others/content
نسخه قابل چاپ

حضرت آیت‌الله‌العظمی جعفر سبحانی

فلسفه غیبت

حضرت آیت‌الله‌العظمی جعفر سبحانی
بررسی زندگی انسان در روی زمین، حاکی است که وی در هر عصری، گامی به سوی تکامل برداشته و هر یک از تمدن‌های گوناگون با نوآوری‌های خاصی در جهت تکامل مادی او بوده‌است. در این میان، نقش انبیاء در تعدیل این تکامل و همراه‌سازی تمدن مادی با معنوی بسیار موثر بوده، هر چند عوامل تعصب و جهل و نادانی، مانع از آن شده که میان دو تکامل مادی و معنوی تعادل دقیق برقرار شود. بر این اساس، باید در انتظار روزی باشیم که این تعادل به حد کمال برسد و بشر به جای تکامل یک بعدی، تکامل همه‌جانبه پیدا کند. جسم و جان، و تن و روان با هم پیش بروند و امکانات مادی با حفظ ارزش‌های اخلاقی و عقلانی همراه باشد و در غیر این صورت، این تکامل به ضرر انسان بوده و به‌سان این خواهد بود که قلب کودک بزرگ شود، اما مغز او به همان حالت کوچکی باقی بماند.

اگر تکامل را یک قانون طبیعی جهان بدانیم و یا آن را به علاوه بر اقتضای طبیعی خواسته مشیت الهی بیاندیشیم، سرانجام باید این تکامل حالت واقعی پیدا کند و از حالت یک‌بعدی به دوبعدی تبدیل شود. این همان است که تمامی شرایع آسمانی بر خروجی مصلحی در برهه‌ای از زمان اتفاق نظر دارند، از دیدگاه مسلمانان، رهبر این تکامل همه‌جانبه بشر، فرزندی از فرزندان پیامبر اسلام، به نام حضرت مهدی (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) خواهد بود، زیرا پیامبر گرامی (ص) می‌فرماید: «لَوْ لَمْ یبْقِ الدُّنْیا إِلاّ یومٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ‌اللهُ ذلِک الْیومَ حَتَّی یخْرُجَ مِنْ وُلْدِی فَیمْلاها عَدلاً وَ قِسْطاً کما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً؛ اگر از عمر جهان یک روز باقی نمانده‌باشد، خدا آن روز را به قدری طولانی می‌کند تا مردی از فرزندان من قیام نماید و دنیا را از عدل و قسط پر سازد، همان‌گونه که با جور و ستم پر شده‌است.»

مهدی (عج) پایه‌گذار حکومت واحد جهانی
در حالی که ایجاد حکومت واحد جهانی برای بشر کنونی ـ که در اخلاق مادی فرو رفته و معنویات و احساسات پاک فروکش کرده‌استـ به صورت یک آرزوی رؤیایی و طلایی در آمده است، احادیث اسلامی، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام را از ویژگی‌های قیام مهدی موعود (عج) می‌داند و بیان می‌کند که در پرتو عدل او، جهان زیر پرچم یک حکومت، یک دولت، یک قانون و یک قدرت درمی‌آید و بساط تمام ابرقدرت‌ها و فرعون‌ها و قارون‌ها و قارونک‌های زمان، از بزرگ و کوچک برچیده می‌شود و پرچم عدل و داد، در سراسر جهان به اهتزاز درآمده و صفا و صمیمیت و عشق به انسان‌ها جهان را فرا می‌گیرد.

در قرآن کریم آمده‌است: «الّذینَ إِنْ مَکنّاهُمْ فِی الأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ اتُوا الزَّکاهَ وَ أَمَروُا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْکرِ عَنِ الْمَنْکرِ وَ لِلّهِ عاقِبَهُ الأُمور ؛ آنان که اگر در روی زمین به آنان قدرت دهیم، نماز را به پای می‌دارند و زکات می‌دهند، و به نیکی‌ها فرمان می‌دهند و از بدی‌ها جلوگیری می‌کنند، و سرانجام کارها به دست خداست.»

امام باقر (ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود:

مصداق کامل این آیه حکومت مهدی (عج) است، خدا او و یاران او را بر شرق و غرب زمین مسلط می‌گرداند و دین خدا را آشکار می‌سازند و به وسیله او و یارانش بدعت‌ها را از میان می‌برد، همچنان که بی‌خردان، حق را از میان برده بودند، تا جایی که دیگر از ستم اثری دیده نمی‌شود، آنان مردم را به نیکی‌ها امر می‌کنند و از بدی‌ها باز می‌دارند، و سرانجام کارها به دست خداست ...

خصوصیات مهدی (عج) در روایات
... حضرت مهدی (عج) آخرین حجت معصوم الهی است که برای تحقق آرمانی بزرگ (گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده‌است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش و بشر و آمادگی روحی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادی رود. ظهور زودهنگام آن حضرت، قامی کلی و گسترده‌ای را به دنبال نخواهد داشت، زیرا اگر ایشان پیش از فراهم شدن مقدمات در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی چونان دیگر حجت‌های الهی (شهادت) یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان برخواهد بست.

پیشوایان معصوم در روایات نیز به این حکمت اشاره کرده‌اند. امام باقر (ع) فرمود: برای حضرت قائم (عج) غیبتی است قبل از ظهور. راوی از علت آن پرسید، امام فرمود: «برای جلوگیری از کشته شدن.»  گذشته از این، در برخی روایات مسئله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده‌است، بدین معنی که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار می‌گیرند و مراتب استواری آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده می‌شود.

اجمال سخن اینکه حضرت مهدی (عج) آخرین وصی از اوصیای الهی است که برای تکامل همه‌جانبه بشر و ایجاد حکومت الهی آفریده شده است. این ایده و آرزو هنگامی تحقق می‌پذیرد که در جامعه بشری، آمادگی برای پذیرش چنین حجتی وجود داشته باشد و در غیر این صورت، ظهور جز کشته شدن و نابودی نتیجه‌ای نخواهد داشت و آن هدف عالی تحقق نخواهد یافت. از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر می‌برد و در حالی که در میان مردم زندگی می‌کند و مردم او را می‌بینند، ولی او را نمی‌شناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون می‌ماند.

از این گذشته، از آنجا که حکومت وی حکومت جهانی خواهد بود و تحقق این امر در گرو ایجاد شرایطی است که در هنگام تولد، وجود نداشته است. این شرایط به مرور زمان تحقق پیدا کرده، و یا در حال پیدایش است ...

بهره مردم در زمان غیبت
... از نظر قرآن شریف، اولیای الهی بر دو نوعند: ولی ظاهر که مردم وی را می‌شناسند؛ و ولی غایب از انظار که مردم او را نمی‌شناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان با خبر است. در سوره کهف، وجود هر دو ولی به طور همزمان بیان شده‌است: یکی موسی بن عمران؛ و دیگری مصاحب موقت او در سفر دریایی و زمینی که به نام خضر معروف است. این ولی الهی به گونه‌ای بود که حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت،‌ چنانکه می‌فرماید: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً * قالَ لَهُ مُوسی هَلْ أَتَّبِعُک عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً؛ موسی و همراهش بنده‌ای از بندگان ما را (در لب دریا) یافتند که وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه می‌دهی همراه تو باشم تا از علوم رشد آفرین خویش به من بیاموزی؟»

... اشعه معنوی وجود امام (ع) در حالی که در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار قابل ملاحظه‌ای است که علی‌رغم تعطیل مسئله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حکمت وجودش را آشکار می‌سازد. در اینجا به بیان برخی از این آثار می‌پردازیم:

الف) ‌پاسداری از آئین الهی
با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌ها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایش‌های مختلف به مکتب‌های انحرافی و دراز شدن دست مفسده‌جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره‌ای از این قوانین از دست می‌رود و دست‌خوش تغییرات زیان‌بخشی می‌گردد.

این آب زلال که از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست می‌دهد. این نور پرفروغ، با عبور از شیشه‌های ظلمانی افکار تاریک، کم‌رنگ‌تر می‌گردد. خلاصه با آرایش‌ها و پیرایش‌های کوته‌بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ‌های تازه به آن، چنان می‌شود که گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشکال می‌گردد. آن شاعر، خطاب به پیامبر می‌گوید:

شرع تو را در پی آرایشند / دین تو را از پی پیرایشند
بس که فزودند بر آن برگ و بر / گر تو بینی نشانسی دگر

با این حال، آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسی باشد که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شکل اصلی‌اش حفظ و برای آیندگان نگهداری کند؟

می‌دانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد که اسناد مهم را در آن نگهداری می‌کنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتش‌سوزی، از خطر حریق مصون باشد، چرا که اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارک دارد.

سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آئین الهی است که همه اصالت‌های نخستین و ویژگی‌های آسمانی این تعلیمات را در خود نگاه‌داری می‌کند، «تا دلایل الهی و نشانه‌های روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید»؛ و این یکی دیگر از آثار وجود او است.

ب) تربیت منتظران آگاه
برخلاف آنچه بعضی می‌پندارند، رابطه امام در زمان غیبت به کلی از مردم بریده نیست، بلکه آن‌گونه که از روایات اسلامی برمی‌آید، شمار اندکی از آماده‌ترین افراد - که سری پرشور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاصی فوق‌العاده برای تحقق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند ـ با حضرتش در ارتباطند.

معنای غیبت امام (ع) این نیست که آن حضرت به شکل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا درمی‌آید، بلکه او از یک زندگی طبیعی و آرام برخوردار است؛ به طور ناشناخته در میان همین انسان‌ها رفت و آمد دارد، دل‌های بسیار آماده را بر‌می‌گزیند و در اختیار می‌گیرد و آنها را بیش از پیش آماده می‌کند و می‌سازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درک این سعادت را پیدا می‌کنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سال‌ها با حضرت بقیه‌الله (ع) در تماس بوده‌اند.

آنان کسانی هستند که آن‌چنان بر بال و پرِ دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته‌اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار می‌گیرند، آنجا که هیچ‌گاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهان‌بخش آفتاب نیست، در حالی که دیگران در زیر ابرها و در تاریکی و نور ضعیف به سر می‌برند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. کسی انتظار داشته باشد که آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند. چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنیم، تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه جرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، ترتیب این گروه منتظر، یکی دیگر از حکمت‌های نهفته در غیبت آن حضرت است.

ج) نفوذ روحانی و ناپیدا
چنانکه می‌دانیم، خورشید یک پرتو مرئی دارد که از تجربه آن‌ها، هفت رنگ معروف پیدا می‌شود؛ و یک سلسله اشعه نامرئی نیز دارد که «اشعه ماوراء بنفش» و «اشعه مادون قرمز» نامیده شده است. همچنین یک رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی - که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می‌گیرد- تربیت روحانی دارد که از راه نفوذ معنوی در در دل‌ها و فکرها اعمال می‌شود و می‌توان آن را تربیت تکوینی نام گذاشت. در آن جا الفاظ و کلمات و گفتار و کردار به کار نمی‌آید، بلکه تنها جاذبه و کشش درونی موثر است.

در حالات بسیاری از پیشوایان بزرگ الهی می‌خوانیم که گاه بعضی از افراد منحرف و آلوده، با یک تماس مختصر با آنان به کلی تغییر مسیر می‌دادند و سرنوشت‌شان یک‌باره دگرگون می‌شد و به قول معروف با 180 درجه بازگشت، راه کاملاً تازه‌ای را برمی‌گزیدند و به یک‌باره به فردی پاک و مومن و فداکار تبدیل می‌شدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند. این دگرگونی‌های سریع و همه‌جانبه و این تحولات جهش‌آسا و فراگیر، آن هم با نگاه و برخوردی کوتاه - البته برای آنها که در عین آلودگی، نوعی آمادگی نیز دارند- نتیجه جذبه ناخودآگاه است که گاهی از آن به «نفوذ شخصیت» تعبیر می‌شود.

بسیاری این موضوع را در زندگی خود تجربه کرده‌اند که به هنگام برخورد با صاحبان روح‌های بزرگ و متعالی، چنان بی‌اختیار و ناخودآگاه تحت تاثیر آنان قرار می‌گیرند که حتی سخن گفتن در برابر آنان برایشان مشکل می‌شود و خود را در میان هاله‌ای مرموز و وصف‌ناپذیر از عظمت و بزرگی می‌بینند. البته ممکن است گاهی این امور را با تلقین و امثال آن توجیه کرد، ولی مسلماً این تفسیر برای همه موارد صحیح نیست. راهی جز این نیست که بپذیریم این آثار، نتیجه شعاع اسرارآمیزی است که از درون ذات انسان‌های بزرگ برمی‌خیزد.

سرگذشت‌های فراوانی در تاریخ پیشوایان بزرگ می‌بینیم که جز از این راه نمی‌توان آنها را تفسیر کرد. در اینجا چند نمونه را ذکر می‌کنیم:

برخورد اَسعد بن زراره بت‌پرست به پیامبر اکرم (ص) در کنار خانه کعبه و تغییر جهش‌آسازی طرز تفکر او، و یا آنچه دشمنان سرسخت پیامبر (ص) نام آن را سِحر می‌گذارند و مردم را به خاطر آن از نزدیک شدن به او بازمی‌داشتند. تأثیر پیام امام حسین (ع) بر فکر «زُهَیر» در مسیر کربلا، تا آنجا که با شنیدن پیام امام حتی نتوانست لقمه‌ای را که در دست داشت به دهان بگذارد و آن را به زمین نهاد و حرکت کرد. کشش عجیب و فوق‌العاده‌ای که «حر بن یزید ریاحی» در خود احساس می‌کرد و با تمام شجاعتش همچون بید می‌لرزید و همین حالت، سرانجام او را به صف مجاهدان کربلا کشید و به افتخار بزرگ شهادت نائل آمد …

همه این موارد، نشانه و نمونه‌هایی از همین تأثیر ناخودآگاه است که می‌توان آن را شعبه‌ای از ولایت تکوینی معصومین - اعم از پیامبر (ص) و امام (ع)- دانست؛ چراکه عامل تربیت و تکامل در اینجا، الفاظ و جمله‌ها معمولی و عادی نیست، بلکه جذبه معنوی و نفوذ روحانی، عامل اصلی محسوب می‌شود.

... وجود مبارک امام (ع) در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد که از طریق شعاع نیرومند و پردامنه «نفوذ شخصیت» خود، دل‌های آماده را در نزدیک و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به ترتیب و تکامل آنها می‌پردازد و از آنان انسان‌هایی کامل‌تر می‌سازد. ما قطب‌های مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی‌بینیم، ولی اثر آنها روی عقربه‌های قطب‌نما، در دریاها، راهنمای کشتی‌هاست و در صحراها و آسمان‌ها، راهنمای هواپیماها و وسایل دیگر است.

در سرتاسر کره زمین، از برکت این امواج، میلیون‌ها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا می‌کنند. وسایل نقلیه بزرگ و کوچک به فرمان همین عقربه ظاهراً کوچک از سرگردانی رهایی می‌یابند.

آیا تعجب دارد اگر وجود مبارک امام (ع) در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افکار و جان‌های زیادی را که در دور یا نزدیک قرار دارند، هدایت کند و از سرگردانی رهایی بخشد؟ البته نباید فراموش کرد که امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهن‌پاره بی‌ارزش اثر نمی‌گذارد، بلکه تنها بر عقربه‌های ظریف و حساسی که خاصیت آهن‌ربایی یافته‌اند و یک نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کرده‌اند، اثر می‌گذارد. بدین‌ترتیب دل‌هایی که ارتباطی با امام (ع) دارند و شباهتی را در خود ایجاد نموده‌اند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار می‌گیرند.

آثار وجودی و برکات آن حضرت در زمان غیبت بیش از آن است که در این مختصر بگنجد، از این رو به همین مختصر بسنده می‌کنیم. خوشبختانه محققان اسلامی در این باره به نگارش و شرح و بسط پرداخته‌اند که مطالعه آنها را به علاقمندان توصیه می‌کنیم.

تأخیر در ظهور
برنامه حضرت مهدی (عج) با برنامه پیامبران و سایر پیشوایان یک تفاوت کلی دارد و آن این که برنامه وی قانونگذاری نیست، بلکه یک برنامه به تمام معنی اجرایی در تمام جهان است. به این معنی که او ماموریت دارد تمام اصول تعالیم اسلام را در جهان پیاده کند و اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت را در میان جامعه بشری بگستراند.

روشن است که پیاده شدن یک چنین برنامه انقلابی جهانی که به وسیله آن اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت در میان همه مردم جهان گسترش یابد، به شرایط و مقدماتی نیاز دارد که تحقق آنها جز با مرور و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نیست؛ برخی از آن مقدمات عبارتند از:

1. آمادگی روحی
در درجه نخست باید مردم جهان برای اجرای این اصول، تشنه و آماده گردند و تا زمانی که در مردم جهان تقاضایی نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادی و معنوی مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگی اقتصادی حکم‌فرماست، بلکه مشابه این نظام در عرضه برنامه‌های معنوی و اصول اخلاقی و مکتب‌های سیاسی و انقلابی نیز حاکم می‌باشد و تا در اعماق دل مردم - برای این نوع امور- تقاضا و درخواستی نباشد، عرضه آن با شکست روبه‌رو شده و کاری از پیش نخواهد رفت.

امام باقر (ع) می‌فرماید: «إِذا قَامَ قائمُنا وَضَعَ‌اللهُ یدَهُ عَلی رُؤوسِ الْعِبادِ، فَجَمَعَ بِها عُقُولَهم وَکمُلَتْ بِهِ أَحْلامُهُمْ؛ روزی که قائم آل محمد (عج) قیام کند، خدا دست خود را بر سر بندگان می‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع می‌گرداند و شعور آنان به حد کمال می‌رسد.»

البته گذشت زمان و شکست قوانین مادی و پدید آمدن بن‌بست‌های جهانی و کشیده شدن بشریت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به این حقیقت واقف خواهد ساخت که اصول و قوانین مادی و سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی، نه تنها نمی‌توانند مشکلات زندگی را حل کنند و عدالت را در جهان حکم‌فرما سازند، بلکه همین خستگی و یأس، مردم دنیا را برای پذیرش یک انقلاب بنیادی مهیا و آماده می‌سازد و می‌دانیم که این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌های تلخ زندگی ثابت کند که تمام نظامات مادی و سازمان‌های بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امنیت و آرامش، عاجز و ناتوان می‌باشند و سرانجام باید بر اثر یأس و نومیدی، این تقاضا در مردم گیتی برای تحقق چنان آرمان الهی پدید آید و زمینه برای عرضه یک انقلاب جهانی به وسیله یک مرد الهی و آسمانی، از هر نظر مساعد گردد.

2. تکامل علوم و فرهنگ‌های انسانی
از سوی دیگر برای برقرار ساختن یک حکومت جهانی براساس عدل و داد، نیاز فراوانی به پیشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌های اجتماعی و مردمی وجود دارد که آن نیز بدون پیشرفت فکری و گذشت زمان ممکن و میسر نمی‌گردد. برقراری حکومت جهانی که در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حکومت کند و همه مردم جهان از کلیه مزایای فردی و اجتماعی اسلامی بهره‌مند گردند بدون وجود یک فرهنگ پیشرفته در کلیه شؤون بشری امکان‌پذیر نیست و هرگز بدون یک فرهنگ کامل، جامه عمل به خود نمی‌پوشد. این نیز احتیاج به گذشت زمان دارد.

3. تکامل وسایل ارتباط جمعی
از سوی دیگر، چنین حکومتی به وجود وسایل کامل ارتباط جمعی نیاز دارد تا در پرتو آن بتواند مقررات و احکام و اصول انسانی را از طرق مختلف در مدت کوتاهی به مردم جهان اعلام کند. این امر نیز بدون تکامل صنایع انسانی و گذشت زمان محقق نمی‌شود.

4. پرورش نیروی انسانی
از همه اینها گذشته، پیشبرد چنین هدفی و پی‌ریزی چنان انقلابی به یک نیروی فعال و سازنده انسانی نیاز دارد که درواقع ارتش انقلاب جهانی را تشکیل می‌دهد. تشکیل چنین ارتشی و به وجود آمدن چنین افراد پاک‌باخته و فداکاری که در راه هدف و حقیقت از همه‌چیز بگذرند، به گذشت زمان نیاز دارد.

اگر در برخی از روایات می‌خوانیم که فلسفه طولانی شدن غیبت امام زمان، همان امتحان و آزمایش مردم است، ممکن است ناظر به همین نکته باشد؛ زیرا امتحان و آزمایش در منطق اسلام نه به معنای آزمون‌های معمولی و کشف امور پنهانی نیست، بلکه مقصود از آن پرورش روحیات پاک و پدیدآوردن حداکثر ورزیدگی در افراد می‌باشد.

مجموع این جهات چهارگانه، نیاز به این دارد که زمان قابل ملاحظه‌ای بگذرد و جهان از بسیاری از جهات پیش ببرد و آمادگی فکری و روحی برای پذیرش حکومت جهانی بر اساس حق و عدالت در مردم پدید آید. آن‌گاه این برنامه با وسایل و امکانات خاصی در سطح جهانی به وسیله حضرت مهدی (عج) پیاده گردد و این است گوشه‌ای از فلسفه غیبت طولانی امام (عج).

برگرفته از کتاب «راهنمای حقیقت»
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی