اقتدار درونزا -
تعداد فیش :
58 ،
تعداد مقاله :
0
1396/07/26
1395/01/24
1394/12/20
1394/11/28
1394/07/29
1394/07/29
1394/07/22
1394/07/22
1394/06/18
1394/04/27
1394/02/09
1394/01/01
1393/10/17
1393/10/17
1393/07/30
1393/02/23
1392/11/28
1392/11/19
1392/11/19
1392/10/19
1392/10/19
1392/08/12
1392/08/12
1392/06/20
1392/06/18
1392/06/14
1392/06/06
1392/05/15
1392/05/15
1392/05/12
1392/05/12
1392/05/01
1392/04/30
1392/04/30
1392/04/05
1392/03/18
1392/02/16
1391/11/28
1391/09/21
1391/09/01
1391/07/21
1391/03/14
1391/03/03
1390/12/18
1390/12/03
1388/11/13
1387/09/24
1386/11/28
1384/07/06
1384/02/11
1384/02/11
1383/08/15
1383/04/01
1379/08/11
1378/11/26
1374/06/08
1369/10/22
1368/04/08
دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایهی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علیرغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. یکی همان علم است که شما در جریانش هستید؛ واقعاً میدان مبارزه است، مایهی قدرت کشور است. یکی قدرت دفاعی است؛ همین مسئلهی موشکها و این حرفهایی که سروصدا میکنند. باید روزبهروز این قدرت دفاعی افزایش پیدا کند، و البتّه میکند؛ به کوری چشمشان، روزبهروز هم افزایش پیدا خواهد کرد. سوّم قدرت اقتصادی است؛ به قدرت اقتصادی اهتمام بکنید. قدرت اقتصادی هم با وابستگی به این و آن حاصل نمیشود. بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفتهام، من با سرمایهگذاریهای خارجیها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیهی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعرهی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این[طور] نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درونزا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود. بنابراین، اینهم یک نکته است که همهی عوامل و عناصر قدرت باید در داخل تقویت بشود؛ قدرت دفاعی، قدرتِ بحث منطقهای و مانند اینها.
شماها میتوانید همه کمک کنید. واقعاً هرکدام در بخشهای مختلف که هستید کمک کنید، هم در زیر مجموعههای خودتان، هم آنها که، هم در حوزهی نفوذ خودتان. فرض کنید نمایندهی مجلس در مجلس، مسئول فلان نهاد در آن نهاد، مسئولان گوناگون در بخشهای مختلف، بخشهای آموزشی، بخشهای علمی و غیره. این اساس کار است. اگر این نشد، یعنی اگرچنانچه ما به این توان داخلی و درونی خودمان تکیه نکردیم و آن گنجینه را استخراج نکردیم، این معدن را، که یک معدن عظیمی است، اگر این معدن را استخراج نکردیم یا آنچه که استخراج شده را گذاشتیم خراب بشود و فرو بریزد، آن وقت محتاج بیرون خواهیم بود. احتیاج به بیرون هم چیز خیلی خطرناکی است. به مجرّد اینکه احساس کردند شما محتاج هستید، یک ملتی محتاج است، فشار میآورند، فشار را زیاد میکنند، لگد میزنند، تحقیر میکنند. اینجور نیست که شما مثلاً به فلان دولت مستکبر بگویید خیلی خب، ما دیگر با شما کاری نداریم، شما هم با ما کار نداشته باش. قضیه اینجوری تمام نمیشود. ما به شما کار نداریم، این حرف در مسائل جهانی و بینالمللی و معارضهی قدرتها و صفآرایی جبهههای قدرت اصلا معنی ندارد. باید جلویش را بگیریم. باید مانعش بشوید، وَ الّا میآید جلو. حرف این است.
خب، راه درست این است که ما خودمان را در درون تقویت کنیم و استغنا پیدا کنیم. دنیا به کشوری که غنی باشد و قوی باشد احترام میگذارد؛ مجبور است احترام بگذارد. اگر کشور ایران اسلامی قوی باشد و غنی باشد، همان کسانی که امروز دارند شاخوشانه میکشند، همینها میآیند پشت دروازهی ما میایستند و منّتکشی میکنند. البتّه تا الان اتّفاق نیفتاده؛ این رفتوآمدهایی که الان هست، هیچ معنای مثبتی تاکنون برای ما نداشته؛ حالا در آینده ممکن است داشته باشد -نمیدانم- امّا تا الان این رفتوآمدهایی که وجود داشته، هیچ اثری [نداشته]. این را هم من باز به یکی دیگر از این آقایان رؤسایی که همین چندی پیش اینجا آمده بودند -آقای دکتر روحانی هم حضور داشتند- گفتم که باید روی زمین معلوم باشد؛ روی کاغذ فایدهای ندارد که بنشینید مذاکره کنید، تفاهم کنید سر یک چیزهایی که بعد هم تحقّق پیدا نکند و مشروطش کنید به موافقت فلانجا، باید روی زمین معلوم باشد که چه اتّفاقی دارد میافتد؛ چه کاری دارد انجام میگیرد؛ این تا حالا نشده. البتّه امیدواریم انشاءالله با دنبالگیریای که آقایان دارند میکنند، این کار تحقّق پیدا کند. تجربهی ۳۷سالهی جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.
علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزههای ایمانی مردم، بهکار گرفتن جوانان پُرانگیزه و مؤمن، و تقویت درونی کشور؛ این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود، علمش قوی بشود، دستگاههای مدیریّتیاش قوی بشود و بالاتر از همه، ایمانش روزبهروز قویتر بشود. این راه علاج است؛ این همان راهی است که تا امروز ملّت ایران رفته است. و دشمنانی میخواستند این انقلاب را، آن روزی که یک نهال باریکی بود از زمین بکَنند و نابود کنند و نتوانستند، امروز همان نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور: کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآءِ * تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۵) امروز انقلاب این است. امروز دشمن غلط میکند که به فکر برافکندن انقلاب باشد. مردم اتّحاد خودشان را حفظ کنند، یکپارچگی خودشان را حفظ کنند، یکصدایی خودشان را در دفاع از انقلاب و اصول انقلاب و آرمانهای انقلاب حفظ کنند؛ مسئولین محترم کشور که علاقهمند به سرنوشت این کشورند، کار را بهخاطر خدا و برای رضای خدا برای مردم انجام بدهند؛ به نیروهای داخلی اعتماد کنند و تکیه کنند.
صاحبنظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملّت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحدهی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتنابناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.
صاحبنظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملّت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحدهی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتنابناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.
ژیم پهلوی حضور جوانها و تحرّک جوانها را فرصت نمیدانست، تهدید میدانست -این هم از آن حرفهایی است که استدلال کاملاً متّکی به آمار، برای آن ممکن است که حالا مجالش اینجا نیست- آنها دلشان میخواست جوانها حضور نداشته باشند؛ نه حضور علمی، نه حضور سیاسی، نه حضور اجتماعی، و خیلی چیزها ترویج میشد برای اینکه این حضور را تضعیف کنند. جوان را واقعاً تهدید میدانستند. هر چه هم میتوانستند، خارج میفرستادند تا آنهایی که نخبه هستند، آنهایی که سرشان به تنشان میارزد به نظر آنها، بروند و اینجا نباشند. در جمهوری اسلامی اینجور نیست؛ جمهوری اسلامی متّکی به خود است، درونزا است، قدرت خود را در درون خود و در معنویّات خود و در موجودی خود میداند، لذا بزرگترین ثروت جمهوری اسلامی، در واقع نیروی انسانی او است؛ یعنی همین جوانهای هوشمند، متعهّد، علاقهمند، درسخوان و آیندهدار. خب، این جزو مسلّمات ما است.
هُمافر ایرانی، افسر فنّی ایرانی حق نداشت دست بزند به این قطعه تا ببیند چه هست و چهجوری باید عمل کند؛ تفکّر قبل از انقلاب اینجوری بود. انقلاب آمد ورق را برگرداند؛ به ایرانی شخصیّت داد، هویّت داد، جرئت داد، او را تشویق کرد به اینکه نیروی درونی خودش را به کار بیندازد. نتیجه این شده که ما در بین اینهمه کشور دنیا در رتبهی پانزدهم علمی قرار بگیریم؛ این خیلی حرف بزرگی است. در بین دویست کشور دنیا که در این دویست کشور کشورهایی هستند که دویست سال، سیصد سال سابقهی صنعت و سابقهی کار علمی دارند، ایران بعد از انقلاب -قبل از انقلاب که هیچ؛ هیچچیز نبود- با فشار جنگ، با تحریم، با اینهمه مشکلات بتواند خودش را برساند به این سطح؛ این را انقلاب به ما داد.
این دشمنیها ادامه پیدا میکند؛ تا کی ادامه پیدا میکند؟ تا وقتی شما قوی بشوید، تا وقتی ملّت ایران آنچنان قوی بشود که دشمن مأیوس بشود از تهاجم سیاسی یا امنیّتی یا نظامی یا اقتصادی یا تحریم و غیرذلک. باید ما قوی بشویم؛ باید در داخل، خودمان را قوی کنیم. بنده مکرّر عرض کردهام این قوّتی که برای کشور لازم است چهجوری تأمین میشود؛ اوّلاً از راه یک اقتصاد قوی؛ همین اقتصاد مقاومتی که سیاستهای آن ابلاغ شده است و بر روی زمین و بهصورت کار عملی و عملیّاتی و اجرائی هم باید با شدّت هرچه تمامتر و بدون فوت وقت دنبال بشود؛ خب یک کارهایی را دوستان ما در دولت دارند انجام میدهند بحمدالله؛ یکی این است که اقتصاد کشور قوی بشود، جوان کشور بیکار نماند، ابتکارهای جوانها روی زمین نماند؛ این یکی از راههایش است.
یک راه دیگر، توسعهی علم است؛ کاروان علم شتاب خود را از دست ندهد، در علم پیشروی کنیم، همه چیز به علم وابسته است؛ این هم یکی از راههای تقویت است. یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، حفظ روحیّهی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیّهی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّهی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّهی انقلابیگری در همه بخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد. از درون باید اقتدار بجوشد. تقوای عمومی و اجتماعی، مثل تقوای فردی است؛ در تقوای فردی -که روزه برای تقوا است؛ ماه روزه، ماه تحصیل تقوا است- شما وقتیکه متّقی باشید، از درون مصونیّت پیدا میکنید؛ مثل کسی که واکسن زده و در خود ایجاد مصونیّت کرده، که به یک محیط آلودهی به میکروب هم که برود، میکروب در او اثر نمیکند؛ تقوا اینجوری است؛ تقوا نمیگذارد که محیط بیرونی، روی شما اثر بگذارد؛ لااقل نمیگذارد بهآسانی اثر بگذارد؛ تقوای فردی اینجوری است. تقوای ملّی هم همینجور است؛ اگر یک ملّتی از درون، خود را قوی کند، علم خود را، صنعت خود را، ایمان خود را، فرهنگ خود را تقویت بکند، نیروهای بیرونی نمیتوانند رویش تأثیر بگذارند. این نسخهای است که امروز همهی ما بایستی به این نسخه عمل کنیم؛ دنیای اسلام هم باید به این نسخه عمل کند.
بنده معتقدم مشکلات اقتصادی کشور که از جملهی مهمترین آنها مسائل کارگری است، مسئلهی معیشت است، مسئلهی بیکار شدن کارگران [ است] - که گزارشهایی میرسد و انسان میبیند این گزارشها را - اگر به مسئلهی تولید توجّه بشود، حل خواهد شد. اشتغال ایجاد میکند، احساس عزّت ایجاد میکند، احساس بینیازی ایجاد میکند. وقتی یک کشوری متّکی به نیروی داخلی خودش شد، احساس استغنا خواهد کرد. ممکن است انسان ده مسئله را هم با دنیا بخواهد حل کند، امّا فرق میکند حل کردن مسئله، رفتن پشت میز مذاکره، وقتی شما احساس قدرت میکنید یا احساس ضعف میکنید. آدم وقتی احساس قدرت میکند، یکجور مذاکره میکند، وقتی احساس ضعف و احتیاج میکند، یکجور مذاکره میکند. اگر ساخت داخلیِ قدرت در کشور در همهی زمینهها از جمله و بخصوص در زمینهی اقتصادی، ساخت مستحکمی باشد، همهی مسائل را با طرفهای گوناگون میشود مذاکره کرد؛ انسان منتها از موضع قدرت مذاکره میکند، نه از موضع نیاز، نه از موضع احتیاج که زبان دشمن را دراز کند، دائم شرط و شروط بگذارد، دائم حرف بیربط و مفت بزند؛ بنده علاج را در این میبینم. من میگویم - روز اوّل سال هم این را گفتم - همه بایستی همهی همّتشان را در بخشهای مختلف و گوناگون برای مسئلهی تولید صرف کنند.
این البتّه لوازمی دارد؛ هم سرمایهگذار، هم کارگر، هم مصرفکننده، هم دستگاههای متولّی دولتی، همه وظایفی دارند؛ این کار، یکبُعدی نیست؛ همه بایست با هم[ همکاری کنند]. اینکه میگوییم همدلی و همزبانی مردم با دولت، معنایش این است؛ یعنی همه با هم همکاری کنند تا این سنگ بزرگ را بردارند، این صخرهی بزرگ را از سر راه حرکت کشور بردارند. تحریم به ما نشان داد که باید به خودمان متّکی باشیم و به ما ثابت کرد که میتوانیم از نیروهای درونی خودمان استفاده کنیم. اگر مسئولین دولتی و آحاد مردم و بخصوص فعّالان بخشهای اقتصادی همّت بکنند، تلاش بکنند و دستگاههای رسانهای عمومی هم کمک بکنند – که حالا اشاره خواهم کرد – انشاءالله خواهیم دید که تحریم قادر نخواهد بود که ملّت ایران را از پیشرفت باز دارد.
دولتىها هم بدانند که آنچه میتواند آنها را بر انجام وظیفهى خودشان قادر کند تکیه بر نیروى داخلى است؛ تکیه بر نیروى مردم است. من بارها این را عرض کردم در جلسات عمومى و همچنین در جلسات خصوصى با مسئولین دولتى، نگاهشان به دست بیگانه نباشد.
هیچ مسئولى معلوم است که راضى نیست و موافق نیست که در مقابلِ دشمنان کوتاه بیاید و براى اینکه مثلاً تحریمها برداشته بشود یا کم بشود، از آرمانها دست بردارند؛ خیلى خب، حالا که اینجور است، پس شما بیایید کارى کنید که کشور در مقابل تحریمها مصونیّت پیدا کند؛ اقتصاد مقاومتى یعنى این. فرض را بر این بگذارید که دشمن، برداشتن تحریم را متوقّف به چیزى میکند که شما حاضر نیستید آن را قبول کنید - اینجور فرض کنید قضیّه را - کارى کنید که تحریم بىاثر بشود. بارها ما گفتهایم کارى کنید که وابستگى مالى کشور به نفت کم و کم و کمتر بشود؛ خب، شما ملاحظه میکنید در ظرف مدّت کوتاهى قیمت نفت را به نصف میرسانند. وقتى ما وابسته به نفت باشیم، مشکل براى ما درست میشود؛ این فکر را باید کرد. ازجملهى بزرگترین مسئولیّتهاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربهاى وارد نشود؛ راه آن چیست. راه آن این است که مراجعه کنیم به درون کشور، به درون ملّت، از نیروهاى درونى کشور استفاده کنیم و راههایى وجود دارد؛ آدمهاى صاحبنظر، آدمهاى کارشناس و بااخلاص، گواهى میدهند که راههایى وجود دارد که انسان بتواند به خودش متّکى باشد. این وظیفهى مسئولین کشور و مسئولین دولتى است، چشم ندوزند به دست بیگانه
کشور باید با نیروى درونى اداره بشود؛ به تعبیر درست ایشان، با ذخایر روى زمین یعنى استعدادهاى درونى ما، نیروى انسانى ما، هوش جوانان ما، با اینها باید اداره بشود؛ اگر این شد، هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که سرنوشت اقتصادى کشور را یا هر آنچه به اقتصاد کشور ارتباط پیدا میکند، در دست بگیرد و ملعبهى(۵) خودش قرار بدهد. بنابراین باید دنبال علم و تحقیق رفت.
ما عرض کردیم «اقتصاد مقاومتى»؛ اقتصاد مقاومتى یعنى ما اگر به نیروى داخلى، به ابتکار جوانها، به فعّالیّت ذهنها و بازوها در داخل، تکیه کنیم و اعتماد کنیم، از فخر و منّت دشمنان خارجى، خودمان را رها خواهیم کرد؛ راه درست این است. معناى اقتصاد مقاومتى این است که ما نگاه کنیم، ظرفیّتهاى بىپایانى را که در داخل هست جستجو کنیم، شناسایى کنیم، با برنامهریزى درست و صحیح این ظرفیّتها را فعّال کنیم، این استعدادها به کار گرفته بشوند. من یکى دو روز پیش گفتم در یک دیدارى؛ هرجایى که ما به ابتکار و استعداد جوانانمان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمهاى جوشید، شکوفا شد؛ در قضایاى مربوط به مسائل هستهاى، در قضایاى مربوط به مسائل دارویى، در درمانهاى گوناگون، در سلّولهاى بنیادى، در نانو، در این برنامههاى صنعتىِ دفاعى، هرجایى ما سرمایهگذارى [کردیم] و به این نیروى جوان و علاقهمند و مؤمن و بااخلاص داخلى تکیه کردیم و به او ارج نهادیم، کارمان پیش رفت؛ خب، به این برسیم. مسائل اقتصادى هم همینجور است؛ ظرفیّتهاى اقتصادى باید فعّال بشود؛ این راه پیشرفت کشور است. آنوقت کشور، هم از لحاط مادّى و اقتصادى، هم از لحاظ اعتبار بینالمللى، هم از لحاظ عزّت ملّى و اعتمادبهنفس ملّت ایران، و هم از لحاظ معنوى و اخلاقى و روحى پیشرفت خواهد کرد.
انشاءالله بزودی سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ خواهد شد. علاج مشكلات كشور پیمودن راه اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی تكیه به درون. چشم را ندوزیم به دست دیگران؛ ما تواناییم، ما ثروتمندیم، هم ثروت انسانی داریم - نیروی انسانی ما در دنیا كمنظیر است، اگر نگوییم بینظیر - [هم] ثروتهای زیرزمینی؛ ثروتهای ما فوقالعاده است. دنیا به ما احتیاج دارد؛ به قدری كه دنیا به ما احتیاج دارد، ما به دنیا احتیاج نداریم. امروز دنیا روی كاكُل نفت و گاز میچرخد؛ ما در دنیا اوّلْكشوریم در همهی فهرست بلندِ كشورهای دنیا. این را من امسال در مشهد گفتم، با توجّه به ذخایر نفت ما و ذخایر گاز ما، ما در دنیا اوّلیم. اخیراً مسئولین محترم دولتی برای من گزارش آوردند، ما از لحاظ گاز هم كه دوّم بودیم در دنیا، امروز شدیم اوّل. امروز از لحاظ ذخایر گاز كه ما تا چندی پیش - شاید تا یك سال، یك سال و نیم پیش - در ردهی دوّم قرار داشتیم، امروز در ردهی اوّل قرار داریم؛ این ذخایر ما است، دنیا به اینها احتیاج دارد. دیدید یك مقدار لبخندی مشاهده شد، شركتهای خارجی هجوم آوردند؛ میخواهند بیایند، تا چه وقت میتوانند آمریكاییها روی این لجبازی خودشان مقاومت كنند؟ اگر چنانچه ما بر روی توان خودمان تكیه كنیم، استقامت آنها در هم خواهد شكست؛ این را بدانند. تا وقتی كه ما چشممان به دست دیگران باشد، دنبال این باشیم كه كدام مقدار از تحریمها كم شد، كدام مقدار چنین شد، فلان حرف را فلان مسئول آمریكایی گفت یا نگفت - تا وقتی دنبال این حرفها باشیم - به جایی نمیرسیم. ما یك كشور بزرگ هستیم، یك ملّت قوی هستیم، ملّت بافرهنگی هستیم، ملّت بااستعدادی هستیم، ثروت خدادادی هم الیماشاءالله [داریم]؛ مسئولینمان هم خوشبختانه مسئولین دلسوزی هستند، دلشان میخواهد كار كنند، ما هم كمكشان میكنیم، دعایشان هم میكنیم؛ البتّه اصرار هم میكنیم كه مسئولین هم به نیروی داخلی تكیه كنند؛ از مسئولین هم میخواهیم به مردم اعتماد كنند، به نیروی داخلی اعتماد كنند، سعی كنند این سرچشمهی فیّاض تمام نشدنی را در داخل، خروشان و فروزان و جوشان كنند؛ این اگر شد، همهی درهای بسته باز خواهد شد. باید اینجوری حركت كنند، اینجوری عمل كنند.
ملّت توجّه داشته باشد. ببینند كه باید یك كشور اقتدار درونی خود را حفظ كند؛ این توصیهی همیشهی ما به مسئولین است. مشكلات كشور را تنها یك چیز حل میكند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفیّتهای درونی - كه این ظرفیّتها هم بحمداللَّه بسیار است، بیشمار است - و استفادهی از این ظرفیّتها به شكل حكیمانه. خوشبختانه مسئولین اقتصادی دولتی به این معنا توجّه كردهاند، به این نتیجه رسیدهاند. راه برطرف كردن مشكلات اقتصادی كشور - حالا این بخش از مشكلات - نگاه به بیرون نیست، نگاه به برداشتن تحریم دشمن و مانند اینها نیست؛ خوشبختانه مسئولین اقتصادی كشور به این معنا توجّه كردهاند. راه آن این است كه به درون نگاه كنند؛ ساخت درونی اقتصاد را تقویت كنند؛ این كار را بنا دارند بكنند و انشاءاللَّه همین است كه پیش خواهد رفت و در این توفیق پیدا خواهند كرد. به دشمن نمیشود چشم دوخت؛ از دشمن نمیشود انتظار داشت.
آنچه كشور را نجات میدهد، تكیه به نیروی داخلی و نگاه به درون است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی، هم در زمینهی مسائل فرهنگی. انشاءاللَّه سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم در آیندهی نزدیكی ابلاغ خواهد شد؛ و [ به] دنبال ابلاغ این سیاستها انشاءاللَّه ساختهای لازم، كارهای لازم، تلاشهای لازم برای ایجاد اقتصاد مقاومتی - كه متّكی به مقاومت مردم است - بهوجود خواهد آمد؛ و ملّت راه خود را ادامه خواهد داد. آنچه مهم است این است كه آحاد ملّت ما وحدت خودشان را حفظ كنند؛ آحاد ملّت، مسئولین، نخبگان نگذارند حواشی گوناگون، متن را مخدوش كند. امروز متنِ حركت ملّت، ایجاد اقتدار درونی است، ایستادگی در مقابل طوفانهای مخالفت و معارضه است.
در كدام مسئله جوانان ما وارد شدند كه نتوانند آن مسئله را حل كنند؟ هر جا در این كشور زیرساختِ آمادهای بود، ما توانستیم پیش برویم؛ این به بركت همان استعداد و توانی است كه خدای متعال در این ملّت مؤمن قرار داده است؛ طبیعت كار همین است، باید هم پیش برویم؛ در زمینهی علمی، در زمینهی اجتماعی، در زمینهی سازندگی، در زمینهی سیاست، در زمینههای گوناگون، هر جا اعتماد كردیم [پیش رفتیم]. امروز هم همین است؛ بنده توصیّهام همیشه به مسئولین محترم این است كه برای رفع مشكلات كشور به نیروی درونی این كشور توجّه كنند؛ چشم به بیرون نباید دوخت؛ البتّه مسائل بیرون را باید حل كرد، در این شكّی نیست؛ یك ملّت فعّال، یك دولت فعّال، [یك] حكومت فعّال، در همهی زمینهها فعّال است؛ در مسائل بینالمللی، در مسائل منطقهای، در مسائل دیپلماسی این فعّالیتها لازم است؛ منتها امید ما بایستی به پشتیبانی و كمك الهی و به نیروی داخلی ملّت و كشور باشد؛ این است كه كشور را بیمه میكند.
امروز مقابلهی با دشمنیهای دشمن و رفع همهی این گرفتاریها، با ایستادگی ملّت، با تكیه بر تواناییهای درونی كشور، با اعتماد به خدایی كه دلها را اینجور آماده كرده است و به این جهت هدایت كرده است، ممكن است.
ما برای مسائل اقتصادی كشور همهی تلاشمان بایستی متمركز باشد بر روی مسائل داخلی؛ آن پیشرفتی، آن گشایشی ارزش دارد كه متّكی باشد به قدرت درونی یك ملّت. یك ملّت اگر به قدرت خود، به تواناییهای خود متّكی بود، دیگر از اخم یك كشور، از تحریم یك كشور متلاطم نمیشود؛ این را باید ما حل كنیم. همهی حرف ما با مسئولین - چه مسئولین گذشته، چه مسئولین امروز - همین است كه باید برای گشایش مسائل كشور و مشكلات كشور، از جمله مشكلات اقتصادی، نگاه به درون باشد. ما در كشور ظرفیّتهای زیادی داریم؛ از ظرفیّتهای این ملّت كه عبارت است از، هم امكانات انسانی، هم امكانات طبیعی، هم امكانات جغرافیایی و موقعیّت منطقهای باید استفاده كرد. البتّه ما از تحرّك دیپلماسی هم حمایت میكنیم. وقتی میگوییم از درون بایستی كارها اصلاح بشود، معنایش این نیست كه چشممان را ببندیم، تحرّك دیپلماسی نداشته باشیم، با دنیا كار نكنیم؛ چرا، تحرّك دیپلماسی، حضور دیپلماسی كار بسیار لازمی است - مسئولینی كه این كارها را میكنند، بخشی از كارهایند - لكن تكیه بایست بر روی مسائل داخلی باشد. در عرصهی دیپلماسی هم آن كشوری موفّق است كه متّكی باشد به نیروی درونزا؛ آن دولتی میتواند در پشت میز مذاكرهی دیپلماسی حرف خودش را سبز بكند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا بكند كه متّكی باشد به یك اقتدار درونی، تواناییهای درونی؛ حساب میبرند از یك چنین دولتی.
ما وضعمان خیلی خوب است. ما پیشرفت كردیم، ما مقتدر شدیم، ملّتمان ملّت آگاهی شده؛ البتّه فشار میآورند. این فشارها را بایستی با تكیهی بر تواناییهای خودمان در داخل تحمّل كنیم و از آن عبور كنیم؛ این كار عاقلانهای است كه انجام میگیرد. البتّه عرض كردیم، باز هم تكرار میكنیم: با تلاشی كه دولت محترم و مسئولین كشور[در مذاکره با آمریکا] دارند انجام میدهند، ما موافقیم. یك كاری است، یك تجربهای است، احتمالاً یك اقدام مفیدی است؛ این كار را انجام بدهند، اگر نتیجه گرفتند كه چه بهتر، امّا اگر نتیجه نگرفتند، معنایش این باشد كه برای حلّ مشكلات كشور بایستی كشور روی پای خودش بایستد.
جمهوری اسلامی با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همهی این مسائل نگاه میكند؛ آنچه ما میفهمیم این است كه ما بایستی بهعنوان یك ملّت، بهعنوان یك جمعیّت عظیم هفتاد هشتاد میلیونیِ واقع در یك منطقهی حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفادهی از اقتدار اسلامی، جای پای خودمان را محكم كنیم؛ اهداف انسانی و والای خودمان را كه از اسلام گرفتهایم، در معرض نگاه و دید همهی بشریّت بگذاریم و بشریّت را دعوت كنیم به آن چیزی كه اسلام به بشریّت هدیه میدهد؛ این وظیفهی ما است. مكرّر عرض كردهایم: ساخت اقتدار درونی ملّت كه در درجهی اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین كشور و با همراهی مسئولان و آحاد مردم و با توكّل به خدای متعال انجام خواهد گرفت؛ یعنی بهكار گرفتن عقل و معنویّت و توكّل و حركت و عمل؛ بلاشك در اوضاع منطقه هم اثر میگذارد، كما اینكه تا حالا هم اثر گذاشته است. و امیدواریم كه انشاءالله این حضور معنوی در عرصههای مختلف و از جمله حضور شما در حج با این منطق قوی، با این نگاه روشن، بتواند آن چیزی را كه اسلام برای نظام، برای مردم عالم، برای مسلمانان، برای غیرمسلمانان، برای انسانیّت خواسته است، تأمین كند و وسائل سعادت عمومی را فراهم بكند.
غربی ها از كشتار هیروشیما، از كشتار میلیونها انسان در جنگ های جهانی اول و دوم، و از كشتار مردم بیگناه پاكستان، افغانستان و عراق، احساس ناراحتی نمی كنند و در آینده هم هرجا كه منافعشان اقتضا كند از كشتار انسانها ابائی نخواهند داشت، بنابراین باید اقتدار درونی خود را در عرصه های گوناگون سیاسی، حكومتی، معیشتی و مردمی افزایش دهیم.
نظام جمهوری اسلامی با آن سابقهی بسیار معجزآسا - كه در میان این تندباد حوادث بهوجود آمد، بعد هم در طول سالهای متمادی، در مقابل معارضهها ایستاد و نه فقط ضعیف نشد و شعارهای او كمرنگ نشد، بلكه روزبهروز از لحاظ واقعی قویتر شد؛ كه جمهوری اسلامیِ امروز با جمهوری اسلامیِ سی سال قبل و بیست و پنج سال قبل، از لحاظ اقتدار و توسعهی نفوذ و تواناییهای درونی، تفاوت از زمین تا آسمان دارد؛ و شعارهای او هم شعارهای مستحكمی است - و با نگاه به نقشهی دشمن در این منطقه، باید بداند كه چه باید انجام بدهد.
یك شاخص دیگر هم عرض بكنیم، این بخش را من دیگر ادامه ندهم بیشتر از این؛ تكیه به ظرفیّت درونزای كشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهی ما است؛ این معنایش این نیست كه از امكاناتی كه در بیرون هست استفاده نكنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی كشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهی كشور و نظام جمهوری اسلامی، جبههی بزرگی وجود دارد كه با همهی توان از سی و چند سال پیش به این طرف كوشیده نگذارد كه این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد كه این نظام جمهوری اسلامی پایدار بماند، نگذارد كه پیشرفت كند، نگذارد كه در زمینههای گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهای خصمانهای كه كرده، انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نكنید، امّا میگوییم اطمینان نكنید، اعتماد نكنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل كشور خیلی امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده كنیم، كلید حلّ مشكلات اینجا است؛ یعنی در درون كشور و امكانات داخلی كشور است كه از اینها میشود خردمندانه بهرهبرداری كرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است كه رتبهی ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللی سهم هر كشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهی مناسبات بینالمللی به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بكنیم و خوشبختانه در طول این سالهای متمادی بمرور تأمین شده، یعنی مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهوری اسلامی در طول این سالها افزوده شده؛ لذا میبینید حیثیّت و موقعیّت جمهوری اسلامی هم بالا رفته كه حالا شواهدش فراوان و الیماشاءالله است. و این شش هفت تا شاخص بود كه خواستیم عرض كنیم؛ البتّه عرض كردیم اینها مطالبی نیست كه برای شماها تازه باشد، لكن تذكّر و تكرار دانستههایی است كه آنها لازم است.
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، بههیچوجه متوقف و كنْد نشود.
یك نكته هم در كنار این وجود دارد؛ این را باید باور كنیم. دوستان در زمینهی جبههبندیهای سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند. دوستان در زمینهی جبههبندیهای سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبههی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبههی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنیها، همین كارشكنی در زمینهی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كردهام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامهریزی میكنند. بر روی همین نقطهی «دیپلماسی علمی» برنامهریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینهی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعهی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.
درست است كه فشارهای دشمنان برای مردم مشكلاتی را بهوجود میآورد، اما تجربههای باارزشی هم در اختیار مسئولان و در اختیار مردم میگذارد. درس بزرگی كه ما از این فشارهای اقتصادی دریافت كردیم، این است كه هرچه میتوانیم، باید به استحكام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر كنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی كه دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یك چنین مشكلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهای ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحكام ساخت درونی اقتدار ملی؛ كه آن روز به مسئولان كشور عرض كردیم: در درجهی اول، مسائل اقتصادی و مسائل علمی است؛ كه باید با جدیت دنبال شود.
توصیهی ما، هم به رئیس جمهور محترم، هم به هیئت دولتی كه انشاءالله به توفیق الهی در آیندهی نزدیكی از مجلس رأی اعتماد خواهند گرفت، این است كه كارها را با صبر و بدون شتابزدگی انجام دهند؛ گامها را محكم و مطمئن بردارند. در همهی زمینهها ظرفیت كار وجود دارد، اهداف بلند هم وجود دارد، نشانهها و بشارتها هم در كشور ما كم نیست. البته جبههی دشمنان برخوردهای خصمانهای دارند. رئیس جمهور محترم اشاره كردند به تحریمها و فشارهائی كه دشمنان ملت ایران - كه البته در رأس آنها آمریكا است - بر كشور وارد میكنند. من میخواهم بگویم درست است كه فشارهای دشمنان برای مردم مشكلاتی را بهوجود میآورد، اما تجربههای باارزشی هم در اختیار مسئولان و در اختیار مردم میگذارد. درس بزرگی كه ما از این فشارهای اقتصادی دریافت كردیم، این است كه هرچه میتوانیم، باید به استحكام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر كنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی كه دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یك چنین مشكلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهای ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحكام ساخت درونی اقتدار ملی؛ كه آن روز به مسئولان كشور عرض كردیم: در درجهی اول، مسائل اقتصادی و مسائل علمی است؛ كه باید با جدیت دنبال شود.
مسائل سیاسی هم مسائل مهمی است. من تأیید میكنم نظری را كه رئیس جمهور محترم ابراز كردند در زمینهی برخورد حكمتآمیز با مسائل گوناگون بینالمللی و مسائل سیاسی و مسائل ارتباطات بینالمللی و اینها. حتماً باید برخوردِ حكمتآمیز و عاقلانه باشد. البته ما دشمنانی داریم كه اینها زبان عقلائی هم خیلی سرشان نمیشود؛ لیكن آنچه كه ما وظیفه داریم، این است كه با استحكام، با توجه به اهداف والای جمهوری اسلامی، بدانیم چه كار داریم میكنیم؛ اهداف خودمان را بشناسیم، آن اهداف را هم در نظر داشته باشیم و آنها را با جدیت دنبال كنیم. در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر دارای مسئولیت است. امروز یك حركت عظیم تاریخی از درون جامعهی ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههای بزرگ بشری شده؛ این یك واقعیت است. مواجههی انقلاب اسلامی با نظام سلطهی بینالمللی، ایستادگی در مقابل زورگوئیها، از سوی یك ملتی كه دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئیهای دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادی و آزادگی در این كشور، چیز خیلی مهمی است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا كند. همچنین آنچه كه در پی این آزادی آمد. من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفتهام كه مسئلهی جهاد نظامیِ هشتسالهی ما چیز كمی نبود، چیز مهمی بود؛ كه به نظر من در شعر ما خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بنای جامعهی اسلامی، جهاد استحكام بخشیدن به ساخت قدرت ملی كه ما مكرر رویش تكیه كردیم، جهاد اصلاح سبك زندگی - كه عرض كردیم متن تمدن اسلامی این است و آنچه كه در غیر از سبك زندگی بحث میكنیم، همه شكلها و شیوهها و اندازهگیریها است - اینها هر كدام یك جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیداری اسلامی یك مسئلهی مهم است، مسئلهی فلسطین یك مسئلهی مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم. بههرحال اینها چیزهائی است كه اهمیت دارد.
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحكام بخشید؛ اساس كار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حركت كنیم و این هدفها را دنبال كنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضهها ایستادگی كنیم و صبر و توكل را به كار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون كشور تقویت كنیم و استحكام ببخشیم. عناصر این استحكام، برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه كه جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ ... اما آنچه كه فصلی است - آنچه كه در حال حاضر برای كشور اولویت دارد - به نظر من مسئلهی اقتصاد و مسئلهی علم است.
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحكام بخشید؛ اساس كار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حركت كنیم و این هدفها را دنبال كنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضهها ایستادگی كنیم و صبر و توكل را به كار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون كشور تقویت كنیم و استحكام ببخشیم. عناصر این استحكام، برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه كه جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ كه عرض كردیم. مسئولان كشور باید تصمیمشان را در مواجههی با مشكلات حفظ كنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حركت كردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد كه با مشاهدهی اخم دشمن، ترشروئی دشمن، حركت معارضهی دشمن با شكلهای مختلفش - تبلیغاتیاش، سیاسیاش، اقتصادیاش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته این دومی - عزم راسخ مردم - الزاماتی هم دارد، كه حالا معلوم است. ما اگر بخواهیم عزم راسخ مردم را حفظ كنیم، یك سلسله وظائفی را باید انجام دهیم.
اما آنچه كه فصلی است - آنچه كه در حال حاضر برای كشور اولویت دارد - به نظر من مسئلهی اقتصاد و مسئلهی علم است. مسئولان كلان كشور، سیاستگذاران كشور، كسانی كه ادارهی امور اساسی را در كشور به عهده دارند، به این دو نقطهی اصلی برای پیشرفت باید توجه كنند. روی مسئلهی اقتصاد كشور باید تكیه شود، روی مسئلهی پیشرفت علمی كشور هم باید تكیه شود. توجه به اقتصاد خوشبختانه نسبتاً عمومی است؛ همه توجه دارند. حماسهی اقتصادی هم جزو شعار امسال بوده. امیدواریم همچنان كه حماسهی سیاسی انجام گرفت، حماسهی اقتصادی هم با همت مسئولین انجام بگیرد. البته كار اقتصادی، كار كوتاهمدتی نیست؛ كار یك ماه و دو ماه و یك سال نیست؛ لیكن باید حركت آغاز شود. روی مسئلهی علم هم من تكیه میكنم. در این ده سال گذشته، حركت علمی ما خیلی خوب بوده؛ پیشرفت علمی و سرعت پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید كند نشود. اگر ما بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانی برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ كنیم. جمهوری اسلامی در قضیهی هستهای، هم قانونی عمل كرده است، هم شفاف عمل كرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل كرده است؛ منتها این یك نقطهای است كه برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یك قضیهی دیگری را برای فشار مطرح میكنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته كردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوكار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی كه میزنند، یا گاهی نامه كه مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیكن در گوشه و كنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملكردشان، این مسئله كاملاً روشن است. ملتی كه زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نكند، بر طبق سلیقهی آنها در ممشای خود عمل نكند، مغضوب آنها است. حكومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربهراه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموكراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هستهای اهمیت دارد. مسئله این است كه جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتكاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میكند؛ این را اینها نمیپسندند، و نپسندند. البته تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد كه در این راه، آن كه پیروز است، ملت ایران است و او است كه به دشمنان خود سیلی خواهد زد.
امروز دشمنان غربی، علیه اسلام و مسلمانان، شمشیر را از رو بستهاند. خب، اینجا تكلیف مسلمانها چیست؟ مسلمانها باید به عناصر قدرت خودشان برگردند؛ مسلمانها باید در درونِ خودشان عوامل اقتدار و توانائی را روزبهروز افزایش دهند. یكی از مهمترین عوامل اقتدار، همین اتحاد و اتفاق است. این برای ما درس است، برای ملتهای مسلمان درس است.
ما اطلاع داریم كه این دفعه هم رسانههای رسمی و شناخته شدهی دشمن - كه هر وقت توانستند، علیه جمهوری اسلامی كار كردند - از مدتی پیش دارند طراحی میكنند، برنامهریزی میكنند، برنامهسازی میكنند، برای اینكه دل مردم را نسبت به انتخابات سرد كنند؛ شروع هم كردهاند، منتها برنامهریزیشان خیلی وسیعتر از این حرفها است؛ میخواهند مردم پای صندوق نیایند؛ میخواهند مردم در ادارهی كشور و مدیریت كشور سهیم نشوند؛ میخواهند مردم در صحنه نباشند؛ لذا تلاش میكنند. اگر حضور مردم نباشد، آنها براحتی میتوانند تهاجم خودشان را چندین برابر كنند. حضور مردم است كه به نظام اسلامی و به كشور عزیز ما مصونیت میبخشد. حضور مردم است كه عوامل قدرت و قوّت را در درون ما تقویت میكند: علم ما پیشرفت میكند، بصیرت ما پیشرفت میكند، سازوكارهای مدیریت ما پیشرفت میكند - همچنان كه در طول این سالها پیشرفت كرده است - این به خاطر حضور مردم است، به خاطر انگیزههای مردم است؛ میخواهند این انگیزهها نباشد، لذا سعی میكنند انتخابات را بیرونق كنند.
یك ملاحظهای در ذهن طرفهای مقابل ما هست كه این ملاحظه را باز كنیم، تحلیل كنیم. آنها میگویند تكیهی نظام جمهوری اسلامی به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهوری اسلامی جدا كنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهوری اسلامی گرفته خواهد شد. این فكرِ طرف مقابل ماست. خب، این فكر دو قسمت دارد؛ یك قسمتش را درست فهمیدند، یك قسمتش را غلط فهمیدند، غلط كردند. آن قسمتی كه درست فهمیدند، این است كه بله، تكیهی جمهوری اسلامی به این مردم است؛ پشتوانهی نظام اسلامی، هیچ كس جز انبوه تودههای عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این كشور و این نظام، همین مردمند. آنچه كه غلط فهمیدند، این است كه خیال كردند با فشار تحریم، با زورگوئی در زمینهی مسائل بینالمللی و بازرگانی و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز كنند. اگر فكر میكنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهوری اسلامی بگیرند، اینجا را اشتباه كردهاند.
بله، ملت ایران در مقابل آنچه كه دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شكوفائی اقتصادی، رونق اقتصادی و رفاه كامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروی خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروی خود، با توانائی جوانانش به دست آورد؛ لا غیر. بله، تحریم، فشار است، آزار است - شكی نیست - اما در مقابلهی با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهای ضعیف وقتی كه دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میكنند، توبه میكنند. اما ملت شجاعی مثل ایران بمجرد اینكه دید دشمن دارد فشار میآورد، سعی میكند نیروهای درونی خود را فعال كند، با قدرت و شجاعت از منطقهی خطر عبور كند؛ و همین كار را خواهد كرد. این هم تجربهی سی سالهی ماست. از مسائل مهم، حفظ پشتیبانیهای مردمی است؛ نباید از مردم منقطع شوند. مردم توقعاتی دارند، نیازهائی دارند. قدرت حقیقی هم در اختیار مردم است. آنجائی كه مردم اجتماع میكنند، آنجائی كه مردم همدل میشوند، آنجائی كه یك مردمِ همدل و همجهتی پشت سر مسئولان و رهبران كشور میایستند، آنجا جائی است كه آمریكا و بزرگتر از آمریكا هم هیچ غلطی نمیتوانند بكنند. مردم را باید حفظ كرد، باید نگه داشت؛ و این از عهدهی شماها برمیآید؛ از عهدهی روشنفكران، نویسندگان، شاعران، علمای دین. از همه مؤثرتر، علمای دین هستند كه وظیفهی سنگینی بر عهده دارند؛ برای مردم تبیین كنند، روشن كنند كه چه میخواهند، تبیین كنند كه در كجای این راه قرار دارند، تبیین كنند كه موانع چیست، دشمن كیست؛ مردم را آگاه و بابصیرت نگه دارند، آن وقت هیچ صدمهای نمیتواند وارد شود.
دنیای اسلام اگر میخواهد در مقابل حملات دشمنان و خباثتهای دشمنان و توطئههای دشمنان و نامردیها و ناجوانمردیهای دشمنان آسیبناپذیر بماند، باید با قدرت از خود دفاع كند.(4) باید در خود قدرت ایجاد كند؛ هم قدرت معنوی كه قدرت ایمانی و عزم اراده است و هم قدرت مادی. پیشرفت علمی، قدرت مادی است؛ تجربه و فناوری، قدرت مادی است؛ توانائی ساخت تجهیزات زندگی، اعم از سلاح و غیر سلاح، قدرت مادی است. اینها را باید دنیای اسلام و جوامع اسلامی برای خودشان فراهم كنند. آن وقت واحدی به كوچكی غزه سختی را تحمل میكند، شهیدانی میدهد، اما كاری میكند با دشمن، كه همان طور كه گفتیم، دشمن امروز برای آتشبس در غزه دستپاچهتر است تا خود مسئولان غزه و مردم غزه. این درس است برای دنیای اسلام و البته ما این درس را از دوران دفاع مقدس آموختیم. بحمدالله مردم ما، جوانان ما، دانشمندان ما، تجربهگران ما در این زمینه پیشرفت كردند. از لحاظ علمی پیشرفت كردیم، از لحاظ تجربی پیشرفت كردیم؛ این حقیقت را فهمیدیم كه باید روی پای خودمان بایستیم. این هم یكی از این عوامل ایستادگی است.
امروز ملت ایران در مقابلهی با دشمنان خود احساس قدرت میكند. این احساس قدرت، یك احساس كاذب نیست؛ یك احساس واقعی است؛ متكی به واقعیات است. این را دشمنان ما هم میدانند.
این روزها مصادف است با عید مبارك ولادت امیر مؤمنان (سلام اللّه علیه) كه پدر امت بود. مردم ما روز سیزدهم رجب را «روز پدر» نامیدهاند. امام بزرگوار ما در حق این ملت و در حق این كشور پدری كرد. پدر امت، یعنی مظهر مهربانی و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصیت؛ استحكام شخصیت پدرانه، در كنار محبت و مهربانیِ پدرانه. علاوهی بر اینها، امام پدر جنبش اسلامیِ امروز در دنیای اسلام است. یكی از خطوط اصلی در سیرهی امام و منش امام كه امروز به آن میپردازیم و دربارهی آن قدری بحث میكنیم، دمیدن روح عزت ملی در كالبد كشور است. بحث دربارهی این حركت عظیم امام كه عزت ملی را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، یك بحث متكی به واقعیات جامعه است؛ یك بحث صرفاً ذهنی نیست. عزت یعنی چه؟ عزت به معنای ساخت مستحكم درونی یك فرد یا یك جامعه است كه او را در مقابلهی با دشمن، در مقابلهی با موانع، دارای اقتدار میكند و بر چالشها غلبه میبخشد.
میدانید ملت ایران از مغاك چه ذلتی - كه بر اثر تحمیل سلطهی پادشاهان ستمگر در طول چند قرن بر او وارد آمده بود - به اوج عزتِ امروز رسید؟ امروز ملت ایران، هم عزیز است، هم مقتدر است، هم پیشگام و پیشرو است، هم به آیندهی خود امیدوار و مطمئن است و افق آینده به او لبخند میزند. در درونِ خود نیز افراد ما، جوانهای ما، پیران ما، قشرهای مختلف ما، احساس هویت میكنند؛ میدانند دنبال چه هستند؛ تلاش آنها با معنی است. اینها همه باارزش است.
لازم میدانم قبل از آنكه مطالبی را عرض كنم كه یادداشت كردهام، از مردم عزیزمان تشكر كنم، تقدیر كنم، از آنها تجلیل كنم، به خاطر این حضور بموقع و بهنگام و بسیار اثرگذاری كه در این انتخابات داشتند. حقیقتاً مردم عزیز ما سنگ تمام گذاشتند و در عرصهی رویارویی با جبههی مخالفان و دشمنان كشور و دشمنان مردم، قدرت ناشی از ایمان و بصیرت را به میدان آوردند.
امروز بهانهی آنها بهانهی هستهای است؛ تحریم میكنند، به بهانهی هستهای. مگر چند سال مسئلهی هستهای در كشور ما مطرح است؟ سی سال است كه تحریمها وجود دارد. آن وقتی كه مسئلهی هستهای نبود، چرا تحریم میكردند؟ مسئله، مسئلهی مقابله و معارضهی با ملتی است كه خواسته است مستقل باشد، خواسته زیر بار ظلم نرود، خواسته ظالم را افشاء كند و در مقابل ظلمِ ظالم بایستد و این پیام را به همهی دنیا بدهد؛ دادهایم، انشاءاللَّه بیشتر هم خواهیم داد. تحریم و فشار سیاسی و اینها هم اثری نخواهد كرد. وقتی كه یك ملت تصمیم میگیرد بایستد، وقتی كه به حمایت الهی و به قدرت درونی خود و استعداد درونی خود باور داشت و باور كرد، چیزی نمیتواند جلوی او را بگیرد.
خاك ما، سرزمین ما یكصدم مجموعهی كشورهای دنیاست، جمعیتمان هم تقریباً یكصدم جمعیت بشریت در دنیاست؛ اما مسئلهی ما قناعت به یكصدم در مسائل گوناگون نیست. ما رسالت داریم. ایران اسلامی، ایران مسلمان، رسالتی بیش از این حرفها دارد. نه اینكه قصد جهانگشائی و تصرف داشته باشیم - ابداً و اصلاً - اصلاً در ذهن آن كسی كه مسلمان باشد، وارد نمیشود كه بخواهد جهانگشائی كند؛ بلكه مسئله، مسئلهی رسالت در مقابل بشریت است. بشریت، هم امروز و هم در دورانهای گذشته، دچار ابتلائات بزرگی بوده. همچنان كه من و شما نسبت به خانوادهی خودمان، نسبت به شهر خودمان، نسبت به میهن خودمان مسئولیتهای مشتركی داریم و اگر بتوانیم برای كشورمان كاری بكنیم و نكنیم، گناه كردیم؛ بتوانیم گرد غمی را از چهرهی ملتمان پاك كنیم و نكنیم، گناه كردیم، عین همین قضیه در مورد بشریت وجود دارد. اگر ما دیدیم كه مردم در دنیا، در یك نظام سیاسی باطل و پر از فشار دارند زندگی میكنند، و توانستیم یك قدم آنها را به نجات از این نظام نزدیك كنیم و نكنیم، گناه كردیم. اگر ما دیدیم كه بخش مهمی از مردم دنیا دچار گرسنگیاند، دچار فقر بدبخت كننده و تیرهروز كننده هستند و توانستیم اقدامی بكنیم و نكنیم، گناه كردیم. با این نگاه باید به مسائل بشریت و مسائل جهان نگریست. اگر این است، پس باید كشور توانائی داشته باشد؛ باید ملت و دولت، مجموعهی نظام و كشور قوی باشد و اقتدار داشته باشد. اگر مقتدر نباشیم، مقتدران عالم بر روی ما اثر میگذارند؛ مجالی باقی نمیماند تا ما بخواهیم حتّی روی همسایگان خودمان یا همكیشان خودمان تأثیر بگذاریم، چه برسد بر روی كل بشریت. پس باید قدرت پیدا كرد. این قدرت بلاشك در ابزارهای نظامی نیست؛ حتّی در قدرت تولید و پیشرفت فناوری هم نیست.
آنچه كه در درجهی اول در ایجاد قدرت ملی مهم است، به نظر من دو چیز است: یكی علم است، یكی ایمان. علم مایهی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یك وقت منتهی به یك فناوری خواهد شد، یك وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایهی اقتدار است؛ ثروتآفرین است؛ قدرت نظامیآفرین است؛ قدرت سیاسیآفرین است. یك روایتی هست كه میفرماید: «العلم سلطان» - علم، قدرت است - «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه».(1) یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید - «صال» یعنی این - اگر نداشتید، حالت میانه ندارد؛ «صیل علیه». پس كسی كه علم دارد، او دست برتر را بر روی شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت میكند؛ در سرنوشت شما دخالت میكند. گنجینهی معارف اسلامی پر است از این حرفها. یكی هم ایمان است؛ كه حالا بحث ایمان، بحث دیگری است؛ بحث مفصلی است. شما وضعیت امروز آمریكا را در خاورمیانه نگاه كنید، پانزده سال قبلِ او را هم نگاه كنید و ببینید وضع آمریكا در خاورمیانه چه جوری است؛ روزبهروز منفورتر، روزبهروز ذلیلتر، ناكامتر؛ در مسئلهی فلسطین، یك جور؛ در مسئلهی لبنان، یك جور؛ در قضایای عراق و افغانستان، یك جور. آمریكا در طرحهای خودش در خاورمیانه - كه عمدتاً هم آماج هدف این طرحها جمهوری اسلامی بود؛ بیش از آنچه كه آن كشورها باشند - ناكام مانده؛ ضربه خورده. و جمهوری اسلامی توانست بایستد و مقاومت كند. خوب، البته توطئهها زیاد بوده؛ دههی اول انقلاب یك جور، و دههی دوم و سوم انقلاب توطئههای گوناگونی بود - تفاصیلش را نمیرسم عرض كنم؛ وقت میگذرد - اما نكتهی اصلی كه هم دانشجوها، هم دانشگاهیان عزیز، هم همهی آحاد ملت، بخصوص نخبگان و هوشمندان باید به او توجه كنند، این است كه نظام جمهوری اسلامی این «توانائی» و این «اقتدار ذاتی» را دارد؛ همچنانی كه تا امروز در طول این سی سال توانسته ایستادگی كند. آنها همهی همتشان این بود كه جمهوری اسلامی را نابود كنند و از بین ببرند؛ اما نه فقط نابود نشد، بلكه روزبهروز در بخشهای مختلف قویتر شد.
این «توانائیِ ماندن»، این «اقتدار»، این «ظرفیت بقاء» بایستی حفظ شود. اینجور نیست كه ما هر جور عمل كنیم - ولو بیتفاوت، ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم - باز هم همین ظرفیت مقاومت باقی بماند؛ نه، بایستی نظام جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی كلمهاش حفظ كرد، تا بتوان از منافع این ملت، از منافع این كشور، این ملت را بهرهمند كرد؛ تا بتوان این ملت را به اوج ترقی و آرزوها و آرمانهای خودش رساند. بیدار كنندهای كه سالها فریاد كشید تا این مردم را بیدار كند، امام بزرگوار ما بود. در این كار همهی خیرخواهان، همهی مصلحان، همهی دانشمندان، همهی علمای دلسوز كمك كردند، قشرهای مختلف هر كدامی بتدریج وارد شدند و كمك كردند. ناگهان ملت ما از ملتی كه سابقهی دوران قاجار را داشت و بعد در دوران پهلوی بكلی لگدمال شده بود، تبدیل شد به یك ملت زنده و بیدار، آمد وسط میدان، قدرت خودش را علنی كرد، قدرت خود را به صحنه آورد. این قدرت، قدرت ملی است؛ قدرت آحاد مردم است، هیچ نیروئی در مقابل این قدرت تاب مقاومت ندارد. ملتها امتحان كنند. البته امتحانش آسان هم نیست، فداكاری میخواهد، رهبریِ درست میخواهد. اگر این فراهم بشود، هیچ ملتی در دنیا زیر ستم نخواهد ماند؛ دچار فقر نخواهد ماند. این شرایط در كشور عزیز ما فراهم شد.
بدون ایمان هم ممكن نبود این بیداری به وجود بیاید. ایمان مردم از درون مثل یك موتور فعال وجود آنها را به راه انداخت. اگر ایمان نبود، مرگ اینجور كوچك نمیشد در چشم مردم. آن چیزی كه مرگ را حقیر میكند در مقابل چشم مردم، ایمان است. ملتها باید به خودشان تكیه كنند تا بتوانند عزتی را كه خود را شایستهی آن میدانند، به دست بیاورند. این قدرت، قدرت علمی است؛ قدرت دفاع از خود است؛ تواناییِ بروز استعدادهای درونی است. یك ملت باید این تواناییها را داشته باشد تا بتواند عزیز باشد.
عدهیی میگویند دشمنتراشی نكنید. اصل وجود و هویت جمهوری اسلامی دشمنتراشی میكند؛ اصلِ اینكه پرچمی به نام اسلام بلند شود و ملتی با شعار معنویت در دنیا اعلام موجودیت كند، جلب دشمنی میكند. ما بیش از این، دشمنتراشی نكردیم. مبارزه و كارشكنی و موذیگری علیه نظام اسلامی را همیشه آنها علیه ما شروع كردهاند؛ ما دفاع كردهایم؛ منتها دفاع جانانه. دفاعی كردهایم كه طرف مقابل فهمیده است ما اقتدار دفاع از خود را داریم و بحمداللَّه موفق هم شدهایم. دنیای استكبار با وجود چنین نظامی مخالف است. این مخالفتها و موذیگریها ادامه هم خواهد داشت؛ ولی تنها راه علاج عبارت است از قوی شدنِ با ایمان، قوی شدنِ با علم، قوی شدنِ با فناوری، قوی شدنِ با ارتباطات اجتماعی، پیوندهای ملی و همبستگیِ حقیقیِ آحاد ملت با یكدیگر. وقتی در شما احساس قدرت كردند، حملات هم كاهش خواهد یافت؛ موذیگریها هم بهطور طبیعی كم خواهد شد؛ همچنانكه شد.
اقتداری كه ما میتوانیم در داخل بهوجود بیاوریم، با بمب اتمی و سلاح هستهیی و تقویت نیروی نظامی نیست. البته تقویت نیروی نظامی در حد متعارف لازم است؛ اما آنچه میتواند ما را در مقابل تهاجم همهجانبهی دشمنان در سطوح مختلف حفظ كند، همین فهرستی است كه عرض كردم: تقویت ایمان، تقویت علم، تقویت فناوری، تسلط بر فنون روز، پیشاهنگ شدن در تولید علم، شكوفایی استعدادهای آحاد ملت و جوانان در رشتههای مختلف - چه علوم انسانی، چه علوم طبیعی، چه انواع گوناگون علوم تجربی - همبستگی ملی و تقویت همدلی در میان مردم؛ اینهاست كه میتواند یك ملت را تقویت كند؛ میتواند هم دنیای خودشان را آباد كند، هم آنها را از آسیب دشمنان محفوظ نگه دارد. اینها وسیلهیی است برای حفظ و صیانت؛ ما باید اینها را دنبال كنیم و خود را متعهد به انجام آن بدانیم.
در واقع این جنجالی که مخالفان در دنیا راجع به جنجال هستهیی راه انداختند، یک حرف بیمنطق است و انگیزهی امریکا را میشود فهمید؛ روشن است. دیگرانی هم که در این میدان یقه چاک میکنند، بعضی زیر نفوذ امریکایند، بعضی هم دچار توهمند؛ ولی انگیزهی امریکا و کسانیکه دشمن ملت ایران و نظام جمهوری اسلامیاند، روشن است. انگیزهی دشمنان چیست؟ من در یک جملهی کوتاه عرض کنم: هر چیزی که بتواند یک ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خودجوش و درونزا برساند، آن چیز مبغوض مراکز قدرتی است در دنیا که همهی دنیا را برای خودشان میخواهند؛ نظام سلطه اینطور است.
یكی از موضوعهایی كه نمیگذارند در كشورهای زیر سلطه رشد كند و بشدت مانع آن میشوند، مسألهی علم است؛ چون میدانند علم ابزار قدرت است. خود غربیها با علم به قدرت رسیدند؛ این یكی از پدیدههای تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آنها در جهالت بودند. در همان دورهی قرون وسطا، كه خودشان توصیف میكنند، در این طرف دنیا وقت شكوفایی علم بوده است؛ اما بمجردی كه آنها به علم رسیدند، از علم بهصورت یك ابزار برای اقتدار و كسب ثروت و گسترش سلطهی سیاسی و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت برای خودشان استفاده كردند و از آن ثروت باز تولید علم كردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آنها میدانند كه علم چقدر در قدرت بخشیدن به یك ملت و به یك كشور، تأثیر دارد، لذاست كه اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطهی سلطهگر و سلطهپذیر باقی بماند و حاكمِ بر نظم جهانی باشد، باید نگذارند آن بخشی كه آنها مایلند سلطهپذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یك استراتژی است كه بروبرگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای كسب علم و تحقیق جهاد كرد؛ باید كار كرد.
من به شما عرض كنم، برای یك ملت اگر عزّت سیاسی و اجتماعی مطرح است، اگر رفاه مادّی و رفاه در زندگی مطرح است، اگر رسیدن به آرزوها و آرمانهای بزرگِ معنوی و دنیایی و آخرتی - هر دو - مطرح است، اگر دنبال علم است، اگر دنبال قدرت جهانی و بینالمللی است - و هرچه كه این ملت به دنبال آن است - این در صورتی تأمین میشود كه این ملت بتواند عناصر و حالاتی را در خود به وجود بیاورد. اوّل از همه هم ایمان است؛ ایمان به همان هدف و ایمان به همان راه. بیایمانی و ولنگاری و باری به هر جهتی و دمدمی مزاج بودن، با آینده روشن و افتخارآمیز نمیسازد. شما اگر تاریخ را نگاه كنید، خواهید دید هر ملتی هم كه به جایی رسیده است، اوّلین چیزی كه داشته، ایمان و اعتقاد بوده است. اگر سیر تاریخ را مطالعه كنید - نه تاریخ هزار سال و پنج هزار سال قبل؛ همین تاریخ معاصر؛ تاریخ همین كشورهایی كه امروز در دنیا هستند؛ - میبینید آنچه كه دارند - حالا هرچه هست - امور مثبت و ایجابیای كه از آن برخوردارند، در فصلی به آنها داده شده است كه در آن فصل، این خصوصیات را داشتهاند؛ اوّل ایمان. آن وقت جامعهای كه با فكر و تشخیص درست خود، عزّت و افتخار و سعادت زندگی را در راه خدا یافته است و میداند كه اگر به دین خدا عمل كند، هم دنیا و هم آخرت، هم مادّیت و هم معنویت با هم نصیب او خواهد شد، این را هم باید بداند كه اولین شرط این راه این است كه به این فكر، به این مبنا و به این راه ایمان داشته باشد. ببینید؛ خدای متعال در قرآن میفرماید: «انّا ارسلناك شاهدا و مبشّرا و نذیرا لتؤمنوا باللَّه و رسوله»؛(1) ای پیغمبر! ما تو را به عنوان شاهد، به عنوان بشارتدهنده و به عنوان بیمدهنده فرستادیم تا تو و همه كسانی كه با تو هستند، ایمان بیاورند به خدا و پیامبر. خود پیغمبر هم داخل در این خطاب است؛ «لتؤمنوا باللَّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و اصیلا»،(2) یعنی تا این ایمان نباشد، هیچ چیز پیش نخواهد رفت. این نكته را در ذهنتان بگنجانید؛ آن وقت نگاه كنید ببینید كسانی كه در رخنه به ایمان عمومی تلاش میكنند - و همیشه تلاش داشتهاند - دنبال چه هستند. میدانید كه این ایمان پایه اصلی سعادت و افتخار ملت است. هر عامل و هر مبلّغی كه پایه این ایمان را سست كند - به هر نحوی كه باشد؛ یا او را دچار وسوسه و تردید كند، یا او را به حالت بیقیدی و لاابالیگری و باریبههرجهتی و ولنگاری بكشاند - آن هدف پلید را دنبال میكند؛ یعنی با عزّت ملی، با افتخار ملی و با سعادت ملت به مقابله میپردازد.
یك عنصر دیگر، احساس مسؤولیت است. این ایمان باید همراه با احساس مسؤولیت شود؛ یعنی انسان وظیفهای را متوجّه به خود بداند؛ بداند وظیفه دارد. بدون احساس مسؤولیت، این ایمان كارایی خود را از دست خواهد داد. این دو عنصر باید با شجاعت، رشادت، روحیه آمدن به میدان و توجّه به قدرت درونی خود همراه شود. چون یكی از چیزهایی كه هر مجموعهای را، هر ملتی را، هر سپاهی را دچار انهزام میكند، غافل ماندن از قدرت خود است. امروز نفوذ معنوی و اقتدار سیاسی ملت ایران در سرتاسر این منطقه - چه در قسمت كشورهای خاورمیانه، چه در قسمت شرق و چه تا آفریقا و بسیار جاهای دیگر - گسترده است. این به خاطر همین كارهای بزرگی است كه ملت ایران كرده است. امروز نظام جمهوری اسلامی یكی از مقتدرترین نظامهاست. این معنا البته در تحلیلهای سیاسیِ سطح بالای موجود در حتی كشورهای دشمن ما مورد اعتراف قرار گرفته است؛ این را نوشتهاند و گفتهاند و ثبت شده است. این اقتدار و نفوذ معنوی و سیاسیای كه شما نمونهها و نشانههایش را امروز در فلسطین و در بسیاری از كشورهای غیراسلامی میبینید، سعی میشود در چشم خود ملت ایران - بخصوص در چشم نسل جوان - مورد اغفال و تغافل قرار گیرد و انكار شود. یعنی وانمود شود كه ملت ایران، ملتی منزوی و كنار افتاده است؛ كسی هم به او توجّه ندارد! این كارِ آن دشمن است. چرا؟ برای اینكه ملت از هویّت حقیقی خود و از آن نیروی عظیم و تواناییهایی كه در اختیار دارد، غافل بماند. این یكی از نقشههای دشمن است. پس شجاعت و رشادت و آگاهی از تواناییهای خود و اقتداری كه به خاطر ایمان در این ملت وجود دارد هم، یكی از شرایط رقم زدن آن آینده است. اتّحاد كلمه نیز همینطور. همه با هم متّحد باشند. اختلافاتی در میان هر جمع بشری هست. شما هیچ جمع بشری را پیدا نمیكنید كه بین آنها در مسائل گوناگون اتفاق و اتحاد نظر باشد؛ اما این اختلافنظر نباید رشته و پیوند اتّحاد را در یك ملت و یك مجموعه به هم بزند. حال شما ملاحظه كنید ببینید توطئههای دشمن چگونه است. گروههایی هستند كه در اساسیترین مسائل، فكرشان یكی است؛ در اعتقاد به اسلام، در اعتقاد به شریعت، در اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، در تدیّن، گاهی در رعایتِ حتی مستحبّات، فكرشان، عقیدهشان، راهشان، حتی عملشان یكی است؛ اما با تلقین دشمن اینها احساس جدایی و نفرت از هم میكنند؛ در مراكز مربوط به نظام، جلوِ هم صفآرایی میكنند؛ در بین مردم، جلوِ هم صفآرایی میكنند؛ در بخشهای مختلف، جلوِ هم صفآرایی میكنند! در میان این مجموعهها، هر كدام كه نسبت به دیگران سختگیرتر، با اعلام دشمنیِ صریح، تُندكنندهتر و تیزكنندهترِ آتش اختلاف باشد، این چه بداند و چه نداند، بیشتر در خدمت دشمنان این ملت و این نظام است. اتّحاد و وحدت هم یكی از شرایط لازم است. این ساختن و تأمین كردن آینده این نظام است. البته حرف دراینباره زیاد است. این را هم به شما عرض كنم: موفّقیت هر ملتی در پیشرفتهای خود، نسبت معكوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن كشور دارد. اینها نسبتشان متعاكس است؛ یعنی هرگاه بیگانه و یك قدرت خارجی - ولو آن قدرت خارجی علناً اظهار دشمنی نكرده باشد - نفوذش در بین مردم، قشرهای مختلف و فضای سیاسی بیشتر باشد، این ملت از آیندهای همراه با عزّت و همراه با افتخار و تأمینشده، فاصلهاش بیشتر است. نه اینكه با هر بیگانهای باید ستیزهگری كرد؛ نه، گاهی هم انسان به خاطر مصالح، با بیگانهای دوستی میكند؛ اما به همان بیگانه دوست هم نباید اجازه داد كه در امور داخل این خانه، این خانواده، این كشور و این جامعه بتواند نقش ایفا كند. انتخابات، فقط یك پدیدهی سیاسی نیست. انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق و مظهر توانایی و اقتدار ملی برای یك كشور است. امروز در دنیا چه در كشور ما و چه در هرجای دیگر روی این حساب میشود كه چند درصد از كسانی كه میتوانستند رأی بدهند، در یك انتخابات شركت كردند و رأی دادند. از نظر مردم دنیا و تحلیلگران و سیاستگذاران عالم، آن نظامی مستحكم است كه تعداد بیشتری از مردمش در هنگام انتخابات پای صندوقها بیایند و رأی بدهند. این نشانهی استحكام یك نظام است؛ كه بحمد اللّه ما این را در انتخاباتهای گوناگونی كه در این سالهای متوالی داشتهایم، همیشه نشان دادهایم و مردم حضور قویای داشتهاند. هم حق و هم تكلیف مردم است كه بیایند و سرنوشت كشورشان را بهدست خودشان معیّن كنند؛ زیرا كه كشور متعلّق به مردم است. مردم باید بیایند و با انتخاب صحیح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوّهی مقنّنه معیّن كنند؛ مجریان خودشان را با ترتیبی كه در قانون معیّن شده است، معیّن كنند. این حقّ مردم است و متعلّق به آنهاست؛ اما تكلیف هم هست. اینطور نیست كه یكی بگوید من نمیخواهم از این حقّم استفاده كنم؛ نه، سرنوشت نظام بستهی به احقاق و استنقاذ این حقّ است؛ این تكلیف است؛ باید همه شركت كنند. نظام جمهوری اسلامی توانسته است این حق را در اختیار مردم بگذارد؛ اما در گذشته ما این حق را نداشتیم. در نظامهای گذشته، مردم از استفاده از چنین حقّی محروم بودند. نظام جمهوری اسلامی این حق را داده است؛ باید مردم بروند و استنقاذ كنند.
دولت جمهوری اسلامی با دو عاملِ ارتباط واقعی با خدا و توجّهِ مردم دارای یک اقتدار حقیقی است. در واقع اقتدار دولت هم همان اقتدار ملی است. آنچه که به عنوان اقتدار ملی در یک کشور ذکر میشود، همین است که دولتی مقتدر و دلسوز و علاقهمند در رأس کارها باشد و مصالح مردم را درست تشخیص دهد و راهها را با قدرت و قوّت بپیماید و از تهدیدهای خارجی و خصومتهای گوناگون و احیاناً بعضی از کارشکنیهای داخلی واهمه نکند. این وضعیت بحمداللَّه در کشور ما مشاهده میشود.
اقتدار ملی که در حقیقت قدرت دولت است، دو پایه دارد: یکی ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کار برای خدا انجام گیرد و هیچ کس برای جهات مادّی و مسائل شخصی آن را انجام ندهد. نمیخواهیم بگوییم منظور از «هیچ کس» این است که در سطح کارکنان دولت احدی این گونه نباشد. طبعاً این یک آرزوی دوری است؛ ولی منظور ما مسؤولان و سررشتهداران امورند که میباید رابطهی خودشان را با خدا خوب کنند. اگر ما دیدیم که اقتدار ملی وجود دارد و دولت توانایی کار دارد، باید کشف کنیم که این امر تأمین شده است. رکن دیگر توجّهمردم است که: «من کان للَّه کان اللَّه له»، «من اصلح ما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس»؛ اگر انسان رابطه خود با خدا را درست کرد، خداوند رابطه او با مردم را درست خواهد کرد. همه اینها ارتباطها و مکانیسمهای علمیِ جامعه شناسی و روانشناسی دارد که فعلاً نمیخواهیم آنها راتبیین کنیم. آنچه که بیان شرعِ متکفّل است، تبیین علمی این مسائل نیست. آنچه که شرع بیان میکند، حکمت است. حکمت یعنی بیان حقایق. این حقیقتی است که اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطه شما با مردمی که به خدا معتقدند و بنده او هستند، خوب خواهد شد. قبلاً این نكته را بگویم كه امروز ما ملت ایران، واقعاً شایستهترین ملت برای ایجاد یك نیروی نظامیِ حقیقتاً كارآمد هستیم. شاید الان كمتر ملتی در منطقه و در سطح جهان وجود داشته باشد كه به اندازهی ملت ما، لازم و سزاوار باشد كه به فكر تقویت نیروهای مسلح خودش باشد. علت هم این است كه ما تنها ملتی هستیم كه به خودمان متكی هستیم. ما به هیچكس دیگر متكی نیستیم. ما به نیروی ذاتی و قدرتها و تواناییها و لیاقتهای خودمان متكی هستیم؛ باید هم متكی باشیم. اگر به این نیروها متكی نبودیم، موجودیت این كشور و این ملت، بشدت مورد تهدید و در خطر میبود.
معنای این حرف، آن نیست كه اگر ملت ما و مجموعهی نظام ایران، از جایی كمك بخواهند، به آنها كمك داده نخواهد شد. خیر، شاید امروز آغوشهایی باز و دستهایی دراز هست كه با كمترین اشارهیی، دوستیهایی را به جمهوری اسلامی ایران نشان بدهند و كمكهایی را ارایه نمایند؛ منتها آن دوستیها و آن كمكها، به قیمت گزافی تمام خواهد شد؛ به قیمت وابستگی، به قیمت از دست دادن ارزشهای اساسی كه انقلاب برای آنها به وجود آمد، به قیمت از دست دادن این استقلال و این متكی نبودن به هیچ قدرتی. واقعاً اینطور است. بخصوص در دنیای امروز كه دو قطبیگریِ بسیار شدیدی وجود دارد؛ قطب قدرتها و قطب وابستگان به قدرتها. فاصلهی اینها هم از لحاظ نیروی نظامی و سیاسی و اقتصادی، یك فاصلهی ژرف و ناپیمودنی است. با این وضعی كه امروز در دنیا هست، قدرتهایی كه میتوانند به كسی كمك بدهند - چه اروپا كه امروز میشود اسم آن را آورد، و چه امریكا - فقط به قیمت وابستگی به كسی كمك میدهند، و لاغیر. آن چیزی كه معنایش كمك باشد، با داد و ستد و بده بستان، تفاوت میكند. بده بستان امر معقولی است؛ یعنی هر كس به قدر توان خودش، چیزی میدهد و چیزی میگیرد. كمك، آن چیزی است كه امروز به عربستان سعودی میدهند و برای كویت تدارك میبینند و دیروز در جنگ با ما، به عراق میدادند. كمك، یعنی حمایت. طبیعی و بدیهی است كه این، به قیمت وابستگی و از دست دادن شرف و ناموس ملی یك كشور و یك ملت انجام میگیرد. ما احساس میكنیم بحمداللَّه از درون قوی هستیم. قوّت ما، نه به خاطر تكیه به كسی یا به سیاستی یا به روشی از سیاستها و روشهای معمول دنیاست؛ بلكه به خاطر این است كه با خدا رابطه داریم و میدانیم برای او كار میكنیم و كمك او شامل حال ماست.
نمودار
آخرین مقالات
|