[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز که نگاه میکنیم، مارکسیسمی دیگر وجود ندارد امّا یک عرصهی دیگری، یک هماورد دیگری در مقابل ما است؛ امروز این تقابل وجود دارد. این تقابل بین دو جبهه است؛ اگر این دو جبهه را درست بشناسیم، بعد تشخیص خواهیم داد که آن پدیدهای که در مواجههی با ما قد علم کرده، خودش مستقل است یا وابستهی به آن جبههی مقابل است. این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است ــ که بعد دو سه کلمه عرض میکنم ــ یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکردهاند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1401/07/22 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : این رنجهای امّت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟ چرا ملّتهای مسلمان این قدر از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فشارهای سیاسی، از لحاظ ایجاد جنگ و جنگهای داخلی و تسلّط و تصرّف و استعمار و استعمار نو و امثال اینها دچار رنجند؟ علّت این رنج کشیدن و در موضع رنج کشیدن قرار داشتن مسلمانها چیست؟ علل فراوانی دارد، علّتهای متعدّدی دارد. عقبماندگی علمی یکی از علل آن است؛ تن دادن به تسلّط استعمارگران یکی از علل آن است. علل متعدّدی دارد که حالا در این زمینه افرادی که اهل سیاستند، اهل تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هستند در این زمینهها کار کردهاند، هزاران مقاله نوشته شده، لکن یکی از عوامل که شاید مهمترین یا یکی از مهمترین عوامل باشد، تفرّق مسلمین است. ما قدر خودمان را نمیدانیم، قدر یکدیگر را نمیدانیم؛ اشکال بزرگِ کار ما این است؛ از هم جداییم، متفرّقیم. مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع) - 1401/06/12 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : در گذشته، در دوران استعمار و استعمار نو، همین امکانات وجود داشت منتها چیزی که وجود نداشت عزم راسخ بود، چیزی که وجود نداشت شناخت دشمن بود. ملّتهای ما در دوران استعمار، دشمن را نمیشناختند، عزم راسخی برای مقابلهی با دشمن نداشتند، کسی را که آنها را هدایت کند مثل امام بزرگوار ما نداشتند، این بود که نتوانستند کاری بکنند. امروز بحمداللّه اینها همه فراهم است، عزم و ارادهی لازم هم در ملّتها هست. ملّتها الان آمادهاند، نخبگان ملّتها امروز آمادهاند. [البتّه] یک ضعفهایی مشاهده میشود که این ضعفها ناشی از کمکاری ما است. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1401/03/04 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : ببینید شرایط دنیا امروز یک شرایط ویژه است، یک شرایط بخصوصی است؛ کمتر وضعی در دنیا پیش میآید مثل امروز؛ خب طبعاً در یک چنین شرایطی مدیریّت کشورها ــ همهی کشورها ــ سختتر میشود، پیچیدهتر میشود. ما البتّه یک مسئلهی دیگر هم داریم؛ ایران اسلامی علاوهی بر کشورهای دیگر یک مسئلهی دیگر هم دارد و آن، این است که ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کردهایم؛ مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کردهایم؛ این علیالظّاهر یک کلمه حرف است امّا باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرتهای درجهی یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمیانگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیمشدهی نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برای ادارهی دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کردهام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّهای حتماً سلطهگر باید باشند، یک عدّهای حتماً سلطهپذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به هم ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 1401/02/06 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : انقلاب، دانشگاه را یک جایگاهی برای نخبهپروری میدانست برای پیشرفت کشور و حلّ مسائل کشور؛ نظر انقلاب به دانشگاه این است؛ نخبهپروری برای حلّ مسائل کشور، برای پیشرفت کشور، برای جبران عقبماندگیهای دویست سیصد سالهی کشور؛ به این چشم به دانشگاه نگاه میکرد. در حالی که نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه اصلاً این نبود؛ آنها دانشگاه را در کشور تشکیل دادند و اداره کردند برای مهرهسازی، تا کسانی از درون خود ملّت و از خود ملّت کاری را انجام بدهند که آنها از بیرون میخواستند انجام بدهند. این یک داستان مفصّلی است، این مسئلهی خیلی طولانیای است؛ سیاست نواستعماری. متأسّفانه جوانها کم کتاب میخوانند. من نمیدانم شماها در مورد استعمار و استعمار نو و مانند اینها چقدر کتاب خواندهاید، چقدر مطلب میدانید. خب اروپاییها در یک بُرههای از زمان [یعنی] از قرن هفدهم ــ حدود ۱۶۰۰ میلادی؛ اوّل پرتغالیها و بعد اسپانیاییها و بعد دیگران ــ مشغول استعمار دنیا شدند؛ یعنی کشورها را تصرّف میکردند و با خونریزی و با قهر و غلبه و مانند اینها ادارهی کشورهای ضعیف را به عهده میگرفتند و منافع آنها را میچاپیدند. در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن، چهار قرن استعمار، به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد، همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛ اصلاً هدف این است. پس نگاه به دانشگاه و نخبهپروری و نخبهشناسی در کشورهای هدف برای غربیها این بود که عرض میکنم؛ که اسم این، استعمار نو بود. در این زمینه کتابها نوشتهاند، حرفها زدهاند، مطالب تحقیقی زیادی افراد نوشتهاند که خوب است نگاه کنید. نگاه جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه این نگاه بود؛ خب این با نگاه انقلابی کاملاً در تضاد است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 1401/02/06 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : شما امروز میشنوید در خیلی از بیاناتی که در روزنامهها و در فضای مجازی پخش میشود، مسئلهی ایدئولوژیزدایی به عنوان یک کار لازم [مطرح میشود]؛ این همان هویّتزدایی است. ایدئولوژی، تفکّر، ارزشها، هویّت یک ملّت است. امروز قبلهی اینها آمریکا است و آمریکاییها دائم روی ارزشهای آمریکایی تکیه میکنند که ارزشهای آمریکایی این جور میگوید، ارزشهای آمریکایی این جور میخواهد ــ ارزشهای آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی ــ [امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند. اینکه گفته میشود ایدئولوژیزدایی که بایستی در داخل ایدئولوژیزدایی بشود، یعنی هویّت فکری جامعه که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است بایستی از بین برود؛ هویّتزدایی یعنی این: مبانی اندیشهای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشتهی یک کشور تحقیر بشود، گذشتهی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچکنمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگنمایی بشود؛ هویّتزدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومهی فکری غرب جایگزین بشود؛ که یک نمونهاش همین سند ۲۰۳۰ آمریکاییها است که این، مظهر سلطهی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی یکی از نمونههایش این است. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1398/09/06 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد. نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوههای امروز -که شیوههای جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمیآورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد میشوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان - 1395/02/01 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : یک مسئله مسئلهی استقلال کشور است -استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی- این یکی از عرصههای درگیری ما با استکبار است. استکبار و قدرتهای مستکبر طبیعتشان دستاندازی است؛ چه در دوران استعمار که مربوط به قرن هجدهم و نوزدهم و ادامهاش تا قرن بیستم است، چه به شکلهای جدیدتر و مدرنتری که بعدها تأسیس کردند و الان دارند مدام روزبهروز، نوبهنو وارد میدان میکنند. هدفشان دستاندازی است؛ دستاندازی به منافع ملّتها، به کشورها و سلطه و نفوذ. هدف استکبار این است. خب، اگر یک کشوری بخواهد در مقابل این هدف ایستادگی کند، و از استقلال خودش -چه استقلال فرهنگی، چه استقلال سیاسی، چه استقلال اقتصادی- دفاع کند، طبعاً درگیری به وجود میآید؛ یکی از میدانهای درگیری ما با استکبار این است. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش - 1392/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : بعد از شكست شیوهی استعمار مستقیم - كه قبلاً معمول بود و كشورها را به صورت مستقیم استعمار میكردند - كه آن شیوه منسوخ شد، استعمار جدید جایگزین آن شد؛ استعمار جدید به این صورت بود كه قدرتهای مداخلهگر خارجی مستقیماً وارد ادارهی كشورهای تحت استعمار نمیشدند؛ عوامل آنها و كسانی كه گوش شنوایی از آنها داشتند و متّكی به آنها بودند، در رأس كشورها قرار میگرفتند و چون حكومت متّكی به خارج بدون استبداد امكانپذیر نیست، با استبداد حكومت میكردند و منافع قدرتهای خارجی را تأمین میكردند؛ این استعمار جدید بود. مبارزهی با استبداد بدون مبارزهی با آن قدرت خارجیای كه پشت سر دیكتاتور و مستبد قرار دارد، به جایی نمیرسید و نمیرسد. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش - 1392/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بعد از شکست شیوهی استعمار مستقیم - که قبلاً معمول بود و کشورها را به صورت مستقیم استعمار میکردند - که آن شیوه منسوخ شد، استعمار جدید جایگزین آن شد؛ استعمار جدید به این صورت بود که قدرتهای مداخلهگر خارجی مستقیماً وارد ادارهی کشورهای تحت استعمار نمیشدند؛ عوامل آنها و کسانی که گوش شنوایی از آنها داشتند و متّکی به آنها بودند، در رأس کشورها قرار میگرفتند و چون حکومت متّکی به خارج بدون استبداد امکانپذیر نیست، با استبداد حکومت میکردند و منافع قدرتهای خارجی را تأمین میکردند؛ این استعمار جدید بود مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش - 1392/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بعد از شکست شیوهی استعمار مستقیم که آن شیوه منسوخ شد، استعمار جدید جایگزین آن شد. مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش - 1392/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در استعمار جدید قدرتهای مداخلهگر خارجی مستقیماً وارد ادارهی کشورهای تحت استعمار نمیشدند؛ عوامل آنها در رأس کشورها قرار میگرفتند و منافع قدرتهای خارجی را تأمین میکردند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک روزی در این مناطق، همهجا قدرت استکباری حاکم بوده است؛ سیاستهای آمریکا و قبل از آن انگلیس یا بعضی از کشورهای دیگرِ اروپایی حاکم بوده است؛ ملّتها بتدریج توانستند خود را از زیر بار سلطهی مستقیم نجات بدهند؛ اینها میخواهند سلطهی غیر مستقیم را - سلطهی سیاسی را، سلطهی اقتصادی را، سلطهی فرهنگی را - بهجای سلطهی مستقیمِ دوران استعمار بگذارند؛ که البته در برخی از نقاط دنیا حتّی مستقیم هم دارند وارد میشوند؛ در آفریقا شما ملاحظه میکنید، بعضی از کشورهای اروپایی میخواهند همان بساط قبل را باز مستقر کنند مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1392/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مستکبرین میخواهند سلطهی غیر مستقیم را - سلطهی سیاسی را، سلطهی اقتصادی را، سلطهی فرهنگی را - بهجای سلطهی مستقیمِ دوران استعمار بگذارند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1391/11/10 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : بیداری اسلامی یک حقیقتی است که اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادی تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمین بر جوامع اسلامی، چه به شکل استعمار مستقیم، چه به شکل استعمار جدید و استعمار غیر مستقیم، چه به صورت سلطهی فرهنگی یا سلطهی اقتصادی یا سلطهی سیاسی؛ بعد از سالهای متمادی که ملتهای مسلمان فشرده شدند در زیر این فشارهای عظیم سلطهی غربی و دولتهای اروپائی و آمریکائی بر کشورهاشان، بتدریج هستهی بیداری، یقظهی اسلامی رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان میدهد. مردم دنیای اسلام امروز احساس میکنند که وسیلهی عزتشان، وسیلهی سربلندیشان، وسیلهی استقلالشان، اسلام است. به برکت اسلام، همهی آرزوهای ملیِ یک ملت در دنیای اسلام میتواند برآورده شود. ملتهای اسلامی به برکت اسلام میتوانند در مقابل تسلط غرب، در مقابل تکبر دولتهای غربی، در مقابل سلطهی ظالمانهی دولتهای غربی، در مقابل استثمار و استکبار دولتهای غربی بایستند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1391/11/10 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بیداری اسلامی یک حقیقتی است که اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادی تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمین بر جوامع اسلامی، چه به شکل استعمار مستقیم، چه به شکل استعمار جدید و استعمار غیر مستقیم، چه به صورت سلطهی فرهنگی یا سلطهی اقتصادی یا سلطهی سیاسی؛ بعد از سالهای متمادی که ملتهای مسلمان فشرده شدند در زیر این فشارهای عظیم سلطهی غربی و دولتهای اروپائی و آمریکائی بر کشورهاشان مربوط به :بیانات دردیدار فرماندهان وخلبانان نیروی هوایی ارتش - 1389/11/19 عنوان فیش : استعمار فرانو, استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو, استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز خاورمیانه بیدار شده است، دنیای اسلام بیدار شده است. سالهای سلطهی قدرتمندانِ دور از این منطقه - که به خاطر وجود منابع عظیم این منطقه هجوم آوردند و دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه کردند - دارد به پایان میرسد؛ این یک واقعیتی است. یک روزی در منطقهی ما این دو قدرت بزرگی که آن روز بودند - یعنی آمریکا و شوروی سابق - بر همهی امور سیاسی این منطقه مسلط بودند. یک بخشی مربوط به چپ بود، یک بخشی مربوط به راست بود؛ با هم اختلاف و دعوا، بعد هم یک وقتی با هم میساختند - در رأس، قدرتهای پشت سر اینها، آمریکا و شوروی با هم میساختند - یکهو میدیدیم مصر را فروختند! کمااینکه در یک دورهای فروختند. در واقع جنگ بین دو اردوگاه بود. بعد در بالا با هم نشستند پشت پرده مذاکره کردند، ملتها، زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد. مربوط به :بیانات دردیدار فرماندهان وخلبانان نیروی هوایی ارتش - 1389/11/19 عنوان فیش : استعمار فرانو, استعمار نو, استعمار, مبارزات ضد استعماری ملت ایران, نظام سلطه, قدرتهای سلطه گر کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو, استعمار نو, استعمار, مبارزات ضد استعماری ملت ایران, نظام سلطه, قدرتهای سلطه گر نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : سالهای سلطهی قدرتمندان دور از این منطقه كه به خاطر وجود منابع عظیم این منطقه هجوم آوردند و دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه كردند دارد به پایان میرسد. مربوط به :بیانات دردیدار فرماندهان وخلبانان نیروی هوایی ارتش - 1389/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز خاورمیانه بیدار شده است، دنیای اسلام بیدار شده است. سالهای سلطهی قدرتمندانِ دور از این منطقه[غرب آسیا] - که به خاطر وجود منابع عظیم این منطقه هجوم آوردند و دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه کردند - دارد به پایان میرسد؛ این یک واقعیتی است. یک روزی در منطقهی ما این دو قدرت بزرگی که آن روز بودند - یعنی آمریکا و شوروی سابق - بر همهی امور سیاسی این منطقه مسلط بودند. یک بخشی مربوط به چپ بود، یک بخشی مربوط به راست بود؛ با هم اختلاف و دعوا، بعد هم یک وقتی با هم میساختند - در رأس، قدرتهای پشت سر اینها، آمریکا و شوروی با هم میساختند - یکهو میدیدیم مصر را فروختند! کمااینکه در یک دورهای فروختند. در واقع جنگ بین دو اردوگاه بود. بعد در بالا با هم نشستند پشت پرده مذاکره کردند، ملتها، زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد. امروز اینجوری نیست. امروز ملتهای منطقه افول تدریجی قدرتها را میبینند مربوط به :بیانات دردیدار فرماندهان وخلبانان نیروی هوایی ارتش - 1389/11/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : واقعیت این است که سالهای سلطهی قدرتمندانِ دور از منطقه غرب آسیا که دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه کردند دارد به پایان میرسد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان بسیجی - 1386/08/09 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : بعضی از قدرتها با یال و کوپال خود، با توانائیهای مالی و نظامی خود، به خود حق میدهند به ملتهای دیگر ستم کنند، ظلم کنند، وارد بشوند، بکُشند، لگدمال کنند، ببرند، غارت کنند؛ این میشود روابط ظالمانه. این میشود همان چیزی که ما اسم آن را گذاشتهایم نظام سلطه. نظام سلطه یعنی یک طرف سلطهگر، یک طرف سلطهپذیر. این ملت زیر سلطه چه تصمیمی خواهد گرفت؟ چگونه عمل خواهد کرد؟ سرنوشت او را پاسخ به این سئوال مشخص میکند. یا راه اول را انتخاب میکند، میگوید میسوزم و میسازم، که خوب، معلوم است که سرنوشت چنین ملتی که سوختن و ساختن، تحملکردن، دم برنیاوردن و تن به زندگی خفتبار و همین دوسهروز زندگی کردن را برمیگزیند، چه است. سرنوشت او زیر سلطه ماندن است. اگر میخواهید مثال واضحی برای چنین ملتهائی پیدا کنید، به امت اسلام در طول این دو قرن اخیر نگاه کنید. کشورهای اسلامی در این دو قرن اخیر، این راه را انتخاب کردند؛ راه سوختن و ساختن را؛ راه دم برنیاوردن را. در این شرایط کی مقصر است؟ روشنفکران مقصرند، علمای دین مقصرند، جوانان مورد نیاز و مورد امید آن جامعه مقصرند. سرنوشت این ملتها این میشود که شد. با آن میراث فرهنگی غنی، با آن سابقهی درخشان سیاسی، کارشان به آنجا برسد که تمام کشورهای اسلامی تقریباً زیر سلطهی استعمار بودند در این یکی دو قرن اخیر؛ یا استعمار صریح و علنی، مثل خیلی از کشورهای عربی و غیره، یا استعمار غیرمستقیم - به اصطلاح استعمار نوین - مثل کشور ما در دورهی نظام طاغوت. نتیجهی انتخاب راه اول همین است؛ از لحاظ علمی عقب میمانند، از لحاظ افتخارات بینالمللی عقب میمانند، از لحاظ وضع زندگی روزبهروز رو به فقرِ بیشتر میروند، منابع انسانیشان معطل میماند، منابع طبیعیشان به غارت میرود؛ این میشود نتیجه؛ ویرانی کشورها. در مقابل، آن قدرتهای سلطهگر با تغذیهی از منابع اینها، خودشان را روز به روز قویتر میکنند و مسلطتر میشوند و زور بیشتری وارد میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان بسیجی - 1386/08/09 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کشورهای اسلامی در این دو قرن اخیر، این راه را انتخاب کردند؛ راه سوختن و ساختن را؛ راه دم برنیاوردن را. در این شرایط کی مقصر است؟ روشنفکران مقصرند، علمای دین مقصرند، جوانان مورد نیاز و مورد امید آن جامعه مقصرند. سرنوشت این ملتها این میشود که شد. با آن میراث فرهنگی غنی، با آن سابقهی درخشان سیاسی، کارشان به آنجا برسد که تمام کشورهای اسلامی تقریباً زیر سلطهی استعمار بودند در این یکی دو قرن اخیر؛ یا استعمار صریح و علنی، مثل خیلی از کشورهای عربی و غیره، یا استعمار غیرمستقیم - به اصطلاح استعمار نوین - مثل کشور ما در دورهی نظام طاغوت. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان بسیجی - 1386/08/09 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تمام کشورهای اسلامی تقریباً در این یکی دو قرن اخیر؛ یا استعمار صریح و علنی، مثل خیلی از کشورهای عربی و غیره، یا استعمار غیرمستقیم - به اصطلاح استعمار نوین - مثل کشور ما در دورهی نظام طاغوت زیر سلطهی استعمار بودند. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : رضاخان با شعار ترقی و اصلاح آمد سر کار. کودتا کرد؛ حکومت کودتا، بعد هم آن دیکتاتوریِ سیاه و بینظیر، که همه تحت عنوان و زیر پرچم پیشرفت و توسعه و ترقی انجام گرفت. محمد رضا پسر او - حکومت موروثی و بعد هم کودتا در مرداد 32 - هم ادعای حرکت اصلاحی داشت و این همه فاجعه برای این کشور به وجود آوردند. ضربهای که به این کشور و به این ملت زدند، این طوری بود. در سطح جهانی هم همین طور است. استعمار ملتها - که لکهی ننگ تاریخ بشر در یکی دو قرن اخیر هست - به نام پیشرفت ملتها انجام گرفت. استعمار یعنی نوسازی. انگلیسها، هلندیها، پرتغالیها، فرانسویها در نقاط مختلف آسیا و آفریقا و امریکای لاتین رفتند بومیها را قتل عام کردند، سرزمینها را تصرف کردند، دزدی کردند، خیانت کردند، هزار فاجعه به وجود آوردند؛ زیرِ نام نوسازی، پیشرفت، استعمار. در دورهی بعد هم که نواستعمار پدید آمد، باز هم همین بود. این همه تجاوز، این همه جنگافروزی، این همه کودتا که به وسیلهی سرویسهای امنیتی کشورهای غربی - چه امریکا، چه انگلیس و چه غیر اینها - انجام گرفته، همه زیر پرچم تجددخواهی و پیشرفت و تحول و توسعه انجام گرفته. همین الان شما افغانستان و عراق جلوی چشمتان است. امریکاییها آمدند وارد عراق شدند برای اینکه دنیای نوئی را؛ دنیای آزادی، دمکراسی و توسعه را برای مردم عراق به وجود بیاورند. شما ببینید الان در عراق چه خبر است! شاید در طول دوران حکومتهای کودتائیِ عراق - که آخرینش صدام بود - محنتی را که امروز مردم عراق دارند از دست امریکاییها میکشند، تا حالا تحمل نکرده باشند. زن و مرد عراقی تحقیر میشوند. جوان امریکایی چکمهاش را میگذارد پشت گردنِ یک جوان عراقی؛ چرا؟ چون از خیابان عبور میکرده و به او مشکوک شده؛ او را میخواباند و جلوی چشم زن و بچهاش، صورتش را به خاک فشار میدهد. یا مرد را جلوی چشم مرد خانه کتک میزنند؛ مردها زن خانه را به اسم توسعه و پیشرفت و به اسم نجات ملت عراق بازرسی بدنی میکنند. در افغانستان هم همین طور است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش :توسعه و ترقی؛ بهانه استعمارگری بیگانگان و فاجعهآفرینی مستبدین کلیدواژه(ها) : انحراف مشروطه, کودتای رضاخان, عملکرد حکومت پهلوی, استعمار, استعمار, عملکرد استعمارگران, حمله آمریکا به عراق, مدیریت تحول, تحول, الگوی پیشرفت, استعمار نو, تاریخ استعمار و عملکرد استعمارگران, عملکرد حکومت پهلوی, ایدهپردازی, خطِّ انگلیسی ماجرای مشروطه, ترقیخواهی, تاریخ نهضت مشروطیت, وابستگی به غرب, تحجّر, عملکرد حکومت قاجاریه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بحث لزوم بازشناسی الگوی توسعه و پیشرفت است. ما میخواهیم پیشرفت كنیم. مدل این پیشرفت چیست؟ این مدل را باید بازشناسی كنیم... تحول، سنت الهی است در زندگی بشر. با او سینه به سینه نباید شد؛ از او استقبال باید كرد. باید تحول را مدیریت كرد، تا به پیشرفت بینجامد؛ جامعه را پیش ببرد... كارهای بزرگ از ایدهپردازی آغاز میشود. این ایدهپردازی كاری نیست كه در اتاقهای دربسته و در خلأ انجام بگیرد. باید فكرهای گوناگون، اندیشههای گوناگون با آن سروكار پیدا كنند، تماس پیدا كنند تا آنچه كه محصول كار هست، یك چیز عملی و منطقی از آب در بیاید. پس جان كلام، در این بحثی كه امروز من میخواهم بكنم، این است كه ما باید توسعه و پیشرفت را بازشناسی كنیم، ببینیم برای كشور ما، برای جامعهی ما، مدل پیشرفت چیست. دو گرایش غلط همیشه در بارهی پیشرفت و تحولِ منتهی به پیشرفت وجود داشته است. یك گرایش عبارت است از خیانتهائی كه به نام پیشرفت و تحول انجام گرفته؛ ضربههائی كه به نام خدمت و زیر پرچم اصلاحگری بر پیكر ملت ما وارد شده است. از دوران قاجار خیلی از درباریان قاجار و شاهزادگان قاجاری- كه هم بیسواد بودند، هم دنیاپرست بودند، هم در عین حال با محافل غربی ارتباط داشتند- عامل و وسیلهی وابستگیِ نادانستهی كشور و فرهنگ ما به غرب شدند و ادعایشان این بود كه این، پیشرفت و تحول است! در قضیهی مشروطه، آن خطِّ انگلیسیِ ماجرای مشروطه حرفش ترقیخواهی بود؛ شعارش توسعه و پیشرفت بود. همان كسانی كه رهبران مشروطه را نابود كردند؛ شیخ فضل الله را به دار كشیدند، مرحوم آیتاللَّه بهبهانی را ترور كردند، ستارخان و باقرخان را غیر مستقیم به قتل رساندند و خلع سلاح كردند، رهبران صادق مشروطه را زیر فشار قرار دادند و یك عده افرادی را كه وابستهی به غرب و سیاستهای استعماری بودند، به نام مشروطهخواه بر مردم مسلط كردند، شعار آنها هم همین ترقیخواهی بود! آنها هم میگفتند: پیشرفت، تحول! زیر این نام، آنچنان خیانت بزرگی انجام گرفت. رضا خان با شعار ترقی و اصلاح آمد سر كار. كودتا كرد؛ حكومت كودتا، بعد هم آن دیكتاتوریِ سیاه و بینظیر، كه همه تحت عنوان و زیر پرچم پیشرفت و توسعه و ترقی انجام گرفت. محمد رضا پسر او- حكومت موروثی و بعد هم كودتا در مرداد 32- هم ادعای حركت اصلاحی داشت و این همه فاجعه برای این كشور به وجود آوردند. ضربهای كه به این كشور و به این ملت زدند، این طوری بود. در سطح جهانی هم همین طور است. استعمار ملتها- كه لكهی ننگ تاریخ بشر در یكی دو قرن اخیر هست- به نام پیشرفت ملتها انجام گرفت. استعمار یعنی نوسازی. انگلیسها، هلندیها، پرتغالیها، فرانسویها در نقاط مختلف آسیا و آفریقا و امریكای لاتین رفتند بومیها را قتل عام كردند، سرزمینها را تصرف كردند، دزدی كردند، خیانت كردند، هزار فاجعه به وجود آوردند؛ زیرِ نام نوسازی، پیشرفت، استعمار. در دورهی بعد هم كه نواستعمار پدید آمد، بازهم همین بود. این همه تجاوز، این همه جنگافروزی، این همه كودتا كه به وسیلهی سرویسهای امنیتی كشورهای غربی- چه امریكا، چه انگلیس و چه غیر اینها- انجام گرفته، همه زیر پرچم تجددخواهی و پیشرفت و تحول و توسعه انجام گرفته. همین الآن شما افغانستان و عراق جلوی چشمتان است. امریكاییها آمدند وارد عراق شدند برای اینكه دنیای نوئی را؛ دنیای آزادی، دمكراسی و توسعه را برای مردم عراق به وجود بیاورند. شما ببینید الآن در عراق چه خبر است! شاید در طول دوران حكومتهای كودتائیِ عراق- كه آخرینش صدام بود- محنتی را كه امروز مردم عراق دارند از دست امریكاییها میكشند، تا حالا تحمل نكرده باشند. زن و مرد عراقی تحقیر میشوند. جوان امریكایی چكمهاش را میگذارد پشت گردنِ یك جوان عراقی؛ چرا؟ چون از خیابان عبور میكرده و به او مشكوك شده؛ او را میخواباند و جلوی چشم زن و بچهاش، صورتش را به خاك فشار میدهد. یا مرد را جلوی چشم مرد خانه كتك میزنند؛ مردها زن خانه را به اسم توسعه و پیشرفت و به اسم نجات ملت عراق بازرسی بدنی میكنند. در افغانستان هم همین طور است. پس نام توسعه از یك طرف مورد چنین سوءاستفادههائی در طول تاریخ و در زمان خود ما در سرتاسر دنیا و در كشور خود ما انجام گرفته است. از یك طرف هم در نقطهی مقابل، كسانی بودهاند و هستند كه با هر نوع نوآوری و تحولی مخالفت كردهاند؛ به اسم اینكه این سابقه ندارد، این را نمیشناسیم، این را نمیدانیم، به این مشكوكیم. حدیثِ «شرّ الأمور محدثاتها» را بد معنا كردهاند. بااینكه نوآوری سنت تاریخ است؛ سنت طبیعت است و بدون نوآوری زندگی بشر معنا پیدا نمیكند؛ اما اینها مخالفت كردند. این دو گرایش متضاد وجود داشته است. پس ما باید پیشرفت و آن چیزی را كه از تحول اراده میكنیم و میخواهیم، درست برای خودمان معنا كنیم و بفهمیم دنبال چه هستیم، تا نه آن سوءاستفاده انجام بگیرد، نه این مخالفت و ضدیت. البته این به معنای این نیست كه ما تازه میخواهیم پیشرفت را شروع كنیم، لذا الگو برای پیشرفت میخواهیم؛ نه، پیشرفت در كشور ما با انقلاب و با نهضت انقلابی شروع شد. یك جامعهی ایستای راكد، زیر فشار، استعدادهای خفته، بدون اجازهی هیچ تحركی در دریای عمیق استعدادهای ملی ما، با حركت انقلابی دگرگون شد. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : استعمار ملتها -که لکهی ننگ تاریخ بشر در یکی دو قرن اخیر هست- به نام پیشرفت ملتها انجام گرفت. استعمار یعنی نوسازی. انگلیسها، هلندیها، پرتغالیها، فرانسویها در نقاط مختلف آسیا و آفریقا و امریکای لاتین رفتند بومیها را قتل عام کردند، سرزمینها را تصرف کردند، دزدی کردند، خیانت کردند، هزار فاجعه به وجود آوردند؛ زیرِ نام نوسازی، پیشرفت، استعمار. در دورهی بعد هم که نواستعمار پدید آمد، باز هم همین بود. این همه تجاوز، این همه جنگافروزی، این همه کودتا که به وسیلهی سرویسهای امنیتی کشورهای غربی -چه امریکا، چه انگلیس و چه غیر اینها- انجام گرفته، همه زیر پرچم تجددخواهی و پیشرفت و تحول و توسعه انجام گرفته [است]. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استعمار ملتها که لکهی ننگ تاریخ بشر در یکی دو قرن اخیر هست به نام پیشرفت ملتها انجام گرفت. استعمار یعنی نوسازی. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انگلیسها، هلندیها، پرتغالیها، فرانسویها در نقاط مختلف آسیا و آفریقا و امریکای لاتین بومیها را قتل عام کردند، سرزمینها را تصرف کردند، دزدی کردند، خیانت کردند، هزار فاجعه به وجود آوردند؛ زیرِ نام نوسازی، پیشرفت، استعمار. مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در دورهی نواستعمار این همه تجاوز، این همه جنگافروزی، این همه کودتا که به وسیلهی سرویسهای امنیتی کشورهای غربی انجام شده، همه زیر پرچم تجددخواهی و پیشرفت و تحول و توسعه انجام گرفته [است]. مربوط به :بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی - 1385/05/30 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : از وقتی پرچم اسلام در ایران بلند شد و جمهوری اسلامی با هدف تحقق بخشیدن به اهداف اسلامی تشکیل شد، دشمنان اسلام نقشهی اختلاف را با دقت طراحی کردند و دنبال میکنند؛ چون وقتی مسلمانها احساس شرف و عزت کردند، وقتی دیدند میشود پرچم اسلام را بلند کرد، وقتی روح هویت اسلامی در آنها بیدار و زنده شد، وقتی تودههای مسلمان شعار اسلام را در همهجا سر دادند، فهمیدند که خطر برای منافع استکبار در این منطقهی عظیم اسلامی، خطر جدی است و منافع متجاوزانهی آنها تهدید میشود. دنیای اسلام، تقریباً با یک میلیارد و نیم جمعیت، با امکانات فراوان اقلیمی و جغرافیایی و طبیعی و انسانی و سرمایههای بینظیری که در اختیار دارد، میتواند یک مجموعه عظیم و متحد را تشکیل بدهد. امروز بیش از دویست سال است که کیسهی استعمار غربی از این منطقه پیوسته پُر میشود؛ چه در دوران استعمار، چه در دوران استعمار نو، چه در دوران جدید، به شکلی این منطقه در خدمت اهداف سیاسی دنیای استکبار بوده، که در رأس آن امریکاست. اگر امت اسلامی وحدت خود را به دست بیاورد، اگر قدرت اسلامی به معنای حقیقی کلمه خود را نشان بدهد، اگر استقلال اسلامی، استقلال حقیقی، در این مناطق به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کند، تسلط و سیطرهی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دشمن قطع خواهد شد. اینها به این راضی نیستند و با همهی وجود تلاش میکنند این اتفاق نیفتد. راهی که آنها پیدا کردند، ایجاد اختلاف است و این بیماری متأسفانه در جسم دنیای اسلام نفوذ کرده. من از شما درخواست میکنم به این مسأله به طور جدّ بیندیشید. مربوط به :بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی - 1385/05/30 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز بیش از دویست سال است که کیسهی استعمار غربی از این منطقه[غرب آسیا] پیوسته پُر میشود؛ چه در دوران استعمار، چه در دوران استعمار نو، چه در دوران جدید، به شکلی این منطقه در خدمت اهداف سیاسی دنیای استکبار بوده، که در رأس آن امریکاست. مربوط به :بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی - 1385/05/30 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز بیش از دویست سال است چه در دوران استعمار، چه در دوران استعمار نو، چه در دوران جدید، به شکلی منطقه غرب آسیا در خدمت اهداف سیاسی دنیای استکبار بوده، که در رأس آن امریکاست. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگیها را، به آن شکلی که بتواند در جامهی آراستهی علم، خودش را نشان بدهد، ارائه دهید، کار بزرگی که کردهاید، این است که راه را برای ورود نخبگان در این میدانها باز کردهاید. آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلأ امروز دنیاست. دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه میکند. علم را میآموزد و جهتگیری علم را از اخلاق و ایمان میگیرد. این که گفتند علم با دین میسازد یا نمیسازد، این ندیدن منطقهی نفوذ علم و دین است؛ اینها هر کدام یک منطقهی نفوذی دارند؛ تلفیق اینها، این است که علم -یعنی این سلاح را - ایمان - یعنی آن بهکار برنده - میگیرد و جهتش را مشخص میکند؛ با این سلاح میشود بهترین و بدترین آدمها را هدف قرار داد؛ منتها تا این سلاح دست که باشد؟ این سلاح «علم» است و «ایمان» جهت آن را مشخص میکند. اگر ایمان بر دانش غربی تسلط داشت، دانش غربی به بمب اتم نمیرسید، تا بعد اینقدر تویش گیر کنند که چه کارش کنیم؛ محدودش کنیم؛ نگذاریم تا دنیا ویران نشود. کارشان اصلاً به اینجا نمیرسید. اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلاً استعمار و استعمار نو - که استعمار نو مخلوق دانش بود - به وجود نمیآمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملتها و بردن ثروت ملتها - که این بلای این دویست سال گذشتهی دنیا و ملتهاست - اینها اصلاً به وجود نمیآمد. علمِ جدا از ایمان، این است و شما در دانشگاه اسلامی، میخواهید این خلأ را پُر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنی دانش را چه در بافت درونی خودش، چه در استنتاجش و چه در جهتگیریهایی که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلاً استعمار و استعمار نو - که استعمار نو مخلوق دانش بود - به وجود نمیآمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملتها و بردن ثروت ملتها - که این بلای این دویست سال گذشتهی دنیا و ملتهاست - اینها اصلاً به وجود نمیآمد مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گر ایمان با دانش همراه بود، اصلاً استعمار و استعمار نو که مخلوق دانش بود به وجود نمیآمد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استعمار نو مخلوق دانش بود. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1384/10/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تردید نباید کرد که دنیای استکبار، بیداری مسلمانان و اتّحاد اسلامی و پیشرفت ملتهای ما در میدانهای دانش و سیاست و نوآوری را، بزرگترین مانع سلطه و سیطرهی جهانی خود میشمارد و با همه ی توان با آن میستیزد. تجربه ی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربهها درس بیاموزیم و باردیگر برای مدّتی طولانی، دشمن را برسرنوشت خود مسلط نکنیم مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1384/10/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تجربه ی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربهها درس بیاموزیم و باردیگر برای مدّتی طولانی، دشمن را برسرنوشت خود مسلط نکنیم مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : یک نمونهی دیگر از ناکامیهای تجربهی غربی در ادارهی بشر و تأمین خوشبختی انسان، مسألهی استعمار است. شما ببینید پدیدهی استعمار چه بر سر دنیا آورد. اگر شما به آفریقا مسافرت کنید، یک نمونهی بارز پدیدهی استعمار را در آنجا میبینید. آفریقا قارهیی است که هم استعداد انسانی در آنجا هست، هم استعداد عجیب طبیعی. اروپاییها به آنجا رفتند و با کشتار و قتل و غارت، از بیخبری مردم استفاده کردند و حتّی مجسمههای خودشان را به عنوان آزادکنندهی این کشورها در آنجاها نصب کردند؛ یک نمونهاش کشور زیمبابوه بود. من وقتی به آنجا رفتم، دیدم مجسمهیی را در وسط جنگلی - که از تماشاگاههای معروف زیمبابوه است - نصب کردهاند. گفتم این کیست؟ گفتند مجسمهی سردار انگلیسی است که اولبار زیمبابوه را فتح کرد و به انگلیسیها داد! اسم او «رودِز» یا «رودْز» بود، که کشور زیمبابوه سالهای متمادی به نام او «رودزیا» نامیده میشد! شماها یادتان نیست؛ قبل از انقلاب، زمان جوانی ما، اسم کشور زیمبابوه به رودزیا تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روی منابع دست گذاشتند، انسانها را تحقیر کردند، برده گرفتند و دهها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روی آن کشور گذاشتند؛ یعنی این کشور متعلق به ماست! هند یک نمونهی دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادی هند» را - که حدود سیوپنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم - ببینید، نشان میدهد که در شبهقارهی هند چه شده است. بنابراین مسألهی استعمار، یک نمونه از تجربهی غربی است. یک نمونهی دیگر، فاشیسم است. ممکن است کورههای آدمسوزییی که یهودیها ادعا میکنند، دروغ باشد؛ اما جنایات هیتلر دروغ نیست. فاشیسم یک نمونه از تجربهی غربی است. کمونیسم و اردوگاههای کار اجباری و به سیبری فرستادن و بقیهی چیزها از همین قبیل است. لیبرالیسم را هم امروز شما دارید مشاهده میکنید؛ زندان ابوغریب و زندان گوانتانامو و زندانهای دیگر. من در گزارشی خواندم که امریکاییها دهها زندان شبیه ابوغریب و گوانتانامو در سرتاسر دنیا دارند؛ اما هیچکس از آنها خبر ندارد و اجازهی افشاء نمیدهند. در افغانستان امریکاییها زندان دارند و خدا میداند در بسیاری جاهای دیگر هم دارند. در گزارشهای موثق این را خواندهایم، امریکاییها هم این را انکار نکردهاند. استعمار نوینی که دهها سال بر کشورها حاکم بود، و استعمار فرانوینی که امروز حاکم است، و طرحهای بلندپروازانه و جاهطلبانه و ظالمانهیی که نسبت به کشورها دارند، نمونههایی از این جنایتهاست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان - 1384/02/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از ناکامی های تجربه ی غربی در اداره ی بشر و تأمین خوشبختی انسان، مسأله ی استعمار است. شما ببینید پدیده ی استعمار چه بر سر دنیا آورد. اگر شما به آفریقا مسافرت کنید، یک نمونه ی بارز پدیده ی استعمار را در آن جا می بینید. آفریقا قاره یی است که هم استعداد انسانی در آن جا هست، هم استعداد عجیب طبیعی. اروپایی ها به آن جا رفتند و با کشتار و قتل و غارت، از بی خبری مردم استفاده کردند و حتّی مجسمه های خودشان را به عنوان آزادکننده ی این کشورها در آن جاها نصب کردند؛ یک نمونه اش کشور زیمبابوه بود. من وقتی به آن جا رفتم، دیدم مجسمه یی را در وسط جنگلی - که از تماشاگاه های معروف زیمبابوه است - نصب کرده اند. گفتم این کیست؟ گفتند مجسمه ی سردار انگلیسی است که اول بار زیمبابوه را فتح کرد و به انگلیسی ها داد! اسم او «رودِز» یا «رودْز» بود، که کشور زیمبابوه سالهای متمادی به نام او «رودزیا» نامیده می شد! شماها یادتان نیست؛ قبل از انقلاب، زمان جوانی ما، اسم کشور زیمبابوه به رودزیا تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روی منابع دست گذاشتند، انسانها را تحقیر کردند، برده گرفتند و ده ها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روی آن کشور گذاشتند؛ یعنی این کشور متعلق به ماست! هند یک نمونه ی دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادی هند» را - که حدود سی وپنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم - ببینید، نشان می دهد که در شبه قاره ی هند چه شده است. بنابراین مسأله ی استعمار، یک نمونه از تجربه ی غربی است. یک نمونه ی دیگر، فاشیسم است. ممکن است کوره های آدم سوزی یی که یهودی ها ادعا می کنند، دروغ باشد؛ اما جنایات هیتلر دروغ نیست. فاشیسم یک نمونه از تجربه ی غربی است. کمونیسم و اردوگاه های کار اجباری و به سیبری فرستادن و بقیه ی چیزها از همین قبیل است. لیبرالیسم را هم امروز شما دارید مشاهده می کنید؛ زندان ابوغریب و زندان گوانتانامو و زندان های دیگر. من در گزارشی خواندم که امریکایی ها ده ها زندان شبیه ابوغریب و گوانتانامو در سرتاسر دنیا دارند؛ اما هیچ کس از آنها خبر ندارد و اجازه ی افشاء نمی دهند. در افغانستان امریکایی ها زندان دارند و خدا می داند در بسیاری جاهای دیگر هم دارند. در گزارش های موثق این را خوانده ایم، امریکایی ها هم این را انکار نکرده اند. استعمار نوینی که ده ها سال بر کشورها حاکم بود، و استعمار فرانوینی که امروز حاکم است، و طرح های بلندپروازانه و جاه طلبانه و ظالمانه یی که نسبت به کشورها دارند، نمونه هایی از این جنایت هاست مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1383/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [مستکبران] میخواهند استعمار را در شکل کاملاً جدید آن در عراق مُسْتَقَر سازند. در این استعمار فَرانُوین، مزدوران بیگانه مانند گذشته بطور مستقیم از سوی استعمارگران به کار گماشته نمیشوند، بلکه در انتخاباتی که رأی مردم با تقلب و خدعههای رائج نادیده گرفته شده، کسانی بنام مُنْتَخَب مردم بر سرکار میآیند. نام و ظاهر کار دموکراسی وباطنِ آن، حاکمیت مطلق بیگانه بر ملت مظلوم است. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1383/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مستکبران میخواهند استعمار را در شکل کاملاً جدید آن در عراق مُسْتَقَر سازند. مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1383/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در این استعمار فَرانُوین، مزدوران بیگانه مانند گذشته بطور مستقیم از سوی استعمارگران به کار گماشته نمیشوند، بلکه در انتخاباتی که رأی مردم با تقلب و خدعههای رائج نادیده گرفته شده، کسانی بنام مُنْتَخَب مردم بر سرکار میآیند مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1383/10/29 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در استعمار نو نام و ظاهر کار دموکراسی وباطنِ آن، حاکمیت مطلق بیگانه بر ملت مظلوم است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1383/10/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز دنیا در پنجه ی خونریز استکبار جهانی در چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوه ی نو. یک روز استعمارِ کهنه بود - استعماری که بعدها اسمش را گذاشتند استعمار کهنه و کهن - می رفتند بر کشورها تسلط پیدا می کردند؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با بیداری ملتها این استعمار از بین رفت و دیگر نتوانستند ادامه دهند. البته در سالهای دوران استعمار، ملتها را فشردند و واقعاً رمق آنها را گرفتند؛ ولی به هرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمی آمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمارِ قدیم نبود که حاکم انگلیسی برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانی را می گماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم - به قول خودشان - و از جمله کشورهای اسلامی. سالهای متمادی ملتها را فشردند؛ مستبدان را آوردند؛ نظامی های کودتاچی را سرکار آوردند و هرطور توانستند، از حضور ملتها مانع شدند. امروز می بینند این هم بُردی ندارد؛ لذا راه دیگری را برای تسلط بر کشورها در پیش گرفته اند و آن، نفوذ در ملتهاست؛ که این همان چیزی است که من چندی پیش گفتم استعمار فرانو. بالاتر از استعمار نو، یک نوع استعمار دیگر است. ایادی خودشان را به کشورها بفرستند و با پول و تبلیغات و اغواگری های گوناگون و رنگین نشان دادن و موجه نشان دادن چهره ی مستکبران ظالم عالم، بخشی از ملتها را اغوا و تحریک کنند. البته این هم به جایی نخواهد رسید؛ چون چهره ی استعمار و استکبار زشت تر از این حرفهاست؛ نمی تواند ظلم و ستمگری و ددمنشىِ خود را پنهان کند؛ نمونه اش عراق است. شما ببینید اینها در عراق چه می کنند. امروز پرچم حقوق بشر در دست امریکا و انگلیس و کشورهایی از این قبیل، به یک چیز مسخره و خنده آور تبدیل شده است! امروز ماجرای زندان ابوغریب، زندان گوانتاناموی امریکا، رفتار با ملتها به وسیله ی مسلحین و چکمه پوشان امریکایی و انگلیسی، داستان همیشگی ملتهاست. ممکن است ملتها الان تظاهری نکنند، اما این وقایع در دلشان تأثیرات عمیقی دارد و یک روز خودش را نشان خواهد داد مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1383/10/19 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز دنیا در پنجه ی خونریز استکبار جهانی در چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوه ی نو. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1383/09/11 عنوان فیش : استعمار فرانو, استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار فرانو, استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : استعمار را برای ما تعریف کردند، استعمار نوین را هم در کتابهای گوناگون برای ما تعریف کردهاند؛ اما استعمار را وقتی تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعمار نو را هم جامعهشناسهای دنیا زمانی برای ما تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعماری که امروز مطرح است، بالاتر از نو است؛ کاملاً جدید است؛ استعمار تازهیی که ملتها را در چنبرهی خودش گرفتار میکند و مجال تکان خوردن را به آنها نمیدهد و دقیقاً باید طبق میل همان مجموعه عمل شود. در این ذیلِ بشری - که میلیاردها انسان در آنجا حضور دارند - گرسنگی و فقر و بیسوادی و ناکامی و محرومیت در حد اعلی وجود خواهد داشت. در رأس، حد اعلای کامیابی و سلطه و اقتدار زر و زور وجود خواهد داشت؛ قدر متوسطی هم وجود دارند که به نحوی زندگی خود را میگذرانند. چشمانداز و چیزی که در نهایتِ این سیطره و سلطه پیشبینی میشود، این است. لذا مجموعهی غیور ِ با ایمانِ توانای آگاه از جوانب امر که مقابل این حادثه ایستاده، ایران اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1383/09/11 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک شهر اشغال شده یا در حال اشغال را در نظر بگیرید - فرض کنید بصره یا کابل - شهری که نیروهای نظامىِ دشمن و بیگانهیی یا وارد آن شده و آنجا را اشغال کرده، یا در حال اشغال آن است و دارد پیشروی میکند. مردمی که در این شهر هستند، بهطور منطقی چند دسته خواهند شد: یک دسته کسانی هستند که از پیش با اشغالگر تفاهم کردهاند؛ الان هم به استقبالش میروند؛ از آمدن او هم برای خودشان سودی تصور میکنند و با او همکاری میکنند. اسم اینها را مثلاً گروه خائنین بگذاریم. یک دسته کسانی هستند که این کار را نکردهاند؛ استقبال نمیکنند، اما الان که دشمن دارد میآید یا آمده است، فرصتطلبی میکنند و میروند خود را به او نزدیک میکنند و به او کمک میرسانند؛ به امید اینکه از او کمکی، سایهی دستی و توجهی دریافت کنند. اسم این گروه را فرصتطلبان بگذاریم. یک گروه بهطور طبیعی حال و حوصلهی این کارها را ندارند؛ یا ترسو هستند، یا جبان هستند، یا آگاهی لازم را ندارند؛ بنابراین در خانهها میمانند و تسلیم سرنوشت میشوند. یک گروه احتمالاً یا منطقاً کسانی هستند که تحت تأثیر تبلیغات اشغالگر قرار میگیرند؛ چون اشغالگر بالاخره با خودش تبلیغاتی دارد، کاغذهایی پخش میکند، بلندگوهایی روشن میکند و به نحوی حضور خود را توجیه میکند. این افراد تحتتأثیر قرار میگیرند و میگویند حضور دیگران چه عیبی دارد. بنابراین آنها هم اینگونه تسلیم میشوند. یک گروه هم، احتمالاً یا میتوان گفت غالباً کسانی هستند که ایستادگی میکنند. ایستادگی آنها ناشی از این است که میدانند اشغالگری به زیان آنهاست؛ میدانند از بین رفتنِ هویت ملی چه معنای مصیبتباری برای یک مجموعهی ملی دارد؛ میدانند که اشغالگر وقتی خوب مسلط شد، به هیچ کس و به هیچ چیز رحم نخواهد کرد؛ بنابراین عشق به خانه و شهرِ خودشان، آنها را از خانه بیرون میکشاند و مشغول مقاومت میشوند. البته بعضیها فقط از خانهی خودشان دفاع میکنند؛ بعضیها همتشان بیشتر است و از محله یا کل شهر دفاع میکنند؛ طبعاً این گروه میشوند آماج اصلی دشمن. دشمن همهی امکاناتش را بسیج میکند برای اینکه این گروه را از سر راه خود بردارد. مطالبی که عرض میکنیم، تخیل نیست؛ واقعیتی است که تقریباً در سراسر دنیا اتفاق افتاده. نمیخواهیم گذشتههای خیلی دور را در تاریخ کاوش کنیم؛ اما در یکی دو قرن اخیر شما ماجراهای فراوانی را شنیدهاید. در آسیا، در آفریقا، در قارهی امریکا و در کشور کنونی امریکا، همین اتفاق افتاد. به تعبیر خودشان کُتسرخها - یعنی سربازان انگلیسىِ اشغالگر - آمده بودند و کشور در اختیار آنها بود؛ عدهیی تسلیم و سازگار و کمککار آنها بودند، یک عده هم ایستادگی میکردند - ماجراهای جورج واشنگتن و وقایعی که لابد در تاریخ و رمانها خواندهاید یا در فیلمها دیدهاید - و بالاخره هم پیروز شدند. در آسیا، هندوستان از همین قبیل است؛ نود سال - از ۱۸۵۷ تا ۱۹۴۷ - با انگلیسیها جنگیدند و مبارزه کردند. آنجا هم یک عده سازشکار بودند، یک عده مسالمتآمیز برخورد میکردند، یک عده در خانهها بودند؛ اما یک عده هم جنگیدند و بالاخره پیروز شدند؛ گاندی رهبر کشور شد؛ جواهر لعل نهرو رئیس مقتدر دولت استقلال شد و تا امروز هند یکی از کشورهای سرافراز در دنیاست؛ کشوری است که با یک میلیارد جمعیت دارد حرکت و پیشروی میکند و مشکلات خودش را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد. در جنگ جهانی دوم، در پاریس و اروپای شرقی و رومانی هم این اتفاق افتاد؛ در جاهای دیگر هم این اتفاق افتاده است؛ در آسیا هم فراوان این اتفاق افتاده است. در مقابل نیروی اشغالگرِ مسلطی که قدرت او با قدرت نیروی مقاومت کنندهی داخل شهر یا داخل کشور قابل مقایسه نیست و اشغالگر خیلی قویتر است، درعینحال ایستادگی و غیرت و ایمان آن جمعیت بر قدرت ظاهرىِ اشغالگر فائق میآید و بُرد را آنها میکنند، نه آن چند گروهی که فرصتطلب بوده و با دشمن سازش و همکاری کردهاند؛ اینها جزو اولین کسانی خواهند بود که توی سرشان میخورد. رماننویس معروف رومانیایی - زاهاریا استانکو - کتابی دارد؛ نمیدانم شماها خواندهاید یا نه. من این کتاب را سالها پیش خواندهام. داستان، مربوط به اشغال بخارست بهوسیلهی آلمانیهاست. یک عده به جنگل میروند و مبارزه میکنند و بالاخره هم پیروز میشوند - البته به دنبال شکست آلمان در کل جنگ - یک عده هم در داخل فرصتطلبی میکنند و اشغالگر اولین ضربه را به اینها میزند. ماجرایی در آنجا نقل میشود که واقعاً هیچ وقت یادم نمیرود. این، تصویر نه چندان دور از ذهنی است که همهی ما در مقابل خود داریم. شما این تصویر را در سطح بینالمللی توسعه دهید؛ واقعهیی است که در حال حاضر هم دارد اتفاق میافتد. الان منطقهی خاورمیانه، یا بگویید منطقهی اسلامی - خاورمیانه و شمال آفریقا - حکم همان شهری را دارد که دشمن آن را اشغال کرده یا در حال اشغال است. البته این نوع اشغال با اشغالِ سنتىِ نظامىِ قدیم تفاوت دارد؛ سیطرهی فرهنگی و اقتصادی و سیاسىِ کامل است؛ حتّی در مواردی ممکن است بدون حضور اشغالگر باشد؛ مگر اینکه حضور نظامی یا حضور فوقالعاده لازم باشد؛ این اتفاق الان دارد میافتد. اینکه من منطقه را مثال میزنم، چون نمیخواهم ماجرا را باز کنم؛ والّا اگر ما به سمت اقصای آسیا یا امریکای لاتین برویم، آنجا هم همین قضایا با کم و بیش تفاوتهایی وجود دارد؛ منتها من میخواهم منطقهیی که مورد ابتلای خودمان است و وحدت خاصی دارد، مطرح کنم. الان اشغالگر - مثل همان اشغالگری که بخارست یا پاریس یا فلان کشور را تصرف کرده بود - در حال اشغال تدریجی است. این اشغالگر کیست؟ پاسخ این نیست که این اشغالگر دولت امریکا یا فلان دولت دیگر است؛ نه، این اشغالگر یک طبقهی اجتماعی است؛ طبقهیی که دولت امریکا و دولتهای دیگر را به قدر توانایی و قدرت خود و آمادگىِ آنها دارد هدایت میکند. البته در بافت و ساخت این دولتها هم بدون شک افراد این طبقه حضور دارند؛ اما هدایت، هدایت یک دولت نیست؛ هدایت یک مجموعهی طبقاتی است، که اگر بخواهیم در یک عبارت برای اینها اسم معین کنیم، باید بگوییم «زرسالارانِ اقتدارطلب». هدفشان هم سیطره بر منابع حیاتی و مالی همهی دنیاست. البته این سیطره، یک الزامات سیاسی دارد که همان نظم نوین جهانی است؛ یک الزامات علمی و اداری دارد که بتدریج خود را به آن نزدیک میکنند. مسألهی جهانیسازی که امروز در تجارت، پول، فرهنگ و شبکههای فرهنگی - مثل اینترنت و مانند آن - مطرح است، همه دانسته و نادانسته در خدمت این مجموعهی طبقاتی است. البته تحلیل جامعهشناختىِ اینها خیلی دقیق، ریز و مفصل است. جمهوری اسلامی همان گروه مقاوم است. خیلیها فرصتطلبی کردند؛ خیلیها خیانت کردند و از پیش با دشمن ساختند - نظامها را میگوییم؛ فعلاً به ملتها کاری نداریم - خیلیها خودشان را کنار کشیدند و به بستر عافیت رفتند، به خیال اینکه زندگی را بگذرانند؛ خیلیها فریب خوردند و شعارها و حرفها و تبلیغات را پذیرفتند. یک گروه هم ایستاده و میداند این سیطره به زیان اوست؛ میداند این سیطره، او و منطقه را مصیبتزده و بدبخت خواهد کرد؛ میداند اگر این سیطره کامل شود، صد سال - شاید هم بیشتر - مجموعهی بشرىِ عظیمی که در این منطقه زندگی میکند، از کاروان علم و تمدن و معرفت و خوشبختی دور خواهد ماند؛ میداند که این سرآغاز و دهلیز یک استعمارِ تعریف نشده است. استعمار را برای ما تعریف کردند، استعمار نوین را هم در کتابهای گوناگون برای ما تعریف کردهاند؛ اما استعمار را وقتی تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعمار نو را هم جامعهشناسهای دنیا زمانی برای ما تعریف کردند که سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعماری که امروز مطرح است، بالاتر از نو است؛ کاملاً جدید است؛ استعمار تازهیی که ملتها را در چنبرهی خودش گرفتار میکند و مجال تکان خوردن را به آنها نمیدهد و دقیقاً باید طبق میل همان مجموعه عمل شود. در این ذیلِ بشری - که میلیاردها انسان در آنجا حضور دارند - گرسنگی و فقر و بیسوادی و ناکامی و محرومیت در حد اعلی وجود خواهد داشت. در رأس، حد اعلای کامیابی و سلطه و اقتدار زر و زور وجود خواهد داشت؛ قدر متوسطی هم وجود دارند که به نحوی زندگی خود را میگذرانند. چشمانداز و چیزی که در نهایتِ این سیطره و سلطه پیشبینی میشود، این است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/07/02 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : چقدر انسانها در اطراف عالم بهخاطر سلطهی استعمارگرانی که با ابزار علم بر آنها تاختند و سلطه پیدا کردند، امروز از منابع حیاتیِ متعلّق به خود محرومند و در فقر و مسکنت و محرومیت و بیچارگی زندگی میکنند! امروز هم همینطور است. امروز استکبار جهانی - استعمار به شکل نوین در دنیا - با تکیه به علم و با ابزار علم انسانها را بیچاره میکند؛ آنها را به زنجیر میکشد و دچار مرگ و نیستی و نابودی میکند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/07/02 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز استکبار جهانی - استعمار به شکل نوین در دنیا - با تکیه به علم و با ابزار علم انسانها را بیچاره میکند؛ آنها را به زنجیر میکشد و دچار مرگ و نیستی و نابودی میکند مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/07/02 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استعمار به شکل نوین در دنیا با تکیه به علم و با ابزار علم انسانها را بیچاره میکند و زنجیر میکشد و دچار مرگ و نیستی و نابودی میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش :تجربههای عملشدهی استعمار در دورانها و در مكانهای مختلف دنيا کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : قضیهی چهارم، سلطهی بعدی آمریكا بر عراق است. میخواهند علاوه بر اینكه تجاوز كردند و این فجایع و جنایات از آنها سرزده است، ادارهی عراق را آن هم به وسیلهی یك حاكم بیگانه- آمریكایی و نظامی كه یا صهیونیست است و یا كاملًا مرتبط به محافل صهیونیستی است- بر عهده گیرند و او را در رأس یك كشور اسلامی و عربی غیور بگذارند. آنها به خیال خود بین خودشان یك تقسیمبندی كردهاند كه البته نشانههای اختلاف بین آمریكا و انگلیس پیداست. بصره كه بوی نفتش كمی غلیظتر و به مناطق نفتی نزدیكتر است و انگلیسیها هم كه خیلی از بوی نفت خوششان میآید، به انگلیسیها، و بغداد هم كه مركز قدرت است و آمریكاییها نیز از قدرتنمایی خوششان میآید، به آمریكاییها رسیده است. البته آنها باهم اختلافات زیادی دارند، كه بیشتر هم میشود و برای مردم هم روشن خواهد شد؛ اما گویا فعلًا اینگونه باهم توافق كردهاند. این، برگشت به عهد اوّلِ استعمار و ارتجاعِ محض است. اوایل، استعمار همینگونه بود؛ دولتهای استعمارگر اروپایی كشورهایی را در آسیا و آفریقا بهزور میگرفتند، بعد یك حاكم نظامی را از طرف خودشان در آنجا میگذاشتند تا تمام كنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، كانادا، آفریقا و كشورهای متعدّد همین كار را كردند. بعد از گذشت مدّتی دیدند حاكم بیگانهی نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض كردند، حكّامی از خودِ آن كشورها مییافتند و نصبشان میكردند كه صددرصد مطیع اینها باشند، كمكشان هم میكردند، امكانات هم میدادند، او هم كشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد میگذاشت و دروازهها را باز میكرد تا استعمارگران هر كار میخواهند، بكنند. یك دوره هم اینگونه گذشت، كه دیدند این هم درست نیست و اشتباه كردهاند؛ برای اینكه ملتها علیه این حكّام كه هرچند وطنی و خودی به حساب میآیند، اما چون وابستهی به آنها هستند و مستبد و ظالمند، قیام میكنند. بعد از این روش، از یك دورانی شروع كردند روش را عوض كردن؛ این شیوه، یك شیوهی علیالظّاهر دمكراتیك و با تسلّط و سلطهی فرهنگی بود كه حاكمی را كه طرفدار آنهاست، بهاصطلاح خودشان انتخاب كنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسیها «رضا پهلوی» را نصب كردند و سپس «محمّد رضا» را، بعد دیدند مشكلات به وجود میآید، آمدند او را وادار كردند تا «علی امینی» را به عنوان نخستوزیر منصوب كند، تا بهاصطلاح اصلاحات كند. این دید كه زمام كار از دست خودش درمیرود، گفت خودم اصلاحات میكنم كه آن اصلاحات، مواد ششگانهی فضاحتآمیزی بود كه در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربههای عملشدهی استعمار در دورانها و در مكانهای مختلف دنیاست. اینها امروز به همان دورهی اوّل استعمارگری برگشتهاند؛ یعنی كشوری را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاكمی از خودشان در آنجا بگمارند. كار بسیار عجیب،ارتجاعی، زشت، اهانتبار و حاكی از سرمستی و غرور است كه اینها را با مغز به زمین میكوباند. نفهمیدن موقعیت و نشناختن زمان، كار بعدی آنهاست. این را تقریباً همهی دنیا، حتّی دولتها محكوم كردند و گفتند این كار نشدنی است. ما كه موضعمان كاملًا روشن است و عرض خواهم كرد. این كار غلط اندر غلط است. آن حاكم نه خارجی باید باشد، نه نظامی و نه صهیونیست؛ بلكه باید برگزیدهی خودِ مردم عراق و بدون اتّكاء به پشتیبانی قدرتهای متجاوز باشد. مردم عراق چنین كسی را میخواهند. البته آمریكاییها پیش خودشان همهی حسابها را كردهاند. فكر میكنند كه ما این شخص را نصب میكنیم، بعد زمام امور را در دست میگیریم و كمكهایی هم میكنیم و سپس فرهنگ مردم را عوض میكنیم؛ یعنی آموزش و پرورش را قبضه میكنیم. به خیال خودشان در افغانستان هم همین كار را میكنند. آمریكاییها در یكی از كشورهای آسیایی چندین تُن كتاب دبستانی به زبان فارسی و پشتو برای افغانستان چاپ كردند كه در دبستانهای افغانستان پخش كنند، تا چهرهی آمریكا در خلال این درسها برای بچههای افغانی چهرهی زشتی جلوه نكند و فرهنگ و دید و نگاه تاریخی افغانها بهكلّی طور دیگری شكل بگیرد. این فكر را به خیال خودشان برای عراق هم میخواهند بكنند. این كار قطعاً با نتیجهی مطلوب آنها شكل نخواهد گرفت. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش :شیوههای گوناگون استعمارگران برای کنترل حکومتها در آسیا و آفریقا کلیدواژه(ها) : استعمار نو, تاریخ استعمار نوین, عملکرد استعمارگران, عملکرد استعمارگران در ایران, استعمار, تاریخ استعمار کهن, تاریخ استعمار نوین, تاریخ استعمار فرانو, تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ استعمار انگلیس در ایران, دخالتهای انگلیس در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اوایل، استعمار همینگونه بود؛ دولتهای استعمارگر اروپایی كشورهایی را در آسیا و آفریقا بهزور میگرفتند، بعد یك حاكم نظامی را از طرف خودشان در آنجا میگذاشتند تا تمام كنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، كانادا، آفریقا و كشورهای متعدّد همین كار را كردند. بعد از گذشت مدّتی دیدند حاكم بیگانهی نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض كردند، حكّامی از خودِ آن كشورها مییافتند و نصبشان میكردند كه صددرصد مطیع اینها باشند، كمكشان هم میكردند، امكانات هم میدادند، او هم كشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد میگذاشت و دروازهها را باز میكرد تا استعمارگران هر كار میخواهند، بكنند. یك دوره هم اینگونه گذشت، كه دیدند این هم درست نیست و اشتباه كردهاند؛ برای اینكه ملتها علیه این حكّام كه هرچند وطنی و خودی به حساب میآیند، اما چون وابستهی به آنها هستند و مستبد و ظالمند، قیام میكنند. بعد از این روش، از یك دورانی شروع كردند روش را عوض كردن؛ این شیوه، یك شیوهی علیالظّاهر دمكراتیك و با تسلّط و سلطهی فرهنگی بود كه حاكمی را كه طرفدار آنهاست، بهاصطلاح خودشان انتخاب كنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسیها «رضا پهلوی» را نصب كردند و سپس «محمّد رضا» را، بعد دیدند مشكلات به وجود میآید، آمدند او را وادار كردند تا «علی امینی» را به عنوان نخستوزیر منصوب كند، تا بهاصطلاح اصلاحات كند. این دید كه زمام كار از دست خودش درمیرود، گفت خودم اصلاحات میكنم كه آن اصلاحات، مواد ششگانهی فضاحتآمیزی بود كه در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربههای عملشدهی استعمار در دورانها و در مكانهای مختلف دنیاست. اینها امروز به همان دورهی اوّل استعمارگری برگشتهاند؛ یعنی كشوری را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاكمی از خودشان در آنجا بگمارند. كار بسیار عجیب،ارتجاعی، زشت، اهانتبار و حاكی از سرمستی و غرور است كه اینها را با مغز به زمین میكوباند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [آمریکایی ها میخواهند علاوه بر اینکه به عراق تجاوز کردند] و این فجایع و جنایات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسیله یک حاکم بیگانه - آمریکایی و نظامی که یا صهیونیست است و یا کاملاً مرتبط به محافل صهیونیستی است - برعهده گیرند و او را در رأس یک کشور اسلامی و عربی غیور بگذارند. آنها به خیال خود بین خودشان یک تقسیمبندی کردهاند که البته نشانههای اختلاف بین آمریکا و انگلیس پیداست. بصره که بوی نفتش کمی غلیظتر و به مناطق نفتی نزدیکتر است و انگلیسیها هم که خیلی از بوی نفت خوششان میآید، به انگلیسیها، و بغداد هم که مرکز قدرت است و آمریکاییها نیز از قدرتنمایی خوششان میآید، به آمریکاییها رسیدهاست. البته آنها با هم اختلافات زیادی دارند، که بیشتر هم میشود و برای مردم هم روشن خواهد شد؛ اما گویا فعلاً اینگونه با هم توافق کردهاند. این، برگشت به عهد اوّلِ استعمار و ارتجاعِ محض است. اوایل، استعمار همینگونه بود؛ دولتهای استعمارگر اروپایی کشورهایی را در آسیا و آفریقا بهزور میگرفتند، بعد یک حاکم نظامی را از طرف خودشان در آنجا میگذاشتند تا تمام کنترل منطقه در دست او باشد. در هند، استرالیا، کانادا، آفریقا و کشورهای متعدّد همین کار را کردند. بعد از گذشت مدّتی دیدند حاکم بیگانه نظامی را بر ملتی گماشتن خطا و غلط است، فرمول را عوض کردند، حکّامی از خودِ آن کشورها مییافتند و نصبشان میکردند که صددرصد مطیع اینها باشند، کمکشان هم میکردند، امکانات هم میدادند، او هم کشور را برای چپاول استعمارگران راحت و آزاد میگذاشت و دروازهها را باز میکرد تا استعمارگران هر کار میخواهند، بکنند. یک دوره هم اینگونه گذشت، که دیدند این هم درست نیست و اشتباه کردهاند؛ برای اینکه ملتها علیه این حکّام که هرچند وطنی و خودی به حساب میآیند، اما چون وابسته به آنها هستند و مستبد و ظالمند، قیام میکنند. بعد از این روش، از یک دورانی شروع کردند روش را عوض کردن؛ این شیوه، یک شیوه علیالظّاهر دمکراتیک و با تسلّط و سلطه فرهنگی بود که حاکمی را که طرفدار آنهاست، بهاصطلاح خودشان انتخاب کنند. در ایرانِ زمان طاغوت هم همین قضایا پیش آمد؛ اوّل انگلیسیها «رضا پهلوی» را نصب کردند وسپس «محمّدرضا» را، بعد دیدند مشکلات به وجود میآید، آمدند او را وادار کردند تا «علی امینی» را به عنوان نخستوزیر منصوب کند، تا بهاصطلاح اصلاحات کند. این دید که زمام کار از دست خودش درمیرود، گفت خودم اصلاحات میکنم که آن اصلاحات، مواد ششگانه فضاحتآمیزی بود که در دوران طاغوت انجام گرفت. این تجربههای عمل شده استعمار در دورانها و در مکانهای مختلف دنیاست. اینها امروز به همان دوره اوّل استعمارگری برگشتهاند؛ یعنی کشوری را با زور اسلحه بگیرند، بعد حاکمی از خودشان در آنجا بگمارند. کار بسیار عجیب، ارتجاعی، زشت، اهانتبار و حاکی از سرمستی و غرور است که اینها را با مغز به زمین میکوباند مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : شیوه استعمار نو، یک شیوه علیالظّاهر دمکراتیک و با تسلّط و سلطه فرهنگی بود که حاکمی را که طرفدار آنهاست، بهاصطلاح خودشان انتخاب کنند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان - 1380/08/12 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک ملیّت معمولاً در داخل مرزهای خود زندانی است و بیرون مرز، هیچگونه ارزش و جاذبه و احترامی ندارد؛ اما نظام اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام و هرجا که مسلمانی وجود داشت، هویّت اسلامی و احساس شخصیت را هم در افراد و هم در ملتها زنده کرد. اقلیتهای مسلمان که در دنیا متفرّق بودند، احساس شخصیّت کردند. ملتهای مسلمان، بخصوص در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا - یعنی در واقع اجزای امپراتورىِ متلاشی شده قدیمی عثمانی که سالهای سال رنج استعمار را تحمّل کرده بودند - احساس کردند مجدّداً نسیمی وزیده است. البته ما امپراتوری عثمانی را اصلاً تأیید نمیکنیم؛ یک حکومت سلطنتی بود مثل بقیه حکومتهای سلطنتی، با همان مشکلات و گرفتاریها؛ اما اروپاییها - فاتحان جنگ بینالملل اوّل - وقتی این حکومت بزرگ را که از منطقه بالکان تا تمام آسیای صغیر و خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داشت - از بوسنی و هرزگوین تا مصر و ترکیه کنونی و عراق و سوریه و فلسطین - متلاشی نمودند، به این اکتفا نکردند که حکومت را زایل کنند؛ از ملتها انتقام کشیدند و آنها را تحقیر کردند! قطعه قطعه بخشهای این حکومت به دست یکی از دولتهای اروپایی افتاد و همان داستان غمبار استعمار تکرار شد؛ داستانی که هرگز از یاد این ملتها نخواهد رفت و از تاریخ آنها زایل نخواهد شد. در یک کشور، بیگانهای بیاید حکومت کند و تمام امکانات آن کشور در خدمت شخص بیگانه و دستگاه بیگانه و نظام بیگانه باشد و مردم آن کشور مجبور باشند از بیگانهای که بر آنها حکومت میکند، اطاعت کنند و جرأت نکنند اندکی برخلاف مصالح او حرف بزنند یا حرکت کنند. واقعیت استعمار این بود. آنجاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند. سیاست، سیاست انگلیسیها بود؛ خواست، خواست انگلیسیها بود و مردم عراق تسلیم و مقهور سرپنجه یک حکومت بیگانه بودند. شما ببینید برای یک ملت، کدام تحقیر از این بالاتر است؟ همه چیزشان را تحقیر کردند و دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را بهکلّی از بین بردند. آن روزی هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد این منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند. اوّل چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پسمانده بود؛ یا حدّاکثر نظامهای نسخشده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان - 1380/08/12 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مستعمران آنجاهایی که استعمارِ مستقیم نکردند - مثل عراق - حکومت پادشاهی درست کردند و آدم غیر عراقی را (خانواده فیصل، خانواده سلطنتىِ عراقی نبودند) آوردند و بر مردم حاکم کردند؛ اما در واقع انگلیسیها حکومت میکردند. مربوط به :بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان - 1380/08/12 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : انگلیسی ها با استعمار نو در عراق دین و دنیا و شخصیت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را بهکلّی از بین بردند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1379/11/27 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ببینید با روشنفکران اسلامی در همه مناطق اساسی اسلامی - اعم از مصر و هند و ایران و عراق و جاهای دیگر - در طول این صد سال، صدوپنجاه سال و دویست سال چه کردند. استکبار و استعمار، هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم اعمال قدرت میکردند. کسی مثل مرحوم آیةاللَّه کاشانی را انگلیسیها گرفتند و از ایران تبعید کردند؛ یعنی برایشان هیچ اهمیتی نداشت که در یک کشور دیگر اعمال قدرت کنند و یک نفر را بگیرند و او را به نقطهای تبعید کنند و یا به زندان بفرستند. همینطور در بسیاری از مناطق دیگر به طور غیرمستقیم به وسیله ایادی و دستنشاندههای خودشان - یعنی قدرتهای محلی که منافع آنها را تأمین میکردند - اعمال قدرت میکردند. اینها از شعارهای اسلامی، اینگونه میترسیدند. در حال حاضر این شعارها به واقعیت تبدیل شده است؛ یعنی به یک انقلاب تبدیل گردیده که بلافاصله پشت سر آن هم حکومت اسلامی بر سر کار آمده است. البته مثل بسیاری از انقلابهای دیگر، انتظار آنها این بود که این انقلاب هم اگرچه با حول و قوّه دین شروع شده است، اما اهل دین آن را کنار بگذارند و بروند؛ کما اینکه در بسیاری از نقاط عالم نیز همین اتّفاق افتاد. بسیاری از این نهضتهای آزادیبخش و مبارزات ضدّ استعماری، به وسیله علما و اهل دین به وجود آمد؛ لیکن اهل دین بعد از آنکه یک مقدار جلو رفتند، اندکی قبل از پیروزی یا پس از آن، کنار کشیدند. علل کنار رفتن آنها چه بود؟ انواع و اقسام عوامل وجود داشت. گاهی سادهاندیشی بود؛ گاهی از میدان خارج شدنِ بهزور بود؛ گاهی از میدان خارج شدنِ با تبلیغات دشمن بود - که اینها را تمسخر میکردند و مورد تهاجم قرار میدادند - گاهی با سرگرم کردن اینها به مسائل گوناگون بود؛ که ما نمونهاش را در الجزایر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا دیدیم، که حتّی حکومت دینی هم در آنجا تشکیل شد - مثل کشور تونس - اما بعد از اندک مدتی بهخاطر اشتباهاتی که میشد، آن حکومتهای دینی از هم پاشید و یک عدّه از افرادی که خودشان عامل استعمار در همان کشورها بودند، بر سرِ کار آمدند. در هند نیز همینطور شد؛ یعنی رهبران مذهبی در وسط راه، کار را رها کردند. در مصر هم کم و بیش همین وضعیت پیش آمد؛ در عراق هم نظیر این وضعیت اتّفاق افتاد. امیدوار بودند که در ایران هم اینگونه شود؛ حتّی یکی از همین کسانی که به برکت انقلاب وارد میدان شده بود، ولی پرورشیافته فکر غربی بود، در همان اوایل انقلاب به امام توصیه کرد که شما به قم بروید و مشغول کارهای خودتان باشید، ما هم در اینجا مملکت را اداره میکنیم! آنها این امید را داشتند، اما نشد مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : در تمدّن مادی غرب - همچنان که در همین ماههای جاری در دنیا مشاهده کردید - هرچه حرف میزنند، طرّاحی هزارهی دوم را میکنند! حالا مگر تمدّن مادّی غرب، سرتاسر هزارهی اوّل را فرا گرفته بود که شما میخواهید هزارهی دوم را هم به آن ملحق کنید؟! مگر بشر از این دو، سه قرنی که از سیطرهی تمدّن مادّی غرب گذشته، راضی است؟! مگر تمدّن مادّی غرب توانسته است زخمهای کهنهی بشریّت را علاج کند؟! آیا فقر در دنیا از بین رفت؟ آیا گرسنگی از بین رفت؟ آیا ظلم و تبعیض از بین رفت؟ آیا آرامش خاطر انسان تأمین شد؟ آیا مهربانی و صفای میان انسانها تأمین شد؟ یا بعکس، تمدّن مادّی غرب در دورهی استعمار، سپس در دورهی استثمار - که سلطهی حکومتهای غربی در دورهی استثمار، مثل دورهی استعمار، مستقیم نبود؛ به شکل استثمار نیروها در دنیای عقبافتاده و فقیر بود؛ همان سلطهی پنهانی قاهری که همهی سرمایهها و همهی نیروها را از آنها میربود و در خود هضم میکرد و جیب کمپانیهای سرمایهداری را بیشتر میانباشت - و سپس در دورهی رسانه و در دورهی ارتباطات - یعنی امروز - در همهی این سه دوره، با زور، با قدرتنمایی، با زورگویی، با ایجاد اختناقِ طرف مقابل و صف مقابل همیشه وارد میدان شده است؛ در حالی که در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض هست؛ تبعیض نژادی هست؛ فاشیسم هست! با این سابقه، با این همه گرفتاری، با این همه مشکلات، تمدّن مادّی غرب ادّعای ابدیّت میکند! اما این ادّعا، ادّعای واهی، غیرعملی و ناکام است. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تمدّن مادّی غرب در دورهی استعمار، سپس در دورهی استثمار - که سلطهی حکومتهای غربی در دورهی استثمار، مثل دورهی استعمار، مستقیم نبود؛ به شکل استثمار نیروها در دنیای عقبافتاده و فقیر بود؛ همان سلطهی پنهانی قاهری که همهی سرمایهها و همهی نیروها را از آنها میربود و در خود هضم میکرد و جیب کمپانیهای سرمایهداری را بیشتر میانباشت - و سپس در دورهی رسانه و در دورهی ارتباطات - یعنی امروز - در همهی این سه دوره، با زور، با قدرتنمایی، با زورگویی، با ایجاد اختناقِ طرف مقابل و صف مقابل همیشه وارد میدان شده است؛ در حالی که در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض هست؛ تبعیض نژادی هست؛ فاشیسم هست! با این سابقه، با این همه گرفتاری، با این همه مشکلات، تمدّن مادّی غرب ادّعای ابدیّت میکند! مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تمدّن مادّی غرب در دورهی استعمار، سپس در دورهی استثمار و سپس در دورهی رسانه و در دورهی ارتباطات یعنی امروز در همهی این سه دوره، با زور، با قدرتنمایی، با زورگویی، با ایجاد اختناقِ طرف مقابل و صف مقابل همیشه وارد میدان شده است مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تمدن مادی غرب در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض هست؛ تبعیض نژادی هست؛ فاشیسم هست! با این سابقه، با این همه گرفتاری، با این همه مشکلات، تمدّن مادّی غرب ادّعای ابدیّت میکند! مربوط به :بیانات در آغاز هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی - 1376/09/18 عنوان فیش : استعمار نو کلیدواژه(ها) : استعمار نو نوع(ها) : جستار متن فیش : برادران! بیایید ما برای آیندگان، میراثی از این افتخارآمیزتر به ارث بگذاریم. در بررسی عوامل بیرونی وضع کنونی، من تهاجم جبههی استکبار را، از همه مؤثرتر مییابم. در فرهنگ ما، استکبار به آن مجموعهی قدرتی گفته میشود که با تکیه بر تواناییهای سیاسی و نظامی و علمی و اقتصادی خود و با الهام از نگرش تبعیض آمیز به نوع بشر، مجموعههای بزرگ انسانی - یعنی ملتها و دولتها و کشورها - را با سیطرهای قلدرانه و تحقیر آمیز، به سود خود زیر فشار و استثمار میگذارد؛ در کار آنها دخالت و به ثروت آنها دست اندازی میکند؛ به دولتها زور میگوید و به ملتها ستم میورزد و به فرهنگها و سنتهای آنان، اهانت روا میدارد. مثالهای بارز آن را استعمار کهن و سپس استعمار نو و اخیرا تهاجم همه جانبهی سیاسی و اقتصادی و تبلیغاتی و حتی نظامی، از سوی استعمارگران دیروز و وارثان آنها، در برابر چشم ملتهای ما نهاده و طعم تلخ آن را به ایشان چشانده است. قدرتهای غربی در این تهاجم مؤثر، از پیشرفت علم و تکنولوژی و از برخی خصال ملی و بومی خود بهره بردهاند. ما دشمن را ملامت نمیکنیم. کسانی سزاوار ملامتند که با کوته بینی و راحت طلبی و خود خواهی، زمینهی پیروزی دشمن و زوال خویش را فراهم ساختند. غرب در تهاجم همه جانبهی خود، ایمان و خصال اسلامی ما را نیز هدف قرار داد و در سایهی متاع دانش خود که همه بدان احساس نیاز میکردند، فرهنگ اباحیگری و بیمبالاتی در دین و اخلاق را - که خود دچار آن است - مصرانه به جوامع ما صادر کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1373/01/24 عنوان فیش :سیاستهای استعماری؛ عاملی مهم در شکلگیری مبارزات ملت ایران کلیدواژه(ها) : استعمار نو, مبارزات ضد استعماری ملت ایران, عملکرد استعمارگران, استعمار نو, استعمار, مبارزات ضد استعماری ملت ایران, عملکرد استعمارگران, تاریخ قیام تحریم تنباکو نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : از سالها پیش - شاید بشود گفت از دویست سال پیش - مبارزهای از طرف قدرتمندانِ تشنهی ثروت و قدرتِ بیشتر، که میخواستند همهی مناطق دنیا را در اختیار بگیرند، بر ملت ایران تحمیل شد. آنها میخواستند اگر منابع طبیعی هست، اگر میراث فرهنگی هست، اگر وسیلهی کسب علم هست و اگر استعداد هست، ببرند و در خدمت تمدّن و سیاستی که تازه در اروپا به وجود آمده بود - یعنی همین تمدّن صنعتی و تشکیلات سیاسیِ مترتّب بر تمدّن صنعتی و نظایر آن - قرار دهند. آنها مبارزهای را بر همهی ملتهایی که میشد از آنها استفادهای کرد، بی آنکه خودِ آن ملتها بخواهند، تحمیل کردند. اروپا محیط کوچکی بود که در آن عطش قدرت زیادی وجود داشت. عمدهی ثروتهای دنیا هم، نه در اروپا که در آسیا و افریقا نهفته بود. تشنگان ثروت و قدرت برای به دست آوردن چنان ثروتهایی مجبور بودند راههای دور و دراز را بپیمایند و با قبضه کردن مناطق ثروتخیز دنیا، آن ثروتها را در جسم نظامهای سیاسیای که آن روز در اروپا، تازه طعم پیشرفت علمی و صنعتی را چشیده و مزمزه میکردند، تزریق کنند. بدین ترتیب بود که به جان ثروتهای آسیا و افریقا افتادند که هر کس کتابهای تاریخ معاصر جهان را خوانده باشد، بقیهی داستان را میداند. هندوستان طعمهی استعمار شد. چین طعمهی استعمار شد. ژاپن و تمام مناطق شرق آسیا هم طعمهی استعمار شدند و استرالیا یکباره بلعیده شد! یک وقت است که کشوری فاقد مردم است و یا مردم بیفرهنگی دارد. بدیهی است که تصرّف آن کشور برای استعمارگران آسان است. اما یک وقت کشوری برخوردار از مردمی با فرهنگ و با ادّعاست که برای خودشان شخصیّت و سابقهای قائلند. آن وقت دیگر ورود استعمار به آن کشور، چندان بیدردسر نیست؛ چرا که از طرف مردم آن کشور، علیه استعمارگران، مبارزهای به وجود میآید. عاملی که ما امروز به آن «استکبار» میگوییم، مبارزهی مذکور را بر ملت ایران تحمیل کرد. در گذشته، وقتی که استکبار وارد کشوری میشد، به شکل استعمارِ مستقیم میآمد و آن کشور را قبضه میکرد. اما امروز، از طُرق پیشرفتهتری برای تسلّط و تصرّف ملتها و منابعشان استفاده میکند. بنابراین، مبارزهای که ملت ایران در طول صدوپنجاه سال یا بیشتر، با کشورهای استعمارگر داشت - از «مبارزهی تنباکو» بگیرید تا قضایای بعدی و نهضت ملی و تا مبارزات امروزِ ملت ایران با سیاستهای استکباری و با امریکا و با دیگران - همه و همه از مبارزاتی است که بر مردم ما تحمیل کردهاند. والّا اگر ملت ایران را رها میکردند و او را راحت میگذاشتند تا خودش به کار خودش، به کشور خودش، به منافع خودش و به منابع خودش برسد، ممکن بود چنین مبارزهای به این شکل پیش نیاید. آنها این مبارزه را بر ملت ایران تحمیل کردند. امروز هم، آنها متعرّض و متجاوزند. |