newspart/index2
نظام سرمایه‌داری غرب / اقتصاد سرمایه‌داری/لیبرال دموکراسی / نظام کاپیتالیستی/لیبرال سرمایه‌داری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نظام سرمایه‌داری غرب

نظام سرمایه‌داری غرب یک نظام مردسالار است؛ یعنی آن چیزی که آنها نسبت به اسلام میگویند و غلط میکنند و خلاف واقع میگویند، عیناً در مورد خودشان صادق است؛ چرا؟ ریشه‌ی این نگاه هم این است که در نظام سرمایه‌داری، سرمایه بالاتر از انسانیّت است؛ و انسانها در خدمت سرمایه قرار میگیرند. خب هر انسانی که بیشتر بتواند سرمایه‌آوری کند، سرمایه‌اندوزی کند، ارزشش بیشتر است. مرد گردن‌کلفت‌تر است، قوی‌تر است؛ [استخراج] معادن طلا و جواهرات و الماس و غیره در آفریقا و در آمریکا و آمریکای جنوبی و مانند اینها را مردها [انجام میدادند]؛ مدیریّتهای کلان اقتصادی و تجاری و مانند اینها را مردها انجام میدادند؛ بنابراین مرد اولویّت دارد بر زن در نظام سرمایه‌داری؛ چون رجحان‌ سرمایه بر انسان، در مورد مرد بیشتر صادق است. خب، حالا که بنا شد سرمایه جایگاه انسانها را تعیین بکند، انسانها دیگر یکسان نیستند، طبعاً مختلفند. بعد گفتیم بر طبق این نگاه سرمایه‌سالاری، جنس مرد طبعاً بالاتر از جنس زن است. لذا شما می‌بینید در نظام سرمایه‌داری دو جور از زن سوء استفاده میشود: یکی در مورد خود کار؛ این یکی از این نکات مهم است. حالا این خانمی که گفتند در غرب بودند، در این نکات، ایشان قاعدتاً خوب مطّلعند، واردند؛ در کتابها و جاهایی هم که اطّلاعات عمومی هست، میتوانید پیدا کنید. همین الان در بسیاری از کشورهای غربی، مزد زن برای کارِ مشابه با مرد، کمتر از مرد است، یعنی همان کار مرد را به زن محوّل میکنند، مزد کمتری میدهند؛ چون ضعیف‌تر است، چون زورپذیرتر است؛ این [جور] است. این یک جور سوء استفاده است. یک علّت اینکه در قرن نوزدهم و بعد، قرن بیستم ــ بیشتر قرن نوزدهم ــ مسئله‌ی آزادی زن مطرح شد، برای این بود که زنها را از خانه بیرون بکشند، ببرند کارخانه، با مزد کمتر از آنها استفاده کنند.1401/10/14
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی‌اند، آرمانهای بلندمدّت و میان‌مدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعه‌ی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعه‌ای است که جامعه‌ی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکه‌ی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه‌ی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایه‌داری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه‌ی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبه‌روز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.1400/02/21
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.
سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت ...!
این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.1400/02/17

لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

خب تمدّن غربی الگوهای مدیریّت و جامعه‌سازی و نظام‌سازی و حکومت را به میدان آورد و نشان داد؛ هم کمونیسم یک جور -سوسیالیسم و کمونیسم وانواع و اقسام سوسیالیسم‌هایی که دولتهای مختلف به شکل آنها به وجود آمدند- و سرمایه‌داری و به‌اصطلاح لیبرالیسم و مانند اینها هم یک جور دیگر؛ اینها فراورده‌های غرب است و این فراورده‌ها شکست خورده؛ امروز این محصولات تمدّن غربی در مدیریّت جامعه و مدیریّت بشر شکست‌خورده است. آن یکی که جمع شد، این یکی هم خیمه و خرگاهش(۵) در حال اغتشاش و نابسامانی است که دارید مشاهده میکنید. قلّه‌ی باشکوه این الگوی غربیِ سرمایه‌داری، آمریکا است که وضعیّت آن را مشاهده میکنید که به معنای واقعی کلمه یک الگوی شکست‌خورده است. بیشتر از همه‌ جا در آمریکا ارزشهای بشری دارد لگدمال میشود. با این نظامهای حکومتی، بایستی ارزشها را زنده کنند؛ حالا ارزشهای دینی به کنار، ارزشهای معنوی که آنها به آن توجّه هم ندارند، احساس هم نمیکنند آنها را، به کنار؛ ارزشهای بشری، ارزشهایی که عقلهای بشر آنها را میفهمد، [یعنی] مسئله‌ی امنیّت، مسئله‌ِی سلامت، مسئله‌ی عدالت، اینها دارد بکلّی در این الگوی مسلّط غربی بیش از همه‌ جا لگدمال میشود.1399/06/02
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

از بیگانگان، به نفع جمهوری اسلامی که راه نویی را در دنیا به وجود آورده است، نمیشود امید کمک داشت. جمهوری اسلامی حرف جدیدی را در دنیا دارد مطرح میکند؛ متمسّکین به نظام پوسیده‌ی سرمایه‌داری غربی ممکن نیست که از این ندای جدید، از این حرف جدید، از این راه جدید استقبال کنند و به آن کمک کنند؛ امکان ندارد. هر چه بتوانند دشمنی میکنند و کرده‌اند؛ البتّه نمیتوانند، دشمنی‌شان به جایی هم نمیرسد؛ بخصوص آنهایی که دشمنی‌شان واضح است، مثل آمریکا. به حول و قوّه‌ی الهی ما پیروز شدیم، بعد از این هم پیروز خواهیم شد1398/06/26
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

الان در کشور، هم در سطوح دولتی، هم در سطوح تحقیقاتی و دانشگاهی، مطالعات وسیعی شروع شده است برای اینکه ما چگونه بتوانیم کشور را با درآمد‌های غیرنفتی اداره کنیم؛ این خیلی چیز مهم و خوبی است. آن وقتی که درآمد نفتی به صورت فراوان در اختیار باشد، نه مسئولین دولتی و نه دیگران طبعاً به این فکر نمی‌افتند. شبیه این را ما به‌ طور محسوس و عینی در باب امکانات دفاعی کشور امتحان کردیم. در سالهای دفاع مقدّس، جنگی که بر ما تحمیل شد، قدرتهای مادّی شرق و غرب، یعنی هم قدرتهای مادّی سرمایه‌داری، و هم قدرتهای مادّی سوسیالیستی و کمونیستی، بهترین امکانات جنگی را در اختیار صدّام قرار دادند ولی دست ما بسته بود. به ما حتّی -آن طوری که مشهور شد و همه دانستند- سیم خاردار هم نمیفروختند؛ البتّه سخت بود امّا همین سختی موجب شد که جوانهای ما، صاحبان فکر، صاحبان استعداد و ابتکار به فکر بیفتند، وضع وابستگی ما را به سلاح بیگانه تغییر بدهند. امروز وضعیّت ما به لطف الهی از لحاظ امکانات دفاعی تقریباً از همه‌ی کشورهای این منطقه بهتر و بالاتر است؛ دشمنهای ما هم روی این دارند تکیه میکنند، آنها هم اعتراف میکنند، برای اینکه این را وسیله‌ی فشاری قرار بدهند؛ که البتّه وسیله‌ی فشار قرار نخواهد گرفت.1398/01/01
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

من تکیه میکنم در این برهه‌ی از زمان روی مسئله‌ی خانواده تکیه کنید. دشمن -نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایه‌داری بین‌المللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش میکنند. این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید» -که سیاه‌ترین نوع زندگی مزدوج است- همه‌ی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود.1397/12/07
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

مصلحت دشمن این است که ما را از هم جدا کند، به یک کشور حمله کند، از کشور دیگری یارگیری کند؛ مصلحت دشمن در این است، ما نباید بگذاریم. دشمن کیست؟ دشمن، سرمایه‌داری آمریکا و استکبار جهانی است که امروز در رأس آن، آمریکا و صهیونیست‌هایند - عناصر صهیونیست - که دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی هم یک بخشی از آن مجموعه‌ی خطرناک و آن سرطان مهلکی است که صهیونیست‌ها در دنیا به‌وجود آوردند.1393/10/19
لینک ثابت
دشمن, دشمن شناسی, ایالات متحده امریکا, صهیونیسم بین‌‏الملل, نظام سرمایه‌داری غرب

دشمن کیست؟ دشمن، سرمایهداری آمریکا و استکبار جهانی است که امروز در رأس آن، آمریکا و صهیونیستهایند1393/10/19
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب, عدالت اجتماعی

اقتصاد مقاومتی، عدالت‌محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایه‌داری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایه‌داری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.1393/01/01
لینک ثابت
اقتصاد مقاومتی, اقتصاد سرمایه‏‌داری, نظام سرمایه‌داری غرب, عزت ملی

گرایش به اقتصاد مقاومتی مخصوص ما هم نیست؛ امروز در بسیاری از کشورها - بخصوص در این سالهای اخیر - با تکانه‌های شدید اقتصادی که در دنیا به‌وجود آمد، کشورهای متعددی به دنبال مقاوم‌سازی اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. این اقتصاد سرمایه‌داری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی در مجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است، طبعاً کشورها از این مشکلات کم‌وبیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر. بنابراین خیلی از کشورها در صدد برآمدند که اقتصاد خودشان را مقاوم‌سازی کنند؛ به تعبیری همین اقتصاد مقاومتی را به شکل متناسب با کشورهایشان برنامه‌ریزی کنند، تحقق ببخشند. به نظر من احتیاج ما به اقتصاد مقاومتی بیش از کشورهای دیگر است؛ ما بیشتر احتیاج داریم که اقتصاد خودمان را مقاوم‌سازی کنیم. اولاً به همان دلیل مشترک بین ما و دیگر کشورها؛ ما با اقتصاد جهانی مرتبطیم، بنای بر همین ارتباط هم داریم، ما قصد جداشدن و مُنعزِل شدن از اقتصاد جهانی را به‌هیچ‌وجه نداریم و در شرایط کنونی دنیا نمیتوان هم داشت؛ بنابراین متأثر میشویم از آنچه در دنیا در اقتصادهای جهانی اتفاق می‌افتد. ثانیاً خصوصیتی است که ما داریم؛ ما به‌خاطر استقلالمان، به‌خاطر عزت‌مداری‌مان، به‌خاطر اصرارمان بر تحت تأثیر سیاستهای قدرتها قرار نگرفتن، مورد تهاجم و سوء نیت هم قرار داریم؛ یعنی نسبت به ما - همچنان که در شرایط کنونی مشاهده میکنید - انگیزه‌های مخالفت و اخلالگری و اشکال‌تراشی و ایجاد مشکل، بیش از بسیاری از کشورهای دیگر است. بنابراین ما بیشتر بایستی اهتمام بورزیم به اینکه پایه‌های اقتصاد را محکم کنیم و اقتصادمان را مقاوم‌سازی کنیم؛ نگذاریم وضعیتی وجود داشته باشد که یا حوادث و تکانه‌های ناگزیر و یا سوءنیت‌ها بتواند در اقتصاد ما اثر بگذارد. بنابراین ما به این نیاز داریم.1392/12/20
لینک ثابت
خودکفایی, استقلال اقتصادی, نظام سرمایه‌داری غرب

ما نقشه‌ی راه داریم. نقشه‌ی راه ما چیست؟ نقشه‌ی راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است؛ آن اصولی كه با تكیه‌ی بر آن توانست آن ملت عقب‌افتاده‌ی سرافكنده را تبدیل كند به این ملت پیشرو و سرافراز. این اصول، اصولی است كه در ادامه‌ی راه هم به درد ما میخورد و نقشه‌ی راه ما را تشكیل میدهد.
(...)
در اقتصاد، اصول امام تكیه‌ی به اقتصاد ملی است؛ تكیه‌ی به خودكفائی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابله‌ی با فرهنگ سرمایه‌داری و احترام به مالكیت است - اینها در كنار هم - امام فرهنگ ظالمانه‌ی سرمایه‌داری را رد میكند، اما احترام به مالكیت، احترام به سرمایه، احترام به كار را مورد تأكید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینه‌ی اقتصاد است؛ اینها چیزهائی است كه در فرمایشات امام واضح است.1392/03/14

لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

در كجای دنیا به نامزدهای گوناگون، از آن چهره‌های معروف تا چهره‌های گمنام، اجازه داده میشود كه به طور مساوی از رسانه‌های ملی و دولتی كشور استفاده كنند؟ كجای دنیا چنین چیزی هست؟ در آمریكا هست؟ در كشورهای سرمایه‌داری هست؟ در كشورهای سرمایه‌داری اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانی سرمایه‌دارها و كارخانه‌دارها و پولدارها و مافیاهای ثروت و قدرت را با خودشان داشتند، میتوانند تبلیغات كنند؛ اما اگر نداشتند، اصلاً نمیتوانند تبلیغات كنند. هر كسی كه انتخابات آمریكا را دنبال كرده باشد - بنده دنبال كرده‌ام - این را تصدیق میكند. افرادی بوده‌اند كه مورد حمایت صهیونیستها نبوده‌اند، مورد حمایت شبكه‌ی سرمایه‌داریِ خونخوارِ بین‌المللی نبوده‌اند، هر كاری كردند، نتوانستند وارد میدان انتخابات شوند؛ نه رسانه‌ای در اختیار آنها بوده، نه تلویزیونی در اختیار آنها بوده؛ برای هر ثانیه باید چقدرها خرج كنند. در كشور ما نامزدهای نمایندگی به طور مساوی و برابر، بدون خرج كردن یك ریال، می‌نشینند آنجا، ساعتهای متمادی، با برنامه‌های گوناگون، با مردم حرف میزنند؛ كجا چنین چیزی در دنیا وجود دارد؟1392/03/14
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگی و شغلی کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است.
اینها وقتی در کنار هم مورد ملاحظه قرار بگیرند، این افراط و تفریطهائی که با نامهای گوناگون به وجود آمد، چه در منطقه‌ی فعالیت اقتصاد لیبرال و به قول خودشان آزاد - آزاد یعنی آزاد برای سرمایه‌دار، اما زندان و حبس و فشار برای طبقه‌ی مظلوم و فقیر؛ که امروز شما دارید در اروپا واکنشها و بازخوردهایش را ملاحظه میکنید - و چه در عرصه‌ی سوسیالیسم، به وجود نمی‌آمد. بزرگترین دلیل بر غلط بودن اقتصادِ به اصطلاح لیبرال همین حوادثی است که امروز در اروپا و به شکل دیگری در آمریکا وجود دارد. در میدان عمل و در عرصه‌ی تجربه، اقتصاد سرمایه‌داری نشان داد که غلط است، ناکام است؛ حتّی به سود خود آن طبقاتی که این اقتصاد برای حمایت از آنها به وجود آمد، نیست. حالا طبقه‌ی کارگر که سالهای متمادی در آنجاها لگدمال میشد، اما حتّی به سود خود سرمایه‌دار و بانکدار و صاحبان کارتلها و تراستها هم نیست؛ و این هنوز اولِ کار است، بعد از این بدتر هم خواهد شد. هی وعده میدهند که درستش میکنیم؛ نخواهند توانست درست کنند. این راه، راه سراشیبِ لغزان است؛ دارند میروند پائین، و این یک بخشی از تزلزل تمدن مادی و غلط غرب است؛ بخش اخلاقی و اعتقادی و نظری و فکری‌شان هم که جدا است. اینها برای ما تجربه است. آن بخش عرصه‌ی سوسیالیسم و اینها هم که خب، سالها پیش ناتوانی و ناکامی‌اش ظاهر شد.1392/02/07

لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

چند تا فیلسوف‌نمای غربی عنوان «ایدئولوژی‌زدائی» را مطرح کردند. می‌بینید گاهی در بعضی از این مقالات روشنفکری، عنوان «ایدئولوژی‌زدائی» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژی نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف‌نمای غربی این را گفته‌اند؛ یک عده‌ای هم اینجا طوطی‌وار، بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست، همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتی که داعیه‌ی تمدن‌سازی دارد، بدون ایدئولوژی نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتی بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژی و یک مکتب نمیتواند تمدن‌سازی کند. همینهائی که امروز شما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادی را به وجود آورده‌اند، اینها با ایدئولوژی وارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما به اقتصاد سرمایه‌داری اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کار کردند؛ البته زحماتی هم متحمل شدند، هزینه‌ای هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن یک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش برای آن و پرداختن هزینه‌های آن، تمدن‌سازی امکان ندارد.1391/07/23
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

یک شاخص دیگر برای پیشرفت، عدالت است. اگر کشوری در علم و فناوری و جلوه‌های گوناگون تمدن مادی پیشرفت کند، اما عدالت اجتماعی در آن نباشد، این به نظر ما و با منطق اسلام پیشرفت نیست. امروز در بسیاری از کشورها علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، شیوه‌های گوناگون زندگی پیشرفت کرده است، اما فاصله‌ی طبقاتی عمیق‌تر و شکاف طبقاتی بیشتر شده است؛ این پیشرفت نیست؛ این پیشرفتِ سطحی و ظاهری و بادکنکی است. وقتی که در یک کشوری، جمعیت معدودی بیشترین بهره‌ی مادی را از آن کشور میبرند و در همان کشور، در خیابانها مردم از سرما و گرما میمیرند، عدالت اینقدر نامفهوم و غیر عملی در آن کشور است. در خبرهای جهانی میخوانیم که در فصل تابستان در شهرهای ایالتهای مختلف آمریکا، افرادی از گرما میمیرند! خب، چرا کسی از گرما بمیرد؟ این غیر از این است که سرپناه ندارند، خانه ندارند، جا ندارند؟ آمریکا همان کشوری است که ثروتمندترین آدمهای دنیا و گردن‌کلفت‌ترین شرکتها و کارتلها و تراستهای دنیا در آن کشور هستند؛ بیشترین سود تجارتهای سلاح در آن کشور است؛ اما در کشوری که آن ثروتهای افسانه‌ای وجود دارد، عده‌ای در تابستان از گرما، و در زمستان از سرما جان میدهند و میمیرند! این معنایش عدم وجود عدالت است. حالا در فیلمهای سینمائی و ادعاهای افسانه‌ای و داستانی، شکلهائی از عدالت را نمایش بدهند؛ خب، این با واقعیت فاصله‌اش بسیار زیاد است. در کشورهائی که با شیوه‌ی اقتصادیِ سرمایه‌داری اداره میشوند و نام لیبرالیسم - آزادگرائی - را روی خودشان گذاشته‌اند، یک چنین بدبختی‌هائی وجود دارد؛ در آنجا واقعیت زندگی این است.
ما اگر بخواهیم پیشرفت کنیم، در درجه‌ی اول، یکی از شاخصهای مهم، عدالت است. ادعای بنده این است که ما در این زمینه پیشرفت کرده‌ایم؛ البته نه به قدری که میخواهیم. اگر خودمان را با وضع قبل از انقلاب مقایسه کنیم، پیشرفت کرده‌ایم؛ اگر خودمان را با بسیاری از کشورهای دیگر که با نظامهای گوناگون زندگی میکنند، مقایسه کنیم، بله پیشرفت کرده‌ایم؛ اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با آنچه که اسلام به ما گفته است و از ما خواسته است، نه، ما هنوز خیلی فاصله داریم و باید تلاش کنیم. این تلاش به عهده‌ی کیست؟ این تلاش به عهده‌ی مسئولان و مردم - با هم - است.
بله، ما از لحاظ توزیع منابع عمومی به همه‌ی مناطق کشور، پیشرفت کرده‌ایم. یک روزی بود که بیشترین منابع این کشور در مناطق مخصوصی که تعلق خاصی داشت به قدرتمندان آن روز و به دربار آن روز، صرف میشد؛ بسیاری از استانها و شهرها هم از منابع عمومی کشور هیچ حظ و بهره‌ای نداشتند. قبل از انقلاب، یکی از استانهای بزرگ این کشور - که البته نمیخواهم اسم بیاورم؛ قبلاً یک وقتی گفتم - پنج فرودگاه اختصاصی در پنج نقطه‌ی استان داشت، که متعلق بود به وابستگان به دربار شاه؛ اما یک فرودگاه عمومی در آن استان وجود نداشت! یعنی مردم برای استفاده‌ی از فرودگاه و هواپیما و رفت‌وآمد هوائی، هیچ امکانی نداشتند؛ در حالی که در همان استان، پنج فرودگاه برای اشخاص خاص وجود داشت؛ این بی‌عدالتی بود. امروز وقتی نگاه میکنیم، می‌بینیم از لحاظ خدمات، از لحاظ جاده‌سازی، از لحاظ ساختن بزرگراه‌ها و آزادراه‌ها و جاده‌های راحت، سرتاسر کشور برخوردارند. از لحاظ گسترش تحصیل علم، در سرتاسر کشور این امتیاز و این امکان وجود دارد. همان طور که اشاره کردم، مناطق متعددی از کشور در آن روز، حتّی شهرها، از لحاظ دبیرستان در مضیقه بودند. بنده در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم؛ اوضاع را آنجا میدیدم. از لحاظ دبیرستان، بسیاری از شهرهای آن استان در مضیقه بودند. یک مرکز نیم‌بندِ ضعیفِ درجه‌ی سوم چهارمِ دانشگاهی در کل آن استان وجود داشت. امروز شما وقتی در آن استان و بقیه‌ی استانها نگاه کنید، می‌بینید در همه‌ی شهرها دانشگاه وجود دارد؛ یعنی امکان تحصیل. خب، این عدالت است. این معنایش این است که امکان تحصیل علم توزیع شده است بین مناطق گوناگون کشور؛ امکانات مادی کشور، منابع مالی، علم توزیع شده است؛ این بسیار چیز خوبی است. در گذشته، نخبگان شهرهای دوردست و کسانی که دارای استعداد بودند، امکان بروز و ظهور نداشتند؛ امروز چرا، امکان بروز و ظهور دارند. در اسفراین و هر نقطه‌ی دیگری، وقتی انسان بااستعدادی حضور داشته باشد و بتواند نخبگیِ خودش را نشان دهد، دستگاه‌های گوناگون کشور از او استقبال میکنند، او را گرامی میدارند و از امکان او استفاده میکنند. در گذشته اینجور نبود. بنابراین نسبت به گذشته، مطمئناً این شاخص پیشرفت - که شاخص عدالت است - برجسته است؛ اما نسبت به آنچه که ما از اسلام فهمیدیم و شناختیم، نه، ما هنوز عقبیم؛ باید تلاش کنیم و کار کنیم.1391/07/22

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی