news/content
نسخه قابل چاپ
1394/07/04
سید حسن نصرالله در گفت‌وگو با شبکه‌ی المنار

‫شش علت مهم تغییر دیدگاه در قبال تحولات سوریه

‫شش علت مهم تغییر دیدگاه در قبال تحولات سوریه

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان با حضور در برنامه‌ی «حدیث الساعه» شبکه‌ی المنار با اشاره به تأثیر مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+۵ در تحولات سوریه گفت: «در زمان مذاکرات، آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که می‌توانند با ایران بر سر سوریه معامله کنند. بدان معنا که امتیازی به ایران بدهند و این کشور را از جنگ سوریه دور کنند. اما این انتظار به بار ننشست و به اعتراف آمریکایی‌ها این مذاکرات فقط هسته‌ای بود.» وی همچنین درباره‌‌ی فاجعه‌ی کشتار حاجیان در منا و نحوه‌ی مدیریت مراسم حج، تغییر دیدگاه‌های کشورها در قبال سوریه، نقش روسیه در منطقه، جنگ با رژیم صهیونستی، اوضاع داخلی یمن و بحرین و دخالت بیگانگان در امور داخلی لبنان سخن گفت. بخش‌هایی از این گفت‌وگو به گزینش KHAMENEI.IR  تقدیم مخاطبین محترم می‌شود:

* فاجعه‌ی منا به علت بی کفایتی و سوء مدیریت آل سعود

فاجعه‌ی منا برای هر انسانی دردناک بود. البته برای مسلمانان سخت‌تر بود به‌ویژه این‌که این افراد در سرزمینی مقدس حضور داشتند و یکی از واجبات دینی را انجام می‌دادند. در این فاجعه در حدود ۷۰۰ نفر جان باختند و ۹۰۰ نفر مجروح شدند و شماری هم مفقود هستند که مشخص نیست مجروحند و یا جان باخته‌اند.

این فاجعه بسیار بزرگ بود و نمی‌توان آن را محدود عنوان کرد. اما نکته‌ی مهم آن‌که پیگیری این مسئله نباید از حوادث منطقه و تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی متاثر شود و حقوق حجاجی که جان باخته‌اند و یا مجروح شده‌اند ضایع شود. نظام سعودی باید مسئولیت این فاجعه را بر عهده بگیرد و این یک موضوع کاملا منطقی است. این سعودی است که اداره حج را به عهده دارد و نمی‌تواند کس دیگری را در پذیرش مسئولیت با خود مشارکت دهد. این‌که حجاج مسئول معرفی
در سال ۱۹۹۰ تراکم جمعیت در منا رخ داد که در اثر آن ۱۴۲۶ نفر از حجاج جان خود را از دست دادند که علت فوت بیشتر آن‌ها خفگی بود. در سال ۲۰۰۴ تعداد ۲۴۴ نفر از حجاج در روز اول رمی جمرات جان خود را در منا از دست دادند. در سال ۲۰۰۶ تراکم جمعیت حجاج بر روی پل جمرات در دومین روز ایام تشریق ۳۴۰نفر جان خود را از دست دادند. این چگونه اداره‌ی مراسمی است؟
شوند و گفته شود که آن‌ها عامل تراکم جمعیت بوده‌اند و یا به دستورات گوش نکرده‌اند ساده کردن مسئله است. کسی که اداره مراسم را بر عهده دارد باید برای تراکم جمعیت حجاج هم فکری می‌کرد. در سال ۱۹۹۰ تراکم جمعیت در منا رخ داد که در اثر آن ۱۴۲۶ نفر از حجاج جان خود را از دست دادند که علت فوت بیشتر آن‌ها خفگی بود. در سال ۲۰۰۴ تعداد ۲۴۴ نفر از حجاج در روز اول رمی جمرات جان خود را در منا از دست دادند. در سال ۲۰۰۶ تراکم جمعیت حجاج بر روی پل جمرات در دومین روز ایام تشریق ۳۴۰نفر جان خود را از دست دادند. این چگونه اداره‌ی مراسمی است؟ باید طی این سال‌ها علت این حوادث مشخص می‌شد و از بروز دوباره آن‌ها جلوگیری می‌شد.

فاجعه‌های پی در پی نشان می‌دهد که مشکلی جدی در اداره، برنامه‌ریزی و مقدمات اجرایی وجود دارد. در مورد فاجعه اخیر باید تحقیق صورت گیرد. باید کمیته تحقیقی تشکیل شود که نمایندگانی از کشورهایی که در این فاجعه آسیب دیدند به‌ویژه کشورهایی که بیشترین آسیب‌دیدگان را دارند مثل ایران و مغرب در آن نمایندگانی داشته باشند تا اطمینان حاصل کنند که تحقیق بصورت علمی و دقیق انجام می‌شود و کسی قصد پوشاندن حقایق را ندارد.

باید در سازمان همکاری اسلامی در خصوص موضوع برگزاری مراسم حج بحث و بررسی شود و در این خصوص تجدید نظر صورت گیرد. در این مورد دو طرح وجود دارد:
اول اینکه اداره حج به نهادی اسلامی واگذار شود که بی‌ شک سعودی با آن مخالفت خواهد کرد.
و دوم این‌که این نهاد بر برگزاری مراسم نظارت داشته باشد. بدان معنا که برگزاری مراسم به دست سعودی باشد اما شورایی از سازمان همکاری اسلامی با حضور نمایندگان کشورهایی که دارای شمار بیشتر حجاج هستند مانند ایران، ترکیه، اندونزی و مصر بر آن نظارت کنند. اینکه نظام سعودی بخواهد با حضور یک یا چند کشور اسلامی در این کمیته تحقیق مخالفت کند هیچ دلیلی ندارد بخصوص با وجود فجایعی که باعث جان باختن انسان‌های زیادی شده است.


* شش علت مهم تغییر دیدگاه در قبال تحولات سوریه
۱. مقاومت سوریه: در حدود پنج سال است که جنگی تمام عیار ضد وجود سوریه با هدف سرنگون کردن نظام و سیطره بر سوریه و دمشق در جریان است. مقاومتی که رهبران، مردم، ارتش سوریه و مقاومت متحدان سوریه و خالی نکردن پشت این کشور علی‌رغم همه فشارها عامل اصلی این تغییر دیدگاه‌هاست.

۲. تاثیر ناکامی‌ها در سوریه: این شکست‌ها از جمله شکست اوباما در راهبرد مبارزه با داعش که به استعفای ژنرال بازنشسته‌ای منتهی شد که به فرماندهی این ائتلاف گماشته شده بود از علت‌های دیگر است. این‌ها دو هزار نفر را که معارضان میانه رو می‌خواندند برای مبارزه با داعش آموزش دادند و برای آن‌ها ۵۰ میلیون دلار هزینه کردند اما این تعداد به ۷۵ نفر کاهش یافت و از ۷۵ نفر به ۵ نفر رسید.

۳. حملات هوایی ائتلاف آمریکا: حمله‌ی هوایی، راهبردی شکست خورده است و نمی‌تواند فصل‌الخطاب جنگ باشد و یا معادلات را تغییر دهد. در واقع همه‌ی طرح‌های آن‌ها شکست خورد. آن‌ها از سراسر جهان جنگجویانی را به سوریه آوردند و از آن‌ها حمایت مالی و لجستیکی کردند و اتاق عملیات به راه انداختند اما شکست خوردند. این‌که گروه‌های مسلح در برخی مناطق پیشروی داشته‌اند در هر جنگی رخ می‌دهد و عادی است. اثر شکست طرح‌های غرب ضد سوریه بازگشت همان تروریست‌ها و تکفیری‌ها از سوریه به کشورهای اروپایی است و این همان است که ما از روز اول در مورد آن هشدار دادیم.

۴. پناه‌جویان و آوارگان: اروپایی‌ها که دم از حقوق‌بشر می‌زنند نمی‌توانند مرزهای خود را ببندند و ملت‌های دیگر را رها کنند تا در دریا و اقیانوس بمیرند. آن‌ها ادعا دارند که برای حقوق‌بشر و دموکراسی احترام قائلند. در واقع مسئله‌ی پناه‌جویان اثری از اثرات جنگ است. راه حل صحیح مشکل پناهجویان توقف جنگ در سوریه و راه حل سیاسی است.

۵. توافق هسته‌ای ایران با ۱+۵: در زمان مذاکرات، آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که می‌توانند با ایران بر سر سوریه معامله کنند. بدان معنا که امتیازی به ایران بدهند و این کشور را از جنگ سوریه دور کنند. اما این انتظار به بار ننشست و به اعتراف آمریکایی‌ها این مذاکرات فقط هسته‌ای بود.

۶. تشدید موضع روسیه و افزایش حمایت‌های مسکو در عرصه‌ی سیاسی و نظامی از سوریه: در خصوص پیام‌های پوتین در اعلام حمایت از سوریه باید به دو مقطع اشاره کنم.
ما با اسرائیل با خوشحالی می‌جنگیم، ولی نبرد ما با تروریست‌ها توام با ناراحتی و اندوه است. ما امیدواریم چنین جنگی در این منطقه از سوریه اساسا وجود نداشته و با تروریست‌ها درگیری نداشته باشیم. ما نمی‌خواهیم با جوانانی که فریب خورده و از سرتاسر دنیا به اینجا آمده‌اند، بجنگیم. ما امیدواریم با بهره بردن از نیروی این جوانان، قدس، مسجدالاقصی و اماکن مقدس اسلامی را آزاد کنیم.

مقطع اول آن‌که روسیه از ابتدا در کنار سوریه ایستاد و حتی از صدور قطعنامه ضد سوری جلوگیری کرد. در عرصه‌های سیاسی، رسانه‌ای، انعقاد قرارداد سلاح و مهمات، مشورت و موارد این چنینی روسیه در کنار سوریه بود و این امری طبیعی است. مقطع دوم، حمایت نظامی در حد ارسال جنگنده و خلبانان آنها یا ارسال توپخانه با کادر روسی یعنی حضور نظامی و نه مستشاری، این موضوع در این مقطع رخ داده است.

در مقطع اول روسیه برای منافع ملی و منطقه‌ای و این‌که سوریه تنها متحد باقی مانده برای روسیه بود از دمشق حمایت کرد. اگر سوریه از دست می‌رفت اوضاع روسیه بسیار وخیم می‌شد. طی سال‌های قبل، غربی‌ها و برخی کشورهای عربی مثل سعودی و قطر و ترکیه انتظار داشتند روسیه از سوریه جدا شود. دیدارهایی که سال گذشته از مسکو صورت گرفت و سعی کردند روسیه را با قرارداد خرید سلاح و کمک اقتصادی و تضمین منافع روسیه در سوریه فریب دهند، به ثمر ننشست. در برخی مواقع گفته می‌شد پوتین در حمایت از بشار اسد جدی نیست اما در مقطع جدید تحولات مهمی رخ داد.

* نقش روسیه در محور مقاومت
برخی رسانه‌ها و اشخاص ادعا می‌کنند که حضور روسیه اثرات منفی دارد یا نگران کننده است که این مسئله نادرست است. تحرک روسیه در این باره دستکم با هماهنگی ائتلاف دولت‌های چهارگانه رخ داده است. این مسئله هم گفته می شود حضور روسیه به ضرر ایران است نادرست است. ایران مگر در سوریه چه می خواهد که بگوییم حضور روسیه مزاحم آن یا رقیب آن است؟ ایران سوریه را جزئی از محور مقاومت می‌خواهد. ایران، مقاومت نظام سوریه و عدم تسلط تکفیری‌ها بر سوریه را همراه با اصلاحات سیاسی در این کشور و توسعه‌ی اجتماعی می‌خواهد. ایران نه در گذشته و نه اکنون، هیچ‌گاه در امور داخلی سوریه دخالت نکرده و این بر خلاف ادعای رسانه‌های منطقه‌ی خلیج فارس است، آن‌ها ادعا می‌کنند که ایران بر امور سوریه مسلط شده و تصمیم‌گیری می‌کند و دست به هر کاری که بخواهد می‌زند. این ادعا دروغ است. رهبری کشور و اداره جنگ سوریه کاملا و بطور صد در صد به دست سوری هاست. همه هم و غم ایران آن‌ است که سوریه به دست تکفیری ها که همه را تهدید می‌کنند، نیفتد.

* تفاوت جنگ حزب‌الله با رژیم صهیونیستی و داعش
فضای جنگ ما با اسرائیل و جنگ با تروریست‌ها در زبدانی، فوعا و کفریا کاملا متفاوت است. ما با اسرائیل با خوشحالی می‌جنگیم، ولی نبرد ما با تروریست‌ها توام با ناراحتی و اندوه است. ما امیدواریم چنین جنگی در این منطقه از سوریه اساسا وجود نداشته و با تروریست‌ها درگیری نداشته باشیم. ما نمی‌خواهیم با جوانانی که فریب خورده و از سرتاسر دنیا به اینجا آمده‌اند، بجنگیم. ما امیدواریم با بهره بردن از نیروی این جوانان، قدس، مسجدالاقصی و اماکن مقدس اسلامی را آزاد کنیم. جنگ ما با تروریست‌ها در مناطق هم مرز با سوریه اجباری است و ما همان‌گونه که اشاره شد، با کراهت وارد این درگیری‌ها شده‌ایم.
اسرائیل دشمن اصلی ما است و ما با صهیونیست‌ها با شادمانی می‌جنگیم. من تاکید می‌کنم که اگر زمان به عقب برگردد حزب‌الله دوباره وارد نبرد با تروریست‌ها در سوریه شده و هیچ تردیدی در این جنگ نخواهد داشت. ما گزینه‌ای جز جنگ با تروریست‌ها نداریم و می‌دانیم که مسیر صحیحی را برای نبرد با آن‌ها انتخاب کرده‌ایم. ما در نقطه مناسبی در منطقه، جهان اسلام و دنیای اعراب ایستاده‌ایم. در حال حاضر جنگ سوریه در مسیر صحیح خود قرار گرفته است. اسرائیل اولین کسی است که از درگیری و جنگ در منطقه استفاده می‌کند.

* شکست نقشه‌های سعودی در جنگ یمن
تحلیل‌ها در مورد یمن به نتیجه جنگ در مأرب بستگی دارد. سعودی‌ها مستقیما وارد شده‌اند، امارات نیرو وارد کرده، قطر و بحرین هم نیرو دارند و حتی از اتباع کشورهای دیگر هم نیرو وارد یمن و مأرب کرده‌اند. جنگ مأرب آینده یمن را رقم می‌زند. مقاومت ارتش و کمیته‌های مردمی در این منطقه و ناکامی‌های متجاوزان در حملات خود که دچار خسارت‌های زیادی هم شده‌اند، اگر ادامه پیدا کند راه را برای حل سیاسی باز می‌کند. اوضاع یمن بسیار پیچیده است. برخی گمان می‌کنند که سقوط عدن، فصل‌الخطاب جنگ بود اما این‌گونه نیست. شش ماه نیروهای یمنی در محاصره بودند اما مقاومت کردند و هنوز هم این مقاومت ادامه دارد. و حتی فراتر از آن، نیروهای کمیته‌های مردمی وارد خاک سعودی شده‌اند. قبلا به پایگاه‌های سعودی حمله می‌کردند و باز می‌گشتند اما اکنون وارد این پایگاه‌ها و شهر و روستاها شده‌اند و در آن مانده‌اند. برای من جالب است زمانی‌که از شبکه المسیره و دیگر شبکه‌ها می بینم که نظامیان سعودی تانک‌ها و خودورهای خود را رها می‌کنند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. کدام ارتش در جهان این‌گونه است و ارتش سعودی چه اهداف و مبانی و ارزش‌هایی دارد؟ ارتش سعودی فقط در نیروی هوایی برتری دارد و در میدان هیچ‌گونه برتری ندارد. نیروهای یمنی پس از توافق با جنبش جنوب از استان‌های جنوبی خارج شدند و اوضاع را به آن‌ها سپردند. اکنون ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در شرایط جغرافیایی، راهبردی، جمعیتی، شناخت زمین و انتخاب نوع جنگ دست برتر را دارند. جنگ هنوز ادامه دارد اما افق حل سیاسی روشن‌تر شده است و فقط منوط به نتایج جنگ مأرب است. حتی جامعه بین‌الملل که سکوت کرده و حامی متجاوز بوده است و تخریب مساجد و مدارس و منازل و بازارها و کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان را نادیده گرفته، به این نتیجه رسیده است که حل بحران یمن سیاسی است. اکنون تنها چیزی که راه را بر حل سیاسی بسته، عربستان سعودی است. سعودی‌ها در پی شرایط بهتر برای ورود به مذاکرات هستند.
ایران از ابتدا تاکنون در هیچ کدام ازعرصه‌های لبنان دخالت نکرده است. ایران به‌هم‌پیمانان خود در لبنان اعتماد کامل دارد. در قضیه‌ی بحران ریاست‌جمهوری و دیگر پرونده‌های جاری لبنان، ایران هیچ دخالتی ندارد. ولی در خصوص عربستان سعودی موضوع فرق می‌کند و سعودی‌ها از ابتدا در بحران لبنان دخالت کرده و می‌کنند.

* خواسته‌ی غیرمنطقی عربستان در مورد قیام مردم بحرین
مظلومیت‌های قیام مردمی در بحرین این است که به طایفه‌گرایی متهم شده است. برخی انتظار داشتند که ملت بحرین پس از مدتی خسته شوند. می‌گفتند رهبران، سمبول‌های قیام، علما، جوانان و زنان را زندانی می‌کنیم. کارمندان را اخراج کرده و آن‌ها را سلب تابعیت می‌کنیم، بر آن‌ها فشار اجتماعی و امنیتی و روانی می‌آوریم و بورسیه تحصیلی دانشجویان را قطع می‌کنیم تا این‌که خسته و تسلیم شوند.

امیر نایف سعودی در گفت‌وگو با یکی از مسئولان ایرانی گفته بود که بحران بحرین راه‌حل دارد و آن بازگشت مردم به خانه‌هایشان است. حتی در سوریه هم نظام یا متحدان آن نمی‌گویند که راه حل، بازگشت مردم به خانه‌هایشان است بلکه راه حل را گفت‌وگوی سوری- سوری و اصلاحات و تشکیل حکومت وحدت ملی با مشارکت معارضان غیر تکفیری می‌دانند. اما نظام بحرین و سعودی راه حل بحران بحرین را سکوت مردم می‌دانند. در این حالت زندانیان در زندان می‌مانند، کسانی که تابعیتشان سلب شده هم بی‌تابعیت خواهند ماند. این راه بسیار غیر منطقی است و به جایی نمی‌رسد. من با اطمینان می‌گویم که ملت بحرین به راهش ادامه می‌دهد؛ زیرا از اراده‌ی بسیار قوی برخوردار است. علمای آن‌ها و جوانانشان با عزم استوار به فعالیت ادامه می‌دهند و به فرمان رهبرانشان از درون زندان عمل می‌کنند.

* عربستان، عامل اصلی دخالت در امور لبنان
ایران از ابتدا تاکنون در هیچ کدام ازعرصه‌های لبنان دخالت نکرده است. ایران به‌هم‌پیمانان خود در لبنان اعتماد کامل دارد. در قضیه‌ی بحران ریاست‌جمهوری و دیگر پرونده‌های جاری لبنان، ایران هیچ دخالتی ندارد. ولی در خصوص عربستان سعودی موضوع فرق می‌کند و سعودی‌ها از ابتدا در بحران لبنان دخالت کرده و می‌کنند. پرونده ریاست‌جمهوری و دیگر پرونده‌های لبنان همگی با دخالت عربستان مواجه است. سعد حریری یکی از عوامل عربستان در لبنان است. دخالت عربستان در بحران ریاست جمهوری، اهانت به لبنان و عزت، کرامت و سیادت آن است.

لطفاً نظر خود را بنویسید:

کدامنیتی : *
اعدادي را که مي بینيد ، وارد کنید
*
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی