تروریسم دولتی -
تعداد فیش :
97 ،
تعداد مقاله :
0
1396/02/27
1395/11/23
1395/09/21
1395/08/05
1395/08/04
1395/06/10
1395/04/05
1395/03/03
1395/01/24
1395/01/24
1394/09/08
1394/04/27
1394/02/26
1394/02/26
1394/01/20
1393/11/01
1392/11/28
1392/05/18
1392/05/18
1391/06/09
1391/06/09
1390/10/22
1390/08/11
1390/07/09
1390/04/03
1389/04/30
1389/03/11
1389/01/28
1389/01/22
1388/09/22
1388/07/27
1388/03/14
1388/02/29
1388/02/23
1388/01/01
1387/12/14
1387/03/14
1386/06/23
1386/01/01
1385/02/26
1385/01/25
1384/10/19
1384/05/28
1384/05/28
1384/01/01
1383/11/19
1383/10/29
1383/07/15
1383/02/18
1383/02/12
1382/11/08
1382/11/08
1382/05/08
1382/03/14
1382/02/10
1381/11/18
1381/11/18
1381/01/16
1380/11/30
1380/11/23
1380/11/11
1380/09/25
1380/09/16
1380/09/16
1380/07/04
1380/07/04
1380/05/03
1379/12/09
1379/12/09
1377/10/28
1377/08/08
1377/06/02
1377/04/21
1377/02/18
1376/10/26
1376/02/17
1376/01/01
1375/09/19
1375/02/04
1375/01/04
1374/12/16
1374/09/26
1374/08/10
1373/06/04
1373/04/29
1372/03/14
1372/02/28
1372/02/18
1372/01/04
1371/03/04
1371/01/07
1370/11/30
1370/03/26
1368/09/02
1368/05/23
1368/04/19
1368/04/07
شما نگاه کنید به منطقه، منطقهی ما، منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا امروز غرق در ناامنی است؛ چه با حضور تروریستها و عناصر مسلّحی که غالباً از سوی دولتهای بددل و بدخواه تقویت میشوند، چه با جنگهای داخلی در بعضی از کشورها که در همهی اینها هم باز دست قدرتهای استعمارگر دنیا مشاهده میشود. ناامنی است دیگر، محیطِ ناامن است. نگاه کنید به کشورهای منطقه؛ کجا هست که این ناامنی نباشد. در بین این مجموعهی ناامن، بحمدالله با توفیق پروردگار، جمهوری اسلامی با امنیّت، با آرامش، مشغول تدارک انتخابات است. امروز دو روز به انتخابات بیشتر باقی نمانده است، بحمدالله محیط کشور محیط آرام، همراه با آرامش، همراه با سکینه [است]. اینها خیلی ارزش دارد؛ برادران عزیز، خواهران عزیز! اینها را باید خیلی قدر بدانیم؛ خیلی قیمت دارد. انتخاباتی در یک کشور هشتاد میلیونی به راه میافتد -که گفتند پنجاهوچند میلیون حقّ انتخاب دارند- و مردم با شور و شوق خود را آماده میکنند، امّا همهجا آرامش برقرار است؛ این خیلی با ارزش است، خیلی با اهمّیّت است. این را باید قدر دانست.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، ریشهی مشکلات امروز منطقه را دخالت بعضی قدرتهای بزرگ خواندند و افزودند: آمریکا و بسیاری از قدرتهای اروپایی در ایجاد حوادث تلخ در سوریه و عراق نقش داشتهاند و مردم منطقه با آگاهی از این دخالتها، بهدرستی به آنها بدبین هستند.
ایشان، راهحل مشکلات منطقه را در درون منطقه دانستند و با اشاره به وضعیت رو به بهبود در عراق، افزودند: امکان حل مسئلهی سوریه نیز به همین ترتیب وجود دارد اما لازمهی آن، قطع حمایت از تروریسم و جنگافروزی است. رهبر انقلاب اسلامی درخصوص موضوع عدم اعتماد به آمریکا، به این نکته هم اشاره کردند که آنها برخلاف ادعاهای ظاهری بههیچوجه بهدنبال ریشهکن شدن تروریستهای تکفیری نیستند و تلاش دارند تا بخشی از این تروریستها را برای مقاصد آیندهی خود، حفظ کنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اکنون در موصل و همچنین در سوریه، آمریکاییها، تمایلی به شکست کامل تروریستهای تکفیری ندارند. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سهشنبه) در دیدار آقای باقر عزت بگوویچ رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین با تأکید بر لزوم مقابله با سیاستهای آتشافروزانه و تروریسمپرور برخی دولتهای غربی، خاطرنشان کردند: کشورهای مستقل باید با تحکیم روابط و اثر نپذیرفتن از سیاستهای دولتهای مستکبر، آتش اختلافات و درگیریها را فروبنشانند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به موج تکفیر و تروریسم -که اکنون به اروپا نیز سرایت کرده و احتمالاً در آینده هم وضعیت بدتری را رقم خواهد زد- افزودند: زادگاه این پدیده در ظاهر منطقهی عربی است اما در واقع، دولت آمریکا و بعضی از دولتهای اروپایی عامل اصلی پدید آمدن این حوادث هستند. رهبر انقلاب اسلامی، ائتلاف نظامیِ دولتهای غربی علیه تروریسم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلافها در مواردی با تروریستها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه بهدنبال ریشهکن کردن واقعی تروریسم نیستند و سیاستهای بد و شرارتآمیز آنها، روزبهروز مشکلات بشریت را افزایش میدهد. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سهشنبه) در دیدار آقای باقر عزت بگوویچ رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین با تأکید بر لزوم مقابله با سیاستهای آتشافروزانه و تروریسمپرور برخی دولتهای غربی، خاطرنشان کردند: کشورهای مستقل باید با تحکیم روابط و اثر نپذیرفتن از سیاستهای دولتهای مستکبر، آتش اختلافات و درگیریها را فروبنشانند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به موج تکفیر و تروریسم -که اکنون به اروپا نیز سرایت کرده و احتمالاً در آینده هم وضعیت بدتری را رقم خواهد زد- افزودند: زادگاه این پدیده در ظاهر منطقهی عربی است اما در واقع، دولت آمریکا و بعضی از دولتهای اروپایی عامل اصلی پدید آمدن این حوادث هستند. رهبر انقلاب اسلامی، ائتلاف نظامیِ دولتهای غربی علیه تروریسم را واقعی ندانستند و گفتند: اگرچه ممکن است این ائتلافها در مواردی با تروریستها وارد جنگ نیز بشوند اما نه در عراق و نه در سوریه بهدنبال ریشهکن کردن واقعی تروریسم نیستند و سیاستهای بد و شرارتآمیز آنها، روزبهروز مشکلات بشریت را افزایش میدهد. دولت کنونی آمریکا، یک گروه تروریستی را به ظاهر مورد حمله قرار میدهد و یک گروه دیگر تروریستی را مستثنا میکند که معنی آن، حاکمیت سیاست بر اخلاق است.
امروز بعد از گذشت ۳۵ سال از حادثهی هفتم تیر و شهادت آن عزیزان، همچنان این حادثه الهامبخش است. یعنی یک گروه تروریست خبیث بیرحم در داخل کشور، مجموعهی بزرگان و شخصیّتهای اصلی و ارکان کشور را مورد تهاجم قرار میدهند، آنها را ترور میکنند و کشور را از وجود آنها محروم میکنند، بعد میگریزند و میروند در آغوش همین کشورهایی که ادّعای ضدّیّت آنها با تروریسم دنیا را پُر کرده و آنها اینها را در آغوش میگیرند. دولتهای اروپایی -حالا این دولتهای آسیایی و امثال این مرتجعین منطقه که قابل ذکر نیستند- که اینهمه ادّعای ضدّیّت با تروریسم و طرفداری از حقوق بشر و این حرفها را با صدای بلند میگویند و خودشان را صاحب ماجرا و صاحب قضیّه میدانند، این سؤال [از آنها] بیپاسخ است که چرا آغوش باز کردند و قاتلان [این] ملّت را در آغوش گرفتند؟ چرا اینها را پناه دادند؟ چرا اینها را به دولت جمهوری اسلامی تسلیم نکردند که حکم الهی را دربارهی اینها جاری کند؟ چرا؟ این رسوایی بزرگ حکومتهای غربی و دولتهای اروپایی و آمریکا در این قضیّه، یک حادثهی تاریخی است؛ این خیلی امر مهمّی است، از این نمیشود بهآسانی گذشت و تاریخ از این حادثه نمیگذرد؛ این یک طرف قضیّه است. یک طرف قضیّه، خود این تروریستهایند؛ اینها کسانی هستند که بهعنوان دفاع از خلق، بعضیهایشان حتّی دفاع از اسلام، وارد ماجرای مبارزات شدند و این افتضاح را، این فاجعهآفرینی را در پروندهی خودشان ثبت کردند، و بعد هم رفتند به کسی مثل صدّام پناهنده شدند. همینهایی که ادّعای ضدّآمریکایی بودن میکردند، پناهنده شدند به صدّام، و امروز هم در زیر چتر حمایت آمریکا دارند زندگی میکنند؛ چه در عراق، چه در بخشی از اروپا که اینها را به آنجا منتقل کردند. ماجرای عجیبی بود این ماجرای هفتم تیر سال ۶۰. این حادثهی بزرگ درس دارد، عبرت دارد.
مبارزهی واقعی و جدی با تروریسم میتواند یکی دیگر از زمینههای همکاری ایران و هند باشد زیرا برخی از کشورهای غربی در مقابله با تروریسم جدی نیستند و در شکلگیری جریانهای تروریستی در افغانستان و همچنین گروههای تروریستی در عراق و سوریه، نقش داشتهاند.
تعدادی از کشورهای اروپایی از بعضی گروههای خشن تروریستی تا مدتها حمایت میکردند و امروز موج خطرناک و فراگیر تروریسم به اروپا نیز رسیده است.
اخبار مستند و دقیقی از کمکهای آمریکا به داعش و برخی گروههای تررویستی دیگر وجود دارد و همین حالا هم که ائتلاف ضد داعش تشکیل دادهاند، برخی دستگاههای آمریکایی بهشکل دیگری در حال کمک به داعش هستند.
حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.
چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند. علّت اینکه ما از مقاومت لبنان دفاع میکنیم [این است:] چون اینها یک گروه مقاومت -بهمعنای واقعی- در مقابل دشمنند، یک گروه دفاعند، یک گروه شجاعند، فداکارند و ایستادهاند در مقابل [آنها]. اگر اینها نبودند، اسرائیل که یک روزی تا صیدا و جلوتر از صیدا و تا خودِ بیروت هم آمد، امروز بیروت را اشغال میکرد، لبنانی باقی نمیماند؛ گروه مقاومت است که جلوی اینها را گرفته است. آنوقت آمریکاییها، حضرات سیاستمداران صادق و راستگوی آمریکا(!) اینها را میگویند تروریست و ایران را بهخاطر حمایت از اینها میگویند مدافع تروریسم! مدافع تروریسم، شما هستید. شما هستید که داعش راه میاندازید، شما هستید که تروریست تربیت میکنید، شما هستید که صهیونیستهای خبیث و تروریست را زیر بال خودتان نگه میدارید، شما مدافع تروریست [هستید]؛ شما باید محاکمه بشوید بهعنوان حمایت و کمک به تروریست. همین مسئله در مورد یمن هست، در مورد بحرین هست، در مورد کشورهای دیگر [هم] هست.
امروز آمریکاییها ادّعا میکنند میخواهند با تروریسم مبارزه کنند، درحالیکه خطرناکترین گروههای جرّار تروریستی را خود اینها بهوجود آوردند؛ داعش را چه کسی بهوجود آورد؟ خودشان اعتراف میکنند که در ایجاد داعش نقش و سهم اصلی را داشتهاند. گروههای خُرد و ریزودرشت دیگر - از قبیل داعش - را چه کسی به جان عراق و سوریه و بقیّهی نقاط انداخت؟ این گلولهها و این ابزارها و این دلارهایی که در جیب این انسانهای جنایتکار و آدمکش میرود، از کجا میآید؟ این پولها از کجا میآید؟ این کسانی که به دستور سیاستهای آمریکا گروههای تروریستیِ جرّار خطرناکِ منطقه را پشتیبانی میکنند، چه کسانی هستند؟ آیا تردیدی وجود دارد در اینکه دست استکبار در ایجاد تروریسم و در ترویج تروریستها و در کمک به آنها و پشتیبانی آنها در منطقهی ما بیشترین نقش را داشته است؟ در همهی نقاط این منطقه که انسان نگاه میکند، این سَرانگشت خبیث دشمنان را در تولید حادثهی تروریسم مشاهده میکند. دولت جعلی صهیونیست را که فلسطین را آنجور در غزّه و در منطقهی ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، چه کسی پشتیبانی میکند؟ چه کسی حمایت میکند؟ چه کسی جادّه را برای آنها صاف میکند؟ چه کسی پشت سر آنها میایستد؟ قدرتهای غربی هستند که در رأس آنها هم آمریکا است؛ آنوقت در شعارهایشان، اظهارشان این است که ما با تروریسم مخالفیم، ما با داعش مخالفیم؛ و دروغ میگویند، خلاف واقع میگویند. این جاهلیّت است؛ این همان جاهلیّتی است که امروز در دنیا وجود دارد.
ما در داخل کشور خودمان، در عراق، در سوریه، در لبنان با کسانی که علیه تروریسم میجنگیدند همکاری کردیم، کمکشان کردیم، بازهم میکنیم؛ ما مقابل تروریسم هستیم. خطرناکترین و خبیثترین تروریستهای این منطقه صهیونیستها هستند؛ ما با صهیونیستها مواجهایم و مقابلیم. به ما میگوید ایران از تروریسم حمایت میکند! شما از تروریسم حمایت میکنید؛ آمریکا حامی دولت تروریستی صهیونیست است؛ آمریکا داعش را بهوجود آورد؛ آمریکا داعش را حمایت کرد؛ شما از تروریستهایی که در سوریه آدم میکُشند، آدم زنده را آتش میزنند، سینهی مرده را میشکافند، قلبش را بیرون میکِشند و به دندان میکِشند، حمایت کردید؛ شما اینها را پشتیبانی کردید، شما به اینها دلگرمی دادید؛ هواپیماهای بیسرنشین شما در پاکستان و در افغانستان خانههای مردم را ویران کردند، مجالس عروسی مردم را عزا کردند - که در عراق هم همین اتّفاق افتاد - این کارها را شما دارید میکنید؛ تروریسم مال شما است؛ تروریست شما هستید. میگوید ایران تروریست [را حمایت میکند]؛ [کار] تروریستی کار شما است؛ ما با تروریسم مخالفیم و با هر تروریستی مبارزه خواهیم کرد. ما از هر مظلومی حمایت خواهیم کرد؛ امروز ملّت یمن مظلومند.
سعودیها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسلکشی است، قابل تعقیبِ بینالمللی است، بچّهها را میکشند، خانهها را خراب میکنند، زیربناها را نابود میکنند، ثروتهای ملّی را در یک کشور از بین میبرند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و بههیچوجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که تواناییهای نظامی صهیونیستها چندین برابر توانایی نظامی این سعودیهای کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّهی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور دهها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است.
منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند.
یك عدّه سعی نكنند چهرهی آمریكا را بزك كنند، آرایش كنند، زشتیها و وحشتآفرینیها و خشونتها را از چهرهی آمریكا بزدایند در مقابل ملّت ما، بهعنوان یك دولت علاقهمند، انسانْدوست معرّفی كنند؛ اگر سعی هم بكنند، سعیشان بیفایده است. در طول تاریخِ اقلاًّ هفتاد هشتاد سال اخیر - البتّه قبل هم خیلی حرفها در تاریخ آمریكا هست [كه] نمیخواهیم حالا وارد آن حرفها بشویم - شما نگاه كنید در دنیا، ببینید آمریكا چهكار كرده؟ جنگهایی كه آمریكا به راه انداخته است، انسانهای بیگناه و غیرنظامیای كه در این جنگها و در غیر این جنگها به خاك و خون كشانده است؛ دیكتاتورهایی كه در شرق و غرب دنیا مورد حمایت آمریكا قرار گرفتهاند - یكی از آنها محمّدرضای پهلویِ ایران بود و دهها نفر از قبیل او در كشورهای آسیایی، در كشورهای آفریقایی، در كشورهای آمریكای لاتین، از نظامی و غیرنظامی - و سالهای متمادی به مردم خودشان ظلم كردند، خون مردم را به شیشه كردند، ثروتهای مردم را غارت كردند، پدر مردم را درآوردند. حمایت از اینها در كارنامهی عمل آمریكا وجود دارد. حمایت از تروریسم بینالملل و حمایت از تروریسم دولتی؛ این دولت جعلی جنایتكار صهیونیستی كه غاصب فلسطین است، دهها سال است كه مورد حمایت آمریكا است؛ مردم را میكُشد، خانهها را خراب میكند، ظلم میكند، جوانها را، زنها را، مردها را، كودكان را به زندان و حبس میكشاند؛ به بیروت حمله كردند، صبرا و شتیلا را نابود كردند، چه، چه؛ همه مورد حمایت آمریكا است. اینها در سیاههی اعمال آمریكا ثبت است. حملهی به عراق و كشتن دهها هزار انسان - آمارها را ما دقیق نمیدانیم، بلكه گفته میشود تا حدود یك میلیون عراقی را در طول این چند سال اینها مستقیم و غیر مستقیم از بین بردند؛ حالا من نسبت نمیدهم، اقلاًّ دهها هزار، [در صورتی كه] یكیاش هم زیاد است - انسانها را در عراق از بین بردند. در افغانستان یكجور دیگر، شركتهای آدمكشی و ترور را - كه من یكی [از آنها] را یكوقتی در یك سخنرانی، اسم آوردم: شركت معروف «بِلَكواتِر» آمریكایی كه كار آن آدمكشی است، ترور است - انداختند به جان مردم؛ همین گروههای تندروِ افراطیِ آدمكشِ تكفیری را اوّل اینها راه انداختند كه حالا در یكجاهایی كمانه كرده و به خودشان هم دارد میخورد. آمریكا یكچنین دولتی است. بحث سر ملّت آمریكا و مردم آمریكا نیست، آنهاهم مثل بقیّهی مردمند؛ بحث سر رژیم آمریكا است، بحث سر دولت آمریكا است. چطور میشود این چهره را با بزك و آرایش تغییر داد در مقابل چشم ملّت ایران؟
ما از آنچه كه در مصر میگذرد، نگرانیم. گمان وقوع جنگ داخلی در مصر، با كارهائی كه دارد میشود، روزبهروز تقویت پیدا میكند؛ و این فاجعه است. لازم است ملت بزرگ مصر، نخبگان سیاسی، نخبگان علمی، نخبگان دینی در آن كشور بزرگ نگاه كنند به وضعیت موجود و ببینند چه عواقب وخیمی بر این وضعیت ممكن است مترتب شود؛ ببینند وضعیت سوریه را؛ ببینند آثار حضور مزدوران غرب و مزدوران اسرائیل و تروریستها را در هر نقطهای كه در آنجا تروریستها فعالند؛ ببینند این خطرات را.
در عراق، یك دولتی، یك حكومتی با موازین مردمسالاری و آراء مردم بر سر كار آمده است. چون ابرقدرتها و نیروهای مرتجع منطقه از این وضع ناراضیاند، میخواهند نگذارند آب خوش از گلوی مردم عراق پائین برود. این انفجارات، این كشتارها، این تروریسم جنایتكار، یقیناً از كمك و پشتیبانیهای مالی و سیاسی و تسلیحاتی برخی از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ناشی شده است، كه نمیخواهند بگذارند ملت عراق زندگی خودش را بكند. اینجا هم لازم است سیاستمداران عراقی، مسئولان عراقی، گروههای عراقی، شیعه و سنی، عرب و كُرد، ببینند وضعیتی را كه در برخی از كشورهای دیگر هست؛ و ببینند عواقب اختلافات داخلی و جنگ داخلی را كه زیرساختهای یك كشور را نابود میكند، آیندهی یك ملت را تباه میكند. در همهی این قضایا، رژیم صهیونیستی و غاصبان اسرائیل نشستهاند با خشنودی این وضعیت را تماشا میكنند و احساس راحتی و آسایش میكنند. آیا این روا است؟
شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و سازوکاری غیرمنطقی، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتوریِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهای خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسی»، و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن مینشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بیدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهای خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهی یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمتگذاری میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهی بشریت بیاهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائی و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشی است. زندانهای مخفی آنها که در نقاط متعددی در قارههای گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بیدفاع و بیوکیل و بیمحاکمه است، وجدان آنان را نمیآزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشی و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بینالمللی»، و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونی خود را به نام «جامعهی جهانی» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکهی رسانهایِ انحصاریِ سازمانیافته، دروغهای خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبی وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقی را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبهی برحقّی را یاغیگری مینامند.
یک کشور مستقل و دارای شناسنامهی روشنِ تاریخی به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئهی وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دههی 40 قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپائی مهاجرت داده شدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعیِ مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهی خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکی از مهمترین مسائل جامعهی بشریت است. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتی پرهیز نکردهاند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجهی مردان و زنان و حتّی کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معدهی حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای میداده است. نامهای «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهی ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهی صهیونیست با باقیماندگان در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد. آنها پیدرپی جنایتهای جدیدی میآفرینند و منطقه را با بحران تازهای روبهرو میکنند. کمتر روزی است که خبری از قتل و جرح و زندانی کردن جوانهائی مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگری مزارع و خانههای خود اعتراض کردهاند. رژیم صهیونیستی که با به راه انداختن جنگهای فاجعهبار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهای عربی و سازماندهی تروریسم دولتی در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که برای احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکهی رسانههای متعلق به صهیونیزم و بسیاری از رسانههای غربی و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقی و رسانهای، این دروغ بزرگ را تکرار میکنند. سردمداران سیاسیِ مدعی حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت کرده و در نقش وکیلمدافع آن ظاهر میشوند.
این ترور بزدلانه که عاملان و طراحانش هرگز جرأت نخواهند کرد به جنایت کثیف و پلید خود اعتراف کنند و مسئولیت آن را بپذیرند مانند دیگر جنایات شبکهی تروریزم بینالملل دولتی، با طراحی یا همراهی سرویسهای سیا و موساد عمل شده و نشانهی به بنبست رسیدنِ استکبار جهانی به سردستگی آمریکا و صهیونیزم، در مقابله با ملت مصمّم و مؤمن و پیشروندهی ایران اسلامی است. آنها در این رفتار شنیع و قساوتآمیز نیز شکست خواهند خورد و به اغراض پلید و شریرانهی خود دست نخواهند یافت. رشد شتابندهی علمی و فتح قلههای دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خللناپذیر ملی است. ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و ارادهی راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشکآور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنهی آن هم هرگز چشمپوشی نخواهیم کرد.
دشمن تلاش میکند. نباید فکر کرد که دشمن از فعالیت منصرف خواهد شد؛ نه، دارید میبینید. در همین روزها، در بحبوحهی گرفتاریهای آمریکا در قضیهی این حرکت مردمیِ وسیعِ جنبش وال استریت در نیویورک و در سایر شهرها و ایالات آمریکا، دولت آمریکا به نظرش رسید که به خیال خودش و به قول خودش، باز یک برگ دیگری رو کند. یک سناریوی مسخرهی تروریستی درست کردند که جمهوری اسلامی را متهم کنند به یک حرکت تروریستیِ مهمل، بیمنطق و غلط؛ که هر کس از اهل معرفت و فن در دنیا آن را دید، رد کرد، محکوم کرد. متوسل و متشبث به این چیزها میشوند، برای اینکه شاید بتوانند خودشان را از آن گرفتاریها نجات بدهند، آن را تحت تأثیر و تحتالشعاع قرار بدهند؛ شاید بتوانند بر جمهوری اسلامی فشار وارد کنند. البته این مسئله را دنبال خواهند کرد. قصدشان این است که شریفترین عناصر مبارز و مجاهد در جمهوری اسلامی را متهم به تروریست کنند. آنها خودشان تروریستند. امروز تروریست بزرگ در دنیا، دولت آمریکاست.
در این قضیه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غیر قابل خدشه در اختیار داریم که نشان میدهد دولت آمریکا پشت سر ترورها و تروریستهائی بوده است که در ایران یا در منطقه واقع شده است. ما با این صد سند، آبروی آمریکا را در دنیا خواهیم برد؛ آبروی این مدعیان حقوق بشر و مبارزهی با تروریسم را در دنیا پیش افکار عمومی خواهیم ریخت؛ اگرچه امروز هم آبروئی ندارند. سازمانهای مقاومت اسلامی که بار سنگین جهاد را در سالهای گذشته بر دوش داشتهاند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبهرویند. مقاومت سازمانیافتهی آنان، بازوی فعالی است که میتواند ملت فلسطین را به سوی این هدف نهائی به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوی مردمی که خانه و کشورشان اشغال شده، در همهی میثاقهای بینالمللی به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوی شبکهی سیاسی و رسانهایِ وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بیارزشی است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند؛ و مقاومت فلسطینی، حرکتی ضد تروریستهای جرّار و حرکتی انسانی و مقدس است.
تروریسم پدیدهای تازه و محصول دورانهای اخیر نیست، ولی پیدایش سلاحهای هولناک و آسانشدن کشتارهای جمعی و فاجعهبار، این پدیدهی زشت را صدها برابر مهیبتر و خطرناکتر کرده است.
نکتهی مهم و تکاندهندهی دیگر، محاسبات شیطانی قدرتهای مسلّطی است که بهرهبرداری از تروریسم را به مثابهی ابزاری برای رسیدن به هدفهای نامشروع، وارد چرخهی سیاستها و برنامهریزیهای خود کردهاند. حافظهی تاریخی ملتهای منطقهی ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولتهای استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانهی خود، گروههای تروریستی جرّاری مانند آژانس بینالمللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعهی دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند. رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش خود تا امروز نیز علناً به رفتارهای تروریستی در درون و بیرون فلسطین ادامه داده و بیشرمانه آنها را اعلام هم کرده است. سردمداران قبلی و کنونی رژیم صهیونیستی، آشکارا به تاریخ تروریستیِ خود و حتی در مواردی به شرکت خود در عملیات ترور، افتخار میکنند. نمونهی دیگر، رژیم ایالات متحدهی امریکا است که در چند دههی اخیر، سیاههی بالابلندی از رفتارهای تروریستی و نیز پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از تروریستهای سازمانیافته در کشورهای این منطقه، پدید آورده است. حملات مرگبار هواپیماهای بدون سرنشین به خانوارهای بیدفاع در روستاها و مناطق محروم در افغانستان و پاکستان که بارها جشن عروسی آنها را به عزا مبدّل کرده است، جنایات بلک واتر در عراق و کشتار شهروندان و نخبگان عراقی، کمک به گروههای بمبگذار در ایران و عراق و پاکستان، ترور دانشمندان هستهای در ایران با همکاری موساد، سرنگون کردن هواپیمای مسافری ایران در خلیج فارس و کشتن حدود سیصد کودک و مرد و زن مسافر و ... گوشههایی از این سیاههی ننگین و فراموشنشدنی است. امریکا و انگلیس و برخی دولتهای غربی دیگر، با پروندهی سیاه و محکومکنندهی خود در رفتارهای تروریستی، داعیهی مبارزه با تروریسم را نیز به ادعاهای گزاف خود افزودهاند. تروریستهایی که در دههی 1360 هزاران نفر را بیرحمانه به خاک و خون کشیدند و از جمله در یک حادثه 72 نفر از نخبگان علمی و سیاسی و مسئولان بلندپایهی کشور، و در حادثهای دیگر، رئیسجمهور و نخستوزیر کشورمان را به شهادت رساندند، اکنون در حمایت دولتها و دولتمردان اروپایی و زیر حمایت آنان زندگی میکنند. با چنین رفتارهایی، ادعای مبارزه با تروریسم، بسی وقاحتآمیز است. یکی از هدفهای دشمنان، اختلافافکنی میان مسلمانان است. جمهوری اسلامی که دهها سال بزرگترین و مطمئنترین حامی مسلمانان مظلوم در غزّه و فلسطین و افغانستان و کشمیر و دیگر مناطق اسلامی بوده و هست، اکنون آماج این توطئهی خبیث از سوی دستگاههای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار میگیرد تا به خیال خام آنان، درگیر فتنهی مذهبی و نزاع شیعه و سنی شود. غافل از آن که اهل تسنن در ایران اسلامی نیز مانند برادران شیعهی خود بارها وفاداری خویش را به این نظام مقدس اسلامی ثابت کرده و مردانه و مؤمنانه در برابر استکبار و عوامل مزدورش، به دفاع از جمهوری اسلامی و کشور عزیز ایران برخاستهاند. در منطقهی ما پیدایش و رشد تروریزم وحشی و کور، از اساس، زائیدهی سیاست خباثتآلود آمریکا و انگلیس و مزدوران دولتی و غیر دولتی آنها است و بر همهی مسلمانان واجب است که با این مولود شوم و نحس که مصداق بارز افساد فیالارض و محاربه با خدا است، مقابله و مبارزه کنند.
همهی فرقههای اهل سنّت در ایران و کشورهای همسایه که آبروی اسلامیِ آنان آماج این سیاست خبیث است، بخصوص علماء دینی و روشنفکران و دانشگاهیانِ آنان ، وظائف سنگینتری دارند. فرزانگان شیعه و سنّی در همهی کشورهای اسلامی و عربی باید اغراض پلید دشمنان را در ایجاد و تقویت تروریسم فرقهئی برای همگان تبیین کنند و آنان را از خطر بزرگ فتنههای مذهبی که آرزوی بزرگ دشمنان اسلام است، بر حذر دارند. ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیفتر و آسیبپذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانهی قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است. سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگآلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیکتر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جملهی همین اقدامهای دیوانهوار بود که تروریستهای اریکهنشین صهیونیست را به درهی سقوط نهائی نزدیکتر کرد. حمله به کاروان امدادی بینالمللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانهی دیگری از همان قبیل است.
اصرار این دولتها بر نگهداری، افزایش و گسترش توان تخریبی این سلاحها، که هیچ کاربردی جز ارعاب و ترور دستهجمعی و ایجاد امنیت کاذب، مبتنی بر بازدارندگی ناشی از نابودی تضمینشده همگانی نداشته و ندارد، استمرار کابوس هستهای جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادی و انسانی در رقابت غیر عقلانی هزینه شدهاند تا هریک از ابرقدرتها توان خیالی پیدا کنند که بیش از دههزار بار رقیبان خود و سایر ساکنان کره خاکی منجمله خودشان را نابود کنند. بیدلیل نیست که این راهبرد «بازدارندگی مبتنی بر نابودی تضمینشده متقابل»، یا دیوانگی نام گرفته است.
دنیا هم دنیای زورگوئی است؛ دنیای ظلم است؛ دنیای خوبی نیست؛ دنیای بدی است؛ دنیای جاهلیت است؛ دنیای غلبهی شهوترانها و زورگوها بر اکثر مردم جهان است. در یک چنین دنیائی خیلی باید مراقب بود، خیلی باید هوشیارانه عمل کرد، مدبرانه عمل کرد، شجاعانه عمل کرد. میبینید رفتار این سران دنیا را؛ برای اطماع خودشان، برای حرص خودشان، برای پشتیبانی و حمایت از کمپانیهای مورد تأیید خودشان، برای پر کردن جیبهای کمپانیداران و سرمایهداران بزرگ، میبینید چه فجایعی در دنیا دارد اتفاق میافتد؛ البته زیر نام نیک شعارهای توخالی و دروغین. جنگطلبند، اسم صلح را میآورند و زیر تابلوی صلح میایستند؛ برای انسانها و بشر هیچ حق و اعتباری قائل نیستند، زیر تابلوی حقوق بشر قرار میگیرند؛ اهل تجاوزند، تجاوز جزو سیاستهای اصلی کارهایشان است، ادعای مقابله با تجاوز میکنند؛ در سیاستهای خودشان، در رفتارهای خودشان، از همهی شیوههای کثیف استفاده میکنند و بهره میگیرند؛ از ترور استفاده میکنند، سازمانهای تروریست به وجود میآورند، شرکتهای تروریست استخدام میکنند- که اینها چیزهای واضح امروز دنیاست- در عراق شما نمونهاش را ملاحظه میکنید، در افغانستان نمونهاش را ملاحظه میکنید؛ در آنجاهائی که کودتا راه انداختهاند، میبینید؛ تجاوزی که به کشورها شده، اینها را میبینید؛ در عین حال یک ظاهر آرام، اتوکشیده، ادکلنزده، با الفاظ مناسب، میآید در مقابل چشم مردم ظاهر میشود، به عنوان رئیسجمهور فلان کشور یا فلان کشور؛ با افکار عمومی مردم بازی میکنند، فریب میدهند؛ اصلًا مبنای کار بر فریبکاری است. دنیا یک چنین دنیائی است؛ دنیای مبتنی بر دروغ، بر فریب، بر ظلم و زور نقابدار؛ اگرچه حالا گاهی هم نقابها برطرف میشود. گاهی اوقات غرور و اعتماد به پایههای پوشالیِ قدرتی که در اختیارشان هست، اختیار را از دستشان خارج میکند. دیدید دیگر؛ همین چند روز قبل از این، رئیسجمهور آمریکا تلویحاً تهدید به استفادهی از سلاح اتمی کرد! این خیلی حرف عجیبی است؛ از این حرف اصلًا دنیا نباید بگذرد. در قرن بیست و یکم، قرن این همه دعوی صلح و حقوق بشر و تشکیلات جهانی و سازمانها و مبارزهی با تروریسم و اینها، رئیس یک کشور بیاید آنجا بایستد و تهدید به حملهی اتمی کند! این خیلی حرف عجیبی است در دنیا.
این به ضرر خودشان هم هست، نمیفهمند. معنای صریحش این است که دولت آمریکا یک دولت شریر و غیر قابل اعتماد است. اینها چند سال است دارند تلاش میکنند تا در قضیهی هستهای ما اثبات کنند جمهوری اسلامی غیر قابل اعتماد است؛ در حالی که جمهوری اسلامی در این سی سال، نه به هیچ کشوری حمله کرده، نه هیچ جا را ابتدائاً مورد تهاجم قرار داده، نه تروریستپروری کرده. آنها میخواهند بگویند جمهوری اسلامی غیر قابل اعتماد است. خوب، در دنیا غیر قابل اعتماد کیست؟ آنهائی که هم بمب اتم دارند، هم حیا نمیکنند که بگویند ما ممکن است از این بمب اتم استفاده بکنیم یا استفاده خواهیم کرد. این خیلی حرف عجیبی است، این رسواکنندهی اینهاست. در سطح بینالمللی، امروز دشمنان از همهی ابزارها دارند استفاده میکنند برای مشوب کردن اذهان عمومی آحاد بشر- ملتها- خواصشان و عوامشان؛ تا هرجا دستشان برسد. دارند برای این تلاش میکنند. ادعای قانونگرائی میکنند، ادعای حقوق بشر میکنند، ادعای طرفداری از مظلوم میکنند. خب، اینها حرفهای قشنگی است، اینها حرفهای جاذبهداری است؛ اما حقیقت چیز دیگری است. این رئیسجمهور آمریکا- همین چند روز قبل از این- میگوید: ما دنبال این هستیم که دولتهای قانونشکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانونشکن است؟ کدام دولت قانونشکنتر از دولت آمریکاست؟ دولت آمریکا با کدام قانون عراق را اشغال کرد و این همه خسارت و تلفات انسانی و مادی و معنوی بر ملت عراق وارد کرد؟ بر اساس یک شایعهی دروغی که خودشان به وجود آورده بودند، حمله کردند عراق را اشغال کردند که صدها هزار مردم عراق در این چند سال کشته شدند و چند میلیون مردم عراق آواره شدند. چندی پیش در خبرها آمده بود پانصد و پنجاه دانشمند عراقی به وسیلهی اسرائیلیها ترور شدند. این، چیز کمی است؟! جوخههای ترور بسیج شدند، رفتند دانشمندان عراقی را یکییکی پیدا کردند، ترور کردند. این، بر اثر اشغال آمریکاست. با کدام قانون شما وارد عراق شدید؟ با کدام قانون تا حالا ماندهاید؟ با کدام قانون دارید با مردم عراق اینجور اهانتآمیز رفتار میکنید؟ با کدام قانون افغانستان را اشغال کردید؟ با کدام قانون بینالمللیِ عقلپسند دارید نیروهاتان را در افغانستان افزایش میدهید؟ چقدر اتفاق افتاد این حادثه که هواپیماهای آمریکائی، کاروانهای عروسی را در افغانستان به خاک و خون کشیدند؟ در طول این چند سال بارها و بارها اتفاق افتاد؛ دهها نفر در هر حادثهای کشته شدند؛ مردمی که در یک عروسی شرکت کرده بودند. آن وقت افسر آمریکائی با وقاحت تمام میگوید: ما دنبال طالبان هستیم! هرجا طالبان را پیدا کنیم، میزنیم! به عروسی مردم چه کار دارید؟ به زندگی مردم چه کار دارید؟ همین چندی پیش در هرات، یکی از این حوادث را به وجود آوردند، بیش از صد نفر کشته شدند که پنجاهتاشان کودکان بودند. مظهر بیقانونی شما هستید. قانونشکنترین دولتها، امروز دولت آمریکاست.
جنایت تروریستهای خونخوار در بلوچستان چهرهی اهریمنی دشمنان امنیت و وحدت را که از سوی سازمانهای جاسوسی برخی دولتهای استکباری حمایت میشوند، بیش از پیش آشکار ساخت. به شهادت رساندن مؤمنان فداکاری همچون سردار شجاع و بااخلاص شهید نور علی شوشتری و دیگر فرماندهان آن بخش از کشور و دهها نفر از برادران شیعه و سنّی و فارس و بلوچ، جنایتی در حق ملت ایران و بخصوص منطقهی بلوچستان است که این انسانهای شریف، همت خود را بر امنیت و آبادی آن نهاده و مخلصانه برای آن تلاش میکردند.
دولتهای آمریکا در طول این سالهای گذشته- بخصوص رئیسجمهور نابخردِ قبلیِ آمریکا- به عنوان مبارزهی با تروریسم به اشغال دو کشور اسلامی دست زد: یعنی عراق و افغانستان. بعد شما در افغانستان نگاه میکنید میبینید هواپیماهای جنگیِ آمریکائی مردم را، صد نفر، صد و پنجاه نفر- نه یکبار، نه دو بار، نه ده بار- در طول این چند سال مرتب بمباران میکنند و به قتل میرسانند. خوب، مگر تروریستها چه کار میکنند؟ این همین کاری است که تروریستها میکنند؛ منتها تروریستها یک نفر، دو نفر، ده نفر را میکشند، شما صد نفر، صد و پنجاه نفر را یکجا میکشید. این چه جور مبارزهی با تروریسم است؟ در عراق عناصر تروریستِ بعثی را- طبق اطلاعات مسلّم ما- پشتیبانی و همراهی کردند، در حالی که شعار مبارزهی با تروریسم میدادند! اینهاست که ملتهای منطقه را از آمریکا متنفر کرده است؛ چهرهی آمریکا را سیاه کرده است، مخدوش کرده است. اگر رئیسجمهورِ تازهی آمریکا میخواهد این چهره را عوض کند، این کارها باید عوض بشود؛ با نطق و با شعار و با این چیزها حاصل نمیشود. ملتهای مسلمان هم میدانند که صداقت دولتمردان آمریکا آن وقتی مشخص میشود که در عمل به تغییر دست بزنند؛ و الّا اگر در عمل به تغییر دست نزنند، صد تا نطق هم که بکنند، حرفهای شیرین و زیبا هم که به امت اسلامی تحویل بدهند، اثری نخواهد کرد؛ تغییری به وجود نخواهد آمد. این بیداری اسلامی، آن وجه اول از حرکت عظیم امام بزرگوار ما بود.
متأسفانه در پشت مرزهای غربی ما، آمریکائیها مشغول توطئهاند، مشغول تروریستپروری هستند. پول، سلاح، سازماندهی، تشکیلات به وسیلهی آمریکائیها به طور مستقیم در پشت مرزهای غربی کشور ما صرف میشود برای موذیگری کردن و پنجه انداختن و معارضه کردن با نظام جمهوری اسلامی؛ باید بیدار باشیم.
امروز متأسفانه سررشتهی ترورها و عملیات خشونتآمیزِ غیر انسانی در بسیاری از نقاط این منطقه، در دست سرویسهای امنیتی مستکبرین است. اشغالگران عراق در بسیاری از عملیات تروریستی که جان مردم بیگناه را هدف قرار میدهد، متهم درجهی اولند. آن کسانی که دم از مقابلهی با تروریسم میزنند، کورترین و سیاهترین شیوههای تروریستی را اداره و هدایت میکنند. نظام جمهوری اسلامی که از جملهی اصلیترین هدفهای این توطئهی خیانتآمیز است، باید هشیار باشد و هشیار است. ملت ما هشیارند؛ نیروهای مسلح ما، مسئولان جمهوری اسلامی احساس سنگینیِ این مسئولیت بزرگ را میکنند؛ آمادگی دارند و باید آمادگی داشته باشند.
من نصیحت میکنم به مسئولین آمریکائی، به هرکه در آمریکا تصمیمگیر است- چه رئیسجمهور، چه کنگره و چه دیگران- این وضعی که در گذشته دولت آمریکا داشته است، به ضرر ملت آمریکا و به ضرر خود دولت آمریکا هم هست. شما امروز در دنیا منفورید؛ اگر نمیدانید، بدانید. ملتها پرچم شما را آتش میزنند، ملتهای مسلمان در همهی نقاط عالم «مرگ بر آمریکا» میگویند. علت این منفوریت چیست؟ این را هیچ بررسی کردهاید؟ تحلیل کردهاید؟ عبرت گرفتهاید؟ علت این است که شما با دنیا قیممآبانه برخورد میکنید، متکبرانه حرف میزنید، میخواهید ارادهی خودتان را در دنیا تحمیل کنید، در امور کشورها دخالت میکنید، در دنیا معیارهای دوگانه به کار میبرید؛ یکجا یک جوان فلسطینی را که از شدت فشار ناگزیر میشود یک حرکت شهادتطلبانه انجام دهد، سیل تبلیغات را بر سر او میریزید؛ اما از طرف دیگر رژیم صهیونیستی که در ظرف بیست و دو روز آن فاجعه را در غزه به وجود میآورد، جنایتهای او را ندیده میگیرید؛ آن جوان را تروریست میخوانید، این رژیم تروریست را میگوئید ما به امنیتش متعهدیم؛ اینهاست که شما را در دنیا منفور کرده است. این نصیحت به شماست؛ برای خیر خودتان، برای صلاح خودتان، برای آیندهی کشور خودتان، از لحن تکبرآمیز، از روش مستکبرانه، از حرکتهای قیممآبانه دست بردارید؛ در کار ملتها دخالت نکنید؛ به حق خودتان قانع باشید؛ برای خودتان منافعی در همه جای دنیا تعریف نکنید؛ خواهید دید چهرهی آمریکا در دنیا بتدریج از آن منفوریت به شکل دیگری تبدیل خواهد شد. این حرفها را گوش کنید. نصیحت من به مسئولین آمریکائی- چه رئیسجمهور و چه دیگران- این است؛ روی این حرفها با دقت فکر کنید، بدهید برایتان ترجمه کنند- البته به صهیونیستها ندهید ترجمه کنند!- از انسانهای سالم مشورت بخواهید، نظر بخواهید. تا وقتی دولت آمریکا روش خود را، عمل خود را، جهتگیری خود را، سیاستهای خود را، مثل این سی سال علیه ما ادامه دهد، ما همان آدم سی سال قبل، همان ملت این سی سال هستیم.
مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غدهی سرطانی مرتکب شدهاند، و خود پیش از آنکه میانجی باشند طرف دعوایند. دولت آمریکا هیچگاه حمایت بیقید و شرط خود از رژیم صهیونیست و حتی از جنایتهای آشکار آن از قبیل ماجرای اخیر غزه را متوقف نکرده است.حتی رئیسجمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاستهای دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بیقید و شرط به امنیت اسرائیل دم میزند، یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی در 22 روز، این یعنی همان کژراههی دوران بوش و نه چیزی کمتر.
مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم یک رویکرد عقیم دیگر است. سازمان ملل شاید در کمتر نمونهئی همچون مسألهی فلسطین، مورد آزمونِ افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد. شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیلهی گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسلکشیها، آوارهسازیها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سکوت رضایتآمیز کرد، و حتی هنگامی که مجمع عمومی رأی به نژادپرست بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیتاند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میکنند. نتیجه آنکه نه تنها این شورا به کار امنیت در جهان کمکی نمیکند بلکه هرجا که قرار است مفاهیمی همچون حقوق بشر یا دموکراسی و امثال آن، وسیلهی زیادهطلبی و سلطهی بیشتر آنان گردد، به کمک ایشان میشتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ میافکند. امروز شما نگاه کنید به رفتار زمامداران آمریکا- رئیسجمهور و تیم دور و ورش- ببینید چه جوری حرف میزنند. حرف زدنِ آنها مثل حرف زدن آدمهای روانی است؛ گاهی تهدید میکنند، گاهی دستور ترور میدهند، گاهی تهمت میزنند، گاهی از روی استیصال درخواست کمک میکنند، گاهی ثبات و امنیت یک ملت را آماج خودشان قرار میدهند؛ مثل دیوانهها به این طرف و آن طرف میزنند. رفتار آنها، رفتار سیاستمداران منطقی و عاقل و باتدبیر نیست. البته بخش مهمی از این، انعکاس ناکامیهای آمریکا در مناطق مختلف است.
من اعتقاد راسخ دارم که روزی خواهد آمد که همین رئیسجمهور کنونی امریکا و مسئولین امریکائی در یک دادگاه عادلانهی بینالمللی به خاطر فجایعی که در عراق به وجود آوردهاند، گریبانشان گرفته شود و محاکمه شوند. آمریکائیها باید جواب بدهند چرا از اشغال عراق دست برنمیدارند؛ باید جواب بدهند که چرا عراق را اینطور امواج ناامنی و طوفانهای ناامنی و تروریستی فراگرفته. تروریسم را آمریکائیها آوردند به عراق تحمیل کردند. باید جواب بدهند که در این کشور ثروتمند چرا پنجاه درصد مردم امروز بیکارند؛ چرا از خدمات عمومی در این کشور اثری نیست. مردم مشکل برق دارند، مشکل سوخت دارند، مشکل آب سالم و آب آشامیدنی دارند، مدارسشان ویران شده، دانشگاههایشان ویران شده، مدرسهای ساخته نشده، بیمارستانهایشان از حیّز انتفاع خارج شده. مردم نیازمند به بیمارستانند؛ کدام بیمارستان را آمریکائیها ساختند؟ کدام بیمارستان را تجهیز کردند؟ کدام دانشگاه را ساختند یا تعمیر کردند؟ کدام جاده را درست کردند؟ کدام خط لوله را کشیدند؟ کدام آب آشامیدنی را وصل کردند؟ اینها جواب لازم دارد؛ اینها را بایستی آمریکائیها جواب بدهند؛ نمیتوانند شانه خالی کنند.
امروز امریکا متهم است و ملتها مدعی آمریکایند. ما امروز مدعی امریکا هستیم. امریکا متهم است به دستاندازی به استکبار، به مستعمرهپروری، به جنگطلبی، به اشغال نظامی، به فتنهانگیزی. ما طلبکاریم، ما مدعی هستیم. آنها میخواهند خودشان را در جایگاه مدعی بگذارند و ملت ایران را در جایگاه متهم قرار دهند. در خود امریکا وضع حقوق بشر اسفبار است و ناامنی وجود دارد. در یک سال- سال 2003- سیزده میلیون بازداشت شهروندان امریکایی را خودشان گزارش کردند! مجوز شکنجه میدهند، مجوز شنود تلفن میدهند. بعد از حادثهی بیست شهریورِ چند سال قبل، اینها چند میلیون نفر را بازجویی کردند. یک چنین فضای ناامن در داخل امریکا؛ در خارج هم که زندانهای ابو غریب و شکنجهها و زندان گوانتانامو و زندانهای مخفیای که در اروپا و در نقاط دیگر دارند. آنها باید جواب بدهند. آنها متهمند، آنها نقض حقوق بشر میکنند؛ آن وقت میشوند مدعی حقوق بشر، و ملت ایران را یا هرجا را که میلشان بکشد، میخواهند به محاسبه بکشند که شما نقض حقوق بشر کردهاید! تروریسم را آنها دارند ترویج میکنند. این کارها جنگ روانی است که آنها دارند انجام میدهند.
امروز شما سیاستهای رسانهای مسلط دنیا را ملاحظه کنید. مصلحت آنها اقتضاء میکند که اسلام را با تروریست مساوی بدانند. این کار با سرعت هرچه بیشتر و با استفاده هرچه بیشتر از فناوریهای پیشرفته انجام میگیرد. مصلحت آنها اقتضاء میکند که متقابلًا امریکا را مظهر حقوق بشر و دمکراسی به حساب آورند. این کار به راحتی و با شیوههای پیچیده و بسیار پیشرفتهی رسانهای در دنیا انجام میگیرد. دروغهای بزرگ مثل حقیقت در امواج رادیویی، تلویزیونی، اینترنتی و غیره منعکس میشود. همانطور که بعضی از دوستان اشاره کردید، ناگهان در سطح دنیا مسئلهی اول میشود آنفولانزای مرغی؛ که شاید تلفاتش در همهی دنیا به هزار نفر هم نمیرسد. در همان حال صد و بیست هزار شهروند عراقی غیر مسلح که بهوسیلهی آمریکاییها یا مرتبطین تروریستشان از بین میروند، مسکوت میماند؛ ناگهان دنیا پُر میشود از اینکه ایران به دنبال ساختن سلاح هستهای است. خود آن کسانی که این سیاست تبلیغاتی را اتخاذ میکنند و آن را ترویج میکنند، به وضوح میدانند که این یک دروغ است؛ لیکن مصلحت مدیریت امپراطوری رسانهای و خبری این را اقتضاء میکند، پس باید گفته شود و گفته میشود. از اینکه یک ملتی با تلاش خود به یک فناوری پیشرفتهای دست پیدا کرده که آن را وامدارِ هیچکس نیست و میخواهد از آن استفادهی صلحآمیز بکند، از این اسمی در رسانههای دنیا برده نمیشود! در قضیهی فلسطین اگر یک انفجار در یک منطقهای از فلسطین اتفاق بیفتد که عدهای صهیونیست در آن زخمی شوند، به عنوان یک فاجعهی بزرگ در دنیا منعکس میشود؛ اما متقابلًا کشتار هرروزهی فلسطینیها- هرروزهی بدون مبالغه- بهوسیلهی سربازان و اعلام رسمی ترور فعالان فلسطینی از سوی رهبران دولت اسرائیل، این مسکوت میماند و منعکس نمیشود، بعد به ذهنها نمیرسد. این، آن مشکلات و بیماریهای مزمن و دردهای بزرگ مسئلهی رسانهی عمومی و امواج رسانهای در دنیاست. اساس قضیه اینهاست.
فلسطین دههی 1940 را در نظر بیاورید: سرزمینی در قلب دنیای عرب، کشوری فقیر، حکومتی ضعیف، مردمی بیخبر و همسایگانی دستنشاندهی استعمار؛ ثروتمندترین و مسلحترین و شریرترین دولت غربی به تحریک صهیونیستها آن را از دست مسلمانان بیرون میآورد و به یک حزب نژادپرست و جرّار و تروریست میسپارد. همهی دولتهای غربی و هر دو قطب سیاسی متخاصم عالم به آن کمک میکند؛ دولتهای دستنشاندهی منطقه از قبیل ایرانِ پهلوی و بعضی دیگر به اسلام و عربیت پشت کرده، در خدمت آن قرار میگیرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوی همه در اختیارش گذاشته میشود؛ امریکا مانند قیّم و وکیل مدافع و کارپرداز او عمل میکند و شوروی هم تنها در این مسئله با امریکا هیچ مخالفتی نمیکند؛ قطعنامههای سازمان ملل در همان حد ضعیف و محافظهکارانهاش هم از سوی دولت جعلی و یاغی صهیونیست مورد بیاعتنایی کامل قرار میگیرد؛ با پشتگرمی امریکا و اروپا به مصر، به سوریّه، به اردن، به لبنان، حملهی نظامی میکند و بخشهایی را به قصد تصرف دائم اشغال میکند؛ بیمحابا از ترور و قتل و غارت حرف میزند و تهدید میکند و تروریستهای معروف یکی پس از دیگری در آن به حکومت میرسند، که آخرین آنها جنایتکار معروف «صبرا و شتیلاست. دهها سال در صحنهی فلسطین، دولت غاصب با چهرهای خشن، بیانعطاف، طلبکار و شکستناپذیر باقی میماند.
شعار دمکراسیخواهی از سوی سلطهگرانی که سالها مدافع رژیمهای دیکتاتوری در آسیا و آفریقا و قارهی آمریکا بودهاند، پذیرفته نیست. داعیهی مبارزه با خشنونت و تروریسم از کسانی که خود مروّج تروریسم صهیونیستی و مرتکب خونینترین خشونتها در عراق و افغانستاناند، نفرتآور است. ادعای طرفداری از حقوق مدنی از شیطانهائی که جنایات تروریست خونآشامی چون شارون را بر مردم مظلوم فلسطین، همواره تحسین و تشویق کردهاند، فریبی مستوجب لعن و نفرین است. مرتکبان جنایات گوانتانامو و ابو غریب و زندانهای مخفی در اروپا و تحقیرکنندگان ملت عراق و فلسطین و پرورشدهندگان گروههائی که به نام اسلام، خون مسلمانان را در عراق و افغانستان مباح میشمرند، حقّ ندارند از حقوق بشر سخن بگویند. دولتهای امریکا و انگلیس که شکنجهی متهمان و حتی ریختن خون آنان در خیابانها را مجاز میشمرند و حتی شنود مکالمات تلفنی شهروندان خود بدون حکم قضائی را جایز میدانند، حق ندارند خود را طرفدار حقوق مدنی معرفی کنند. دولتهائی که با تولید سلاح اتمی و شیمیائی و به کار گرفتن آن، تاریخ معاصر خود را سیهرو کردهاند، حق ندارند خود را متولّی عدم اشاعهی صنعت هستهای قلمداد کنند.
آرزوی ما رفاه مردم و آبادی و امنیت عراق است. از ناامنیهایی که در عراق اتفاق میافتد- کشتارهایی که روزانه در مسجدها، در حسینیهها، در خیابانها و اجتماعات رخ میدهد- و مردم بیچارهی عراق را قربانی میکند، ما بهشدت آزرده هستیم. کشتن مردم مظلوم جرم بزرگی است و فرقی نمیکند که این جرم را چه کسی مرتکب شود. مسلسل امریکاییها هم که مردم عراق را قربانی میکند، مجرم است؛ عوامل بمبگذاری هم که اجتماعات مردم را منفجر میکنند و کودک و زن و مرد را میکُشند، مجرمند. البته ما متهم اولِ این حوادث را امریکا میدانیم. چرا؟ چون تروریسم عراق زیر چشم امریکاست. هزاران نیروی نظامی و اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی از امریکاییها امروز در همه جای عراق گستردهاند. اگر میخواستند ناامنی را در عراق از بین ببرند، میتوانستند. بعضیها معتقدند که قراینی هم بر این اعتقاد وجود دارد که این ترورها کار خود سرویسهای جاسوسی امریکا و صهیونیستهاست؛ چرا؟ چون نمیخواهند این دولت موفق شود. ناامنی بهانهی ادامهی اشغال است. چون ناامن است، ما باید بمانیم؛ اگر برویم، آسمان به زمین میآید! آنچه در عراق پیش آمده، چیزی نیست که امریکاییها میخواستند. آنها یک دولت دستنشاندهی خودشان میخواستند؛ آنها میخواستند عراق بظاهر حکومت مردمی داشته باشد، اما در باطن مزدور آنها بر عراق حاکم باشد؛ ولی اینطور نشد.
کیست در دنیا که نداند گروههای تروریستیای که به نام آنها امروز در عراق کاری انجام میگیرد، بعضی از آنها ساختهی دست خود آمریکایند؛ بعضیها هم زیر نفوذ آمریکایند؟ کیست که نداند اینها دارند در عراق اختلاف بین سنی و شیعه ایجاد میکنند؟ کیست که نتواند حدس بزند که اینها میخواهند ناامنی باشد تا بتوانند بیشتر بهاشغال غیر قانونی و غیر مشروعِ خودشان ادامه دهند؟ آنها مسئول و متهماند. تروریستها زیر چشم خود آنها دارند حرکت میکنند؛ ما اطلاع داریم؛ این دیگر حدس نیست. در بعضی از مرزهای عراق تروریستها زیر چشم خود امریکاییها- و شاید با کمک خود آنها- از اینجا به آنجا منتقل میشوند؛ آن وقت میآیند بیخود ایران یا سوریّه را متهم میکنند. ما 1300 کیلومتر با عراق مرز داریم؛ این مرزها را هم محکم گرفتهایم. البته در هر مرز محکمی ممکن است خروج غیر قانونی باشد. امریکاییها بعد از سالهای متمادی هنوز نتوانستهاند مرزهای خودشان با مکزیک را ببندند؛ مرتب غیر قانونی افراد میآیند و میروند. بنابراین ممکن است غیر قانونی ترددی بشود، لیکن ما ایستادهایم و نمیگذاریم. امنیت عراق، امنیت ماست؛ پیشرفت عراق برای ما یک دستاورد بزرگ است؛ ما این را میخواهیم. امیدواریم ملت عراق هرچه زودتر از محنتهایی که دچار آن شده است، نجات پیدا کند و این کشور ثروتمند از لحاظ طبیعی، بتواند به نقطهیی که شایستهی آن است، برسد.
کسانی که در گوشه و کنار نق میزنند و میگویند چرا به انرژی هستهیی چسبیدهاید، غافلانه به نفع دشمنان ملت حرف میزنند؛ آنها هم بدانند امروز مسألهی انرژی هستهیی بهانهی تهدیدهای امریکاست. ابرقدرت، شأن خود را در تهدید کردن میداند. قدرت سلطهگر و زورگو کارش با تهدید پیش میرود و ملتهای دنیا و خیلی از دولتها متأسفانه در مقابل تهدیدهای اینها کوتاه میآیند و اینها را بیشتر بر امورِ خودشان مسلط میکنند. کار آنها تهدید است، و امروز بهانهی تهدید آنها انرژی هستهیی است. این هم که نباشد، بهانهی دیگری مطرح میکنند. خودشان تروریستپرورترینِ دولتهایند، اما ایران اسلامی و مسلمانها را متهم به تروریسم میکنند! سربازان و نیروهای امنیتی امریکا بدترین جنایتها را در نقاط اشغالی عراق و در زندان ابو غریب مرتکب میشوند- که یک نمونه از این همه، جنایت زندان ابو غریب است؛ و الّا نظایر آن زیاد است- به انسانها اهانت میکنند، حقوق انسانها را لگدمال میکنند؛ چه در اینجا، چه در افغانستان، چه در زندانهای خودشان، چه در گوانتانامو؛ آنگاه دیگران را به نقض حقوق بشر متهم میکنند! تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، هیچ دولتی را نمیشناسم که به قدر دولت امریکا ناقض حقوق بشر باشد. بنده با ملاحظهی آمار و ارقام و حوادثی که در این چند سال پیش آمده- چیزی که جلوی چشم خود ما بوده است- به این نتیجه میرسم که شاید در دنیا دولتی نباشد که به قدر دولت امریکا نقض حقوق بشر کرده باشد.
شما به عرصهی تحولات سیاسی دنیا نگاه کنید و اظهارات سخنگویان سیاستهای استکباری را در دنیا بشنوید؛ ببینید نقطهی اصلی توجه آنها چیست. البته شعار حقوق بشر و شعار مبارزهی با تروریسم میدهند- در مورد ایران، علاوهی بر اینها، نگرانی از ساخت بمب اتمی و دستیابی به انرژی هستهیی برای جنگ را هم مطرح میکنند- اما حقیقت قضیه غیر از اینهاست. آنها با استبداد مخالف نیستند. آنها امروز به کشورهایی که در دولتهایشان حتّی دریچهای به انتخاب و آزادی مردم باز نشده، دارند کمک میکنند؛ با آنها همسو و همراه هستند و با استبداد مخالفتی ندارند. رژیم ایالات متحده چقدر حکومتهای کودتایی را تغذیه کرده، حمایت کرده، حفظ کرده؛ بنابراین آنها به این مسئله اهمیتی نمیدهند. تروریسم را خود آنها راه انداختند. همین کسانی که امروز نامشان بهعنوان معروفترین تروریستهای دنیا در سرلوحهی اظهارات آمریکاییهاست، مستقیم و غیر مستقیم ساخته و پرداختهی سازمان جاسوسی امریکا هستند. این، چیزی نیست که از نگاه صاحبنظران سیاسی دنیا پوشیده باشد؛ این را همه میدانند. یک روز فکر میکردند حضور این افراد در مرز شرقی ما خواهد توانست جمهوری اسلامی را تضعیف کند؛ لذا خرج کردند، پول دادند، آموزش دادند، سلاح دادند. دو سه سال قبل، همین شارون جلاد، همین گرگ در لباس آدمی، روزی که سر کار آمد، صریحاً گفت من این تعداد از فلسطینیها را ترور خواهم کرد- کلمهی «ترور» را هم به کار برد!- امریکاییها از او حمایت کردند؛ نگفتند تروریسم بد است؛ بخصوص اگر دولتی باشد. بنابراین اینها با ترور مخالف نیستند. اینها مخالفان خودشان را ترور کردهاند، بازهم میکنند. مسألهی آنها، مسألهی دیگری است.
استکبار، همهی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یک جا با فشار سیاسی، در یک جا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر- مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس با بمب و موشک و تانک و چکمهپوشان نظامی، به عرصهی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهمترین ابزار این ددمنشان آدمیخوار، پردهی نفاق و فریبی است که بر چهرهی خود کشیدهاند. جوخههای تروریستی را تجهیز و به قصد جان بیگناهان روانه میکنند، و دم از مبارزه با تروریسم میزنند. از دولت تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی میکنند و مدافعان جان به لب رسیدهی فلسطینی را تروریست مینامند. امروز شما مشاهده میکنید که در کشور عراق اشغالگران و سلطهطلبان با مردم چه جور رفتار میکنند؛ درحالیکه ادعا میکنند به دنبال تروریستها هستند، آحاد مردم را قتل عام میکنند. بمبارانهای مکرر شهرهای عراق، بمباران فلوجه، شهرک صدر، سامرا و دیگر شهرها، چطور میتواند برای مقابلهی با مشتی تروریست باشد؟! معنای مقابلهی با تروریسم و تروریستها این است؟! کودکان معصوم و زنهای بیدفاع و انسانهای بیگناهی که در این بمبارانهای کور نابود میشوند، تروریستند؟! آیا با این رفتارها تروریسم ریشهکن شد یا تشویق شد؟ اگر نگوییم سازمانهای تروریستی شناختهشده، زیر نفوذ دستگاهها و سرویسهای جاسوسی امریکا و اسرائیلند- که اگر کسی چنین ادعایی هم بکند، معلوم نیست خیلی گزافه گفته باشد- کمترین سخن این است که بگوییم تجاوز، زورگویی، قتل عام، قلدری، نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود، تشویقکنندهی مقاومتهای مردمی و رشددهندهی احساس گرایش به تروریسم در میان همین ملتهاست.
این رفتار، نسخهی زشت دیگری در فلسطین اشغالی دارد. ببینید چه میکنند با این مردم! اردوگاه آوارگان را بمباران میکنند؛ به توپ میبندند؛ خانههای مردم را ویران میکنند؛ مزارع مردم را خراب میکنند؛ دهها نفر کودک و زن و مرد بیدفاع را به قتل میرسانند؛ به عنوان اینکه به دنبال مبارز فلسطینی میگردند! دنیایی که چشم را بر این جنایتهای وقیحانه میبندد، نمیتواند ادعا کند که طرفدار حقوق بشر است و نمیتواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم رو به رشد در دنیا مقابله کند؛ اینها مشوق تروریسمند. ببینید که قدرتمندان با تکیهی به زور چه میکنند. همهی حرفهای غیر منطقی و غلط را با اتکاء به زور و با اتکاء به منطق سلاح و قدرت سیاسی و پولی به شکل حرف قابل دفاع و منطقی در دنیا مطرح و عمل میکنند. جرائمی را که در عرف همهی ملتهای جهان جنایت و جرم است، علنی انجام میدهند و گاهی برای ظاهرسازی نامی هم روی آن میگذارند، درحالیکه میدانند کسی آن را قبول نمیکند؛ اما گاهی حتّی اسم و نقابی هم روی آن نمیگذارند. دولت غاصب صهیونیست صریحاً اعلام میکند که من زبدگان فلسطینی را ترور میکنم و دولت امریکا هم رسماً و علناً از او حمایت میکند! این وضع نظام امروز جهانی است.تروریسم- که مبارزهی با آن بهانهای برای قدرتمداری و اعمال زور دولت مستکبر امریکا شده است- صریحاً بهعنوان یک کار مجاز و مشروع در زبان آنها و در عمل حکام صهیونیست تحقق پیدا میکند، و همه هم با تکیهی بر زور و قدرت سلاح. اشغال و تصرف نظامی عراق و تحقیر و به ذلت کشاندن یک ملتِ بافرهنگ و بزرگ، جرم بینالمللی است؛ اما آنها این کار را صریحاً و تحت عناوین حقوق بشر و دفاع از دموکراسی و آزادی انجام دادند، که هیچکس هم در دنیا باور و قبول نمیکند؛ چون رفتار اشغالگران در داخل عراق درست عکس این موضوع را نشان میدهد و پیداست که به حقوق انسانها و به حق مردم برای تعیین حکومت هیچ اعتنایی ندارند و برای آن هیچ ارزشی قائل نیستند؛ خودشان نصب میکنند، خودشان حاکم معین میکنند، خودشان قانون میگذرانند و خودشان متخلف از قانون را بدون هیچگونه محاکمهیی مجازات میکنند؛ آنهم مجازات کشتار. ببینید در عراق چه میگذرد! این وضع امروز امت اسلامی است.
امروز پرچم مبارزهی با تروریسم در دست امریکاست؛ این پرچم را گرفته است و مرتب به اینطرف و آنطرف میتازد و خودش را به میمنه و میسره میزند، که ما میخواهیم با تروریسم مبارزه کنیم؛ آنوقت ترور واضحِ با اعلام قبلیِ شخصیتهای فلسطینی را که سلّاخها و جنایتکارهای صهیونیست انجام میدهند، تأیید میکنند؛ خجالت هم نمیکشند و شرم هم نمیکنند! خود همین دلیل بر این است که اینها رو به زوالند و نمیفهمند. برای یک نظام و یک رژیم سیاسی، ضعف حقیقی و افول قدرت وقتی شروع میشود که این رژیم و این نظام، استدلال سیاسی و قانعکنندهی برای کار خود، و حقانیت سیاسی خود را از دست بدهد. وقتی رژیمی حقانیت سیاسیاش از دست رفت و استدلال او برای موجودیت و کارهای خودش از دست او خارج شد، آن وقت قدرت معنوی خود را از دست داده است و سقوط او شروع شده است؛ و لو در ظاهر چیزی فهمیده نشود و خود او نفهمد. اینها اینقدر مست قدرت و شهوتند که نمیفهمند ضعف استدلال و فقدان حقانیت سیاسی آنها در دنیا، با آنها چه دارد میکند.به جنایتکار صهیونیست- یعنی شارون- تبریک میگوید که تو احمد یاسین را کشتی یا شهید رنتیسی را ترور کردی! استدلالش برای این کار چیست؟ این است که دولت اسرائیل از خودش دفاع میکند. عجب! مگر منطق دیکتاتورهای عالم، آنجایی که مردم و مخالفان خود را سرکوب و تارومار و شکنجه میکنند، غیر از این است؟! همهی چهرههای نحس و خبیث سیاسی دنیا که معروف به خباثت و دیکتاتوری هستند، مخالفان خود را با همین منطق تارومار کردهاند؛ میگویند ما از موجودیت خود دفاع میکنیم. او میگوید اسرائیل از موجودیت خودش دفاع میکند. شیخ احمد یاسین، پیرمرد فلجِ روی چرخ نشسته، مگر غیر از زبان و غیر از فکر کار دیگری میتوانست بکند؟ شما که میگویید ما با آزادی بیان و آزادی فکر موافقیم. او را میزنند شهید میکنند، و او تبریک میگوید! وقاحت را ببینید چقدر است! دنیا این را قبول کرد؟ ابداً. خود غربیها و افکار عمومی هم این را قبول نکردند. این یعنی از دست رفتن حقانیت سیاسی؛ یعنی اینها دیگر منطق ندارند و آنچه میگویند، مورد قبول افکار منصف دنیا قرار نمیگیرد. عین همین کار الآن در عراق دارد انجام میگیرد. جنجالهایی که اخیراً در عراق پیدا شده است و این مواجههی در نجف و کربلا و بصره و دیگر مناطق، از اینجا شروع شد که امریکاییها یک نشریه را فقط به این دلیل که به امریکاییها بد میگوید و در مخالفت با امریکاییها مینویسد، توقیف کردند. مگر شما نمیگویید ما با آزادی قلم موافقیم؟ مگر به دروغ ادعا نمیکنید که طرفدار آزادی فکر و آزادی قلم و آزادی بیان هستید؟ پس چرا یک روزنامه را بستید؟ چون علیه اشغالگران و چکمهپوشانی که به خانهی مردم پا گذاشتهاند، مطلب نوشته؟ این کشتار و این سرکوب به دنبال چنین قضیهیی پیش میآید. امروز امریکاییها و انگلیسیها برای حضور خود در عراق هیچ توجیه و استدلالی ندارند. گفتند برای مبارزهی با تروریسم و برای دفاع از حقوق بشر و برای ایجاد دمکراسی آمدهایم. این دمکراسی است؟! این حقوق بشر است؟! زن و کودک عراقی و مرد و جوان عراقی در خانه و سرزمین خود بیگانهای را ببیند که بر او مسلط است و به او زور میگوید؟
شبکه سرطانی صهیونیسم و دولتمردان شرور و جنگافروز آمریکا که امروز خطرناکترین و اصلیترین مرکز استکبارند از راههای گوناگون به معارضه با امت اسلام برخاستهاند از جنگ روانی و تبلیغاتی تا مقابله اقتصادی تا اقدامات عنودانه سیاسی و تا خشونت و ترور و تقابل نظامی. آنان برای حفظ منافع نامشروع خود از هیچ جنایتی رویگردان نیستند.
نگاهی گذرا به جنایات تکاندهنده صهیونیستهای غاصب در فلسطین که با حمایت دولت آمریکا صورت میگیرد و نیز مطالعه رفتار اشغالگران در عراق و افغانستان عمق شقاوت کسانی را آشکار میسازد که دنیا را از ادعای ریاکارانه حقوق بشر و طرفداری از دمکراسی و آزادی پر کردهاند. آنان با شعار مبارزه با تروریسم، فجیعترین شکل ترور را مرتکب میشوند، به نام آزادسازی ملتها، دیکتاتوری و غارتگری خود را بر ملتها تحمیل میکنند. آمریکا صریحاً خود را در تجاوز به کشورها و ملتها ذیحق میشمارد. دولت صهیونیست صریحاً شخصیتهای فلسطینی را به ترور تهدید میکند. صهیونیستها در فلسطین، خون پیر و جوان و زن و مرد و کودک را میریزند و خانهها را ویران میسازند. آمریکا و انگلیس در عراق به تظاهرکنندگان بیسلاح حمله میکنند و حریم خانهها و حرمت نوامیس مردم را میشکنند. هنوز آتش برافروخته آنان فروننشسته، دنیای اسلام را به آتشافروزیهای دیگر نوید میدهند. استکبار، همهی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یک جا با فشار سیاسی، در یک جا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر- مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس با بمب و موشک و تانک و چکمهپوشان نظامی، به عرصهی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهمترین ابزار این ددمنشان آدمیخوار، پردهی نفاق و فریبی است که بر چهرهی خود کشیدهاند. جوخههای تروریستی را تجهیز و به قصد جان بیگناهان روانه میکنند، و دم از مبارزه با تروریسم میزنند. از دولت تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی میکنند و مدافعان جان به لب رسیدهی فلسطینی را تروریست مینامند. ملت عراق را با نیروی نظامی، با گذاشتن حاکم بیگانه، با تصرّف منابع، با ایجاد هرجومرج در این کشور، با تعرّض به خانوادهها و حریم ناموس مردم عراق و زنهای عراقی تحت فشار قرار دادهاند؛ آن وقت میخواهند ملتهای منطقه، ملت عراق و افکار عمومی دنیا باور کنند اینها نجاتدهندهی مردم عراقند. این نجات است؟! این، حقوق بشر امریکایی و دمکراسی امریکایی برای کشورهای منطقهی خاورمیانه است! رئیسجمهور امریکا بدون اینکه احساس خجالت کند، از تروریسم فلسطینی حرف میزند! تروریسم صهیونیستیِ دولت جعلی و دروغین اسرائیل بیش از پنجاه سال است که مردم فلسطین را تحت فشار قرار میدهد، زیر لگدهای چکمهپوشان صهیونیستی آنها را له میکند، علناً و صریحاً خانهها را خراب میکند، مردم را میکشد، جوانان را نابود میکند، مردان را دستگیر میکند و به زنان اذلال و اهانت میکند. این تروریسم واضحی است که خود اسرائیلیها هم منکر آن نیستند و میگویند ما ترور میکنیم. این آقا این را ندیده میگیرد؛ آنوقت جوان فلسطینی که برای دفاع از شرف خود، برای دفاع از خانهی خود، برای مقابلهی کوچکی در مقابل متجاوز، اقدام خشمآلودی میکند، این را میگوید تروریسم فلسطینی! طرفداری آنها از نهضت ضدّ تروریسم، این است! معنای تروریسم در منطق اینها این است! ملتهای منطقه سرشار از نفرت امریکا و از زایدهی اروپایی امریکا، یعنی انگلیسند. مخصوص ملت ما نیست؛ همهی ملتهای منطقه از اینها متنفّرند. این نفرت را خودِ آنها به وجود آوردهاند. کسانی که به حقوق و استقلال و عزّت و ناموس و مرزهای ملتها تعرّض میکنند، خودشان این ملتها را از نفرت خودشان پُر میکنند. چرا گلهمندند از اینکه از آنها متنفّرند؟ بله؛ ما از شما متنفّریم.
ایران اسلامی را در تبلیغات جهانی خود مورد تهمت قرار میدهند و میگویند از تروریسم حمایت میکند، یا تروریستها را پناه میدهد. این یک دروغ بیشرمانه و بسیار وقاحتآمیز است. اگر منظور از تروریست کسی است که برای اغراض خود، جان بیگناهان را هدف قرار میدهد، پس امروز بزرگترین تروریستها زیر دامان امریکا فعالیت میکنند. امروز رژیم صهیونیستی مظهر کامل تروریسم است. شما ملاحظه کنید؛ هر روز که میگذرد، عناصر تروریستِ رژیم صهیونیستی، انسانهایی را که در خانهی خود، روی خاک خود و در سرزمین خود زندگی میکنند، مورد تهاجم قرار میدهد. افکار عمومی ما فراموش نکرده است که در چند سال قبل و در همسایگی ما، دلارهای امریکا و وابستگان امریکایی یک عدّه تروریست متعصّب را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی به وجود آوردند؛ اما نتوانستند از طرح خائنانهی خود استفاده کنند و امروز همان لقمه در گلوی خودشان گیر کرده است. با ایجاد تعصّبات تند و شدیدِ ضدّ ایرانی و ضدّ نظام اسلامی، عدّهای را به کارهای تروریستی وادار کردند؛ اما امروز خودشان اسیر آنها شدهاند.
ایران را به تروریسم متّهم میکنند! ایران طرفدار تروریستها نیست، به هیچ تروریستی هم پناه نمیدهد و نداده است؛ اما جمهوری اسلامی معتقد است در سرتاسر دنیای اسلام، میلیونها جوان و انسان آزاده، لبریز از کینه و نفرتِ ستمگران و اشغالگران امریکایی هستند. شما نمیتوانید اینها را تروریست بدانید. نمیتوانید اسم میلیونها انسان را در عراق و مصر و عربستان و شمال آفریقا و پاکستان و افغانستان تروریست بگذارید. امروز میلیونها انسان هستند که ظلم نیروهای امریکایی را میبینند- چه به افغانستان دیروز و چه به کشور مظلوم عراق امروز- اینها تروریستند؟! مجاهدین فلسطینی که از سرزمین خود دفاع میکنند، تروریستند؟! مردمِ مظلومِ فلسطین که هر روز با تانکها و آتش پُرحجم و انبوه نظامیان صهیونیست مواجهند و از خود دفاع میکنند، تروریستند؟! جوانانِ مؤمنِ لبنانی که در مقابل تهاجمِ بیوقفهی اسرائیل ایستادند و با نثار جان خود توانستند صهیونیستها را از لبنان عقب برانند و امروز هم وجود آنها موجب شده است که اسرائیل جرأت نکند به لبنان حمله کند، تروریستند؟! اگر جوانان مؤمنِ مبارز لبنانی نبودند، اسرائیل برای آمدن تا شهر بیروت هم برای خودش مانعی نمیدید؛ کمااینکه آمد. جنوب لبنان سالها در اشغال آنها بود؛ تا بیروت آمدند و آن همه فاجعهآفرینی کردند، که ممکن نیست از یاد کسی برود. جوانان مؤمن لبنانی دست را از آستین درآوردند؛ به بیداریای که امام بزرگوار ما به دنیای اسلام داد، لبّیک گفتند و ایستادند. امروز بهخاطر وجود این جوانان، اسرائیل جرأت نمیکند به لبنان حمله کند. اینها تروریستند؟! تروریستها کسانی هستند که با ملتها در خانههای خودشان مقابله و مبارزه میکنند. پرچم مبارزه با تروریسم را به دست گرفتهاند و هنوز هم بدون خجالت، ادّعای خود را تکرار میکنند؛ اما با منافقین که دستشان به خون ملت ایران و کردهای عراق و شیعیان این کشور آغشته است- که در قضیهی انتفاضهی سال 1369 عراق که صدّام شیعیان را در جنوب عراق و در مناطق زیادی از این کشور قتل عام کرد، منافقین در کنار صدّامیها با شیعیان جنگیدند- همکاری میکنند! ترور، کار آنهاست؛ خودشان هم اقرار و به آن افتخار میکنند؛ دنیا هم اینها را تروریست شناخته است؛ اما امریکا اینها را زیر بال گرفت! معلوم شد تروریسم بد است، آنوقتی که نوکر امریکا نباشد؛ اما اگر تروریسم نوکر امریکا شد، نه، خیلی خوب است و هیچ اشکالی هم ندارد! این، بوتهی آزمایش است؛ نشان میدهد که مبارزه با تروریسم یعنی چه؛ دمکراسی یعنی چه.
استکبار جهانی یعنی شبکهی درهمتنیدهی کارتلهای نفتی و اسلحهسازی و صهیونیسم جهانی و دولتهای وابسته به آنان، با خطری که از سوی بیداری امت اسلامی، احساس میکنند با تلاشی سراسیمه در حال تهاجماند. مظهر این تهاجم که دارای ابعاد سیاسی و تبلیغی و نظامی و تروریستی است، امروز در رفتار و گفتار خشونتبار و صریح نظامیان حاکم بر ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بهوضوح دیده میشود.
آمریکا در دور تازهی تحرکات دیوانهوار خود، که پس از حادثهی بشدّت مشکوک 20 شهریور آغاز شده، دست به یک حملهی تبلیغاتی نیز زده است: یعنی پرچم دموکراسی و تروریزمستیزی را بر سر نیزه کرده و برای ملتهای اسلامی در مذمّت سلاح کشتار جمعی و سلاح شیمیایی داد سخن میدهد. آیا نمیاندیشد که ممکن است مسلمانان بپرسند: اینها را چه دولتها و شرکتهائی در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند؟ پس نوزده هزار بمب شیمیایی را که ادعا میکنید رژیم بعضی عراق در انبار داشته و چون سیزده هزار آنها را بر سر ایرانیها ریخته پس شش هزار آن باید موجود باشد و شما به این دلیل حملهی آیندهی خود به کشور عراق را توجیه میکنید، این تعداد سلاح و وسیلهی شیمیائی از کجا به دست رژیم عراق رسید؟ آیا کسی جز شما و همپیمانانتان شریک جرم در این فاجعهی تاریخی است؟
آیا نمیاندیشد که ادعای مبارزه با تروریزم و متهم کردن گروهی مجهول و نامشخص نمیتواند ملتهای مسلمان را که پشتیبانی آمریکا را از وحشیترین تروریست جهان یعنی رژیم اسرائیل میبینند، فریب میدهد؟ آمریکا با این تحرک تبلیغاتی پرهزینه و دیوانهوار، اکنون در چشم ملتهای مسلمان، مظهر دروغ و دغلبازی و حیلهگری است. همین رئیسجمهور امریکا از حرکات حکومت غاصب اسرائیل دفاع کرده و میگوید اسرائیل از خودش دفاع میکند! اسرائیل این کشتارها را انجام میدهد و او میگوید اسرائیل از خودش دفاع میکند و کار او را مبارزه با تروریسم به حساب میآورد! آیا کشتن زن و کودک و جوان و خراب کردن خانههای گِلی فلسطینیان با بولدوزر، این دفاع از خود است؟! آن کسی که از خود دفاع میکند ملت فلسطین است. آن کسی که از جور و ستم غاصبِ اشغالگر به جان آمده است، همین زن و مرد فلسطینی است که دیگر قدرت تحمّلش را از دست داده و راه چاره را در این دانسته که به صحنه بیاید. کی حاضر است جوانش برود در یک واقعهی خونین و یک ساعت دیگر به قتل برسد! این است که یک مادر، جوان خودش را در آغوش میگیرد، میبوسد اما گریه نمیکند. میگوید من این را میفرستم. ببینید شما بر سر این مادر چه آوردهاید؟! شما ببینید بر سر این ملت چه آوردهاید که حاضر است به این نحو جوانش را به میدان بفرستد و میگوید اگر صد جوان هم داشته باشم میفرستم که اینگونه کشته شوند. شما با این ملت چه کردهاید که یک دختر هفده، هجدهساله حاضر است به خودش بمب ببندد، در بین دشمنان صهیونیست برود و خودش را از بین ببرد که آنها از بین بروند. شما همهی راهها را جلوِ اینها بستهاید. آن وقت میگوید دولت اسرائیل از خودش دفاع میکند! دفاع این است؟! این حرف منطقی است؟ این حرف شایستهی یک رئیسجمهور است؟ این حرف شایستهی آن دولتی است که خودش را رهبر دنیا میداند و میگوید همهی دنیا باید از من اطاعت کنند؟ مردم دنیا بیایند از این برهان سخیف و از این منطق ضعیف پشتیبانی و اطاعت کنند؟ یک ملت را تحقیر کردهاید، با حیله و خشونت خانهاش را از او گرفتهاید، زندگیش را تباه و سیاه کردهاید، روزانه او را تحقیر میکنید، از این شهر به آن شهر که میرود، در خانهی خود و در کشور خود باید به وسیلهی بیگانهها کنترل شود. یکوقت اگر هجوم بیاورند یکی را بکشند، هیئت دولتشان مینشیند تصویب میکند که این آدمها را هرجا دیدید ترور کنید! دنیا چنین چیزی را دیگر کجا سراغ دارد، غیر از این صهیونیستها؟ آن وقت به این ملت میگوید تروریست و در دفاع از این تروریستهای وقیح و درنده و مفتضح میگوید: از خودشان دفاع میکنند. آیا میشود دولت امریکا موضعی بدتر از این بگیرد؟ اقدام اسرائیل هم با همین تأییدهای آمریکا شروع شد. اگر آمریکا تأیید نمیکرد، اگر چراغ سبز نشان نمیداد، اگر قول حمایت نمیداد، اینها جرأت نمیکردند این طور وارد شوند. پشتشان به حمایتهای بیمنطق امریکا گرم است، لذا این همه جنایت میکنند. بنابراین امریکا در همهی جنایاتی که امروز در فلسطین اتّفاق میافتد، شریک جرم است.
توجّه کنید! انتفاضهی ملت فلسطین، قیام یک ملت است. ملت فلسطین دست خود را از آستین بیرون آورده است؛ این را به گردن این و آن نیندازید. یک ملت قیام کرده، شرف او و عزّت او و هویّت و آگاهی او، او را به میدان کشانده، حال به اینها میگویید تروریست؟! اینها تروریستند؟! اگر دولت اسرائیل ادّعا میکند که با یک گروه معدود مواجه است پس چرا وارد خانهی مردم میشوند؟ چرا خانهها را ویران میکنند و چرا در کوچه و بازار این همه جنایت میآفرینند؟ بروید با همان گروه معدود روبهرو شوید. زن و بچهی مردم چه گناهی کردهاند؟ منطق غلط اندر غلط، مقدّمات غلط، استنتاج غلط؛ آن وقت چنان حرفهایی را یک رئیسجمهور جلوِ چشم مردم دنیا بر زبان میآورد و برای خالی نبودن عریضه هم این دولت و آن دولت- جمهوری اسلامی، عراق، سوریّه و دیگران- را متّهم میکند. این ادّعاها امریکا را در چشم مردم جهان منفور میکند؛ اینها توجّه ندارند. امروز در دنیای اسلام هیچ دولتی منفورتر از دولت امریکا نیست. امت اسلام اینک در تیررس انواع تهدیدها و اهانتها است، استکبارِ عنانگسیخته به سردمداری رژیم آمریکا و دلّالی و آتشافروزی رژیم صهیونیستی، از تجزیه و گسست ملتهای اسلامی بیشترین سوءاستفاده را میبرد. قیام خونین ملت فلسطین و پرچم پرافتخار انتفاضه، طرّاحان سیاسی استکبار را خشمگین و سراسیمه کرده و آنان را به اعمال گستاخانه و قدرتنمائی دیوانهوار وسوسه میکند. حوادث شهریورماه نیویورک بهانهی زورگوئیهای روزافزون کاخ سفید و جنایتهای بیسابقهی دولت صهیونیست در فلسطین شده است. پس از عملیات فاجعهباری که آمریکا در افغانستان به بار آورد، چهره نظامی و خشن دولت ایالات متحده، روز به روز بیش از گذشته فضای جهانی را به ناامنی و جنگ و کشتار تهدید میکند. مبارزه با تروریسم و دفاع از صلح در خاورمیانه به بهانههائی برای خشونتطلبی و زورگوئی آمریکا و پوششی برای سلطهطلبی و دستاندازی به منافع و منابع حیاتی ملتها تبدیل شدهاند.
شوخی زشتی است که بانی بیشترین ترورها، و به راهاندازندهی بیشترین کودتاها، و تولیدکنندهی مهلکترین سلاحها، و پشتیبانیکنندهی خطرناکترین تروریستها، مدّعی رهبری مبارزهی بحقّ جهانی با تروریسم باشد. و طعنهزنیِ وقیحانهای به حقیقت است که کشتار زن و مرد و کودک فلسطینی و خراب کردن خانهی فلسطینیان بر سرشان و بیرون راندن آنان از میهن آباء و اجدادیشان، طرفداری و دفاع از صلح نام گیرد. ایران اسلامی از سوی سردمداران کاخ سفید به اخلال در روند صلح خاورمیانه متصف میگردد. غافل از اینکه تجاوز ناعادلانه به حقوق ملت فلسطین و غصب سرزمین آنان که بهدروغ، صلح نام گرفته است برای ناکامی و بیسرانجامیِ خود، محتاج اخلال کسی و دولتی نیست. این روند ظالمانه به خودیِ خود، محکوم به زوال و ناکامی است، و بیداری غیورانه و فداکارانهی امروز ملت فلسطین از نشانههای حتمی آن است. ایران اسلامی پرچم اسلامِ عزّتمند و و روشن بین و رستگارکننده و آزادیبخش را با تهدید زورگویانهی مستکبران از دست فرونمینهد. ایران اسلامی تروریسم را دشمن سعادت بشر میداند و بهای گزافی را در مبارزه با تروریستهای دستپروردهی آمریکا و اسرائیل پرداخته است. ایران اسلامی تسلیم زور و تهدید و مرعوب چهرهی عبوس استکبار نمیشود. ملت و دولت ایران مواضع شجاعانه و مستقل و خردمندانهی خود را که درس ماندگار امام خمینی عظیم است، قدر میدانند و از آن دفاع میکنند. رژیم آمریکا که بیشترین ترورها را در طول سالهای متمادی به راه انداخته، بیشترین دشمنی را با حکومتهای مستقل آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی سازماندهی کرده، مرتجعترین حکومتهای کودتائی و تحمیلی را زیر حمایت خود گرفته، پرشمارترین سلاح مرگبار را به سراسر جهان فرستاده، خطرناکترین تروریستها را به دست خود به میدان گسیل داشته یا در دامن خود بزرگ کرده، بیشترین افراد غیر نظامی را به خاک و خون کشیده، مظلومترین ملت جهان یعنی ملّت فلسطین را از طبیعیترین حقوق انسانی محروم دانسته و به درندهترین رژیمهای جهان یعنی رژیم صهیونیستی بیشترین کمک را کرده، دهها سال رژیم جبّار و فاسد پهلوی را برپا نگهداشته و با ملّت ایران در صحنهی اقتصادی و نظامی و سیاسی زشتترین جفاها و خیانتها را روا داشته، اکنون نظام مردمی و مستقل و آزادهی ایران را به طرفداری از تروریسم و نقض حقوق بشر و تولید یا فروش سلاح متهم میکند!
آمریکاییها باطن خود را نشان دادند. رئیسجمهور امریکا در نطق اخیرش، مثل کسی حرف میزند که تشنه خون انسانهاست! کشورها و ملتها را تهدید و متّهم میکند. همه دنیا میدانند که شیطان بزرگ، امریکاست؛ این یک حرف متّکی به دلیل است. این عنوان «شیطان بزرگ» برای امریکا، یک نامگذاری بیدلیل نبود. شما به تاریخ سی، چهل سال گذشته نگاه کنید؛ بیشترین کارشکنی را نسبت به نهضتهای مردمی و مستقل، امریکا کرده است. بیشترین ترور شخصیتهای مؤمن پاکدامن را در دنیا، دستگاه جاسوسی سیای امریکا کرده است. بیشترین حمایت را از رژیمهای ضدّ مردمی در دنیا، امریکا کرده است. بیشترین فروش اسلحه و سلاحهای مرگبار را در دنیا امریکا کرده است. بیشترین چپاول و غارت را نسبت به ثروتهای ملتها، امریکا کرده است. اینها شیطنت است؛ پس بزرگترین شیطانهاست.
رژیم صهیونیست، اعمال تروریستی را با زشتی و وقاحتِ هرچه بیشتر، روز به روز شدیدتر انجام میدهد. چشمان خود را روی اعمال او میبندند؛ ولی این ملت مظلوم را تروریست معرفی میکنند! این بزرگترین ظلمی است که صورت میگیرد. دنیای اسلام باید به خود بیاید و احساس وظیفه کند.
در مسائل اساسی دنیای اسلام، دو مسئله از همه مهمتر است که اتّفاقاً هر دو هم در ارتباطِ نزدیک با ملت ایران و مصالح کشور ماست: یکی مسألهی افغانستان است، دیگری مسألهی فلسطین است. در هر دو جا تهاجمی علیه مردم مسلمان مشاهده میشود. مسألهی افغانستان به نحوی به طرف حل پیش رفته است. امیدواریم آنچه خیر و صلاح مردم مسلمان افغانستان است، هرچه زودتر برای آنها پیش آید؛ لیکن در ماه رمضان، این دو ملت مظلوم مورد تهاجم قرار گرفتند. در اوایل ماه رمضان، بمبارانهای امریکا و انگلیس، علیه مردم افغانستان با بیرحمی و شدّتِ تمام ادامه پیدا کرد. به دهان روزهدار مردم، به کودکان و زنها و پیرمردها رحمی نکردند؛ غیر نظامیها را مورد تهاجم قرار دادند؛ در مواردی، کارهایی کردند که جزو جنایات جنگیِ فراموشنشدنی است و اینها ثبت خواهد شد؛ مثل حمله به زندانی که چند صد نفر در آن کشته شدند و مثل حمله به غیر نظامیها در جاهای مختلف. از سوی دیگر در چند روز اخیر، چنین تهاجمی را همدست امریکا- یعنی دولت غاصب صهیونیستی- در شهرهای فلسطین علیه مردم مسلمان این سرزمین به راه انداخته است و با تانک و هواپیما و چرخبال و ناوچهی جنگی، به خانههای بیدفاع مردم، غیر نظامیان، کودکان، مدرسهها و بیمارستانها حمله کرده است. اوضاع عجیبی است! امّت اسلامی باید خیلی زود استنتاج کند و از این غفلت خارج شود. گوشه گوشهی دنیای اسلام مورد تهاجم است. آقایان مژده هم میدهند که ما به اینجا اکتفا نخواهیم کرد؛ به بعضی کشورهای دیگر هم حمله میکنیم! اسم عراق و سومالی را میآورند. بناست دنیای اسلام مورد تهاجم کسانی باشد که به نام مبارزه با تروریسم، وارد میدانهای گوناگونی میشوند تا منافع خود را تأمین کنند و با بزرگترین دستگاه تروریستی عالم- یعنی حکومت صهیونیستی- نه فقط مبارزه نمیکنند، بلکه از آن پشتیبانی نیز میکنند. اگر حمله کردن با تانک به خانههای مردم، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست؟! اگر موشکباران خانههای مردم به وسیلهی هواپیماهای اف- 16 و چرخبالهای جنگی، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست؟!
آمریکاییها و انگلیسیها و غربیها هم بدانند که نمیتوانند آنچنان که اهداف و اطماع آنها اقتضاء میکند، در افغانستان حضور داشته باشند. اگر بخواهند تحت هر عنوان و نامی، حضور نظامیِ بلندمدت پیدا کنند، بدانند با مردم افغانستان طرف خواهند شد و این مردم با آنها مبارزه خواهند کرد و به آنها ضربه خواهند زد. ما بههیچوجه دخالت سیاستهای قدرتطلب و متجاوز و توسعهطلب را در افغانستان قبول و تأیید نمیکنیم. البته برای آبادسازی افغانستان باید کمکهای جهانی واریز شود؛ اما این کمکها باید پشت سرِ خود، سیاستها و اعمال نفوذها را نداشته باشد.در مورد مسألهی فلسطین، آنچه که باید دنیای اسلام را بسیار به خود متوجّه کند، این است که بعد از قضایای 20 شهریور و حمله به مراکز امریکایی در نیویورک و واشنگتن و بعد از توجّه مردم به آن قضایا و دنبالهاش قضایای افغانستان، غفلتی که از مسألهی فلسطین شد، باعث گردید رژیم صهیونیستی حدّ اکثر سوءاستفاده را از این غفلت و بیتوجّهی بکند. رژیم صهیونیستی بعد از سختگیریهای شدید و جنایتهای پیدرپیِ چند ماه اخیر، کار را به آنجا رسانده است که در شهرهای فلسطینی، با وسایل جنگی و تانک وارد خانههای مردم فلسطین میشود و بیمحابا جنایت میکند. صهیونیستها حد اکثر سوءاستفاده را از آن حوادث کردند. باید دنیای اسلام متوجّه شود و احساس مسئولیت کند.
البته هیچکس نمیتواند شرکت دولت امریکا را در مسئولیت این جنایات انکار کند. آمریکاییها با شعار مبارزه با تروریسم، به ملت افغانستان حمله کردند. در افغانستان چند نفر را به عنوان تروریست معرفی کردند؛ اما با ترور مردم فلسطین و حملات وحشیانه علیه آنها، نه فقط مخالفت نکردند؛ بلکه تأیید هم کردند! واقعاً برای مردم و افکار عمومی دنیا، بسیار مایهی عبرت است. اینها چه میگویند؟ چه طور رویشان میشود دم از حقوق بشر و آزادی و حقوق ملتها بزنند؟! با ملتی در خانهی خودش، اینگونه رفتار خشن و سبعانه و بیرحمانهای بشود؛ اما نه فقط مخالفتی صورت نگیرد، بلکه همراهی هم بشود! متأسفانه هم دولت امریکا و هم دولت انگلیس، در مقابل افکار عمومی، بسیار بد امتحان دادند. به نظر من مسئولان امریکا، ملت امریکا را در تاریخ شرمنده کردند. مسئولان انگلیس، ملت انگلیس را در تاریخ منفعل و شرمنده و خجالتزده کردند. اینها در رأس حکومتها و ملتهایی قرار دارند و با این همه ادّعا، در مقابل این جنایت عظیم بشری حتّی بیتفاوت نمیمانند؛ بلکه حمایت هم میکنند! در این دو سه هفتهای که مسائل انفجارهای امریکا در سطح جهان مطرح بود، خوشبختانه مسئولان کشور حرفهای خوبی بر زبان آوردند و مواضع خوبی اتّخاذ کردند؛ درعینحال بنده لازم میدانم برای آگاهی ذهن ملت عزیزمان- که بحمد اللّه هوشیارند- نکاتی را عرض کنم:نکتهی اوّل این است که رفتار و اظهارات دولت امریکا و مسئولان امریکایی در این قضیه، بسیار متکبّرانه و مغرورانه و برخاستهی از روح استکبار بود و هست. اظهاراتی میکنند که با هیچ منطقی سازگار نیست. البته به حیثیّت آنها خیلی لطمه خورده و آبروی امنیّتیشان در دنیا به شدّت خدشهدار شده است؛ اما این دلیل نمیشود که برای جبران یک تحقیر، باز چهرهی استکباری و قیافهی خشمگین به خود بگیرند؛ یعنی مردم دنیا! ما عصبانی هستیم؛ روی حرف ما حرفی نزنید! یعنی کسی جرأت نکند در مقابل حرفی که آنها میزنند، حرفی بر زبان جاری کند؛ به خیال اینکه میشود ملتها و انسانها و دولتهای مستقل را با این شیوهها از میدان خارج کرد. از جملهی این حرفها این است که هرکسی با ما- یعنی با آمریکاییها- نباشد، با تروریستهاست! این حرفِ بسیار غلطی است؛ نخیر، اینطور نیست. خیلیها در کنار امریکا هستند، اما از همهی تروریستهای عالم خطرناکترند. امروز دولت اسرائیل خطرناکترین تروریستها را در خود دارد. آنهایی که در رأس این دولتند، کسانی هستند که در فاجعهبارترین قضایای تروریستی، خودشان شخصاً دستور دادهاند و شرکت داشتهاند؛ الآن هم هر روز ترور میکنند و در کنار امریکا هم هستند. بنابراین، اینطور نیست که هرکس با شما بود، با تروریستها نیست. نخیر؛ سرسختترین و خبیثترین تروریستها الآن در کنار شمایند. نقطهی مقابل نیز همینطور است؛ هرکس با ما نباشد، با تروریستهاست؛ نخیر، ما با شما نیستیم، با تروریستها هم نیستیم.
در ذهن مسئولان امریکا، مفهوم تروریسم، مفهوم غلطی است. آنها تروریسم را بد معنا میکنند؛ به گونهای معنا میکنند که کشتار دستهجمعی و قتل عامِ مردم صبرا و شتیلا- که دو اردوگاه فلسطینی بودند- در یک شب به دستور همین کسی که امروز در رأس حکومت غاصب صهیونیستی است، تروریسم به حساب نمیآید!چند سال قبل از این، گروه زیادی از مردم قانای لبنان جلوِ دفتر نمایندگی سازمان ملل در این کشور برای شکایت جمع شده بودند؛ اما هلیکوپترهای اسرائیلی آمدند و چند صد نفر آدم را- که در میانشان زن بود، مرد بود، بچه بود، گرسنه بود، تشنه بود- به رگبار بستند و همه را کشتند! آمریکاییها این را تروریسم نمیدانند! بارها به لبنان آمدهاند و افرادی را ربودهاند و یا کشتهاند؛ اما هیچکدام از اینها مصداق تروریسم نیست! دولت غاصب صهیونیستی در یکی دو ماه پیش رسماً تصویب کرد که باید عناصری از فلسطینیها ترور شوند- حتّی اسم ترور را آوردند- ترور هم کردند؛ ماشینشان را منفجر کردند و افراد متعدّدی را کشتند؛ اما هیچکدام از اینها مصداق تروریسم نیست؛ ولی مردم فلسطین که برای دفاع از سرزمین و استنقاذ حقِّ پامالشدهی خودشان قیام میکنند، فریاد میکشند و سنگ در دست دارند، اسلحه هم ندارند، تروریستند! منطق آمریکاییها این است. این منطقِ غلطی است و دنیا آن را قبول نمیکند.
مطلب بعدی این است که میگویند تروریستِ خوب و تروریستِ بد نداریم؛ همهی تروریستها بدند؛ اما خودشان عملًا تروریسم را به تروریسمِ خوب و تروریسمِ بد تقسیم میکنند! در آسمان خلیج فارس، هواپیمای ایران را با صدها نفر مسافر، بدون هیچ دلیل و بهانهای منفجر میکنند؛ افراد را در دریا تکّهپاره و غرق میکنند؛ بعد فرمانده آن ناو را نه فقط محاکمه و توبیخ نمیکنند، و نه فقط از ایران عذرخواهی نمیکنند، بلکه به فرمانده آن ناو جایزه میدهند! این شد تروریسمِ خوب! منطق، منطقِ غلطی است. مفهوم، مفهومِ نادرستی است که توقّع دارند برای همین مفهوم نادرست، همهی دنیا بسیج شوند و پشت سر آنها راه بیفتند و هر کاری که آنها میخواهند بکنند، بقیه نه فقط اعتراض نکنند، بلکه همه باید به آنها کمک هم بکنند! مجموعهی قرائن و شواهد نشان میدهد که پشت این نمایشی که امروز در قضیهی افغانستان وجود دارد، چیز دیگری است. افغانستانِ مظلوم و بدون حامی، در مقابل و دمِ چَکِ اینها قرار گرفته است؛ به خاطر اینکه یک نفر، یا ده نفر، یا صد نفر، یا هزار نفر در داخل این کشور متّهمند که قضایای انفجارهای نیویورک و واشنگتن را آنها راه انداختند؛ اما پشت این صحنه، مسألهی دیگری است. اوّلًا قرائن نشان میدهد که دولت امریکا در صدد است همان کاری را که در خلیج فارس کرد، در این منطقه هم بکند؛ یعنی بیایند در آسیای میانه و شبه قارّه مستقر شوند و دست و پای خود را باز کنند و به بهانهی اینکه در اینجا امنیّت نیست، حضور داشته باشند. ثانیاً قصدشان این است، با کسانی که در قضیهی فلسطین، از این مردمِ مظلوم دفاع کردند، تسویهحساب کنند. بقیهی مسائل، صورت ظاهر قضایاست؛ باطن قضایا اینهاست. در قضیهی فلسطین و ایران، آبروی قدرتهای بزرگ جهانی بر زمین ریخت؛ ملتهای دنیا شناختند که در اظهارات اینها، ادّعاهای پوچ حقوق بشر و ضدّیت با تروریسم چقدر حقیقت دارد. شما ببینید امروز دولت امریکا ادّعا میکند که با تروریسم مخالف است؛ در همین حال رژیم صهیونیستی در سطح دولت تصمیم میگیرد که افراد مشخصی را- بیست و چند نفر را معیّن کرده است- ترور کند! این یک تروریسم رسمی دولتی است؛ درعینحال دولت امریکا از اینها حمایت میکند! آیا این، دروغگویی رژیم امریکا را اثبات نمیکند؟! ادّعا میکنند که طرفدار حقوق بشر و حقوق کودکان و حقوق زنانند؛ اما در داخل فلسطین، ناگهان با بلدوزرهای صهیونیستها، سقف روی سر کودک چندماهه و زن بیپناهِ در خانهی خود نشسته، فرود میآید و اینها لب نمیجنبانند و اخم نمیکنند! این کار، آبروی اینها را در برابر ملتهای دنیا میبرد.
مسألهای که برای نظام به اصطلاح لیبرال دمکراسی که نه لیبرال است، نه دمکراسی؛ یعنی نظام استکبار و استثمار جهانی و کمپانیهای صهیونیستی و همپیمانان و همراهانشان مطرح است، هیچچیز نیست جز اینکه بتوانند از مراکز قدرت خودشان، کاملًا انحصارطلبانه و تمامتخواهانه، کنترل همهی مراکز اساسی منافع جهانی را در اختیار داشته باشند. انقلاب را به انحصارطلبی متّهم میکنند، برای اینکه انقلاب از سر راه انحصارطلبی آنها برخیزد. دنیا را به عنوان دهکدهی جهانی معرفی میکنند، برای اینکه کدخدایی این دهکده را در اختیار بگیرند. شعار وحدت فرهنگی و جهانیگری فرهنگی میدهند، برای اینکه فرهنگ خودشان را بر تمام فرهنگهای عالم مسلّط کنند. در زمینهی مسائل مربوط به خودشان، در زمینهی فرهنگ غربی، در زمینهی فرهنگهایی که زمینهساز استعمار بوده، اجازهی کوچکترین خدشه و مناقشهای در سطح بینالمللی به هیچکس نمیدهند؛ اما از شما میخواهند که در فرهنگ و باورها و عواطف و اصولِ خودتان معتقد به تکثّر و چندقرائتی باشید؛ اجازه بدهید در ایمان و فکر و فرهنگ و پایههای مستحکم اصولی شما هرکس طبق برداشت خودش حرف بزند و اظهار نظر کند؛ اما نسبت به خودشان چنین چیزی را اجازه نمیدهند! هیچکس در سطح دنیا اجازه ندارد نسبت به منافع امریکا نگاه چند قرائتی داشته باشد. هرجا منافعشان اقتضاء کند، با قاطعیت وارد میشوند. اگر بپرسند بر چه اساس وارد شدهاید، یک مبنای فکری هم برایش درست میکنند! همین چند روز قبل از این، گفته شد که طرحی در کنگرهی امریکا مطرح شده که رئیسجمهور این کشور حق داشته باشد مخالفان خودش را در هر نقطهای از دنیا ترور کند! اگر بپرسند چرا، استدلالی برای آن مطرح میکنند؛ استدلالی که توجیهکنندهی منافع امریکاست؛ اما از من و شما میخواهند ما هم با همان دید به آن استدلال نگاه کنیم و با همهی وجود و با همهی ایمان آن را بپذیریم. زورگویی از این بالاتر؟!
اوّلین بار چه کسانی اسم خشونت را به عنوان یک نقطهی منفی برای کشور ما در دنیا مطرح کردند؟ همان کسانی که دستشان تا مرفق در خون بیگناهان فرورفته است یعنی آمریکاییها همان کسانی که تابهحال هرکسی را میخواستند، در دنیا غیر قانونی ترور میکردند؛ اما حالا میخواهند آن را قانونی کنند! اینها هستند که از خشونت دم میزنند و خشونت را تقبیح میکنند. رادیوی صهیونیستی و صهیونیستها هستند که راجع به خشونت بحث میکنند. اینها به صورت مسائل سیاسی و تبلیغاتی مطرح میشود. چیزی نیست که انسان بتواند آن را به عنوان یک واقعیت در نظر بگیرد، تا بخواهد در بارهی آن اظهار نظری کند. از این هم نباید غفلت کرد. عدّهای تشنهی قدرتند، یا مریضند و یا سفیهاند؛ لذا همان حرفها را مجدّداً تکرار میکنند.
دستگاههای استکباری بیست سال است جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران و امام بزرگوار ما و دلسوزان این ملت را به اموری متّهم میکنند که با خود آنها مناسب است. میگویند ناقضین حقوق بشر؛ در حالی که بزرگترین ناقض حقوق بشر آنها هستند. میگویند طرفداران تروریسم؛ در حالی که بانیان و طرفداران تروریسم خود آنها هستند. امروز ازدولت صهیونیسم، تروریستتر در دنیا کیست؟ از بسیاری از دولتمردانی که امروز در سطح دنیا مطرحند، ظالمتر و متجاوزتر به حقوق انسان کیست؟ بشریّت از چه کسانی و از چه قدرتهایی بیشتر صدمه دیده و رنج برده است؟ مایهی عقبافتادگی آسیا و آفریقا و امثال آنها کیست؟ کدام دولتهایند که سالهای متمادی ملتها را در زیر تیغ استعمار نگاه داشتهاند؟ آنچه آنها داشتند، ربودند؛ نفت آنها را مفت و ارزان بردند؛ ثروتهای زیر زمینی آنها را بردند؛ فرهنگشان را نابود کردند؛ از پیشرفت و ترقّی و پیمودن قافلهی علم، آنها را مانع شدند. اینها مستکبرین عالم و همین دولتهایی که امروز در دنیا دم از حقوق انسان میزنند، هستند. اینها بزرگترین بلاهای بشریّتند.
صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیاری از کشورهای دنیا و با انواع و اقسام کارهای خیانتکارانه و تروریستی و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستی را در داخل اراضی اشغالی به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکتهی اصلی حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمیتواند در این خانهی غصبی خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فناوری مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسی قدرتهای استکباری را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتی نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب میکنند همهی اینها به جای خود محفوظ اما خدای متعال آسایش و راحتی را از آن جمعِ آسایش و راحتطلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زندهاند.
این کاری که در افغانستان یا در سودان انجام گرفت، دو اشکال بزرگ دارد:
اوّلًا از لحاظ انسانی، یک عملِ جنایتآمیز است. من «اسامه بنلادن» را نمیشناسم و کشتن مردم بومی غیر نظامی کنیا و تانزانیا را هم بههیچوجه تأیید نمیکنم به این چیزها ما راضی نیستیم اما این حرکتی که اینها در افغانستان انجام دادند، به همان اندازه محکوم است که آن حرکتی که در آنجا از لحاظ کشتار انسانهای غیر نظامی و غیر دخیل در یک اقدام نظامی انجام گرفت. به عنوان حمله به دشمن، به یک عدّه انسان بیدفاع حمله میکنند؛ دهها موشک پرتاب میکنند؛ یا در سودان کارخانهای را از بین میبرند؛ معلوم نیست چه تعداد انسان را از بین میبرند و نابود میکنند؛ فقط به این عنوان که ما تشخیص دادیم، یا حدس زدیم، یا فهمیدیم که دست دشمن ما در اینجاست! این روشِ غلطی است؛ این یک جنایت است. هرکس مرتکب این جنایت شود، محکوم است. دولت امریکا هم محکوم است؛ او یک تروریسم است. حرکت او، یک حرکت تروریستی است؛ تروریسم دولتی است. جرمش هم بزرگتر از این است که افراد غیر مسئول مرتکب کارهای تروریستی شوند. ملتهای مسلمان باید باهم متّحد شوند. امروز یکی از بزرگترین مصائب دنیای اسلام این است که دشمنان اسلام کاری کردهاند که آنچه باید وسیلهی اتّحاد مسلمین شود یعنی وجود دشمن، وجود صهیونیستهای غاصب وسیلهی اختلاف آنها شده است! کاری کردهاند که بعضی از دولتهای مسلمان، این را وسیلهای برای قرار گرفتن در مقابل برادران خود بکنند و حقیقتاً اختلاف به وجود آید؛ در حالی که بودنِ چنین دشمنی در قلب کشورهای اسلامی، باید مسلمانان را به هم نزدیک کند؛ جبههی واحد تشکیل دهد و ید واحد به وجود آورد. این گناه هم به دخالت و دستاندازیهای استکبار برمیگردد. اگر حمایتهای استکبار و در رأس آنها امریکا از اشغالگران فلسطین و تروریستهای بینالمللی، که در قلب کشورهای اسلامی متمرکز شدهاند یعنی همین حاکمان فعلی دولت جعلی اسرائیل نبود، قدرتِ ماندن نداشتند. الآن هم همینطور است.
تبلیغات دشمن علیه ملت ایران، هرگاهی یکبار اوج میگیرد. مخصوص امروز هم نیست؛ حرفها هم حرفهای تازهای نیست. شاید الآن پانزده، شانزده سال است که دشمنان این ملت و دشمنان این انقلاب، جمهوری اسلامی را به همان چیزهایی متّهم میکنند که امروز هم متّهم میکنند. فرقی که کرده است، این است که آن روز کلّیاتی را میگفتند، ما تحلیل میکردیم و میگفتیم منظورشان این است؛ امروز خودشان به همان چیزی که ما آن روز تحلیل میکردیم، تصریح میکنند! سالهای متمادی گفتند که ایران از تروریسم حمایت میکند؛ ما میگفتیم که مقصود آنها که میگویند «دولت ایران از تروریسم حمایت میکند»، این است که ما از مبارزان فلسطینی حمایت میکنیم. این را میگویند «حمایت از تروریسم»!مبارز فلسطینی را تروریست و حمایت از او را حمایت از تروریسم مینامند! ما در سابق این را بارها میگفتیم؛ حالا خودشان تصریح میکنند و همین را میگویند! این نشان میدهد که استکبار جهانی و دستگاه امپراتوری خبری آن، وقتیکه ناچار باشد، آن حقایقی را که یکوقت مجبور بود پنهان کند، با وقاحت تمام آشکار میکند و شرمی ندارد!
دشمنی رفته ملتی را از خانهاش بیرون کرده، کشوری را غصب نموده، حکومت ظالمانهای تشکیل داده، مردم آن سرزمین را با انواع مصیبتها مواجه کرده و انواع محنتها را بر سر آنها وارد آورده است؛ وقتی آن مردم یک فریاد میکشند و یک عکسالعمل کوچک نشان میدهند، به این میگویند تروریست! بله؛ اگر معنای تروریسم این است، ما افتخار میکنیم که از مبارزان فلسطینی حمایت کنیم؛ وظیفهی ماست. ما از حق دفاع میکنیم، با باطل مقابله میکنیم؛ حالا انسانهای باانصاف عالم، خودشان قضاوت کنند. یک صاحبخانه و یک غاصب داریم. صاحبخانه، فلسطینیها هستند. و غاصب، صهیونیستهایی که از اطراف دنیا از امریکا، از اروپا، از روسیه و از جاهای دیگر رفتند در آنجا ساکن شدند. آن غاصبان نسبت به این صاحبخانهها صد جنایت انجام دادهاند؛ صاحبخانهها هم مواردی مقاومت کردهاند و به آنها ضربه زدهاند. کدام تروریستند؟! آیا آن کسی که به خانهی مردم رفته، زنان را کشته، بچهها را کشته و در «دیر یاسین» فاجعه آفریده و هزار مشکل برای مردم درست کرده است، در خانههای آنها دیگران را اسکان کرده و شهرهای فلسطینی را به دیگران داده است، الآن هم اگر کسی نفس بکشد، او را به زندانهای سخت میاندازد، این تروریست است، یا آن کسی که حقّ خودش را مطالبه میکند؟! این شیخ شجاع فلسطینی که به ایران آمد و سرتاپا فلج است دستش فلج، پایش فلج و قطع نخاعی است سالهاست که شجاعانه مبارزه میکند. با وجودی که قطع نخاع دارد، او را به زندان بردند و شکنجه کردند! احتمال دادند اگر به بدنش ضربه بزنند، حس نکند؛ لذا به صورتش شلاق زدند و به او بیخوابی دادند! اینها تروریست نیستند؟! به داخل لبنان میآیند و مبارزان لبنان را که با آنها مخالفند، میدزدند و میبرند. اینها تروریست نیستند؟! آن وقت آن کسی که فریاد میزند، دو نسل زیر چادر، در داخل خیمهها و در اردوگاهها، داخل خانههای محقّر، در خارج از شهر و کشور خودشان زندگی کردند و غربت دنیا را تحمّل نمودند و حالا یککلمه حرف زدند، یا اقدامی کردند، اینها تروریستند! امریکا طرفدار صهیونیستهاست و ما طرفدار فلسطینیها؛ کدام طرفدار تروریست هستیم؟! باانصافهای دنیا بگویند. این را میگویند «طرفداری ایران و دولت ایران و ملت ایران از تروریسم»! نه آقا! این معنایش این است که ملت ایران حاضر نیست این قلدری را که امریکا بهخرج میدهد، قبول کند. میخواهند باطلی را حمایت کنند؛ میخواهند همهی دنیا از آن باطل حمایت کنند و همه این را حق بدانند و متأسفانه خیلیها در دنیا قبول کردند؛ ولی ملت ایران قبول نمیکند. ملت ایران شجاع است. ملت ایران ایستاده است. خیال نکنند این حرف، حرف یک نفر، یا حرف جمعی در ایران است. یک جهت دیگر، مواضع جهانی امریکاست. امریکا امروز بزرگترین حامیِ حکومت غاصب صهیونیستی است. حکومت صهیونیستی، بدترین دولتها و مجموعههای سیاسی دنیاست؛ چون یک ملت را از مملکت خودش بیرون کرده است. شما چنین چیزی را در دنیا سراغ دارید؟ در تاریخ سراغ دارید؟ آخر، یک خانواده را، یک فامیل را، یک شهر را، یک میلیون آدم را از مملکت خودش بیرون کنند، یک مطلب است؛ کسی بیاید یک ملت را از کشور خودش بیرون کند، آنهایی را هم که در داخل کشور هستند، در نهایت ضعف و شدّت و فشار قرار دهد و خودش بر آنها حکومت کند، چیز واقعاً عجیبی است! حکومت از این بدتر و زشتتر؟! بعد هم با ملت با نهایت قساوت رفتار میکنند.
تروریسم دولتی که در همان مصاحبه گفته شد که حرف بسیار درستی هم هست امروز مظهرش حکومت غاصب صهیونیستی است. این حرف، خیلی هم به صهیونیستها برخورده است! این حرفِ کاملًا درستی است. شما دیدید با مردمشان چه میکنند! دیدید با فلسطینیها چه میکنند! دیدید با مردم لبنان چه میکنند! با هلیکوپتر به روستاهای لبنان میآیند و آدمها را از خانههایشان میدزدند و میبرند! کجا دیگر چنین چیزی در دنیا هست؟ آمریکاییها بزرگترین و جدّیترین حامی صهیونیستها هستند. این جرم، بزرگ نیست؟ این جرم، کافی نیست؟ این بس نیست برای اینکه ملت حقطلبی مثل ملت ایران بگوید من با شما کاری ندارم، من شما را رد میکنم، من رفتار شما را محکوم میکنم؟ ملت ایران به امریکا همین را میگوید. خیلی خطاست که ما در زمینهی مسائل حقوق بشر، طوری حرف بزنیم که آنها راضی شوند. همان کسانی که خودشان برای حقوق بشر به معنای حقیقی هیچ ارزشی قائل نیستند؛ اما آن را چماقی کردهاند که بر سر جاهایی بکوبند! امریکا، سردمدار حقوق بشر در دنیا شده است! قبل از شروع جنگ، از نظر امریکا، دولت عراق در خدمت دولتهای حامی تروریسم بود. در سالهای شصت و یک و شصت و دو رزمندگان سلحشور ما توانستند دشمن را به زانو در آورند و او را از مرزها عقب برانند و دشمن بعثی مجبور شد برای مقابله با ما، از سلاح شیمیایی و سلاحهای کشتار جمعی استفاده کند یعنی جنایت جنگی بکند در همان اوقات، دولت امریکا احساس کرد که باید جبههی عراق را حمایت کند، تا دولت بعثی بتواند نقش خیانتآمیز خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایفا نماید. در همان سالها که دولت عراق سلاح شیمیایی به کار برد، اینها اسم عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم خارج کردند! مسألهی حمایت اینها از حقوق بشر، چنین است!
بزرگترین پشتوانهی نقض حقوق بشر در هرجای دنیا که مشاهده شود، همین دولتهای مستکبر امثال امریکا هستند. آنوقت اینها داعیهدار حقوق بشر میشوند و آن را برای ملتها و دولتهایی که میخواهند با آنها در بیفتند، چماقی میکنند! اگر از این طرف کسانی بیایند طوری در باب حقوق بشر حرف بزنند، برای اینکه او را راضی کنند، این خیلی سیاست غلطی است. این، یعنی انفعال در مقابل دشمن. کسانی که اهل خبر و مطبوعاتند، به یاد دارند که چند سال قبل در ایالات متّحده جماعتی را زنده زنده در آتش سوزاندند! هفتاد، هشتاد مرد و زن و کودک را در امریکا در همان جایی که به خیال خودشان سگها و حیوانات حقوق دارند و اگر کسی به گربه یا سگ خود در خانه ظلم کند، ادّعا میکنند که علیهاش اعلام جرم خواهد شد در روز روشن و جلوِ چشم مردم دنیا در آتش سوزاندند! همین کشور، از تروریستترین کشورها و دولتهای دنیا یعنی صهیونیستها صریحاً حمایت میکند. امروز در دنیا، هیچ نظام و رژیمی از لحاظ گرایش به تبعیض و ظلم و فاشیزم و تروریزم، زشتعملتر و سیاهروتر از رژیم صهیونیستی نیست. رژیم صهیونیستی، تروریست و غاصب و نژادپرست و ظالم و متقلّب و خدعهگر و حیلهگر و اخلالگر در امور دولتها و کشورها و ملتهاست، که اگر کسی اسناد افشاشدهی امنیتی آنها را ملاحظه کند، همهی اینها را خواهد دید. چنین کشوری، در مقابل چشم مردم دنیا، بزرگترین ظلمها را به اعراب مسلمانِ صاحب آن سرزمین نه فقط ساکن آن سرزمین؛ مالک آن سرزمین میکند. از صد مورد ظلم آنها، یکی هم مورد تعرّض قدرتهای جهانی قرار نمیگیرد و تازه اگر یک مورد از ظلمشان مانند مورد اخیر در شورای امنیت مورد تعرّض قرار گیرد و قطعنامهای علیه رژیم صهیونیستی صادر شود، امریکا آن را وتو میکند! شما ببینید چقدر اینها بدکردارند؛ چقدر اینها طرفدار سیاهی و ظلم و زشتیاند.
متأسفانه امروز، بزرگترین جرائم استکبار جهانی این است که دروغگویی، فریب، تقلّب و باطلگرایی را، با رفتار خود در دنیا توسعه و رشد میدهد و ترویج میکند. الآن شما ملاحظه کنید در حکومتهای مستکبر دنیا که دولت آمریکا در رأس همهی حکومتهای مستکبر است- کسانی هستند که بیشترین ترور را در اطراف دنیا کردهاند. همین اواخر نقل شد که یکی از سیاستمداران امریکایی ادّعا کرده است که کشتهها و مفقودینی که در گواتمالا، دنیا را به خودشان متوجّه کرده بودند، کار «سیا» است. سازمان سیای جاسوسی امریکا، تکتک انسانها و مخالفین سیاسی را شکار و نابود و مفقود کرده است و حالا کشف میشود!
رسواترین تروریستهای عالم یعنی سران حکومت غاصب صهیونیست و حامیان بد سرشت آنان در دولت امریکا، ایران اسلامی را به تروریسم متهم میکنند. سردمداران امریکا و اسرائیل به هر بهانه یا بیبهانه، انگشت اشارهی تهمتآمیز خود را به سوی جمهوری اسلامی نشانه میروند و در هرچند کلمهی سیاسی خود یکبار، نام مقدس و عزیز و درخشان ایران اسلامی نشانه میروند و در هرچند کلمهی سیاسی خود یکبار، نام مقدس و عزیز و درخشان ایران اسلامی را با خشم و نفرت بر زبان میآورند.این مایهی افتخار ما است که بدسیرتان و روسیاهان مشهور عالم از ما متنفر باشند. ما نیز از آنان و کردارهای زشت و دستهای آلودهی آنان متنفر و بیزاریم. خدا و رسولش هم از آنان متنفر و بیزارند. «ان الله بریء من المشرکین و رسوله» امروز جمهوری اسلامی به فضل الهی و به رغم دشمنی و کارشکنی بدخواهان، با قدرت و عزت و با اراده و عزم استوار به پیش میرود.
رئیسجمهور امریکا- که واقعا انسان تعجّب میکند- خجالت نمیکشد و روز روشن در مقابل افکار عمومی دنیا میایستد و با صدای بلند میگوید که ما میخواهیم برای جلوگیری از تروریسم، با اسرائیل همکاری کنیم! واقعا انسان تعجّب میکند که اسم این موضعگیری چیست؟ این، اسمش غفلت و بیانصافی و استکبار و زورگویی است. معنای این حرف چیست؟ الآن هم خطرناکترین و پلیدترین تروریستهای عالم، همین کسانی هستند که در رأس قدرت کشور فلسطین اشغالشدهی مظلوم قرار دارند. شما میخواهید در مقابل تروریسم و تروریستها با اینها همکاری کنید؟! کدام تروریستها؟ آن کسانی که از وطن خود آواره شدهاند و بعد از سالهای متمادی، در اثر فشارها به جان آمدهاند و دستی از آستین در میآورند و مشتی گره میکنند و فریاد میکشند تروریستند؟!
در رسانههای وابسته به صهیونیستهای تروریست، ملت ایران و دولت جمهوری اسلامی و مردان سربلند این کشور، به «تروریسم» متّهم میشوند. ما از تروریسمْ بیزار و متنفریم و از تروریستها که در رأس آنان، زمامداران غاصب فلسطینِ اشغالی و حامیان آمریکاییِ آنها هستند، متنفّر و بیزاریم. ایران اسلامی، چون با عنوان اسلام و با هدف اسلامی در میان کشورها و ملتهای جهان میدرخشد، هدفِ فعّالیتهای تروریستی دشمنان، سیای امریکا، دستگاههای صهیونیستی و همکاران بداندیش و بدخواهِ آنهاست. تروریستها کسانی هستند که شرم نمیکنند و برای خرابکاری در یک کشور مستقل، در دستگاه قانونگذاری خود، بودجه میگذرانند! ما از آنها متنفّریم و ملت ایران هم از کارِ آنها متنفّر است. آنها شایستهی نام «تروریستاند». دوستی و دشمنی ملت ایران، آشکار و منطقی، و با روشهای صحیح و عاقلانه است. کارِ تروریستی، کار کسانی است که در ذات خود، دچار انحرافند. مثل همین تروریستهایی که امروز بر فلسطین اشغالی حکومت میکنند، و پشتیبانهای آمریکاییِ آنها.
دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران، افتخار میکنند که با زور و غصب کنار نمیآیند. رژیم غاصبِ صهیونیستِ تروریستِ نژادپرست را یک روز هم نپذیرفتهاند و نخواهند پذیرفت. هرکس که از زورگویان حمایت میکند، سیاهکار است. ملت ایران، در طول این هفده سال توانسته است ثابت کند که قدرتمند، رشید و صبور است. راه خود را با طمأنینه، آرامش و با اتّکای به نفس ادامه میدهد. هفده سال پیش، ملت ما، این ارتش، این نیروی هوایی، این نظم و سطح عالی دانش در نیروهای مسلّح و این دانشجو و استاد و چنین فرماندهان و مسئولان دانشگاهی را نداشت، و این، آسان به دست نیامده است. تلاشها و کوششها شده است. إن شاء اللّه، از این هم پیشتر خواهیم رفت. نیروهای مسلّح، روز به روز، به هدفهای خود نزدیکتر خواهند شد، و روز به روز تواناییهای بیشتری به دست خواهند آورد. این تواناییها، فقط توانایی نظامی نیست. توانایی علمی، صنعتی و روحی هم هست. اتّکای به نفس هم هست. دشمن هرچه میتواند، تلاش کند. بانوی ما، زینب کبری علیها سلام، خطاب به سیهرویترین انسانهای زمان خود فرمود: «کد کیدک، و اسع سعیک فو الله لا تمحوا ذکرنا.» امروز ملت ایران و مسئولان این کشور، همان سخن را به دشمنان زورگو و یاوهگوی جمهوری اسلامی میگویند. آنهایی که در موضع مسئولان کشور امریکا یا هر گوشهی دیگر دنیا، علیه ملت ایرانْ سخنان یاوه میگویند و زشتیهای خودشان را به ملت و دولت ایران نسبت میدهند، خودشان تروریست و زورگویند. آنان بدکاره و نژادپرستند. آنان از حل کردن ابتداییترین مشکلات اجتماعی خود، یعنی مسألهی نژاد و سیاه و سفید، عاجزند. امروز همین سخنان را ملت و نظام ایران خطاب به آنها میگوید: «کد کیدک. واسع سعیک. فو الله لا تمحوا ذکرنا.» مگر شما میتوانید کمترین آسیبی به جمهوری اسلامی برسانید؟! شما خواهید مُرد. شما خواهید رفت. شما مانند آن امپراتوری دیگر، زایل خواهید شد و پرچم اسلام روز به روز، برافراشتهتر خواهد شد. ملت ایران و هرکس که متمسّک به اسلام است، روز به روز زندهتر خواهد شد.
امروز همه پذیرفتهاند که در دنیا دولتهایی وجود دارند که ظلم و ستم میکنند و عناصری از ملتهای مورد ظلم واقع شده هم، با آنها به مبارزه برمیخیزند. دنیا به عناصری چنین نه به چشم تروریست که به چشم مبارز نگاه میکند. امروز کسانی با دولت ظالم و اشغالگر و غاصب و خشن صهیونیستی مبارزه میکنند. جوان مؤمنی که چند روز پیش به دست مجرم و جنایتکار صهیونیستها و مزدورهایشان به خون غلتید، از جمله این کسان بود. جرم سازمان و جمعیّتی که آن جوان به او منسوب است این است که با رژیم غاصب خانهی خود، مبارزه میکند. البته به زعم صهیونیستها، جرم بزرگ دیگری که آن عناصر مبارز دارند، این است که دم از اسلام و تبعیّت از امام میزنند و به صراحت افتخار میکنند که پیرو امام بزرگوار ما هستند. این دیگر جرم بسیار بزرگی است! مزدوران صهیونیست، آن جوان را به قتل رساندند. این هم چندان غیر طبیعی نیست. بدیهی است که رژیمی مثل رژیم تروریست اسرائیل، اگر به دشمنان خود دست پیدا کند آنها را میکُشد. غیر از آن جوان هم اگر کسانی را پیدا کنند، به قتل خواهند رساند.
قضیه تا اینجا چندان خلاف انتظار نیست. ما از اسرائیل غیر از این انتظار نداریم؛ زیرا رژیمی تروریست است. لکن مهم این است که در دنیای غرب، هیچکس این حرکت تروریستی را محکوم نکرد. این نظام سلطه است؛ چهرهی زشتی که امروز دنیا را پر کرده و بشریّت در هرجای دنیا حق دارد علیه آن، مشت گره کند و فریاد بکشد. این سکوت، بسیار دردآور است. روزنامهنگاران، سازمانهای حقوق بشر، سیاستمدارانی که لقلقهی زبانشان ترور و تروریسم است، به راحتی سکوت میکنند. رئیسجمهور امریکا در مقابل نمایندگان همهی دولتها و ملتهای دنیا، با بیشرمی تمام، جمهوری اسلامی را متّهم به تروریستپروری کرده است. آنها این قدر در تهمت زدن، بیتقوا و بیملاحظهاند. نه گزارشی دارند و نه دقّتی در واقعیّات. فقط به خاطر خوشامد صهیونیستها، راست یا دروغ، چیزهایی میگویند؛ آن وقت جنایات صریح تروریستی صهیونیستها را محکوم نمیکنند و به رو نمیآورند. این موضوعِ بسیار کریه و زشتی است که اگر کسی از وجود آن در دنیا غفلت کند، باید خود را غافل بداند. جرم جمهوری اسلامی از نظر مستکبرین عالم این است که به اسلام، به استقلال و به مصالح ملت خود پایبند است. برادران و عزیزان من! رمز قدرت جمهوری اسلامی این است. رمز اینکه تا امروز نتوانستهاند ضربهی قاطعی بر جمهوری اسلامی وارد کنند، همین است. فشار ایجاد کردند، خباثت کردند، ایذاء کردند، کارهای ناجوانمردانه انجام دادند، حتّی فعالیتهای تروریستی در داخل کشور را سازماندهی کردند، از تروریستهایی که علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، با زبان، عمل و با سکوت رضایتآمیز حمایت کردند، آن واقعهی ددمنشانه را در مشهد به وجود آوردند و دولتهای مدّعی حقوق بشر و مخالف با تروریسم، کلمهای در محکومیت آن سخن نگفتند. وضعیت این دولتها چنین است. با همهی اینها، جمهوری اسلامی به فضل پروردگار با قدرت و سربلندی، در سطح عالم راه افتخارآمیز خود را ادامه میدهد. رمز قدرت ما تمسّک به اسلام است.
امنیت در سطح دنیا و در سطح بینالمللی، برای ملتها امر مهمّی است. امروز در دنیا حرفی رایج شده که به نظر ما از آن حرفهای درست است؛ ولی متأسفانه، مثل خیلی از حرفهای درست، آدمهای نادرست این حرف را به زبان میآورند و اطمینان انسان را سلب میکنند. این حرفِ درستِ رایج در دنیا، مبارزه با تروریسم است. تروریسم یعنی چه؟ یعنی اینکه مجموعهای، سازمانی، گروهی یا دولتی بخواهد کار خود را با ایجادِ ترور و وحشت و قتل و ناامنی پیش ببرد. مثل همین کاری که گروهِ منافقینِ روسیاه، در حرم مطهّر علی بن موسی الرّضا علیه الصّلاة و السّلام انجام دادند. این کار، مظهر زشتترین نوع تروریسم است. به خیال خودشان، نشستند، جمع و تفریق و محاسبه و تحلیل کردند تا به این نتیجه رسیدند که باید جمهوری اسلامی و ملت ایران را به بحران بکشانند. بیچارهها، قضایا را اینطور بین خودشان تمام کردند که به بحران بکشانند! به بحران کشاندن هم این است که در مناطق مختلفِ کشور، دست به انفجار بزنند و کارهای تروریستی انجام دهند. به خیال خودشان، بدین وسیله، هم مردم را متوحّش و هم دستگاه را مضطرب کنند و اگر هم توانستند، اختلافات قومی و طایفهای به وجود آورند. تحلیل و تصمیمگیری آنها، مقصودی را برایشان فراهم کرد. راهِ رسیدن به آن مقصود هم این بود که حرم امام رضا علیه الصّلاة و السّلام را که به نظر ملت ایران، مقدّسترین اماکن مذهبی در داخل کشور است، منفجر و هتک کنند و بیگناهترین و پاکترین آدمها را که در آنجا مشغول تضرّع و راز و نیاز و دعا و توجّه بودند و مهمان علی بن موسی الرّضا علیه الصّلاة و السّلام محسوب میشدند، در روز عاشورا قطعه قطعه نمایند.لعنت خدا بر آن دلهای سیاه باد! این، تروریسم است. برای یک مقصودِ احمقانهی خیالیِ فرضی، به چنین کار زشت و ننگین و کشتار سبُعانهای اقدام کردند. آنها میخواستند شبیه آن انفجار را در حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها و مرقد امام رضوان اللّه علیه هم انجام دهند که بحمد اللّه خدای متعال تفضّل کرد و جلوِ فاجعه گرفته شد. این، تروریسم است. این، زشتترین کاری است که یک مجموعه میتواند انجام دهد. مجموعهای برای رسیدن به مقاصد شوم خود، یک عدّه انسان را، از هر نوع و جنس، در هرجایی، بدونِ دشمنیِ خاص و بدون جرم و گناهی، نابود کند.
البته دولتِ تروریست هم داریم که به کارش «تروریسم دولتی» اطلاق میشود. امروز واضحترین نمونهی دولت تروریست، رژیم غاصب صهیونیست است. در واقع، از روزی که دستِ پلید و سیاستِ ضدّ اسلامی، ضدّ مردمی و ضدّ شرقیِ انگلیس، در کشور فلسطینِ اسلامی به صهیونیستها حکومت داد- یعنی از سال 1948 میلادی و قبل از آن- تروریسم دولتی هم شکل گرفت و به ترور پرداخت. صهیونیستها کارهایشان را با ترور پیش میبردند و میبرند. به عنوان مثال، قتل عام در «دیریاسین» که قضیهاش را شنیدهاید، از مظاهر تروریسم است. وقتی به یک روستا حمله کنند، مردها، زنها و بچهها را به رگبار ببندند و یا مردها را بکشند و زنهای تنها و بیپناه را در بیابان رها کنند و به آنها بگویند «هرجا میخواهید بروید» و سپس همهی خانهها را آتش بزنند، یکی از بارزترین مظاهر تروریسم رخ مینماید. دولت غاصبِ اسرائیل، از بدو تشکیل تا امروز- به عبارتی: در تمام طولِ تقریباً نیم قرنی که این غدّهی سرطانی در پیکرهی اسلامی پیدا شده است- همیشه کارش را با ترور پیش برده و مظهر کامل تروریسم دولتی است. حتماً شنیدهاید که اخیراً این دولت غاصب، در یک هجوم شبانه، چند فروند چرخبال و هواپیما، همراه با کماندو و اسلحه به لبنان فرستاد، تا روستایی را به محاصره درآورند و مردی را از خانهاش بربایند و به زندان منتقل کنند! آیا تروریسم دولتی از این واضحتر وجود دارد؟! جالب اینجاست که چندی پیش، رؤسای هفت دولت صنعتی جهان، نشستند، ریش جنباندند و راجع به تروریسم حرف زدند. آیا شما نمیدانید که امروز مظهر تروریسم کیست؟! آیا شما انصاف دارید؟! آیا شما از افکار عمومی جهان، اندکی ملاحظه دارید؟! آیا شما که اینقدر مدّعیِ حقوق بشر هستید، انسانها را دارای عقل و تشخیص میدانید؟! امروز مظهر تروریسم دولتی و دولت تروریست در دنیا کیست؟ آن دولتی که هر روز به لبنان حمله میکند و به کشتار و آدمربایی میپردازد کیست؟ کیست که دولتش، از اوّل براساس ترور، ایجاد وحشت و کشتار و قتل عام به وجود آمده است؟ آیا غیر از دولت اسرائیل، دولت دیگری هم هست که از این ویژگیها برخوردار باشد؟ دنبال تروریسم دولتی میگردید؟ بفرمایید: اسرائیل! چرا در مقابل اقدامات تروریستیِ این دولت ساکت میمانید و حتّی از آن حمایت میکنید؟! چرا دروغ میگویید؟! دولت غاصبِ اسرائیل، بلایی جهانی است. ببینید! امروز در سطح جهان، دو بلا وجود دارد: یک بلا، بلای تروریسم است؛ که مظهر اعلایش از لحاظ دولتی، حکومت غاصبِ صهیونیستها، و از لحاظ حزبی، منافقین و امثال منافقینند؛ که مثل میکروبی که در محیط مناسبی در زبالهدان رشد میکند و تکثیر میشود، زیر بال دولتهای بزرگ، رشد و نمو کردند. بلای دوم، که شاید از بلای اوّل هم بزرگتر است، حقکشیِ کسانی است که مدّعیِ زمامداری امور بشرند. اینها ترور را میبینند، تروریست را میشناسند و تروریسم دولتی را هم تشخیص میدهند، اما حق را میپوشانند و انکار میکنند. کار اینها واقعاً برای بشریّت، بلای بزرگی است. امروز در دنیا کسی به ترور متوسّل میشود که منطق ندارد. پس بیهوده به خودشان زحمت ندهند که بخواهند جمهوری اسلامی را متّهم کنند. اتهام تروریسم زدن به جمهوری اسلامی، حرفِ چرند و بیقاعدهای است. جمهوری اسلامی به ترور احتیاج ندارد. خودِ شما میگویید که شعارهای انقلاب اسلامی، مصر و الجزائر و کجا و کجا و کجا را به هم ریخته است. ما که در این کشورها حضور نداریم. این، حرف و فکر ماست که در این سرزمینها رسوخ کرده است. خودِ شما میگویید که تفکّرات اسلامیِ ایران، در دنیا، خطر بزرگی برای سرمایهداری غرب و قدرتهای غربی به حساب میآید. مگر خودِ شما این را نمیگویید؟ پس، این فکر و اندیشهی ماست که به همه جا میرود و دلها را متحوّل میکند. دولتهای غربی، از ترسشان اجازه نمیدهند که افکار ما، در غرب منتشر شود. آیا با این اوصاف، ما احتیاج به ترور داریم؟! ما که از چنین سلاح برّایی- فکر و اندیشه- برخورداریم. میخواهم به مطلبی اشاره کنم که قبلًا آن را گفتهام: یکوقت در زمان امام رضوان الله تعالی علیه، کسانِ ایشان درصدد برآمدند تا پیام حجّ امام را، که تازه صادر شده بود، در یکی از روزنامههای کثیرالانتشار دولت امریکا چاپ کنند. ما هم که در جریان بودیم، تأیید کردیم و گفتیم: «این کار بشود.» آنها پیام را به دفاتر روزنامههای معروف امریکا بردند و گفتند: «هرچه پول بخواهید میدهیم تا این پیام چاپ شود.» همانطور که میدانید، این روزنامهها، همه نوع مطلب، حتی نظراتِ مخالفانِ سیاسی و عقیدتی خود را چاپ میکنند. آنها نوکر پول و دلارند. از هرجا پول حاصل شد، حرفی ندارند. اما اینجا، شوخیبردار نیست. آیا کشورهای بزرگ حاضرند بخشی از برنامههای تلویزیونی خود را در اختیار افکارِ انقلاب اسلامی بگذارند؟ به هیچ قیمتی حاضر نیستند! چرا؟ چون میدانند که وقتی این افکار عرضه شود و به دلهای مردم برسد، آنها را معتقد میکند. عامهی مردم که غرضی ندارند. مردم امریکا چه غرضی با ما دارند؟! مردم اروپا چه دشمنیای با ما دارند؟! اگر کسی حرف حسابی بگوید، میشنوند. بنابراین، میدانند که اگر افکار انقلاب اسلامی در رسانههای گروهی غرب منعکس شود، حد اقل در تبلیغاتِ گرانخرجی که امروز دولتهای غربی و دستگاههای صهیونیستی متحمّل میشوند، اختلال ایجاد میکند. آنها مبالغ زیادی خرج میکنند تا اسلام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را بد جلوه دهند. اگر فکر ما منتشر شود، همهی اینها را عوض خواهد کرد. ما، چنین فکر و منطق و بیانی داریم! ما در سازمان ملل، در کنفرانسهای بینالمللی و در سایر مجامع جهانی، حرفمان را میزنیم. چه آن زمان که بنده برحسب مسئولیت به آن مجامع میرفتم و چه امروز که بحمد اللّه رئیسجمهورِ فاضل و گرانمایهی ما شرکت میکند، از بیانِ حرفِ خود، کوتاه نیامدهایم و نمیآییم. همهی کسانی هم که حرفمان را میشنوند، در دلشان تصدیق میکنند و حتی بسیاری این تصدیق را بر زبان میآورند. ما چنین فکری داریم! آیا با وجود چنین فکری، احتیاج به ترور داریم؟! ترور، دستاویز کسی است که فکر ندارد. ترور، مستمسکِ منافقِ روسیاهی است که در میان ملت ایران جایی ندارد. هرچه هم از این کارها بیشتر بکنند، نفرت ملت ایران از آنها بیشتر میشود. آنها هستند که به ترور احتیاج دارند. دردِ چنین موجودات بیچارهای، هیچ علاجی ندارد؛ مگر با ترور، قدری تشفّیِ خاطر پیدا کنند. صهیونیستها که در دنیا حرف حساب ندارند، مجبورند از طریق ترور کارشان را پیش ببرند. البته بعضی از دولتها هم هستند که متأسفانه به ترور تشبّث میکنند و من نمیخواهم اسم بیاورم. ایرانِ اسلامی، به این کارها احتیاج ندارد. در فلان گوشهی دنیا حادثهای اتفاق افتاده است؛ فوراً صهیونیستها دهانهای کثیفشان را باز میکنند و اسم جمهوری اسلامی را میآورند. شما چه حق دارید که با آن نفسهای پلیدتان نسبت به جمهوری اسلامی قضاوت کنید؟! جمهوری اسلامی، حکومتی طیّب و طاهر و متّکی به یک ملتِ مؤمن و سرافراز و اصیل و ریشهدار است. شما چه هستید؟ دولت بیاصل و نسب؛ دولت جعلی؛ ملتِ دروغی. از اطراف دنیا آدمهای شریر را گرد آوردند و ملغمهای به اسم «اسرائیل» درست کردند! این ملّت است؟! هرجا یهودیهای شریر و خبیثی بودند، در آنجا جمع شدند. در اغلب کشورها، یهودیها هستند و زندگی میکنند- در کشور ما هم هستند که زندگیشان را میکنند- کاری به کار کسی ندارند، کسی هم به آنها کاری ندارد. کشورشان است و در آن زندگی میکنند. آنهایی که به سرزمینهای اشغالی رفتند، خبیثها، شریرها، طمّاعها، دزدها و آدمکشها بودند که از همه جای دنیا جمع شدند. این شد یک ملّت؟! ملت و دولتی که اینطور به وجود آمده است و اسم خودش را اسرائیل گذاشته، غیر از راهِ ترور، راهی ندارد؛ حرف حسابی ندارد. آن وقت، چنین موجوداتی با این دنائت و پستی و پلیدی، میخواهند دولت و ملتِ نورانی و سربلند و عزیزی مثل ایران را در افکارِ عمومیِ جهان متّهم کنند. خودِ آنها از همه متّهمتر، مجرمتر و روسیاهترند. جمهوری اسلامی را به حمایت از تروریسم متّهم میکنند. این هم خلاف واقع است. خودشان هم میدانند که خلاف واقع است. واقعیت این است که نظامی که امروز در دنیا حامی تروریسم است، رژیم ایالات متّحده امریکاست. حمایت از رژیم تروریست صهیونیستی در کشور غصبشدهی فلسطین، بزرگترین حمایت از تروریسم است. روشهای خود آمریکاییها، یعنی دخالتشان در کشورها، ربودن افراد و اشخاص مخالف، کشتن افراد، دخالت سازمان جاسوسی سیا در کشورهای مختلف و ایجاد کودتاهای نظامی و از بین بردن حکومتها و دولتهای ضعیفی که امریکا با آنها مخالف بوده است، همه از قلمهای درشت تروریسم است. با این وضع، خیلی روشن است که اگر امریکا، جمهوری اسلامی را متهم به تروریسم کند، خودش هم میداند که این ادّعایی کذب و سخنی خلاف واقع است. یا در موضوع نقض حقوق بشر، خودِ آن دولتها و از جمله رژیم امریکا، که جمهوری اسلامی ایران و هر نظام اسلامی را در هرجا که بخواهد به وجود بیاید یا به وجود آمده باشد به نقض حقوق بشر متّهم میکنند، میدانند که قلمهای درشت نقض حقوق بشر، در نزدِ خودِ آنهاست.
تهمت به تروریسم را، کسانی به ایران اسلامی میزنند، که خود از دولت تروریست صهیونیستی بیشترین پشتیبانی را کرده و گروههای تروریست ضدّ انقلاب ایرانی را در زیر چتر حمایت خود قرار میدهند و حقوقبگیران آنان صدها بار در داخل ایران اسلامی بمبگذاری کرده و هزاران نفر از مردم عادی و عناصر انقلابی و مرد و زن و کودک بیگناه را به قتل رساندهاند.
ما با این شَلتاقها و قرشمالبازیهایی که علیه انقلاب در رادیوها و جنجالهای مطبوعاتی به وجود میآورند، از اصول اسلام و انقلاب و ارزشهایی که جوانان این ملت برایش خون دادند و جوانان جانباز، برای آن، سلامتیشان را از دست دادند و این ملت برایش سرمایهگذاری معنوی کرده، یک سرِ سوزن دست برنخواهیمداشت. یکبار دیگر هم من این را عرض کنم اگرچه قبلًا هم بارها گفتهام آنهایی که از جمهوری اسلامی خشمگینند و مدام بحث تروریسم و طرفداری ما از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران و از این حرفهای بیمعنا و بیمحتوا را مطرح میکنند، حرف دلشان چیز دیگر است. آنها که میگویند «ایران طرفدار تروریسم است»، خودشان هم میدانند که دروغ میگویند. تروریست خودشانند. خودشان طرفدار خشنترین تروریستهای دنیا، یعنی صهیونیستها هستند. خودشان میدانند که ایران طرفدار تروریسم نیست. اگر گاهی میگویند که «در جمهوری اسلامی، حقوق بشر نقض میشود»، خودشان میدانند که دروغ میگویند و میفهمند که این، حرف بیمحتوا و بیربطی است. وانگهی، خودشان به حقوق بشر اصلًا علاقهای ندارند! حقوق بشر یعنی چه؟ دیدید که در امریکا چطور آدمها را سوزاندند؟ دیدید چطور سیاهان را، که شهروندان امریکا بودند، چگونه تارومار کردند؟ حقوق بشر یعنی چه؟ به حقوق بشر اعتقادی ندارند! اینها حرف است؛ اینها ظاهر کار است! باطن کار، چیز دیگری است.
و اما در قضیهی تروریسم! میگویند «جمهوری اسلامی ایران، از تروریستها حمایت میکند» و با این بهانه ما را تهدید میکنند. من میگویم اوّلًا تهمتِ حمایت از تروریسم به جمهوری اسلامی ایران، یک دروغ و افترای آشکار است. ما از هیچ تروریستی حمایت نمیکنیم. شما نگاه کنید ببینید تروریستهای عالم چه کسانی هستند، آنوقت بگویید ما از اینها حمایت میکنیم! بزرگترین تروریستهای دنیا، امروز صهیونیستهایند. میبینید که صهیونیستها با ملت فلسطین چه میکنند! صِرف اینکه دولت شدند، موجب نمیشود تروریست نباشند. چه کسی از تروریستهای صهیونیست حمایت میکند؟ سازمانهای جاسوسی غربی، طبق اعترافهای خودشان، جزو قلمهایِ درشتِ تروریستی در دنیا به شمار میروند. چقدر اینها با نظامها و دولتهای مردمی مبارزه کردند! این تروریسم نیست!؟
ما از اینها حمایت نمیکنیم. هرکس که در گوشهای از دنیا؛ در شهری، در روستایی، در خیابانی، در هرجایی بمبگذاری کند و مردم بیپناه، مردم بیگناه، زن و مرد و غیر نظامیان را از بین ببرد، تروریست است. ما از چنین کسانی هرگز حمایت نکردهایم و نمیکنیم. شما هستید ای قدرتهای غربی که از تروریستها حمایت میکنید. آن کوردلانی که در میدان راه آهن تهرانْ بمب گذاشتند و مرد و زن و کودک و بزرگ را تکّهپاره کردند؛ کسانی که در نماز جمعهی تهران بمب گذاشتند و جوانان و مردان ما را قطعه قطعه کردند، بدون اینکه آنها گناهی داشته باشند؛ کسانی که در مرکز حزب جمهوری اسلامی بمب گذاشتند و هفتاد و تن از اصیلترین و شیواترین چهرههای این کشور را نابود کردند و داغ آنها را به دل این ملت گذاشتند، تروریستند. امروز هم اگر میبینید خبری از بمبگذاری نیست، به این سبب است که نمیتوانند کاری بکنند. امروز هم اگر بتوانند، باز در میدانها، در خیابانها، در نمازها و در مجامع، بمبگذاری میکنند. تروریست اینها هستند. اینها کجایند؟ تروریستهایی که میدان راه آهن و میدان امام خمینی تهران را با بمبگذاری خودشان منهدم و منفجر کردند و بچه و بزرگ و زن و مرد را نابود کردند، امروز کجا زندگی میکنند؟ از چه کسانی کمک و حمایت میگیرند؟ آنها در همین کشورهای اروپایی هستند؛ آنها در امریکا هستند؛ آنها در اروپا هستند. تروریستها زیر سایهی همان کسانی زندگی میکنند که ادّعای مخالفت با تروریسم را مطرح میکنند! جمهوری اسلامی، طرفدار تروریسم نیست. شما که جمهوری اسلامی را متّهم میکنید، طرفدار تروریسم هستید و از تروریستها حمایت میکنید! چرا کشور فرانسه، کشور آلمان، کشور امریکا و بقیهی کشورها، همین تروریستهایی را که خودشان اعتراف کردند و بمبگذاریها را در ایران پذیرفتند، در کشورهای خودشان دستگیر نمیکنند؟! چرا آنها را محاکمه نمیکنند؟! چرا آنها را به عنوان تروریست تعقیب نمیکنند؟! اگر راست میگویند و مخالف تروریسم هستند، چرا آنها را مجازات نمیکنند؟! آنوقت به جمهوری اسلامی تهمت و افترا میزنند که طرفدار تروریسم است! نه؛ ما با بمبگذاری مخالفیم؛ ما با کشتن زن و بچهی مردم مخالفیم؛ ما با روبهرو شدن با غیر نظامیان که به زندگی روزمرّهی خود مشغولند به شدّت مخالفیم؛ ما تروریستها را محکوم میکنیم. آنکه با این کارها مخالف نیست، شما هستید؛ دولتهای غربی هستید؛ استکبار هستید؛ همین شماها هستید که جمهوری اسلامی را متّهم میکنید! تهاجم سبعانهی صهیونیستهای متجاوز به مردم غیر نظامی جنوب لبنان و قتل عام مردم بیگناه و بیپناه، نشاندهندهی ناتوانی آنان در مقابله با نیروهای مؤمن و شجاع و فداکار حزب اللّه است. دشمن تا دندان مسلح و متکی به کمکهای همهجانبهی امریکا، بهطور آشکار از ضربات کوبندهی جوانان حزب اللّه، که بیش از هر چیز به سلاح ایمان و فداکاری مجهزند، به ستوه آمده و خشم دیوانهوار خود را بر سر زنان و کودکان فرومیریزد. صهیونیستهای غاصب، در برابر چشم مردم دنیا به قتل و جنایت دست میزنند؛ مرتکب ترور و آدمربایی و بمباران مناطق مسکونی میشوند؛ روستاها را تخریب و مردم را بیخانمان میکنند و دولتها و سازمانهای مدعی طرفداری حقوق بشر، این همه را با خونسردی تماشا میکنند.
ملتی را از خانه و زندگی خود آواره کردهاند و این ملت حق دارد برگردد و خانهی خودش را پس بگیرد. این مبارزه، مبارزهای حقطلبانه است. امریکا، این مبارزه را «تروریسم» مینامد؛ اما خباثت صهیونیستها نسبت به مبارزین فلسطینی را تروریسم نمیداند! ببینید در ذهن و عمل کسانی که امروز مدعی شبانی بشریت و رهبری دنیا هستند، چقدر حقایق، وارونه شده است! ببینید چقدر از حقیقت و انسانیت دورند! ببینید این سیاست، چه اندازه غیر انسانی است! صهیونیستها وارد کشور لبنان میشوند و انسان والا و شایستهای مثل سید عباس موسوی را به شهادت میرسانند. تنها خود او را هم نمیکشند؛ بلکه زن و کودک او را هم میکشند، بیآنکه آنها در میدان جنگ بوده باشند. آنها در اتومبیل بودند و در جادهای تردد میکردند. آمریکاییها این جنایت را محکوم نمیکنند! پس معلوم میشود که شما طرفدار ظلمید. چرا این را انکار میکنید؟ شما طرفدار خباثتید، طرفدار تجاوزید، طرفدار ترورید. ترور از این بالاتر و واضحتر نیست. از آن طرف، هنگامی که چند جوان فلسطینی که فلسطین خانهی آنهاست، برمیخیزند و با فداکاری، اقدامی علیه دولت غاصب صهیونیستی انجام میدهند، میگویند «حرکتی تروریستی است!» شما به چه حقی اسمگذاری وارونه میکنید و خودتان را محق میدانید؟!این را ملتها باید بفهمند! خود آمریکاییها یعنی سردمداران رژیم امریکا خوب میفهمند چه میکنند؛ ولی من گمان میکنم حتی ملت امریکا هم نمیداند که آمریکاییها، امروز در سطح عالم چه خباثتی انجام میدهند. همه جا همینطور است. تروریسم دولتی، امروز جزو واضحترین کارهای آمریکاییهاست. تروریسم دولتی یعنی اینکه یک دولت، دست به کارهای تروریستی بزند. کار تروریستی چیست؟ کار تروریستی این است که یک دولت، با هواپیماهای جنگندهی خود به یک کشور حملهور شود و خانهی رئیس آن کشور را مثلًا بمباران کند. در لیبی این کار را کرد و گفتند کودکی هم در آن حمله کشته شد. کار تروریستی این است که دولتی برود و دولت دیگری را در کشوری سرنگون کند؛ کاری که آمریکاییها در گرانادا کردند. کار تروریستی این است که مردم را در یک کشور نابود کنند؛ کاری که آمریکاییها در عراق کردند. مبارزهی آمریکاییها با رژیم عراق، یک مسألهی دیگر بود؛ اما مردم عراق را نابود کردند. عدهی زیادی را کشتند و زندگی مردم و کارخانههای مردم را خراب کردند. حتی بسیاری از مراکز غیر نظامی را بمباران کردند.
شما ببینید عملی را که امروز صهیونیستها انجام میدهند و مورد تأیید امریکاست. کدام حرکت تروریستی، از این خشنتر و ظالمانهتر است؟! بعضاً در گزارشهای خبری تلویزیون میبینیم که در کشوری، مردم جنجالی میکنند و پلیس آن کشور در مقابل آنها با خشونت رفتار میکند. منظرههایی چنین، در بسیاری از کشورها دیده میشود؛ اما در هیچ کشوری برخورد پلیس با مردم، به خشونت، خباثت و عصبانیت مقابلهی صهیونیستها با مردم فلسطین نیست. این در حالی است که پلیس حملهکننده به مردم فلسطین، بیگانه است و جوانی که پلیس او را گرفته و آنطور با خشونت کتکش میزند، صاحبخانه است! این کارهایی که امروز اسرائیل میکند، اگر کمتر از آن را دولتی انجام میداد که در خدمت منافع امریکا نبود، میدانید تبلیغات امریکایی با آن دولت چه میکرد؟! در همین جریان شهادت دبیر کلّ حزب اللّه لبنان مرحوم سیّد عباس موسوی؛ این مجاهد شهید و بااخلاص هلیکوپترهای صهیونیست وارد فضای کشور دیگری میشوند؛ آزادانه در آن رفت و آمد میکنند؛ نقطهیی را زیر نظر میگیرند و کاروان اتومبیلهای غیر نظامی را با موشک میزنند؛ مرد را میکُشند، زن را میکُشند، فرزند خردسال را میکُشند؛ اما شما ببینید در مقابل این جنایت واضح که هیچکس در جنایت بودن این رفتار نمیتواند کمترین تردیدی بکند دنیای استکباری چه موضعی میگیرد؟! مگر معنای تروریسم چیست؟! مگر تروریسم غیر از این است؟! به غیر مسلحی حمله کنند؛ به زن و فرزند مردم حمله کنند؛ به خانهی مردم حمله کنند؛ از داخل خانه، صاحبِ خانه را بربایند؛ شکنجه کنند و بکُشند؛ مگر تروریسم چیست؟! آیا رژیم ایالات متحدهی امریکا و سازمانهایی که دم از طرفداری از حقوق بشر و مخالفت با تروریسم میزنند، نمیفهمند که تروریسم یعنی این؟! نمیدانند که تروریسم دولتی، یعنی آن کاری که چهل و چند سال است که رژیم غاصب صهیونیست دارد انجام میدهد؟! یا میفهمند و به رو نمیآورند؟! آیا وقتی ملتی میبیند که اینطور فرهنگها و واژهها و لغات، در قاموس استکبار امریکایی، نابجا و غلط مصرف میشود، جا دارد که از اینکه امریکا به او تروریست بگوید، تحاشی کند؟ آمریکاییها عدهیی را در لیست تروریستها قرار دادند؛ غلط کردند! اگر بناست کسانی در لیست تروریستها قرار بگیرند، اول خود رژیم امریکاست که تروریستتر از دیگران است و حامی خبیثترین رژیمهای دنیا یعنی رژیم صهیونیست است.
اکنون اوضاع آشفتهی جهان اسلام و وابستگی روزافزون کشورهای منطقه به قدرت بیمهار امریکا، زمینهی مساعدی برای تهاجم کینهورزانهی دولت غاصب فراهم ساخته، که با پشتگرمی به حمایت شیطان بزرگ که حقاً خطرناکترین دشمن اسلام و مسلمین است آشکارا مقاصدی را که هرگز هم تلاش زیادی برای پنهان ساختن آن نمیکرده است، دنبال کند: انتقال یهودیان شوروی که بخشی از بهای کمکهای غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشههای اتیوپی که قرار است خدمت به صهیونیستهای امریکایی و اروپایی غاصب فلسطین را بکنند و اخیراً یهودیان هند؛ شهرکسازی در بخشهای غصبشدهی اخیر فلسطین و حتّی احتمالًا در بخش اشغالشدهی لبنان؛ افزایش تجهیزات نظامی و سلاحهای کشتار جمعی در همان حال که امریکا جنجال تحریم صدور چنین سلاحهایی را به خاورمیانه بلند کرده است؛ حملات هوایی روزمره و متناوب به جنوب لبنان و بمباران غیر نظامیان فلسطینی و لبنانی؛ سختگیری روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطینی یعنی صاحبان آن سرزمین و انجام جنایتبارترین و وحشیانهترین برخوردهای پلیسی با مردم، و در همان حال در صحنهی سیاسی، در برابر عقبنشینی روز به روز دولتهای عربی و ساف و ضعف نشان دادن زبونانهی برخی از سیاستمداران عرب، چهرهی مهاجم به خود گرفتن و حتّی فکر تشکیل کنفرانس بینالمللی و یا منطقهای، هریک را به نوعی رد کردن، و بالاخره پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در گوشهیی از سرزمین فلسطین را که محصول عقبنشینی و ذلتپذیری طرفهای فلسطینی بود، به صراحت و قاطعیت رد کردن. اینها مجموعهیی از سیاستها و اعمال آشکار آدمیستیزان صهیونیست است و یقیناً در کنار اینها چندین برابر، فعالیت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدمربایی و جنگ روانی و تبلیغات مسموم و جنایتهای شناخته و ناشناختهیی است که فقط از صهیونیستها و همکاران آنها ساخته و متصور است.
استکبار جهانی و دولتهای استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژیم غاصب اسرائیل را به عنوان اهرم فشاری بر روی دولتهای عربی و سپس اسلامی منطقه پدید آورده و ذخیره کردهاند و برآنند که این خنجر مسموم را همواره در پهلوی جهان اسلام نگاه دارند؛ و امروز شیطان بزرگ، سررشتهی این سگ دستآموز را در دست دارد. پس، تعجبی نیست که نقض مکرر قوانین بینالمللی، نقض مداوم حقوق بشر آن هم به فجیعترین شکل تجاوز مکرر به کشورهای همسایه، عملیات تروریستی و آدمربایی به گونهی آشکار، تهیهی روزافزون سلاحهای اتمی و امثال آنها که هریک در هریک از کشورهای جهان که با امریکا و دیگر دولتهای بزرگ رابطهی ارباب رعیتی نداشته باشد، حادثهیی عظیم تلقی میشود از صهیونیستها قابل قبول باشد و هیچ اعتراض جدی را از سوی شبکهی استکباری جهان، مخصوصاً شیطان بزرگ برنینگیزد. در لبنان، علاوه بر اردوگاههای آوارگان مظلوم فلسطینی، خانه و کاشانهی مسلمانان لبنانی به وسیلهی جتهای اسرائیلی بمباران میشود و زن و مرد و پیر و جوان رهگذر و غیر نظامی به خاک و خون کشیده میشوند و روحانی موجه و محترمی، نیمهشب به وسیلهی مزدوران صهیونی از خانهی خود ربوده میشود، و از میان این همه دولت غربی که سالهاست محکوم کردن تروریسم و آدمربایی را ترجیعبند همهی حرفهای خود قرار داده و به قصد کسب وجهه، مدام هر دولت مخالف منافع خود را بدان متهم میدارند، حتّی یک نفر هم در برابر این حرکتهای زشت و وحشیانهی تروریستی، موضعی جدی نمیگیرد و از اینکه دولتی اینطور قلدرانه به خانهی مردم کشوری دیگر بمب بریزد، یا از آن آدم برباید، متأثر نمیشود!
در همین قضایای لبنان، بزرگترین خباثت را امریکا نسبت به مردم لبنان و مردم مسلمان انجام میدهد. اسرائیل را که دستنشاندهی خودشان است، به گروگانگیری و آدمربایی تشویق میکنند که بلند شود با هلیکوپتر به یک کشور دیگر بیاید و داخل یک شهرِ مربوط به یک کشور دیگر بنشیند و صریحاً و علناً یک روحانی محترم را از داخل خانهاش برباید و ببرد!! دیگر از این تروریسم و گروگانگیری، زشتتر و واضحتر در دنیا هست؟! کدام دولتی چنین کاری را انجام میدهد؟ ولی دیدیم که اسرائیل کرد. چنین کاری، جز به تشویق امریکا و خاطرجمعی اسرائیل از امریکا ممکن نبود. برای چه این کار را کردند؟ برای اینکه از مبارزان و مجاهدان و مسلمانان باج بگیرند و همهی دستگاههای این کشور و دیگر دولتهایی را که فکر میکنند نسبت به مسائل لبنان ارتباط یا انگیزهای دارند، وادار کنند تا برای آزادی گروگانهای امریکایی تلاش نمایند؛ یعنی باجستانی به وسیلهی گروگانگیری!
سازمان جاسوسی امریکاست که برای ساقط کردن دولتها وارد صحنه میشود و اسلحه و مواد منفجره و نیرو میبرد و به ضد انقلاب در کشورهای انقلابی کمک میکند. ما به هیچ کشوری مواد منفجره نمیبریم. خرابکاری دور از شأن ماست و بههیچوجه به ما نمیچسبد و هرکس بگوید، خلاف و دروغ گفته است. این تهمتهای ناشایست، باب خود همان کسانی است که اینها را به اسلام و جمهوری اسلامی نسبت میدهند.کیست که امروز به دولت غیر قانونی مستقر در شرق بیروت و همپیمان با اسرائیل و امریکا، برای کوبیدن مسلمانها سلاح و مهمات و موشک میدهد؟ تروریسم کار امریکاست. دولت امریکا که هواپیمای مسافربری را با صدها سرنشین منهدم میکند، تروریست است. دولت سعودی که صدها زن و معلول و بیمار را در مثل چنین روزی در حریم امن الهی با آن وضعیت رقتبار به شهادت میرساند، تروریست است. از شأن انقلابی جمهوری اسلامی و اسلام و ملت ایران، کارهای تروریستی به دور است. نامهایی از قبیل تروریست، شایستهی همان آدمهای پَست است که خودشان بزرگترین تروریستهای دنیا هستند.
کاملًا واضح است که وقتی دولتی مثل امریکا یا بعضی از کشورهای اروپایی، از گروهکهای تروریستی که دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمایت میکنند و آنها را در کشورهای خود راه میدهند و پناهندهی سیاسی قلمداد میکنند، نمیتوانند در ادعای مبارزه با تروریسم صادق باشند. اینها مروج تروریسم هستند و تروریستها را برای تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خویش تربیت میکنند.
کیست که نداند بسیاری از گروهکهای داخل ایران- حتّی آنهایی که صبغهی چپ داشتند- از منابع مالی دولتهای غربی و امریکا تغذیه میشدند و هنوز هم میشوند؟! ملت ایران، این ادعاهای دروغین را شناخت. دیرباورترین افراد هم فهمیدند که دولت امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و جوامع به اصطلاح متمدن طرفدار حقوق بشر، کمترین خبری از حقوق بشر ندارند و کوچکترین دفاعی از آنها نمیکنند! کسانی که در حادثهی هفتم تیر و دیگر حوادث انقلاب به شهادت رسیدند و خونشان ریخته شد، نفوس زکیهای از افراد بشر و انسانهای ممتاز جامعه بودند. در بین اینها، علما و دانشمندان و مبارزان قدیمی و تودههای مردم و انسانهای فداکار و کسانی که برای ملت و کشور و آرمان و انقلابشان فداکاری میکردند، وجود داشتند. کشتن آنها طبق کدام میزان از موازین مجاز است، و چه کسی میتواند کُشندگان آنها را تروریست نداند و جنایتکار نخواند و محکوم نکند؟ این، یک حقیقت روشن است. ما به ادعاهای طرفداری از حقوق بشر، که امروز از طرف دولتها و سازمانهای وابسته به ابرقدرتها در دنیا اعلام میشود، کوچکترین اعتقادی نداریم. ما اینها را فریب و خدعه و دروغ میدانیم. ما معتقدیم تروریسم در دامان رژیم امریکا و بسیاری از حکومتهای غربی و قدرتهای زورگوی جهانی پرورش مییابد و رشد میکند. ملتی که به هیچ قدرتی از قدرتهای عالم وابسته نیست و از حقوق خود و مرزهایش دفاع میکند و دم از استقلال میزند و به اعتراف همهی دنیا میخواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد، با چه مجوزی یک عده از افراد خرابکار حق داشته باشند انسانهای باارزش و دانشمند و انقلابی این کشور را با چنین وضعیت خونآشامانهای ترور کنند و به شهادت رسانند و بعد هم دولتهای غربی بدون هیچ شرم و ملاحظهیی، اسم اینها را به عنوان یک سازمان بیاورند و در کشورشان راه بدهند و نشریات اینها را منتشر کنند؟!
نمودار
آخرین مقالات
|