کرامت ملتها -
تعداد فیش :
25 ،
تعداد مقاله :
0
1392/07/22
1392/05/15
1391/07/03
1390/12/18
1389/04/05
1388/02/23
1386/12/12
1383/04/19
1382/07/22
1381/03/14
1381/03/01
1379/12/09
1376/11/09
1376/11/09
1376/05/12
1375/06/07
1373/01/01
1371/11/06
1371/11/06
1371/06/24
1370/07/03
1370/01/16
1369/04/20
1369/03/10
1369/02/12
بیشك دوران كنونی، دوران بیداری و هویّتیابی مسلمانان است؛ این حقیقت را از خلال چالشهایی كه كشورهای مسلمان با آن روبهرو شدهاند نیز بروشنی میتوان دریافت. درست در همین شرایط است كه عزم و ارادهی متّكی به ایمان و توكّل و بصیرت و تدبیر، میتواند ملّتهای مسلمان را در این چالشها به پیروزی و سرافرازی برساند و عزّت و كرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبههی مقابل كه بیداری و عزّت مسلمانان را بر نمیتابد، با همهی توان به میدان آمده و از همهی ابزارهای امنیّتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سركوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره میگیرد.
اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطهی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوهی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كنندهی علم، در چشم جامعهی بینالمللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد.
یک نکتهی دیگر که بارها بر آن تأکید شده و باز هم لازم است عرض کنیم، این است که حج اگرچه یک واجب سیاسی است، یک واجب اجتماعی است، مظهر وحدت است، مظهر تجمع مسلمین است، برای بیان برائت است - در اینها شکی نیست - اما یک مجموعهی لبالب از احساس معنوی است؛ این نباید فراموش شود. از اول مراسم حج، از همان احرامی که شما برای عمره در میقات میبندید، تا آخرین وظائف و فرائضی که در حج وجود دارد، ذکر خدا موج میزند؛ این را باید به یاد داشته باشیم. ذکر خدای متعال ما را پاکیزه میکند، ما را تطهیر میکند، زنگها را از دل ما پاک میکند، غفلتها را از ما میزداید، عشق به دنیا و چنگ زدن به زخارف مادی و پول و مقام و شهوات جنسی و غیرجنسی و اینها را در ما تضعیف میکند. ما امروز و همیشه به این احتیاج داریم. انسان برای اینکه بتواند راه را درست طی کند، از صراط مستقیم حق منحرف نشود، احتیاج دارد به این که همیشه یاد خدا را در دل بپروراند؛ و در این جهت، حج یکی از بهترین فرصتهاست؛ از جهاتی بینظیر است. من خواهش میکنم در هر کدام از اعمال و فرائض و مناسکی که انجام میدهید، در لبیکی که اول کار میگوئید، توجه داشته باشید چه کار دارید میکنید؛ با کی دارید حرف میزنید. در طواف، در سعی، در میقات، در مراکز وقوف، در هر عملی از اعمال حج، بدانیم که داریم با چه کسی حرف میزنیم، با چه کسی معامله میکنیم، برای چه کسی داریم تلاش میکنیم. این یاد را، این ذکر را، این خشوع را، این تضرع را لحظهای از خودمان جدا نکنیم؛ این یکی از کارهای مهم است. روحانیون محترم بخصوص، مسئولان کاروانها، مرتبطین با افراد، به این نکته توجه کنند.
نکتهی آخر هم این است که ارتباطات با برادران مسلمان در دنیای اسلام باید در این مرکز مهم احیاء شود. ارتباطات، ارتباطات دولتها نیست. ارتباطات دولتها، ارتباطات رسمی است، ارتباطات زبانی است، برای مسائل دیگری است. ارتباط بین آحاد امت اسلامی، ارتباط قلبی است؛ این با ارتباط آحاد ملتها با یکدیگر حاصل میشود. در دیدار با برادران مسلمانی که از کشورهای دیگر آمدهاند، آنهائی که اهل زبانند، میتوانند حرف بزنند، با زبان اظهار محبت کنند، اظهار تعارف کنند، بر روی نقاط مشترک تکیه کنند؛ آنهائی که اهل حرف زدن نیستند، با عمل: جا بدهید، مهربانی کنید، محبت کنید، بعضی از سختیها و خشونتها را تحمل کنید؛ یکی ممکن است تنه بزند، شما در مقابلش لبخند بزنید. در عمل سعی کنید این ارتباط به وجود بیاید؛ نه فقط برای اینکه آبرو و عزت ایران و ملت ایران را حفظ کنید - که البته این در جای خودش خیلی مهم است؛ چقدر خوب است که یک ملت بتواند کرامت خود، ارزش خود، پایبندی خود به آداب و اخلاق انسانی و اسلامی را نشان بدهد - بلکه برای اینکه این ارتباط قلبی برقرار شود. اهل هر نژادی است، اهل هر زبانی است، اهل هر مذهبی است، مسلمان است؛ او هم مثل شما به عشق کعبه آمده، به عشق پیغمبر آمده؛ او هم دارد همین راه را میرود، او هم با خدای متعال دارد حرف میزند. هرچه میتوانید، این وجه مشترک را به رخ یکدیگر بکشید؛ بفهمند که این وجه مشترک وجود دارد. وقتی مسلمان در اقصی نقاط عالم احساس کرد که در کشورهای دیگر، در ملتهای دیگر برادرانی دارد، قوّت روحی پیدا میکند، اعتماد به نفس پیدا میکند؛ از ضعفی که دستهای خبیثِ مستکبر بر مسلمانها تحمیل کردهاند، خودش را نجات میدهد. این حالت باید تقویت شود. ملتهای مسلمان هم اگر میخواهند بدانند جمهوری اسلامی چه میگوید و داعیهی او چیست، بدانند ما داعیهمان این است: ما از اسلام صرف نظر نمیکنیم؛ احکام الهی و شریعت الهی را که شریعت اسلامی است، در همهی امور زندگیمان واجبالاتّباع میدانیم؛ تلاش و سعیمان هم این است که به این برسیم. چهارچوب و قالب ما برای ورود در این میدان هم مردمسالاری دینی است. مردم باید بیایند انتخاب کنند. قانونگذار را که بر این اساس قانون خواهد گذاشت، بایستی مردم معین کنند. مجری را باید مردم معین کنند. همه چیز با انتخاب مردم، با حضور مردم، با عزت مردم و کرامت مردم است.
بنده فراموش نمیکنم سفری را که چند سال قبل به بوشهر داشتم. من از نزدیک، بروز و ظهور آن روحیهی ایمانیِ عمیق را در مردم شاهد بودم و دیدم. امروز هم شما دارید این روحیه را نشان میدهید. و همه بدانند، و شما جوانان عزیز بدانید؛ روزگار عوض شده است. آن روزی که قدرتها میتوانستند آزادانه ملتهای این منطقه را تهدید کنند، تحقیر کنند و هر وقت ارادهشان تعلق گرفت، بیایند نیرو پیاده کنند و فشار بیاورند، سپری شده است. امروز ملت ایران به عنوان یک ملت مقتدر در دنیا شناخته شده است. مسئله، مسئلهی پول نیست، سلاح نیست، ابزارهای تبلیغات نیست که دشمنان ما هزار برابر ما این چیزها را دارند؛ مسئله، مسئلهی ایمان است، عزم راسخ است، بصیرت است، آگاهی یک ملت به شأن خود، به جایگاه خود و به حق خود است. امروز دست قدرتهای مستکبر رو شده است. با این همه تبلیغاتی که میکنند، با این همه ابزارهای مدرن تبلیغاتی که در اختیار آنهاست و فضای افکار عمومی دنیا را به خیال خود در مشت دارند، روز به روز آبروی این قدرتها- و در رأس آنها آمریکا- در نزد ملتها بیشتر بر زمین میریزد، بیشتر رسوا میشوند و قدر ایستادگی ملتها و برآمدن قدرتهای ملی، بیشتر روشن میشود. آینده مال شماست، متعلق به شماست. اقتدار حقیقی، حق ملت ایران است و متعلق به ملت ایران است؛ هیچکس هم نمیتواند این ملت را از این راهی که در پیش گرفته است، منصرف کند.
بدانید یک ملت وقتی میتواند از کرامت خود، از عزت خود، از موجودیت خود به معنای واقعی کلمه دفاع کند که مستقل و متکی به خود، متکی به نیروی خود و به ارادهی خود باشد و با توکل به خداوند متعال آمادگی را همیشه حفظ کند. روز به روز ملت ایران به توفیق الهی این آمادگی را بیشتر خواهد کرد و یقیناً دشمنان نظام جمهوری اسلامی از تهدید خود، از توطئهی خود، از بددلی و بدخواهی خود، هیچ طرفی نخواهند بست.
امت اسلامی باید به خروش آید و سران اسلامی باید خشم ملتهای خود را به رخ رژیم غاصب بکوبند. دست دولت امریکا نیز به خون ملت مظلوم فلسطین آغشته است. به پشتیبانی آن دولت مستکبر و طغیانگر است که صهیونیستها با گستاخی مرتکب این جنایتهای نابخشودنی میشوند، ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند آیا ملت امریکا میداند که زمامدارانش اینگونه همهی حرمتهای بشری را در پیش پای صهیونیستها قربانی کردهاند؟ آیا ملتهای اروپایی باخبرند که تسلط سرمایهداران صهیونیست بر کشورهای آنان کار سیاستمدارانشان را به کجا کشانده است؟
و این تصادف و اتفاق نیست که همزمان با این جنایتهای نظامی، در گوشه دیگر از جغرافیای زیر سیطرهی استکبار، برترین مقدسات اسلامی دستخوش تعرض میشود و قلمهای پلید و سیاستهای شیطانی حامی آنها، ساحت مقدس حضرت رحمه للعالمین را که همهی بشریت وامدار پیام الهی او و ذات مقدس اوست، مورد هتک و اهانت قرار میدهند، آری این اسلام عزیز است که با پیام رهائیبخش و ظلمستیز خود و با برانگیختن روح کرامت و عزت در انسانها و ملتها، مستکبران را به وحشت انداخته و آتش کینهی ملتهای مسلمان را در دل آنان مشتعل ساخته است و حرکات آنان را دیوانهوار کرده است. نکتهی سوم به مسئولان دولتی: قدر این مردم را بدانید. همه جا این مناظر دارد تکرار میشود. من سالهاست که در این مملکت دارم مسافرت میکنم. من زمان ریاست جمهوری و قبل از ریاست جمهوری به استانها مسافرت میکردم و با مردم مواجه میشدم؛ الآن هم همینطور است. در همدان هم با آحادی از قشرهای مردم بدون هیچ عنوانی نشستم صحبت کردم و مستقیم ارتباط برقرار کردم؛ غیر از ارتباطهای غیر مستقیمی که بهطور وافر وجود دارد. این مردم، بسیار مردم خوبیاند. حقیقتاً ملت ایران از لحاظ شاخصهای شخصیتی، کرامتی و ارزشی در نقطهی اوجاند؛ منیع الطبع، باگذشت، باایمان، عازم، دارای شجاعت و آمادهی برای فداکاری. قبل از انقلاب، هیچکس اینها را به خوبیِ امام نمیفهمید. نخستین کسی که از شخصیتهای برجسته، این خصوصیات را در مردمِ ما شناخت و جست و روی آنها تکیه کرد، امام بزرگوار ما بود. همان وقت من با بعضی از بزرگان تماس میگرفتم و چیزی میگفتم؛ اما آنها تقصیر را گردن مردم میانداختند: مردم نمیآیند، مردم نمیکنند، این مردم را ول کنید. امام در نقطهی مقابل آنها، این مردم را شناخت؛ به این مردم اعتماد کرد؛ با این مردم صادقانه حرف زد؛ منتظر نشد مردم راه بیفتند؛ اول خودش راه افتاد؛ رهبر یعنی این.
ملت ایران به برکت انقلاب توانست با کرامت خودش آشنا شود، بیندیشد، تصمیم بگیرد و اقدام و انتخاب کند. خوشبختانه ایمان عمیق ملت ایران به مبانی اسلامی بهطور طبیعی مردمسالاری را بر پایهی تفکّرات دینی استوار کرد، که بهترین شکل مردمسالاری هم همین است. در چارچوب ارزشهای اسلامی و دینی است که میتوان بهطور مطلق از مردمسالاری حمایت کرد، و این بهطور طبیعی در کشور ما پیش آمد؛ چون مردم ما مؤمنند و ایمانشان سطحی نیست.
ملت ما یک ملت باعزّت است؛ به استقلال و عزّت و کرامت خود اهمیت میدهد و تحقیر و اهانت را از کسی قبول و تحمّل نمیکند. هیچ رژیمی در دنیا حق ندارد ملت ایران را به خاطر مواضع مستقلّش مورد اهانت و تحقیر قرار دهد.
کسانی که به عزّت مردم ایران و استقلال کشور و شرف و کرامتی که این ملت برای آن ارزش قائل است، اهمیت نمیدهند، آن روز و امروز و در طول سالها، همیشه با توصیههای ناجوانمردانه و بُزدلانهی خود سعی کردهاند ملت ایران را ذلیل و ضعیف کنند؛ همیشه هم تکیهشان به این است که ما نمیتوانیم! در دل خودشان ضعف موج میزند؛ اما این را به ملت ایران نسبت میدهند. در دل خودشان فروغ ایمان نیست؛ این را به مردم مؤمن نسبت میدهند. این جفای به مردم مؤمن است. ملت ما ثابت کرده آنجایی که پای شرف، کرامت و دفاع از ارزشهای کشور و ارزشهای والای اسلامی در میان است، از همهی توان خود استفاده و دشمن را مغلوب میکند.
اگر از طرف بیگانگان و دشمنان خطری دانشگاه را تهدید کند، بمباران همین دو مرکز اساسی و مهم است؛ اعتماد به نفس را از دانشگاهی بگیرند، بخواهند فکرها و تئوریهای ترجمهای را وارد محیط دانشگاه کنند و به مغز دانشجو و استاد رسوخ دهند و آنها را از ایمان و دلبستگیهای مردم جدا کنند. این، آن خطر اساسی است. علاج هم عبارت است از حفظ اتّصال فکری با تودههای مردم و به شدّت چسبیدن و متمسّک شدن به ریشههای اصولی انقلاب. عزیزان من! ارتباط با انقلاب را هرچه بیشتر باید مستحکم کرد. ما ملت ایران، در محیط بینالمللی، شأن و جایگاه و هویت خودمان را گم کرده بودیم. انقلاب این هویّت و جایگاه و شأن را به ملت ایران برگرداند.
امّت اسلامی باید امروز در دنیا به برکت اسلام آنچنان باشد که مثل مشعلی راه بشریت را روشن کند؛ مثل خورشیدی بر بشریت بتابد و به آنها خیر برساند؛ آنها را گرما ببخشد، آنها را نورانیّت ببخشد، به آنها حرکت ببخشد، به آنها حیات بدهد. آن جامعهی اسلامی که باید «لتکونوا شهداء علی النّاس» باشد؛ آن جامعهی اسلامی که باید «یدعون الی الخیر» باشد؛ آن جامعهی اسلامی که باید پیشرو بشریت در همهی خیرات باشد، اینگونه است. آن جامعهی اسلامی که باید پرتوی از «و للّه العزة و لرسوله و للمؤمنین» را داشته باشد، با وضع فعلی جهان اسلام و امّت اسلامی فاصله دارد.
البته بحمد اللّه شوق این هدفهای عالی در دلهای مسلمین پیدا شده است و ملتهای اسلامی حرکتهای خوبی را شروع کردهاند و در سراسر آفاق دنیای اسلامی، امروز بحمد اللّه ارزشهای اسلامی رو به نو شدن است. برخلاف آنچه که دشمنان اسلام میخواستند که این ارزشها را از زندگی بشر بزدایند، امروز بحمد اللّه وقتی ما در شرق و غرب دنیای اسلامی نگاه میکنیم، میبینیم که آحاد مردم به سمت احکام نورانی قرآن و ارزشهای اسلامی، گرایش بیشتری پیدا کردهاند؛ لیکن باید تلاش شود. ایران اسلامی به برکت اسلام، عزّت پیدا کرده است؛ به برکت اسلام از زیر سلطهی بیگانگان خارج شده است؛ به برکت اسلام دلهای مردمش به هم نزدیک شدهاند و به برکت اسلام به خیلی از آن خیراتی که اسلام برای مسلمانان خواسته، رسیده است. از ایران اسلامی و از میان این امّت، آنچه که ما برای برادران مسلمانمان در سراسر عالم میخواهیم، این است که دولتها و ملتها به اسلام به چشم نجاتبخش نگاه کنند و آن را مایهی عزّت و افتخار و کرامت خودشان بدانند. این چیزی که دشمنان اسلام خواستهاند به بسیاری از افراد در دنیای اسلام بباورانند که اسلام مایهی عقبافتادگی و سرافکندگی آنهاست، یک تلقین شیطانی است. این، تلقین کسانی است که خواستهاند امّت اسلامی را از اصل خودش جدا کنند، تا بتوانند به راحتی بر او فرمان برانند. مسلمانان در اکناف عالم دچار گرفتاریند. علاوه بر گرفتاری عمومی مسلمین که تسلّط استکبار است معالاسف آنچه که شأن و شخصیت ملتهای اسلامی اقتضا میکند و آن عزّتی که اسلام به مسلمانان میدهد، مشاهده نمیشود. کجاست آن عزّت در سطح جهان و در میان ملتهای مسلمان؟ بهجز ملت ایران که پرچم عزّت اسلام را هم به فضل الهی به دست گرفته است که «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین» بقیهی ملتهای مسلمان تشنهی عزّتند؛ اما متأسفانه عزت مناسب شأنشان به آنان ارزانی نمیشود.
شاید در طول دوران رژیم گذشته، حتّی بخشی از آنچه در این چند سال در بازسازی این کشور انجام گرفت، انجام نگرفته بود؛ چون کار را با کیفیّت و کمیّت هر دو باید دید. آنها اگر کاری هم برای کشور میکردند که از لحاظ کمیّت هم نسبت به آنچه در این دورهی کوتاه انجام گرفته است، حقیقتاً کم است از لحاظ کیفیت، مخدوش بود؛ زیرا در آن، استقلال این ملتْ ملاحظه نشده بود. اساسِ سیاست آن رژیم، بر وابستگی بود. چند نفر دولتمردِ نسبتاً شجاع یک روز در زمان رضا خان پیدا شدند و یک قرار داد نفتی را نوشتند که منافع ملت ایران، تا حدودی در آن ملاحظه شده بود. بهخاطر انگلیسیها، رضا خان با چکمههایش وارد اتاق هیئت دولت شد و نوشتههای آنها پروندهی نفت را گرفت، در آتش بخاری انداخت و جلو چشم آنها سوزاند! این، چیزی است که خود آنها نوشتهاند. امثال تقیزاده و دیگران این ماجرا را نوشتهاند.
سیاست، سیاستِ وابسته بود. راهآهن هم که میکشیدند، بیش از آنکه برای ایران و تجارت ایران باشد، به نفع اتّصال دو جبههی متّفقین بود که آن روز بایستی علیه آلمان میجنگیدند. راهآهن سراسری این است! (راهآهن شمال و جنوب برای این بود که شورویِ آن روز را به جنوب، در خلیج فارس که محلّ استقرار انگلیسیها بود وصل کنند تا بتوانند سلاح منتقل نمایند، و جبهههای جنگ متّفقین علیه متّحدین آلمان و همکارانش همواره قادر به دفاع باشد. راهآهن هم برای این کشیده میشد. طرفداران رژیم منحوس و تفالههای رژیم گذشته، بعد از گذشت پنجاه سال، هنوز که هنوز است، صحبتِ راهآهن شمال و جنوب را میکنند؛ راهآهنی که براساس طرحی خائنانه و بیتوجّهی به استقلال این ملت به وجود آمد و در آن، آبرو و شأن این ملت رعایت نشد. امروز دولت جمهوری اسلامی، یک دولت معمولی نیست؛ دولتی با هدفهای بزرگ و با کارهای برجسته است. فرق است بین آن کشوری که مسئولانش میخواهند امور جاری آن کشور را، «باری به هر جهت» اداره کنند، با کشوری که مسئولانش میخواهند یک تحوّل اساسی در کشور به وجود آورند و زندگی مردم را از وضع رقّتباری که سلطههای استبدادی و پادشاهی در طول زمان، بخصوص سلاطین وابسته و فاسد پهلوی و اواخرِ قاجار، به وجود آورده بودند، نجات دهند. واقعاً آبروی ایران و ایرانی را در دنیا برده و همه چیز این کشور را دچار انحطاط کرده بودند. در چنین زمینهای، مردانی دامن همّت به کمر زدهاند و ادارهی امور کشور را بر عهده گرفتهاند و بارهای سنگین را بر دوش نهادهاند و میخواهند زندگی مردم را از آن وضعیت، به وضع یک کشور پیشرفتهی آبرومندِ برخوردار از عزّت و کرامت در سطوح بینالمللی، تبدیل کنند و این کشور و این ملت بزرگ را به آن جایگاهی که شایستهی اوست، برسانند؛ چون شما، هم ایرانی و هم مسلمان هستید. هم مسلمان بودن به معنای وجود امتیازات بسیار برجستهای است و هم ایرانی بودن حاکی از استعدادها و امکانات درخشانی است.
امروز، خوشبختانه کارها در حال پیشرفت است. من این را با اطّلاع و آگاهی از مسائل کشور، به شما عرض میکنم. البته، بسیاری از مردم ما هم، بهویژه کسانی که در مسائل جاری، قرار و حضور دارند، این پیشرفت را احساس میکنند. فشارها به سمت ما از طرف قدرتهای قلدر- که دشمن ملت و استقلال ما هستند- زیاد است. اما خوشبختانه، این فشارها را این کشور باعظمت، این ملت بزرگ و این دولتمردان مخلص و صمیمی و دلسوز، با کمال قدرت، از سرِ خودشان دفع میکنند و در درازمدّت هیچگونه تأثیری بر زندگی واقعی آنها نمیگذارد؛ اگرچه ممکن است بعضی از مشکلات را، در کوتاه مدت، به وجود آورد. همهی اینها را میتوان به خوبی از سر گذراند. ما در حال پیشرفت و سازندگی و در حال بنای یک تمدّن هستیم. من این را میخواهم به شما بگویم: مسألهی ما این نیست که زندگی خودمان را نجات دهیم و گلیم خودمان را از آب بکشیم. مسئله این است که ملت ایران- همچنان که شأن اوست- در حال پدید آوردن یک تمدّن است. پایهی اصلی تمدّن، نه بر صنعت و فناوری و علم، که بر فرهنگ و بینش و معرفت و کمالِ فکری انسانی است. این است که همه چیز را برای یک ملت فراهم میکند و علم را هم برای او به ارمغان میآورد. ما در این صراط و در این جهت هستیم. نه اینکه ما تصمیم بگیریم این کار را بکنیم؛ بلکه حرکت تاریخی ملت ایران در حالِ به وجود آوردن آن است.
ما چه احتیاج داریم که به فلان دولت اروپایی یا غیر اروپایی چیزی بگوییم که خوشامد دل او باشد
یا ژست خوشامد او را نشان دهیم تا به ما کمکی کند؟ ما به کمک آنها احتیاج نداریم؛ آنها به کمک ما احتیاج دارند. آنها به نفت احتیاج دارند؛ آنها به این ملت شصت میلیونی احتیاج دارند؛ آنها به دوستی یک دولت قوی در این منطقهی حساس احتیاج دارند. البته دنیا، همهچیزش با تبادل است: چیزی بگیرند، چیزی بدهند. اما این کارها باید با حفظ عزت و کرامت و شرافت این ملت صورت گیرد. بعضی افراد، بدون توجه به این مسائل، روحیهها را تضعیف میکنند. این، همان مضطرب کردن درونی است. اسلام، با این هم مبارزه میکند. شما پاسداران با این هم باید مبارزه کنید. شما با آن خوره و موریانهای که از درون به جان نظام اسلامی میافتد و روحیهی جوانان را تضعیف میکند، باید مبارزه و مقابله کنید. خودشان هم میدانند که حقوق بشر در بسیاری از مناطق مربوط به خود آنها، بیش از همه جای عالم نقض میشود. خودشان هم میدانند که آنچه راجع به جمهوری اسلامی در زمینهی نقض حقوق بشر میگویند، دروغ و تهمت است. خودشان هم میدانند که تهمت کمک به تروریسم، به خود آنها بیشتر میزیبد تا به جمهوری اسلامی. خودشان هم میدانند که ملت سرافراز ایران، شایستهی احترام و تکریم است. ملتی است که عظمت و کرامت خود را در عمل ثابت کرده است، نه در ادعا و توقع از این و آن. خودشان هم میدانند که نظام جمهوری اسلامی، مردمیترین نظامی است که امروز در اقطار عالم میشناسیم. صمیمیت بین مردم و نظام، نزدیکی مسئولین نظام با احساسات مردم بهخاطر اینکه از درون خود آنها برخاستهاند و بیاعتنایی مسئولین نظام به زخارف دنیا که برای همهی مسئولان کشورهای دنیا یک امر عادی است از نکات برجستهی نظام ماست. برای کدام مسئول، در کدام گوشه از دنیا، التذاذ و شهوات و برخورداریها و دنیاطلبی، عیب به حساب میآید و او از آنها برخوردار نمیشود؟ در جمهوری اسلامی، به فضل پروردگار هنوز که هنوز است و باید همیشه همینطور باشد برای مسئولین نظام، پرداختن به امور شخصی و دنیایی یک عیب است. نمیگوییم کسی علیرغم این، عمل نمیکند؛ اما آن کسی که میکند، میفهمد که کار خلاف انجام میدهد. این، مسألهی خیلی مهمی است؛ و بحمد اللّه مسئولین اصلی نظام هم، از این مسائل مبرا هستند.
ما توصیهمان به دولتهای خلیج فارس و همسایهها این است که دشمن را ببینند؛ دشمن را بشناسند؛ کید دشمن را بشناسند؛ دست دشمن را بشناسند و بدانند کیست که میخواهد در این منطقه اختلاف بیندازد؟ این اختلاف، بیشتر به ضرر خود آنهاست. حوادث دو، سه سال پیش منطقه را دیدید؟ دیدید نتیجهی کمک به عراق چه شد؟ نتیجهی حضور قدرتمندانهی امریکا و انگلیس و دیگران را در این منطقه دیدید؟ چقدر منطقه و دولتهای جنوب خلیج فارس تحقیر شدند و هنوز هم میشوند! ملتها چقدر تحقیر شدند! علاج همهی اینها، اتحاد کلمه است. و الّا دولت ایران که از چیزی نمیترسد. ملت ایران هم از چیزی نمیترسد. ما در انقلاب متولّد شدیم، با انقلاب پیش رفتیم و در مقابل دشمنیها رشد کردیم. بیشتر از آنچه که دنیا تا امروز با ما دشمنی کرده است، ممکن نیست با کسی دشمنی کرد. با کدام ملت اینقدر دشمنی کردهاند؟ با این وجود، ملت ایران مانده است؛ انقلاب مانده است؛ جمهوری اسلامی مانده است و همیشه به فضل الهی خواهد ماند. این، آن پیام وحدت اسلامی است که برای همه، مایهی عزت، مایهی کرامت و مایهی آرامش است. این، آن آرزوی ماست.
بزرگترین جنایت استعمار و ایادی خائن آن که در طول سالهای متمادی بر کشورهای اسلامی حکومت کردند این بود که روح دفاع و سلحشوری را در ملتها کشتند و آنان را به شعارهای پوچ، مثل قومیت و ملیتهای افراطی سرگرم کردند؛ لذا میبینید که تقریباً از دو قرن پیش، دشمنان ملتهای اسلامی به کشورهای آنها سرازیر شدند و هر وقت به نحوی آنها را تحقیر و ذلیل و غارت کردند و رفتند و ملتها همینطور آنها را تماشا و تحمل کردند. کار به آنجا رسید که امروز میبینید ملتهای مسلمان، جزو ضعیفترین ملتهای جهان هستند؛ در حالی که اسلام در بطن خود، دارای قدرت و عزت و کرامت است. اسلام که ذلتپذیر نیست؛ چرا مسلمانان اینطور شدند؟! این همان کاری است که حکومتهای دستنشانده با ملتهای مسلمان انجام دادند؛ آنها را سرکوب و ذلیل و ذلتپذیر کردند؛ هر وقت هم عدهیی خواستند با الهامگیری از روح اسلام کاری بکنند، از همه طرف آنها را محاصره کردند.
یک کلمه خطاب به ملت عراق عرض کنم. ملت عراق باید بدانند که این، لحظهلحظهی حساسی است. اگر بایستند، آقایی نصیب آنها خواهد شد و عزیز خواهند گردید. البته یک مقدار سخت است و فداکاری لازم دارد. بدون فداکاری، هیچچیزی به نتیجه نخواهد رسید. اگر خیال میکنند که عزت و کرامت و آزادی و زندگی راحت را مثل یکلقمه میشود در دهان کسی گذاشت، این اشتباه است. باید سختی را تحمل کنند؛ منتها سختی، کوتاهمدت و موقتی است و از بین خواهد رفت. اما اگر ملت عراق در مقابل کوتاه بیایند، همین رژیم عراق آنچنان پدری از آنها درخواهدآورد و آنچنان قساوتی بخرج خواهد داد که قساوتهای گذشتهی او که اینها هم به نوبهی خود بینظیر است در مقابل آن کوچک باشد. اگر این رژیم بر مردمش مسلط بشود العیاذ باللّه از مردمش انتقام سختی خواهد گرفت؛ ملت عراق باید این را بدانند. ملت عراق حالا که قدم در این راه گذاشتهاند و شروع کردهاند، بایستی کار را به پایان برسانند. باید به خدا تکیه کنند، از خدا کمک بخواهند، با خدا رابطه برقرار کنند و فداکاری هم در برنامهی کارشان قرار بگیرد؛ آنوقت خدای متعال نصرتش را نازل خواهد کرد.
وقتی برای یک ملت، قضیهی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم که مهمترین و حساسترین مسألهی هر ملتی، همین مسألهی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیینکنندهترین مسئله برای آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوی، این قضیه را حل کردهاند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیانبخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسألهی اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیهی چیزهایی که برای یک ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا کرد و اینچنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسألهی ولایت در اسلام، اینطور مسألهیی است. حفظ عزت و کرامت انقلابی جمهوری اسلامی و ملت ایران در مناسبات بینالمللی، یکی دیگر از نقاط اصلی است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحولی ژرف در ارتباطات بینالمللی از دو نظر به وجود آورد:
اول اینکه هیمنهی دو ابرقدرتِ آن روز دنیا را در رابطهشان با دولتهای ضعیف جهان، شکستی سخت داد و ابهتی را که بهمرور در چشم ملتها و دولتها به دست آورده بودند، بهشدت تضعیف کرد. دوم آنکه به ملتها دلگرمی و شجاعت بخشید و جرأت و گستاخی در مقابله با دولتهای دستنشانده را به آنان تزریق کرد. گرچه این تأثیرات عمیق، بتدریج در جهان ظاهر شد و امروز پس از یازده سال، چهرهی سیاسی عالم را دگرگون کرده است، اما همهی چشمهای تیزبین، از همان آغاز تشخیص دادند که با پیروزی این انقلاب عظیم، عصر جدیدی در مناسبات عالم پدید آمده است. این عصر را باید «عصر امام خمینی» نامید و ویژگی آن، عبارت است از بیداری و جرأت و اعتماد به نفس ملتها در برابر زورگویی ابرقدرتها و شکستن بتهای قدرت ظالمانه و بالندگی نهال قدرت واقعی انسانها و سر برآوردن ارزشهای معنوی و الهی. برای اینکه دنیا روی شما حساب کند، شما باید خودتان را قوی کنید. برای اینکه دنیا مجبور بشود عزت و کرامت شما ملت ایران را نگه بدارد، باید به خودتان متکی بشوید و نیروهای ذاتی خودتان نیروی علم، نیروی اقتصادی، نیروی کار و قدرت دفاع نظامی را شکوفا کنید. اگر ملتی قوی و یکپارچه شد، اگر ملتی به خدا متکی بود و از شیطانها نترسید، آن ملت، حتّی دشمنانش را وادار خواهد کرد که برای او احترام قائل بشوند؛ همچنان که امروز بحمد اللّه، علیرغم همهی چرندهایی که گاهی رسانههای وابسته به استکبار، در بارهی ملت ایران و نظام اسلامی میگویند، همهی ملتهایی که ایران و ملت ما را میشناسند، برای شما ملت ایران احترام قایلند. این را ما از نزدیک دیدهایم.
نمودار
آخرین مقالات
|