keyword/content
1396/11/19
1396/03/31
1396/03/30
1396/03/30
1396/03/22
1396/03/22
1396/03/17
1396/03/14
1396/03/14
1396/03/14
1396/02/27
1396/02/20
1396/01/01

نظامِ برآمده‌ی از انقلاب اسلامی، یک سیاستهای اصولی‌ای برای خود ترسیم کرد. انقلاب اسلامی، نظام سیاسی و اجتماعی را پیشنهاد کرد و تحقّق بخشید و پیاده کرد؛ یک اصولی هم برای این نظام بر مبنای انقلاب به وجود آمد. مثلاً استقلال -استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی، استقلال سیاسی، استقلال امنیّتی- از اینهایی بود که [قبلاً] نبود. قبل از پیروزی انقلاب، هیچ‌کدام از اینها وجود نداشت. خب مبالغ زیادی هم در این زمینه پیشرفت کرده‌ایم؛ البتّه هنوز در بعضی زمینه‌ها کار داریم. استقلال هست، آزادی هست.

یکی از خصوصیّاتی که این جوانی که شما تربیت میکنید و روی او اثر میگذارید باید دارا باشد، [این است که] معتقد و مُباهی به هویّت ملّی خود باشد. من آن روز در جمع مسئولین که اینجا بودند، راجع به هویّت ملّی صحبت کردم؛ عرض کردم که منافع ملّی در رابطه‌ی با هویّت ملّی، معنا میشود و ترجمه میشود. آن چیزی که ظاهرش منفعت است، امّا باطنش با هویّت ملّی ناسازگار یا معارض است، در واقع منافع ملّی نیست؛ زیانهای ملّی است. باید با این هویّت ملّی، این جوان را آشنا کنید که مُباهی به این هویّت باشد و به استقلال که البتّه غالباً جوانهای امروز ما، قدر استقلال را هم نمیدانند؛ خب جوان دانشجو از اوّل عمرش، در یک کشوری زندگی کرده که هیچ وابستگی سیاسی و عقیدتی‌ای به قدرتهای خارجی نداشته؛ از اوّل، همیشه دیده که در مقابل قدرتهای خارجی‌­ای که دیگران جرئت نمیکنند بگویند «بالای چشمتان ابرو است»، جمهوری اسلامی ایستاده؛ این استقلال سیاسی است؛ این را از اوّل دیده‌اند، [لذا] قدرش را نمیدانند؛ آن دوره‌ای را که هر چه آمریکا میگفت و قبل از او هر چه انگلیس میگفت باید در کشور تحقّق پیدا میکرد، اینها درک نکرده‌اند، لذا قدر استقلال را نمیدانند؛ این باید تفهیم بشود به اینها. این یک‌جور نقش اساتید بر روی دانشجوها است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار آقای حیدر العبادی نخست وزیر عراق و هیأت همراه با تجلیل از وحدت و انسجام همه جریانهای سیاسی و مذهبی عراق در مبارزه با داعش، «نیروهای مردمی» را پدیده ای مهم و مبارک و عامل اقتدار در عراق خواندند و با تأکید بر لزوم حفظ یکپارچگی سرزمین عراق، گفتند: باید در مقابل آمریکایی‌ها هوشیار بود و به هیچ وجه به آنها اعتماد نکرد زیرا آمریکا و اذناب او، مخالف «استقلال، هویت و وحدت عراق» هستند.

ایشان بر لزوم حفظ یکپارچگی سرزمین عراق اشاره کردند و گفتند: جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان همسایه، با برخی زمزمه‌ها مبنی بر برگزاری همه پرسی برای جدایی یک بخش از عراق مخالف است و دامن زنندگان به این موضوع را مخالفان استقلال و هویت عراق می داند.

اوّلین بار در طول تاریخ ما -تاریخ چندین­ قرنی، تاریخ از دوران باستان به این طرف- ملّت ایران بعد از انقلاب، نقش پیدا کردند، از حاشیه وارد متن شدند و تعیین میکنند. همچنان­که معلوم است، از بالاترین مسئول کشور، از رهبری، ریاست جمهوری، مسئولین گوناگون دیگر، با انتخاب ملّت مسئولیّت پیدا میکنند و سرِ کار می‌آیند و به ملّت باید جواب بدهند؛ باید به ملّت جواب بدهند. این یک قلم از مهم­ترین حوادثی بود، تغییراتی بود، تحوّلاتی بود که انقلاب ایجاد کرد. بنابراین، بعد از انقلاب، منافع ملّی تغییر پیدا کرد؛ یعنی معیارها برای منافع ملّی طبعاً تغییر پیدا کرد. بعد از آنکه انقلاب شد، همین‌طور که عرض کردیم، دیکتاتوری‌ها به مردم‌سالاری تبدیل شد، وابستگی‌ها به استقلال سیاسی تبدیل شد، عقب­‌ماندگی به پیشرفتهای قابل توجّه تبدیل شد؛ در زیرساخت­ها، در نیروی انسانی، در صنایع مهمّی مثل نانو، زیست‌فنّاوری؛ صنایع بزرگی که ماها امروز جزو درجه‌های بالای آنها در دنیا و در بین دویست‌وخرده‌ای کشور هستیم؛ در علم، در آموزش عالی و غیره. خب اینها حوادثی بوده که هویّت انقلابی ما اینها را به وجود آورده.

مسئله‌ی آخری هم که مطرح میکنم مسئله‌ی آمریکا است. بسیاری از مسائل ما با آمریکا اساساً قابل حل نیست، علّت هم این است که مشکل آمریکا با ما، خود ما هستیم -یعنی خود جمهوری اسلامی- مشکل این است. نه انرژی هسته‌ای مشکل است، نه حقوق بشر مشکل است؛ مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است. اینکه یک دولتی، یک نظامی، یک حکومتی به‌ وجود بیاید، آن­‌هم در یک جای مهمّی مثل ایران، آن­‌هم در یک سرزمین ثروتمندی مثل ایران، یک حکومتی سرِ کار بیاید که به «آری و نه»‌ی قدرتی مثل آمریکا اعتنا نداشته باشد و خودش در مسائل «آری و نه» بگوید، این برایشان غیر قابل تحمّل است؛ با این مخالفند، با این معارضند. این معارضه را چه‌جوری میخواهید حل کنید؟ بنابراین، با آمریکا مشکلات ما حل­‌شدنی نیست؛ اینها با اصل نظام مشکل دارند. من به شما این را عرض بکنم که با قطع نظر از نظام، با استقلال کشور هم مشکل دارند؛ یعنی اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند. این تجربه‌ی نهضت ملّی جلوی چشم ما است. در نهضت ملّی، دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها حسنِ‌ظن داشت، بلکه ارادت داشت امّا مایل نبود تکیه کند به آنها؛ -با انگلیسی‌ها البتّه بد بود- مایل به استقلال بود. آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدّق شد، نه یک انگلیسی، [بلکه] یک آمریکایی بود و پشت سرش بیش از دستگاه اینتلیجنت­‌سرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت؛ آمریکا این‌جوری است. یعنی با یک نظامی و با یک حکومتی هم که مطلقاً حکومت دینی هم نیست، حکومت انقلابی هم نیست -نهضت ملّی که یک حکومت انقلابی نبود؛ فقط دنبال استقلال کشور از زیر یوغ انگلیس‌ها بود و خیال میکرد آمریکایی‌ها کمکش میکنند- نتوانستند بسازند؛ با استقلال کشور مخالفند.

دو دسته کشور در دنیا به‌ وجود آمد -که [این] مربوط به مثلاً دو سه قرن پیش به این‌طرف است- کشورهای مسلّط و کشورهای زیر سلطه. کشورهای مسلّط، البتّه عمدتاً یا عموماً کشورهای اروپا بودند. حالا دلایلی هم دارد که چرا و چگونه شد که این کشورها شدند کشورهای مسلّط؛ چه خصوصیّتی وجود داشت که به اینجا منتهی شد؛ آیا ازلحاظ خلقت، اینها مثلاً یک امتیازی دارند؟ ازلحاظ ذهنیّت، اینها یک برتری‌ای دارند؟ یا نه، یک عواملی پیش می‌آید و یک بخشی از دنیا یا یک کشوری از کشورهای دنیا یک رجحانی بر دیگران پیدا میکند. بالاخره دلایلی دارد که حالا نمیخواهیم وارد آن دلایل بشویم؛ یعنی بحث ما این نیست. به‌هرحال این اتّفاق افتاد: کشورهای مسلّط و کشورهای زیر سلطه.
 خب، یک دوگانه‌هایی به وجود آمد
...
 دوگانه‌ی استقلال و وابستگی، استقلال سیاسی و وابستگی؛ کشور کوچکی مثل انگلیس مستقل بود، یک دریای با عظمتی مثل شبه‌قارّه‌ی هند -شامل هند و پاکستان و بنگلادشِ بعدی- تحت نفوذ آن و وابسته‌ی سیاسی بود. یا یک کشوری مثل ایران با این سابقه‌ی فرهنگ، ازلحاظ سیاسی وابسته بود -چه در اواخر دوره‌ی قاجار، چه در دوره‌ی پهلوی- وابسته‌ی به چه؟ مثلاً فرض کنید به یک کشور کوچکی مثل کشور انگلیس. یعنی یک دوگانه‌ی این‌جوری هم به وجود آمد؛ استقلال سیاسی و وابستگی سیاسی.

جوانهای عزیز! انقلاب اسلامی که به­‌وسیله‌ی امام بزرگوار تحقّق پیدا کرد و با دست تدبیر او اراده­‌ی الهی محقّق شد، صرفاً یک جابه­‌جایی سیاسی نبود که یک گروهی از رأس قدرت کنار بروند، یک گروه دیگر بیایند سر جای آنها؛ این نبود، بلکه انقلاب یک تحوّل عمیق بود؛ هم تحوّلی بود در سیاست کشور -در عرصه‌ی سیاست تحوّل عمیقی بود- هم تحوّلی بود در متن جامعه‌ی ایرانی. در عرصه‌ی سیاست این تحوّل به این معنا بود که یک دیکتاتوریِ بسته‌ی ارثیِ وابسته‌ی به دشمنان و دنباله‌رو بیگانگان را که در کشور حاکم بود -یک چنین حکومتی را- تبدیل کرد به یک حکومت مردم‌پایه که متّکی به مردم است و مستقل است و سربلند است و دارای هویّت است؛ در عرصه‌ی سیاست، این تحوّبل عظیم اتّفاق افتاد. در عرصه‌ی متن جامعه هم، جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی بی‌هویّت شده بود؛ ایرانِ با این سابقه‌ی فرهنگی، با این عظمت، با این‌همه دانشمند، با این فلسفه، با این معارف عظیم بشری در این کشور، تبدیل شده بود به یک جامعه‌ی دنباله‌رو غرب و بدون هویّت. هدف انقلاب تغییر این وضعیّت بود که جامعه را تبدیل کند به یک جامعه‌ی باهویّت، دارای استقلال، دارای اصالت، دارای خلّاقیّت، دارای حرف نو؛ این انقلاب اسلامی، یک چنین تحوّلی بود که امام بزرگوار به کمک مردم، این انقلاب را به پیروزی رساند.

امام یک جذّابیّتهای شخصی داشت، یک جذّابیّتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذّابیّتها آن‌قدر قوی بود که توانست قشرهای مختلف مردم و از جوانها را وارد میدان کند.
...
بخشی از جذّابیّتها مربوط به اصولی بود که امام ارائه میکرد. مثلاً ازجمله‌ی چیزهایی که امام به مردم ارائه میکرد، اسلام بود؛ اسلام ناب، اسلام ناب محمّدی. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجّر است، نه اسیر و پابند التقاط است. در دورانی که هم تحجّر وجود داشت، هم التقاط وجود داشت، امام، اسلام ناب را مطرح کرد؛ این برای جوان مسلمان، جذّاب بود. ازجمله‌ی مبانی اعلامی امام و شعارهای امام، استقلال بود؛ ازجمله‌ی آنها آزادی بود؛ ازجمله‌ی آنها عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی بود؛ اینها مبانی امام بود که مطرح میکرد؛ اینها همه جذّاب است.

بعد از رحلت امام عدّه‌ای امیدوار شدند که شاید بتوانند راه امام را برگردانند، که بحمدالله نتوانستند. بعد از رحلت امام سالهایی گذشت، عدّ‌ه‌ای در خارج از کشور و عوامل آنها در داخل کشور منتظر نشستند که شاید انقلاب غفلت کند، انقلاب پیر بشود، ازکارافتاده بشود، تا بتوانند حمله کنند و همان بساط قبل از انقلاب را مجدّداً در کشور بر سر کار بیاورند، [ولی] نتوانستند. علّت این نتوانستن‌ها چیست؟ علّت، همان جاذبه‌های امام بزرگوار، جاذبه‌های مبانی و اصول امام بزرگوار است که در کشور وجود دارد. من این را بعد هم عرض خواهم کرد؛ جسم امام از میان ما رفته است امّا روح امام زنده است؛ روح امام زنده است، راه امام زنده است، نفَس امام در جامعه‌ی ما زنده است. آن جذّابیّتهایی که در زمان حیات ظاهری، مردم را، جوانها را، دلها را مثل آهن‌ربا به خود جذب میکرد، امروز هم وجود دارد. نام امام گره‌گشا است، علاوه بر اینکه اصول امام یک اصول تمام‌نشدنی و کهنه‌نشدنی است؛ اینها وجود دارد. بنابراین شعار عدالت اجتماعی و اقتصادی، شعار استقلال، شعار آزادی، شعار مردم‌سالاری، شعار جدا شدن از چنبره و جاذبه‌ی قدرت آمریکا و قدرتهای جهانی، امروز هم برای مردم ما و جوانهای ما جذّاب است.
ما البتّه در تحقّق بعضی از این شعارها انصافاً عقبیم. ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقّق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقب‌ماندگی داریم؛ این را انکار نمیکنیم، امّا همّت ما، هدف ما، آرمان ما همین است که امام بزرگوار معیّن کرد و ما دنبال این آرمانها حرکت میکنیم؛ این برای نسل جوان ما جذّاب است؛ نه‌فقط نسل جوان کشور ما، بلکه برای نسل جوان کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای اسلامی، جذّاب است.

حضور مردم در این صحنه خیلی پُرمعنا است. این نشان‌دهنده‌ی دو مطلب اساسی است؛ البتّه ذیل این دو مطلب، مطالب دیگری هم وجود دارد لکن در این حضور مردمی، دو مطلب اساسی است: یکی اعتماد مردم و علاقه‌ی مردم به نظام جمهوری اسلامی، پیوند مردم با نظام جمهوری اسلامی؛ یکی [هم] قدرت اراده و تصمیم‌گیری‌ای که در مردم وجود دارد؛ این دو چیز خیلی مهم است. وقتی شما در صحنه حاضر میشوید، هم نشان میدهید که به نظام جمهوری اسلامی که توانسته است کشور را استقلال ببخشد و آزادی ببخشد، دلبسته‌اید؛ هم نشان میدهید که ملّت ایران یک ملّت زنده است، پای کار است، مصمّم است، عازم است؛ این را نشان میدهید. هر دوی اینها برای کشور دارای ارزش زیادی است؛ البتّه هرکدام [هم] زیرمجموعه‌هایی دارد؛ فواید بیشتری هم دارد. هرچه این حضور بیشتر باشد، هرچه این انضباطی که بحمدالله در بین مردم وجود دارد بیشتر باشد، آبروی ملّت ایران و احترام ملّت ایران در پیش چشم ناظران جهانی بیشتر است.

من توصیه میکنم به همه‌ی این آقایان محترمی که نامزدهای انتخاباتی هستند و به آنها میگویم -آنچه را به مردم باید عرض بکنیم، عرض کردیم- به آنها من عرض میکنم که در وعده‌های خود، در اظهارات خود، در برنامه‌هایی که به مردم میدهند، توجّه کنند که دو سه چیز را حتماً رعایت بکنند:
...
نکته‌ی دوّمی که در برنامه‌ریزی‌هایشان، در اظهاراتشان، در وعده‌هایی که به مردم میدهند، باید خودنمایی کند، مسئله‌ی عزّت ملّی و استقلال ملّت ایران است. آقایان! ملّت ایران، یک ملّت انقلابی است، ملّت ایران یک ملّت سرافراز است، ملّت ایران ملّتی است که از نهایت ضعف و وابستگی توانست خودش را به اوج اقتدار و عزّت بین‌المللی برساند؛ این ملّت را نباید تضعیف کرد، این ملّت را نباید سرشکسته کرد، این ملّت را نباید در مقابل ملّتهای دیگر، در مقابل قدرتهای بزرگ به تسلیم واداشت؛ این ملّت، با اقتدار زنده است؛ اگرچنانچه این اقتداری که این ملّت دارد نشان میدهد نمیبود، دشمن اکتفا نمیکرد به اینکه بخواهد بیاید یک دستوری را به فلان رئیس‌جمهور ما یا به فلان مأمور ما بدهد؛ می‌آمد مسلّط میشد بر این کشور. همان کاری را اینها با جمهوری اسلامی میخواهند بکنند و در آن صورت میکردند که با این کشورهای وابسته‌ی مزدورِ بی‌آبروی بعضی از مناطق عالم ازجمله در منطقه‌ی ما دارند انجام میدهند؛ همان رفتار را با ملّت ما میخواستند انجام بدهند. باید عزّت ملّی، سربلندی ملّت و عظمت ملّت در مقابل استکبار حفظ بشود؛ [نامزدهای انتخاباتی] نشان بدهند که در مقابل زیاده‌خواهی آمریکا، در مقابل خباثتهای صهیونیست‌ها ایستاده‌اند.

ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همه‌جانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطه‌گر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیب‌های اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینه‌ی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن ‌وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد‌؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همه‌جانبه چه‌جور به دست می‌آید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی‌ داشته باشد، اینها به دست نمی‌آید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ این‌جوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمی‌آید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواسته‌ها به دست نمی‌آید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمی‌آید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواسته‌ها تأمین نخواهد شد. همه‌ی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. [پس] یکی از مشکلات عمده‌ی کنونی ما مسئله‌ی اقتصاد است.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی