keyword/content
1394/02/06
1394/02/06
1390/06/29
1386/08/16
1383/07/15
1382/04/07
1379/07/18
1378/07/17
1378/05/08
1376/04/25
1373/04/29
1370/01/27
1368/06/20

امنیت اجتماعی و امنیت فردی که میگوییم، صرفاً این نیست که شما از خانه که بیرون می‌آیید تا اداره یا دکّان و محلّ کسب یا مدرسه، فرض کنید کسی در خیابان به شما چاقو نزند. خب بله، این یکی از شُعب امنیت است که تعرّض جسمی به انسان نشود - بلاشک این هست - امّا در کنار این، امنیتهای رقیق‌تر از لحاظ رؤیت و مشاهده امّا گاهی بمراتب خطرناک‌تر وجود دارد. فرض کنید ناامنی‌ای که ناشی است از ترویج موادّ مخدّر؛ اگر چنانچه محیط گردشگاه ما، محیط بوستان ما، محیط خیابان ما، محیط مدرسه‌ی ما جوری باشد که آن کسی که وارد آنجا میشود - بخصوص جوانها؛ عمدتاً جوانها - در مقابل ترویج موادّ مخدّر ایمنی نداشته باشند، این ناامنی ناامنی خیلی خطرناکی است. اگر فرض بفرمایید جوانهای ما در مقابل کشاندن به سمت فحشا و منکرات، ایمنی نداشته باشند، این ناامنی بزرگی است. شما لابد اطّلاع دارید، ما هم گزارشهایی داریم که افرادی با خرج پول و با الهام از مراکز دستوردهنده، سعی‌شان این است که جوانهای ما را در محافل شبانه در جاهای گوناگون به سمت فحشا و به سمت منکرات بکشانند! این غیر از این است که حالا یک جوانی یک حرکت غلط غیر شرعی انجام میدهد؛ نه، این کشاندن جوانها به سمت منکرات ناامنی است؛ شما باید نگذارید؛ باید مانع بشوید. اینکه مثلاً فرض بفرمایید خیابان ما از لحاظ ایجاد حوادث گوناگون جسمانی ایمن باشد امّا جوان ما ایمن نباشد که او را با وسوسه‌ها از داخل مدرسه، از داخل دانشگاه، از داخل پارک، از داخل فروشگاه، از داخل رفاقتهای خیابانی بکشانند به یک محفل شبانه‌ای و او را با فحشا و منکرات و مانند اینها آشنا کنند یا غرق در این چیزها بکنند؛ یا تجاوزهای ناموسی؛ اینها چیزهایی است که جزو مسائل مهمّ امنیت است. یعنی اگر ما امنیتی داشته باشیم که این چیزها در آن ملاحظه نشود، این در واقع امنیت نیست.

یک مسئله‌ی مهمّ [دیگری‌] که وجود دارد - که بنده بارها تکرار کرده‌ام - مسئله‌ی اقتدار نیروی انتظامی است. نیروی انتظامی در مسئولیّت خود که ایجاد امنیت است، مظهر حاکمیّت جمهوری اسلامی است. یعنی جزو وظایف جمهوری اسلامی این است که در جامعه امنیت ایجاد کند. امنیت اخلاقی، امنیت اجتماعی - همان‌طور که شرح دادید - جزو وظایف ما است؛ جزو وظایف جمهوری اسلامی است؛ نمیتوانیم اینها را رها کنیم. مظهر این امنیت و عامل وسطِ میدانِ این امنیت عبارت است از نیروی انتظامی؛ بنابراین بایستی اقتدار داشته باشید؛ باید بتوانید مقتدرانه عمل کنید؛ باید بتوانید با قاطعیّت عمل کنید. منتها نکته‌ی کار این است که اقتدار را با ظلم نباید اشتباه کرد؛ اقتدار را با حدومرز نشناختن و بی‌مهار حرکت کردن نباید اشتباه کرد.

اهمیت نیروی انتظامی را باید در اهمیت امنیت اجتماعی دانست. هر اندازه که امنیت برای یک ملت و یک کشور مهم است، به همان اندازه باید به حافظان امنیت - که یک مظهر برجسته‌ی آن، نیروی انتظامی است - اهمیت داد. کارتان کار مهمی است. امنیت در یک کشور - چه امنیت اجتماعی و مدنی، چه امنیت روانی و اخلاقی - یکی از پایه‌ها و ارکان اصلی پیشرفت و قوام و سربلندی کشور است. بدترین بلائی که میتوان بر سر یک ملتِ رو به رشد و پیشرفت وارد آورد، سلب امنیت است. وقتی امنیت وجود نداشت، فکر منتظم و به دنبال آن، عمل منتظم هم وجود نخواهد داشت و پیشرفت میسر نخواهد شد. علاوه‌ی بر اینها، امنیت یک نیاز اساسی برای انسانهاست. «الّذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف»؛ به عنوان دو نعمت بزرگ الهی، خدای متعال این را به رخ مخاطبان این آیه‌ی شریفه میکشد: نجات از گرسنگی و نجات از ناامنی. اینها اهمیت امنیت را نشان میدهد.
علاوه‌ی بر اینها، در مواجهه‌ی میان نیروی اهریمنیِ استکبار بین‌المللی - که امروز خطر بزرگی برای ملتهای مستقل است - یکی از کارهائی که آنها به طور دقیق دنبال میکنند، ایجاد ناامنی است؛ چه ناامنی اجتماعی، چه ناامنی اخلاقی و معنوی و روحی. ثابت شده است که ترویج مواد مخدر به دنبال طراحی‌های پشت صحنه‌ای است که سیاستگذاران استکبار نسبت به کشورهای مبغوضِ خودشان انجام میدهند. عیناً همین مسئله در ترویج بی‌بندوباری، در سست کردن ایمانها، سست کردن پایه‌های اخلاقی در یک جامعه وجود دارد. اینها همه، اهمیت پاسداری از امنیت را بیشتر میکند. شما این تکلیف بزرگ را بر دوش گرفتید، دارید وارد این میدان میشوید؛ این را قدر بدانید.
امروز آن کسانی که در قالب نیروی انتظامی سعی میکنند آرامش را، امنیت را، آسایش خیال را برای آحاد شهروندان کشورمان فراهم کنند، در حقیقت به معنای واقعی کلمه، مجاهدان فی‌سبیل‌اللَّه هستند؛ این بسیار باارزش است. لازمه‌ی این سِمت مهم و این عنوان بزرگ این است که هرچه میتوانید، کار را از آسیبهائی که ممکن است در آن و بر آن وارد شود، مبرا کنید. تأکید همیشه‌ی ما در خطاب به نیروی انتظامی این بوده و همین هم هست.
نیروی انتظامی، هم مظهر اقتدار نظام و نظمی است که میخواهد امنیت کشور را حفظ کند و تأمین کند و از آن پاسداری کند، هم مظهر مهربانی و دلسوزی و روحیه‌ی رأفت و رحمت نظام نسبت به آحاد مردم است. این دو تا در کنار هم و توأم با یکدیگر باید مورد توجه قرار بگیرد. در آموزشها، در دوره‌های گوناگونی که برای کارآموزی بخشهای مختلف تشکیل میشود، این را بایستی به آحاد نیروی انتظامی تعلیم داد، تا جزو فرهنگ قطعی نیروی انتظامی بشود.

اگر باید انسان برای انتخاب راه زندگی و تحصیل، هدفی را در میان هدفهای مهم گزینش کند، بدون تردید هدفی که شما گزینش کردید، یکی از برترین و بهترین هدفهاست. و باید این توفیق را قدر بدانید و خدای متعال را شکر بگوئید و به خود ببالید؛ زیرا مقوله‌ی امنیت، یک مقوله‌ی بسیار مهم و استثنائی است. شما ببینید خداوند در قرآن کریم - «و امنهم من خوف» - یکی از بزرگترین نعمتهای خود را نعمت امنیت به شمار می‌آورد و آن را به رخ آن مردمی که مخاطب این معنا بودند، میکشد.
امنیت، یک زمینه برای همه‌ی موفقیتها و پیشرفتهاست. علاوه بر اینکه اگر امنیت در جامعه نباشد و آحاد مردم دغدغه‌ی ناامنی را داشته باشند، یکی از برترین حقوق انسانها پایمال شده است. شما این را بر دوش گرفتید؛ این وظیفه را متعهد شدید.
در همه‌ی جوامع انسانی و در میان همه‌ی قشرها در دورانهای مختلف، انسانهائی هستند که با قانون‌شکنی، هنجارشکنی، با ترجیح خواسته‌های شریرانه‌ی خود بر خواسته‌های دیگران، موجبات ناامنی را در جامعه فراهم میکنند. کی‌ باید مقابله کند؟ آن مجموعه‌ای و سازمانی که این بار را بر دوش میگیرد، دو جنبه‌ی مهم را، از جنبه‌های انسانی والا، به نمایش میگذارد. یک جنبه دلسوزی نسبت به آحاد مردمی است که میخواهد از آنها دفاع کند، امنیتشان را حفظ کند؛ یک جنبه احساس اقتدار در مقابل آن کسانی است که قانون و نظم و انضباط را در جامعه به چیزی نمیشمارند و در مقابل قانون که متعلق به عموم مردم است، سینه سپر میکنند. آن جنبه‌ی اول، جنبه‌ی عطوفت و رأفت به انسانهاست؛ جنبه‌ی دوم، جنبه‌ی اقتدار و خشونت نسبت به آن کسانی است که حقوق این انسانها را در نظر نگرفته‌اند. این دو چیز باید با هم جمع شود. پس شما باید از اینکه چنین وظیفه‌ای دارید، به خود ببالید و خدا را شکر کنید. در کنار این هم باید به اهمیت این وظیفه بیندیشید و خود را واقعاً آماده کنید.
نیروی انتظامی ما امروز با سالهای گذشته تفاوتهای زیادی کرده؛ با دوره‌ی طاغوت - که ما یادمان هست؛ شماها آن‌وقت در دنیا نبودید - از زمین تا آسمان تفاوت کرده. روزی بود که مسئولان انتظامی در این کشور غالباً جز ایجاد رعب و وحشت و دلخوری برای مردم، کاری نمیکردند؛ امروز نیروی انتظامی برای مردم است، در کنار مردم است، پشتیبان مردم است؛ مردم اعتماد پیدا کرده‌اند. شما وقتی در میدان هستید، کار خودتان را خوب انجام میدهید، آن چیزهائی را که مردم به عنوان مسائلشان در جامعه از لحاظ نظم و انضباط و امنیت مطرح است، وجهه‌ی همت قرار میدهید، مردم به شما اطمینان پیدا میکنند؛ احساس دلگرمی میکنند؛ به شما محبت میورزند؛ به شما افتخار میکنند.

امنیت، شعار و وظیفه‌ی اصلی و اساسی شماست و برای زندگی مردم و یک جامعه، گاهی از نان شب واجب‌تر و مهمتر است. خداوند متعال در قرآن کریم در مقام ذکر نعمتهای بزرگ خود به جامعه، می‌فرماید: «الّذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف»؛ یعنی گرسنگی و ناامنی در مقابل امنیت و راحتی و رفاه قرار دارد؛ اینها دو عنصر مقابل و مهمند.
امروز بحمداللَّه نیروی انتظامی پیشرفتهای بسیاری را در جنبه‌های مختلف؛ نظم و سازماندهی، آگاهی و هوشمندی و آشنایی با شیوه‌های علمی، ارتباط با مردم و پیدا کردن اولویتها، از خود نشان می‌دهد که مایه‌ی خرسندی است و یقیناً وقتی نگاه درست به مقوله‌ی عزم و نظم و امنیت وجود داشته باشد و این با مدیریت قوی، برنامه‌ریزی علمی و کار بی‌وقفه همراه شود، نتیجه‌اش برای این نیرو، افتخارآمیز و برای ملت شیرین خواهد بود. ما امروز خوشبختانه نشانه‌های این شاخصهای اصلی را به صورت بارزی در نیروی انتظامی مشاهده می‌کنیم. البته به این اندازه قانع نیستیم، ولی پیشرفتها ما را امیدوار می‌کند که همچنان می‌توانیم به کامل کردن و پیش رفتن خود ادامه بدهیم.

مسأله امنیت قضایی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند، بسیار مهمّ است. این نگاهِ بسیار دقیق و حسّاس و جستجوگر را در درون قوّه قضاییّه می‌طلبد. بحمداللَّه ما در قوّه قضاییّه، قضات پاکدامن، شریف، دانا، مسلّط بر کار و باوجدان خیلی داریم. الحمدللَّه بدنه قوّه قضاییّه، بدنه بسیار خوبی است؛ منتها در هر مجموعه‌ای باید همیشه انسان این بیم را داشته باشد که آدمهای سست بنیاد، سست عقیده و سست عمل حضور دارند. از این احتمال نباید صرف‌نظر کرد؛ باید دائم مثل دوربینی که با نورافکن محوطه‌ای را جستجو می‌کند، چشمهای جستجوگرِ مسؤولان عالی‌قوّه، به‌طور دائم در داخل قوه قضاییّه جستجو کند؛ آن‌گاه امنیت قضایی به معنای واقعی کلمه به‌وجود آید. اگر امنیت قضایی به وجود آمد، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت اخلاقی و امنیت فرهنگی هم به وجود خواهد آمد. ملاحظه می‌کنید امروز دشمنان، امنیت اجتماعی و مدنی ما را هدف قرار داده‌اند؛ این چیزی است که به‌طور واضح و جلوِ چشم، همه می‌بینند و مشاهده می‌کنند. دشمنانی‌که با اساس جمهوری اسلامی مخالفند، امروز بهترین راه اِعمال مخالفت خود را در این پیدا کرده‌اند که امنیت کشور را به خطر بیندازند. علاوه بر امنیت اخلاقی و فرهنگی که چند سال است دشمن روی آن با شدّت کار می‌کند - که مکرّر به عنوان هشدار به مسؤولان، تهاجم فرهنگی دشمن را یادآور شده‌ایم - و علاوه بر امنیت سیاسی که دشمن در حرکت سیاسی کلان نظام می‌خواهد اختلالاتی ایجاد نماید، امروز در صدد است امنیت اجتماعی و مدنی مردم را از بین ببرد.

ما جزو کشورهایی هستیم که به توفیق پروردگار بیشترین امنیت اجتماعی و مدنی را داشته‌ایم. سالهاست که آحاد مردم با آرامش و همبستگی در امنیت زندگی می‌کنند. می‌خواهند این را از بین ببرند؛ می‌خواهند کاری کنند که یک انسان در جامعه، بر مال و فرزند و جوان و بر تحصیل و ادامه راه خود به سوی آرمانهایی که هر شخصی دارد، هیچ‌گونه امنیت و تضمینی نداشته باشد؛ این عیناً همان نقشه‌ای است که اوّلِ انقلاب طرّاحی کردند تا امنیت را از بین ببرند. آن روز هم هدف اصلی را امنیت جامعه قرار دادند. آن روز هم می‌گفتند آزادی نیست و به بهانه دروغین مطالبه آزادی، امنیتی را که بتدریج مستقر می‌شد، می‌خواستند نگذارند مستقر شود؛ اما نظام بر این حرکتِ دشمن فائق آمد. امروز هم به بهانه دروغین و مزوّرانه مطالبه آزادیهای مدنی می‌خواهند امنیت مدنی و اجتماعی را از بین ببرند، که باز هم فائق نخواهند آمد. باز هم دشمن در مقابل اراده ملت ایران و در مقابل ایمان و ایستادگی این مردم، بسیار ضعیف و زبون است. این را دشمن بارها تجربه کرده است، باز هم تجربه خواهد کرد. بالاخره عدّه‌ای از مردم را دچار مشکل می‌کنند. دستگاهی که در این قضایا می‌تواند نقش ایفا کند، از جمله، دستگاه قضایی است. البته دستگاههای اجرایی و سیاسی کشور هم نقشهای مهمّ و فعّال دارند و بحمداللَّه امروز همه متوجّه مسؤولیتهای خود در این زمینه‌ها هستند. دستگاه قضایی هم نقش بسیار مهمّی دارد و این ان‌شاءاللَّه با توجه به امنیت قضایی مردم و با رعایت آداب قضا در اسلام و حفظ حقوق مردم در همه مراحل قضا، تأمین خواهد شد.

امنیت، یک مقوله اساسی است. امنیت اجتماعی، امنیت فردی، امنیت در همه محیطهای زندگی، امنیت فکری و معنوی و روانی، همه اینها جزو انتظارات مردم است. بخش مهمی از این وظیفه بر دوش نیروی انتظامی است. جوانهای بااستعداد، جوانهای مؤمن، بحمداللَّه در این نیرو خود را آماده می‌کنند که به این وظایف بزرگ برسند.

بزرگترین خصوصیت اجتماعی و نیاز یک جامعه، چند خصوصیت است. یکی از این چند خصوصیت، «امنیت» است. اگر امنیت نباشد، بسیاری از خیرات جامعه، از آن جامعه رخت خواهد بست. امنیت را در بخش عظیمی از زندگی و حیات اجتماعی و فردی مردم، نیروی انتظامی تأمین می‌کند. این را باید نعمتی از خدا متوجّه به خود بدانید. هرکسی که در این نیرو و در این لباس خدمت می‌کند، باید احساس کند که این خدمت، یک نعمت و یک برکت الهی است؛ آن را قدر بداند. قدر دانستن هم به این است که برای آن، حقیقتاً از وجود خود مایه بگذارد.

حالا اگر فرض کنیم این حوادث را دستهای پشت پرده هدایت می‌کردند - که انصافاً فرضِ نزدیک به ذهنی است - طبیعی است که منتظر بودند جرقّه‌ای در داخل کشور به‌وجود آید. خیال می‌کردند چون اوضاع اقتصادی مردم خوب نیست، پس مردم از نظام ناراضی و از دولت مأیوسند، لذا از نظام حمایتی نخواهند کرد؛ از سپاه و نیروی انتظامی و اینها هم که کار چندانی برنمی‌آید؛ وزارت اطّلاعات هم که فلج شد، پس جرقه‌ای بزنند و بشکه باروتی را در ایران منفجر کنند! فکر می‌کردند حداقل نتیجه‌ای که پیش می‌آید، این است که امنیت عمومی و اجتماعی مردم از بین می‌رود. این حدّاقل فایده‌ای بود که به دشمن می‌رسید. به‌عنوان مثال همین اغتشاشات روز دوشنبه و سه‌شنبه آن هفته - روز بیست‌ویکم و بیست‌ودوم تیرماه که عدّه‌ای به خیابانها آمدند و آتش زدند و دکانها را شکستند و بانکها را دستبرد زدند و تخریب کردند - اگر به وسیله دستها و پنجه‌های قویِ نظام اسلامی مهار نمی‌شد و مردم آن حرکت عظیم را انجام نمی‌دادند و متوقّف نمی‌کردند، شما ببینید در طول سال در کشور چه اتّفاق می‌افتاد! هر چند روز یک‌بار، در تهران، در فلان خیابان، در فلان گوشه، در فلان محلّه، یا در فلان شهرستان، از این حوادث باید اتّفاق می‌افتاد. مردم در دکانشان، در اداره‌شان، در منزلشان و بچه‌ها داخل مدرسه‌شان نشسته‌اند، باید مرتّب از این حوادث پیش می‌آمد؛ امنیت مردم مختل می‌شد و مردم به ستوه می‌آمدند. هدف و برنامه این بود.

این که من روز دوشنبه آن هفته به ملت ایران عرض کردم هدف اینها «امنیت ملی» است، آن روز هنوز آتش‌سوزیها شروع نشده بود. آن روز که من آن صحبت را کردم، هنوز اغتشاش خیابانی شروع نشده بود و این تخریبها و آتش‌سوزیها را راه نینداخته بودند؛ اما معلوم بود که هدف، از بین بردن «امنیت کشور» است. یعنی مردم اگر بچه‌شان از خانه بیرون می‌آید تا به مدرسه برود، خاطرجمع نباشند که به مدرسه خواهد رسید؛ جوانشان را اگر به دانشگاه تهران یا دانشگاه فلان شهرستان فرستادند، خاطرجمع نباشند که هفته دیگر نامه‌اش خواهد آمد؛ از محل کسبشان، از محل کارشان، از محل زندگیشان، سلب امنیت و آرامش شود برنامه این بود. منتظر یک جرقّه بودند که این قضایا به راه بیفتد. جرقّه چه بود؟ حادثه بسیار تلخ کوی دانشگاه.

مسأله نیروی انتظامی، البته یک مسأله اساسی و مهمّ است. اگر ما بخواهیم ضروریات زندگی بشر را در فصول عمده خلاصه کنیم و مثلاً به دو فصل، سه فصل و حداکثر به چهار فصل برسد، یک فصل از این چند فصل، فصل «امنیت» است. بدون امنیت، نه خوراک لذّتی می‌بخشد، نه خانواده اُنسی ایجاد می‌کند و نه شغل و درآمد فایده‌ای می‌دهد. امنیت که نبود، هیچ چیز نیست. امنیت، مثل هوا برای انسان، به طور مستمر لازم است. اگر جامعه امنیت نداشته باشد، حالت اختناق پیدا می‌کند؛ مثل مجموعه‌ای که هوا در اختیار نداشته باشد. این، اهمیت امنیت است. امنیت هم متعلّق به همه است. امنیتِ تهران، واجبتر از امنیتِ مردم مرزنشین جنوب و شرق و غرب کشور نیست. امنیت افراد مرفّه که از سرمایه و امکاناتی برخوردارند، واجبتر از امنیت آن کارگری که چشمش به مزد روزانه است، نیست. لذا امنیت، متعلّق به همه است؛ نیروی انتظامی هم متعلّق به همه است.

نکته‌ای را فرمانده محترم نیروی انتظامی ذکر کردند که نکته درستی است و آن، این است که اساس نیروی انتظامی در دوران رژیم غیر مردمی و طاغوتی، برای حفظ امنیت طبقات ویژه بود و بقیه مردم هر چه بر سرشان می‌آمد، اهمیتی نداشت! من در همان زمان رژیم گذشته، در مناطق مرزی کشور به صورت تبعید زندگی می‌کردم و می‌دیدم که وضع آن‌جا چگونه بود. در آن‌جا، امنیت به دست گردن‌کلفتها و باج‌بگیرهای منطقه سپرده شده بود. امنیت، عبارت بود از امنیت خوانین و بزرگان و سرمایه‌داران منطقه و دیگران حقی از آن نداشتند. به همین‌خاطر، اگر در مناطق مختلف این کشور و بخصوص در دوردستها، آدم متنفّذی، نوکران، کارگران و زیردستان خود را می‌زد، می‌کشت، حبس می‌کرد، از زندگی و هستی می‌انداخت و امنیت آنها و زن و فرزندشان را صلب می‌نمود، ایرادی نبود و کسی نمی‌گفت که شما چرا این کار را کردید! اگر به پاسگاه هم شکایت می‌کردند، شکایت‌کننده محکوم می‌شد! یعنی امنیت، امنیت طبقات ویژه بود، نه امنیت عمومی.

گیرم که فرضاً در شهرهای بزرگ مثل تهران و بعضی شهرهای دیگر، پلیس، بازارها و کوچه‌ها و خیابانها را در همه‌جا زیر نظر داشت؛ اما در حقیقت این دستگاه عظیمی که در آن زمان برای امنیت کشور فراهم و طرّاحی شده بود، هدفش آن بود. در داخل نیروهای انتظامیِ آن روز، عناصر مؤمن و با اخلاص و خدوم و زحمتکش کم نبودند - ما از نزدیک آنها را می‌شناختیم؛ مردمان خوب خیلی بودند - لیکن سردمداران، امنیت را برای عموم نمی‌خواستند.

در نظام اسلامی، قضیه این‌طور نیست. امنیت، امنیت عموم مردم است. در همه شؤون زندگی، امنیت یک ضرورت برای انسان است. در دوران عبادت، در دوران سازندگی، در دوران تجارت و در هر فعالیتی که انسان بخواهد بکند، محتاج امنیت است. این‌جاست که اهمیت نیروی انتظامی معلوم می‌شود. شما برادران نیروی انتظامی، هر چه از لحاظ اقتدار و سرپنجه قدرتمندی که بتواند عناصر مخلّ امنیت را در کشور تعقیب کند، و نیز از لحاظ اخلاق و شرافت و نجابت و امانت و پاکدامنی، بر کیفیّت خودتان بیفزایید، زیادی نشده است. نیروی انتظامیِ نظام اسلامی، همان‌طور که این آقایان در سرودشان می‌خواندند که «ما پناه دلهای شکسته‌ایم»، باید حقیقتاً این‌طور باشد. نیروی انتظامی باید پناه دلهای خائف و ترسان و جانهایی که احساس می‌کنند از سوی یک انسان یا جمع و مجموعه‌ای تهدید می‌شوند، باشد. وجود نیروی انتظامی، باید احساس امنیت را در مردم به وجود آوَرد. این، شأن نیروی انتظامی در نظام جمهوری اسلامی است.

مطلب دیگری که امروز مایلم قدری درباره آن صحبت کنم، مسأله امنیت اجتماعی است که به نیروی انتظامی مربوط می‌شود. وظیفه نیروی انتظامی، تأمین امنیت اجتماعی است. معنای امنیت اجتماعی این است که مردم در محیط کار و زندگیِ خود، احساس خوف و تهدید و ناامنی نکنند. این مسأله، خیلی مهم است. خداوند متعال در مقام منّت‌گذاردن بر قریش می‌فرماید: «فلیعبدوا ربّ هذا البیت. الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف.» یعنی «امنیت دادن» را به عنوان یکی از دو نعمت، مورد تأکید قرار می‌دهد.
آقایان اهل علم و فضلا، اگر در این خصوص به قرآن مراجعه فرمایند، خواهند دید که در آیات کلام‌اللَّه، مسأله امنیت، تکرار و تأکید شده و به ایمان ربط پیدا کرده است. «فایّ‌الفریقین احقّ بالامن.» کسانی که به خدا اعتقاد دارند و در راه او هستند، می‌توانند برای خودشان امنیت به‌وجود آورند.
پس، امنیت موضوع مهمّی است و نقش آن در زندگی اجتماعی، نقش بسیار بالایی است. آحاد ملت برای این‌که بتوانند در محیط کسب و کار و فعّالیت اجتماعی و زندگی خصوصی، کارِ صحیح خود را انجام دهند و حتی به عبادتِ خدا با دلِ آرام و خاطرِ جمع مشغول باشند، محتاج امنیتند. برای تأمین این نیاز عمومی، لازم است که از طرف حاکمیت، اعمال قدرت شود. حکومت اسلامی که مظهر قدرت الهی و قدرت مردم در جامعه است، باید با اقتدار، این خواسته عمومی انسانها را تأمین کند. چرا؟ چون آنهایی‌که امنیت مردم را مختل می‌کنند، آدمهای ضعیفی نیستند؛ بلکه قدّاره‌بندها، اسلحه‌کشها و تروریستهایند. کسانی هستند که از تاریکیِ شب و خواب و غفلت مردم، برای ضربه زدن به زندگی آنها استفاده می‌کنند. چه آن کسی که قفل خانه و دکان مردم را به قصد دزدی باز می‌کند؛ چه آن کسی که در کوچه و خیابان به تهدیدِ ناموس مردم می‌پردازد و آنها را به‌حال خود نمی‌گذارد و چه آن کسی که جان مردم را تهدید می‌کند، در ایجاد فضای ناامنی، دخیلند. مسلّماً با خواهش و تمنا نمی‌شود جلوِ ایجاد ناامنی را گرفت و به مخلّینِ امنیت گفت: «از شما خواهش می‌کنیم ایجاد ناامنی نکنید!» این‌جا دیگر جای خواهش نیست؛ جای اقتدار است. لذا، نیروی انتظامی مظهر اقتدار ملّی است. مظهر آن قدرتی است که مردم آن قدرت را به کار می‌برند تا برسر آدمِ ناامنی ایجاد کُن بزنند و مانعِ او شوند. باید این قدرت، هم درست اعمال شود، هم حقیقتاً اعمال شود و معطل نماند و هم به دست آدمهایِ سالم سپرده شود. این قدرت، شمشیر و سلاحی است که ملت به دست کسی که ایجاد امنیت کند، می‌دهد. آن‌که می‌خواهد ایجاد امنیت کند، چگونه آدمی باید باشد؟ مسلّماً باید انسانی صالح و امین و علاقه‌مند به سرنوشت مردم باشد و خود موجب ناامنی نشود. و الّا مثل این خواهد شد که سلاح در دستِ مست و در یدِ دشمن باشد. پس، اصلاح نیروی انتظامی، اقتدار نیروی انتظامی و احترام نیروی انتظامی، لازم است.

امنیت، مسأله‌ی اساسی و مهمی است. نظم اجتماعی، یك مسأله‌ی درجه‌ی اول است. كارایی مطلوب هر جامعه، در حد نظم مطلوب آن جامعه است. اگر نظم نبود، یا كم بود، از كارایی‌ها كاسته خواهد شد.

نیروی انتظامی باید نظم و امنیت را طبق شرح وظایفی كه قانون برایش معین كرده، در سرتاسر كشور، بخصوص در مناطق مرزی، و بالاخص در برخی از مناطق كه گاهی اشراری در آن‌جا نظم و امنیت را مورد اختلال قرار می‌دهند، به اثبات برساند. این، آن نكته‌ی اصلی و اولی است. باید ثابت كنید كه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، این كفایت و كارایی را برای حمل بار امانتی كه برعهده‌ی اوست، داراست.

حالت‌ ناامنی‌ واقعا در جامعه‌ چیز بدی‌ است‌، باید با آن‌ مبارزه‌ كرد. خدای‌ متعال‌ بر مردم‌ قریش‌ منت‌ می‌گذارد و می‌فرماید: "الذی‌ اطعمهم‌ من‌ جوع‌ و امنهم‌ من‌ خوف‌". حضرت‌ ابراهیم‌ به‌ پروردگار عرض‌ می‌كند: "رب‌ اجعل‌ هذا بلدا امنا". امنیت‌ این‌ قدر مهم‌ است‌. ما كه‌ حكومت‌ اسلامی‌ هستیم‌، باید در جامعه‌مان‌ امنیت‌ وجود داشته‌ باشد و مردم‌ باید خاطرشان‌ جمع‌ باشد.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی