keyword/content
1396/02/27
1395/11/23
1395/09/21
1395/08/05
1395/08/04
1395/06/10
1395/04/05
1395/03/03
1395/01/24
1395/01/24
1394/09/08
1394/04/27
1394/02/26
1394/02/26
1394/01/20
1393/11/01
1392/11/28
1392/05/18
1392/05/18
1391/06/09
1391/06/09
1390/10/22
1390/08/11
1390/07/09
1390/04/03
1389/04/30
1389/03/11
1389/01/28
1389/01/22
1388/09/22
1388/07/27
1388/03/14
1388/02/29
1388/02/23
1388/01/01
1387/12/14
1387/03/14
1386/06/23
1386/01/01
1385/02/26
1385/01/25
1384/10/19
1384/05/28
1384/05/28
1384/01/01
1383/11/19
1383/10/29
1383/07/15
1383/02/18
1383/02/12
1382/11/08
1382/11/08
1382/05/08
1382/03/14
1382/02/10
1381/11/18
1381/11/18
1381/01/16
1380/11/30
1380/11/23
1380/11/11
1380/09/25
1380/09/16
1380/09/16
1380/07/04
1380/07/04
1380/05/03
1379/12/09
1379/12/09
1377/10/28
1377/08/08
1377/06/02
1377/04/21
1377/02/18
1376/10/26
1376/02/17
1376/01/01
1375/09/19
1375/02/04
1375/01/04
1374/12/16
1374/09/26
1374/08/10
1373/06/04
1373/04/29
1372/03/14
1372/02/28
1372/02/18
1372/01/04
1371/03/04
1371/01/07
1370/11/30
1370/03/26
1368/09/02
1368/05/23
1368/04/19
1368/04/07

شما نگاه کنید به منطقه، منطقه‌ی ما، منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا امروز غرق در ناامنی است؛ چه با حضور تروریست‌ها و عناصر مسلّحی که غالباً از سوی دولتهای بددل و بدخواه تقویت میشوند، چه با جنگهای داخلی در بعضی از کشورها که در همه‌ی اینها هم باز دست قدرتهای استعمارگر دنیا مشاهده میشود. ناامنی است دیگر، محیطِ ناامن است. نگاه کنید به کشورهای منطقه؛ کجا هست که این ناامنی نباشد. در بین این مجموعه‌ی ناامن، بحمدالله با توفیق پروردگار، جمهوری اسلامی با امنیّت، با آرامش، مشغول تدارک انتخابات است. امروز دو روز به انتخابات بیشتر باقی نمانده است، بحمدالله محیط کشور محیط آرام، همراه با آرامش، همراه با سکینه [است]. اینها خیلی ارزش دارد؛ برادران عزیز، خواهران عزیز! اینها را باید خیلی قدر بدانیم؛ خیلی قیمت دارد. انتخاباتی در یک کشور هشتاد ‌میلیونی به راه می‌افتد -که گفتند پنجاه‌و‌چند میلیون حقّ انتخاب دارند- و مردم با شور و شوق خود را آماده میکنند، امّا همه‌جا آرامش برقرار است؛ این خیلی با ارزش است، خیلی با اهمّیّت است. این را باید قدر دانست.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، ریشه‌ی مشکلات امروز منطقه را دخالت بعضی قدرت‌های بزرگ خواندند و افزودند: آمریکا و بسیاری از قدرت‌های اروپایی در ایجاد حوادث تلخ در سوریه و عراق نقش داشته‌اند و مردم منطقه با آگاهی از این دخالت‌ها، به‌درستی به آن‌ها بدبین هستند.
ایشان، راه‌حل مشکلات منطقه را در درون منطقه دانستند و با اشاره به وضعیت رو به بهبود در عراق، افزودند: امکان حل مسئله‌ی سوریه نیز به همین ترتیب وجود دارد اما لازمه‌ی آن، قطع حمایت از تروریسم و جنگ‌افروزی است.

رهبر انقلاب اسلامی درخصوص موضوع عدم اعتماد به آمریکا، به این نکته هم اشاره کردند که آنها برخلاف ادعاهای ظاهری به‌هیچ‌وجه به‌دنبال ریشه‌کن شدن تروریست‌های تکفیری نیستند و تلاش دارند تا بخشی از این تروریست‌ها را برای مقاصد آینده‌ی خود، حفظ کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: اکنون در موصل و همچنین در سوریه، آمریکایی‌ها، تمایلی به شکست کامل تروریست‌های تکفیری ندارند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار آقای باقر عزت بگوویچ رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین با تأکید بر لزوم مقابله با سیاست‌های آتش‌افروزانه و تروریسم‌پرور برخی دولت‌های غربی، خاطرنشان کردند: کشورهای مستقل باید با تحکیم روابط و اثر نپذیرفتن از سیاست‌های دولت‌های مستکبر، آتش اختلافات و درگیری‌ها را فروبنشانند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به موج تکفیر و تروریسم -که اکنون به اروپا نیز سرایت کرده و احتمالاً در آینده هم وضعیت بدتری را رقم خواهد زد- افزودند: زادگاه این پدیده در ظاهر منطقه‌ی عربی است اما در واقع، دولت آمریکا و بعضی از دولت‌های اروپایی عامل اصلی پدید آمدن این حوادث هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، ائتلاف نظامیِ دولت‌های غربی علیه تروریسم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلاف‌ها در مواردی با تروریست‌ها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه به‌دنبال ریشه‌کن کردن واقعی تروریسم نیستند و سیاست‌های بد و شرارت‌آمیز آنها، روزبه‌روز مشکلات بشریت را افزایش می‌دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار آقای باقر عزت بگوویچ رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین با تأکید بر لزوم مقابله با سیاست‌های آتش‌افروزانه و تروریسم‌پرور برخی دولت‌های غربی، خاطرنشان کردند: کشورهای مستقل باید با تحکیم روابط و اثر نپذیرفتن از سیاست‌های دولت‌های مستکبر، آتش اختلافات و درگیری‌ها را فروبنشانند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به موج تکفیر و تروریسم -که اکنون به اروپا نیز سرایت کرده و احتمالاً در آینده هم وضعیت بدتری را رقم خواهد زد- افزودند: زادگاه این پدیده در ظاهر منطقه‌ی عربی است اما در واقع، دولت آمریکا و بعضی از دولت‌های اروپایی عامل اصلی پدید آمدن این حوادث هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، ائتلاف نظامیِ دولت‌های غربی علیه تروریسم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلاف‌ها در مواردی با تروریست‌ها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه به‌دنبال ریشه‌کن کردن واقعی تروریسم نیستند و سیاست‌های بد و شرارت‌آمیز آنها، روزبه‌روز مشکلات بشریت را افزایش می‌دهد.

دولت کنونی آمریکا، یک گروه تروریستی را به ظاهر مورد حمله قرار می‌دهد و یک گروه دیگر تروریستی را مستثنا می‌کند که معنی آن، حاکمیت سیاست بر اخلاق است.

امروز بعد از گذشت ۳۵ سال از حادثه‌ی هفتم تیر و شهادت آن عزیزان، همچنان این حادثه الهام‌بخش است. یعنی یک گروه تروریست خبیث بی‌رحم در داخل کشور، مجموعه‌ی بزرگان و شخصیّت‌های اصلی و ارکان کشور را مورد تهاجم قرار میدهند، آنها را ترور میکنند و کشور را از وجود آنها محروم میکنند، بعد میگریزند و میروند در آغوش همین کشورهایی که ادّعای ضدّیّت آنها با تروریسم دنیا را پُر کرده و آنها اینها را در آغوش میگیرند. دولتهای اروپایی -حالا این دولتهای آسیایی و امثال این مرتجعین منطقه که قابل ذکر نیستند- که این‌همه ادّعای ضدّیّت با تروریسم و طرف‌داری از حقوق بشر و این حرفها را با صدای بلند میگویند و خودشان را صاحب ماجرا و صاحب قضیّه میدانند، این سؤال [از آنها] بی‌پاسخ است که چرا آغوش باز کردند و قاتلان [این‌] ملّت را در آغوش گرفتند؟ چرا اینها را پناه دادند؟ چرا اینها را به دولت جمهوری اسلامی تسلیم نکردند که حکم الهی را درباره‌ی اینها جاری کند؟ چرا؟ این رسوایی بزرگ حکومتهای غربی و دولتهای اروپایی و آمریکا در این قضیّه، یک حادثه‌ی تاریخی است؛ این خیلی امر مهمّی است، از این نمیشود به‌آسانی گذشت و تاریخ از این حادثه نمیگذرد؛ این یک طرف قضیّه است. یک طرف قضیّه، خود این تروریست‌هایند؛ اینها کسانی هستند که به‌عنوان دفاع از خلق، بعضی‌هایشان حتّی دفاع از اسلام، وارد ماجرای مبارزات شدند و این افتضاح را، این فاجعه‌آفرینی را در پرونده‌ی خودشان ثبت کردند، و بعد هم رفتند به کسی مثل صدّام پناهنده شدند. همینهایی که ادّعای ضدّآمریکایی بودن میکردند، پناهنده شدند به صدّام، و امروز هم در زیر چتر حمایت آمریکا دارند زندگی میکنند؛ چه در عراق، چه در بخشی از اروپا که اینها را به آنجا منتقل کردند. ماجرای عجیبی بود این ماجرای هفتم تیر سال ۶۰. این حادثه‌ی بزرگ درس دارد، عبرت دارد.

مبارزه‌ی واقعی و جدی با تروریسم می‌تواند یکی دیگر از زمینه‌های همکاری ایران و هند باشد زیرا برخی از کشورهای غربی در مقابله با تروریسم جدی نیستند و در شکل‌گیری جریان‌های تروریستی در افغانستان و همچنین گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه، نقش داشته‌اند.

تعدادی از کشورهای اروپایی از بعضی گروه‌های خشن تروریستی تا مدت‌ها حمایت می‌کردند و امروز موج خطرناک و فراگیر تروریسم به اروپا نیز رسیده است.

اخبار مستند و دقیقی از کمکهای آمریکا به داعش و برخی گروههای تررویستی دیگر وجود دارد و همین حالا هم که ائتلاف ضد داعش تشکیل داده‌اند، برخی دستگاههای آمریکایی به‌شکل دیگری در حال کمک به داعش هستند.

حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

علّت اینکه ما از مقاومت لبنان دفاع میکنیم [این است:] چون اینها یک گروه مقاومت -به‌معنای واقعی- در مقابل دشمنند، یک گروه دفاعند، یک گروه شجاعند، فداکارند و ایستاده‌اند در مقابل [آنها]. اگر اینها نبودند، اسرائیل که یک روزی تا صیدا و جلوتر از صیدا و تا خودِ بیروت هم آمد، امروز بیروت را اشغال میکرد، لبنانی باقی نمیماند؛ گروه مقاومت است که جلوی اینها را گرفته است. آن‌وقت آمریکایی‌ها، حضرات سیاستمداران صادق و راستگوی آمریکا(!) اینها را میگویند تروریست و ایران را به‌خاطر حمایت از اینها میگویند مدافع تروریسم! مدافع تروریسم، شما هستید. شما هستید که داعش راه می‌اندازید، شما هستید که تروریست تربیت میکنید، شما هستید که صهیونیست‌های خبیث و تروریست را زیر بال خودتان نگه میدارید، شما مدافع تروریست [هستید]؛ شما باید محاکمه بشوید به‌عنوان حمایت و کمک به تروریست. همین مسئله در مورد یمن هست، در مورد بحرین هست، در مورد کشورهای دیگر [هم‌] هست.

امروز آمریکایی‌ها ادّعا میکنند میخواهند با تروریسم مبارزه کنند، درحالی‌که خطرناک‌ترین گروه‌های جرّار تروریستی را خود اینها به‌وجود آوردند؛ داعش را چه کسی به‌وجود آورد؟ خودشان اعتراف میکنند که در ایجاد داعش نقش و سهم اصلی را داشته‌اند. گروه‌های خُرد و ریزودرشت دیگر - از قبیل داعش - را چه کسی به جان عراق و سوریه و بقیّه‌ی نقاط انداخت؟ این گلوله‌ها و این ابزارها و این دلارهایی که در جیب این انسانهای جنایتکار و آدم‌کش میرود، از کجا می‌آید؟ این پولها از کجا می‌آید؟ این کسانی که به دستور سیاستهای آمریکا گروه‌های تروریستیِ جرّار خطرناکِ منطقه را پشتیبانی میکنند، چه کسانی هستند؟ آیا تردیدی وجود دارد در اینکه دست استکبار در ایجاد تروریسم و در ترویج تروریست‌ها و در کمک به آنها و پشتیبانی آنها در منطقه‌ی ما بیشترین نقش را داشته است؟ در همه‌ی نقاط این منطقه که انسان نگاه میکند، این سَرانگشت خبیث دشمنان را در تولید حادثه‌ی تروریسم مشاهده میکند. دولت جعلی صهیونیست را که فلسطین را آن‌جور در غزّه و در منطقه‌ی ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، چه کسی پشتیبانی میکند؟ چه کسی حمایت میکند؟ چه کسی جادّه را برای آنها صاف میکند؟ چه کسی پشت سر آنها می‌ایستد؟ قدرتهای غربی هستند که در رأس آنها هم آمریکا است؛ آن‌وقت در شعارهایشان، اظهارشان این است که ما با تروریسم مخالفیم، ما با داعش مخالفیم؛ و دروغ میگویند، خلاف واقع میگویند. این جاهلیّت است؛ این همان جاهلیّتی است که امروز در دنیا وجود دارد.

ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، در لبنان با کسانی که علیه تروریسم میجنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم میکنیم؛ ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناک‌ترین و خبیث‌ترین تروریست‌های این منطقه صهیونیست‌ها هستند؛ ما با صهیونیست‌ها مواجه‌ایم و مقابلیم. به ما میگوید ایران از تروریسم حمایت میکند! شما از تروریسم حمایت میکنید؛ آمریکا حامی دولت تروریستی صهیونیست است؛ آمریکا داعش را به‌وجود آورد؛ آمریکا داعش را حمایت کرد؛ شما از تروریستهایی که در سوریه آدم میکُشند، آدم زنده را آتش میزنند، سینه‌ی مرده را میشکافند، قلبش را بیرون میکِشند و به دندان میکِشند، حمایت کردید؛ شما اینها را پشتیبانی کردید، شما به اینها دلگرمی دادید؛ هواپیماهای بی‌سرنشین شما در پاکستان و در افغانستان خانه‌های مردم را ویران کردند، مجالس عروسی مردم را عزا کردند - که در عراق هم همین اتّفاق افتاد - این کارها را شما دارید میکنید؛ تروریسم مال شما است؛ تروریست شما هستید. میگوید ایران تروریست [را حمایت میکند]؛ [کار] تروریستی کار شما است؛ ما با تروریسم مخالفیم و با هر تروریستی مبارزه خواهیم کرد. ما از هر مظلومی حمایت خواهیم کرد؛ امروز ملّت یمن مظلومند.

سعودی‌ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسل‌کشی است، قابل تعقیبِ بین‌المللی است، بچّه‌ها را میکشند، خانه‌ها را خراب میکنند، زیربناها را نابود میکنند، ثروتهای ملّی را در یک کشور از بین میبرند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودی‌ها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به‌هیچ‌وجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که توانایی‌های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه‌ی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور ده‌ها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است.

منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.

یك عدّه سعی نكنند چهره‌ی آمریكا را بزك كنند، آرایش كنند، زشتی‌ها و وحشت‌آفرینی‌ها و خشونتها را از چهره‌ی آمریكا بزدایند در مقابل ملّت ما، به‌عنوان یك دولت علاقه‌مند، انسانْ‌دوست معرّفی كنند؛ اگر سعی هم بكنند، سعی‌شان بی‌فایده است. در طول تاریخِ اقلاًّ هفتاد هشتاد سال اخیر - البتّه قبل هم خیلی حرفها در تاریخ آمریكا هست [كه] نمیخواهیم حالا وارد آن حرفها بشویم - شما نگاه كنید در دنیا، ببینید آمریكا چه‌كار كرده؟ جنگهایی كه آمریكا به راه انداخته است، انسانهای بی‌گناه و غیرنظامی‌ای كه در این جنگها و در غیر این جنگها به خاك و خون كشانده است؛ دیكتاتورهایی كه در شرق و غرب دنیا مورد حمایت آمریكا قرار گرفته‌اند - یكی از آنها محمّدرضای پهلویِ ایران بود و ده‌ها نفر از قبیل او در كشورهای آسیایی، در كشورهای آفریقایی، در كشورهای آمریكای لاتین، از نظامی و غیرنظامی - و سالهای متمادی به مردم خودشان ظلم كردند، خون مردم را به شیشه كردند، ثروتهای مردم را غارت كردند، پدر مردم را درآوردند. حمایت از اینها در كارنامه‌ی عمل آمریكا وجود دارد. حمایت از تروریسم بین‌الملل و حمایت از تروریسم دولتی؛ این دولت جعلی جنایتكار صهیونیستی كه غاصب فلسطین است، ده‌ها سال است كه مورد حمایت آمریكا است؛ مردم را میكُشد، خانه‌ها را خراب میكند، ظلم میكند، جوانها را، زنها را، مردها را، كودكان را به زندان و حبس میكشاند؛ به بیروت حمله كردند، صبرا و شتیلا را نابود كردند، چه، چه؛ همه مورد حمایت آمریكا است. اینها در سیاهه‌ی اعمال آمریكا ثبت است. حمله‌ی به عراق و كشتن ده‌ها هزار انسان - آمارها را ما دقیق نمیدانیم، بلكه گفته میشود تا حدود یك میلیون عراقی را در طول این چند سال اینها مستقیم و غیر مستقیم از بین بردند؛ حالا من نسبت نمیدهم، اقلاًّ ده‌ها هزار، [در صورتی كه] یكی‌اش هم زیاد است - انسانها را در عراق از بین بردند. در افغانستان یك‌جور دیگر، شركتهای آدم‌كشی و ترور را - كه من یكی [از آنها] را یك‌وقتی در یك سخنرانی، اسم آوردم: شركت معروف «بِلَك‌واتِر» آمریكایی كه كار آن آدم‌كشی است، ترور است - انداختند به جان مردم؛ همین گروه‌های تندروِ افراطیِ آدم‌كشِ تكفیری را اوّل اینها راه انداختند كه حالا در یك‌جاهایی كمانه كرده و به خودشان هم دارد میخورد. آمریكا یك‌چنین دولتی است. بحث سر ملّت آمریكا و مردم آمریكا نیست، آنهاهم مثل بقیّه‌ی مردمند؛ بحث سر رژیم آمریكا است، بحث سر دولت آمریكا است. چطور میشود این چهره را با بزك و آرایش تغییر داد در مقابل چشم ملّت ایران؟

ما از آنچه كه در مصر میگذرد، نگرانیم. گمان وقوع جنگ داخلی در مصر، با كارهائی كه دارد میشود، روزبه‌روز تقویت پیدا میكند؛ و این فاجعه است. لازم است ملت بزرگ مصر، نخبگان سیاسی، نخبگان علمی، نخبگان دینی در آن كشور بزرگ نگاه كنند به وضعیت موجود و ببینند چه عواقب وخیمی بر این وضعیت ممكن است مترتب شود؛ ببینند وضعیت سوریه را؛ ببینند آثار حضور مزدوران غرب و مزدوران اسرائیل و تروریستها را در هر نقطه‌ای كه در آنجا تروریستها فعالند؛ ببینند این خطرات را.

در عراق، یك دولتی، یك حكومتی با موازین مردم‌سالاری و آراء مردم بر سر كار آمده است. چون ابرقدرتها و نیروهای مرتجع منطقه از این وضع ناراضی‌اند، میخواهند نگذارند آب خوش از گلوی مردم عراق پائین برود. این انفجارات، این كشتارها، این تروریسم جنایتكار، یقیناً از كمك و پشتیبانی‌های مالی و سیاسی و تسلیحاتی برخی از قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ناشی شده است، كه نمیخواهند بگذارند ملت عراق زندگی خودش را بكند. اینجا هم لازم است سیاستمداران عراقی، مسئولان عراقی، گروههای عراقی، شیعه و سنی، عرب و كُرد، ببینند وضعیتی را كه در برخی از كشورهای دیگر هست؛ و ببینند عواقب اختلافات داخلی و جنگ داخلی را كه زیرساختهای یك كشور را نابود میكند، آینده‌ی یك ملت را تباه میكند. در همه‌ی این قضایا، رژیم صهیونیستی و غاصبان اسرائیل نشسته‌اند با خشنودی این وضعیت را تماشا میكنند و احساس راحتی و آسایش میكنند. آیا این روا است؟

شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و سازوکاری غیرمنطقی، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتوریِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانسته‌اند زورگوئیهای خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسی»، و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن می‌نشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بی‌دفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهای خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجه‌ی یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمت‌گذاری میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیه‌ی بشریت بی‌اهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائی و صهیونیست و دست‌نشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشم‌پوشی است. زندانهای مخفی آنها که در نقاط متعددی در قاره‌های گوناگون شاهد زشت‌ترین و نفرت‌انگیزترین رفتارها با زندانیان بی‌دفاع و بی‌وکیل و بی‌محاکمه است، وجدان آنان را نمی‌آزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشی و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بین‌المللی»، و سخنان تحکم‌آمیز و غیرقانونی خود را به نام «جامعه‌ی جهانی» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکه‌ی رسانه‌ایِ انحصاریِ سازمان‌یافته، دروغهای خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالت‌طلبی وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقی را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبه‌ی برحقّی را یاغیگری مینامند.

یک کشور مستقل و دارای شناسنامه‌ی روشنِ تاریخی به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئه‌ی وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دهه‌ی 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپائی مهاجرت داده شده‌اند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعیِ مردم بی‌دفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانه‌ی خود به کشورهای هم‌مرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکی از مهمترین مسائل جامعه‌ی بشریت است. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتی پرهیز نکرده‌اند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانه‌ها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجه‌ی مردان و زنان و حتّی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معده‌ی حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای میداده است. نامهای «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقه‌ی ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درنده‌ی صهیونیست با باقی‌ماندگان در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد. آنها پی‌درپی جنایتهای جدیدی می‌آفرینند و منطقه را با بحران تازه‌ای روبه‌رو میکنند. کمتر روزی است که خبری از قتل و جرح و زندانی کردن جوانهائی مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگری مزارع و خانه‌های خود اعتراض کرده‌اند. رژیم صهیونیستی که با به راه انداختن جنگهای فاجعه‌بار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهای عربی و سازماندهی تروریسم دولتی در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که برای احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکه‌ی رسانه‌های متعلق به صهیونیزم و بسیاری از رسانه‌های غربی و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقی و رسانه‌ای، این دروغ بزرگ را تکرار میکنند. سردمداران سیاسیِ مدعی حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعه‌آفرین حمایت کرده و در نقش وکیل‌مدافع آن ظاهر میشوند.

این ترور بزدلانه که عاملان و طراحانش هرگز جرأت نخواهند کرد به جنایت کثیف و پلید خود اعتراف کنند و مسئولیت آن را بپذیرند مانند دیگر جنایات شبکه‌ی تروریزم بین‌الملل دولتی، با طراحی یا همراهی سرویسهای سیا و موساد عمل شده و نشانه‌ی به بن‌‌بست رسیدنِ استکبار جهانی به سردستگی آمریکا و صهیونیزم، در مقابله با ملت مصمّم و مؤمن و پیشرونده‌ی ایران اسلامی است. آنها در این رفتار شنیع و قساوت‌آمیز نیز شکست خواهند خورد و به اغراض پلید و شریرانه‌ی خود دست نخواهند یافت. رشد شتابنده‌ی علمی و فتح قله‌های دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خلل‌ناپذیر ملی است. ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده‌ی راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشک‌آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه‌ی آن هم هرگز چشم‌پوشی نخواهیم کرد.

دشمن تلاش میکند. نباید فکر کرد که دشمن از فعالیت منصرف خواهد شد؛ نه، دارید می‌بینید. در همین روزها، در بحبوحه‌ی گرفتاری‌های آمریکا در قضیه‌ی این حرکت مردمیِ وسیعِ جنبش وال استریت در نیویورک و در سایر شهرها و ایالات آمریکا، دولت آمریکا به نظرش رسید که به خیال خودش و به قول خودش، باز یک برگ دیگری رو کند. یک سناریوی مسخره‌ی تروریستی درست کردند که جمهوری اسلامی را متهم کنند به یک حرکت تروریستیِ مهمل، بی‌منطق و غلط؛ که هر کس از اهل معرفت و فن در دنیا آن را دید، رد کرد، محکوم کرد. متوسل و متشبث به این چیزها میشوند، برای اینکه شاید بتوانند خودشان را از آن گرفتاری‌ها نجات بدهند، آن را تحت تأثیر و تحت‌الشعاع قرار بدهند؛ شاید بتوانند بر جمهوری اسلامی فشار وارد کنند. البته این مسئله را دنبال خواهند کرد. قصدشان این است که شریف‌ترین عناصر مبارز و مجاهد در جمهوری اسلامی را متهم به تروریست کنند. آنها خودشان تروریستند. امروز تروریست بزرگ در دنیا، دولت آمریکاست.
در این قضیه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غیر قابل خدشه در اختیار داریم که نشان میدهد دولت آمریکا پشت سر ترورها و تروریستهائی بوده است که در ایران یا در منطقه واقع شده است. ما با این صد سند، آبروی آمریکا را در دنیا خواهیم برد؛ آبروی این مدعیان حقوق بشر و مبارزه‌ی با تروریسم را در دنیا پیش افکار عمومی خواهیم ریخت؛ اگرچه امروز هم آبروئی ندارند.

سازمانهای مقاومت اسلامی که بار سنگین جهاد را در سالهای گذشته بر دوش داشته‌اند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبه‌رویند. مقاومت سازمان‌یافته‌ی آنان، بازوی فعالی است که میتواند ملت فلسطین را به سوی این هدف نهائی به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوی مردمی که خانه و کشورشان اشغال شده، در همه‌ی میثاقهای بین‌المللی به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوی شبکه‌ی سیاسی و رسانه‌ایِ وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بی‌ارزشی است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند؛ و مقاومت فلسطینی، حرکتی ضد تروریستهای جرّار و حرکتی انسانی و مقدس است.

تروریسم پدیده‌ای تازه و محصول دوران‌های اخیر نیست، ولی پیدایش سلاح‌های هولناک و آسان‌شدن کشتارهای جمعی و فاجعه‌بار، این پدیده‌ی زشت را صدها برابر مهیب‌تر و خطرناک‌تر کرده است.
نکته‌ی مهم و تکان‌دهنده‌ی دیگر، محاسبات شیطانی قدرت‌های مسلّطی است که بهره‌برداری از تروریسم را به مثابه‌ی ابزاری برای رسیدن به هدف‌های نامشروع، وارد چرخه‌ی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های خود کرده‌اند.
حافظه‌ی تاریخی ملت‌های منطقه‌ی ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولت‌های استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانه‌ی خود، گروه‌های تروریستی جرّاری مانند آژانس بین‌المللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعه‌ی دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند.
رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش خود تا امروز نیز علناً به رفتارهای تروریستی در درون و بیرون فلسطین ادامه داده و بیشرمانه آنها را اعلام هم کرده است. سردمداران قبلی و کنونی رژیم صهیونیستی، آشکارا به تاریخ تروریستیِ خود و حتی در مواردی به شرکت خود در عملیات ترور، افتخار می‌کنند.
نمونه‌ی دیگر، رژیم ایالات متحده‌ی امریکا است که در چند دهه‌ی اخیر، سیاهه‌ی بالابلندی از رفتارهای تروریستی و نیز پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از تروریست‌های سازمان‌یافته در کشورهای این منطقه، پدید آورده است. حملات مرگبار هواپیماهای بدون سرنشین به خانوارهای بی‌دفاع در روستاها و مناطق محروم در افغانستان و پاکستان که بارها جشن عروسی آنها را به عزا مبدّل کرده است، جنایات بلک واتر در عراق و کشتار شهروندان و نخبگان عراقی، کمک به گروه‌های بمب‌گذار در ایران و عراق و پاکستان، ترور دانشمندان هسته‌ای در ایران با همکاری موساد، سرنگون کردن هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس و کشتن حدود سیصد کودک و مرد و زن مسافر و ... گوشه‌هایی از این سیاهه‌ی ننگین و فراموش‌نشدنی است.
امریکا و انگلیس و برخی دولت‌های غربی دیگر، با پرونده‌ی سیاه و محکوم‌کننده‌ی خود در رفتارهای تروریستی، داعیه‌ی مبارزه با تروریسم را نیز به ادعاهای گزاف خود افزوده‌اند. تروریست‌هایی که در دهه‌ی 1360 هزاران نفر را بی‌رحمانه به خاک و خون کشیدند و از جمله در یک حادثه 72 نفر از نخبگان علمی و سیاسی و مسئولان بلند‌پایه‌ی کشور، و در حادثه‌ای دیگر، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر کشورمان را به شهادت رساندند، اکنون در حمایت دولت‌ها و دولتمردان اروپایی و زیر حمایت آنان زندگی می‌کنند.
با چنین رفتارهایی، ادعای مبارزه با تروریسم، بسی وقاحت‌آمیز است.

یکی از هدف‌های دشمنان، اختلاف‌افکنی میان مسلمانان است. جمهوری اسلامی که ده‌ها سال بزرگترین و مطمئن‌ترین حامی مسلمانان مظلوم در غزّه و فلسطین و افغانستان و کشمیر و دیگر مناطق اسلامی بوده و هست، اکنون آماج این توطئه‌ی خبیث از سوی دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار می‌گیرد تا به خیال خام آنان، درگیر فتنه‌ی مذهبی و نزاع شیعه و سنی شود. غافل از آن که اهل تسنن در ایران اسلامی نیز مانند برادران شیعه‌ی خود بارها وفاداری خویش را به این نظام مقدس اسلامی ثابت کرده و مردانه و مؤمنانه در برابر استکبار و عوامل مزدورش، به دفاع از جمهوری اسلامی و کشور عزیز ایران برخاسته‌اند. در منطقه‌ی ما پیدایش و رشد تروریزم وحشی و کور، از اساس، زائیده‌ی سیاست خباثت‌آلود آمریکا و انگلیس و مزدوران دولتی و غیر دولتی آنها است و بر همه‌ی مسلمانان واجب است که با این مولود شوم و نحس که مصداق بارز افساد فی‌الارض و محاربه با خدا است، ‌مقابله و مبارزه کنند.
همه‌ی فرقه‌های اهل سنّت در ایران و کشورهای همسایه که آبروی اسلامیِ آنان آماج این سیاست خبیث است، بخصوص علماء دینی و روشنفکران و دانشگاهیانِ آنان ، وظائف سنگین‌تری دارند. فرزانگان شیعه و سنّی در همه‌ی کشورهای اسلامی و عربی باید اغراض پلید دشمنان را در ایجاد و تقویت تروریسم فرقه‌ئی برای همگان تبیین کنند و آنان را از خطر بزرگ فتنه‌های مذهبی که آرزوی بزرگ دشمنان اسلام است، بر حذر دارند.

ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت‏ مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیف‏تر و آسیب‏پذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانه‏ی قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است. سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگ‏آلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیک‏تر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جمله‏ی همین اقدام‏های دیوانه‏وار بود که تروریست‏های‏ اریکه‏نشین صهیونیست را به دره‏ی سقوط نهائی نزدیک‏تر کرد. حمله به کاروان امدادی بین‏المللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانه‏ی دیگری از همان قبیل است.

اصرار این دولت‏ها بر نگهداری، افزایش و گسترش توان تخریبی این سلاح‏ها، که هیچ کاربردی جز ارعاب و ترور دسته‏جمعی و ایجاد امنیت کاذب، مبتنی بر بازدارندگی ناشی از نابودی تضمین‏شده همگانی نداشته و ندارد، استمرار کابوس هسته‏ای جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادی و انسانی در رقابت غیر عقلانی هزینه شده‏اند تا هریک از ابرقدرت‏ها توان خیالی پیدا کنند که بیش از ده‏هزار بار رقیبان خود و سایر ساکنان کره خاکی من‏جمله خودشان را نابود کنند. بی‏دلیل نیست که این راهبرد «بازدارندگی مبتنی بر نابودی تضمین‏شده متقابل»، یا دیوانگی نام گرفته است.

دنیا هم دنیای زورگوئی است؛ دنیای ظلم است؛ دنیای خوبی نیست؛ دنیای بدی است؛ دنیای جاهلیت است؛ دنیای غلبه‌‌ی شهوترانها و زورگوها بر اکثر مردم جهان است. در یک چنین دنیائی خیلی باید مراقب بود، خیلی باید هوشیارانه عمل کرد، مدبرانه عمل کرد، شجاعانه عمل کرد. می‌بینید رفتار این سران دنیا را؛ برای اطماع خودشان، برای حرص خودشان، برای پشتیبانی و حمایت از کمپانی‌‌های مورد تأیید خودشان، برای پر کردن جیبهای کمپانی‌‌داران و سرمایه‌‌داران بزرگ، می‌بینید چه فجایعی در دنیا دارد اتفاق می‌افتد؛ البته زیر نام نیک شعارهای توخالی و دروغین. جنگ‌‌طلبند، اسم صلح را می‌‌آورند و زیر تابلوی صلح می‌‌ایستند؛ برای انسانها و بشر هیچ حق و اعتباری قائل نیستند، زیر تابلوی حقوق بشر قرار می‌گیرند؛ اهل تجاوزند، تجاوز جزو سیاستهای اصلی کارهایشان است، ادعای مقابله با تجاوز می‌کنند؛ در سیاستهای خودشان، در رفتارهای خودشان، از همه‌‌ی شیوه‌‌های کثیف استفاده می‌کنند و بهره می‌گیرند؛ از ترور استفاده می‌کنند، سازمانهای تروریست به وجود می‌‌آورند، شرکتهای تروریست استخدام می‌کنند- که این‌ها چیزهای واضح امروز دنیاست- در عراق شما نمونه‌‌اش را ملاحظه می‌کنید، در افغانستان نمونه‌‌اش را ملاحظه می‌کنید؛ در آنجاهائی که کودتا راه انداخته‌‌اند، می‌بینید؛ تجاوزی که به کشورها شده، این‌ها را می‌بینید؛ در عین حال یک ظاهر آرام، اتوکشیده، ادکلن‌‌زده، با الفاظ مناسب، می‌‌آید در مقابل چشم مردم ظاهر می‌شود، به عنوان رئیس‌‌جمهور فلان کشور یا فلان کشور؛ با افکار عمومی مردم بازی می‌کنند، فریب می‌دهند؛ اصلًا مبنای کار بر فریب‌کاری است. دنیا یک چنین دنیائی است؛ دنیای مبتنی بر دروغ، بر فریب، بر ظلم و زور نقابدار؛ اگرچه حالا گاهی هم نقابها برطرف می‌شود. گاهی اوقات غرور و اعتماد به پایه‌‌های پوشالیِ قدرتی که در اختیارشان هست، اختیار را از دستشان خارج می‌کند. دیدید دیگر؛ همین چند روز قبل از این، رئیس‌‌جمهور آمریکا تلویحاً تهدید به استفاده‌‌ی از سلاح اتمی کرد! این خیلی حرف عجیبی است؛ از این حرف اصلًا دنیا نباید بگذرد. در قرن بیست و یکم، قرن این همه دعوی صلح و حقوق بشر و تشکیلات جهانی و سازمانها و مبارزه‌‌ی با تروریسم و این‌ها، رئیس یک کشور بیاید آنجا بایستد و تهدید به حمله‌‌ی اتمی کند! این خیلی حرف عجیبی است در دنیا.
این به ضرر خودشان هم هست، نمی‌‌فهمند. معنای صریحش این است که دولت‌ آمریکا یک دولت شریر و غیر قابل اعتماد است. این‌ها چند سال است دارند تلاش می‌کنند تا در قضیه‌‌ی هسته‌‌ای ما اثبات کنند جمهوری اسلامی غیر قابل اعتماد است؛ در حالی که جمهوری اسلامی در این سی سال، نه به هیچ کشوری حمله کرده، نه هیچ جا را ابتدائاً مورد تهاجم قرار داده، نه تروریست‌‌پروری‌ کرده. آن‌ها می‌خواهند بگویند جمهوری اسلامی غیر قابل اعتماد است. خوب، در دنیا غیر قابل اعتماد کیست؟ آن‌هائی که هم بمب اتم دارند، هم حیا نمی‌کنند که بگویند ما ممکن است از این بمب اتم استفاده بکنیم یا استفاده خواهیم کرد. این خیلی حرف عجیبی است، این رسواکننده‌‌ی این‌هاست.

در سطح بین‏المللی، امروز دشمنان از همه‏ی ابزارها دارند استفاده می‏کنند برای مشوب کردن اذهان عمومی آحاد بشر- ملتها- خواصشان و عوامشان؛ تا هرجا دستشان برسد. دارند برای این تلاش می‏کنند. ادعای قانون‏گرائی می‏کنند، ادعای حقوق بشر می‏کنند، ادعای طرف‏داری از مظلوم می‏کنند. خب، این‏ها حرفهای قشنگی است، این‏ها حرفهای جاذبه‏داری است؛ اما حقیقت چیز دیگری است. این رئیس‏جمهور آمریکا- همین چند روز قبل از این- می‏گوید: ما دنبال این هستیم که دولتهای‏ قانون‏شکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت‏ قانون‏شکن است؟ کدام دولت قانون‏شکن‏تر از دولت آمریکاست؟ دولت آمریکا با کدام قانون عراق را اشغال کرد و این همه خسارت و تلفات انسانی و مادی و معنوی بر ملت عراق وارد کرد؟ بر اساس یک شایعه‏ی دروغی که خودشان به وجود آورده بودند، حمله کردند عراق را اشغال کردند که صدها هزار مردم عراق در این چند سال کشته شدند و چند میلیون مردم عراق آواره شدند. چندی پیش در خبرها آمده بود پانصد و پنجاه دانشمند عراقی به وسیله‏ی اسرائیلی‏ها ترور شدند. این، چیز کمی است؟! جوخه‏های ترور بسیج شدند، رفتند دانشمندان عراقی را یکی‏یکی پیدا کردند، ترور کردند. این، بر اثر اشغال آمریکاست. با کدام قانون شما وارد عراق شدید؟ با کدام قانون تا حالا مانده‏اید؟ با کدام قانون دارید با مردم عراق این‏جور اهانت‏آمیز رفتار می‏کنید؟ با کدام قانون افغانستان را اشغال کردید؟ با کدام قانون بین‏المللیِ عقل‏پسند دارید نیروهاتان را در افغانستان افزایش می‏دهید؟ چقدر اتفاق افتاد این حادثه که هواپیماهای آمریکائی، کاروانهای عروسی را در افغانستان به خاک و خون کشیدند؟ در طول این چند سال بارها و بارها اتفاق افتاد؛ ده‏ها نفر در هر حادثه‏ای کشته شدند؛ مردمی که در یک عروسی شرکت کرده بودند. آن وقت افسر آمریکائی با وقاحت تمام می‏گوید: ما دنبال طالبان هستیم! هرجا طالبان را پیدا کنیم، می‏زنیم! به عروسی مردم چه کار دارید؟ به زندگی مردم چه کار دارید؟ همین چندی پیش در هرات، یکی از این حوادث را به وجود آوردند، بیش از صد نفر کشته شدند که پنجاه‏تاشان کودکان بودند. مظهر بی‏قانونی شما هستید. قانون‏شکن‏ترین دولتها، امروز دولت آمریکاست.

جنایت تروریست‏های‏ خونخوار در بلوچستان چهره‏ی اهریمنی دشمنان امنیت و وحدت را که از سوی سازمانهای جاسوسی برخی دولتهای‏ استکباری حمایت می‏شوند، بیش از پیش آشکار ساخت. به شهادت رساندن مؤمنان فداکاری همچون سردار شجاع و بااخلاص شهید نور علی شوشتری و دیگر فرماندهان آن بخش از کشور و دهها نفر از برادران شیعه و سنّی و فارس و بلوچ، جنایتی در حق ملت ایران و بخصوص منطقه‏ی بلوچستان است که این انسانهای شریف، همت خود را بر امنیت و آبادی آن نهاده و مخلصانه برای آن تلاش می‏کردند.

دولتهای‏ آمریکا در طول این سالهای گذشته- بخصوص رئیس‏جمهور نابخردِ قبلیِ آمریکا- به عنوان مبارزه‏ی با تروریسم‏ به اشغال دو کشور اسلامی دست زد: یعنی عراق و افغانستان. بعد شما در افغانستان نگاه می‏کنید می‏بینید هواپیماهای جنگیِ آمریکائی مردم را، صد نفر، صد و پنجاه نفر- نه یک‏بار، نه دو بار، نه ده بار- در طول این چند سال مرتب بمباران می‏کنند و به قتل می‏رسانند. خوب، مگر تروریست‏ها چه کار می‏کنند؟ این همین کاری است که تروریست‏ها می‏کنند؛ منتها تروریست‏ها یک نفر، دو نفر، ده نفر را می‏کشند، شما صد نفر، صد و پنجاه نفر را یکجا می‏کشید. این چه جور مبارزه‏ی با تروریسم است؟ در عراق عناصر تروریستِ بعثی را- طبق اطلاعات مسلّم ما- پشتیبانی و همراهی کردند، در حالی که شعار مبارزه‏ی با تروریسم می‏دادند! این‏هاست که ملتهای منطقه را از آمریکا متنفر کرده است؛ چهره‏ی آمریکا را سیاه کرده است، مخدوش کرده است. اگر رئیس‏جمهورِ تازه‏ی آمریکا می‏خواهد این چهره را عوض کند، این کارها باید عوض بشود؛ با نطق و با شعار و با این چیزها حاصل نمی‏شود. ملتهای مسلمان هم می‏دانند که صداقت دولتمردان‏ آمریکا آن وقتی مشخص می‏شود که در عمل به تغییر دست بزنند؛ و الّا اگر در عمل به تغییر دست نزنند، صد تا نطق هم که بکنند، حرفهای شیرین و زیبا هم که به امت اسلامی تحویل بدهند، اثری نخواهد کرد؛ تغییری به وجود نخواهد آمد. این بیداری اسلامی، آن وجه اول از حرکت عظیم امام بزرگوار ما بود.

متأسفانه در پشت مرزهای غربی ما، آمریکائی‏ها مشغول توطئه‏اند، مشغول تروریست‏پروری هستند. پول، سلاح، سازماندهی، تشکیلات به وسیله‏ی آمریکائی‏ها به طور مستقیم در پشت مرزهای غربی کشور ما صرف می‏شود برای موذی‏گری کردن و پنجه انداختن و معارضه کردن با نظام جمهوری اسلامی؛ باید بیدار باشیم.

امروز متأسفانه سررشته‏ی ترورها و عملیات خشونت‏آمیزِ غیر انسانی در بسیاری از نقاط این منطقه، در دست سرویسهای امنیتی مستکبرین است. اشغالگران عراق در بسیاری از عملیات تروریستی که جان مردم بی‏گناه را هدف قرار می‏دهد، متهم درجه‏ی اولند. آن کسانی که دم از مقابله‏ی با تروریسم می‏زنند، کورترین و سیاه‏ترین شیوه‏های تروریستی را اداره و هدایت می‏کنند. نظام جمهوری اسلامی که از جمله‏ی اصلی‏ترین هدفهای این توطئه‏ی خیانت‏آمیز است، باید هشیار باشد و هشیار است. ملت ما هشیارند؛ نیروهای مسلح ما، مسئولان جمهوری اسلامی احساس سنگینیِ این مسئولیت بزرگ را می‏کنند؛ آمادگی دارند و باید آمادگی داشته باشند.

من نصیحت می‏کنم به مسئولین آمریکائی، به هرکه در آمریکا تصمیم‏گیر است- چه رئیس‏جمهور، چه کنگره و چه دیگران- این وضعی که در گذشته دولت‏ آمریکا داشته است، به ضرر ملت آمریکا و به ضرر خود دولت‏ آمریکا هم هست. شما امروز در دنیا منفورید؛ اگر نمی‏دانید، بدانید. ملتها پرچم شما را آتش می‏زنند، ملتهای مسلمان در همه‏ی نقاط عالم «مرگ بر آمریکا» می‏گویند. علت این منفوریت چیست؟ این را هیچ بررسی کرده‏اید؟ تحلیل کرده‏اید؟ عبرت گرفته‏اید؟ علت این است که شما با دنیا قیم‏مآبانه برخورد می‏کنید، متکبرانه حرف می‏زنید، می‏خواهید اراده‏ی خودتان را در دنیا تحمیل کنید، در امور کشورها دخالت می‏کنید، در دنیا معیارهای دوگانه به کار می‏برید؛ یکجا یک جوان فلسطینی را که از شدت فشار ناگزیر می‏شود یک حرکت شهادت‏طلبانه انجام دهد، سیل تبلیغات را بر سر او می‏ریزید؛ اما از طرف دیگر رژیم صهیونیستی که در ظرف بیست و دو روز آن فاجعه را در غزه به وجود می‏آورد، جنایتهای او را ندیده می‏گیرید؛ آن جوان را تروریست‏ می‏خوانید، این رژیم تروریست‏ را می‏گوئید ما به امنیتش متعهدیم؛ این‏هاست که شما را در دنیا منفور کرده است. این نصیحت به شماست؛ برای خیر خودتان، برای صلاح خودتان، برای آینده‏ی کشور خودتان، از لحن تکبرآمیز، از روش مستکبرانه، از حرکتهای قیم‏مآبانه دست بردارید؛ در کار ملتها دخالت نکنید؛ به حق خودتان قانع باشید؛ برای خودتان منافعی در همه جای دنیا تعریف نکنید؛ خواهید دید چهره‏ی آمریکا در دنیا بتدریج از آن منفوریت به شکل دیگری تبدیل خواهد شد. این حرفها را گوش کنید. نصیحت من به مسئولین آمریکائی- چه رئیس‏جمهور و چه دیگران- این است؛ روی این حرفها با دقت فکر کنید، بدهید برایتان ترجمه کنند- البته به صهیونیستها ندهید ترجمه کنند!- از انسانهای سالم مشورت بخواهید، نظر بخواهید. تا وقتی دولت آمریکا روش خود را، عمل خود را، جهت‏گیری خود را، سیاستهای خود را، مثل این سی سال علیه ما ادامه دهد، ما همان آدم سی سال قبل، همان ملت این سی سال هستیم.

مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غده‏ی سرطانی مرتکب شده‏اند، و خود پیش از آنکه میانجی باشند طرف دعوایند. دولت آمریکا هیچ‏گاه حمایت بی‏قید و شرط خود از رژیم صهیونیست و حتی از جنایت‏های آشکار آن از قبیل ماجرای اخیر غزه را متوقف نکرده است.حتی رئیس‏جمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاستهای دولت‏ بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بی‏قید و شرط به امنیت اسرائیل دم می‏زند، یعنی دفاع از تروریسم‏ دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی در 22 روز، این یعنی همان کژراهه‏ی دوران بوش و نه چیزی کمتر.
مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم یک رویکرد عقیم دیگر است. سازمان ملل شاید در کمتر نمونه‏ئی همچون مسأله‏ی فلسطین، مورد آزمونِ افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد.
شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیله‏ی گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسل‏کشی‏ها، آواره‏سازی‏ها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سکوت رضایت‏آمیز کرد، و حتی هنگامی که مجمع عمومی رأی به نژادپرست بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیت‏اند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده می‏کنند.
نتیجه آنکه نه تنها این شورا به کار امنیت در جهان کمکی نمی‏کند بلکه هرجا که قرار است مفاهیمی همچون حقوق بشر یا دموکراسی و امثال آن، وسیله‏ی زیاده‏طلبی و سلطه‏ی بیشتر آنان گردد، به کمک ایشان می‏شتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ می‏افکند.

امروز شما نگاه کنید به رفتار زمامداران آمریکا- رئیس‌جمهور و تیم دور و ورش- ببینید چه جوری حرف می‌زنند. حرف زدنِ آن‌ها مثل حرف زدن آدم‌های روانی است؛ گاهی تهدید می‌کنند، گاهی دستور ترور می‌دهند، گاهی تهمت می‌زنند، گاهی از روی استیصال درخواست کمک می‌کنند، گاهی ثبات و امنیت یک ملت را آماج خودشان قرار می‌دهند؛ مثل دیوانه‌ها به این طرف و آن طرف می‌زنند. رفتار آن‌ها، رفتار سیاستمداران منطقی و عاقل و باتدبیر نیست. البته بخش مهمی از این، انعکاس ناکامیهای آمریکا در مناطق مختلف است.

من اعتقاد راسخ دارم که روزی خواهد آمد که همین رئیس‏جمهور کنونی امریکا و مسئولین امریکائی در یک دادگاه عادلانه‏ی بین‏المللی به خاطر فجایعی که در عراق به وجود آورده‏اند، گریبانشان گرفته شود و محاکمه شوند. آمریکائی‏ها باید جواب بدهند چرا از اشغال عراق دست برنمی‏دارند؛ باید جواب بدهند که چرا عراق را این‏طور امواج ناامنی و طوفانهای ناامنی و تروریستی فراگرفته. تروریسم را آمریکائی‏ها آوردند به عراق تحمیل کردند. باید جواب بدهند که در این کشور ثروتمند چرا پنجاه درصد مردم امروز بیکارند؛ چرا از خدمات عمومی در این کشور اثری نیست. مردم مشکل برق دارند، مشکل سوخت دارند، مشکل آب سالم و آب آشامیدنی دارند، مدارسشان ویران شده، دانشگاه‏هایشان ویران شده، مدرسه‏ای ساخته نشده، بیمارستان‏هایشان از حیّز انتفاع خارج شده. مردم نیازمند به بیمارستانند؛ کدام بیمارستان را آمریکائی‏ها ساختند؟ کدام بیمارستان را تجهیز کردند؟ کدام دانشگاه را ساختند یا تعمیر کردند؟ کدام جاده را درست کردند؟ کدام خط لوله را کشیدند؟ کدام آب آشامیدنی را وصل کردند؟ این‏ها جواب لازم دارد؛ این‏ها را بایستی آمریکائی‏ها جواب بدهند؛ نمی‏توانند شانه خالی کنند.

امروز امریکا متهم است و ملتها مدعی آمریکایند. ما امروز مدعی امریکا هستیم. امریکا متهم است به دست‌اندازی به استکبار، به مستعمره‌پروری، به جنگ‌طلبی، به اشغال نظامی، به فتنه‌انگیزی. ما طلبکاریم، ما مدعی هستیم. آن‌ها می‌خواهند خودشان را در جایگاه مدعی بگذارند و ملت ایران را در جایگاه متهم قرار دهند. در خود امریکا وضع حقوق بشر اسفبار است و ناامنی وجود دارد. در یک سال- سال 2003- سیزده میلیون بازداشت شهروندان امریکایی را خودشان گزارش کردند! مجوز شکنجه می‌دهند، مجوز شنود تلفن می‌دهند. بعد از حادثه‌ی بیست شهریورِ چند سال قبل، این‌ها چند میلیون نفر را بازجویی کردند. یک چنین فضای ناامن در داخل امریکا؛ در خارج هم که زندانهای ابو غریب و شکنجه‌ها و زندان گوانتانامو و زندانهای مخفی‌ای که در اروپا و در نقاط دیگر دارند. آن‌ها باید جواب بدهند. آن‌ها متهمند، آن‌ها نقض حقوق بشر می‌کنند؛ آن وقت می‌شوند مدعی حقوق بشر، و ملت ایران را یا هرجا را که میلشان بکشد، می‌خواهند به محاسبه بکشند که شما نقض حقوق بشر کرده‌اید! تروریسم را آن‌ها دارند ترویج می‌کنند. این کارها جنگ روانی است که آن‌ها دارند انجام می‌دهند.

امروز شما سیاستهای رسانه‏ای مسلط دنیا را ملاحظه کنید. مصلحت آن‏ها اقتضاء می‏کند که اسلام را با تروریست مساوی بدانند. این کار با سرعت هرچه بیشتر و با استفاده هرچه بیشتر از فناوریهای پیشرفته انجام می‏گیرد. مصلحت آن‏ها اقتضاء می‏کند که متقابلًا امریکا را مظهر حقوق بشر و دمکراسی به حساب آورند. این کار به راحتی و با شیوه‏های پیچیده و بسیار پیشرفته‏ی رسانه‏ای در دنیا انجام می‏گیرد. دروغهای بزرگ مثل حقیقت در امواج‏ رادیویی، تلویزیونی، اینترنتی و غیره منعکس می‏شود. همان‏طور که بعضی از دوستان اشاره کردید، ناگهان در سطح دنیا مسئله‏ی اول می‏شود آنفولانزای مرغی؛ که شاید تلفاتش در همه‏ی دنیا به هزار نفر هم نمی‏رسد. در همان حال صد و بیست هزار شهروند عراقی غیر مسلح که به‏وسیله‏ی آمریکاییها یا مرتبطین تروریستشان‏ از بین می‏روند، مسکوت می‏ماند؛ ناگهان دنیا پُر می‏شود از اینکه ایران به دنبال ساختن سلاح هسته‏ای است. خود آن کسانی که این سیاست تبلیغاتی را اتخاذ می‏کنند و آن را ترویج می‏کنند، به وضوح می‏دانند که این یک دروغ است؛ لیکن مصلحت مدیریت امپراطوری رسانه‏ای و خبری این را اقتضاء می‏کند، پس باید گفته شود و گفته می‏شود. از اینکه یک ملتی با تلاش خود به یک فناوری پیشرفته‏ای دست پیدا کرده که آن را وام‏دارِ هیچ‏کس نیست و می‏خواهد از آن استفاده‏ی صلح‏آمیز بکند، از این اسمی در رسانه‏های دنیا برده نمی‏شود! در قضیه‏ی فلسطین اگر یک انفجار در یک منطقه‏ای از فلسطین اتفاق بیفتد که عده‏ای صهیونیست در آن زخمی شوند، به عنوان یک فاجعه‏ی بزرگ در دنیا منعکس می‏شود؛ اما متقابلًا کشتار هرروزه‏ی فلسطینیها- هرروزه‏ی بدون مبالغه- به‏وسیله‏ی سربازان و اعلام رسمی ترور فعالان فلسطینی از سوی رهبران دولت‏ اسرائیل، این مسکوت می‏ماند و منعکس نمی‏شود، بعد به ذهنها نمی‏رسد. این، آن مشکلات و بیماریهای مزمن و دردهای بزرگ مسئله‏ی رسانه‏ی عمومی و امواج رسانه‏ای در دنیاست. اساس قضیه این‏هاست.

فلسطین دهه‏ی 1940 را در نظر بیاورید: سرزمینی در قلب دنیای عرب، کشوری فقیر، حکومتی ضعیف، مردمی بی‏خبر و همسایگانی دست‏نشانده‏ی استعمار؛ ثروتمندترین و مسلح‏ترین و شریرترین دولت‏ غربی به تحریک صهیونیست‏ها آن را از دست مسلمانان بیرون می‏آورد و به یک حزب نژادپرست و جرّار و تروریست‏ می‏سپارد. همه‏ی دولت‏های غربی و هر دو قطب سیاسی متخاصم عالم به آن کمک می‏کند؛ دولت‏های دست‏نشانده‏ی منطقه از قبیل ایرانِ پهلوی و بعضی دیگر به اسلام و عربیت پشت کرده، در خدمت آن قرار می‏گیرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوی همه در اختیارش گذاشته می‏شود؛ امریکا مانند قیّم و وکیل مدافع و کارپرداز او عمل می‏کند و شوروی هم تنها در این مسئله با امریکا هیچ مخالفتی نمی‏کند؛ قطعنامه‏های سازمان ملل در همان حد ضعیف و محافظه‏کارانه‏اش هم از سوی دولت جعلی و یاغی صهیونیست مورد بی‏اعتنایی کامل قرار می‏گیرد؛ با پشت‏گرمی امریکا و اروپا به مصر، به سوریّه، به اردن، به لبنان، حمله‏ی نظامی می‏کند و بخش‏هایی را به قصد تصرف دائم اشغال می‏کند؛ بی‏محابا از ترور و قتل و غارت حرف می‏زند و تهدید می‏کند و تروریست‏های معروف یکی پس از دیگری در آن به حکومت می‏رسند، که آخرین آن‏ها جنایت‏کار معروف «صبرا و شتیلاست. ده‏ها سال در صحنه‏ی فلسطین، دولت غاصب با چهره‏ای خشن، بی‏انعطاف، طلبکار و شکست‏ناپذیر باقی می‏ماند.

شعار دمکراسی‏خواهی از سوی سلطه‏گرانی که سالها مدافع رژیمهای دیکتاتوری در آسیا و آفریقا و قاره‏ی آمریکا بوده‏اند، پذیرفته نیست. داعیه‏ی مبارزه با خشنونت و تروریسم از کسانی که خود مروّج تروریسم صهیونیستی و مرتکب خونین‏ترین خشونتها در عراق و افغانستان‏اند، نفرت‏آور است. ادعای طرف‏داری از حقوق مدنی از شیطانهائی که جنایات تروریست خون‏آشامی چون شارون را بر مردم مظلوم فلسطین، همواره تحسین و تشویق کرده‏اند، فریبی مستوجب لعن و نفرین است. مرتکبان جنایات گوانتانامو و ابو غریب و زندانهای مخفی در اروپا و تحقیرکنندگان ملت عراق و فلسطین و پرورش‏دهندگان گروههائی که به نام اسلام، خون مسلمانان را در عراق و افغانستان مباح می‏شمرند، حقّ ندارند از حقوق بشر سخن بگویند. دولتهای امریکا و انگلیس که شکنجه‏ی متهمان و حتی ریختن خون آنان در خیابانها را مجاز می‏شمرند و حتی شنود مکالمات تلفنی شهروندان خود بدون حکم قضائی را جایز می‏دانند، حق ندارند خود را طرف‏دار حقوق مدنی معرفی کنند. دولتهائی که با تولید سلاح اتمی و شیمیائی و به کار گرفتن آن، تاریخ معاصر خود را سیه‏رو کرده‏اند، حق ندارند خود را متولّی عدم اشاعه‏ی صنعت هسته‏ای قلمداد کنند.

آرزوی ما رفاه مردم و آبادی و امنیت عراق است. از ناامنی‏هایی که در عراق اتفاق می‏افتد- کشتارهایی که روزانه در مسجدها، در حسینیه‏ها، در خیابان‏ها و اجتماعات رخ می‏دهد- و مردم بیچاره‏ی عراق را قربانی می‏کند، ما به‏شدت آزرده هستیم. کشتن مردم مظلوم جرم بزرگی است و فرقی نمی‏کند که این جرم را چه کسی مرتکب شود. مسلسل امریکایی‏ها هم که مردم عراق را قربانی می‏کند، مجرم است؛ عوامل بمب‏گذاری هم که اجتماعات مردم را منفجر می‏کنند و کودک و زن و مرد را می‏کُشند، مجرمند. البته ما متهم اولِ این حوادث را امریکا می‏دانیم. چرا؟ چون تروریسم‏ عراق زیر چشم امریکاست. هزاران نیروی نظامی و اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی از امریکایی‏ها امروز در همه جای عراق گسترده‏اند. اگر می‏خواستند ناامنی را در عراق از بین ببرند، می‏توانستند. بعضی‏ها معتقدند که قراینی هم بر این اعتقاد وجود دارد که این ترورها کار خود سرویس‏های جاسوسی امریکا و صهیونیست‏هاست؛ چرا؟ چون نمی‏خواهند این دولت‏ موفق شود. ناامنی بهانه‏ی ادامه‏ی اشغال است. چون ناامن است، ما باید بمانیم؛ اگر برویم، آسمان به زمین می‏آید! آنچه در عراق پیش آمده، چیزی نیست که امریکایی‏ها می‏خواستند. آن‏ها یک دولت‏ دست‏نشانده‏ی خودشان می‏خواستند؛ آن‏ها می‏خواستند عراق بظاهر حکومت مردمی داشته باشد، اما در باطن مزدور آن‏ها بر عراق حاکم باشد؛ ولی این‏طور نشد.

کیست در دنیا که نداند گروههای تروریستی‏ای‏ که به نام آن‏ها امروز در عراق کاری انجام می‏گیرد، بعضی از آن‏ها ساخته‏ی دست خود آمریکایند؛ بعضی‏ها هم زیر نفوذ آمریکایند؟ کیست که نداند این‏ها دارند در عراق اختلاف بین سنی و شیعه ایجاد می‏کنند؟ کیست که نتواند حدس بزند که این‏ها می‏خواهند ناامنی باشد تا بتوانند بیشتر به‏اشغال غیر قانونی و غیر مشروعِ خودشان ادامه دهند؟ آن‏ها مسئول و متهم‏اند. تروریست‏ها زیر چشم خود آن‏ها دارند حرکت می‏کنند؛ ما اطلاع داریم؛ این دیگر حدس نیست. در بعضی از مرزهای عراق تروریست‏ها زیر چشم خود امریکایی‏ها- و شاید با کمک خود آن‏ها- از اینجا به آنجا منتقل می‏شوند؛ آن وقت می‏آیند بیخود ایران یا سوریّه را متهم می‏کنند. ما 1300 کیلومتر با عراق مرز داریم؛ این مرزها را هم محکم گرفته‏ایم. البته در هر مرز محکمی ممکن است خروج غیر قانونی باشد. امریکایی‏ها بعد از سالهای متمادی هنوز نتوانسته‏اند مرزهای خودشان با مکزیک را ببندند؛ مرتب غیر قانونی افراد می‏آیند و می‏روند. بنابراین ممکن است غیر قانونی ترددی بشود، لیکن ما ایستاده‏ایم و نمی‏گذاریم. امنیت عراق، امنیت ماست؛ پیشرفت عراق برای ما یک دستاورد بزرگ است؛ ما این را می‏خواهیم. امیدواریم ملت عراق هرچه زودتر از محنتهایی که دچار آن شده است، نجات پیدا کند و این کشور ثروتمند از لحاظ طبیعی، بتواند به نقطه‏یی که شایسته‏ی آن است، برسد.

کسانی که در گوشه و کنار نق می‏زنند و می‏گویند چرا به انرژی هسته‏یی چسبیده‏اید، غافلانه به نفع دشمنان ملت حرف می‏زنند؛ آن‏ها هم بدانند امروز مسأله‏ی انرژی هسته‏یی بهانه‏ی تهدیدهای امریکاست. ابرقدرت، شأن خود را در تهدید کردن می‏داند. قدرت سلطه‏گر و زورگو کارش با تهدید پیش می‏رود و ملتهای دنیا و خیلی از دولتها متأسفانه در مقابل تهدیدهای این‏ها کوتاه می‏آیند و این‏ها را بیشتر بر امورِ خودشان مسلط می‏کنند. کار آن‏ها تهدید است، و امروز بهانه‏ی تهدید آن‏ها انرژی هسته‏یی است. این هم که نباشد، بهانه‏ی دیگری مطرح می‏کنند. خودشان تروریست‏پرورترینِ‏ دولت‏هایند، اما ایران اسلامی و مسلمانها را متهم به تروریسم‏ می‏کنند! سربازان و نیروهای امنیتی امریکا بدترین جنایتها را در نقاط اشغالی عراق و در زندان ابو غریب مرتکب می‏شوند- که یک نمونه از این همه، جنایت زندان ابو غریب است؛ و الّا نظایر آن زیاد است- به انسانها اهانت می‏کنند، حقوق انسانها را لگدمال می‏کنند؛ چه در اینجا، چه در افغانستان، چه در زندانهای خودشان، چه در گوانتانامو؛ آنگاه دیگران را به نقض حقوق بشر متهم می‏کنند! تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی‏ را نمی‏شناسم که به قدر دولت امریکا ناقض حقوق بشر باشد. بنده با ملاحظه‏ی آمار و ارقام و حوادثی که در این چند سال پیش آمده- چیزی که جلوی چشم خود ما بوده است- به این نتیجه می‏رسم که شاید در دنیا دولتی نباشد که به قدر دولت امریکا نقض حقوق بشر کرده باشد.

شما به عرصه‏ی تحولات سیاسی دنیا نگاه کنید و اظهارات سخنگویان سیاستهای استکباری را در دنیا بشنوید؛ ببینید نقطه‏ی اصلی توجه آن‏ها چیست. البته شعار حقوق بشر و شعار مبارزه‏ی با تروریسم‏ می‏دهند- در مورد ایران، علاوه‏ی بر این‏ها، نگرانی از ساخت بمب اتمی و دستیابی به انرژی هسته‏یی برای جنگ را هم مطرح می‏کنند- اما حقیقت قضیه غیر از این‏هاست. آن‏ها با استبداد مخالف نیستند. آن‏ها امروز به کشورهایی که در دولت‏هایشان‏ حتّی دریچه‏ای به انتخاب و آزادی مردم باز نشده، دارند کمک می‏کنند؛ با آن‏ها همسو و همراه هستند و با استبداد مخالفتی ندارند. رژیم ایالات متحده چقدر حکومتهای کودتایی را تغذیه کرده، حمایت کرده، حفظ کرده؛ بنابراین آن‏ها به این مسئله اهمیتی نمی‏دهند. تروریسم را خود آن‏ها راه انداختند. همین کسانی که امروز نامشان به‏عنوان معروف‏ترین تروریست‏های‏ دنیا در سرلوحه‏ی اظهارات آمریکایی‏هاست، مستقیم و غیر مستقیم ساخته و پرداخته‏ی سازمان جاسوسی امریکا هستند. این، چیزی نیست که از نگاه صاحب‏نظران سیاسی دنیا پوشیده باشد؛ این را همه می‏دانند. یک روز فکر می‏کردند حضور این افراد در مرز شرقی ما خواهد توانست جمهوری اسلامی را تضعیف کند؛ لذا خرج کردند، پول دادند، آموزش دادند، سلاح دادند. دو سه سال قبل، همین شارون جلاد، همین گرگ در لباس آدمی، روزی که سر کار آمد، صریحاً گفت من این تعداد از فلسطینی‏ها را ترور خواهم کرد- کلمه‏ی «ترور» را هم به کار برد!- امریکایی‏ها از او حمایت کردند؛ نگفتند تروریسم بد است؛ بخصوص اگر دولتی‏ باشد. بنابراین این‏ها با ترور مخالف نیستند. این‏ها مخالفان خودشان را ترور کرده‏اند، بازهم می‏کنند. مسأله‏ی آن‏ها، مسأله‏ی دیگری است.

استکبار، همه‏ی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یک جا با فشار سیاسی، در یک جا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر- مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس با بمب و موشک و تانک و چکمه‏پوشان نظامی، به عرصه‏ی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهم‏ترین ابزار این ددمنشان آدمی‏خوار، پرده‏ی نفاق و فریبی است که بر چهره‏ی خود کشیده‏اند. جوخه‏های تروریستی را تجهیز و به قصد جان بی‏گناهان روانه می‏کنند، و دم از مبارزه با تروریسم می‏زنند. از دولت تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی می‏کنند و مدافعان جان به لب رسیده‏ی فلسطینی را تروریست می‏نامند.

امروز شما مشاهده می‏کنید که در کشور عراق اشغالگران و سلطه‏طلبان با مردم چه جور رفتار می‏کنند؛ درحالی‏که ادعا می‏کنند به دنبال تروریست‏ها هستند، آحاد مردم را قتل عام می‏کنند. بمباران‏های مکرر شهرهای عراق، بمباران فلوجه، شهرک صدر، سامرا و دیگر شهرها، چطور می‏تواند برای مقابله‏ی با مشتی تروریست باشد؟! معنای مقابله‏ی با تروریسم و تروریست‏ها این است؟! کودکان معصوم و زنهای بی‏دفاع و انسانهای بی‏گناهی که در این بمباران‏های کور نابود می‏شوند، تروریستند؟! آیا با این رفتارها تروریسم ریشه‏کن شد یا تشویق شد؟ اگر نگوییم سازمانهای تروریستی شناخته‏شده، زیر نفوذ دستگاه‏ها و سرویسهای جاسوسی امریکا و اسرائیلند- که اگر کسی چنین ادعایی هم بکند، معلوم نیست خیلی گزافه گفته باشد- کمترین سخن این است که بگوییم تجاوز، زورگویی، قتل عام، قلدری، نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود، تشویق‏کننده‏ی مقاومتهای مردمی و رشددهنده‏ی احساس گرایش به تروریسم در میان همین ملتهاست.
این رفتار، نسخه‏ی زشت دیگری در فلسطین اشغالی دارد. ببینید چه می‏کنند با این مردم! اردوگاه آوارگان را بمباران می‏کنند؛ به توپ می‏بندند؛ خانه‏های مردم را ویران می‏کنند؛ مزارع مردم را خراب می‏کنند؛ دهها نفر کودک و زن و مرد بی‏دفاع را به قتل می‏رسانند؛ به عنوان اینکه به دنبال مبارز فلسطینی می‏گردند!
دنیایی که چشم را بر این جنایتهای وقیحانه می‏بندد، نمی‏تواند ادعا کند که طرف‏دار حقوق بشر است و نمی‏تواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم رو به رشد در دنیا مقابله کند؛ این‏ها مشوق تروریسمند.

ببینید که قدرتمندان با تکیه‏ی به زور چه می‏کنند. همه‏ی حرفهای غیر منطقی و غلط را با اتکاء به زور و با اتکاء به منطق سلاح و قدرت سیاسی و پولی به شکل حرف قابل دفاع و منطقی در دنیا مطرح و عمل می‏کنند. جرائمی را که در عرف همه‏ی ملتهای جهان جنایت و جرم است، علنی انجام می‏دهند و گاهی برای ظاهرسازی نامی هم روی آن می‏گذارند، درحالی‏که می‏دانند کسی آن را قبول نمی‏کند؛ اما گاهی حتّی اسم و نقابی هم روی آن نمی‏گذارند. دولت‏ غاصب صهیونیست صریحاً اعلام می‏کند که من زبدگان فلسطینی را ترور می‏کنم و دولت امریکا هم رسماً و علناً از او حمایت می‏کند! این وضع نظام امروز جهانی است.تروریسم- که مبارزه‏ی با آن بهانه‏ای برای قدرتمداری و اعمال زور دولت مستکبر امریکا شده است- صریحاً به‏عنوان یک کار مجاز و مشروع در زبان آن‏ها و در عمل حکام صهیونیست تحقق پیدا می‏کند، و همه هم با تکیه‏ی بر زور و قدرت سلاح. اشغال و تصرف نظامی عراق و تحقیر و به ذلت کشاندن یک ملتِ بافرهنگ و بزرگ، جرم بین‏المللی است؛ اما آن‏ها این کار را صریحاً و تحت عناوین حقوق بشر و دفاع از دموکراسی و آزادی انجام دادند، که هیچ‏کس هم در دنیا باور و قبول نمی‏کند؛ چون رفتار اشغالگران در داخل عراق درست عکس این موضوع را نشان می‏دهد و پیداست که به حقوق انسانها و به حق مردم برای تعیین حکومت هیچ اعتنایی ندارند و برای آن هیچ ارزشی قائل نیستند؛ خودشان نصب می‏کنند، خودشان حاکم معین می‏کنند، خودشان قانون می‏گذرانند و خودشان متخلف از قانون را بدون هیچ‏گونه محاکمه‏یی مجازات می‏کنند؛ آن‏هم مجازات کشتار. ببینید در عراق چه می‏گذرد! این وضع امروز امت اسلامی است.

امروز پرچم مبارزه‏ی با تروریسم در دست امریکاست؛ این پرچم را گرفته است و مرتب به این‏طرف و آن‏طرف می‏تازد و خودش را به میمنه و میسره می‏زند، که ما می‏خواهیم با تروریسم مبارزه کنیم؛ آن‏وقت ترور واضحِ با اعلام قبلیِ شخصیتهای فلسطینی را که سلّاخها و جنایت‏کارهای صهیونیست انجام می‏دهند، تأیید می‏کنند؛ خجالت هم نمی‏کشند و شرم هم نمی‏کنند! خود همین دلیل بر این است که این‏ها رو به زوالند و نمی‏فهمند. برای یک نظام و یک رژیم سیاسی، ضعف حقیقی و افول قدرت وقتی شروع می‏شود که این رژیم و این نظام، استدلال سیاسی و قانع‏کننده‏ی برای کار خود، و حقانیت سیاسی خود را از دست بدهد. وقتی رژیمی حقانیت سیاسی‏اش از دست رفت و استدلال او برای موجودیت و کارهای خودش از دست او خارج شد، آن وقت قدرت معنوی خود را از دست داده است و سقوط او شروع شده است؛ و لو در ظاهر چیزی فهمیده نشود و خود او نفهمد. این‏ها این‏قدر مست قدرت و شهوتند که نمی‏فهمند ضعف استدلال و فقدان حقانیت سیاسی آن‏ها در دنیا، با آن‏ها چه دارد می‏کند.به جنایت‏کار صهیونیست- یعنی شارون- تبریک می‏گوید که تو احمد یاسین را کشتی یا شهید رنتیسی را ترور کردی! استدلالش برای این کار چیست؟ این است که دولت‏ اسرائیل از خودش دفاع می‏کند. عجب! مگر منطق دیکتاتورهای عالم، آنجایی که مردم و مخالفان خود را سرکوب و تارومار و شکنجه می‏کنند، غیر از این است؟! همه‏ی چهره‏های نحس و خبیث سیاسی دنیا که معروف به خباثت و دیکتاتوری هستند، مخالفان خود را با همین منطق تارومار کرده‏اند؛ می‏گویند ما از موجودیت خود دفاع می‏کنیم. او می‏گوید اسرائیل از موجودیت خودش دفاع می‏کند. شیخ احمد یاسین، پیرمرد فلجِ روی چرخ نشسته، مگر غیر از زبان و غیر از فکر کار دیگری می‏توانست بکند؟ شما که می‏گویید ما با آزادی بیان و آزادی فکر موافقیم. او را می‏زنند شهید می‏کنند، و او تبریک می‏گوید! وقاحت را ببینید چقدر است! دنیا این را قبول کرد؟ ابداً. خود غربی‏ها و افکار عمومی هم این را قبول نکردند. این یعنی از دست رفتن حقانیت سیاسی؛ یعنی این‏ها دیگر منطق ندارند و آنچه می‏گویند، مورد قبول افکار منصف دنیا قرار نمی‏گیرد. عین همین کار الآن در عراق دارد انجام می‏گیرد. جنجال‏هایی که اخیراً در عراق پیدا شده است و این مواجهه‏ی در نجف و کربلا و بصره و دیگر مناطق، از اینجا شروع شد که امریکایی‏ها یک نشریه را فقط به این دلیل که به امریکایی‏ها بد می‏گوید و در مخالفت با امریکایی‏ها می‏نویسد، توقیف کردند. مگر شما نمی‏گویید ما با آزادی قلم موافقیم؟ مگر به دروغ ادعا نمی‏کنید که طرف‏دار آزادی فکر و آزادی قلم و آزادی بیان هستید؟ پس چرا یک روزنامه را بستید؟ چون علیه اشغالگران و چکمه‏پوشانی که به خانه‏ی مردم پا گذاشته‏اند، مطلب نوشته؟ این کشتار و این سرکوب به دنبال چنین قضیه‏یی پیش می‏آید. امروز امریکایی‏ها و انگلیسی‏ها برای حضور خود در عراق هیچ توجیه و استدلالی ندارند. گفتند برای مبارزه‏ی با تروریسم و برای دفاع از حقوق بشر و برای ایجاد دمکراسی آمده‏ایم. این دمکراسی است؟! این حقوق بشر است؟! زن و کودک عراقی و مرد و جوان عراقی در خانه و سرزمین خود بیگانه‏ای را ببیند که بر او مسلط است و به او زور می‏گوید؟

شبکه سرطانی صهیونیسم و دولتمردان‏ شرور و جنگ‏افروز آمریکا که امروز خطرناک‏ترین و اصلی‏ترین مرکز استکبارند از راه‏های گوناگون به معارضه با امت اسلام برخاسته‏اند از جنگ روانی و تبلیغاتی تا مقابله اقتصادی تا اقدامات عنودانه سیاسی و تا خشونت و ترور و تقابل نظامی. آنان برای حفظ منافع نامشروع خود از هیچ جنایتی روی‏گردان نیستند.
نگاهی گذرا به جنایات تکان‏دهنده صهیونیست‏های غاصب در فلسطین که با حمایت دولت آمریکا صورت می‏گیرد و نیز مطالعه رفتار اشغالگران در عراق و افغانستان عمق شقاوت کسانی را آشکار می‏سازد که دنیا را از ادعای ریاکارانه حقوق بشر و طرف‏داری از دمکراسی و آزادی پر کرده‏اند.
آنان با شعار مبارزه با تروریسم، فجیع‏ترین شکل ترور را مرتکب می‏شوند، به نام آزادسازی ملت‏ها، دیکتاتوری و غارتگری خود را بر ملت‏ها تحمیل می‏کنند. آمریکا صریحاً خود را در تجاوز به کشورها و ملت‏ها ذی‏حق می‏شمارد. دولت صهیونیست صریحاً شخصیت‏های فلسطینی را به ترور تهدید می‏کند.
صهیونیست‏ها در فلسطین، خون پیر و جوان و زن و مرد و کودک را می‏ریزند و خانه‏ها را ویران می‏سازند. آمریکا و انگلیس در عراق به تظاهرکنندگان بی‏سلاح حمله می‏کنند و حریم خانه‏ها و حرمت نوامیس مردم را می‏شکنند. هنوز آتش برافروخته آنان فروننشسته، دنیای اسلام را به آتش‏افروزی‏های دیگر نوید می‏دهند.

استکبار، همه‏ی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یک جا با فشار سیاسی، در یک جا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر- مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس با بمب و موشک و تانک و چکمه‏پوشان نظامی، به عرصه‏ی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهم‏ترین ابزار این ددمنشان آدمی‏خوار، پرده‏ی نفاق و فریبی است که بر چهره‏ی خود کشیده‏اند. جوخه‏های تروریستی‏ را تجهیز و به قصد جان بی‏گناهان روانه می‏کنند، و دم از مبارزه با تروریسم می‏زنند. از دولت‏ تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی می‏کنند و مدافعان جان به لب رسیده‏ی فلسطینی را تروریست می‏نامند.

ملت عراق را با نیروی نظامی، با گذاشتن حاکم بیگانه، با تصرّف منابع، با ایجاد هرج‏ومرج در این کشور، با تعرّض به‏ خانواده‏ها و حریم ناموس مردم عراق و زنهای عراقی تحت فشار قرار داده‏اند؛ آن وقت می‏خواهند ملتهای منطقه، ملت عراق و افکار عمومی دنیا باور کنند این‏ها نجات‏دهنده‏ی مردم عراقند. این نجات است؟! این، حقوق بشر امریکایی و دمکراسی امریکایی برای کشورهای منطقه‏ی خاورمیانه است! رئیس‏جمهور امریکا بدون اینکه احساس خجالت کند، از تروریسم‏ فلسطینی حرف می‏زند! تروریسم صهیونیستیِ دولت‏ جعلی و دروغین اسرائیل بیش از پنجاه سال است که مردم فلسطین را تحت فشار قرار می‏دهد، زیر لگدهای چکمه‏پوشان صهیونیستی آن‏ها را له می‏کند، علناً و صریحاً خانه‏ها را خراب می‏کند، مردم را می‏کشد، جوانان را نابود می‏کند، مردان را دستگیر می‏کند و به زنان اذلال و اهانت می‏کند. این تروریسم واضحی است که خود اسرائیلیها هم منکر آن نیستند و می‏گویند ما ترور می‏کنیم. این آقا این را ندیده می‏گیرد؛ آن‏وقت جوان فلسطینی که برای دفاع از شرف خود، برای دفاع از خانه‏ی خود، برای مقابله‏ی کوچکی در مقابل متجاوز، اقدام خشم‏آلودی می‏کند، این را می‏گوید تروریسم فلسطینی! طرف‏داری آن‏ها از نهضت ضدّ تروریسم، این است! معنای تروریسم در منطق این‏ها این است! ملتهای منطقه سرشار از نفرت امریکا و از زایده‏ی اروپایی امریکا، یعنی انگلیسند. مخصوص ملت ما نیست؛ همه‏ی ملتهای منطقه از این‏ها متنفّرند. این نفرت را خودِ آن‏ها به وجود آورده‏اند. کسانی که به حقوق و استقلال و عزّت و ناموس و مرزهای ملتها تعرّض می‏کنند، خودشان این ملتها را از نفرت خودشان پُر می‏کنند. چرا گله‏مندند از اینکه از آن‏ها متنفّرند؟ بله؛ ما از شما متنفّریم.

ایران اسلامی را در تبلیغات جهانی خود مورد تهمت قرار می‏دهند و می‏گویند از تروریسم حمایت می‏کند، یا تروریست‏ها را پناه می‏دهد. این یک دروغ بی‏شرمانه و بسیار وقاحت‏آمیز است. اگر منظور از تروریست کسی است که برای اغراض خود، جان بی‏گناهان را هدف قرار می‏دهد، پس امروز بزرگترین تروریست‏ها زیر دامان امریکا فعالیت می‏کنند. امروز رژیم صهیونیستی مظهر کامل تروریسم است. شما ملاحظه کنید؛ هر روز که می‏گذرد، عناصر تروریستِ رژیم صهیونیستی، انسان‏هایی را که در خانه‏ی خود، روی خاک خود و در سرزمین خود زندگی می‏کنند، مورد تهاجم قرار می‏دهد. افکار عمومی ما فراموش نکرده است که در چند سال قبل و در همسایگی ما، دلارهای امریکا و وابستگان امریکایی یک عدّه تروریست متعصّب را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی به وجود آوردند؛ اما نتوانستند از طرح خائنانه‏ی خود استفاده کنند و امروز همان لقمه در گلوی خودشان گیر کرده است. با ایجاد تعصّبات تند و شدیدِ ضدّ ایرانی و ضدّ نظام اسلامی، عدّه‏ای را به کارهای تروریستی وادار کردند؛ اما امروز خودشان اسیر آن‏ها شده‏اند.
ایران را به تروریسم متّهم می‏کنند! ایران طرف‏دار تروریست‏ها نیست، به هیچ تروریستی هم پناه نمی‏دهد و نداده است؛ اما جمهوری اسلامی معتقد است در سرتاسر دنیای اسلام، میلیونها جوان و انسان آزاده، لبریز از کینه و نفرتِ ستمگران و اشغالگران امریکایی هستند. شما نمی‏توانید این‏ها را تروریست بدانید. نمی‏توانید اسم میلیونها انسان را در عراق و مصر و عربستان و شمال آفریقا و پاکستان و افغانستان تروریست بگذارید. امروز میلیونها انسان هستند که ظلم نیروهای امریکایی را می‏بینند- چه به افغانستان دیروز و چه به کشور مظلوم عراق امروز- این‏ها تروریستند؟! مجاهدین فلسطینی که از سرزمین خود دفاع می‏کنند، تروریستند؟! مردمِ مظلومِ فلسطین که هر روز با تانکها و آتش پُرحجم و انبوه نظامیان صهیونیست مواجهند و از خود دفاع می‏کنند، تروریستند؟! جوانانِ مؤمنِ لبنانی که در مقابل تهاجمِ بی‏وقفه‏ی اسرائیل ایستادند و با نثار جان خود توانستند صهیونیستها را از لبنان عقب برانند و امروز هم وجود آن‏ها موجب شده است که اسرائیل جرأت نکند به لبنان حمله کند، تروریستند؟! اگر جوانان مؤمنِ مبارز لبنانی نبودند، اسرائیل برای آمدن تا شهر بیروت هم برای خودش مانعی نمی‏دید؛ کمااینکه آمد. جنوب لبنان سالها در اشغال آن‏ها بود؛ تا بیروت آمدند و آن همه فاجعه‏آفرینی کردند، که ممکن نیست از یاد کسی برود. جوانان مؤمن لبنانی دست را از آستین درآوردند؛ به بیداری‏ای که امام بزرگوار ما به دنیای اسلام داد، لبّیک گفتند و ایستادند. امروز به‏خاطر وجود این جوانان، اسرائیل جرأت نمی‏کند به لبنان حمله کند. این‏ها تروریستند؟! تروریست‏ها کسانی هستند که با ملتها در خانه‏های خودشان مقابله و مبارزه می‏کنند.

پرچم مبارزه با تروریسم را به دست گرفته‏اند و هنوز هم بدون خجالت، ادّعای خود را تکرار می‏کنند؛ اما با منافقین که دستشان به خون ملت ایران و کردهای عراق و شیعیان این کشور آغشته است- که در قضیه‏ی انتفاضه‏ی سال 1369 عراق که صدّام شیعیان را در جنوب عراق و در مناطق زیادی از این کشور قتل عام کرد، منافقین در کنار صدّامیها با شیعیان جنگیدند- همکاری می‏کنند! ترور، کار آن‏هاست؛ خودشان هم اقرار و به آن افتخار می‏کنند؛ دنیا هم این‏ها را تروریست شناخته است؛ اما امریکا این‏ها را زیر بال گرفت! معلوم شد تروریسم بد است، آن‏وقتی که نوکر امریکا نباشد؛ اما اگر تروریسم نوکر امریکا شد، نه، خیلی خوب است و هیچ اشکالی هم ندارد! این، بوته‏ی آزمایش است؛ نشان می‏دهد که مبارزه با تروریسم یعنی چه؛ دمکراسی یعنی چه.

استکبار جهانی یعنی شبکه‏ی درهم‏تنیده‏ی کارتلهای نفتی و اسلحه‏سازی و صهیونیسم جهانی و دولتهای‏ وابسته به آنان، با خطری که از سوی بیداری امت اسلامی، احساس می‏کنند با تلاشی سراسیمه در حال تهاجم‏اند. مظهر این تهاجم که دارای ابعاد سیاسی و تبلیغی و نظامی و تروریستی‏ است، امروز در رفتار و گفتار خشونت‏بار و صریح نظامیان حاکم بر ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به‏وضوح دیده می‏شود.

آمریکا در دور تازه‏ی تحرکات دیوانه‏وار خود، که پس از حادثه‏ی بشدّت مشکوک 20 شهریور آغاز شده، دست به یک حمله‏ی تبلیغاتی نیز زده است: یعنی پرچم دموکراسی و تروریزم‏ستیزی‏ را بر سر نیزه کرده و برای ملتهای اسلامی در مذمّت سلاح کشتار جمعی و سلاح شیمیایی داد سخن می‏دهد. آیا نمی‏اندیشد که ممکن است مسلمانان بپرسند: این‏ها را چه دولتها و شرکتهائی در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند؟ پس نوزده هزار بمب شیمیایی را که ادعا می‏کنید رژیم بعضی عراق در انبار داشته و چون سیزده هزار آن‏ها را بر سر ایرانیها ریخته پس شش هزار آن باید موجود باشد و شما به این دلیل حمله‏ی آینده‏ی خود به کشور عراق را توجیه می‏کنید، این تعداد سلاح و وسیله‏ی شیمیائی از کجا به دست رژیم عراق رسید؟ آیا کسی جز شما و هم‏پیمانانتان شریک جرم در این فاجعه‏ی تاریخی است؟
آیا نمی‏اندیشد که ادعای مبارزه با تروریزم و متهم کردن گروهی مجهول و نامشخص نمی‏تواند ملتهای مسلمان را که پشتیبانی آمریکا را از وحشی‏ترین تروریست جهان یعنی رژیم اسرائیل می‏بینند، فریب می‏دهد؟ آمریکا با این تحرک تبلیغاتی پرهزینه و دیوانه‏وار، اکنون در چشم ملتهای مسلمان، مظهر دروغ و دغل‏بازی و حیله‏گری است.

همین رئیس‏جمهور امریکا از حرکات حکومت غاصب اسرائیل دفاع کرده و می‏گوید اسرائیل از خودش دفاع می‏کند! اسرائیل این کشتارها را انجام می‏دهد و او می‏گوید اسرائیل از خودش دفاع می‏کند و کار او را مبارزه با تروریسم به حساب می‏آورد! آیا کشتن زن و کودک و جوان و خراب کردن خانه‏های گِلی فلسطینیان با بولدوزر، این دفاع از خود است؟! آن کسی که از خود دفاع می‏کند ملت فلسطین است. آن کسی که از جور و ستم غاصبِ اشغالگر به جان آمده است، همین زن و مرد فلسطینی است که دیگر قدرت تحمّلش را از دست داده و راه چاره را در این دانسته که به صحنه بیاید. کی حاضر است جوانش برود در یک واقعه‏ی خونین و یک ساعت دیگر به قتل برسد! این است که یک مادر، جوان خودش را در آغوش می‏گیرد، می‏بوسد اما گریه نمی‏کند. می‏گوید من این را می‏فرستم. ببینید شما بر سر این مادر چه آورده‏اید؟! شما ببینید بر سر این ملت چه آورده‏اید که حاضر است به این نحو جوانش را به میدان بفرستد و می‏گوید اگر صد جوان هم داشته باشم می‏فرستم که این‏گونه کشته شوند. شما با این ملت چه کرده‏اید که یک دختر هفده، هجده‏ساله حاضر است به خودش بمب ببندد، در بین دشمنان صهیونیست برود و خودش را از بین ببرد که آن‏ها از بین بروند. شما همه‏ی راه‏ها را جلوِ این‏ها بسته‏اید. آن وقت می‏گوید دولت اسرائیل از خودش دفاع می‏کند! دفاع این است؟! این حرف منطقی است؟ این حرف شایسته‏ی یک‏ رئیس‏جمهور است؟ این حرف شایسته‏ی آن دولتی است که خودش را رهبر دنیا می‏داند و می‏گوید همه‏ی دنیا باید از من اطاعت کنند؟ مردم دنیا بیایند از این برهان سخیف و از این منطق ضعیف پشتیبانی و اطاعت کنند؟ یک ملت را تحقیر کرده‏اید، با حیله و خشونت خانه‏اش را از او گرفته‏اید، زندگیش را تباه و سیاه کرده‏اید، روزانه او را تحقیر می‏کنید، از این شهر به آن شهر که می‏رود، در خانه‏ی خود و در کشور خود باید به وسیله‏ی بیگانه‏ها کنترل شود. یک‏وقت اگر هجوم بیاورند یکی را بکشند، هیئت دولتشان می‏نشیند تصویب می‏کند که این آدم‏ها را هرجا دیدید ترور کنید! دنیا چنین چیزی را دیگر کجا سراغ دارد، غیر از این صهیونیستها؟ آن وقت به این ملت می‏گوید تروریست و در دفاع از این تروریست‏های وقیح و درنده و مفتضح می‏گوید: از خودشان دفاع می‏کنند. آیا می‏شود دولت امریکا موضعی بدتر از این بگیرد؟ اقدام اسرائیل هم با همین تأییدهای آمریکا شروع شد. اگر آمریکا تأیید نمی‏کرد، اگر چراغ سبز نشان نمی‏داد، اگر قول حمایت نمی‏داد، این‏ها جرأت نمی‏کردند این طور وارد شوند. پشتشان به حمایتهای بی‏منطق امریکا گرم است، لذا این همه جنایت می‏کنند. بنابراین امریکا در همه‏ی جنایاتی که امروز در فلسطین اتّفاق می‏افتد، شریک جرم است.
توجّه کنید! انتفاضه‏ی ملت فلسطین، قیام یک ملت است. ملت فلسطین دست خود را از آستین بیرون آورده است؛ این را به گردن این و آن نیندازید. یک ملت قیام کرده، شرف او و عزّت او و هویّت و آگاهی او، او را به میدان کشانده، حال به این‏ها می‏گویید تروریست‏؟! این‏ها تروریستند؟! اگر دولت‏ اسرائیل ادّعا می‏کند که با یک گروه معدود مواجه است پس چرا وارد خانه‏ی مردم می‏شوند؟ چرا خانه‏ها را ویران می‏کنند و چرا در کوچه و بازار این همه جنایت می‏آفرینند؟ بروید با همان گروه معدود روبه‏رو شوید. زن و بچه‏ی مردم چه گناهی کرده‏اند؟ منطق غلط اندر غلط، مقدّمات غلط، استنتاج غلط؛ آن وقت چنان حرفهایی را یک رئیس‏جمهور جلوِ چشم مردم دنیا بر زبان می‏آورد و برای خالی نبودن عریضه هم این دولت و آن دولت- جمهوری اسلامی، عراق، سوریّه و دیگران- را متّهم می‏کند. این ادّعاها امریکا را در چشم مردم جهان منفور می‏کند؛ این‏ها توجّه ندارند. امروز در دنیای اسلام هیچ دولتی‏ منفورتر از دولت امریکا نیست.

امت اسلام اینک در تیررس انواع تهدیدها و اهانتها است، استکبارِ عنان‏گسیخته به سردمداری رژیم آمریکا و دلّالی و آتش‏افروزی رژیم صهیونیستی، از تجزیه و گسست ملتهای اسلامی بیشترین سوءاستفاده را می‏برد. قیام خونین ملت فلسطین و پرچم پرافتخار انتفاضه، طرّاحان سیاسی استکبار را خشمگین و سراسیمه کرده و آنان را به اعمال گستاخانه و قدرت‏نمائی دیوانه‏وار وسوسه می‏کند. حوادث شهریورماه نیویورک بهانه‏ی زورگوئی‏های روزافزون کاخ سفید و جنایتهای بی‏سابقه‏ی دولت‏ صهیونیست در فلسطین شده است. پس از عملیات فاجعه‏باری که آمریکا در افغانستان به بار آورد، چهره نظامی و خشن دولت ایالات متحده، روز به روز بیش از گذشته فضای جهانی را به ناامنی و جنگ و کشتار تهدید می‏کند. مبارزه با تروریسم‏ و دفاع از صلح در خاورمیانه به بهانه‏هائی برای خشونت‏طلبی و زورگوئی آمریکا و پوششی برای سلطه‏طلبی و دست‏اندازی به منافع و منابع حیاتی ملتها تبدیل شده‏اند.
شوخی زشتی است که بانی بیشترین ترورها، و به راه‏اندازنده‏ی بیشترین کودتاها، و تولیدکننده‏ی مهلکترین سلاحها، و پشتیبانی‏کننده‏ی خطرناک‏ترین تروریست‏ها، مدّعی رهبری مبارزه‏ی بحقّ جهانی با تروریسم باشد. و طعنه‏زنیِ وقیحانه‏ای به حقیقت است که کشتار زن و مرد و کودک فلسطینی و خراب کردن خانه‏ی فلسطینیان بر سرشان و بیرون راندن آنان از میهن آباء و اجدادیشان، طرف‏داری و دفاع از صلح نام گیرد.
ایران اسلامی از سوی سردمداران کاخ سفید به اخلال در روند صلح خاورمیانه متصف می‏گردد. غافل از اینکه تجاوز ناعادلانه به حقوق ملت فلسطین و غصب سرزمین آنان که به‏دروغ، صلح نام گرفته است برای ناکامی و بی‏سرانجامیِ خود، محتاج اخلال کسی و دولتی نیست. این روند ظالمانه به خودیِ خود، محکوم به زوال و ناکامی است، و بیداری غیورانه و فداکارانه‏ی امروز ملت فلسطین از نشانه‏های حتمی آن است.
ایران اسلامی پرچم اسلامِ عزّتمند و و روشن بین و رستگارکننده و آزادی‏بخش را با تهدید زورگویانه‏ی مستکبران از دست فرونمی‏نهد. ایران اسلامی تروریسم را دشمن سعادت بشر می‏داند و بهای گزافی را در مبارزه با تروریست‏های دست‏پرورده‏ی آمریکا و اسرائیل پرداخته است. ایران اسلامی تسلیم زور و تهدید و مرعوب چهره‏ی عبوس استکبار نمی‏شود. ملت و دولت ایران مواضع شجاعانه و مستقل و خردمندانه‏ی خود را که درس ماندگار امام خمینی عظیم است، قدر می‏دانند و از آن دفاع می‏کنند.

رژیم آمریکا که بیشترین ترورها را در طول سالهای متمادی به راه انداخته، بیشترین دشمنی را با حکومتهای مستقل آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی سازمان‏دهی کرده، مرتجع‏ترین حکومتهای کودتائی و تحمیلی را زیر حمایت خود گرفته، پرشمارترین سلاح مرگ‏بار را به سراسر جهان فرستاده، خطرناک‏ترین تروریست‏ها را به دست خود به میدان گسیل داشته یا در دامن خود بزرگ کرده، بیشترین افراد غیر نظامی را به خاک و خون کشیده، مظلوم‏ترین ملت جهان یعنی ملّت فلسطین را از طبیعی‏ترین حقوق انسانی محروم دانسته و به درنده‏ترین رژیم‏های جهان یعنی رژیم صهیونیستی بیشترین کمک را کرده، دهها سال رژیم جبّار و فاسد پهلوی را برپا نگهداشته و با ملّت ایران در صحنه‏ی اقتصادی و نظامی و سیاسی زشت‏ترین جفاها و خیانتها را روا داشته، اکنون نظام مردمی و مستقل و آزاده‏ی ایران را به طرف‏داری از تروریسم و نقض حقوق بشر و تولید یا فروش سلاح متهم می‏کند!

آمریکاییها باطن خود را نشان دادند. رئیس‏جمهور امریکا در نطق اخیرش، مثل کسی حرف می‏زند که تشنه خون انسان‏هاست! کشورها و ملتها را تهدید و متّهم می‏کند. همه دنیا می‏دانند که شیطان بزرگ، امریکاست؛ این یک حرف متّکی به دلیل است. این عنوان «شیطان بزرگ» برای امریکا، یک نام‏گذاری بی‏دلیل نبود. شما به تاریخ سی، چهل سال گذشته نگاه کنید؛ بیشترین کارشکنی را نسبت به نهضتهای مردمی و مستقل، امریکا کرده است. بیشترین ترور شخصیتهای مؤمن پاک‏دامن را در دنیا، دستگاه جاسوسی سیای امریکا کرده است. بیشترین حمایت را از رژیمهای ضدّ مردمی در دنیا، امریکا کرده است. بیشترین فروش اسلحه و سلاحهای مرگ‏بار را در دنیا امریکا کرده است. بیشترین چپاول و غارت را نسبت به ثروتهای ملتها، امریکا کرده است. این‏ها شیطنت است؛ پس بزرگترین شیطانهاست.

رژیم صهیونیست، اعمال تروریستی‏ را با زشتی و وقاحتِ هرچه بیشتر، روز به روز شدیدتر انجام می‏دهد. چشمان خود را روی اعمال او می‏بندند؛ ولی این ملت مظلوم را تروریست معرفی می‏کنند! این بزرگترین ظلمی است که صورت می‏گیرد. دنیای اسلام باید به خود بیاید و احساس وظیفه کند.

در مسائل اساسی دنیای اسلام، دو مسئله از همه مهم‏تر است که اتّفاقاً هر دو هم در ارتباطِ نزدیک با ملت ایران و مصالح کشور ماست: یکی مسأله‏ی افغانستان است، دیگری مسأله‏ی فلسطین است. در هر دو جا تهاجمی علیه مردم مسلمان مشاهده می‏شود. مسأله‏ی افغانستان به نحوی به طرف حل پیش رفته است. امیدواریم آنچه خیر و صلاح مردم مسلمان افغانستان است، هرچه زودتر برای آن‏ها پیش آید؛ لیکن در ماه رمضان، این دو ملت مظلوم مورد تهاجم قرار گرفتند. در اوایل ماه رمضان، بمباران‏های امریکا و انگلیس، علیه مردم افغانستان با بی‏رحمی و شدّتِ تمام ادامه پیدا کرد. به دهان روزه‏دار مردم، به کودکان و زنها و پیرمردها رحمی نکردند؛ غیر نظامیها را مورد تهاجم قرار دادند؛ در مواردی، کارهایی کردند که جزو جنایات جنگیِ فراموش‏نشدنی است و این‏ها ثبت خواهد شد؛ مثل حمله به زندانی که چند صد نفر در آن کشته شدند و مثل حمله به غیر نظامیها در جاهای مختلف. از سوی دیگر در چند روز اخیر، چنین تهاجمی را همدست امریکا- یعنی دولت‏ غاصب صهیونیستی- در شهرهای فلسطین علیه مردم مسلمان این سرزمین به راه انداخته است و با تانک و هواپیما و چرخ‏بال و ناوچه‏ی جنگی، به خانه‏های بی‏دفاع مردم، غیر نظامیان، کودکان، مدرسه‏ها و بیمارستانها حمله کرده است. اوضاع عجیبی است! امّت اسلامی باید خیلی زود استنتاج کند و از این غفلت خارج شود. گوشه گوشه‏ی دنیای اسلام مورد تهاجم است. آقایان مژده هم می‏دهند که ما به اینجا اکتفا نخواهیم کرد؛ به بعضی کشورهای دیگر هم حمله می‏کنیم! اسم عراق و سومالی را می‏آورند. بناست دنیای اسلام مورد تهاجم کسانی باشد که به نام مبارزه با تروریسم‏، وارد میدانهای گوناگونی می‏شوند تا منافع خود را تأمین کنند و با بزرگترین دستگاه تروریستی عالم- یعنی حکومت صهیونیستی- نه فقط مبارزه نمی‏کنند، بلکه از آن پشتیبانی نیز می‏کنند. اگر حمله کردن با تانک به خانه‏های مردم، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست؟! اگر موشک‏باران خانه‏های مردم به وسیله‏ی هواپیماهای اف- 16 و چرخ‏بالهای جنگی، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست؟!

آمریکاییها و انگلیسی‏ها و غربی‏ها هم بدانند که نمی‏توانند آن‏چنان که اهداف و اطماع آن‏ها اقتضاء می‏کند، در افغانستان حضور داشته باشند. اگر بخواهند تحت هر عنوان و نامی، حضور نظامیِ بلندمدت پیدا کنند، بدانند با مردم افغانستان طرف خواهند شد و این مردم با آن‏ها مبارزه خواهند کرد و به آن‏ها ضربه خواهند زد. ما به‏هیچ‏وجه دخالت سیاستهای قدرت‏طلب و متجاوز و توسعه‏طلب را در افغانستان قبول و تأیید نمی‏کنیم. البته برای آبادسازی افغانستان باید کمکهای جهانی واریز شود؛ اما این کمکها باید پشت سرِ خود، سیاستها و اعمال نفوذها را نداشته باشد.در مورد مسأله‏ی فلسطین، آنچه که باید دنیای اسلام را بسیار به خود متوجّه کند، این است که بعد از قضایای 20 شهریور و حمله به مراکز امریکایی در نیویورک و واشنگتن و بعد از توجّه مردم به آن قضایا و دنباله‏اش قضایای افغانستان، غفلتی که از مسأله‏ی فلسطین شد، باعث گردید رژیم صهیونیستی حدّ اکثر سوءاستفاده را از این غفلت و بی‏توجّهی بکند. رژیم صهیونیستی بعد از سخت‏گیریهای شدید و جنایتهای پی‏درپیِ چند ماه اخیر، کار را به آنجا رسانده است که در شهرهای فلسطینی، با وسایل جنگی و تانک وارد خانه‏های مردم فلسطین می‏شود و بی‏محابا جنایت می‏کند. صهیونیستها حد اکثر سوءاستفاده را از آن حوادث کردند. باید دنیای اسلام متوجّه شود و احساس مسئولیت کند.
البته هیچ‏کس نمی‏تواند شرکت دولت‏ امریکا را در مسئولیت این جنایات انکار کند. آمریکاییها با شعار مبارزه با تروریسم‏، به ملت افغانستان حمله کردند. در افغانستان چند نفر را به عنوان تروریست‏ معرفی کردند؛ اما با ترور مردم فلسطین و حملات وحشیانه علیه آن‏ها، نه فقط مخالفت نکردند؛ بلکه تأیید هم کردند! واقعاً برای مردم و افکار عمومی دنیا، بسیار مایه‏ی عبرت است. این‏ها چه می‏گویند؟ چه طور رویشان می‏شود دم از حقوق بشر و آزادی و حقوق ملتها بزنند؟! با ملتی در خانه‏ی خودش، این‏گونه رفتار خشن و سبعانه و بی‏رحمانه‏ای بشود؛ اما نه فقط مخالفتی صورت نگیرد، بلکه همراهی هم بشود! متأسفانه هم دولت‏ امریکا و هم دولت‏ انگلیس، در مقابل افکار عمومی، بسیار بد امتحان دادند. به نظر من مسئولان امریکا، ملت امریکا را در تاریخ شرمنده کردند. مسئولان انگلیس، ملت انگلیس را در تاریخ منفعل و شرمنده و خجالت‏زده کردند. این‏ها در رأس حکومتها و ملتهایی قرار دارند و با این همه ادّعا، در مقابل این جنایت عظیم بشری حتّی بی‏تفاوت نمی‏مانند؛ بلکه حمایت هم می‏کنند!

در این دو سه هفته‏ای که مسائل انفجارهای امریکا در سطح جهان مطرح بود، خوشبختانه مسئولان کشور حرفهای خوبی بر زبان آوردند و مواضع خوبی اتّخاذ کردند؛ درعین‏حال بنده لازم می‏دانم برای آگاهی ذهن ملت عزیزمان- که بحمد اللّه هوشیارند- نکاتی را عرض کنم:نکته‏ی اوّل این است که رفتار و اظهارات دولت امریکا و مسئولان امریکایی در این قضیه، بسیار متکبّرانه و مغرورانه و برخاسته‏ی از روح استکبار بود و هست. اظهاراتی می‏کنند که با هیچ منطقی سازگار نیست. البته به حیثیّت آن‏ها خیلی لطمه خورده و آبروی امنیّتی‏شان در دنیا به شدّت خدشه‏دار شده است؛ اما این دلیل نمی‏شود که برای جبران یک تحقیر، باز چهره‏ی استکباری و قیافه‏ی خشمگین به خود بگیرند؛ یعنی‏ مردم دنیا! ما عصبانی هستیم؛ روی حرف ما حرفی نزنید! یعنی کسی جرأت نکند در مقابل حرفی که آن‏ها می‏زنند، حرفی بر زبان جاری کند؛ به خیال اینکه می‏شود ملتها و انسانها و دولتهای مستقل را با این شیوه‏ها از میدان خارج کرد. از جمله‏ی این حرفها این است که هرکسی با ما- یعنی با آمریکاییها- نباشد، با تروریست‏هاست! این حرفِ بسیار غلطی است؛ نخیر، این‏طور نیست. خیلی‏ها در کنار امریکا هستند، اما از همه‏ی تروریست‏های عالم خطرناک‏ترند. امروز دولت اسرائیل خطرناک‏ترین تروریست‏ها را در خود دارد. آن‏هایی که در رأس این دولتند، کسانی هستند که در فاجعه‏بارترین قضایای تروریستی، خودشان شخصاً دستور داده‏اند و شرکت داشته‏اند؛ الآن هم هر روز ترور می‏کنند و در کنار امریکا هم هستند. بنابراین، این‏طور نیست که هرکس با شما بود، با تروریست‏ها نیست. نخیر؛ سرسخت‏ترین و خبیث‏ترین تروریست‏ها الآن در کنار شمایند. نقطه‏ی مقابل نیز همین‏طور است؛ هرکس با ما نباشد، با تروریست‏هاست؛ نخیر، ما با شما نیستیم، با تروریست‏ها هم نیستیم.

در ذهن مسئولان امریکا، مفهوم تروریسم، مفهوم غلطی است. آن‏ها تروریسم را بد معنا می‏کنند؛ به گونه‏ای معنا می‏کنند که کشتار دسته‏جمعی و قتل عامِ مردم صبرا و شتیلا- که دو اردوگاه فلسطینی بودند- در یک شب به دستور همین کسی که امروز در رأس حکومت غاصب صهیونیستی است، تروریسم به حساب نمی‏آید!چند سال قبل از این، گروه زیادی از مردم قانای لبنان جلوِ دفتر نمایندگی سازمان ملل در این کشور برای شکایت جمع شده بودند؛ اما هلیکوپترهای اسرائیلی آمدند و چند صد نفر آدم را- که در میانشان زن بود، مرد بود، بچه بود، گرسنه بود، تشنه بود- به رگبار بستند و همه را کشتند! آمریکاییها این را تروریسم نمی‏دانند! بارها به لبنان آمده‏اند و افرادی را ربوده‏اند و یا کشته‏اند؛ اما هیچ‏کدام از این‏ها مصداق تروریسم نیست! دولت غاصب صهیونیستی در یکی دو ماه پیش رسماً تصویب کرد که باید عناصری از فلسطینیها ترور شوند- حتّی اسم ترور را آوردند- ترور هم کردند؛ ماشین‏شان را منفجر کردند و افراد متعدّدی را کشتند؛ اما هیچ‏کدام از این‏ها مصداق تروریسم نیست؛ ولی مردم فلسطین که برای دفاع از سرزمین و استنقاذ حقِّ پامال‏شده‏ی خودشان قیام می‏کنند، فریاد می‏کشند و سنگ در دست دارند، اسلحه هم ندارند، تروریستند! منطق آمریکاییها این است. این منطقِ غلطی است و دنیا آن را قبول نمی‏کند.
مطلب بعدی این است که می‏گویند تروریستِ خوب و تروریستِ بد نداریم؛ همه‏ی تروریست‏ها بدند؛ اما خودشان عملًا تروریسم را به تروریسمِ خوب و تروریسمِ بد تقسیم می‏کنند! در آسمان خلیج فارس، هواپیمای ایران را با صدها نفر مسافر، بدون هیچ دلیل و بهانه‏ای منفجر می‏کنند؛ افراد را در دریا تکّه‏پاره و غرق می‏کنند؛ بعد فرمانده آن ناو را نه فقط محاکمه و توبیخ نمی‏کنند، و نه فقط از ایران عذرخواهی نمی‏کنند، بلکه به فرمانده آن ناو جایزه می‏دهند! این شد تروریسمِ خوب! منطق، منطقِ غلطی است. مفهوم، مفهومِ نادرستی است که توقّع دارند برای همین مفهوم نادرست، همه‏ی دنیا بسیج شوند و پشت سر آن‏ها راه بیفتند و هر کاری که آن‏ها می‏خواهند بکنند، بقیه نه فقط اعتراض نکنند، بلکه همه باید به آن‏ها کمک هم بکنند!
مجموعه‏ی قرائن و شواهد نشان می‏دهد که پشت این نمایشی که امروز در قضیه‏ی افغانستان وجود دارد، چیز دیگری است. افغانستانِ مظلوم و بدون حامی، در مقابل و دمِ چَکِ این‏ها قرار گرفته است؛ به خاطر اینکه یک نفر، یا ده نفر، یا صد نفر، یا هزار نفر در داخل این کشور متّهمند که قضایای انفجارهای نیویورک و واشنگتن را آن‏ها راه انداختند؛ اما پشت این صحنه، مسأله‏ی دیگری است. اوّلًا قرائن نشان می‏دهد که دولت امریکا در صدد است همان کاری را که در خلیج فارس کرد، در این منطقه هم بکند؛ یعنی بیایند در آسیای میانه و شبه قارّه مستقر شوند و دست و پای خود را باز کنند و به بهانه‏ی اینکه در اینجا امنیّت نیست، حضور داشته باشند. ثانیاً قصدشان این است، با کسانی که در قضیه‏ی فلسطین، از این مردمِ مظلوم دفاع کردند، تسویه‏حساب کنند. بقیه‏ی مسائل، صورت ظاهر قضایاست؛ باطن قضایا این‏هاست.

در قضیه‏ی فلسطین و ایران، آبروی قدرتهای بزرگ جهانی بر زمین ریخت؛ ملتهای دنیا شناختند که در اظهارات این‏ها، ادّعاهای پوچ حقوق بشر و ضدّیت با تروریسم‏ چقدر حقیقت دارد. شما ببینید امروز دولت‏ امریکا ادّعا می‏کند که با تروریسم‏ مخالف است؛ در همین حال رژیم صهیونیستی در سطح دولت‏ تصمیم می‏گیرد که افراد مشخصی را- بیست و چند نفر را معیّن کرده است- ترور کند! این یک تروریسم‏ رسمی دولتی‏ است؛ درعین‏حال دولت‏ امریکا از این‏ها حمایت می‏کند! آیا این، دروغ‏گویی رژیم امریکا را اثبات نمی‏کند؟! ادّعا می‏کنند که طرف‏دار حقوق بشر و حقوق کودکان و حقوق زنانند؛ اما در داخل فلسطین، ناگهان با بلدوزرهای صهیونیستها، سقف روی سر کودک چندماهه و زن بی‏پناهِ در خانه‏ی خود نشسته، فرود می‏آید و این‏ها لب نمی‏جنبانند و اخم نمی‏کنند! این کار، آبروی این‏ها را در برابر ملتهای دنیا می‏برد.

مسأله‏ای که برای نظام به اصطلاح لیبرال دمکراسی که نه لیبرال است، نه دمکراسی؛ یعنی نظام استکبار و استثمار جهانی و کمپانیهای صهیونیستی و همپیمانان و همراهانشان مطرح است، هیچ‏چیز نیست جز اینکه بتوانند از مراکز قدرت خودشان، کاملًا انحصارطلبانه و تمامت‏خواهانه، کنترل همه‏ی مراکز اساسی منافع جهانی را در اختیار داشته باشند. انقلاب را به انحصارطلبی متّهم می‏کنند، برای اینکه انقلاب از سر راه انحصارطلبی آن‏ها برخیزد. دنیا را به عنوان دهکده‏ی جهانی معرفی می‏کنند، برای اینکه کدخدایی این دهکده را در اختیار بگیرند. شعار وحدت فرهنگی و جهانی‏گری فرهنگی می‏دهند، برای اینکه فرهنگ خودشان را بر تمام فرهنگهای عالم مسلّط کنند. در زمینه‏ی مسائل مربوط به خودشان، در زمینه‏ی فرهنگ غربی، در زمینه‏ی فرهنگهایی که زمینه‏ساز استعمار بوده، اجازه‏ی کوچک‏ترین خدشه و مناقشه‏ای در سطح بین‏المللی به هیچ‏کس نمی‏دهند؛ اما از شما می‏خواهند که در فرهنگ و باورها و عواطف و اصولِ خودتان معتقد به تکثّر و چندقرائتی باشید؛ اجازه بدهید در ایمان و فکر و فرهنگ و پایه‏های مستحکم اصولی شما هرکس طبق برداشت خودش حرف بزند و اظهار نظر کند؛ اما نسبت به خودشان چنین چیزی را اجازه نمی‏دهند! هیچ‏کس در سطح دنیا اجازه ندارد نسبت به منافع امریکا نگاه چند قرائتی داشته باشد. هرجا منافعشان اقتضاء کند، با قاطعیت وارد می‏شوند. اگر بپرسند بر چه اساس وارد شده‏اید، یک مبنای فکری هم برایش درست می‏کنند! همین چند روز قبل از این، گفته شد که طرحی در کنگره‏ی امریکا مطرح شده که رئیس‏جمهور این کشور حق داشته باشد مخالفان خودش را در هر نقطه‏ای از دنیا ترور کند! اگر بپرسند چرا، استدلالی برای آن مطرح می‏کنند؛ استدلالی که توجیه‏کننده‏ی منافع امریکاست؛ اما از من و شما می‏خواهند ما هم با همان دید به آن استدلال نگاه کنیم و با همه‏ی وجود و با همه‏ی ایمان آن را بپذیریم. زورگویی از این بالاتر؟!

اوّلین بار چه کسانی اسم خشونت را به عنوان یک نقطه‏ی منفی برای کشور ما در دنیا مطرح کردند؟ همان کسانی که دستشان تا مرفق در خون بی‏گناهان فرورفته است یعنی آمریکاییها همان کسانی که تابه‏حال هرکسی را می‏خواستند، در دنیا غیر قانونی ترور می‏کردند؛ اما حالا می‏خواهند آن را قانونی کنند! این‏ها هستند که از خشونت دم می‏زنند و خشونت را تقبیح می‏کنند. رادیوی صهیونیستی و صهیونیستها هستند که راجع به خشونت بحث می‏کنند. این‏ها به صورت مسائل سیاسی و تبلیغاتی مطرح می‏شود. چیزی نیست که انسان بتواند آن را به عنوان یک واقعیت در نظر بگیرد، تا بخواهد در باره‏ی آن اظهار نظری کند. از این هم نباید غفلت کرد. عدّه‏ای تشنه‏ی قدرتند، یا مریضند و یا سفیه‏اند؛ لذا همان حرفها را مجدّداً تکرار می‏کنند.

دستگاه‏های استکباری بیست سال است جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران و امام بزرگوار ما و دلسوزان این ملت را به اموری متّهم می‏کنند که با خود آن‏ها مناسب است. می‏گویند ناقضین حقوق بشر؛ در حالی که بزرگترین ناقض حقوق بشر آن‏ها هستند. می‏گویند طرف‏داران تروریسم؛ در حالی که بانیان و طرف‏داران تروریسم خود آن‏ها هستند. امروز ازدولت‏ صهیونیسم، تروریست‏تر در دنیا کیست؟ از بسیاری از دولتمردانی که امروز در سطح دنیا مطرحند، ظالم‏تر و متجاوزتر به حقوق انسان کیست؟ بشریّت از چه کسانی و از چه قدرتهایی بیشتر صدمه دیده و رنج برده است؟ مایه‏ی عقب‏افتادگی آسیا و آفریقا و امثال آن‏ها کیست؟ کدام دولت‏هایند که سالهای متمادی ملتها را در زیر تیغ استعمار نگاه داشته‏اند؟ آنچه آن‏ها داشتند، ربودند؛ نفت آن‏ها را مفت و ارزان بردند؛ ثروتهای زیر زمینی آن‏ها را بردند؛ فرهنگشان را نابود کردند؛ از پیشرفت و ترقّی و پیمودن قافله‏ی علم، آن‏ها را مانع شدند. این‏ها مستکبرین عالم و همین دولتهایی که امروز در دنیا دم از حقوق انسان می‏زنند، هستند. این‏ها بزرگترین بلاهای بشریّتند.

صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیاری از کشورهای دنیا و با انواع و اقسام کارهای خیانتکارانه و تروریستی و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستی را در داخل اراضی اشغالی به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکته‏ی اصلی حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمی‏تواند در این خانه‏ی غصبی خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فناوری مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسی قدرتهای استکباری را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتی نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب می‏کنند همه‏ی این‏ها به جای خود محفوظ اما خدای متعال آسایش و راحتی را از آن جمعِ آسایش و راحت‏طلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زنده‏اند.

این کاری که در افغانستان یا در سودان انجام گرفت، دو اشکال بزرگ دارد:
اوّلًا از لحاظ انسانی، یک عملِ جنایت‏آمیز است. من «اسامه بن‏لادن» را نمی‏شناسم و کشتن مردم بومی غیر نظامی کنیا و تانزانیا را هم به‏هیچ‏وجه تأیید نمی‏کنم به این چیزها ما راضی نیستیم اما این حرکتی که این‏ها در افغانستان انجام دادند، به همان اندازه محکوم است که آن حرکتی که در آنجا از لحاظ کشتار انسانهای غیر نظامی و غیر دخیل در یک اقدام نظامی انجام گرفت. به عنوان حمله به دشمن، به یک عدّه انسان بی‏دفاع حمله می‏کنند؛ دهها موشک پرتاب می‏کنند؛ یا در سودان کارخانه‏ای را از بین می‏برند؛ معلوم نیست چه تعداد انسان را از بین می‏برند و نابود می‏کنند؛ فقط به این عنوان که ما تشخیص دادیم، یا حدس زدیم، یا فهمیدیم که دست دشمن ما در اینجاست! این روشِ غلطی است؛ این یک جنایت است. هرکس مرتکب این جنایت شود، محکوم است. دولت‏ امریکا هم محکوم است؛ او یک تروریسم‏ است. حرکت او، یک حرکت تروریستی‏ است؛ تروریسم دولتی‏ است. جرمش هم بزرگتر از این است که افراد غیر مسئول مرتکب کارهای تروریستی شوند.

ملتهای مسلمان باید باهم متّحد شوند. امروز یکی از بزرگترین مصائب دنیای اسلام این است که دشمنان اسلام کاری کرده‏اند که آنچه باید وسیله‏ی اتّحاد مسلمین شود یعنی وجود دشمن، وجود صهیونیستهای غاصب وسیله‏ی اختلاف آن‏ها شده است! کاری کرده‏اند که بعضی از دولتهای مسلمان، این را وسیله‏ای برای قرار گرفتن در مقابل برادران خود بکنند و حقیقتاً اختلاف به وجود آید؛ در حالی که بودنِ چنین دشمنی در قلب کشورهای اسلامی، باید مسلمانان را به هم نزدیک کند؛ جبهه‏ی واحد تشکیل دهد و ید واحد به وجود آورد. این گناه هم به دخالت و دست‏اندازی‏های استکبار برمی‏گردد. اگر حمایتهای استکبار و در رأس آن‏ها امریکا از اشغالگران فلسطین و تروریست‏های بین‏المللی، که در قلب کشورهای اسلامی متمرکز شده‏اند یعنی همین حاکمان فعلی دولت جعلی اسرائیل نبود، قدرتِ ماندن نداشتند. الآن هم همین‏طور است.

تبلیغات دشمن علیه ملت ایران، هرگاهی یک‏بار اوج می‏گیرد. مخصوص امروز هم نیست؛ حرفها هم حرفهای تازه‏ای نیست. شاید الآن پانزده، شانزده سال است که دشمنان این ملت و دشمنان این انقلاب، جمهوری اسلامی را به همان چیزهایی متّهم می‏کنند که امروز هم متّهم می‏کنند. فرقی که کرده است، این است که آن روز کلّیاتی را می‏گفتند، ما تحلیل می‏کردیم و می‏گفتیم منظورشان این است؛ امروز خودشان به همان چیزی که ما آن روز تحلیل می‏کردیم، تصریح می‏کنند! سالهای متمادی گفتند که ایران از تروریسم‏ حمایت می‏کند؛ ما می‏گفتیم که مقصود آن‏ها که می‏گویند «دولت‏ ایران از تروریسم حمایت می‏کند»، این است که ما از مبارزان فلسطینی حمایت می‏کنیم. این را می‏گویند «حمایت از تروریسم»!مبارز فلسطینی را تروریست و حمایت از او را حمایت از تروریسم می‏نامند! ما در سابق این را بارها می‏گفتیم؛ حالا خودشان تصریح می‏کنند و همین را می‏گویند! این نشان می‏دهد که استکبار جهانی و دستگاه امپراتوری خبری آن، وقتی‏که ناچار باشد، آن حقایقی را که یک‏وقت مجبور بود پنهان کند، با وقاحت تمام آشکار می‏کند و شرمی ندارد!
دشمنی رفته ملتی را از خانه‏اش بیرون کرده، کشوری را غصب نموده، حکومت ظالمانه‏ای تشکیل داده، مردم آن سرزمین را با انواع مصیبتها مواجه کرده و انواع محنتها را بر سر آن‏ها وارد آورده است؛ وقتی آن مردم یک فریاد می‏کشند و یک عکس‏العمل کوچک نشان می‏دهند، به این می‏گویند تروریست!
بله؛ اگر معنای تروریسم این است، ما افتخار می‏کنیم که از مبارزان فلسطینی حمایت کنیم؛ وظیفه‏ی ماست. ما از حق دفاع می‏کنیم، با باطل مقابله می‏کنیم؛ حالا انسانهای باانصاف عالم، خودشان قضاوت کنند.
یک صاحبخانه و یک غاصب داریم. صاحبخانه، فلسطینیها هستند. و غاصب، صهیونیستهایی که از اطراف دنیا از امریکا، از اروپا، از روسیه و از جاهای دیگر رفتند در آنجا ساکن شدند. آن غاصبان نسبت به این صاحبخانه‏ها صد جنایت انجام داده‏اند؛ صاحبخانه‏ها هم مواردی مقاومت کرده‏اند و به آن‏ها ضربه زده‏اند. کدام تروریستند؟! آیا آن کسی که به خانه‏ی مردم رفته، زنان را کشته، بچه‏ها را کشته و در «دیر یاسین» فاجعه آفریده و هزار مشکل برای مردم درست کرده است، در خانه‏های آن‏ها دیگران را اسکان کرده و شهرهای فلسطینی را به دیگران داده است، الآن هم اگر کسی نفس بکشد، او را به زندانهای سخت می‏اندازد، این تروریست است، یا آن کسی که حقّ خودش را مطالبه می‏کند؟!
این شیخ شجاع فلسطینی که به ایران آمد و سرتاپا فلج است دستش فلج، پایش فلج و قطع نخاعی است سالهاست که شجاعانه مبارزه می‏کند. با وجودی که قطع نخاع دارد، او را به زندان بردند و شکنجه کردند! احتمال دادند اگر به بدنش ضربه بزنند، حس نکند؛ لذا به صورتش شلاق زدند و به او بی‏خوابی دادند! این‏ها تروریست نیستند؟!
به داخل لبنان می‏آیند و مبارزان لبنان را که با آن‏ها مخالفند، می‏دزدند و می‏برند. این‏ها تروریست نیستند؟! آن وقت آن کسی که فریاد می‏زند، دو نسل زیر چادر، در داخل خیمه‏ها و در اردوگاهها، داخل خانه‏های محقّر، در خارج از شهر و کشور خودشان زندگی کردند و غربت دنیا را تحمّل نمودند و حالا یک‏کلمه حرف زدند، یا اقدامی کردند، این‏ها تروریستند!
امریکا طرف‏دار صهیونیستهاست و ما طرف‏دار فلسطینیها؛ کدام طرف‏دار تروریست هستیم؟! باانصافهای دنیا بگویند. این را می‏گویند «طرف‏داری ایران و دولت ایران و ملت ایران از تروریسم»!
نه آقا! این معنایش این است که ملت ایران حاضر نیست این قلدری را که امریکا به‏خرج می‏دهد، قبول کند. می‏خواهند باطلی را حمایت کنند؛ می‏خواهند همه‏ی دنیا از آن باطل حمایت کنند و همه این را حق بدانند و متأسفانه خیلی‏ها در دنیا قبول کردند؛ ولی ملت ایران قبول نمی‏کند. ملت ایران شجاع است. ملت ایران ایستاده است. خیال نکنند این حرف، حرف یک نفر، یا حرف جمعی در ایران است.

یک جهت دیگر، مواضع جهانی امریکاست. امریکا امروز بزرگترین حامیِ حکومت غاصب صهیونیستی است. حکومت صهیونیستی، بدترین دولتها و مجموعه‏های سیاسی دنیاست؛ چون یک ملت را از مملکت خودش بیرون کرده است. شما چنین چیزی را در دنیا سراغ دارید؟ در تاریخ سراغ دارید؟ آخر، یک خانواده را، یک فامیل را، یک شهر را، یک میلیون آدم را از مملکت خودش بیرون کنند، یک مطلب است؛ کسی بیاید یک ملت را از کشور خودش بیرون کند، آن‏هایی را هم که در داخل کشور هستند، در نهایت ضعف و شدّت و فشار قرار دهد و خودش بر آن‏ها حکومت کند، چیز واقعاً عجیبی است! حکومت از این بدتر و زشت‏تر؟! بعد هم با ملت با نهایت قساوت رفتار می‏کنند.
تروریسم‏ دولتی‏ که در همان مصاحبه گفته شد که حرف بسیار درستی هم هست امروز مظهرش حکومت غاصب صهیونیستی است. این حرف، خیلی هم به صهیونیستها برخورده است! این حرفِ کاملًا درستی است. شما دیدید با مردمشان چه می‏کنند! دیدید با فلسطینیها چه می‏کنند! دیدید با مردم لبنان چه می‏کنند! با هلیکوپتر به روستاهای لبنان می‏آیند و آدم‏ها را از خانه‏هایشان می‏دزدند و می‏برند! کجا دیگر چنین چیزی در دنیا هست؟ آمریکاییها بزرگترین و جدّی‏ترین حامی صهیونیستها هستند. این جرم، بزرگ نیست؟ این جرم، کافی نیست؟ این بس نیست برای اینکه ملت حق‏طلبی مثل ملت ایران بگوید من با شما کاری ندارم، من شما را رد می‏کنم، من رفتار شما را محکوم می‏کنم؟ ملت ایران به امریکا همین را می‏گوید.

خیلی خطاست که ما در زمینه‏ی مسائل حقوق بشر، طوری حرف بزنیم که آن‏ها راضی شوند. همان کسانی که خودشان برای حقوق بشر به معنای حقیقی هیچ ارزشی قائل نیستند؛ اما آن را چماقی کرده‏اند که بر سر جاهایی بکوبند! امریکا، سردمدار حقوق بشر در دنیا شده است! قبل از شروع جنگ، از نظر امریکا، دولت‏ عراق در خدمت دولتهای‏ حامی تروریسم‏ بود. در سالهای شصت و یک و شصت و دو رزمندگان سلحشور ما توانستند دشمن را به زانو در آورند و او را از مرزها عقب برانند و دشمن بعثی مجبور شد برای مقابله با ما، از سلاح شیمیایی و سلاحهای کشتار جمعی استفاده کند یعنی جنایت جنگی بکند در همان اوقات، دولت امریکا احساس کرد که باید جبهه‏ی عراق را حمایت کند، تا دولت بعثی بتواند نقش خیانت‏آمیز خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایفا نماید. در همان سالها که دولت عراق سلاح شیمیایی به کار برد، این‏ها اسم عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم‏ خارج کردند! مسأله‏ی حمایت این‏ها از حقوق بشر، چنین است!
بزرگترین پشتوانه‏ی نقض حقوق بشر در هرجای دنیا که مشاهده شود، همین دولتهای مستکبر امثال امریکا هستند. آن‏وقت این‏ها داعیه‏دار حقوق بشر می‏شوند و آن را برای ملتها و دولتهایی که می‏خواهند با آن‏ها در بیفتند، چماقی می‏کنند! اگر از این طرف کسانی بیایند طوری در باب حقوق بشر حرف بزنند، برای اینکه او را راضی کنند، این خیلی سیاست غلطی است. این، یعنی انفعال در مقابل دشمن.

کسانی که اهل خبر و مطبوعاتند، به یاد دارند که چند سال قبل در ایالات متّحده جماعتی را زنده زنده در آتش سوزاندند! هفتاد، هشتاد مرد و زن و کودک را در امریکا در همان جایی که به خیال خودشان سگها و حیوانات حقوق دارند و اگر کسی به گربه یا سگ خود در خانه ظلم کند، ادّعا می‏کنند که علیه‏اش اعلام جرم خواهد شد در روز روشن و جلوِ چشم مردم دنیا در آتش سوزاندند! همین کشور، از تروریست‏ترین‏ کشورها و دولتهای‏ دنیا یعنی صهیونیستها صریحاً حمایت می‏کند. امروز در دنیا، هیچ نظام و رژیمی از لحاظ گرایش به تبعیض و ظلم و فاشیزم و تروریزم‏، زشت‏عمل‏تر و سیاه‏روتر از رژیم صهیونیستی نیست. رژیم صهیونیستی، تروریست و غاصب و نژادپرست و ظالم و متقلّب و خدعه‏گر و حیله‏گر و اخلالگر در امور دولتها و کشورها و ملتهاست، که اگر کسی اسناد افشاشده‏ی امنیتی آن‏ها را ملاحظه کند، همه‏ی این‏ها را خواهد دید. چنین کشوری، در مقابل چشم مردم دنیا، بزرگترین ظلمها را به اعراب مسلمانِ صاحب آن سرزمین نه فقط ساکن آن سرزمین؛ مالک آن سرزمین می‏کند. از صد مورد ظلم آن‏ها، یکی هم مورد تعرّض قدرتهای جهانی قرار نمی‏گیرد و تازه اگر یک مورد از ظلمشان مانند مورد اخیر در شورای امنیت مورد تعرّض قرار گیرد و قطعنامه‏ای علیه رژیم صهیونیستی صادر شود، امریکا آن را وتو می‏کند! شما ببینید چقدر این‏ها بدکردارند؛ چقدر این‏ها طرف‏دار سیاهی و ظلم و زشتی‏اند.

متأسفانه امروز، بزرگترین جرائم استکبار جهانی این است که دروغ‏گویی، فریب، تقلّب و باطل‏گرایی را، با رفتار خود در دنیا توسعه و رشد می‏دهد و ترویج می‏کند. الآن شما ملاحظه کنید در حکومتهای مستکبر دنیا که دولت‏ آمریکا در رأس همه‏ی حکومتهای مستکبر است- کسانی هستند که بیشترین ترور را در اطراف دنیا کرده‏اند. همین اواخر نقل شد که یکی از سیاستمداران امریکایی ادّعا کرده است که کشته‏ها و مفقودینی که در گواتمالا، دنیا را به خودشان متوجّه کرده بودند، کار «سیا» است. سازمان سیای جاسوسی امریکا، تک‏تک انسانها و مخالفین سیاسی را شکار و نابود و مفقود کرده است و حالا کشف می‏شود!

رسواترین تروریست‏های‏ عالم یعنی سران حکومت غاصب صهیونیست و حامیان بد سرشت آنان در دولت‏ امریکا، ایران اسلامی را به تروریسم متهم می‏کنند. سردمداران امریکا و اسرائیل به هر بهانه یا بی‏بهانه، انگشت اشاره‏ی تهمت‏آمیز خود را به سوی جمهوری اسلامی نشانه می‏روند و در هرچند کلمه‏ی سیاسی خود یک‏بار، نام مقدس و عزیز و درخشان ایران اسلامی نشانه می‏روند و در هرچند کلمه‏ی سیاسی خود یک‏بار، نام مقدس و عزیز و درخشان ایران اسلامی را با خشم و نفرت بر زبان می‏آورند.این مایه‏ی افتخار ما است که بدسیرتان و روسیاهان مشهور عالم از ما متنفر باشند. ما نیز از آنان و کردارهای زشت و دستهای آلوده‏ی آنان متنفر و بیزاریم. خدا و رسولش هم از آنان متنفر و بیزارند. «ان الله بری‏ء من المشرکین و رسوله» امروز جمهوری اسلامی به فضل الهی و به رغم دشمنی و کارشکنی بدخواهان، با قدرت و عزت و با اراده و عزم استوار به پیش می‏رود.

رئیس‏جمهور امریکا- که واقعا انسان تعجّب می‏کند- خجالت نمی‏کشد و روز روشن در مقابل افکار عمومی دنیا می‏ایستد و با صدای بلند می‏گوید که ما می‏خواهیم برای جلوگیری از تروریسم، با اسرائیل همکاری کنیم! واقعا انسان تعجّب می‏کند که اسم این موضع‏گیری چیست؟ این، اسمش غفلت و بی‏انصافی و استکبار و زورگویی است. معنای این حرف چیست؟ الآن هم خطرناک‏ترین و پلیدترین تروریست‏های عالم، همین کسانی هستند که در رأس قدرت کشور فلسطین اشغال‏شده‏ی مظلوم قرار دارند. شما می‏خواهید در مقابل تروریسم و تروریست‏ها با این‏ها همکاری کنید؟! کدام تروریست‏ها؟ آن کسانی که از وطن خود آواره شده‏اند و بعد از سالهای متمادی، در اثر فشارها به جان آمده‏اند و دستی از آستین در می‏آورند و مشتی گره می‏کنند و فریاد می‏کشند تروریستند؟!

در رسانه‏های وابسته به صهیونیستهای تروریست، ملت ایران و دولت‏ جمهوری اسلامی و مردان سربلند این کشور، به «تروریسم‏» متّهم می‏شوند. ما از تروریسمْ بیزار و متنفریم و از تروریست‏ها که در رأس آنان، زمامداران غاصب فلسطینِ اشغالی و حامیان آمریکاییِ آن‏ها هستند، متنفّر و بیزاریم. ایران اسلامی، چون با عنوان اسلام و با هدف اسلامی در میان کشورها و ملتهای جهان می‏درخشد، هدفِ فعّالیتهای تروریستی دشمنان، سیای امریکا، دستگاه‏های صهیونیستی و همکاران بداندیش و بدخواهِ آن‏هاست. تروریست‏ها کسانی هستند که شرم نمی‏کنند و برای خراب‏کاری در یک کشور مستقل، در دستگاه قانون‏گذاری خود، بودجه می‏گذرانند! ما از آن‏ها متنفّریم و ملت ایران هم از کارِ آن‏ها متنفّر است. آن‏ها شایسته‏ی نام «تروریست‏اند». دوستی و دشمنی ملت ایران، آشکار و منطقی، و با روشهای صحیح و عاقلانه است. کارِ تروریستی، کار کسانی است که در ذات خود، دچار انحرافند. مثل همین تروریست‏هایی که امروز بر فلسطین اشغالی حکومت می‏کنند، و پشتیبان‏های آمریکاییِ آن‏ها.

دولت‏ جمهوری اسلامی و ملت ایران، افتخار می‏کنند که با زور و غصب کنار نمی‏آیند. رژیم غاصبِ صهیونیستِ تروریستِ‏ نژادپرست را یک روز هم نپذیرفته‏اند و نخواهند پذیرفت. هرکس که از زورگویان حمایت می‏کند، سیاه‏کار است. ملت ایران، در طول این هفده سال توانسته است ثابت کند که قدرتمند، رشید و صبور است. راه خود را با طمأنینه، آرامش و با اتّکای به نفس ادامه می‏دهد. هفده سال پیش، ملت ما، این ارتش، این نیروی هوایی، این نظم و سطح عالی دانش در نیروهای مسلّح و این دانشجو و استاد و چنین فرماندهان و مسئولان دانشگاهی را نداشت، و این، آسان به دست نیامده است. تلاشها و کوششها شده است. إن شاء اللّه، از این هم پیش‏تر خواهیم رفت. نیروهای مسلّح، روز به روز، به هدفهای خود نزدیک‏تر خواهند شد، و روز به روز تواناییهای بیشتری به دست خواهند آورد. این تواناییها، فقط توانایی نظامی نیست. توانایی علمی، صنعتی و روحی هم هست. اتّکای به نفس هم هست. دشمن هرچه می‏تواند، تلاش کند. بانوی ما، زینب کبری علیها سلام، خطاب به سیه‏روی‏ترین انسانهای زمان خود فرمود: «کد کیدک، و اسع سعیک فو الله لا تمحوا ذکرنا.» امروز ملت ایران و مسئولان این کشور، همان سخن را به دشمنان زورگو و یاوه‏گوی جمهوری اسلامی می‏گویند. آن‏هایی که در موضع مسئولان کشور امریکا یا هر گوشه‏ی دیگر دنیا، علیه ملت ایرانْ سخنان یاوه می‏گویند و زشتیهای خودشان را به ملت و دولت‏ ایران نسبت می‏دهند، خودشان تروریست‏ و زورگویند. آنان بدکاره و نژادپرستند. آنان از حل کردن ابتدایی‏ترین مشکلات اجتماعی خود، یعنی مسأله‏ی نژاد و سیاه و سفید، عاجزند. امروز همین سخنان را ملت و نظام ایران خطاب به آن‏ها می‏گوید: «کد کیدک. واسع سعیک. فو الله لا تمحوا ذکرنا.» مگر شما می‏توانید کمترین آسیبی به جمهوری اسلامی برسانید؟! شما خواهید مُرد. شما خواهید رفت. شما مانند آن امپراتوری دیگر، زایل خواهید شد و پرچم اسلام روز به روز، برافراشته‏تر خواهد شد. ملت ایران و هرکس که متمسّک به اسلام است، روز به روز زنده‏تر خواهد شد.

امروز همه پذیرفته‏اند که در دنیا دولتهایی‏ وجود دارند که ظلم و ستم می‏کنند و عناصری از ملتهای مورد ظلم واقع شده هم، با آن‏ها به مبارزه برمی‏خیزند. دنیا به عناصری چنین نه به چشم تروریست‏ که به چشم مبارز نگاه می‏کند. امروز کسانی با دولت‏ ظالم و اشغالگر و غاصب و خشن صهیونیستی مبارزه می‏کنند. جوان مؤمنی که چند روز پیش به دست مجرم و جنایت‏کار صهیونیستها و مزدورهایشان به خون غلتید، از جمله این کسان بود. جرم سازمان و جمعیّتی که آن جوان به او منسوب است این است که با رژیم غاصب خانه‏ی خود، مبارزه می‏کند. البته به زعم صهیونیستها، جرم بزرگ دیگری که آن عناصر مبارز دارند، این است که دم از اسلام و تبعیّت از امام می‏زنند و به صراحت افتخار می‏کنند که پیرو امام بزرگوار ما هستند. این دیگر جرم بسیار بزرگی است! مزدوران صهیونیست، آن جوان را به قتل رساندند. این هم چندان غیر طبیعی نیست. بدیهی است که رژیمی مثل رژیم تروریست‏ اسرائیل، اگر به دشمنان خود دست پیدا کند آن‏ها را می‏کُشد. غیر از آن جوان هم اگر کسانی را پیدا کنند، به قتل خواهند رساند.
قضیه تا اینجا چندان خلاف انتظار نیست. ما از اسرائیل غیر از این انتظار نداریم؛ زیرا رژیمی تروریست است. لکن مهم این است که در دنیای غرب، هیچ‏کس این حرکت تروریستی را محکوم نکرد. این نظام سلطه است؛ چهره‏ی زشتی که امروز دنیا را پر کرده و بشریّت در هرجای دنیا حق دارد علیه آن، مشت گره کند و فریاد بکشد. این سکوت، بسیار دردآور است. روزنامه‏نگاران، سازمانهای حقوق بشر، سیاستمدارانی که لقلقه‏ی زبانشان ترور و تروریسم است، به راحتی سکوت می‏کنند. رئیس‏جمهور امریکا در مقابل نمایندگان همه‏ی دولتها و ملتهای دنیا، با بی‏شرمی تمام، جمهوری اسلامی را متّهم به تروریست‏پروری کرده است. آن‏ها این قدر در تهمت زدن، بی‏تقوا و بی‏ملاحظه‏اند. نه گزارشی دارند و نه دقّتی در واقعیّات. فقط به خاطر خوشامد صهیونیستها، راست یا دروغ، چیزهایی می‏گویند؛ آن وقت جنایات صریح تروریستی صهیونیستها را محکوم نمی‏کنند و به رو نمی‏آورند. این موضوعِ بسیار کریه و زشتی است که اگر کسی از وجود آن در دنیا غفلت کند، باید خود را غافل بداند.

جرم جمهوری اسلامی از نظر مستکبرین عالم این است که به اسلام، به استقلال و به مصالح ملت خود پایبند است. برادران و عزیزان من! رمز قدرت جمهوری اسلامی این است. رمز اینکه تا امروز نتوانسته‏اند ضربه‏ی قاطعی بر جمهوری اسلامی وارد کنند، همین است. فشار ایجاد کردند، خباثت کردند، ایذاء کردند، کارهای ناجوانمردانه انجام دادند، حتّی فعالیتهای تروریستی‏ در داخل کشور را سازماندهی کردند، از تروریست‏هایی‏ که علیه جمهوری اسلامی فعالیت می‏کردند، با زبان، عمل و با سکوت رضایت‏آمیز حمایت کردند، آن واقعه‏ی ددمنشانه را در مشهد به وجود آوردند و دولتهای‏ مدّعی حقوق بشر و مخالف با تروریسم، کلمه‏ای در محکومیت آن سخن نگفتند. وضعیت این دولتها چنین است. با همه‏ی این‏ها، جمهوری اسلامی به فضل پروردگار با قدرت و سربلندی، در سطح عالم راه افتخارآمیز خود را ادامه می‏دهد. رمز قدرت ما تمسّک به اسلام است.

امنیت در سطح دنیا و در سطح بین‏المللی، برای ملتها امر مهمّی است. امروز در دنیا حرفی رایج شده که به نظر ما از آن حرفهای درست است؛ ولی متأسفانه، مثل خیلی از حرفهای درست، آدم‏های نادرست این حرف را به زبان می‏آورند و اطمینان انسان را سلب می‏کنند. این حرفِ درستِ رایج در دنیا، مبارزه با تروریسم‏ است. تروریسم یعنی چه؟ یعنی اینکه مجموعه‏ای، سازمانی، گروهی یا دولتی‏ بخواهد کار خود را با ایجادِ ترور و وحشت و قتل و ناامنی پیش ببرد. مثل همین کاری که گروهِ منافقینِ روسیاه، در حرم مطهّر علی بن موسی الرّضا علیه الصّلاة و السّلام انجام دادند. این کار، مظهر زشت‏ترین نوع تروریسم است. به خیال خودشان، نشستند، جمع و تفریق و محاسبه و تحلیل کردند تا به این نتیجه رسیدند که باید جمهوری اسلامی و ملت ایران را به بحران بکشانند. بیچاره‏ها، قضایا را این‏طور بین خودشان تمام کردند که به بحران بکشانند! به بحران کشاندن هم این است که در مناطق مختلفِ کشور، دست به انفجار بزنند و کارهای تروریستی انجام دهند. به خیال خودشان، بدین وسیله، هم مردم را متوحّش و هم دستگاه را مضطرب کنند و اگر هم توانستند، اختلافات قومی و طایفه‏ای به وجود آورند. تحلیل و تصمیم‏گیری آن‏ها، مقصودی را برایشان فراهم کرد. راهِ رسیدن به آن مقصود هم‏ این بود که حرم امام رضا علیه الصّلاة و السّلام را که به نظر ملت ایران، مقدّس‏ترین اماکن مذهبی در داخل کشور است، منفجر و هتک کنند و بی‏گناه‏ترین و پاک‏ترین آدم‏ها را که در آنجا مشغول تضرّع و راز و نیاز و دعا و توجّه بودند و مهمان علی بن موسی الرّضا علیه الصّلاة و السّلام محسوب می‏شدند، در روز عاشورا قطعه قطعه نمایند.لعنت خدا بر آن دلهای سیاه باد! این، تروریسم است. برای یک مقصودِ احمقانه‏ی خیالیِ فرضی، به چنین کار زشت و ننگین و کشتار سبُعانه‏ای اقدام کردند. آن‏ها می‏خواستند شبیه آن انفجار را در حرم حضرت معصومه سلام‏الله‏علیها و مرقد امام رضوان اللّه علیه هم انجام دهند که بحمد اللّه خدای متعال تفضّل کرد و جلوِ فاجعه گرفته شد. این، تروریسم است. این، زشت‏ترین کاری است که یک مجموعه می‏تواند انجام دهد. مجموعه‏ای برای رسیدن به مقاصد شوم خود، یک عدّه انسان را، از هر نوع و جنس، در هرجایی، بدونِ دشمنیِ خاص و بدون جرم و گناهی، نابود کند.
البته دولتِ تروریست هم داریم که به کارش «تروریسم دولتی» اطلاق می‏شود. امروز واضحترین نمونه‏ی دولت تروریست، رژیم غاصب صهیونیست است. در واقع، از روزی که دستِ پلید و سیاستِ ضدّ اسلامی، ضدّ مردمی و ضدّ شرقیِ انگلیس، در کشور فلسطینِ اسلامی به صهیونیستها حکومت داد- یعنی از سال 1948 میلادی و قبل از آن- تروریسم دولتی هم شکل گرفت و به ترور پرداخت. صهیونیستها کارهایشان را با ترور پیش می‏بردند و می‏برند. به عنوان مثال، قتل عام در «دیریاسین» که قضیه‏اش را شنیده‏اید، از مظاهر تروریسم است.
وقتی به یک روستا حمله کنند، مردها، زنها و بچه‏ها را به رگبار ببندند و یا مردها را بکشند و زنهای تنها و بی‏پناه را در بیابان رها کنند و به آن‏ها بگویند «هرجا می‏خواهید بروید» و سپس همه‏ی خانه‏ها را آتش بزنند، یکی از بارزترین مظاهر تروریسم رخ می‏نماید.
دولت غاصبِ اسرائیل، از بدو تشکیل تا امروز- به عبارتی: در تمام طولِ تقریباً نیم قرنی که این غدّه‏ی سرطانی در پیکره‏ی اسلامی پیدا شده است- همیشه کارش را با ترور پیش برده و مظهر کامل تروریسم دولتی است. حتماً شنیده‏اید که اخیراً این دولت غاصب، در یک هجوم شبانه، چند فروند چرخ‏بال و هواپیما، همراه با کماندو و اسلحه به لبنان فرستاد، تا روستایی را به محاصره درآورند و مردی را از خانه‏اش بربایند و به زندان منتقل کنند! آیا تروریسم دولتی از این واضح‏تر وجود دارد؟!
جالب اینجاست که چندی پیش، رؤسای هفت دولت صنعتی جهان، نشستند، ریش جنباندند و راجع به تروریسم حرف زدند. آیا شما نمی‏دانید که امروز مظهر تروریسم کیست؟! آیا شما انصاف دارید؟! آیا شما از افکار عمومی جهان، اندکی ملاحظه دارید؟! آیا شما که این‏قدر مدّعیِ حقوق بشر هستید، انسانها را دارای عقل و تشخیص می‏دانید؟! امروز مظهر تروریسم دولتی و دولت تروریست در دنیا کیست؟ آن دولتی که هر روز به لبنان حمله می‏کند و به کشتار و آدم‏ربایی می‏پردازد کیست؟ کیست که دولتش، از اوّل براساس ترور، ایجاد وحشت و کشتار و قتل عام به وجود آمده است؟ آیا غیر از دولت اسرائیل، دولت دیگری هم هست که از این ویژگیها برخوردار باشد؟ دنبال تروریسم دولتی می‏گردید؟ بفرمایید: اسرائیل! چرا در مقابل اقدامات تروریستیِ این دولت ساکت می‏مانید و حتّی از آن حمایت می‏کنید؟! چرا دروغ می‏گویید؟! دولت غاصبِ اسرائیل، بلایی جهانی است.
ببینید! امروز در سطح جهان، دو بلا وجود دارد: یک بلا، بلای تروریسم است؛ که مظهر اعلایش از لحاظ دولتی، حکومت غاصبِ صهیونیستها، و از لحاظ حزبی، منافقین و امثال منافقینند؛ که مثل میکروبی که در محیط مناسبی در زباله‏دان رشد می‏کند و تکثیر می‏شود، زیر بال دولتهای بزرگ، رشد و نمو کردند. بلای دوم، که شاید از بلای اوّل هم بزرگتر است، حق‏کشیِ کسانی است که مدّعیِ زمامداری امور بشرند. این‏ها ترور را می‏بینند، تروریست را می‏شناسند و تروریسم دولتی را هم تشخیص می‏دهند، اما حق را می‏پوشانند و انکار می‏کنند. کار این‏ها واقعاً برای بشریّت، بلای بزرگی است.
امروز در دنیا کسی به ترور متوسّل می‏شود که منطق ندارد. پس بیهوده به خودشان زحمت ندهند که بخواهند جمهوری اسلامی را متّهم کنند. اتهام تروریسم زدن به جمهوری اسلامی، حرفِ چرند و بی‏قاعده‏ای است. جمهوری اسلامی به ترور احتیاج ندارد. خودِ شما می‏گویید که شعارهای انقلاب اسلامی، مصر و الجزائر و کجا و کجا و کجا را به هم ریخته است. ما که در این کشورها حضور نداریم. این، حرف و فکر ماست که در این سرزمینها رسوخ کرده است. خودِ شما می‏گویید که تفکّرات اسلامیِ ایران، در دنیا، خطر بزرگی برای سرمایه‏داری غرب و قدرتهای غربی به حساب می‏آید. مگر خودِ شما این را نمی‏گویید؟ پس، این فکر و اندیشه‏ی ماست که به همه جا می‏رود و دلها را متحوّل می‏کند. دولتهای غربی، از ترسشان اجازه نمی‏دهند که افکار ما، در غرب منتشر شود. آیا با این اوصاف، ما احتیاج به ترور داریم؟! ما که از چنین سلاح برّایی- فکر و اندیشه- برخورداریم.
می‏خواهم به مطلبی اشاره کنم که قبلًا آن را گفته‏ام: یک‏وقت در زمان امام رضوان الله تعالی علیه، کسانِ ایشان درصدد برآمدند تا پیام حجّ امام را، که تازه صادر شده بود، در یکی از روزنامه‏های کثیرالانتشار دولت امریکا چاپ کنند. ما هم که در جریان بودیم، تأیید کردیم و گفتیم: «این کار بشود.» آن‏ها پیام را به دفاتر روزنامه‏های معروف امریکا بردند و گفتند: «هرچه پول بخواهید می‏دهیم تا این پیام چاپ شود.» همان‏طور که می‏دانید، این روزنامه‏ها، همه نوع مطلب، حتی نظراتِ مخالفانِ سیاسی و عقیدتی خود را چاپ می‏کنند. آن‏ها نوکر پول و دلارند. از هرجا پول حاصل شد، حرفی ندارند. اما اینجا، شوخی‏بردار نیست. آیا کشورهای بزرگ حاضرند بخشی از برنامه‏های تلویزیونی خود را در اختیار افکارِ انقلاب اسلامی بگذارند؟ به هیچ قیمتی حاضر نیستند! چرا؟ چون می‏دانند که وقتی این افکار عرضه شود و به دلهای مردم برسد، آن‏ها را معتقد می‏کند. عامه‏ی مردم که غرضی ندارند. مردم امریکا چه غرضی با ما دارند؟! مردم اروپا چه دشمنی‏ای با ما دارند؟! اگر کسی حرف حسابی بگوید، می‏شنوند. بنابراین، می‏دانند که اگر افکار انقلاب اسلامی در رسانه‏های گروهی غرب منعکس شود، حد اقل در تبلیغاتِ گران‏خرجی که امروز دولتهای غربی و دستگاه‏های صهیونیستی متحمّل می‏شوند، اختلال ایجاد می‏کند. آن‏ها مبالغ زیادی خرج می‏کنند تا اسلام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را بد جلوه دهند. اگر فکر ما منتشر شود، همه‏ی این‏ها را عوض خواهد کرد. ما، چنین فکر و منطق و بیانی داریم! ما در سازمان ملل، در کنفرانسهای بین‏المللی و در سایر مجامع جهانی، حرفمان را می‏زنیم. چه آن زمان که بنده برحسب مسئولیت به آن مجامع می‏رفتم و چه امروز که بحمد اللّه رئیس‏جمهورِ فاضل و گران‏مایه‏ی ما شرکت می‏کند، از بیانِ حرفِ خود، کوتاه نیامده‏ایم و نمی‏آییم. همه‏ی کسانی هم که حرفمان را می‏شنوند، در دلشان تصدیق می‏کنند و حتی بسیاری این تصدیق را بر زبان می‏آورند.
ما چنین فکری داریم! آیا با وجود چنین فکری، احتیاج به ترور داریم؟! ترور، دستاویز کسی است که فکر ندارد. ترور، مستمسکِ منافقِ روسیاهی است که در میان ملت ایران جایی ندارد. هرچه هم از این کارها بیشتر بکنند، نفرت ملت ایران از آن‏ها بیشتر می‏شود. آن‏ها هستند که به ترور احتیاج دارند. دردِ چنین موجودات بیچاره‏ای، هیچ علاجی ندارد؛ مگر با ترور، قدری تشفّیِ خاطر پیدا کنند. صهیونیستها که در دنیا حرف حساب ندارند، مجبورند از طریق ترور کارشان را پیش ببرند. البته بعضی از دولتها هم هستند که متأسفانه به ترور تشبّث می‏کنند و من نمی‏خواهم اسم بیاورم. ایرانِ اسلامی، به این کارها احتیاج ندارد.
در فلان گوشه‏ی دنیا حادثه‏ای اتفاق افتاده است؛ فوراً صهیونیستها دهانهای کثیفشان را باز می‏کنند و اسم جمهوری اسلامی را می‏آورند. شما چه حق دارید که با آن نفسهای پلیدتان نسبت به جمهوری اسلامی قضاوت کنید؟! جمهوری اسلامی، حکومتی طیّب و طاهر و متّکی به یک ملتِ مؤمن و سرافراز و اصیل و ریشه‏دار است. شما چه هستید؟ دولت بی‏اصل و نسب؛ دولت جعلی؛ ملتِ دروغی. از اطراف دنیا آدم‏های شریر را گرد آوردند و ملغمه‏ای به اسم «اسرائیل» درست کردند!
این ملّت است؟! هرجا یهودیهای شریر و خبیثی بودند، در آنجا جمع شدند. در اغلب کشورها، یهودیها هستند و زندگی می‏کنند- در کشور ما هم هستند که زندگیشان را می‏کنند- کاری به کار کسی ندارند، کسی هم به آن‏ها کاری ندارد. کشورشان است و در آن زندگی می‏کنند. آن‏هایی که به سرزمینهای اشغالی‏ رفتند، خبیثها، شریرها، طمّاعها، دزدها و آدمکشها بودند که از همه جای دنیا جمع شدند. این شد یک ملّت؟!
ملت و دولتی که این‏طور به وجود آمده است و اسم خودش را اسرائیل گذاشته، غیر از راهِ ترور، راهی ندارد؛ حرف حسابی ندارد. آن وقت، چنین موجوداتی با این دنائت و پستی و پلیدی، می‏خواهند دولت و ملتِ نورانی و سربلند و عزیزی مثل ایران را در افکارِ عمومیِ جهان متّهم کنند. خودِ آن‏ها از همه متّهم‏تر، مجرم‏تر و روسیاه‏ترند.

جمهوری اسلامی را به حمایت از تروریسم متّهم می‏کنند. این هم خلاف واقع است. خودشان هم می‏دانند که خلاف واقع است. واقعیت این است که نظامی که امروز در دنیا حامی تروریسم است، رژیم ایالات متّحده امریکاست. حمایت از رژیم تروریست صهیونیستی در کشور غصب‏شده‏ی فلسطین، بزرگترین حمایت از تروریسم است. روشهای خود آمریکاییها، یعنی دخالتشان در کشورها، ربودن افراد و اشخاص مخالف، کشتن افراد، دخالت سازمان جاسوسی سیا در کشورهای مختلف و ایجاد کودتاهای نظامی و از بین بردن حکومتها و دولتهای‏ ضعیفی که امریکا با آن‏ها مخالف بوده است، همه از قلمهای درشت تروریسم‏ است. با این وضع، خیلی روشن است که اگر امریکا، جمهوری اسلامی را متهم به تروریسم‏ کند، خودش هم می‏داند که این ادّعایی کذب و سخنی خلاف واقع است. یا در موضوع نقض حقوق بشر، خودِ آن دولتها و از جمله رژیم امریکا، که جمهوری اسلامی ایران و هر نظام اسلامی را در هرجا که بخواهد به وجود بیاید یا به وجود آمده باشد به نقض حقوق بشر متّهم می‏کنند، می‏دانند که قلمهای درشت نقض حقوق بشر، در نزدِ خودِ آن‏هاست.

تهمت به تروریسم را، کسانی به ایران اسلامی می‏زنند، که خود از دولت تروریست صهیونیستی بیشترین پشتیبانی را کرده و گروههای تروریست ضدّ انقلاب ایرانی را در زیر چتر حمایت خود قرار می‏دهند و حقوق‏بگیران آنان صدها بار در داخل ایران اسلامی بمب‏گذاری کرده و هزاران نفر از مردم عادی و عناصر انقلابی و مرد و زن و کودک بی‏گناه را به قتل رسانده‏اند.

ما با این شَلتاقها و قرشمال‏بازی‏هایی که علیه انقلاب در رادیوها و جنجالهای مطبوعاتی به وجود می‏آورند، از اصول اسلام و انقلاب و ارزشهایی که جوانان این ملت برایش خون دادند و جوانان جانباز، برای آن، سلامتی‏شان را از دست دادند و این ملت برایش سرمایه‏گذاری معنوی کرده، یک سرِ سوزن دست برنخواهیم‏داشت. یک‏بار دیگر هم من این را عرض کنم اگرچه قبلًا هم بارها گفته‏ام آن‏هایی که از جمهوری اسلامی خشمگینند و مدام بحث تروریسم و طرف‏داری ما از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران و از این حرفهای بی‏معنا و بی‏محتوا را مطرح می‏کنند، حرف دلشان چیز دیگر است. آن‏ها که می‏گویند «ایران طرف‏دار تروریسم است»، خودشان هم می‏دانند که دروغ می‏گویند. تروریست خودشانند. خودشان طرف‏دار خشن‏ترین تروریست‏های دنیا، یعنی صهیونیستها هستند. خودشان می‏دانند که ایران طرف‏دار تروریسم نیست. اگر گاهی می‏گویند که «در جمهوری اسلامی، حقوق بشر نقض می‏شود»، خودشان می‏دانند که دروغ می‏گویند و می‏فهمند که این، حرف بی‏محتوا و بی‏ربطی است. وانگهی، خودشان به حقوق بشر اصلًا علاقه‏ای ندارند! حقوق بشر یعنی چه؟ دیدید که در امریکا چطور آدم‏ها را سوزاندند؟ دیدید چطور سیاهان را، که شهروندان امریکا بودند، چگونه تارومار کردند؟ حقوق بشر یعنی چه؟ به حقوق بشر اعتقادی ندارند! این‏ها حرف است؛ این‏ها ظاهر کار است! باطن کار، چیز دیگری است.

و اما در قضیه‏ی تروریسم‏! می‏گویند «جمهوری اسلامی ایران، از تروریست‏ها حمایت می‏کند» و با این بهانه ما را تهدید می‏کنند. من می‏گویم اوّلًا تهمتِ حمایت از تروریسم به جمهوری اسلامی ایران، یک دروغ و افترای آشکار است. ما از هیچ تروریستی حمایت نمی‏کنیم. شما نگاه کنید ببینید تروریست‏های عالم چه کسانی هستند، آن‏وقت بگویید ما از این‏ها حمایت می‏کنیم! بزرگترین تروریست‏های دنیا، امروز صهیونیستهایند. می‏بینید که صهیونیستها با ملت فلسطین چه می‏کنند! صِرف اینکه دولت‏ شدند، موجب نمی‏شود تروریست نباشند. چه کسی از تروریست‏های صهیونیست حمایت می‏کند؟ سازمانهای جاسوسی غربی، طبق اعترافهای خودشان، جزو قلمهایِ درشتِ تروریستی در دنیا به شمار می‏روند. چقدر این‏ها با نظامها و دولتهای‏ مردمی مبارزه کردند! این تروریسم نیست!؟
ما از این‏ها حمایت نمی‏کنیم. هرکس که در گوشه‏ای از دنیا؛ در شهری، در روستایی، در خیابانی، در هرجایی بمب‏گذاری کند و مردم بی‏پناه، مردم بی‏گناه، زن و مرد و غیر نظامیان را از بین ببرد، تروریست است. ما از چنین کسانی هرگز حمایت نکرده‏ایم و نمی‏کنیم. شما هستید ای قدرتهای غربی که از تروریست‏ها حمایت می‏کنید. آن کوردلانی که در میدان راه آهن تهرانْ بمب گذاشتند و مرد و زن و کودک و بزرگ را تکّه‏پاره‏ کردند؛ کسانی که در نماز جمعه‏ی تهران بمب گذاشتند و جوانان و مردان ما را قطعه قطعه کردند، بدون اینکه آن‏ها گناهی داشته باشند؛ کسانی که در مرکز حزب جمهوری اسلامی بمب گذاشتند و هفتاد و تن از اصیل‏ترین و شیواترین چهره‏های این کشور را نابود کردند و داغ آن‏ها را به دل این ملت گذاشتند، تروریستند. امروز هم اگر می‏بینید خبری از بمب‏گذاری نیست، به این سبب است که نمی‏توانند کاری بکنند. امروز هم اگر بتوانند، باز در میدانها، در خیابانها، در نمازها و در مجامع، بمب‏گذاری می‏کنند. تروریست این‏ها هستند. این‏ها کجایند؟ تروریست‏هایی که میدان راه آهن و میدان امام خمینی تهران را با بمب‏گذاری خودشان منهدم و منفجر کردند و بچه و بزرگ و زن و مرد را نابود کردند، امروز کجا زندگی می‏کنند؟ از چه کسانی کمک و حمایت می‏گیرند؟ آن‏ها در همین کشورهای اروپایی هستند؛ آن‏ها در امریکا هستند؛ آن‏ها در اروپا هستند. تروریست‏ها زیر سایه‏ی همان کسانی زندگی می‏کنند که ادّعای مخالفت با تروریسم را مطرح می‏کنند!
جمهوری اسلامی، طرف‏دار تروریسم نیست. شما که جمهوری اسلامی را متّهم می‏کنید، طرف‏دار تروریسم هستید و از تروریست‏ها حمایت می‏کنید! چرا کشور فرانسه، کشور آلمان، کشور امریکا و بقیه‏ی کشورها، همین تروریست‏هایی را که خودشان اعتراف کردند و بمب‏گذاری‏ها را در ایران پذیرفتند، در کشورهای خودشان دستگیر نمی‏کنند؟! چرا آن‏ها را محاکمه نمی‏کنند؟! چرا آن‏ها را به عنوان تروریست تعقیب نمی‏کنند؟! اگر راست می‏گویند و مخالف تروریسم هستند، چرا آن‏ها را مجازات نمی‏کنند؟! آن‏وقت به جمهوری اسلامی تهمت و افترا می‏زنند که طرف‏دار تروریسم است! نه؛ ما با بمب‏گذاری مخالفیم؛ ما با کشتن زن و بچه‏ی مردم مخالفیم؛ ما با روبه‏رو شدن با غیر نظامیان که به زندگی روزمرّه‏ی خود مشغولند به شدّت مخالفیم؛ ما تروریست‏ها را محکوم می‏کنیم. آنکه با این کارها مخالف نیست، شما هستید؛ دولتهای غربی هستید؛ استکبار هستید؛ همین شماها هستید که جمهوری اسلامی را متّهم می‏کنید!

تهاجم سبعانه‏ی صهیونیستهای متجاوز به مردم غیر نظامی جنوب لبنان و قتل عام مردم بی‏گناه و بی‏پناه، نشان‏دهنده‏ی ناتوانی آنان در مقابله با نیروهای مؤمن و شجاع و فداکار حزب اللّه است. دشمن تا دندان مسلح و متکی به کمکهای همه‏جانبه‏ی امریکا، به‏طور آشکار از ضربات کوبنده‏ی جوانان حزب اللّه، که بیش از هر چیز به سلاح ایمان و فداکاری مجهزند، به ستوه آمده و خشم دیوانه‏وار خود را بر سر زنان و کودکان فرومی‏ریزد. صهیونیستهای غاصب، در برابر چشم مردم دنیا به قتل و جنایت دست می‏زنند؛ مرتکب ترور و آدم‏ربایی و بمباران مناطق مسکونی می‏شوند؛ روستاها را تخریب و مردم را بی‏خانمان می‏کنند و دولتها و سازمانهای مدعی طرف‏داری حقوق بشر، این همه را با خونسردی تماشا می‏کنند.

ملتی را از خانه و زندگی خود آواره کرده‏اند و این ملت حق دارد برگردد و خانه‏ی خودش را پس بگیرد. این مبارزه، مبارزه‏ای حق‏طلبانه است. امریکا، این مبارزه را «تروریسم‏» می‏نامد؛ اما خباثت صهیونیستها نسبت به مبارزین فلسطینی را تروریسم نمی‏داند! ببینید در ذهن و عمل کسانی که امروز مدعی شبانی بشریت و رهبری دنیا هستند، چقدر حقایق، وارونه شده است! ببینید چقدر از حقیقت و انسانیت دورند! ببینید این سیاست، چه اندازه غیر انسانی است! صهیونیستها وارد کشور لبنان می‏شوند و انسان والا و شایسته‏ای مثل سید عباس موسوی را به شهادت می‏رسانند. تنها خود او را هم نمی‏کشند؛ بلکه زن و کودک او را هم می‏کشند، بی‏آنکه آن‏ها در میدان جنگ بوده باشند. آن‏ها در اتومبیل بودند و در جاده‏ای تردد می‏کردند. آمریکاییها این جنایت را محکوم نمی‏کنند! پس معلوم می‏شود که شما طرف‏دار ظلمید. چرا این را انکار می‏کنید؟ شما طرف‏دار خباثتید، طرف‏دار تجاوزید، طرف‏دار ترورید. ترور از این بالاتر و واضح‏تر نیست. از آن طرف، هنگامی که چند جوان فلسطینی که فلسطین خانه‏ی آن‏هاست، برمی‏خیزند و با فداکاری، اقدامی علیه دولت‏ غاصب صهیونیستی انجام می‏دهند، می‏گویند «حرکتی تروریستی است!» شما به چه حقی اسم‏گذاری وارونه می‏کنید و خودتان را محق می‏دانید؟!این را ملتها باید بفهمند! خود آمریکاییها یعنی سردمداران رژیم امریکا خوب می‏فهمند چه می‏کنند؛ ولی من گمان می‏کنم حتی ملت امریکا هم نمی‏داند که آمریکاییها، امروز در سطح عالم چه خباثتی انجام می‏دهند. همه جا همین‏طور است. تروریسم دولتی، امروز جزو واضحترین کارهای آمریکاییهاست. تروریسم دولتی یعنی اینکه یک دولت، دست به کارهای تروریستی بزند. کار تروریستی چیست؟ کار تروریستی این است که یک دولت، با هواپیماهای جنگنده‏ی خود به یک کشور حمله‏ور شود و خانه‏ی رئیس آن کشور را مثلًا بمباران کند. در لیبی این کار را کرد و گفتند کودکی هم در آن حمله کشته شد. کار تروریستی این است که دولتی برود و دولت دیگری را در کشوری سرنگون کند؛ کاری که آمریکاییها در گرانادا کردند. کار تروریستی این است که مردم را در یک کشور نابود کنند؛ کاری که آمریکاییها در عراق کردند. مبارزه‏ی آمریکاییها با رژیم عراق، یک مسأله‏ی دیگر بود؛ اما مردم عراق را نابود کردند. عده‏ی زیادی را کشتند و زندگی مردم و کارخانه‏های مردم را خراب کردند. حتی بسیاری از مراکز غیر نظامی را بمباران کردند.
شما ببینید عملی را که امروز صهیونیستها انجام می‏دهند و مورد تأیید امریکاست. کدام حرکت تروریستی، از این خشن‏تر و ظالمانه‏تر است؟! بعضاً در گزارشهای خبری تلویزیون می‏بینیم که در کشوری، مردم جنجالی می‏کنند و پلیس آن کشور در مقابل آن‏ها با خشونت رفتار می‏کند. منظره‏هایی چنین، در بسیاری از کشورها دیده می‏شود؛ اما در هیچ کشوری برخورد پلیس با مردم، به خشونت، خباثت و عصبانیت مقابله‏ی صهیونیستها با مردم فلسطین نیست. این در حالی است که پلیس حمله‏کننده به مردم فلسطین، بیگانه است و جوانی که پلیس او را گرفته و آن‏طور با خشونت کتکش می‏زند، صاحبخانه است!

این کارهایی که امروز اسرائیل می‏کند، اگر کمتر از آن را دولتی‏ انجام می‏داد که در خدمت منافع امریکا نبود، می‏دانید تبلیغات امریکایی با آن دولت‏ چه می‏کرد؟! در همین جریان شهادت دبیر کلّ حزب اللّه لبنان مرحوم سیّد عباس موسوی؛ این مجاهد شهید و بااخلاص هلیکوپترهای صهیونیست وارد فضای کشور دیگری می‏شوند؛ آزادانه در آن رفت و آمد می‏کنند؛ نقطه‏یی را زیر نظر می‏گیرند و کاروان اتومبیل‏های غیر نظامی را با موشک می‏زنند؛ مرد را می‏کُشند، زن را می‏کُشند، فرزند خردسال را می‏کُشند؛ اما شما ببینید در مقابل این جنایت واضح که هیچ‏کس در جنایت بودن این رفتار نمی‏تواند کمترین تردیدی بکند دنیای استکباری چه موضعی می‏گیرد؟! مگر معنای تروریسم‏ چیست؟! مگر تروریسم غیر از این است؟! به غیر مسلحی حمله کنند؛ به زن و فرزند مردم حمله کنند؛ به خانه‏ی مردم حمله کنند؛ از داخل خانه، صاحبِ خانه را بربایند؛ شکنجه کنند و بکُشند؛ مگر تروریسم چیست؟! آیا رژیم ایالات متحده‏ی امریکا و سازمانهایی که دم از طرف‏داری از حقوق بشر و مخالفت با تروریسم می‏زنند، نمی‏فهمند که تروریسم یعنی این؟! نمی‏دانند که تروریسم دولتی‏، یعنی آن کاری که چهل و چند سال است که رژیم غاصب صهیونیست دارد انجام می‏دهد؟! یا می‏فهمند و به رو نمی‏آورند؟! آیا وقتی ملتی می‏بیند که این‏طور فرهنگها و واژه‏ها و لغات، در قاموس استکبار امریکایی، نابجا و غلط مصرف می‏شود، جا دارد که از اینکه امریکا به او تروریست‏ بگوید، تحاشی کند؟ آمریکاییها عده‏یی را در لیست تروریست‏ها قرار دادند؛ غلط کردند! اگر بناست کسانی در لیست تروریست‏ها قرار بگیرند، اول خود رژیم امریکاست که تروریست‏تر از دیگران است و حامی خبیث‏ترین رژیمهای دنیا یعنی رژیم صهیونیست است.

اکنون اوضاع آشفته‏ی جهان اسلام و وابستگی روزافزون کشورهای منطقه به قدرت بی‏مهار امریکا، زمینه‏ی مساعدی برای تهاجم کینه‏ورزانه‏ی دولت غاصب فراهم ساخته، که با پشت‏گرمی به حمایت شیطان بزرگ که حقاً خطرناک‏ترین دشمن اسلام و مسلمین است آشکارا مقاصدی را که هرگز هم تلاش زیادی برای پنهان ساختن آن نمی‏کرده است، دنبال کند: انتقال یهودیان شوروی که بخشی از بهای کمکهای غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشه‏های اتیوپی که قرار است خدمت به صهیونیستهای امریکایی و اروپایی غاصب فلسطین را بکنند و اخیراً یهودیان هند؛ شهرک‏سازی در بخشهای غصب‏شده‏ی اخیر فلسطین و حتّی احتمالًا در بخش اشغال‏شده‏ی لبنان؛ افزایش تجهیزات نظامی و سلاحهای کشتار جمعی در همان حال که امریکا جنجال تحریم صدور چنین سلاحهایی را به خاورمیانه بلند کرده است؛ حملات هوایی روزمره و متناوب به جنوب لبنان و بمباران غیر نظامیان فلسطینی و لبنانی؛ سخت‏گیری روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطینی یعنی صاحبان آن سرزمین و انجام جنایت‏بارترین و وحشیانه‏ترین برخوردهای پلیسی با مردم، و در همان حال در صحنه‏ی سیاسی، در برابر عقب‏نشینی روز به روز دولتهای عربی و ساف و ضعف نشان دادن زبونانه‏ی برخی از سیاستمداران عرب، چهره‏ی مهاجم به خود گرفتن و حتّی فکر تشکیل کنفرانس بین‏المللی و یا منطقه‏ای، هریک را به نوعی رد کردن، و بالاخره پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در گوشه‏یی از سرزمین فلسطین را که محصول عقب‏نشینی و ذلت‏پذیری طرفهای فلسطینی بود، به صراحت و قاطعیت رد کردن. این‏ها مجموعه‏یی از سیاستها و اعمال آشکار آدمی‏ستیزان صهیونیست است و یقیناً در کنار این‏ها چندین برابر، فعالیت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدم‏ربایی و جنگ روانی و تبلیغات مسموم و جنایتهای شناخته و ناشناخته‏یی است که فقط از صهیونیستها و همکاران آن‏ها ساخته و متصور است.
استکبار جهانی و دولتهای‏ استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژیم غاصب اسرائیل را به عنوان اهرم فشاری بر روی دولتهای عربی و سپس اسلامی منطقه پدید آورده و ذخیره کرده‏اند و برآنند که این خنجر مسموم را همواره در پهلوی جهان اسلام نگاه دارند؛ و امروز شیطان بزرگ، سررشته‏ی این سگ دست‏آموز را در دست دارد. پس، تعجبی نیست که نقض مکرر قوانین بین‏المللی، نقض مداوم حقوق بشر آن هم به فجیع‏ترین شکل تجاوز مکرر به کشورهای همسایه، عملیات تروریستی‏ و آدم‏ربایی به گونه‏ی آشکار، تهیه‏ی روزافزون سلاحهای اتمی و امثال آن‏ها که هریک در هریک از کشورهای جهان که با امریکا و دیگر دولتهای بزرگ رابطه‏ی ارباب رعیتی نداشته باشد، حادثه‏یی عظیم تلقی می‏شود از صهیونیستها قابل قبول باشد و هیچ اعتراض جدی را از سوی شبکه‏ی استکباری جهان، مخصوصاً شیطان بزرگ برنینگیزد.

در لبنان، علاوه بر اردوگاههای آوارگان مظلوم فلسطینی، خانه و کاشانه‏ی مسلمانان لبنانی به وسیله‏ی جت‏های اسرائیلی بمباران می‏شود و زن و مرد و پیر و جوان رهگذر و غیر نظامی به خاک و خون کشیده می‏شوند و روحانی موجه و محترمی، نیمه‏شب به وسیله‏ی مزدوران صهیونی از خانه‏ی خود ربوده می‏شود، و از میان این همه دولت‏ غربی که سالهاست محکوم کردن تروریسم‏ و آدم‏ربایی را ترجیع‏بند همه‏ی حرفهای خود قرار داده و به قصد کسب وجهه، مدام هر دولت مخالف منافع خود را بدان متهم می‏دارند، حتّی یک نفر هم در برابر این حرکتهای زشت و وحشیانه‏ی تروریستی‏، موضعی جدی نمی‏گیرد و از اینکه دولتی‏ این‏طور قلدرانه به خانه‏ی مردم کشوری دیگر بمب بریزد، یا از آن آدم برباید، متأثر نمی‏شود!

در همین قضایای لبنان، بزرگترین خباثت را امریکا نسبت به مردم لبنان و مردم مسلمان انجام می‏دهد. اسرائیل را که دست‏نشانده‏ی خودشان است، به گروگان‏گیری و آدم‏ربایی تشویق می‏کنند که بلند شود با هلیکوپتر به یک کشور دیگر بیاید و داخل یک شهرِ مربوط به یک کشور دیگر بنشیند و صریحاً و علناً یک روحانی محترم را از داخل خانه‏اش برباید و ببرد!! دیگر از این تروریسم‏ و گروگان‏گیری، زشت‏تر و واضح‏تر در دنیا هست؟! کدام دولتی‏ چنین کاری را انجام می‏دهد؟ ولی دیدیم که اسرائیل کرد. چنین کاری، جز به تشویق امریکا و خاطرجمعی اسرائیل از امریکا ممکن نبود. برای چه این کار را کردند؟ برای اینکه از مبارزان و مجاهدان و مسلمانان باج بگیرند و همه‏ی دستگاه‏های این کشور و دیگر دولتهایی را که فکر می‏کنند نسبت به مسائل لبنان ارتباط یا انگیزه‏ای دارند، وادار کنند تا برای آزادی گروگانهای امریکایی تلاش نمایند؛ یعنی باج‏ستانی به وسیله‏ی گروگان‏گیری!

سازمان جاسوسی امریکاست که برای ساقط کردن دولتها وارد صحنه می‏شود و اسلحه و مواد منفجره و نیرو می‏برد و به ضد انقلاب در کشورهای انقلابی کمک می‏کند. ما به هیچ کشوری مواد منفجره نمی‏بریم. خراب‏کاری دور از شأن ماست و به‏هیچ‏وجه به ما نمی‏چسبد و هرکس بگوید، خلاف و دروغ گفته است. این تهمتهای ناشایست، باب خود همان کسانی است که این‏ها را به اسلام و جمهوری اسلامی نسبت می‏دهند.کیست که امروز به دولت‏ غیر قانونی مستقر در شرق بیروت و همپیمان با اسرائیل و امریکا، برای کوبیدن مسلمانها سلاح و مهمات و موشک می‏دهد؟ تروریسم‏ کار امریکاست. دولت‏ امریکا که هواپیمای مسافربری را با صدها سرنشین منهدم می‏کند، تروریست‏ است. دولت‏ سعودی که صدها زن و معلول و بیمار را در مثل چنین روزی در حریم امن الهی با آن وضعیت رقت‏بار به شهادت می‏رساند، تروریست است. از شأن انقلابی جمهوری اسلامی و اسلام و ملت ایران، کارهای تروریستی‏ به دور است. نامهایی از قبیل تروریست، شایسته‏ی همان آدم‏های پَست است که خودشان بزرگترین تروریست‏های دنیا هستند.

کاملًا واضح است که وقتی دولتی‏ مثل امریکا یا بعضی از کشورهای اروپایی، از گروهکهای تروریستی‏ که دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمایت می‏کنند و آن‏ها را در کشورهای خود راه می‏دهند و پناهنده‏ی سیاسی قلمداد می‏کنند، نمی‏توانند در ادعای مبارزه با تروریسم صادق باشند. این‏ها مروج تروریسم هستند و تروریست‏ها را برای تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خویش تربیت می‏کنند.
کیست که نداند بسیاری از گروهکهای داخل ایران- حتّی آن‏هایی که صبغه‏ی چپ داشتند- از منابع مالی دولتهای غربی و امریکا تغذیه می‏شدند و هنوز هم می‏شوند؟! ملت ایران، این ادعاهای دروغین را شناخت. دیرباورترین افراد هم فهمیدند که دولت امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و جوامع به اصطلاح متمدن طرف‏دار حقوق بشر، کمترین خبری از حقوق بشر ندارند و کوچک‏ترین دفاعی از آن‏ها نمی‏کنند!
کسانی که در حادثه‏ی هفتم تیر و دیگر حوادث انقلاب به شهادت رسیدند و خونشان ریخته شد، نفوس زکیه‏ای از افراد بشر و انسانهای ممتاز جامعه بودند. در بین این‏ها، علما و دانشمندان و مبارزان قدیمی و توده‏های مردم و انسانهای فداکار و کسانی که برای ملت و کشور و آرمان و انقلابشان فداکاری می‏کردند، وجود داشتند. کشتن آن‏ها طبق کدام میزان از موازین مجاز است، و چه کسی می‏تواند کُشندگان آن‏ها را تروریست نداند و جنایت‏کار نخواند و محکوم نکند؟ این، یک حقیقت روشن است.
ما به ادعاهای طرف‏داری از حقوق بشر، که امروز از طرف دولتها و سازمانهای وابسته به ابرقدرت‏ها در دنیا اعلام می‏شود، کوچک‏ترین اعتقادی نداریم. ما این‏ها را فریب و خدعه و دروغ می‏دانیم. ما معتقدیم تروریسم در دامان رژیم امریکا و بسیاری از حکومتهای غربی و قدرتهای زورگوی جهانی پرورش می‏یابد و رشد می‏کند.
ملتی که به هیچ قدرتی از قدرتهای عالم وابسته نیست و از حقوق خود و مرزهایش دفاع می‏کند و دم از استقلال می‏زند و به اعتراف همه‏ی دنیا می‏خواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد، با چه مجوزی یک عده از افراد خراب‏کار حق داشته باشند انسانهای باارزش و دانشمند و انقلابی این کشور را با چنین وضعیت خون‏آشامانه‏ای ترور کنند و به شهادت رسانند و بعد هم دولتهای غربی بدون هیچ شرم و ملاحظه‏یی، اسم این‏ها را به عنوان یک سازمان بیاورند و در کشورشان راه بدهند و نشریات این‏ها را منتشر کنند؟!
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی