[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم - 1400/05/06 عنوان فیش :هیچ تردیدی در واقعهی غدیر نمیشود داشت کلیدواژه(ها) : امامت و ولایت, حضرت علی (علیهالسلام), عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : بسم الله الرّحمن الرّحیم والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. عید سعید غدیر بر همهی مسلمانها، بر همهی مؤمنین، بر شما دوستان و بر ملّت ایران انشاءالله مبارک باشد. [عید غدیر] عید بسیار مهمّی است. حادثهی غدیر جزو حوادث و وقایع تردیدناپذیر است؛ حالا در جزئیّات و گوشهکنارههایش در طول تاریخ بعضی از نویسندگان و تاریخنویسان و امثال اینها سعی کردهاند یک تردیدهایی ایجاد بکنند -که همهی اینها پاسخ داده شده- لکن در اصل این واقعه و اینکه رسول مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه»(1) معرّفی کرد هیچ تردیدی نیست و این جزو وقایع تردیدناپذیر است؛ نه اینکه حالا این را ما بگوییم؛ این را علمای بزرگ اهل سنّت، نویسندگان، روشنفکران [میگویند]. مثلاً آن نویسندهی معروف مصری محمّد عبدالغنی حسن که یکی از تقریظنویسهای بر الغدیرِ علّامهی امینی است، از جملهی چیزهایی که میگوید [این است که] «هیچ تردیدی در واقعهی غدیر نمیشود داشت»؛ [بنابراین عید غدیر] یکی از مسائل مهم است. عید غدیر هم از همان قرون اوّل اسلامی یک عید رایج بوده. مواردی در تاریخ هست که مرحوم علّامهی امینی (رضوان الله علیه) در الغدیر ذکر میکنند که در فلان جا نوشته این حادثه اتّفاق افتاد «و کان ذلک یوم الغدیر» یا مثلاً «یوم ثامن عشر من ذیالحجّه»؛ یعنی موارد متعدّدی را در تاریخ اسلام، از همان صدر اوّل، در [دوران] خلفای فاطمی در مصر، در جاهای دیگر، به عنوان عید غدیر ذکر کردهاند. و مرحوم علّامهی امینی این روایت غدیر را از ۱۱۰ نفر از صحابه نقل میکند؛ یعنی روایات متعدّدی با سندهای معتبر وجود دارد که به ۱۱۰ نفر از صحابه میرسد. این چیز مهمّی است که این عدّهی قابل توجّه از صحابه این حدیث را و این حادثه را نقل کردهاند. علاوه بر این، احتجاجات خود امیرالمؤمنین هم خیلی مهم است؛ یعنی امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق عنالله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در صفّین یک خطبهای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثهی غدیر را و میگویند پیغمبر این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است؛ این را خود امیرالمؤمنین ذکر میکند. انشاءالله که این عید بر همهی مسلمانان مبارک باشد، بر مردم عزیز ما هم مبارک باشد و انشاءالله که مردم دلهای خوشی پیدا کنند و مشکلاتی که هست، انشاءالله برطرف بشود. 1 ) كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 644؛ وقعة صفين، ص: 338؛ الغارات (ط - القديمة)، ج2، ص: 452؛ ...فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاءٌ كَمَا ذَا فَقَالَ وَلَاءٌ كَوَلَايَتِي مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَكَبَّر النَّبِيُّ ص وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ تَمَامُ نُبُوَّتِي وَ تَمَامُ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةُ عَلِيٍّ بَعْدِي... ترجمه : مربوط به :بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان - 1399/05/10 عنوان فیش :برتری جایگاه ولایت از همهی احکام الهی کلیدواژه(ها) : ماه ذیحجة, امامت و ولایت, ولایت الهی, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : دههی دوّم ذیحجّه، دههی ولایت است و مسئلهی غدیر که در روایت هست که «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایة»(1)؛ از همهی احکام الهی، این ولایت جایگاه برتری دارد، چون تأمینکننده و تضمینکنندهی همهی احکام الهی است که خب ماجرای غدیر و آن داستان بسیار مهم [بیانگر آن است]. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 21 المحاسن، ج1، ص: 286 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ. ترجمه : مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1397/01/01 عنوان فیش :نقل زیارت جامعه کبیره و زیارت امیرالمؤمنین از امام هادی(علیهالسلام) کلیدواژه(ها) : حضرت امام هادی (علیه السلام), عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : حلول سال نو و عید نوروز را تبریک عرض میکنم و شهادت حضرت امام هادی (سلاماللّهعلیه) را تسلیت عرض میکنم. این امام بزرگوار در مجموعهی آثار و برکاتی که از ائمّهی هدیٰ (علیهمالسّلام) رسیده است، این خصوصیّت را دارد که در ضمن زیارت، مهمترین فصول مربوط به مقامات ائمّه (علیهمالسّلام) را با بیان وافی و شافی، با زیباترین تعبیرات بیان کردهاند. زیارت جامعهی کبیره(1)، از این بزرگوار است؛ زیارت امیرالمؤمنین در روز غدیر(2) که یکی از غُرَر تعبیرات و فرمایشات ائمّه (علیهمالسّلام) است، از این بزرگوار است. امیدواریم که به برکتِ نگاهِ عطوفتآمیزِ این امام بزرگوار -که شهادت ایشان با روز اوّل سال و با عید نوروز همراه شده است- ملّت ایران در این سال از هدایت الهی برخوردار باشند. 1 ) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج6، ص95. قُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَلِّمْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا أَقُولُهُ بَلِيغاً كَامِلًا إِذَا زُرْتُ وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَالَ إِذَا صِرْتَ إِلَى الْبَابِ فَقِفْ وَ اشْهَدِ الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَنْتَ عَلَى غُسْلٍ فَإِذَا دَخَلْتَ فَقِفْ وَ قُلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ ثَلَاثِينَ مَرَّةً ثُمَّ امْشِ قَلِيلًا وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ وَ قَارِبْ بَيْنَ خُطَاكَ ثُمَّ قِفْ وَ كَبِّرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثِينَ مَرَّةً ثُمَّ ادْنُ مِنَ الْقَبْرِ وَ كَبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعِينَ تَكْبِيرَةً تَمَامَ الْمِائَةِ تَكْبِيرَةٍ ثُمَّ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ... ترجمه : تهذيب الأحكام ـ به نقل از موسى بن عبد اللّه نخعى ـ : به على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام (امام هادى عليه السلام ) گفتم : اى فرزند پيامبر خدا! به من كلامى بليغ و كامل بياموز كه هر گاه به زيارت يكى از شما آمدم ، عرض كنم . فرمود : «قبلاً غسل كن و چون به درگاه رسيدى ، بِايست و شهادتين بگو . چون داخل شدى ، باز بِايست و سى مرتبه تكبير بگو. سپس با آرامش و وقار و با برداشتن گامهاى كوچك ، اندكى پيش برو . آن گاه ، توقّف كن و سى مرتبه تكبير بگو . سپس به قبر نزديك شو و چهل مرتبه تكبير بگو تا مجموعاً صد تكبير شود . آن گاه بگو : «درود بر شما ، اى خاندان نبوّت ...!» . 2 ) المزار الكبير، ابن مشهدی، ص263؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، باب سوم زیارات، زیارت روز غدیر. وَ ذَكَرَ أَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ زَارَ بِهَا فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ فِي السَّنَةِ الَّتِي أَشْخَصَهُ الْمُعْتَصِمُ. تَقِفُ عَلَيْهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ تَقُولُ: السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ... ترجمه : از امام هادی علیهماالسلام زيارتى رسیده است كه آن را در روز غدير خواند، در سالى كه معتصم، ايشان را تبعيد كرده بود؛ [بدین صورت است که] مقابل قبر امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) میایستی و میگویی: سلام بر محمّد رسول خدا، خاتم پيامبران، و سرور رسولان، و برگزيده پروردگار جهانيان... مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم بهمناسبت عید غدیر - 1393/07/21 عنوان فیش :حادثه غدیر جزو مسلمات تاریخ اسلام است کلیدواژه(ها) : عید غدیر, امامت و ولایت نوع(ها) : حدیث متن فیش : مسئلهى غدیر مسئلهى بسیار مهمّى است در تاریخ اسلام. اوّلاً اصل این حادثهى عجیب و مهم و این بیان شریف که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه»، (۱) چیزى نیست که فقط شیعه آن را نقل کرده باشد؛ این جزو مسلّمات است. آنکسانى که خواستهاند اشکال کنند، ایراد کنند، اصل صدور این بیان را مورد تردید قرار ندادهاند، [بلکه] رفتند سراغ تأویل و توجیه و معناکردن این جمله اصل حادثه، یک مسئلهى مسلّم تاریخى و اسلامى است؛ شبهههایى هم که در معناى این جمله به ذهن بعضى از نورسیدگان و نوکیسهگان فکرى و معرفتى امروز میرسد، همان حرفهایى است که هزار سال است این حرفها مطرح بوده، جوابهاى آنها بهوسیلهى علماى بزرگ داده شده و جاى کمترین شبههاى در اصل این مسئله و حادثه و معناى جملهى رسول اکرم که سؤال کرد از مردم «اَلَستُ اَولى بِکُم مِن اَنفُسِکُم» - که اشاره به آیهى قرآن بود که «اَلنَّبِىُّ اَولى بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم» (۲) - و بعد از آن این جمله که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علىٌّ مَولاه» [نیست]؛ [در] اصل این مسئله جاى هیچ تردیدى نیست. آنچه در مورد محتواى این جملهى تاریخى و شریف و پر مغز بایستى بیان بشود [اینکه]، غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبىّ اکرم و وصایت پیغمبر - که معناى رایج و شایع این جمله است - یک مضمون مهمّ دیگرى در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت و اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام است. 1 ) حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج 3 ص 118 ح 4577، به نقل از: محمدی ری شهری، حكمت نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم(عربى)، ج 5، ص 20، ح 3116. نَزَلَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله بَينَ مَكَّةَ وَالمَدينَةِ عِندَ شَجَراتٍ خَمسٍ، دَوحاتٍ عِظامٍ، فَكَنَسَ النّاسُ ما تَحتَ الشَّجَراتِ، ثُمَّ راحَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله عَشِيَّةً فَصَلّى، ثُمَّ قامَ خَطيبا، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ، وذَكَّرَ وَوَعَظَ، فَقالَ ما شاءَ اللّهُ أن يَقولَ. ثُمَّ قالَ: أيُّهَا النّاسُ، إنّي تارِكٌ فيكُم أمرَينِ لَن تَضِلُّوا إنِ اتَّبَعتُموهُما، وهُما: كِتابُ اللّهِ، وأهلُ بَيتي عِترَتي. ثُمَّ قالَ: أتَعلَمونَ أنّي أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم؟ ثَلاثَ مَرّاتٍ قالوا: نَعَم، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ. ترجمه : پيامبر خدا ميان مكّه و مدينه در زير پنج درخت تناور فرود آمد. مردم زير آن درختها را جارو كردند. آن گاه، پيامبر خدا نماز عصر را خواند و سپس به خطبه ايستاد و خداوند را حمد و ثنا گفت و [آن گاه] پند و اندرز داد، و آنچه را خدا خواست بگويد، گفت. سپس فرمود:" اى مردم! من دو چيز در ميان شما بر جاى مىنهم كه اگر از آنها پيروى كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد. آن دو عبارتند از: كتاب خدا، و اهل بيتم [يعنى] عترتم". سپس سه بار فرمود:" آيا مىدانيد كه من به مؤمنان از خود آنان اولى هستم؟". مردم گفتند: آرى. پيامبر خدا فرمود:" هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست". 2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 6 النَّبِيُّ أَولىٰ بِالمُؤمِنينَ مِن أَنفُسِهِم ۖ وَأَزواجُهُ أُمَّهاتُهُم ۗ وَأُولُو الأَرحامِ بَعضُهُم أَولىٰ بِبَعضٍ في كِتابِ اللَّهِ مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُهاجِرينَ إِلّا أَن تَفعَلوا إِلىٰ أَولِيائِكُم مَعروفًا ۚ كانَ ذٰلِكَ فِي الكِتابِ مَسطورًا ترجمه : پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان] محسوب میشوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است. مربوط به :بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر - 1389/09/04 عنوان فیش :تعلق عید غدیر به همه مسلمانان کلیدواژه(ها) : عید غدیر, امامت و ولایت نوع(ها) : حدیث متن فیش : عید غدیر اگرچه شاخص فرقهی امامیهی شیعه است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه با توضیحی که عرض خواهم کرد، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند. ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکی به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنی حدیث روز غدیر - را که همهی محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنی نقل کردهاند، مستند این عقیدهی متقن میدانیم. پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علیبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفی کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه».(1) این عطف به آیات متعددی است که ولایت پیغمبر از سوی خدای متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله»(2) و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسی که من ولی او هستم، این علی ولی اوست. هر معنائی که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفی پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهای اعتقادی بشویم؛ این مسلّم است. 1 ) كافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 420 ح 42؛ تهذيبالأحكام ، شیخ طوسی ج3 ص263؛ منلايحضرهالفقيه، شیخ صدوق ج 2 ص 559؛ بحارالأنوار،علامه مجلسی ج21 ص 387؛ كنز العمال، متقی هندی، ج13، ص 105. فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ قَالَ نَزَلَتْ فِی فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ ص فِی أَوَّلِ الْأَمْرِ وَ كَفَرُوا حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ الْوَلَايَةُ حِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ كَفَرُوا حَيْثُ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ فَهَؤُلَاءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْءٌ » ترجمه : امام صادق (ع)در باره قول خداى عز و جل: «آنها كه ایمان آورده و باز كافر شدند، ایمان آورده و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذيرفته نگردد» فرمود: اين آيه در باره فلان و فلان و فلان (خلفاء ثلاثه) نازل شده كه ابتدا به پيامبر (ص) ايمان آوردند و چون ولايت علی(ع) به آنها عرضه شد، انكار كردند، همان زمان كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى او است، سپس بوسيله بيعت كردن با امير المؤمنين (ع) ايمان آوردند، و بعد چون رسول خدا (ص) درگذشت كافر شدند، و بر بيعت خود پايدارى نكردند، سپس بوسيله بيعت گرفتن براى خود از كسانى كه با امير المؤمنين (ع) بيعت كرده بودند، بر كفر خود افزودند، پس در ايشان اثرى از ايمان باقى نماند. 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 55 إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ ترجمه : سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر - 1388/09/15 عنوان فیش :تعیین تکلیف امت اسلامی در زمینه ی هدایت و حکومت در غدیرخم کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»(1)؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است. 1 ) تهذيبالأحكام،شیخ طوسیج3 ص143 إقبالالأعمال،سید بن طاووس ص : 476 المناقب،ابن شهر اشوب،ج3ص24 بحارالأنوار،مجلسی، ج37،ص156ح40 صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَر...». ترجمه : امام صادق(ع) فرمود روزه عید غدیر خم برابر است با روزه عمر دنیا، اگر انسانی زندگی كند سپس تمام طول دنیا روزه گیرد برای او ثواب آن است. و روزه آن در نزد خدای بزرگ و بلند مرتبه در هر سال برابر است با صد حج تمتع و صد حج عمره قبول شده و آن عید بزرگ خداوند است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش :اعلام جانشینی امیرالمؤمنین توسط پیامبر کلیدواژه(ها) : عید غدیر, حضرت علی (علیهالسلام), امامت و ولایت نوع(ها) : حدیث متن فیش : مسئلهی غدیر جزو مسائلی است که در پیرامون آن فکر کردن، امروز به جامعهی اسلامی و بخصوص به مردم و کشور ما خیلی کمک میکند برای اینکه راه درستِ حرکت را گم نکنند. دو سه نکته را در پیرامون مسئلهی غدیر عرض میکنیم. یک نکته خود واقعهی غدیر است. دنیای اسلام در زمان پیامبر اکرم که بالنسبه وسعتی پیدا کرده بود، شاهد یک امر بسیار مهمی بودند و آن اعلام جانشینی امیرالمؤمنین بود. قضیهی حادثهی غدیر را فقط شیعه نقل نکردند، محدثین اهل سنت و بزرگان اهل سنت هم بسیاری این حادثه را نقل کردند، ولی فهم آنها از مسئله گاهی متفاوت است؛ اما اصل این حادثه در بین مسلمین جزو مسلّمات محسوب میشود. این حادثه که تعیین جانشین برای پیغمبر در ماههای آخر زندگی ایشان - تقریباً هفتاد روز به پایان زندگی پیغمبر - بود، رخ داده است و در حقیقتِ خود نشاندهندهی اهمیت مسئلهی حکومت و سیاست و ولایت امر امت اسلامی از نظر اسلام است. اینکه امام بزرگوار ما و پیش از ایشان بسیاری از بزرگان فقها بر روی مسئلهی وحدت دین و سیاست و اهمیت مسئلهی حکومت در دین تکیه میکردند، ریشهاش در تعالیم اسلام و از جمله در درس بزرگ غدیر است. این اهمیت موضوع را میرساند. همهی مردمانی که از واقعهی غدیر خم این معنا را میفهمند - یعنی ما شیعیان و حتی بسیاری از غیر شیعه که همین معنا را احساس کردند یا درک کردند از قضیهی غدیر - بایستی در همهی دورانهای تاریخ اسلام توجه کنند به اینکه مسئلهی حکومت یک مسئلهی اساسی و مهم و درجهی اول در اسلام است؛ نمیشود نسبت به مسئلهی حکومت و حاکمیت بیاعتناء و بیتفاوت بود. نقش حکومتها هم در هدایت مردم یا در گمراه کردن مردم امری است که تجربهی بشر به آن حکم میکند. اینکه در نظام جمهوری اسلامی - چه در قانون اساسی، چه در بقیهی معارف جمهوری اسلامی - این همه بر روی مسئلهی مدیریت کشور اسلامی تکیه میشود، به خاطر همین ریشهی بسیار عمیق و عریقی است که در اسلام نسبت به این قضیه هست. این یک نکته است که نباید از نظر دور باشد. نکتهی دیگر در کنار این مسئله این است که در واقعهی غدیر، پیغمبر اسلام امیرالمؤمنین؛ علی بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را معرفی کردند. خصوصیاتی که در آن دوران و در دورانهای بعد، زندگی به آن شناخته شد، چه بود؟ اینها برای ما معیار است. امیرالمؤمنین اولین خصوصیتش دلبستگی و پایبندی به رضای الهی و حرکت در مسیر صراط مستقیم بود؛ هر مقداری که دشواری داشته باشد، هرچه مجاهدت بخواهد، هرچه گذشت، بخواهد. این مهمترین خصوصیت امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین کسی است که برای خدا و در راه خدا از دوران کودکی تا لحظهی شهادت یک لحظه و در یک قضیه پا عقب نکشید و دچار تردید نشد و همهی وجود خود را در راه خدا به میدان آورد. آنوقتی که باید تبلیغ میکرد، تبلیغ کرد؛ آنوقتی که باید شمشیر میزد، در رکاب پیغمبر شمشیر زد و از مرگ نترسید؛ آنوقتی که لازم بود صبر کند، صبر کرد؛ آنوقتی که لازم بود زمام سیاست را به دست بگیرد، سیاست را به دست گرفت و وارد میدان سیاست شد. و در همهی این دورانهای گوناگون، آنچه لازمهی فداکاری از آن بزرگوار بود، بروز و ظهور پیدا کرد. پیغمبر اکرم یک چنین کسی را در رأس جامعهی اسلامی قرار میدهد. این شد درس؛ این یک درس برای امت اسلامی است. فقط یک حافظهی تاریخی و خاطرهی مربوط به قرنهای گذشته نیست. این نشان میدهد که برای ادارهی جامعهی اسلامی و جوامع اسلامی و امت اسلامی، معیارها اینهاست: خداپرستی، در راه رضای خدا مجاهدت کردن، جان و مال را به عرصه آوردن، از هیچ سختی و مشکلی روگردان نبودن، و از دنیا اعراض کردن. این قله، امیرالمؤمنین است؛ شاخص، وجود امیرالمؤمنین است. این درس بزرگ غدیر است. نگاه کنیم به دنیای اسلام و حکومتهای اسلامی و به سطح عالم و مدیریتهای سیاسی در دنیا و ببینید فاصله چقدر است بین آنچه که اسلام به بشریت ارائه کرد و آنچه امروز در واقعیتها وجود دارد. ضربهای که بشریت میخورد، بخش عمدهای از این ناحیه است. اسلام برای سعادت بشریت مدیریتی از نوع مدیریت امیرالمؤمنین را لازم میداند، که البته امیرالمؤمنین در این قسمت شاگرد و پیرو پیغمبر است. خود امیرالمؤمنین وقتی دربارهی زهد او سخن گفته شد، گفت زهد من کجا و زهد پیغمبر! در مجاهدت، در صبر و در همهی این مراتب، امیرالمؤمنین شاگرد برجسته و ارشد پیامبر خداست. و این چنین کسی است که شایسته است. همهی ما باید این را به عنوان الگو در نظر بگیریم؛ نه فقط برای کشور خودمان، برای دنیای اسلام؛ داعیه این است، توقع این است. یک چنین انسان والا و بزرگ و بیاعتنای به دنیا، به زر و زیورها، آمادهی برای جانفشانی در راه حق و حقیقت است که میتواند جوامع بزرگ انسانی را نجات بدهد. تسلیم خواهشهای نفسانی نشود، مصلحتهای حقیر شخصی، او را مغلوب حوادث بزرگ زندگی نکند. اینکه ما بارها عرض میکنیم پیام اسلام و پیام جمهوری اسلامی برای دنیا، پیام نویی است، یعنی این؛ این یک نمونهی برجستهی آن است. 1 ) كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 644؛ وقعة صفين، ص: 338؛ الغارات (ط - القديمة)، ج2، ص: 452؛ ...فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاءٌ كَمَا ذَا فَقَالَ وَلَاءٌ كَوَلَايَتِي مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَكَبَّر النَّبِيُّ ص وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ تَمَامُ نُبُوَّتِي وَ تَمَامُ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةُ عَلِيٍّ بَعْدِي... ترجمه : مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش :امامت یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم کلیدواژه(ها) : عید غدیر, حضرت علی (علیهالسلام) نوع(ها) : حدیث متن فیش : [برادران و خواهران عزیز! مسئلهی غدیر از چند جهت قابل توجه و اهتمام است. نباید تصور کرد که عید غدیر یک عیدی مثل بقیهی اعیاد است. اگرچه جنبهی نمادین و معنا و مضمون در همهی اعیاد اسلامی هست، ولی نه به اندازهای که در عید غدیر این معنا وجود دارد.] یک بُعد دیگر قضیه، توجه به ارزش معنوی آن شخصیتی است که در این حادثه، پیغمبر او را معین کرد و منصوب کرد؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام). برای گزینش نسبت به یک چنین منصبی، اگر همهی عوامل را که در کمال یک انسان دخالت دارند، بشر معمولی بخواهد محاسبه کند، یقیناً نمیتواند به همهی آنها دست پیدا کند. این یک محاسبهی الهی و فوق بشری لازم دارد. با یک چنین محاسبهای، نبیّ مکرم اسلام امیرالمؤمنین را متناسب با این موقعیت و این مقام دانسته است. خوب، اسلام تا ابدالدهر حکومت خواهد داشت؛ انواع و اقسام آدمهائی که صلاحیتهائی در سطوح مختلف دارند، به حکومت خواهند رسید. این، قابل پیشبینی بوده از اولِ اسلام. آن کسی که سرچشمه را باید به او سپرد تا طول تاریخ اسلام از این سرچشمه سیراب شود، او باید کسی باشد در تراز امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیهالسّلام)؛ او نمیتواند یک انسانی معمولی باشد. سرچشمه در اختیار اوست؛ لذاست همهی ائمهی ما (علیهمالسّلام) که خودشان هم صاحب همین منصب بودند - اگر چه فرصت حکومت به آنها داده نشد - همه به امیرالمؤمنین با چشم عظمت نگاه میکردند. ائمه (علیهمالسّلام) همه، علیبنابیطالب را مثل یک خورشیدی در آسمان امامت میدیدند که بقیهی ائمه مثل ستارگان آن آسمانند. امیرالمؤمنین افضل از آنها بود، کما اینکه دربارهی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) با آن مقاماتی که آن دو بزرگوار دارند، پیغمبر میفرماید: «و ابوهما افضل منهما»(1)؛ پدرشان از امام حسن و امام حسین بالاتر است، بافضیلتتر است. این است مقام امیرالمؤمنین. بنابراین همهی صفات کمالی که ما برای برگزیدگان خدا قائلیم، این در امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) باید وجود میداشت تا پیغمبر به امر پروردگار او را منصوب کند به این مقام. این هم بُعد دوم است که نگاه به فضیلت امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) است. 1 ) عيون أخبار الرضا عليه السلام، شیخ صدوق، ج 2، ص 33؛ سنن ابن ماجه، ابن ماجه، ج 1، ص 44؛ قرب الإسناد، عبد الله بن جعفر حميرى، ص 111. الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا. ترجمه : پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: حسن و حسين هر دو سرور و بزرگ جوانان بهشتى هستند و پدر ایشان از آن دو بهتر است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم - 1385/10/18 عنوان فیش :عید غدیر، عید الله الاکبر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : تبریک عرض میکنیم عید سعید غدیر را - که در تعبیرات احادیث ما از آن به «عیداللَّه الاکبر»(1) تعبیر شده است - به همهی ملت عزیزمان، به شما عزیزانی که در اینجا تشریف دارید و به همهی مردم قم که سابقهی پایبندی قمیها به ولایت، یک سابقهی بسیار طولانی است؛ حداقل یک سابقهی هزار و صد ساله. 1 ) تهذيبالأحكام،شیخ طوسیج3 ص143 إقبالالأعمال،سید بن طاووس ص : 476 المناقب،ابن شهر اشوب،ج3ص24 بحارالأنوار،مجلسی، ج37،ص156ح40 صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَر...». ترجمه : امام صادق(ع) فرمود روزه عید غدیر خم برابر است با روزه عمر دنیا، اگر انسانی زندگی كند سپس تمام طول دنیا روزه گیرد برای او ثواب آن است. و روزه آن در نزد خدای بزرگ و بلند مرتبه در هر سال برابر است با صد حج تمتع و صد حج عمره قبول شده و آن عید بزرگ خداوند است. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) - 1379/01/06 عنوان فیش :غدیر یک مسأله اسلامی است نه فقط شیعی کلیدواژه(ها) : عید غدیر, مسئله غدیر, امامت و ولایت, ولایت الهی نوع(ها) : حدیث متن فیش : بسم اللَه الرحمن الرحیم الحمدللَه رب العالمین. الحمدللَه الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین والائمة المعصومین علیهم السلام. والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم المصطفی محمد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، الائمة الهداة المهدیین. سیما بقیةاللَه فیالارضین. قالاللَه الحکیم فیکتابه: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً. » (1) عید سعید غدیر را - که در روایات ما از آن به «عیداللَه الاکبر» تعبیر شده است(۲) - به همه شیعیان جهان، به ملت شریف ایران، به شما حضار محترم و به همه کسانی که برای معارف اصیل الهی ارج و منزلتی قائل هستند، تبریک عرض میکنم. ایام اولِ سال و روزهای شادمانىِ عمومی مردم است: عید نوروز، قبل از آن عید قربان، امروز هم عید غدیر. در این فضای با نشاط و شاد و در کنار مرقد نورانی حضرت ابیالحسن امام علیبنموسیالرضا علیهالصلاةوالسلام اولین مطلبی که میخواهم در جمع شما برادران و خواهران گرامی و عزیز عرض کنم، راجع به خودِ مسأله غدیر است. غدیر یک مسأله اسلامی است؛ یک مسأله فقط شیعی نیست. در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم یک روز سخنی بر زبان رانده و عملی انجام داده است که این سخن و این عمل، از ابعاد گوناگون دارای درس و معناست. نمیشود ما بگوییم که از غدیر و حدیث آن، فقط شیعه استفاده کند؛ اما بقیه مسلمانان از محتوای بسیار غنیای که در این کلام شریف نبوی وجود دارد و مخصوص یک دوره هم نیست، بهره نبرند. البته چون در قضیه غدیر، نصب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام به امامت و ولایت وجود دارد، شیعه دلبستگىِ بیشتری به این روز و این حدیث دارد؛ ولی مضمون حدیث غدیر، فقط مسأله نصب آن حضرت به خلافت نیست؛ مضامین دیگری هم دارد که همه مسلمانان میتوانند از آن بهره ببرند. در مورد اصل واقعه غدیر، خوب است همه افرادی که به مسائل تاریخ اسلام علاقهمندند، بدانند که قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است. مشکوک نیست؛ فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کردهاند؛ بلکه محدثان سنی - چه در دورههای گذشته و چه در دورههای میانی و بعدی - این ماجرا را نقل کردهاند؛ یعنی همین ماجرایی که در سفر حجةالوداع پیامبر اکرم در غدیر خم اتفاق افتاد. از کاروان بزرگ مسلمانان که در این سفر با پیامبر حج گزارده بودند، بعضی جلو رفته بودند. پیامبر پیکهایی را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ایستاد تا آنهایی که عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظیمی در آنجا تشکیل شد. بعضی گفتهاند نود هزار، بعضی گفتهاند صدهزار و بعضی هم گفتهاند صدوبیست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. در آن هوای گرم، مردم ساکن جزیرةالعرب - که بسیاری از آنها هم اهل بیابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند - طاقت نمیآوردند روی زمین داغ بایستند. لذا عباهایشان را زیر پاهایشان میگذاشتند تا طاقت بیاورند و بایستند. این نکته در روایت مربوط به اهل سنت هم آمده است. در چنین شرایطی، پیامبر اکرم از جای برخاست، امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام را از زمین بلند کرد و جلوِ چشم خلایق نگه داشت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».(۳) البته این جملات، قبل و بعد هم دارد؛ اما مهمترین قسمتش این است که پیامبر در اینجا مسأله ولایت - یعنی حاکمیت اسلامی - را به طور رسمی و صریح مطرح میکند و امیرالمؤمنین را به عنوان شخص، معین و مطرح مینماید. این را همانطور که لابد شنیدهاید و من هم عرض کردم، برادران اهل سنت ما در کتابهای معتبر - نه یکی، نه دوتا؛ در دهها کتاب معتبر - نقل کردهاند. مرحوم علامه امینی اینها را جمع کرده است، و غیر از ایشان هم کتابهای زیادی در اینخصوص نوشتهاند. بنابراین، این روز، اولاً روز ولایت است؛ ثانیاً روز ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. در این جملهای که پیامبر بیان کردهاند، معنای ولایت چیست؟ بهطور خلاصه معنایش این است که اسلام در نماز و روزه و زکات و اعمال فردی و عبادات خلاصه نمیشود. اسلام دارای نظام سیاسی است و در آن حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیشبینی شده است. در اصطلاح و عرف اسلامی، نام حکومت، «ولایت» است. ولایت، چطور حکومتی است؟ ولایت، حکومتی است که در آن، شخص حاکم با آحاد مردم دارای پیوندهای محبتآمیز و عاطفی و فکری و عقیدتی است. آن حکومتی که زورکی باشد؛ آن حکومتی که با کودتا همراه باشد؛ آن حکومتی که حاکم، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افکار و احساسات مردمش را مورد اعتناء قرار ندهد؛ آن حکومتی که حاکم حتی در عرف خود مردم - مثل حکومتهای امروز دنیا - از امکانات خاص و از برخورداریهای ویژه بهرهمند باشد و برای او، منطقه ویژهای برای تمتعات دنیوی وجود داشته باشد، هیچکدام به معنای «ولایت» نیست و ولایت، یعنی حکومتی که در آن، ارتباطات حاکم با مردم، ارتباطات فکری، عقیدتی، عاطفی، انسانی و محبتآمیز است؛ مردم به او متصل و پیوستهاند؛ به او علاقهمندند و او منشأ همه این نظام سیاسی و وظایف خود را از خدا میداند و خود را عبد و بنده خدا میانگارد. استکبار در ولایت وجود ندارد. حکومتی که اسلام معرفی میکند، از دمکراسیهای رایج دنیا مردمیتر است؛ با دلها و افکار و احساسات و عقاید و نیازهای فکری مردم ارتباط دارد؛ حکومت در خدمت مردم است. 1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 3 حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحمُ الخِنزيرِ وَما أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالمُنخَنِقَةُ وَالمَوقوذَةُ وَالمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطيحَةُ وَما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَستَقسِموا بِالأَزلامِ ۚ ذٰلِكُم فِسقٌ ۗ اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَروا مِن دينِكُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ ۚ اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَأَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسلامَ دينًا ۚ فَمَنِ اضطُرَّ في مَخمَصَةٍ غَيرَ مُتَجانِفٍ لِإِثمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ ترجمه : گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است. 2 ) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج3، ص: 143؛ إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 476؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج95، ص: 303؛ ُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع يَقُولُ صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا وَ تَعَيَّدَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اسْمُهُ فِي السَّمَاءِ يَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِي الْأَرْضِ يَوْمُ الْمِيثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُود... ترجمه : 3 ) كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 644؛ وقعة صفين، ص: 338؛ الغارات (ط - القديمة)، ج2، ص: 452؛ ...فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاءٌ كَمَا ذَا فَقَالَ وَلَاءٌ كَوَلَايَتِي مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَكَبَّر النَّبِيُّ ص وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ تَمَامُ نُبُوَّتِي وَ تَمَامُ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةُ عَلِيٍّ بَعْدِي... ترجمه : مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/01/16 عنوان فیش :تاکید و اهتمام خاص آثار اسلامی به عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر, بزرگترین عید, امامت و ولایت, ولایت الهی نوع(ها) : حدیث متن فیش : غدیر در آثار اسلامی ما به «عیداللَّهالاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» (1) تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت - چه در مرحله قانونگذاری و چه در مرحله اجرا - در دست دیگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایرانِ مسلمانِ عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکّام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره خانه خودشان - یا حدّاکثر ارتباطات محلّهای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود! 1 ) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج3، ص: 143؛ إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 476؛ وسائل الشيعة، ج8، ص: 89 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع يَقُولُ صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا وَ تَعَيَّدَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اسْمُهُ فِي السَّمَاءِ يَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِي الْأَرْضِ يَوْمُ الْمِيثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُودِ ... ترجمه : حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه:روزۀ روز عيد غدير برابر است با روزۀ عمر دنيا كه اگر كسى به قدر عمر دنيا بيابد و روزه بدارد، روزۀ اين روز برابر است با ثواب او و روزهاش برابر است با صد حج و صد عمره و اين عيد بزرگ خداست و خدا نفرستاده است پيغمبرى را مگر آنكه اين روز را عيد كرده است و حرمت آن را دانسته است؛و نامش در آسمان روز معهود است و نامش در زمين روز ميثاق مأخوذ است و جمع مشهود است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/11/09 عنوان فیش :عید فطر، عیدی برای همه مسلمانان کلیدواژه(ها) : عید فطر, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : خصوصیت این عید و بعضی اعیاد دیگر اسلامی این است که مخصوص به مجموعهی خاصی از جامعهی عظیم اسلامی نیست. حقیقتاً ما مسلمین امروز باید به دنبال آن نقاطی باشیم که همهی آحاد مسلمان را در شرق و غرب دنیای اسلام، از هر ملیتی، با هر نژادی، با هر زبانی و با هر فرهنگی، گرد محور توحید و کلمهی متعالی اسلامی جمع کند. عید فطر از جملهی اینهاست. البته بعضی اعیاد دیگر هم این خصوصّیت را دارند. لذا در دعای قنوت عید فطر - برحسب آنچه وارد شده است، مستحب میدانیم و میخوانیم - عرض میکنیم «الذّی جعلته للمسلمین عیدا»(1)؛ خدای متعال این روز را برای مسلمین عید قرار داده است. 1 ) إقبال الأعمال ، سید بن طاووس، ج 1 ، 288 ؛ تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی، ج 3، ص 133 نحوه ؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، ص 532 نحوه ؛ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 654 ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 87 ص 380 ؛ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ كَرَامَةً] وَ مَزِيداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ [مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذَ] مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ [الْمُخْلِصُونَ] ترجمه : اى خدا اى شايسته عظمت و بزرگی، و اى شايسته بخشش و قدرت، و ای لایق گذشت و رحمت، و ای سزاوار تقوی و آمرزش، از تو درخواست مىكنم به حق اين روز كه براى مسلمانان عيد قرار دادى و براى محمد (ص) اندوخته و ارجمندی و زيادت [مقام] گردانيدى درخواست دارم كه بر محمد (ص) و خاندانش درود فرستى و مرا در هر خوبی كه محمد (ص) و خاندان محمد را داخل گردانيدى داخل سازى و از هر بدى كه محمد (ص) و خاندان محمد را خارج ساختى مرا نيز خارج گردانى. درود های تو بر محمد(ص) و تمام خاندان او باد. اى خدا من از تو درخواست مىكنم بهترین چيزى را كه بندگان نیكوكارت از تو درخواست كردند و پناه مىبرم به تو از آنچه بندگان درستكارت [مخلصت] به تو پناه بردند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/02/06 عنوان فیش :غدیر و مسأله ولایت در اسلام کلیدواژه(ها) : عید غدیر, مسئله غدیر, امامت و ولایت, ولایت الهی نوع(ها) : حدیث متن فیش : بسماللَّهالرّحمنالرّحیم من هم متقابلاً این عید عظیم و سعید را به شما حضّار محترم و ملت بزرگ ایران و نیز به همه مسلمانان و حقطلبان عالم، صمیمانه تبریک عرض میکنم. در روایات ما، از این عید به «عید اللَّهالاکبر» (۱) - بزرگترین عید الهی - تعبیر شده است. یک وقت مسأله این است که شخصیت والایی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که از همه خصوصیّات و جهات، منحصر به فرد است، در مراسمی به حکومت برگزیده شده است. البته این، مطلبِ مهم و حادثه عظیمی است و جا دارد که در طول سالهای متمادی - بلکه قرنها - برای این واقعه عید گرفته شود. معمول هم هست که وقتی مردم به کسی علاقه و اعتقاد دارند، هنگامی که او به امکانی دست پیدا میکند - به حکومت و قدرت و ریاست میرسد - اظهار شادمانی و خوشحالی میکنند. البته این هم مهم است و امر کوچکی نیست که کسی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به حاکمیت امّت اسلام منصوب شود؛ لیکن مسأله غدیر، از اینها بالاتر است. مسأله غدیر، فقط از این جهت شرافت ندارد که در آن شخصی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاةوالسّلام که همطراز او در عالم وجود کسی نیست، به حکومت و خلافت و ولایت منصوب شده است؛ بلکه علاوه بر این، جهت مهمّ دیگری در غدیر است - شاید جهاتی وجود دارد، ولی ما این جهت را امروز میخواهیم عرض کنیم - که از نفْسِ نصب امیرالمؤمنین به عنوان یک شخص، اهمیت کمتری ندارد و آن، عبارت از اصل مسأله ولایت است؛ مضمون ویژهای که در مسأله ولایت در اسلام وجود دارد. آن چیزی که در طول زمان، به صورت یک جریان باقی میماند و افراد بشر میتوانند از آن درس بگیرند و زندگی و آینده خودشان را با آن تطبیق دهند، مضمونی است که در حادثه غدیر وجود دارد. نفس این که خدای متعال، دستور خاصّی صادر میفرماید و بر اساس این دستور، نبی مکرّم اسلام صلیاللَّه علیه و آله و سلّم کسی را به عنوان «ولی» معیّن میکند - آن هم کسی با این خصوصیات - یک امر مهم و یک درس بزرگ و بخش مهمّی از اسلام است. شاید بشود گفت که اساس و پایه حقیقی اسلام، در این بخش از قضیه است. مضمون حقیقی غدیر، اهمیتش چنان است که آیه قرآن میفرماید: «فإن لم تفعل فما بلغت رسالته» (۲). حقیقت غدیر و حقیقت این نصب چیست که این قدر حائز اهمیت است؟ این قضیه، ابعاد گوناگونی دارد. یکی همین مسأله است که اداره امور بشر، یک امر الهی است و بشری نیست و با همه مسایل دیگر انسان، تفاوت دارد. کسانی ممکن است از این جنبه، سوء استفاده کنند و بسیاری از خلاف کاریها و کجرفتاریها را به حساب ارتباط با خدا بگذارند. البته در مورد همه حقایق عالم، ممکن است چنین سوء استفادههایی اتّفاق بیفتند. از خودِ مسأله نبوّت هم کسانی سوء استفاده نمودند؛ ادّعای نبوّت کردند و کسانی را به گمراهی کشاندند. این، دلیل نمیشود که ما از این بُعدِ با این عظمت، به آسانی عبور کنیم. خودِ این، یک نکته است که مسأله اداره امور اجتماع و مسیر و سرنوشت و آنچه که سازنده دنیا بشر است، چیزی است که به معدن اراده الهی و نصب الهی ارتباط پیدا میکند. یک بُعد از این مضمون، این است. بُعد دیگری که من امروز میخواستم قدری روی آن تکیه کنم، کلمه و مضمون ولایت است که در ماجرای غدیر تکرار شد: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (۳). پیامبر اکرم در این ماجرای تاریخی و در این نصب بزرگ، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان کرد. در زبان عربی و زبانهای دیگر، برای این پدیدهای که اسمش حکومت و زمامداری و حکمرانی است - یعنی کسی یا جماعتی که بر یک جامعه حکومت میکند و فرمان میراند - تعبیرات گوناگونی آورده شده است که هر یک از این تعبیرات، اشاره به جهت خاصی است. مثلاً تعبیر حکومت، اشاره به این دارد که آن کسی که در رأس قدرت است، یا آن جماعتی که در رأس قدرتند، حکم میکنند و جامعه و افراد مردم، حکم و فرمان آنها را اطاعت میکنند. یک تعبیر دیگر، تعبیر سلطنت است که به معنای مسلّط بودن و مقتدر بودن و امور را در سلطه خود درآوردن است. در فارسی نیز همین تعابیر وجود دارد. مثلاً زمامداری، اشاره به یک جنبه از حکومت است. یا مثلاً حکمرانی و فرماندهی، هر کدام به یک جنبه اشاره میکند. در اسلام، بیشتر ازهمه بر روی کلمه «ولایت» تکیه شده است. هم در این جا و هم در آیه شریفه «انّما ولیکم اللَّه و رسوله» (۴)، پدیده حکومت را با نام «ولایت» بیان کرده است. ولایت، معنای عجیبی است. اصل معنای ولایت، عبارت از نزدیک بودن دوچیز با یکدیگر است. فرض بفرمایید وقتی که دو ریسمان، محکم به هم تابیده میشوند و جدا کردن آنها از یکدیگر، به آسانی ممکن نیست، آن را در عربی «ولایت» میگویند. ولایت، یعنی اتّصال و ارتباط و قرب دو چیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر. همهی معانیای که برای «ولایت» در لغت ذکر شده است - معنای محبّت، معنای قیومیت و بقیه معانی، که هفت، هشت معنا در زبان عربی هست - از این جهت است که در هر کدام از اینها، به نوعی این قرب و نزدیکی بین دو طرف ولایت وجود دارد. مثلاً «ولایت» به معنای محبّت است؛ چون محبّ و محبوب، با یکدیگر یک ارتباط و اتّصال معنوی دارند و جدا کردنشان از یکدیگر، امکانپذیر نیست. اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان میکند و شخصی را که در رأس حکومت قرار دارد، به عنوان والی، ولىّ، مولا - یعنی اشتقاقات کلمه ولایت - معرفی میکند. معنای آن چیست؟ معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرتِ حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتّصال و پیوستگىِ جدایی ناپذیری ازهم دارند. این، معنای این قضیه است. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسأله حکومت برای ما معنا میکند. هر حکومتی که این طور نباشد، این ولایت نیست؛ یعنی حاکمیتی که اسلام پیشبینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست. اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد - نه رابطه محبّت و التیام و پیوستگی - این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینىِ نَسَبی - منهای فضایل و کیفیّات حقیقی که در حکومت شرط است - در رأس کار قرار گیرد، این ولایت نیست. ولایت، آن وقتی است که ارتباط والی یا ولىّ، با مردمی که ولایتِ بر آنهاست، یک ارتباط نزدیک، صمیمانه، محبّتآمیز و همان طوری که در مورد خود پیامبر وجود دارد - یعنی «بعث فیهم رسولا من انفسهم» (۵) یا «بعث منهم (6): از خود آنها کسی را مبعوث کرده است - باشد؛ یعنی از خود مردم کسی باشد که عهدهدار مسأله ولایت و حکومت باشد. اساس کار در حاکمیت اسلام این است. 1 ) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج3، ص: 143؛ ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج5، ص: 204؛ زاد المعاد , جلد۱ , صفحه۲۰۹ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع يَقُولُ صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا وَ تَعَيَّدَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ وَ اسْمُهُ فِي السَّمَاءِ يَوْمُ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِي الْأَرْضِ يَوْمُ الْمِيثَاقِ الْمَأْخُوذِ وَ الْجَمْعِ الْمَشْهُود... ترجمه : حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه:روزۀ روز عيد غدير برابر است با روزۀ عمر دنيا كه اگر كسى به قدر عمر دنيا بيابد و روزه بدارد، روزۀ اين روز برابر است با ثواب او و روزهاش برابر است با صد حج و صد عمره و اين عيد بزرگ خداست و خدا نفرستاده است پيغمبرى را مگر آنكه اين روز را عيد كرده است و حرمت آن را دانسته است؛و نامش در آسمان روز معهود است و نامش در زمين روز ميثاق مأخوذ است و جمع مشهود است... 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 67 يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ ترجمه : ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. 3 ) الأمالي (للمفيد)، ص: 57؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج40، ص: 41؛ ...َ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَلَمَّا عَادَ نَزَل غَدِيرَ خُمٍّ وَ أَمَرَ مُنَادِيَهُ فَنَادَى فِي النَّاسِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ- اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. ترجمه : 4 ) سوره مبارکه المائدة آیه 55 إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ ترجمه : سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. 5 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 164 لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ ترجمه : خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند. 6 ) سوره مبارکه الجمعة آیه 2 هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ ترجمه : و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش :سپردن حکومت،ولایت سیاسی وسرپرستی امت به امام علی (ع) در غدیر کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام), امامت و ولایت, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : این روز، هم از لحاظ شخصیت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام - در ابعاد این شخصیت عظیم و خصوصیات شخصی و سیاسی و اجتماعی که در این مردِ الهی و ملکوتی وجود داشت، نه در زمان نبیّاکرم علیه و علی آله الصّلاة والسّلام و نه بعد از او، غیر از امیرالمؤمنین کسی را با این خصوصیات سراغ نداریم - قابل اعتنا و توجّه و بررسی است، و هم از لحاظ خودِ این حادثه و نصب عجیب. در مورد امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام، همهی کسانی که از روی مدارک با حالات آن بزرگوار آشنایی دارند، باید اقرار کنند که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، به واسطهی غدیر به شخصیت والای خود نرسید. غدیر چیزی نبود که گوهر نایاب امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام را شکل دهد. غدیر، نتیجهی فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت بود. البته افتخار برخورداری از فرمان الهی، از نصب پیغمبر و از بیعت مؤمنین و صحابه، افتخار بزرگی است. اما بزرگتر از آن، خصوصیاتی است که در این انسان والا و بینظیر وجود داشت، که به چنین حادثه و دستور نصبی از طرف پروردگار منتهی شد. خودِ حادثهی غدیر هم، دارای ابعاد بسیاری است. حقیقتاً مسلمین عالم میتوانند از همین حادثه، وسیلهای برای رشد و هدایت وافی و کامل همهی جهان اسلام پیدا کنند. هیچ کس هم وقوع این حادثه و صدور آن کلمات را از نبیّ مکرم اسلام منکر نشده است. مثل چنین روزی، در آن موقعیت مهم و حسّاس که پیغمبر اکرم، علیه و علی آله الصّلاة والسّلام، آخرین ماههای حیات مبارک خود را میگذراند، امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام را به ولایت - یعنی سرپرستی مسلمین - و به حکومت - یعنی مدیریّت جامعهی اسلامی - نصب فرمود. ولایتی که در اینجا مورد نصب و محلّ اشارهی پیغمبر اسلام قرار گرفته، صرفاً آن ولایت کلّیهی الهیّهی معنوی که مبتنی بر عناصر دیگری است، نیست. بلکه یک امر الهی و یک فرمان آسمانی و ملکوتی است، که با این بیان تشریعی نبوی که فرمود «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذَا عَلِیٌّ مَوْلاهُ»،(1) قابل نصب و جعل نیست. این بیان پیغمبر که ولایت را به امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام سپرد، مبیّن نصب تشریعی است و به معنای حکومت، مدیریّت جامعهی اسلامی و ولایت امر مسلمین است که البته با ولایت کلیّهی الهیّه که در وجود مقدس پیغمبر و ائمّهی هدی علیهمالسّلام وجود داشت، همراه است. آن ولایت به آن معنا، در ائمّهای هم که به ولایت ظاهری نرسیدند وجود داشت. ولایتی که از آنِ امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام و منصوب پیغمبر بود ولایت سیاسی بود. همان معنایی که ذات اقدس پروردگار آن را به وسیلهی پیغمبر اکرم در اسلام به وجود آورد و جعل کرد، و با آن معلوم شد که اسلام در ردیف والاترین احکام و مقرّرات خود، مسألهی حکومت و ولایت و سرپرستیِ امّت را دارد. اگر کسی از این بُعد به موضوع غدیر نگاه کند، بسیاری از اشتباهاتی که متأسفانه در طول قرنها در اذهان وجود داشته است، باید برای او زایل شود. 1 ) كافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 420 ح 42 تهذيبالأحكام ، شیخ طوسی ج3 ص263 منلايحضرهالفقيه، شیخ صدوق ج 2 ص 559 بحارالأنوار،علامه مجلسی ج21 ص 387 كنز العمال، متقی هندی، ج13، ص 105 فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ قَالَ نَزَلَتْ فِی فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ ص فِی أَوَّلِ الْأَمْرِ وَ كَفَرُوا حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ الْوَلَايَةُ حِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ كَفَرُوا حَيْثُ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ فَهَؤُلَاءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْءٌ » ترجمه : امام صادق (ع)در باره قول خداى عز و جل: «آنها كه ایمان آورده و باز كافر شدند، ایمان آورده و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذيرفته نگردد» فرمود: اين آيه در باره فلان و فلان و فلان (خلفاء ثلاثه) نازل شده كه ابتدا به پيامبر (ص) ايمان آوردند و چون ولايت علی(ع) به آنها عرضه شد، انكار كردند، همان زمان كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى او است، سپس بوسيله بيعت كردن با امير المؤمنين (ع) ايمان آوردند، و بعد چون رسول خدا (ص) درگذشت كافر شدند، و بر بيعت خود پايدارى نكردند، سپس بوسيله بيعت گرفتن براى خود از كسانى كه با امير المؤمنين (ع) بيعت كرده بودند، بر كفر خود افزودند، پس در ايشان اثرى از ايمان باقى نماند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/03/08 عنوان فیش :تمسک به ارزشهای اسلامی، اساس کار تمسک به ولایت کلیدواژه(ها) : عید غدیر, امامت و ولایت, نظام جمهوری اسلامی ایران, ولایت الهی, دوران طاغوت نوع(ها) : حدیث متن فیش : ما، بخصوص کسانی که پایبند به غدیریم، مسألهی غدیر را اساس اعتقادات خود میدانیم. اصلاً شیعه، مسألهی غدیر را پایه و ریشهی عقایدِ شیعی خود میداند. ما باید از این قضیه حداکثرِ تبعیّت و استفاده و پیروی را بکنیم. در دوران طاغوت، که روز عید غدیر معمول بود، میخواندیم: «الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّة علیهم السّلام.»(1) این تمسّک به ولایت، آن روز در اعتقادات و عواطف بود؛ امّا در عمل که ولایتی نبود. در عمل، ولایتِ طاغوت بود؛ ولایتِ استکبار بود؛ ولایت دشمنان دین بود. آن روز دوستان ما میخواندند: «الّلهم اجعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین.» یعنی از خدا میخواستند که متمسّک به ولایت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام باشند. امروز این دعا مستجاب شده است. ملت ایران، امروز با نظام اسلامیای که به تدبیر امام بزرگوار، از حاقِّ قرآن و دین استخراج شد و در این کشور به اجرا درآمد، به ولایت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام تمسّک کرده است. این تمسّک را باید هر چه بیشتر کنیم. اساس کارِ تمسّک به ولایت هم، تمسّک به ارزشهای اسلامی است. 1 ) اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 464؛ زاد المعاد - مفتاح الجنان، علامه مجلسی، ص 203. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِی نَجَا فِيهِ إِبْرَاهِيمُ الْخَلِيلُ مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُكْراً لِلَّهِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِی أَكْمَلَ اللَّهُ بِهِ الدِّينَ فِی إِقَامَةِ النَّبِيِّ ع عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَماً وَ أَبَانَ فَضِيلَتَهُ وَ وِصَاءَتَهُ فَصَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ إِنَّهُ لَيَوْمُ الْكَمَالِ وَ يَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّيْطَانِ وَ يَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّيعَةِ (...) وَ هُوَ يَوْمُ التَّهْنِيَةِ يُهَنِّی بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَإِذَا لَقِيَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ ع وَ هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِی وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَى لَهُ قَصْراً فِی الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ وَ هُوَ يَوْمُ الزِّينَةِ فَمَنْ تَزَيَّنَ لِيَوْمِ الْغَدِيرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ خَطِيئَةٍ عَمِلَهَا صَغِيرَةً أَوْ كَبِيرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَائِكَةً يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَى قَابِلِ مِثْلِ ذَلِكَ الْيَوْم ...» ترجمه : «امام رضا (ع) فرمود هنگامی كه روز قیامت می شود چهار روز به سوی خدا می روند چنانكه عروس به حجله خود می رود. گفته شد این روز ها كدامنند؟ گفت روز قربان و روز فطر و روز جمعه و روز غدیر، و براستی كه روز غدیر میان قربان و فطر و جمعه مانند ماه میان ستاره هاست و آن روزی است كه ابراهیم خلیل از آتش نجات پیدا كرد پس آن روز را به خاطر سپاس از خدا روزه گرفت و آن روزی است كه خداوند دین خود را بدان كامل كرد [زمانی كه]پیامبر (ص) علی را به عنوان امام مومنان و پیشوا انتصاب كرد و برتری و صفات نیكویش و سرپرستیش را نمایان كرد پس آن روز را روزه گرفت و همانا كه آن روز روز كمال و روز به خاك مالیده شدن بینی شیطان و روز قبولی اعمال شیعه است (...) آن، روز تبریك است گروهی از شما گروه دیگر را تبریك می گویند پس هنگامی مومن برادرش را دیدار كند می گوید سپاس مخصوص خدایی است كه ما را متمسك به ولایت امیر مومنان علی و امامان علیهم السلام قرار داد و آن، روز لبخند بر روی چهره های مردم با ایمان است پس كسی كه در روز غدیر بر روی برادرش لبخند زند خداوند روز قیامت با لطف و مهربانی به او می نگرد و هزار حاجت و نیاز او را برآورده می كند و از مروارید سفید كاخی در بهشت برای او خواهد ساخت و چهره اش را تازه و شاداب می كند و آن روز، روز عید است پس كسی كه برای روز غدیر زینت كند خداوند تمام گناهان صغیره و كبیره(كوچك و بزرگ) او را می بخشد و فرشتگان را می فرستد كه برای او نیكی ها بنویسند و مقامات او را بالا می برد تا جاییكه با آن روز(غدیر) برابری كند.» مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1372/03/19 عنوان فیش :هدف زحمات پیامبران، استقرار ولایت الهی بوده است کلیدواژه(ها) : ولایت الهی, عید غدیر, حکومت الهی نوع(ها) : حدیث متن فیش : بدون شک روز «عید غدیر» اهمیت بسیاری دارد. در روایات ما وارد شده که عظمت این روز، حتی از روز «عید فطر» و روز «عید قربان» هم بیشتر است. نه اینکه از اهمیت آن دو عید عظیم اسلامی چیزی کم بشود، بلکه به خاطر اینکه این عید حاوی یک مضمون والاتر است. اهمیت این عیدی که طبق روایات ما برترین اعیاد است، در همین است که متضمن موضوع ولایت است. شاید بتوان گفت که هدف از همه زحماتی که پیغمبراکرم و بزرگان دین و انبیاء الهی علیهمالصّلاةوالسّلام، متحمّل شدهاند، استقرار ولایت الهی بوده است. گویا در روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیلاللَّه - مجموعه تلاشهایی که برای دین میشود - فرمودهاند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الی عبادت اللَّه و من ولایت العبید الی ولایت اللَّه(1).» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان - با معنای وسیعی که این کلمه دارد - خارج سازند و به ولایتاللَّه نائل کنند. منتها در موضوع عید غدیر، این نکته هم وجود دارد که در باب ولایت، دو قلمرو اساسی هست: یکی قلمرو نفس انسانی است که انسان بتواند اراده الهی را بر نفس خودش ولایت بدهد و نفس خود را داخل ولایت اللَّه کند. این، آن قدم اوّل و اساسی است و تا این نشود، قدم دوم هم تحقّق پیدا نخواهد کرد. جانب و مرحله دوم این است که محیط زندگی را در ولایتاللَّه داخل کند. یعنی جامعه، با ولایت الهی حرکت کند. هیچ ولایتی - ولایت پول، ولایت قوم و قبیله، ولایت زور، ولایت سنّتها و آداب و عادات غلط - نتواند مانع از ولایتاللَّه شود و در مقابلولایتاللَّه عرض اندام کند. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 386؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج74، ص: 365؛ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع [وَ رَوَاهَا غَيْرُهُ بِغَيْرِ هَذَا الْإِسْنَادِ وَ ذَكَرَ أَنَّهُ خَطَبَ بِذِي قَارٍ] فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إِلَى عُهُودِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ عِبَادِهِ إِلَى طَاعَتِهِ وَ مِنْ وَلَايَةِ عِبَادِهِ إِلَى وَلَايَتِهِ بَشِيراً وَ نَذِيراً* وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً عَوْدا وَ بَدْءاً وَ عُذْراً وَ نُذْرا... ترجمه : مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/04/10 عنوان فیش :یک بعد واقعه غدیر؛ حکومت تابع ارزشها کلیدواژه(ها) : عید غدیر, حضرت علی (علیهالسلام), حکومت نوع(ها) : حدیث متن فیش : «ابنابیالحدید» میگوید: فضایل علیبنابیطالب به طوری در آن روز [روز غدیر] برای مردم واضح بود که بعد از رحلت پیامبر، احدی از مهاجران و اغلب انصار شک نداشتند که مسألهی خلافت بر علی قرار خواهد گرفت؛ یعنی در نظر آنان جزو مسلّمات بود. در موارد دیگر، خود رسول اکرم هم راجع به امیرالمؤمنین چیزهای زیادی فرموده است. آنچه از طرق ما شیعیان و نیز از طریق اهل سنت روایت شده، متواتر است. خیلی از فضایل را به شکل متواتر، هم شیعه و هم سنی روایت کردهاند؛ مخصوص شیعه نیست. حتّی یکی از مورخان قدیمی مشهور - «ابن اسحاق» صاحب سیرهی معروف - میگوید: پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود: اگر بیم این را نداشتم که مردم در باب تو حرفهایی بزنند که پیروان عیسی دربارهی او زدند، چیزی را دربارهی تو میگفتم که هرجا عبور میکنی، مردم خاک زیر پای تو را به عنوان تبرک بردارند.(1) این روایت شاید از طرق شیعه هم نقل شده باشد؛ من ندیدهام. «ابنابیالحدید» از «ابناسحاق» نقل میکند؛ یعنی کسانی که معتقد به نصب امیرالمؤمنین هم نیستند، اما این حرفها را در فضایل آن حضرت دارند. این، یک بُعد واقعهی غدیر است؛ یعنی امضاء و اثبات این فضایل و اینکه این فضایل و ارزشها، به حکومت و به این ارزش قراردادی در جامعهی اسلامی منتهی میشود. این بُعد، بُعد بسیار مهمی است و معلوم میشود که در اسلام، طبق دید پیامبر و وحی الهی، حکومت تابع ارزشهاست؛ تابع چیزهای دیگر نیست. این، خود یک اصل اسلامی است. 1 ) الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ، شیخ مفید ج 1 ص 117 ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 21 ، ص 79 ؛ « قَالَ لَهُ النَّبِيُّ ع فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَبَّكَ كَمَا أَحْبَبْتَهَا ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ لَوْ لَا أَنَّنِی أُشْفِقُ أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِی عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنْهُمْ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْك » ترجمه : پیامبر (ص)فرمودند ای على براستی كه خداوند تو را دوست دارد همانگونه كه تو [سوره اخلاص]را دوست داری سپس فرمود ای علی اگر بيم اين را نداشتم كه عده ای از مسلمانان گفتار مسیحیان را كه درباره مسيح گفته شده درباره تو بگويند امروز تو را چنان معرفى می كردم كه از هيچ گروهی از آنان عبور نكنى جز اينكه خاك زیر قدمهایت را [به عنوان تبرك]بردارند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/04/10 عنوان فیش :ولایت تعبیر اسلام برای حکومت کلیدواژه(ها) : امامت و ولایت, عید غدیر, حکومت اسلامی نوع(ها) : حدیث متن فیش : یک بُعد دیگر در قضیه و حدیث غدیر، همین مسألهی ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»(1). آن وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او بهکار میبرد و ولایت او را به ولایت خود مقترن میکند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حایز اهمیت است. یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسانهاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمیپذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قایل نیست. آن کسی که ولیّ و حاکم مردم است، یک سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمیشود؛ از بُعد اینکه او هر کاری که میخواهد، میتواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او، و اینکه ولیّ مؤمنین یا ولیّ امور مسلمین است، این حق یا این شغل یا این سمت مورد توجه قرار میگیرد. قضیهی حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است. 1 ) كافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 420 ح 42 تهذيبالأحكام ، شیخ طوسی ج3 ص263 منلايحضرهالفقيه، شیخ صدوق ج 2 ص 559 بحارالأنوار،علامه مجلسی ج21 ص 387 كنز العمال، متقی هندی، ج13، ص 105 فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ قَالَ نَزَلَتْ فِی فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ ص فِی أَوَّلِ الْأَمْرِ وَ كَفَرُوا حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ الْوَلَايَةُ حِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ كَفَرُوا حَيْثُ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ فَهَؤُلَاءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْءٌ » ترجمه : امام صادق (ع)در باره قول خداى عز و جل: «آنها كه ایمان آورده و باز كافر شدند، ایمان آورده و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذيرفته نگردد» فرمود: اين آيه در باره فلان و فلان و فلان (خلفاء ثلاثه) نازل شده كه ابتدا به پيامبر (ص) ايمان آوردند و چون ولايت علی(ع) به آنها عرضه شد، انكار كردند، همان زمان كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى او است، سپس بوسيله بيعت كردن با امير المؤمنين (ع) ايمان آوردند، و بعد چون رسول خدا (ص) درگذشت كافر شدند، و بر بيعت خود پايدارى نكردند، سپس بوسيله بيعت گرفتن براى خود از كسانى كه با امير المؤمنين (ع) بيعت كرده بودند، بر كفر خود افزودند، پس در ايشان اثرى از ايمان باقى نماند. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش :سلامت دستگاه مدیریت جامعه، عامل هدایت جامعه کلیدواژه(ها) : ولایت فقیه, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : اینکه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالیعلیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنانکه آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسألهی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است. شاید این حدیث را ماها بارها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّوجل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»(1). حاصل، اینکه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، اینقدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسألهی غدیر، اینقدر تکیه میکنیم. مسألهی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیهی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همهی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا نمیخواهیم در این زمینهها، وارد بحثهای فرقهیی و طایفهیی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورندهی یک امر حساس و مهم است. 1 ) الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج 1 ص 376 الأماليللطوسی ،شیخ طوسی، ص634 محاسن، احمد بن ابى عبد اللّه برقى،ج1 ،ص94 بحارالأنوار ،علامه مجلسی ،ج 25 ،ص 110 قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً ترجمه : امام باقر (ع) فرمود: خداى تبارك و تعالى فرموده است: بدون شك افرادی را كه در اسلام با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست ديندارى كنند، عذاب ميكنم هر چند كه آن رعيت در كردار خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و هر آينه افرادی كه در اسلام با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند، در ميگذرم هر چند كه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشد. مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش :ولایت امیرالمومنین علیه السلام، امری از طرف خدا و رسولش است کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام), امامت و ولایت, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : امروز روز عید غدیر، عید بزرگ اسلامى، روز ولایت، روز پیوند، و روز اکمال دین و اتمام نعمت الهى است. اوّل در نظر داشتم که بحثهاى جمعهها را که دربارهى آزادىهاى جامعهى اسلامى است دنبال کنم، ولى دریغم آمد که در روز عیدى به این عظمت و در خاطرهاى به این شکوهمندى، خود و شما عزیزان و محفل نماز جمعه را از ذکر این حادثه و استنتاج از آن محروم کنم. حادثهى غدیر خم یک حادثهى بسیار مهم و تعیینکنندهى تاریخ اسلام است. به این حادثه از دو دیدگاه و از دو بُعد میشود نگاه کرد: یک بُعد مخصوص شیعه است، یک بُعد متعلّق به همهى فِرق اسلامى است. با توجّه به بُعد دوّم این حادثه، باید این روحیه و این احساس در همهى مسلمانهاى عالم بهوجود بیاید که عید غدیر که یادآور این حادثهى بزرگ است، فقط متعلّق به شیعه نیست. من امروز به اختصار به این دو بُعد اشاره میکنم و دربارهى بُعد دوّم قدرى مطلب را باز خواهم کرد. بُعد اوّل حادثه همانطور که گفته شد مخصوص شیعیان است؛ زیرا در این حادثه امیرالمؤمنین بهوسیلهى پیغمبر به خلافت منصوب شده است و در همان روز و در همان ماجرا کسانى از رسول خدا پرسیدند که اى رسول خدا! آیا این اعلام از طرف تو است یا از طرف خدا؟ فرمود: مِنَ اللهِ وَ رَسولِه؛ (1) یعنى هم امر الهى است و هم از سوى من است. شیعیان این حادثه را از این دید، بزرگ میدارند که اعتقاد شیعه، یعنى خلافت بلافصل امیرالمؤمنین بیشتر از همهى دلایل، مستند به این حادثه است. و البتّه بحث در باب استنباط و استدلال به این حادثه در کتابهاى فراوان و متعدّد در طول تاریخ اسلام از روز اوّل تا امروز ادامه داشته و من قصد ندارم که در این محفل بزرگ دربارهى این مطلبى که هزاران زبان و قلم دربارهى آن گفتند و نوشتهاند، چیزى بر آنها بیفزایم. 1 ) كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 583؛ تفسير القمي، ج1، ص: 173؛ الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 82؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج28، ص: 266؛ ... فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ مَكَّةَ يُرِيدُ الْمَدِينَةَ حَتَّى نَزَلَ مَنْزِلًا يُقَالُ لَهُ غَدِيرُ خُمٍّ، وَ قَد عَلَّمَ النَّاسَ مَنَاسِكَهُمْ- وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِمْ وَصِيَّتَهُ- إِذْ نَزَلَتْ عَلَيْهِ هَذِهِ الْآيَةُ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ- وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ- وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ بَعْدَ أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ- ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ هَلْ تَعْلَمُونَ مَنْ وَلِيُّكُمْ فَقَالُوا نَعَمْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ قَالُوا بَلَى، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَأَعَادَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ ثَلَاثاً- كُلَّ ذَلِكَ يَقُولُ مِثْلَ قَوْلِهِ الْأَوَّلِ- وَ يَقُولُ النَّاسُ كَذَلِكَ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَرَفَعَهَا حَتَّى بَدَا لِلنَّاسِ بَيَاضُ إِبْطَيْهِمَا ثُمَّ قَالَ «أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ- اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ- وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ- وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ- ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ- اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا مِنَ الشَّاهِدِينَ» فَاسْتَفْهَمَهُ عُمَرُ فَقَامَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نَعَمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، يُقْعِدُهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ فَيُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهُ الْجَنَّةَ وَ أَعْدَاءَهُ النَّار... ترجمه : مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش :بیان مسائل سیاسی در حج توسط پیامبر صلی الله علیه و آله کلیدواژه(ها) : حج, حجاج, برائت از مشرکین, امامت و ولایت, عید غدیر نوع(ها) : حدیث متن فیش : حادثه عبارت است از اینکه رسول خدا در سال دهم از هجرت به حجِّ مشرّف شدند، با جمعى از مسلمانان از مدینه و از سایر نقاط جزیرهالعرب که مسلمان شده بودند. در این سفر پیغمبر اکرم از حج خانهى خدا براى بیان مفاهیم اسلامى، چه سیاسى، چه نظامى، چه اخلاقى و چه اعتقادى استفادهى کامل و شایان توجّهى کردند. دو سخنرانى از رسول خدا در منى (1) نقل شده است که یکى ظاهراً در روز دهم یا همان حولوحوش روز دهم است و یکى در پایان ایّام تشریق که تصریح شده؛ و به نظر میرسد که این، دو سخنرانى است و نه یک سخنرانى. در این سخنرانىها رسول خدا تقریباً همهى مطالب عمدهاى را که مسلمانان باید به آن توجّه عمیق بکنند، بیان کردند که عمدتاً مسائل سیاسى است که انسان بخوبى درک میکند این کسانى که امروز در دنیاى اسلام حج را جداى از مسائل سیاسى قلمداد میکنند و تصوّر میکنند که در حج فقط باید عبادت به معناى رایج و عادّى آن داشت و هر کار سیاسى را خارج از قوارهى حج بهحساب مىآورند، چقدر از تاریخ اسلام و از سیرهى نبىّ اکرم دور و بیگانهاند. مطالبى که رسول خدا در این سخنرانىها بیان کردند که در نوع کتب شیعه و سنّى هم نقل شده، اجمالى از این مطالب اینها است: اوّلاً دربارهى جهاد حرف میزنند و جهاد با مشرکین و کفّار را مطرح میکنند و اعلام میکنند که این جهاد ادامه خواهد داشت تا وقتى که کلمهى لاالهالاّالله همهگیر بشود. دربارهى وحدت اسلامى رسول خدا در این سخنرانىها مطالبى را بیان فرمودند و تصریح کردند که نبادا مسلمانها دچار جنگ داخلى بشوند، و بر وحدت مسلمین و انسجام مسلمین اصرار ورزیدند. در مورد ارزشهاى جاهلیّت با بیان صریحى تصریح کردهاند که این ارزشها از نظر اسلام ناچیز و صفر محسوب میشود و ارزش نیست: الا و کلّ مأثرة فى الجاهلیّة تحت قدمىّ هاتین. هر ارزشى، هر شرافتى را که در جاهلیّت ارزش محسوب میشد، من در این لحظه زیر پاى خودم قرار دادم. ارزشهاى جاهلى را بکلّى نفى کردند؛ اختلافات مالىاى که بین مسلمانها از دوران جاهلیّت باقى مانده بود، مثلاً کسى به کسى قرض داده بود و از او بهرهى پول خودش را و رباى مال خودش را طلبگار بود، نفى کردند، نسخ کردند؛ الا و انّ کلّ ربا من الجاهلیّة فهو -ظاهراً با همین تعبیر که- تحت قدمىّ هاتین. و اوّلین بهرهى پولى که، اوّلین طلب ربوىاى که من بر میدارم، طلبهاى رَبَوى عمویم عبّاس است که در جاهلیّت ایشان قرض میداده و طلبکار بوده از خیلىها؛ فرمودند اینها را من برداشتم، نسخ کردم. ارزش تقوا را بهعنوان برترین ارزش اسلامى باز تکرار کردند و تصریح کردند که هیچکس بر هیچکس دیگر جز به برکت تقوا و پرهیزکارى ترجیحى ندارد. لزوم نصیحت ائمّة المسلمین یعنى دخالت در مسائل سیاسى و اعلام نظر به زمامداران و پیشوایان را مطرح کردند و آن را بهعنوان یک فریضه اعلام کردند که همهى مسلمین موظّفند نظرات خیرخواهانهى خودشان را به زمامداران اسلامى بیان کنند و اعلان کنند، که ملاحظه میکنید تمام این مطالب، مطالبى سیاسى است که لابد اگر پلیس رژیم سعودى در آن حادثه حضور میداشت، باید حمله میکرد به اجتماعى که رسول خدا مشغول صحبت و نطق هستند و آن حضرت و مستمعین را تار و مار میکرد که اینها دارند سیاست را داخل حج میکنند. پیغمبر اکرم مسائل عمدهى سیاسى و اجتماعى جهان اسلام را در این سخنرانىها بیان کردند و در همین سخنرانىها حدیث ثقلین را هم ذکر کردند که حدیث ثقلین این است که فرمودند من وقتى از میان شما رفتم، دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم: کتابُ الله وَ عِترَتى؛ قرآن را و عترتم را. بعد دو انگشت سبّابهشان را پهلوى هم قرار دادند و فرمودند آن دو مثل این دو هستند که دو انگشت سبّابه هیچ تفاوتى با همدیگر ندارند. بعد فرمودند مثل این دو نیستند، انگشت سبّابه و وُسطاى یک دستشان را بلند کردند، گفتند من عترت و کتاب را مثل این دو نمیدانم که انگشت سبّابه و وُسطى یکى از یکى بلندتر است بلکه مثل دو انگشت سبّابهاند که هیچکدام بر آن دیگرى ترجیحى ندارد و مسئلهى عترت را -که حالا در این باره صحبت خواهم کرد- مطرح کردند و بعد از اینکه اعمال حج انجام گرفت، بلافاصله راه افتادند طرف مدینه؛ در بین راه در سر یک سهراهى که باید قوافل مدینه از قوافل یمن از هم جدا میشدند، در محلّى به نام غدیر خم حضرت ایستادند و در حالى که نقل میکنند شاهدان و حاضران حادثه که هوا به قدرى داغ بود که اگر گوشت را روى زمین مىانداختند کباب میشد، در یک چنین وضعیّتى، حضرت میروند روى بلندى مىایستند تا مردم تدریجاً جمع میشوند، وقتى مىبینند همه جمع شدند، مسئلهى ولایت را، «وَ مَن کنتُ مَولاه فَهذا عَلِىٌّ مَولاه»را اعلان میکنند و دست امیرالمؤمنین را میگیرند بلند میکنند، اینجور که همه ببینند و در روایات متعدّد هست که زیر بغل پیغمبر و زیر بغل علىّبنابىطالب دیده شد وقتى که دست را بلند کردند، براى اینکه به همه نشان بدهند. این اجمالى از حادثه است. 1 ) تفسير القمي، ج1، ص: 171؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج37، ص: 115؛ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ قال نزلت هذه الآية في علي وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ- وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي مُنْصَرَفِ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص حِجَّةَ الْوَدَاعِ لِتَمَامِ عَشْرِ حِجَجٍ مِنْ مَقْدَمِهِ الْمَدِينَةَ فَكَانَ مِنْ قَوْلِهِ بِمِنًى أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِي وَ اعْقِلُوهُ عَنِّي فَإِنِّي لَا أَدْرِي لَعَلِّي لَا أَلْقَاكُمْ بَعْدَ عَامِي هَذَا، ثُمَّ قَالَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً قَالَ النَّاسُ هَذَا الْيَوْمُ، قَالَ فَأَيُّ شَهْرٍ قَالَ النَّاسُ هَذَا، قَالَ وَ أَيُّ بَلَدٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً قَالُوا بَلَدُنَا هَذَا، قَالَ فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ وَ أَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ- كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا- فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ- فَيَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ أَيُّهَا النَّاسُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ كُلُّ مَأْثُرَةٍ أَوْ بِدْعَةٍ كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ أَوْ دَمٍ أَوْ مَالٍ فَهُوَ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَيْنِ، لَيْسَ أَحَدٌ أَكْرَمَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِالتَّقْوَى، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ كُلُّ رِبًا كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ، وَ أَوَّلُ مَوْضُوعٍ مِنْهُ رِبَا الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، أَلَا وَ كُلُّ دَمٍ كَانَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ، وَ أَوَّلُ مَوْضُوعٍ دَمُ رَبِيعَةَ، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ قَالُوا نَعَمْ، قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ يَئِسَ أَنْ يُعْبَدَ بِأَرْضِكُمْ هَذِهِ- وَ لَكِنَّهُ رَاضٍ بِمَا تَحْتَقِرُونَ مِنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلَا وَ إِنَّهُ إِذَا أُطِيعَ فَقَدْ عُبِدَ، أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْمُسْلِمَ أَخُو الْمُسْلِمِ حَقّاً، لَا يَحِلُّ لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ مَالُهُ- إِلَّا مَا أَعْطَاهُ بِطِيبَةِ ترجمه : |