معجزات انقلاب اسلامی -
تعداد فیش :
60 ،
تعداد مقاله :
0
1397/12/22
1397/12/22
1397/11/22
1397/11/19
1397/09/21
1396/12/06
1396/09/01
1396/07/11
1396/05/19
1395/05/31
1393/11/29
1392/11/28
1392/09/25
1392/06/14
1391/09/01
1388/01/26
1387/02/19
1387/02/14
1386/10/19
1385/08/20
1385/03/14
1383/04/16
1382/10/04
1382/07/22
1382/04/29
1382/03/14
1381/07/17
1381/07/17
1381/03/01
1380/08/21
1380/02/16
1380/02/12
1380/02/12
1378/04/10
1377/11/19
1377/11/13
1376/03/14
1376/03/14
1375/11/21
1375/08/09
1375/06/27
1375/03/03
1374/03/14
1373/11/03
1373/11/03
1373/10/15
1370/12/12
1370/11/30
1370/11/30
1370/04/25
1370/03/28
1369/10/19
1368/11/09
1368/08/21
1368/05/11
1368/05/11
1368/04/23
1368/04/23
1368/03/19
1368/03/16
واقعاً یکی از معجزات انقلاب اسلامی همین شتافتن جوانهای ما در این دوره برای مقابله و مواجههی با دشمنان عنود و خبیث در خارج کشور بود؛ این یکی از معجزات انقلاب است. البتّه معجزات انقلاب یکی دو تا نیست. یکیاش را هم دیروز دیدید؛ روز بیست و دوی بهمن، بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب، این جمعیّت عظیم و انبوه در تهران، در شهرستانها، در همهجا؛ این از معجزات انقلاب است. واقعاً هیچ جای دیگر دنیا شما نمیتوانید چنین انگیزهای را در مردم مشاهده کنید و حدس بزنید.
این معجزهی انقلاب است؛ الان قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، انگیزههای معنوی و جهادی، هم سطحش گسترش پیدا کرده، هم عمق پیدا کرده [است]. ببینید این حرفی که شما از شهید نقل میکنید که گفته "من در زندگیم برای اسلام فایدهای نداشتم، مگر بعد از شهادت فایدهای داشته باشم" خیلی حرف مهمّی است. این نشاندهندهی عمق ایمانی است. اوّلاً چطور شما در زندگی برای اسلام اثر نداشتید؟ خب شما رفتی صف مقدّم جنگیدی، از جهاد فیسبیلالله چه چیز بالاتر؟ آنهم جهاد فیسبیلالله در چنین شرایطی! یعنی او خودش را و عمل بزرگی را که انجام داده، ندیده میگیرد؛ این خیلی مهم است. ماها دو رکعت نماز یا چند آیه قرآن که میخوانیم به خودمان مغرور میشویم که ما چه کار کردیم. او حرف نمیزند، میرود در خطّ مقدّم، عمل میکند، اقدام میکند، آنهم چه اقدامی! اقدام او یک اقدام بیخطر نیست، اقدامی است با خطر، آنهم خطر جان! و یک بار، دو بار، سه بار مدام میرود تا بالاخره به شهادت میرسد؛ آنوقت این کار بزرگ را ندیده میگیرد. ببینید اینها عمق است، نشاندهندهی عمق این فکر در دل و روح جوانهای ما است. این خیلی مهم است، این خیلی مهم است. آنوقت ابعادی دارد؛ واقعاً انسان فکر کند، خب یک روز در کشور خودمان جنگ بود، تهران بمباران میشد، دزفول بمباران میشد، اهواز بمباران میشد، مردم با پوست و گوشت خودشان جنگ را حس میکردند، خب یک عدّهای میرفتند -البتّه همان روز هم همه نمیرفتند، یک عدّهای میرفتند- خانوادهها صبر میکردند، یک عدّهای جوانها میرفتند و به شهادت میرسیدند. خب، خیلی هم خوب بود، خیلی هم باارزش بود، شهدا هم خیلی مقام عالی دارند. امروز یک جنگی در جایی وجود دارد که مردم، آن را با پوست و گوشت خودشان حس نمیکنند امّا درعینحال میروند؛ ببینید، این خیلی مهم است. حس نمیکنند جنگ را امّا میروند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه میفهمند قضیّه چیست. این عمق فهم و این تحلیل درست قضایا خیلی چیز مهمّی است. این معجزهی انقلاب است.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
... سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است. راهپیمایی در بیستودوّم بهمن یکی از شگفتیسازیهای انقلاب اسلامی است، واقعاً شگفتیساز است؛ مثل خود انقلاب. جشن سالانهی انقلابها در دنیا را -آنهایی که حالا انقلابی کردند و سالانه جشن انقلاب میگرفتند- ما لااقل در تلویزیون دیده بودیم که چند نفر آن بالا ایستادهاند و نیروهای مسلّح بیایند راه بروند و رژه بروند و فقط همین؛ جشن این بود. اینکه مردم چند ساعت بیایند در خیابانها، در هوای سرد زمستان که حالا شانس ملّت ایران، انقلابشان هم در بهمن بوده که هوا سرد است و برف است، برف باشد، باران باشد، سرد باشد، این جمعیّتهای عظیمِ مردم راه بروند، سخنرانی گوش کنند، این کار چهل سال هم ادامه داشته باشد -بحث یک سال و دو سال که نیست، امسال سال چهلم است- خود این یکی از معجزات است که از شگفتیسازیهای انقلاب عظیم اسلامی است.
بعضی از عناصر انقلابی از راه برگشتند؛ انقلاب ریزش داشته است، دلِ کسانی بستهی به دنیا شد. صدر اسلام هم همینجور بود؛ در صدر اسلام هم یک عدّه انقلابیّونِ اوّلِ کار، بعد شدند دنیادارانِ اواسط و اواخر عمر. بله، این هست؛ امّا در کنار این ریزش، چند برابر، ما رویش داریم؛ رویش انقلاب؛ معجزهی انقلاب این است. بعد از چهل سال شما میبینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، نه آن حماسهها را از نزدیک دیده، امّا امروز با روحیهی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب -مثل همّت و خرّازی و بزرگانی از این قبیل- میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن میایستد. اینکه من میگویم جوانهای مؤمنِ امروز، از لحاظ انگیزه از جوان اوّل انقلاب اگر جلوتر نباشند عقبتر نیستند، یعنی این. اینها رویشهای انقلابند. این معجزهی انقلاب است، این معجزهی نظام جمهوری اسلامی است که میتواند همان روحیههای پُرتلاش و قوی و فولادین را بازآفرینی کند به شکل همین شهدای امروز شما.
سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاههای اسارت، یکی از شگفتیهای دفاع مقدّس است؛ ماجراهای پسربچّهی سیزده چهارده سالهای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت در برابر مأموران درندهخوی بعثی را با رفتار و روحیهای اعجابانگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است. دلْ بر مظلومیّت او میسوزد ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمیکشد؛ این نیز بخشی از معجزهی بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانههای خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتابهای مشابهی است که خواندهام. بههرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود.
درست تحلیل بشود مسائل کشور! بعضیها کجومعوج تحلیل میکنند. فرض بفرمایید نگاه میکنند، در یک بخشی، بیاعتقادی و بیایمانی و بیاعتنائی را در بعضی مشاهده میکنند، این را دلیل میگیرند بر اینکه انقلاب در کشور و نظام جمهوری اسلامی در کشور ضعیف شده؛ اینجور نیست؛ از اوّل انقلاب هم دشمنانی بودند، مخالفینی بودند. امروز از همهطرف دشمن، تهاجم خودش را تقویت کرده و تشدید کرده؛ درعینحال شما ملاحظه کنید، حرکت جوانان مؤمن ما در کشور، چه حرکت مبارک و شیوا و زیبایی است. اینکه بعد از ۳۸ سال، جوانانی که نه امام را زیارت کردند، نه دوران دفاع مقدّس را دیدند، نه انقلاب را درک کردند، اینجور در صحنه حاضر باشند، در میدان حاضر باشند و بتوانند در منطقه اثرگذاری کنند؛ این واقعاً یکی از معجزات انقلاب است.
من بارها گفتهام امروز جوانهای ما از لحاظ گرایش به مفاهیم انقلابی، از لحاظ کمّیّت و کیفیّت اگر بیشتر و بهتر از دورهی دفاع مقدّس و دههی ۶۰ نباشند، عقبتر نیستند. آن روز هم شما خیال نکنید همهی جوانها میرفتند جبهه؛ نه، در دورهی جنگ هم یک عدّهای جبهه میرفتند و مجاهدت میکردند و خود را در معرض انواع و اقسام مشکلات قرار میدادند، یک عدّهای هم اینجا مشغول بیعاری و الواتی و کارهای گوناگون بودند؛ یعنی خیلی از جوانها هم اینجوری بودند. همهی شهدای ما در دورهی هشت سال جنگ تحمیلی در حدود مثلاً سیصد هزار یا سیصدوخردهای هزار است. خب، آنوقت چهل میلیون جمعیّت ایران بود؛ در جمعیّت چهلمیلیونی، فرض کنید دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون جبهه رفتند، حدود سیصد هزار نفر هم به شهادت رسیدند. این در قبال آن چهل میلیون جمعیّت ایران چیز زیادی نبود؛ یعنی همان زمان هم اینجور نبود که همهی جوانها انقلابی باشند. امروز اگر شما نگاه کنید، [تعداد] جوانهایی که گرایش انقلابی دارند، فهم انقلابی دارند، نسبت به مجموع جوانها به گمان من یا بیشتر از آن روز است یا لااقل بهقدر آن روز است. این، علیرغم دشمن است. خب، این باید یکجوری اثبات میشد؛ این شهید شما این را اثبات کرد، این را نشان داد؛ یعنی خدای متعال این جوان را بزرگ کرد، عزیز کرد، نماد کرد، تا نشان بدهد که نسل جوان امروز اینجوریاند. این [جوان] نه امام را دیده بود، نه دورهی جنگ را دیده بود، نه دورهی انقلاب را دیده بود، [امّا] اینجور مخلصانه و صادقانه در پی جهاد فیسبیلالله حرکت میکند، تلاش میکند، التماس میکند، از خدا میخواهد، از امام رضا میخواهد، از پدرمادر میخواهد، برای اینکه این اجازه را بدهند و کمکش کنند. این آیت الهی است، این آیت خدا است، این نشاندهندهی همین معجزهی انقلاب است و بحمدالله این معجزه در جریان است.
یک روز در کشور خودمان جنگ بود، تهران بمبباران میشد، دزفول بمبباران میشد، اهواز بمبباران میشد، مردم با پوست و گوشت خودشان جنگ را حس میکردند، خب یک عدهای میرفتند ــ البته همان روز هم همه نمیرفتند، یک عدهای میرفتند، اما یک عدهای میرفتند ــ خانوادهها صبر میکردند یک عدهای جوانها میرفتند به شهادت میرسیدند خب خیلی هم خوب بود، خیلی هم با ارزش بود، شهدا هم خیلی مقام عالی دارند، اما امروز یک جنگی یک جایی وجود دارد که مردم آن را با پوست و گوشت خودشان حس نمیکنند اما در عین حال میروند، ببینید این خیلی مهم است. حس نمیکنند جنگ را اما میروند چرا؟ برای خاطر اینکه میفهمند که قضیه چی است. این عمق فهم و این تحلیل درست قضایا این خیلی چیز مهمی است این معجزهی انقلاب است، این را انقلاب این جوانها را، امثال این خانم را، امثال شما پدر مادرها را این انقلاب اینجور تربیت کرده و پیش برده. این انقلابِ اینجوری شکست خوردنی نیست وقتی که انقلاب اینجور تأثیر میگذارد. امروز به نظر من تعداد کسانی که حاضرند برای خدا در راههای خطرناک قدم بگذارند از آن روزی که در ایران در جبهههای خودمان جنگ بود اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
اینکه بنده بارها تکرار میکنم که جوان امروز، از جوان اوّل انقلاب و دوران جنگ اگر جلوتر نباشد، بهتر نباشد، عقبتر نیست -و من معتقدم که جلوتر است- بهخاطر این است که امروز با اینهمه ابزارهای تبلیغی، با اینهمه شگردهای گوناگونِ فروریختن پایههای ایمان، جوان انقلابی ایستاده است. ما در عرصهی فرهنگ، در عرصهی سیاست، در عرصههای اجتماعی، در عرصههای هنری الیماشاءالله جوان مؤمن داریم؛ البتّه بله، یکعدّهای هم هستند که معتقد نیستند، پابند نیستند، آن را هم میدانیم، نه اینکه غافل باشیم امّا این خیل عظیم جوانان مؤمن، جزو معجزات انقلاب است. این جوان امروز [است]؛ جوانی که نامه مینویسند به بنده -از این نامهها یکی و دوتا و دهتا هم نیست، زیاد است- و التماس، گریه که اجازه بدهید ما برویم در دفاع از حرم اهلبیت (علیهمالسّلام) بجنگیم؛ از زندگی راحت، از زن و بچّه بگذریم. نامه مینویسند -واقعاً نامه گریهآلود است- که [ما] پدر و مادر را راضی کردیم، شما اجازه بدهید ما برویم بجنگیم؛ این وضع جوان امروز است. خب میخواهند ایمان این [جوان] را از بین ببرند. این حصار فرهنگی برای حفظ این ایمان است.
من واقعاً زبانم قاصر است از اینکه از مردم عزیزمان، از ملّت بزرگ ایران تشکّر کنم و توصیف کنم این حضور امسال را در ماجرای بیستودوّم بهمن؛ در گزارشهای دقیقی که به بنده دادهاند که این گزارشها دقیق است، در اغلب نزدیک به همهی مراکز استان - حالا در هزار شهر راهپیمایی بود؛ آن طور که محاسبه کردند در اغلب نزدیک به همهی مراکز استان - جمعیّت امسال از سال گذشته بیشتر بود؛ در اغلب نزدیک به همه! در شهرهایی، مردم در سرما و برف و باران آمدند راهپیمایی کردند؛ در جاهایی مثل اهواز، مردم در طوفانِ خاک آمدند راهپیمایی کردند؛ اینها شوخی است؟ ۳۶ سال از انقلاب میگذرد، کجای دنیا سالگرد انقلاب بهوسیلهی مردم آنهم با این عظمت و با این شکوه برگزار میشود؟ این بهخاطر این است که کار، دست مردم است. نگاه انقلاب و نظام در مسئلهی بیستودوّم بهمن و بزرگداشت مراسم انقلاب بهسوی مردم است؛ کار به مردم محوّل میشود، مردم اینجوری حرکت میکنند. این یک قاعدهی کلّی است. در هر مسئلهای از مسائل خُرد و کلان کشور که ما حضور مردمی را داشتیم، این معجزه را مشاهده کردیم.
اگر آن روز به مردم قم در نوزدهم دی یا به مردم تبریز در بیستونهم بهمن میگفتند که این حرکت شما به یک انقلاب عظیمی منتهی میشود، کسی باور نمیکرد؛ اما شد. این نشاندهندهی این است که اگر ملتی همت کند، پا در صحنه بگذارد، عقبنشینی نکند، کوهها را میتواند جابهجا کند، معجزاتی میتواند بهوجود بیاورد، و این معجزه به وقوع پیوست. عزیزان من، جوانها! فکر کنید، مطالعه کنید بر روی حادثهی پدید آمدن انقلاب. شبیهترین حادثه به معجزات انبیا، این حادثهی پیروزی انقلاب بود. مگر در مخیلهی کسی میگنجید ملتِ یک کشور تحت سلطهی آمریکا، اسیرِ فرهنگ غربی، اقتصادِ بکلی در مشت دشمنان قدرتمند بینالمللی، از لحاظ نظامی ضعیف، از لحاظ حیثیت بینالمللی منزوی، بلند شوند علیه همهی نمادهای قدرتِ پوشالىِ مادی، و پرچم اسلام را بلند کنند در دنیای مادیگری، در مقابل شرق و غرب - آمریکا و شوروی در صد مسئله با هم اختلاف داشتند، اما در یک مسئله با هم اتفاق داشتند، و آن یک مسئله عبارت بود از زدن انقلاب اسلامی - بایستد، پیروز بشود، موفق بشود، آنها را به عقبنشینی وادار کند! چه کسی باور میکرد؟ اما شد و این درس است. یکی از درسهای بیستودوم بهمن شما به خود شما، به ما، به همهی ملت ایران، این است که بدانید هیچ حادثهی بزرگی، هیچ مانع بزرگی، هیچ قدرت بزرگی وجود ندارد که بتواند در مقابل ارادهی راسخ یک ملت مقاومت کند.
مسئلهی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتهی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری منباب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکتهی مهمی است. یا فرض بفرمایید فلان سردار جنگی - حالا از شهدا و رفتگان اسم بیاوریم؛ زندهها هم زیادند، همین آقا مرتضای خودمان(۴) که اینجا نشسته و دیگران، همه از همین قبیلند - مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیتالمقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتحالمبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزهی انقلاب است. این در مورد بروز شخصیتها؛ حالا در این زمینه حرف زیاد است، منتها عرض کردم این مطالبی است که از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ یعنی کسی توجه به این [مطلب] نمیکند که اینها که بودند؟ چه بودند؟ یک جوان بیستوهفت بیستوهشت ساله و حداکثر سی ساله در وقت شهادت، و در اوج تواناییهای نظامی یک انسان، یک جوان؛ او از کجا شروع کرد که به اینجا رسید؟ در چه مدتی به اینجا رسید؟ این خیلی مهم است.
نظام جمهوری اسلامی در میان تندبادِ حوادث گوناگون شکل گرفت؛ این حرفِ بارهاتکرارشده است، لکن نباید از یاد ببریم نظامی که شعارش عبارت است از تحقّق دین خدا در زندگی مردم و در جامعهی مردمی و کشور، شعارش قالبگیری زندگی اجتماعی ما است با شریعت الهی و دین الهی و ضوابط و ارزشهای الهی، یک چنین نظامی در دنیایی که دو سه قرن با سرعت به سمت مادّیگری پیش رفته و شکل گرفته، چیزی شبیه معجزه بود و این معجزه اتّفاق افتاد.
وجود بسیج یکی از معجزات انقلاب است. این ابتکار امام بزرگوار ما، آگاهی او را، حکمت او را، اتصال دل نورانی او را به ارادهی الهی، به حکمت الهی، نشان میدهد. بسیج یک پایهی مستحکمی برای انقلاب شد. امروز بسیج در زمینهی علم، در زمینهی تجربه، در زمینهی فناوری، در زمینههای معنوی، در زمینهی خدمات اجتماعی، در زمینهی نظریهپردازی در بخشهای مختلف زندگی اجتماعی، در زمینهی تحصیل، در زمینهی تربیت، ببینید چقدر فعال است در بخشهای گوناگون. یک روزی اگر تجربهای پیش بیاید و ملت مجبور بشود که در مقابل دشمن دست به سلاح ببرد و دفاع نظامی بکند، باز هم همین مجموعهی جوانها، همین بسیج، همین جوانهای شجاع ملت عزیز ما، دلاوری ملت ایران را، ماندگاری ملت ایران را، اقتدار ملت ایران را، شکستناپذیری ملت ایران را به دشمن نشان خواهند داد. مجموعههای دیگر، کشورهای دیگر هم که در این راه نورانی اسلام خواستهاند قدم بردارند یا قدم برداشتند، از این تجربه تبعیت خواهند کرد. این تجربه، تجربهی موفقی است.
کشور شما به جوانان مؤمن نیازمند است. و امروز به لطف و تفضل الهی، علیرغم تلاش پیدرپی دشمنان - که بیشتر هم بر روی جوانان این تلاشها متمرکز است - جوانان ما رو به سمت خدا و هدایت الهی دارند. به کوری چشم دشمن، جوان ما، جوان مؤمن است؛ جوان مؤمنِ امروز از جوان مؤمنِ صدر انقلاب - سی سال پیش و بیست و پنج سال پیش - اگر جلوتر نباشد، عقبتر نیست. آن کورهی سوزان، آن تجربهی عظیمِ جنگ تحمیلی که فرصتی برای بروز استعدادها بود، در مقابل هر نسل برجسته و پراستعدادی قرار بگیرد، معجزه خواهد کرد.
از این گذشتهی لار یک بهرهمندی عبرتآموز برای وضع امروز خودمان و آیندهی ملت عزیز و نیرومند خودمان باید بکنیم و آن این است که این الگو نشان داد که اگر یک ملتی با یک رهبری درست، رهبریای که دل به دنیا و مطامع دنیا نسپرده باشد، وارد دشوارترین میدانها شود، خواهد توانست بر بزرگترین و لجوج و عنودترین دشمنها پیروز شود. ملت ایران این تجربه را که از تاریخ خود در این منطقه و مناطق دیگر کشور آموخته بود، در انقلاب اسلامی به کار بست. با شعار برافراشتن پرچم اسلام، با شعار پیروی از اصول قوانین محمدی (صلّی اللَّه علیه و اله) ملت ایران در دورانی حرکت کرد که قدرتمندان عالم نیتشان و گمانشان این بود که هر چه دین و دینداری است، از صحنهی زندگی مردم برطرف کردهاند. این نکتهی بسیار مهمی است که انقلاب ملت ایران در دورانی به نام دین و به نام اسلام توانست دنیا را متوجه به خود کند که قدرتمندان عالم - سیاستهای استکباری - تصور میکردند که ریشهی دین و دینداری را در همهی عالم از جمله در کشورهای اسلامی قطع کردهاند. خاطرشان آسوده بود که نامی از دین به طور برجسته، دیگر باقی نخواهد ماند و روز به روز آثار دینی در مردم ضعیفتر خواهد شد؛ خودشان را به این دلخوش کرده بودند. در یک چنین دورانی بود که ملت ایران با افراشتن پرچم اسلام، دینداری را به فضای زندگی مردم همهی عالم برگرداند. این یک واقعیتی است. ما برای اسلام قیام کردیم؛ پرچم اسلام را بلند کردیم؛ اما حتّی در کشورهائی که دینِ آنها غیر اسلام است، این تأثیر را انقلاب و ملتِ ما بخشید که آنها را به سمت تدین، به سمت معنویت، به سمت مطلقِ دین متمایل کرد. این معجزه را ملت ایران آفرید و این انقلاب با نام اسلام، با نام مبارک قرآن، توانست برای اکثر ملتهای عالم الگو شود.
شاید بسیاری از شما جوانهای عزیز، دوران دفاع مقدس را درک نکردید، در آن دوران نتوانستید، نبودید که بیائید وسط آن میدان؛ اولاً باید با اوضاع داوطلبان و جوانان مؤمنِ آن روز همه آشنا شوند؛ مخصوص شما نیست. همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنههای جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. نوشتههائی هست، کتابهای خوبی نوشته شده است؛ من توصیه میکنم این کتابهائی که در شرح حال سرداران است یا آنچه که در گزارش روزهای جنگ و سالهای دشوار اول بالخصوص نوشته شده، این را جوانها بخوانند. خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب؛ ارزش بسیج اینجا معلوم میشود. بسیج نخبگان را در درجهی اول جذب کرد؛ هم نخبگان تحصیلی و علمی را، هم نخبگان سیاسی را، هم فعالان عرصههای اجتماعی را و هم دلهای پاک و نورانی را. میدانی بود که جوانان دانشجو هم جذب آن میشدند؛ پیرانی که دوران تلاش آنها سپری شده بود، جذب میشدند؛ نوجوانان هم جذب میشدند. و همه احساس میکردند که سیراب میشوند؛ تشنگی معنوی آنها در بسیج، در حضور در آن عرصههای دشوار برطرف میشود. یک چنین عرصهای بود، عرصهی دفاع مقدس و حضور بسیج در آن.
انقلاب عظیم اسلامی یک ماجرای عظیمی است؛ داستان عظیمی است. ما در وسط قضیه قرار گرفتهایم، ابعاد عظیم این حادثه برای ما خیلی روشن نیست؛ آیندگانِ تاریخ و کسانی که امروز بیرون از این مجموعه هستند، آنها بیشتر از ما ابعاد و عظمت این حرکت را میبینند. در دنیائی که همهی پول و ثروت و قدرت و سیاست و همه چیز و همه چیز در جهت ضد ارزشهای انسانی و دینی است، ناگهان در یک نقطهی حساس عالم - نقطهی حساس جغرافیائی عالم - یک نظامی سر بلند کند، یک ملتی قیام کند برای به دست گرفتن پرچم ارزشها؛ و ارزشهای انسانی را سر دست بگیرد، ندای توحید بدهد، معجزه است؛ معجزهی زمان ما این است. بعد از همه طرف به او حمله کنند؛ بزرگ و کوچک، طاغوتها و طاغوتچهها با همهی توانشان بریزند سر او، و در عین حال او نه فقط شکست نخورد، بلکه بسیاری از آنها را شکست بدهد؛ آنها را عقب براند، که امروز شما دارید میبینید نشانههای عقبرفتِ استکبار را. در این مبارزه ملت ایران پیروز شد.
امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدفهای انقلاب، از دورانهای گذشته بیشتر است؛ با اینکه دشمنان و بدخواهان ملت ما عکس این را توقع داشتند و تصور میکردند. فکر میکردند هر چه زمان بگذرد و از مبدأ انقلاب دورتر شویم، امیدها کمتر میشود؛ در حالی که به عکس شد. امروز مسئولان و دولت ما، برای رفع مشکلات و گشودن گرهها و پیمودن راهها، امیدشان و اعتمادبهنفس و همتشان از گذشته بیشتر است. و من عرض میکنم، آنچه را که آنها به آن همت گماشتهاند، اینها همه شدنی است. همچنان که از اول انقلاب تا امروز، آنچه که در این کشور اتفاق افتاده - پیشرفتهای مختلف در بخشهای گوناگون - شبیه معجزه است.
برای نجات یک کشور، میلیونها عامل و فعل و انفعال لازم است: عوامل طبیعی، عوامل انسانی، عوامل بینالمللی، عوامل سیاسی و اقتصادی. مجموعهی این عوامل باید به کار بیفتد تا یک ملتی بتواند در زندگی خودش تحول ایجاد کند. این عوامل، دست ما انسانها نیست و با ارادهی ما ارتباط مستقیمی ندارد؛ اما ما وقتی که «قیام للَّه» میکنیم، خدای متعال با یک حرکت ما هزاران و میلیونها حرکت و فعل و انفعال را در فضای زندگی اجتماعی به وجود میآورد و تحول ایجاد میشود؛ عیناً مثل طبیعت. شما یک نهال کوچک را در خاک فرو میکنید - از شما فقط همین کار است. این، کار کمی است - اما این نهال با میلیونها فعل و انفعال در خاک و در خودِ بافت گیاهی، در فضا و هوا به یک درخت بزرگ تبدیل میشود؛ شاخ و برگ میدهد؛ میوه میدهد و نسبت به آن وضعیت اول، صدها و هزارها برابر تغییر پیدا میکند. کار شما در مقابل آن همه فعل و انفعالات هیچ است؛ اما اگر شما همان کار کوچک را که نشاندن این نهال در زمین است، انجام ندهید، این همه فعل و انفعالات انجام نمیگیرد. امام «قیام للَّه» کرد و خودش با همهی وجود وارد میدان شد. با فریاد خود، با تلاش خود، با قبول زحمات، ملت را پای کار آورد. با این حرکت و با این عزم راسخ، خداوند متعال آن میلیونها عامل و فعل و انفعال را بر این حرکت مترتب کرد و آنچه اتفاق افتاد، به یک معجزه شبیه بود؛ یعنی تشکیل نظامِ مبتنی بر اسلام در یک نقطهی حساس؛ به خاطر این حرکت امام، که البته آماج دشمنی و کینهی همهی صاحبان زور و زر در سرتاسر عالم است؛ اما بر خلاف نظر آنها، این حقیقت تحقق پیدا کرد.
شما عزیزان من بدانید که این کار بزرگ و معجزهآسا؛ یعنی قیام یک دولت اسلامی و مستقل، آن هم در این منطقهی بسیار حساس عالم - که حقیقتاً کار نشدنی بود - نشد، جز به کمک و پشتوانهی همین اخلاصها و همین صفاها. به اوضاع کشورهای عربی، کشورهای حاشیهی خود ما و مجموعهی کشورهای اسلامی نگاه کنید و ببینید که اگر بخواهد تلاشی در این کشورها صورت بگیرد که اندکی با منافع قدرتهای مسلط عالم اصطکاک داشته باشد، چطور جنجال و غوغا درست میکنند و چطور مانع از هرگونه حرکتی میشوند که به نفع عزت ملىِ این کشورهاست. به اطراف خودتان نگاه کنید؛ این عراق را ببینید - بقیهی کشورهای اسلامی را نمیخواهم نام بیاورم - این پدیدهها را که انسان مشاهده کند، آن وقت میفهمد که کشوری مثل ایران در قلب این منطقهی حساس، آن هم با داشتن این همه ذخایر مادی و معنوی - که همیشه یک بهشت گمشده برای استعمارگران بود و هر جا که دست پیدا میکردند، برای آنها یک موهبت عظما محسوب میشد - و در حالیکه این کشور یکسره پایتخت اقتدار منطقهیىِ امریکا محسوب میشد، چطور ناگهان تبدیل شد به قلهیی از مقاومت و احساس عزت و اسلامخواهی و مقابلهی با زورگویی و کامجویی و زیادهطلبی امریکا. این یک معجزه است؛ اصلاً قابل تصور نبود؛ اما این معجزه اتفاق افتاد. معجزههای اجتماعی برخلاف معجزهی اژدها شدنِ عصای موسی است؛ چون آنطور معجزهها ربطی به ارادهی انسان ندارد؛ اما معجزههای اجتماعی بهطور مستقیم به ارادهی انسانها ارتباط پیدا میکند؛ «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم».
هرگاه ملتی تصمیم بگیرد، اراده کند، اقدام کند، حرکت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزهی اجتماعی اتفاق میافتد. البته در تحولات اجتماعی حق بودن کافی نیست. خیلی اوقات امواج باطل میآید حق را لگدکوب میکند و عبور میکند. حق بودن به اضافهی اقدام، عمل، اراده و به اضافهی ایستادگی و پایداری است که آن معجزه را تحقق میبخشد. این پایداری، این ایستادگی، این تصمیم و این فداکاری در صحنهی جامعه و کشور ما به برکت همین اخلاصها، بینشها و بصیرتها که امروز در جمع جوانان مؤمن و بسیجی کشور ما متبلور است اتفاق افتاد، که یک نمونهی باارزش آن را اینجا مشاهده میکنیم. اما آنچه بزرگتر از آن حادثهی بزرگ و باورنکردنی بود، این است که نظام جمهوری اسلامی با وجود همهی امواج متلاطم و خصمانهی در پیرامون خود، هم ماند و هم رشد کرد. جوانان عزیز! دوران دفاع هشت ساله یک درس همیشگی نه فقط برای ما، بلکه برای همه جوانان غیور در سرتاسر دنیاست. ارتش و سپاه و بسیج و سایر نیروهای رزمنده در این هشت سال توانستند در مقابل ارتشی که از همه سوی دنیا تجهیز و تقویت میشد، بایستند؛ آن را ناکام کنند و بارها ضربههای کوبنده مکرّر بر آن وارد آورند. در حالیکه در آن روزها نیروهای ما از لحاظ سلاح و تجهیزات و امکانات مادّی بسیار کمبود داشتند. این معجزه ایمان و معجزه آگاهی است.
امروز دشمنان در تبلیغات خود میخواهند اینطور وانمود کنند که ایران باید به سمت دمکراسی برود! انقلاب، ایران را از آزادترین نوع دمکراسی برخوردار کرد؛ امروز ایران کجا میخواهد برود!؟ دمکراسی یعنی مردمسالاری؛ یعنی حکمیّت و معیار بودن رأی مردم در شیوهی سیاسی حکومت و اداره کشور. این کاری است که انقلاب بهصورت معجزه در ایران انجام داد؛ کاری که اصلاً تصوّرش در تمام طول دوران دهها سال بعد از مشروطه تا انقلاب اسلامی وجود نداشت. البته در دوران نهضت ملی که انتخاباتِ آزاد وجود داشت، اینکار عملی شد؛ ولی متأسفانه بر اثر اشتباهات مکرّر مسؤولان وقت، این دوران بیش از حدود دو سال طول نکشید. بههرحال، منظور این است که غیر از آن دوران کوتاه، یک روز ملت ایران در این کشور برای انتخاب سرنوشت خود آزادی نداشت.
ملت ایران در طول بیستوچهار سال گذشته این قدرت معنوی را نشان داده است. در طول جنگ تحمیلی، نیروهای مسلّح و همین جوانان مؤمن پاسدار، این قدرت را نشان دادند. نمیشود گفت معجزه فاو و شلمچه با نیروی آتش و ابزارهای جنگی به دست آمد؛ با شهادتطلبی، با عزم راسخ، با قدرت اراده انسانی، با اتّکاء به خدا، با ایمان و تلفیق اینها با امکاناتی که رزمندگان در اختیار داشتند، بهوجود آمد. امروز ملت ایران و نیروهای مسلّح - ارتش و سپاه پاسداران و بسیج - آمادهاند نیروها و امکانات مادّی خود را با پشتوانه این نیروی معنوی، این ایمان و این اراده، در هرجایی که لازم باشد و در مقابل هر دشمنی که در مقابل نظام جمهوری اسلامی قصد تعرّض و تجاوز داشته باشد، بهکار گیرند. پیروزی، متعلّق به چنین قدرت معنوی و اقتدار معنوی است.
اسلام سعادت مردم را دنبال میکند. اسلام با فساد و ظلم و تبعیض مخالف است. اسلام برای رفاه مردم در کنار معنویت مردم به میدان آمده است. امام این را از آغاز شروع مبارزات تا تشکیل نظام اسلامی و تا آخر عمر، مکرّر بیان کرد. امامِ عظیمالشّأن ما در دنیای اسلام این را نشان داد که فقه اسلام - یعنی مقرّرات اداره زندگی مردم - در کنار فلسفه اسلام - یعنی تفکّر روشنبینانه و عمیق و استدلالی - و عرفان اسلام - یعنی زهد و انقطاع الیاللَّه و دامن برچیدن از هواهای نفسانی - چه معجزه بزرگی میتواند بیافریند. امام عملاً نشان داد که اسلام سیاسی، همان اسلام معنوی است. در طول دوران استعمار، دشمنان اسلام و دشمنان بیداری ملتهای اسلامی، تبلیغ میکردند که اسلامِ معنوی و اسلامِ اخلاقی از اسلامِ سیاسی جداست. امروز هم همین را تبلیغ میکنند. امروز هم دستگاههای تبلیغاتی دشمن و جبهه دشمنِ نظام اسلامی با انواع و اقسام وسایل تبلیغاتی سعی میکند اسلامِ سیاسی و اسلامِ عدالتخواه و اسلامِ اجتماعی را به عنوان چهرهای خشن در دنیا معرفی کند و مردم را به اسلامِ منزوی، اسلامِ تسلیمطلبانه و اسلامی که در مقابل متجاوز و ظالم و زورگو هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهد، سوق دهد. امام این را شکست و این انگاره دروغین از اسلام را باطل کرد و اسلام ناب را مطرح نمود. اسلام نابی که امام مطرح کرد، یعنی ضدّ اسلام متحجّر و خرافی و همچنین ضداسلام رنگ باخته در مقابل مکاتب بیگانه و التقاطی.
اکثر شما شاید جنگ تحمیلی را درک کردهاید؛ اما من نمیدانم چقدر خاطرات روزهای اوّلِ جنگ در یاد شما زنده است. یک ملت در مقابل تهاجمی قرار گرفته بود؛ اما در واقع از ابزارهای متعارف هیچ چیز نداشت. سراغ تانک میرفتیم، نبود، یا کم بود، یا ناقص بود؛ سراغ سلاح میرفتیم، همینطور؛ سراغ هواپیما میرفتیم، همینطور. کسانی هم که آن روز در رأس بعضی کارهای مؤثّر بودند، دائم آیه یأس میخواندند؛ اما همین بارقه الهی و انگیزه اخلاقی و معنوی و دینی و همین خداجویی، دلهای جوانان - همین پاسداران، همین نیروهای مردمی و بسیج از همه قشرها، همین عناصر بسیار مؤمن و خالص ارتش - را آنچنان آماده کرد که جانها توانستند ضعف جسمها را جبران کنند. «لبسوا القلوب علی الدّروع»؛ درباره اصحاب کربلاست: دلهایشان را روی زرههایشان پوشیدند! زرهها جسمها را نگه میدارد، اما دلها جسمها و زرهها را نگه میدارد. دلهای با ایمان و نورانی آماده شد و همّتهای بلند به جنبش درآمد و جبهه عظیم و وسیعی را که یک سرش در دستگاههای جاسوسی و وزارت دفاع امریکا بود، یک سرش در ناتو بود؛ یک سرش در شوروی سابق بود، یک سرش در خزانه دولتهای نفتی منطقه، و سوگلی همه اینها هم رژیم بعثی بود که از همه طرف کمکها را به او میرساندند؛ شکست داد و ناکام کرد. این شوخی است؟ این همان معنویت است. وقتی آرمانها و نقطه اتّکاءِ معنوی در کشور و ملتی وجود داشت، از اینگونه معجزات به وجود میآید.
من همیشه به مسؤولان مربوط در بخشهای گوناگون - چه در بخش اقتصاد و چه در بخش کارهای علمی - توصیه کردهام و الان هم میگویم: اگر همین همّتها، همین روحیهها و همین دلهای قرص و محکم، در هر میدانی محور تلاش و کار باشند، مشکلات را از سر راه برمیدارند. چه کارهای عظیمی که نیروهای مؤمن و حزبالّلهی و انقلابی، با تکیه به همین ایمان، در زمینههای سازندگی، فناوریهای پیچیده و نظامی بهوجود آوردند، که اکثر شما میدانید من چه میگویم. در همهی زمینهها این نقطه اتّکاءِ معنوی میتواند چنین معجزهای بکند. بعضیها نادانسته - که مایلیم امیدوار باشیم نادانسته است - ریشه اصل مجاهدت و شهادتِ فیسبیل اللَّه را میزنند. اینها نمیفهمند چه میکنند؛ کارشان مثل همان نشستن بر سر شاخ و بُن بریدن است. اینها نمیفهمند که یک ملت وقتی به جهاز عظیمِ جهاد و شهادتِ فیسبیلاللَّه مجهّز باشد، چه معجزاتی میکند و چه موفّقیتهای بزرگی را به دست میآورد. این را میخواهند از این ملت بگیرند. اینها میخواهند انقلاب و نظام اسلامی را مثل یک موجود بیدفاع، در دسترس قدرتها بگذارند تا آنها با همه امکانات سیاسی و نظامی و اقتصادی خود آن را بدرّند و تکّه پاره کنند. البته وقتی دشمنان این حرفها را میزنند، کاملاً جهتدار، فهمیده و دانسته میزنند؛ اما بعضی هم علیالظّاهر بدون اینکه بدانند چه میکنند، حرفهای دشمنان را تکرار میکنند.
واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجانآور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله کرد، هدفگیری دقیقی کرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدفگیری بود. هدف آنها به طور خلاصه این بود: با خود فکر کرده بودند با پیروزی انقلاب، ایران اوّلاً نیروی مسلّحی ندارد که از مرزها دفاع کند؛ ثانیاً سامان اداری و اجتماعىِ درستی ندارد تا بتواند به دفاع از کشور و منافع ملی بپردازد؛ ثالثاً در دنیا انقلاب طرفداری ندارد. یک طرف امریکا بود، دشمنِ پر از حقد و کینه علیه انقلاب - چون انقلاب سلطه امریکا را بر این کشور از بین برده بود، بنابراین از غضب و کینه بر انقلاب و نظام اسلامی پُر بودند - یک طرف هم شوروی سابق بود؛ آن هم با دلایل دیگری علیه انقلاب اسلامی. این دو ابرقدرت که در دهها مسأله با هم اختلاف داشتند، در دشمنی با ایران با یکدیگر اتّحاد کلمه داشتند و هر دو به رژیم عراق صمیمانه و با همه وجود کمک و از آن دفاع میکردند! ناتو و قدرتهای اروپایی به عراق کمک کردند؛ هواپیما دادند، بمب دادند، تانک دادند، وسایل شیمیایی دادند، هلیکوپتر دادند، موشک دادند. اروپای شرقی نیز که آن روز زیر سیطره حکومت شوروی و وابسته به آن بود، هرچه عراق میخواست، به او داد. بنابراین یک طرف عراق بود با حمایت امریکا و شوروی و ناتو و ورشو - که همان پیمان اروپای شرقی و کشورهای بلوک کمونیست بود - و همچنین دولتهای عربی منطقه که پول و سلاح و امکانات و مشاور نظامی و هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت، بیدریغ در اختیار او قرار میدادند؛ یک طرف هم نظام جمهوری اسلامی بود.
بسیج، یکی از معجزات انقلاب و از کارهای عظیمی بود که امام بزرگوار ما با آن دید و بصیرت نافذ و تدبیر حکیمانهی الهی، این نهال برومند و پُرثمر و مبارک را به وجود آورد. بسیج در آن روزی که با فرمان امام بزرگوار در سرتاسر کشور اسلامی مانند گیاه معطّر و مبارکی شروع به رویش کرد، کشور نهایت نیاز را به یک حرکت عمومی و برخاستهی از ایمان و اخلاص و صفا داشت؛ این پاسخ به یک نیاز حقیقی بود. دست قدرتمند امام، بذر بسیج را در سرتاسر این کشور پاشید - بدون اینکه برای تحلیلگران، سیاسیّون سابقهدار و حتّی انقلابیّون قدیمی و مخلص، قابل پیشبینی باشد - و این بذر مبارک در همهی زوایای کشور رویید، بالید و ثمربخش شد.
امام معجزهی عظیم ایمان و اسلام را در میان مردم و در دل جوانان نشان داد و مجسّم کرد. عصای موسوی امام و معجزهی روحالّلهىِ او همین بود. شما جوانان و فرزندان عزیز من آن دوران را ندیدید و نمیدانید با جوانان مؤمن در این جامعه چگونه رفتار میکردند. نمیدانید امواج فساد و انحراف چگونه از چهارطرف به ذهن و دل جوانان سرازیر میشد. مگر کسی میتوانست امیدوار باشد و یا تصوّر کند که جوان ایرانی یک روز دستش را به زانوی خود بگیرد و روی پایش بایستد و در مقابل یک رژیم، فریاد بلند کند؟ کاری که امام بزرگوار کرد، عبارت بود از همان معجزهی عظیمی که هنوز دشمنان این ملت و این کشور، مبهوت و متحیرند که در مقابل آن چه کنند!
جوان این مملکت در دهههای پنجاه و شصت معجزه آفرید؛ جوان این مملکت کاری کرد که تا آن روز هیچ ملتی نتوانسته بود چنین کاری بکند؛ جوان این مملکت با تن و جسم خود به خیابانهای این کشور آمد - در همین شهر رشتِ شما، در شهرهای دیگر استان، در شهرهای دیگر کشور - و چنان این حضور را با همین جسم خود برجسته کرد که آن نظامِ تا دندان مسلّحِ متّکی به پشتیبانی همه سیاستهای استعماری دنیا، دید دیگر جای نفس کشیدن ندارد؛ لذا مجبور شد فرار کند و برود. این تجربه، بعد از ما تکرار شد؛ قبل از ما هیچ جای دیگر نبود. انقلابهایی که در جاهای دیگر رخ میداد، نتیجه کارهای چریکی و پارتیزانی و پرتاب ترّقه و شلیک گلوله بود؛ اما این تجربه، تجربه ملت ایران بود که به وسیله جوانان ایجاد شد.
معجزه انقلاب اسلامی در دهه پنجاه، و معجزه جنگ هشت ساله در دهه شصت اتّفاق افتاد. اوایل جنگ، بعضی از برادرانِ عادتکرده به بخشنامهها و دستورالعملهای سنّتىِ نظامی، میگفتند شما چه میگویید!؟ در مقابل پنجاه تانک، پنجاه تانک لازم است. عراق وقتی پنجاه تانک به میدان میآورد، باید با پنجاه تانک با او مقابله کرد؛ ولی ما نداریم! راست هم میگفتند؛ نداشتیم. من خودم یک شب رفتم تعداد تانکهای تیپی را که به طور سازمانی باید در حدود صدوبیست دستگاه تانک میداشت، شمردم؛ دیدم هفده تانک دارد! یک تیپ ارتشی در دُبّ حردان جلوِ نیروهای عراقی مستقر شده بود؛ اما به جای صدوبیست تانک، هفده دستگاه تانک داشت! میگفتند نمیشود؛ اما جوان ایرانی نشان داد که میشود. جوان بسیجی، جوان سرباز، جوان افسر - چه ارتشی و چه سپاهی - معجزه آفرید و نشان داد که میشود.
آن نیروی مجهّز به همه ابزارهای مدرن جنگی، نیامده بود که برود. مگر ارتش عراق به ایران آمده بود که برگردد؟ اگر میخواست برگردد، نمیآمد. آمده بود که خوزستان را از آنِ خود کند؛ منابع نفت را از جمهوری اسلامی بگیرد و این ننگ و ذلّت را بر پیشانی جمهوری اسلامی ابدی کند و بگوید جمهوری اسلامی نتوانست یک استان ثروتمند و نفتخیز خودش را حفظ کند. اما پس از مدتی آنها مجبور شدند بعد از تحمّل آن همه خسارت و دادن پنجاه، شصت هزار اسیر، راهشان را کج کنند و از زیر تازیانه خشم و اراده جوانان ما بیرون بروند و به کشور خودشان برگردند. بعد نیز همه دنیا تصدیق کردند که آنها متجاوز بودهاند؛ یعنی هم از لحاظ نظامی مغلوب شدند، هم از لحاظ سیاسی شکست خوردند. چه کسانی این کار را کردند؟ جوانان ما کردند. این معجزه بود. جوان ایرانی که در دهههای پنجاه و شصت آن معجزهها را آفرید، چرا در دهههای هشتاد و نود نتواند معجزه کند؟ چرا نتواند آن معجزه عظیم را نهادینه کند و در سطح جهان گسترش دهد؟ چرا نتواند الگو شدن جوان ایرانی را برای همه جوانان دنیا به طور تردیدناپذیر ثبت کند؟ چه دلیلی دارید؟ این شدنی است. ایجاد چنین نظامی در دنیای مادّی، با این همه دشمنی علیه اسلام، واقعاً معجزه است. این معجزه باز هم اتّفاق خواهد افتاد و یک بار دیگر امّت اسلامی تشکیل خواهد شد. این هم معجزه بزرگی است که انجام خواهد شد. البته دشمن که بیکار نمیماند. در داخل کشور ما، با امواج رادیویی و کارهای فکری و فرهنگی، سعی میکند ایمان مردم - یعنی اصل قضیه - را متزلزل کند. البته تاکنون نتوانسته است و به حول و قوّه الهی هیچوقت نخواهد توانست. ایمان اسلامی، خیلی قوی و عمیق و خیلی ستبرتر از این حرفهاست.
شاید من این خاطره را یکبار دیگر برای شما نقل کرده باشم که در روزهای اوّل جنگ، یک نفر نظامی پیش من آمد و فهرستی آورد که انواع و اقسام هواپیماهای ما - جنگی و ترابری - در آن فهرست ذکر شده بود و مشخّص گردیده بود که چند روز دیگر همه فروندهای این نوع هواپیماها زمینگیر خواهد شد؛ مثلاً این نوع هواپیما در روز هشتم، این نوع هواپیما در روز دهم، این نوع هواپیما در روز پانزدهم! این فهرست را به من داده بود که خدمت امام ببرم، تا ایشان بدانند که موجودی ما چیست. من به آن فهرست که نگاه کردم، دیدم دیرترین زمانی که هواپیمایی از انواع هواپیماهای ما زمینگیر خواهد شد، در حدود بیست و چند روز است؛ یعنی ما بیست و چند روز دیگر هیچ هواپیمایی نداریم که بتواند از روی زمین بلند شود! من وظیفهام بود که این فهرست را ببرم و به امام نشان دهم. ایشان به آن کاغذ نگاه کردند و گفتند: اعتنا نکنید؛ ما میتوانیم! برگشتم و به دوستانی که بودند گفتم: امام میگویند میتوانید. آن هواپیماها، به همّت شما و با توانستن شما هنوز پرواز میکنند؛ هنوز از بسیاری از تجهیزات پرنده این منطقه پیشترند؛ هنوز در مصاف با بسیاری از کسانی که وسایل مدرن دارند، برتر و فایقترند. از آن روز، نزدیک بیست سال میگذرد. این است معجزه همّت انسان! این است معجزهی ایمان! آنها را ساختند، آنها را تعمیر کردند، با آنها کار کردند؛ البته مبالغ نسبتاً قابل توجّهی هم در اواخر به آنها اضافه شد. آنچه مهمّ است، روحیه و ایمان است؛ قدردانىِ چیزی است که این انقلاب و این حرکت عظیم به ما داده است؛ یعنی خودباوری، یعنی استقلال، یعنی عزّت، یعنی قطع رابطه آقا بالاسری کسانی که مدّعی آقا بالاسری بر همه دنیایند.
در سال 1314، نهضت بزرگ علما از مشهد شروع شد و مرحوم آیةاللَّه قمی و عدّهای از علما که با ایشان همراه بودند، مبارزه خود را شروع کردند. در اواخر دوره رضاخان، گروههای غیر اسلامی تجمّعهایی داشتند و مبارزاتی را شروع کردند. بعد در دهه بیست، باز مبارزات حزبی و گروهی از یک طرف و نهضت علمایی و مردمی از طرف دیگر آغاز گردید. در سالهای بعد هم همینطور بود و مبارزات زیادی شروع شد. البته همه این مبارزات هم تأثیراتی داشت؛ اما همانطور که میگویید، هیچکدام از اینها قدرت بسیج تودهها را نداشت و نتوانست مبارزه را از جمعهای کوچک و خواص، به جمع عظیم مردم بکشاند. راز پیروزی امام هم این بود که توانست این هنر بزرگ و این معجزه بزرگ را انجام دهد و مبارزه را به سطح مردم بکشاند. اما علّتش چه بود؟ البته برخی از این علل، به خصوصیّات شخص امام بزرگوارمان برمیگردد که آنها را هم عرض خواهم کرد؛ لیکن عمده علت، عبارت بود از این که امام در موضع یک روحانی والا مقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف میزدند. اسلام، باور عمومی مردم بود و هست. این، خاصیت حرکت دینی و خاصیت انگیزه دینی است.
ملت ایران، در بینش نظام سیاسیای که امام بزرگوار در این کشور برقرار کرد، نیازی ندارد که روشهای زندگی خود را از دیگران تقلید کند و یاد بگیرد؛ زیرا دارای فرهنگ غنی و عمیقی است. اسلام را دارد، آموزشهای قرآنی را دارد، دستورات الهی را دارد، سنتهای اصیل ملّی و بومی خود را دارد و میتواند یک زندگی شیرین، زیبا، باشکوه، مرفّه و همراه با عزّت را برای خود ترتیب دهد. تفاوت شکل نظام اسلامیای که امام بزرگوار در این کشور مستقر کرد، با نظام فاسدی که قبل از نهضت امام بزرگوار و قبل از وقوع معجزه عظیم زمان ما در این کشور مستقر بود، این قدر عمیق و آشکار است. وقتی نگاه کنید و دقّت نمایید، میبینید که همه نقاط منفیای که در نظام منحطِّ پهلوی بر ملت ایران تحمیل شده بود و جزو خصلتهای ذاتىِ آن نظام سیاسی بود، در نظام سیاسیای که امام بزرگوار در این کشور به وجود آورد، به نقاطی که صد و هشتاد درجه با آن فاصله دارد، تبدیل شده است.
آنچه را که امام بزرگوار، با دست قدرتمند و معجزنشان خود به وجود آورد - که آن هم از ایمان و توکّل و شخصیّت مستحکم او سرچشمه میگرفت - بر اساس اسلام بود. یعنی هدفهای نظام اسلامی، هدفهای اسلامی است؛ هدفهایی است که در قرآن و اسلام تعریف شده است. روشها و برنامههای نظام اسلامی هم، همان مقرّرات و برنامهها و احکامی است که در منابع اسلامی تبیین و معیّن شده است؛ یعنی نظام اسلامی، نظامی است که صددرصد برخاسته از اسلام است.
آن چیزی که در عرصه عالمِ اسلام چشمگیر است، در درجه اوّل این است که با گذشت هجده سال از پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که دشمنان این انقلاب و برنامهریزانِ بر ضدّ آن، انتظار داشتند که به مرور، یاد این انقلاب در سطح عالم کمرنگ شود و به فراموشی گراید؛ علی رغم میل آنها و بر خلاف نظرشان، روز به روز توجّه به این انقلاب و اثر بزرگ تاریخی بینظیر آن - یعنی بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی - عمیقتر میشود و این خود یکی از معجزات اسلام و انقلاب است.
به نظر من، یکی از مهمترین حرفهای امام بزرگوار این بود که میفرمود: این نظام، وابسته به من و زید و عمرو نیست. امامی که پدر و پدید آورنده این نظام و معلم این ملت بود و دست قدرتمند او بود که توانست این معجزه را بکند و این هنر بزرگ را نشان دهد. او میگفت که این نظام، متّکی به من نیست؛ من هم که نباشم، این نظام و این ملت هستند. حرفِ خیلی بزرگی است. وقتی نسبت به امام، این طور باشد، نسبت به همه اشخاص، این طوری است.
این نظام، متّکی به اشخاص نیست؛ متّکی به حقایق و متّکی به آحاد ملت و متّکی به آن معنویتی است که در میان این ملت وجود دارد و لطف خدا را جلب کرده است. تا وقتی این ملت، با همین ایمان و با همین اخلاص و با همین صفا پیش میرود و حرکت و مبارزه میکند، هر کسی در این دنیا و در این نظام باشد یا نباشد، لطف خدای متعال، شامل این نظام است و این نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانایی فوقالعاده را دارد و خواهد داشت. عزیزان من! دشمنان مایلند که ذهن و فکر و روح جوانان را - که در طول این هفده سالِ انقلاب، معجزه آفریده است - به وسیله امواج مسموم و خطرناک تلویزیون و رادیو تسخیر کنند. جوانان باید هوشیار باشند. جوانان باید بدانند با آنچه از ورای مرزها، به وسیله کسانی که هیچ به سر نوشت این ملت علاقه ندارند، میرسد، باید بااحتیاط برخورد کرد. نمیشود بیقید و شرط، هر چه را که از آن سوی مرزها میفرستند - اعمّ از کالای فرهنگی و همچنین امواج تبلیغی و فرهنگی - پذیرفت. دشمن در کمین است؛ بخصوص در کمین جوانان. شما در این تبلیغاتی که میکنند، نگاه کنید! یک کلمه در جهت رشد و ترقىِ اندیشه مردم حرفی زده نمیشود. تبلیغات دشمن در جهت ویرانگری و فاسد کردن است. در جهت معطّل کردن نیروی کار و فکر و جسم جوانان است. باید با احتیاط با آن برخورد کرد.
از اوّلِ انقلاب - بخصوص در دوران دفاع مقدّس - بازسازی شگفتآور و پرشکوهِ ارتشِ جمهورىِ اسلامىِ ایران؛ ایجاد و تأسیس اعجابانگیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ حرکت عظیمِ کمنظیر یا بینظیرِ ایجاد بسیج عمومىِ مردمی و به کار گرفتن نیروهای مؤمن و بازوان توانا در بخشهای مختلف، از معجزات نظام جمهوری اسلامی است و اقتدار نظام را نشان میدهد. امروز عرصه دیگری است تا ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور خود، با قدرت خود، با مهارت خود، با سازماندهی مستحکم خود، با همکاری نیروی زمینی و نیروی هوایی و با به کارگیری ابزارهای پیچیده و بسیار کارآمد و فرماندهیهای مدبّرانه، بتواند سازندگی نظام جمهوری اسلامی ایران را در این بخش عظیم، یک بار دیگر نشان دهد و ثابت کند.
در سازندگی کشور، همه شرکت کنند. ملت، وحدت و یکپارچگی خودش را حفظ کند تا تبلیغات دشمن نتواند در اذهان و افکار این ملت روشنبین، کمترین اثری بگذارد؛ همچنان که تا امروز اینگونه بوده است. به فضل پروردگار، با گذشت چند سال دیگر، در سایه اسلام، ایرانی بسازید که هر کس از هر جای دنیا به این کشور نگاه کرد، معجزه اسلام را در سازندگی یک کشور و ملت به چشم خود ببیند.
بنده انتظار دارم همانگونه که در بخشهای گوناگونِ کارهای بزرگ - از لحاظ علمی، صنعتی، اجتماعی و سیاسی - نسل نوِ ما هنرنمایی کرده است و فضای انقلابی جامعه و حضور مؤمنانهی دلهای پرشور توانسته است معجزه نشان دهد، در زمینهی سینما و هنرهای نمایشی هم کار کنیم. ما به آنچه که تا امروز ارائه شده است، قانع نیستیم. درواقع برای این ملت، کم است.
ما امروز در زمینهی صنایعِ بسیار دقیق و مهم، به پیشرفتهایی نائل شدهایم که حتی بدخواهانمان که ما را به دروغ متّهم به ساختن بمب اتمی میکنند و منتظرند مسأله کوچکی را مشاهده کنند تا براساس آن بهطور تحلیلی از اعماقِ زوایا و خوایای دستگاههای علمی، فنآوری و دیگر امور تحقیقاتی ما سردرآورند، باور نمیکنند که تا این حد در علم و صنعت پیشرفت کرده باشیم. دنیا با همهی توان خود کوشش کرد ما را از بخشهای مهمّی از صنایع محروم کند. حتّی اجازه ندادند مقدّماتِ دورِ آن وارد کشور شود و یا معاملهاش انجام گیرد. اما جوانان ما - عمدتاً جوانان مؤمن و انقلابی و پرانگیزه - نشستند، فکر کردند، کار کردند و به آنچه که دشمن نمیخواست به آن دست پیدا کنند، به بهترین وجه دست یافتند. ما امروز در زمینهی صنایع و فنآوری، توفیقاتی فراتر از حدّ تصوّرِ دوست و دشمن داریم. البته روزی در همهی زمینههایی که به جدّ وارد شدیم، توفیقات چشمگیر ما آشکار و علنی خواهد شد. هرجا جوانان مؤمن، پرانگیزه و پرشور ما تصمیم گرفتند مانعی را از سر راه بردارند، توانستند. گاهی در اثرِ فکر و کارآیی آنان، کارهایی شبیه معجزه شد. اگر بخواهید مجموعهای از اینگونه کارها و حوادثِ معجزه مانند را مشاهده کنید، نگاهی به پروندهی جنگ تحمیلی هشت ساله بیندازید. بیچاره کسانی که دانسته خود را از آن مجموعهی عبرتانگیز و شوقانگیز، دور نگه داشتند. اصلاً نمیدانند در این جنگ چه گذشت، چه شد و چه کردند؛ خبر ندارند. آنهایی که از نزدیک، شاهد و ناظر قضایا بودند، معجزهی ایمان و معجزهی تصمیم و ارادهی بشری را به چشم خود مشاهده کردند.
بشایر - به هر طرف نگاه کنیم - زیاد است. کافی است کسانی عینک بدبینی را از چشم بردارند؛ مقداری هم به وضعیت گذشته این کشور و وضعیت کنونی کشورهایی که شبیه گذشته ما هستند، توجّه داشته باشند و آن وقت به کشور جمهوری اسلامی ایران نگاه کنند؛ خواهند فهمید که انقلاب چه معجزه عظیمی صورت داده است. ما مثل آن مردمی هستیم که در آفتاب راه میرفتند و هیچ سایهای وجود نداشت. یکی از دیگری پرسید: «آفتابی که میگویند، کجاست؟» گفت: «به پشت سر خودت نگاه کن.» نگاه کرد. سایه خود را دید. فهمید که آفتاب چیست. چون در داخل نظام جمهوری اسلامی، انسان با حقایق و واقعیتها مأنوس است، قدرت قضاوت مقایسهای، ضعیف است. لذا، یک نگاه برتر لازم است. بنده امروز از این مقوله میگذرم و نمیخواهم دربارهاش بحث کنم.
تشکیل مجلس خبرگان، یکی از مظاهر حرکت اسلامی و پایهی اسلامی جامعه و نظام ماست و ما به آن افتخار میکنیم. اینکه بر اساس تعالیم و ارزشهای الهی جامعهیی تشکیل بشود و یک حکومت و قدرت سیاسی به وجود بیاید، خود یکی از معجزات اسلام است که در این زمان اتفاق افتاد و ملت شجاع ما پشت سر امام بزرگوار و عظیمالشأن توانست این واقعیت را تحقق ببخشد و معلوم شد که بحمداللَّه این سرآغازی برای یک حرکت عظیم جهانی است؛ همچنانکه مشاهده میشود که از اول انقلاب تا امروز، در همهی مناطقی که مسلمانان زندگی میکنند، احساسات اسلامی و ایمان اسلامی و شوق به زندگی و حیات اسلامی روزبهروز افزایش پیدا کرده است. حوادث دنیا را ملاحظه میکنید؛ کشورهای اسلامی شاهد حرکتهای مردمی با نام اسلام و با گرایش اسلامی هستند؛ و این بیشک از برکات تشکیل حکومت اسلامی در این نقطه از عالم است. در داخل کشور هم خدای متعال در مقاطع مختلف به این ملت و برگزیدگان آن توفیق داده که راه را آنچنان بروند که به سمت زندگی و حیات طیبهی اسلامی حرکت کنند.
بهنظر بنده این برجستگان زمان ما، از صدر اسلام به بعد، در هیچیک از دورهها، از لحاظ کمیت و کیفیت نظیر ندارند. عده کثیری از این عزیزان هم همین حرکت و همین شجاعت را بخرج دادند و بهصورت جانباز درآمدند؛ عدهیی هم به اسارت افتادند و در دوران اسارت هم از خود عظمت نشان دادند؛ عدهیی هم - که بحمداللَّه کم نیستند - همچنان در میان مردم هستند و برای دفاع از این انقلاب، ذخیرههای الهی محسوب میشوند. این مجموعهی جوان - چه آنهایی که شهید شدند، چه آنهایی که جانباز شدند، چه آنهایی که اسیر شدند، چه آنهایی که هنوز مفقودالاثرند و از حال آنها کسی مطلع نیست - جزو معجزات انقلاب در زمان ماست. چه کسی میتوانست این دلهای پاک و مطهر را اینطور یکپارچه متوجه به خدا بکند؟ این معجزهی اسلام انقلابی و اسلام پُرتپش بود؛ ناشی از اخلاص آن مرد خدا، آن بندهی صالح و آن رهبر واقعی و حقیقی بود که در خط رهبری پیامبران حرکت میکرد؛ راه و نَفَس و عمل او این حادثهی عظیم را آفرید.
عزیزان من، پدران شهدا، مادران شهدا، که دستههای گلِ پروریدهی در دامان خودتان را در راه خدا دادید و پرپر شدن آنها را تحمل کردید! جوانان عزیز جانباز، که در اول جوانی، سلامت خودتان را برای خدا و در راه خدا تقدیم کردید! همسران شهدا، فرزندان شهدا، که مصایب مشکل را تحمل کردید! من این حقیقت را به شما عرض کنم که اگر این معجزه اتفاق نیفتاده بود، اگر جوانان و نورچشمان شما اینطور مجذوب حق به سمت مقتلِ خودشان نمیرفتند و فداکاری نمیکردند، امروز از اسلام در دنیا خبری نبود؛ که هدف استکبار هم این بود. اگر میبینید که امروز در دنیا پرچم اسلام بلند است؛ اگر میبینید که ملتهای مسلمان احساس شخصیت و هویت میکنند؛ اگر میبینید که نعرهی اللَّهاکبر بچهمسلمانها در سرتاسر کشورهای اسلامی، تختهای قدرت استکباری را به لرزه درآورده و اسلام عزیز است و در دنیا مطرح است؛ بدانید که این افتخار بهوسیلهی فرزندان شما، بهوسیلهی همین خونهای پاک، به وسیلهی همین گذشتها و ایثارها بهدست آمد؛ بدون اینها نمیشد. این تحول عظیمی که اسلام انقلابی و لطف الهی در دلها بهوجود آورد و اینطور همه را مشتاق به سمت جبههها کشاند و فداکاریها را به بهترین وجه در مقابل چشم جهانیان قرار داد، اگر اینها نبود، قضیه اینطور نمیشد. تحولی که امام ایجاد کرد، منحصر و محدود به ایران که نیست - البته آنچه هم که در ایران انجام گرفته، شبیه معجزه است - ایشان در عالمی طوفان ایجاد کرد؛ همهی اینها مربوط به استقامت و ایستادگی است.
متأسفانه میدان هنر هنوز دست شماها نیست. یکی از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روایتگران تاریخ انقلاب است. بحمداللَّه تعدادی هم هستید، اما کسانی هم هستند که از لحاظ عِده و عُده بر شما ترجیح دارند، از شما جلویند و امکانات در اختیارشان است؛ بعضیشان از لحاظ هنری هم سرشارند، اما ثروتی در خدمت بیگانگان، و تیغی در دست دشمنانند. انسان معمولاً خودش را در مقابل هنرمند کوچک احساس میکند. من خودم وقتی هنرمندان را نگاه میکنم، میبینم که جایگاه رفیعی در مقابلم دارند؛ اما آن هنرمندانی که هنرشان در خدمت بیگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضیشان از لحاظ هنری بسیار برجستهاند، ولی من در هنری که آنها دارند، ارزشی حس نمیکنم.
چه چیزی موجب شد که این ملت بااستعداد، در طول سالهای متمادی - شاید در طول یکی، دو قرن یا بیشتر - اینقدر از قافلهی علم و معرفت عقب بماند؟ یقیناً سلطهی دستهای غیرامین بر این ملت، و این سلاطین ظالم و مستبد و کوتهبین در طول این سالها، این بلاها را بر سر این کشور آوردند و همینطور مسألهی آبادانی و عمران متوقف ماند. اگر قوانین اسلامی در کشوری اجرا بشود و حکومت اسلامی تشکیل گردد، این مانعها را از سر راه مردم برخواهد داشت. انقلاب اسلامی در ایران، باید این هنر بزرگ و این معجزه را بکند.
در ماجرای نوزدهم دیماه و حوادثی که به مناسبت برگزاری چهلمها به صورت افزاینده و پیدرپی بهوجود آمد، نکتهی اساسی این است که مردم متدین و آمادهی فداکاری، بر دستگاهی که از لحاظ قدرت مادّی، هیچ کم و کسر نداشت، طوری پیروز شدند که هم آن دستگاه گیج ماند، هم همهی محاسبهگران سیاسی و طراحان سیاستهای عالم، گیج و مبهوت ماندند؛ یعنی مثل توفانی، نظامی را که مردم متدین و فداکار با آن مقابل شدند، درنوردید. اگر کسی میخواهد اسمش را معجزه بگذارد، بگذارد؛ اما این از آن معجزههایی نیست که قابل تکرار نباشد؛ معجزهیی است با تحلیل روشن و قابل تکرار در همه جای عالم و در همیشهی زمان.
اگر یک مجموعهی عظیم مردمی، به خدا ایمان داشت و دل او با نور ایمان روشن و آمادهی فداکاری بود، میتواند بر هر قدرتی که بزرگتر از آن نباشد، پیروز شود. این، یک اصل است. ملت ایران، این اصل را تجربه کرده است. در دوران انقلاب، این را تجربه کردید و دیدید که ملت ایران با نهضتی که از قم شروع شد، در سایهی ایمان و آمادگیش برای فداکاری، چهطور توانست نظام و رژیمی را که قدرتمندان درجهی یک عالم پشت سر آن ایستاده بودند، از بین ببرد و نظامی اسلامی که باز همهی قدرتمندان عالم با آن مخالف بودند، سرکار بیاورد. این، یک تجربه است. من سالها پیش آن نوشتهی ایشان در دفتر یادبودهاى مرحوم وزیرى(۴) را خودم در یزد زیارت کردم. آن مرحوم من را به منزلش برد و با یک تفصیلاتى، این نوشته را که در یک صندوقچهاى گذاشته بود و تقریباً یک گوشهاى در خانهاش مخفى کرده بود، آورد و باز کرد و این نوشتهی امام را -که در سالهاى دههی بیست نوشتهاند- به من نشان داد که «قیام لله». اصلاً محور حرف در نوشتهی ایشان قیام لله است و آن ذهن جوّالِ(۲) وسیع و دید حکیمانهی ایشان، این قیام لله را در آن دوران که [مردم] تازه از اختناق رضاخانى بیرون آمده بودند، منطبق کردند بر کارهایى که به نظر شریف ایشان در آن اوقات میشده انجام بدهند و باید افراد انجام میدادند و احساس مسئولیّت میکردند. یکى دو صفحه نوشته بودند. آن نوشته، حاکى از یک حرکت ارتجالى(۸) نیست؛ و معلوم میشود در ذهن شریف ایشان «اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ»(۹) سابقه دارد. در تمام مراحل زندگى اماممان، بحمدالله دیگر چیز پوشیدهاى در کلّیّات باقى نماند؛ ماها و شما و همهی ملّت ایران دیدند که حرکت ایشان براى خدا است، گفتنش براى خدا است، امتناع از گفتن و سکوتش هم براى خدا است؛ هر کارى که ایشان انجام میداد، با قصد قیام لله بود. و تنها همین یک چیز هم بود که موجب شد به دست آن بزرگوار -که قطعاً مرتبهی تالىِ(۱۰) پیغمبران و ائمّه بود- یک معجزه اتّفاق بیفتد. این چیزى که اتّفاق افتاده، یک معجزه است. این تحوّل عظیم جهانى به دنبال انقلاب اسلامى، یک معجزه است. این معجزه به دست امام اتّفاق افتاد و امام هم با تکیه به «اَن تَقوموا لِله» توانست این کار را بکند.
واقعاً تشکیل جمهوری اسلامی، فقط تشکیل یک حکومت جدید و از بین بردن یک حکومت قدیم نبود؛ کار خیلی مشکلتر از این بود. در دنیایی که همه چیز در جهت مادّیت است و شاید حدود دویست سال است که بهطور برنامهریزی شده، علیه ادیان و بخصوص علیه اسلام کار میشود، تأسیس حکومت اسلامی در یکی از حساسترین نقاط دنیا، واقعاً کار معجزهآسایی بود. آن بزرگوار، با قوّت ارادهی خودش توانست همهی نیروهای عظیم مردمی را بهکار گیرد و این معجزه را به کمک پروردگار تحقق ببخشد.
من دو سه سال پیش، به مناسبتی خدمت حضرت امام(رضواناللَّهتعالیعلیه) رسیدم تا پیشنهادی را در میان بگذارم. به ایشان عرض کردم که به اعتقاد من، پیروزی این نظام، فقط به آبروی روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت؛ بلکه آن سرمایهیی که ما خرج کردیم تا این انقلاب - که واقعاً معجزه بود - به پیروزی برسد، عبارت از آبروی ذخیره و نقد روحانیت شیعه، از زمان شیخ کلینی و شیخ طوسی تا زمان ما بود. امام هم در آن روزی که این مطلب را عرض کردم، مطلب را تلقی به قبول کردند، معلوم بود که نظر شریف خود ایشان هم همین میباشد و این واقعیتی است.
ما اگر آن ریشهی تاریخی را نداشتیم، مردم آن محبت و اعتماد را به ما نداشتند و به اشارهی روحانیت حرکت نمیکردند؛ به طوری که بیایند و جان و فرزندانشان را در راهی قربانی کنند. مگر آسان است؟ آن پشتوانه و ذخیره وجود داشت و حالا هم در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده است. این نظام، نظام اسلامی است و من و شما هم که معمم هستیم، مظاهر اسلامیم. این نظام، مردمی است. نظام مردمی، به معنای تأثیر نه فقط اراده، بلکه عمل آحاد مردم در اقامهی این نظام و بپاداشتن آن است. مردم باید کمک کنند. البته، زمام ادارهی کشور، دست مسؤول اجرایی است؛ اما اگر کمک و حمایت و همکاری و محبت و صبر مردم و منطقی نگریستن به قضایا از سوی آنها وجود نداشته باشد، هیچ دست معجزهگری قادر به هیچکاری نیست. این، نکتهیی است که باید شما آقایان در این مجالس به مردم بگویید.
سخنی که شما در جلسه، روی منبر به مردم میگویید، با حرفی که در رادیو به مردم گفته خواهد شد، فرق میکند؛ ولو خود شما آن حرف را بزنید. من بارها این نکته را گفتهام که در نشستن و در چشم هم نگاه کردن و نفس و صدای همدیگر را شنیدن و حضور و گرمای وجود یکدیگر را لمس کردن میان مستمع و گوینده، اثری است که در پیامِ از راه دور، آن اثر نیست. ما معممان، این را قدر بدانیم. بارها در جلسات اهل علم و وعاظ، این مطلب را تکرار کردهام و گفتهام این امتیاز که در جلسات مردم، چشم به چشم و روبهرویشان، با آنها حرف میزنیم و نه فقط امواج صدای ما، بلکه وجودمان را حس میکنند، متعلق به ماست. این، چیز خیلی مغتنمی است و تأثیر مضاعفی دارد. باید در این دوره و فصل جدید که به حق، امیدهای زیادی هم نسبت به آن وجود دارد و میبایست آن امیدها و انتظارات برآورده شوند، مردم به وظایف اساسیشان تذکر و توجه داده شوند. نکتهی بعدی که باید در این مجالس مورد توجه قرار بگیرد، همین مسألهی وحدت کلمهی آحاد مردم است. تقریباً در این دو ماهه دیدیم که اتحاد مردم و وحدت کلمهی آنها، چه تأثیر معجزآسایی در سیاست جهانی و در فضای بینالمللی به وجود میآورد. ما بعد از ده سال، یک بار دیگر این معجزه را لمس کردیم. وقتی مردم با صدا و نفس و ارادهی واحد، اقدامی میکنند و حرفی میزنند و راهی را میروند، نفس دنیا در سینهاش حبس میشود و خیره میماند و قدرتهای قویپنجه، زبون و کوچک میشوند و از کار میمانند. کار پنجم او، ایجاد حکومتی بر مبنای اسلام بود؛ چیزی که به ذهن مسلمانها و غیرمسلمانها خطور نمیکرد، و خواب خوشی بود که مسلمانهای سادهلوح هم هرگز آن را با خود تصور نمیکردند و نمیدیدند. امام(ره) در حد یک معجزه، به این خیال افسانهآمیز لباس واقعیت پوشاند.
اگر دلهای حکام و زمامداران به نور معرفت و حقیقت روشن شده باشد، تجمل و تشریفات و اسراف و برخورداریهای زیاد و خودرأیی و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمی زمامداری آنها محسوب نمیشود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگی خود و هم در آن دستگاهی که به وجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلی یافته بود.
من حادثهی جانگداز رحلت امام عظیمالشأن را بسیار بزرگ میدانم. اینکه شما دیدید خبرگزاریهای خارجی و تحلیلگرهای سیاسی، در روز اول فقدان امام پیشبینی کردند که همه چیز تمام شد، ناشی از یک کار تبلیغاتی محض نبود؛ بلکه آنها براساس معیارهای خود محاسبه کرده بودند و این نتیجه را گرفته بودند.
آنها حقایق موجود در جامعهی ما را نمیبینند و ایمان و شهادتطلبی و ارتباط معنوی بین مردم و مسؤولان و دشمنشناسی و دشمنی ملت ایران نسبت به استکبار را مشاهده نمیکنند. من هم حقیقتاً معتقدم اگر بخواهیم این فقدان را از دریچهی محدود مادّی ارزیابی کنیم و از برکات الهی و معجزاتی که همیشه به ما کمک رسانده و انقلاب را به پیش برده است، چشم بپوشیم و توکل به خدا و ایمان به او را نادیده بگیریم، باید همانگونه قضاوت کنیم. من به نقش انسان و اراده و قدرت انسانی، ایمان زیادی دارم. این جزو اصول فکری ماست که در طول دوران انقلاب و در بررسی مسایل اسلامی به آن رسیدهایم و آن را در عمل اجرا کردهایم و آثار و نتایجش را هم دیدهایم. ایمان به ارادهی انسانی و در کنار آن، اعتقاد و ایمان و اطمینان به کمک الهی، باعث میشود که بزرگترین مشکلات به آسانی حل شوند. با این دید، من نسبت به آیندهی انقلاب و کشور و نظام خوشبینم و این خوشبینی را با قوّت تمام حفظ کردهام و امروز به اندازهی یک ذره، احساس بدبینی و ضعف نمیکنم؛ بخصوص که حرکت عظیم مردم، معجزهی الهی را نشان میدهد و ما را با عظمت و تأثیر نقش مردم آشنا میکند. انقلاب و جمهوری اسلامی، دو پدیدهی فوقالعاده بزرگ عصر حاضرند. حاکمیت ارزشهای اخلاقی و معنوی در نظام ما به معجزه شبیه است؛ زیرا در همهی دنیا تلاش میشود که این ارزشها را منزوی کنند و یا به فراموشی بسپارند.
نمودار
آخرین مقالات
|