keyword/content
1394/09/04
1390/09/21
1390/07/22
1385/05/30
1385/02/09
1381/03/14
1378/11/04
1370/09/11
1368/03/23

اینکه گروه‌های مقاومت، مثل یک جریان ممتد، مثل یک شطّ جوشان، در دوران پیروزی بمانند و روزبه‌روز بالنده‌تر بشوند، آگاهی‌هایشان بیشتر بشود، در میدانهای مختلفی که کشور به آنها احتیاج دارد به‌طور متشکّل شرکت کنند، از لحاظ کمّیّت و از لحاظ کیفیّت توسعه پیدا کنند، به مفاهیم جدید دست پیدا کنند، در نبردهای نوتولّدیافته بتوانند نقش ایفا کنند، آن‌چنان‌که بسیج ما است، این در دنیا بی‌سابقه است؛ چنین چیزی در دنیا سابقه ندارد.
این هم هنر امام بود؛ امام (رضوان‌الله‌علیه) بسیج را تشکیل داد از متن مردم. بسیج، چیزی جدای از مردم نیست؛ بسیج، همین انسانهای موجود در اقشار مختلف مردمند -در دانشگاهند، در مزرعه‌اند، در بازارند، در دستگاه‌های گوناگون مسئول و غیرمسئولند- امّا بسیجی‌اند، جزو مجموعه‌ی بسیجند. بسیج در واقع یک انتخاب ویژه از میان آحاد ملّت است؛ یک نماینده از مجموعه‌ی ملّت است؛ بسیج این است. این را امام (رضوان‌الله‌علیه) تشکیل داد و روزبه‌روز توسعه پیدا کرد؛ از آنها چیزهای عجیب و عظیم و برجسته‌ای بُروز کرد. خیلی از این سرداران سپاهی ما -که یا شهید شدند، یا زنده‌اند بحمدالله، که از آنها چیزهای شگفت‌آوری می‌شنوید یا میخوانید در نوشته‌جات- اینها بسیجی‌اند؛ اینها اوّل به‌عنوان بسیج وارد شدند، موظّف نبودند؛ به‌عنوان بسیجی وارد میدان دفاع مقدّس شدند و استعداد اینها بُروز کرد و تبدیل شدند به سرداران بزرگی مثل شهید باقری، مثل شهید کاظمی، مثل شهید بروجردی و دیگران و دیگران و دیگران؛ این در عرصه‌ی جنگ. در عرصه‌ی علم هم همین‌جور؛ بسیاری از این افرادی که در عرصه‌ی علم و فنّاوری کارهای بزرگ انجام دادند، یا سابقه‌ی بسیجی دارند، یا خودشان الان بسیجی‌اند؛ ولو اسمشان هم در فهرست سازمان بسیج نوشته نشده باشد، [ولی‌] خودشان را بسیجی میدانند؛ همین شهدای هسته‌ای -رضایی‌نژاد، احمدی‌روشن، شهریاری، علی‌محمّدی، دیگران، دیگران- همانهایی که در مسائل فنّی فوق‌العاده‌ی هسته‌ای نقش‌آفرینی کردند که ما اینها را از نزدیک دیده‌ایم، اینها همه در واقع عناصر بسیجند.

مردم در هر كشوری، در هر جامعه‌ای، اگر چنانچه همت كنند، بصیرت به خرج بدهند، عمل كنند و وارد میدان بشوند، میتوانند همه‌ی مشكلات را حل كنند. یعنی بزرگترین كوه‌ها در مقابل حضور مردم از بین میرود؛ میتوانند كوه‌های بزرگ را جابه‌جا كنند. این یك حقیقت آشكاری است كه بسیاری از تحلیلگران اجتماعی در كشورهای اسلامی و دیگر كشورها آن را درست لمس نكردند، درك نكردند؛ ما این را لمس كردیم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همین بود.
من یك وقتی، پانزده سال، بیست سال پیش، به یكی از فعالان عرصه‌ی مبارزات ضد استعماری - كه خب، آدم معروفی است؛ نمیخواهم اسم بیاورم - این را گفتم؛ او رفت بلافاصله این نسخه را عمل كرد. ما این را حس كردیم. گفتم هنر امام بزرگوار ما این بود كه مردم را وارد صحنه كرد. مردم با جسمشان، با حضورشان آمدند و آنچه را كه میخواستند، آنچه را كه بر آن همت گماشته بودند، با حضور خودشان تثبیت كردند. همه‌ی موانع سیاسی و غیر سیاسی و استعمار و قدرتهای عظیم جهانی كه بر امور ملتها مسلطند، در مقابل این حادثه مجبورند عقب‌نشینی كنند. الان هم همین جور است. الان هم در هر نقطه‌ای از دنیا اگر ملتها وارد میدان بشوند با یك هدف مشخص، با شعارهای مشخص، و اگر آن ایمان راسخ در دل و همچنین عمل صالح در كنار این ایمان راسخ وارد میدان شود، هیچ مانعی در مقابل آنها قادر بر مقاومت نیست. این یك نسخه است؛ این نسخه را امام بزرگوار ما در انقلاب ما عمل كرد. خدای متعال به امام كمك كرد و در بیان او این نفوذ و تأثیر را قرار داد كه در دلهای مردم اثر گذاشت؛ مردم، مؤمن به آن راه و به آن هدف شدند و به دنبال این ایمان، عمل خودشان را انجام دادند. عمل صالح، یعنی همان عملِ متناسب با ایمان. در همه جا همین جور است. لذا در اینجا كاری انجام گرفت كه برای همه‌ی تحلیلگران سیاسیِ جهانی غیر قابل باور بود و متحیر ماندند؛ هم قدرتمندان، هم حاشیه‌ها، هم دنباله‌ها، هم دامنه‌ها.

یكی از چیزهائی كه در هر حركت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است كه بر اساس تفكرات و مبانی پایه‌ای این نهضت و این جریان، هم بایستی «واژه‌سازی» بشود، هم بایستی «نهادسازی» بشود. وقتی یك فكر جدید - مثل فكر حكومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی - مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میكند؛ لذا این حركت و این نهضت باید واژه‌های متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌های بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند...
انقلاب اسلامی هر دو را انجام داد. فرض كنید در مقوله‌ی نظامی، ارتش كه ساخته و پرداخته‌ی فرهنگ دیگری و نظام دیگری و كسان دیگری بود، تبدیل شد به یك ارتش انقلابی، به یك ارتش متدین و مؤمن؛ ساختهایش هم تغییر پیدا كرد، روشهایش هم تغییر پیدا كرد، شعارهایش هم تغییر پیدا كرد؛ در آن، تحول به وجود آمد. در كنار این، نهاد نوپا و تازه‌ای از خود انقلاب روئید و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود؛ كه اگر این دومی نمیشد، اوّلی هم امكان‌پذیر نبود. اینها هنرهای انقلاب است كه امام بزرگوار ما مظهر اِعمال این هنرها و فهم دقیق از نیاز جامعه و نیاز آینده بود و این را با قدرت، با قاطعیت و با پیگیری انجام داد.
این حركت عظیم بسیج، این اقدامی كه امام در سازماندهی بسیج كرد - مطالبه‌ی سازماندهی بسیج را امام كرد، ارتش بیست میلیونی را امام مطرح كرد - یكی از همان كارهای معجزآسای انقلاب بود كه امام انجام داد...
البته بسیجی كه در سال ۵۸ تشكیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میكرد - این یك نیاز بود - امروز بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میكند. مسائلی كه امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی ابتكار، در زمینه‌ی نوآوری، پیشرو است. این هم هنر امام بود.

یكی از بزرگترین هنرهای امام راحل ما این بود كه این نیروی مردم را شناخت و آن را كشف كرد و از آن بهره گرفت؛ و به مردم اعتماد كرد.
وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب، وضع خوبی نبود؛ مردم در حال بی‌تكلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، كه می‌آمدند می‌بردند، می‌خوردند و استفاده‌ی سیاسی و مالی می‌كردند. آن روزی كه بعضی از كشورهای عرب تصمیم گرفتند كه از نفت علیه اسرائیل استفاده كنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم كرد و گفت من به شما نفت می‌دهم. وضع ایران در آن روز این‌گونه بود و كسی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّس‌اللَّه نفسه‌الزّكیه) وقتی همت گماشت و بر این مبارزه عزم كرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت. او به این نیرو معرفت پیدا كرد؛ به این نیرو تكیه كرد و خدای متعال هم كه همه چیز دست اوست - كه «و ما رمیت اذ رمیت و لكنّ اللَّه رمی» - دلها را منقلب كرد. وقتی دلها متوجه به این حقیقت شد، نیروها به میدان آمدند و قدرت رژیم طاغوتی و وابسته شاه متزلزل شد و نظام اسلامی در این كشور سربلند كرد. ما در حساسترین نقطه‌ی دنیای اسلام و بر سر چهارراه قرار داریم و بیشترین نقطه اعتماد امریكا و استكبار در این منطقه، بر رژیم سلطنتی شاه بود.

چه شد كه غربی‌ها، مشخصاً انگلیسی‌ها، در این مسأله [مشروطه] كامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده كردند كه كامیاب شدند. در حالی كه مردم كه جمعیت اصلی هستند، می‌توانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود كه شیخ فضل‌اللَّه جلو چشم همین مردم به دار كشیده شود؛ قاعده‌ی قضیه این بود. به نظر من مشكل كار از این‌جا پیش آمد كه اینها توانستند یك عده‌ای از اعضای جبهه‌ی عدالت‌خواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد كنند...
من به انقلاب خودمان كه نگاه می‌كنم، می‌بینم هنر بزرگ امام این بود كه دچار این غفلت نشد؛ اساس كار امام این است. امام اشتباه نكرد كه حرفی را كه گفته بود و هدفی را كه اتخاذ كرده بود، در سایه‌ی تنبیه و ظاهرسازی‌های شعارهای دیگران گم كند و فراموش كند. این، اساس كار موفقیت امام بود كه مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوی چشمش قرار داد و به طرف آن حركت كرد. متأسفانه این كار را زعمای روحانی و مشروطه نكردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف كه به وجود آمد، آنها تسلط پیدا كردند. وقتی قدرت دست آنها آمد، دیگر كاری نمی‌شد كرد.

هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود كه چارچوب محكمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسیِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» كه تعالیم امام و خطّ اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود كه این انقلاب متّكی به اصول ثابت و مستحكمی است كه نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایه‌داریِ لیبرال اردوگاه غرب. علّت این‌كه شرق و غرب با این انقلاب دشمنی كرده‌اند و سرسختی نشان داده‌اند، همین بود.

بیت‌الغزل كار امام، ایجاد حكومت اسلامی بود. اگر فرض كنیم چنین انقلابی بدون شعار حكومت به راه می‌افتاد - به عنوان اصلاحات و همان كارهایی كه در تأسیس عدالتخانه و تشكیلات مشروطیت شد - بلاشك كار امام، یك دهم كار الان اهمیت نداشت؛ چون بالاخره آن خاندان می‌رفتند و جناح و جریانی از متدیّنین - كه قاعدتاً منتخبان امام، متدیّنین بودند - روی كار می‌آمدند؛ اما آن كار چیزی بود، این كار یك چیز دیگر است. اهمیت كار امام - كه توقّع این است ما این كار را تقویم درستی بكنیم - این بود كه مسأله حاكمیت اسلام را مطرح كردند. حكومت اسلامی به معنای حكومت مسلمین نیست؛ به معنای حكومت اسلام است، والّا اگر فقط حكومت مسلمین باشد، حدّاكثرش این است كه مسلمانی در رأس كار می‌آید و رفتار شخصی او، رفتار خوبی خواهد بود. احیاناً نمی‌گذارد در ظواهر جامعه هم فسق و فجوری صورت گیرد؛ اما نظام كشور و اداره زندگی براساس اسلام نخواهد بود؛ سلایق و فرهنگها و عادات و كج‌فهمیهای گوناگون تأثیر می‌گذارند. چیزی كه جامعه اسلامی را مصونیت می‌بخشد، «حكومت اسلامی» است؛ یعنی حاكمیت اسلام. هنر بزرگ امام این بوده است كه حاكمیت اسلام را در این‌جا مطرح كردند.
صیغه خاص ایشان هم برای حاكمیت اسلام، «ولایت فقیه» بود.

امام واقعاً دنیا را عوض كرد. روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود كه به دست آن بزرگوار این كارها انجام گرفت. امروز آقای حاج شیخ علی پناه، یا آقای حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقای مكارم و آقای آذری و آقای فاضل تفنگ به دستشان می‌گیرند و آموزش نظامی می‌بینند. این واقعاً همان «انّ‌اللَّه فی ایّام دهركم نفحات» است.

هنر بزرگ امام ما این بود كه این دیوارها را از میانه‌ی اجتماعات مردم برداشت؛ دیوارهایی كه فضای عظیم و وسیع و باز را به حفره‌ها و خانه‌ها و كلبه‌های كوچك تبدیل كرده بودند. او یك فضای وسیع ساخت و دلها را با هم آشنا كرد و این نیروی عظیم را به وجود آورد. روح «واعتصموا بحبل‌اللَّه جمیعا» در سخن و عمل او تجلی یافته بود؛ لذا اگر علی‌رغم اختلاف بعضی از سلیقه‌ها و دیدگاهها، بیاییم و همین خط یكپارچگی و وحدت را ادامه دهیم، در حقیقت روح امام عزیز را احترام كرده‌ایم.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی