newspart/index2
علامه طباطبایی / فلسفه اسلامی/شیعه در اسلام/هانری کربن / علامه سید محمد حسین طباطبایی/علّامه طباطبایی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
علامه طباطبایی

ببینید، یک روز در این کشور ــ شماها البتّه آن روزها «لَم یَکُن شَیئاً مَذکورا» بودید؛ صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ‌ــ توده‌ای‌ها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ توده‌ای است، به منِ مثلاً ‌فرض کنید که جوانِ آخوند یا غیر آخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، ‌امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گسترده‌ای به ‌نام «شوروی»؛ توده‌ای‌ها اصلاً از آنجا استفاده میکردند، تغذیه میشدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم ‌مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامه‌ی طباطبائی، نرفتند سراغ اینکه جواب اینها را بدهند، ‌جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این روش رئالیسم جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطه‌ی مقابل را پیدا ‌کنند، آن را هدف قرار بدهند؛ بسیاری از کارهای مرحوم شهید مطهّری از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم ‌چه کسی با ما طرف است.‌1402/04/21
لینک ثابت
علامه طباطبایی

یک حدیثی را مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان الله علیه) نقل میکنند، من خوشم آمد که این را به شما عرض بکنم؛ این ‌حدیث از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که مرحوم طباطبائی میفرماید: و هو من غرر الاحادیث؛ این از برجسته‌ترین و ‌زبده‌ترین احادیث اهل‌بیت (علیهم السّلام) است. قیل له هَل عِندَکُم شَی‌ءٌ مِنَ الوَحی؛ یک نفر از امیرالمؤمنین میپرسد که ‌غیر از این قرآنی که حالا در اختیار ما هست، چیزی از وحی در اختیار شما هست؟ قالَ لَا وَ الَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَاَ النَّسَمَة؛ ‌حضرت میفرمایند که نه، به خدا قسم، چیزی بیش از این در اختیار ما نیست؛ اِلَّا اَن یُعطِیَ اللَهُ عَبداً فَهماً فی کِتابِه؛ ترجمه‌ی ‌فارسی این، به زبان متعارف ما این جوری میشود: بله، اگر خدای متعال راه را باز کند، ما در همین چیزی که هست غور ‌کنیم، آن وقت چیزهای زیادی در اختیار ما هست. مرحوم علّامه طباطبائی میگویند که این بیانات امیرالمؤمنین در توحید، در ‌معارف الهی که به تعبیر ایشان از بیانات عجیب امیرالمؤمنین است ــ که شما نهج‌البلاغه را که نگاه کنید، این واقعاً به ‌تعبیر ایشان از اعاجیب است ــ همه‌ی اینها را امیرالمؤمنین از قرآن استفاده کرده؛ از این حدیث استفاده میشود که همه‌ی ‌این معارف عالی و ممتاز که برای فهمیدن آنها عقول متعارف عادّی کافی نیست، و باید انسان فکر کند، یاد بگیرد، درس ‌بگیرد تا بفهمد، همه‌ی این معارف را امیرالمؤمنین از قرآن گرفته، از قرآن استفاده کرده. قرآن این [جور] است. این اقیانوس ‌عمیق، این [جور] است‌.‌1401/01/14
لینک ثابت
علامه طباطبایی

در مورد هدایت قرآنی. ببینید، خداوند متعال در میان امتیازات متعدّد ماه مبارک رمضان امتیاز نزول قرآن را ذکر میکند: شَهرُ ‌رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرءان؛ پیدا است که این شاید بالاترین موضوع در میان امتیازات ماه رمضان است. و در مورد قرآن ‌هم که هزاران برجستگی در قرآن وجود دارد و خیلی بیش از اینها که عقل ما و فهم ما قادر به درک آنها نیست، در میان ‌همه‌ی اینها هدایت قرآنی را مطرح میکند: شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ هُدًی لِلنّاسِ وَ بَیِّنٰتٍ مِنَ الهُدیٰ وَ ‌الفُرقان؛ پیدا است که هدایت قرآنی در میان موضوعات‌ مربوط به قرآن شأن بالایی دارد. خود قرآن مجید هم با مسئله‌ی ‌هدایت آغاز میشود؛ هم در سوره‌ی حمد این [مطلب] هست: اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم -که به تعبیر مرحوم علّامه‌ی طباطبائی ‌‌(رضوان الله تعالی علیه)‌ سوره‌ی حمد از اوّل تا آخر، ادب سخن گفتن با خدا را به ما تعلیم میدهد، یعنی خود خدای متعال ‌به ما تعلیم میدهد که چه جوری باید با او صحبت کنیم؛ از آغاز «بِسمِ الله» تا آخرِ هدایت‌خواهی؛ که «اِهدِنَا الصِّراطَ ‌المُستَقیم، صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم»؛ که راه مستقیم، راه آن کسانی است که خدای متعال به آنها اِنعام کرده است؛ آن ‌هم آن اِنعام‌شدگانی که گمراه نشدند و مورد غضب قرار نگرفتند- هم در اوّل سوره‌ی بقره: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، ‌الࣤمࣤ، ذٰلِکَ الکِتٰبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین. بنابراین آغاز قرآن هم با ذکر هدایت قرآنی آغاز شده است؛ و بعد از ‌آن هم در جاهای متعدّدی از قرآن، ده‌ها مورد هست که سخن از هدایت قرآن است و راهنمایی‌ها و دستگیری‌های قرآن.‌1400/01/25
لینک ثابت
علامه طباطبایی

توصیه‌ی دوّم [به دانشجویان] تقویت مبانی معرفتی است؛ این خیلی مهم است. الحمدلله در شماها خوش‌فکر خیلی زیاد ‌است و در زمینه‌های مختلف فکر میکنید، کار میکنید، منتها محیط‌های جوان از جمله دانشگاه از قدیم آماج آسیب‌هایی ‌بوده، از جمله دو آسیب بزرگ متوجّه محیط‌های جوان بوده که این دو آسیب یکی انفعال است، یکی انحراف است. انفعال ‌یعنی احساس دست‌بسته بودن، بی‌فایده بودن، ناامیدی در مقابل حوادث سخت، که این با آن توصیه‌ی قبلی برطرف ‌میشود؛ یعنی معنویّت که تقویت شد، انفعال مطلقاً به وجود نخواهد آمد. انحراف -انحراف فکری، انحراف در مبانی معرفتی- ‌با این توصیه برطرف میشود. ببینید ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام ‌وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود -حالا به هر دلیلی محکم ‌نبود- اینها جذب گروه‌های التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی ‌هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند، جوان را، پیر را، کاسب بازاری را هدف قرار دادند و آماج حمله‌ی خودشان قرار دادند و ‌آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروه‌های ناسالم شدند و به این راه‌ها ‌کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند؛ یعنی آخرش هم کارشان به اینجا رسید؛ منشأ همه‌ی اینها همان ‌عدم استقرار فکری بود. کسان دیگری در همان زمان بودند -ما می‌شناختیم افراد را، بنده قبل از انقلاب با خیلی از این ‌افراد آشنا بودم در همین مجموعه‌های گروهی و مانند اینها- که قرص و محکم ایستادند؛ چون مبانی فکری‌شان درست ‌بود، با کتابهای شهید مطهّری مرتبط بودند، با تفکّرات علّامه طباطبائی آشنا بودند، با حرفهای مرحوم شهید صدر آشنا بودند، ‌مبانی فکری و معرفتی‌شان محکم بود، [لذا] قرص و محکم ایستادند؛ بعضی هم مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود و متأسّفانه ‌رفتند. یا بعدها در اوایل انقلاب کسانی کارهای انقلابی کردند و بعد از مدّتها جزو پشیمانها شدند -جمع پشیمانها- که یکی ‌از مسائل انقلاب ما عبارت از همین مسائل حضرات پشیمان است که یک روز انقلابی بودند و بعد، از انقلابی‌ بودن پشیمان ‌شدند‌.‌1399/02/28
لینک ثابت
علامه طباطبایی

نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی(رضوان‌ الله ‌علیه) که ایشان اوایلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج میرزا ‌علی ‌آقای قاضی تازه آشنا شده بودند؛ یک روز ایشان را در کوچه میبیند و حاج میرزا علی آقای قاضی ــ آن عارفِ بزرگِ ‌نامدار(رضوان‌ الله ‌تعالی‌علیه) ــ به او میگوید که پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب ‌بخوان! نماز شب و تهجّد این جوری است. برای امثال ماها که روز مشغولیم و گرفتاریم و مشکلات داریم و سر و کلّه به ‌این بزن، کار با آن بکن، در بین این همه گرفتاری‌ها، در محیط زندگی سخت است اگر بخواهیم یک رابطه‌ی خوبی، یک ‌استغاثه‌ای، یک تضرّعی داشته باشیم؛ چاره‌ منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود؛ این [عبارت] ظاهراً آن سحر ‌را بیان میکند. این، یک صنف.‌1398/11/14
لینک ثابت
علامه طباطبایی

عقیده‌‌ی بنده این است که شعر زمینی در دیوان حافظ هست امّا بلاشک شعر عرفانی، شعر برجسته و شعر ممتاز است؛ ‌بزرگانی مثل مرحوم علّامه‌ی طباطبائی شعر حافظ را برای بعضی از شاگردانشان تفسیر میکردند که اینها نشسته‌اند آن ‌تفسیرها را نوشته‌اند و جمع کرده‌اند و تدوین کرده‌اند؛ یعنی عرفانِ شعر حافظ این [جور] است.‌1398/02/30
لینک ثابت
علامه طباطبایی

یک مطلب دیگری که به نظرم مهم است، سؤال یکی از این خانمهای فاضل بود که جایگاه اجتماعی طلّابِ خواهر کجا ‌است؟ بله، واقعاً سؤال بجایی است؛ البتّه به طور اجمال میدانیم. این خانمهای طلبه وقتی درس طلبگی میخوانند و ما این ‌همه فاضل زن داریم، حضور اینها در بین خانواده‌ها، در اجتماعات زنان خیلی مغتنم است. یک روز یک بانوی اصفهانی بود، ‌ملّای خوبی بود و در علوم عقلی و مانند اینها بیشتر تخصّص داشتند، خانم محترمی بود؛ مرحوم آقای طباطبائی دیدن ایشان ‌رفته بودند، با ایشان ملاقات کرده بودند، مباحثه کرده بودند و مانند اینها؛ و خب افتخار میکردیم که یک بانوی فاضله‌ی ‌عالمه‌ای داریم؛ حالا چند ‌ده هزار طلبه‌ی فاضل [داریم] که بینشان تعداد زیادی فضلای برجسته هستند -چه در زمینه‌ی ‌علوم عقلی، چه در زمینه‌ی فقه و بقیّه‌ی دانشهای رایج حوزه- [این] خیلی چیز مهمّی است؛ [باید] جایگاه اینها معلوم ‌بشود‌.‌1398/02/18
لینک ثابت
علامه طباطبایی

نقل شد از مرحوم آقای طباطبائی(رضوان ‌الله‌ ‌علیه) -صاحب المیزان که ایشان جزو شاگردهای نزدیک و مخصوصِ مرحوم ‌آقای حاج میرزا علی‌آقای قاضیِ معروف،‌ [آن] عارف بزرگوار بودند و سالها پیش ایشان تلمّذ کردند؛ از ایشان نقل شد، بنده ‌خودم نشنیدم از ایشان، یک فرد ثقه‌ای نقل کرد از مرحوم آقای طباطبائی‌- ‌که آن اوایل وقتی وارد نجف شدیم، خب، ‌آقای قاضی را که نمی‌شناختند،‌ دورادور یک قوم و خویشی‌ای داشتند، میدانستند که شخصی هست با این نام، از نزدیک با ‌ایشان آشنا نبودند؛ میگفتند یک روز در یک راهی که میرفتم، آقای قاضی من را دید، صدا کرد و گفت: «پسرم! اگر دنیا ‌میخواهی،‌ نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان».‌ این حرفِ مرحوم آقای قاضی است به ‌آقای طباطبائی که خب‌ الحمدلله خدای متعال خیر دنیا و آخرت را به این بزرگوار عنایت میکند. نماز شب را فراموش نکنید، ‌از دست ندهید‌.‌1397/11/02
لینک ثابت
علامه طباطبایی

ولایت امیرالمؤمنین و مسئله‌ی ولایت، یک جا در قرآن -در سوره‌ی مائده- مایه‌ی یأس کفّار است: اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ ‌کَفَروا مِن دینِکُم؛ آن روزی که مسئله‌ی ولایت مطرح شده، آن روزی است که به نصّ قرآن «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن ‌دینِکُم»، مایه‌ی یأس کّفار است که مرحوم علّامه‌ی طباطبائی یک تفصیل خیلی زیبایی در این زمینه دارند در تفسیر المیزان ‌که این یأس چگونه است و با چه منطقی این یأس وجود دارد‌.‌1397/06/07
لینک ثابت
علامه طباطبایی

خیلی خوش آمدید آقایان محترم و بزرگان و فضلای عزیزِ بخش علوم عقلی، و خیلی ممنون و متشکّریم از جناب آقای ‌فیّاضی که واقعاً ایشان وجود بابرکتی هستند و توانستند در قم این مجموعه را تشکیل بدهند و راه بیندازند که با این ‌تفاصیلی که آقایان فرمودند خیلی باارزش است. خوشبختانه در دوران جمهوری اسلامی علوم عقلی رونق گرفته. خب، در ‌قبل از انقلاب در قم خبری نبود؛ زمانی که ما بودیم، مثلاً فرض کنید یک درس آقای طباطبائی با یک عدّه‌ی معدود مثلاً ‌چهل پنجاه نفره بود؛ امّا حالا مثلاً جناب آقای جوادی که سالها [است] در این زمینه [فعّالند]، جناب آقای مصباح، جناب ‌آقای سبحانی و تشکیلاتشان در زمینه‌ی مسائل کلامی، و درسهای متعدّد فلسفه‌ای که شنیدم در قم هست، اینها زمینه‌ی ‌ترویج و اعتلای علوم عقلی را به انسان مژده میدهد که چنین زمینه‌ای به وجود آمده‌.‌1397/02/03
لینک ثابت
دور ماندن مجموعه‌های روحانی از مبارزه‌ی با دشمنان دین در برهه‌هایی از زمان

یکی از آفاتی که ما مجموعه‌های روحانی، در بخشهایی از زمان به آن دچار بودیم، دور ماندن از مبارزه‌ی با دشمنان دین و دشمنان استقلال و دشمنان خارجی و مستبدّین و مستعمرین بوده؛ ما در برهه‌هایی از زمان حقّاً دچار این مشکل شدیم و این به ما ضربه زده، و به روحانیّت ضربه زده. هرگاه روحانیّت در میدان مبارزه وارد شد و ایستاد و در مقابل دشمنی دشمنان دین و دشمنان اسلام سینه سپر کرد و در این راه واقعاً مبارزه کرد، مجاهدت کرد و آسیب دید و به قتل رسید، سربلند بوده؛ در دوره‌های مختلفی از این قبیل روحانیّون داشته‌ایم. امّا حالا در دوره‌ی اخیر -[یعنی] دوره‌ی ما، زمان ما، دوره‌ی انقلاب- بحمدالله‌ دایره‌ی این میدان، دایره‌ی وسیعی بوده؛ کسان زیادی وارد میدان شدند، به برکت حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما، به توفیق الهی، به هدایت الهی و با پشتیبانی این ملّت انجام داد که روحانیّت واقعاً وارد میدان مبارزه شد[...] مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان‌الله‌‌علیه) جزو روحانیّون روشنفکر و دارای افکار اجتماعی بود، در تفسیر المیزان ایشان، این خصوصیّت سرتاپا در مرحوم علّامه‌ی طباطبائی مشخّص است؛ لکن ایشان در میدان مبارزه حضور نداشتند، نبودند. یک‌وقتی با ایشان صحبت بود -صحبت خصوصیِ بین‌الاثنینیِ جلسه‌ی خصوصی- ایشان میگفت در اینکه در گذشته یک کوتاهیِ بزرگی -یا شاید میگفت تقصیر یا گناه بزرگی- انجام گرفته از طرف ما روحانیّون، هیچ تردیدی نیست؛ من حالا درست جزئیّات آن فرمایش ایشان یادم نیست؛ مضمون این بود، الفاظ یادم نیست. این را ایشان قبول میکردند و تصدیق میکردند که در گذشته یک چنین اشکالی در ما وجود داشته، [درحالی‌که] این در دوره‌ی کنونی ما نبود. روحانیّت وقتی‌که انقلابی باشد، وقتی درحال مبارزه باشد، وقتی درحال مجاهدت باشد، وقتی‌‌که دشمن را بشناسد، وقتی‌که شیوه‌ها و ترفندهای دشمن را تشخیص بدهد، وقتی خود را آماده‌ی برای مقابله‌ی با این شیوه‌ها و ترفندها بکند، آن‌وقت به جایگاه اصلی و واقعی خودش حقیقتاً نزدیک شده یا رسیده.1396/08/22
لینک ثابت
علامه طباطبایی

یکی از آفاتی که ما مجموعه‌های روحانی، در بخشهایی از زمان به آن دچار بودیم، دور ماندن از مبارزه‌ی با دشمنان دین و ‌دشمنان استقلال و دشمنان خارجی و مستبدّین و مستعمرین بوده؛ ما در برهه‌هایی از زمان حقّاً دچار این مشکل شدیم و ‌این به ما ضربه زده، و به روحانیّت ضربه زده. هرگاه روحانیّت در میدان مبارزه وارد شد و ایستاد و در مقابل دشمنی دشمنان ‌دین و دشمنان اسلام سینه سپر کرد و در این راه واقعاً مبارزه کرد، مجاهدت کرد و آسیب دید و به قتل رسید، سربلند بوده؛ ‌در دوره‌های مختلفی از این قبیل روحانیّون داشته‌ایم. امّا حالا در دوره‌ی اخیر -[یعنی] دوره‌ی ما، زمان ما، دوره‌ی ‌انقلاب- بحمدالله‌ دایره‌ی این میدان، دایره‌ی وسیعی بوده؛ کسان زیادی وارد میدان شدند، به برکت حرکت عظیمی که ‌امام بزرگوار ما، به توفیق الهی، به هدایت الهی و با پشتیبانی این ملّت انجام داد که روحانیّت واقعاً وارد میدان مبارزه ‌شد[...] مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان‌الله‌‌علیه) جزو روحانیّون روشنفکر و دارای افکار اجتماعی بود، در تفسیر المیزان ‌ایشان، این خصوصیّت سرتاپا در مرحوم علّامه‌ی طباطبائی مشخّص است؛ لکن ایشان در میدان مبارزه حضور نداشتند، ‌نبودند. یک‌وقتی با ایشان صحبت بود -صحبت خصوصیِ بین‌الاثنینیِ جلسه‌ی خصوصی- ایشان میگفت در اینکه در ‌گذشته یک کوتاهیِ بزرگی -یا شاید میگفت تقصیر یا گناه بزرگی- انجام گرفته از طرف ما روحانیّون، هیچ تردیدی نیست؛ ‌من حالا درست جزئیّات آن فرمایش ایشان یادم نیست؛ مضمون این بود، الفاظ یادم نیست. این را ایشان قبول میکردند و ‌تصدیق میکردند که در گذشته یک چنین اشکالی در ما وجود داشته، [درحالی‌که] این در دوره‌ی کنونی ما نبود. روحانیّت ‌وقتی‌که انقلابی باشد، وقتی درحال مبارزه باشد، وقتی درحال مجاهدت باشد، وقتی‌‌که دشمن را بشناسد، وقتی‌که شیوه‌ها و ‌ترفندهای دشمن را تشخیص بدهد، وقتی خود را آماده‌ی برای مقابله‌ی با این شیوه‌ها و ترفندها بکند، آن‌وقت به جایگاه ‌اصلی و واقعی خودش حقیقتاً نزدیک شده یا رسیده‌.‌1396/08/22
لینک ثابت
علامه طباطبایی

با تأسف بسیار خبر درگذشت عالم ربانی و عارف بالله مرحوم مغفور حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ حسن آقای ‌پهلوانی تهرانی را دریافت کردم. ایشان از وارستگانی بود که عمری با سلوک در راه حق به سر برده و زلال معرفت از دست ‌بزرگانی همچون مرحومان علامه طباطبائی و انصاری همدانی گرفته و سراسر عمر نورانی خود را به طهارت و تقوا و ‌پارسائی گذرانیده بود. رحمت و رضوان خدا بر او باد. به همه‌ی بازماندگان گرامی و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم و ‌خودرا در غم آنان شریک میدانم.‌1396/03/07
لینک ثابت
علامه طباطبایی

درگذشت عالم پارسا و سالک الی الله، مرحوم آیت‌الله آقای حاج سیدابراهیم خسروشاهی رضوان‌الله‌علیه را به شاگردان و ‌ارادتمندان و بویژه به خاندان و بازماندگان مکرّم ایشان تسلیت عرض میکنم. این عالم بزرگوار، از شاگردان قدیم حضرت ‌امام خمینی و علّامه‌ی طباطبائی اعلی‌الله‌مقامهما و از مستفیدانِ سلوک معنوی در محضر بزرگان اخلاق و معرفت، و خود، ‌آراسته به پرهیزگاری و پارسائی بود.‌1395/11/02
لینک ثابت
علامه طباطبایی

مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان‌الله‌علیه) در تفسیر این آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی نساء که «مآ اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ‌مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ» یک بیانی دارند؛ میفرمایند که جوامع بشری، جامعه‌ی کشور، یک جامعه‌ی خاصّ یک ‌محدوده، یک هویّت مستقلّی دارد، یک هویّت وحدانی دارد غیر از هویّت افراد؛ یعنی جامعه‌ی یک کشور با یک نگاه مثل ‌یک انسان واحد است؛ همچنان‌که در انسان واحد یک عضو ممکن است عملی انجام بدهد که بقیّه‌ی اعضا را درگیر کند، ‌در جامعه هم همین‌جور است، یک عضو ممکن است کاری بکند که همه را درگیر بکند. حوادثی برای جامعه پیش می‌آید، ‌عدّه‌ای بی‌گناهند در آن حادثه؛ [پس‌] چطور میشود گفت که «مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ»، ایشان میفرمایند نه، ‌همین درست است، همین جا هم «فَمِن نَفسِکَ» است، منتها نفْس یک موجود وسیعی به نام جامعه است که یک جزئی از ‌او گناهی کرده. خب، اگر بنا باشد که از چنین گناهی ما پرهیز کنیم خیلی باید مراقب باشیم؛ احتیاج دارد به مراقبت، به ‌دقّت؛ این فضای ماه رمضان این را بایستی به ما تعلیم بدهد، این را بایستی به خودمان تلقین کنیم، واقعاً احساس ‌مسئولیّت کنیم، هرجا هستیم.‌1395/03/25
لینک ثابت
علامه طباطبایی

میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه‌ی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. ‌وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن ‌سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرت‌ها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت. اینجا جای همان جهاد کبیری است ‌که من چند روز قبل از این مطرح کردم؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛ در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ‌ضمیر «بِه‌»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی ‌در «مجمع‌البیان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی؛ مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد ‌که مراد از «بِه‌» یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه ‌اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن ‌مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، یعنی به این ‌عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم ‌در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ ‌جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن. پس مسیر و جهت‌گیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر ‌انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا.‌1395/03/06
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی