بیش از دو دهه است که رهبر انقلاب اسلامی برای حل مسئلهی فلسطین، یک راهحل منطقی و مبتنی بر حقوق بینالملل ارائه دادند: «همهپرسی از همهی مردم اصلی فلسطین، از مسلمان و مسیحی یهودی، برای تعیین نظام فلسطین.» راهحلی که در بیانات سالهای اخیر ایشان و مسئولین جمهوری اسلامی، به حدی پر تکرار بوده که آن را تبدیل به طرحِ رسمی جمهوری اسلامی برای حل مسئلهی فلسطین کرده است.
رهبر انقلاب اما در سخنرانی روز قدس امسال نیز، بار دیگر به این مسئله پرداختند و فرمودند: «فلسطین متعلق به فلسطینیان است و باید با ارادهی آنان اداره شود. طرح همهپرسی از همهی ادیان و اقوام فلسطینی، تنها نتیجهئی است که باید بر چالشهای امروز و فردای فلسطین مترتّب شود. این طرح نشان میدهد که ادعای یهودی ستیزی که غربیان با بوقهای خود آن را تکرار میکنند، بکلی بیاساس است. در این طرح فلسطینیانِ یهودی و مسیحی و مسلمان در کنار هم در یک همهپرسی شرکت و نظام سیاسی کشور فلسطین را تعیین میکنند. آنچه قطعاً باید برود نظام صهیونیستی است و صهیونیسم، خود بدعتی در آئین یهود و کاملاً بیگانه از آن است.»
در این شرایط، انتشار یک پوستر معنادار در پایگاه اطلاعرسانی
KHAMENEI.IR دربارهی حمایت از مقاومت برای آزادی فلسطین و قدس شریف و تأکید بر راهکار دموکراتیکِ برگزاری همهپرسی جهت تعیین سرنوشت فلسطین، برای حامیان اشغالگر رژیم صهیونیستی بسیار دشوار آمد تا جایی که در واکنش به آن، عملیات رسانهای مضحکی را بهراه انداختند. عملیاتی که ناخودآگاه به حساسیت بیشتر افکار عمومی جهان و توزیع گستردهتر و بهتر شنیده شدن «طرحِ رسمی جمهوری اسلامی برای حل مسئلهی فلسطین» انجامید.
در این پوستر که با توجه به همزمانی روز جهانی قدس امسال و با سالروز آزادسازی خرمشهر، تحت عنوان «قدس، خرمشهر دیگر میشود» منتشر شد، علاوه بر توزیع در فضای مجازی، بر دیوارنگاره میدان ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف تهران نیز نصب شد، عبارت «راهحل نهایی؛ مقاومت تا همهپرسی» درج شده که به راهکار حضرت آیتالله خامنهای در خصوص برگزاری همهپرسی برای تعیین سرنوشت فلسطین اشاره دارد.
بهنظر میرسد این جنجالآفرینیها و موضعگیریهای مقامات آمریکایی و صهیونیستی و مزدوران آنها، بیش از آنکه ناشی از کینه و خصومت دیرینهشان از جمهوری اسلامی ایران و حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر محور مقاومت باشد، ناشی از این است که در مقابل راهکار مردمسالارانهی جمهوری اسلامی و منطقِ قوی و محکم این راهکار (که طرح کامل پیشنهادی آن، روز دهم آبانماه سال ۱۳۹۸ از سوی نمایندهی دائم جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل به ثبت رسید) حرفی برای گفتن ندارند.
جمهوری اسلامی با اتکاء به عقلانیت، منطق و همچنین تجربیات تاریخی و سیاسی، راهحل و راهکار روشنی برای حل این مسئله دارد. راهحلی مردمسالار که مبتنی بر خواست، اراده و رأی مردمِ حقیقی فلسطین است. رهبر انقلاب درباره این طرح فرمودهاند: «راهحلِّ منطقی راهحلی است که همه وجدانهای بیدار دنیا و همه کسانی که به مفاهیم امروزِ دنیا معتقدند، ناچارند آن را قبول کنند... راهحلّ نظرخواهی از خودِ مردم فلسطین؛ همه کسانی که از فلسطین آواره شدهاند؛ البته آنهایی که مایلند به سرزمین فلسطین و به خانهی خودشان برگردند. این یک امر منطقی است. این کسانی که در لبنان و در اردن و در کویت و در مصر و در بقیه کشورهای عربی سرگردانند، به کشور و به خانهی خودشان فلسطین برگردند و از کسانی که قبل از سال ۱۹۴۸ که سال تشکیل دولت جعلی اسرائیل است، در فلسطین بودهاند - چه مسلمانشان، چه مسیحیشان، چه یهودیشان - نظرخواهی شود. اینها در یک نظرخواهی عمومی، رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین را تعیین کنند. این دمکراسی است. چطور برای همه دنیا دمکراسی خوب است، برای مردم فلسطین دموکراسی خوب نیست؟!...»
۱۳۸۱/۰۱/۱۶ و «این همان نابود شدن و از بین رفتن رژیم باطل و جعلی صهیونیستی است که امروز بر سر کار است.»
۱۳۹۷/۰۳/۲۵
دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهی کشورمان نیز در پاسخ توییتری به جوسازیهای وزیر امور خارجهی آمریکا و برخی اروپاییان دربارهی طرح منتشر شده در پایگاه اطلاعرسانی
KHAMENEI.IR نوشت: "چندشآور است کسانی که تمدن آنها «راهحل نهایی» را در اتاقهای گاز یافته بودند، به کسانی که در صندوقهای رأی و از طریق همهپرسی بهدنبال راهحلی واقعی هستند، حمله کنند. چرا ایالات متحده و غرب، این چنین از دموکراسی واهمه دارند؟ فلسطینیها نباید هزینهی جنایات و یا احساس گناه شما را بپردازند".
اما طرح پیشنهادی آمریکا و رژیم صهیونیستی، طرحی زورگویانه و جنایتآمیز با عنوان «معاملهی قرن» است که اجرای آن تا این لحظه بهعلت مواجه شدن با مقاومت مقتدرانهی مسلمانان منطقه و آزادگان جهان، ناکام مانده است. بخشی از این توطئهی بزرگ قرن که روز ۲۴ اردیبهشتماه، در جریان سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجهی آمریکا به منطقه و دیدارش با بنیامین نتانیاهو مورد بررسی قرار گرفت، معطوف به الحاق کرانهی باختری به سرزمینهای اشغالی تا روز چهاردهم تیرماه بود که محور اصلی این توطئه، مبتنی بر الحاق (annex) حدود یکسوم از اراضی اشغالی کرانه باختری رود اردن به رژیم اشغالگر است که در اظهارات مقامات آمریکایی و اسرائیلی مکرر به آن اشاره شده است؛ راهحلی که تاکتیک اصلی دستیابی به آن، به اذعان خود صهیونیستها، از سوی هیتلر و نازیها در دستور کار قرار داشته و از آن با عنوان «کوچ اجباری» (Absiedlung) نام میبرند و اکنون، خود، همین راهحل را بهعنوان یک راهحل نهایی و تعیینکننده، در دستور کار اجرای «معاملهی قرن» قرار دادهاند. درواقع میتوان گفت هیتلر امروز، کسی جز شخص نتانیاهو نیست و سردمداران آمریکا و رژیم صهیونیستی، جنایتکارانی به مراتب جنایتکارتر از هیتلر و نیز عاملان اروپایی و آمریکایی جنگهای جهانی هستند. جنایتکارانی که سیاستِ نسلکشی سیستماتیک و کشتار جمعی ملت مظلوم فلسطین را سرلوحهی طراحیهای شوم و برنامههای فاجعه بار خود قرار دادهاند و همزمان، مدافعان ملت فلسطین و رزمندگان مقاوم و آزادیخواهی که در راستای دفاع از حق و سرزمین خود در حال مبارزهاند را به تروریسم متهم میکنند.
با این وصف، اکنون به دوران اوج تقابل این دو دیدگاه در سطح منطقه رسیدهایم؛ دیدگاهی که جمهوری اسلامی ایران و جبههی مقاومت اسلامی به پرچمداری رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای آن را دنبال میکنند و دیدگاهی که صهیونیستها و آمریکاییها آن را در دستور کار قرار دادهاند.
دیدگاه دوم، کاملاً یکجانبهگرایانه و زورگویانه است و از دل آن، معاملهی قرنی بیرون میآید که بدون حضور صاحبان اصلی فلسطین در پستوی محافل غربی و عبری و عربی ساخته شده و درصدد تحمیل دیکتاتورمآبانه آن به ملتهای مسلمان منطقه هست و دیدگاه نخست، مبتنی بر شفافیت، آزادی، مردمسالاری و حقوق بشر است که ولی امر مسلمین بیش از دو دهه آن را مورد تأکید قرار دادهاند و در نیمهی خردادماه سال گذشته نیز اینگونه با تأکید بیشتری ابعاد آن را بیان فرمودند: «از بین رفتن رژیم صهیونیستى هم بههیچوجه به معناى قتلعام کردن مردم یهودى در آن منطقه نیست... یعنى یک رفراندمى انجام بگیرد، رژیم حاکم بر این منطقه را رفراندم معین کند، مردم معین کنند؛ معناى از بین رفتن رژیم صهیونیستى یعنى این؛ سازوکار آن این است.»
۱۳۹۳/۰۵/۰۱