[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در جمع مردم و کارکنان صنعت نفت عسلویه - 1390/01/08 عنوان فیش :خدمت مردم بوشهر به عزت ایران با ایستادگی مقابل استعمارگران کلیدواژه(ها) : استان بوشهر, مردم بوشهر, تاریخ قاجاریه, تاریخ استعمار و عملکرد استعمارگران, مبارزات ضد استعماری ملت ایران, عملکرد استعمارگران در ایران, عملکرد استعمار انگلیس در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : استان بوشهر جزو اصیلترین و کهنترین استانهای این کشور و دارای مردمِ امتحان دادهای است. هر کس با تاریخ این منطقه آشنا باشد، میداند که مردمِ این کرانهی طولانی خلیج فارس، به کشورشان، به استقلال کشور، به عزت ملت ایران خیلی خدمت کردهاند. در یک دورهای، مستکبران متجاوز و سلطهطلب که اهمیت این منطقهی از عالم را درک کرده بودند، تصمیم داشتند این حوزهی ثروتمند خلیج فارس را به طور کامل قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان استعمارگرانی که شبهقارهی هندوستان را به آن روز درآوردند و با حضور خودشان آن ضربههای جبرانناپذیر را به آن مردم زدند، و در شمال آفریقا به نحو دیگر، و در شرق آسیا به نحو دیگر، حاضر نبودند از این منطقه دل بکنند و طمع ببُرند. در آن روز، مردم این کرانهی طولانی، هم بخصوص در استان بوشهر، و هم در استان هرمزگان، خیلی خدمت کردند، ایستادگی کردند، شهامت نشان دادند، عزت و ایستادگی ملت ایران را به اثبات رساندند؛ که این یک سابقهی تاریخی است برای این منطقه، و این چیزها از حافظهی تاریخ هرگز زدوده نخواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار مدیران و مسئولان استان بوشهر - 1370/10/12 عنوان فیش :محرومیت مصنوعی سیستان و بلوچستان و بوشهر در رژیم قاجار و پهلوی کلیدواژه(ها) : استان بوشهر, مناطق محروم در رژیم پهلوی, مناطق محروم, محرومیت مصنوعی, تاریخ قاجاریه, انحطاط ایران در دوره قاجار و پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضتهای اعتراضی, عملکرد حکومت پهلوی, عملکرد حکومت قاجاریه, وضعیت اجتماعی در رژیم پهلوی, وضعیت اقتصادی در رژیم پهلوی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, سوابق مبارزاتی آیتالله العظمی خامنهای (مدظله) نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : ما بعد از انقلاب جاهایی را در این کشور پهناور و بزرگ دیدیم که با وجود جمعیت فراوان، از آبادانی بویی نبرده بودند؛ محرومیت، طبیعت ثانوی پارهیی از مناطق - عمدتاً مناطق دوردست - شده بود؛ بخصوص آن منطقهیی که جنبهی استراتژیک برای آن دستگاه نداشت و هدف و کاری در آنجا نبود، دیگر در آنجا نه راهآهنی بود، نه جادهی آسفالتهی درستی بود، نه از آب و برق مردم خبری بود، نه از ارتباطات مردم خبری نبود، نه از کارخانجات در آنجا خبری بود؛ این طبیعت آن دستگاه بود! پنجاه سال ضربه زدن لازم است تا سرزمین و منطقهیی، به مثابهی یک طبیعت، به محرومیت خو بگیرد! در همین خصوص، پنجاه سالهایی گذشت! خدا نگذرد از سردمداران این دو رژیم خبیث منحوس - یعنی رژیم قاجار و رژیم پهلوی - که حدود دویست سال بر این کشور حاکم بودند و در گوشه و کنار این کشور بد خاطرههایی گذاشتند؛ بد نشانههایی از اختلاف و تبعیض و نامردمی و بیتوجهی به مردم باقی گذاشتند. من پیش از انقلاب، مدتهایی را در منطقهی بلوچستان سپری کرده بودم. تا سال 1357 که بنده در آنجا بودم، شاید شماها بدانید، شاید هم ندانید که هنوز به فارسها «گجر» - یعنی قاجار - میگفتند! البته بحمداللَّه بعد از انقلاب، این تصور برگشته است. رژیم قاجار در آنجا کاری کرده بود و نشانی گذاشته بود که کلمهی قاجار - و به تعبیر و لهجهی محلی آنها «گجر» - معنایش وحشی و بیرحم و سنگدل و آدمکش و غیرقابل اعتماد بود! شاید منطقهی بوشهر ما و شما، از جملهی جاهایی بوده است که آن رژیم خبیث و دارای سیاست غیر انسانی و ضد انسانی، به خاطر سوابق مبارزات این مردم با انگلیسیها، اصرار داشته که آنجا را محروم نگهدارد. بالاخره اگر مردمی نشان دادند که سلحشوری دارند، بیگانهناپذیری دارند، دشمنستیزی دارند، این مردم به نحوی بایستی توسری بخورند؛ هیچ بُعدی نیست! این منطقهی بوشهر و لارستان و بعضی دیگر از مناطق فارس، به خاطر آنکه سوابق انگلیسیستیزی داشتند - که چون بعضی از آنها را تاریخ ثبت کرده، غالب مردم میدانند؛ خیلی از آنها را شاید حتّی شماها هم ندانید و اینها هنوز متأسفانه در تاریخِ رسمی ثبت نشده - بهطور طبیعی مزاج آن دستگاه به طرف بیاعتنایی نسبت به این منطقه میکشید؛ علاوه بر اینکه گفتم، طبیعت نظام آنها این بود که هر جایی که دور از مرکز است، بایستی محروم باشد؛ مثل باغچهیی که تراز آن غلط است؛ آب که ریختی، به همه جای این باغچه نخواهد رسید. باغچهی تراز، آن باغچهیی است که اگر از یک طرفش آب ریختی، کانالکشیها آب را بهطور برابر به پای هر بوتهیی برساند. وقتی تراز غلط بود، آب به یک نقطههایی اصلاً نمیرسد. بنابراین، تراز یک نظام ضدبشری، تراز غلطی است. همانطور که عرض کردم، محرومیتِ مصنوعی هم اعمال میشد. چون نسبت به اینجا عناد و دشمنی و کینه داشتند، مزاج و طبیعت و روحیهی معمولی آن نظام، با چنین جاهایی سازگار نبود. در حقیقت اینجا تبعیدگاه بود، گناوه تبعیدگاه بود، برازجان تبعیدگاه بود، دیلم تبعیدگاه بود، دیّر تبعیدگاه بود. انسان معمولییی که مورد غضب نباشد، نباید او را بیاورند در اینجاها زندگی بکند؛ آدمهای مغضوب را باید به اینجاها بیاورند. جایی که دستگاهی مغضوبین خودش را به آنجا بفرستد، طبیعت آن دستگاه نسبت به آنجا چگونه باید باشد؟ معلوم است؛ طبیعت بیبرکتِ بیلطف باید باشد. در اینطور جاهایی، اصلاً بنا را بر این گذاشته بودند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان بوشهر - 1370/10/11 عنوان فیش :تدین و انقلابی بودن مردم بوشهر؛ نشانه نشر و تبلیغ دین در گذشته کلیدواژه(ها) : سیّد عبد الله بلادی, استان بوشهر, مردم بوشهر, وضع دینی مردم بوشهر, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : گذشتهی این شهر[بوشهر] و این استان از لحاظ علمی و دینی، گذشتهی خوبی است. علما و بزرگانی در اینجا بودهاند؛ چه مرحوم سیّد عبد الله بلادی که از بزرگان علمای ایران در زمان خود است و من در آن سفرهم از ایشان اسم آوردم و چه علمای دیگر، و چه خانوادههای علمی معروفی که در اینجا بودهاند و کتابهایی در فقه و حدیث و دیگر دروس تألیف کردهاند. از وضع دینی مردم هم میشود این را فهمید. اگر در شهری شجرهی علم دین، مستحکم و بارور و سایهافکن نباشد، روح دینی در مردم آن منطقه رشد نمیکند و دشمن زمینهیی برای نفوذ پیدا میکند. چون مردم این شهر و این استان متدین و انقلابیند و در خدمت هدفهای دینی قرار دارند، پس میشود بهروشنی فهمید که تربیت عالم دین و نشر دانش دین و انجام تبلیغ دین در این استان، علی وجهه صورت گرفته است. |