استکبارستیزی -
تعداد فیش :
76 ،
تعداد مقاله :
2
1402/02/27
1402/01/29
1401/11/26
1401/10/11
1401/09/05
1401/06/08
1401/02/06
1401/01/01
1400/12/29
1400/11/28
1400/10/19
1400/10/19
1400/04/28
1400/04/28
1400/03/14
1399/11/29
1399/10/19
1399/09/26
1399/08/13
1399/04/22
1398/11/29
1398/10/27
1397/11/22
1397/11/22
1397/06/15
1397/02/06
1397/02/06
1396/07/11
1396/03/31
1396/02/05
1396/02/05
1395/08/01
1395/05/11
1395/01/24
1395/01/11
1394/12/25
1394/11/28
1394/10/30
1394/09/04
1394/08/12
1394/08/12
1394/04/27
1394/04/27
1394/04/20
1393/12/21
1393/09/06
1393/04/16
1392/08/29
1392/08/29
1392/08/12
1392/08/12
1392/08/12
1391/05/25
1390/11/10
1390/06/06
1390/05/24
1390/05/19
1390/04/09
1389/11/15
1389/06/08
1389/04/02
1388/05/12
1387/11/28
1387/09/24
1387/09/24
1387/06/19
1387/06/02
1387/03/14
1386/03/08
1382/01/01
1380/08/12
1379/05/05
1377/01/01
1376/08/14
1371/05/07
1368/06/22
شما ملاحظه کنید، اگر حالا یک فراخوانی داده بشود که مثلاً فلان گروه از مردم یا فلان شهر از شهرهای کشور یا همهی مردم کشور در فلان روز، فلان جا و در فلان نقطه حاضر بشوید، معنایش چیست؟ معنایش این است که این حضور برای یک غرض و یک مقصودی است؛ معنایش این نیست که به آنجا بیایید و بروید؛ نه، [یعنی] بیایید تا یک کاری انجام بگیرد، بیایید تا یک هدفی تأمین بشود؛ حج این است. دعوت کردند برای یک هدفی؛ آن هدف چیست؟ ارتقاء امّت اسلامی است؛ آن هدف، نزدیکی دلهای آحاد امّت اسلامی به یکدیگر است؛ آن هدف، اتّحاد امّت اسلامی است؛ در مقابل چه چیزی؟ در مقابل کفر، در مقابل ظلم، در مقابل استکبار، در مقابل بتهای بشری و غیر بشری، در مقابل همهی آن چیزهایی که اسلام آمد برای اینکه آنها را از بین ببرد؛ جمع بشوند تا با اینها مقابله کنند. مثلاً فرض کنید که امروز مسئلهی اسرائیل، رژیم صهیونیستی، مطرح است؛ همهی دنیای اسلام باید جمع بشوند و این اجتماع، پیغامی داشته باشد علیه رژیم صهیونیستی. امروز مسئلهی دنیا، نفوذ قدرتهای استکباری است؛ همه باید جمع بشوند برای اینکه اعلام حضور بکنند، اعلام قدرت بکنند، سینه سپر کنند در مقابل قدرتهای استکباری؛ اصلاً قضیّه این است. این منافع دنیوی است. البتّه منافع دنیایی را [اگر] بخواهیم بشمریم، باید دهها صفحه نوشت و گفت؛ حالا ما دو جمله عرض کردیم.
وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛ اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم. مصیبتبارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقهی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سختتر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقهی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت اینجوری است. عدالت بینالمللی؛ این مبارزهی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهمترین مصادیق عدالت است. بعضیها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزهی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالتطلبی است؛ هست. این [جور] است.
گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفتهایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فیالجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیدهایم.
امروز یک پدیدهای در منطقهی ما وجود دارد که اسمش را گذاشتهایم مقاومت؛ و این مقاومت هم فقط در مقابل رژیم صهیونیستی نیست، [بلکه] در مقابل نفوذ استکبار است البتّه رأس استکبار و شیطان بزرگ آمریکا است منتها منحصر به آمریکا نیست؛ بقیّهی دستگاههای استکباری هم مستکبرند این مقاومت، مقاومت در مقابل اینها است. شهید سلیمانی از نگاه من و تجربهی من و چیزی که حس کردم، یک روح تازهای در این مجموعهی مقاومت دمید و راه تازهای در مقابل آن باز کرد و آن را، هم از لحاظ معنوی مجهّز کرد، هم از لحاظ مادّی مجهّز کرد. شهادت و گواهی سیّد بزرگوار و عزیز ما آقای آسیّد حسن نصرالله که واقعاً ایشان یک انسان بیبدیلی است در مورد آقای سلیمانی یک باب بزرگی است در این زمینه. ایشان شهادت میدهد، گواهی میکند که شهید سلیمانی احیا کرد مقاومت را. ما هم خودمان از نزدیک میدیدیم که فعّالیّت ایشان در این مورد یک فعّالیّت بسیار برجسته و مهمّی بود. کار اساسی شهید سلیمانی در واقع این بود، یعنی حفظ مقاومت و رشد دادن مقاومت، مجهّز کردن مقاومت، احیای مادّی و معنوی مقاومت. به اینها روحیه میداد، معنویّات میداد، خط میداد، راه نشان میداد، گاهی دستشان را میگرفت، میبرد به آن سمتی که باید بروند از لحاظ معنوی و از لحاظ روحی. از لحاظ مادّی هم دست اینها را قوی کرد.
در دوران دخالتهای خارجیها ــ این مال همین دورهی تاریخ معاصر ما است، مال خیلی قبلها نیست ــ در تبریز، شیخ محمّد خیابانی؛ او به یک معنا بسیجی است؛ قیام میکند، حرکت میکند، بعد هم شهید میشود؛ در مشهد، محمّدتقی خان پسیان؛ او هم همین جور؛ اغلب شرح حال اینها را متأسّفانه شماها نمیدانید؛ باید کتاب زیاد بخوانید، باید شرح حال اینها را بفهمید، بدانید. در رشت، میرزا کوچکخان جنگلی؛ در اصفهان، آقانجفی و حاجآقا نورالله؛ در شیراز، آسیّدعبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگان علما، [مثل] شیخ جعفر محلّاتی؛ در بوشهر، رئیسعلی دلواری که حالا از این یکی اتّفاقاً یک فیلمی هم تولید شده و پخش شده؛ و در جاهای دیگر هم همین طور زیاد است دیگر؛ حالا من همینها یادم آمد، یادداشت کردم. غالباً اینها سرکوب شدند؛ یعنی تقریباً همهی اینها ــ جز یکی دو مورد ــ سرکوب شدند؛ یا سرکوب شدند یا کمک نشدند یا دولتها برایشان مانع ایجاد کردند. [پس] این روحیهی بسیجی وجود داشته. امّا در دوران انقلاب، همین ظرفیّت اوّلاً افزایش پیدا کرد به خاطر اینکه انقلاب امید داد؛ پیروزی بر یک رژیمِ به قول خودشان دوهزاروپانصدساله روحیهی ضدّاستکباری و ضدّاستبدادی مردم را تقویت کرد، این ظرفیّت بسیج ظرفیّت افزایشیافته شد؛ بعد هم کسی مثل امام بزرگوار در رأس کشور به بسیج جان داد، روح داد، لذا این ظرفیّت زنده شد و این استعداد به فعلیّت رسید.
برجسته شدن شعارهای انقلاب، شعارهای اسلام، مثل عدالتطلبی، مثل پرهیز از اشرافیگری، حمایت از مستضعفان، استکبارستیزی که اینها شعارهای اصلی انقلاب است؛ اینها در زبانها برجستهتر شده، واضحتر شده، و این خیلی چیز خوبی است؛ اینها را ادامه بدهید. این توفیقات را سعی کنید ادامه بدهید که حالا من در توصیهها، یک مقداری بیشتر عرض خواهم کرد. بالاخره کار مداوم در همهی بخشها [لازم است].
یک توصیهی دیگر در مورد فعّالیّتهای بینالمللی است. من البتّه قبلاً این را توصیه کردهام؛ یکی دو بار تا حالا توصیه کردهام که دانشجوهای ما، تشکّلهای ما، فعّالیّتهای بینالمللی داشته باشند. الان در دنیا گروههای جوان دانشجو و غیر دانشجوی زیادی هستند که علیه سیاستهای استکباری، علیه آمریکا، علیه سیاستهای اروپایی و غربی بشدّت مشغول فعّالیّتند؛ در خود اروپا وجود دارند، شاید در آمریکا [هم باشد] ــ حالا من خیلی از آمریکا خبر ندارم، امّا در اروپا گروههای زیادی وجود دارند ــ گروههای اسلامی در کشورهای اسلامی هم که معلوم است فراوان هستند؛ با اینها اگر بتوانید ارتباط سالم برقرار کنید، دو فایده دارد: فایدهی اوّل این است که به آنها نیرو میدهید و کمک میکنید؛ فایدهی دوّم این است که جمهوری اسلامی را به آنها معرّفی میکنید؛ یعنی شمای دانشجو، جمهوری اسلامی را به آن گروه دانشجوی مثلاً فرانسوی یا اتریشی یا مثلاً انگلیسی معرّفی میکنید که جمهوری اسلامی این است؛ اگر چنانچه این حرکت را انجام بدهید خوب است.
انتخاب ملّت ما در مقابلهی با استکبار تسلیم نبود، ایستادگی بود، عدم وابستگی بود، حفظ استقلال بود، تقویت درونی نظام و ملّت و کشور بود؛ اینها تصمیمات ملّی است؛ این درست بود. وقتی نگاه میکنیم به قضایای عالم، میبینیم این [تصمیم] درست است. شما به قضایای افغانستان مراجعه کنید، ملاحظه کنید، نگاه کنید، کیفیّت خروج آمریکاییها [را ببینید]؛ اوّلاً بیست سال در افغانستان ماندند و چه کردند در این کشور مظلوم مسلمان؛ بعد هم چه جور بیرون رفتند و چه مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند؛ و اموال ملّت افغانستان را هم به آنها نمیدهند! این افغانستان است؛ آن اوکراین است که رئیسجمهورش خطاب به غرب ــ که خود غربیها و دولتهای غربی او را سر کار آوردند ــ چه لحن تندی را به کار میبرد؛ این قضایای یمن است و بمباران هرروزهی مردم مظلوم و واقعاً مقاوم یمن؛ این کارهای عربستان است که در یک روز هشتاد نفر را گردن بزنند! هشتاد جوان را، حتّی نوجوان را ــ آن طور که خبرهایش رسید ــ این قضایا را وقتی انسان نگاه میکند، احساس میکند که در دنیا چه ظلمی حاکم است؛ چه ظلمتی حاکم است در دنیا؛ دنیا دست چه گرگهای خونخواری است.
یکی از مهمترین حوادث شیرین سال ۱۴۰۰ این بود که آمریکاییها، در همین اواخر البته، آمدند اعتراف کردند، به زبان خودشان گفتند که ما در فشار حداکثری علیه ایران شکست خفّتبار خوردیم. تعبیر «خفّتبار»، تعبیر خود آمریکاییهاست. حادثهی مهمّی است. ملّت ایران پیروز شد. ملّت ایران توفیق پیدا کرد. هیچ کس نمیتواند این را به خودش نسبت بدهد. ایستادگی ملّت ایران به یک چنین پیروزی بزرگی رسید. حوادث متعدد دیگری هم رخ داد؛ چه در نزدیکی ما، چه در دوردستها که همه ثابت کرد درستی راه ملّت ایران در مقابل استکبار را. نشان داد که راه درست همین راهی است که ملّت ایران در مقابل استکبار دارد حرکت میکند. خب اینها شیرینیها بود.
انسان از بعضی میشنود که انقلاب از هدفهای خودش دور شده؛ نه، این جور نیست. اگر کشور از هدفهای انقلاب دور شده بود، دشمنان انقلاب این قدر دشمنی با نظام کشور و جمهوری اسلامی و ایران اسلامی نمیکردند؛ خود این دشمنیها نشانهی این است که کشور و نظام اسلامی به هدفها وفادار بوده و پایبند به این هدفها بوده. حالا انسان میشنود که افرادی میگویند نظام از هدفهای انقلاب دور شده؛ میخواهند نشان بدهند که به انقلاب دلبستهاند. من قبول ندارم این حرف را؛ من دلبستگی آنها به انقلاب را هم قبول ندارم. کسی که زندگی اشرافی را دنبال میکند و اصلاً حرکتش حرکت اشرافی است، نمیتواند شعار حمایت از پابرهنهها را قبول داشته باشد. شعار انقلاب شعار حمایت از مستضعفین و حمایت از پابرهنهها است؛ افرادی که دنبال زندگی اشرافی هستند و حرکتشان حرکت اشرافمنشانه است، نمیتوانند به این شعار وفادار باشند. شعار انقلاب مقابلهی با استکبار است، مقابلهی با حرکت استکباری و قدرتهای استکباری است؛ این کسانی که دم از تسلیم در مقابل استکبار میزنند، دم از تسلیم در مقابل آمریکا میزنند، نمیتوانند به این انقلاب و به این هدفها پابند باشند؛ این حرف قابل قبولی نیست.
اغلب قضایای مهمّی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده، از این قبیل است؛ تقریباً در همهی حوادث تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادثی که مردم وارد میدان شدند و توانستند یک کاری را به ثمر برسانند و انجام بدهند -یعنی تا آنجایی که بنده در ذهنم هست- پای یک مرجع دینی، یک عالِم دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است. مثلاً فرض بفرمایید که در قضیّهی تنباکو، میرزای شیرازی است؛ در مشروطه مراجع نجفند، علمای بزرگ تهران و تبریز و اصفهان و جاهای دیگرند؛ در مسئلهی حادثهی مهمّ مسجد گوهرشاد، مرحوم حاج آقا حسین قمی (رضوان الله علیه) و علمای مشهدند؛ در سیام تیر، مرحوم آیتالله کاشانی است؛ در پانزدهم خرداد سال ۴۲، امام بزرگوار و برخی از بزرگان و علمای دیگر هستند؛ یک روحانی شجاع، مبارز و سیاستشناس در همهی این حوادث حضور دارد، و این حضور او است که سرمنشأ تحرّک مردمی است. بله، ممکن است مثلاً یک شخصی، یک آدم بانفوذی بتواند یک تعدادی از مردم را یک جایی وادار به یک عکسالعملی، به یک تحرّکی بکند لکن حرکت عظیم مردم، تکان دادن و به موج درآوردن این اقیانوس عظیم، فقط کار عالِم دینی است، فقط کار مرجع روحانی است؛ و از اینجا میشود راز دشمنیِ قدرتهای مستکبر عالم را با علمای دین، علمای سیاسی، با دین سیاسی، با فقه سیاسی، با عالِم سیاسی فهمید که چرا دشمنند؛ چون حضور اینها، حضور ضدّ استکباری و ضدّ استعماری است و این قضایای بزرگ را به وجود آورده؛ اینها میدانند، لذا با عالِم سیاسی مخالفند، با مرجع سیاسی مخالفند، با فقه سیاسی مخالفند، با دین سیاسی و اسلام سیاسی صریحاً میگویند مخالفند؛ و این حقیقتی است که باید [به آن] توجّه داشت.
اصول انقلاب در درجهی اوّل، مثل حاکمیّت دین. اصلاً جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیّت دین خدا تشکیل شد؛ اصلاً برای این است که جامعه با شکل و هندسهی دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسهی دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بیّنات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتّفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلاً عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمّل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِنبابمثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشدهایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجستهای. یا استقلال کشور، یا مبارزهی با فساد، مبارزهی با بیعدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است.
ما پیروان اسلام که امروز از جمعیّت عظیم، سرزمین گسترده، ثروتهای طبیعی بیشمار، و ملّتهای زنده و بیدار برخورداریم، باید با داشتهها و ممکنهای خود، آینده را رقم بزنیم. ملّتهای مسلمان در ۱۵۰ سال اخیر، نقشی در سرنوشت کشورها و دولتهای خود نداشته و به جز استثناهای معدود، یکسره با سیاست دولتهای متجاوز غربی مدیریّت شده و دستخوش طمعورزی و دخالت و شرارت آنها بودهاند. عقبماندگیِ علمی و وابستگی سیاسیِ امروزِ بسیاری از کشورها محصول آن انفعال و بیکفایتی است. ملّتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیّتهای ما، امروز باید آن گذشتهی بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بِایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی «مقاومت» کنند.
همهی سخنِ جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتنِ سررشتهی آیندهی دنیای اسلام با تکیه بر معارف اسلامی. طبیعتاً آمریکا و همراهانش در برابر عنوان «مقاومت» دچار حسّاسیّتند و به انواع دشمنی با «جبههی مقاومت اسلامی» کمر بستهاند. همراهی برخی از دولتهای منطقه با آنان نیز واقعیّت تلخی در جهت تداوم آن شرارتها است. ما پیروان اسلام که امروز از جمعیّت عظیم، سرزمین گسترده، ثروتهای طبیعی بیشمار، و ملّتهای زنده و بیدار برخورداریم، باید با داشتهها و ممکنهای خود، آینده را رقم بزنیم. ملّتهای مسلمان در ۱۵۰ سال اخیر، نقشی در سرنوشت کشورها و دولتهای خود نداشته و به جز استثناهای معدود، یکسره با سیاست دولتهای متجاوز غربی مدیریّت شده و دستخوش طمعورزی و دخالت و شرارت آنها بودهاند. عقبماندگیِ علمی و وابستگی سیاسیِ امروزِ بسیاری از کشورها محصول آن انفعال و بیکفایتی است. ملّتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیّتهای ما، امروز باید آن گذشتهی بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بِایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی «مقاومت» کنند.
همهی سخنِ جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتنِ سررشتهی آیندهی دنیای اسلام با تکیه بر معارف اسلامی. طبیعتاً آمریکا و همراهانش در برابر عنوان «مقاومت» دچار حسّاسیّتند و به انواع دشمنی با «جبههی مقاومت اسلامی» کمر بستهاند. همراهی برخی از دولتهای منطقه با آنان نیز واقعیّت تلخی در جهت تداوم آن شرارتها است. امام هم در مورد اسلام و هم در مورد مردمسالاری بیانات روشن و محکم و قاطعی دارند. امام در مورد اسلام، اسلام متحجّرین و اسلام التقاطیّون را به طور قاطع رد میکنند. از سویی متحجّرین را رد میکنند، از سویی التقاطیها را، یعنی کسانی که به اسم اسلام حرفهای دیگران را به خورد مخاطبین خودشان و به خورد جامعه میدهند؛ اینها را امام به طور قاطع رد میکند. اسلام در نظر امام یک اسلامی است که عدالتخواه است، ضدّ استکبار است، ضدّ فساد است؛ اینها در بیانات امام روشن و واضح است؛ هم در وصیّتنامه هست، هم در این حدود بیست و چند جلد بیانات امام که چاپ شده؛ ملاحظه کنید. حالا ما که خودمان مستقیماً از زبان خود امام شنفتهایم؛ آنهایی که نبودند و ندیدند، اینها به این بیانات مراجعه کنند؛ متن فرمایشات امام روشن است.
اسلامی که امام به آن معتقد است ضدّ استکبار است؛ یعنی ضدّ آمریکا است؛ ضدّ سلطهطلبی بیگانگان است، ضدّ دخالت بیگانگان و قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشور است؛ ضدّ زانو زدن در مقابل دشمن است. اسلامِ ضدّ فساد؛ اسلامی که امام به آن معتقد است اسلام ضدّ فساد است، ضدّ ویژهخواری است؛ و این چیزهایی که مشخّص میشود در زمینههای حضور فساد در بعضی از بخشها، قطعاً اینها نقطهی مقابل اسلام است. اسلام، اسلامی است که با فساد مبارزه کند؛ دولتی اسلامی آن دولتی است که با فساد مبارزه کند. ضدّ تحجّر؛ ]یعنی[ افکار عقبماندهی قدیمیِ این جوری را وارد میدان زندگی کردن، از فکر نو اسلامی و فکر نو امام بزرگوار فاصله گرفتن. اسلام، ضدّ اشرافیگری است؛ اسلام طرفدار محرومان است. اسلام ضدّ اختلاف طبقاتی است، ضدّ فاصلههای ]بین[ فقیر و غنی است. در برابر این دشمنی و این جبهه ]استکبار[، این ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند؛ شخصیّت و هویّت و عناصر هویّتیِ خودشان را مستحکم کنند و قدرت درونی خودشان را ازدیاد ببخشند؛ این نیاز قطعی است. آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت میدهد و قدرت میدهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. علّت اینکه خیلی از کشورهایی که انقلاب کردند و حرکاتی را ضدّ سلطه و ضدّ استکبار و ضدّ ظلم و استبداد به وجود آوردند، بعد از مدّت کوتاهی -بعضیها بعد از پنج سال، بعضیها بعد از ده سال- بکلّی از آن راه برگشتند و رفتند در همان راه اَسلاف(۶) خودشان و مثل آنها شدند، این بود که یک زیربنای فکری محکمی در اختیارشان نبود. اینکه میبینید گاهی در بعضی از کلمات بیگانهها -که بعضی داخلیها هم متأسّفانه از آنها تقلید میکنند- ایدئولوژیزدایی مطرح میشود معنایش این است. دشمن اصلی برای سلطهگران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده. اگرمجلّدات متعدّد فرمایشات امام را ملاحظه کنید، این زیربنای فکری اسلامی و زیربنای عقیدتی کاملاً در آنجاها متجلّی است و بیانات گستردهی امام راحل، یک ذخیرهی غنی در این زمینه است؛ بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکّران انقلابی ما در اختیار ما است، از شهید مطهّری و شهید بهشتی و دیگران تا زمان حاضر که اینها از قرآن و متون اسلامی این زیربنا را گرفتهاند و تأمین میکنند.
تقریباً یک هفته قبل از قیام مردم قم، رئیسجمهور آمریکا -که آن وقت کارتر بود- در تهران، حمایت و پشتیبانی صددرصد خودش را از رژیم پهلوی و محمّدرضا ابراز کرد؛ یک نطقی برایش تنظیم کرده بودند که در مهمانی آن نطق را بخواند، آن نطق را گذاشت داخل جیبش و خودش شروع کرد حرف زدن -بعدها مفسّرینش و همراهانش این را افشا کردند- و تعریف و تمجید و حمایت صددرصد از محمّدرضا و از رژیم پهلوی. بنابراین این حرکت قم، یک حرکت ضدّ آمریکایی بود، یک حرکت ضدّ استکباری بود؛ حرکتی بود ضدّ آن قدرتهای خبیثی که به خاطر منافع خودشان از رژیم دیکتاتور و ضدّ دین و فاسدِ پهلوی حمایت میکردند. حالا در واقع این قیام، هم جنبهی دینی داشت، هم جنبهی ضدّ آمریکایی داشت.
شهید سلیمانی با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود -شهادتش هم مکمّل این معنا بود- اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد. الان در دنیای اسلام هر جایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند، مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است. در کشورهای مختلف او را احترام میکنند، تکریم میکنند، عکسش را میزنند، نامش را پخش میکنند، برایش مجلس درست میکنند. در واقع ایشان نرمافزارِ مقاومت را و الگوی مبارزه را به ملّتها تعلیم کرد، به ملّتها سرایت داد، در ملّتها رایج کرد؛ اینها خب نقشهای خیلی مهم و بسیار حسّاسی است؛ لذاست که ایشان به معنای واقعی کلمه، یک شخصیّت برجسته و یک چهرهی قهرمانیِ اسلامی است.
شهید سلیمانی، هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد؛ اینها ادّعا نیست، اینها چیزهایی است که اثباتشده است. در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، دلیلش اینکه رئیسجمهور آمریکا(۲) آمد گفت: ما هفت تریلیون دلار خرج کردیم در عراق و هیچ چیز گیرمان نیامد؛ [حتّی] مجبور شد شب تاریک بیاید یک وقتی در یک پایگاه آمریکایی در عراق بنشیند و برود.(۳) این را همهی دنیا قبول کردند که آمریکا در عراق و سوریه -بخصوص در عراق- به مقاصد خودش نرسیده؛ چرا؟ چه کسی در این قضیه فعّال بود؟ قهرمان این کار سلیمانی بود. بنابراین در زمان حیاتِ خودش اینها را شکست داد. پس از شهادت هم دشمنان را شکست داد. این تشییعی که در ایران شد، تشییع عجیب و واقعاً فراموشنشدنیای [بود]؛ و همچنین تشییع میلیونیای که در عراق شد؛ در نجف، در بغداد ایشان تشییع شد، تشییع میلیونی عجیبی؛ ایشان و شهید ابومهدی مهندس با همدیگر تشییع شدند. در واقع این تشییع، و بعد بزرگداشتها، ژنرالهای جنگ نرم استکبار را متحیّر کرد. اینهایی که در جنگ نرمِ استکبار برجستهاند و در واقع آنها هستند که دارند فعّالیّت میکنند و ژنرالهای جنگ نرم آمریکا و استکبار هستند، اصلاً متحیّر ماندند که این چه وضعی است؛ این که بود، این چه بود؛ این چه حرکت عظیمی است که آنها را شکست داد. البتّه آنچه در شهادت او اتّفاق افتاد، اوّلین سیلی سختی بود که به آمریکا زده شد و تا آن زمان، مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلیای زدند؛ لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنهی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، این یک؛ یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّتها و سیاستهای مقاومت را میطلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است. جالب است که امسال سیزدهم آبان که روز مبارزهی با استکبار است، مصادف شده است با ولادت پیامبر اعظم؛ این، آیهی شریفهی «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَه، اَشِدّاٰءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماٰءُ بَینَهُم»(۱۵) را به یاد انسان میآورد؛ از آن طرف ولادت، از این طرف «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» که این حرکت عظیمی [بود] که جوانهای ما انجام دادند. سیزدهم آبان مظهر استکبارستیزی ملّت ایران بود؛ این جور نبود که با چند نفر ساکن در یک سفارتخانه مشکلی داشته باشند؛ مسئله، مسئلهی یک کار مهم و یک کار نمادینی بود در مبارزهی با استکبار که بجا هم واقع شد. خب رژیم آمریکا رژیم استکباری است و رژیم استکباری، جامع بسیاری از ضررها و شیطنتها و بدیها است. رژیم استکباری، هم جنگافروز است، هم تروریست است، هم تروریستپرور است، هم مداخلهگر است، هم فاسد است، هم انحصارطلب است؛ یعنی وقتی میگوییم «رژیم استکباری»، استکبار جامع همهی این زشتیها و بدیها و شیطنتها است. بنابراین، ستیزهگری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است. حالا بعضیها میگویند «آقا! این خلاف عقلانیّت است، خلاف تدبیر است»؛ نه، خلاف تدبیر نبود؛ این درست عین عقلانیّت بود؛ تسلیم شدن و زیر بار رفتن، ضدّ عقلانیّت بود.
نمونهی دیگر این ظرفیّت معنوی، اندکی قبل از همین حوادث، مربوط به حرکت خیرهکنندهی مردم در بدرقهی شهید سلیمانی است. شما دیدید ملّت ایران چه کردند؛ چه کردند در تهران، چه کردند در شهرستانهای مختلف، مردم چگونه با این قضیّهی مهم -شهادت یک سردار برجسته- مواجه شدند. خطا است اگر ما خیال کنیم این فقط یک حرکت عاطفی محض بود؛ بله؛ عواطف هم تأثیر داشت، لکن این حرکت خیلی فراتر از یک حرکت عاطفی محض بود؛ این، ایمان به جهاد مردم را نشان میداد. مردم نشان دادند که به جهاد در میدان مقاومت معتقدند، به مبارزه معتقدند، به مقاومت در مقابل استکبار معتقدند. مردم نشان دادند که به کسی که مظهر اقتدار ملّی و اقتدار جهادی ایران است احترام میگذارند. شهید سلیمانی مظهر این اقتدار بود، در کلّ منطقه اقتدار ملّی ایران را به رخ دشمنان کشور و دشمنان انقلاب میکشید، مظهر این روحیهی اقتدار ملّی بود، مردم به این احترام گذاشتند.
آنچه ما با آن مخالفیم عبارت است از حاکمیّت ظلم و طغیان و استکبار؛ «آمریکا» که میگوییم یعنی این؛ مخصوص آمریکا هم نیست. امروز البتّه قلّهی طغیان و استکبار و طاغوت، آمریکا است که درواقع در دست صهیونیستها -نه دولت صهیونیستی؛ در دست ثروتمندان و کمپانیدارهای صهیونیست- دارد میچرخد. هر کشور دیگری هم همین رفتار را داشته باشد این [طور] است. ما با هیچ ملّتی به عنوان ملّت مخالفتی نداریم؛ با هیچ نژادی، با هیچ ملّتی؛ ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم، با طغیان علیه ارزشهای انسانی و الهی مخالفیم. امروز آمریکا مظهر اینها است؛ مظهر ظلم است، مظهر استکبار است، لذاست که در دنیا هم منفور است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ضربههای سیاسی و نظامی سختی بر رژیم غاصب پدید آمد و پس از آن، زنجیرهی شکستهای استکبار و در رأس آن آمریکا از عراق و سوریه تا غزّه و لبنان و از یمن تا افغانستان تشکیل گردید. رسانههای دشمن، ایران را متّهم به جنگهای نیابتی میکنند؛ این دروغ بزرگی است. ملّتهای منطقه بیدار شدهاند. توانایی ایران در مقاومت بلندمدّت در برابر خباثتهای آمریکا تأثیر خود را در فضای عمومی منطقه و روحیهی ملّتها گذاشته است. سرنوشت منطقه، نجات از سلطهی استکباری آمریکا و رهایی فلسطین از حاکمیّت بیگانگان صهیونیست است.
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
... ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند. جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئهی خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.
یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم میگذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح میکند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بینالمللی میشود، با این خصوصیّات طبعاً در دورههای مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا میکند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همینجور بوده است، امروز هم همینجور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بینالمللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت میکنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطهگرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه میروند، سلطهپذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت میکنیم؛ در این چهل سال اینجوری پیش رفتهایم، اینجوری حرکت کردهایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش میآید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ؛ اینها خصوصیّات مؤمن است، قرآن میگوید اینجوری باید باشید. اوّلش «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» است؛ در مقابل کفّار سخت ایستادن، مثل خاکریزهای نرمی که قابل نفوذ است نبودن، مثل سدّ مستحکمی در مقابل کفّار ایستادن. مسلمانها باید در مقابل استکبار بِایستند؛ مسلمانها باید در مقابل زورگویی آمریکا و بقیّهی زورگوهای عالم بِایستند؛ اگر این را رعایت نکنند، اگر این مرزها را توجّه نکنند، ذلیل خواهند شد، دچار فساد خواهند شد، دچار عقبماندگی خواهند شد که الان این متأسّفانه اتّفاق افتاده.
ما در جمهوری اسلامی قریب چهل سال است که توانستهایم در مقابل زورگویی استکبار بایستیم و پیشرفت هم بکنیم. به کوری چشم آنهایی که میخواستند جمهوری اسلامی را از بین ببرند، ما ریشهدارتر شدیم، تواناییمان بیشتر شد، قدرتمان بیشتر شد، پیشرفت بیشتری کردیم؛ به کوری چشم دشمن!
حضرت آیتالله خامنهای، تعطیل یا محدود کردن ظرفیتهای ارتباطی ایران با مردم در حج، همچون دعای کمیل، مراسم برائت، اجتماعات و همایشهای تبلیغی را ترفند دولت سعودی علیه جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: امروز در دنیای اسلام، تعداد بیشماری از نخبگان مایل به شنیدن حقیقت از زبان جمهوری اسلامی هستند، بنابراین باید مسائل مهمی همچون استکبارستیزی، افشای ماهیت غرب، برائت از دشمنان اسلام و مضامین بلند دعای کمیل را با ادبیات نافذ، لحن خوب و استدلال عمیق از طریق ابزارهای نوین تبلیغاتی به مخاطبان منتقل کنید.
در آستانهی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملّت مظلومی که از میهن خود و از خانهِی خود رانده شده داریم دفاع میکنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه میکنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گستردهتر از مسئلهی فلسطین. امروز مبارزهی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنانکه میبینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند؛ احساس میکند که به او ضربه زدهاید؛ واقع قضیّه هم همین است. بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست، راهپیمایی روز قدس هم خیلی مهم است.
ما امروز به بعثت احتیاج داریم. اوّل، معرّفیِ بعثت است؛ در درجهی اوّل افکار عمومی دنیا باید بشناسند مفهوم و معنای بعثت اسلام را؛ این نقطهی بسیار مهمّی است. بعد از تشکیل جمهوری اسلامی که یک رشحهای از رشحات حکومت نبوی در این نظام ما بحمدالله به وجود آمد و خود آن منشأ یک تحوّل عظیم و یک حرکت عظیمی شد که بحمدالله ادامه دارد و ادامه خواهد داشت، دشمنان جهانی بشر -نمیشود گفت دشمنان اسلام- دشمنان جوامع بشری به فکر افتادند که با آن چیزی که مایهی این حرکت است و در بخش مهمّی از دنیا زمینه دارد، مبارزه کنند؛ آن چه بود؟ آن اسلام است. امروز با اسلام مبارزه میکنند؛ چرا؟ چون اسلام مایهی رشد جوامع است، مایهی حرکت انسانها است، مایهی بُروز استعدادها است و مایهی پدید آمدن یک تمدّن معنوی و مادّیِ مشترک و توأمان است؛ چون اسلام میتواند جلوی تعدّیّاتِ تمدّنِ مادّیِ ظالمِ امروز را بگیرد؛ لذا با اسلام مبارزه میکنند؛ انواع و اقسام مبارزه. تشکیل گروههای تروریست به نام اسلام هم یکی از توطئهها است؛ این توطئه است، همچنانکه کشورهای اسلامی را دچار جنگ و جدل و اختلاف کردن هم یکی از این دشمنیها است. امروز سررشتهی این دشمنیها به دست آمریکا و صهیونیسم است. حکومت صهیونیستی خبیث و غاصب در فلسطین و پشت سرش حکومت ظالم و مستکبر آمریکا دارند با اسلام مبارزه میکنند. بله، امروز با جمهوری اسلامی بیش از جاهای دیگر در حال مبارزهاند. این ازاینجهت و بهخاطر این است که اسلام در نظام جمهوری اسلامی بارزتر است، تحقّقش بیشتر است، و زمینهی عمل و اجرا و اقدام آن در اینجا بیشتر است. مخالفند بهخاطر اینکه اسلام جلوی مطامع اینها را میگیرد، جلوی استکبار را میگیرد؛ [پس درواقع] با اسلام مخالفند.
امروز منطقهی ما متأسّفانه دچار مشکلات بزرگی است. یمن، بحرین، سوریه، عراق، هرکدام بهنحوی دچار مشکل هستند. وقتیکه عامل اساسیِ در این مشکلات را جستجو میکنیم، میبینیم استکبار است. سرویسهای جاسوسی و امنیّتی آمریکا و صهیونیسماند که دارند این کارها را راه میاندازند و دنبال میکنند و نیروها را علیه هم به کار میبرند؛ اینها را بایستی توجّه کرد.
بحمدالله اراده و عزم جمهوری اسلامی در این راه، اختلالناپذیر است. عزم ثاقب و قاطعی در جمهوری اسلامی وجود دارد؛ نه فقط از سوی دولتمردان [بلکه] از سوی آحاد ملّت. در جمهوری اسلامی آنکسی که در مقابل زورگویی ایستاده است، کلّ ملّت ایرانند، جوانهای ما، مردم انقلابی ما و مردم مؤمن ما هستند که در مقابل زورگوییهای استکبار ایستادهاند. و هر ملّتی و هر کشوری که مردمش یکپارچه، یکجهت، یکدل، در مقابل دشمن بِایستند، دشمن هیچ تعرّضی نمیتواند به اینها بکند، هیچ غلطی نمیتواند بکند. شجاعت جمهوری اسلامی، ایستادگی جمهوری اسلامی بهخاطر همین اتّحاد و وحدتی است که وجود دارد، و بهخاطر حضور مردم در صحنه است. مردم ما حضور در صحنه را وظیفهی خودشان میدانند. حضرت آیتالله خامنهای، اثرگذاری ونزوئلا بر حرکتهای ضد استکباری در منطقه امریکای لاتین را نشاندهنده ظرفیت بالای این کشور خواندند و با تأکید بر لزوم استفاده از فرصت ریاست این کشور بر جنبش غیرمتعهدها افزودند: غربیها تمایلی به افزایش تحرک جنبش غیرمتعهدها ندارند ولی کشورهای مستقل باید در نقطه مقابل خواست آنها حرکت کنند و در این صورت، آینده یقیناً بهتر از گذشته خواهد بود.
این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است. این نشاندهندهی این است که [مشکلات] ما در این مسئله، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگونی که داریم، در مشکلاتی که با آمریکا و امثال آمریکا داریم، با مذاکره حل نمیشود؛ ما یک راهی باید خودمان انتخاب بکنیم، آن راهمان را برویم؛ بگذارید دشمن دنبال شما بدود، بگذارید دشمن دنبال شما بدود. مسئولین سیاسی و دیپلماسی ما صریحاً میگویند که آمریکاییها میخواهند همه چیز را بگیرند، [امّا] هیچچیز ندهند! [اگر] یک قدم شما عقب رفتی، یک قدم جلو میآیند. اینکه ما مدام میگوییم مذاکره نمیکنیم، [ولی] بعضیها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند، امتیاز را از شما میگیرد -وقتی مذاکره کردید یعنی یک امتیازی بدهید، یک امتیاز بگیرید دیگر؛ معنای مذاکره این است دیگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخی که نیست، مذاکره یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر- و آنچه را باید بدهی از شما میگیرد، [امّا] آنچه را باید بدهد، به شما نمیدهد؛ زورگویی میکند؛ خب مستکبر یعنی همین، استکبار جهانی یعنی همین، یعنی زورگوییکردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعدههایش را تخلّف میکند. خب امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوقالعادهای است. خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کردهاند میگوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛(۴) شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعدهی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعدهی خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعدهی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را اینجور در قیامت ملامت میکند. بعد هم خدای متعال میفرماید از قول شیطان که به آنها میگوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. حالا شیطان در قیامت این حرف را میزند، آمریکاییها امروز در دنیا این حرف را میزنند؛ وعده میدهند، عمل نمیکنند، تخلّف میکنند. امتیاز نقد را میگیرند، امتیاز نسیه را نمیدهند؛ وضع آمریکا این است. خب، پس به دیگران نباید اعتماد کرد.
این حرفهایی که زده میشود در مورد مسائل کلان کشور و سیاستهای کلان کشور را جوانهای عزیز ما بنشینند رویش فکر کنند؛ اینها ناشی از تجربه است، ناشی از شناختن دشمن و شناختن وضع است. این حرفِ همینجوری نیست که انسان یک چیزی بگوید تا یکی هم بیاید آن طرف یک جوابی بدهد «که نخیر اینجوری نیست»؛ نه، اینها را جوانهای عزیز [دقّت کنند]. خوشبختانه ما جوانهای باهوش و بااستعداد در کشور خیلی داریم؛ بنشینند تحلیل کنند، آنوقت راه مشخّص خواهد شد. اینکه ما راجع به مسایل خارجی و سیاست خارجی و استکبار و نمیدانم از این حرفها هی مکرر میگوییم، تکرار میکنیم در حرفهای عمومی، در حرفهای خصوصی، این بخاطر این است. نه اینکه ما با ارتباط با فلان کشور -حالا کشور اروپایی، کشور آسیایی، آفریقایی- مخالفیم، نه، آنهایی که با بنده کار کردند میدانند. بنده هیچ مخالفت که ندارم بلکه از اول مشوّق اینجور ارتباطات بودم، الان هم هستم. الان هم مسئولین دولتی را دایماً تشویق میکنم به افزایش ارتباطات. منتها ارتباطات با چه کسی؟ ارتباط با چه کسی؟ آن کسی که میخواهیم با او ارتباط بگیریم چه انگیزهای دارد؟ ما در مقابل انگیزهی او چه توانی داریم، اینها باید محاسبه بشود، بدون محاسبه که نمیشود. حرف این است، اقتصاد مقاومتی در واقع این است. بحث مقابلهی با استکبار در ماهیّت و هویّت خودش غیر از اقتصاد مقاومتی، در بخش اقتصاد حالا، هیچی دیگر نیست. استقلال فرهنگی هم که من همیشه سالها روی آن تکیه کردم هم جزو همین چیزهاست. اما حالا بحث اقتصاد است. این سالها مسألهی اقتصاد برای ما مسألهی اول است. این بحث استکبارستیزی و دعوای با کسانی که در خلاف این جهت حرکت میکنند، نهیب زدن به آمریکا و دیگران، این درواقع آن روی سکهی اقتصاد مقاومتی است. بخواهید شما اقتصاد مقاومتی تحقق پیدا کند، بدون این نمیشود، بدون این نمیشود. طرف، ابزارهای قدرتش زیاد است، تواناییهای زیادی دارد، به هیچ وجه ما دشمن را دست کم نمیگیریم و میدانیم دشمن که هست و چه هست و چه قدر توانایی دارد، اما از توانایی خودمان هم نمیتوانیم غفلت کنیم، ما هم تواناییهای زیادی داریم. ممکن است از نوع دیگری باشد اما توانایی است. دلیل توانایی اینکه اینها به خون امام بزرگوار و به خون این انقلاب تشنه بودند از روز اول. الان سی و هفت سال است این انقلاب روزبهروز دارد رشد میکند، پس ما تواناییم که توانستیم رشد کنیم. اگر توانایی نبود که رشد نمیشد. پس این توانایی است. این بهترین دلیل بر امکان شئ، بر احتمال وقوع شئ، وقوع خود آن شئ است. واقع شده دیگر. ما الان سی و هفت سال است داریم حرکت میکنیم، پیش میرویم، کار میکنیم، ایستادگی میکنیم. بنده حرفم این است. این را دنبال کنید. این هر دو روی سکه را دنبال کنید، هم در مجلس دنبال کنید هم در دولت دنبال کنید، هم در بخشهای مختلف نهادها دنبال کنید، ارتباطات دارید، آشنا هستید، میشناسید مسئولین را، سالها در مسئولیت بودید، با هم بودید، هم در دانشگاهها به خصوص دنبال کنید، در محیطهای فرهنگی دنبال کنید. این عرض ماست. اگر این بشود آن وقت انشاءالله عید، مبارکِ به معنای واقعی خواهد بود. این که عرض کردیم به شما که خدا مبارک کند، درواقع همهی این حرفها در این «مبارک» هست، از همهتان متشکرم.
یک نظامی در دنیا، در این بلبشو، در این جنگل بههمریختهی بههمآمیخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که یک پایههایی دارد که این پایهها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که امروز نظام جهانی بر آن استوار است؛ نقطهی مقابلِ ظلم است، نقطهی مقابلِ استثمار است، نقطهی مقابلِ جنگطلبی است، نقطهی مقابلِ فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوری اسلامی است. این نظام براساس اسلام، براساس دین، براساس تفکّرات اسلامی ناب به وجود آمده و یک جماعتی هم از اوّل در رأس این نظام قرار گرفتند که طبیعت اینها این است که از قدرتهای بزرگ نمیترسند و آن روحانیّونند. این را خود تحلیلگرها و جامعهشناسهای غربی، امروز میگویند؛ از اوّل انقلاب هم میگفتند؛ میگفتند این آخوندها نمیترسند از ما. [البتّه] بعضیهایشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، امّا طبیعت نظام آخوندی در جامعهی شیعه، یک چنین طبیعتی است. حالا اتّفاقاً اینها در رأس این نظام قرار گرفتهاند. مردم هم که همراهی میکنند. مردم هم اوّلاً مردمِ بااستعدادیاند، ثانیاً جوان در بین اینها زیاد است -جمعیّت ما از ۳۵ میلیون در اوّل انقلاب، حالا تقریباً رسیده به ۸۰ میلیون؛ یعنی جمعیّت ناگهان افزایش پیدا کرده است؛ اگرچه علیه آن [هم] دارند کار میکنند- استعداد زیاد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتیکه یک کشوری است که مردم اینجوری فکر میکنند، سردمداران حکومت هم نمیترسند از هیمنهی(۹) جهانی، این برای استکبار یک خطر عمده است، یک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه علیه آن تشکیل میشود؛ کمااینکه الان علیه جمهوری اسلامی جبهه تشکیل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اوّل انقلاب جبهه تشکیل شده؛ یک جبههی دشمن بهوجود آمده. آن روز شوروی بود و آمریکا که نقطهی مقابلِ هم بودند و [اگر] در صد مسئله -با کم و زیادش- با هم اختلاف داشتند امّا در مسئلهی جمهوری اسلامی و مخالفت با جمهوری اسلامی، همفکر و همدست بودند. یعنی طبیعت استکبار این است که با یک چنین نظامی دشمنی میکند.
مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یکوقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بیاطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشهکنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یکوقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. اینکه ملاحظه میکنید بنده مرتّب روی مسئلهی استکبار تکیه میکنم، روی مسئلهی آمریکا تکیه میکنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد؛ اهمّیّت نظام اسلامی -که میگوییم دنیا را تکان داد این انقلاب- بهخاطر این است؛ یک چیز جدید آورد.
خب، این چیز جدید، نظام ظالمانه و غیر عادلانه و مبتنیِ بر ظلم و زور و تزویر و مانند اینها را به چالش کشید؛ جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. [علّت] اینکه با نظام اسلامی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسلام غیر سیاسی، اسلامی که کاری به کار اینوآن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمّیّتی هم نمیدهند و مخالفتی هم نمیکنند. شما با آمریکا، با دستگاه استکبار، با صهیونیسم همراه باشید -در کار اقتصادیشان، در کارهای سیاسیشان، در جهتگیریهایشان- و مثل آنها فکر کنید، مثل آنها حرف بزنید، مثل آنها مشی کنید، هیچ مخالفتی ندارند؛ اسمتان مسیحی باشد، اسمتان بودایی باشد، اسمتان مسلمان باشد برایشان هیچ اهمیّتی ندارد. (۴) (بله مرگ که حتماً بر آمریکا، امّا حالا اجازه بدهید صحبت بکنیم.) پس بنابراین، مسئله این است. برای دشمنان ملّت ایران اینکه یک ملّتی صریحاً بِایستد و بدون هیچگونه ملاحظهای نظرات قاطع خود را علیه استکبار بیان بکند و به دیگر ملّتها جرئت بدهد، قابل تحمّل نیست، لذا هرچه میتوانند دارند تلاش میکنند.
این را هم عرض بکنم که مسئلهی هستهای و دعوای استکبار -که اصلش آمریکا است و آن بت بزرگ آمریکا است، بقیّهی دولتهای غربیای هم که در این زمینه وارد شدند، آن بتهای حاشیهای و دوروبری هستند- با ما در قضیّهی هستهای، فقط قضیّهی هستهای نبود، وَالّا میتوان سوگند یاد کرد که اینها میدانند که جمهوری اسلامی دنبال بمب هستهای نیست؛ این را میشود قسم خورد؛ مسئله مسئلهی دیگری است. این جزئی از یک حرکت عمومی است برای زیر فشار قرار دادن ملّت ایران، برای متوقّف کردن حرکت انقلابی ملّت ایران به سوی اهدافش، برای متوقّف کردن گسترهی نفوذ روزافزون نظام جمهوری اسلامی در منطقه و در جهان؛ این یک واقعیّتی است. نه اینکه ما دنبال کنیم این قضیّه را؛ طبیعت کار این است؛ حرف نو است، جذّاب است، دلهای پاک و نیّتهای صادق آن را میپسندد لذا نفوذ جمهوری اسلامی و اعتبار جمهوری اسلامی گسترش پیدا میکند، اینها متوحّش میشوند. هدف اینها این است که این را متوقّف کنند؛ هدف اینها این است که به ملّتها تفهیم کنند که جمهوری اسلامی ایران هم نتوانست بر اساس دین، یک نظامی را بر پا کند و ادامه بدهد و اداره کند؛ میخواهند این را نشان بدهند و هدف این است؛ این را باید همه متوجّه باشند؛ مسئولین هم باید متوجّه باشند، آحاد مردم ما هم توجّه داشته باشند.
وقتی میگوییم باید دفاع کند، یک سؤال به ذهن میرسد که مگر حملهای وجود دارد که دفاع کند؟ مگر دشمنی هست که باید دفاع کرد در مقابل آن دشمن؟ این سؤال به ذهن میآید. شماها جواب این سؤال را بروشنی میدانید؛ بله، دشمن هست؛ دشمن غدّار،(۴) زرنگ، دستوپادار، متقلّب، شیطانصفت در مقابل این حرکت عظیم وجود دارد؛ آن دشمن کیست؟ استکبار.
البتّه مظهر استکبار، امروز آمریکا است؛ یک روزی انگلیس بود. این دشمن، بیکار نیست، مشغول است؛ دائم مشغول است. این تحلیلی که در اوّل صحبتِ سردار جعفری عزیزمان بود، این کاملاً تحلیل درستی است. امروز درگیری جهانی، بین حرکت استکباری و حرکت ارزشی و استقلال ملّی و هویّتی است که مظهرش انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی است؛ دعوا امروز در دنیا این است؛ نه اینکه دعواهای دیگری نیست؛ چرا، بالاخره بر سر یک جیفه(۵) هم سگها به جان هم میافتند، با هم دعوا میکنند، این هست لکن دعوای اصلی این است، خطّ اصلی و جبههی اصلی این است؛ لذا دشمن وجود دارد، دشمن حسّاس است. این استکبار عرض کردیم، مظهرش امروز آمریکا است؛ امّا این دستگاه سیاسی استکبار است، استکبار فقط دستگاه سیاسی نیست؛ دستگاه مالی گاهی مهمتر و مؤثّرتر است؛ [مثل] این شرکتها و کمپانیهای بزرگ و پولدارهای بزرگ دنیا که عمدتاً هم صهیونیست هستند؛ مجموعهی استکبار اینها هستند؛ اینها دائم مشغولند. در واقع هم زر و هم زور، زر و زور؛ حالا مثلّث زر و زور و تزویر را گفتند که مثلّث درستی هم هست. قدیمها که ماها میگفتیم زر و زور و تزویر، منظورمان از تزویر، تزویر دینی بود. یعنی عناصری که تحت پوشش دین میآیند و زمینه را صاف میکنند؛ جادّه را صاف میکنند برای ورود لشکر زر و زور. امّا امروز منظورمان از تزویر فقط تزویر دینی نیست، تزویر سیاسی هم هست؛ یعنی دستگاههای سیاسی، دستگاههای دیپلماسی، بشدّت در حال تزویر، نقشهچینی و توطئه و برنامهریزی و طرّاحیاند؛ به چهرهی خندان ظاهر میشوند، با آغوش باز جلو میآیند و در همان حال مثل اینکه در بعضی از فیلمها دیدهاید، طرف را که بغل میگیرد، خنجر را هم در قلبش فرو میکند. بنابراین امروز تزویر شامل تزویر سیاسی و دیپلماسی و مانند اینها هم هست که باید به آن توجّه کرد. خب، این دشمنی است، این دشمنی در شکلهای مختلفی ممکن است ظاهر بشود. اینها را ما باید توجّه کنیم؛ یعنی باید دائم اینها را با خودمان تکرار کنیم، تمرین کنیم، از یاد نبریم تا بفهمیم چه کار باید بکنیم؛ همهمان -هم سیاستمداران کشور، مدیران کشور، شما بسیجیهای عزیز و دیگرانی که فعّالند، متفکّرند، اهل کارند- اینها را باید دائم در ذهن داشته باشیم. جلسهی جوانان عزیز، دانشجو، دانشآموز در روزهایی که بهعنوان مقابله و مبارزهی با استکبار نامیده شده است، بسیار مغتنم است. جمعی که در اینجا تشریف دارید، یک نمونهای هستید از مجموع جوانهای هوشیار ملّت ما؛ و نه فقط جوانها بلکه انسانهای آگاه، اهل تحلیل، اهل بصیرت، همه همین مواضعی را دارند که شما امروز در اینجا ابراز کردید با شعار خودتان، با بیانات خودتان.
مبارزهی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانهی علمی، و یک حرکت خردمندانه است، برخلاف آنچه بعضی میخواهند وانمود بکنند که این یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متّکی به منطق و عقلانیّت نیست، بعکس، حرکت ملّت ایران یک حرکت متّکی به عقلانیّت است. از دین و آیهی قرآن و آنچه الهام دینی است فعلاً صرفنظر میکنیم؛ «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۱) و «قاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۲) را فعلاً کنار میگذاریم، چون کسانی به این چیزها معتقد هم نیستند یا باور هم ندارند؛ به تجربهی ملّت ایران تکیه میکنیم.
مردم روزهداری که شب قبل را بهمناسبت احیاء بیستوسوّم ماه مبارک رمضان و شب قدر تا صبح بیداری کشیده بودند، در روز گرم تابستان، با زبان روزه در این راهپیمایی عظیم شرکت کردند. اینها است راه درست شناخت ملّت ایران؛ این ملّت ایران است. این ملّت ایران است که ماه رمضان در محراب عبادتْ آنجور، و در صحنهی مقابله و مبارزهی با استکبارْ اینجور، خود را عرضه میکند و نشان میدهد. ملّت ما را از زبان مغرضِ دیگران نباید شناخت؛ ملّت ما را از خودش، از شعارش، از حرکتش، از این جلوههای عظیم باید شناخت؛ این است ملّت ایران. آنچه دشمن با فضاسازی سعی میکند از ملّت ایران نشان بدهد و بعضی کجفهمها هم متأسّفانه همان را تکرار میکنند، انحراف و غلط است. ملّت ایران همان ملّتی است که ابعاد و اجزاء گوناگون خود را در این ماه رمضان نشان داد.
با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییهاحزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بیانصافی بالاتر نمیشود. آنوقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یکچنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را میگذارم برای جای دیگر.
یک نکتهی دیگری که سؤال کردند [این بود که]، تکلیف مبارزهی با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزهی با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزهی با استکبار، مبارزهی با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست. این هم جزو همین حرفهایی است که اتّفاقاً امروز من یادداشت کردهام که به شما بگویم. این جزو کارهای ما است، جزو کارهای اساسی است، جزو مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزهی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. مبارزهی با استکبار که تمام نمیشود. در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. ما به این مسئولین محترمی که در قضیّهی هستهای مذاکره میکنند -که حالا اینها اجازه پیدا کردهاند که مسئولین روبهرو با هم حرف بزنند؛ البتّه سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایینتر سابقه داشت؛ در این سطح، اوّلینبار بود- گفتهایم که فقط در مسئلهی هستهای شما حق دارید مذاکره کنید؛ در هیچ مسئلهی دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمیکنند. آن طرف مقابل، گاهی مسائل منطقه و سوریه و یمن و مانند اینها را پیش میکشد، اینها میگویند ما در این زمینهها با شما صحبتی نداریم و صحبت نمیکنند. مذاکره فقط در زمینهی مسئلهی هستهای است، آن هم به همان دلایلی که من گفتم و چندبار تکرار کردم که چرا در قضیّهی هستهای ما این گرایش را، این رویکرد را انتخاب کردیم؛ من این را مفصّل تشریح کردم. مبارزهی با استکبار تعطیلپذیر نیست، تکلیفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامهی مبارزهی با استکبار.
آیهی شریفه میفرماید که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(۹) یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد، اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ عاقِبَةُ الاُمور» (۱۰)[است]. اینجور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامهی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» (۱۱) - که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیّتی که خدای متعال در آن آیهی شریفهی سورهی شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی و به بقیّه کرده است: اَن اَقیمُوا الدّین؛ (۱۲) آنکه مورد نظر است، اقامهی دین است؛ یعنی همهی دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَّقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ (۱۳) یعنی همهی دین - همهی اجزا و همهی ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامهی دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛ (۱۴) آنچه تو به آن دعوت میکنی، برای مشرکین[گران است]؛ یا در آیهی شریفه در اوّل سورهی مبارکهی احزاب؛ یاَیُّهَاالنَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المنِفقینَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا؛ (۱۵) یعنی هم علیم است خدای متعال که احاطهی علمی دارد به تمام اجزا و ذرّات عالم و سازوکار زندگی ذرّات، و هم حکیم است؛ با حکمت، راه تو را در این مجموعه مشخّص کرده و باید دنبال کنی. وَ اتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا * وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ و کَفی بِاللهِ وَکیلًا؛ (۱۶) در مقابلهی با این حرکت تو، دشمنی وجود خواهد داشت.
اکثریّت قاطع ملّت ایران بالقوّه بسیجىاند؛ دلیل شکستناپذیرى نظام جمهورى اسلامى این است. منتها باید حواسّ همه جمع باشد؛ امتحان همیشه هست، براى همه هست؛ حرکت نباید سست بشود؛ جهت حرکت اشتباه نباید بشود؛ جهت حرکت به سمت استکبار است، مقابلهى با استکبار است.
ما هم که اسم آمریکا را بارها مىآوریم؛ ملّت ما، خود ما؛ [چون] مسئلهى آمریکا بهخاطر استکبار است، چون آمریکا یک دولت استکبارى است، چون روش [آمریکا] استکبارى است؛ ما با آمریکا بهعنوان یک مجموعهى جغرافیایى یا بهعنوان یک ملّت، بهعنوان یک مجموعهى انسانى هیچ مسئلهاى نداریم، آن هم مثل بقیّهى کشورها؛ مسئلهى ما با آمریکا، مسئلهى استکبار آمریکایى است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیادهطلبند؛ همین حرفهایى که این چند روز سرِ همین مذاکرات هستهاى زدند، شما ببینید؛ چند ماه مذاکره کردند و حالا تمدید کردند، [بعد] شروع کردند مثل همیشه حرف زدن. ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوری اسلامی با استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است. ما دنبال آرمانهای بلند هستیم؛ دنبال تشکیل جامعهی اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امّت اسلامی و تحقّق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدّیقان و شهیدان [هستیم]؛ و دستگاههای شیطانی زمان یک جبههاند و طبعاً با یکچنین حرکتی مخالفند. [بنابراین] کارشکنی میکنند، اذیت میکنند، تهدید میکنند؛ در عین حال با همهی زرق و برقی که آن جبههی مقابل دارد و جلال ظاهری و تواناییهای مادّیای که دارد، این حرکت الهی و حرکت پیامبرانه راه خودش را دارد ادامه میدهد و پیش میرود، اثر میگذارد، روزبهروز توسعه پیدا میکند، روزبهروز عمق پیدا میکند.
آنچه نقطهی مقابل نظام اسلامی است، استكبار است. جهتگیری خصومتهای نظام اسلامی، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفیم، ما با استكبار مبارزه میكنیم. استكبار یك واژهی قرآنی است كه در قرآن دربارهی امثال فرعون و گروههای بدخواه و معارض حقّ و حقیقت بهكار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندی استكبار در همهی دورهها یكی است؛ البتّه شیوهها و خصوصیّات و روشها در هر زمانی تفاوت میكند. امروز هم نظام استكباری وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنیا، دولت ایالات متّحدهی آمریكا است. استكبار را باید بشناسیم، خصوصیّات استكبار را باید بدانیم، عملكرد و جهتگیریِ استكبار را باید بدانیم تا بتوانیم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظیم كنیم. ما با برخورد غیرخردمندانه در همهی عرصهها مخالفیم؛ ما معتقدیم در همهی عرصهها، در همهی برنامهریزیها، در همهی جهتگیریهای جمعی و فردی باید با درایت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را نشناسیم، دشمن را نشناسیم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسیم، استكبار را نشناسیم، چطور میتوانیم با حكمت و درایت حركت كنیم؟ چطور میتوانیم درست برنامهریزی كنیم؟ لذا باید بشناسیم.
نظام اسلامی با ملّتها طرف نیست، با مردم طرف نیست، با انسانها طرف نیست، نظام اسلامی با استكبار طرف است. از زمان ابراهیم خلیل و نوح پیغمبر و پیغمبران بزرگ و پیغمبر اسلام تا امروز هم همین بوده: جبههی حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهی امروز نظام اسلامی با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با این خصوصیّاتی كه گفتیم، قادر نیست نظام اسلامیای مثل نظام جمهوری اسلامی ایران را تحمّل كند. چون نظام جمهوری اسلامی اساساً در اعتراض به استكبار پدید آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ایران بهوجود آمد و بر این اساس تشكیل شد، رشد پیدا كرد، قوی شد، منطق استكبار را به چالش كشید. [استكبار] نمیتواند تحمّل كند، مگر وقتی كه مأیوس بشود. ملّت ایران، جوانان ایران، فعّالان ایران، كسانیكه به هر دلیلی ولو به دلیلی غیراسلامی به میهنشان و خاكشان عقیده دارند، باید كاری كنند كه این یأس در دشمن بهوجود بیاید؛ دشمن را باید مأیوس كرد. برای دستگاه استكبار و امروز برای دولت ایالات متّحدهی آمریكا بسیار دشوار است كه ببیند در این منطقهی حسّاس عالم، در غرب آسیا - [كه] یكی از حسّاسترین مناطق دنیا است؛ هم از لحاظ سیاسی، هم از لحاظ اقتصادی، حوادث اینجا بر همهی عالم اثرگذار است - یك كشوری، یك نظامی، یك ملّتی سربرآورده است كه خود را متّصل و مربوط و تبعِ به آن قدرت ابرقدرت - كه خودش را اَبَد قدرت میداند - نمیداند، مستقل حركت میكند؛ علیه او اینهمه مخالفت انجام میگیرد، [امّا] از همهی این مشكلات و سختیها نظام اسلامی عبور میكند و به اعتراف خود آنها نفوذ آمریكا را در این منطقه به چالش میكشد و نفوذ خودش را گسترش میدهد و بهعنوان یك نمونه و الگویی برای ملّتهای منطقه درمیآید؛ تحمّل این برای آنها خیلی سخت است.
استكبار یعنی چه؟ استكبار یك تعبیر قرآنی است؛ در قرآن كلمهی استكبار به كار رفته است؛ آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، یعنی آن كسانی و آن دولتی كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهای دیگر را دارد، در همهی كارهای آنها مداخله میكند برای حفظ منافع خود؛ خود را آزاد میداند، حقّ تحمیل بر ملّتها را برای خود قائل است، حقّ دخالت در امور كشورها را برای خود قائل است، پاسخگو هم به هیچكس نیست؛ این معنای مستكبر است. نقطهی مقابل این جبههی ظالم و ستمگر، گروهی هستند كه با استكبار مبارزه میكنند؛ مبارزهی با استكبار یعنی چه؟ یعنی در درجهی اوّل زیر بار این زورگویی نرفتن؛ معنای استكبارستیزی یك چیز پیچوخمدارِ پیچیدهای نیست؛ استكبارستیزی یعنی یك ملّتی زیر بار مداخلهجویی و تحمیل قدرت استكبارگر یا انسان مستكبر یا دولت مستكبر نرود؛ این معنای استكبارستیزی است. من البتّه انشاءالله در آینده در یك فرصتی با شما جوانها، دانشجوها، دانشآموزان دربارهی استكبار و استكبارستیزی یك صحبت مفصّلی باید بكنم كه الان مجال آن نیست؛ اجمالاً این معنای استكبار و این معنای استكبارستیزی است.
ملّت ایران كه خود را استكبارستیز میداند، بهخاطر این است كه زیر بار تحمیل دولت آمریكا نرفته است. دولت آمریكا یك دولت استكباری است، حقّ مداخلهی در كشورها را برای خود قائل است، جنگافروزی میكند، در امور كشورها مداخله میكند؛ امروز مشاهده میكنید [كه] این قضیّه دیگر از محدودهی كشورهای آسیا و آفریقا و آمریكای لاتین فراتر رفته است، به اروپا رسیده؛ در امور آنها هم دخالت میكنند. ملّت ایران در مقابل این استكباری كه دولت ایالات متّحده داشت و دخالتی كه میكرد و زورگوئیای كه میكرد و تسلّطی كه بر كشور عزیز ما در طول سالها برای خود درست كرده بود، ایستاد. حكومت طاغوتیِ پادشاهی، یك حكومت وابستهی به آمریكا بود بدون پشتوانهی داخلی؛ با تكیهی به آمریكا در ایران هر كاری میخواستند میكردند؛ به مردم ظلم میكردند، حقوق مردم را غصب میكردند، بین مردم تبعیض قائل میشدند، كشور را از رشد و ترقّی و توسعهای كه حقّ طبیعی و تاریخی آن بود باز داشته بودند، برای خاطر اینكه منافع آمریكا را در ایران تأمین كنند. ملّت ایران ایستاد، انقلاب كرد، بعد هم ریشههای مستكبرین را در كشور قطع كرد؛ مثل بعضی از كشورهای دیگر نبود كه مقابلهی با استكبار كردند امّا كار را نیمهتمام گذاشتند و چوبش [را] هم خوردند.
بنده در یك كشوری - كه اسم نمیآورم - كه با انگلیسها مبارزه كرده بودند و سالها ظلم و جور انگلیسها را با مبارزهی خودشان تمام كرده بودند و استقلال پیدا كرده بودند، دیدم كه مجسّمهی یك سردار انگلیسی را در یكی از مراكز مهمّ تفریحی خودشان نصب كردند! گفتیم خب این دیگر چیست؟ اسم آن مركز را هم، به اسم آن مستكبرِ مستعمری كه هزاران جنایت در آنجا كرده بود، گذاشته بودند! البتّه از این ملاحظهكاری و مماشاتكاری هم سودی نبردند؛ یعنی فشار بر آن كشور ادامه داشت، هنوز هم [ادامه] دارد؛ مماشات با مستكبر برای هیچ كشوری سود به ارمغان نمیآورد. جمهوری اسلامی ایران و انقلاب عظیم این ملّت با استكبارِ آمریكایی در افتاد و كار را نیمهكاره هم رها نكرد؛ چون ضربِ دستِ آمریكا را در طول سالهای متمادی بر روی پوست و گوشت خود احساس كرده بود؛ میفهمید اینها چه كسانی هستند، چه هستند. مسئلهی ستیزهی با استكبار و روز ملّی استكبارستیزی یك مسئلهی اساسی است، یك مسئلهی برخاستهی از تحلیل درست و حرف درست است. و شما جوانهای عزیز و میلیونها جوانی كه در سرتاسر كشور هستند، مثل شما دانشجو و دانشآموزند، باید تحلیل درستی داشته باشید از این قضایا. خب، جوانِ اوّلِ انقلاب احتیاج به تحلیل نداشت و تحلیل نمیخواست، همهچیز برایش روشن بود، چون همهچیز را خودش به چشم خود دیده بود؛ حضور آمریكاییها را، قساوت آمریكاییها را، ساواكِ دستآموزِ آمریكاییها را، امّا امروز شما باید فكر كنید، تحلیل كنید، دقّت كنید؛ صِرف [گفتن با] زبان نباشد؛ معلوم باشد چرا ملّت ایران با استكبار مخالف است؛ چرا با رویكردهای ایالاتمتّحدهی آمریكا مخالف است؛ این بیزاری ناشی از چیست؛ این را جوانِ امروز بایستی بدرستی و با تحقیق بفهمد.
در این سالهائی که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهایانقلاب و چیزهائی که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلهی سادهزیستی مسئولان، استکبارستیزی، افتخار به انقلابیگری. یک دورهای بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگری و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعی میکردند به عنوان یک ارزش منفی یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومی مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابی، جهتگیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکی از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنی مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئلهی دعوت به عدالت، مسئلهی سادهزیستی، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلی چیزهای مهمی است.
هر جائی که احساس بشود کاری دارد انجام میگیرد که به نفع اسرائیل است، به نفع آمریکاست، آنجا باید هوشیار باشیم؛ بدانیم این حرکت، حرکت بیگانه است؛ حرکت غریبه است؛ حرکت خودی نیست. آنجائی که حرکت، یک حرکت اسلامی و ضد صهیونیستی و ضد استکباری و ضد استبدادی و ضد فساد است، آنجا حرکت، حرکت درستی است؛ آنجا همه با هم خودی هستیم؛ دیگر شیعه هستیم، سنی هستیم، از این کشوریم، از آن کشوریم، تفاوت نمیکند. باید همه یکجور فکر کنیم.
شعارهای دولت نهم و دهم شعارهائی بود و هست که این شعارها برای مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهی، یا استکبارستیزی، یا سادهزیستی و مقابلهی با منش اشرافیگری، یا مقابلهی با ویژهخواری و سوء استفادهی از ارتباطات در مسائل اقتصادی و غیر اقتصادی، یا خدمترسانی صادقانه. و من عرض بکنم، شما هم این را میدانید؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئیس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - این شعارها بود. یعنی مردم به این شعارها دلبستهاند و نیاز به آنها و ضرورت آنها را احساس میکنند. از این شعارها دست برندارید. از جملهی اساسیترین شعارها، پایبندی به اصول و ارزشهائی بود که امام بزرگوار ما اینها را وارد جامعه کرد و مطرح کرد؛ که اتفاقاً در دنیا هم عامل رشد علاقهمندی به انقلاب اسلامی، همین شعارها بود. یعنی بدون اینکه ماها ابزار تبلیغاتیای داشته باشیم، یا شیوههای تبلیغاتی کافی را بلد باشیم و به کار بگیریم، عنوان و محبوبیت امام بزرگوار ما در بین ملتها و در سراسر دنیا ساری و جاری شد؛ این به خاطر همین شعارها و به خاطر همین رویکردها و جهتگیریها بود. خود این هم که شما در مقابل قدرت فائقهی ظاهریِ استکبار - که امروز مظهرش آمریکا و صهیونیسم بینالمللی و جهانی است - میایستید، ارزش ایجاد میکند؛ خود این محبوبیت ایجاد میکند؛ خود این در دل ملتها امید به وجود میآورد و پرورش میدهد؛ این را نباید از دست داد. مراقب باشید در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملکرد، از این شعارها تجاوزی صورت نگیرد.
شعر انقلاب یک هویتی دارد؛ در واقع متصدی و مباشر و میداندارِ ارائهی گفتمان انقلاب اسلامی است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحتالشعاع برخی از هیجاناتی قرار بگیرد که ناشی از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئلهای، نسبت به یک قضیهای، نسبت به یک چیزی. بالاخره همه جا ناهنجاریهائی وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتی میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستی آن گفتمان اصلی انقلاب، آن هویت اصلی انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید برای انقلاب حرف بزنید، باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید. ملت شما کار بزرگی انجام داده. من سال گذشته این را گفتم - به نظرم در همین جلسه هم گفتم - که مسئله فقط مسئلهی شهادت نیست - البته شهادت در راه خدا و جان بر کف گذاشتن و تقدیم راه خدا کردن، قلهی شرافتهای انسانی است - اینقدر معارف دینی گسترده است، اینقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفیض است که میتوان از آن بهره برد و میتوان آن را منعکس کرد. امروز این یک وظیفهای است بر عهدهی شاعران. گاهی اوقات انسان میبیند که در بعضی از شعرها و سرودهها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئلهی اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ آن وقت اینجا انسان هماهنگ و همآواز میشود با آن کسانی که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. شعرائی که یا وابسته بودند به کانونهای قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوی، یا هم جزو جریانات چپ بودند، اینها از اول با انقلاب قهر کردند، از اول به انقلاب روی خوش نشان ندادند؛ که همین روی خوش نشان ندادن موجب شد که این طرف انقلاب، آن جوششهای زیبا و پرفیضان را از خودش نشان بدهد. این که این همه شاعر خوب و برجسته از درون انقلاب جوشید، شاید یک مقدارش ناشی بود از قهر آنها. خب، حالا آن جریانی که با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حرکت آزادیخواهانهی ملت ایران و حرکت دینمدار انقلاب اسلامی مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هویت و گفتمان اصلی انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزدیک میشود. من با شعر اعتراض مخالفتی ندارم؛ انسان یک چیز ناهنجاری را میبیند، خب، در شعر منعکس میشود؛ این هیچ اشکالی ندارد؛ منتها باید مراقب باشید شما اعتراضتان به یک ناهنجاری است، در حال اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامی. اما یکی هست که اعتراضش به همین اصل گفتمان است؛ مراقب باشید زبان شما با زبان او یکی نشود. لازم است که شعرای جوان عزیزمان این مراقبت را بکنند. آدمهائی هستند که از اصل مبانی انقلاب و نظام و آزادیخواهی و استقلال و استکبارستیزی دورند؛ شما دل به تحسین آنها و محافل مربوط به آنها نبندید. هرچه هم که میتوانید، بین خودتان ارتباطات را نزدیک و صمیمانه کنید.
انقلاب اسلامی یک استثناء است. انقلاب اسلامی حرکتی بود که با اهداف مشخصی - ولو آن اهداف که مشخص هم بود، در یک جاهائی کلی بود؛ بتدریج خرد شد، روشن شد، مصادیقش معلوم شد؛ اما اهداف، اهداف روشنی بود - به وجود آمد. هدف اسلامخواهی، هدف استکبارستیزی، هدف حفظ استقلال کشور، هدف کرامتبخشی به انسان، هدف دفاع از مظلوم، هدف پیشرفت و اعتلای علمی و فنی و اقتصادی کشور؛ اینها اهداف انقلاب بوده. انسان وقتی در فرمایشات امام (رضوان اللَّه علیه) و در اسناد اصلی انقلاب اینها را نگاه میکند، میبیند که همهی اینها در متون اسلامی هم ریشه دارد. مردمی بودن، متکی به ایمان مردم، عقاید مردم و انگیزههای مردمی و عواطف مردمی، جزو پایههای اصلی انقلاب است. این خط ادامه پیدا کرده؛ این خط انحراف پیدا نکرده، این خط زاویه نخورده. امروز سی و دو سال از انقلاب میگذرد؛ این خیلی حادثهی مهمی است.
ما ملت ایران هم خوشحال و خوشوقتیم از این که میبینیم ملتهای مسلمان دارند حرکت میکنند و آزادی و کرامت خودشان را به دست میآورند. از آغاز پیدایش و پیروزی این انقلاب در ایران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حرکتهای منطقه، قیامهای منطقه، روشن بوده است. هر جائی که حرکت بر ضد استکبار است، بر ضد صهیونیسم است، بر ضد دولت غاصب صهیونیستی در کشور عزیز فلسطین است، این حرکت، حرکت مقبول و مورد حمایت و تأیید ماست. هر جا حرکت علیه آمریکاست، علیه این دیکتاتوریِ بینالمللی است - که امروز آمریکا یک دیکتاتوری بینالمللی به وجود آورده است - هر جا حرکت علیه دیکتاتوریهای داخلی است، برای احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقیم.
نقطهی بعدی، استکبارستیزی است؛ عدم تسلیم در مقابل فشارها. در این زمینه هم ایستادیم. این کار، سخت بود؛ اما جمهوری اسلامی توانست این کار سخت را با موفقیت انجام دهد. خیلیها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکائیها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلمستیزی انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانی که دنبال این بودند؛ یعنی برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسی که دشمن اصلی ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معنای این حرف، فروختن قضیهی فلسطین است. معنای این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معنای این حرف، چشم بستن بر روی این همه ظلمی است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد. معنای این حرف، یعنی به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادی کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرفتر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات و استقامت، پر زحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهی را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد. ایستادگی شما ملت ایران ظرف این سی و دو سال بر روی شعارهای اصلی انقلاب، این برکت بزرگ را داشته است که امروز دنیای اسلام به چشم عظمت نگاه میکند. وقتی مسئولین کشور شما به کشورهای مختلف سفر میکنند، آنجور استقبالی از آنها میشود. وقتی حسابگرها میخواهند محبوبیت شخصیتهای سیاسی را محاسبه کنند، مسئولین کشور شما در ردیف اول قرار میگیرند. ملت ایران کارش الگو شد؛ امروز دارید نشانههای این را مشاهده میکنید. این برکت بزرگ و این خصوصیت از خصوصیاتی است که جز با گذشت زمان معلوم نمیشد.
این را شما افتخار بدانید که الحمدللَّه به مبانی انقلاب پایبندید و به اینکه شعارهای انقلاب را قبول دارید و میخواهید اجراء کنید، افتخار میکنید؛ این توفیق بزرگی است. یکی از مهمترین خصوصیات این دولت این است که شعارهای خودش را شعارهای انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندی و افتخار میکند. مردم هم به خاطر همین به شما اقبال کردند؛ این هم معلوم باشد. مردم به این شعارها دلبستهاند، علاقهمندند. شعار عدالتطلبی، برای مردم جذاب است؛ شعار اجتناب از اشرافیگری، برای مردم شعار مطلوب و شعار جذابی است؛ یا شعار خدمترسانی به مردم، یا شعار استکبارستیزی، یا شعار سادهزیستی، یا شعار کار و تلاش و خدمت به مردم؛ اینها چیزهائی است که مردم دوست میدارند و اینها را میخواهند. یک جامعه و یک کشور و یک ملت بیدار از مسئولینش این چیزها را مطالبه میکند: مطالبهی عدالت، مطالبهی انصاف، مطالبهی خدمت، مطالبهی ارتباط صمیمی با مردم، مطالبهی دین، پایبندی به ارزشهای دینی، پایبندی به شرع. این چیزها را مردم میخواهند و دوست میدارند. شما هم بحمداللَّه این شعارها را دادهاید، مردم هم قبول و اقبال کردهاند؛ این را مغتنم بشمارید.
من در چند سرفصل توصیههائی عرض میکنم. در زمینهی جهتگیریهای کلی و کلان دولت توصیهی من این است که این جهتگیریها را با شدت، با حدت و با تعصب حفظ کنید. از این جهتگیریها انصراف پیدا نکنید: جهتگیری دین، جهتگیری اخلاق، جهتگیری عدالت، جهتگیری خدمت، جهتگیری مقابله و مبارزهی با استکبار و زورگویان عالم. رشد روزافزون فهم و سواد و بلوغ سیاسی مردم موجب شده است که این چیزها را بیشتر بخواهند. امروز برای مردم مسئلهی استکبارستیزی، روشنتر و واضحتر و مطلوبتر از سالهای قبل و اوائل انقلاب است. امروز مردم خیلی چیزها را به چشم خودشان مشاهده کردهاند، بوضوح تجربه کردهاند؛ لذا خیلی چیزها برایشان روشن است. مسئلهی خدمترسانی همین جور است، مسئلهی مبارزهی دائم برای پیشبرد کشور همین جور است؛ اینها باید جهتگیریهای کلی شما باشد؛ یعنی اینها را از دست ندهید و رها نکنید. آنچه که مهم است فراموش نشود، اهداف و شاخصهای اصلی است. این را بارها گفتهایم و امروز هم یکی از اساتید محترم، اینجا گفتند؛ استکبارستیزی؛ ایستادگی قاطع در مقابل حرکت کفر و نفاق- نه فقط در کشور، بلکه در سطح جهان- مرزبندی شفاف با دشمنان انقلاب و دشمنان دین؛ اینها شاخص است. اگر کسی مرزبندی شفاف نمیکند، قدرِ خودش را کاهش میدهد؛ اگر گرایش پیدا میکند، از دائره خارج میشود. اینها آن مبانی و آن خطوط اصلی است. حرکت انقلاب، حرکت روشنی است، حرکت رو به جلوئی است و این حرکت إن شاء اللَّه ادامه پیدا خواهد کرد.
رأی قاطع و بیسابقهی مردم به رئیسجمهور منتخب و محترم، رأی به ویژگیهائی است که کارنامهی چهارسالهی دولت نهم بدانها زینت یافته است و سمت و سوی گرایشهای اکثریتِ بیچون و چرای ملت را آشکار میسازد. این، رأی به گفتمان پربرکت و عزتمدار انقلاب اسلامی است؛ رأی به استکبارستیزی و ایستادگی شجاعانه در برابر سلطهطلبان بینالمللی است؛ رأی به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگری است؛ رأی به سادهزیستی و نزدیکی با مردم و غمگساری از ضعیفان و مستضعفان است؛ رأی به کار و تلاشِ بیوقفه و خستگیناپذیر است.
امروز ملت ما در مقابل خود یک جبههی گستردهای را ملاحظه میکند که با همهی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسههای درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشتهاند. بحث مسئولین و دولت و بحث اینها نیست. یکوقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقهی یک نظامند؛ آن نظام برای استکبار خطری ندارد. یکوقت یک نظام متکی به ایمانهای مردم است، متکی به دلهای مردم، به پشتیبانیِ عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است. همین راهپیمائیها، همین 22 بهمن امسالِ شما مردم، این یک نمایش بسیار باشکوه و پرعظمت بود. پیشرفتهای علمی، حضور جوانها در صحنههای مختلف، شعارهای انقلاب که خوشبختانه زندهتر از پیش شده است- کسی از مسئولین با شرمندگی نسبت به شعارهای انقلاب مواجه نمیشود؛ افتخار میکنند به استقلال، به آزادی، به اسلام، به این قانون اساسی معتبر و پرمغز و پرمعنا- نشان میدهد که نظام را نمیشود تکان داد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هرچه میتوانند کم کنند.
جریان دوم که آن مسئلهی آرمانخواهی است در دانشگاهها- که در زبان متعارف به او گفته میشود جنبش دانشجویی- در کشور ما تاریخ بسیار جالبی دارد. این را از این جهت میگویم و رویش تکیه میکنم که این حرکت باید ادامه پیدا کند و این چیزی نیست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرائطی است و نظام جمهوری اسلامی، ساخت و ویژگیها و مختصاتی دارد که حتماً جنبش دانشجوئی در کنارش بایستی حضور داشته باشد. این جنبش دانشجوئی در کشور ما در تاریخِ ثبت شده و شناختهشدهی خود، همیشه ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و بهشدت عدالتخواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجوئی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجوئی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست. دست جنبش دانشجوئی نمیتواند در دست کسانی باشد که در فلسطین قتل عام میکنند، در عراق جنایت میکنند، در افغانستان مردم را از دم تیغ میگذرانند؛ این جنبش دانشجوئی نیست. جنبش دانشجوئی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است- شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد- که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناختهشدهی این حرکت، همین 16 آذر است.
در تمام دورانهای مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظههای حساس و خطیر، حضور دانشجویان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحیح هدایت کند. این برداشت من از جنبش دانشجوئی و نگاه من به جنبش دانشجوئی است: ضد استکباری، ضد فساد، ضد اشرافیگری، ضد حاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضد گرایشهای انحرافی؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجوئی است. در همهی این سالهای انقلاب، حضور دانشجویان در این صحنهها، حضور فعال و مؤثری بوده. دانشجوها گفتمانساز بودهاند، فضای فکری ساختهاند، گفتمانهای سیاسی و انقلابی را در جامعه حاکم کردهاند، که در موارد زیادی این وجود داشته.
در کنار مردمداری، در کنار مردمی بودن، برای مردم دل سوزاندن، برای مردم کار کردن، به آراء مردم اهمیت گذاشتن، به احساسات و عواطف مردم اهمیت دادن؛ این است مردمی بودن. وقتی مردم ببینند شما که مسئول جمهوری اسلامی هستید، افتخار میکنید، اعتزاز میکنید به مسلمانی خودتان، به ضد استکباری بودن خودتان، به ضد استبدادی بودن خودتان و از طرفی افتخار و اعتزاز میکنید به خدمتگزاری مردم؛ با مردم هستید، با مردم انس پیدا میکنید، به مردم محبت میکنید، از مردم کمک میخواهید در مسائل گوناگون، خوب، مردم خرسند میشوند؛ مردم این مسئول را دوست میدارند؛ خوششان میآید. ما وظیفهمان این است. ما حق نداریم از شعارهای انقلاب و شعارهای اسلام عقبنشینی کنیم؛ این، یک بیصبری است. این بیصبریای است که نباید این را قبول کرد. پایبندی به این شعارها برخلاف خواست دشمن، برخلاف نظر دشمن، با حرکت کشور به سوی پیشرفت به معنای حقیقی کلمه، هیچ منافاتی هم ندارد که همیشه سعی میکردند اینجور القاء کنند که اگر اسلامی هستید، پس دیگر پیشرفت و دست یافتن به مراحل بالای رفاه مادی و پیشرفت علمی ممکن نیست؛ نخیر، درست بعکس است؛ درست بعکس است. ما پیشرفتهایمان زیاد بوده.
عدالتخواهی در این دولت پررنگ شد. شعار عدالتخواهی به صورت جدی بر روحیهی مسئولان، دولتمردان و برنامهها، پرتو افکند. استکبارستیزی- که معنای ویژهی انقلابی خودش را دارد- در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد. معنای استکبارستیزی دشمنی کردن با دولتهای دنیا نیست، معنایش دشمنی کردن با استکبار است. استکبار- از هر دولتی و از هر نظامی سر بزند- آفتِ برای بشریت است. البته امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند؛ لیکن هرجا، هرکس، هر دولتی و هر مجموعهای که نسبت به دیگران استکبار بورزند، آفتی در جامعهی بشری و در نظام زندگی انسان به وجود میآورند. ستیزهی با این حالت هم یک حالت مطلوب اسلامی است. این هم یکی از خصوصیات این مجموعه است که خوشبختانه برجسته است.
امروز ملتهای جهان به ملت ایران نگاه میکنند، از ملت ایران نیرو میگیرند، انگیزه میگیرند، انرژی میگیرند. امروز شعارهای ضد استکباری ملت ایران در همهی دنیای اسلام گسترش پیدا کرده است. امروز شما به هر کشوری از کشورهای اسلامی که حرکت کنید، با هرگونه رژیمی، با هرگونه دستگاه حاکمهای، میبینید ملتهای آنها به شعارهای شما، به انگیزهها و آرمانهائی که شما ترسیم کردید، با چشم عزت و احترام نگاه میکنند؛ شعار ضدیت با ظلم، ضدیت با سلطه، دفاع از مظلومان، دفاع از ملت فلسطین، دشمنی با شبکهی اختاپوسی صهیونیسم. این دل ملتهای مسلمان است؛ این گسترش انقلاب اسلامی است. حتّی شما میبینید این شعار انرژی هستهایِ ملت ایران- اینی که ملت ایران در مقابل فشار دشمنان ایستادگی به خرج داد و حق خود را مطالبه کرد- امروز در دنیای اسلام آنچنان منعکس شده که سخنگویانِ کشورهای اسلامی و عربی اعلام میکنند که خواستِ انرژی هستهای به خواستِ عمومی ملتهای عرب تبدیل شده است.
این مجلس در موضع رفیع و والای مجلسِ قانونگذاری ایستاد و در همهی ماجراها و فراز و نشیبها، این موضعِ ضد استکباری خودش را علناً، با صراحت، با وضوح و با منطق، بیان کرد. منطق و استدلال هم بر سخنان و رفتار او حاکم بود. این خیلی باارزش است و نمیشود آن را ندیده گرفت. دوستان شما هم این را قبول دارند، دشمنان شما هم این را قبول دارند. این هم یکی از آن خطوط اساسی افتخارات شماست که در محاسباتتان، باید شکر او را بگزارید.
در شرق کشور ما، طالبان توسط خودِ آمریکاییها سازماندهی شده بودند. آنها از لحاظ فکری، اعتقادات سلفی داشتند و با شیعه، ایران، انقلاب اسلامی و امام هم سخت دشمن بودند. ما این موضوع را میدانستیم و مشهود بود و گزارشهای فراوانی در مورد آن داشتیم. چند سال قبل در زمان ریاست جمهوری من، آن زمان که وضع در افغانستان طور دیگری بود، یک شخصیت عربِ متّصل به محافل بالای عربی، همینجا در آستان قدس به من گفت: «تهدید بعدی شما از طرف افغانستان است. کسانی را از طرف افغانستان علیه شما تحریک میکنند». نتیجه آن شد که طالبان را خودِ آمریکاییها سازماندهی و تغذیه کردند؛ موشکهای پیشرفتهی ضدّهوایی در اختیارشان گذاشتند و تا مدّتها به حمایت از آنها میپرداختند. خود آمریکاییها، «صدّام حسین» را تقویت و تجهیز کردند؛ اما این توطئهها به سمت طرّاحان توطئه کمانه کرد و متوجّه خودِ آنها شد.
علّت چه بود؟ علّت این بود که فرهنگ و ادبیّات انقلاب در دنیای اسلام مفاهیمی را زنده کرد. درست است که سازماندهی و تأسیس از طرف خود آمریکاییها و دستنشاندههای آنها بود؛ اما فرهنگ ضدّ استکباری، ضدّیت با تسلّط دنیای کفر بر اسلام، ضدّیت با وابستگی سیاسی و اقتصادی بتدریج همهی توطئههای آنها را علیه خودشان تربیت کرد. این فرهنگها به وسیلهی انقلاب و با تعالیم امام راحل گسترش پیدا کرده است. کار به آنجا رسید که مجبور شدند افغانستان را اشغال کنند و هنوز هم نظامیهای امریکایی در افغانستانند. فرهنگ انقلاب اسلامی در دنیای اسلام بهطور کامل رسوخ و نفوذ کرده است. دشمنان میدانند تا وقتیکه دنیای اسلام و امّت اسلامی معتقد به اسلامند و فرهنگ قرآنی بر ذهن آنها حاکم است و اسلام ناب محمّدی- به تعبیر امام راحل- برای مردم هدف و آرمان است، نمیتوانند کاری از پیش ببرند. لذا سعی کردهاند اسلام را در افکار عمومی دنیا خراب کنند. من در زمان ریاست جمهوری، در کنفرانس غیر متعهّدها در زیمبابوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهّدها عمدتاً در اختیار چپها بود. البته دولتهای متمایل به غرب و امریکا هم در آنجا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکی رابرت موگابه و دیگری فیدل کاسترو بود- که اینها چپ بودند- بقیه رؤسای جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست اینها بود. من رفتم در آنجا سخنرانی کردم. سخنرانی من صددرصد ضدّ امریکایی و ضدّ استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدّت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکی از همان رؤسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهّد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامی در ابعاد جهانی، اینطور اهمیت و جلوه پیدا میکند و حتّی دشمنانش مجبور میشوند به آن احترام کنند.
من در دورهی ریاست جمهوری در اجلاس غیر متعهدها شرکت کردم و یک نطق بسیار پُرشور در آنجا ایراد کردم حدود صد و یک کشور آنجا جمع بودند بعد غالباً سران کشورها آمدند و به قول ما طیّب الله گفتند و تأیید کردند. در بین آنها که غالباً کشورهای جهان سومی و آفریقایی و آسیایی بودند، یک رئیسجمهوری آفریقایی که نسبتاً هم جوان و بسیار فعّال بود، آمد و گفت: این حرفهایی که شما زدید، همه حرفهای ما هم هست. در سازمان وحدت آفریقا و در جاهای دیگر، ما هم عیناً همین حرفها را داریم. فرق ما و شما این است که شما جرأت میکنید این حرفها را بر زبان میآورید، ولی ما از امریکا میترسیم! اتفاقاً بعد از چندی همان بیم و ترسی که این جوان داشت، تحقّق هم پیدا کرد. چون ضدّ استکباری بود، علیه او کودتا کردند و او را کشتند. بعد از یکی، دو سال این اتفاق افتاد.
بحمد اللّه امروز عزّت مردم در کشور ما، بر اثر همین روح استکبارستیزی است. و استکبارستیزی موجب انزوای هیچ ملتی نمیشود. آمریکاییها خودشان میخواهند این طور وانمود کنند که اگر ملت ایران با ما رابطه برقرار نکند، منزوی میشود! ما با امریکا، رابطه هم برقرار نکردیم، رابطه را هم رد کردیم؛ نه که منزوی نشدیم، بلکه در قضیهی اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و یک قضیهی دیگر قبل از آن، همهی دنیا گفتند که آمریکا در مقابل ملت ایران منزوی شد! ایستادگی یک ملت، موجب انزوای او نمیشود، بلکه بیشتر موجب عزّت او میگردد. همچنان که رابطه با دولت آمریکا یا هر دولت دیگر هم هیچ گرهای را از کار ملتی که خودش نتواند دردهای خود را علاج کند، باز نمیکند.
ما با رژیم امریکا مواجهیم، نه ملت امریکا، رژیم امریکا با ملت ایران مواجه است، نه فقط با دولت ایران؛ از ملت ناراحت و خشمگین است. مسألهی او، مسألهی دولت ایران نیست؛ مسألهی کسانی که حکومت میکنند، نیست؛ مسألهی آحاد ملت است. چرا؟ علّت واضح است. چون فرهنگ دوری از سلطهی استکبار، استکبارستیزی، میل به استقلال و در دست داشتن سرنوشت خود، در دلهای این مردم رسوخ پیدا کرده است. آنها از این ناراحتند. آنها ملتی را میخواهند که مثل برهی رامی آنجا قرار گیرد، اینها هم رژیمی را بر او تحمیل کنند، یا از آن سوی مرزها به او دیکته نمایند؛ آن ملت هم بیهیچ مقاومتی آنها را انجام دهد و آن راه را برود. ملت بیدار، ملت هوشیار، ملت آگاه به مسائل سیاسی، ملتی که اگر مسئولانش هم بخواهند برخلاف این خطّ مستقیم حرکتی بکنند، اعتراض خواهد کرد؛ اینگونه ملتی را اینها دوست ندارند.
درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینهساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امکانات خود بر یک جامعه سالم تحمیل میکند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حرکت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استکباری و ضدّ سلطه جهانی باشد که متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افکنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آنها این است که حرکت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریکاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای کوچک و بزرگی که نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطکاک منافع دارند، یا از اسلام میترسند. با ایران اسلامی هم که دشمنند، به سبب همین است که بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا که هستند، امیدشان را از این حرکت و این انقلابِ پیروز میگیرند و گامهایشان را محکم میکنند و به پیش میروند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شکست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آوردهاند. این، آن حقیقتی است که امروز وجود دارد.
مثال دیگر در این خصوص، مسألهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و موضع محکم و ضداستکباری نظام و مسؤولان سیاست خارجی در مقابل زورگوییهای امریکاست. مردم، شعار «مرگ بر امریکا» را هرگز از زبان نینداختهاند؛ ولی در طول این چند سال، یک عده به اصطلاح عقلا و مصلحتاندیشها، همیشه مصلحتاندیشانه و به اصطلاح عاقلانه، مردم و مسؤولان نظام و رهبر عظیمالشّأن فقیدمان را نصیحت میکردند که شما چرا بیخود با امریکا - که در دنیا قدرتی است - رزمآوری و مبارزه میکنید؟! چرا خود را با غول وحشتناکی به جنگ میاندازید؟! این هم از همان جاهایی است که مردم ماهیت آن را فهمیدهاند؛ اما بعضی از خواص نفهمیدند! آنها خیال میکردند که جمهوری اسلامی بدون هیچ علت و دلیلی، اقدام به ایجاد دشمنی با غول پر قدرتی در سطح جهان کرده است؛ در حالی که قضیه این نبود.
نمودار
مقالات
مرتبط
آخرین مقالات
|