keyword/content
1401/02/06
1397/12/05
1394/04/20
1394/02/09
1394/01/01
1393/01/01
1392/02/07
1391/07/23
1391/04/07
1390/02/07
1389/06/16
1388/11/30
1388/02/09
1387/02/04
1386/04/20
1384/06/17
1384/02/18
1384/02/18
1384/02/14
1383/06/04
1383/02/28
1382/10/24
1378/02/15
1378/01/23
1377/02/09
1376/02/10
1375/03/29
1374/02/13
1374/01/01
1372/02/15
1371/07/16
1371/02/09
1370/12/01
1370/10/12
1370/10/12
1370/08/06
1369/12/14
1369/09/19
1369/07/04
1369/06/29
1369/04/04
1368/07/05
1368/04/05

یکی از وظایف مهمّ کارگران «اتقان کار» است. بنده این حدیث را مکرّر عرض کرده‌ام ــ ظاهراً از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است یا یکی از ائمّه (علیهم السّلام) ــ که فرمودند: رَحِمَ اللهُ امرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛ رحمت خدا بر آن کسی که کاری را انجام بدهد، آن کار را متقن انجام بدهد، محکم انجام بدهد. یکی از کارهای کارگر این است: اتقان کار. یکی تأمین «زیبایی کار» است؛ کار را زیبا از آب دربیاورند؛ این خیلی مهم است. یک مسئله‌ی مهم در کشور ما مسئله‌ی «بسته‌بندی‌ها» است که بنده از سابق، مکرّر روی این تکیه میکنم.

وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکم‌کاری میکند؛ همه‌ی اینها در کلمه‌ی «حزم» وجود دارد؛ هم محکم‌کاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم می‌آید؛ مجموعه‌ی اینها در کلمه‌ی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکم‌کار نیست.

از جمله‌ی آرمانها رشد علمی است؛ از جمله‌ی آرمانها کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و نیمه‌کاره کار انجام دادن است. از جمله‌ی آرمانها، ایجاد دانشگاه اسلامی است؛ اینها آرمانها است.

کارگر درستکار نقش دارد. کارگری که سختی‌های کار را تحمّل میکند - کار سخت است دیگر؛ کار جسمانی یکی از امور سخت در زندگی است - کارگری که عمر خود را، وقت خود را، نیروی خود را صرف میکند تا کار را تمیز از آب دربیاورد، دارد عبادت میکند؛ این حسنه است. من مکرّر در این دیدارهای با شما عزیزان، این روایت را از قول پیغمبر اکرم نقل کرده‌ام که: رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۴) رحمت خدا بر آن آدمی که کاری را که انجام میدهد، محکم‌کاری میکند؛ چه در کار صنعتی، چه در کار کشاورزی، چه در مسائل گوناگون کارگری؛ وقتی کار متقن و محکم‌کاری شد، محصولْ تمیز از آب درمی‌آید، محکم از آب درمی‌آید. این هم نقش کارگر. این هم میشود عبادت.

آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند].

سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقه‌ی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چه‌جوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهره‌وری را افزایش بدهند. بهره‌وری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفاده‌ی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهره‌وری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایه‌گذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینه‌های تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بی‌تدبیری‌ها، بی‌سیاستی‌ها موجب میشود هزینه‌ی تولید برود بالا، بهره‌‌وری سرمایه و کار کم بشود.
سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایه‌ای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راه‌هایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایه‌های کم، چه سرمایه‌های افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.
بعدی، مردم در همه‌ی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّه‌ای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید به‌جای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کرده‌اید، هم کارگر ایرانی را وادار کرده‌اید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کننده‌ی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روز‌به‌روز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش داده‌اید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی به‌عنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و به‌عکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه‌ی مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است؛ بسیاری از زیاده‌روی‌ها و ریخت‌وپاش‌ها در رفتار مردم، به‌خاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را "بزرگ‌ترها" میدانند؛ اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد. بنابراین ترجیح تولید داخلی یکی از کارها است.
من این بخش را جمع بندی کنم. من عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایه‌های اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند، هم مسئولین و مسئولین قوای سه‌گانه، هم آحاد مردم، هم کسانی که دارای مهارت کارند، هم کسانی که دارای سرمایه‌اند، هم صاحب‌نظران. البتّه آنچه که ما عرض کردیم، خلاصه‌ای بود از آنچه باید گفت؛ به‌عهده‌ی صاحب‌نظران است که تفصیلات اینها را عرض بکنند.

من تأکید میکنم، اصرار میکنم، از همه‌ی ملت ایران درخواست میکنم، بروید به سمت مصرف تولیدات داخلی؛ این کار کوچکی نیست، این کار کم‌اهمیتی نیست؛ این یک کار بزرگ است. البته دستگاه‌های حکومتی و دولتی - دولتی به معنای عام - در این جهت وظیفه‌ی مضاعف دارند. فلان وزارتخانه، فلان سازمان، فلان اداره وقتی میخواهد جنس داخلیِ خودش را تأمین کند، مطلقاً باید از جنس خارجی استفاده نکند؛ بروند سراغ تولیدات داخلی. البته از این طرف هم از تولید کننده‌ی داخلی - چه آن مدیر، چه آن کارگر، چه آن سرمایه‌گذار - خواسته میشود و اصرار میشود که کار را تمیز، درست و کامل ارائه دهند. هر دوی اینها اشاره‌ی اسلام و دستور دین مقدس ما است. استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگی و شغلی کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است.

ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن‌سازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبه‌ی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشته‌ایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینه‌ی سیاست، هم در زمینه‌ی مسائل علمی، هم در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، هم در زمینه‌ی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونه‌اش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علی‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.
تمدن نوین اسلامی - آن چیزی که ما میخواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگی است؛ این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معنای پول در آوردن و پول خرج کردن نیست، که چگونه پول در بیاوریم، چگونه پول خرج کنیم؛ نه، همه‌ی این عرصه‌ی وسیعی که گفته شد، جزو عقل معاش است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما ابوابی وجود دارد به نام «کتاب‌العشرة»؛ آن کتاب‌العشرة درباره‌ی همین چیزهاست. در خود قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که ناظر به این چیزهاست.
خب، میشود این بخش را به منزله‌ی بخش نرم‌افزاری تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهای سخت‌افزاری به حساب آورد. اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، همه‌ی پیشرفتهائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد؛ همچنان که می‌بینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، ناامیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بی‌هدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بعد از آنکه علتها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این که چگونه میتوانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهده‌ی کیست؟ به عهده‌ی نخبگان - نخبگان فکری، نخبگان سیاسی - به عهده‌ی شما، به عهده‌ی جوانها. اگر در محیط اجتماعی ما گفتمانی به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیبها در این زمینه باشد، میتوان مطمئن بود با نشاطی که نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دارند، با استعدادی که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفتهای خوبی خواهیم کرد؛ آن وقت درخشندگی ملت ایران در دنیا و گسترش اندیشه‌ی اسلامیِ ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران در دنیا آسانتر خواهد شد. باید آسیب‌شناسی کنید و بعد علاج کنید.
نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانه‌ها موظفند، تریبون‌دارها موظفند؛ مدیران بسیاری از دستگاه‌ها، بخصوص دستگاه‌هائی که با فرهنگ و تربیت و تعلیم سروکار دارند، موظفند؛ کسانی که برای دانشگاه‌ها یا برای مدارس برنامه‌ریزی آموزشی میکنند، در این زمینه موظفند؛ کسانی که سرفصلهای آموزشی را برای کتابهای درسی تعیین میکنند، موظفند. اینها همه یک وظیفه‌ای است بر دوش همه. باید ما همگی به خودمان نهیب بزنیم. در این زمینه باید کار کنیم، حرکت کنیم.
بنابراین باید آسیب‌شناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهائی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمام‌شده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه‌ی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربی‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگی‌مان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صله‌ی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینه‌ی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت‌وآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئله‌ی کوچکی هم نیست، مسئله‌ی اساسی است. آپارتمان‌نشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعه‌ی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه‌ی بخشهای زندگی، داخل در این مقوله‌ی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئله‌ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضی‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخی‌ها پرخاشگری‌های بی‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بی‌صبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکم‌کاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایده‌های خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف‌گرائی رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائی افتخار است؟ مصرف‌گرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر می‌آوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشه‌ی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعه‌ی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعی‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکی‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زاد و ولد در جامعه‌ی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ی ما در آینده‌ی نه چندان دوری، جامعه‌ی پیر خواهد شد؛ این چهره‌ی جوانی که امروز جامعه‌ی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانه‌های مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه‌ی ما نفوذ کرده است؟ تجمل‌گرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و ده‌ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهائی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است از آن چیزهائی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت درباره‌ی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست.
نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.

یک نکته‌ی دیگری که من در مورد ارتقاء قوه‌ی قضائیه عرض میکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لیکن چون مهم است، تکرار میکنیم ـ مسئله‌ی اتقان احکام است. احکام دادگاه‌ها بایستی مطلقا از سهل‌انگاری و سهل‌گیری به دور باشند. شما به عنوان یک قاضی محترم، حکمی که صادر میکنید، باید جوری باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهی و حقوقی قرار بگیرد، شما هیچ دغدغه‌ای نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمی که صادر کرده‌اید. قاضی وقتی از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جوری باشد که همان وقتی که این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همه‌ی کارشناس‌ها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستی و ضعف در حکم، به کل بنای دستگاه قضائی ضربه وارد میکند. یک وقتی عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاه‌های بدوی در دادگاه‌های تجدیدنظر یا در دیوان عالی کشور، نشان دهنده‌ی این است که یا احکام دادگاه‌های بدوی از لحاظ محتوائی نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلی نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم بر این معنا بایستی در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیری باشد که احکام، اتقان داشته باشند.

آنچه که من به جامعه‌ی کارگری سفارش میکنم، اتقان و محکم‌کاری است. این حدیث را من مکرر خوانده‌ام که فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه». پیغمبر میفرماید: کار را محکم باید انجام داد، درست باید انجام داد؛ رحمت خدا بر چنین کسی.
ما باید کاری کنیم که کالای ایرانی به عنوان یک کالای محکم، مطلوب، زیبا، همراه با سلیقه و بادوام در ذهن مصرف کننده‌ی ایرانی و غیر ایرانی باقی بماند. این باید همت مجموعه‌ی کارآفرینی و کارگری و متصدیان این امر باشد. البته این کار، پیش‌نیازهائی دارد. ممکن است آموزش مهارتهای لازم، دوره‌های ایجاد مهارت لازم باشد - که اینها کار دستگاه‌های دولتی و امثال دولتی است - لیکن باید هدف این باشد. کارگر ایرانی آنجائی که ذوق خود را به کار میبرد، سلیقه‌ی خود را به کار میبرد و سرپنجه‌ی ماهر خود را به کار میبرد، کار جالب و تماشائی از آب در می‌آید.
این کارهای هنریِ آمیخته‌ای از هنر و کار که ایرانی‌ها در گذشته داشتند، امروز هم وجود دارد؛ این معنا محسوس و مشهود است. آنجائی که ذوق و هنر ایرانی به میدان می‌آید - همین کارگری که دارد کار میکند، ابتکارش، ذوقش، هنرش، محکم‌کاری‌اش - کار میشود جالب و ماندگار. الان خوشبختانه در تولیدات کشور محصولات زیادی هست که از مشابهات خارجی‌اش بعضی بهتر است، بعضی بمراتب بهتر است؛ هم زیباتر، هم محکمتر، هم جالبتر؛ این را ما باید عمومیت بدهیم، در همه‌ی مواد تولیدی‌مان؛ چه مواد مصرفیِ خوراکی، چه مسائل مربوط به پوشاک، چه مسائل زندگی، چه مسائل تزئینی. در همه‌ی چیزهائی که تولید میشود، باید این را در نظر بگیریم؛ و میتوانیم. مجموعه‌ی کارگری، طراحان، مهندسان، سرمایه‌گذاران، کارگران دستی، کارگران ماشینی میتوانند این کار را انجام دهند. ما باید همتمان را بر این قرار بدهیم؛ ایجاد محصول بادوام، زیبا و فاخر. این، یک کار کلان است.

یک نکته‏ی اساسی‏ای که در باب کار وجود دارد و کارآفرینان باید به او توجه کنند، مسئله‏ی مرغوبیت تولید داخلی است؛ کیفیت تولید داخلی است؛ این خیلی مهم است. البته بخشی از این، ارتباط پیدا میکند به همان قضایای مالی و نمیدانم مقررات و غیرذلک، و پشتیبانی‏های دولت؛ اما بخشی هم ارتباط پیدا میکند به عزم و اراده‏ی مسئولین، کارآفرین و کننده‏ی کار. فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آینده‏نگری است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا کمپانی‏هائی هستند صد سال است اینها دارند کار میکنند، صد و پنجاه سال است دارند کار میکنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها کافی است که جنس را تو بازار رائج کند؛ به خاطر اینکه درست کار کردند، خوب کار کردند، مشتری مطمئن است به اینها. شما میگوئید که ما سفارش کنیم به مردم که تولیدات داخلی را مصرف کنند. من که خب چند سال است دارم سفارش میکنم؛ بنده که بارها گفته‏ام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یک مقداری مردم حالا یک اعتمادی بکنند، یک اعتنائی بکنند به حرف ما، به خاطری که مثلًا ما گفتیم، بروند یک مقداری چه کنند؛ این یک بخشی از قضیه است. یک بخش دیگر هم مربوط به کیفیت است. خب کیفیت را باید بالا برد؛ کیفیتها را باید بالا برد.

جمهوری اسلامی متکی به دلهای میلیونها انسان است. وقتی صدای واحدی از حنجره‏ی ده‏ها میلیون انسان با قدرت ادا می‏شود، این سخن قابل محو شدن نیست؛ امواج این سخن در دنیا باقی می‏ماند و ماندگار می‏شود. شوخی است؟ ده‏ها میلیون انسان باهم فریاد نفرت از استکبار، نفرت از نظام سلطه‏ی جهانی و پافشاری بر عزت ملی و ایمان اسلامی را سرمی‏دهند؛ آن هم نه یک‏بار، نه دو بار؛ سی سال است که مردم دارند این فریاد را سر می‏دهند؛ این از بین رفتنی نیست. فریاد هماهنگ این همه حنجره و این همه دل، ماندنی است؛ این‏ها جزو قوانین حتمی طبیعت و تاریخ است؛ مثل قانون جاذبه است، مثل قوانین دیگر طبیعی است؛ لذا تخلف ندارد. این صدا ماندگار است. شرط این است که ما هرکدامی کار خودمان را درست انجام دهیم. من بارها این حدیث را از قول پیغمبر اکرم به مخاطبان گفته‏ام: «رحم اللَّه امرأ عمل عملا فأتقنه‏»؛ رحمت خدا بر کسی که کار را انجام دهد و آن را محکم انجام دهد، درست انجام دهد، با اتقان انجام دهد. کار را باید با اتقان انجام داد.

اگر اهمیت کاری که انسان سرگرم آن هست برای انسان معلوم شود، دیگر مسامحه در کار نخواهد بود؛ دلسردی و نومیدی در میان نخواهد بود. وقتی فهمیدیم کاری که ما داریم انجام می‏دهیم، چقدر مهم است برای حیات جامعه و حیات کشور، آن وقت خودِ این، نیروئی در درون ما به وجود می‏آورد که بر همه‏ی مزاحمهای بیرونی فائق می‏شود.
لذا توصیه‏ی اول ما به همه این است که آن کاری را که محول به آن‏هاست، با شوق، با علاقه- به هر دلیل اجتماعی و فردی که به سمت آن کار کشیده شده‏اند- قدر بدانند، ارج بنهند، اهمیت بدهند و کار را درست انجام بدهند. مکرر این گفته‏ی پیامبر عظیم‏الشّأن را عرض کردیم که فرمود: «رحم اللَّه إمرأً عمل عملًا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری را به دست می‏گیرد و آن را متقن و درست و کامل انجام می‏دهد. این در مورد من، شما، یکایک افراد کارگر، معلم، پرستار و سایر مشاغل و حرفه‏ها و مسئولیتها صادق است. کاری را که به عهده گرفتیم، آن را متقن و کامل انجام بدهیم.

امروز در کشور ما خوشبختانه تحرک و تلاش کار، تلاش خوبی است. مجموعه‏ی دست‏اندرکاران تولید، تلاش خوبی را انجام دادند و پیشرفت کردند؛ ولی ما هنوز در اوائل راهیم. ما باید خیلی جلو برویم، خیلی باید تلاش کنیم. هم وجدان کاری، محکم‏کاری‏ و درستکاری در مجموعه‏ی تولید- یعنی کارگر و مولد کار و تولیدکننده‏ی کار- لازم است، هم در مسئولین دولتی و مسئولین رسمی، رعایت و مراقبت و توجه لازم است که این حرکت، حرکت صحیح و متعادلی باشد و انجام بگیرد. و البته همان طور که در اول عرایضم عرض کردم، تقدس کار و تکریمِ‏کننده‏ی کار باید در رأس برنامه‏ها قرار بگیرد و همه این را بدانند. کارگر، محترم است. کارگر با دست خود، با مغز خود، با کار خود، با جسم و جان خود دارد کشور را به استقلال می‏رساند.
امروز مسئله‏ی اصلی کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزیز! انقلاب برای ما استقلال سیاسی را به بار آورد؛ این جرأت را به این ملت داد که در مقابل نظام غیر عادلانه‏ی سلطه در دنیا بایستد. اما اگر این ملت بخواهد این استقلال سیاسی را، این عرض‏اندام فرهنگی را در مقابل سلطه‏گران عالم حفظ کند، باید پایه‏های اقتصادی خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است؛ و این وابسته است به تولید، به کار، به شکوفائی کار، به نوآوری در بخشهای مختلف کار. از مرکز تحقیقات و آزمایشگاه گرفته، تا توی محیط کارگاه‏ها، تا توی محیط مزرعه، در همه جا بایستی این نوآوری وجود داشته باشد. آن وقت است که دشمنان خونخوار و هتاک استقلال ملت ایران با ناکامی دهانهای خودشان را خواهند بست و کناری خواهند نشست.
همان طور که گفتند، مشکلات جامعه‏ی کارگری‏- مسئله‏ی بیمه‏شان، مسئله‏ی مسکنشان، مسئله‏ی ارتباطاتشان با کارفرما، وظائف کارفرما در مقابل آن‏ها، وظائف آن‏ها در مقابل محیط کار- بایستی به طور دائم دنبال شود و اهمیت وجدان کار و اتقان‏ کار بایستی مورد تأکید قرار بگیرد. این راه، راه روشنی است؛ این هدف، هدف مشخصی است؛ این ملت هم ملت اهل کار و اهل تلاشی است.

یکی از نعم الهی بر ما، بحمد اللَّه شورای نگهبان است؛ این نعمت را باید قدر بدانیم و حفظ کنیم. حفظ آن فقط به این نیست که در لفظ و در ظاهر و این‏ها احترام آن را نگه داریم؛ حفظ آن به این هم هست که هرچه می‏توانیم، در شورای نگهبان ساخت و پرداخت و محصول کار را با اتقان‏ بیشتری همراه کنیم، که این به عهده‏ی شما دوستان، برادران و خواهران محترم است.

در بیان معارف الهی، معارف اهل بیت، حدیثی که نقل می‌کنیم، داستانی که نقل می‌کنیم، نسبتی که به امام می‌دهیم، معرفتی که می‌خواهیم پایبند آن باشیم؛ در همه‌ی اینها ما باید اتقان را رعایت کنیم. علمای ما این‌همه در فقه سر یک مسأله‌ی جزئیِ کوچکِ کم اهمیت به وثاقت فلان راوی تکیه می‌کنند، اهمیت می‌دهند، بحث می‌کنند، رد و قبول می‌کنند، این راوی مورد قبول است یا نیست؛ برای این‌که بالاخره سند روایت را تنقیح کنند و دربیاورند؛ بگویند این سند، سند درستی است؛ که اگر سند درستی بود، به این روایت بشود اعتماد کرد؛ تا اگر اعتماد کردیم، یک حکم فرعیِ درجه‌ی سه در باب طهارت یا در باب بقیه‌ی احکام عبادی به دست بیاید. آن‌جا ما این‌همه اهمیت می‌دهیم؛ چطور در باب معارف و در باب دلبستگی‌های فکری و عاطفی، به هر حدیثی، به هر روایتی، به هر حرفی و به هر گفته‌یی اعتماد کنیم؟ این، قابل قبول نیست.
اتقان در نقل، اتقان در بیان و اتقان در مستنداتِ آنچه می‌خواهیم به عنوان خوراک فکری به مردم بدهیم، لازم است؛ این یک شرط اساسی است؛ برای این باید فکری کرد؛ کار آسانی هم نیست؛ عرض کردم این کار بسیار مشکل است؛ با یک نشست و برخاست و تذکر و تشکیل یک نهاد درست نمی‌شود؛ یک همت و اراده‌ی جدی از نخبگان روحانی و فضلای روحانی می‌خواهد که بر این موضوع اصرار بورزند، پایبند باشند و دنبال کنند و از آنچه در مقابل به انسان برمی‌گردد، باک نکنند.

اگر تلاش کردیم، به نتیجه خواهیم رسید؛ این وعده‏ی لایتخلف الهی است. اگر تلاش نکنیم، اگر کوتاهی کنیم، اگر خطوط معنوی و اخلاقی را در پیشرفت مادی به دست فراموشی بسپاریم، البته رحمت الهی از ما سلب خواهد شد. ما باید رحمت الهی را برای خود جلب کنیم.شما برادران و خواهران عزیز که اکثراً در شهرک مس سرچشمه زندگی می‏کنید و بعضی هم شاید از خارج این شهرک تشریف آورده‏اید، مخاطب این پیام و بیان الهی هستید که «رحم اللّه امرأ اعمل عملا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا شامل حال کسانی است که کاری را انجام می‏دهند و آن را با اتقان، درست و کامل به سامان می‏رسانند؛ نیمه‏کاره رها نمی‏کنند و سهل‏انگاری در آن به خرج نمی‏دهند. همه‏ی ما در هر بخشی که مشغول کار هستیم، مخاطب این خطاب هستیم. دولتمردان، مسئولان کشور، مدیران عالی‏رتبه و اقشار مختلف در هر بخشی از بخشها- که یک گوشه‏ی آن، بخش صنعت یا معدن است- در صورتی که کار را با جدیت دنبال کنند و ابتکار و نوآوری در آن به کار بزنند و دانش را در آن به کار بگیرند، رحمت خدا شامل حال آن‏ها خواهد شد.
ما هرجا دانش را پیدا کنیم، آن را از آن‏ها خواهیم گرفت. ما از گرفتن دانش از دیگران ابا نداریم. ننگمان نمی‏کند شاگرد دانش دیگران باشیم؛ اما ننگمان می‏کند که همیشه شاگرد باقی بمانیم. شاگردی می‏کنیم و علم را یاد می‏گیریم؛ اما بر علم می‏افزاییم؛ این، هدف وافق کار علمی در کشور ماست.

شما برادران و خواهران عزیز که اکثرا در شهرک مس سرچشمه زندگی می‌کنید و بعضی هم شاید از خارج این شهرک تشریف آورده‌اید، مخاطب این پیام و بیان الهی هستید که «رحم‌الله امر اعمل عملا فاتقنه» رحمت خدا شامل حال کسانی است که کاری را انجام می‌دهند و آن را با اتقان، درست و کامل به سامان می‌رسانند؛ نیمه‌کاره رها نمی‌کنند و سهل‌انگاری در آن به خرج نمی‌دهند. همه‌ی ما در هر بخشی که مشغول کار هستیم، مخاطب این خطاب هستیم. دولتمردان، مسوولان کشور، مدیران عالی‌رتبه و اقشار مختلف در هر بخشی از بخشها - که یک گوشه‌ی آن، بخش صنعت یا معدن است - در صورتی که کار را با جدیت دنبال کنند و ابتکار و نوآوری در آن به کار بزنند و دانش را در آن به‌کار بگیرند، رحمت خدا شامل حال آنها خواهد شد.

همه باید مقاوم‏سازی را جدی بگیرند؛ هم مسئولان و هم مردم. توصیه‏ی به مقاوم‏سازی، فقط توصیه‏ی به مسئولان نیست. طرحی که در باره‏ی ساختن روستاها، برادران بنیاد مسکن به کمک دولت دارند دنبال می‏کنند، یک مقاوم‏سازیِ عمومی است؛ اما شهرها هم همین‏طور است. مردم، سازندگان خانه‏ها، انبوه‏سازان و همچنین مسئولان دولتی باید مقاوم‏سازی را یکی از مسائل اصلی قرار دهند.کشور ما، کشور زلزله‏خیزی است. شهرستان زرند روی دو گسل فعال زلزله قرار دارد. این خطر وجود دارد، اما با این خطر می‏توان مبارزه کرد. یک‏وقت بلایی علاج ندارد؛ لیکن این بلا، علاج دارد. علاج، مقاوم‏سازی و اهمیت دادن به ساخت‏وساز است. از قول پیغمبر اکرم نقل شده است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا بر انسانی که وقتی کاری انجام می‏دهد، محکم و متقن انجام دهد. پارچه را هم که می‏بافید، محکم باشد؛ کفش هم که می‏دوزید، محکم باشد؛ حرف هم که می‏زنید، محکم بزنید و منطقتان محکم و صحیح باشد؛ خانه هم که می‏سازید، محکم بسازید. سهل‏انگاری در هیچ‏کدام از این کارها پذیرفته نیست. مقاوم‏سازی را باید بسیار جدی گرفت. مسئولان، این مسئله را یکی از مسائل اصلی خودشان قرار داده‏اند.

من قبلًا به آقای رئیس‏جمهور هم این مطلب را گفته‏ام. دو ستون درست کنید: کارها و خدماتی که انجام داده‏اید، کارهایی که انجام نداده‏اید، یا ناکام مانده‏اید در انجامش؛ این‏ها را با مردم در میان بگذارید و بدانید که مردم قدر خدمت و قدر تلاش را می‏دانند. ما باید هم کارهای کرده‏ی خودمان و هم کارهای نکرده‏ی خودمان، یا درست نکرده‏ی خودمان را با صداقت در میان بگذاریم. مطمئناً آن تلاش و همت و اهتمامی که انجام گرفته برای ستون مثبتها، عذر خواهد بود برای ما نسبت به ستون ناکرده‏ها؛ چون ناکرده‏ها از روی تعمد، ناکرده نمانده، بلکه به خاطر کمبود امکان، کمبود منابع و گاهی به خاطر دیر رسیدن فکر به ذهن انسان و مسائلی از این قبیل، ناکرده مانده است. این مسائل را برای مردم بیان کنید؛ من بر این معنا اصرار دارم. عملکرد شما از عملکرد نظام جدا نیست؛ نمی‏شود گفت ما نظام خوبی داریم؛ اما دولت بدی داریم؛ بالاخره دولت برخاسته‏ی از همین نظام است. هر کاری که شما کرده باشید و خوب کرده باشید، برای نظام است و اگر کاری نکرده باشید، یا بد کرده باشید، بازهم متعلق به نظام است. ما اصرار داریم که آنچه انجام گرفته و اهتمامِ به کار رفته، صادقانه، درست و روشن به مردم بیان شود؛ مشخص کنید چه تحویل گرفته‏اید و چه تحویل خواهید داد؛ مثل صورت وضعیتهایی که مهندسان در هنگام تحویل و تحول یک کار تهیه می‏کنند، شما هم صورت وضعیت کار خودتان را حقیقتاً مشخص و معین کنید و سعی کنید که حد اکثر دقت را هم در اتقان‏ آن به کار ببرید. حقیقتاً وقتی ما با مردم مواجه می‏شویم، می‏توانیم اعتماد مردم را با صدق لهجه و بیانِ واقعیتها کاملًا جلب کنیم. نباید تصور کرد که صداقت و عدم صداقت از نظر مردم پوشیده خواهد ماند؛ بالاخره توجه می‏کنند.

کار تحقیقی خیلی مهم است. کاری که از روی تحقیق و عالمانه باشد، حتی برای مردم عامی که عالم هم نیستند، ارزش و جاذبه‏ی بیشتری دارد. البته کار عالمانه به معنای قلنبه سلنبه‏گویی نیست، بلکه کار عالمانه، یعنی کار مُتقن‏ و صحیح؛ و لو اینکه با زبان همه‏کس‏فهم و مردمی گفته شود. همچنان که شنیده‏اید، در همه‏ی زمینه‏های تحقیقات علمی، بودجه‏های کلانی در برخی از کشورهای پیشرفته گذاشته می‏شود. تحقیق در زمینه‏های مفاهیم فرهنگی و مسائل گوناگونی که رسانه‏ی ملی با آن‏ها سروکار دارد، از جمله کارهای بسیار مهم است.

آنچه که وظیفه من و شماست، این است که سعی کنیم آنچه را که وظیفه قانونی است، با دقّت و با اتقان و با رعایت حال آن کسانی که با آنها سر و کار داریم، انجام دهیم؛ یعنی ظلم به کسی نشود و حقّ کسی پامال نگردد. افرادی که صدای کلفتی دارند و همه صدای آنها را میشنوند، به نظر من به قدر آن استاد دانشگاه که فرضاً نامه خصوصی به جناب آقای جنّتی مینویسد که مرا رد صلاحیت کرده‌اند، در حالی که خصوصیات و سوابق من این است، اهمیت ندارند. من دلم برای آن شخص میسوزد و برای کسی که در گوشه و کنار باشد و خدای نکرده به حقّ او بی‌توجّهی شده و ردّ صلاحیت شده، در حالی که به‌طور عقلایی و عرفی و با همان قرائن عادّی میشود صلاحیتش را احراز کرد. آنچه بنده را نگران میکند این است که نکند چنین اتّفاق بیفتد. حالا که الحمدللَّه فرصت هست، واقعاً پرونده یکیک افرادی را که هستند، نگاه کنید. البته ممکن است بعضی سابقه‌ای داشته باشند که انسان براساس قرائنی که دارد، تأیید میکند آن سوابق - که الان مطلوب نیست - از آن اشخاص منقطع شده است. بنابراین انسان باید برطبق وضعیت حال حکم کند.

معلّمان عزیز! کارگران عزیز! کشور به شما احتیاج دارد. بدانید که ممکن است هزاران نفر از شما با نام و نشان شناخته نشوید؛ اما تأثیر یکایکتان در آینده‏ی این کشور نه آینده‏ی دور؛ بلکه همین ده سال و بیست سال دیگر تأثیر نمایانی خواهد بود. همه‏ی شما تأثیر خواهید داشت؛ بنابراین کار کنید. نبیّ مکرّم صلوات الله و سلامه علیه به امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام فرمودند: «ایّاک و الکسل و الضّجر»؛ از دو چیز پرهیز کن: یکی از ملالت و یکی از کسالت. ملالت، یعنی اینکه انسان حوصله‏ی کار نداشته باشد؛ کسالت هم یعنی تنبلی. همچنین از پیامبر اکرم نقل شده است: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کار خود را هر کاری محکم و متقن انجام دهد. بدانید که امروز دشمنان این کشور، که دیگر تبلیغاتشان علیه اسلام، علیه ارزشهای اسلامی، علیه انقلاب، علیه امام، علیه شخصیتها و علیه شهید مطهّری برای همه آشکار شده است حالا مگر کسی نابینا باشد که محیط فرهنگی را ببیند و این دشمنیها را نبیند امید بسته‏اند به اینکه جامعه‏ی معلّم، جامعه‏ی کارگری، جامعه‏ی دانشجویی، جامعه‏ی روحانی این جوامع حسّاس و مؤثّر جامعه کار خودشان را انجام ندهند. اگر همه، کار خود را درست، متقن، کامل و از روی علم و دانایی انجام دهند، بدانید که این کشور و نظام، متقن‏ترین و مستحکم‏ترین نظامی خواهد بود که در این قرنهایی که ما می‏شناسیم، در این کشور بر سرِ کار آمده است و خواهد توانست در مقابل بزرگترین توطئه‏ها مقابله کند. این حرفها، این گفتنها، این عملها، این تبلیغات، این محاصره‏ها و این توطئه‏ها، علیه ملتی که با عزم راسخ ایستاده است و می‏داند چه کار می‏کند و می‏فهمد چه کار می‏خواهد بکند و هوشیارانه و باایمان در کار خود مشغول عمل است، نمی‏توانند کاری بکنند.

مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آن‏ها تعلیم دهید؛ آن‏ها را به فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آن‏ها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید انذار سهم مهمّی دارد؛ فراموش نشود آن‏ها را به رحمت الهی مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آن‏ها را با مسائل اساسی جهان اسلام و با مسائل اساسی کشور آشنا کنید. این می‏شود آن مشعل فروزانی که هریک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهی به وجود خواهد آمد؛ حرکت به وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثّرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگی و شبیخون نامردانه‏ی دشمن همین است؛ از این به شدّت نگرانم. می‏خواهند نگذارند که روحانیون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوش‏فکر، در محیطهای مختلف در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط روستا، در محیط شهر، در محیط کارگاه‏ کار خودشان را انجام دهند. درست نقطه‏ی مقابل کار آن‏ها، همین کار و مجاهدت فی سبیل الله شماست که با اتقان‏ و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گیرد: «لم یکن منافسة فی سلطان و لا التماس شی‏ء من فضول الحطام».

البته مسؤولان امر باید سطح کار را بالا ببرند و به کیفیّت کار ارتقاء دهند؛ به‌گونه‌ای که کار ایرانی در دنیایی که با کارهای گوناگونی سر و کار دارد، امتیازی داشته باشد. وقتی گفتند این جنس از ایران آمده است، همه بدانند که این جنس، جنس خوب و محکم و قوی‌ای است. بایستی رتبه کار بالا برود و ارتقاء پیدا کند؛ همچنان که دستگاههای ذی‌ربط بایستی به امور کارگران و مشکلات آنان با جدّیت و دلسوزی برسند که البته من می‌دانم مسؤولانِ امور کارگری کشورمان، حقیقتاً مردمانی دلسوز و علاقه‌مند به قشر کارگرند؛ خودشان را با آنها یکی می‌دانند، از آنها می‌دانند و تلاش خودشان را می‌کنند. این، نعمت بزرگی است که انسان بتواند با کار خود به خدای متعال تقرّب جوید.

در اسلام که کار، عبادت و ارزش شمرده شده است، لازمه‏اش این است که هرکس کاری را قبول کرد و تعهّد نمود، آن را به بهترین وجهی انجام دهد. این حرف، سرِ کلاس درس و پای خطّ تولید و داخل مزرعه و پای چرخ خیاطی و کار داخل خانه هم هست. در هر نوع کاری که به این حساب، معلّمی و تربیت و تعلیم هم یک کار است؛ آن هم یک کار بسیار ارزشمند اگر کننده‏ی کار، وجدان کاری داشته باشد، آن کار به بهترین شکل انجام خواهد یافت. این، آن چیزی است که کلید مشکلات کشور است. اگر شما فلان جنس را می‏خرید و به منزل می‏برید و مشاهده می‏کنید که بعد از مدّت کوتاهی خراب شد و کاری که روی آن شده، کار درستی نبوده است یعنی بی‏اعتمادی به کاری که انجام می‏شود در صورت وجود وجدان کاری، این دیگر برخواهد افتاد. کسی فرزند خود را به مدرسه بفرستد و نداند که او در مدرسه تبدیل به چه چیزی و چگونه عنصری خواهد شد؛ این دیگر نخواهد بود.
وقتی همه‏ی کنندگان کار، با احساس وجدان کاری به کار پرداختند و فهمیدند در حالی که کار را می‏کنند، اگر صاحب‏کار هم نیست، اما خداوند متعال حاضر و ناظر است، کرام الکاتبین حاضرند و ملائکه‏ی مقرّب الهی نگاه می‏کنند؛ هر دقّتی که برای بهبود کار بشود، مورد تحسین کرام الکاتبین خواهد بود و در پرونده‏ی عملِ‏کننده‏ی کار ثبت خواهد شد. این چیزها، در محاسبات بشریِ ما به حساب نمی‏آید و غالباً نمی‏بینیم، غفلت می‏کنیم و بدان توجه نداریم؛ اما در حساب خدا که این حرفها نیست.
اگر شما آن یک دقیقه‏ی آخر را هم که سرِ کلاس بودید، درس دادید و نگذاشتید ضایع شود؛ یا با آن شاگرد بدآموز، حقیقتاً صرف وقت کردید و کوششتان را به کار بردید؛ یا در کارخانه، یا در مزرعه، یا در خانه که مشغول کار هستید و یا هرجای دیگر، دقت به خرج دادید؛ آن سوزنی را که با دقّت در پارچه فروبردید و ... همین دقّت و اهتمام، در پرونده‏ی عملتان ثبت خواهد شد. این ثبت در پرونده‏ی الهی، فایده‏اش فقط مربوط به قیامت نیست؛ در همین دنیا هم اثر می‏کند. یعنی محکم‏ کاری و دقّت در کار دنیا، یک جامعه‏ی سرافراز، آباد، با انسانهای قوی، مستحکم، تسلیم‏نشویِ در مقابل دشمن، بی‏نیاز از لئام خلق خدا و دشمنان جامعه پدید خواهد آورد. نام نیکی هم برای این جامعه و این کشور، در عالم به وجود خواهد آورد. این‏ها مربوط به این طرف مرز مرگ است. آن طرف مرز هم که برزخ و قیامت و ثواب الهی است، مترتّب بر این کارهاست. این، توصیه‏ی ما به شماست. من، هم از جامعه‏ی کارگری کشور و هم از جامعه‏ی تعلیم و تربیت کشور، ضمن تشکّر و سپاس عمیق قلبی، این درخواست را هم دارم. إن شاء اللّه که بتوانید روز به روز کار خود را بهبود ببخشید.

اگر رئیس‏جمهورمان آدم کارآمد و پُر کاری نبود؛ انسانِ دارای احساس مسئولیتی نبود؛ اگر بینش دینی نداشت و اگر در راه خدا مجاهدت نکرده بود، مجلس هرچه هم قانونِ خوب تصویب می‏کرد، چه فایده داشت؟ وقتی مجری وجود نداشته باشد، قانون فایده‏ای ندارد. پس، وجود مجریِ خوب، مثل وجود دستهای کارآمد و بازوان تواناست. شما باید راه را نشان دهید و خط را ترسیم کنید. مجلس شورای اسلامی، این‏گونه است. لذا همان‏طور هم که در پیام اخیر، خدمت آقایان و خانمها عرض کردیم، ارزش یک دقیقه وقت شما خیلی زیاد است. نبایستی یک دقیقه وقتِ مقرّر و موظّف مجلس- چه در کمیسیونها و چه در داخل صحن مجلس- تلف و ضایع شود. باید فعّال حرکت کنید. واقعاً مسئولیتِ سنگینی است. خدای متعال در روز قیامت، از یکایک دقایق و اقدامات شما در این کار سؤال خواهد کرد. از همه‏ی آن تأییدها یا ردهایی که می‏کنید، سؤال خواهد کرد. اگر تأیید نکنید و بگویید پس حالا که این قدر سخت است، کارت سفید می‏دهیم یا در این مجلس بی‏طرف می‏شویم؛ از این هم سؤال خواهد کرد که چرا رأی ندادید؟ باید رأی دهید. وقتی‏که شما در امری حَکَم هستید و برای تصمیم‏گیری جهت کاری بزرگ، شما را در آنجا نصب کرده‏اند، باید آن کار را انجام دهید. اگر انجام هم ندهید، مؤاخذه خواهید شد. اوّلًا موظفید انجام دهید، ثانیاً خوب و درست و متقن‏ انجام دهید. قضیه این است. کار بسیار سنگینی است.
اگر با این دید به نمایندگی نگاه کردید، آن وقت همه‏ی آنات شما حسنه است. بدانید هیچ عبادتی هم دیگر بالاتر از کاری که شما می‏کنید، نخواهد بود. هیچ‏کس غصه نخورد که من با آمدن به مجلس، مثلًا از فلان وظیفه‏ی عبادی بازماندم و فرضاً دیگر عمره و یا زیارت نمی‏توانم بروم. نخیر؛ این به مراتب از آن بالاتر است. اگر این‏گونه عمل کردید، از هر عبادتی در میزان الهی سنگین‏تر است. با احساس مسئولیت و مراقبت‏ نمایندگان الهی و کرام‏الکاتبین و «کنت أنت الرّقیب علیّ من ورائهم و الشّاهد لما خفی عنهم»، خود خدای متعال هم مراقب شماست. یک مجلسِ این‏گونه، در طول چهار سال می‏تواند بزرگترین خدمات را به این کشور و این ملت بکند و هرچه بعد از انقلاب در این مملکت، کارِ خوب شده است، ثواب و حسنه‏ی بخش عمده‏ای از آن، به نمایندگانی متعلّق است که در دوره‏های چهارگانه‏ی گذشته بوده‏اند و خوب عمل کرده‏اند و تلاش مناسب انجام داده‏اند.

آنچه لازم است، «کار» و «تعلیم» است. معلّمین عزیز! باید جوانان را بسازید. باید نوجوانان را با روحیه‏ی کار، استقلال و علم‏طلبی، پرورش دهید، نه با روحیه‏ی مدرک‏طلبی. مدرک چیست؟ مدرک به این عنوان که نشان دهد فردی دارای این معلومات است، خوب است؛ اما نمی‏تواند منشأ اثری شود. آنچه مهم است، علم است. علم و کار، برای جامعه لازم است. همه‏ی مردم و مسئولین بدانند: اینکه من عرض کردم «وجدان کاری»، یک تعارف نیست. باید برنامه‏ریزی کنند. «وجدان کاری» باید فرهنگ عمومی مردم شود. باید اگر کسی کاری انجام می‏دهد، فکر کند که یک نفر بالای سرش ایستاده است؛ حتّی اگر تنها، در اتاقی خلوت باشد. کار باید کامل، محکم‏، قوی، ابتکاری و همراه با نیاز انجام گیرد.یکی از کارهایی که وجدان کاری لازم دارد، تعلیم و تربیت است. معلّم در کلاسِ درسِ مدرسه‏ای که تَهِ فلان شهر یا فلان گوشه‏ی دورافتاده‏ی تهران یا یک روستاست، باید آن‏طور درس بگوید، زحمت بکشد و تلاش کند که گویا الآن بازرس در کلاس نشسته است، کار او را نگاه می‏کند، یا یک ساعت بعد می‏آید تا نتیجه‏ی کار را ببیند. وجدان کاری یعنی این. ما تعارف که نمی‏کنیم!
عزیزان من! با تعارف که یک ملت نمی‏تواند آقایی خودش را حفظ کند! با تعارف که نمی‏شود با دشمنان غدّار و خونخوار روبه‏رو شد! عمل، تلاش و برنامه‏ریزی لازم است. ما گفتیم: «وجدان کاری»، «انضباط اجتماعی» یا «انضباط اقتصادی». مسئولین کشور، دولت، قوّه‏ی قضائیّه و نمایندگان مجلس، باید برنامه‏ریزی کنند تا این کارها انجام گیرد، و الّا بااینکه تعریف کنند فلانی چه حرف خوبی زده، که کار تمام نمی‏شود!

باید کسانی که منادی و محافظ مسائل فرهنگی هستند، آن مسائل را ترویج کنند؛ مسائل را درست برای مردم بشکافند و تبیین نمایند. کسانی که اهل برنامه‏ریزی هستند، برای دمیدن دو روحیه‏ی وجدان کاری و انضباط اجتماعی در مردم برنامه‏ریزی کنند. کسانی که اهل کار و تلاشند این دو روحیه را در خودشان به وجود آورند. هرکسی این کار و تلاش را برای خود بکند. آن کسانی هم که به مردم تذکر می‏دهند و برای مردم تبلیغ می‏کنند، در این باره برای مردم حرف بزنند. کاری کنیم که کار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگی و چه عمل اقتصادی و چه عمل اجتماعی‏ و چه عمل سیاسی، برای کسی که کننده‏ی آن است یک عمل مقدّس به حساب آید. از یک کارگر ساده بگیرید، تا یک مأمور ساده‏ی اداری، تا یک مدیر عالی‏رتبه، تا یک صاحب صنعت مهم و بزرگ در کشور، تا یک مأمور عالی‏رتبه‏ی دولتی، تا یک معلّم، تا یک دانشجو، تا یک مبلّغ و روحانی، همه و همه احساس کنند این کاری که انجام می‏دهند یک عبادت و یک عمل خیر و صالح است. همه باید کارشان را با جدّیت و به نیکی انجام دهند. از نبی اکرم صلوات الله و سلامه علیه نقل شده است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه‏»؛ رحمت خدا بر انسانی که کاری را انجام دهد و آن را نیکو و محکم و متقن و صحیح انجام دهد. از سرهم‏بندی و کار را به امان و حال خود رها کردن و به کار نپرداختن و بی‏اعتنایی به استحکام یک کار به شدّت پرهیز شود. این مربوط به وجدان کاری است. در مورد انضباط اجتماعی نیز همین است که همه حد اجتماعی صحیحی را که قانون معنی می‏کند و مقرّرات و حدود الهی معیّن می‏نماید، با دقّت رعایت کنند تا زندگی یک زندگی صحیح و سالمی باشد. این دو شعار را امسال حفظ کنید. گویندگان راجع به آن بگویند؛ نویسندگان در باره‏ی آن بنویسند؛ مسئولین در خصوص آن برنامه‏ریزی کنند و آحاد جامعه خودشان را با این معیار بسنجند و پیشرفتهای خودشان را ملاحظه کنند.

ما به استقلال اقتصادی رسیده‏ایم یا نه؟ من عرض می‏کنم این همان است که مشکل‏تر است. باید تلاش کنیم. البته می‏توانیم امروز ادّعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرطها و شروطها. این، چند شرط دارد: اوّلًا اینکه در کشور، هرکس، هر کاری را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه‏»؛ خدا رحمت کند آن کسی را که کاری انجام دهد و آن را محکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را می‏گردانید و سفت می‏کنید، اگر یک چرخ را می‏چرخانید، اگر جایی یک بخیه می‏زنید، اگر ماشینی را گریسکاری می‏کنید، اگر کتابی را چاپ می‏کنید، اگر کتابی را می‏نویسید، اگر سرِ کلاس درس می‏دهید، اگر در بیمارستان به بیماران می‏رسید، اگر در شهرداری مشغول تمیز کردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگر گوینده‏اید، اگر نویسنده‏اید، اگر محقّقید، اگر روحانی هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان‏نویس هستید، اگر روزنامه‏نگارید؛ هرچه هستید و هرکه هستید و هرجا کار می‏کنید، باید سعی کنید کاری را که انجام می‏دهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقّق شود، ما به استقلال اقتصادی می‏رسیم.

آنچه که من در مجموع فهمیده‌ام این است که اگر کسى بخواهد درست عمل کند، باید اولاً به تکلیف و تعهد شرعى پایبند باشد و احساس کند که مشغول انجام دادن وظیفه‌ى شرعى است. گاهى انسان خسته است، کار هم هست، کسى هم شاهد و ناظر نیست. مى‌گوید «حالا چه لزومى دارد که این کار را تا آخرش انجام دهم، یا این دقت را در این کار بکنم؟» این، وسوسه‌ى نفسانى است.
اگر کسى معتقد به دین و خدا نباشد، وقتى دید شاهد و ناظرى نیست، دقت کار را کم مى‌کند، اتقان کار را کم مى‌کند و یا کار را نیمه‌تمام مى‌گذارد. اما وقتى انسان به یادش آمد که اگر مردم نیستند، کرام الکاتبین هستند، و خداى متعال بالاتر از کرام الکاتبین، ناظر و شاهد ماست و از ما سؤال مى‌کند؛ این‌جا، کنترل و مراقبت مضاعفى در کارش به وجود مى‌آید. پس، ما باید این روحیه را داشته باشیم. باید دین و خدا و تکلیف شرعى و تعبد، برایمان در درجه‌ى اول باشد. حتى اگر جایى دیدیم که چون این کار را بکنیم خدا راضى است و عده‌اى ناراضى‌اند، و چون نکنیم خدا ناراضى است، اما آنها راضى، این‌جا باید طرف رضایت خدا را انتخاب کنیم؛ ولو با عدم رضایت مردم باشد. ما به رضایت مردم خیلى اهمیت مى‌دهیم؛ به شرطى که رضایت الهى هم در آن باشد. باید ملاک این باشد. ما باید براى مردم خدمت و تلاش کنیم؛ چون خدا مى‌خواهد، چون خدا مى‌گوید و چون خدا مى‌پسندد.

در این میدان عظیم مبارزه‏ی جهادی و مبارزه اسلامی، کار، یک مبارزه است. شما که کارگر هستید، در هر کارخانه، در هر مزرعه و یا در هر نقطه که مشغول کاری هستید، این کار، کشور شما را از دشمنان و بیگانگان بی‏نیاز، و به آبادانی کشور و آسایش مردم کمک می‏کند. شما در حال مبارزه‏اید و این مبارزه‏ی بسیار مؤثری است. اگر در دوران جنگ، مبارزه‏ی کارگران در دستگاه‏های تولیدی و در صف تولید نبود، ما در جنگ وضع بدی پیدا می‏کردیم. لذا شما مشاهده کرده‏اید که در طول این دوران بخصوص در اوایل پیروزی انقلاب دشمنان تلاش می‏کردند کارخانه‏ها یا مزارع را از کار تولیدی محروم کنند. شاید یادتان باشد که آن اوایل، چقدر شب‏نامه منتشر می‏شد و چقدر برای تعطیل کردن کارخانه‏ها تلاش و تبلیغات می‏کردند. البته دشمن که نمی‏گوید «من می‏خواهم کارخانه تعطیل شود تا اسلام شکست بخورد.» این را که صریحاً اعتراف نمی‏کند. دشمن که نمی‏گوید «من می‏خواهم کارخانه‏ها تعطیل شود تا ایران محتاج بماند.» دشمن روی اقدامات خود، اسمی می‏گذارد که نیت پلیدش را مکتوم و پنهان بدارد.
به عنوان «حق کارگر،» به عنوان «گرفتن حقوق محرومین» و از این قبیل، شعارهای دروغین درست می‏کردند تا کارخانه‏های ما را به تعطیل بکشانند. این تلاش را چه کسی جواب داد؟ این تلاش را چه کسی خنثی کرد و چه کسی بر دهان دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی زد؟ همین طبقه‏ی کارگر. همین دستهای کارگران ما که با دلهای مؤمن حرکت می‏کردند. وقتی دست کارآمد، با دل مؤمن همراه و همنوا باشد، آن وقت کارها کیفیت پیدا می‏کند. من می‏خواهم عرض کنم: کارگران کشور، در هر نقطه که مشغول کار سازنده‏ای برای آبادانی کشور هستند، بدانند که مشغول مبارزه‏اند. این مبارزه را هرچه می‏توانید با کیفیت بهتر و محکم‏تر انجام دهید.
این حدیث را مکرر عرض کرده‏ام که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملا فأتقنه‏.» خداوند رحمت کند کارگر و کسی را که کاری انجام دهد، و خوب و محکم انجام دهد. کارگر مسلمان باید کارش را بالاتر و بهتر از معیارها و حدود و استانداردهای کار اجرا کند و تحویل دهد. این، فرهنگ و دستور اسلامی است.
این روزها که روزهای بزرگداشت کارگران است عرضم این است که هم خود کارگران، هم مسئولین نظام کارگری کشور و هم نویسندگان، باید روی این نکته تکیه کنند که امروز کار، یک فضیلت و ارزش و یک عبادت و مبارزه است. کار را به عنوان اسقاط تکلیف نباید انجام داد، که به خود بقبولانیم «حالا کاری انجام دهیم و مسئله از سرمان باز شود!» کار را به عنوان یک امر تحمیلی نباید تلقی کرد. کار به عنوان مقوله‏ای «فقط نان درآور» نباید تلقی شود. کارگر با کار خود، علاوه بر اینکه زندگی خودش را تأمین می‏کند، زندگی جامعه را نیز تأمین می‏کند. و این، یک عبادت بزرگ و عمل الهی است.

طلاب علوم دینی و فضلای جوان، آیا برای سازندگی و برای آینده‏ی حوزه نقشی دارند یا نه؛ جواب این است که بلی، دارند. هرکسی نقش خودش را دارد. در یک مجموعه، همه‏ی افراد دارای نقشند. در یک بدن سالم، هر سلولی مشغول کار است. اگر هرکدام ما در آنجایی که هستیم، کار خود را خوب انجام بدهیم، به سلامت مجموعه کمک کرده‏ایم؛ اما اگر هرکدام ما کار خود را خوب انجام ندهیم، به قدر شعاع وجودی خود، به سلامت مجموعه ضربه زده‏ایم؛ «رحم الله امرأ عمل عملا صالحا فأتقنه‏». کار را باید متقن و خوب انجام داد؛ درس را باید خوب خواند؛ اخلاق را باید رعایت کرد؛ تدین را باید در زندگی خود اصل دانست؛ ممشای بزرگان را در آداب زندگی، در خلقیات عبادی و عملی باید اسوه و الگو قرارداد. چیزهایی هم هست که البته به تطور زمان متطور می‏شود؛ آن‏ها را هم باید متطور و متحول کرد. پس افراد حوزه، از بزرگ و کوچک، تا طلبه‏ی تازه به حوزه آمده، در عمل شخصی خود می‏توانند نقشی ایفا کنند که آن نقش در سلامت حال و آینده‏ی حوزه اثر خواهد گذاشت.اگر طلبه‏ی امروز ما به درس خواندن بی‏اعتنایی کند، یا به دیانت و تعبد و تلاش فردیِ اخلاقی خود بی‏اعتنا بماند، یا استعداد خود را به کار نیندازد، یا هدف خود را گم کند مثل کسی که به طرف مقصدی در حال حرکت است، اما وقتی وسط راه به قهوه‏خانه‏ی خوش آب و هوایی رسید، همان‏جا پیاده بشود و لنگر بیندازد و همان‏جا بماند و هدف را فراموش کند یا اگر در اثنای راه منظره‏یی به چشمش خورد، نشناخته و ندانسته به سمت آن راه بیفتد و از هدف غافل بشود، همه‏ی این‏ها آفات راه ماست.

هر کاری که شما برای مردم انجام می‏دهید، در هر پست و سِمتی که باشید، یک حسنه است؛ و علاوه بر اینکه به نفع مردم است، چنانچه کار ماندگار و اصیل و ریشه‏داری هم باشد، یک صدقه‏ی جاریه است و در دستگاه عظیم الهی که ارتباطات میان کارها و بازده‏ی آن‏ها، بسی پیچیده و مبسوط و مشروح است و عقل قاصر ما قادر نیست که این روابط کار و بازده را بفهمد و تحلیل بکند این کارهای شما خواهد ماند و آثار نیک خود را خواهد بخشید و ثمرات آن را خواهید دید؛ هم در دنیا و هم در عالم آخرت؛ همان روزی که هر انسانی محتاج حسنه و صدقه‏یی است که از پیش فرستاده باشد.
اگر آنچه را که انجام می‏دهید، با توجه به لوازم آن، یعنی همراه با استحکام و دوام و خلوص نیت و دقتِ لازم باشد که از نبیّ اکرم است که فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملا فأحکمه»؛ رحمت خدا بر آن انسانی که کاری‏ را بکند و محکم‏ بکند سرهم‏بندی و کوته‏نگری و سست‏گیری در کار نباشد، دیگر وصف و بیان کسی مثل این حقیر، قادر نیست که ارزش آن را بیان کند. إن شاء اللّه که همه‏تان مشمول این مسائل باشید و هرروزی که می‏گذرد، سطر و برگی بر پرونده‏ی کاریِ خودتان در دیوان الهی که دقیق‏تر از دیوانهای بشری است بیفزایید.

در کار اداری، «حمل بر صحت» وجود ندارد؛ مثلًا بگویید لا بد بیچاره‏ها دارند کارشان را می‏کنند؛ نخیر. البته همه‏ی برادران خوبند؛ اما خوب، معنایش معصوم که نیست. خوبند، یعنی خیانت نمی‏کنند؛ اما اشتباه هم نمی‏کنند؟ تنبلی هم نمی‏کنند؟ گاهی سستی هم گریبانشان را نمی‏گیرد؟ بنده به خودم که نگاه می‏کنم، می‏بینم آدم ضعیف و سستی هستم و در جاهایی همین احساسات بشری گریبان بنده را می‏گیرد. اگر نهیب نزنم، اگر حواسم جمع نباشد، اگر به خودم نرسم، در تنبلی غرق می‏شوم. بنده این‏طورم، شما هم همین‏طورید؛ ما بالاخره مثل هم هستیم.
ما باید مواظب خودمان و زیردست‏هایمان باشیم. باید مواظب باشیم که اولًا کار انجام بگیرد؛ ثانیاً درست انجام بگیرد؛ یعنی غلط و بد انجام نگیرد؛ محکم‏ انجام بگیرد. گاهی می‏شود که دوتا چکش باید روی میخ زد، تا محکم‏ بشود؛ اگر یکی زدی، این سست‏کاری است. پس، اولًا اصلِ انجام گرفتن است؛ ثانیاً در جهت بودن و درست بودن است؛ ثالثاً محکم‏کاری‏ است؛ رابعاً سرعت عمل است.

ما در جمهوری اسلامی خیال می‏کنیم که اگر الآن مثلًا منِ نوعی را از قم دعوت کنند و بگویند شما یک ماه رمضان به فلان ده یا فلان شهر بروید و ماه رمضان را در آنجا بمانید، آخر ماه رمضان هم صد هزار تومان یا هشتاد هزار تومان به شما خواهند داد، ما می‏رویم؛ یعنی یک مقدار مطالعه‏ی جنبی می‏کنیم، روزی یکی، دوتا منبر هم می‏رویم، آخر ماه هم صد هزار تومان می‏گیریم و می‏آییم. ما این را تضییع عمر به حساب نمی‏آوریم؛ چون بالاخره منبری رفته‏ایم و کاری کرده‏ایم و پولی هم درآورده‏ایم؛ اما اگر ما همین یک ماه را دنبال تقسیم اراضی مستحق للنّاس و مستحق للغیر که حالا دست دیگران است، یا همین‏طوری افتاده است برویم، خیال می‏کنیم عمرمان تضییع شده است! من خیال می‏کنم این فرهنگ، فرهنگ خیلی قابل دفاعی نباشد. به نظر من، ما باید برای این کار وقت صرف کنیم. البته اگر وقت صرف کنیم، کار متقن‏تر هم درمی‏آید.

از اینکه در کار مهم سیاست‏گذاری، قبول مسئولیت کردید و شریک شدید، متشکرم. سیاست‏گذاری، یعنی تأمین جهت مطلوب برای برنامه‏های صدا و سیما. اگر سیاست‏گذاری به شکل صحیح نباشد، پراکنده‏کاری و احیاناً تعارض، تناقض و انحراف، بر برنامه‏های صدا و سیما مسلط خواهد شد. البته در گذشته هم قبل از تشکیل این دفتر، این کار در صدا و سیما انجام می‏شده؛ ما هم خواستیم که به آن، شکل منظمی داده بشود و بخصوص وسیله‏ای باشد، تا ما مسئولیت خود را در این باب به نحوی ایفا کنیم؛ لذا این دفتر به وجود آمد و این مسئولیت به جناب آقای دعاگو و شماها داده شد.
اگر سیاست‏گذاری کاری‏ که شما می‏کنید متین و متقن‏ انجام بگیرد، تحقیقاً صدا و سیما یک وسیله‏ی اعتلای فکر و معرفت و رشد جامعه خواهد شد. لزومی ندارد که ما در اینجا از زحمات فراوان برادران صدا و سیما یاد بکنیم؛ زیرا من مکرر آن را بیان کرده‏ام. واقعاً زحمات زیادی کشیده می‏شود و صدا و سیما جهت خوبی هم دارد؛ الّا اینکه کافی نیست.

ما برای کار در زمینه‏ی فرهنگ عمومی، میدان بازی داریم. اگر ما بخواهیم توسعه‏ی اقتصادی را به معنای صحیح کلمه در جامعه راه بیندازیم، احتیاج به تلاش فرهنگی داریم. مادامی که حتّی محقق و جستجوگر علمی ما، آن فرهنگ کار و وجدان کار و عشق به کار را، آن‏چنان‏که در یک فرهنگ سالم مطرح است که مظهر عالیش هم فرهنگ اسلامی است نداشته باشد، وجود این محقق، بی‏فایده خواهد بود. گیریم که ما محققان بزرگی تربیت کردیم و مثلًا آزمایشگاه‏های مهمی هم در اختیارشان گذاشتیم؛ این به یک کار شخصی تبدیل خواهد شد.این محققان بزرگی که ما در دنیا می‏بینیم، اعم از آن کسانی که در قرنها پیش، از میان خود ما برخاستند مثل ابن‏سیناها، خوارزمی‏ها، خیام‏ها و دیگران و چه آن کسانی که در قرون اخیر، از بین اروپاییها برخاستند از قبیل همین دانشمندان بزرگ شیمی و طبیعی و فلکیات و غیره وقتی به زندگی این‏ها نگاه می‏کنیم، می‏بینیم که حقیقتاً خودشان را در زندگی فراموش کردند و زندگی شخصی و راحتی و پول و نفع برای خودشان را اصلًا در درجه‏ی دوم قرار دادند؛ اقلًّا محور قرار ندادند، اگر نگوییم فراموش کردند. بعضیشان واقعاً آن موارد را فراموش کردند و به نفع تحقیق و علم و کار و پیشرفت، در فقر و مسکنت زندگی می‏کردند. بعضی دیگر هم اقلًّا به تحقیق و علم و کار و پیشرفت اهمیت دادند و زندگی شخصی را محور قرار ندادند؛ بلکه آن را در حاشیه گذاشتند.
ما چگونه می‏توانیم این روحیه را در بین محققان کشور و یا در محیط کار اداری زنده کنیم؟ کار اداری، ارتباط مستقیم با توسعه‏ی اقتصادی دارد. اگر شما طرحهای اقتصادی را به دست یک مجموعه‏ی دیوان‏سالاریِ غلط و معوج و عاری از وجدان کار و عاری از سواد و آگاهی از کیفیت کار بدهید، آن را ضایع خواهد کرد و این طرح را به ثمر نخواهد رساند. ما چگونه می‏توانیم آگاهی و وجدان کار را در این مجموعه‏ی اداری خودمان که هیکل حجیم دیوانی ما را تشکیل می‏دهد تزریق بکنیم؟ یا چگونه می‏توانیم در زمینه‏ی تولید و ساخت و ایجاد محیطهای کارگاهی پُرتلاش در کارخانجات، توصیه‏ی اسلام را که گفته: «رحم اللّه من عمل شیئاً فاتقنه‏»، جامه‏ی عمل بپوشانیم و اتقان و سلامت کار و استحکام و سنگ تمام گذاشتن برای تولید را به کارگر تزریق کنیم، که وقتی اتومبیل ما از کارخانه بیرون می‏آید، بعد از یک ماه مثلًا درِ آن لق‏لق نکند، یا فلان پیچش باز نشود؛ در حالی که تولید فلان نقطه‏ی دیگر دنیا، این‏طور نیست؟ یا چه کار کنیم که این فرد از کار در نرود؛ در حالی که دیگران به کار شوق دارند و بیشتر سعی می‏کنند کار کنند؟ ما چگونه می‏توانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پیگیری کار و سلامت کار را در طرحهای توسعه‏ی اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون اینکه فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آن‏ها تزریق کنیم؟ پس، می‏بینید که به فرهنگ برگشت.

بگذارید دشمنان و بدخواهان نتوانند در باره‏ی انتخاباتی به این اهمیت و عظمت، کمترین حرفی بگویند.حدیث است که «رحم اللّه امرأ عمل عملا فأحکمه»: خدا آن انسانی را رحمت کند که کاری‏ محکم‏ و سنجیده و کامل و درست انجام بدهد. درستیِ کار برای یک خیاط و یک کفاش و یک آهنگر و یک صنعتگر، طوری است؛ برای یک عمل‏کننده‏ی به قانون و ضابطه‏ی اداری، طور دیگری است. به‏هرحال، هر دو محکم‏کاری‏ است.

الآن فرصتی پیش آمده است، تا سپاه را بسازید. من دیروز هم در آن پیام به شما عرض کردم و قبلًا هم گفته‏ام و الآن هم می‏گویم که به نیروی زمینی، خیلی باید اهتمام بشود. شاید بتوانم بگویم که از لحاظ بلند مدت، توجه به بسیج، از تمام مأموریتهای سپاه بالاتر است. ملت را آماده کردن، مأموریت بسیار بالا و مهمی است. به این مأموریتها باید به حد اعلی و اکثر برسید. هرکس در این روند کلی، همان کاری را که انجام می‏دهد و به او محول شده است، باید خوب و صحیح و دقیق انجام بدهد. «رحم اللّه امرأ عمل عملا فاتقنه‏». روایت است، خدا رحمت کند آن کسی را که اگر کاری انجام می‏دهد چه کارهای یدی و چه کارهای فکری محکم و متقن انجام بدهد. مثلًا فرض کنید، چون فلان کارگر ایران خودرو، لازم ندانسته که فلان پیچ را یک نیم پیچ دیگر بچرخاند که برای او، کار خیلی کوچکی است تأثیرش این است که یک چند کیلومتر که ماشین راه رفت، ناگهان می‏بینند لق‏لق می‏کند؛ چون او «اتقنه» را آنجا انجام نداده است. این بیچاره صاحب ماشین، هزاران دردسر را متحمل می‏شود، برای خاطر اینکه فلان کارگر می‏بایست فقط یک ثانیه حرکتی را انجام می‏داد و نداد. اتقان، این است.
روایت دارد که امیر المؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در بازار راه می‏رفت؛ به خیاطها که می‏رسید، می‏گفت: خیاطها! از خدا بترسید، درزها را نزدیک هم بزنید، کوکها را کوچک بزنید و نخها را محکم انتخاب بکنید. حالا خیاطی مگر چقدر اهمیت دارد؟ گیرم که درز این لباس، مثلًا بعد از چند ماه باز شد؛ دوباره چرخ می‏کنیم. این، یک نمونه است. از اینجا شروع کنید و تا خیاطت لباس انقلاب بر پیکر این ملت بروید. این کار، چقدر دقت و تقوا لازم دارد و چقدر امام، بزرگ و باتقوا بود.

دو چیز، در دستگاه قضائی اهمیت دارد و برای یک قاضی هم می‏تواند حقیقتاً هدف کارش‏ باشد: یکی سرعت، و دیگری اتقان‏ است. اگر کار سریع انجام نگیرد، همان عیب بزرگی می‏شود که سابقاً در دستگاه‏های قضائی دوران طاغوت بود و آثار و نشانه‏هایش هم در بعضی گوشه و کنارهای بعد از انقلاب، هنوز وجود داشت. فلان دستگاه، در فلان بخش از بخشهای قضائی، چند هزار پرونده در قفسه‏های متراکم و کهنه داشت. واقعاً چیز خیلی بدی است. از این مسئله، باید پرهیز بشود. هر کاری که سرعت را تأمین و تضمین می‏کند، مطلوب است. مردم اگر ببینند رسیدگی سریع انجام گرفت، احساس آرامش و تشفی خاطر می‏کنند که عدالت اجرا می‏شود.

گمرک جمهوری اسلامی، اولین منزل و دروازه‏ی ورودی برای خارجی‏هاست و در همین منزل اول، ادب و امانت و میهمان‏نوازی و حدود مسلمانیِ ما را می‏سنجند و امیدوارم تلاش شود تا کار، با مقررات آسان و در کمال سلامت و سهولت و اتقان‏ و استحکام و بدون هیچ‏گونه فشار غیر قانونی و ناشی از سلیقه‏ی شخصی انجام بگیرد؛ به‏طوری‏که منافع ملت از این طریق مورد خطر و تهدید قرار نگیرد. گرچه امروز، تلاش و زحمت زیادی جهت گره‏گشایی مشکلات توسط دستگاه‏های دولتی صورت می‏گیرد؛ ولی در شرایط فراغت از جنگ، باید گمرک إن شاء اللّه به بهترین شکلِ مطلوب ظاهر شود.

شما کارگران باید توجه داشته باشید که ادامه‏ی حیات شرافتمندانه‏ی ملت عزیز ایران و حفظ و تداوم شعارها و مواضع باارزش نظام جمهوری اسلامی در مقابل قلدرهای عالم و استکبار جهانی، با کار و تلاش شما میسر است. بایستی این کار را مخلصانه و دلسوزانه و خوب انجام دهید. البته باید مسئولان دولتی سعی کنند مواد اولیه را برای شما تأمین کنند، تا کارخانجات با همه‏ی ظرفیت و توان خود کار کنند و واحدهای تولیدی جدیدی به وجود آید و نیروهای کار جذب این مراکز شوند.
کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادی مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهای با کیفیت بپردازند. از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «رحم اللّه امرأ عمل عملا فأتقنه‏»؛ یعنی رحمت خدا بر آن آدمی که کار را با محکم‏کاری انجام دهد. شما باید کار خود را به بهترین وجه عرضه کنید. بدانید که تلاش شما پیش خدا محفوظ است؛ حال آن کارفرمای دولتی و غیر دولتی، تلاش شما را درک بکند یا نکند و پاداش مناسب را بدهد یا ندهد. البته باید تلاش شما را درک کنند و متناسب با آن پاداش بدهند. نفس این محکم‏کاری، مطلوب خدای متعال است و ما باید این ارزش را در نظر داشته باشیم.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی