اگر پیامبر اعظم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم امروز در میان ما بودند، چه واکنشی نسبت به غزّه داشتند؟ این سؤالی است که در سالروز میلاد حضرت ختمیمرتبت، شایستهی توجّه و تأمّل است. در آیات قرآن کریم آمده است: «لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم.» رسولی از میان خود شما به سوی شما آمده است که
«عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛ یعنی «برای او رنجهای شما دردآور است، سخت است؛ شما که رنج میکشید، پیغمبر از رنج شما رنج میبرد.»
(۱۴۰۱/۷/۲۲) سپس «حَریصٌ عَلَیکُم؛ دلسوز شما است، مشتاق شما است، علاقهمند به سرنوشت شما است.»
(۱۳۹۹/۸/۱۳)
امّا «بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است.»
(۱۴۰۱/۷/۲۲) در واقع، «در همهی ادوار تاریخ اینطور است. آنچه بر امّت اسلامی میگذرد، برای روح مطهّر نبیّ مکرّم حائز اهمّیّت است؛ آن دو چشم بصیر و بینا، نگران حال امّت اسلامی است.»
(۱۳۸۵/۱/۲۷) و «امّت اسلامی یک جراحت بزرگی را در وجود خود دارد و آن، مسئلهی ملّت بزرگ فلسطین و سرزمین تاریخی و مقدّس فلسطین است.»
(۱۳۸۸/۱۲/۱۳)
در نتیجه، «امروز رنج دنیای اسلام ــ که برجستهترین بخش آن، مسئلهی فلسطین است ــ قلب مقدّس پیغمبر را میآزارد؛ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم. با وضعی که امروز ملّت فلسطین دارد، روح مقدّس پیغمبر در عوالم بالای آفرینش الهی مملو از غم میشود.»
(۱۳۸۱/۳/۹) لذا «امروز اگر شما در فلسطین رنج میکشید، در میانمار، در نقاط گوناگون دیگر مسلمانها رنج میکشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت درمیآورد.»
(۱۴۰۱/۷/۲۲)
برکت میلاد پیغمبر اعظم
باید توجّه داشت که «ولادت پیغمبر اعظم یک حادثهی صرفاً تاریخی نیست؛ یک حادثهی تعیینکنندهی مسیر بشریّت است.»
(۱۳۸۷/۱۲/۲۵) در آن زمان، «چهرهی عمومی عالم چهرهی ظلمت بود، چهرهی ظلم بود، چهرهی فراموششدگی همهی نشانههای انسانیّت بود. در یک چنین وضعیّتی، نور وجود پیغمبر به ارادهی حقّ عزیزِ متعال به تابش درآمد.»
(۱۳۸۸/۱۲/۱۳)
از نشانههای این ولادت عظیم این است که «آتشکدهی فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود، در هنگام میلاد پیغمبر خاموش شد؛ بتهایی که در معابد بودند، سرنگون شدند؛ ... کنگرههای کاخ مدائن ــ چهارده کنگره ــ فرو ریخت.»
(۱۳۸۷/۱۲/۲۵) معنای این پدیدهها این است که «هر آنچه در این عالم بر اساس حاکمیّت شرک و کفر و استبداد و ظلم و تفرقه بین آحاد انسان وجود داشته است، باید به برکت وجود این انسان والا و ممتاز و بینظیر، بتدریج زایل شود.»
(۱۳۷۸/۴/۱۰) به عبارت دیگر، «این ولادت مقدّمه و زمینهای است برای مبارزهی با طغیانگری در عالم؛ مبارزهی با طاغوتها. ... اینها اشارات نمادین ولادت پیغمبر است.»
(۱۳۸۷/۱۲/۲۵)
نسخهی پیامبر برای مقابله با ظلم
امروز مصداق این طغیانگری در فلسطین آشکار است. «جنایتی که امروز رؤسای حکومت صهیونی دارند انجام میدهند، به گمان من در تاریخ بیسابقه است.»
(۱۴۰۴/۶/۲) این جنایات نهتنها موجب رسوایی رژیم صیهونی شده است، بلکه «حادثهی غزّه تمدّن غربی را و فرهنگ غربی را در دنیا رسوا کرد؛ نشان داد که تمدّن اینها یک تمدّنی است که در آن، آنچنان بیرحمیای رواج دارد و مجاز است که جلوی چشم داریم میبینیم بیمارستان را میزنند، در یک شب صدها نفر را به قتل میرسانند.»
(۱۴۰۲/۱۱/۱۹) «کودک میکشند در آغوش مادر، بیمار میکشند در بیمارستان؛ زورشان به مقاومت و مردان مقاومت نمیرسد، میافتند به جان خانوادهها، به جان کودکان و مظلومان، به جان پیرمردها.»
(۱۴۰۳/۱/۲۲)
امّا ما باید اهمّیّت الگوی حکومتی را که پیامبر اسلام بنیان نهاد بدانیم. «پیغمبر وارد مدینه شد تا این نظام را سرِ پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، به عنوان نمونه بگذارد تا هر کسی در هر جای تاریخ ــ از بعد از زمان خودش تا قیامت ــ توانست، مثل آن را به وجود آورد و در دلها شوق ایجاد کند تا انسانها به سوی چنان جامعهای بروند.»
(۱۳۸۰/۲/۲۸) و مبارزه با ظلم از اصولِ حکومتیِ پیامبر بوده است. «آنچه پیامبر و اسلام به مردم دادند، یک نسخهی شفابخش برای همهی ادوار است؛ نسخهای است در مقابل جهل انسانها، در مقابل استقرار ظلم، در مقابل تبعیض، در مقابل پایمال شدن ضعفا به دست اقویا؛ در مقابل همهی دردهایی که از آغاز خلقت، بشر از آن دردها نالیده است.»
(۱۳۷۰/۱۱/۱۳) زیرا «وقتی که بعثت نبی اتّفاق میافتد و نبی مبعوث میشود و این سازوکار اجرای حکم الهی مطرح میشود، مفسدان و مستکبران و استعمارگران و اخلالگران زندگی بشر طبعاً با او مخالفت میکنند، غارتگرها با او مخالفت میکنند، ظَلَمه با او مخالفت میکنند. چون ضدّ ظلم است، ضدّ غارت ثروتهای بشری است، ضدّ تسلّط ناحق بر آحاد بشر است، اینهایی که اشرار عالم محسوب میشوند، طبعاً در مقابل پیغمبر میایستند.»
(۱۳۹۹/۱۲/۲۱)
اهتمام به فلسطین؛ وظیفهای شرعی
امّا امروز «مسئلهى فلسطین فقط مال عربها نیست، مال همسایههاى فلسطین نیست؛ تمام مسلمین عالم، در هر جاى دنیا که هستند، نسبت به قضیّهى فلسطین باید احساس مسئولیّت کنند.»
(۱۳۶۹/۸/۲) و ما به عنوان امّت پیامبر «نمیتوانیم نسبت به این قضایا، نسبت به این حادثهی مهم، بیتفاوت باشیم.»
(۱۴۰۲/۷/۱۸) باید این را وظیفهای اسلامی و شرعی بدانیم. «سرزمین فلسطین متعلّق به همهی مسلمانان است؛ بنابراین، بر همهی مسلمانان واجب است برای آزادسازی آن وارد میدان شوند و این، یک وظیفهی شرعی است.»
(۱۴۰۲/۳/۳۱) و این همان حدیث معروف پیامبر اعظم است که فرمودند: «مَن اَصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»؛ «اینکه فرمودند "لَیسَ بِمُسلِم"، یعنی چه زن باشد، چه مرد باشد. شما صبح که میکنید ... باید به فکر جامعه باشید؛ یعنی اهتمام داشته باشید که جامعه در چه وضعی است.»
(۱۴۰۲/۱۰/۶)
قطع روابط با رژیم صهیونی؛ مسئولیّتی تاریخی
بنابراین، امّت اسلامی باید نسبت به مسائل غزّه و فلسطین احساس مسئولیّت داشته باشد. اوّلین وظیفه شناخت و بصیرت نسبت به حوادث است. «امّت اسلامی بایستی بداند قضیّه چیست، میدان را تشخیص بدهد. میدان، میدان غزّه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است.»
(۱۴۰۲/۸/۱۰)
وظیفهی بعدی دنیای اسلام، اقدام عملی است. «دنیای اسلام در مقابل این جنایتها نبایستی ساکت بمانند، بایستی عکسالعمل نشان بدهند.»
(۱۴۰۲/۷/۱۸) «هر کسی هر جور میتواند باید به مقاومت کمک کند. کمک به مقاومت وظیفه است، کمک به رژیم صهیونیستی جنایت و خیانت است.»
(۱۴۰۲/۱۰/۲) مهمترین واکنش و اقدام در مقابل جنایات رژیم صهیونی، قطع کمک به این رژیم خبیث است. «کشورهای معترض ــ که امروز کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را شامل میشود ــ بخصوص کشورهای اسلامی باید روابط بازرگانیشان با رژیم صهیونیست را بکلّی قطع کنند و حتّی روابط سیاسی را هم قطع کنند، [او را] منزوی کنند.»
(۱۴۰۴/۶/۱۶)
هم دولتها و هم ملّتها وظیفه دارند. «آنچه دولتها وظیفه دارند، قطع کمک سیاسی و تبلیغاتی و تسلیحاتی و کالاهای مصرفی به رژیم صهیونیستی است؛ این وظیفهی دولتها است. آنچه ملّتها وظیفه دارند، فشار به دولتها است که این وظیفهی بزرگ را انجام بدهند.»
(۱۴۰۲/۱۱/۱۹) متأسّفانه «بعضی دولتهای مسلمان، در مجامع و در اظهارات و مانند اینها گاهی بمبارانها را محکوم میکنند ــ حالا بعضی محکوم هم نمیکنند! ــ [امّا] این کافی نیست؛ بایستی این جریان و شریانِ حیاتیِ رژیمِ صهیونیستی را قطع کنند.»
(۱۴۰۲/۸/۲۸)
اتّحاد مسلمین در قضیّهی فلسطین اهمّیّت بالایی دارد. «باید یک صدا در دنیای اسلام بلند شود؛ این است که میتواند جلوی این ستم بر مردم فلسطین را بگیرد.»
(۱۳۸۶/۸/۲۳)
در کلام آخر، باید گفت سرنوشت نهایی مشخّص است: «دشمنان وحشی و درندهخو و ظالمِ عالمِ اسلام و ملّت ایران و امّت اسلامی، بالاخره مجبور خواهند شد در مقابل اسلام زانو بزنند؛ و آنچه در آینده به توفیق الهی پیش خواهد آمد، عزّت اسلام و مسلمین و پیشرفت جوامع اسلامی است. این آیندهی حتمی است، منتها تلاش لازم دارد؛ هیچ مقصودی و هیچ محصولی بدون تلاش، بدون مجاهدت، بدون گذشت، بدون همکاری به دست نخواهد آمد.»
(۱۳۹۸/۴/۱۲)