[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ - 1389/08/04
عنوان فیش :ایستادگی جوانان و مردم قم در صفوف مقدم انقلاب
کلیدواژه(ها) : نقش قم در انقلاب اسلامی, حمایت مردم قم از نهضت امام خمینی(ره), مردم قم, جوانان قمی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, حماسه نوزدهم دی, لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) قم, حوزه علمیه قم, حوزه علمیه قم, قم
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من در خصوص جوانهای قم، هم خاطرات دارم، هم اطلاعات متعدد و فراوانی دارم... قبل از آنكه مبارزات در سال 41 و 42 اوج بگیرد، اینجا ما نشانه‌ی زیركی جوانان قم و هوشمندی آنها را مشاهده كردیم. من فراموش نمیكنم؛ در همین جلوی كوچه‌ی حرم یا آن طرف خیابان، كوچه‌ی ارگ، كیوسك روزنامه‌فروشی بود؛ خبرهای روزنامه‌ها را در آنجا میزدند. ماها از درس كه برمیگشتیم، می‌ایستادیم تیتر این روزنامه‌ها را نگاه میكردیم. وقتی در مسئله‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی، دولت طاغوت مجبور به عقب‌نشینی شد و آن تصویب‌نامه را باطل كرد، من دیدم این جوانهائی كه حول و حوش همین كوچه‌ی حرم و توی خیابان ارم بودند - كه این جوانها را غالباً میدیدیم و هیچ تصور نمیكردیم كه اینها با اندیشه‌ی سیاسی و مسائل سیاسی سر و كاری داشته باشند - آمدند به ما گفتند ما موفقیت روحانیت را در مقابل دولت طاغوت به شما تبریك عرض میكنیم. جوانان قمی كه به حسب ظاهر بركنار بودند، به ما طلبه‌ها، كه هیچ آشنائی هم با هم نداشتیم، می‌آمدند تبریك میگفتند.
من از همان وقت به ذهنم رسید كه این چه روحیه‌ای در جوان قمی است - دانشجو كه آن وقت در قم نبود؛ جوان دانش‌آموز یا حتّی غیر دانش‌آموز؛ جوان بیكار - كه نسبت به مسئله‌ی مبارزه و نهضت و پنجه درافكندن روحانیت با دولت طاغوت، اینجور حساس است.
بعد كه مسائل سال 56 پیش آمد، آنجا قم خودش را نشان داد. حقیقتاً به معنای واقعی كلمه، رهبری حركت مردم در خیابانها و حضور در میدانها و ایستادگی در مقابل پنجه‌های چدنی و خشن دستگاه را قم شروع كرد. همین جوانهای قمی آمدند توی خیابانها، خونهاشان بر زمین ریخته شد؛ البته مأمورین نظام طاغوت را حسابی هم اذیت كردند! آن زیركی جوانهای قم و شیطنت آنها، مأمورین را حسابی سردرگم هم میكرد.
بعد مسئله‌ی انقلاب پیش آمد. همه جا قم در صفوف مقدم بود. این لشكر علی‌بن‌ابی‌طالب جزو لشكرهای موفق در دفاع مقدس و در خطوط مقدم بود. در همه‌ی امتحانهای بزرگ، قمی‌ها از عهده‌ی امتحان، خوب برآمدند؛ صف مقدم هم جوانها بودند. من میخواهم شما جوان امروز كه احساس دارید، اندیشه دارید، شور و شعور دارید، این شناسنامه‌ی پر افتخار نسل جوان قمی را از چند دهه پیش به این طرف، در مقابل چشم داشته باشید.
قمی‌ها در انقلاب نقش‌آفرینی كردند. در دفاع مقدس نقش‌آفرینی كردند؛ بعد از تمام شدن جنگ - بخصوص بعد از رحلت امام بزرگوار كه سایه‌ی ایشان از سر ما كوتاه شد - نقش‌آفرینی جوانهای قمی بارزتر هم بوده است؛ این نكته‌ی مهمی است.
توجه بكنید؛ از سالهای آخر دهه‌ی اول انقلاب به بعد، دشمنان انقلاب و جبهه‌ی دشمن با استفاده از كارشناسهای ایرانی یك سیاستی را طراحی كردند - چون غیر كارشناسهای ایرانی به این نكته توجه پیدا نمیكردند؛ كسانی كه طرف مشورتشان قرار میگرفتند، ایرانی بودند - و آن سیاست این بود كه از قم آنتی‌تز انقلاب درست كنند. همان طور كه انقلاب از قم جوشید، یك ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزه‌ی روحانیت است. حوزه‌ی علمیه ظاهراً در قم است، اما این جمع حوزوی در معنا در همه‌ی كشور منتشر است. این طلبه‌ی قمی كه در قم ساكن است، در شهر خود، در روستای خود صاحب نفوذ است. از سرتاسر كشور در اینجا جمعند. آن روزی كه افراد این حوزه برای تعطیلی یا برای كاری به منازل خود میروند، معنایش این است كه حوزه در سرتاسر كشور منتشر میشود. پس هر فكری در اینجاست، هر ایده‌ای در اینجاست، هر عزم و اراده‌ای در اینجاست، هر حركت و جهتگیری‌ای در اینجاست؛ در واقع در سرتاسر كشور یك امتدادی دارد؛ این را بیگانه‌ها نمیفهمیدند؛ آمریكائی‌ها نمیتوانستند این حقیقت را تحلیل كنند؛ این را یك خودی، یك ایرانی، یك آشنا به طبیعت روحانیت میتوانست بفهمد؛ این را به آنها یاد دادند؛ لذا سعی كردند در قم زمینه‌ی فتنه را فراهم كنند. من چون نمیخواهم از كسی اسم بیاورم، اسم نمی‌آورم و عبور میكنم. در همان سال 58 و 59، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسه‌ی آمدن توی میدان و مشت گره‌كردن، بلكه حماسه‌ی معنوی، حماسه‌ی شعور، حماسه‌ی تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شكل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان - عمدتاً دشمنان بیرون مرز؛ اصل آنهایند - طراحی كرده بودند كه بتوانند این آنتی‌تز را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمی‌ها غافل بودند، اگر جوانهای قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمیداشتند، مشكلات بیش از اینها میشد؛ این حقیقت امر است، این بیان واقع نسبت به مجموعه‌ی جوان در قم است.

مربوط به :بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ - 1389/07/29
عنوان فیش :مصادیق تاریخی استفاده علما از دشمنی دشمنان
کلیدواژه(ها) : حوزه علمیه قم, وظایف روحانیت, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, سیدابوالحسن اصفهانی, مبارزات ضد استبدادی علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوزه‌های علمیه - بخصوص حوزه‌ی علمیه‌ی قم - در هیچ دوره‌ای از تاریخ خود، به قدر امروز مورد توجه افكار جهانی و انظار جهانی قرار نداشته‌اند؛ به قدر امروز مؤثر در سیاستهای جهانی و شاید مؤثر در سرنوشت جهانی و بین‌المللی نبودند. حوزه‌ی قم هرگز به قدر امروز دوست و دشمن نداشته است. شما ملتزمان حوزه‌ی علمیه‌ی قم، امروز از همیشه‌ی این تاریخ، دوستان بیشتری دارید؛ دشمنان بیشتر و خطرناك‌تری هم دارید. امروز حوزه‌ی علمیه‌ی قم - كه در قله‌ی حوزه‌های علمیه قرار گرفته است - یك چنین موقعیت حساسی را داراست.
در اینجا یك مغالطه‌ای هست كه باید به آن اشاره كنم. ممكن است بعضی بگویند اگر حوزه‌های علمیه وارد مسائل جهانی، مسائل سیاسی، مسائل چالشی نمیشدند، اینقدر دشمن نمیداشتند و محترم‌تر از امروز بودند. این مغالطه است. هیچ جمعی، هیچ نهادی، هیچ مجموعه‌ی باارزشی به خاطر انزوا و كناره‌گیری و گوشه‌نشینی و خنثی حركت كردن، هرگز در افكار عمومی احترام‌برانگیز نبوده است، بعد از این هم نخواهد بود. احترام به مجامع و نهادهای بی‌تفاوت و تنزه‌طلب كه دامن از مسائل چالشی برمیچینند، یك احترام صوری است؛ یك احترامِ در معنا و در عمق خود بی‌احترامی است؛ مثل احترام به اشیاء است، كه احترام حقیقی محسوب نمیشود؛ مثل احترام به تصاویر و تماثیل و صورتهاست؛ احترام محسوب نمیشود. گاهی این احترام، اهانت‌آمیز هم هست؛ همراه با تحقیر باطنیِ آن كسی است كه تظاهر به احترام میكند. آن موجودی كه زنده است، فعال است، منشأ اثر است، احترام برمی‌انگیزد؛ هم در دل دوستان خود، و هم حتّی در دل دشمنان خود. دشمنی میكنند، اما او را تعظیم میكنند و برای او احترام قائلند.
اولاً حاشیه‌نشین شدن حوزه‌ی علمیه‌ی قم و هر حوزه‌ی علمیه‌ی دیگری به حذف شدن می‌انجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشی نبودن، بتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوی شدن می‌انجامد. لذا روحانیت شیعه با كلیت خود، با قطع نظر از استثناهای فردی و مقطعی، همیشه در متن حوادث حضور داشته است. برای همین است كه روحانیت شیعه از یك نفوذ و عمقی در جامعه برخوردار است كه هیچ مجموعه‌ی روحانی دیگری در عالم - چه اسلامی و چه غیر اسلامی - از این عمق و از این نفوذ برخوردار نیست.
ثانیاً اگر روحانیت میخواست در حاشیه و در پیاده‌رو حركت كند و منزوی شود، دین آسیب میدید. روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود منهای دین حیثیتی ندارد. اگر روحانیت از مسائل اساسی - كه نمونه‌ی برجسته‌ی آن، انقلاب عظیم اسلامی است - كناره میگرفت و در مقابل آن بی‌تفاوت میماند، بدون تردید دین آسیب میدید؛ و روحانیت هدفش حفظ دین است.
ثالثاً اگر حضور در صحنه موجب تحریك دشمنی‌هاست، این دشمنی‌ها در یك جمع‌بندی نهائی مایه‌ی خیر است. آن دشمنی‌هاست كه غیرتها و انگیزه‌ها را تحریك میكند و فرصتهائی برای موجود زنده می‌آفریند. هر جا به مجموعه‌ی روحانیت یا به دین یك خصومت‌ورزی و كین‌ورزی‌ای انجام گرفت، در مقابل، حركتی سازنده از سوی بیداران و آگاهان انجام گرفت. یك وقتی در جمعی گفتم كه نوشتن یك كتاب به وسیله‌ی یك نویسنده‌ی متعصب ضد شیعه، موجب به وجود آمدن چندین كتاب منبع بزرگ شیعی شد. در همین شهر قم اگر كتاب «اسرار هزار ساله» از سوی یك فرد منحرف كه تركیبی از تفكرات سكولاریستی و گرایشهای وهابیگری داشت، منتشر نمیشد، امام بزرگوار ما نمیرفت درس خود را مدتی تعطیل كند و كتاب «كشف الاسرار» را بنویسد؛ كه در این كتاب، اهمیت حكومت اسلامی و ولایت فقیه، نخستین جوانه‌هایش مشاهده میشود. بازتولید این تفكر مهم فقهی و شیعی در ```كتاب «كشف الاسرار» امام بزرگوار محسوس است. اگر تحرك گرایشهای چپ و ماركسیستی و حزب توده در دهه‌ی 20 و اوائل دهه‌ی 30 نمیبود، كتاب ماندگاری مثل «اصول فلسفه و روش رئالیسم» تولید نمیشد و به وجود نمی‌آمد. بنابراین، این دشمنی‌ها به ضرر ما تمام نشده است. هر جا خصومت‌ورزی انجام گرفت، موجود بیدار و آگاه - یعنی حوزه‌ی علمیه - از خود واكنشی نشان داد و فرصتی آفرید. دشمنی‌ها فرصت‌آفرینند؛ آن وقتی كه ما بیدار باشیم، آن وقتی كه ما زنده باشیم، آن وقتی كه ما غافل نباشیم.
در همان دوران رضاخانی، آن حركت خصمانه‌ای كه با روحانیت شد، موجب شد مرجع تقلیدی مثل مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (رضوان اللَّه تعالی علیه) اجازه‌ی صرف وجوهات را در تولید نشریه‌های دینی و مجلات دینی بدهد؛ كه این یك چیز بی‌سابقه‌ای بود، در آن روز هم چیز عجیبی بود. بنابراین نشریه‌ی دینی با پول وجوهات و با سهم امام به راه افتاد؛ مجامع دینی با اتكای به سهم امام به وجود آمد. یعنی شخصیتی مثل سید اصفهانی (رضوان اللَّه تعالی علیه) برخلاف آنچه كه برخی تصور میكردند و میكنند، به فكر مسائل فرهنگی كشور ما و دنیای شیعه و كشور شیعه است و صرف سهم امام را در یك چنین كاری مجاز میشمرد؛ اینها فرصتهاست. دشمنی‌ها یك چنین فرصتهای بزرگی را به وجود می‌آورند.
رابعاً با بی‌طرف ماندن روحانیت در مسائل چالشیِ اساسی، موجب نمیشود كه دشمن روحانیت و دشمن دین هم بی‌طرف و ساكت بماند؛ «و من نام لم‌ینم عنه». اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانه‌ای كه برای او پیش می‌آید، احساس مسئولیت نكند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، كار بزرگی را كه بر عهده‌ی اوست، انجام ندهد، این موجب نمیشود كه دشمن، دشمنی خود را متوقف كند؛ بعكس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف كردند، جلو آمدند؛ هر وقت احساس انفعال كردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند. غربی‌ها ظرفیت عظیم فكر شیعه برای مواجهه‌ی با ظلم جهانی و استكبار جهانی را از مدتها پیش فهمیده‌اند؛ از قضایای عراق، از قضایای تنباكو؛ لذا آنها ساكت‌بشو نیستند؛ آنها به تجاوز خود، به پیشروی خود ادامه میدهند. سكوت و بی‌طرفی علما و روحانیون و حوزه‌های علمیه به هیچ وجه نمیتواند دشمنی دشمن را متوقف كند. بنابراین حركت حوزه‌های علمیه، بی‌طرف نماندن حوزه‌های علمیه در قبال حوادث جهانی، در قبال مسائل چالشیِ ملی و بین‌المللی یك ضرورتی است كه نمیشود از آن غافل شد.

مربوط به :‌بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور - 1386/09/08
عنوان فیش :رونق حوزه علمیه حلّه در اواخر قرن ششم تا اوائل هشتم هجری
کلیدواژه(ها) : حوزه علمیه حلّه, تاریخ حوزه های علمیه, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, حوزه‌‏های علمیه, حوزه علمیه قم, پایه‌گذاری حوزه علمیه قم, خواجه نصیرالدین طوسی, حوزه علمیه نجف, تحول در حوزه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوزه به مثابه‌ی یك كلّ كه دارای ابعاض و اجزائی است، یك موجود زنده است. یعنی رشد دارد، نُكس دارد، تحرك و نشاط دارد، جمود و ركود دارد، حیات دارد، ممات دارد؛ یك موجود زنده است. دلیلش هم تاریخ حوزه‌های علمیه است. یك حوزه‌ی علمیه‌ای- مثلًا فرض‌ كنید- مثل حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه در قرن هفتم- حالا هفتم، اواخر ششم تا هفتم، تا اوائل هشتم هجری- یك حوزه‌ی پررونقی است. وقتی خواجه نصیر طوسی رفت حلّه، در آن جمعی از بزرگانِ علما كه مجتمع بودند- آن‌طوری كه من در ذهنم هست- ظاهراً حدود بیست نفر، بیست و پنج نفر عالم بزرگ بودند كه یكی از آن‌ها محقق حلّی بود، یكی پدر علامه بود، یكی ابن سعیدِ صاحب جامع الشرایع بود- یحیی ابن سعید حلّی- و از این قبیل. این حوزه‌ی حلّه است. حوزه‌ی حلّه امروز وجود ندارد. حوزه‌ی نجف یك روزی بود كه بعد از آن رونق اولیه، ركود پیدا كرد. آدم معروفی، شخص برجسته‌ای در حوزه‌ی نجف نبود؛ بعد شاگردان وحید بهبهانی مثل بحر العلوم و كاشف الغطاء و امثال این‌ها آمدند آن حوزه را آن‌چنان به رونق آوردند كه به نظر من دویست سال است كه ضرب دست آن‌ها دارد حوزه‌ی نجف را پیش می‌برد. هنر فقهی و عمق كار آن‌ها، حوزه را با نشاط كرد و زنده كرد و همین‌طور زنده ماند بحمد اللَّه تا دوران اخیر.
حوزه‌ی قم نبود؛ یك حوزه‌ی كم‌رنگ بی‌رونقی بود بعد از آن رونق اولیه‌ی عهد اسبق. حاج شیخ عبد الكریم حائری (رضوان اللَّه تعالی علیه) آمد، حوزه جان گرفت؛ این‌جوری است حوزه‌ی علمیه. امروز را نگاه نكنید؛ فردائی وجود دارد؛ این فردا چگونه است؟ این را شما باید معیّن كنید؛ امروز باید معیّن كند.
اگر امروز اركان حوزه یعنی مدیران، صاحب‌نظران، اساتید، برجستگان همت بكنند، درست فكر كنند و برنامه‌ریزی كنند، حوزه بیست سال دیگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعه‌ی نفوس، از حالا بمراتب بهتر خواهد بود. اگر حالا ما پیش‌بینی نكنیم، نه؛ هیچ معلوم نیست حوزه‌ی قمی در آینده با همین عرض و طول فعلی هم وجود داشته باشد. بزرگانی، محققینی، علمای خوبی، فقهائی، فلاسفه‌ای از حوزه گرفته می‌شوند؛ می‌روند- ننقصها من اطرافها- جای این‌ها باید شخصیتهائی رشد كنند، ببالند؛ جای این‌ها را پر كنند و بیش از آنچه كه آن‌ها انجام دادند، انجام بدهند. اگر این كار شد، این آینده‌نگری انجام گرفت، فردا خوب خواهد بود. اگر این آینده‌نگری امروز در حوزه‌ی قم انجام نگیرد و به وضع موجود راضی باشیم؛ به همینی كه حالا حوزه را یك‌جوری اداره كنیم؛ به این اگر قناعت كنیم، فردا یا حوزه‌ای نداریم یا حوزه‌ای رو به انحطاط خواهیم داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13
عنوان فیش :حوزه علمیه قم ، مستحصل حوزه هاى شیعه در طول تاریخ
کلیدواژه(ها) : حوزه علمیه قم, تاریخ حوزه های علمیه, پایه‌گذاری حوزه علمیه قم, خدمات صفویه, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, تاریخ علما و فقهای سلف
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حوزه‌ى علمیه‌ى قم که ما امروز نام آن را با افتخار و تعظیم و تجلیل مى‌بریم، در واقع مصطفى و مستحصل حوزه هاى شیعه در طول تاریخ حوزه‌هاست. یعنى از اواخر قرن دوم و حدّاقل اوایل قرن سوم هجرى که مراکزى به عنوان حوزه‌ى علمیه درست شده است، حوزه‌ى قم در دوران ائّمه‌ى ثلاثه‌ى اخیر (حضرت جواد و حضرت هادى و حضرت عسکرى علیهم السّلام) که دوران قمیین است، یک حوزه‌ى علمیه به معناى حقیقى کلمه است که در آن، درس و بحث و جمع و تدوین و اشاعه و نشر و استادى و شاگردى به چشم مى‌خورد. با این حال، از اجتماعات صحابه و محدّثین و حَمَله‌ى علم در اطراف ائّمه علیهم السّلام در شهرهایى مثل مدینه و کوفه و... مى‌گذریم و نمى‌خواهیم اصطلاح حوزه‌ى علمیه را بر این مراکز اطلاق کنیم.
بنابراین، شاید قدیمیترین حوزه هاى علمیه‌ى ما، همین قمِ قمیین است که در آن، آثار بزرگانى مثل اشعریین و آل بابویه و دیگران، تا امروز باقى است. البته بعد از آن، حوزه‌ى علمیه با این عظمت باقى نمانده است و به اکناف دیگرى از عالم، مثل شرق دنیاى اسلام و ماوراءالنّهر و شرق خراسان منتقل شده است و رجالى مثل «شیخ عیاشى»، «شیخ کشّى» و سمرقندیین و نساییین و دیگر اسمهایى که ما آنها را در زمره‌ى محدّثین و روات و مؤلّفین مى‌شناسیم، در آن به سر برده‌اند. همچنین به حوزه‌ى بغداد باید اشاره کردکه حوزه‌ى «شیخ مفید» و بعد از او، «سید مرتضى» و «شیخ طوسى» (علیهم‌الرّحمةوالرضوان) است و نیز حوزه‌ى نجف که با هجرت «شیخ طوسى» به این شهر در حدود سال 450 یا 448 یا 449 و تشکیل مرکزى به نام حوزه‌ى علمیه‌ى فقاهت و حدیث و دیگر علوم اسلامى،رونقى میگیرد و مقطع مهمّى به‌وجود مى‌آید.
بعداً حوزه‌ى علمیه‌ى شیعه در شامات و طرابلس و حلب و سپس در حلّه تشکیل مى‌شود که بزرگان فقهاى حلّىِ ما، اسمشان در تاریخ و آثارشان در کتابخانه‌هاى عظیم فقاهت شیعه محفوظ و موجود است و این روند ادامه پیدا مى‌کند تا زمانى که سلطنت صفویه در ایران تشکیل مى‌شود و مقطعى عظیم به وجود مى‌آید.
على‌رغم کسانى که سعى کردند صفویه را ضّد شیعه و اسلام و مفاهیم و ارزشهاى دینى معرفى کنند، سلاطین صفویه با همه‌ى بدیهایى که در جانب حکومت و شخصیتهاى خودشان داشتند، حرکتهاى بزرگِ ماندگارِ فراموش نشدنى‌اى انجام دادند که یکى از آنها گسترش حوزه‌هاىِ علمى شیعه است که در آن وقت، حوزه‌ى علمیه‌ى اصفهان و خراسان و قم و نجف و بقیه‌ى مناطق، به برکت آنها آباد شد که اگر کسى وارد مطالعه شود، شگفتیهاى عظیمى را خواهد دید. اگر شما تا قبل از دوران صفویه، فقهاى شیعه را نگاه کنید، تعداد ایرانیان انگشت شمار است؛ امّا بعد از صفویه، هر کدام از بزرگان علما را که نگاه کنید شاید نود درصد آنان فقهاى ایرانى هستند.
بعد از این دوره، اوج حوزه‌ى نجف و کربلا و حضور تلامذه‌ى مرحوم «وحید بهبهانى» و سپس «شیخ» و «صاحب جواهر» و تلامذه‌ى این بزرگواران تا دوره‌ى اخیر است. بعد مرکزیت عظماى حوزه‌ى فقاهت به وسیله‌ى مرحوم «آیةاللَّه حایرى» و بعد مرحوم «آیةاللَّه بروجردى»، باز به قم منتقل مى‌شود و تا امروز ادامه دارد. این حوزه، محصول این سیر تاریخى و نتیجه و مستحصل و زبده گُزینِ همه‌ى این حرکت عظیم علمى است که با مهاجرت و تحقیق و علم، همراه بوده است و امروز در اختیار شماست.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/01
عنوان فیش :ثمرات پایه‌گذاری حوزه علمیه قم توسط آیت‌الله حائری یزدی (ره)
کلیدواژه(ها) : عبدالکریم حائری یزدی, حوزه علمیه قم, پایه‌گذاری حوزه علمیه قم, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, ثمرات حوزه علمیه قم, حوزه‌‏های علمیه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز وقتی‌‌‌که حوزه‌‌‌ی علمیه نگاه می‌‌‌کند، باید احساس کند که حرکت این چند ده سال گذشته‌‌‌ی او، یک حرکت مثمر بوده؛ و اساساً حوزه‌‌‌ی علمیه، یک وجود مثمر و دارای برگ و بار بوده است؛ «کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة أصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی أکلها کلّ حین بإذن ربّها»؛و تا امروز وقتی‌‌‌که حوزه‌‌‌ی علمیه نگاه می‌‌‌کند، باید احساس کند که حرکت این چند ده سال گذشته‌‌‌ی او، یک حرکت مثمر بوده؛ و اساساً حوزه‌‌‌ی علمیه، یک وجود مثمر و دارای برگ و بار بوده است؛ «کلمة طیّبة کشجرةٍ طیّبة أصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی أکلها کلّ حین بإذن ربّها»؛و تا امروز این‌‌‌گونه بوده است. در سال 1340 قمری یعنی هفتاد و دو سال قبل از این آن روزی که مرحوم آیت‌‌‌اللّه حائری (رضوان الله تعالی علیه) وارد این شهر شد، از این همه برکات خبری نبود؛ نه در این شهر، نه در این کشور، و نه در سراسر عالم. او این حوزه را پایه‌‌‌گذاری کرد و تقریباً چهل سال بعد از آن تاریخ یعنی در سال 1381 و 1382 قمری این نهضت آغاز شد؛ ببینید چقدر این ثمره به اصل نزدیک است و چطور آن اخلاصی که نشاننده‌‌‌ی این نهال یعنی نهال حوزه‌‌‌ی علمیه در وجود خود داشت، به ثمر نشست، تا این نهضت پدید آمد و نشاننده‌‌‌ی نهال نهضت یعنی آن معلم نسل کنونی و نسلهای آینده‌‌‌ی بشر، آن مرد خدا، آن بنده‌‌‌ی صالح، آن رهرو راه پیامبران با اخلاص خود چه کرد که این نهال تا امروز این همه ثمرات بخشیده است که شما آن‌‌‌ها را در سراسر عالم می‌‌‌بینید؛ و یکی از ثمرات آن تلاش در کشور ایران، تشکیل جمهوری اسلامی با همه‌‌‌ی برکاتش است؛ و در جاهای دیگر، بیداری مسلمین و بقیه‌‌‌ی قضایاست.