keyword/content
1401/03/31
1401/02/06
1398/07/17
1398/07/17
1398/03/08
1398/03/08
1398/02/11
1397/07/25
1397/03/20
1397/03/20
1396/03/22
1396/03/17
1396/02/17
1396/02/17
1395/10/13
1395/06/03
1395/06/03
1395/01/18
1394/08/20
1393/07/30
1393/07/29
1393/07/26
1393/07/26
1393/06/29
1393/06/29
1393/01/01
1392/05/15
1392/01/01
1390/07/20
1390/07/13
1390/06/02
1390/03/02
1390/01/01
1390/01/01
1389/11/29
1389/06/14
1389/06/14
1389/06/14
1389/04/02
1389/02/08
1388/11/13
1388/03/14
1388/02/27
1388/02/27
1387/09/24
1387/07/03
1387/06/05
1386/09/08
1386/06/12
1386/04/25
1386/02/25
1385/08/18
1385/07/13
1385/05/23
1385/05/23
1385/03/29
1385/01/01
1384/10/29
1384/10/19
1384/10/13
1384/10/13
1384/03/05
1384/02/19
1384/02/11
1384/01/01
1383/12/05
1383/10/17
1383/10/17
1383/09/26
1383/09/11
1383/09/11
1383/07/22
1383/06/25
1383/06/04
1383/04/19
1383/04/17
1383/04/16
1383/04/01
1383/01/02
1383/01/01
1382/11/21
1382/11/21
1382/09/26
1382/08/15
1382/08/15
1382/08/12
1382/08/12
1382/08/08
1382/08/08
1382/08/08
1382/05/15
1382/02/22
1382/02/22
1382/02/22
1382/02/22
1382/02/22
1382/02/22
1381/11/16
1381/11/08
1381/11/08
1381/08/22
1381/07/03
1381/07/03
1380/08/12
1379/12/09
1379/12/09
1379/12/09

به استادان بسیجی دانشگاه و اجتماع آنان در روز ملی بسیج اساتید، سلام و درود میفرستم و یاد دانشمند مجاهد، شهید مصطفی چمران و دیگر شهدای دانشگاه را عزیز و گرامی میدارم. سایه‌ی مبارک استاد متعهد و متدین و مجاهد بر سر دانشگاه کشور یکی از بزرگترین نعمت‌های الهی و نویددهنده‌ی سرافرازی و رستگاری آینده‌ی ملت ایران است. علم نافع و پیشرفته‌ی شما چه در موضوعات راهبردی و اساسی و چه در مسائل نقد و کاربردی، نیاز حتمی و فوری کشور است. فعالیت استاد بسیجی تنها تعلیم نیست، پیشرفت علمی، نوآوری در ماهیت دانش و زبان آن، آمیختن آموزش با اخلاق و تربیت نفسانی، همت گماشتن به دوگانه‌ی: فراگیری تازه‌‌های علمی، و اجتهاد و تولید علم، و وظائف دیگری از این قبیل نیز در زمره‌ی مسئولیت‌های استاد علم است، و شما بسیجیان عزیز در همه‌ی این زمینه‌ها می‌توانید پیشتاز و پیشران باشید.

یک چالش دیگر در مورد دانشگاه این بود که انقلاب به دانشگاه نگاه میکرد به عنوان مرکز تولید علم، مرکز رشد علم، برای اینکه بتوانند علم را پیش ببرند ــ اوّل یاد بگیرند، بعد تولید کنند و پیش ببرند ــ تا با دانش، اقتدار ملّی را تأمین بکنند. چون دانش و علم، به یک ملّت و به یک کشور اقتدار میدهد، قدرت میدهد؛ نظر انقلاب این بود. نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب مطلقا چنین چیزی نبود؛ اینها از دانشگاه این توقّع را نداشتند که خود دانشگاه بیاید تولید علم بکند؛ نه، آنها میخواستند که دانشگاه‌های ما ــ نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پس‌مانده‌های دانش غربی را فرابگیرند و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد. یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها میخواستند «دانشمندِ مصرفی» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد، بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.

رشد مقالات پُر ارجاع دانشمندان ایرانی -نه یک مقاله‌ی صِرف- مقالاتی که در دنیا به آن زیاد ارجاع [داده] میشود، در سال ۲۰۱۰، ۷۸ مقاله بوده، در سال ۲۰۱۸ به ۴۶۱ مقاله رسیده؛ [یعنی] چند برابر در طول چند سال. اینها چیزهای مهمّی است که انکار میکنند. ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهان را داریم، یک درصد جغرافیای دنیای معمور(۸) را هم داریم، امّا تولید علم ما نزدیک به دو درصد دنیا است، یعنی دو برابر آنچه انتظار میشود از کشور، تولید علمی داریم.

این استعدادی که امروز شما در کشور می‌بینید، امروز که پدید نیامده؛ این استعداد ایرانی، یک چیز طبیعی است؛ چرا این همه تولید علم پیش از انقلاب نبود؟ چرا این همه حرکت علمی پیش از انقلاب نبود؟ حالا یک آماری به من دادند، من دیگر یادداشت نکردم که بگویم، چیز عجیب و غریبی است؛ تولید علمی در دانشگاه‌های کشور را ــ مثل دانشگاه تهران، دانشگاه شریف، دانشگاه شیراز ــ مشخّص کرده‌اند که چند درصد آن مال قبل از انقلاب است، چند درصد مال بعد از انقلاب است؛ حیرت‌آور است. انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم ان‌شاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم.

دانشگاه علاوه بر وظیفه‌ای که نسبت به درون خود دارد، یک وظیفه‌ای هم درباره‌ی جامعه دارد. وظیفه‌ی درونی، همین تولید علم، پیشرفت علمی، تربیت علمی است؛ وظیفه‌ی بیرونی، اثرگذاری در مجموع جامعه است. دانشگاه نمیتواند از مسائل جامعه منفک و منزوی باشد. این یک نکته‌ی بسیار مهمّی است که بنده به اساتید محترم، برادران و خواهران عرض میکنم: سعی کنید دانشگاه را درگیر مسائل اجتماعی کنید؛

یأس‌آفرینی خطر بسیار بزرگی است. این را دیگرانی که [بیان] میکنند -خارجی‌ها- با حساب و کتاب میکنند؛ ببینید، مقاله نوشته‌اند و در مقاله تصریح کرده‌اند که پیشرفت علمیِ ایران مایه‌ی نگرانی است؛ این را صریحاً نوشتند: «پیشرفت علمیِ ایران مایه‌ی نگرانی است»؛ مایه‌ی نگرانیِ کیست؟ معلوم است؛ قدرتهای استعمارگر، قدرتهای متجاوز و سلطه‌گر که حیاتشان به سلطه‌ی بر ضعفا است، نمیتوانند ببینند که یک کشوری در یک موقعیّت حسّاسی مثل موقعیّت کشور ما، خودش را از ضعف نجات بدهد و به قوّت و قدرت برسد؛ مایه‌ی نگرانیِ آنها است. اینها خیلی راحت موفّقیّتها و پیشرفتها را ندیده میگیرند و بعضی [افراد] هم واقعاً فراموش میکنند. من از آن کسانی که یا آن استادی که به ما خبر میرسد، گزارش میرسد که مثلاً سر کلاس یا در برخورد با مجموعه‌ی دانشجویی یأس‌ْآور حرف میزند، واقعاً تعجّب میکنم که چطور اینها موفّقیّتهای کشور را ندیده میگیرند! این پیشرفت عظیم علمی، این حرکت علمی‌ای که بخصوص در دو دهه‌ی اخیر -در حدود هفده هجده سال اخیر، از اوایل دهه‌ی ۸۰- در کشور به وجود آمده و سهم ایران را در تولید علم در دنیا چقدر بالا برده، و توانایی‌های عملی را جلوی چشم همه قرار داده، می‌بینند، در عین حال آن دمدمه(۶) و وسوسه‌ی یأس‌آفرین در آنها اثر میگذارد! [این] مایه‌ی تعجّب است.

امروز هزاران دانشمندِ محقّق و متفکّر -چه در دانشگاه‌ها، چه در مراکز علمیِ دیگر- مشغول تعلیم و تدریس و کارند؛ بنده از روی اطّلاع عرض میکنم؛ غالباً هم جوان، غالباً هم متدیّن، خیلی‌شان [هم] بسیار متعبّد؛ با هویّت دینی و اسلامی، با هویّت ایرانیِ سربلند، در حوزه‌های گوناگون با انگیزه‌ی بالا دارند کار میکنند؛ نوآوری میکنند، آموزش میدهند، تحقیق میکنند؛ هم تولید علم میکنند، هم بر اساس آن علم، در بخشهای مختلف، فنّاوری به وجود می‌آورند. البتّه چون عقب‌افتادگی‌ ما زیاد بوده، این حرکتی که امروز در کشور وجود دارد، باید سالها ادامه پیدا کند؛ حرکتِ خیلی خوب و پرتلاشی است منتها باید ادامه پیدا کند تا اینکه ان‌شاءالله نتایجش کاملاً دیده بشود؛

ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهانیم -جمعیّت کشور ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهان است؛ در طول این دهه‌های قبل از انقلاب هم تا حدودی همین‌جورها بوده؛ یک خُرده کمتر، یک خرده بیشتر؛ حدود یک درصدیم- پس بنابراین سهم‌ ما از تلاشهای مشترک بشری باید لااقل یک درصد باشد. تولید علم در آخر دوران پهلوی -یعنی آخر این دویست سال که منتهی میشود به ۱۳۵۷ که انقلاب مبارک اسلامی به وجود آمده- عبارت است از یک دهم درصد؛ در کشور ما تولید علم در سال ۵۷ که سال انقلاب است، عبارت است ازیک دهم درصد؛ ببینید چقدر ما عقب بوده‌ایم! این به‌خاطر بی‌کفایتی حکمرانان بوده؛ دلیل دیگری ندارد. حکمرانان بی‌کفایت، دنیاطلب، مادّی، وابسته، بی‌عرضه؛ تکبّر میفروختند، تبَختُر نشان میدادند امّا تا کمر در مقابل بیگانه خم میشدند و به فکر مصالح ملّتشان هم نبودند؛ این وضع کشور ما [بود]. حالا [این] آمارهای تلخ [بوده]؛ البتّه به فضل الهی، امروز ما بیش از سهم خودمان در دنیا تولید علم داریم، یعنی تقریباً حدود دو برابر سهم خودمان. یعنی ما ۱ درصد باید سهم تولید علم داشته باشیم، الان تقریباً ۲ درصد است؛ ۱.۹ درصد تولید علم داریم که خب چیز خوبی است. البتّه قانع نیستیم، بیشتر از این باید سهم داشته باشیم، امّا سهم ما این است.

دانشگاه ما بی‌رودربایستی غلط بنیان‌گذاری شده، از اوّل غلط بنیان‌گذاری شده؛ این معنایش این نیست که محیط دانشگاه محیط غلطی است یا محیط بدی است؛ نخیر، خوشبختانه دانشگاه ما فراورده‌های بسیار خوب داشته لکن بنای دانشگاه به‌وسیله‌ی آدمهای نامطمئن و با سیاستهای نامطمئن در زمان حکومت طاغوت گذاشته شده و این بنا همچنان وجود دارد: دانشگاه را مبنیّ بر دین‌زدایی بنیان‌گذاری کردند؛ دانشگاه را مبنیّ بر تقلید علمی و نه ابتکار علمی و تولید علم، بنیان‌گذاری کردند؛ دانشگاه این‌جوری بنیان‌گذاری شده و خب بعضی‌ از آثارش هم تا امروز هنوز امتداد دارد. بنابراین یک اصلاح و یک تحوّل و یک صیرورت درونی برای دانشگاه به‌طور مستمر لازم است.

این تصحیح و اصلاحِ کار دانشگاه‌ها همین امروز مصداقهای روشنی دارد.
یکی از مصداقهای روشن این است که ما رویکرد مصرف‌کنندگیِ علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرف‌کننده‌ی علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفته‌ام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از‌ آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنباله‌روِ علم این‌وآن باشیم؟ چرا در زمینه‌ی علوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّه‌ای فوراً برمی‌آشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، این‌همه غلط بودنِ یافته‌های علمی روزبه‌روز دارد اثبات میشود، آن‌وقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ در اقتصاد چقدر حرفهای متعارض و متضاد وجود دارد! در مدیریّت، در مسائل گوناگون علوم انسانی، در فلسفه، این‌همه حرفهای متعارض وجود دارد؛ کدام علم؟ علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم این‌وآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او میگیریم و استفاده میکنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمیتواند دائمی باشد، این نمیتواند همیشگی باشد؛ گاهی علمِ دیگران درست به ما منتقل نمیشود، گاهی آن بخش خوبش را به ما نمیدهند، گاهی نو و به‌روزشده‌اش را به ما نمیدهند و این اتّفاق در کشور ما متأسّفانه در سالهای حکومت طاغوت بارها افتاده؛ ما که نباید تجربه‌ها را مجدّداً تکرار بکنیم؛ بنابراین بایستی تولید علم بکنیم.

نکته‌ی دوّمی که جزو تجربه‌ها است: به ظرفیّتهای داخلی اولویّت دادن [است]. این همان‌ چیزی‌ است که ما امسال را اعلام کردیم [سال] تولید ملّی و اشتغال. تولید ملّی؛ یکی از بخشهای مربوط به ظرفیّتها، تولید ملّی است؛ در اینجا تولید صنعتی و کشاورزی مورد نظر است؛ البتّه تولید نرم‌افزاری و تولید علم و تولید فکر هم حتماً جزو تولید داخلی است و مهم است، لکن چون مسائل اقتصاد در میان بود، مراد ما تولید صنعتی و کشاورزی و مانند اینها است. تولید ملّی، تولید داخلی؛ ظرفیّتهای داخلی باید مورد توجّه قرار بگیرد. به نظر من، ظرفیّت نیروی انسانی جوان ما بسیار ظرفیّت خوبی است. چند روز قبل از این، یک عدّه از جوانهای دانشجو در همین حسینیّه جمع شدند، تعدادی‌شان آمدند اینجا صحبت کردند. به بعضی از مسئولین محترم گفتم که واقعاً سطح فهم و درک و برداشت و تلقّی اینها از مسائل کشور، سطح بسیار بالا و پیشرفته‌ای است؛ از اینها باید استفاده بشود؛ این نیروی انسانی پیشرفته‌ی ما [است]، افرادی که برای پیشرفت کشور و جهش آن به سمت جلو میتوانند نقش ایفا کنند. ما در زمینه‌ی مسائل علمی از این ظرفیّت داخلی خیلی استفاده کرده‌ایم؛ در همین مسئله‌ی انرژی هسته‌ای، چند سال قبل از این، یک روز آمدند اینجا -در همین حسینیّه‌- تا یک گزارش نمایشگاهی به ما بدهند؛ غرفه‌های گوناگونی بود که بنده بازدید میکردم، در همه‌ی این غرفه‌ها تقریباً جوانها -جوانهای کم سن- [بودند] که مسئولین محترم معرّفی میکردند. اینها کسانی بودند که بخشهای مختلف انرژی هسته‌ای را پیش‌ برده بودند و توانسته بودند آن کارهای بزرگ را انجام بدهند و این صنعت را پیش ببرند. [این] خیلی حائز اهمیّت است؛ جوانهای ما یک‌چنین توانایی‌هایی دارند.

یک نکته‌ی مهم را من در مورد دانشگاه بگویم که فراموش نشود؛ و آن [این است] که دانشگاه محلّ دانش است. معنای این حرفهایی که ما زدیم، این نیست که دانشگاه دیگر محل دانش نیست [و فقط] محلّ فعّالیّت سیاسی است؛ نه، رکن اساسی دانشگاه، دانش است. یعنی چه؟ یعنی در دانشگاه باید هم عالِم تولید بشود، هم علم تولید بشود، هم عِالم و علم جهت درست پیدا کند؛ این سه نکته‌‌ی اساسی در دانشگاه باید باشد. تربیت عالِم که من از آن تعبیر میکنم به تولید عالم، و تولید علم که همان چیزی است که سالها است تکرار میکنیم؛ یعنی خطوط مرزیِ علم را شکستن و جلو رفتن که این کاری است که ما در کشورمان هنوز نتوانسته‌ایم آن‌چنان‌‌که شایسته‌ی نظام جمهوری اسلامی است به آن برسیم؛ البتّه کارهایی شده، لکن عقبیم. باید بتوانیم از لحاظ علمی جلو برویم؛ وقتی علم جلو رفت، آن‌وقت فنّاوری هم جلو میرود؛ وقتی فنّاوری جلو رفت، تأثیر در زندگی میگذارد؛ وقتی فنّاوری جلو رفت، در دنیا چشمها به شما متوجّه میشود و احساس نیاز میکنند؛ در زندگی انسانها تأثیر میگذارید؛ اینها مسائل بسیار مهمّی است. تکیه‌ی بنده بر روی علم و فنّاوری و مانند اینها که همیشه میگویم، به‌خاطر این است؛ اینها فراموش نشود. همه‌ی مجموعه‌ی دانشگاه -مدیران دانشگاه، از وزیر محترم گرفته تا رؤسای دانشگاه‌ها، استادها، دانشجوها، متون درسی، فرآیندهای آموزشی، کارگاه‌ها و مانند اینها؛ همه‌ی اینها- باید در این چهارچوب قرار بگیرند؛ یعنی بایستی تولید علم، تولید عالم و جهت‌دهی صحیح [صورت بگیرد]؛ این سوّمی را توجّه داشته باشید: جهت‌دهی صحیح به علم و عالم. علم و عالم در تمدّن مادّی وسیله‌ی بدبختی انسان شد: وسیله‌ی تولید بمب اتم شد، وسیله‌ی تولید سلاح شیمیایی شد، وسیله‌ی تولید ویروس‌های خطرناکی شد که امروز متأسّفانه قدرتمندها از طُرُق مختلف دارند آنها را در جسم و جان جوامع داخل میکنند؛ علم این‌جوری شد؛ علم منحرف شد؛ علم، در جهت درست، در جهت نفع، در جهت کمال انسان [باشد].

آموزش و پرورش زیرساخت اصلی علم و تحقیق در کشور است. زیرساخت‌های کشور خیلی مهم است؛ زیرساخت‌های مهندسی کشور، زیرساخت‌های علمی کشور، زیرساخت‌های ادبی و فرهنگی کشور، اینها خیلی مهم است. وقتی در یک کشوری، زیرساخت‌ها در یک بخش فراهم بود، تولید در آن بخش آسان خواهد شد. زیرساخت علم و تحقیق، آموزش‌وپرورش است. اگر آموزش‌وپرورش با سیاستهای خود، با رفتارهای خود، با برنامه‌ریزی‌های درست خود، حرکت درستی را دنبال بکند، این زیرساخت روزبه‌روز بهتر و قوی‌تر خواهد شد؛ در زمینه‌ی علم و تحقیق که نیاز اصلی و اساسی و بلندمدّت و میان‌مدّت و کوتاه‌مدّت ما است، کشور غنی خواهد شد؛ اهمّیّت آموزش‌وپرورش این است. اگر ما آموزش‌وپرورش را به حال خودش رها کنیم، دقّت لازم را نکنیم و در آموزش‌وپرورش مشکل درست بشود، این زیرساخت لطمه خواهد خورد؛ آن‌وقت ضررش دیگر غیر قابل محاسبه است.

خیلی‌ها هستند که در تحصیلات مربوط به هنرستان کار کرده‌اند، در فنّی‌حرفه‌ای پیش رفته‌اند، یاد گرفته‌اند، بلد شده‌اند که چه کار کنند، آمده‌اند، مشغول کار کردنند؛ هم زندگی مادّی‌شان تأمین است، هم ازلحاظ روحی شادابند، هم دارند به جامعه خدمت میکنند؛ این بهتر است یا آن ‌که زحمت کشیده و مدرک دکتری هم گرفته، [امّا] بیکار نشسته آنجا، کار پیدا نمیکند، یا اگر کاری هم پیدا بکند، یک کار سطحیِ کم‌ارزش در فلان دستگاه یا در فلان اداره که [بگویند] برو به‌عنوان مثلاً مشاور یا مانند اینها آنجا بنشین! چه ارزشی دارد این‌همه درس خواندن و این‌همه زحمت کشیدن؟ دانشگاه‌گرایی خطا است.
بله، ما نیاز به علم داریم، نیاز به تحقیق داریم؛ هرچه در زمینه‌ی علم پیش برویم، زیاد نیست؛ این را من سالها است دارم میگویم و بحمدالله پیشرفت هم کرده‌ایم، امّا معنایش این نیست که هرکسی پایش را میگذارد در دبستان یا دبیرستان، هدف خودش را دانشگاه بداند؛ نه، هزاران کار وجود دارد که اینها احتیاج به دانشگاه ندارد، احتیاج به آن هزینه‌ی سنگین ندارد، آن شور و شوق و استعداد لازم [دانشگاهی] را نیاز ندارد. اینها را ما از یاد نبریم؛ اینها ثروتهای ما است، ثروت ما است. این جوانی که میتواند در فنّی‌حرفه‌ای کار بکند و به‌ یک جایی برسد -در هر زمینه‌ای: در زمینه‌های هنر‌، در زمینه‌های صنعت، در زمینه‌های فنّی و غیره- این ثروت ملّی است، این مال کشور است؛ باید از او استفاده بشود.

رهبر انقلاب با اشاره به فراگیر شدن گفتمان تولید علم در کشور و پدیدار شدن نتایج عملی آن، افزودند: تلاش و حرکت علمی در کشور به‌هیچ‌وجه نباید کُند یا متوقف شود بلکه باید با شتاب بیشتری ادامه یابد.

در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئله‌ی علم و اقتصاد دانش‌بنیان و شرکتهای دانش‌بنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرم‌افزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاه‌ها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا می‌نشینم و مثلاً مجموعه‌ی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- می‌آیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این می‌شود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی این‌جور شد، آن‌وقت این پیشرفتهای علمی پیش می‌آید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هسته‌ای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمان‌سازی است. وقتی گفتمان‌سازی شد، آن‌وقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزه‌ای به وجود می‌آید؛ کأنّه یک جادّه‌ی وسیع و یک بزرگ‌راهی به وجود می‌آید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند

و این گفتمان پیشرفت علمی هم باید ادامه پیدا کند، یعنی این را نباید بگذارید متوقّف بشود. شماها همه‌تان -همه‌ی دوستان-دانشگاهی هستید، اوّلاً من توصیه‌ام این است که دوستان مسئول، با دانشگاه رابطه‌شان را قطع نکنند؛ یعنی رفت‌و‌آمد با دانشگاه داشته باشند؛ هرجا هستید، هرجور، با هر مجموعه‌ی دانشگاهی‌ که روبه‌رو میشوید، روی مسئله‌ی گفتمان تولید علم و پیشرفت علمی و همین جنبش نرم‌افزاری و شتاب رشد، تکیه کنید؛ جوری بشود که هر استادی، هر دانشجویی، هر پژوهشگری احساس بکند که این وظیفه‌ی او است که این کار را بایستی انجام بدهد. این هم یک نکته در مورد این قضیّه.

مراد ما از اقدام و عمل، این است که یک اقدام همه‌جانبه و فراگیر صورت بگیرد، به‌طوری که آخر سال بتوانیم گزارش بگیریم و دوستان گزارش بدهند که این چند کار، [مثلاً] این ده مورد انجام گرفت. فرض کنید در زمینه‌ی مسئله‌ی تولید، این کارها انجام گرفت یا در مسئله‌ی تولید علم این کارها انجام گرفت.

این را هم عرض بکنیم -حمل بر روحیّه‌ی قوم‌گرایی و ناسیونالیستی نشود- در بین کشورهای اسلامی قلّه‌ی تولید فکر و تولید علم، باز هم ایران است؛ یعنی هیچ‌جای دیگر ما نداریم شخصیّت‌های بزرگی؛ مثلاً فرض کنید یک کسی مثل کِندی -که در بین فلاسفه یک نفر [است‌]- و از این قبیل، در ایران متعدّدند؛ یعنی اگر ما راجع به تاریخ علم اسلامی هم صحبت میکنیم، باز قلّه‌ی آن مربوط به ایران است. این میراث ما است؛ این گذشته‌ی ما است؛ این تاریخ ما است.

تولید علم را که ما عرض کردیم، با تولید مقاله نباید اشتباه کرد. آمارهایى که میدهند، مقاله‌هایى که منتشر شده، مقاله‌هاى علمى و بعضاً باارزش و مرجع که در دنیا جنبه‌ى مرجع پیدا کرده، این چیز خوبى است، چیز باارزشى است امّا این همه‌ى قضیّه نیست؛ اوّلاً بایستى مقاله‌ها به ثبت ابداع بینجامد، ثانیاً باید مقاله‌ها ناظر به نیازهاى درونى کشور باشد؛ این را باید هم دانشگاه‌ها، هم دستگاه‌هاى مراکز تحقیقاتى و علمى دنبال بکنند؛ روى این باید تکیه کرد.

از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیته‌های انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سخت‌ترین دوران‌های جمهوری اسلامی، و تا ورود در عرصه‌ی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) و تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبرگان، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه‌های جناحی و قبیله‌ئی را به حیطه‌ی فعالیت‌های گسترده و اثرگذار خود راه نداد.

عرصه‌های کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی، حوزه‌های مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است.

عرصه‌های کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی، حوزه‌های مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است.

بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم
سیاست‌های کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری)
۱- جهاد مستمر علمی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان با تأکید بر:
۱-۱- تولید علم و توسعه نوآوری و نظریه پردازی.
۲-۱- ارتقاء جایگاه جهانی کشور در علم و فناوری و تبدیل ایران به قطب علمی و فناوری جهان اسلام.
۳-۱- توسعه علوم پایه و تحقیقات بنیادی.
۴-۱- تحول و ارتقاء علوم انسانی بویژه تعمیق شناخت معارف دینی و مبانی انقلاب اسلامی با: تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه، اصلاح و بازنگری در متون، برنامه‌ها و روش‌های آموزشی و ارتقاء کمی و کیفی مراکز و فعالیت‌های پژوهشی مربوط.
۵-۱- دستیابی به علوم و فناوری‌های پیشرفته با سیاستگذاری و برنامه ریزی ویژه.

بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم
سیاست‌های کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری)
...
۴- تقویت عزم ملی و افزایش درک اجتماعی نسبت به اهمیت توسعه علم و فناوری:
۱-۴- تقویت و گسترش گفتمان تولید علم و جنبش نرم‌افزاری در کشور.
۲-۴- ارتقاء روحیه نشاط، امید، خودباوری، نوآوری نظام‌مند، شجاعت علمی و کار جمعی و وجدان کاری.
۳-۴- تشکیل کرسی‌های نظریه پردازی و تقویت فرهنگ کسب و کار دانش‌بنیان و تبادل آراء و تضارب افکار، آزاداندیشی علمی.
۴-۴- ارتقاء منزلت و بهبود معیشت استادان، محققان و دانش‌پژوهان و اشتغال دانش آموختگان.
۵-۴- احیاء تاریخ علمی و فرهنگی مسلمانان و ایران و الگوسازی از مفاخر و چهره‌های موفق عرصه علم و فناوری.
۶-۴- گسترش حمایت‌های هدفمند مادی و معنوی از نخبگان و نوآوران و فعالیت‌های عرصه علم و فناوری.

ممکن است کسی بگوید اگر تحریم نبود از این ظرفیّتها میتوانستید خوب استفاده کنید، امّا [چون] تحریم هست نمیتوانید از این ظرفیّتها استفاده کنید؛ این خطا است؛ این حرف، درست نیست. ما در بسیاری از مسائل دیگر هم در عین تحریم توانسته‌ایم به نقطه‌های بسیار برجسته و بالا دست پیدا کنیم؛ یک مثال آن، تولید علم است؛ یک مثال آن، صنعت و فناوری است؛ در اینها ما تحریم بودیم، الان هم تحریم هستیم. در مورد دانشهای پیشرفته و روز، الان هم درهای مراکز علمی مهم بِروز دنیا به روی دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی بسته است، امّا درعین‌حال، ما در نانو پیشرفت کردیم، در هسته‌ای پیشرفت کردیم، در سلّولهای بنیادی پیشرفت کردیم، در صنایع دفاعی پیشرفت کردیم، در صنایع پهپاد و موشک، به کوری چشم دشمن، پیشرفت کردیم؛ چرا در اقتصاد نتوانیم پیشرفت کنیم؟! ما که در این سر صحنه‌ها و عرصه‌های گوناگون این همه موّفقیّت به دست آوردیم، در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه‌کار میتوانیم بکنیم.

از حدود ده سال، دوازده سال پیش یك حركت علمیِ جدید و رو به گسترشی در كشور آغاز شد و این حركت ادامه پیدا كرد و رو به تزاید گذاشت. یعنی من اینجور می‌بینم و میفهمم كه حركت تولید علم و نگاه مجاهدت‌آمیز به كار علمی و تلاش علمی در كشور كه از همان حدود ده دوازده سال قبل آغاز شده است تا امروز، نه فقط متوقف نشده است، بلكه رو به عمق و توسعه پیش رفته. تقریباً میشود گفت كه در همه‌ی زمینه‌های علمی هم این حركت وجود داشته است - در بعضی كمتر، و در بعضی بیشتر - این همان چیزی است كه ما دنبالش بودیم؛ این همان مجاهدت علمی است كه برای نظام جمهوری اسلامی و برای كشور ما لازم بود.

[سال 91] همان سالی است که بر ملت ایران سخت گرفتند، برای اینکه او را از زندگی و از همه‌ی فرآورده‌های استعداد بشری محروم کنند. در همین سال، در حوزه‌ی نانوفنّاوری ــ که یک انقلاب در زمینه‌ی فنّاوری و صنعت است ــ رتبه‌ی اول را در منطقه پیدا کردیم. در همین سال، در چندین حوزه‌ی علمیِ مهم، مقام اول تولید علم در منطقه بودیم. در رکوردهای علم و تولید علمی، در انتشار مقالات علمی، در سرعت پیشرفت علمی، در سهم کشور در تولیدات علمیِ کل جهان، شاهد پیشرفت بودیم.

یکی از صحنه‌های بسیار مهم دیگری که مردم عزیز ما در آن نقش ایفاء کردند و کسی هم تصور نمیکرد که این صحنه اینجور برای نقش‌آفرینی ظرفیت داشته باشد، عرصه‌ی علم و فناوری است. کی خیال میکرد جوانان ما اینجور وارد این میدان شوند؟ بمجرد اینکه نهضت تولید علم و جنبش نرم‌افزاری با نخبگان و زبدگان دانشگاهی مطرح شد، آنچنان حرکت عظیمی به وجود آمد که شد یک گفتمان عمومی، شد یک حرکت همگانی. امروز در سرتاسر کشور، در استانهای مختلف، در شهرهای کوچک و بزرگ، بخصوص در مراکز علمی و حساس، جوانهای ما کارهای حساسِ بزرگی را از لحاظ علمی و فناوری دارند انجام میدهند؛ کارهائی است که بعضی از آنها صددرصد به نتیجه رسیده است، بعضی هم در راه است. اینها را ملت ایران خواهند دید. این کارهای علمی مایه‌ی اعتماد به نفس ملت ایران است، مایه‌ی رونق اقتصادی است. تجارتهای پرسود مادی، ناشی از پیشرفتهای علمی است. جوانان ما در این زمینه وارد شدند. آمارهای جهانی هم این را تأیید کرد. البته مسئولان هم تلاشهای باارزشی میکنند.

یک روزی یک چیزهائی گفته میشد که به گوشها سنگین می‌آمد. من یک روزی مسئله‌ی «تولید علم» را مطرح کردم، بعد دیدم بعضی جاها نشسته‌اند روی کلمه‌ی «تولید علم» دارند خدشه میکنند - حالا یک مناقشه‌ی لفظی - که علم قابل تولید نیست! امروز این به صورت یک گفتمان قطعی در آمده؛ شماها گله‌مندید از این که این کار در مقطع خاص خودش پیش نمیرود. این خیلی پیشرفت است. بنابراین بایستی کار کرد. و کار کنید، فکر کنید؛ حتماً تأثیر دارد.

نکته‌ای که من در جلسه‌ی امسال بوضوح احساس کردم، این است که گرایش بیانات دوستان، بیشتر به سمت ارائه‌ی فکر و اندیشه بود تا صِرف پیشنهادهای اجرائی و عملی - که البته آن هم به جای خود چیز لازم و خوبی است - این، پشتوانه‌ی هر حرکت علمی است. همچنان که بعضی از دوستان هم اشاره کردند و کاملاً درست است، ما احتیاج داریم به فکر، احتیاج داریم به فلسفه، تا بتوانیم علم را، فناوری را، مدیریت کشور را، مسائل گوناگون جامعه را به پیش ببریم و حل کنیم. فکر قبل از علم مورد نیاز است، و من این گرایش را مشاهده کردم. برخی از مطالبی که دوستان گفتند، خوشبختانه در مراکز فکری و تصمیم‌گیری مورد ملاحظه قرار گرفته و کارهائی هم انجام شده و بمرور ان‌شاءاللَّه آثار آن دیده خواهد شد و همچنان که یک روزی مسئله‌ی تولید علم، تولید فکر، نهضت علمی، نهضت نرم‌افزاری، غریبانه در جامعه مطرح میشد و امروز گفتمان غالب را تشکیل میدهد، ان‌شاءاللَّه یک روزی باز همین مطالبی که حالا گوشه و کنار گفته میشود یا خیلی مورد توجه نیست، بتدریج به گفتمان غالب جامعه تبدیل خواهد شد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
با توجه به عزم جدی برای دستیابی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، و لزوم استفاده‌ی همه‌جانبه از ظرفیت‌های موجود در عرصه‌های علمی (حوزه‌ای و دانشگاهی) در جهت فراهم‌سازی مقدمات تدوین الگو و توسعه گفتمانی و تولید علم در این حوزه، مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تشکیل می‌گردد و حضرات آقایان:
- دکتر صادق واعظ‌زاده
- حجت‌الاسلام علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
- حجت الاسلام احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‌ی علمیه قم
- حجت الاسلام دکتر میرمعزی
- دکتر داودی
- دکتر خلیلی عراقی
- دکتر زاهدی وفا
- دکتر اکبرزاده
- دکتر سعید جبل عاملی
- دکتر میرغفوری
را به عنوان اعضای شورای عالی مرکز و آقای دکتر صادق واعظ‌زاده را به عنوان رئیس شورا و رئیس این مرکز منصوب می‌نمایم.
مزید توفیقات آقایان را از خداوند متعال خواستارم.

من یک وقتی این روایت را که از معصوم (علیه‌السّلام) است، عرض کردم، که فرمود: «العلم سلطان»؛ یعنی علم و دانش برای یک ملت و برای یک فرد مایه‌ی اقتدار است. «من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ کسی که این قدرت را پیدا کند، دست برتر را دارد و آن کسی که نتواند قدرت علمی را به دست بیاورد، زیردست باقی میماند و دیگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناوری یک چنین خصوصیتی دارد. امروز حرکت کشور در جهت به دست آوردن دانش و فناوری در بسیاری از رشته‌ها، بخصوص در رشته‌های بسیار نو و برترِ کشور مشهود است. در بخشهای گوناگون؛ در بخش زیست‌فناوری، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناوری، در بخش سلولهای بنیادی، در تولید رادیوداروهای بسیار مهم، در تولید داروهای ضد سرطان، در تولید موتور توربینهای بادی که وابستگی انرژی کشور را از نفت تا حدود زیادی از بین میبرد، در تولید ابررایانه‌ها که برای کشور بسیار مهم است، در فناوری انرژی‌های نو - که همه‌ی اینها از دانشهای سطح بالای دنیا هستند - خوشبختانه انسان مشاهده میکند که دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاینده و شتابنده مشغول پیشروی هستند؛ به طوری که من در پیام نوروزی هم دیشب عرض کردم، آدرسها و گزارشهای مراکز معتبر بین‌المللی نشان میدهد که در این قسمت، کشور شما از بسیاری از کشورهای عالم پیشتر دارد حرکت میکند و شتاب کشور چندین برابر متوسط شتاب جهانی است. دو سه نکته‌ی مهم در این قضیه‌ی پیشرفت علم و فناوری وجود دارد که من مناسب میدانم عرض کنم. نکته‌ی اول این است که بیشتر این دانشمندانی که این کارها را دارند انجام میدهند، دانشمندان جوانند. عمر متوسط دانشمندانی که در این کارها مشغول فعالیت هستند، سی و پنج سال است - یعنی غالباً جوان - که حتماً بایستی به این جوانها اعتماد بشود. البته اساتید کارکشته و مؤمن هم در این کار نیز مشغول هستند، که بسیار مغتنم است.
نکته‌ی بعد این است که مجموعه‌ای که این کارهای عظیم و گسترده را انجام میدهد، دارای روحیه‌ی قوی، دارای اعتماد به نفس بالا، دارای خودباوری است؛ که سرمایه‌ی اصلی این است. سرمایه‌ی اصلی، نیروی انسانی است. آنچه که کشور ما دارد، این است. جوانهای ما با روحیه‌ی قوی در حال پیشروی در این میدانند و باور دارند که همه‌ی کارهائی که زیرساختهای آن در کشور آماده باشد، از دست آنها ساخته است.
نکته‌ی بعدی در مسئله‌ی پیشرفت علم این است که زنجیره‌ی علم، فناوری، تولید محصول و تجاری‌سازی - که این زنجیره‌ی بسیار مهمی است - در حال شکل‌گیری است؛ یعنی دانش را تولید میکنند، آن را تبدیل به فناوری میکنند، محصول را تولید میکنند، محصول را به بازار تجارت جهانی می‌آورند و برای کشور تولید ثروت میکنند. این دانش فقط دل‌خوشکنک نیست، که ما بدانیم حالا در این زمینه پیشرفت کردیم؛ نه، این دانش کشور را ثروتمند میکند، سودش به همه‌ی مردم میرسد. این، کشاندن مسیر تولید علم به ثروت ملی کشور است و پاسخگوئی به نیازهای ملت. این در زمینه‌ی علم، که حقاً و انصافاً همت مضاعف و کار مضاعف در آن مشهود است.

آنچه که من از مجموع احساس میکنم، این است که کشور ما بحمدالله در جاده‌ی پیشرفت و تعالی حرکت خوبی را آغاز کرده است. البته این حرکت که روز‌به‌روز هم شتاب بیشتری گرفته است، ناشی از زحمات و تلاشهای مسئولان و ملت در طول سالیان متمادی است؛ اما خوشبختانه این حرکت هرچه گذشته است، شتاب بیشتری پیدا کرده است. مثلاً در عرصه‌ی تولید علم، طبق آمارهائی که مراکز متخصص جهانی و مراکز بین‌المللی اعلام میکنند، مشارکت کشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم در دنیا بیش از یازده درصد است؛ در حالی که ما یک درصد مردم دنیا هستیم و کشوری که بعد از ما در این منطقه بیشترین نصیب را داشته است، کمتر از شش درصد پیشرفت داشته است. بنابراین پیشرفت کشور در عرصه‌های مختلف بحمدالله خیلی خوب بوده است. این حرکت شتاب‌آلود و همراه با جدیت و همت، ان‌شاءالله بایستی ادامه پیدا کند.

ارتقاء سطح دانش و ظرفیت‌های علمی، پژوهشی، آموزشی و صنعتی كشور برای تولید علم و فناوری مربوط به امنیت فضای اطلاعاتی و ارتباطی (افتا).

دوستان اشاره کردند به برنامه‏ریزی سیصد ساله. البته من اعتقادی به سیصد سال برنامه‏ریزی ندارم؛ اما این فکر را، این روحیه را می‏پسندم که احساس کنیم سی سال گذشته، ما قدم اولیم؛ ده قدم بخواهیم برداریم، میشود سیصد سال دیگر. باید بدانیم قدمهای اولیم، باید بدانیم میتوانیم قدمهای بلندتری را برداریم؛ این احساس باید به وجود بیاید. و من اعتقادم این است که این احساس حتماً به وجود می‏آید؛ کمااینکه این حرکت عظیم علمی، این نوآوری علمی، این تولید علم، این پرداختن به مرزهای دانش، به فکرمان نمیرسید که شدنی باشد؛ خوب، مطرح شد، گفته شد، دنبالگیری شد؛ امروز شما ثمراتش را دارید مشاهده میکنید. بنابراین میتوانیم قدمهای بلندتر را برداریم، میتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم.

پایه‏ی علم هم بر فلسفه است؛ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفی نباشد، اصلًا علم میشود بی‏معنا. تولید فکر خیلی مهم است. البته تولید فکر از تولید علم دشوارتر است. متفکرین و نخبگان فکری در معرض آسیبهائی هستند که نخبگان علمی کمتر در معرض آن آسیبها قرار میگیرند. بنابراین کار، کار دشواری است؛ اما بسیار مهم است. نکته‏ای که مطرح کردند، نکته‏ی درستی بود؛ بنده بهره بردم و این را قبول دارم.

نقشه‏ی جامع علمی کشور- آنطور که به من گزارش دادند- خوشبختانه کارهای نهائی‏اش انجام گرفته و نزدیک به تصویب نهائی و ابلاغ است. اگر چنانچه این نقشه‏ی جامع علمی در اختیار همه‏ی ما در دانشگاه‏ها قرار بگیرد، آن وقت روی این باید کار کرد. همه باید ملتزم و پایبند باشند. اولًا نقشه‏ی جامع علمی احتیاج دارد به یک برنامه‏ی اجرائی. بایستی مسئولین دستگاه‏های دولتی بنشینند برنامه‏ای را طراحی کنند تا این نقشه‏ی جامع علمی بتواند عملیاتی و پیاده شود و تحقق پیدا کند. به قول یکی از آقایان، فقط این نباشد که ما علم را تولید کنیم، بعد منتشرش نکنیم، بگذاریم کنار، از آن استفاده نکنیم؛ باید از این استفاده کنیم. ثانیاً نقشه‏ی جامع علمی بایستی زنده و پویا و به‏روز باشد. ما نمیخواهیم یک چیزی برای سالیان متمادی درست کنیم؛ این مال امروز است. ای بسا تا سه سال دیگر، پنج سال دیگر وضعیت به گونه‏ای بشود که مجبور شویم بخشی از این نقشه را جابه‏جا کنیم؛ باید بکنیم. نقشه باید زنده و پویا و به‏روز باشد؛ یک عده‏ای باید مراقب این معنا باشند. ثالثاً برنامه‏های پنج ساله‏ی توسعه در زمینه‏ی آنچه که مربوط به دانش و آموزش عالی است، باید دقیقاً بر طبق نقشه‏ی جامع علمی طراحی و برنامه‏ریزی شود. برنامه‏های توسعه بایستی از نقشه‏ی جامع علمی در این بخش خاص تبعیت کند. همچنین سازوکار قوی هم برای نظارت وجود داشته باشد؛ که این را هم دوستان گفتند.

در نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، بحثهای هسته‏ای، بحثهای هوا- فضا و رشته‏های گوناگون علمی پیشرفت‏هائی شده که مهم و بزرگ است؛ اما این‏ها در مقیاس و معیار حرکت علمی یک کشور چیزی نیست. یکی از دوستان گفتند و بنده هم این آمار را دارم، که سرعت پیشرفت علمی و تولید علم در کشور ما یازده برابرِ متوسط دنیاست. این را یک مرکز تحقیقاتی غربی- مستقر در کانادا- با جزئیاتش ذکر کرده است. البته این یازده، متوسطش است؛ در بعضی از قسمتها سی و پنج برابرِ سرعت رشد دنیاست؛ در بعضی جاها هم کمتر است؛ متوسطش می‏شود یازده برابر. یعنی سرعت پیشرفت علمی ما در طول این ده سال پانزده سال اخیر یازده برابرِ سرعتی است که دنیا داشته؛ این خیلی چیز مهمی است. لکن این آن چیزی نیست که ما توقع داریم و دنبالش هستیم؛ این خیلی کمتر از آن است. این سرعت بایستی با همین شدت ادامه داشته باشد تا ما به تراز مورد نظر برسیم؛ این در دانشگاه لازم است.

پیشرفت مادی کشور در درجه‏ی اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه می‏بیند؛ کشور با علم پیش می‏رود. اگر علم باشد، اما بر اساس این علم و بر بنیاد دانش، تولید تحول و تکامل و افزایش پیدا نکند، باز کشور درجا می‏زند. عیب کار ما در دوران حکومت طواغیت این بود که نه علم داشتیم، و چون علم نبود، نه تولید متکی بر پایه‏ی علم و پیشرونده و رشدیابنده داشتیم. لذا دنیا وقتی وارد میدان صنعت شد، پیش رفت؛ قاره‏ی آسیا که دیرتر از اروپا وارد میدان صنعت شده بود، پیش رفت؛ ولی ما بر اثر حکومت این طواغیت و شرائط گوناگون، عقب ماندیم. اگر می‏خواهیم جبران کنیم- که می‏خواهیم، و ملتمان حرکت هم کرده است و به میزان زیادی پیش هم رفته است- باید به علم و تولید اهمیت بدهیم؛ باید در مراکز علم، در مراکز تحقیق، با شکلهای نو و مدرن پیگیری شود. چند سال است که من روی مسئله‏ی علم تکیه می‏کنم و الحمد للَّه چرخهای پیشرفت علمی و تولید علم در کشور به حرکت درآمده است؛ البته باید بازهم سرعت بگیرد، هنوز اول راهیم.

صحبت اختراعات شد؛ که حالا مقداری اختراعات انجام گرفته، کارهای جدیدی انجام گرفته. پیشرفتها را شاید من یک مقدار بیشتر هم بدانم؛ چون گزارشهای گوناگون از جاهای مختلف به ما خیلی می‏رسد؛ اما حقیقتاً بنده راضی نیستم و این مقدار پیشرفت علم راضی‏کننده نیست. حالا این‏ها مطالبی است که فقط در این جمعها می‏شود گفت. وقتی می‏گوئیم از این مقدار پیشرفت راضی نیستیم، نه اینکه ما می‏توانستیم و نکردیم؛ نه، ممکن است هیچ‏کس هم مقصر نباشد، و بیشتر از این هم نمی‏شده. ممکن است واقع مطلب هم همین باشد، اما همین واقعیت برای بنده واقعاً خشنودکننده نیست؛ ما هنوز خیلی فاصله داریم تا آنجایی که باید به آن برسیم. من توقع زیادی هم ندارم. بنده عرض نمی‏کنم که حتماً در ظرف ده سال یا بیست سال بایستی به ردیفهای اول علمی دنیا برسیم- حالا نمی‏گویم ردیف اول- لیکن باید هدف ما این باشد؛ و لو در ظرف پنجاه سال کشور از اسارت علمی مطلقاً خارج بشود. تولید علم معنایش این است. علم یک محصولی نیست که تولیدش مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است؛ ولی باید بالاخره ما به آنجا برسیم که دانش را گسترش و بسط بدهیم، به ژرفای دانش برسیم، دانشهای جدیدی را پیدا کنیم. دانشهای ممکنِ برای بشر فقط همین دانش‏هائی نیست که ما امروز داریم؛ بسیاری دانشها قطعاً وجود دارد که بعدها بشر به آن‏ها خواهد رسید؛ کمااینکه بسیاری از دانشها تا صد سال پیش نبود. خیلی از این علوم انسانی که صحبت کردند، تا صد سال پیش، از این‏ها خبری نبود؛ نه علم وجود داشت، نه تحقیقات علمی در آن رشته‏ها وجود داشت؛ بعد به وجود آمد. بشر قابلیت اتساعش خیلی بیش از این‏هاست. عالَم قابلیت معرفت و شناختش خیلی بیشتر از این‏هاست. ما باید به جائی برسیم که در این عرصه‏ها هرچه ممکن است، پیش برویم؛ هرچه ممکن است، بفهمیم. و البته علم را وسیله‏ی سعادت انسان قرار بدهیم. تفاوت نگاه دین- یعنی اسلام- به علم، با نگاهی که دنیای مادی به علم می‏نگریست، در همین است. ما علم را می‏خواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر.

عزت ملی در عرصه‏ی علم به این است که جوان دانشجوی او، پژوهشگر او، عالمِ محقق او سعی کند مرزهای علم را درنوردد- همین چیزی که ما گفتیم نهضت نرم‏افزاری و تولید علم- و علم را تولید کند. آن کسانی که دانش را به این نقطه رساندند، انسان‏هائی بودند که از لحاظ متوسط استعداد از ما اگر عقب‏تر نبودند، جلوتر نبودند. ما قرنها سابقه‏ی درخشان علمی در تاریخ داریم و امروز هم باید بتوانیم علم را بسازیم، به وجود بیاوریم، کشف کنیم و در بنای علمی دنیا سهم عمده‏ای داشته باشیم؛ این می‏شود عزت.

از دنیا غفلت کردن یعنی از مواهب حیات و مواهب زندگی غفلت کردن و به آن بی‏اعتنائی کردن؛ این هم یک انحراف دیگر است. مثل بسیاری از گرفتاری‏هائی که در مجموعه‏ی دین‏داران در گذشته اتفاق افتاده: اقبال به مسائل اخروی و دینی، و بی‏توجهی به مواهب عالم حیات و استعدادهائی که خدای متعال در این عالم قرار داده است؛ این هم یکی از انحراف‏هاست. «هو الّذی انشأکم من الارض و استعمرکم فیها»؛ خدا شما را مأمور کرده است به آبادی زمین. آبادی یعنی چه؟ یعنی استعدادهای بی‏پایانی که در عالم ماده وجود دارد را یکی‏یکی کشف کردن، آن‏ها را در معرض استفاده‏ی انسان قرار دادن و انسان را به این وسیله به جلو بردن. این مسئله‏ی علم و تولید علم و این مسائلی که ما می‏گوئیم، ناظر به این است.

یک مسئله‏ی دیگر هم که به شدت به شما ارتباط پیدا می‏کند، مسئله‏ی تولید علم است. خوشبختانه من می‏بینم در دانشگاهها تولید علم و لزوم عبور از مرزهای دانش به یک گفتمان عمومی تبدیل شده. این خیلی برای من خرسندکننده و نویدبخش است. باید اجرائی کنید. این پیشنهادهائی که این عزیزان من در زمینه‏های دانش و تحقیق و پژوهش و ایجاد مراکز و نخبه‏پروری و ارتباطات و غیره گفتند، همه در جهت همین مسئله‏ی تولید علم است. این بسیار باارزش است. این راه را باید دنبال کرد. ما عقبیم. امروز سرعت پیشرفت ما خوب است؛ اما با توجه به عقب‏ماندگی‏های گذشته که کشور ما دارد، هرچه سرعت‏مان بیشتر باشد بازهم زیادی نیست. ما باید خیلی پیش برویم؛ از راههای میان‏بر استفاده کنیم؛ از شتابِ فراوان بهره ببریم؛ ما باید در همه‏ی علوم تولید داشته باشیم.
رابطه‏ی بین کشورها در زمینه‏ی علم باید رابطه‏ی صادرات و واردات باشد؛ یعنی در آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. همچنانی که در باب مسائل اقتصادی و بازرگانی، اگر کشوری وارداتش بیشتر از صادراتش شد، ترازش منفی می‏شود و احساس غبن می‏کند، در زمینه‏ی علم هم باید همین‏جور باشد. علم را وارد کنید، عیبی ندارد؛ اما حد اقل به همان اندازه که وارد می‏کنید- یا بیشتر- صادر کنید. باید جریان دوطرفه باشد. و الّا اگر شما دائماً ریزه‏خوار خوان علم دیگران باشید، این پیشرفت نیست. علم را بگیرید، طلب کنید، از دیگران فرابگیرید؛ اما شما هم تولید کنید و به دیگران بدهید. مواظب باشید تراز بازرگانی شما در اینجا هم منفی نباشد. متأسفانه در این یکی دو قرن شکوفائی علم در دنیا، تراز ما تراز منفی بوده. از اول انقلاب کارهای خوبی شده؛ اما این کارها بایستی با سرعت و شدت هرچه بیشتر ادامه پیدا کند.

در این سال‏های اخیر که مسئله‏ی تولید علم و نهضت تولید علم، نهضت نرم‏افزاری، بازگشت به خود، اهتمام به تحقیق در دانشگاه‏ها مطرح شده، یک حالت جهشی در این حرکت به وجود آمده است؛ در بخشی از مسائل علمی و کارهای علمی و فناوری که نمونه‏هایش را دارید مشاهده می‏کنید، در زمینه‏ی دانش‏های پزشکی، در زمینه‏ی دانش‏های نو، در زمینه‏ی مسائل هسته‏ای، در زمینه‏ی نانو و غیر این‏ها کارهای مهمی در دانشگاه‏های ما انجام گرفته است که در گذشته تصور نمی‏شد که ما بتوانیم؛ محقق ما، استاد ما، دانشجوی ما، جوان ما بتوانند به این نقاط دست پیدا کنند و این جهش را پیدا کنند؛ اما امروز پیدا شده. آنچه مهم است این است که این جهش باید ادامه پیدا کند. ما در زمینه‏ی مسائل علمی دچار عقب‏ماندگی مزمن هستیم. آنچه که اهمیت دارد- که من حالا بعد هم عرض خواهم کرد- مسئله‏ی ادامه‏ی حرکت سریع است. ما باید این سرعت و این شتابی را که در حرکت علمی ما وجود دارد، سال‏ها ادامه بدهیم؛ هیچ جایز نیست که ما اندکی توقف کنیم؛ زیرا عقب‏ماندگی ما از دنیای پیشرفته‏ی از لحاظ علمی، عقب‏ماندگی زیاد و قابل توجهی است؛ این را می‏دانیم، این را می‏فهمیم و از او رنج می‏بریم. علت هم این است که ملت ما یک ملت دارای هوشِ زیر متوسط نیست که بگوید حالا حقم است. ملت ما ملتی است که دارای هوش بالای متوسط جهانی است؛ این حرفی است که ثابت شده؛ همه می‏گویند. خیلی‏ها ذکر می‏کنند، می‏گویند، آثارش هم مشاهده می‏شود. سابقه‏ی علمی ما و تاریخ علمی ما هم همین را تأیید می‏کند. این ملت، آن هم در این نقطه‏ی حساس از کره‏ی زمین، از لحاظ علمی دچار این عقب‏ماندگی و فقری که بر او تحمیل کرده‏اند باشد، غیر قابل تحمل است. ما خدا را شکر می‏کنیم که چشم ما را به این عقب‏افتادگی باز کرد؛ به ما تفهیم شد که ما دچار این فقر هستیم و خدا را شکر می‏کنیم که این همت، این شوق، این امید در مجموعه‏ی ما به وجود آمد که می‏توانیم این عقب‏ماندگی را برطرف کنیم. بنابراین، این شتابی که وجود دارد، این جهشی که وجود دارد، باید سال‏ها ادامه پیدا کند.

ما چند پیش‏فرض داریم. یکی این است که پیشرفت علمی، ضرورت حیاتی کشور در علوم مختلف است؛ البته رتبه‏بندی علوم را بعد عرض می‏کنیم، که یکی از کارهای مهم است.
پیش‏فرض دوم این است که این پیشرفت علمی، اگرچه که با فراگیری علم از کشورها و مراکز پیشرفته‏ترِ علمی حاصل خواهد شد- بخشی از آن بلاشک این است- اما فراگیری علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئله‏ی دیگر است. نباید ما در مسئله‏ی علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگی ایجاد بشود، یک پیشرفت‏هائی پیدا خواهد شد؛ در این شکی نیست؛ لیکن دنباله‏روی، نداشتن ابتکار، زیرِدست بودنِ معنوی، لازمه‏ی قطعیِ این چنین پیشروی‏ای است؛ و این جایز نیست.
بنابراین، ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم. هر پله‏ای از پله‏ها که انسان در مدارج علم بالا برود، او را آماده می‏کند برای برداشتن گام بعدی و رفتن به یک پله‏ی بالاتر. این حرکت را بایستی ما از خودمان، در درون خودمان، با استفاده‏ی از منابع فکری و ذخائر میراث فرهنگی خودمان ادامه بدهیم و داشته باشیم.

اگر درست محاسبه بشود، شاید بتوان گفت واقعاً حدود صد و پنجاه سال ملت ایران را متوقف نگه داشتند. این استعداد جوشانی را که شما امروز می‏بینید، این مال امروز نیست؛ همیشه نسلهای ایرانی این استعداد را داشته‏اند. این‏ها به دلایل مختلف متوقف مانده؛ عمده‏اش هم به خاطر حاکمیت حکومتهای مستبد و جائر در همه‏ی زمانها- و بخصوص در این برهه‏ی آخر، به اضافه شدنِ وابستگی و فساد- بوده. این عقب‏ماندگی وجود دارد. لیکن استعداد ملت ایران، یک استعدادِ از متوسط بالاتر است؛ این را ما بارها گفته‏ایم. بعضیها خیال کردند که ما این را ادعا می‏کنیم؛ حالا بتدریج در سطح جهان هم دارد این معنا منعکس می‏شود. گواهیها و تصدیقهای جهانی نسبت به هوش بسیار زیاد ایرانی، مکرر در جاهای گوناگونی دارد تکرار می‏شود. توی مجلات آمریکائی می‏نویسند و بخصوص از بعضی از دانشگاههای ما اسم می‏آورند. البته این اسم‏آوردن‏ها مغرضانه است؛ آن دانشگاهی که آن‏ها اسم می‏آورند- چه در تهران، چه در اصفهان- این‏ها دانشگاههای برترند، شکی نیست؛ اما نام آوردن آن‏ها مغرضانه است؛ چون دانشگاه‏ بر پایه‏ی نیروی انسانی است: دانشجو و استاد و البته مدیریت. هم دانشجو و هم استاد، از همین نسلهای ایرانی هستند؛ بنابراین، این عمومیت دارد و مخصوص دانشگاه خاصی نیست. در هرجائی که تلاشی صورت بگیرد، همین برجستگی نمایان خواهد شد که آن‏ها در مواردی به آن اعتراف می‏کنند. بنابراین ما از این امکان بسیار بالای انسانی برخورداریم؛ یعنی هوش و استعدادِ از متوسط بالاترِ انسانی در ایران.
این می‏تواند عقب‏ماندگی را جبران کند. این سالهائی که شما راه افتادید و این کاروان علم در کشور حرکت کرده، دستاوردهای بسیار زیادی داشته. همین تقریباً ده دوازده سال اخیر که این تفکر علم‏گرائی و دنبال علم رفتن و نهضت تولید علم و نهضت نرم‏افزاری و مسئله‏ی نخبه‏پروری در کشور شروع شده، تا امروز ما خیلی پیشرفت کرده‏ایم. این پیشرفتها مغتنم است.

من امشب اطلاع پیدا کردم از بیانات آقایان، دوازده تا انجمن تخصصی در حوزه هست؛ انجمن علمی تخصصی. خیلی جالب است. بنده نمی‏دانستم این را: انجمن علمی اقتصاد، انجمن علمی روان‏شناسی، انجمن علمی رجال، انجمن علمی تاریخ. البته بعضی‏هایش را می‏دانستیم. این کارِ مدیریت است. اگر مدیریت نبود، چنین چیزی پیش نمی‏آمد، لیکن به آنچه که تاکنون در زمینه‏ی تشکیلات‏دهی و سازماندهی در حوزه انجام گرفته، مطلقاً نباید اکتفاء کرد. ما نواقصی داریم. اولًا شورای عالی- که نمی‏دانم آقایان شورای عالی تشریف دارند اینجا یا نه؟- باید به مسئله‏ی سیاست‏گذاری خیلی اهمیت بدهد. مهم‏ترین کار در مراحل اول و مراحل اصولی، سیاست‏گذاری است در حوزه‏های علمیه. این سیاست‏گذاری ابعاد گوناگونی دارد. ما مگر نمی‏گوئیم می‏خواهیم علم تولید بشود و پیشرفت کند، خوب کدام علم؟ معنای پیشرفت علم فقه چیست؟ معنای پیشرفت علم اصول مثلًا چیست؟ پیشرفت کند یعنی چه؟ سمت و سوی این پیشرفت به سوی چیست؟ این‏ها همه سؤالهائی است که پاسخ لازم دارد. سیاستهائی که در مرکز شورای عالی نهاده می‏شود، به این سؤالها پاسخ می‏گوید؛ سیاست‏گذاری. چشم‏انداز روشنی برای آینده‏ی حوزه علمیه باید ترسیم شود. همانطور که در مسائل کشور چشم‏انداز بیست‏ساله تدوین شد، بیائید یک چشم‏انداز بیست‏ساله، ده‏ساله برای حوزه تشکیل بدهید. این کارِ شورای عالی حوزه‏ی علمیه است.

مسئله‏ی کاربردی کردن تحقیقات و اختراعات- که اتفاقاً بعضی از جوانها گفتند- جزو چیزهائی است که من رویش تکیه دارم. ما ممکن است یک تحقیقاتی بکنیم، در یک پروژه‏ی تبلیغاتی به جاهای خوبی هم محققِ ما برسد؛ اما این در وضع کشور، در جهت رشد و توسعه‏ی کشور نقشی نداشته باشد؛ یعنی نتواند به ثروت ملی تبدیل شود. ما باید علممان را بتوانیم به ثروت ملی تبدیل کنیم. این، تلاش لازم دارد، برنامه‏ریزی لازم دارد. آن وقت یک نکته‏ای در کنار این هست- که باز در همان نقشه‏ی جامع علمی قرار می‏گیرد- که ما باید زنجیره‏ی علم و فناوری را تکمیل کنیم، که گاهی یک جاهائی از این زنجیره قطع شده است، تا یک خط تولید واقعی درست بشود و علم بتواند از همه‏ی جهات به اهداف خودش برسد.

ما حرکتمان شروع شده، لکن هنوز در اول کاریم؛ هم باید به مراکز علمی و تحقیقی کمک بشود؛ هم به پروژه‏های علمی، پروژه‏های تحقیقی و فناوری باید کمک بشود؛ هم بایستی این میل به علم و تحقیق و پژوهش همه جا گسترش پیدا کند. باید مخصوص استاد و محقق هم نماند؛ در محیط دانشجوئی و فضای دانشجوئی گسترش پیدا کند؛ یعنی دانشجو میل به علم‏آموزی و تولید علم پیدا کند که این کاری است که احتیاج دارد به تدبیر و با توصیه و خواهش و تمنا و سفارش و دستور و این‏ها، نخواهد شد. مسئولان بخشهای آموزشی کشور ما؛ چه وزارت آموزش و پرورش، چه وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، چه بخشهائی که مربوط به مسائل برنامه‏ریزیِ فرهنگی‏اند، در این زمینه مسئولیت دارند. آن‏ها کاری بکنند که محیط دانشگاهی، محیط علم‏طلبی باشد. واقعاً این جوان بخواهد عالم بشود و فقط مسئله این نباشد که بخواهد مدرکی بگیرد، یا حالا اسمی مثلًا برای یک کار کوچکی در بیاورد. این، حرکت لازم دارد. این حرکت باید ادامه پیدا کند. کمک دولت و دستگاه‏های مسئول و کمک کسانی که‏ جایگاهی دارند که می‏توانند اثرگذار باشند بر روی ذهن مخاطبانشان، در این زمینه حتماً لازم است.

مسأله‏ی نیاز تولید علم به گسترش تحقیق و تقابل و تنافی آن با انحصارات دولتی و حقوق انحصاری شرکتها، حرف کاملًا درستی است که آن را قبول داریم و امید ما این است که با اجرای سیاستهای اصل 44- که سال گذشته ابلاغ شد- این گره باز بشود. اساساً ورود در میدان تفسیر اصل 44 و توجه به ذیل اصل 44 و اهتمامی که در این زمینه شد و خود بنده وارد این میدان شدم، به خاطر چند نکته و از جمله همین نکته بود. البته این نگرانی هم که دوست قدیمی‏مان بیان کردند که اجرای غلط اصل 44 ممکن است به تکاثر و از قبیل آن بینجامد هم درست است. اگر آن چیزی که ما گفتیم و ما خواستیم و ما دنبال می‏کنیم اجرا بشود، إن شاء اللَّه نه آن افراط و نه آن تفریط اتفاق نخواهد افتاد. باید همان‏گونه که مقرر شده و گفته شده است انجام بگیرد و إن شاء اللَّه به لطف الهی این‏گونه خواهد شد. البته تذکراتی هم فرمودند که من یادداشت کردم و إن شاء اللَّه آن‏ها را دنبال می‏کنم.
بعد از دیدار با شما، دیداری با دانشجوها خواهم داشت و مفصل‏تر صحبت خواهم کرد. غرض من از این جلسه بیشتر این بود که حرفهای اساتید را بشنوم، ولی آنچه که من در این جلسه به اختصار می‏خواهم عرض بکنم، چند مسأله‏ی کوتاه و مهم است.
یک مسئله این است که امروز، موضوع علم برای کشور ما یک موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‏ی دانشگاهی متکی است. امروز دانشگاه باید احساس بکند که کشور در یک نقطه‏ی عطفی قرار گرفته است که با دوگونه حرکتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‏ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یک طور عمل کنیم به یک سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‏ی دیگری عمل کنیم، به سمت دیگر و نقطه‏ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یک چنین لحظه‏ی حساسی قرار داریم. امروز مناسبات بین‏المللی روی قدرت می‏چرخد. می‏بینید دیگر، قدرتها به اتکاء و استناد قدرت‏مندی خودشان، زور می‏گویند و بی‏منطق و بی‏استدلال حرف می‏زنند. جُرم خیلی از دولتهای متوسط و دست پائین هم این است که زورگوئی آن‏ها را به راحتی قبول می‏کنند؛ لذا زورگوئی بر اساس قدرت، امر رائجی شده است. در همین قضیه‏ی هسته‏ای، در مسأله‏ی خاورمیانه، در قضایای گوناگون سیاسی و در مسائل گوناگونی که داریم، وقتی با دولتها صحبت می‏شود، می‏گویند: چه‏کار کنیم، امریکا می‏گوید! یعنی این یک حجت قاطع است که چون امریکا دارای قدرت و زور است، دیگر چاره‏ای نیست. این قدرت- که امروز محور همه‏ی تحرکات بین‏المللی شده- متوقف است به علم؛ و لذا ثروت امریکا هم ناشی از علم است، توانائیهای تبلیغاتی‏اش هم ناشی از علم است، موقعیت بین‏المللیِ سیاسی‏اش هم ناشی از علم است. علم است که یک کشور را به یک اقتداری می‏رساند؛ علم، این‏قدر برای کشورها مهم است.
روشن است که ما یک راه طی‏شده‏ی دویست‏ساله‏ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‏خواهیم طی کنیم. مدعا این نیست که ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی کشوری که دویست سال است دارد تلاش علمی می‏کند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‏ی کشورها هم استفاده کرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلکه مدعا این است که نباید وقت را تلف بکنیم. اگر ایران باید آینده‏ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی را که در آن وارد شده ادامه بدهد، این امکان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این کشور ترقی پیدا کند. علمِ وارداتی، علم- به معنای حقیقی کلمه- نیست؛ علمِ درون‏زا است که اقتدار می‏بخشد. اینکه من مسأله‏ی تولید علم و شکستن مرزهای علم را مطرح کردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‏ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‏ها هم سهم عمده‏ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید این‏گونه به دانشگاه نگاه کنند.
هرگونه تدریسی که در یک کلاس، ناشی از بی‏حوصلگی، ناشی از کم‏وقتی، ناشی از بی‏اهتمامی و بی‏اعتنایی به درس، بی‏اعتنایی به دانشجو، بی‏اعتنایی به وقت و ساعت انجام بگیرد، مناسب شأن دانشگاه امروزِ کشور ما نیست. من تأیید می‏کنم که ما بایستی اساتید استخوان‏دار و قدیمیِ قوی و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ کنیم- که دوستان اشاره کردند- در کنار این مؤکداً عرض می‏کنم که بایستی از اساتید جوان و پرانگیزه هم استفاده بشود و وارد بشوند. ما نباید در هیچ بخشی دچار کمبود استاد و خلأ استاد باشیم. امروز راه هم برای این باز است. خوشبختانه دانشجوهایی که دوره‏های تکمیلی را می‏گذرانند، رتبه‏های خوبی دارند، رتبه‏های بالایی دارند و استعدادهای خوبی دارند، می‏توانند در تدریس دانشگاه‏ها نقش ایفا کنند. بخش‏نامه‏ها و دستورالعمل‏های قدیمی، آیه‏ی قرآن نیست که نشود آن را عوض کرد. به موقعیت‏ها نگاه کنید و دانشگاه را از لحاظ تدریس به یک میدان پرتحرک تبدیل کنید؛ با تعامل دانشجو با استاد، تحرک استاد، مطالعه‏ی استاد، دسترسی استاد به مراکز علمی و اطلاعات علمی و نشریات علمی- که امروز خوشبختانه با رواج اینترنت و چیزهای دیگر، خیلی از گذشته آسان‏تر شده- دانشگاه را به یک مجلس عمومیِ دائماً در حال مباحثه و در حال کار تبدیل کنید؛ دانشجو را رشد بدهید و تربیت کنید. این یک نکته است.
نکته‏ی دیگر این است که در باره‏ی بحث تولید علم و مسأله‏ی جنبش نرم‏افزاری- که ما مطرح کردیم- مراکز تحقیقی جواب دادند، دانشگاه‏ها هم در سطوح محققین و اساتید جواب دادند و از این جهت بنده حقیقتاً خشنودم؛ منتها در سطح دانشجویان و جوانان این معنا جدی گرفته نشده و تحقق پیدا نکرده؛ در حالی که از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کرد. این کار، کار اساتید است. بخصوص دانشجویان دوره‏های تکمیلی، اگر به‏وسیله‏ی استاد راهنمایی بشوند، می‏توانند حقیقتاً در نوآوری علمی، همان اساتید خودشان را در مواردی پشت سر بگذارند. گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی می‏کند و دست‏گیریِ علمی می‏کند و آن شاگرد با دست‏گیریِ استاد، از خود استاد جلوتر می‏رود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.

مسئله‏ی آزاداندیشی‏ای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده‏شکنی و بر هم زدن پایه‏های هویت ملی نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاهها فوراً می‏رود به سمت دولت و وزارت علوم و ...؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه‏های فعال دانشجویی. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می‏کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ این‏ها باهم تفاوت دارد. این وظیفه‏ای است به عهده‏ی خود شماها. امثال بنده که مسئول هستیم؛ البته مسئولیتهایی داریم و شکی نیست در این زمینه‏ها؛ اما کار، کارِ خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون را، به جای شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسئولان دولتی یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم. نهضت نرم‏افزاری و جنبش نرم‏افزاری و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الآن حدود ده سال می‏گذرد و امروز یک غوغایی راه افتاده است. چه کسی این را راه انداخته؟ من که یک‏کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است. وظیفه‏ی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است. نه باید تحولات را سرکوب کرد، نه باید تسلیم هر تحولی شد. خوب، این تحول برای چیست؟ برای پیشرفت. پیشرفت چیست؟ باید آن را معنا کنیم.

بنده از چند سال قبل از این، مسئله‏ی تولید علم و نهضت علم و خطشکنی علمی را مطرح و درخواست کردم. امروز خوشبختانه این به یک خواست عمومی در محیطهای دانشجویی و علمی تبدیل شده است. می‏بینیم بارها از زبان دانشجوها و اساتید تکرار می‏شود. ما هم با پیشرفتهایی که در زمینه‏های‏ مختلف علمی و فناوری داشته‏ایم- که خوب، خیلی‏هایش هم آشکار است و در تبلیغات آمده؛ مثل مسائل مربوط به انرژی هسته‏ای و غیره؛ خیلی‏هایش هم نیامده؛ یعنی واقعاً کارهای نیمه‏کاره‏ای است که در جهت کامل‏تر شدن و کامل شدن هست، و ما در کشور زیاد داریم- به این چیزها افتخار می‏کنیم. و همین‏طوری که گفتم، نگاهمان نگاهِ امیدوارانه است و به عنوان اینکه «ما می‏توانیم».

مسئله‏ی نهضت تولید علم است، که ما از شش هفت سال قبل از این، این قضیه را گفتیم، مطرح کردیم و دنبال کردیم. خوب، حالا بعضی از بحثهای پیرامون این مسئله، حقیقتاً وقت تلف کردن و خود را مشغول کردن است، که: حالا اصلًا تولید علم معنایش چیست؟ آیا علم تولیدکردنی است؟ آیا کشف‏کردنی است؟ (ما به یاد آن جمعی می‏افتیم که- البته سالها پیش برای ما نقل کردند- راجع به مسأله‏ی سینما بحث می‏کردند و پیش یک نفری رفتند تا از او نظر بخواهند. ایشان گفته بود: حالا ببینیم آیا سینِماست یا سینَماست یا سینُماست؟! اول این را حل کنیم!) حالا کشف‏کردنی است، تولیدکردنی است، تحقیق‏کردنی است؛ هرچه هست، مقصود معلوم است. ما می‏گوییم پایه‏ی فناوریهای پیشرفته و رشد تمدن مادی، تمدن مرتبط با مسائل زندگی، دانش است؛ اگر بخواهید این دانش را از دیگران بگیرید و خودتان مصرف‏کننده باشید، به هیچ جا نخواهید رسید. باید این دانش در داخل برویَد. فرق می‏کند که انسان یک چیزی را از دیگری در حدی که او می‏خواهد به ما تعلیم بدهد، یاد بگیریم و شاگردی کنیم، یا اینکه همواره شاگرد نمانیم؛ همان‏طور که من مکرر عرض کرده‏ام. همیشه که نمی‏شود یک ملت شاگرد بماند. ما یک روزی در دنیای علم و مدنیت استاد بودیم؛ حالا به مرحله‏ی شاگرد تنزل پیدا کرده‏ایم؛ یک مدت هم شاگرد بسیار تنبل بودیم! اما امروز مشغول حرکتیم و بایستی پیش برویم؛ بخصوص در زمینه‏ی علوم پایه که در حقیقت پایه‏ی نظری هر تحرک علمی و هر فناوری پیشرفته است؛ من تأکید کرده‏ام و می‏کنم. و البته در کنار این توجه یافتن و سمت‏گیری دانش، باید به سوی عمل و کاربردی کردن و نیازهای کشور را در نظر گرفتن و در آن جهت حرکت کردن، توجه داشته باشیم. این نکته‏ی دوم که باید به این اهمیت داد. البته خوشبختانه امروز که ما در هر اجتماع دانشگاهی و دانشجویی شرکت می‏کنیم، می‏بینیم صحبت نهضت تولید علم و نهضت نرم‏افزاری را خیلی خوب تکرار می‏کنند؛ این حالا به یک عرفی تبدیل شده است. اما حالا باید ما به معنای حقیقی کلمه، این را دنبال کنیم که تحقق پیدا کند. علم را باید برویانیم؛ این چیزی نیست که بدون مدیریت کردن و سرمایه‏گذاری، به‏خودی‏خود به طور مطلوب صورت بگیرد.

نکته‏ی بعد مسئله‏ی تحقیقات است، که حالا چون زیاد تکرار شده، به آن درست توجه نمی‏شود؛ مثل این اذکار عبادی که آدم تکرار می‏کند و همین‏طور عادت می‏کند، در حالی که ذهن انسان جای دیگر است! در برنامه‏ی چهارم، تا سه درصد تولید ناخالص را برای بودجه‏ی تحقیقات در نظر گرفته‏اند. از قبل گفتند باید تا آخر برنامه‏ی چهارم، بودجه‏ی تحقیقات به سه درصد برسد. در سال گذشته هم- به نظرم یا آخر 83 بود یا اوایل 84- که در اینجا و در جمع اساتید صحبت بودجه‏ی تحقیقات شد، یک نفر گفت بودجه تحقیقات فلان درصد شده، من گفتم نه، به یک درصد رسیده و تا آخر امسال هم به یک و نیم درصد خواهد رسید؛ اما اخیراً به من گزارش دادند که شش‏دهم درصد شده است! حالا ظاهراً همه‏ی همان شش‏دهم را هم نداده‏اند؛ چهل‏وپنج‏صدمِ درصد داده‏اند! اینکه نمی‏شود. اولًا آن برنامه‏ی پنج‏ساله، برنامه و قانون است، باید تحقق پیدا بکند؛ تخلف از برنامه، تخلف از قانون است؛ وانگهی این حیات آینده‏ی کشور است. این همه راجع به علم و تولید علم و تحقیقات و این مسائل حرف می‏زنیم، آن وقت بودجه‏ی تحقیقات کشور، اعتباراتش داده نشود، کم بشود، بی‏اعتنایی بشود؛ این نمی‏شود. خوب، حالا ما یقه‏ی چه کسی را بگیریم؟ اگر به آقای رئیس‏جمهور بگوییم، می‏گوید در دولت مطرح کنند. باید یقه‏ی همین دوتا آقایان وزیر را بگیریم! و از این‏ها بخواهیم که در دولت این مسئله را دنبال کنند؛ یعنی حقیقتاً این مسئله‏ی تحقیقات، قضیه‏ی کوچکی نیست.

اصل پنجم، جهاد علمی است. من تکیه می‏کنم- این جزوِ مبانی اصول‏گرایی است- «جهاد علمی». چند سال است من تکرار کرده‏ام: باید نهضت تولید علم در کشور راه بیفتد. من خوشحالم؛ وقتی با دانشجوها و جوانها مواجه می‏شوم که غالباً آن‏ها حرف می‏زنند و مطالبی را می‏گویند، می‏بینم آن‏ها همین مسئله‏ی تولید علم و اتصال علم و صنعت، و پشتیبانی دولت از پیشرفت و ابتکارات علمی را به عنوان توقع از ما مطرح می‏کنند. من می‏گویم خیلی خوشحالم و این‏ها حرفهای ماست و حالا در بین مجموعه‏ی دانشگاهی عرف شده؛ لیکن این کافی نیست؛ باید به سمت کارهای بزرگ برویم. ببینید! یک‏وقت هست شما می‏توانید هواپیمایی را که دیگران اختراع کرده‏اند و ساخته‏اند، خودتان بدون کمک دیگران در داخل کشور بسازید، این خیلی خوب است؛ این بهتر از خریدن هواپیمای ساخته شده است؛ اما یک‏وقت هست شما خودتان یک چیزی در سطح هواپیما در کشورتان تولید می‏کنید؛ این است آنچه که ما لازم داریم؛ ما باید بر ثروت علمی بشر بیفزاییم. نگویند نمی‏شود؛ می‏شود. یک روزی بشریت فناوری ریزترین‏ها- نانوتکنولوژی- را نمی‏شناخت، بعد شناخت. امروز صد تا میدان دیگر ممکن است وجود داشته باشد که بشر نمی‏شناسد؛ اما می‏توان آن‏ها را شناخت و می‏توان جلو رفت. البته مقدمات دارد؛ اما آن مقدمات را هم می‏شود با همت فراهم کرد. من یک روز در مجموعه‏ی جوانها و اهل دانشگاه گفتم من توقعم زیاد نیست؛ من این را از شما جامعه‏ی علمی کشور توقع می‏کنم که شما پنجاه سال دیگر- پنجاه سال، نیم قرن است- در رتبه‏ی بالای علمی دنیا قرار داشته باشید؛ این توقع زیادی است از یک ملت بااستعداد؟ اما اگر بخواهیم این اتفاق بیفتد، از الآن باید سخت کار کنیم. شرطش تنبلی نکردن است؛ غفلت نکردن است؛ خست نورزیدن است؛ از ورود در این راه وحشت نکردن است و میدان دادن و پرورش نخبگان علمی است. در بعضی از بخشها ما با دنیا فاصله‏مان زیاد نیست؛ در آن بخشها- مثل همین بخشهایی که اسم آوردم، خوشبختانه فاصله‏مان با پیشرفتهای دنیا و آن نوکهای حرکت زیاد نیست- می‏توانیم تلاشمان را مضاعف کنیم؛ این هم یک کار است. بنابراین، این جزوِ وظایف دولت است؛ بایستی میدان داد. این جوانها تشنه‏ی کار و فهمیدن هستند، به شرط اینکه امکانات در اختیار این‏ها قرار بگیرد. الحمد للّه ما استاد خوب هم کم نداریم. یک روزی بود ما اوایل انقلاب، در این کشور قحط استاد داشتیم؛ اما امروز نه، بحمد اللّه اساتید فراوان است و امروز اکثریت آنان پرورش‏یافته‏ی دامان خود این ملت و روییده‏ی در همین آب و هوا هستند.

تولید یعنی چه؟ مقصودم فقط تولید کالا نیست؛ تولید در یک گستره‏ی وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فناوری، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای کارآمد؛ این‏ها همه تولید است. رمز سعادت ملت ما در این است که در این گستره‏ی وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم. این تأمین‏کننده‏ی امنیت ملی و اقتدار و پیشرفت کشور است؛ این یک جهاد است.
من امروز به شما عرض می‏کنم، هم به مسئولین و مأموران دولتی و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوانها؛ این یک جهاد است. امروز تولید علم، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالای مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هرکدام از این‏ها یک جهاد است. مجاهد فی سبیل الله تولیدکننده است؛ باید هم علم را بیاموزیم و هم علم را تولید کنیم. ما باید یک کشور عالم بشویم. در یک روایتی از امیر المؤمنین نقل شده است که فرمود: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ یعنی علم اقتدار است، علم مساوی است با قدرت؛ هرکسی که علم را پیدا کند، می‏تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که عالم باشد، می‏تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایی کنند. ما باید علم را با همه‏ی معنای کامل آن به عنوان یک جهاد دنبال کنیم؛ این را من به جوانها، استادان و دانشگاهها می‏گویم. علاوه بر این، علم مجرد و به تنهایی هم کافی نیست؛ علم را باید وصل کنیم به فناوری، فناوری را باید وصل کنید به صنعت، و صنعت را باید وصل کنیم به توسعه‏ی کشور. صنعتی که مایه‏ی توسعه و پیشرفت کشور نباشد، برای ما مفید نیست؛ علمی که به فناوری تولید نشود، فایده‏ای ندارد و نافع نیست. وظیفه‏ی دانشگاهها سنگین است؛ وظیفه‏ی آموزش و پرورش سنگین است؛ وظیفه‏ی مراکز تحقیقاتی و مراکز پژوهشی سنگین است.

همین نهضت نرم‏افزاری و تولید علم که بنده گفته‏ام، در دانشگاه شما و در رشته‏ی علوم انسانی، همین است که هرچه می‏توانید بیشتر بیاموزید و تحقیق کنید. البته همان‏طور که گفتم، اساتیدی هستند که فرآورده‏های اندیشه‏های غربی در علوم انسانی، بت آن‏هاست. در مقابل خدا می‏گویند سجده نکنید؛ اما در مقابل بت‏ها به راحتی سجده می‏کنند؛ دانشجوی جوان را دست او بدهی، بافت و ساخت فکری او را همان‏طوری که متناسب با آن بت خود او است، می‏سازد؛ این ارزشی ندارد و درست نیست. بنده به این‏طور افراد، هیچ اعتقادی ندارم. این استاد هرچه هم دانشمند باشد، وجودش نافع نیست، مضرّ است. امروز خوشبختانه ما دانشمندان‏ جوانِ مؤمن و تحصیل‏کرده‏های باایمان داریم که می‏توانند یک حرکت علمیِ فراگیر و به معنای واقعی کلمه، در عرصه‏ی علوم انسانی به وجود آورند؛ از این‏ها باید استفاده بشود. مواظب باشید دچار آن بت‏پرستی نشوید؛ آن کسی که در فلسفه، اقتصاد، علوم ارتباطات و سیاست، همان حرفی که از دهن یک متفکر غربی درآمده، آن را حجت می‏داند؛ حالا گاهی اوقات آن حرف هم در خود غرب نسخ شده! از این نمونه‏ها ما زیاد هم داریم. یک مطلبی را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعی یا سیاسی در غرب گفته و بعد آمدند ده‏تا نقد بر آن نوشته‏اند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور می‏آورد و با بَه‏بَه و چَه‏چَه آن را به خوردِ دانشجو و شاگرد و محیط خودش می‏دهد؛ از این قبیل هم داریم. چقدر براساس همین نظرات اقتصادی غربی، بانک جهانی و مجامع پولی و مالی جهانی به ملت‏ها و دولت‏ها برنامه‏ها دادند و چقدر از طرف خود غربی‏ها علیه آن‏ها موارد نقض نوشته شده! بازهم کسانی را داریم که همان توصیه‏ها را می‏آیند عیناً تکرار می‏کنند و عیناً همان نسخه‏ها را می‏نویسند. این غلط است. تحقیق علمی به معنای فقط فراگیری و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست.

دنیای اسلام برای مردم‏سالاری و حقوق بشر، محتاج نسخه‏ی مغلوط و بارها نقض‏شده‏ی غرب نیست، مردم‏سالاری در متن تعالیم اسلامی و حقوق انسان از برجسته‏ترین سخنان اسلام است. دانش را از دارندگان آن، از هرجا و هرکه، باید آموخت ولی دنیای اسلام باید همّت کند تا همیشه شاگرد نماند و از استعدادهای خود و همّت خود برای نوآوری و ابتکار و تولید علم کمک بگیرد.

تصمیمات یا آرزوهایی که تاکنون در زمینه‏ی پیشرفت علم گرفته شده یا مطرح شده، بایستی عملیاتی شود؛ یعنی بایست در مجاری کار بیفتد و خواسته شود. فرض کنید اگر شما در زمینه‏ی تولید علم با دانشگاه‏ها کار دارید، باید آقای دکتر زاهدی مسئول شود؛ زمان معین کنید و بعد بگویید که شما ظرف دو یا سه ماه در این زمینه چه‏کار کرده‏اید. ایشان گزارش به شورا بدهند و اگر شما نمی‏پسندید، اعتراض کنید؛ اگر می‏پسندید، قدم بعدی را بردارید؛ حالا یا شما باید بردارید، یا ایشان باید بردارند. در زمینه‏ی وزارت ارشاد یا آموزش و پرورش و در زمینه‏های مختلف دیگر هم به همین روش عمل شود.

در باره‏ی «ترویج نظریه‏پردازی و تولید علم» که جزو شوراها و کار شماست، بنا شد من به آقای رئیس‏جمهور سفارش کنم که از لحاظ مالی کمک کنند که این شورا دنبال شود. إن شاء اللّه کمک کنید! واقعاً فکر کنید، تا این شورای اقماری بتواند این کار را در این زمینه بکند و بعد هم عملیاتی شود؛ صرفِ بیان و آرزو نباشد. گاهی بعضی از مسئولان پیش ما می‏آیند و در باره‏ی حوزه‏ی مسئولیت خودشان می‏گویند ما باید این کار را بکنیم، ما باید آن کار را بکنیم؛ من به این‏ها می‏گویم: برادر! این «بایدها را من باید به شما بگویم که باید این کار را بکنید، باید آن کار را بکنید؛ شما باید بگویی چه کار می‏کنی، چه کار کردی، چه کار می‏خواهی بکنی؛ «باید» فایده‏یی ندارد. اینکه حالا ما بنشینیم تا این شورا به عنوان یک مسئول باید این کارها را انجام بدهد، باید ندارد، بایدش معلوم است؛ بکنید؛ باید تحقق پیدا کند.

این میدان‏ها، میدان فکر و دانایی و تولید علم است؛ میدان چالش‏های گوناگون برای جبران عقب‏ماندگی علمی است. یک نفر می‏آید فکر و شبهه و پیشنهاد فکری‏یی را در میان می‏گذارد؛ اگر بخواهیم درست انتخاب کنیم، باید بتوانیم آن را بشناسیم، بفهمیم، تجزیه و تحلیل کنیم و نقاط و بخش‏های غلط آن را کنار بزنیم؛ و اگر بخش درستی دارد، آن را بگیریم و با بخش‏های درستِ خودمان در هم بیامیزیم و مخلوق خودمان را ارائه دهیم. اگر هم عنصر درستی ندارد، همه‏اش را توی زباله‏دانی بریزیم.

بنده نهضت عدالت‏خواهی را مطرح کردم؛ فضایی در کشور به وجود آمد و جوان‏های ما به این مسئله علاقه‏مند شدند. این معنایش این نیست که ما از اول انقلاب نهضت عدالت‏خواهی نداشتیم- چرا، انقلاب بر پایه‏ی عدالت است- اما این تجدید مطلعی شد و روح تازه‏ای در جوان‏ها به وجود آورد و همت آن‏ها را برانگیخت. همچنین آزادفکری و تولید علم و امثال این‏ها آرمان جوان است و برای اینکه به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسیِ منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایی احتیاج دارد. جوان باید در خود دانایی را به وجود بیاورد. دانایی، فقط علم آموختن نیست؛ دانایی به اندیشمندی هم ارتباط پیدا می‏کند.

آنچه می‏تواند ما را در مقابل تهاجم همه‏جانبه‏ی دشمنان در سطوح مختلف حفظ کند، همین فهرستی است که عرض کردم: تقویت ایمان، تقویت علم، تقویت فناوری، تسلط بر فنون روز، پیشاهنگ شدن در تولید علم، شکوفایی استعدادهای آحاد ملت و جوانان در رشته‏های مختلف- چه علوم انسانی، چه علوم طبیعی، چه انواع گوناگون علوم تجربی- همبستگی ملی و تقویت همدلی در میان مردم؛ این‏هاست که می‏تواند یک ملت را تقویت کند؛ می‏تواند هم دنیای خودشان را آباد کند، هم آن‏ها را از آسیب دشمنان محفوظ نگه دارد. این‏ها وسیله‏ای است برای حفظ و صیانت؛ ما باید این‏ها را دنبال کنیم و خود را متعهد به انجام آن بدانیم.

اگر نهضت عدالتخواهی مطرح می‏شود، یا اگر نهضت نرم‏افزاری و تولید علم به‏عنوان یک جنبش عمومی مطرح می‏شود، یا اگر نهضت آزاداندیشی مطرح می‏شود، برای این است که همه‏ی مسئولان و همه‏ی آحاد ملت احساس کنند که در این جهت مسئولیت دارند. کشور به این شعارها نیاز دارد. البته می‏دانیم که بسیاری از این شعارها در سالهای خود به‏طور کامل تحقق پیدا نکرده است؛ لیکن کارهای زیادی هم صورت گرفته است. هر سال باید با تجربه‏های سالهای پیش، هم ملت و هم دولت راه خود را به سمت هدفهای والای این ملت و این کشور طی کنند و گامها را محکم‏تر و استوارتر بردارند.

ما هنوز با دانش جهانی خیلی فاصله داریم. البته این فاصله در دوران انحطاط، خیلی زیاد بود؛ اما امروز این فاصله به آن اندازه نیست. ما توانسته‏ایم پیش برویم، اما هنوز فاصله داریم. اینکه من گفتم تولید علم، معنایش این نیست که علم دیگران را یاد بگیریم- آن را که باید یاد بگیریم و در این شکی نیست- معنایش این است که ما خطِّ مرزِ دانش را بشکنیم، باز کنیم و آفاق جدیدی را فتح کنیم؛ البته این کارِ دشواری است. ما باید به فناوری جهشی دست پیدا کنیم؛ ما باید بتوانیم بر فناوری‏های موجود دنیا بیفزاییم؛ ما باید بتوانیم اختراع صددرصد ایرانی را در بازارهای دنیا مطرح کنیم. البته در راهی که تا امروز آمده‏ایم، خیلی خوب آمدیم؛ در این شکی نیست. من تا حدود زیادی با کارها آشنا هستم. سالهاست که ما آمارهای گوناگون را از بخش‏های مختلف می‏گیریم و می‏خوانیم؛ می‏دانم خیلی پیشرفت کرده‏ایم؛ اما این پیشرفت‏ها برای جامعه‏ی ایرانی کافی نیست. جامعه‏ای که پزشک و ستاره‏شناس و عالم اجتماعیِ هزار سال‏ قبلش قرنها بعد در دنیا متلألئ و درخشیده است، این پیشرفت‏ها برای او کم است. امروز هم بااینکه دنیای پزشکی ممکن است از تحقیقات هزار سال پیش ابن سینا استفاده‏ی زیادی نَبَرد- اگرچه عقیده‏ام این است که بازهم دانش امروز می‏تواند از آن‏ها در زمینه‏هایی استفاده کند- اما وقتی به این تحقیقات نگاه می‏کند، تحسین و تجلیل می‏کند. تحقیقات محمد بن زکریای رازی و خواجه نصیر و خیام و خوارزمی و دیگران هم همین‏طور است. شأن ما این است؛ لذا این پیشرفت‏ها برای ملت ما کم است‏.

توفیقاتی که آقای دکتر توفیقی در زمینه‏ی مسائل علمی بیان کردند- که البته همه‏ی این‏ها بسیار خوب است؛ هرچند بدیهی است که ایشان جنبه‏های مثبت را بیان کنند، که بنده هم از همین خوشحالم و ایرادی ندارم- بخش مهمی از آن، ناشی از گرایش حرفه‏ای و علمیِ خود ایشان در مسأله‏ی دانشگاه است؛ چون ایشان طبیعتاً یک شخص علمی هستند و از اول هم که آمدند، گفتند من دنبال تولید علم و تعمیق و توسعه‏ی کار علمی در دانشگاه‏ها هستم، و به این کار به صورت حرفه‏ای رسیدگی کردند. الحمد للّه این یک مقدار از نتایجش است؛ این نتایج را باید نگه داشت. البته این‏ها نتایج هم نیست؛ مقدمات است. اگر بخواهیم با خوش‏بینیِ قابل قبولی تعبیر کنیم، در ما خیزشی به وجود آمده. خیزش که هدف نیست؛ مقدمه‏ی حرکت است، و حرکت مقدمه‏ی رسیدن به سرمنزل است؛ این‏ها همه کار لازم دارد و باید با جدیت دنبال شود.

چند سال پیش، اول بار در دانشگاه امیرکبیر مسأله‏ی جنبش نرم‏افزاری را مطرح کردم. جنبش نرم‏افزاری، یعنی در زمینه‏ی علم، تولید علم و شکستن مرزهای علم، یک جنبش و یک حرکت عظیم به وجود بیاید. از این پیشنهاد استقبال شد و من امروز می‏بینم که در سخنان اساتید و مسئولان دانشگاه‏ها روی این نکته تکیه می‏شود. البته تا مدتی بعضی‏ها می‏گفتند ما نمی‏دانیم اصلًا معنای این حرف چیست! عده‏یی هم شبهه می‏کردند که علم مگر تولیدکردنی است! البته بحث لغوی می‏کردند و می‏گفتند چرا گفته‏اید تولید علم! شما هرچه می‏خواهید اسمش را بگذارید؛ مقصود که معلوم است. جنبش نرم‏افزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوه‏چینی کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، برو روی بنایی که دیگران ساخته‏اند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عده‏یی می‏گفتند ما نمی‏فهمیم! الآن هم از گوشه و کنار شنیده‏ام که عده‏یی سخنان یأس‏آفرین می‏زنند: مگر ما می‏توانیم؟ بله، می‏توانیم. ما در میدانهای گوناگون و در فضای معرفت علمیِ امروز دنیا می‏توانیم کارهایی بکنیم که هنوز در دنیا نو باشد؛ این در همه‏ی زمینه‏ها کاملًا امکان‏پذیر است.

آنچه مهم است، تولید علم است. دوستان آمارهایی دادند، من هم این آمارها را قبول دارم، به ما هم در زمینه‏ی پیشرفتهای تحقیقی و مقالات منتشره‏ی در مجلات علمی و معتبر دنیا هم گزارشهایی داده شده؛ منتها توجه کنید که تولید علم- یعنی شکستن مرزهای علم و پیشرفت کردن- با تحصیل علم و تبحر در علم تفاوت دارد؛ ما اوّلی را نیاز داریم. نه اینکه به دومی نیاز نیست، اما دومی کافی نیست. اینکه نوشته و تحقیق و فرآورده‏ی ذهن دانشمندان در زمینه‏ی علوم مختلف- چه علوم انسانی، چه علوم تجربی- بیاید و خوب دانسته شود و همین‏ها محور تشخیص و معرفت‏نهایی انسان شود، چیز مطلوبی نیست. ما می‏بینیم که در زمینه‏های مختلف، تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده؛ بخصوص در زمینه‏ی علوم انسانی، که در علوم تجربی و در فناوری هم اثر خودش را نشان می‏دهد.
نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می‏گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین می‏پنداشتند، آغاز شده. البته آن‏ها حق داشتند؛ دینی که رنسانس علیه آن قیام کرد و خط فکری و علمی دنیا را در جهت مقابل و مخالف آن ترسیم کرد، دین نبود؛ توهمات و خرافاتی بود با عنوان دین. دینِ کلیساییِ قرون وسطایی، دین و معرفت دینی نبود. بدیهی بود که عقده‏ها و گره‏ها در ذهن دانشمندان و نخبگان و زبدگان فکری باقی بماند و برایش راه علاجهای ضد دینی و غیر دینی پیدا کنند. لذا هنوز چگونگی کنار آمدن علم و دین برای آن‏ها مسئله است؛ لیکن مسأله‏ی ما این نیست. در جهان‏بینی ما، علم از دل دین می‏جوشد و بهترین مشوق علم، دین است. دینی که ما می‏شناسیم، جهان‏بینی دینی‏ای که ما از قرآن می‏گیریم، تصویری که ما از آفرینش و از انسان و از ماوراء الطبیعه و از توحید و از مشیت الهی و از تقدیر و قضا و قدر داریم، با علم سازگار است؛ لذا تولیدکننده و تشویق‏کننده‏ی علم است. نمونه‏اش را شما در تاریخ نگاه کنید؛ ببینید حرکت علمی در قرون اولیه‏ی اسلام بر اثر تشویق اسلام آن‏چنان اوج گرفت که تا آن‏روز در دنیا بی‏سابقه بود- در همه‏ی زمینه‏ها- و علم و دین باهم آمیخته و ممزوج بود و دانش و تحقیق و فن در حد خود پیشرفت کرد. پایه و مبنای علوم انسانی‏ای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه‏شناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشته‏های علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضد دینی و غیر دینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدیِ اسلامی رسیده باشند. ما در این زمینه‏ها باید کار کنیم. در زمینه‏ی علوم تجربی باید کار و تلاش کنیم. قدرت پیشرفت علمی و باز کردن راه‏های نو و گشودن افقهای جدید را باید در خودمان به وجود بیاوریم؛ همت ما باید این باشد؛ توقع، این است. خوشبختانه ما پیشرفت کرده‏ایم؛ بوضوح می‏شود این را دید. اگر قرار بود در محیط غیر دینی و ضد دینی، علم پیشرفت کند، از لحاظ علمی لااقل پیشرفت می‏کردیم. ما از لحاظ علمی، عقب‏مانده و عقب نگه داشته شده بودیم. بیش از پنجاه سال، تحرک و جوشش علمی در این کشور کُند بود؛ در بعضی از بخشها تعطیل بود. موانعی که به وجود آوردند، برای این ملت مثل سم کشنده‏یی بود. باور را از ملت ما گرفتند. ملت و نخبگان و مغزهای ما را به هرآنچه از بیرون این مرزهاست، آن‏چنان دل‏بسته کردند که اصلًا کسی این مجال و این جرأت و این شجاعت را پیدا نکند که فکر کند می‏توان برخلاف آن حرفها یا غیر از آن حرفها و آن نظریه‏ها، نظریه‏یی ارائه کرد. ما هنوز هم تا حدودی گرفتار آن حرفها هستیم. البته اسلام به ما خودباوری داد و انقلاب به ما جرأت بخشید. آنچه امروز مشاهده می‏کنیم، نتیجه‏ی همین جرأت است؛ باید این جرأت را تقویت کرد و پیش رفت. استعدادهای ما خوب است. جوانهای ما خوبند. اگر همین کارهایی که آقایان اشاره کردند- شناسایی و جذب استعدادها در زمان خود، هدایت صحیح این‏ها، به کار گرفتن این‏ها، سازماندهی معنویِ صحیح در زمینه‏ی نخبگان- صورت بگیرد، که هم انجام شدنی است و هم إن شاء اللّه اراده‏اش وجود دارد؛ و اگر همین بنیاد نخبگانی که ما پیشنهاد کردیم، در نهاد ریاست جمهوری تشکیل شود- که شنیدم مقدماتش را دارند فراهم می‏کنند و اساسنامه‏ای هم نوشته‏اند- إن شاء اللّه به این سمت پیش خواهیم رفت.

آگاه‏سازی نسبت به مقوله‏های حساس؛ مثل علم. مسأله‏ی علم در کشور خیلی مهم است. با مطالعه‏ی دقیق و همه‏جانبه، انسان به چند سرفصل معدود می‏رسد، که یکی از آن‏ها علم است. ما برای آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرم‏افزاری و تولید علم و اندیشه و فکر که مطرح شد، باید جدی گرفته شود. خوشبختانه زمینه‏ها کاملًا آماده و استقبال هم خیلی خوب است. مردم را نسبت به مقوله‏ی علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکارِ گره‏گشا و پیش‏برنده و مقولاتی از این قبیل حساس کنید.

علم مقوله‏ی بسیار مهمی است. امروز انسان وقتی به راه‏های مختلف برای پیشرفت کشور نگاه می‏کند، می‏بیند همه منتهی می‏شود به علم. لعنت خدا بر کسانی که در طول ده‏ها سال کشور را از پیشرفت علمی بازداشتند. وقتی پیشرفت علمی وجود داشته باشد، پیشرفت فناوری را هم با خودش می‏آورد، و پیشرفت فناوری هم کشور را رونق می‏دهد و در جامعه نشاط به وجود می‏آورد. اگر علم نباشد، هیچ‏چیز نیست؛ و اگر فناوری هم باشد، فناوریِ عاریه‏یی و دروغی و وام‏گرفته‏ی از دیگران است؛ مثل صنعت‏های مونتاژی که وجود دارد. علم را باید رویانید. به نظر من رسانه می‏تواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینه‏های مختلف- چه در زمینه‏ی فنی و چه در زمینه‏ی انسانی و غیره- نقش ایفا کند. شما می‏توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامه‏ریزی‏شده دنبال کنید؛ به بحثهای منطقی و مفید دامن بزنید؛ کرسی‏های نوآوری را تلویزیونی کنید و چهره‏های علمیِ نوآورِ خوب را مطرح نمایید.

وقتی ایمان با عمل صالح همراه شد، انسان از خسران نجات پیدا می‏کند؛ آن وقت ملتها پیروز می‏شوند. چیزی که ایران اسلامی کارخانه‏ی منحصربه‏فرد آن را در درون خود داشته است، ایمان است. دشمنان ما هم از این کارخانه می‏ترسند و از این تولید واهمه دارند؛ بقیه‏ی حرفها دروغ و بهانه و تزویر است. شما جوانان مؤمن، روزی که دانش و ایمان و شجاعت و ابتکار و نواندیشی و اغتنام فرصت را باهم بیامیزید و در میدان علم و عمل آن را به کار بگیرید، برترین فرآورده‏های این کارخانه‏اید. اگر می‏بینید جمهوری اسلامی که حرکت نظامی سلطه را در همه‏ی مدارهای آن با مشکل مواجه کرده و نظام سلطه‏ی جهانی را به چالش طلبیده، بیست و پنج سال است که علی‏رغم همه دشمنی‏ها و کارشکنی‏ها، بیش از پیش زنده و سرپا و ریشه‏دار و مقتدرتر است، راز آن در همین تولید علم و ایمان است. علم و ایمان را در خودتان تقویت کنید. شما جوانهای برگزیده‏ای هستید که در برهه‏ی حساسی از تاریخ این کشور واقع شده‏اید؛ این هم اقبال شماست. ممکن بود من و شما در دورانی زندگی کنیم که مجال هیچ کار و تلاشی در آن نبود.

دنیای اسلام دنیای بزرگی است و دارای امکانات و ظرفیتهای فراوانی است: ما بیش از یک میلیارد جمعیت هستیم؛ نزدیک به نیمی از ذخایر نفت دنیا متعلق به دنیای اسلام است؛ در حدود بیست و پنج درصد ذخایر گاز دنیا متعلق به دنیای اسلام است؛ نیروی انسانی مستعد در دنیای اسلام فراوان است؛ منابع غنی زیرزمینی- غیر از منابع انرژی- در دنیای اسلام متنوع و فراوان است و نسبت بعضی از آن‏ها به کلّ منابع دنیا تعیین‏کننده و بالاست؛ بخش مهمی از آبراه‏های اساسی و تعیین‏کننده‏ی کره‏ی زمین هم متعلق به دنیای اسلام است؛ بازار دنیای اسلام یکی از بزرگترین بازارهای دنیاست؛ این‏ها همه ظرفیتهای ماست. دنیای اسلام این ظرفیت را دارد که در صنعت، کشاورزی، تولید علم و در رشد و توسعه‏ی عمومی جهان نقش ایفا کند.

وقتی انسان چشم‏انداز میدان کارش طولانی است، انتخابهای متعددی می‏تواند داشته باشد؛ اما وقتی چشم‏اندازها کوتاه می‏شود، زمان هم برای ادامه‏ی کار کوتاه می‏شود و انتخابها هم کم؛ بایستی اولویتها را در نظر گرفت. به نظر من یکی از اولویتها در این مدت یک سال عمر این مجموعه‏ی دولت، این است که اهتمام کنید به اتمام کارهایی که شروع کرده‏اید. این گزارش کارهای نیمه‏تمام- که آقای رئیس‏جمهور بیان کردند- بسیار مهم است. ما ببینیم کارهای نیمه‏تمام که در دو یا سه سال پیش داشته‏ایم چقدر بوده و امروز چقدر است. انسان وقتی نگاه می‏کند و می‏بیند این کارها به انجام رسیده، احساس موفقیت می‏کند. به نظر من یکی از کارهای مهمی که در این مدت باید انجام بگیرد، همین است که کارهای نیمه‏کاره را سعی کنید به اتمام برسانید. موضوع دوم در اولویتها، این است که این کار به معنای این نیست که‏ نهالهای تازه سر برآورده را فراموش کنید؛ نه. مثلًا فرض کنید به همین کار تحقیقات، کار تولید علم، ارتباط صنعت و علم و همین پارکها یا مراکز تحقیقاتی که کارهای جدید است و نهالهای تازه سر برآورده، و کاری هم نیست که تمام شدنی باشد، باید توجه کنید که استمرار پیدا کند، تا این درخت، تناور شود؛ به این‏ها هرچه می‏توانید، برسید. این، جزو بهترین چیزهایی است که از شما باقی خواهد ماند.

معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ این‏ها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دوره‏ی ماد، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته فرنگی‏ها اصرار داشتند هخامنشی‏ها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر برده‏اند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاری‏ها و شناختها و نشانه‏های گوناگون تمدنی به ما نشان می‏دهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی- که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمی‏تر باشد- وجود دارد؛ تمدنهای شش هزارساله، هفت هزارساله؛ از جمله در همدان است، از جمله در سیستان است، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمی‏شود قاطع گفت اینجا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ این‏ها حدسیات است. آنچه مسلّم است، این است که اینجا سه هزار سال زنده بوده است؛ سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است؛ این خیلی مهم است.

مرزهای دانش را بشکنید. اینکه من می‏گویم نهضت نرم‏افزاری، انتظار من از شما جوانها و اساتید این است. تولید علم کنید. به سراغ مرزهای دانش بروید. فکر کنید. کار کنید. با کار و تلاش می‏شود از مرزهایی که امروز دانش دارد، عبور کرد؛ در بعضی رشته‏ها زودتر و در بعضی رشته‏ها دیرتر. فناوری هم همین‏طور است. علم باید ناظر به فناوری باشد. فناوری هم مرحله‏ی بسیار مهم و بالایی است. در فناوری هم می‏توانیم پیش برویم؛ همچنان که رفتیم.

دو چیز را باید در نظر داشت: یکی، به فکر کار و تلاش بودن و خسته نشدنِ از آن، که انسان بایستی این میل و اراده‏ی به تلاش را در خود زنده نگه دارد؛ بخصوص شما جوانها که مطلقاً نباید بگذارید میل به تلاش و کار در شما ضعیف شود. دوم، پیدا کردن نقطه‏یی است که شما باید در آنجا کار کنید. اگر شما دانشجویید، اگر کارمند اداره‏اید، اگر شاغل در شغل آزادید، اگر نظامی‏اید، اگر غیر نظامی‏اید، نقطه‏یی را که باید در آنجا حضور داشته باشید و کار کنید، پیدا کنید. جهاد، فقط در میدان جنگ نیست؛ اینکه شما شعار می‏دهید که ما اهل کوفه نیستیم- که بنده هم صددرصد این را قبول دارم- معنایش این نیست که اگر میدان جنگی آراسته شد، ما می‏آییم و اسلحه به دوش می‏اندازیم و می‏جنگیم؛ این یکی از کارهاست- جنگ هم که نداریم، إن شاء اللَّه هم نداشته باشیم- اما کارِ همیشگی، کارِ تولید علم، تولید سازندگی، خدمت‏رسانی، تلاش برای تأمین عدالت، تلاش برای حفظ عصمت و عفت عمومی، تلاش برای هدایت و ساختن دیگران و مقدم بر همه‏ی آن‏ها، تلاش برای حفظ عصمت و سلامت نفس خود است. عزیزان من! خیلی مراقب خودتان باشید؛ «اتّقوا اللَّه». گفته‏اند که امام‏جمعه در هر نماز جمعه باید مردم را به تقوا و پرهیزگاری دعوت کند؛ این کار برای چیست؟ برای این است که راه زندگی- که همان صراط بین بهشت و جهنم است- راه لغزانی است، که دائم انسان باید جلوی پای خودش را نگاه کند؛ مراقب باشد؛ درست حرکت کند، که مبادا پای او بلغزد؛ این، حفظ تقواست؛ این، اساس کارهاست. این دو موضوع را در نظر داشته باشید و بدانید که این کشور به آن مقاصد خواهد رسید.

یکی از موضوعهایی که نمی‏گذارند در کشورهای زیر سلطه رشد کند و به‏شدت مانع آن می‏شوند، مسأله‏ی علم است؛ چون می‏دانند علم ابزار قدرت است. خود غربی‏ها با علم به قدرت رسیدند؛ این یکی از پدیده‏های تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آن‏ها در جهالت بودند. در همان دوره‏ی قرون وسطا، که خودشان توصیف می‏کنند، در این طرف دنیا وقت شکوفایی علم بوده است؛ اما بمجردی که آن‏ها به علم رسیدند، از علم به صورت یک ابزار برای اقتدار و کسب ثروت و گسترش سلطه‏ی سیاسی و جذب ثروت ملتها و تولید ثروت برای خودشان استفاده کردند و از آن ثروت باز تولید علم کردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آن‏ها می‏دانند که علم چقدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور، تأثیر دارد، لذاست که اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطه‏ی سلطه‏گر و سلطه‏پذیر باقی بماند و حاکمِ بر نظم جهانی باشد، باید نگذارند آن بخشی که آن‏ها مایلند سلطه‏پذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یک استراتژی است که بروبرگرد ندارد و الآن رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای کسب علم و تحقیق جهاد کرد؛ باید کار کرد.
ما در دوران قبل از انقلاب سالهای متمادی از علم دور ماندیم. یک دوره، دوره‏ی خواب و غفلت مطلق بود؛ یک دوره هم که بیداری و آگاهی به‏طور طبیعی در بین ملتها به وجود آمد، دوره‏ی فریب بود. نمی‏گذاشتند علم به معنای واقعی کلمه وارد کشور شود؛ سرگرم می‏کردند و راه تحقیق را باز نمی‏کردند؛ استعدادها را پرورش نمی‏دادند و تشویق نمی‏کردند. انقلاب آمد این دیوارها و این مرزها و این محدودیتها را برداشت و خودآگاهی علمی به وجود آمد؛ اما این حرکت بدون مدیریت، بدون حرکت و بدون عزم و اراده به جایی نخواهد رسید. همه‏ی کارها، از جمله مسأله‏ی تحقیق و علم، مدیریت سازمان یافته لازم دارد؛ لذا بایستی این کار را پیش بُرد. البته بخشی از این کار مربوط به مسئولان دولتی است و بخشی مسئولیت دانشگاه‏ها و بخش دیگر مربوط به مسئولیت مراکز علمی است. و شما به‏عنوان جهاد دانشگاهی جزو بهترین مراکزی هستید که می‏توانید در این مسئله اهتمام بورزید و احساس مسئولیت کنید؛ که البته می‏کنید. خوشبختانه من شاهدم و می‏بینم که پیشرفت شما در کار علم خیلی خوب بوده؛ دنبال کنید.
رئیس محترم جهاد دانشگاهی پیشنهاد کردند که مسأله‏ی تولید علم و نهضت نرم‏افزاری- این شعاری که ما مطرح کردیم- به‏وسیله‏ی جهاد دانشگاهی مدیریت شود. این موضوع برای من مطلب تازه‏ای است که کاملًا قابل بررسی است. کار علمی‏تان را اهمیت بدهید. البته کار فرهنگی هم جداگانه به همین اندازه اهمیت دارد؛ کار روی ایمان، کار روی باورهای شجاعت‏آور، عزت‏آور و آگاهی‏آور، که ایمان اسلامی جامع همه‏ی این‏هاست. این موضوع خودش یک بحث جداگانه‏یی است که البته در جای خود شما به آن هم می‏پردازید که آن نیز بسیار خوب است.

دستگاه‏های علمی کشور- که مدیران آن در دانشگاه‏ها و حوزه‏های علمیه‏ی کشورند- مشخص کنند که برای تولید علم، آزاداندیشی علمی و تضارب افکار- که ما از دانشگاه و حوزه این مسائل را مطالبه کردیم- چه تلاش و کار بزرگی را انجام داده‏اند؛ چقدر پیش رفته‏اند و چه کارهای دیگری را بایستی انجام دهند.

سال ۸۳ در حقیقت ادامه‌ی همه‌ی فعالیتهای اساسی از سوی مسؤولان گوناگون برای کشور است. اگرچه سال ۸۲ را به عنوان سال نهضت خدمتگزاری معرفی کردیم، اما نهضت خدمتگزاری چیزی نیست که در طول یک سال به پایان برسد و وظیفه‌ی خدمتگزاری وظیفه‌ای نیست که پس از مدتی از دوش مسؤولان برداشته شود؛ همچنان که نهضت تولید علم، نهضت عدالت‌طلبی و نهضت مبارزه با فساد، کارهایی است که باید با شدت و قوت ادامه پیدا کند. خصوصیت سال ۸۳ در این است که دستگاه‌های مهم و اساسی کشور فصل جدیدی را طی می‌کنند و به دوره‌ی جدیدی قدم می‌گذارند.

سال ۸۳ آخرین سال دولت خدمتگزار کنونی است؛ همچنانکه در اواسط سال ۸۳ مدت مسؤولیت پنج ساله‌ی اول رئیس قوه‌ی قضائیه به پایان می‌رسد و در اوایل همین سال هم مجلس ششم شورای اسلامی دوران مسؤولیت خودش را به پایان می‌برد؛ همان‌طور که برخی از دستگاه‌های مهم و تأثیرگذار کشور دوره‌هایی را طی می‌کنند و به پایان دوره‌ی مسؤولیت‌های خودشان می‌رسند و دوره‌های جدیدی آغاز خواهد شد. آنچه که در این سال مناسب و لازم است که انجام بگیرد، این است که مسؤولان بخشهای مختلف به مردم گزارش بدهند که در دوران مسؤولیتی که در حالِ پایان یافتن است یا پایان یافته، چه خدمت بزرگ و چه کار شایسته‌ای را برای مردم انجام داده‌اند. دولت خدمتگزار، قوه‌ی قضائیه و مجلس شورای اسلامی به مردم پاسخ دهند که آنچه را که به عنوان شعار کار خود بر زبان آورده‌اند و همچنین آنچه را که مطالبات عمده‌ی رهبری در این سالها بوده است، چگونه تحقق بخشیده‌اند. مسؤولان دولتی و قوه‌ی قضائیه و مجلس شورای اسلامی به مردم بگویند که برای خدمت به عموم ملت ایران، برای تولید علم، برای استقرار عدالت و رفع فقر و فساد و تبعیض در جامعه - که اصلاح واقعی در جامعه اینهاست - برای نهضت عدالت‌خواهی و برای نهضت مبارزه با فساد، چه اقدامات عمده‌ای را انجام داده‌اند. درواقع سال ۸۳، سال پاسخگویی سه قوه به ملت ایران است. مطمئناً در این پاسخگویی، حقایق شیرین و بسیاری برای مردم روشن خواهد شد و خدمات بزرگی که انجام گرفته است، به مردم گفته خواهد شد. در این پاسخگویی، مسؤولان به کمبودها و نواقصی در کار خود پی‌خواهند برد، که آن‌ها را برطرف خواهند کرد و مردم هم با آشنایی بیشتر با عملکرد دستگاه‌ها، منتظر شروع دوره‌های جدید و کارهای جدید و مسؤولیتهای جدید خواهند بود. البته ملت و دولت و نیز مسؤولان و آحاد مردم، می‌دانند که چه کرده‌اند و می‌دانند که چه باید بکنند و چه پیش روی آنهاست.

شما کسانی هستید که در این صحنه- که مورد اهتمام ماست- بایستی مثل یک سرباز در میدان جنگ انگیزه داشته باشید و کار کنید. این، لبّ قضیه است. ما نمی‏خواهیم چیزی را به کسی تحمیل کنیم و این کار مثل سربازگیریِ اجباری دوران جنگ نیست. در اینجا نخبه‏ی علمی در میدان پرورش، پیشرفت و تولید علم بایستی مثل یک سرباز کار کند؛ اگر هم نکرد، کسی یقه‏ی او را نخواهد گرفت؛ لیکن یک روز یقه‏ی همه‏ی ملت و کشور را مشکلات اساسی و بزرگی خواهد گرفت که ما در کشورمان تجربه کردیم.

شما این را بدانید که بنده به صِرف‏ اینکه بگویم نهضت نرم‏افزاری راه بیفتد، اکتفا نکرده‏ام. یک نهضت- نهضت به معنای جنبش و حرکت و حضور مبارزه‏گر- که با گفتن و دستور و فرمان راه نمی‏افتد، بلکه باید زمینه‏هایش فراهم شود. من می‏گویم این نهضت نرم‏افزاری راه افتاده است؛ چرا که امروز خودِ آن تبدیل به گفتمان و فکر رایج شده است. این خیلی اهمیت دارد. خیلی‏ها به اینکه ما می‏توانیم و باید علم را به وجود آوریم و مرزهای آن را بشکنیم و جلو برویم، اصلًا توجّه نداشتند. همین مطلب که بعضی از دوستان گفتید، درست است؛ حافظ بودن کافی نیست؛ بعضیها اکتفا می‏کردند به اینکه دانسته‏های دیگران را حفظ کنند؛ اما امروز این میل، عزم و احساس در خیلی از جوانان، اساتید و نخبگان ما به وجود آمده که باید علم را تولید کرد. من هم همین را اصرار دارم و دنبال می‏کنم؛ کننده‏ی کارش هم شما- مجموعه‏ی کسانی که اهل علمند و بخشی از آن‏ها شما نخبگان هستید که الآن اینجا تشریف دارید- هستید. باید همّت کنید؛ نباید دلسرد شوید؛ همچنان که این برادرمان گفتند: «ما هستیم و خواهیم بود»؛ باید هم باشید؛ باید هم بکنید؛ وظیفه‏ی تاریخیِ ما و شماست. سرنوشت آینده این کشور به همین تصمیمی که امروز ما خواهیم گرفت و عملی خواهیم کرد، بستگی دارد.

من می‏بینم خیلی از مفاهیمی که آرزو داشتیم در بین جوانان ترویج گردد و به عنوان «باور» شناخته شود، امروز از زبان خود آن‏ها و با پشتوانه‏ی ایمان و شور جوانیشان بیان و در فضای فرهنگی و فکری جامعه پرتاب می‏شود و آن را پُر می‏کند. شما جوانان و همچنین استادان و رؤسای محترم دانشگاهها از تولید علم، جنبش نرم‏افزاری، ارتباط دانشگاه و صنعت و امیدهای فراوانی که در مجموعه‏ی جامعه‏ی جوان متراکم کشور ما نهفته است سخن می‏گویید. این‏ها همان چیزهایی است که امیدها و آرزوهای بنده را تشکیل می‏داده و آن روزی که این مطالب را در دانشگاهها مطرح می‏کردم، خودِ من امیدوار بودم؛ لیکن بسیاری بودند که می‏گفتند طرح این مسائل چطور می‏تواند مفید باشد!؟
من سه چهار سال قبل در یکی از دانشگاههای تهران گفتم اگر بنا بود بودجه‏ی کارهای تحقیقاتی و دانشگاههای کشور را من تنظیم کنم و در اختیار بگیرم، آن‏گونه که مصلحت است عمل می‏کردم؛ اما آن شرایط فراهم نیست و مسئولان بخشها طبق قانون اختیاراتی دارند که باید انجام دهند. گفتم موضوعِ بسیار مهمِّ تولید علم و جنبش نرم‏افزاری و خطشکنیِ در جبهه‏ی علم‏آفرینی را مطرح می‏کنم، تا بشود فرهنگِ محیط دانشگاهی. وقتی این شد، آن وقت دیگر نگرانی نیست؛ زیرا دهها و صدها هزار دلِ معتقد و مشتاق و جسم و ذهنِ جوان و خسته نشو در این راه می‏افتند و آن را دنبال می‏کنند. من امروز نشانه‏های این پیشاهنگان امید و بشارت کشور را می‏بینم. همیشه به خود و به مخاطبانم گفته‏ام افق روشن است و امروز تأکید می‏کنم که افق، بسیار روشن و درخشان است و کار دست شماست؛ دست شما جوانان.

بنده وقتی جنبش نرم‏افزاری یا تولید علم را- که معنایش خارج شدن علم از حالت تقلیدی و ترجمه‏ای است- مطرح کردم، مسئله به این صورت زنده نبود. الآن هرجا که به محیطهای دانشجویی و دانشگاهی می‏روم، می‏بینم استاد، دانشجو، محقّق و پژوهشگر از جنبش نرم‏افزاری حرف می‏زند. این خوب است. وقتی در یک مجموعه باور به وجود آمد، این باور پشتوانه‏ی حرکتِ ماندگار و پایدار خواهد بود. ما این را می‏خواهیم. من می‏گویم در این قضیه شما باید جدّی باشید؛ نباید مسائل کشور و آینده را به بازیچه گرفت.

یکی از کارهای بسیار مهمّی که مورد اشاره‏ی بعضی از دوستان هم بود، این است که شما می‏توانید در سه زمینه‏ی علم، عدالتخواهی و آزاداندیشی کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را می‏توانید در زمینه‏ی جنبش تولید علم یا در زمینه‏ی عدالتخواهی انجام دهید. مثلًا در زمینه‏ی عدالتخواهی، می‏توانید قانون اساسی را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعی را با همان مفهوم متعارفی که همه می‏فهمیم، تحقّق ببخشیم، باید از کدام دستگاه‏ها چه توقّعهایی داشته باشیم.

برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه‏ی اجتماعی در تولید ملی.

دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه‏ی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرم‏افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.

بنده- همان‏طور که بعضی از دوستان اشاره کردند- چند سالی است که مسأله‏ی نهضت نرم‏افزاری را در محیط علمی کشور مطرح کرده‏ام. این، یعنی چه؟ یعنی ما نباید به فراگیری قانع باشیم؛ باید هدفِ تحقیق و آموزش ما تولید علم باشد؛ یعنی رسیدن به آنجایی که نوآوریهای علمی در فضای موجود بشری، از آنجا شروع می‏شود. ما از لحاظ استعداد، نسبت به کسانی که دانش را در دنیا تولید کردند، گسترش دادند، پیش بردند و بر اساس دانش، فناوری‏های پیچیده را به وجود آوردند، کمبود نداریم. البته تولید علم به معنای این نیست که ما ترجمه و فراگیری را نفی کنیم؛ نه، آن هم لازم است، بلکه من می‏گویم در ترجمه و فراگیری نباید توقّف کرد.

ما باید از محاصره‏ی موجود که کشورهای جهان سوم در آن قرار گرفته‏اند، خودمان را خارج کنیم. این فقط وظیفه‏ی ما نیست، بلکه وظیفه‏ی همه‏ی ملتهای دنیاست که در دوره‏ای از کاروان علم عقب ماندند. من اعتقاد راسخم- که این اعتقاد با نظر خبرگان و کارشناسان فن تأیید شده است- این است که ما می‏توانیم این کار را بکنیم. این مُهر «نمی‏توانیم» و «نمی‏توانید» را که یکی از بخشهای عمده‏ی سیاست فرهنگی دشمنان بوده، بایستی از ذهن خودمان پاک کنیم. البته من احساس می‏کنم که در همین زمینه هم می‏توانیم پیشرفت کنیم؛ چرا که الآن می‏بینم شما استادان و دانشجویان در محافل دانشجویی، از نهضت نرم‏افزاری و تولید علم به‏عنوان شعارهای عملی و فعّال یاد می‏کنید. این، خیلی موفقیّت است که ما به این فکر افتاده‏ایم و این موضوع به صورت شعار، درخواست و خواسته درآمده است.

مسأله‏ی تولید علم فقط مربوط به علوم پایه، تجربی و ... نیست، بلکه شامل همه‏ی علوم و از جمله علوم انسانی است. ما بخصوص در زمینه‏ی علوم انسانی، برخلاف آنچه که انتظار می‏رفت و توقّع بود، حرکت متناسب و خوبی نکرده‏ایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را- چه در زمینه‏ی اقتصاد و چه در زمینه‏های جامعه‏شناسی، روان‏شناسی و سیاست- به شکل وحی مُنزل از مراکز و خاستگاههای غربی گرفته‏ایم و به صورت فرمولهای تغییرنکردنی در ذهنمان جا داده‏ایم و بر اساس آن می‏خواهیم عمل و برنامه‏ی خودمان را تنظیم کنیم! گاهی که این فرمولها جواب نمی‏دهد و خراب درمی‏آید، خودمان را ملامت می‏کنیم که ما درست به کار نگرفته‏ایم؛ درحالی‏که این روش، روشِ غلطی است. ما در زمینه‏ی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسی‏ای هم که بر اساس آن می‏توان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فراوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام می‏توانند با جستجو و تفحّص، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.

در زمینه‏ی دیپلماسی، کارآمدی، تحرّک بی‏وقفه، جهت‏دار بودن و حضور فعّال در معاهدات و مجموعه‏ها و هسته‏های منطقه‏ای و جهانی مورد نظر است. در زمینه‏ی علمی، نهضت نرم‏افزاری و تولید علم- که ما دو سه سال است مرتّب آن را مطرح کرده‏ایم- باید تحقّق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفته‏ام و به همه‏ی مراکزی که ممکن بوده، توصیه کرده‏ام. منتها من کار اجرایی نمی‏کنم؛ کار اجرایی را باید دستگاه‏های اجرایی بکنند. بحمد اللّه این کار شروع شده؛ اما باید مسأله‏ی تولید علم جدّی شود. ما باید در همه‏ی زمینه‏ها- چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی- علم تولید کنیم. اتّصال علم و صنعت- که من بارها روی آن تأکید کرده‏ام- باید تحقّق پیدا کند. همه‏ی این‏ها سازوکار دارد و می‏تواند در برنامه گنجانده شود.

اینکه ما مسأله‏ی تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و بازهم مطرح می‏کنیم و در آینده هم إن شاء اللّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک‏یک مخاطبان می‏خواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعی- که انگیزه‏های فردی در پی آن است- بشود. البته علمِ ترجمه‏ایِ محض خوب نیست؛ مگر به عنوان یک وسیله. ما نباید دچار ترجمه شویم. علم و فرهنگ ترجمه و سیستمها و روشهای ترجمه‏ای، درست نیست. این بحثها در جلسه‏ی اساتید هم مطرح بود. بنده می‏گویم ما به عنوان یک ملت بااستعداد، باید علم‏آفرینی کنیم و می‏توانیم. کسانی که علم‏آفرینی کرده‏اند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمیِ درخشانِ تاریخی‏ای که ما داریم، از ما جلوتر نبودند؛ بنابراین ملت ما می‏تواند. این به عنوان طرح یک خواسته‏ی عمومی در دانشگاه‏هاست، تا إن شاء اللّه همه آن را دنبال کنند.

عدّه‏ای باید فضاسازی کنند و این را به عنوان یک مطالبه‏ی عمومی در بیاورند؛ دستگاه‏های تولیدِ علم هم- مانند محیطهای پژوهشگاهی، تحقیقات، کلاسهای دانشگاهی، دانشجویان و اساتید- باید آن را دنبال کنند.

ما از تک‏تک دانشجویان توقّع نداریم تولیدِ علم کنند. اصلًا این مسئله به این صورت، فردی نیست و شاید هم همه توانایی تولیدِ علم را ندارند؛ باید این به عنوان یک مطالبه‏ی عمومی درآید و سنّت کار در دانشگاه شود تا فقط به فکر یاد گرفتن آنچه دیگران به دست آورده‏اند، نباشیم؛ بلکه افزودن بر ذخیره‏ی به دست آمده به وسیله‏ی دیگران را هم وجهه‏ی همّت خود قرار دهیم.

یک مسئله، مسأله‏ی کنونی امریکا و جمهوری اسلامی است؛ مسأله‏ای که ذهنها و دلها و تحلیلها را در حجم زیادی به خودش متوجّه کرده است. من اجمالی از این مسئله را عرض می‏کنم و بعد به مسأله‏ی دوم می‏پردازم که بیشتر به شما جوانان ارتباط پیدا می‏کند؛ یعنی همین شعارهای اساسی که در این چند سال داده شده و آنچه بیش از همه به دانشگاهها ارتباط پیدا می‏کند، جنبش تولید علم و جنبش نرم‏افزاری است، یا جنبش عدالتخواهی که اصلًا خطاب به دانشجویان بود، یا حرکت مبارزه با فساد. چند شعارِ این‏گونه در این چند سال داده شد و مایلم مقداری راجع به این‏ها صحبت کنم.

شعارهای دیگر، جنبش عدالتخواهی- در بلند مدّت- جنبش نرم‏افزاری و جنبش تولید علم بوده است. البته جنبش تولید علم، بدون پیشرفت علم ممکن نیست. بدون پیشرفت علم، در این دنیای متنوّع نمی‏شود رقابت کرد و پیش رفت؛ حتماً پیشرفت علم لازم است. این، وظیفه‏ی دانشگاهها و دانشجویان و اساتید را بسیار سنگین می‏کند.

ما به دلایل مشخّصِ تاریخی از کاروان علم دنیا عقب افتاده‏ایم- این را نمی‏توانیم انکار کنیم؛ واقعیتها پیش روی ماست- و این در حالی است که توانایی عالم شدن، تولید علم کردن و مرزهای دانش را از آنچه هست، فراتر بردن، در میان ملت ما کاملًا وجود داشته است. این ظلم تاریخی به ما شده است. آنچه شما امروز از پیشرفت و گسترش علم، علاقه‏ی به علم و بالاخره مطرح شدن علم به عنوان یک مسأله‏ی اساسی در جامعه مشاهده می‏کنید، مربوط به بعد از انقلاب است. قبل از انقلاب، علم مهجور بود. دانشگاه بود، علما بودند؛ اما علم به معنای حقیقی کلمه، یکی از مسائل کشور محسوب نمی‏شد. در طول سالهای متمادی همین‏طور بود و ملت ما از کاروان علم عقب افتاد.
ما اکنون می‏خواهیم این عقب‏ماندگی و این تأخیر تاریخی را به نحوی جبران کنیم. باید چه‏کار کنیم؟ اگر با نگاه و محاسبات عادّی بنگریم، می‏بینیم فاصله زیاد است. اتّفاقاً وسیله‏ی تحرّک آن‏ها هم سریع‏السّیرتر از وسیله‏ی تحرّک شماست؛ پس باید روز به روز فاصله زیادتر شود؛ ما محکوم به این هستیم. آیا این درست است؟ همان راهی که آن‏ها رفته‏اند، ما هم ادامه می‏دهیم و فکر می‏کنیم باید ادامه داد. می‏گوییم بالاخره آن‏ها از این راه رفته‏اند، ما هم باید برویم. راه پیموده‏شده‏ای است؛ اما فاصله‏ی آن‏ها با ما زیاد است. من یک‏وقت در یکی از همین مجموعه‏ها به دوستان دانشگاهی گفتم: ما می‏رفتیم؛ او به دوچرخه دست یافت و فاصله‏اش را با من زیاد کرد. بعد چون فاصله‏ی زیادی باید می‏پیمود، به اتومبیل دسترسی پیدا کرد و از آن بهره برد؛ اما بنده تازه به دوچرخه رسیده‏ام! به این ترتیب باز فاصله بیشتر شده است. او اکنون به وسیله‏ی سریع‏السّیرتری رسیده است؛ آیا بنده باید بنشینم غبار حرکتش را تماشا کنم و یا در حسرت این پیشرفت، غمگین شوم و بسوزم و بسازم؟ ما باید چه‏کار کنیم؟
جنبش تولید علم- که بنده دو سه سال است آن را در دانشگاهها تکرار می‏کنم- ناظر به این قضیه است. تولید علم یعنی رفتن از راههایی که به نظر، راههای نارفته‏ای است. البته این به آن معنا نیست که ما راههایی را که دیگران رفته‏اند، نرویم و به تجربه‏های دیگران بی‏اعتنایی کنیم؛ بلکه به این معناست که به فکر باشیم. در این دنیای عظیم و در این طبیعت بزرگ، ناشناخته‏های فراوانی وجود دارد که دانش پیشرفته‏ی امروز هنوز به آن‏ها دست نیافته است. ناشناخته‏ها بسیار فراوان است و به گمان زیاد به‏مراتب بیشتر از چیزهایی است که بشر تاکنون به آن‏ها دست یافته است. باید دقّت کنیم، فکر کنیم و به دنبال کشف ناشناخته‏ها باشیم. باید همان استعدادی را که گفته شد و بنده هم می‏دانم مغز و فکر ایرانی آن را دارد، به کار بیندازیم. راههای میان‏بُر را پیدا کنیم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم. این حرکت باید در دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما به صورت انگیزه‏ای عام، امری مقدّس و یک عبادت تلقّی شود. همه‏ی رشته‏های علوم باید به این صورت درآید. ما باید این جرأت را داشته باشیم که فکر کنیم می‏توانیم نوآوری کنیم.

متأسفانه گروهی بدنبال سیاست‏زدگی و گروهی بدنبال سیاست‏زدائی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب‏گونه یا تلاطم گرداب‏وار، می‏خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریان ساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری‏های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می‏گردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی‏شود، عده‏ای مدام خود را تکرار می‏کنند و عده‏ای دیگر تنها غرب را ترجمه می‏کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش‏اند، دچار انفعال و عقبگرد می‏شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده‏اید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن‏سازی و جامعه‏پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری‏ها و هتاکی‏ها و مهار هرج‏ومرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بنظر می‏رسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) «کرسی‏های نظریه‏پردازی» 2) «کرسی‏های پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسی‏های نقد و مناظره»، روشهائی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به‏نحوی‏که هرچه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکان‏داران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‏تر شود.

ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را به صورت تجربه‏های انباشته‏ای درآوریم تا بتوانیم از آن‏ها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفته‏ام، این نهضت نرم‏افزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید به صورت آشکار از برخورد افکار به صورت سالم حمایت کند.

برای اینکه انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشه‏ی راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قلّه می‏رود، این‏هاست و این نقشه‏ی راهنما را در جیبمان نگه داریم و از آن حفاظت کنیم. این کار به معنای این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و می‏دانیم که بدون این نقشه‏ی هدایت، حرکت کردنِ نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه- که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه‏ی واقعی پیدا خواهد کرد- در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. امیدواریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل- چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعه‏هایی مثل مجموعه‏ی شما- قدر این کارها را بدانند. شما در مجموعه‏ی خودتان اصلًا شک نکنید که نفسِ این جمع شدن دور هم یک نعمت بزرگ و یک کار حقیقی است که انجام گرفته است. مبادا بگذارید این کار، باطل و ضایع شود. از آن استفاده کنید و إن شاء اللّه کارهای بعدی را بر این اساس مترتّب نمایید.

آنچه ما را تشجیع می‏کند که این فکر را دنبال کنیم، وجود استعدادها در داخل کشور است. اما دوستان! استعداد به تنهایی کافی نیست. تأکید بنده این است: استعداد شرط لازم است، نه شرط کافی. در کنار استعداد، تلاش و مجاهدت عالمان، اندیشمندان و استادان هم لازم است. این به معنای نفی وظیفه‏ی دستگاه‏های دولتی در زمینه‏هایی که وظیفه دارند نیست؛ به معنای نادیده گرفتن مشکلات اساتید هم نیست. این خود یک حقیقت و توقّع بجایی است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه‏ی علم- به همان چیزی که بنده از آن به نهضت نرم‏افزاری در محیط علمی تعبیر کردم- بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاه‏های دولتی بزرگترین مسئولیت را دارند.

شما که از استعدادی برخوردار هستید و فرض هم می‏کنیم که إن شاء اللّه امکانات برای تکامل و تعالیِ علمی و فکری شما فراهم شود و بتوانید در همان رشته‏هایی که مورد علاقه‏تان است، کار علمی بکنید، همّتتان باید به چه چیزی گماشته شود؟ آن چیزی که به نظرم از همه مهم‏تر می‏آید، این است که همّت جامعه‏ی علمی ما باید به تولید علم گماشته شود. ما نباید به ترجمه و فراگیری اندوخته‏های دیگران اکتفا کنیم. نه اینکه فرانگیریم؛ هیچ‏کس نمی‏گوید از دیگران فرانگیریم؛ چرا، باید فراگرفت؛ لیکن علم را باید تولید کرد.

وقتی بنا باشد علم در جامعه رشد پیدا کند، البته مسئولان باید امکانات را فراهم کنند. حرفی که من می‏زنم، به شما می‏گویم؛ من به آقای دکتر «معین» و دوستان دولت و وزارت، چیز دیگری می‏گویم؛ به آن‏ها می‏گویم باید کمک کنند؛ بارها هم صحبت کرده‏ایم. اما به شما عزیزان خودم که مثل فرزندان من هستید، عرض می‏کنم: دنبال تولید علم، ژرف‏بینی و ژرف‏یابی در علم باشید. حال که هوش و استعداد و آمادگی ذهنی دارید، همّت را به این کار بگمارید. به اینکه چارچوبهای عادّی را یاد بگیرید، یا در فلان چیز- به قول شما- نمره بیاورید، فکر نکنید؛ به علم فکر کنید. البته این، فرهنگ حمایت از علم و پژوهش و کارهای مدیریّتی را لازم دارد. اما عامل دیگری که ممکن است حتّی بر عوامل قبلی غلبه کند، میل و علاقه و اراده و خواست شماست. همّت کنید کشور را از لحاظ علمی بسازید.
مخاطب من، جمع معدود شما نیست. نخبگانی در ردیف شما در کشور هستند که یا قبل از شما بوده‏اند و یا بعد از شما خواهند آمد. نخبگان علمی در هر رشته‏ای که هستند، باید برای تقویت و تولید علم در داخل تلاش کنند. این کشور بحمد اللّه از این امکانات برخوردار است. امروز به برکت انقلاب، راه اندیشیدن باز شده است؛ اما یک روز بود که اصلًا چنین اجازه‏ای داده نمی‏شد. شما ببینید قبل از انقلاب، در همین محیط دانشگاهی کشور، اصلًا این فکر راه نداشت که یک ایرانی ممکن است بتواند در ساختن علمی کشور خود، با استقلال حرکت کند. بعضی از شما دوستان گفتید و درست هم گفتید که برنامه‏های علمی و تحصیلی و آموزشی در کشور ما چیزی بود که دیگران برای کشوری که باید همیشه از آن استفاده کنند و آن را استثمار نمایند، طرّاحی کرده بودند و همان عمل می‏شد. فرهنگی هم در کنارش وجود داشت؛ فرهنگ وابستگی علمی و عملی به غرب و بزرگ انگاشتن غرب؛ به طوری که اصلًا نمی‏شود به سایه‏ی او رسید؛ چه برسد که به خود او رسید و اصلًا او را عقب گذاشت. انقلاب آمد این‏ها را به هم زد.

در دوران ورود دانش جدید به کشور ما، آنچه که وارد شد، عبارت بود از تقلید و ترجمه. البته منظورم ترجمه یک اثر ارزشمند نیست- که یک کار لازم است- منظورم فکر و ذائقه و روحیه ترجمه‏ای است؛ یعنی قدرت ابتکار را از یک ملت گرفتن؛ شجاعت حرف نو را از یک ملت گرفتن؛ همه‏اش توی سر او زدن؛ به او این‏طور تلقین کردن که اگر می‏خواهی به جایی برسی و آدم شوی، باید همان کاری را بکنی که غربی‏ها کردند و از آن سرسوزنی تخطّی نکنی! به مردم ما و محیطهای علمی، این‏گونه یاد دادند. اجازه ابتکار و نوآوری و خلاقیت علم را ندادند. علم و فکر را باید تولید کرد. این‏ها نه در علوم تجربی، نه در علوم انسانی و نه در علوم سیاسی و اجتماعی، برای آفرینش علمی میدان ندادند. لذا وضع این‏گونه است که امروز ملاحظه می‏کنید.

انقلاب هم به دانشگاه خدمات بزرگی کرد. به نظر من بزرگترین خدمت انقلاب به دانشگاه دو چیز بود: یکی اینکه احساس هویّت مستقل ملی را به دانشگاه داد و دانشگاه را از رو به بیگانه داشتن و مجذوب و مبهوت بیگانه بودن و منفعل در مقابل بیگانه بودن نجات داد. قبل از انقلاب این‏گونه بود. دوم اینکه دانشگاه را با مردم آشتی داد. دانشگاهِ قبل از انقلاب، یک جزیره‏ی تک‏افتاده در میان اقیانوس خروشان مردم بود. از عناصر استثنائیِ استاد و دانشجوی مؤمن و متعهّد و خوب که بگذریم، در آن موقع محیط غالب دانشگاه این‏گونه بود که اگر شما به دانشگاه وارد می‏شدید، باید به فرهنگ عمومی، به ایمان عمومی، به باورهای عمومی و به دل‏بستگیهای مردمی پشت می‏کردید. محیط دانشگاه برای اکثریت بزرگی از استاد و دانشجو، محیط دغدغه‏های صرفاً شخصی بود. غیر از عدّه‏ای که سیاسی و مبارز بودند، دغدغه‏ی سایر افراد، دغدغه‏های شخصی بود. دغدغه‏های اجتماعی نداشتند و دردهای جامعه‏ی خودشان را حس نمی‏کردند. مهم‏ترین آرزو برای یک دانشجو در آن هنگام این بود که بتواند وسیله‏ای به دست آورد و خودش را به خارج از مرزها برساند. دانشگاه مجذوب غرب بود و نمی‏خواست نوآوری کند. نه اینکه استاد و دانشجو میل به این معنا نداشتند؛ فرهنگ غالب بر دانشگاه، این فرهنگ نبود. فرهنگ وابستگی بود که رژیم شاه هم آن را به شدّت‏ ترویج می‏کرد. کسانی هم که در داخل دانشگاه داعیه‏ی روشن‏فکری داشتند، روشن‏فکران مردمی نبودند؛ روشن‏فکرهای کافه‏ای و بریده‏ی از مردم بودند! بسیاری از آن‏ها بعد از انقلاب رفتند و امروز در کشورهای اروپایی بازهم کافه‏ای‏اند و بیشترین محیطشان، محیط کافه‏هاست! دانشگاه چنین وضعی داشت. انقلاب، دانشگاه را از این دو آفت بزرگ نجات داد؛ دانشگاه را خوداندیش، مستقل، دارای اعتماد به نفس، دارای قدرت تولید تولید فکر و تولید علم مرتبط با قشرهای مختلف مردم، مرتبط با فرهنگ مردمی و متّصل به دل‏بستگیها و عشقها و جاذبه‏های موجود میان مردم قرار داد. این اهمیت بسیار زیادی دارد.

یکی از وظایف مهم دانشگاهها عبارت است از نواندیشی علمی. مسأله‌ی تحجّر، فقط بلای محیطهای دینی و افکار دینی نیست؛ در همه‌ی محیطها، تحجّر، ایستایی و پایبند بودن به جزمی‌گرایی‌هایی که بر انسان تحمیل شده بدون اینکه منطق درستی به دنبالش باشد یک بلاست. آنچه که برای یک محیط علمی و دانشگاهی وظیفه‌ی آرمانی محسوب می‌شود، این است که در زمینه‌ی مسائل علمی، نواندیش باشد. معنای واقعی تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجه‌ی اوّلِ اهمیت است. این را من از این جهت می‌گویم که باید یک فرهنگ بشود. این نواندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کلّ محیط علمی هم است. البته برای نوآوری علمی که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می‌شود دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی و دیگری جرأت علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است. هوش وافر، ذخیره‌ی علمیِ لازم و مجاهدت فراوان برای فراگیری، از عواملی است که برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ایبسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره‌ی انباشته‌ی علمی آن‌ها هیچ جا کاربُرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی‌برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی‌رساند. بنابراین جرأت علمی لازم است.

من کسی را به آنارشیزم علمی و به مهمل‏گویی علمی توصیه نمی‏کنم. در هر زمینه‏ای، کسانی که از دانشی برخوردار نیستند، اگر بخواهند به خیال خودشان نوآوری کنند، به مهمل‏گویی می‏افتند. ما در زمینه‏ی برخی از علوم انسانی و معارف دینی این را می‏بینیم. آدم‏های ناوارد بدون اینکه از ذخیره و سواد کافی برخوردار باشند، وارد میدان‏ می‏شوند و حرف می‏زنند و به خیال خودشان نوآوری می‏کنند؛ که در واقع نوآوری نیست، مهمل‏گویی است. بنابراین در زمینه‏ی مسائل علمی، من این را توصیه نمی‏کنم. باید فراگرفت؛ اما نباید صرفاً مصرف‏کننده‏ی فرآورده‏های علمی دیگران بود. باید علم را به معنای حقیقی کلمه تولید کرد. البته این کار، روشمندی و ضابطه لازم دارد. مهم این است که روح نوآوری علمی در محیط دانشگاه زنده شود و زنده بماند. خوشبختانه من این شوق و میل را در دانشجویان احساس کرده بودم و در اساتید هم آن را می‏بینم. این‏ها باید دست به دست هم بدهد و سطح علمی کشور را بالا ببرد. آن وقتی‏که علم با هدایت ایمان، عواطف صحیح و معرفت روشن‏بینانه و آگاهانه همراه شود، معجزه‏های بزرگی می‏کند و کشور ما می‏تواند در انتظار این معجزه‏ها بماند.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی