[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام - 1395/01/11
عنوان فیش :تلاش یک از رجال دولت موقّت برای فروش هواپیماهای اف‌چهارده‌
کلیدواژه(ها) : تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), آمادگی برابر دشمن, آمادگی نظامی, اقتدار نظامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
از بیشترین ابزارها و وسیع‌ترین و سریع‌ترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند؛ از همه‌ی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکره‌ی سیاسی، بده‌بستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه -استثناء دارد- بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینه‌ها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبال‌گیری میکردم؛ این‌جور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ میدانیم هم که چه‌جوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده میکند. باید مراقب بود.

پس، از مذاکره استفاده میکند، از مبادلات اقتصادی استفاده میکند، از تحریم اقتصادی استفاده میکند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده میکند؛ در مقابل همه‌ی اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.

اینکه بعضی‌ها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکره‌ی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود -که همه‌ی اینها لازم است- امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بی‌سَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائی‌ای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب‌نشینی کنید.

قدرتهای دنیا که شما می‌بینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آن‌وقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟ سپاه که پیشرفتهای موشکی خودش را نشان میدهد، نه فقط مایه‌ی افتخار و مباهات ایرانی‌ها [است، بلکه] وقتی این موشکهای سپاه با این دقّت و با این زیبایی آزمایش میشود، خیلی از ملّتهای آزادی‌خواهِ دُوروبَر ما که دلشان از آمریکا و از رژیم صهیونیستی خون است، خوشحال میشوند. وقتی اینها انجام میگیرد، ما بیاییم اینها را بکوبیم و بگوییم آقا! امروز دیگر روز موشک گذشته! نه، روز موشک نگذشته. دشمن دائم در حال به‌روز کردن خود و آماده کردن خود است، [بعد] ما اینجا ساده‌لوحانه خودمان را عقب بکشیم و بگوییم نه. مثل اوّل انقلاب که همین اف‌چهارده‌های ما را میخواستند بفروشند و میخواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم. من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این اف‌چهارده‌هایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمیخورد، میخواهیم چه کار کنیم این اف‌چهارده‌ها را! پس بدهیم بهشان. آنجا خب ما ایستادیم، هیاهو کردیم، مصاحبه کردیم و مقابله کردیم، جرئت نکردند این کار را بکنند؛ میخواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ایران و عراق پیشامد کرد و حمله کردند به ما و معلوم شد که ما چقدر احتیاج داریم به همین وسایلی که داریم؛ همین اف‌چهارده و همین اف‌چهار و امثال اینها. امروز هم بعضی‌ها همین آهنگ را پیش گرفته‌اند که موشک چیست، موشک میخواهیم چه کار کنیم، روزگار روزگار موشک نیست! پس روزگارِ چیست آقا؟[امروز] روزگارِ همه‌چیز است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1386/06/31
عنوان فیش :افزایش قدرت نظامی ایران در پی تهدید نظامی آمریکا در زمان کلینتون
کلیدواژه(ها) : تهدید نظام اسلامی, آمادگی برابر دشمن, آمادگی نظامی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما بعد از جنگ تا حالا- از سال 67 تا حالا- مرتباً تهدید شدیم به حمله‌ی نظامی. اگر به حافظه‌تان مراجعه كنید، كسانی كه در جریانات هستند، می‌دانند. بنده تقریباً بیش از همه تهدیدها را می‌دانم؛ چون گاهی اوقات یك چیزهائی به ما منتقل می‌شد كه به دیگران هم منتقل نمی‌شد. دائماً ما تهدید داشتیم. نمی‌گوئیم این تهدیدها به طور قطع تحقق پیدا نخواهد كرد؛ ممكن هم است تحقق پیدا كند؛ بكند؛ اثر این تهدیدها این است كه ما را آماده‌تر می‌كند.
ثانیاً، آن كسانی كه تهدید می‌كنند، این را باید فهمیده باشند، حالا هم بفهمند؛ تهدید نظامی ایران و تعرض نظامی به ایران به صورت بزن و در رو، دیگر ممكن نیست. هركس تعرضی بكند، به‌شدت عواقب آن تعرض دامنگیر او خواهد شد.
ثالثاً، این‌هائی كه تهدید می‌كنند، مقصودشان این است كه تو دل مسئولان را خالی كنند؛ تو دل مردم را خالی كنند. من عرض می‌كنم: تو دل كسی خالی نمی‌شود با این حرفها؛ نه مسئولان، نه آحاد ملت. ولی این اثر را دارد كه مسئولان را به تقویت آمادگیها سوق می‌دهد؛ چون مسئولان وظیفه دارند احتمالات ضعیف را هم مورد نظر قرار بدهند. من نگاه می‌كنم به سالهای گذشته- مثلًا سال 75 یكی از سالهائی بود كه تهدید نظامی در زمان كلینتون به‌شدت جدیت پیدا كرد- و می‌بینیم تهدیدها موجب شد مسئولان ما در بخشهای گوناگون فنیِ نظامی كارهای نو و جدیدی را انجام دادند؛ آمادگیهای بیشتری پیدا كردند. هر دفعه كه تهدید بشود، یك آمادگی بیشتری به وجود می‌آید. اثرش خالی كردن تو دل مردم و مسئولان نیست؛ اما اثرش آماده‌سازی بیشتر كشور هست. بنابراین به ضرر ما تمام نمی‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق(ع) - 1370/09/11
عنوان فیش :خاطره مقام معظم رهبری از دیدار امام (ره) با لباس نظامی
کلیدواژه(ها) : هنر امام خمینی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, آمادگی نظامی, روحانیون (مخاطب), ارتباط آیت الله خامنه‌ای با امام خمینی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امام واقعاً دنیا را عوض کرد. روى آوردن روحانیون به آموزش نظامى، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت. امروز - همان‌طور که اشاره کردید - آقاى حاج شیخ على پناه، یا آقاى حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقاى مکارم و آقاى آذرى و آقاى فاضل تفنگ به دستشان مى‌گیرند و آموزش نظامى مى‌بینند. این واقعاً همان «انّ اللَّه فى ایّام دهرکم نفحات»است. این چندساله جزو همان نفحات است. این فرصت الهى است که خداى متعال پیش آورده و کمک کرده، تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم.
یک زمانى برخى از آقایان علما منبر نمى‌رفتند؛ چون آن را خلاف شأن خود مى‌دانستند؛ مى‌گفتند منبر رفتن دلیل بى‌سوادى است! ولى حالا شما ملاحظه کنید، فردى مثل آقاى جوادى، مرد ملاى فاضل - معقولاً و منقولاً - مثلاً در پایان یک میتینگ منبر مى‌رود، سخنرانى مى‌کند و فریاد مى‌کشد. ببینید الان با گذشته چه‌قدر فرق کرده است.
من یکى از دفعاتى که سال 59 از اهواز به تهران مى‌آمدم، چون لباس نظامى تنم بود، رویش قبا مى‌پوشیدم. رسم ما هم این بود که از راه که مى‌رسیدیم، مستقیم خدمت امام مى‌رفتیم. عصر یک روز پنجشنبه که براى نماز جمعه به تهران آمده بودم، مستقیم خدمت ایشان رفتم و چیزى راجع به جبهه گفتم و آمدم. شاید بار اولى بود که از جبهه خدمت ایشان مى‌رسیدم. تا این چکمه‌هایم را دم در در بیاورم، ایشان از پشت شیشه همین‌طور به آن هیأت بنده که لباس نظامى زیر قبا تنم بود، نگاه مى‌کردند. وقتى رسیدم، دستشان را بوسیدم. خودشان گفتند که یک وقت بود که این لباس شما خلاف مروت بود، و حالا بحمداللَّه وضع به این‌جا رسیده است. من احساس کردم که ایشان خوشحالند. در ابتدا قدرى هم در دلم تردید بود. اول بار که در اهواز قبا را کندم و لباس نظامى پوشیدم، در ذهنم بود که آیا این کار درست است یا نه. بعد که دیدم ایشان لبخند زدند و لطفى کردند، فهمیدم که خوشحالند. واقعاً جاى امام خالى است. اگر ایشان تشریف مى‌داشتند و مى‌دیدند که آقایان در تکواندو، دانِ 4 دارند و این‌گونه پیشرفت کرده‌اند، خیلى خوشحال مى‌شدند؛ این واقعاً در طریق همان خواست ایشان است.