[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تبادل فرهنگی, تهاجم فرهنگی کلیدواژه(ها) : تبادل فرهنگی, تهاجم فرهنگی نوع(ها) : جستار, فیش موضوعی متن فیش : من یک وقت گفتم که فرق تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی چیست. تهاجم فرهنگی، یک امر منفی است؛ اما تبادل فرهنگی، یک امر مثبت است. یک وقت هست که یک انسان برای اینکه کمبودی را در بدن خودش برطرف کند، میگردد و غذا و داروی مناسب را - آن چیزی که به دردش میخورد - از هر جایی که گیرش آمد، پیدا میکند و با میل خود آن را داخل کالبدش میریزد. یک وقت هم هست که نه، ما انتخاب نمیکنیم؛ دست و پای ما را میگیرند، یا بیهوشمان میکنند، یا مستمان میکنند و چیزی را که خودشان میخواهند - نه آن چیزی که ما لازم داریم - در بدن ما تزریق میکنند. آیا اینها با هم فرق ندارد؟! من میگویم ملت ایران نباید خودش را لخت بیندازد تا دشمن با مدرنترین شیوهها، آنچه را که خودش میخواهد، از تفالههای دست دوم فرهنگش به جسم ملت ایران تزریق کند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تجربه ملت ایران کلیدواژه(ها) : تجربه ملت ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : ما میتوانیم چنان روزی را - نه در زمان طولانی دستنیافتنی، بلکه در همین آیندهی نزدیک - برای خودمان تصویر کنیم و امیدوار باشیم. چرا نتوانیم؟ جوان این مملکت در دهههای پنجاه و شصت معجزه آفرید؛ جوان این مملکت کاری کرد که تا آن روز هیچ ملتی نتوانسته بود چنین کاری بکند؛ جوان این مملکت با تن و جسم خود به خیابانهای این کشور آمد - در همین شهر رشت شما، در شهرهای دیگر استان، در شهرهای دیگر کشور - و چنان این حضور را با همین جسم خود برجسته کرد که آن نظام تا دندان مسلح متکی به پشتیبانی همهی سیاستهای استعماری دنیا، دید دیگر جای نفس کشیدن ندارد؛ لذا مجبور شد فرار کند و برود. این تجربه، بعد از ما تکرار شد؛ قبل از ما هیچ جای دیگر نبود. انقلابهایی که در جاهای دیگر رخ میداد، نتیجهی کارهای چریکی و پارتیزانی و پرتاب ترقه و شلیک گلوله بود؛ اما این تجربه، تجربهی ملت ایران بود که به وسیلهی جوانان ایجاد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش :لزوم اهتمام مسئولین استان گیلان برای حل مشکلات آن کلیدواژه(ها) : حزب الله لبنان, شهید نوع(ها) : قرآن متن فیش : الگوی جوان لبنانی چه کسی است؟ حزباللَّه لبنان از کجا جوشید؟ او روی کدام سرزمین رویید؟ الگوی او شمایید. او همین شعارهای شما را میدهد؛ همین کارهای شما را میکند؛ همان پیشانیبند شما را به پیشانیاش میبندد؛ مثل رژهی نظامی بسیج، رژه میرود. بنابراین الگوی آن جوان، سرداران و رزمندگان شهیدی هستند که در خود گیلان امثال آنها را کم نداریم. آنها فداکاری و برای خدا حرف زدن و برای خدا کارکردن را از اینها یاد گرفتند. شهید املاکیِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجیِ بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجیِ همراهش بست! قهرمان یعنی این. البته هر دو شهید شدند؛ اما این قهرمانی ماند؛ اینها که از بین نمیرود؛ «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا بل احیاء»؛(1) اینها زندهاند؛ هم پیش خدا زندهاند، هم در دل ما و در فضای زندگی و ذهنیّت ما زندهاند. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 169 وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ترجمه : (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : دستاوردهای ملت ایران کلیدواژه(ها) : دستاوردهای ملت ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : حرف من به مدیران، برنامهریزان و مسئولان کشور این است: این جمعیت عظیم جوان در کشور را یک رودخانهی موّاج و پُرفیض بدانید. این رودخانه به طور مستمر جریان دارد و سالها بعد از این هم جریان خواهد داشت. دوگونه میتوان با این رودخانه برخورد کرد: یک برخورد این است که شما بنشینید عاقلانه، خردمندانه و با شیوهی علمی، اوّلًا اهمیت این رودخانه را بشناسید؛ ثانیاً نقاط و مراکزی را که به آب این رودخانه احتیاج دارند، شناسایی کنید؛ ثالثاً برنامهریزی و کانالکشی کنید و آب را به آنجایی که نیاز است، هدایت نمایید؛ آنگاه هزاران مزرعه و باغستان از این نعمتِ بیدریغ الهی سرسبز، و هر نقطهی ویرانی آباد خواهد شد. شما میتوانید این رودخانهی موّاج را به پشت سدهای انرژیساز هدایت کنید و یک منبع عظیم انرژی به وجود آورید و کلّ کشور را به فعالیّت و تلاش وادارید. اگر با این موضوع، اینگونه برخورد کنید، آنگاه این پدیده، یک پدیدهی پُربرکت، بینظیر و استثنایی میشود که اگر یکیک مردم ایران هر روز صد بار خدا را بهخاطر آن شکر کنند، شکرِ لازم و شایسته را ادا نکردهاند. مشخّصهی این نوع برخورد، برنامهریزی کردن، هدایت کردن، راه را باز کردن، نقطهی نیاز را مشخص کردن و این متاع گرانبها و این هدیهی الهی را درست در نقطهی نیاز قرار دادن است؛ که نتیجهی آن، سرسبزی، خرّمی، آبادانی، نشاط و برکت خواهد بود. برخورد دیگر این است که این رودخانهی فیّاضِ موّاج را به حال خود رها کنید؛ روی آن فکر نکنید؛ برای آن برنامهریزی نکنید و قدر آن را ندانید. نتیجه چه میشود؟ نه تنها مزارعی خشک خواهد شد و باغستانهایی از بین خواهد رفت، بلکه خود این آب هم هدر خواهد رفت. در بهترین شکل، آب این رودخانه وارد آبهای شور خواهد شد و هرز خواهد رفت. شکل دیگرش این است که به باتلاق و مرکز تجمّع انواع و اقسام آفتها تبدیل شود. شکل بدترش این است که به یک سیل تبدیل شود و همهی دستاوردهای ملت را تخریب کند. اگر برنامهریزی و دقّت و کار نشد، این نتایج را به دنبال خواهد داشت. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : احساس مسئولیت کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت نوع(ها) : جستار متن فیش : جوانی که پرورشیافتهی دوران انقلاب است، از معرفت دینی برخوردار است؛ ایمانش هم ایمان عمیقی است؛ البته احتیاج دارد که تغذیهی معنوی و فکریِ دائمی شود. بله، این چیزی را که در نامه خطاب به بنده نوشته بودند و مقداری از آن خوانده شد، تصدیق میکنم. ابزارها و فعّالیتها و کارهای فرهنگی باید در اختیار جوانان قرار گیرد. روحانیون خوشفکر و دانشگاهیان مؤمن باید در مقابل ایمان جوانان احساس مسئولیت کنند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : عزم ملی کلیدواژه(ها) : عزم ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : من بارها این را گفتهام که یک عزم ملی و همگانی در سطوح مختلف- از سطوح کشوری تا سطوح استانی تا برسد به شهرستان و روستا- باید دنبال مسألهی جوان باشد. جوانِ شهر با جوانِ روستا، جوانِ تهران با جوانِ دورترین شهر کشور تفاوتی ندارد. خصلتهای جوانی در همه یکسان است؛ گاهی استعداد او بیشتر هم هست. ما این را لازم داریم. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : عزم ملی کلیدواژه(ها) : عزم ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : من بارها گفتهام که اینها وحشیهای کراوات بستهی ادکلنزدهای هستند که اسمشان را متمدّن گذاشتهاند! جوانان کدام کشور میریزند و بیگانهها را اینطور میزنند و لتوپار میکنند که در کشور آلمان و اخیراً در اتریش و ایتالیا کردند؟! جوان ایرانی به خیال اینکه در فلان مسابقه رتبهی بالایی به دست آورده است، به آنجا برود؛ به امید آنکه قدرش را میدانند! نه آقا، آنجا تا وقتی میتوانی برای آنها کار کنی، از تو کار میکشند؛ شیرهات را میکشند و چیزی هم به تو نمیدهند. آخرش هم در خانهی خودت نیستی؛ بیگانه و غریبهای! یک روز هم ممکن است جوانان آن کشور مست شوند و بر سرت بریزند و بگویند تو بیگانهای؛ میخواهیم تو را بیرون کنیم! بنابراین اگر آن پیگیری صورت گیرد، کسی رغبت نمیکند از ایران عزیزش، از خانهی خودش و از این میدان عظیم کار و مجاهدت دل بکَند. این همه جوان وارد بازار کار میشوند- کار علمی، کار صنعتی، کار کشاورزی، کار خدماتی، تولید و ابتکار- و یک کشورِ از همه جهت کامل را به وجود میآورند. این نتیجهی آن برنامهریزی خواهد بود. اگر این عزم ملی به وجود آید و این برنامهریزی صورت گیرد، چشمانداز این است. جوانی هم که آن روز تازه وارد محوطهی درس و بحث میشود، آن چشمانداز را میبیند؛ با شوق و رغبت درس میخواند و رتبهی علم را در کشور بالا میبرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : حقوق زن کلیدواژه(ها) : حقوق زن نوع(ها) : جستار متن فیش : رضا خان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلًا باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی جرأت میکرد غیر از کلاه پهلوی- کلاهی که آن موقع با این عنوان شناخته میشد- کلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد، باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر- چادر که برداشته شده بود- اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را که برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیری که نیامد- هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد- اینها را که نیاوردند. آنچه را هم که آوردند، بیدریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای بروبرگرد ندارد! برای یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تبادل فرهنگی, تهاجم فرهنگی کلیدواژه(ها) : تبادل فرهنگی, تهاجم فرهنگی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تهاجم فرهنگی، یک امر منفی است؛ اما تبادل فرهنگی، یک امر مثبت است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : جوان, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی کلیدواژه(ها) : جوان, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی, هویت ملی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نیاز عمدهی جوان، هویّت است؛ باید هویّت و هدف خودش را بشناسد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : دشمن, اشتباه دشمن کلیدواژه(ها) : دشمن, اشتباه دشمن نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دشمنان ما در مورد این کشور و این انقلاب بسیار اشتباه کردند؛ هر بار هم که اشتباه کردند، سرشان به سنگ خورد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : یأس مسلمین کلیدواژه(ها) : یأس مسلمین نوع(ها) : جستار متن فیش : آن کسانی که توانستند در طول بیست و دو سال این کشور را از این همه گردنه و گذرگاهِ دشوارِ پُرخطر عبور دهند، بازهم میتوانند. چرا در خودتان یأس میپرورانید؟ چرا یأس درونیِ خودتان را به دیگران تراوش میدهید؟ اگر تو مأیوسی، کنار بنشین؛ میدان بده تا این همه جمعیت در راهِ خودشان بروند. یأسِ یک شخص یا یک مجموعه آدم، نباید بتواند جلوِ راه یک ملت عظیمالشّأن را بگیرد. من میگویم به جای تملّق گفتن از جوانان، با آنها با صراحت و صداقت حرف بزنید؛ مشکلات و امکانات را بگویید؛ بعد هم در خدمت فراهم کردن امکانات و برداشتن مشکلات قرار گیرید. آنگاه خود این جوانان لشکر شما میشوند و به شما کمک خواهند کرد تا مشکلات را برطرف کنید. در روابط انسانی، جوان از هیچچیز بیشتر از صداقت خوشش نمیآید. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید مطهری کلیدواژه(ها) : شهید مطهری نوع(ها) : كتاب متن فیش : امروز، روز شهادت شهید مطهّری هم هست. او یک روحانیِ معلّم بود و شهیدِ معلمیِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم میداد، دانشکده هم میرفت، ساعتها تدریس میکرد، در حوزه هم تدریس میکرد؛ اما تعلیم او یک دایرهی بسیار وسیعتر داشت. او مینوشت و سخن میگفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند. آن سخنی را هم که نیاز زمان بود، انتخاب میکرد. الان فرصت اینکه به شرح کارهای آن شهید کمنظیر بپردازم، نیست. توصیه میکنم با سخن شهید مطهّری - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همهی عناصری که شهید مطهّری به عنوان یک استوانهی فکری در مقابل آنها قد علم کرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فکری بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یکتنه ایستاد. آن مهاجمان چه کسانی بودند؟ مبلّغان فرهنگهای وارداتیِ بیگانهی گمراه کننده و دامهایی بر سر راه افکار جوانان. آن روز عمدتاً کمونیزم و برخی تفکرات لیبرالیزم غربی مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز علیالظّاهر کمونیزم مرده است، اما آن سخنان - که معرف پایههای تفکّر اسلامی در جوانب مختلف است - همچنان زنده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : وجدان کاری کلیدواژه(ها) : وجدان کاری نوع(ها) : جستار متن فیش : من به مسئولان عرض میکنم، به جوانان ما مناعت طبع و عفّت اخلاقی و اطمینان به نفس و اعتماد به خود و صداقت و شجاعت بیاموزید؛ در آنها ارادهی پولادین و انضباط اجتماعی و وجدان کاری به وجود آورید؛ بعد هم برایشان برنامهریزی کنید. این کارها شدنی است و این آینده محقّق خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : انضباط اجتماعی کلیدواژه(ها) : انضباط اجتماعی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جوان ایرانی که در دهههای پنجاه و شصت آن معجزهها را آفرید، چرا در دهههای هشتاد و نود نتواند معجزه کند؟ چرا نتواند آن معجزه عظیم را نهادینه کند و در سطح جهان گسترش دهد؟ چرا نتواند الگو شدن جوان ایرانی را برای همه جوانان دنیا به طور تردیدناپذیر ثبت کند؟ چه دلیلی دارید؟ این شدنی است. من به مسؤولان عرض میکنم، به جوانان ما مناعت طبع و عفّت اخلاقی و اطمینان به نفس و اعتماد به خود و صداقت و شجاعت بیاموزید؛ در آنها اراده پولادین و انضباط اجتماعی و وجدان کاری به وجود آورید؛ بعد هم برایشان برنامهریزی کنید. این کارها شدنی است و این آینده محقّق خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : به نظر من خود شما جوانان بزرگترین مسئولیت را دارید؛ مسئولیتی که میتوانید آن را انجام دهید. عزیزان من! هر جوانی دوست میدارد کشوری که در آن زندگی میکند و خاکی که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همهی زیباییها و نیکیها باشد؛ دلش میخواهد جامعهی متمدّنی داشته باشد؛ دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد. این آرزوی هر جوانی است. برای این، دو راه در پیش است: یک راه واقعی، یک راه کاذب و بدلی. راه واقعی را باید پیدا کرد، زحمات آن را پذیرفت و هزینهاش را هم باید پرداخت. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید املاکی کلیدواژه(ها) : شهید املاکی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شهیداملاکیِشما- جانشینفرماندهلشکرگیلان- وقتیدرمیدانجنگدرمعرضبمبارانشیمیاییبودوبسیجیِبغلدستشماسکنداشت؛اوماسکخودشرابرداشتوبهصورتبسیجیِهمراهشبست! قهرمانیعنیاین. البتههردوشهیدشدند؛امااینقهرمانیماند؛اینهاکهازبیننمیرود؛ «ولاتحسبنّالّذینقتلوافیسبیلاللهامواتابلاحیاء»؛ (36) اینهازندهاند؛همپیشخدازندهاند،همدردلماودرفضایزندگیوذهنیّتمازندهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید مطهری کلیدواژه(ها) : شهید مطهری نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز، روز شهادت شهید مطهّری هم هست. او یک روحانیِ معلّم بود و شهیدِ معلمیِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم میداد، دانشکده هم میرفت، ساعتها تدریس میکرد، در حوزه هم تدریس میکرد؛ اما تعلیم او یک دایره بسیار وسیعتر داشت. او مینوشت و سخن میگفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند. آن سخنی را هم که نیاز زمان بود، انتخاب میکرد. الان فرصت اینکه به شرح کارهای آن شهید کمنظیر بپردازم، نیست. توصیه میکنم با سخن شهید مطهّری - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همه عناصری که شهید مطهّری به عنوان یک استوانه فکری در مقابل آنها قد علم کرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فکری بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یکتنه ایستاد. آن مهاجمان چه کسانی بودند؟ مبلّغان فرهنگهای وارداتیِ بیگانه گمراه کننده و دامهایی بر سر راه افکار جوانان. آن روز عمدتاً کمونیزم و برخی تفکرات لیبرالیزم غربی مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز علیالظّاهر کمونیزم مرده است، اما آن سخنان - که معرف پایههای تفکّر اسلامی در جوانب مختلف است - همچنان زنده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش :الگوگیری نلسون ماندلا و انقلاب آفریقای جنوبی از تجربه انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : نلسون ماندلا (xoliɬaˈɬa manˈdɛla), تجربیات انقلاب اسلامی, الگوگیری از انقلاب اسلامی, تاثیر انقلاب اسلامی بر انقلاب آفریقای جنوبی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ آسیا و آفریقا, اثرات انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, جوان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : جوان این مملكت در دهههای پنجاه و شصت معجزه آفرید؛ جوان این مملكت كاری كرد كه تا آن روز هیچ ملتی نتوانسته بود چنین كاری بكند؛ جوان این مملكت با تن و جسم خود به خیابانهای این كشور آمد - در همین شهر رشتِ شما، در شهرهای دیگر استان، در شهرهای دیگر كشور - و چنان این حضور را با همین جسم خود برجسته كرد كه آن نظامِ تا دندان مسلّحِ متّكی به پشتیبانی همهی سیاستهای استعماری دنیا، دید دیگر جای نفس كشیدن ندارد؛ لذا مجبور شد فرار كند و برود. این تجربه، بعد از ما تكرار شد؛ قبل از ما هیچ جای دیگر نبود. انقلابهایی كه در جاهای دیگر رخ میداد، نتیجهی كارهای چریكی و پارتیزانی و پرتاب ترّقه و شلیك گلوله بود؛ اما این تجربه، تجربهی ملت ایران بود كه به وسیلهی جوانان ایجاد شد. «نلسون ماندلا» قبل از آنكه در آفریقای جنوبی به پیروزی برسد- زمانی كه تازه از زندان آزاد شده بود- به ایران آمد و با من ملاقات كرد. راجع به اوضاع آفریقای جنوبی از او سؤال كردم، چیزهایی گفت. من به او گفتم، ما تجربهای داریم كه گمان میكنم در كشور شما هم قابل عمل باشد؛ و آن تجربه عبارت است از اینكه انسانهای داوطلب- كه اكثریت جمعیت كشور ما را تشكیل میدادند- زن و مرد، با جسمِ خودشان به خیابانها آمدند، نه با مشتشان، نه با سلاحشان، نه با نارنجكشان، نه با خانهی تیمیشان، بلكه با تنِ خودشان آمدند؛ روی خود را هم نبستند، با صورتِ باز آمدند؛ لذا نظام را منفعل كردند و او هم دید نمیتواند بایستد. واقعاً بر چه كسی میخواست حكومت كند؟ گفتم به نظر من این الگو در آفریقای جنوبی قابل عمل است. او سری تكان داد. بعد از رفتن او، یكی دو ماه طول نكشید كه خبرهای تظاهرات عظیم مردمی در آفریقای جنوبی را در روزنامهها خواندیم! من فهمیدم كه این بذر، سبز شد؛ عین همان وضعیت ایران. تمام خیابانهای شهرهای بزرگ آفریقای جنوبی از سیاهان پُر شد و یك عدّه از سفیدپوستها هم آمدند و همراه با آنها راهپیمایی كردند و گفتند ما هم با حكومت تبعیض نژادی مخالفیم! نتیجه نیز همان شد؛ یعنی كسی كه در رأس بود، دید اصلًا نمیتواند كاری بكند. اوّل رفت و كس دیگری را جای خودش گذاشت؛ او هم دید نمیتواند؛ لذا در یك انتقال قدرت آرام، حكومت را به دست سیاهپوستان دادند و خود «ماندلا» هم رئیسجمهور شد! این حادثهی تقلیدشدنی و این الگوی ملتها برای آزادیخواهی، به وسیلهی جوان ایرانی در دهههای پنجاه و شصت اتّفاق افتاد. معجزهی انقلاب اسلامی در دههی پنجاه، و معجزهی جنگ هشت ساله در دههی شصت اتّفاق افتاد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش :کشف حجاب اجباری؛ ارمغان رضاخان از دنیای غرب برای ایران کلیدواژه(ها) : واقعه کشف حجاب, الگوی پیشرفت بومی, تقلیدگرایی, عملکرد غربزدهها در ایران, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضتهای اعتراضی, وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی, عملکرد فرهنگی رضاخان, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, غربزدگی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : هر جوانی دوست میدارد كشوری كه در آن زندگی میكند و خاكی كه از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همهی زیباییها و نیكیها باشد؛ دلش میخواهد جامعهی متمدّنی داشته باشد؛ دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد. این آرزوی هر جوانی است. برای این، دو راه در پیش است: یك راه واقعی، یك راه كاذب و بدلی. راه واقعی را باید پیدا كرد، زحمات آن را پذیرفت و هزینهاش را هم باید پرداخت. راه واقعی چیست؟ این است كه جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر خود را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده كند؛ ارادهی خودش را به كار گیرد؛ برای شخصیت و استقلالِ خود ارزش قائل شود؛ جامهی عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریهگیریِ الگوهای بیگانه نباشد. تمدّن واقعی برای مردم ما تمدّن ایرانی است؛ تمدنی است كه متعلّق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده و با شرایط زندگی ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حلّ حقیقی، راه حلّ بومی است. باید بذر سالمِ خودمان را بپاشیم و مراقبت كنیم تا سبز شود؛ دنبال تقلید از این و آن نباشیم؛ دنبال سخن گفتن با زبان و لغت بیگانه و عاریه گرفتن از تجربههای دست چندم آنها نباشیم. نه اینكه از فرآوردههای علمی دیگران بهره نبریم؛ چرا، صددرصد معتقدم كه باید از همهی تجربههای علمیِ بشری بهره برد. پنجرهها را نمیبندیم؛ هركس كه در دنیا كار خوبی كرده، آن را انتخاب میكنیم... یك روز عدّهای غربزده چشمهای خود را بستند و گفتند ما باید همه چیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یكی از خصوصیات خوبی كه اروپاییها دارند، خطرپذیری است. منشأ عمدهی موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به ایران آوردند؟ آیا ایرانیها ریسكپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از پشتكار و از كار نگریختن است. آیا آن را به ایران آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مكتشفان و دانشمندان غربی كسانیاند كه سالهای متمادی با زندگیهای سخت در اتاق خود نشستند و چیزی را كشف كردند. انسان وقتی زندگی آنها را میخواند، میبیند چگونه زندگی كردند. آیا این روحیهی تلاشِ خستگیناپذیرِ فقط برای علم را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب فرهنگ غربی بود. اینها را كه نیاوردند؛ پس چه چیزی را آوردند؟ اختلاط زن و مرد و آزادیِ عیّاشی و پشت میزنشینی و ارزش كردن لذّات و شهوات را آوردند! رضا خان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید كوتاه باشد؛ كلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلًا باید كلاه شاپو باشد! اگر كسی جرأت میكرد غیر از كلاه پهلوی- كلاهی كه آن موقع با این عنوان شناخته میشد- كلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس كوتاه چیزی بپوشد، باید كتك میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر- چادر كه برداشته شده بود- اگر روسری هم سرشان میكردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، كتك میخوردند! چرا؟ برای اینكه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را كه برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم كه نیامد، تجربه كه نیامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نیامد، خطرپذیری كه نیامد- هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد- اینها را كه نیاوردند. آنچه را هم كه آوردند، بیدریغ قبول كردند. فكر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول كردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای بروبرگرد ندارد! برای یك كشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلك است؛ این درست نیست. راه حلّ واقعی این است كه یك ملتْ خودش باشد؛ با مغزِ خودش فكر كند؛ با چشمِ خودش ببیند؛ با ارادهی خودش انتخاب كند؛ آنچه را هم انتخاب میكند، چیزی باشد كه برایش مفید است. ما باید با حفظ تمدّنمان، با دست و بازوی خود كار كنیم و فقط ترجمه، كارِ منحصر ما نباشد. بعضی افراد، حتّی فكر را هم ترجمهشده قبول میكنند؛ حاضر نیستند آن را با معیارها بسنجند؛ میگویند چون فلان روانشناس یا فلان جامعهشناس یا فلان اقتصاددان اینطور گفته و این فرمول را داده، دیگر بروبرگرد ندارد. اگر كسی برخلاف او حرف زد، مثل اینكه كفر گفته است! چهار صباح دیگر آنها از حرف خودشان برمیگردند و حرف دیگری میزنند؛ باز این آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحلیل قبول میكند! برای یك كشور، این بدبختی است. راه حلّ واقعی این است كه یك ملت با دست خود، كار كند؛ برای خود، كار كند؛ با فكر و مغزِ خود بیندیشد و اجتهاد كند و با ابتكار خود پیش برود؛ ضمن اینكه از همهی تجارب هم استفاده كند. راه حلّ كاذب چیست؟ راه حلّ كاذب این است كه یك ملت به تغییر ظاهری دل خوش كند و از حركت عمیق رو برگرداند. یكوقت میبینید آدمی هست كه نه معلوماتی دارد، نه سوادی دارد، نه ارادهای دارد، نه تجربهای نشان داده، نه كاری از او برمیآید؛ لباس و آرایش و شكل خودش را شبیه فلان هنرپیشه یا فلان جوان غربی كرده است. این راه حلِّ كاذب است. آیا شما با این كار، متمدّن شدید و تحوّل پیدا كردید؟! در دوران رژیم گذشته، شاهِ دستنشانده و خائن میخواست این راه حلّ كاذب را با عنوان «دروازهی تمدّن بزرگ» برای این مردم به ارمغان بیاورد. البته سالها روی این زمینه كار شده بود؛ فلاكت اخلاقی در حد اعلی بود؛ ورشكستگیِ معنوی و روحی و علمی در این كشور، بینظیر بود. با نام «دروازهی تمدّن بزرگ» و با نام مدرنیزم ایرانی میخواستند به بقیهی موجودی معنویت كشور چوب حراج بزنند. شاهِ عیّاشِ بیسوادِ مفلوك در مقابل بیگانه و مقهورِ پنجهی امریكا و صهیونیسم، و ملتی كه تحقیر شده و مورد اهانت قرار گرفته بود؛ این مدرنیزم ایرانی مال همانهاست. اینكه مدرن شدن و به تمدّن واقعی رسیدن نیست. مظهر آن راه كاذب این بود كه در اینجا هر نقطهای كه میشد از آن پول ساخت، لانهای برای عوامل و ایادی كمپانیهای خارجی بود. البته به وسیلهی شركای داخلیشان این كار را میكردند كه شركای داخلی هم به همان دستگاههای دربار و رجال سیاسیِ وابستهی خائنِ آن روز مربوط میشدند. این مدرنیزم به درد نمیخورد؛ این برای یك ملت، بدبختی و بیچارگی و فنا شدنِ همه چیز را به بار میآورد. اگر این انقلاب اتّفاق نیفتاده بود، اگر آن فریاد رعدگونه همه چیز را در این مملكت به جنب و جوش نیاورده بود و دلها را از جا نكنده بود، خدا میداند كهامروز كشور ما در چه وضعی بود. شما به بعضی از كشورهای عقب افتاده- چه در آسیا، چه در آفریقا- نگاه كنید؛ یقین بدانید با این موقعیت ممتاز جغرافیایی و اقلیمی و تاریخی ایران، وضع ما از آنها بدتر بود. انقلاب به داد این كشور رسید و این ملت را از اینكه در قعر دریایی فرورود كه دیگر نتواند از آن بیرون بیاید، نجات داد. بنابراین، چنان راه حلّی، راه حلّ كاذب است و جوان نباید دنبال آن باشد. جوانان عزیز من! فرزندان من! دنبال تقلید نباشید. بر روی شیوه و راهی كه در آن ذهن و اراده و ایمان شما قوی میشود و اخلاق شما پاك و آراسته میگردد، فكر كنید. آنگاه شما عنصری خواهید بود كه مثل یك ستون، سقف مدنیّت این كشور و تمدّن حقیقی این ملت بر روی آن قرار میگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش :مبارزه میزا کوچک خان با روسها، انگلیسها و عوامل رضاخان کلیدواژه(ها) : میرزا کوچک خان جنگلی, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضتهای اعتراضی, رسانههای بیگانه (مخاطب), تبلیغات دشمن, الگوسازیهای غربی, الگوسازی, فرهنگسازی, تهاجم فرهنگی, مفاخر ملی, عملکرد استکبار نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : امروز رسانههای غربی با برنامهریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانهای خود - چه در تلویزیونشان، چه در رادیوشان، چه در مصاحبههایی كه دائماً میكنند و متأسّفانه بعضی از عناصر داخلی هم فریب آنها را میخورند و اسیر و نوكر آنها میشوند؛ حرفهایی كه آنها مایلند، اینها بر زبان جاری میكنند - میكوشند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم كنند كه یك ظرف خالی هستید و مظروف ندارید؛ مظروف شما را ما باید بدهیم؛ ما باید این ظرف را پُر كنیم؛ شما امروز این مایه را ندارید، دیروز هم نداشتید، طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منكر میشوند؛ میخواهند گذشتهی شما را هم زیر پا لگد كنند؛ نه فقط تاریخِ قدیمِ چند صدساله را، بلكه تاریخِ بیستسالهی اخیر را هم میخواهند زیر پا لگد كنند و آن را انكار نمایند. آنها میخواهند فرهنگسازی و الگوسازی كنند؛ آنها میخواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یك نسل تحقیرشدهی توسریخور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیكته كنند و آن كاری را كه آنها میخواهند، انجام دهد. برای اینكه كسی را به زیر مهمیز بكشند، بهترین راه این است كه بگویند تو چیزی نیستی، تو كسی نیستی و گذشتهای نداری. مفاخر یك ملت را انكار میكنند، برای اینكه او احساس كند چیزی نیست. میرزا كوچك، مرد تنهایی بود كه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا- یعنی روسها و انگلیسیها- یك نهی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در كنار او كسانی بودند كه میخواستند با دستگاه حكومتِ آن روز- بعد هم با رضا خان كه تازه میخواست سرِ كار بیاید- مبارزه كنند، اما به روسها پناه میبردند؛ به باكو رفتند و بندوبستهایشان را كردند و به ایران برگشتند و سرسپردهی آنها شدند. اما میرزا كوچكخان قبول نكرد و حاضر نشد سازش كند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشكر رضاخانی- و قبل از رضا خان، آن كسانی كه بودند- مبارزه كرد؛ با احسان اللّه خان و دیگران هم كنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سرِ قبر میرزا كوچكخان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت كرد؛ مُرد، اما یك مشعل شد. ما در دوران مبارزهی خودمان، هر وقت نام میرزا كوچكخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج كرد، برای اینكه به یك نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند كه در غربت مبارزه كردند، در غربت هم مُردند؛ اما میبینید كه امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضلاللّهها و میرزا كوچكخانها و خیابانیها و امثال اینها، همچنان كه غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان میخواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تکریم معلم و استاد کلیدواژه(ها) : تکریم معلم و استاد نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز، روز معلّم است و این جلسه، جلسه جوانان است. بین معلّم و جوان یك رابطه منطقی و دائمی برقرار است. من با همه دل، احترام و تكریم خودم را به معلّمان عزیز عرض میكنم. معلّمان و استادان در سرتاسر كشور بدانند كه من یكی از قدرشناسترین مخلصان آنها هستم. كار آنها و زحمتی كه بر دوش گرفتهاند، به قدری باارزش است كه هیچ بیانی - از قبیل بیانهای امثال من - قادر نیست آن را توصیف كند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تمدنسازی نوین اسلامی کلیدواژه(ها) : تمدنسازی نوین اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : شما جوانان بزرگترین مسؤولیت را دارید؛ مسؤولیتی كه میتوانید آن را انجام دهید. عزیزان من! هر جوانی دوست میدارد كشوری كه در آن زندگی میكند و خاكی كه از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه زیباییها و نیكیها باشد؛ دلش میخواهد جامعه متمدّنی داشته باشد؛ دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد. این آرزوی هر جوانی است. برای این، دو راه در پیش است: یك راه واقعی، یك راه كاذب و بدلی. راه واقعی را باید پیدا كرد، زحمات آن را پذیرفت و هزینهاش را هم باید پرداخت. راه واقعی چیست؟ این است كه جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر خود را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده كند؛ ارادهی خودش را به كار گیرد؛ برای شخصیت و استقلالِ خود ارزش قائل شود؛ جامه عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریهگیریِ الگوهای بیگانه نباشد. تمدّن واقعی برای مردم ما تمدّن ایرانی است؛ تمدنی است كه متعلّق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده وبا شرایط زندگی ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حلّ حقیقی، راه حلّ بومی است. باید بذر سالمِ خودمان را بپاشیم و مراقبت كنیم تا سبز شود؛ دنبال تقلید از این و آن نباشیم؛ دنبال سخن گفتن با زبان و لغت بیگانه و عاریه گرفتن از تجربههای دست چندم آنها نباشیم. نه اینكه از فرآوردههای علمی دیگران بهره نبریم؛ چرا،صددرصد معتقدم كه باید از همه تجربههای علمیِ بشری بهره برد. پنجرهها را نمیبندیم؛ هركس كه در دنیا كار خوبی كرده، آن را انتخاب میكنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : قدرت تحلیل سیاسی کلیدواژه(ها) : قدرت تحلیل سیاسی نوع(ها) : جستار متن فیش : كسانی اینطور وانمود میكنند نسلی كه روی كار میآید - كه اصطلاحاً به آن «نسل سوم انقلاب» میگویند - پُشتكرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتنابناپذیری اینگونه خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد میكنم. نه اینكه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمیبینم یا نمیشناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد كاملاً خبر دارم و آنها را دست كم نمیگیرم. من عمرم را در میان جوانان گذراندهام. از دورانی كه خودم جوان بودم، با جوانان دانشگاهی كه خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار كردم؛ تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین میدانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانیِ ما چه میگذرد؛ اما معتقدم نسل كنونیِ امروز این قدر هم آسیبپذیر و شكننده نیست؛ این را بد فهمیدهاند. این نسل در محیطی بار آمده كه از محیط سی سال و سیوپنج سال قبل به مراتب پاكیزهتر و بهتر است. كسانی كه در این محیط متولّد شدهاند، به بركت هدایت دینی توانستند آن كار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه كنند. من معتقدم كه این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی كه امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : قدرت تحلیل سیاسی کلیدواژه(ها) : قدرت تحلیل سیاسی نوع(ها) : جستار متن فیش : رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید كوتاه باشد؛ كلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلاً باید كلاه شاپو باشد! اگر كسی جرأت میكرد غیر از كلاه پهلوی - كلاهی كه آن موقع با این عنوان شناخته میشد - كلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس كوتاه چیزی بپوشد، باید كتك میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر - چادر كه برداشته شده بود - اگر روسری هم سرشان میكردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، كتك میخوردند! چرا؟ برای اینكه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را كه برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم كه نیامد، تجربه كه نیامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نیامد، خطرپذیری كه نیامد - هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد - اینها را كه نیاوردند. آنچه را هم كه آوردند، بیدریغ قبول كردند. فكر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول كردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای بروبرگرد ندارد! برای یك كشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلك است؛ این درست نیست. راه حلّ واقعی این است كه یك ملتْ خودش باشد؛ با مغزِ خودش فكر كند؛ با چشمِ خودش ببیند؛ با اراده خودش انتخاب كند؛ آنچه را هم انتخاب میكند، چیزی باشد كه برایش مفید است. ما باید با حفظ تمدّنمان، با دست و بازوی خود كار كنیم و فقط ترجمه، كارِ منحصر ما نباشد. بعضی افراد، حتّی فكر را هم ترجمه شده قبول میكنند؛ حاضر نیستند آن را با معیارها بسنجند؛ میگویند چون فلان روانشناس یا فلان جامعهشناس یا فلان اقتصاددان اینطور گفته و این فرمول را داده، دیگر بروبرگرد ندارد. اگر كسی برخلاف او حرف زد، مثل اینكه كفر گفته است! چهار صباح دیگر آنها از حرف خودشان بر میگردند و حرف دیگری میزنند؛ باز این آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحلیل قبول میكند! برای یك كشور، این بدبختی است. راه حلّ واقعی این است كه یك ملت با دست خود، كار كند؛ برای خود، كار كند؛ با فكر و مغزِ خود بیندیشد و اجتهاد كند و با ابتكار خود پیش برود؛ ضمن اینكه از همه تجارب هم استفاده كند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : نظام سیاسی اسلام, ایستادگی مقابل استکبار, استکبارستیزی, نظام جمهوری اسلامی ایران کلیدواژه(ها) : نظام سیاسی اسلام, ایستادگی مقابل استکبار, استکبارستیزی, نظام جمهوری اسلامی ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نظام سیاسی امروز كشور شما، نظامی است كه سرش را بالا گرفته، در مقابل هیچ كس آن را خم نكرده و از توپ و تشر امریكاییها و تهدیدهای گوناگون هم لحظهای بیم به دل راه نداده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : جوان, روحانیها, دانشگاهیان (مخاطب), احساس مسئولیت کلیدواژه(ها) : جوان, روحانیها, دانشگاهیان (مخاطب), احساس مسئولیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روحانیون خوشفكر و دانشگاهیان مومن باید در مقابل ایمان جوانان احساس مسوولیت كنند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : عزم ملی, جوان کلیدواژه(ها) : عزم ملی, جوان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : من بارها این را گفتهام كه یك عزم ملی و همگانی در سطوح مختلف باید دنبال مسالهی جوان باشد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : جوان, جوان امروز انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : جوان, جوان امروز انقلاب اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جوانی كه پرورشیافتهی دوران انقلاب است، از معرفت دینی برخوردار است؛ ایمانش هم ایمان عمیقی است؛ البته احتیاج دارد كه تغذیهی معنوی و فكری دائمی شود. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : جوان, ابزارهای فرهنگی, کار فرهنگی کلیدواژه(ها) : جوان, ابزارهای فرهنگی, کار فرهنگی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ابزارها و فعالیتها و كارهای فرهنگی باید در اختیار جوانان قرار گیرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تمدنسازی نوین اسلامی, تمدن ایرانی کلیدواژه(ها) : تمدنسازی نوین اسلامی, تمدن ایرانی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تمدن واقعی برای مردم ما تمدن ایرانی است؛ تمدنی است كه متعلق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده و با شرایط زندگی ما در هم آمیخته و چفت شده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید املاکی کلیدواژه(ها) : شهید املاکی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : . شهید املاكیِ شما - جانشین فرمانده لشكر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجیِ بغل دستش ماسك نداشت؛ او ماسك خودش را برداشت و به صورت بسیجیِ همراهش بست! قهرمان یعنی این. البته هر دو شهید شدند؛ اما این قهرمانی ماند؛ اینها كه از بین نمیرود؛ «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا بل احیاء»؛ اینها زندهاند؛ مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید مطهری کلیدواژه(ها) : شهید مطهری نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز، روز شهادت شهید مطهّری هم هست. او یك روحانیِ معلّم بود و شهیدِ معلمیِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر كلاس درس نكرد؛ درس هم میداد، دانشكده هم میرفت، ساعتها تدریس میكرد، در حوزه هم تدریس میكرد؛ اما تعلیم او یك دایره بسیار وسیعتر داشت. او مینوشت و سخن میگفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل كلاس بودند. آن سخنی را هم كه نیاز زمان بود، انتخاب میكرد. الان فرصت اینكه به شرح كارهای آن شهید كمنظیر بپردازم، نیست. توصیه میكنم با سخن شهید مطهّری - كه همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار كنید. یك روز همه عناصری كه شهید مطهّری به عنوان یك استوانه فكری در مقابل آنها قد علم كرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فكری بمبارانشان كردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یكتنه ایستاد. آن مهاجمان چه كسانی بودند؟ مبلّغان فرهنگهای وارداتیِ بیگانه گمراه كننده و دامهایی بر سر راه افكار جوانان. آن روز عمدتاً كمونیزم و برخی تفكرات لیبرالیزم غربی مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز علیالظّاهر كمونیزم مرده است، اما آن سخنان - كه معرف پایههای تفكّر اسلامی در جوانب مختلف است - همچنان زنده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : اروپا کلیدواژه(ها) : اروپا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : يكى از خصوصيات خوبى كه اروپاييها دارند، خطرپذيرى است. منشا عمدهى موفقيتهاى آنها اين بوده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : مردم ایران, انقلاب اسلامی, نظام جمهوری اسلامی ایران, الطاف الهی کلیدواژه(ها) : مردم ایران, انقلاب اسلامی, نظام جمهوری اسلامی ایران, الطاف الهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اين انقلاب، اين نظام، اين ملت و اين نسل، مشمول لطف و تفضل پروردگار است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش :کمبود امکانات نظامی در جنگ تحمیلی کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, کمبود امکانات در دفاع مقدس, حضور آیت الله خامنه ای در دفاع مقدس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : معجزه انقلاب اسلامی در دهه پنجاه، و معجزه جنگ هشت ساله در دهه شصت اتّفاق افتاد. اوایل جنگ، بعضی از برادرانِ عادتکرده به بخشنامهها و دستورالعملهای سنّتیِ نظامی، میگفتند شما چه میگویید؟! در مقابل پنجاه تانک، پنجاه تانک لازم است. عراق وقتی پنجاه تانک به میدان میآورد، باید با پنجاه تانک با او مقابله کرد؛ ولی ما نداریم! راست هم میگفتند؛ نداشتیم. من خودم یک شب رفتم تعداد تانکهای تیپی را که به طور سازمانی باید در حدود صدوبیست دستگاه تانک میداشت، شمردم؛ دیدم هفده تانک دارد! یک تیپ ارتشی در دُبّ حردان جلوِ نیروهای عراقی مستقر شده بود؛ اما به جای صدوبیست تانک، هفده دستگاه تانک داشت! میگفتند نمیشود؛ اما جوان ایرانی نشان داد که میشود. جوان بسیجی، جوان سرباز، جوان افسر - چه ارتشی و چه سپاهی - معجزه آفرید و نشان داد که میشود. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : معجزات انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : معجزات انقلاب اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : جوان این مملکت در دهههای پنجاه و شصت معجزه آفرید؛ جوان این مملکت کاری کرد که تا آن روز هیچ ملتی نتوانسته بود چنین کاری بکند؛ جوان این مملکت با تن و جسم خود به خیابانهای این کشور آمد - در همین شهر رشتِ شما، در شهرهای دیگر استان، در شهرهای دیگر کشور - و چنان این حضور را با همین جسم خود برجسته کرد که آن نظامِ تا دندان مسلّحِ متّکی به پشتیبانی همه سیاستهای استعماری دنیا، دید دیگر جای نفس کشیدن ندارد؛ لذا مجبور شد فرار کند و برود. این تجربه، بعد از ما تکرار شد؛ قبل از ما هیچ جای دیگر نبود. انقلابهایی که در جاهای دیگر رخ میداد، نتیجه کارهای چریکی و پارتیزانی و پرتاب ترّقه و شلیک گلوله بود؛ اما این تجربه، تجربه ملت ایران بود که به وسیله جوانان ایجاد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : معجزات انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : معجزات انقلاب اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : معجزه انقلاب اسلامی در دهه پنجاه، و معجزه جنگ هشت ساله در دهه شصت اتّفاق افتاد. اوایل جنگ، بعضی از برادرانِ عادتکرده به بخشنامهها و دستورالعملهای سنّتىِ نظامی، میگفتند شما چه میگویید!؟ در مقابل پنجاه تانک، پنجاه تانک لازم است. عراق وقتی پنجاه تانک به میدان میآورد، باید با پنجاه تانک با او مقابله کرد؛ ولی ما نداریم! راست هم میگفتند؛ نداشتیم. من خودم یک شب رفتم تعداد تانکهای تیپی را که به طور سازمانی باید در حدود صدوبیست دستگاه تانک میداشت، شمردم؛ دیدم هفده تانک دارد! یک تیپ ارتشی در دُبّ حردان جلوِ نیروهای عراقی مستقر شده بود؛ اما به جای صدوبیست تانک، هفده دستگاه تانک داشت! میگفتند نمیشود؛ اما جوان ایرانی نشان داد که میشود. جوان بسیجی، جوان سرباز، جوان افسر - چه ارتشی و چه سپاهی - معجزه آفرید و نشان داد که میشود. آن نیروی مجهّز به همه ابزارهای مدرن جنگی، نیامده بود که برود. مگر ارتش عراق به ایران آمده بود که برگردد؟ اگر میخواست برگردد، نمیآمد. آمده بود که خوزستان را از آنِ خود کند؛ منابع نفت را از جمهوری اسلامی بگیرد و این ننگ و ذلّت را بر پیشانی جمهوری اسلامی ابدی کند و بگوید جمهوری اسلامی نتوانست یک استان ثروتمند و نفتخیز خودش را حفظ کند. اما پس از مدتی آنها مجبور شدند بعد از تحمّل آن همه خسارت و دادن پنجاه، شصت هزار اسیر، راهشان را کج کنند و از زیر تازیانه خشم و اراده جوانان ما بیرون بروند و به کشور خودشان برگردند. بعد نیز همه دنیا تصدیق کردند که آنها متجاوز بودهاند؛ یعنی هم از لحاظ نظامی مغلوب شدند، هم از لحاظ سیاسی شکست خوردند. چه کسانی این کار را کردند؟ جوانان ما کردند. این معجزه بود. جوان ایرانی که در دهههای پنجاه و شصت آن معجزهها را آفرید، چرا در دهههای هشتاد و نود نتواند معجزه کند؟ چرا نتواند آن معجزه عظیم را نهادینه کند و در سطح جهان گسترش دهد؟ چرا نتواند الگو شدن جوان ایرانی را برای همه جوانان دنیا به طور تردیدناپذیر ثبت کند؟ چه دلیلی دارید؟ این شدنی است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : بسیج مستضعفین کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین نوع(ها) : جستار متن فیش : معجزه انقلاب اسلامی در دهه پنجاه، و معجزه جنگ هشت ساله در دهه شصت اتّفاق افتاد. اوایل جنگ، بعضی از برادرانِ عادتکرده به بخشنامهها و دستورالعملهای سنّتىِ نظامی، میگفتند شما چه میگویید!؟ در مقابل پنجاه تانک، پنجاه تانک لازم است. عراق وقتی پنجاه تانک به میدان میآورد، باید با پنجاه تانک با او مقابله کرد؛ ولی ما نداریم! راست هم میگفتند؛ نداشتیم. من خودم یک شب رفتم تعداد تانکهای تیپی را که به طور سازمانی باید در حدود صدوبیست دستگاه تانک میداشت، شمردم؛ دیدم هفده تانک دارد! یک تیپ ارتشی در دُبّ حردان جلوِ نیروهای عراقی مستقر شده بود؛ اما به جای صدوبیست تانک، هفده دستگاه تانک داشت! میگفتند نمیشود؛ اما جوان ایرانی نشان داد که میشود. جوان بسیجی، جوان سرباز، جوان افسر - چه ارتشی و چه سپاهی - معجزه آفرید و نشان داد که میشود. آن نیروی مجهّز به همه ابزارهای مدرن جنگی، نیامده بود که برود. مگر ارتش عراق به ایران آمده بود که برگردد؟ اگر میخواست برگردد، نمیآمد. آمده بود که خوزستان را از آنِ خود کند؛ منابع نفت را از جمهوری اسلامی بگیرد و این ننگ و ذلّت را بر پیشانی جمهوری اسلامی ابدی کند و بگوید جمهوری اسلامی نتوانست یک استان ثروتمند و نفتخیز خودش را حفظ کند. اما پس از مدتی آنها مجبور شدند بعد از تحمّل آن همه خسارت و دادن پنجاه، شصت هزار اسیر، راهشان را کج کنند و از زیر تازیانه خشم و اراده جوانان ما بیرون بروند و به کشور خودشان برگردند. بعد نیز همه دنیا تصدیق کردند که آنها متجاوز بودهاند؛ یعنی هم از لحاظ نظامی مغلوب شدند، هم از لحاظ سیاسی شکست خوردند. چه کسانی این کار را کردند؟ جوانان ما کردند. این معجزه بود. جوان ایرانی که در دهههای پنجاه و شصت آن معجزهها را آفرید، چرا در دهههای هشتاد و نود نتواند معجزه کند؟ چرا نتواند آن معجزه عظیم را نهادینه کند و در سطح جهان گسترش دهد؟ چرا نتواند الگو شدن جوان ایرانی را برای همه جوانان دنیا به طور تردیدناپذیر ثبت کند؟ چه دلیلی دارید؟ این شدنی است. من به مسؤولان عرض میکنم، به جوانان ما مناعت طبع و عفّت اخلاقی و اطمینان به نفس و اعتماد به خود و صداقت و شجاعت بیاموزید؛ در آنها اراده پولادین و انضباط اجتماعی و وجدان کاری به وجود آورید؛ بعد هم برایشان برنامهریزی کنید. این کارها شدنی است و این آینده محقّق خواهد شد. آن کسانی که توانستند در طول بیستودو سال این کشور را از این همه گردنه و گذرگاهِ دشوارِ پُرخطر عبور دهند، باز هم میتوانند. چرا در خودتان یأس میپرورانید؟ چرا یأس درونىِ خودتان را به دیگران تراوش میدهید؟ اگر تو مأیوسی، کنار بنشین؛ میدان بده تا این همه جمعیت در راهِ خودشان بروند. یأسِ یک شخص یا یک مجموعه آدم، نباید بتواند جلوِ راه یک ملت عظیمالشّأن را بگیرد. من میگویم به جای تملّق گفتن از جوانان، با آنها با صراحت و صداقت حرف بزنید؛ مشکلات و امکانات را بگویید؛ بعد هم در خدمت فراهم کردن امکانات و برداشتن مشکلات قرار گیرید. آنگاه خود این جوانان لشکر شما میشوند و به شما کمک خواهند کرد تا مشکلات را برطرف کنید. در روابط انسانی، جوان از هیچ چیز بیشتر از صداقت خوشش نمیآید. به نظر من خود شما جوانان بزرگترین مسؤولیت را دارید؛ مسؤولیتی که میتوانید آن را انجام دهید. عزیزان من! هر جوانی دوست میدارد کشوری که در آن زندگی میکند و خاکی که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه زیباییها و نیکیها باشد؛ دلش میخواهد جامعه متمدّنی داشته باشد؛ دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد. این آرزوی هر جوانی است. برای این، دو راه در پیش است: یک راه واقعی، یک راه کاذب و بدلی. راه واقعی را باید پیدا کرد، زحمات آن را پذیرفت و هزینهاش را هم باید پرداخت. راه واقعی چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر خود را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند؛ ارادهی خودش را به کار گیرد؛ برای شخصیت و استقلالِ خود ارزش قائل شود؛ جامه عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریهگیرىِ الگوهای بیگانه نباشد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : بسیج مستضعفین کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین نوع(ها) : جستار متن فیش : شما امروز فلسطین را نگاه میکنید و به هیجان میآیید. این دختر عزیز ما میگوید که ای کاش مدّ نگاه ما به فلسطین میرسید. میدانید فلسطینیها از چه کسی یاد گرفتند؟ پنجاه سال است که فلسطین اشغال شده است؛ بیست سال و پنجاه سال پیش هم فلسطین جوان داشت. این جوان فلسطینی که این گونه به میدان آمده، از چه کسی یاد گرفته و الگوی او کیست؟ الگوی او جوانِ مبارزِ مؤمنِ بااخلاصِ لبنانی است. این را من نمیگویم، خودشان میگویند. در تظاهراتی که در نوار غزّه و ساحل غربی رود اردن - که منطقه فلسطینینشین است - راه میاندازند، عکس رهبر حزباللَّه لبنان - سید حسن نصراللَّه - را سر دست بلند میکنند و راه میبرند. آنها پرچم حزباللَّه لبنان را روی گنبد مسجدالاقصی نصب کردند. البته صهیونیستها نگذاشتند آنجا بماند، اما آنها آمدند نصب کردند. بنابراین او شد الگوی جوان فلسطینی. تلویزیون «المنار» حزباللَّه لبنان - که به نظرم روزی بیست ساعت برنامه پخش میکند - بیشترین بینندگانش در داخل فلسطین اشغالی هستند! نه فقط برنامههای آن را میبینند، بلکه مثل تشنه، جرعه، جرعهاش را مانند آب گوارا مینوشند. الگوی جوان لبنانی چه کسی است؟ حزباللَّه لبنان از کجا جوشید؟ او روی کدام سرزمین رویید؟ الگوی او شمایید. او همین شعارهای شما را میدهد؛ همین کارهای شما را میکند؛ همان پیشانیبند شما را به پیشانیاش میبندد؛ مثل رژه نظامی بسیج، رژه میرود. بنابراین الگوی آن جوان، سرداران و رزمندگان شهیدی هستند که در خود گیلان امثال آنها را کم نداریم. آنها فداکاری و برای خدا حرف زدن و برای خدا کارکردن را از اینها یاد گرفتند. شهید املاکىِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجىِ بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجىِ همراهش بست! قهرمان یعنی این. البته هر دو شهید شدند؛ اما این قهرمانی ماند؛ اینها که از بین نمیرود؛ «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا بل احیاء»؛ اینها زندهاند؛ هم پیش خدا زندهاند، هم در دل ما و در فضای زندگی و ذهنیّت ما زندهاند. پدر شهیدی از همین شهرهای گیلانِ شما، وقتی جوانش را با گلوی بریده از جبهه برگرداندند، گلوی بریده بچهاش را بوسید؛ اما آه نکشید! اینها الگوست. این الگوها را از من و شما بگیرند و قدر این چهرهها را در چشم من و شما بشکنند، بعد به جایش الگوهای دروغین و جعلىِ خودشان را بیاورند؛ ارزشهای ما را بگیرند، ارزشهای خودشان را جایگزین کنند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : حجاب کلیدواژه(ها) : حجاب نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک روز عدّهای غربزده چشمهای خود را بستند و گفتند ما باید همه چیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یکی از خصوصیات خوبی که اروپاییها دارند، خطرپذیری است. منشأ عمده موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به ایران آوردند؟ آیا ایرانیها ریسکپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از پشتکار و از کار نگریختن است. آیا آن را به ایران آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و دانشمندان غربی کسانیاند که سالهای متمادی با زندگیهای سخت در اتاق خود نشستند و چیزی را کشف کردند. انسان وقتی زندگی آنها را میخواند، میبیند چگونه زندگی کردند. آیا این روحیه تلاشِ خستگیناپذیرِ فقط برای علم را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب فرهنگ غربی بود. اینها را که نیاوردند؛ پس چه چیزی را آوردند؟ اختلاط زن و مرد و آزادىِ عیّاشی و پشت میز نشینی و ارزش کردن لذّات و شهوات را آوردند! رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدرىِ قزّاقىِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید کوتاه باشد؛ کلاه باید اینطوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاه شاپو باشد! اگر کسی جرأت میکرد غیر از کلاه پهلوی - کلاهی که آن موقع با این عنوان شناخته میشد - کلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد، باید کتک میخورد و طرد میشد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ کنند؛ نه فقط چادر - چادر که برداشته شده بود - اگر روسری هم سرشان میکردند و مقداری جلوی چانهشان را میگرفتند، کتک میخوردند! چرا؟ برای اینکه در غرب، زنها سربرهنه میآیند! اینها را از غرب آوردند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : فضای مجازی کلیدواژه(ها) : فضای مجازی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کسانی اینطور وانمود میکنند نسلی که روی کار میآید - که اصطلاحاً به آن «نسل سوم انقلاب» میگویند - پُشتکرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتنابناپذیری اینگونه خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد میکنم. نه اینکه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمیبینم یا نمیشناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد کاملاً خبر دارم و آنها را دست کم نمیگیرم. من عمرم را در میان جوانان گذراندهام. از دورانی که خودم جوان بودم، با جوانان دانشگاهی که خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار کردم؛ تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین میدانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانىِ ما چه میگذرد؛ اما معتقدم نسل کنونىِ امروز این قدر هم آسیبپذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیدهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : اخلاص کلیدواژه(ها) : اخلاص نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در صورت اخلاص داشتن برای هر قدمی که در راه هدفهای این ملت بر میداریم، خدای متعال انشاءالله به ما اجری خواهد داد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : مسجد کلیدواژه(ها) : مسجد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من خبر دارم که در رشت هم مساجد و مجامعی وجود دارد که قبله امید جوانان است؛ به آنجا میروند و استفاده معنوی میبرند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : کار فرهنگی کلیدواژه(ها) : کار فرهنگی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسؤولان کشور - بخصوص مسؤولان فرهنگی، و بالأخص مسؤولان آموزش و پرورش - نباید روی جوانان کار سیاسی را تجربه کنند؛ این خیانت است. هر مسؤول و مدیری که وظیفه فرهنگی دارد، اگر کار فرهنگىِ خودش را در خدمت سیاستهای خطّی و جناحی قرار دهد، خیانت کرده است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : کار فرهنگی کلیدواژه(ها) : کار فرهنگی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ابزارها و فعّالیتها و کارهای فرهنگی باید در اختیار جوانان قرار گیرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : آگاهی جوانان کلیدواژه(ها) : آگاهی جوانان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : من معتقدم که نسل جوانان امروز نسبت به نسل اول انقلاب در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : آگاهی جوانان کلیدواژه(ها) : آگاهی جوانان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی که امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : آگاهی جوانان کلیدواژه(ها) : آگاهی جوانان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من معتقدم که این نسل [جوانان] نسبت به آن نسل[اول انقلاب]، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی که امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : فضای مجازی کلیدواژه(ها) : فضای مجازی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد کاملاً خبر دارم و آنها را دست کم نمیگیرم. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : معلمان کلیدواژه(ها) : معلمان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز، روز معلّم است و این جلسه، جلسه جوانان است. بین معلّم و جوان یک رابطه منطقی و دائمی برقرار است. من با همه دل، احترام و تکریم خودم را به معلّمان عزیز عرض میکنم. معلّمان و استادان در سرتاسر کشور بدانند که من یکی از قدرشناسترین مخلصان آنها هستم. کار آنها و زحمتی که بر دوش گرفتهاند، به قدری باارزش است که هیچ بیانی - از قبیل بیانهای امثال من - قادر نیست آن را توصیف کند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : اساتید دانشگاههای کشور کلیدواژه(ها) : اساتید دانشگاههای کشور نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من با همه دل، احترام و تکریم خودم را به معلّمان عزیز عرض میکنم. معلّمان و استادان در سرتاسر کشور بدانند که من یکی از قدرشناسترین مخلصان آنها هستم. کار آنها و زحمتی که بر دوش گرفتهاند، به قدری باارزش است که هیچ بیانی - از قبیل بیانهای امثال من - قادر نیست آن را توصیف کند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : آموزش و پرورش کلیدواژه(ها) : آموزش و پرورش نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسؤولان کشور - بخصوص مسؤولان فرهنگی، و بالأخص مسؤولان آموزش و پرورش - نباید روی جوانان کار سیاسی را تجربه کنند؛ این خیانت است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نیاز عمده جوان، هویّت است؛ باید هویّت و هدف خودش را بشناسد؛ باید بداند کیست و برای چه میخواهد کار و تلاش کند. دشمن میخواهد هویّت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو میتواند بگذارد، همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن میآید. امروز برنامه دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید. این حرفها را به شما نمیزنم تا معنایش این باشد که مسؤولان کشور در قبال نسل جوان مسؤولیتی ندارند؛ چرا، آن را قبلاً گفتم؛ آنها هم مسؤولند؛ مسؤولیتهای آنها به جای خود؛ اما شما هم مسؤولید. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : استفاده از جوانان کلیدواژه(ها) : استفاده از جوانان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حرف من به مدیران، برنامهریزان و مسؤولان کشور این است:.. جمعیت عظیم جوان در کشور را یک رودخانه موّاج و پُرفیض بدانید. این رودخانه به طور مستمر جریان دارد و سالها بعد از این هم جریان خواهد داشت. دوگونه میتوان با این رودخانه برخورد کرد: یک برخورد این است که شما بنشینید عاقلانه، خردمندانه و با شیوه علمی، اوّلاً اهمیت این رودخانه را بشناسید؛ ثانیاً نقاط و مراکزی را که به آب این رودخانه احتیاج دارند، شناسایی کنید؛ ثالثاً برنامهریزی و کانالکشی کنید و آب را به آنجایی که نیاز است، هدایت نمایید؛ آنگاه هزاران مزرعه و باغستان از این نعمتِ بیدریغ الهی سرسبز، و هر نقطه ویرانی آباد خواهد شد. شما میتوانید این رودخانه موّاج را به پشت سدهای انرژیساز هدایت کنید و یک منبع عظیم انرژی به وجود آورید و کلّ کشور را به فعالیّت و تلاش وادارید. اگر با این موضوع، اینگونه برخورد کنید، آنگاه این پدیده، یک پدیده پُربرکت، بینظیر و استثنایی میشود که اگر یکیک مردم ایران هر روز صد بار خدا را بهخاطر آن شکر کنند، شکرِ لازم و شایسته را ادا نکردهاند. مشخّصه این نوع برخورد، برنامهریزی کردن، هدایت کردن، راه را باز کردن، نقطهی نیاز را مشخص کردن و این متاع گرانبها و این هدیه الهی را درست در نقطه نیاز قرار دادن است؛ که نتیجه آن، سرسبزی، خرّمی، آبادانی، نشاط و برکت خواهد بود. برخورد دیگر این است که این رودخانه فیّاضِ موّاج را به حال خود رها کنید؛ روی آن فکر نکنید؛ برای آن برنامهریزی نکنید و قدر آن را ندانید. نتیجه چه میشود؟ نه تنها مزارعی خشک خواهد شد و باغستانهایی از بین خواهد رفت، بلکه خود این آب هم هدر خواهد رفت. در بهترین شکل، آب این رودخانه وارد آبهای شور خواهد شد و هرز خواهد رفت. شکل دیگرش این است که به باتلاق و مرکز تجمّع انواع و اقسام آفتها تبدیل شود. شکل بدترش این است که به یک سیل تبدیل شود و همه دستاوردهای ملت را تخریب کند. اگر برنامهریزی و دقّت و کار نشد، این نتایج را به دنبال خواهد داشت. خدای متعال این نعمت را به ملت و کشور ما بخشیده است. کسی که باید این نعمت را در جای خود مصرف کند - که معنای شکر نعمت هم این است - کیست؟ مدیران و برنامهریزان - از بالا تا پایین - هستند. امروز کشورهایی هستند که جوان ندارند و از بالا بودن سنّ نسلهای موجودشان رنج میبرند. ما وقتی به کشور خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که چهرهها جوان، لبخندها جوانانه، سرها برافراخته و بازوان و نیروی بدنی، تواناست. هم وقتی فکر جوان بود، میدرخشد؛ هم وقتی جسم جوان بود، کارایی نشان میدهد. بنابراین باید قدر جوان را دانست. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : استفاده از جوانان کلیدواژه(ها) : استفاده از جوانان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گاهی به جای برنامهریزی برای جوانان، تملّق آنها گفته میشود. من دوست ندارم وقتی با جوانان مواجه میشویم، دائم بَهبَه و چَهچَه کنیم و از محسّنات آنها بگوییم. این فقط امواج هوا و لفّاظی است؛ به این احتیاجی نیست. متأسّفانه جمعی به این اشکال دچارند. هر جا کم میآورند، اسم جوانان را میآورند؛ هرجا درمیمانند، عنوان و تابلوی جوانان را بلند میکنند. تملّقگویی و اسطورهسازی از جوان، بدون اینکه واقعیت جوان و دغدغه جوان و کیفیّت حرکت جوان و برنامهریزی برای جوان بهدرستی مورد توجّه باشد، یک اشکال است. اشکال دیگر این است که گاهی از جوانان به عنوان یک کالای مصرفی استفاده شود؛ از آنها صرفاً برای حضور در انتخابات و برای بلند کردن نام زید و عمرو استفاده شود. همه اینها منفی است. کاری که باید بشود، اینها نیست. کاری که باید بشود، این است که برنامهریزان فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور بنشینند و این پدیده عظیم را بهدرستی برآورد و برایش برنامهریزی کنند. کشور به این نیاز دارد...من بارها این را گفتهام که یک عزم ملی و همگانی در سطوح مختلف - از سطوح کشوری تا سطوح استانی تا برسد به شهرستان و روستا - باید دنبال مسأله جوان باشد. جوانِ شهر با جوانِ روستا، جوانِ تهران با جوانِ دورترین شهر کشور تفاوتی ندارد. خصلتهای جوانی در همه یکسان است؛ گاهی استعداد او بیشتر هم هست. ما این را لازم داریم. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : استفاده از جوانان کلیدواژه(ها) : استفاده از جوانان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : خدای متعال نعمت جوان را به ملت و کشور ما بخشیده است. کسی که باید این نعمت را در جای خود مصرف کند - که معنای شکر نعمت هم این است - کیست؟ مدیران و برنامهریزان - از بالا تا پایین - هستند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : استفاده از جوانان کلیدواژه(ها) : استفاده از جوانان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز کشورهایی هستند که جوان ندارند و از بالا بودن سنّ نسلهای موجودشان رنج میبرند. ما وقتی به کشور خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که چهرهها جوان، لبخندها جوانانه، سرها برافراخته و بازوان و نیروی بدنی، تواناست. هم وقتی فکر جوان بود، میدرخشد؛ هم وقتی جسم جوان بود، کارایی نشان میدهد. بنابراین باید قدر جوان را دانست.. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت ملی, هویت ملی کلیدواژه(ها) : هویت ملی, هویت ملی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت ملی کلیدواژه(ها) : هویت ملی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نیاز عمده جوان، هویّت است؛ باید هویّت و هدف خودش را بشناسد؛ باید بداند کیست و برای چه میخواهد کار و تلاش کند. دشمن میخواهد هویّت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو میتواند بگذارد، همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن میآید. امروز برنامه دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید. این حرفها را به شما نمیزنم تا معنایش این باشد که مسؤولان کشور در قبال نسل جوان مسؤولیتی ندارند؛ چرا، آن را قبلاً گفتم؛ آنها هم مسؤولند؛ مسؤولیتهای آنها به جای خود؛ اما شما هم مسؤولید. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تبلیغات دشمن کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز دستگاههای تبلیغاتىِ فوق مدرن غربی - بخصوص امریکایی و صهیونیستی - برای ذهنها و فعّالیتها و احساسات و اراده شما طرح عملیاتی تهیه میکنند. خیال نکنید آنها غافل نشستهاند و... [جوانان] را در کشور ما نمیبینند. آنها این... [جوانان] را میبینند؛ آنها برای کار و هدفِ خودشان مشغول برنامهریزی هستند؛ آنها برای اخلاق و فکر و عقیده و ایمان جوان ما برنامهریزی میکنند. خیلی از حرفهایی که گاهی در فضای مطبوعاتی یا فرهنگی کشورمان زده میشود، تفسیرش این است و با این دید قابل تحلیل است. آنها میخواهند نسلی که الگوی جوانان فداکارِ برجسته دنیا شد، به یک نسل بیخاصیت تبدیل شود. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : تبلیغات دشمن کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز رسانههای غربی با برنامهریزیهای میلیاردی، در تبلیغات رسانهای خود - چه در تلویزیونشان، چه در رادیوشان، چه در مصاحبههایی که دائماً میکنند و متأسّفانه بعضی از عناصر داخلی هم فریب آنها را میخورند و اسیر و نوکر آنها میشوند؛ حرفهایی که آنها مایلند، اینها بر زبان جاری میکنند - میکوشند تا به شما جوانان ایرانی تفهیم کنند که یک ظرف خالی هستید و مظروف ندارید؛ مظروف شما را ما باید بدهیم؛ ما باید این ظرف را پُر کنیم؛ شما امروز این مایه را ندارید، دیروز هم نداشتید، طبعاً فردا هم نخواهید داشت! تاریخ شما را هم منکر میشوند؛ میخواهند گذشته شما را هم زیر پا لگد کنند؛ نه فقط تاریخِ قدیمِ چند صدساله را، بلکه تاریخِ بیستساله اخیر را هم میخواهند زیر پا لگد کنند و آن را انکار نمایند. آنها میخواهند فرهنگسازی و الگوسازی کنند؛ آنها میخواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیرشده توسریخور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیکته کنند و آن کاری را که آنها میخواهند، انجام دهد. برای اینکه کسی را به زیر مهمیز بکشند، بهترین راه این است که بگویند تو چیزی نیستی، تو کسی نیستی و گذشتهای نداری. مفاخر یک ملت را انکار میکنند، برای اینکه او احساس کند چیزی نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نیاز عمده جوان، هویّت است. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نیاز عمده جوان، هویّت است؛ باید هویّت و هدف خودش را بشناسد؛ باید بداند کیست و برای چه میخواهد کار و تلاش کند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دشمن میخواهد هویّت جوان ایرانی را از او بگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : هویت کلیدواژه(ها) : هویت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دشمن میخواهد هویّت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو میتواند بگذارد، همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن میآید. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : اشتباه دشمن کلیدواژه(ها) : اشتباه دشمن نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دشمنان ما در مورد این کشور و این انقلاب بسیار اشتباه کردند؛ هر بار هم که اشتباه کردند، سرشان به سنگ خورد. نتیجه طبیعی اشتباه کردن، ناکام شدن است. چون ملت و انقلاب و مسؤولان و جوانان ما را نمیشناسند، اشتباه تحلیل میکنند و عمل اشتباه مرتکب میشوند؛ لذا سرشان به سنگ میخورد و این بارِ چندم است. وقتی انقلاب پیروز شد، میگفتند دو ماه بیشتر دوام نمیآورد! این در حالی بود که این انقلابِ باعظمت را ملتی که آنطور در دنیا غوغا به راه انداخته بود، به پیروزی رسانده بود. وقتی دو ماه گذشت، ضدّ انقلابهای سادهلوحی که در داخل کشور بودند، پرسیدند پس چه شد؟ گفتند شش ماه دیگر حتماً قضیه تمام خواهد شد! همینطور شش ماه، شش ماه آن را تمدید کردند! این انقلاب، این نظام، این ملت و این نسل، مشمول لطف و تفضّل پروردگار است. من و شما و مسؤولان کشور هستیم که باید قدر لطف الهی را بدانیم و شکر نعمت خدا را ادا کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : قاره آفریقا کلیدواژه(ها) : قاره آفریقا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «نلسون ماندلا» قبل از آنکه در آفریقای جنوبی به پیروزی برسد - زمانی که تازه از زندان آزاد شده بود - به ایران آمد و با من ملاقات کرد. راجع به اوضاع آفریقای جنوبی از او سؤال کردم، چیزهایی گفت. من به او گفتم، ما تجربهای داریم که گمان میکنم در کشور شما هم قابل عمل باشد؛ و آن تجربه عبارت است از اینکه انسانهای داوطلب - که اکثریت جمعیت کشور ما را تشکیل میدادند - زن و مرد، با جسمِ خودشان به خیابانها آمدند، نه با مشتشان، نه با سلاحشان، نه با نارنجکشان، نه با خانهی تیمیشان، بلکه با تنِ خودشان آمدند؛ روی خود را هم نبستند، با صورتِ باز آمدند؛ لذا نظام را منفعل کردند و او هم دید نمیتواند بایستد. واقعاً بر چه کسی میخواست حکومت کند؟ گفتم به نظر من این الگو در آفریقای جنوبی قابل عمل است. او سری تکان داد. بعد از رفتن او، یکی دو ماه طول نکشید که خبرهای تظاهرات عظیم مردمی در آفریقای جنوبی را در روزنامهها خواندیم! من فهمیدم که این بذر، سبز شد؛ عین همان وضعیت ایران. تمام خیابانهای شهرهای بزرگ آفریقای جنوبی از سیاهان پُر شد و یک عدّه از سفیدپوستها هم آمدند و همراه با آنها راهپیمایی کردند و گفتند ما هم با حکومت تبعیض نژادی مخالفیم! نتیجه نیز همان شد؛ یعنی کسی که در رأس بود، دید اصلاً نمیتواند کاری بکند. اوّل رفت و کس دیگری را جای خودش گذاشت؛ او هم دید نمیتواند؛ لذا در یک انتقال قدرت آرام، حکومت را به دست سیاهپوستان دادند و خود «ماندلا» هم رئیسجمهور شد! مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : اروپا کلیدواژه(ها) : اروپا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک روز عدّهای غربزده چشمهای خود را بستند و گفتند ما باید همه چیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یکی از خصوصیات خوبی که اروپاییها دارند، خطرپذیری است. منشأ عمده موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به ایران آوردند؟ آیا ایرانیها ریسکپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از پشتکار و از کار نگریختن است. آیا آن را به ایران آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و دانشمندان غربی کسانیاند که سالهای متمادی با زندگیهای سخت در اتاق خود نشستند و چیزی را کشف کردند. انسان وقتی زندگی آنها را میخواند، میبیند چگونه زندگی کردند. آیا این روحیه تلاشِ خستگیناپذیرِ فقط برای علم را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب فرهنگ غربی بود. اینها را که نیاوردند؛ پس چه چیزی را آوردند؟ اختلاط زن و مرد و آزادىِ عیّاشی و پشت میز نشینی و ارزش کردن لذّات و شهوات را آوردند! مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : شهید سید حسن نصرالله کلیدواژه(ها) : شهید سید حسن نصرالله نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : الگوی... {جوان فلسطینی} جوانِ مبارزِ مؤمنِ بااخلاصِ لبنانی است. این را من نمیگویم، خودشان میگویند. در تظاهراتی که در نوار غزّه و ساحل غربی رود اردن - که منطقه فلسطینی نشین است - راه میاندازند، عکس رهبر حزبالله لبنان - سید حسن نصرالله - را سر دست بلند میکنند و راه میبرند. آنها پرچم حزبالله لبنان را روی گنبد مسجدالاقصی نصب کردند. البته صهیونیستها نگذاشتند آنجا بماند، اما آنها آمدند نصب کردند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت - 1380/02/12 عنوان فیش : حزب الله لبنان کلیدواژه(ها) : حزب الله لبنان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : الگوی... [جوان فلسطینی] جوانِ مبارزِ مؤمنِ بااخلاصِ لبنانی است. این را من نمیگویم، خودشان میگویند. در تظاهراتی که در نوار غزّه و ساحل غربی رود اردن - که منطقه فلسطینینشین است - راه میاندازند، عکس رهبر حزبالله لبنان - سید حسن نصرالله - را سر دست بلند میکنند و راه میبرند. آنها پرچم حزبالله لبنان را روی گنبد مسجدالاقصی نصب کردند. البته صهیونیستها نگذاشتند آنجا بماند، اما آنها آمدند نصب کردند. بنابراین او شد الگوی جوان فلسطینی. تلویزیون «المنار» حزبالله لبنان - که به نظرم روزی بیست ساعت برنامه پخش میکند - بیشترین بینندگانش در داخل فلسطین اشغالی هستند! نه فقط برنامههای آن را میبینند، بلکه مثل تشنه، جرعه، جرعهاش را مانند آب گوارا مینوشند. الگوی جوان لبنانی چه کسی است؟ حزبالله لبنان از کجا جوشید؟ او روی کدام سرزمین رویید؟ الگوی او شمایید. او همین شعارهای شما را میدهد؛ همین کارهای شما را میکند؛ همان پیشانیبند شما را به پیشانیاش میبندد؛ مثل رژه نظامی بسیج، رژه میرود. بنابراین الگوی آن جوان، سرداران و رزمندگان شهید... هستند... آنها فداکاری و برای خدا حرف زدن و برای خدا کارکردن را از اینها یاد گرفتند. |