تکریم معلم و استاد -
تعداد فیش :
16 ،
تعداد مقاله :
0
1389/07/29
1388/02/09
1387/07/03
1387/02/12
1386/02/12
1385/07/13
1384/02/12
1384/02/12
1383/02/12
1382/02/10
1382/02/10
1380/02/12
1371/02/09
1370/02/12
1370/02/12
1369/03/10
مسئلهی بعدی، مسئلهی نظام رفتاری و اخلاقی حوزههاست؛ كه همین تحول - اگر تحولی انجام میگیرد - باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد كه من اینجا یادداشت كردهام: تكریم اساتید. نظام رفتاری و اخلاقی ما در حوزهها باید در این جهت حركت كند؛ تكریم استاد، تكریم عناصر فاضل، بخصوص تكریم مراجع تقلید. هر كسی آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهای زیادی لازم است. غالباً مراجع قلههای علمی حوزههای علمیه محسوب میشوند. بنابراین احترام مراجع بایستی محفوظ باشد؛ باید تكریم شوند.
قشر پرستار هم باز از یك نگاه دیگر یك قشر بسیار اثرگذار و مهم است. نقش پرستار و همچنین قابله در نظام سلامت كشور یك نقش بسیار مهمی است؛ نقش بسیار عظیمی است. اگر پرستار دلسوز و مهربانی در كنار بیمار نباشد، گمان اینكه معالجهی پزشك در آن بیمار تأثیری نبخشد، بسیار زیاد است. آن عنصر و آن موجود فرشتهگونی كه بیمار را در واقع از مسیر طولانی و دشوارِ مرض و شدت آن عبور میدهد، عبارت است از پرستار. این را هر كدام از ما كه دچار بیماری شده باشیم و در جریان بیماریهای سخت و عملهای جراحی دشوار قرار گرفته باشیم - از جمله خود من - بالعیان احساس كردیم و احساس میكنیم. نقش پرستار، نقش احیاگر است؛ زنده كننده است. این هم اهمیت این. قابلهها هم همینجور؛ نقششان در سلامت نوزاد، در سلامت مادر، نقش حیاتی و تعیین كننده است. اینجا هم من عرض میكنم به پرستاران - چه برادران، چه خواهران پرستار - و همچنین به قابلههای محترم كه قدر این خدمت، این نعمت بزرگ را بشناسند؛ همچنانی كه مردم به چشم تكریم به آنها باید نگاه كنند، خودشان هم به این شغل خود به چشم تكریم نگاه كنند، كه خودِ این كرامت دادن به خود، قدر خود را دانستن، نقش عظیمی دارد در همهی قشرهای گوناگون در كیفیت انجام كار.
نقش كارگر هم جزو نقشهائی است كه امروز در دنیا تقریباً شناخته شده است. اگرچه كه حق كارگران در بسیاری از مناطق عالم پایمال میشود؛ اما كارگر در واقع آن عنصر محوری در نظام تشكیلاتیِ فعالیت در درون یك جامعه است. آنی كه با دستان خود، با چشم خود، با مغز خود، با مهارت خود و كاردانی خود كار را به سامان میرساند، مصنوع را تولید میكند و نیاز ضروری جامعه را برآورده میكند، كارگر است. هرچه انسان بیشتر دقت میكند، اهمیت این سه قشر برای انسان آشكارتر میشود. البته مسئله كار دو طرف دارد: مسئلهی كارگر، مسئله مدیران كار و سرمایهگذاران، كه همهی اینها در تولید كار دخیلند و مؤثرند. اینی كه من عرض میكنم خودِ این سه قشر قدر خود را بدانند و كرامت خود را بشناسند، به نظر من نكتهی مهمی است. اگر اهمیت كاری كه انسان سرگرم آن هست برای انسان معلوم شود، دیگر مسامحه در كار نخواهد بود؛ دلسردی و نومیدی در میان نخواهد بود. وقتی فهمیدیم كاری كه ما داریم انجام میدهیم، چقدر مهم است برای حیات جامعه و حیات كشور، آن وقت خودِ این، نیروئی در درون ما به وجود میآورد كه بر همهی مزاحمهای بیرونی فائق میشود. من میخواهم احترامی كه برای استاد و برای عالم قلباً و روحاً قائلم، در سطح جامعه منعكس بشود. ما نیاز داریم به اینكه دانشمندان ما، اساتید ما در جامعه احساس كرامت كنند.
بهترین مشوق برای گسترش علم، تكریم دارندهی علم است. و اساتید دانشگاههای ما، برجستگان و نخبگان مراكز پژوهش ما، در زمرهی كسانی هستند كه برجستگان علمی و نخبگان علمی به حساب میآیند. یك نكتهی دیگری در اینجا وجود دارد كه آن هم باز جنبهی ارزشی دارد. این را هم من عرض بكنم - این دیگر خطاب به شما معلمین است - كه از نظر اسلام همانطور كه معلم احترام دارد و باید تكریم شود، متعلم هم باید تكریم شود؛ شاگرد را هم باید تكریم كرد. به شاگرد اهانت نباید كرد. این یك جنبهی پرورشی بسیار عمیقی دارد. اینجا هم یك روایتی است كه اینطور نقل شده: «تواضعوا لمن تعلّمون منه و تواضعوا لمن تعلّمونه»؛ از كسی كه فرامیگیرید، تواضع كنید و كسی هم كه از شما فرا میگیرد، تواضع كنید. «و لا تكونوا جبابرة العلماء». جبار دو نوع است: جبار سیاسی، جبار علمی. جبار علمی نباشید؛ جباران عالِم نباشید؛ مثل فرعون. بنده اینجور استادی را در یكی از دانشگاههای كشور، سالها پیش، شاید چهل سال، چهل و پنج سال قبل دیده بودم كه جوری با شاگردهایش حرف میزد و تعلیم میداد و برخورد میكرد، كه برخوردش فرعونی بود، نه برخورد پدر با فرزند. معلم ممكن است درشتی هم بكند، اما درشتی غیر از تحقیر است؛ غیر از اهانت است. شاگرد را باید تكریم كرد. شما هر كدامی یقیناً تجربههای زیادی دارید از شاگردانی كه شما تكریمشان كردهاید و این كار جواب داده است؛ تربیتِ او را آسانتر كرده است. دشنام دادن، تحقیر كردن، حتی زدن، خوب نیست - كه حالا «الضرب لتأدیب» جزو حرفهائی است كه از قدیم معروف و معمول هم بوده، بعدها نشان دادند كه نه، ضرب خوب نیست - بنده هم عقیدهام همین است. باید شاگرد را مثل مومی در دست چرخاند و شكل داد؛ منتها با ملایمت. هنر معلمی این است. این هم یك بخش دیگر از این قضیهی ارزشی در باب معلم.
این كه ما برای معلم احترام قائلیم و بنده به معنای حقیقی كلمه معلم را تجلیل و تكریم میكنم، تعارف نیست؛ این برای خوشایند زید و عمرو نیست؛ این واقعیت است و مبتنی بر این فلسفه است. معلم - چه بخواهند، چه نخواهند - رتبهی بالا و عالیای دارد و در حساسترین نقطه ایستاده است.
مقصود اصلی از این جلسه - كه چند سالی است هر سال ما این را داریم - دو چیز است؛ اگر چه مقاصد دیگری هم ممكن است در كنار این دو چیز بر این محفل دوستانه و صمیمی مترتّب بشود. اول از آن دو چیز، اعلام احترام به مقام استاد و مقام علمی شخصیتهای علمی كشور است. ما خواستیم با این نشست، با این فرصت نسبتاً وسیع چند ساعتهای كه هر سال اینجا گذاشته میشود و میدانی كه اساتید محترم پیدا میكنند تا نظرات خودشان را در یك تریبون عمومی و سراسری - كه پخش خواهد شد - بیان كنند، تكریم خودمان را نسبت به اساتید محترم اعلام بكنیم و نشان دهیم. و این به نظر ما، یك هدف مهمی است. اگر ما از عالِم تكریم كردیم، علم تكریم خواهد شد و اگر علم تكریم شد، رشد و رواج و گسترش خواهد یافت؛ و ما برای آیندهی كشورمان، به این احتیاج داریم.
جلسهی امروز ما به یك معنا جلسهی كاری است؛ به یك معنا جلسهی نمادین است. جلسهی نمادین، از این جهت كه اصل نشستن ما با معلمان در هر سال، نماد تكریمی است كه نظام اسلامی برای قشر معلم در جامعه قائل است.
منزلت معلمی فقط این نیست كه یكی را تكریم و احترام كنند و دستش را ببوسند؛ منزلت معلمی یعنی تأثیرگذاری در روند تاریخی و مرزبندی فرهنگیِ یك ملت. اگر جامعهی معلمان بتواند این كار را انجام دهد، منزلت معلمی - به معنای حقیقی كلمه - حفظ شده.
اگر ارزش كارگر در جامعه فهمیده شود، همه ی كسانی كه از هر كدام از مواهب جامعه برخوردارند، خود را مدیون كارگر می دانند؛ این برای كارگر و معلم احساس شرف، كرامت و حرمت به وجود می آورد. در یك جامعه، این مهم است. سیاستگذار و برنامه ریز و قانون نویس هم اگر به همین كرامت و حرمت برای قشر معلم یا قشر كارگر معتقد باشد، قانون را طوری می نویسد و سیاست اجرایی را به گونه یی تنظیم می كند كه حق آنها - آن چنان كه شایسته است - ادا شود.
این ایام با یاد برجستگان عالم خلقت - نبیّ مكرّم، سبط معظّم و حضرت علیبنموسیالرّضا علیهمالصّلاةوالسّلام - آمیخته است. در روزهایی كه با یاد تعلیم و تربیت و تولید و كار ارتباط دارد، باید نام پیغمبر اكرم را به یاد آورد و بر زبان جاری كرد؛ چرا كه آن بزرگوار معلّم بشر و برافرازنده پرچم تعلیم و تربیت و تكریم كار و تلاش بود. آن بزرگوار فریادِ عدالت و تكریم انسان و برداشتن تبعیضها در جامعه و اهتمام به معنویت و فضیلت روحی و معنوی را در جهان بلند كرد. امروز هم طنین همان صداها در فضای تاریخ و دنیای كنونی به گوش میرسد. اینهاست كه باید به عنوان مدح پیغمبر و ائمّه، در زبان مدّاحان و گویندگان محترم جاری شود تا ما این بزرگان تاریخ بشر و برگزیدگان عالم خلقت را بشناسیم.
بر ارزش و كرامت معنوی تكیه شود. مجموعههای كارگری و معلّمی توجّه داشته باشند شعارهایی كه میدهند و حرفهایی كه میزنند، به گونهای نباشد كه شرافت معنوی و كرامت حقیقی را در چشم مردم از جامعه معلّمی یا كارگری بگیرد. همانطور كه عرض كردیم، نیازها هم مادی است و هم معنوی؛ اما چیزیكه انسان را دلگرم و قانع و خرسند میكند، تكریم معنوی است. خیلیها حاضرند آبرو و كرامتشان را حفظ كنند و به طرف كسی دست دراز نكنند و از كسی پول نگیرند. انسانِ با شرف، به كرامت معنوی اهمیت میدهد. كرامتی را كه جامعه معلّمی و جامعه كارگری دارند - كه واقعاً هم پیش خدا و عقل و در محاسبات اجتماعی و انسانی كرامت دارند - بشناسیم؛ آن را سردست بگیریم و به همه نشان دهیم. شانه كدامیك از ما تاكنون زیر بار منّت یك معلّم خم نشده است؟ كدامیك از ما تاكنون دست معلّم خود را نبوسیدهایم؟ ارزش معلّم این است. ارزش كارگر هم آنقدر والاست كه پیغمبر دست او را بوسید. حقیرهایی امثال من چهكار كنیم كه جای بوسیدن دست پیغمبر را بگیرد؟ این ارزشهای معنوی را فراموش نكنیم.
امروز، روز معلّم است و این جلسه، جلسه جوانان است. بین معلّم و جوان یك رابطه منطقی و دائمی برقرار است. من با همه دل، احترام و تكریم خودم را به معلّمان عزیز عرض میكنم. معلّمان و استادان در سرتاسر كشور بدانند كه من یكی از قدرشناسترین مخلصان آنها هستم. كار آنها و زحمتی كه بر دوش گرفتهاند، به قدری باارزش است كه هیچ بیانی - از قبیل بیانهای امثال من - قادر نیست آن را توصیف كند.
مترتّب براین، حرمت معلم در محیط درسی، رابطه دانشآموز با معلّم و حرمت معلّم در محیط اجتماعی و تكریم مردم نسبت به معلّم است. وقتی در جایی عدّهای حضور دارند و كسی میگوید: «فلان شخص معلّم است»، آن گروه باید به آن معلّم احترام كنند و نسبت به شأنش احساس تعظیم وتجلیل داشته باشند.
در روایات هست كه وقتی با معلم حركت میكنی، اگر شب تار است، تو جلوتر از معلم برو، تا اگر چالهیی در راه وجود دارد، تو بیفتی و معلمت سالم بماند. این، آن روح رفتار تكریمآمیز نسبت به معلم را نشان میدهد. اگر این روحیه در جامعه رواج پیدا كند و هر كسی احساس نماید كه در مقابل معلم خود خاضع است، فضا برای معلمان، فضای مناسبی خواهد شد؛ و اگر معلمان در جامعه دلخوش بودند، تعلیم رایج خواهد گردید. تكریم، یعنی این.
برادران و خواهران عزیز و معلمان و معلمات نمونهی كشور! خیلی خوش آمدید. ما به عنوان عرض ارادتی به مقام معلم و به كلیهی معلمان كشور، امروز این دیدار و این جلسهی صمیمی خودمانی را با شما برادران و خواهران ترتیب دادهایم. امروز همه باید احساس تكریم به معلمان را، در فضای فرهنگی جامعه و در ذهن مردم بیشازپیش تشدید كنند؛ چون تكریم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معنای واقعی كلمه، آثار بسیار مثبتی را در فرهنگ جامعه و تعلیم وتربیت باقی میگذارد.
دانشگاهها باید تلاش علمی و تحقیقی خود را با روحیهی انقلابی و نشاط اسلامی دنبال كنند؛ وگرنه سرنوشت آنها بهتر از دانشگاههای دوران طاغوت نخواهد بود كه در آن، خودباختگی علمی در برابر بیگانگان و تحقیر ارزشهای خودی، راه را بر جوشش استعدادها میبست و مغزهای مستعد را هم به گریز از مرز و بوم خود تشویق میكرد. اساتید عالیقدر و دلسوز، باید فضای انقلابی را برای تربیت نیروهای مستعد مغتنم بشمارند و دانشجویان ضمن تكریم و احترام به اساتید - كه فریضهیی اسلامی است - نباید اجازه دهند احیاناً كسی بدخواهانه، از علم و تخصص، وسیلهیی برای هموار كردن راه فرهنگ استعماری در دانشگاهها درست كند و مانند دوران سلطهی بیگانگان، دانشگاه را پرورشگاه مغزهای از خود بیگانه و بیگانهپرست سازد. روشنفكران دلسوز و صادق بدانند كه امروز، روز آزمایشی بزرگ است و تاریخ دربارهی آنان و رفتار امروزیشان، قضاوتی دقیق و افشاگر خواهد داشت.
نمودار
آخرین مقالات
|