یکی از دوستان تذکّر دادند به من که از جملهی چیزهایی که ما نداریم -به قول ایشان- ژانر هجو است... پیغمبر به حسّانبنثابت گفت که هجوشان کن اینها را؛ او هم بنا کرد هجو کردن. [شما هم] هجو کنید؛ خب رقص شمشیر میکند! این جاهلیّت مدرن با جاهلیّت قبیلهای کنار هم قرار گرفتهاند! از این بهتر، منظره از این زیباتر! این را در شعر هجو کنید.(۱۳۹۶/۰۳/۲۰)
بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران در نیمهی ماه مبارک رمضان امسال، مثل همیشه با نکات تازه و مهمی همراه بود. از آن جمله اشاره به قالب کارآمد هجو در شعر معاصر بود. هجو سران کفر و شرک و ظلم و تابعان و همراهان آنها، به واقع اعلام برائت از زشتیها و پلشتیها و حملهی فرهنگی و ادبی به معاندان اندیشههای ناب اسلامی است. ایشان در آن دیدار حتی به برخی مصادیق هجو اشاره فرمودند و هجو آلسعود در کنار سران استکباری جهان و رقص شمشیر جاهلی مدرن را پیشنهاد کردند.
هجو، گونهای از تمسخر است که برای سرزنش کردن، عیب برشمردن، پرخاش کردن و تنبیه فرد یا گروهی به کار میرود. تفاوت اصلی آن با طنز این است که در طنز، شوخطبعی اصالت دارد اما هجو لزوماً با شوخطبعی و ایجاد خنده همراه نیست و گاه با پرخاش و فریاد همراه است.
در ادبیات عرب، و نیز ادبیات فارسی از دیرباز اشعاری با عنوان هجویه یا هجونامه وجود داشت. در بیان شاعران عرب شاعرانی چون اخطل، فرزدق، جریر و متنبی به هجوگویی شهرت دارند. در شعر فارسی نیز شاعرانی چون خاقانی و رشیدالدین وطواط به آن اشتهار یافتهاند. «مهاجات» به هجویههای شاعران برای یکدیگر گفته میشود.
شاعران مشرک در صدر اسلام، تلاش وافری برای هجو پیامبر و یاران او به کار گرفتند. در این میان، پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم به برخی از شاعران مسلمان دستور داد که مشرکان را هجو کنند و با زبان و بیان خود از حقایق دینی و اصول اسلامی دفاع کنند. از آن جمله نقل شده است که پس از هجو شاعران مشرک و کافر، پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «چه شده کسانی که رسول خدا را با شمشیرهای خود یاری کردند، با زبان خود او را یاری نمیکنند؟» حسّان بن ثابت و ابن رواحه اظهار داشتند: «ای پیامبر خدا، چنانچه فرمان دهی، این کار را خواهیم کرد.» پیامبر فرمودند: «اُهجوهُم و روحُ القُدُس مَعَکُم؛ مشرکان را هجو کنید که (در اینصورت) روحالقدس (جبرئیل) با شماست.» (تفسیر منهج الصادقین، ج ۶، ص ۴۹۵)
گزارش تصویری: دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب
آنچه پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آن تأکید میفرمود، تبدیل ساختن شعر هجو به شعری ارزشی و در خدمت اسلام و مباحث بنیادین قرار گرفتن آن بود. تا پیش از آن، شعر هجو اغلب در مباحثی چون استهزای دیگران و سرگرمیهای نامشروع عرب به کار میرفت اما پیامبر میخواست قالب هجو را به قالبی کارآمد برای حفظ ارزشهای دینی و مبارزهی فراگیر با کفر و شرک و نفاق تبدیل کند؛ و چنین شد که هجو مشرکان و اندیشههای آنان، در رأس شعر شاعران اسلامی قرار گرفت و در دورههای بعد شاعرانی چون کمیت بن زید، کثیر عزّه، سید حمیری و دعبل خزاعی در اشعار خود، به هجو بنیامیه و بنیعباس و دشمنان اهل بیت علیهمالسلام پرداختند و برائت خود را اعلام کردند.
تأکید رهبر انقلاب بر قالب هجو علل مختلفی میتواند داشته باشد. از جملهی آنها پوشاندن خلأهای شعر معاصر است. شعر معاصر ما به دلیل غلبهی عاطفه در زبان، کمتر به سراغ مضامین بلیغ و صریح میرود و بیشتر به وصف پدیدهها و سرشار ساختن زبان از عاطفه و احساس گرایش دارد. در مقابل، هجو، همواره با بیان یورشبر، صریح، طغیانگر و گزنده همراه است و میتواند شعر و زبان معاصر را در جنبههای اجتماعی، سیاسی و بیان معضلات فرهنگی و نقد عملکرد دشمنان و مخالفان یاری کند. این همه به شرط آن است که چارچوبها، اصالتها و رعایت نزاکت و پرهیز از پردهدری غیر مشروع رعایت شود و مرزهای شرع و شعر معین گردد.