایی, جهاد خودکفایی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : سه مانع اصلی در راه فرایند اعتماد به نفس و به ثمر رسیدنش وجود دارد كه ما باید متوجه این سه رخنه باشیم. این سه رخنه میتوانند فرایند اعتماد به نفس ملی و منتهی شدن آن به پیروزیهای پیدرپی و رسیدن به آرمانها را مخدوش كنند. اول، ایجاد یأس است؛ تیره كردن افق، به رخ كشیدن فاصلههای علمی... در مورد این مسئلهی اول كه پراكندن نومیدی و یأس است، من اصرار دارم شما جوانها بیشتر فكر كنید، تأمل كنید و نشانههایش را ببینید. همین الآن دارند این كار را میكنند؛ یك عدهای هم برای آنها و از زبان آنها و از حنجرهی آنها به نفع آنها حرف میزنند. حالا این چند مورد را ببینید: یكی از آنها مسئلهی انرژی هستهای است. در داخل كشور خودمان جنجال راه انداختند كه آقا انرژی هستهای هزینهی بدون سود است؛ چرا دارید این كار را میكنید؟ حالا تبلیغات جهانی كه این مسئله را كاملًا دنبال میكرد و هنوز هم میكند؛ اما در داخل كشور خودمان از اولی كه این مسئلهی هستهای مطرح شد، از پنج شش سال قبل از این تا حالا مرتباً این مطلب را گفتهاند و تكرار كردهاند. حتّی عدهای نامه نوشتند و گفتند آقا ما فیزیكدانیم. اینكه میگویند ما توانستهایم دستگاههای سانتریفیوژ را راه بیندازیم، اصلًا واقعیت ندارد! به قدری قرص این را گفتند كه ما مجبور شدیم افرادی را بفرستیم و بگوئیم بروند بازرسی كنند، درست ببینند؛ نكند كه همینی كه اینها میگویند، باشد. این، مال پنج شش سال قبل است. رفتند، آمدند گفتند نه آقا! كار، بسیار خوب، صحیح، علمی و محكم دارد انجام میگیرد. اول گفتند نمیشود، نمیتوانیم؛ بعد كه دیدند توانستیم، گفتند آقا این هزینهای است كه سود ندارد، فایدهای ندارد. بنده در سخنرانی عمومی عید نوروز سال گذشته مفصل در بارهی این صحبت كردم و نمیخواهم تكرار كنم. چطور فایدهای ندارد؟ ما برای بیست سال دیگر حداقل بایستی بیست هزار مگاوات برق از انرژی هستهای به دست بیاوریم. برآوردی كه برای مصرف انرژی در كشور و تولید برقِ مورد نیاز كردهاند، حداقل بیست هزار مگاوات باید از طریق انرژی هستهای باشد؛ و الّا ما باید برق را از دیگران گدائی كنیم؛ یا اگر نتوانستیم گدائی كنیم، یا ننگمان آمد، یا به ما ندادند، از خیر چیزهائی كه با نیروی برق میچرخد، باید بگذریم؛ از كارخانه، از تولید، از بسیاری از ابزارهای پیشرفت. خب، ما كِی شروع كنیم تا بتوانیم بیست هزار مگاوات را بیست سال دیگر به دست بیاوریم؟ الآن اگر دیر هم نشده باشد، قطعاً زود نیست. ممكن است دیر هم شده باشد. ببینید چه مغالطهی عجیبی است كه «آقا احتیاج نداریم»! یا میگویند: شما نیروگاه هستهای كه نمیتوانید بسازید؛ این اورانیومهای غنیشدهی سه چهار درصد را برای چه میخواهید؟ باز بحث «نمیتوانید» است. چرا نمیتوانیم؟ ملتی كه بدون كمك و بدون استاد توانست یك چنین مراكز عظیم غنیسازی را به وجود بیاورد، چرا نتواند نیروگاه بسازد؟ باید بتوانیم. چرا نتوانیم؟ یك روزی میگفتند: شما نمیتوانید نیروگاه بخاری هم بسازید. من یادم هست دورهی ریاست جمهوری خود من بود؛ نیروگاهی بود كه در زمان رژیم گذشته شروع شده بود، نصفهكاره مانده بود. میآمدند میرفتند تا دلالهای بینالمللی از یك كشوری بیایند آن را درست كنند. بعضیها هم میگفتند ما در داخل میتوانیم درست كنیم. ما چند نفر از مسئولین مرتبط با این مسائل را در دفتر ریاست جمهوری خواستیم- چند تا از رؤسای كشور را- نخستوزیر و دیگران را هم دعوت كردیم تا بحث كنیم. اینها آمدند گفتند: آقا امكان ندارد كه ما بتوانیم آن نیروگاه را- كه نزدیك تهران هم هست- به آخر برسانیم و افتتاح كنیم. این، قضاوت آنها بود. گفتند: اصلًا امكان ندارد؛ حتماً بایستی خارجی بیاید. ما خارجی را نیاوردیم؛ متخصص داخلی رفت آن را كامل كرد، درست هم كرد، الآن هم سالهاست كه دارد برق میدهد و از تولید او دارد كشور استفاده میكند. اول انقلاب جهاد سازندگی میخواست سیلو بسازد. میدانید سیلوهای ما را در دوران طاغوت، شورویها میساختند. رژیم طاغوت گندم را از آمریكا میگرفت، سیلویش را شوروی میساخت! سیلو ظاهرش ساده است، اما نسبتاً فناوری پیچیدهای است. جهاد سازندگی گفت میخواهیم سیلو بسازیم؛ از اطراف صدا بلند شد كه آقا نمیتوانید؛ بیخود خودتان را معطل نكنید، سرمایهی كشور را هم به باد ندهید. یك نمونهی سیلوی كوچكی در خوزستان ساختند كه بنده آن وقت رفتم بازدید كردم. امروز كشور جمهوری اسلامیِ شما یكی از سیلوسازهای درجهی یك دنیاست؛ جزء كشورهای سیلوساز برجستهی درجهی یك است. یكی از سدهای نزدیك تهران آب میداد. گفتند بروند این را درست كنند؛ گفتند خود كمپانی سازندهی این سد باید بیاید؛ رفتند آوردند. این هم مربوط به اوائل ریاست جمهوری ماست. میگفتند: مگر ما میتوانیم سد درست كنیم؟ همین تلقیناتِ گذشته بود. جوانهای ما همت كردند، رفتند سراغ سدسازی. امروز كشور جمهوری اسلامی به فضل الهی بهترین سدساز این منطقه است. در منطقهی ما هیچ كشوری مثل جمهوری اسلامی مسلط بر ساختن سدهای بزرگ- چه سد بتونی، چه سد خاكی- نیست. سدهائی كه ما ساختیم، از مشابههای خودش كه زمان طاغوت به وسیلهی شركتهای خارجی ساخته شده، بهتر و با ظرفیت بیشتر و البته با هزینهی بسیار بسیار كمتر است؛ كار خودمان هم هست. چرا نمیتوانیم؟ نخیر، نیروگاه هستهای هم میتوانیم بسازیم؛ باید بسازیم. امروز شروع بكنیم، چند سال دیگر جواب خواهد داد. چند سال دیگر شروع بكنیم، چند سال بعدش جواب خواهد داد. اگر شروع نكنیم، عقب میمانیم. امروز اگر غنیسازی را شروع نمیكردیم، بایستی ده سال بعد، بیست سال بعد بالاخره شروع میكردیم. میگویند آقا روسها كه به شما اورانیوم غنیسازیشده میدهند، سوخت نیروگاه هستهای میدهند؛ خودتان میخواهید چه كار كنید؟ این از آن حرفهائی است كه این آقای رئیسجمهور محترم كمدان آمریكا هم اخیراً بیان فرمودند، كه خب روسها كه دارند میدهند، ایران میخواهد چه كار كند! اینجا هم یك عدهای كه نه به قدر او محترمند، نه به قدر او كمدانند، همان حرف را تكرار كردند كه آقا روسها كه دارند میفروشند. دیدید دیگر؛ محمولهی اول آمد، محمولهی دوم آمد؛ دیگر شما میخواهید چه كار كنید كه خودتان غنیسازی كنید؟ این مثل این میماند كه به كشوری كه ذخائر نفتیِ زیر زمینش پر است، بگویند آقا چرا چاه میزنی؛ خب برو نفت را بخر از بیرون بیاور! یعنی كشوری كه دارای ذخائر نفتی است، بشود واردكنندهی نفت! چقدر خندهآور است. اگر یك روزی دلشان نخواست این سوخت را بدهند، یا گفتند به این قیمت میدهیم، یا گفتند به این شرط میدهیم، ملت ایران ناچار است قبول كند. ببینید، اینها آن چیزهائی است كه اگر چنانچه توجه كنید، خواهید دید همان نقشهی ایجاد یأس دشمن است كه حالا یك كار به این عظمت انجام گرفته- مسئلهی انرژی هستهای- این همه در بارهاش مردم شادی و خوشحالی كردند، آقا در بیاید كه: چرا شما بیخود مملكت را به این چالشهای اینچنینی میكشانید، برای خاطر یك چیز كماهمیتِ انرژی هستهای؟! ببینید، این همان ایجاد یأس است؛ این همان چیزی است كه شما باید مراقبش باشید. این یكی از آن رخنههاست كه اعتماد به نفس ملی را ضربه میزند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش :ناباوری عده ای نسبت به پیشرفت علمی کشور کلیدواژه(ها) : پیشرفت هستهای ایران, پیشرفت علمی ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : من به یاد دارم، شاید حدود دو سال، دو سال و نیم قبل، آن وقتی که این سانتریفیوژهای ما مشغول کار شده بود و جوانان و دانشمندان ما توانسته بودند اینها را راه بیندازند و مسئولان وقت؛ رئیسجمهور و دیگران خبرش را گفتند، تعدادی از فیزیکدانهای دانشگاهی که مردمان خوب و بسیار سالم و صادقی هم هستند، بعضیشان هم من را میشناسند، به من نامه نوشتند، که آقا! نبادا اینها را باور کنید! چنین چیزی اتفاق نیفتاده و ممکن نیست! حاضر نبودند باور کنند؛ قبول کنند. این، همان تلقین است. تا غربیها؛ آژانس و دیگران، خودشان آمدند نگاه کردند، تصدیق کردند، اعتراف کردند که چنین چیزی را باور نمیکردند در ایران به وجود بیاید، آن وقت دیگران؛ دیرباورها، در داخل کشور باور کردند. عین همین قضیه در مورد سلولهای بنیادی به وجود آمد. بنده چندبار پیشرفتهای سلولهای بنیادی را در چند سخنرانی بر زبان آورده بودم. از دانشمندان کشور و از بعضی از دانشگاهها به من نامه نوشتند: آقا! این قضیه را شما اینقدر نگوئید، این واقعیت ندارد؛ این جور نیست! اینی که میگوئید در سلولهای بنیادی پیشرفت کردهاند و در شبیهسازی (کلونینگ) دارند تمرین و کار میکنند، باور نکنید؛ چنین چیزی اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد! بعد که گوسفند شبیهسازی شده را جلو چشم همه قرار دادند، بعد که در سمیناری که تشکیل دادند، دانشمندان معروف دنیا، زیستشناسهای درجهی یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها، پیشرفتهای محیرالعقولی است، آن وقت یک عده از دیرباورها باور کردند! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19 عنوان فیش :عدم موفقیت انگلیس و آمریکا در راه اندازی مس سرچشمه کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, مقایسه عملکرد نظام اسلامی و رژیم پهلوی, پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [ما]هیچ ننگمان نمىکند که علم را از غربىها و اروپایىها یاد بگیریم؛ اما ننگمان مىکند که همیشه شاگرد بمانیم. شاگردى مىکنیم تا استعداد خود را پرورش دهیم و از درون بجوشیم. ما نمىخواهیم مثل استخرى باشیم که آبى را در ما سرازیر کنند و هر وقت هم خواستند، آب را بکشند یا اجازه ندهند بیاید، یا هرگونه آب آلودهیى را در این استخر بریزند. ما مىخواهیم مثل چشمهى جوشان باشیم؛ مىخواهیم از خودمان بجوشیم؛ مىخواهیم استعدادهاى خود را بهکار بگیریم. من به هرجا نگاه مىکنم، امکان بهکارگیرى این استعدادها را مىبینم. فقط هم پیشرفت در انرژى اتمى است که مردم در جریان آن قرار گرفتهاند و مىدانند در این بخش چه اتفاقى افتاده است؛ یک نمونهى دیگر، بحث سلولهاى بنیادى است که حیرت بینندگان خارجى را برانگیخت. نمونههاى فراوان دیگرى هم وجود دارد. من دیروز براى بازدید از مجتمع مس سرچشمه به آنجا رفته بودم. یک روز همین مس سرچشمه را انگلیسىها و بعد هم امریکایىها مىخواستند اداره کنند؛ چند سال هم کار و طراحى کردند، اما راهاندازى نشد. بعد وقتى انقلاب پیروز شد، مهندسان ما آمدند و آن را راهاندازى کردند؛ محصول بهدست آوردند و کارهاى خوبى انجام دادند؛ بعد هم طرح توسعه را خود مهندسان ما در دههى سوم - تقریباً از نزدیک سال 80 تا الان - راهاندازى کردند و باز هم دارند آن را توسعه مىدهند. اینکار، جزو بهترین و تمیزترین کارهایى است که بهوسیلهى دولت دارد انجام مىگیرد. آن روز اگر خارجىها سود مىبردند، استفاده مىکردند و یا منافع ملى پامال مىشد، همهى اینها به کنار؛ ملت ایران را تحقیر مىکردند؛ این تحقیر از همه چیز سنگینتر است. ملتى بنشیند و عدهیى از بیرون بیایند به او بگویند تو نمىتوانى؛ برو کنار تا ما برایت درست کنیم؛ او را کنار بزنند و اجازه ندهند حتّى از تجربهى آنها استفاده کند؛ خودشان بیایند این منبع درونى را استخراج کنند؛ چیزى به او بدهند و لُب و خلاصهى سود را هم خودشان ببرند. این کار در نفت مىشده، در مس مىشده، در آهن مىشده، در ساخت و سازهاى گوناگون مىشده، در سدسازى مىشده، در سیلوسازى مىشده، در بخشهاى دانشگاهى و علمى مىشده. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان - 1382/06/26 عنوان فیش :نقش برجسته جوانان در دفاع مقدس کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, عملیات بیتالمقدّس, عملیات والفجر8, فرماندهان دفاع مقدس, پیشرفت علمی ایران, پژوهشگاه رویان, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقهای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفتهایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایهها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب میشود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیرهترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان میدهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک میکرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینهها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونههای آن را میشنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شدهاند و امروز یک نمونه از کارهای شگفتآمیز آنها همین غنیسازیِ مواد هستهای است که جزو محرمانهترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشتهاند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکسالعملهای مستکبران عالم را میبینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکسالعمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست. یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شدهاند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانستهاند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونههای متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینههای نظامی هم همینطور است. شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد- درحالیکه آن ارتش از سوی آمریکا، شورویِ آنروز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی میشد- غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگیِ بیست و پنج ششساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دورههای مختلف دیدهی ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را بازپس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیئت جهانی به ایران آمد و رئیس آن- قریب به این مضمون- به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیدهی ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آنهم نه با تجهیزات پیشرفتهی آنچنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانیِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیستوسهساله، بیستوپنجساله، بیستوششساله و بیستوهفتساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند. مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/22 عنوان فیش :پیشرفت زیاد جمهوری اسلامی به سمت آرمانهای انقلاب کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, فساد رژیم پهلوی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, مصادره اموال ایران توسط آمریکا, پیشرفت ملت ایران, پیشرفت علمی ایران, پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اگر از من بپرسید که چقدر[به سمت آرمانهای انقلاب] پیش رفتهایم، خواهم گفت ما زیاد پیش رفتهایم. همانطور که گفتم، اگر کسى با گذشتهى این کشور آشنا باشد، خواهد دید که ما بسیار پیشرفت کردهایم. در این کشور مردم به حساب نمىآمدند، اما امروز مردم محور تصمیمگیریهایند. معنویت در این کشور بهشدّت مورد تهاجم بود؛ سعى مىشد معنویت ازاله شود؛ اما امروز چراغ معنویت در بین مردم روشن و پُرفروغ است. آن روزها جوانها عمداً به فساد کشانده مىشدند. شاید شما شنیدهاید که رؤساى کشور و خانوادههایشان، مهمترین شرکاى باندهاى مواد مخدّر در این کشور بودند! اوّل بار آنها هروئین را به این کشور آوردند و پخش کردند. فساد و اعتیاد و بدبختى را به دست خودشان ترویج مىکردند. امروز شما مىبینید که نظام، با همهى وجود و با تلاش فراوان، در مقابل این مشکلات ایستاده - که همهى دنیا هم کار او را تصدیق مىکنند - اما آن روز براى مسؤولان کشور کارهاى نمایشى در درجهى اوّل بود. به روستاها، به جادههاى روستایى، به برقرسانى روستایى، به بقیهى چیزهایى که در شهرهاى دور بود، مطلقاً اعتنایى نمىشد. اسم مىآوردند که ما مىخواهیم زبده پرورش بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آنها توانسته بودند حدود صدوپنجاه هزار دانشجو در این کشور داشته باشند. من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم - آن روز دقیقاً آمارش را مىدانستم، اما الان درست یادم نیست - گمانم در همهى استان که آن روزها حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمههاى آن استان بسیار کم بود؛ مثلاً بیست نفر بودند! امروز شما مىبینید که تمام شهرهاى کشور دانشگاه دارند. حتّى در بسیارى از شهرها دانشگاههاى متعدّد و دانشجویان فراوان و رشتههاى متنوّع و پیشرفتهاى علمىِ فراوانى دارند. من این مطلب را بارها گفتهام که امریکاییها هواپیماهاى جنگى و بقیهى ابزارهاى خودشان را به ما مىفروختند؛ ولى اجازهى تعمیر آنها را به ما نمىدادند! البته داستان آن فروشها هم داستان عجیبى است. آن روز صندوق مشترکى بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آنجا مشغول کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیرى کردم، که متأسفانه تا امروز هم امریکاییها جواب ندادهاند! صندوقى با نام اختصارى F.M.S داشتند که دولت ایران پول را در آن صندوق مىریخت؛ اما قیمت جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکاییها به عهده داشتند! وقتى انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق پول بود که هنوز هم امریکاییها جوابى ندادهاند و آن پولها را به ملت ایران برنگرداندهاند. وقتى همین وسیلهى پرنده به ایران مىآمد، بعد از مدتى محتاج تعمیر مىشد. شما خیال مىکنید اینجا تعمیرگاه و کارگاه و امثال اینها داشتند؟ ابداً. آن قطعهاى که خراب شده بود و آن را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند - چون قطعههاى بزرگى وجود دارد که گاهى مرکّب از دهها قطعه است - اجازه نمىدادند که در اینجا باز شود و روى آن تعمیرى صورت گیرد. با هواپیما به امریکا مىبردند و آن را با قطعهاى جدید عوض مىکردند و مجدداً به ایران باز مىگرداندند! با این ملت، اینگونه رفتار کرده بودند. امروز ملت ایران، مثل همان هواپیما را مىسازد. هواپیماى «تندر»ى که پرسنل ما ساخته بودند، پرواز کرد. این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست. بنابراین ما پیشرفتِ زیادى کردهایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادى داریم. |