ارتباط صنعت و دانشگاه -
تعداد فیش :
41 ،
تعداد مقاله :
1
1401/02/19
1400/02/21
1398/08/28
1398/03/08
1398/03/08
1397/07/25
1397/06/07
1397/03/20
1396/07/26
1396/03/22
1396/03/17
1395/06/10
1395/06/03
1395/02/08
1394/08/20
1393/04/11
1393/04/11
1393/04/11
1392/07/17
1392/06/06
1392/05/15
1391/05/22
1390/07/13
1389/01/09
1388/06/04
1387/10/21
1387/06/05
1386/02/25
1384/02/19
1383/12/05
1383/10/17
1383/07/05
1383/06/04
1382/09/26
1382/02/22
1381/08/22
1380/06/05
1380/02/11
1379/01/06
1372/02/15
1369/10/04
نظام آموزشی ما با همهی تأکیدهایی که شده، همچنان بیشتر یک نظام ذهنی است تا یک نظام عملی و کاربردی؛ غالباً این جور است. حالا البتّه کارگاههای آموزشی در بعضی از بخشها هست، [ولی] همه جا نیست و همیشه هم نیست. البتّه تربیت ذهنی دانشجویان کار لازمی است، باید دانش بیاموزند امّا این کافی نیست؛ در کنار کار ذهنی، کار عملی باید تعلیم بگیرند. این همکاری دانشگاه و صنعت ــ که این را هم ما سالها پیش به یکی از رؤسای جمهور گفتیم و بالاخره این معاونت علمی رئیسجمهور راه افتاد؛ که کار عمدهاش همین است که ارتباط بدهد دانشگاه را به صنعت؛ یعنی دانشجو از دوران دانشجویی با صنعت ارتباط پیدا کند ــ هم برای صنعت خوب است و دانش جدید سرریز میشود، ابتکارات سرریز میشود، هم برای دانشگاه خوب است برای خاطر اینکه اعتبارات به سمت دانشگاه میآید، پول و درآمد دارد برای یک دانشگاه؛ این کار باید انجام بگیرد. علاوهی بر این، همین موارد مهارتآموزی و مهارتافزایی که ذکر کردند، کار بسیار خوبی است، کار لازمی است، باید دنبال بشود؛ مهارت کارگران باید بالا برود؛ کارگر باید بتواند عمل خودش را ماهرانه همراه با ابتکار و نوآوری و اِعمال سلیقههای خوب انجام بدهد و کیفیّت را بالا ببرد. وقتی کیفیّت بالا رفت، طبعاً ارزش کار هم در چشم مشتری و کسانی که علاقهمند هستند و نیاز دارند، بالا خواهد رفت.
یکی از کارهای لازم دولت، زمینهسازی برای اشتغال دانشجویان است از دوران دانشجویی. البتّه در زمینهی دانشجویان فنّی، سالها پیش(۷) بنده ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردم. خوشبختانه اگر چه دیر امّا سرانجام یک تشکیلاتی برای ارتباط دانشجویان با مسائل فنّی و مانند اینها راه افتاد در معاونت ریاست جمهوری و کارهایی انجام گرفته که خوب است و بیشتر هم باید بشود و این کارها هم باید تقویت بشود لکن در بخشهای دیگر، مسئلهی اشتغال مسئلهی بسیار مهمّی است. یکی از کارهای اساسی برای مسئولین دولتی این است که فکر کنند ببینند این دانشجو بعد از اتمام تحصیلات در چه بخشی -چه بخش دولتی، چه بخش خصوصی، چه بخشی که ایجاد خواهد شد به خاطر یک چنین مجموعهی دانشجوییای- باید مشغول به کار بشود.
در مورد نخبگان علمی و دانشگاهی هم بارها من گفتهام: [اوّل] پرداختن به حلّ مسائل اصلی اقتصاد [لازم است]. ما در کشور مسائل فراوانی در زمینهی اقتصاد داریم؛ دانشگاهها میتوانند روی اینها کار کنند و [آنها را] حل کنند.
دوّم، میتوانند با دستگاههای تولیدی همکاری کنند، همافزایی کنند؛ هم آنها به دستگاه تولیدی کمک میکنند، هم دستگاه تولیدی پاداش این کار را میدهد و مزد این کار را میدهد و به پیشرفت تحقیقات دانشگاهی کمک میکند. یک کار بسیار بابرکت و لازمی است این کار؛ البتّه سالهایی است که شروع شده؛ باید این ادامه پیدا کند. ما راجع به «علم نافع» زیاد صحبت کردهایم؛(۸) در دیدارهای مختلف دانشگاهی، دانشجویی و مانند اینها بحث کردهایم راجع به آن. گفتیم «علم نافع» هم یعنی علمی که مسائل کشور را حل میکند؛ حلّ مسائل کشور، علمِ نافع است. یعنی با مسائل گوناگونی که در کشور وجود دارد، مواجههی علمی بشود؛ فقط هم مسئلهی ما، مسئلهی صنعت نیست. بله، ارتباط صنعت و دانشگاه یک نقطهی خاص و مهمّی بود که ما خیلی [وقت] پیش روی آن تکیه کردیم -که من با رئیسجمهور وقت صحبت کردم و این معاونت علمی(۹) اساساً از آن وقت به وجود آمد که بین صنعت و دانشگاه یک ارتباط علمی برقرار بشود- این مربوط به صنعت بود، لکن مخصوص صنعت نیست. در بخشهای مختلف و گوناگون، ما نقاط کور داریم؛ حالا مثلاً در مسائل اقتصادی، بیماریهای مُزمنی داریم؛ مِن باب مثال، «پایین بودن بهرهوری». یکی از مشکلات اقتصادی ما پایین بودن بهرهوری فعّالیّتها است؛ خب این، راه [حلّ] علمی دارد، روی این باید کار علمی بشود، راه حلّ علمی دارد. فرض بفرمایید «اسراف در مصرف انرژی» -که شدّت مصرف انرژی ما چند برابر دنیا است- خسارت بسیار بزرگ و فراوانی است؛ این راه حل دارد. این را البتّه بنده چند سال پیش در سخنرانی گفتهام(۱۰) امّا این جوری نیست که با گفتن و مثل یک نصیحت، قضیّه حل بشود؛ نه، [برای] این باید راه حلّ علمی پیدا بشود و مشخّص بشود؛ اینجا و [در مسائلی] از این قبیل بایست از دانشگاه استفاده بشود.
ما ظاهراً چند هفتهی قبل بود،(۱۱) صحبت کردیم که دستگاههای مختلف، نیازهای علمی خودشان را فهرست کنند؛ خوشبختانه وزارت صنعت فهرست کرد، ارائه کرد، در رسانهی ملّی هم ارائه شد. خیلی خب، حالا الان وزارت صنعت میگوید من این معضلات را دارم، این اشکالات را دارم، این نیازها را دارم؛ دانشگاه باید وارد بشود؛ شما هم عرضه کنید؛ وزارت علوم با یک مدیریّت درست این قضیّه را جمع و جور کند و مشخّص کند که در قبال این درخواستِ کمکِ وزارت صنعت، دانشگاه چه کار میتواند بکند؛ هم برای صنعت مفید است، هم برای دانشگاه مفید است. به هر حال، این علمِ نافع است که عرض کردیم نیازهای کشور و نقاط کور بخشهای مختلف، چه صنعتی، چه اقتصادی، چه کشاورزی، چه بخشهای گوناگون مدیریّتی و امثال اینها، به وسیلهی تحقیقات دانشگاهی و مقالات دانشگاهی روشن بشود؛ این کمک [میکند].
صنایع دفاعی ما برجسته است. خوشبختانه یکی از بخشهای بسیار خوبِ همکاری با دانشگاه، بخش صنایع دفاعی ما است، یعنی آنها با دانشگاه همکاری دارند؛ متأسّفانه دستگاههای دیگر -دستگاههای دولتی- کمتر همکاری دارند؛ آنها خوب همکاری دارند؛ صنایع دفاعی، موشک، پهپاد و غیره. صنعت مهمّ هستهای با ابعاد گوناگونی که دارد. چند سال قبل از این -آنوقتی که هنوز نیروی هستهای حقّ مسلّم ما بود- اینجا در همین حسینیّه نمایشگاه مفصّلی زدند؛ غالباً جوان [بودند]! من وارد شدم و شاید یکی دو ساعت در این نمایشگاه دور زدم؛ همه بچّههای جوان! همین همسنهای شماها. خب اینها را بچّههای دانشگاه درست کردند، دانشجوها درست کردند، فارغالتّحصیلها درست کردند. فنّاوری رادار، صنایع هوافضا، علوم زیستی، زیستفنّاوری، دهها محصول پیشرفته در ساخت داروهای نوترکیب، فراوردههای بیولوژیک، دانش و صنعت بسیار مهمّ سلّولهای بنیادی، که یافتههای علمیِ بسیار خوبی در سطوح بالای جهانی، بچّههای مرحوم شهید کاظمی (رحمة الله علیه) ایجاد کردند، درست کردند و آن یافتههای علمی را تبدیل کردند به فنّاوری، از آن فنّاوری هم استفاده کردند برای درمان؛ الان سلّولهای بنیادی یکی از کارهای مهمّ کشور است و کارهای بزرگی هم دارد انجام میدهد، دانشمندانش هم جزو دانشمندهای بالای جهانی هستند.
کسانی که میتوانند کمک بکنند، فقط تجّار نیستند -تجّار یک بخشی از مجموعهی بخش خصوصی هستند- نه، تولیدگران و صنعتگران [هم هستند]. الان شما مثلاً فرض کنید در وزارت نیرو یا در وزارت نفت مِنباب مثال، احتیاج دارید به قطعات فراوان؛ با قطعهساز بنشینید [صحبت کنید]. ما قطعهسازهای خوبی در کشور داریم. یکوقتی، البتّه سالها پیش، زمانی که آقای بیطرف(۱۲) -رفیق ایشان- وزیر نیرو بود، یک پرّهای برای یک چیزی لازم داشت؛ من به ایشان گفتم: آقا! شما خودت فارغالتّحصیل این دانشگاه امیرکبیر هستی، از اینجا تا دانشگاه امیرکبیر یک قدم راه است، بروید آنجا بنشینید با اینها صحبت بکنید تا برایتان تولید کنند؛ که همانوقت اتّفاقاً ارتشیها در نیروی هوایی همان [قطعه] را تولید کرده بودند برای یک منظور دیگری، البتّه با یک ابعاد بزرگتری. [پس] صنعتگران بخش خصوصی میتوانند به دولت کمک کنند در بخشهای مختلف.
صنعت ما دچار مشکلات است؛ دانشگاه میتواند در این مورد نقش ایفا کند. البتّه لازم است من عرض بکنم بعضی از دانشگاهها طبق گزارشی که به من دادند، در زمینهی ارتباط با صنعت خوب عمل کردهاند؛ بعضی از دانشگاهها هم نه، وارد نشدهاند و خوب عمل نکردهاند. اخیراً شنیدم که فرصت مطالعاتیِ یکسالهی اساتید در صنعت، برنامهریزی شده و در مجاری تصویب و مراکز تصویب، تصویب شده؛ خوب است، بسیار کار خوبی است. فرض کنید یک فرصت مطالعاتی به اساتید مرتبط با صنعت بدهند که بروند داخل صنعت و از نزدیک با مشکلات صنعت کشور آشنا بشوند. ما در صنعت کشور مشکلاتی داریم؛ این مشکلات را بایستی دانشگاه حل کند. البتّه بعضی از صاحبان صنایع گلهمندند، میگویند ارتباط دستگاههای دانشگاهی با ما کمکی به ما نکرده، امّا علیالاصول دانشگاه میتواند کمک کند به پیشرفت صنعت، به رونق صنعت، به اعتلاء صنعت، تا ما فرض کنید برای مسائل صنعت نفتمان یا مسائل صنعت برقمان و دیگر چیزها چشم ندوزیم به اینکه حتماً بایستی یک خارجی بیاید و با او قرارداد ببندیم تا به ما تکنولوژی بدهد؛ این حرفی است که الان زده میشود و ما چون به خیال خودمان ناچاریم و احتیاج داریم به اینکه با فلان شرکت نفتی بیگانه این قرارداد را ببندیم برای اینکه مثلاً بتوانیم ظرفیّت استخراج نفت را از چاهها بالا ببریم و مثلاً از ۲۵ درصد به ۵۰ درصد برسانیم،
ما باید یک فکری برای صنعت کشور بکنیم که حالا من در این بحثهایی هم که دوستان کردند، دیدم بخش مهمّی با این مشکل ارتباط پیدا میکند. صنعت کشور دچار آفت مونتاژکاری است که یک آفت قدیمی است؛ وقتیکه مسئله، مسئلهی مونتاژکاری است، نوآوری دیگر خیلی معنی ندارد؛ وقتی نوآوری وجود نداشت، پس تحرّک علمی و کار علمی دیگر وجود ندارد؛ وقتی کار علمی مطرح نبود، ارتباط صنعت و دانشگاه که ما اینهمه داریم داد میزنیم، تحقّق پیدا نمیکند. صنعت و دانشگاه اگر به هم ارتباط پیدا کردند، هم دانشگاه پیشرفت پیدا میکند، هم صنعت؛ این واضح است. بنده البتّه این مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه را از خیلی وقت پیش با دولتها مطرح کردم که همین معاونت علمی بالاخره بر اثر فشارها و اصرارهای ما تشکیل شد، بهخاطر همین که ارتباط صنعت و دانشگاه تحقّق پیدا کند. منتها ارتباط صنعت و دانشگاه وقتی بهمعنای واقعی کلمه تحقّق پیدا میکند که صنعت احساس نیاز کند به دانشگاه؛ در مونتاژکاری چنین احساسِ نیازی نیست. باید به صنعت سفارش کرد؛ همچنانکه یکی از دوستان عزیز که صحبت کردند گفتند که از صنایع خواسته بشود؛ خب خواستن از صنایع یک مسئله است، احساسِ نیاز صنعت کشور یک مسئلهی دیگر است؛ این احساس نیاز باید به وجود بیاید. این هم وقتی خواهد شد که این مشکل قدیمی برطرف بشود. بایستی در یک مقطع زمانی مثلاً دهساله -خیلی هم ما عجله نمیخواهیم بکنیم- در یک بازهی زمانی دهساله، این مسئلهی «تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نوآوری» در صنعت به وجود بیاید و این باید در کشور حاکم بشود.
بیشتر وزارتها میتوانند در تقویت اقتصاد ملّی نقش ایفا کنند. واقعاً اینجوری است. خیلی از وزارتها بهحسب ظاهر ارتباطی با مسائل اقتصادی ندارند -فرض کنیم وزارت علوم یک وزارت اقتصادی نیست- امّا میتوانند نقش ایفا کنند در تقویت اقتصاد ملّی. فرض بفرمایید که در تزهای دکتری و کارشناسی ارشد و مانند این کارهایی که میکنند، اینها را راهنمایی کنند، هدایت کنند تا در خدمت اقتصاد ملّی قرار بگیرد؛ مسائل داخلی را حل کند، مشکلات داخلی کشور را حل کند. آمادهاند این جوانهای ما، این یکی از کارهای مهم است. همین ارتباط صنعت و دانشگاه که ما چند سال است این قضیّه را داریم تکرار میکنیم، از جملهی چیزهای [مهم] است
یک نکتهی مهم را من در مورد دانشگاه بگویم که فراموش نشود؛ و آن [این است] که دانشگاه محلّ دانش است. معنای این حرفهایی که ما زدیم، این نیست که دانشگاه دیگر محل دانش نیست [و فقط] محلّ فعّالیّت سیاسی است؛ نه، رکن اساسی دانشگاه، دانش است. یعنی چه؟ یعنی در دانشگاه باید هم عالِم تولید بشود، هم علم تولید بشود، هم عِالم و علم جهت درست پیدا کند؛ این سه نکتهی اساسی در دانشگاه باید باشد. تربیت عالِم که من از آن تعبیر میکنم به تولید عالم، و تولید علم که همان چیزی است که سالها است تکرار میکنیم؛ یعنی خطوط مرزیِ علم را شکستن و جلو رفتن که این کاری است که ما در کشورمان هنوز نتوانستهایم آنچنانکه شایستهی نظام جمهوری اسلامی است به آن برسیم؛ البتّه کارهایی شده، لکن عقبیم. باید بتوانیم از لحاظ علمی جلو برویم؛ وقتی علم جلو رفت، آنوقت فنّاوری هم جلو میرود؛ وقتی فنّاوری جلو رفت، تأثیر در زندگی میگذارد؛ وقتی فنّاوری جلو رفت، در دنیا چشمها به شما متوجّه میشود و احساس نیاز میکنند؛ در زندگی انسانها تأثیر میگذارید؛ اینها مسائل بسیار مهمّی است. تکیهی بنده بر روی علم و فنّاوری و مانند اینها که همیشه میگویم، بهخاطر این است؛ اینها فراموش نشود. همهی مجموعهی دانشگاه -مدیران دانشگاه، از وزیر محترم گرفته تا رؤسای دانشگاهها، استادها، دانشجوها، متون درسی، فرآیندهای آموزشی، کارگاهها و مانند اینها؛ همهی اینها- باید در این چهارچوب قرار بگیرند؛ یعنی بایستی تولید علم، تولید عالم و جهتدهی صحیح [صورت بگیرد]؛ این سوّمی را توجّه داشته باشید: جهتدهی صحیح به علم و عالم. علم و عالم در تمدّن مادّی وسیلهی بدبختی انسان شد: وسیلهی تولید بمب اتم شد، وسیلهی تولید سلاح شیمیایی شد، وسیلهی تولید ویروسهای خطرناکی شد که امروز متأسّفانه قدرتمندها از طُرُق مختلف دارند آنها را در جسم و جان جوامع داخل میکنند؛ علم اینجوری شد؛ علم منحرف شد؛ علم، در جهت درست، در جهت نفع، در جهت کمال انسان [باشد].
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به توصیهی مکرر خود به دولتها مبنی بر لزوم همکاری صنعت با دانشگاه خاطرنشان کردند: این همکاری برای هر دو طرف مفید خواهد بود و نمونهی بارز آن را اکنون در وزارت دفاع مشاهده میکنیم.
یکی هم مسئلهی همکاری دانشگاه و صنعت است که بنده از سالها پیش روی این تکیه کردم، خیلی هم روی این اصرار کردم. خدا رحمت کند مرحوم پدر ایشان -مرحوم دکتر ابتکار-[۱۰] را، آمد اینجا و به او گفتم که من این را از رئیس جمهور خواستهام. گفت «عجب! این همان نقطهی اصلی گره کار ما اینجا است»؛ ایشان گفت اصل قضیّه همین است و خب عمر ایشان کفاف نداد؛ خدا رحمت کند مرحوم ابتکار را. علیایّحال این مهم است، یعنی برای هر دو طرف باید مشوّق گذاشت، هم برای آن صنعتی که برای پژوهش خرج میکند -بالاخره وقتی که صنعت، از پژوهش دانشگاهی میخواهد استفاده کند، یک هزینهای میکند؛ این هزینه را به حساب بیاورید؛ یا جزو معافیّتهای مالیاتی، یا از این قبیل چیزها- هم آن قسمت پژوهشگاه و پژوهشکده و دانشگاهِ پژوهشگر را مورد تشویق قرار بدهید؛ از دو طرف باید تشویق بشوند که به هم نزدیک بشوند.
ما خودمان را بایستی درست کنیم، اصلاح کنیم که از ضعفهای ما دشمن استفاده نکند. امروز چشم دوختهاند دشمنان ما به نیازها و کمبودها و اختلالهای اقتصادی داخل کشور. اینکه ما مرتّب راجع به مسئلهی اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها در این چند سال مرتّب اوّل سال، وسط سال، آخر سال میگوییم، تکرار میکنیم، بهخاطر این است که دشمن به این نقطهی خاص توجّه کرده است. [میخواهند] اقتصاد کشور را خراب کنند، وضع مردم بد باشد، جیب مردم خالی بشود، امکانات مردم کم بشود، پول مردم بیارزش بشود، قدرت خریدشان کم بشود تا ناراضی بشوند؛ هدف، این است. مردم را از اسلام و از نظام اسلامی ناراضی کنند؛ این، هدف دشمن است. لذا روی اقتصاد تکیه میکنند برای اینکه وضع مردم خراب بشود تا بهخاطر خرابی وضع، از اسلام و از نظام اسلامی منصرف بشوند. خب این وظیفهی کیست که در مقابل این وضعیّت ایستادگی کند؟ وظیفهی همه؛ وظیفهی دولت هست، وظیفهی مجلس هست، وظیفهی مسئولین گوناگون هست، وظیفهی آحاد مردم هم هست. همه وظیفه داریم، باید انجام بدهیم. بنده چند سال است دائماً دارم میگویم «همکاری بین صنعت و دانشگاه»؛ نتیجهی همکاری صنعت و دانشگاه اینجا ظاهر میشود. صنعت به دانشگاه کمک میکند برای اینکه دانشگاه شیوههای جدیدی را برای آن ارائه بدهد و بیافریند؛ هم این سود میبرد، هم آن سود میبرد. صنعت را به دانشگاه وصل کنید، به مجموعهی نخبگان وصل کنید، همینطور که الان خوشبختانه کارهای زیادی در زمینهی شرکتهای دانشبنیان انجام گرفته و میبینیم که جوان ایرانی میتواند کار کند. اینجا در همین حسینیّه برای من نمایشگاه گذاشتند، بنده آمدم بازدید کردم؛ یک عدّه پسربچّه -جوانهای دبیرستانی- اینجا جمع بودند، کار کرده بودند. من آمدم گفتم شماها چه کار میکنید، این گفت من این را تولید کردهام، آن گفت آن را من تولید کردهام؛ جوان دبیرستانی! خب ذهن ما اینجور است، سرمایهی انسانی ما این است؛ چرا از این سرمایهی انسانی استفاده نکنیم و برویم سراغ خودروی خارجی برای اینکه فنّاوری پیشرفتهای دارد؟ خب این فنّاوری پیشرفته را در داخل به وجود بیاوریم. من مثالهای زیادی دارم که نمیخواهم بگویم و نمیشود گفت، بعضی از اینها محرمانه است؛ اگر شما میدانستید که جوانهای ما کجاها و در چه عرصههایی چه کارهای بزرگی انجام دادهاند، واقعاً تعجّب میکردید؛ ما ازاینقبیل فراوان داریم و اطّلاعات بنده در این زمینه خیلی زیاد است؛ از اینها استفاده کنیم. اینکه [بگوییم] ما فنّاوری عقبافتاده داریم، بهانهای برای واردات نمیشود.
یکی از راههای ایجاد اشتغال برای تحصیلکردگان ما، همین مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه است. صنعت و دانشگاه باید ارتباط پیدا کنند؛ هم برای صنعت خوب است، هم برای دانشگاه؛ برای دانشگاه، هم برای مدیریّت دانشگاه خوب است، هم برای دانشجو؛ این هنوز در کشور راه نیفتاده. بنده اطّلاع دارم از کارهایی که انجام گرفته و آقای دکتر فرهادی هم بعضیهایش را گفتند؛ مثلاً در زمینهی مسائل دفاعی که مستقیماً بنده آنجا وارد هستم میدانم، همکاریهای خیلی خوبی در زمینهی مسائل دفاعی با دانشگاههای مختلف وجود دارد، قراردادهایی بستهاند، کارهای خوبی دارد انجام میگیرد، منتها اینها کافی نیست؛ بنده شنیدهام ندیدهام که در کشورهای پیشرفته، در جلسهی دفاع دانشجوها، صاحبان صنعت میآیند شرکت میکنند، دفاع را گوش میکنند؛ از همانجا که این [دانشجو] دارد دفاع میکند، با او قرارداد میبندند؛ یعنی اینجور دانشجوی فارغالتّحصیل آمادهیبهکار را میقاپند. صنعت ما هم بایستی به این معنا توجّه بکند. این کار هم فعّالیّت لازم دارد؛ این فعّالیّت آقایان وزرا را در دولت لازم دارد؛ بنشینند با مسئولین صنعت، مسئولین بخش خصوصی، بخش دولتی، کاری کنند که بهطور واقعی و به معنای حقیقی کلمه و بهصورت جامع، یک همکاری بین دانشگاه و صنعت کشور [انجام بگیرد]. فقط هم صنعت نیست؛ بخشهای گوناگون مدیریّتی خصوصی و دولتی احتیاج به تحقیقات دانشگاهی دارند؛ [باید] در همهجا این کار انجام بگیرد. این هم [یک] مسئله است.
از لحاظ کوتاهمدّت هم اعتقاد بنده این است - یعنى این اعتقاد ناشى از کارى است که کارشناسها و صاحبنظرها کردهاند - که تحریمها هم - که امروز مسئلهى تحریمها یکى از مسائلى است که در ذهنها مطرح است - با پیشرفت علم بىاثر میشود. با نگاه کوتاهمدّت و میانمدّت هم که نگاه کنیم - با قطع نظر از آن آیندهى طولانى و بلندمدّت - اگر کشور میخواهد تحریمها که امروز ابزارى است در دست دشمنان ما براى تحقیر ملّت - از تحریم براى فشار آوردن روى آبروى ملّى، غیر از فشارهاى عملى که مربوط به زندگى است استفاده میکنند و تحقیر میکنند؛ اینکه ما از گذشته، در این چند سال مدام تکرار میکردیم که روى مسئلهى تحریمها خیلى تکیه نکنید، بهخاطر این است - [بىاثر شود]، با نگاه علمى به مسائل کشور، و توجّه به علم، و پیوند دادن علم و صنعت و کشاورزى - که توضیحات آقایان محترم را در این زمینهها شنیدید - تحریمها بىاثر خواهد شد. و ما در این زمینهها میدان کار برایمان باز است و میتوانیم کار کنیم؛ شرکتهاى دانشبنیان یکى از اساسىترین کارها در مقولهى همین اقتصاد مقاومتى است که مطرح شده و دربارهى آن بحث شده است و مورد تأیید و تصدیق همهى اطراف مسائل کشور قرار گرفته است.
البتّه در تشخیص شرکتهاى دانشبنیان دقّت بشود، یعنى شاخصهها و مشخّصهها [معیّن بشود] و شرکت دانشبنیان استانداردسازى بشود؛ اینجور نباشد که به اسم شرکت دانشبنیان کسانى بیایند و همین کارهایى را که در برخى از عرصههاى دیگر معمول است - دلّالى و مانند اینها - در [اینجا] پیش ببرند. به معناى واقعى کلمه، شرکتِ دانشبنیان [باشد]؛ این را باید یکى از محورهاى اساسى قرار داد. من خواهش میکنم از مسئولان وزارتخانههاى مربوط، و از مسئولان دولتى ذىربط که مرتبط با مسائل علم و دانشگاه و صنعت هستند، مسئلهى پیشرفت علمى و ارتباط علم با فنّاورى در کشور را جدّى بگیرند؛ یعنى نسبت به این مسئله واقعاً هیچ کوتاهى صورت نگیرد. این مسئله، مسئلهى اساسى ما است؛ یکى از اصلىترین، اساسىترین و فورىترین مسائل ما است.
در کار علمى و فعّالیّت علمى بحمدالله حرکت شروع شده است؛ یک نکتهى اساسى در فعّالیّتهاى علمى این است که فعّالیّت علمى کشور، ناظر به نیازهاى کشور باشد که این بهطور کامل امروز تأمینشده نیست. همانطور که دوستان اشاره کردند، مقالات علمىِ نمایهشدهى کشور ما امروز مشترى دارد، یعنى مشترىِ کار علمى در دنیا فراوان است؛ ولى خب، این کافى نیست. بله، [اینکه] شما مقالهاى تهیّه کنید و مرجع واقع بشود، و به آن ارجاع داده بشود، مایهى افتخار است، چیز خوبى است، براى کشور هم خیلى خوب است و نشانهى پیشرفت علمى کشور است؛ امّا از این مهمتر این است که آنچه شما در زمینهى مسائل علمى کار میکنید، ناظر باشد به نیازهاى کشور. خب، امروز ملاحظه کردید، در مورد مسائل مربوط به صنعت، مربوط به کشاورزى، مربوط به مدیریّت بحران، مربوط به مسائل گوناگون کشور، مطالبى را صاحبنظران ابراز کردند، نیازهایى را گفتند، کمبودها و ضعفهایى را که وجود دارد مطرح کردند؛ خب میتواند تحقیق علمى، پژوهش علمى، مقالهى علمى، براى تأمین این نیازها تهیّه بشود و ناظر به رفع این نیازها باشد.
نكتهای كه من از اوّل روی آن تكیه كردم و هنوز هم به طور كامل تحقّق پیدا نكرده، مسئلهی پیوند علم و صنعت، دانشگاه و صنعت، مراكز تحقیقی و صنعت است؛ كه خب البتّه الان چند سال است كه من میبینم این در زبان دانشجوها و نخبهها و مسئولین هم میچرخد. این نكتهی بسیار مهمّی است. ما یك مجموعهی علمی داریم اینجا، یك مجموعهی صنعتی داریم اینجا؛ صنعتیهای ما تشنهی دست یافتن به پیشرفتهای علمی و تحقیقات دانشگاهها و مراكز علمی ما هستند؛ دستگاههای علمی ما هم برای اینكه مثل این چشمههای جوشان، جوشش آنها ادامه پیدا كند و جریان پیدا كند، احتیاج به بازار مصرفكنندهی علم خودشان دارند؛ بین اینها رابطهی منطقی و كامل وجود ندارد. اگر ما بتوانیم این رابطهی صنعت و دانشگاه را، صنعت و مراكز تحقیق را، یا به معنای عام، صنعت و علم را بهصورت كامل برگزار كنیم، نتیجه به این صورت خواهد بود كه هم دستگاههای صنعتی ما رشد پیدا خواهند كرد - در حلّ مسائل خودشان مراجعهی به دانشگاهها خواهند كرد، مسائل خودشان را حل خواهند كرد و از پیشرفتهای علمی آنها در كار صنعتی خودشان استفاده خواهند كرد - هم دانشگاههای ما جریان پیدا خواهند كرد؛ مثل سدّی كه بهوجود آمده، امّا شبكههای آبیاری نداشته باشد؛ خب، این سد فایدهای ندارد. نیمی از كار سد این است كه ما دیواره درست كنیم و آب پشت آن جمع كنیم، نیمِ عمده این است كه ما شبكههای آبیاری بهوجود بیاوریم تا آب این سد بتواند به نقاط مورد نیاز و به نقاط تشنه و زمینهای تشنه برسد؛ این باید انجام بگیرد. البتّه، هم شركتها و كارخانهها بایستی بیش از گذشته به مراكز علمی رجوع كنند، هم مراكز علمی باید خودشان را بیش از گذشته آماده كنند. باید هر سال شاهد صدها پروژهی تحقیقاتیِ سفارش شده - البتّه سفارشهای داخلی - در دانشگاهها و مراكز علمی باشیم. امروز هم یكی از نقاطی كه به نظر من خیلی نقطهی ضعف است - خیلی از جوانها و اساتید و مانند اینها هم گاهی میگویند - كار علمی به دنبال سفارش خارجی [است]، كاری نیست كه كشور به آن احتیاج دارد؛ نمیخواهم من به طور كلّی منع كنم، امّا اینكه شما اینجا بنشینید كار علمی و تحقیقاتی بكنید برای نیازی كه فلان دستگاه علمی دنیا یا فنّاوری دنیا پیدا كرده و با قیمت ارزان این را از شما میگیرد، این هنر نیست؛ باید نگاه كنید ببینید نیاز داخلی چیست، این كار تحقیقاتی شما - بخصوص در مقطع دكتری و مقاطع بالا - به درد كجای كشور میخورد، كدام خلأ را در داخل كشور پر میكند.
ما باید بتوانیم در زمینهی علم، اوّلاً نگذاریم حركت پرشتابی كه امروز وجود دارد، مطلقاً كند بشود، بخصوص دولت باید به آن اهتمام بكند. عرض كردم این جزو دو اولویّت اوّلِ برنامههای كشور است؛ یعنی بهطور ویژه روی مسئلهی پیشرفت علم باید كار بشود. البتّه مسئول درجهی یك برای پیشرفت علم، دو وزارت علوم و بهداشتدرمان هستند؛ لكن وزارتهای صنعتی، وزارت كشاورزی، وزارتهای حتّی خدماتی، اینها همهشان میتوانند در این زمینه كمك بكنند و باید كمك بكنند؛ یعنی واقعاً همكاری بین دانشگاهها و بین مراكز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای خدماتی ما - مثل همین وزارت صنعت، وزارت راه، وزارت نفت، وزارت كشاورزی، این وزارتهای گوناگونی كه با مسائل فنّی سروكار دارند - [لازم است]؛ اینها میتوانند واقعاً مثل یك مكندهای عمل بكنند و از درون مراكز تحقیقاتی و علمی، آن شیرهی علم را بكشند و آن دستگاه را وادار به كار و تحرّك بكنند. البتّه اینكه عرض كردم، دو نكته است در مورد این مسائل علمی: یكی تكمیل زنجیرهی علم و فناوری است؛ یعنی این زنجیرهی از ایده و فكر و سپس علم و سپس فناوری و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تكمیل بكنیم، والّا اگر چنانچه ما كار تحقیقاتی را كردیم، به فناوری هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیشبینی نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همهی اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیرهی كار علمی، تا تولید و بازار بایستی دنبال بشود؛ یعنی نگاهها باید روی مجموع این زنجیره باشد؛ این یك نكته است. نكتهی بعدی هم شركتهای دانشبنیان؛ خوشبختانه امروز شركتهای دانشبنیان با تعداد خوبی، بالایی تشكیل شده و وجود دارد، هرچه میتوانید باید بروید سراغ شركتهای دانشبنیان.
ما در دوران دفاع مقدس مشكلات فراوانی داشتیم، خلأهای بیشماری داشتیم، این خلأها پر نمیشد؛ بتدریج دانشگاهها وارد میدان شدند و بسیاری از این خلأها كه ما فكر نمیكردیم یك وقتی بتوانیم اینها را پر كنیم، به وسیلهی همت دانشگاهها و همت اساتید ما و جوانان ما و دانشمندان ما پر شد. ما در زمینههای اقتصادی، در زمینههای فرهنگی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای مدیریتی میتوانیم این خلأهائی را كه وجود دارد، پر كنیم؛ دانشگاهها میتوانند موضوعات پژوهشی را در دستور كار قرار دهند و این خلأها را پر كنند. بنابراین یكی از معیارها و ضابطهها باید این باشد كه كار علمی در خدمت نیازهای كشور قرار بگیرد.
اصرار بر گرهخوردن تحقیقات دانشگاهی با صنعت و تجارت؛ این حرفی است كه ما ده دوازده سال آن را تكرار كردیم، به دولتها هم گفتیم، به دانشگاهها هم گفتیم؛ البته تا حدود زیادی هم تحقق پیدا كرده، اما به طور كامل نه. این موضوع، هم برای دانشگاهها مفید است، هم برای صنعت ما، و همچنین برای تجارت ما، و همچنین برای كشاورزی ما. مسئلهی برنامهریزی و سرمایهگذاری بر روی پژوهش، بر روی کارهای اساسی و بنیانی، چه در علوم انسانی، چه در علوم تجربی، که تعدادی از دوستان روی آنها تکیه کردند، جزو دغدغههای ماست و باید حتماً انجام بگیرد. مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه جزو توصیههای ماست؛ نکات خوبی در این زمینه بیان شد؛ معلوم شد کارهای خوبی هم انجام گرفته؛ این تشکیل گروه صنایع عمده، تبیین ارزش کار - بما هو کار - که بعضی از دوستان بیان کردند، پیشنهاد کردند، نکات لازمی است. از جملهی مطالبی که گفته شد، مسئلهی مقالههای علمی است، مسئلهی مرجعیت I.S.I است؛ که این هم جزو حرفهای ماست، جزو دغدغههای ماست؛ حتماً باید مدیران و برنامهریزان و طراحان اصلی مسائل علمی کشور بنشینند روی این مسئله فکر کنند و راههای درست را - که بعضی از آنها گفته شد - پیدا کنند. لزوم طرحهای اجرائی برای ایدههای عالی، از جملهی چیزهائی است که بنده رویش تکیه میکنم. آنچه که گفته شد، ایدههای بسیار خوبی بود؛ اما اینها غالباً نیاز دارد به ارائهی طرحهای اجرائی. یکی از کارهائی که باید در دانشگاهها انجام بگیرد، همین است. حالا مثلاً فرض بفرمائید «اقتصاد اخلاقی» که یکی از دوستان اینجا بیان کردند؛ خیلی خوب، این فکر بسیار خوبی است، ایدهی بسیار درستی است؛ راهکار اجرائیاش چیست؟ یا مثلاً در همین زمینهی ارتباط دانشگاه و صنعت که دربارهی آن در طول این سالها بحثهای متعددی شده و خوشبختانه راهکارهائی هم در این موردِ بالخصوص در پیش گرفته شده، ولی در عین حال نقصهائی وجود دارد؛ خب، برای رفع این نقصها راهکارهای اجرائی چیست؟ این از جملهی نیازهای ماست. من خواهش میکنم در این زمینه اساتید محترم و صاحبان فکر و اندیشه کار کنند.
یک نکتهی دیگر، مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه است، که یک مسئلهی قدیمی است. البته پانزده شانزده سال پیش - حالا خوب است تاریخچهاش را نگویم - این مسئله مطرح و دنبال شد و بالاخره به صورت یک فکر رائج درآمده که همه مایلند. خب، ما این کار را چگونه تحقق ببخشیم؟ صنایع ما اگر بخواهند از رقابتهای بازار عقب نمانند، به پیشرفت علمی و نوآوری احتیاج دارند. این نوآوری، زمینهاش در دانشگاههای ما، پژوهشکدههای ما، پژوهشگاههای ما کاملاً فراهم است. این پژوهشگاههائی که چند بار توصیه شد که در کنار دانشگاهها و وابستهی به دانشگاهها به وجود بیاید، میتواند یک بخشی را در اختیار صنایع بگذارد که آنها در این پژوهشگاهها شرکت کنند و از ناحیهی آنها نیازهای خودشان را برطرف کنند. این کاری است که هماهنگیاش در همین بخش دولتی میسر است. باید بنشینند برای این کار برنامهریزی کنند؛ هم برای صنعت خوب است، هم برای دانشگاه خوب است. دانشگاه وقتی ناظر به نیاز جامعه و نیاز بازار و بازار کار بود، طبعاً جهت خودش را پیدا میکند؛ شور و نشاط بیشتری هم پیدا میکند؛ البته برای دانشگاهها درآمدزا هم هست. صنعت هم وقتی متکی بود به نگاه نو و فکر نو و تولید علم و فناوری - که این در دانشگاهها تحقق پیدا میکند - طبعاً پیشرفت پیدا میکند. ما به این نیازمندیم؛ این هم بایستی حتماً انجام بگیرد.
این مسئلهی پیوند با دانشگاه را هم که یکی از آقایان اشاره کردند، بسیار مهم است؛ بسیار مهم است. من چندین سال است که به دانشگاهها، به دستگاههای دولتی این سفارش را میکنم که بین صنعت و بین دانشگاه یک ارتباط مستحکمی برقرار بشود. احتیاج داریم ما به اینکه در دانشگاه کانونهای دانشی، مخصوص بخش صنعت و بخشهای گوناگون صنعت، مثلا مخصوص بخش خودرو به وجود بیاید که پشتیبانی کنند.
آنها برای حملهی به جمهوری اسلامی استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامی است. در یک نقطهی بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائی، یعنی این نقطهی خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه - این حوزهی عظیمی است دیگر - مجموعهی امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساس حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است: تنگهی هرمز است، کانال سوئز است، بابالمندب است. اینها گذرگاههای مهمی است که تجارت جهانی متوقف به اینهاست. شما نقشهی جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقهی حساسی است. حالا در این منطقهی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روزبهروز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همهی خواستههای استکباری و دستگاههای کمپانیها و شبکههای عظیم اقتصادی مفسد فیالارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطهگری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحدهی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکهی عظیمتری است که شامل اینهاست؛ شبکهی صهیونیستی هست، شبکهی تجار اساسی بینالمللی هست، مراکز پولی عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها میآورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقهی خودمان هستند، با یک چنین قدرت رو به رشد رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابلهی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطهای برسانید که امکان آسیب پذیریاش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرمافزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.
ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و مراکز پژوهشی با صنعت و بخشهای مربوط جامعه.
یکی از ضعفها ناهماهنگیهاست؛ در بخشهای مرتبط با دانش و علم و فناوری، بایستی هماهنگی کامل بوجود بیاید. ما مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردیم - که خب، الحمدلله در این زمینه دارد کار میشود و بیشتر هم کار خواهد شد؛ حالا مسئولین مطالبی هم دربارهی ارتباط نخبگان با مراکز تحقیقاتی یا با صنایع و امثال اینها، با ما در میان گذاشتند که مژدهبخش است و انشاءالله در وقت خودش به شما گفته خواهد شد و اطلاع خواهند داد - لیکن هماهنگی بین خود مراکز علمی خیلی لازم است؛ یعنی دو وزارت علوم و بهداشت با همین معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور و بنیاد نخبگان و سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی و هر بخشی از بخشها که در این زمینهها همکاری میکنند، یک ارتباط و همکاری و همافزائی دائم لازم است که مبادا اینها کار هم را خنثی بکنند یا حلقههای مفقوده و خلأهائی در این زمینه - از قبیل همین که یک خانمی راجع به مشکل جوانهای خوارزمی بیان کردند - بوجود بیاید.
یک مسأله هم در مورد رشد دادن به دانشجوها - که اشاره کردم - کارهایی است که به عهدهی اساتید و به عهدهی مدیریتهاست؛ اینجا مخاطب فقط اساتید نیستند؛ مدیریتها هم هستند. این کارها را واقعاً در برنامه بگذارید: مثل کارگاههای آموزشی؛ مثل اردوهای علمی؛ مثل جایزه به نوآوریها؛ مثل مطالبهی دستگاه صنعت از محقق جوانی که در دانشگاه دارد یک کاری را انجام میدهد، یعنی ارتباط دانشگاه و صنعت که این هم جزو شعارهای حتمی و قطعیای بوده است که بنده از سه، چهار سال قبل از این مطرح کردم. خوشبختانه در این دولت، معاونت مخصوصی به نام «معاونت علمی» برای کارهای علمی بوجود آمد که این جزو برکات این دولت است و اتفاقاً یکی از همشهریان خود شما در این معاونت مشغول کار است. به نظر من این معاونت، معاونت مبارکی است و کارهای بسیار مهم و خوبی را میتواند انجام بدهد. با کمک این معاونت، آقایانِ دو وزیر - هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در دولت - مطالبه کنند، تا مدیران بتوانند وسائل را برای این معنا فراهم بکنند.
دیروز در محوطهی مس سرچشمه نمایشگاه کوچکی فراهم کرده بودند تا بنده محصول کارهای تحقیقاتی عالی اینها را ببینم. گفتم اینها را به کمک چه نهادی تهیه کردهاید؟ گفتند به کمک دانشگاه. این دختر خانم عزیز به ارتباط صنعت و دانشگاه اشاره کرد؛ این از شعارهایی است که بنده چند سال است دارم دنبال میکنم و بحمدالله تا حدود زیادی هم تحقق پیدا کرده است. گفتم کدام دانشگاه؟ روی میز، پایاننامههای تحصیلی کارشناسی ارشد و بهنظرم دکتری را چیده بودند که دربارهی همین موضوعات تدوین شده بود و از دانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی شریف، شهید باهنر کرمان و دیگر دانشگاههای کشور استفاده کرده بودند.
البته تحقیقات لازم است، بودجهی اختصاصی لازم است، فضای تشویق و میدان دادن به کار لازم است، اتصال دانشگاه با صنعت لازم است؛ همهی اینها جزو لوازم کار است. البته مسؤولیت به عهدهی ماهاست، به عهدهی مسؤولان است، به عهدهی دولت است؛ در این تردیدی نیست. در چند سال اخیر، فضا هم خوشبختانه با تکرار و اصرار بحمدالله در محیط دولت بهوجود آمده است؛ میخواهند این کارها انجام بگیرد و بحمدالله کارهایی هم شده؛ لیکن آنکه عنصر اصلی و میداندار اصلی و پهلوان اصلی این میدان است، شما هستید؛ آن نیروی انسانی علاقهمند به کار است که مثل گیاهی که در دل صخرههای سخت هم راه خودش را باز میکند، بیرون میآید و میبالد.
مسألهی رابطهی دانشگاه و صنعت را هم که گفتند، مهم است و بنده هم باز روی آن تأکید میکنم. خبر دارم که کارهای خوبی شده، اما بیش از این باید دنبال کرد.
البته من در مورد خاص نخبگان اینجور به نظرم میرسد که ما یک بنیاد نخبگان لازم داریم. من سالها پیش - قبل از دولت آقای خاتمی - به رئیس جمهور وقت گفتم دفتری درست کنید که به مسائل ارتباط دانشگاه با صنعت بپردازد. در یک نگاه وسیعتر، در واقع این میتوانست دفتری باشد برای رسیدگی به مسائل گوناگون نخبگان: شنیدن حرفهایشان، حل کردن مشکلات ویژهشان، نگاه به پیشنهادهایشان در زمینهی پیشرفت کار و اصلا نگاه کلی به نخبهپروری در جامعه. بعد، در زمان دولت کنونی هم - دولت آقای خاتمی - به ایشان یکی، دو مرتبه گفتم، که کارهایی هم انجام دادهاند؛ منتها کافی نیست. ما باید یک بنیاد درست کنیم که زیر نظر ریاستجمهوری باشد؛ چون بهترین جا آنجاست. الان شنیدهام که بعضی از دستگاهها کارهایی میخواهند بکنند، لکن هیچ جا برای این کار مناسبتر از دستگاه ریاستجمهوری نیست؛ حتی دستگاه وزارتی هم برای این کار کافی نیست؛ چون این کار فراتر از کار یک وزارتخانه است.
موضوع دوم در اولویتها، این است که این کار به معنای این نیست که نهالهای تازه سر برآورده را فراموش کنید؛ نه. مثلا فرض کنید به همین کار تحقیقات، کار تولید علم، ارتباط صنعت و علم و همین پارکها یا مراکز تحقیقاتی که کارهای جدید است و نهالهای تازه سر برآورده، و کاری هم نیست که تمام شدنی باشد، باید توجه کنید که استمرار پیدا کند، تا این درخت، تناور شود؛ به اینها هرچه میتوانید، برسید. این، جزو بهترین چیزهایی است که از شما باقی خواهد ماند.
من میبینم خیلی از مفاهیمی که آرزو داشتیم در بین جوانان ترویج گردد و به عنوان «باور» شناخته شود، امروز از زبان خود آنها و با پشتوانهی ایمان و شور جوانیشان بیان و در فضای فرهنگی و فکری جامعه پرتاب میشود و آن را پر میکند. شما جوانان و همچنین استادان و رؤسای محترم دانشگاهها از تولید علم، جنبش نرمافزاری، ارتباط دانشگاه و صنعت و امیدهای فراوانی که در مجموعهی جامعهی جوان متراکم کشور ما نهفته است سخن میگویید. اینها همان چیزهایی است که امیدها و آرزوهای بنده را تشکیل میداده و آن روزی که این مطالب را در دانشگاهها مطرح میکردم، خود من امیدوار بودم؛ لیکن بسیاری بودند که میگفتند طرح این مسائل چطور میتواند مفید باشد!؟
با توجه به نیاز مبرم صنایع به فنآوری روز و رفع نیازهای کشور در زمینههای مختلف، متأسفانه هنوز شاهدیم ارتباط سازمانیافتهای میان صنعت و دانشگاه برقرار نشده است. برقراری نظام صحیح میان صنعت و دانشگاه، علاوه بر حل معضل بیکاری و ایجاد اشتغال، باعث صرفهجویی ارزی و استقلال صنعتی خواهد شد. امیدواریم با پیگیری دلسوزانهی شما، این بخش از مشکلات کشور حل شود.
- بله، جواب بنده این است که این موضوع درست است. مطالبی که فرمودید، این باور را در بنده تقویت میکند که ارتباط دستگاههای دولتی با مراکز دانشگاهی یک ضرورت است. باید این ارتباط را به صورت سازمانی، با ساز و کار مشخص، برقرار کرد.
البته بنده بیشتر تأکیدم در گذشته مربوط به بخش صنعت و فنآوری بوده است؛ به بخشهای دولتی توصیه میکردم که با دانشگاه ارتباطشان را تقویت کنند، لکن میتوان گفت که در همهی بخشها این ارتباط باید تقویت شود. اگر دستگاههای مدیریتی کشور بتوانند ارتباط سازمانیافتهای با دانشگاه در زمینههای سیاسی و مسائل فرهنگی و تربیتی و همچنین ارتباط حوزه و دانشگاه پیدا کنند، بدون شک حضور ذهنهای برجستهی دانشگاهی در مجموعهی تصمیمگیر و تصمیمساز نظام میتواند تأثیرات بزرگی بگذارد. این باور من است، و این باور در این جلسه با بحثهایی که دوستان کردند، تقویت هم شد و جا دارد که تقویت هم بشود. یکی از وزرای محترمی که سروکارشان با مسائل صنعت است، راجع به مسألهای با بنده صحبت میکردند که میخواهیم فلان کار را بکنیم. من گفتم شما به دانشگاه امیرکبیر که به مرکز دولت هم خیلی نزدیک است، بروید - بنده به این دانشگاه رفتهام و کارگاه صنعتی و محصولات کاریشان را دیدهام - و ببینید چقدر میتوانید مشکلتان را حل کنید. این دوست مسؤول ما کاملا به دلشان نشست و رفتند این کار را - به گمان زیاد آنطور که به ذهنم میآید - دنبال کردند و به نظرم به نتایجی هم رسیدند یا در آیندهی نه چندان دور خواهند رسید. اگر مسؤولان، راه دانشگاه را پیدا کنند و با مراکز علم و تحقیق انس بگیرند، بدون شک کار این مراکز روان خواهد شد و کار مراکز علمی و تحقیقی هم پیش خواهد رفت. امیدواریم انشاءالله هرچه پیش میرویم، به این هدفها نزدیک شویم. دومین نکتهای که به ایشان عرض کردم، مسألهی نوسازی صنعت کشور بود. الان صنعت ما فرسوده است - ضمنا این نکته قابل توجه آقای ستاریفر و آقای جهانگیری است - واقعا نوسازی صنعت کشور را جدی بگیرید. کاری کنید که بعد از چهار سال بتوانید بگویید ما صنعت کشور را این مقدار از فرسودگی نجات دادیم. این هم از آن کارهای بسیار مهم و ماندگار است. هر رئیس جمهوری، هر وزیری و هر مدیری بعد از شما سر کار بیاید، سپاسگزار شما خواهد بود؛ چون شما برای او و کشور کار کردهاید.
سومین نکتهای که گفتم، وصل کردن دانشگاه و صنعت کشور به یکدیگر بود؛ که این کار جز در دفتر رئیس جمهوری، در جای دیگر امکانپذیر نیست و من خواهش میکنم که این کار را هر چه زودتر انجام دهید. البته وزارت علوم و وزارت صنایع، هر کدام نقش خود را خواهند داشت؛ اما این اتصال باید در دفتر رئیس جمهوری و زیر نظر شخص ایشان باشد. باید یک نفر مورد اعتماد و آشنای با علم و صنعت - که ایشان مرحوم دکتر ابتکار را برای این کار درنظر گرفته بودند، که نشد - به دفتر رئیس جمهور بیاید و دانشگاه را به صنعت کشور وصل کند. این کار، هم صنعت کشور را جهش خواهد داد، هم سدی را که جلو جوی آب علم کشور را گرفته - آزمایشگاه ندارند، کارگاه ندارند - یکباره برخواهد داشت و حرکت عظیمی به وجود خواهد آمد. هر دو طرف تشنهاند. در نهایت، کمک مالی هم به صنعت کشور میشود. مملکت ما را هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ وضع زندگی مردم، دهها سال عقب نگه داشته بودند. با همهی اینها، بیداری و نشاط و سرزندگی ناشی از انقلاب اسلامی و امیدی که همین ایمان اسلامی به تکتک دلهای مردم داد، در کشور تحول ایجاد کرده است. کسانی که اوضاع دانشگاه و صنعت و مسائل علمی و تجربی کشور و اوضاع زندگی مردم را، آن روز و امروز، مشاهده و با هم مقایسه میکنند، درمییابند که انقلاب به برکت ایمان اسلامی و به برکت استفاده از حضور مردم در صحنه، توانسته است زندگی را در کشور ما با تحول همراه کند. ما از قافلهی زندگی، فرسنگها عقب افتاده بودیم؛ دور از همهی پیشرفتهای زندگی بودیم؛ فقط قشر مرفهی استفادهکننده و مصرفکنندهی محصولات خارجی بودند؛ اما آنچه که به برکت انقلاب ایجاد شده، کشور را در جادهی ترقی و تعالی انداخته؛ راه تحول را باز کرده؛ دلها را امیدوار کرده و پایههای علمی و فکری را مستحکم کرده است؛ اما اینها کافی نیست.
در ایران قبل از انقلاب، نه فقط از لحاظ اقتصاد زمان پهلوی، بلکه از لحاظ حتی پایههای اقتصادی - که تا سالها بعد هم اثرش باقی ماند - بزرگترین خیانت را رژیم پهلوی به اقتصاد ایران کرده است! ایران را به انبار کالاهای وارداتی کم ارزش و بیفایدهی غربی تبدیل کردند؛ ابزارهای بنجل و چیزهای زیادی و غیرلازم را با پولهای کلان خریدند! کشاورزی این کشور را که یک روز بهکلی خودکفا بود، بهکلی نابود کردند؛ بهطوری که بعد از گذشت سالها هنوز هم که هنوز است، کشاورزی ما به حال اول برنگشته است، چون سیل مهاجرتهایی که با تشویق آنها به سمت شهرها به راه افتاد، چیزی نبود که به آسانی بشود جلوش را گرفت. ملت را از لحاظ کشاورزی، وابستهی به بیگانه کردند. آن روز گندم ایران را از امریکا میخریدند؛ سیلوی گندم را هم شورویها میساختند! یعنی هم از لحاظ گندم، هم از لحاظ جای نگهداری گندم، وابسته بودند. آن روز روستاها را تخریب کردند. صنعت کشور را - که وقت پیشرفت آن بود - متوقف نگه داشتند. آن پیشرفتی که باید در صنعت پیش میآمد، برای اینکه بتواند جلو واردات را بگیرد، ایجاد نشد. جلو صنعت فعال در این کشور گرفته شد و آن صنعتی ترویج شد که وابستگیاش به خارج، به قدر کالاهای تولید شده - یا حتی بیشتر بود. علم را متوقف کردند. آن همه دم از دانشگاه و دانشجو زدند، اما عملا دانشگاههای کشور از کمترین فعالیت علمی برخوردار بودند! هرکس مغز فعال و استعداد درخشانی بود، اگر میخواست کار کند، اگر در داخل کشور سرکوبش نمیکردند، مجبور بود برود بیرون کار کند؛ اینجا نمیشد. کمپانیهای خارجی را بر بیشترین منابع اقتصادی کشور مسلط کردند و بیشترین ذخایر نفتی را به صورت رایگان از دست دادند.
یکی از شرایطی است که اگر محقق شود، ما به استقلال اقتصادی میرسیم. چرا ما باید بنشینیم که دیگری در اروپا، یا در یک گوشهی دیگر دنیا تحقیقی بکند و ما از او یاد بگیریم؟! مگر ما کمتر از آنها هستیم؟! مگر ما کمتر میفهمیم؟! پس باید تحقیقات کنند، ابتکار کنند، تولید را جلو ببرند، صنعت را جلو ببرند، تولید را از لحاظ کیفیت و کمیت بالا ببرند. این هم یک شرط؛ ابتکار داشتن و نوآوری.
چند سال پیش، قبل از مسؤولیت آقای افتخار حسینی در دانشگاه تربیت مدرس، برای بازدید به آنجا رفته بودم. در آنجا به من شکایت کردند که ما برای خرید کتاب، هشتاد هزار دلار پول میخواهیم؛ ولی نداریم. من واقعاً تا آن ته دلم سوخت. البته هیچ امکانی هم نداشتم که به آنان بدهم؛ یعنی بودجه و پول و امکانات که در دست من نبود. آمدم با دولت، با نخست وزیر، با هر کس که میتوانستم، صحبت کردم و بارها آن را تکرار نمودم. هنگامی که صحبت ارز و پول و بعضی از بذل و بخششها میشد، من آن را به یاد میآوردم و میگفتم وقتی که اینطور نیازها وجود داشته باشد، سزاوار نیست که موارد غیر اولویتدار را بر اینها ترجیح بدهیم؛ علاوه بر اینکه حالا نیازها وسیعتر شده و بالاتر هم رفته است. همانطور که گفتم، تا آنجا که بتوانم، کمک میکنم و به مجلس هم میگویم. چنانچه خودم پول میداشتم، شما بدانید اندکی تردید نمیکردم که در این راههای خوب مصرف بکنم؛ منتها شماها میدانید که پولی در اختیارم نیست که جواب این چیزها را بدهد. گفت:
به زمین برد فرو خجلت درویشانم بیزری کرد به من آنچه به قارون زر کرد قارون به خاطر داشتن، زیر زمین رفت؛ اما در حقیقت ما از نداری! علیایّحال، شماها وضع مملکت را میدانید. آقای دکتر معین، آقای رهامی و بعضی از آقایانی که قبلاً در مجلس و در دستگاههای تصمیمگیری بودهاند، میدانند که وضع کشور چگونه است. البته الان نسبت به گذشته، خیلی بهتر شده است. اگر شما الان را نسبت به سالهای 64، 65 و 66 - این سالهایی که واقعاً سالهای تنگدستی کشور بود - مقایسه کنید، میبینید که حالا یک ذره بهتر شده است. البته شما هم راست میگویید و من هم قبول دارم که نگاه به آموزش عالی به عنوان یک نقطهی سرمایهگذاری درازمدت، نگاهی جدی نیست. ما اگر علم و عالم نداشته باشیم، صنعت هم نداریم. حالا به فرض این حوض را با آب دستی هم پُر کردیم، اما بالاخره این آب از کجا خواهد جوشید؟ چیزهای نقد، غالباً جلوی چشم برنامهریزان کشور را میگیرد. شاید آنها هم تقصیری ندارند؛ به خاطر اینکه نیازهای نقدی واقعاً خیلی هم حجیم و مهم است. درعینحال، بایستی این دید را هم داشته باشند.
نمودار
مقالات
مرتبط
آخرین مقالات
|