[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : دشمنشناسی کلیدواژه(ها) : دشمنشناسی نوع(ها) : جستار متن فیش : جوانان عزیز ما متوجه جریان فرهنگیای که میخواهند راه بیندازند، باشند؛ یعنی تزریق لاابالیگری و اباحیگری و کشاندن به هرزگی و بیاعتنایی به اخلاق منضبط دینی و اسلامی. هم جوانان، هم مسؤولان علمی، هم آموزش و پرورش و هم کسانی که به مسائل جوانان میپردازند باید مراقب این موارد باشند. امروز مبارزه با امریکا اینجاهاست. مبارزه با امریکا در میدان علم هم صدق میکند. آنجا هم از اینکه پیشرفت علمی داشته باشیم، ناراحتند. از پیشرفت علمی مردم ما ناراحتند؛ از پپشرفت اقتصادی مردم ما ناراحتند؛ از اینکه دولت بتواند خدمتی به مردم بکند و گرهای از مشکلات مردم باز شود، ناراحتند. هر کس به عقبماندگی علمی کمک کند، به نفع امریکا کار کرده است. هر کس کمک کند به اینکه دولت نتواند خدمات لازم را انجام دهد - چه قوهی مجریه، چه قوهی قضاییه و چه قوهی مقننه - برای امریکا و در خدمت امریکا کار کرده است. هر کس فکرها و نظرات امریکاییها را در روزنامهها و تریبونها بیان کند، به نفع امریکا کار کرده است. یکی از کارهای آنها شایعهپراکنی و تهمتزنی است. عینا همان کاری که در زمان امیرالمؤمنین میکردند؛ هر روز یک شایعه، یک تهمت و یک جنگ روانی. هر کس فضای تهمتزنی در داخل کشور و جنگ روانی علیه نظام را تقویت و تشدید کند، مزدور امریکاست و برای امریکا کار کرده است؛ چه از امریکا پول بگیرد، چه نوکر بیمزد و مواجب امریکا باشد. امروز مبارزه با امریکا عبارت است از مقاومت در مقابل این جریانسازی سیاسی و فرهنگی. همه، حواسشان جمع باشد. آدمهایی که غرض و سوءنیتی ندارند، مواظب باشند بهخاطر یک انگیزه و احساس زودگذر حرفی نزنند که در جهت خواستهای امریکا و علیه این ملت و این کشور تمام شود. بدانند دشمن چگونه تقویت میشود و از چه راههایی دست و پای خود را باز و علیه این ملت اقدام میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عوام و خواص کلیدواژه(ها) : عوام و خواص نوع(ها) : جستار متن فیش : دنبال عدالت بودن، هزینهها و دردسرهایی دارد و موجب دشمنی قشرهایی هم میشود. امیرالمؤمنین در نامه خود به مالک اشتر متعرّض همین معنا میشوند و میگویند: «آنجایی که امر دایر شد بین توده مردم - آنهایی که محتاج عدالت تو هستند - با خواص و مجموعههای کوچک و بهرهمند و ممتاز جامعه، حتماً توده مردم را ترجیح بده.» امروز این معنا باید شعار ما باشد و معیار درستیِ کار ما محسوب شود و برنامهریزیها و سیاستگذاریها و عملکردهای ما به دنبال این قضیه باشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : استحاله کلیدواژه(ها) : استحاله نوع(ها) : جستار متن فیش : آنچه برای مردم ما مهم است، این است: امریکا در موضع یک چهرهی مهاجم، در باطن فهمیده است نقشههای قبلی او در این منطقه فایدهای ندارد. نقشهی قبلی، تهاجم نظامی بود؛ اما قضیهی افغانستان و عراق نشان داد که در این منطقه با تهاجم نظامی نمیشود طرفی بست و کاری کرد؛ مشکلات فراوانی بهوجود میآید. بخصوص وقتی طرف مقابل، کشوری باشد مثل ایران بزرگ؛ ملتی باشد مثل ملت شجاع و مؤمن ما؛ منطقهای باشد با اینهمه عمق فرهنگی، با احساسات سرشار برخاسته از ایمان در میان مردم و با دولتی که متکی به آراء مردم است؛ اینجا کار برای آنها بهمراتب مشکلتر است. قبلا به تهاجم نظامی تهدید میکردند؛ اما الان اعتراف میکنند که نقشهی قبلیشان غلط بوده است. آنها میگویند نقشه باید این باشد که ما بتوانیم از درون، ملت ایران را استحاله کنیم؛ آنها دنبال این هستند. استحاله هم دو جریان دارد: یک جریان فرهنگی، یک جریان سیاسی؛ ملت ایران متوجه باشد. قصد نظام استکباری امریکا و صهیونیستهایی که دستشان در دست آنهاست و با هم در یک جبهه هستند، این است که بتوانند ملت را نسبت به آرمانها و عقاید و هدفهایش بیتفاوت و بیاعتنا کنند و بعد بتوانند بهوسیلهی عوامل و مزدوران خود زمینه را برای بازگشت سیطرهی امریکا بر ایران فراهم نمایند. در جریان سیاسی، عمدهی نقشهی اینها ایجاد اختلاف و کوبیده شدن جناحهای گوناگون به دست یکدیگر است؛ جناحهایی که همه برخاسته از انقلاب و وابسته به آن هستند - اینها آنها را بکوبند، آنها اینها را بکوبند - اصول و خطوط اصلی نقشهی امریکا در منطقه این است. بر سر قضایای غیرواقعی در کشور ایجاد چالش کنند و فضای تشنج بهوجود آورند؛ روی مسلمات نظام جمهوری اسلامی - مثل قانون اساسی و دین و پایهی اسلامی نظام - گفتگو و بگو مگو بهوجود آورند و چالش و اختلاف ایجاد کنند. این جریانهای سیاسی - فکری را دنبال میکنند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : شاخص انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : شاخص انقلاب اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطهی بارزتر از همه چیز «عدالت» است. همچنان که در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطهی بارز تقواست، در عمل حکومتی و سیاسی و شأن خلافت امیرالمؤمنین، بارزترین نقطه، عدالت است. این برای ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین میدانیم، نقطهی بسیار با اهمیتی است. ملاحظهی عدالت، اجر نهادن به عدالت و عمل کردن به آنچه مقتضای عدالت است، وظیفهی ماست و باید شاخصهی نظام اسلامی به حساب آید. همه چیز تحتالشّعاع عدالت قرار میگیرد؛ این منطق امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سند چشم انداز ۱۴۰۴ کلیدواژه(ها) : سند چشم انداز ۱۴۰۴ نوع(ها) : جستار متن فیش : موضوعاتی که در خطبهی دوم عرض میکنیم، یکی راجع به چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی برای مشخص کردن خط سیاستگذاریها و برنامهریزیهاست، که تهیه و ابلاغ شد. آنچه مردم عزیز ما خوب است مطلع باشند و بدانند، این است که چشمانداز بیست سالهی ابلاغ شده به مسؤولان سیاستگذاری و برنامهریزی، یک امر عملی و منطقی و قابل تحقق است. نباید تصور شود کلماتی که در چشمانداز بیستساله پشت سر هم نوشته میشود، صرفا یک آرزوست و بدون محاسبهی عملی است. به فضل پروردگار، ملت ایران و کشور عزیز ما میتواند در طول بیست سال به این آینده برسد. این یک آیندهی مطلوب و یک گام بلند در راه رسیدن به آرمانهای والای اسلامی است که در آن، پیشرفت مادی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت فرهنگی، تعالی معنوی و اخلاقی و هویت اسلامی وجود دارد. امروز نظام جمهوری اسلامی در سایهی کار و تلاشی که در سالهای گذشته شده است، به عنوان یک چشمانداز روشن برای آینده، میتواند این را مشخص و ترسیم کند. خود این یک پیشرفت است که جمهوری اسلامی بتواند با توجه به واقعیات کشور و واقعیات جهانی، آیندهی بیست ساله را به شکل منطقی و محاسبه شده ترسیم کند. به فضل پروردگار این آینده محقق خواهد شد. تصمیم داریم با همکاری مسؤولان دلسوز، این آینده تحقق پیدا کند و انشاءالله تحقق پیدا خواهد کرد. آنچه این جرأت را به مسؤولان کشور داد تا بتوانند چشمانداز بیستسالهای را تنظیم و این آینده را ترسیم کنند، این بود که بحمدالله زیربناهای پیشرفت کشور آماده شده است. تلاشهایی که دولتها بخصوص در ده دوازده سال اخیر کردند، توانسته است کشور را در وضعیتی قرار دهد که بتواند روی این زیرساختها یک بنای مطلوب را بهوجود آورد. منظور از کارهای زیربنایی فقط چیزهایی نیست که به چشم میآید - مثل سد و سیلو و کارخانه و جاده و از این قبیل - بلکه مهمتر از اینها عبارت است از بروز استعدادهای جوانان کشور و رسیدن به این معنا که باید برای علم تلاش کنند؛ و تلاش میکنند و به مناطقی دسترسی پیدا میکنند که مژدهبخش است؛ نشاندهندهی این است که این ملت در راه علم و فنآوری حرکت کرده است و پیش میرود. اعتماد به نفسی که امروز در محیط تحقیق و علم در این کشور وجود دارد، بسیار باارزش است. این را نباید به هیچ قیمتی از دست داد و یا دست کم گرفت. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : هویت اسلامی کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : چشمانداز بیست سالهی ابلاغ شده به مسؤولان سیاستگذاری و برنامهریزی، یک امر عملی و منطقی و قابل تحقق است. نباید تصور شود کلماتی که در چشمانداز بیستساله پشت سر هم نوشته میشود، صرفا یک آرزوست و بدون محاسبهی عملی است. به فضل پروردگار، ملت ایران و کشور عزیز ما میتواند در طول بیست سال به این آینده برسد. این یک آیندهی مطلوب و یک گام بلند در راه رسیدن به آرمانهای والای اسلامی است که در آن، پیشرفت مادی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت فرهنگی، تعالی معنوی و اخلاقی و هویت اسلامی وجود دارد. امروز نظام جمهوری اسلامی در سایهی کار و تلاشی که در سالهای گذشته شده است، به عنوان یک چشمانداز روشن برای آینده، میتواند این را مشخص و ترسیم کند. خود این یک پیشرفت است که جمهوری اسلامی بتواند با توجه به واقعیات کشور و واقعیات جهانی، آیندهی بیست ساله را به شکل منطقی و محاسبه شده ترسیم کند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :غنیمت شمردن ساعات شب قدر کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, لیلة القدر نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : یک جملهی کوتاه در باب اهمیت لیلةالقدر عرض کنم؛ علاوه بر اینکه از جملهی قرآنی «لیلةالقدر خیر من الف شهر» (1)میشود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است. در دعایی(2) که این روزها میخوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر میکند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلةالقدر در این ماه است. یعنی در این دعای مأثور، لیلةالقدر را عِدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده میکنیم. بنابراین قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَّه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایستهی مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. 1 ) سوره مبارکه القدر آیه 3 لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ ترجمه : شب قدر بهتر از هزار ماه است! 2 ) إقبالالأعمال،سیدبن طاووس ص 24 ؛ مصباح كفعمی ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی : ص 630 ؛ ... يا علی يا عظيم يا غفور يا شكور يا رحيم أنت الرب العظيم الذی ليس كمثله شيء و هو السميع البصير و هذا شهر عظمته و كرمته و شرفته و فضلته على الشهور و هو الشهر الذی فرضت صيامه علی و هو شهر رمضان الذی أنزلت فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان و جعلت فيه ليلة القدر و جعلتها خيرا من ألف شهر فيا ذا المن فلايمن عليك من علی بفكاك رقبتی من النار فی من تمن عليه و أدخلنی الجنة برحمتك يا أرحم الراحمين ترجمه : ... ای والا ! ای بزرگ ! ای آمرزنده! ای مهربان ! تويی پروردگار بزرگ. كه همانندی ندارد . و او شنوای ِ بيناست. و براستی كه اين ماهی است كه برهمه ی ماه ها بزرگش داشتی و گراميش كردی و شرافتش بخشيدی و برترش ساختی و همانا این ماهی است كه روزه اش را بر من واجب كردی و آن ماهِ رمضان است كه در آن قرآن را نازل كردی در حالیكه هدایت گر مردم و برهان هايی از هدايت و معيارِ حق از باطل است و در اين ماه شبِ قدر قرار دادی و آن را بهتر از هزار ماه ساختی. پس ای نيكی بخش كه بر تو منتی نيست، بر من منت گذار به رهايیم از آتش در ميانِ كسانی كه بر ایشان منت نهادی و به سبب رحمت و مهربانیت مرا به بهشت وارد نما. ای مهربان ترين مهربانان مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :استقرار عدالت، علت انتظار حجت قائم(ارواحنافداه) کلیدواژه(ها) : عدالت نوع(ها) : حدیث متن فیش : آنچه ما باید بدانیم - بخصوص ما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی - این است که اصل، عدالت است. شما ببینید انتظار حجّت قائم ارواحنافداه که انتظار دیرپای همیشگی شیعه بوده، در درجهی اوّل برای این بوده است که عدالت در دنیا استقرار پیدا کند: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملأت ظلماً و جوراً(1)». همه چیز بعد از عدالت است. آرزوی دیرین انسانهای مظلوم در سرتاسر تاریخ هم عدالت بوده است.ما امروز نظامی داریم که میخواهد دنبال عدالت باشد؛ این هدف و شعار ماست. باید راه را درست انتخاب کنیم. 1 ) كمال الدين و تمام النعمة ، شیخ صدوق ج1ص 258 ح 3 ؛ حَدَّثَنِی جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّيْتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی وَ أَوْجَبْتُ لَهُ كَرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ سَكَتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَيَّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِيفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِكَ وَ لَمْ يَشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ كَفَرَ بِآيَاتِی وَ كُتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَيَّبْتُهُ وَ ذَلِكَ جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ فِی زَمَانِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَكْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّكِيُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِی الَّذِی يَمْلَأ ترجمه : امام صادق (ع) از پدرانش علیهم السلام نقل فرمودند كه رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل درباره پروردگار بزرگ و بلند قدر مرا آگاه كرد كه گفت كسی كه بداند معبودی جز من نیست كه یگانه ام و محمد بنده و فرستاده من و علی بن ابیطالب جانشین من و امامان كه از نسل اویند حجت های منند، او را به سبب رحمتم وارد بهشت می كنم و با عفو بخششم از آتش نجاتش می دهم و همسایگی خویش را برای او قرار می دهم و ارجمندی خود را برای او واجب می كنم و نعمتم را برای او تمام می گردانم و او را از [بندگان] خاص و صمیمی خود قرار می دهم. اگر مرا ندا دهد او را پاسخ دهم و چون مرا بخواند او را اجابت كنم و اگر از من چیزی درخواست كند به او می دهم و چون او ساكت شود من [با نعمت دادن به او] شروع می كنم .اگر بدی كند به او رحم كنم و اگر از من فرار كند او را می خوانم هر چند به قبله خود برگردد و اگر درب مرا بكوبد برویش باز كنم و كسی كه گواهی ندهد كه پروردگاری جز منِ یكتا نیستیا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه محمد بنده و رسول من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد علی جانشین من است یا اینكه به آن گواهی بدهد اما شهادت ندهد كه امامانی كه از نسل اویند حجت های من هستند براستی كه به نعمت های من كافر شده و عظمت مرا حقیر كرده وبه آیات و كتابهای من كافر شده اگر آهنگ من كند از آمدنش جلوگیری می كنم و اگر از من درخواست كند محرومش می كنم و اگر مرا ندا دهد صدای او نخواهم شنید و اگر مرا بخواند دعوتش را اجابت نمی كنم و اگر به من امید بندد ناامیدش می كنم و این است كیفر او از طرف من و من هرگز نسبت به بندگان ستمكار نیستم پس جابر بن عبدالله انصاری برخاست و گفت ای رسول خدا امامان از نسل علی(ع) چه كسانی هستند گفت حسن و حسین سروران جوانان بهشت سپس سرور عابدان عصر خود، علیبن حسین بعد باقر، محمد بن علی و تو ای جابر او را درك خواهی كرد و سلام مرا به او برسان بعد صادق جعفر بن محمد بعد كاظم موسى بن جعفر بعد رضا علی بن موسى بعد تقی محمد بن علی بعد نقی علی بن محمد بعد زكی حسن بن علی و سپس پسرش قیام كننده به حق مهدی و هدایت گر امتم كه زمین را كه پر از انحراف و ستم شده است آكنده از عدالت می كند. ای جابر ایشان جانشینان و اوصیاء و فرزندان و خویشان من می باشند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :تعلق خونخواهی امام علی و امام حسین(علیهما السلام) به خدای متعال کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام), حضرت امام حسین(علیه السلام) نوع(ها) : حدیث متن فیش : امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام به خاطر همین عظمتها و تراکم همین ارزشهای ممتاز در وجود مبارکش، ضربت خورد و این فاجعهی بزرگ انسانی به وسیلهی انسانهای شقی و گمراه، نسبت به آن بزرگوار بهوجود آمد. خون امیرالمؤمنین هم ثاراللَّه دانسته شده است. شما به امام حسین میگویید: «السّلام علیک یا ثاراللَّه و ابن ثاره»(1). فقط خون امام حسین نیست که خونخواه آن، خداست؛ خون امیرالمؤمنین هم ثاراللَّه است؛ یعنی خونخواه و صاحب این خون، خدای متعال است. 1 ) الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج 4 ص 574 ؛ فقیه،شیخ صدوق،ج2ص595ص3199 ؛ تهذيبالأحكام ،شیخ طوسی،ج 6 ص55 ؛ كُنْتُ أَنَا وَ يُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ كَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَ كَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی أَحْضُرُ مَجْلِسَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ يَعْنِی وُلْدَ الْعَبَّاسِ فَمَا أَقُولُ فَقَالَ إِذَا حَضَرْتَ فَذَكَرْتَنَا فَقُلِ اللَّهُمَّ أَرِنَا الرَّخَاءَ وَ السُّرُورَ فَإِنَّكَ تَأْتِی عَلَى مَا تُرِيدُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی كَثِيراً مَا أَذْكُرُ الْحُسَيْنَ ع فَأَيَّ شَيْءٍ أَقُولُ فَقَالَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تُعِيدُ ذَلِكَ ثَلَاثاً فَإِنَّ السَّلَامَ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ مِنْ بَعِيدٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ ع لَمَّا قَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى بَكَى عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ لَمْ تَبْكِ عَلَيْهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هَذِهِ الثَّلَاثَةُ الْأَشْيَاءِ قَالَ لَمْ تَبْكِ عَلَيْهِ الْبَصْرَةُ وَ لَا دِمَشْقُ وَ لَا آلُ عُثْمَانَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی أُرِيدُ أَنْ أَزُورَهُ فَكَيْفَ أَقُولُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ إِذَا أَتَيْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَاغْتَسِلْ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِيَابَكَ الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِياً فَإِنَّكَ فِی حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّعْظِيمِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَثِيراً وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ حَتَّى تَصِيرَ إِلَى بَابِ الْحَيْرِ ثُمَّ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مَلَائِكَةَ اللَّهِ وَ زُوَّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبِيِّ اللَّهِ ثُمَّ اخْطُ عَشْرَ خُطُوَاتٍ ثُمَّ قِفْ وَ كَبِّرْ ثَلَاثِينَ تَكْبِيرَةً ثُمَّ امْشِ إِلَيْهِ حَتَّى تَأْتِی ترجمه : حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و ابو سلمه سراج نزد امام صادق (ع) نشسته بودیم و سخنگوی ما یونس بود كه سنش از همه ما بیشتر بود پس به امام عرضه داشت فدایت شوم من به مجلس این قوم یعنی پسران عباس حاضر می شوم پس چه بگویم؟ فرمود هنگامی كه [در آنجا] حضور یافتی پس بگو خدایا آسایش و شادی را به ما نشان ده كه آنچه را بخواهی به آن می رسی پس گفتم فدایت شوم من زیاد امام حسین (ع) را یاد می كنم پس چه بگویم گفت: سه مرتبه بگو: درود خداوند بر تو ای ابا عبدالله زیرا كه سلام و درود از نزدیك و دور به او می رسد سپس فرمود همانا كه امام حسین (ع) زمانی كه شهید شد آسمان های هفت گانه و زمین های هفت گانه (هفت آسمان و هفت زمین) و هر آنچه كه در آنان و در میانشان است بر او گریستند و هر آنكس كه در بهشت و جهنم از آفریده پروردگارمان در حركت است و هر چه دیده می شود و آنچه كه دیده نمی شود بر امام حسین (ع) گریستند جز سه چیز كه بر او گریه نكرد گفتم فدایت شوم آن سه چیز كدامنند؟ فرمود: بصره و دمشق و خاندان عثمان بر او گریه نكردند كه لعنت خداوند بر آنان باد گفتم فدایت شوم می خواهم به زیارتش بروم پس چه بگویم و چه كار كنم؟ فرمود: زمانی كه به زیارت امام حسین (ع) رفتی بر ساحل فرات غسل كن سپس لباس پاكیزه ات را بپوش پس با پای پیاده حركت كن زیرا كه تو در حرمی از حرم های خدا و رسول خدا هستی و بسیار «الله اكبر» و «لا اله الا الله» و «سبحان الله» و « الحمد لله» و ذكر عظمت خدای بزرگ و بلند مرتبه بگو و درود و سلام بر حضرت محمد (ص) و خاندانش بفرست تا اینكه به «باب الحیر» برسی پس می گویی: درود بر تو ای حجت خدا و ای پسر حجت خدا درود بر شما ای فرشتگان خدا و زیارت كنندگان قبر پسر پیامبر خدا سپس ده قدم جلو برو و بایست و سی بار «الله اكبر» بگو سپس به طرف قبر حركت كن تا اینكه از پیش رو به آن برسی پس صورت خود را به صورت آن حضرت روبرو كن و قبله را میان دو كتف خود قرار بده (پشت به قبله) و بگو درود بر تو ای كشته راه خدا و پسر كشته راه خدا درود بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا (خونی كه صاحب و منتقم آن خداست) درود بر تو ای كسی كه خونت را به ناحق ریختند و ای تنها ماندهاى كه در آسمانها و زمین خونخواهى نشده است... مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ایستادگی امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر منطق عدالتخواهی کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالتخواهی, حضرت علی (علیهالسلام) نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجسالهی حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمدهی آنچه برای آن بزرگوار در این مدّت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسألهی عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همهی امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجههی همّت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَّه لان ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا، و اُجرّ فی الاغلال مصفّدا، احبّ الیّ من أن القی اللَّه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطام(1)»؛ یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتّی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهی مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حلّ آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس. 1 ) خطبه 224 : از سخنان آن حضرت است در بيزارى از ظلم وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّكُمْ صَاعاً وَ رَأَيْتُ صِبْيَانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ كَأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ وَ عَاوَدَنِي مُؤَكِّداً وَ كَرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً فَأَصْغَيْتُ إِلَيْهِ سَمْعِي فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا فَقُلْتُ لَهُ ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ أَوْ قَيْئِهَا فَقُلْتُ أَ صِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ وَ لَكِنَّهَا هَدِيَّةٌ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ أَ عَنْ دِينِ اللَّهِ أَتَيْتَنِي لِتَخْدَعَنِي أَ مُخْتَبِطٌ أَنْتَ أَمْ ذُو جِنَّةٍ أَمْ تَهْجُرُ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِينُ . ترجمه : به خدا قسم اگر شب را به بيدارى به روى خار سعدان به روز آرم، و با قرار داشتن غلها و بندها به بدنم روى زمين كشيده شوم، پيش من محبوبتر است از اينكه خدا و رسولش را در قيامت ملاقات كنم در حالى كه به بعضى از مردم ستم نموده، و چيزى از مال بىارزش دنيا غصب كرده باشم. چگونه به كسى ستم كنم براى وجودى كه به سرعت به سوى كهنگى و پوسيدگى پيش مىرود، و اقامتش در زير توده خاك طولانى مىشود. به خدا قسم عقيل را در اوج فقر ديدم كه يك من گندم از بيت المال شما را از من درخواست داشت، و كودكانش را از پريشانى فقر با موهاى غبار آلود و رنگهاى تيره ديده كه گويى صورتشان را با نيل سياه كرده بودند، عقيل به درخواستش اصرار، و سخنش را تكرار مىكرد، من به گفتارش توجه مىكردم، و او خيال مىكرد كه دينم را به او فروخته، و از راه و روشم دست برداشته و به خواستهاش تن مىدهم، در اين اثنا آهن پارهاى را گداخته و به بدن او نزديك كردم تا مايه عبرتش شود، ناگهان چون ناله بيمار از حرارت آن آهن پاره ناله زد، و نزديك بود از آن آهن گداخته بسوزد، به او گفتم: مادران داغدار بر تو بگريند اى عقيل، آيا تو در برابر آهن پارهاى كه انسانى آن را به شوخى و بازى بر افروخته ناله مىزنى، ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مىكشانى آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى، و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم. از سرگذشت عقيل عجيبتر برنامه شخصى است كه به تاريكى شب با ارمغانى در ظرف بسته، و حلوايى كه آن را خوش نداشتم و به آن بد بين بودم به طورى كه انگار مىكردى آن را با آب دهان يا استفراغ مار ساختهاند نزد من آمد، به او گفتم: اين صله است يا زكات يا صدقه اينها كه بر ما اهل بيت حرام است. گفت: نه اين است و نه آن، بلكه هديه است. گفتم: مادرت به عزايت بنشيند، آمدهاى از راه دين خدا فريبم دهى يا دستگاه فكر و انديشهات به هم خورده، يا ديوانهاى و يا بيهوده گويى. به خدا قسم اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاى آنهاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوست جوى از دهان مورچهاى معصيت كنم به چنين كارى دست نمىزنم و بىشك دنياى شما نزد من از برگى كه در دهان ملخى است و آن را مىجود خوارتر است. على را با نعمتى كه از دست مىرود و لذّتى كه باقى نمىماند چكار از خواب عقل، و زشتى لغزش به خدا پناه مىبريم، و از او يارى مىطلبيم. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ترجیح دادن تودهی مردم بر خواص در برنامهریزیها کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالتخواهی نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : البته دنبال عدالت بودن، هزینهها و دردسرهایی دارد و موجب دشمنی قشرهایی هم میشود. امیرالمؤمنین در نامهی خود به مالک اشتر متعرّض همین معنا میشوند و میگویند: «آنجایی که امر دایر شد بین تودهی مردم - آنهایی که محتاج عدالت تو هستند - با خواص و مجموعههای کوچک و بهرهمند و ممتاز جامعه، حتماً تودهی مردم را ترجیح بده.»(1) امروز این معنا باید شعار ما باشد و معیار درستیِ کار ما محسوب شود و برنامهریزیها و سیاستگذاریها و عملکردهای ما به دنبال این قضیه باشد. 1 ) نامه 53 : عهد نامه مكتوب آن حضرت است براى مالك اشتر نخعى- رحمه اللّه- زمانى كه او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود و اين برنامه به وقتى بود كه كار حاكم مصر محمد بن ابو بكر در آشفتگى قرار داشت. اين عهد نامه طولانىترين عهد نامه و از جهت در برداشتن خوبيها جامعترين آنهاست بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَامْلِكْ هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ كَرِهَتْ وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ وَ يَفِيءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ إِيَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِي عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ يُهِينُ كُلَّ مُخْتَالٍ أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلَاءِ وَ أَكْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الْآثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالِاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ وَ لْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ الْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ ارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلَافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ وَ لَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا وَ مَهْمَا كَانَ فِي كُتَّابِكَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ يَبْسُطِ اللَّهُ عَلَيْكَ بِذَلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبْ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِكَ لَا بُدَّ لَكَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِكَ بِمَا يَعْيَا عَنْهُ كُتَّابُكَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ يَوْمَ وُرُودِهَا عَلَيْكَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِكَ وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً وَ أَمَّا بَعْدُ فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لَا يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيهِ وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ ضِيقُ أَمْرٍ لَزِمَكَ فِيهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَكَ عَلَى ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِيطَ بِكَ مِنَ اللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ لَا تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاكَ وَ لَا آخِرَتَكَ إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ لِأَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ وَ إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ وَ إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْكَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَكَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْقِعَهُ وَ إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ وَ التَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ وَ عَمَّا قَلِيلٍ تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الْأُمُورِ وَ يُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ امْلِكْ حَمِيَّةَ أَنْفِكَ وَ سَوْرَةَ حَدِّكَ وَ سَطْوَةَ يَدِكَ وَ غَرْبَ لِسَانِكَ وَ احْتَرِسْ مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِكَفِّ الْبَادِرَةِ وَ تَأْخِيرِ السَّطْوَةِ حَتَّى يَسْكُنَ غَضَبُكَ فَتَمْلِكَ الِاخْتِيَارَ وَ لَنْ تَحْكُمَ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى تُكْثِرَ هُمُومَكَ بِذِكْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّكَ وَ الْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ مِنْ حُكُومَةٍ عَادِلَةٍ أَوْ سُنَّةٍ فَاضِلَةٍ أَوْ أَثَرٍ عَنْ نَبِيِّنَا ( صلى الله عليه وآله ) أَوْ فَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا وَ تَجْتَهِدَ لِنَفْسِكَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْكَ فِي عَهْدِي هَذَا وَ اسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْكَ لِكَيْلَا تَكُونَ لَكَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِكَ إِلَى هَوَاهَا وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ عَظِيمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ كُلِّ رَغْبَةٍ أَنْ يُوَفِّقَنِي وَ إِيَّاكَ لِمَا فِيهِ رِضَاهُ مِنَ الْإِقَامَةِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَيْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِي الْعِبَادِ وَ جَمِيلِ الْأَثَرِ فِي الْبِلَادِ وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ وَ تَضْعِيفِ الْكَرَامَةِ وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ السَّلَامُ . ترجمه : اين فرمانى است كه بنده خدا امير المؤمنين در پيمانش به مالك بن حارث اشتر زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستور داد، تا مالياتهاى آن را جمع كند، و با دشمنش جهاد نمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آباد سازد. او را فرمان مىدهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش از واجبات و سنّتهاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمىشود، و جز به انكار و ضايع نمودن آنها بدبخت نمىگردد، و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش يارى كند، زيرا خداوند يارى يارى كننده خود، و عزّت آن كس را كه او را عزيز بدارد ضامن شده. او را دستور مىدهد كه نفس را به وقت خواستههاى نابجا درهم شكند، و آن را به هنگام سركشىها باز دارد، كه نفس امر كننده به بدى است مگر خداوند رحم نمايد. اى مالك، آگاه باش كه تو را به شهرهايى روانه كردم كه پيش از تو فرمانروايانى در آن به عدالت و ستم حكومت كردند، و مردم به وضع تو به همان صورت مىنگرند كه توبه حاكمان پيش از خود مىنگريستهاى، و همان را در حق تو مىگويند كه تو در باره حاكمان گذشته مصر مىگفتهاى، شايستگان را به ذكر خيرى كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مىكند مىتوان شناخت. پس بايد محبوبترين اندوختهها در نزد تو عمل صالح باشد. بنا بر اين بر هواهايت مسلط باش، نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نيست بخل بورز، زيرا بخل به خود انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب يا منفور انسان است. مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى، كه رعيت بر دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسانهايى مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مىزند، علل گناهى بر آنان عارض مىشود، و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز مىكند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو مىباشد، و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده، خداوند كفايت امور رعيّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده. خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، كه تو را تحمّل كيفر او نيست، و از عفو و رحمتش بىنياز نمىباشى. از گذشتى كه از مردم كردهاى پشيمان مشو، و بر كيفرى كه دادهاى شاد مباش، و به خشمى كه راه بيرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مكن، و فرياد مزن كه من بر شما گماردهام، فرمان مىدهم بايد اطاعت شوم، كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خود بزرگ بينى و كبر به وجود آورد، به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مىنشاند، و تندى و شدت را از تو باز مىدارد، و عقل از دست رفته را به تو باز مىگرداند. از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند بر حذر باش، كه حضرت او هر گردنكشى را خوار، و هر متكبرى را بىارزش و پست مىكند. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و كسانى از رعيتت كه به او علاقه دارى انصاف ده، كه اگر انصاف ندهى ستم كردهاى، و هر كه به بندگان خدا ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده خصم او مىباشد، و هر كه خداوند خصم او باشد عذرش را باطل كند، و شخص ستمكار محارب با خداست تا وقتى كه از ستم دست بردارد و توبه كند. چيزى در تغيير نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوىتر از ستمكارى نيست، كه خداوند شنواى دعاى ستمديدگان، و در كمين ستمكاران است. بايد محبوبترين امور نزد تو ميانهترينش در حق، و همگانىترينش در عدالت، و جامعترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عموم خشنودى خواص را بىنتيجه مىكند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بىاثر است. و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعيّت بر والى پر خرجتر، و زمان مشكلات كم يارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش كم سپاستر، و وقت منع از عطا دير عذر پذيرتر، و در حوادث روزگار بىصبرتر از خواص نيست. همانا ستون دين، و جمعيّت مسلمانان، و مهيا شدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس بايد توجه و ميل تو به آنان باشد. بايد دورترين رعيّت تو از حريم تو، و در شدّت كينه تو نسبت به او كسى باشد كه در حق مردم عيب جوتر است، زيرا در مردم عيوبى هست كه والى در پوشاندن آن عيوب از همه كس سزاوارتر است، پس در رابطه با عيوبى كه از مردم بر تو پنهان است كنجكاوى مكن، چرا كه فقط در آنچه از عيوب مردم نزد تو معلوم است وظيفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عيوب رعيّت بر تو پنهان است خداوند داورى مىكند. پس تا مىتوانى عيوب مردم را بپوشان، تا خداوند عيوب تو را كه علاقه دارى از مردم پوشيده بماند. پرده پوشى كند. گره هر كينهاى كه از مردم به دل دارى بگشاى، و رشته هر انتقامى را قطع كن، و در هر چه از ديگران برايت ثابت نشده خود را به غفلت زن، در باور كردن گفتار سخن چينان شتاب مكن، زيرا سخن چين خائن است گرچه خود را شبيه خير خواهان نشان دهد. مشاوران در امور خود بخيل را وارد مشورت مكن كه تو را از بخشش مانع گردد، و از تهيدستى مىترساند، و همچنين با بزدل و ترسو كه تو را در اجراى برنامههايت سست مىنمايد، و نه با طمع كار كه حرص بر اندوختن و ستمگرى را در نظرت مىآرايد، همانا بخل و ترس و حرص سرشتهايى جداى از هماند كه جمع كننده آنها در انسان سوء ظن به خداوند است وزيران بدترين وزراى تو وزيرى است كه پيش از تو وزير اشرار بوده، و در گناهانشان شركت داشته، چنين كسى نبايد از محرمان تو باشد، كه اينان ياران اهل گناه، و برادران اهل ستماند، البته در حالى كه قدرت دارى جانشينى بهتر از آنان بيابى كه در كشور دارى مانند آنان داراى رأى و كار دانى است، و بار سنگين گناهان آنان هم بر او نيست، از كسانى كه اهل ستم را در ستمكارى و گناهكاران را در گناهشان يارى نكرده است. هزينه اينان بر تو سبكتر، و همكاريشان بهتر، و نسبت به تو در طريق عطوفت مايلتر، و الفتشان با بيگانه كمتر است. اينان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خويش قرار ده. و نيز بايد از وزرايت برگزيدهترينشان نزد تو وزيرى باشد كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد، و نسبت به آنچه كه خداوند براى اوليائش خوش ندارد كمتر تو را يارى دهد، گرچه اين برنامه بر عليه ميل تو به هر جا كه خواهد برسد. به اهل پاكدامنى و صدق بپيوند، و آنان را آنچنان تعليم ده كه تو را زياد تعريف نكنند، و بيهوده به كارى كه انجام ندادهاى تو را شاد ننمايند، كه تمجيد فراوان ايجاد كبر و نخوت كند، و به گردنكشى نزديك نمايد نيكوكار و بدكار نيكوكار و بدكار در برابرت يكسان نباشند، كه اين كار نيكوكار را در انجام كار نيك بىرغبت، و بدكار را در بدى ترغيب مىكند، هر كدام را نسبت به كارشان پاداش بخش. آگاه باش كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان، و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو بر مىدارد، و به خوش گمانى تو كسى شايستهتر است كه از تو احسان ديده، و به بد گمانيت كسى سزاوارتر است كه از جانب تو به او ناراحتى رسيده روشها روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كردهاند، و به سبب آن در ميان مردم الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته ضرر مىزند به وجود نياور، كه پاداش و اجر براى كسى است كه روشهاى درست را بر پا كرده، و گناه از بين بردن آن روشها بر گردن توست با دانشمندان در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم پيش از اين به آن مستقيم شدهاند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن طبقات جامعه آگاه باش كه مردم مملكت گروههاى مختلفند كه هر گروه جز به گروه ديگر اصلاح نمىشود، و با داشتن گروهى از گروه ديگر بىنيازى نيست. اينان عبارتند از ارتش حق، و نويسندگان عمومى و خصوصى، و قاضيان عدل، و مأموران انصاف و مدارا، و اهل جزيه و ماليات از غير مسلمان و مسلمان، و تاجران و صنعتگران، و طبقه پايين از نيازمندان و افتادگان. خداوند سهم هر يك از اين طبقات را مقرر فرموده، و در كتابش يا سنّت پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله عهدى محفوظ را بر حدّ و اندازه واجب آن نزد ما قرار داده است سپاهيان ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زينت حاكمان، و ارجمندى دين، و راههاى امنيتاند، كه مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش جز با مالياتى كه خداوند براى آنان قرار داده استوار نگردد، مالياتى كه به وسيله آن در جنگ با دشمن توانا مىشوند، و براى اصلاح زندگى خود به آن تكيه مىنمايند، و مايه رفع نيازمنديهاى آنان است. سپس كار ارتش و ماليات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم كه عبارتند از قضات و كارگزاران حكومت و منشيان حسابگر كه قراردادها را محكم مىكنند، و آنچه را به سود رعيّت است جمع مىنمايند، و در امور خصوصى و عمومى بر آنان اعتماد مىشود. و كار اينان نيز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران كه آنچه براى مردم سودمند است فراهم مىآورند، و بازارها را به آن برپا مىدارند، و به كارهايى كه به نفع مردم است دست مىزنند، كارهايى كه از غير ايشان ساخته نيست. سپس جمع نيازمند و از كار افتاده است كه احسان و يارى ايشان لازم است. و براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد بر عهده والى حقّى است، و والى از اداى آنچه خداوند بر عهده او قرار داده بر نيايد جز با كوشش و يارى خواستن از خداوند، و مهيّا نمودن خود بر به كار گيرى حق و استقامت بر آن، چه اينكه بر او آسان باشد يا سخت. آن كه پيش تو نسبت به خداوند و پيامبر و پيشوايت خير خواهتر و پاك دامنتر و بردبارتر است او را به فرماندهى ارتشت انتخاب كن، از آنان كه دير به خشم آيند، و پوزش پذيرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان گردن فرازند، و از آنان كه خشونت او را برنينگيزد، و ناتوانى وى را بر جاى ننشاند. با صاحبان مكارم و شرافت، و خانوادههاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند برقرار كن، پس از آن با دلاور مردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زيرا اينان جامع بزرگوارى، و شاخههايى از خوبى و احسانند. سپس از آنان چنان دلجويى كن كه پدر و مادر از فرزندشان دلجويى مىنمايند، و نبايد چيزى كه آنان را به وسيله آن نيرومند مىسازى در ديدهات بزرگ آيد، و لطفى كه نسبت به ايشان متعهد شدهاى كوچك شمارى گر چه كوچك باشد، زيرا لطف تو آنان را نسبت به تو خير خواه و خوش گمان مىنمايد. از بررسى امور ناچيز آنان به اميد بررسى كارهاى بزرگشان چشم مپوش، كه نيكى اندك تو جايى دارد كه از آن بهرهمند مىگردند، و براى احسان بزرگ تو نيز موقفى است كه از آن بىنياز نيستند. و بايد برگزيدهترين سران سپاهت نزد تو كسى باشد كه در كمك به سپاهيان مواسات را رعايت نمايد، و از توانگرى خود به آنان احسان كند به اندازهاى كه بتواند سپاهيان و خانوادههاى آنان را كه از خود به جاى نهادهاند اداره نمايد، تا انديشه آنان در جنگ با دشمن يك انديشه باشد، چرا كه عنايت تو نسبت به آنان دلهايشان را متوجه تو مىگرداند. برترين چيزى كه موجب چشم روشنى زمامداران مىشود برقرارى عدالت در شهرها، و ظهور دوستى و محبت رعيت است. و دوستى رعيت آشكار نشود مگر به سلامت دل آنان، و خير خواهى ايشان درست و راست نگردد جز آنكه زمامداران خود را حمايت نمايند، و حكومت حاكمان را بر خود سنگين نشمارند، و توقع به پايان رسيدن زمان حكومتشان را نداشته باشند. پس آرزوهاى رعيّت را بر آور، و نيكو ستودن آنان را پيوسته دار، و رنج و زحمت و كوشش و ابتلاى صاحبان فعاليت را در نظر داشته باش، چه اينكه بسيار ياد كردن كارهاى خوب دلير را به هيجان آورده، و ترسو را به كوش وامىدارد ان شاء اللّه. سپس كوشش هر يك از آنان را به دقّت بشناس، و زحمت كسى را به ديگرى نسبت مده، و در اجر و مزدش به اندازه رنجى كه برده كوتاهى مكن، و مقام كسى باعث نشود كه كوشش اندكش را بزرگ شمارى، و معمولى بودن شخص علت نگردد كه كار بزرگش را اندك دانى رجوع به كتاب و سنّت جايى كه كارها بر تو مشكل شود و در امورى كه برايت شبهه حاصل گردد حلّ آن را به خدا و پيامبرش ارجاع ده، كه خداوند به مردمى كه هدايتشان را علاقه داشته فرموده: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا و پيامبر و اولى الامر از خودتان را اطاعت كنيد، و اگر در برنامهاى اختلاف كرديد حكمش را به خدا و رسول باز گردانيد». باز گردان به خدا قبول آيات محكم او، و ارجاع به رسول پذيرفتن سنّت اوست كه جمع كننده همگان بر يك رأى است و پراكنده نيست قاضيان براى قضاوت بين مردم برترين شخص نزد خودت را انتخاب كن، كسى كه امور قضاوت او را دچار تنگنا نكند، و بر خورد مدعيان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننمايد، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از باز گشت به آن درنماند، و درونش به طمع ميل نكند، و در رسيدن به حقيقت مقصود به اندك فهم اكتفا ننمايد، و درنگش در شبهات از همه بيشتر باشد، و دلايل را بيش از همه به كار گيرد، و از رفت و آمد نزاع كنندگان كمتر ملول شود، و در كشف امور از همه شكيباتر، و در وقت روشن شدن حكم از همه قاطع تر باشد، كسى كه ستايش مردم او را دچار خود بينى نكند، و تمجيد و تعريف او را به تعريف كننده مايل ننمايد، كه آراستگان به اين صفات در جامعه اندكند. قضاوت قاضى را هر چه بيشتر بررسى كن، و در پرداخت مال به او گشاده دست باش آن مقدار كه نيازش را بر طرف كند، و احتياجش به مردم كم شود، و آنچنان مقامش را نزد خود بالا بر كه از نزديكانت احدى در نفوذ به او طمع ننمايد، تا از ضايع شدنش به توسط مردم نزد تو در امان بماند. در زمينه انتخاب قاضى از هر جهت دقت كن دقّتى بليغ و رسا، كه اين دين اسير دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مىكردند، و وسيله دنيا طلبى آنان بود رسيدگى به كار كارگزاران سپس در امور كارگزاران حكومتت دقت كن و آنان را پس از آزمايش به كار گير، از راه هوا و هوس و خود رأيى آنان را به كار گردانى مگمار، زيرا هوا و هوس و خود رأيى جامع همه شعبههاى ستم و خيانت است. از عمّال حكومت كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و حياءاند، و از خانوادههاى شايسته و در اسلام پيش قدم ترند، چرا كه اخلاق آنان كريمانهتر، و خانواده ايشان سالمتر، و مردمى كم طمعتر، و در ارزيابى عواقب امور دقيقترند. سپس جيره آنان را فراوان ده، زيرا اين برنامه براى آنان در اصلاح وجودشان قوّت است، و از خيانت در آنچه زير دست آنان مىباشد بىنياز كننده است، و اگر از فرمانت سر بر تابند و يا در امانت خيانت كنند بر آنان حجّت است. به كارهايشان رسيدگى كن، و جاسوسانى از اهل راستى و وفا بر آنان بگمار، زيرا بازرسى پنهانى تو از كارهاى آنان سبب امانت دارى ايشان و مداراى با رعيّت است. از ياران و ياوران بر حذر باش، اگر يكى از آنان دست به خيانت دراز كند و مأموران مخفى تو بالاتفاق خيانتش را گزارش نمايند اكتفاى به همين گزارش تو را بس باشد، و او را به جرم خيانت كيفر بدنى بده، و وى را به اندازه عمل ناپسندش عقوبت كن، و سپس او را به مرحله ذلّت و خوارى به نشان، و داغ خيانت را بر او بگذار، و گردن بند عار و بد نامى را به گردنش بينداز ماليات در مسأله ماليات به صورتى كه اصلاح ماليات دهندگان در آن است رسيدگى كن، چه اينكه صلاح و بهبودى ماليات و ماليات دهندگان صلاح ديگران است، و براى ديگران آسايش جز با بهبودى آنان وجود ندارد چرا كه تمام مردم جيره خوار ماليات و پرداخت كنندگان آن هستند. بايد انديشهات در آبادى زمين از تدبيرت در جمعآورى ماليات بيشتر باشد، زيرا ماليات جز با آباد كردن زمين به دست نمىآيد، و هر كس بخواهد منهاى آباد نمودن ماليات بگيرد شهرها را خراب كرده، و بندگان خدا را به هلاكت انداخته، و حكومتش جز اندك زمانى نماند. اگر ماليات دهندگان از سنگينى ماليات، يا بر خورد به آفات، يا خشك شدن چشمهها، يا كمى باران، يا تغيير زمين بر اثر آب گرفتگى، يا بى آبى شكايت كنند ماليات را به اندازهاى كه اوضاع آنان بهبود يابد تخفيف ده، و اين تخفيف خرجى آنان بر تو سنگين نيايد، زيرا تخفيف تو ذخيرهاى است كه با آباد كردن شهرهاى تو و آرايش حكومتت به تو باز مىگردانند، علاوه ستايش مردم را به خود جلب نموده، و شادمان هستى كه سفره عدالت را در بين آنان گستردهاى، در حالى كه با قوت بخشيدن به آنان به وسيله ذخيرهاى كه در تخفيف ماليات نزد ايشان نهادهاى مىتوانى بر آنان اعتماد كنى، و با عدالت و مهربانيت كه آنان را به آن عادت دادهاى بر آنان مطمئن باشى، چه بسا گرفتاريهايى كه پيش آيد كه پس از نيكى به ماليات دهندگان اگر حلّ آن را به آنان واگذارى با طيب خاطر بپذيرند، چه اينكه بر مملكت آباد آنچه را بار كنى تحمّل كشيدنش را دارد، و علّت خرابى زمين بىچيزى و تنگدستى اهل آن زمين است، و فقر و ندارى آنان ناشى از زراندوزى واليان، و بدگمانى آنان به بقاء حكومت، و كم بهره گيرى آنان از عبرتها و پندهاست كاتبان سپس در حال نويسندگان و منشيان حكومت دقّت كن، و امورت را به بهترين آنها بسپار، نامههايت را كه در بر دارنده امور محرمانه است به آنان كه در تمام خوبيهاى اخلاق از ديگران جامع ترند بسپار، كسى كه پست و مقام او را مست نكند و منزلتش باعث جرأت او در مخالفت با تو در جمع حاضران نگردد، و غفلتش سبب كوتاهى در رساندن نامههاى كار گزارانت به تو، و گرفتن جوابهاى صحيح آن نامهها از تو نشود، و در آنچه براى تو مىستاند و يا از جانب تو مىدهد فروگذارى ننمايد، و پيمان و قراردادى كه براى تو مىبندد سست نبندد، و از به هم زدن قراردادى كه به زيان تو منعقد شده ناتوان نماند، به مرتبه و اندازهاش جاهل نباشد تا در امور به اندازه مقام خود وارد گردد، كه جاهل به مقام خويش به مقام ديگران جاهلتر است. انتخاب منشيان به فراست و اعتماد و خوش گمانى خودت نباشد، چرا كه مردان براى جلب نظر حاكمان خود را به ظاهر سازى و خوش خدمتى مىشناسانند، در حالى كه پشت پرده اين ظاهر سازى خبرى از خير خواهى و امانت دارى نيست، بلكه آنان را به كارهايى كه براى نيكان پيش از تو انجام دادهاند امتحان كن، پس به آن شخص روى آر كه در ميان مردم اثرش نيكوتر، و در امانت دارى معروفتر است، كه اين برنامه نشانه خيرخواهى تو براى خدا و براى كسى است كه عهده دار كار اويى. براى هر كارى از كارهايت رئيسى از منشيان قرار ده، كه بزرگى امور او را عاجز نكند، و كثرت كارها پريشانش نسازد. چنانچه در منشيانت عيبى باشد و تو از آن بىخبر بمانى مسئول آن هستى تاجران و صنعتگران در باره تاجران و صنعتگران پذيراى سفارش باش، و نسبت به آنان سفارش به نيكى كن، بدون فرق بين آنان كه در يك جا مقيمند، و آنان كه با مال خود در رفت و آمدند، و آنان كه با هنر دست خود در پى كسب و سودند، چه اينكه اينان مايههاى منافع، و اسباب راحت جامعه، و جلب كننده سودها از مكانهاى دور دست، در بيابان و دريا، و زمين هموار و ناهموار منطقه حكومت تواند، از مناطقى كه مردم در آن جمع نمىشوند، و به رفت و آمد در آنها جرأت نمىكنند، اينان اهل سلامتاند كه از ضرر آنان بيمى نيست، و اهل صلح و مسالمتاند كه ترسى از بدى و آسيب آنان وجود ندارد. از آنان كه در منطقه حكومت تو به سر مىبرند و آنان كه در گوشه و كنار شهرهايت هستند كنجكاوى كن، ولى روشن باش كه با همه آنچه تذكر دادم در ميان ايشان گروهى تنگ نظر و بخيل به شكلى قبيح و زشت، و مردمى محتكر، و نرخ گذارانى به دلخواه در امر خريد و فروش وجود دارد، كه در اين وضع زيان جامعه و عيب و ننگ زمامداران است. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را منع فرمود. داد و ستد بايد آسان باشد، و بر موازين عدالت صورت گيرد، و به نرخى معامله شود كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود. هرگاه كسى پس از نهى تو دست به احتكار زد او را مجازات كن ولى در مجازاتش از زياده روى بپرهيز طبقه پايين جامعه خدا را خدا را در طبقه پايين اجتماع، از آنان كه راه چاره ندارند، و از كار افتادگان و نيازمندان و دچارشدگان به زيان و سختى و صاحبان امراضى كه از پا در آمدهاند، در ميان اينان كسانى هستند كه روى سؤال و اظهار حاجت دارند و كسانى كه عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنا بر اين آنچه را كه خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصيبى از بيت المال كه در اختيار توست، و سهمى از غلّات خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، كه براى دورترين آنها همان سهمى است كه براى نزديكترين آنان است، در هر صورت رعايت حق هر يك از آنان از تو خواسته شده، پس نشاط و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنان باز ندارد، چه اينكه از بىتوجهى به امور كوچك آنان به بهانه پرداختن به كارهاى زياد و مهم معذور نيستى، از انديشهات در امور ايشان دريغ مكن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نيازمندان و محتاجانى كه به تو دسترسى ندارند، از آنان كه ديدهها خوارشان مىشمارد، و مردم تحقيرشان مىكنند كنجكاوى كن، براى به عهده گرفتن امور اينان انسانى مورد اعتماد خود را كه خدا ترس و فروتن است مهيّا كن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتى عمل كن كه به وقت لقاء حق عذرت پذيرفته شود، زيرا اينان در ميان رعيت از همه به دادگرى و انصاف نيازمندترند، و در اداى حق همگان بايد چنان باشى كه عذرت نزد خداوند قبول شود. به اوضاع يتيمان و سالخوردگان كه راه چارهاى ندارند، و خود را در معرض سؤال از مردم قرار ندادهاند رسيدگى كن. آنچه سفارش كردم بر حاكمان سنگين است، البته همه حق سنگين است، و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبك مىكند كه خواهان عاقبت به خيرى هستند، و خود را به صبر و استقامت واداشته، و به صدق آنچه خداوند به آن وعده داده اعتماد كردهاند ملاقات با نيازمندان از جانب خود وقتى را براى آنان كه به شخص تو نيازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را براى آنان از هر كارى فارغ كن، و جلوست براى آنان در مجلس عمومى باشد، و براى خداوندى كه تو را آفريده تواضع كن، و لشگريان و ياران از پاسبانان و محافظان خود را از اين مجلس بركنار دار، تا سخنگوى نيازمندان بدون ترس و نگرانى و لكنت و ترديد با تو سخن بگويد، كه من بارها از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مىفرمود: «امتى به پاكى و قداست نرسد مگر اينكه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى كلام بگيرد». آن گاه خشونت و درست حرف نزدن آنان را تحمل كن، تنگ خويى و غرور و خودپسندى نسبت به آنان را از خود دور كن تا خداوند جوانب رحمتش را بر تو بگشايد، و ثواب طاعتش را بر تو واجب كند. آنچه عطا مىكنى به خوشرويى عطا كن، و خوددارى از عطا را با مهربانى و عذر همراه نما. قسمتى از امور است كه بايد خودت به انجام آنها بر خيزى، از جمله پاسخ دادن به كارگزاران دولت آنجا كه منشيانت از پاسخ گويى ناتوانند. و نيز جواب دادن به حاجات و مطالب مردم در همان روزى كه حاجاتشان به تو مىرسد و پاسخش همكارانت را تنگدل و ناراحت مىكند. برنامه هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز را كارى مخصوص به همان روز است. بهترين اوقات و با عظمتترين ساعات را براى خود در آنچه بين تو و خداوند است اختصاص ده، هر چند همه كارها در تمام اوقات براى خداست اگر نيّت صحيح باشد، و رعيّت از آن كارها روى آسايش ببيند توجه به واجبات الهى و بايد در خصوص آنچه به آن دينت را براى خدا خالص مىكنى اقامه واجبات باشد واجباتى كه مخصوص به خداوند است، روى اين ملاك از بدنت در شب و روز در اختيار خداوند قرار بده، و از آنچه موجب قرب تو به خداوند مىشود به نحو كامل و بدون كم و كاست انجام ده، گر چه هر گونه صدمه و فرسايشى به بدنت وارد آيد. چون با مردم به نماز جماعت بايستى نه چنان نماز بگزار كه مردم را رميده كنى نه به آن صورت كه نماز را ضايع نمايى، كه در ميان مردم هم بيمار وجود دارد و هم كسى كه حاجتى دارد و بايد به دنبال آن برود. من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام سفرى كه مرا به يمن فرستاد پرسيدم: با مردم چگونه نماز بگزارم فرمود: «با آنان نمازى بخوان مانند نماز ناتوانترين آنان، و به مردم مؤمن مهربان باش» در ميان مردم اما بعد از اين، پنهان ماندنت را از رعيت طولانى مكن، كه در پرده ماندن حاكم شعبهاى است از تنگ خويى و كم اطلاعى به امور. و پنهان ماندن حاكم از رعيت حاكمان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز مىدارد، بر اين اساس كار بزرگ پيش آنان كوچك و كار كوچك بزرگ جلوه مىكند، زيبا زشت گردد و زشت زيبا شود، و حق به باطل آميخته مىگردد. زمامدار انسانى است كه آنچه را مردم از او پوشيده دارند نخواهد دانست، و حق را هم نشانهاى نيست كه به وسيله آن انواع راستى از دروغ شناخته شود، و تو يكى از دو مردى: يا انسانى هستى كه وجودت به بخشيدن در راه خدا سخاوتمند است، پس نسبت به حق مردم واجبى كه بايد عطا كنى يا كار نيكى كه بايد ادا نمايى علّت روى نشان ندادنت به رعيت چيست يا انسانى هستى مبتلا به بخل، كه در اين صورت زود باشد كه مردم دست درخواستشان را از تو باز دارند آن گاه كه از عطا و بخششت نا اميد گردند. با اينكه بيشترين حاجات مردم از تو چيزى است كه برايت زحمت و رنجى ندارد، از قبيل شكايت از ستمى، يا درخواست انصاف در خريد و فروشى. سپس واليان را نزديكانى است كه آنان را خوى خود خواهى و دست درازى به مال مردم، و كمى انصاف در داد و ستد است، به جدا كردن اسباب و وسايل اين حالات ماده و ريشه آنان را قطع كن. به هيچ يك از اطرافيان و اقوام خود زمينى از اقطاع مسلمين واگذار مكن. نبايد در تو طمع ورزد كسى به گرفتن مزرعهاى كه در آبشخور آن به همسايه زيان رساند، يا كارى كه بايد با شركت به سامان رسد مشقّت كار مشترك را به همسايگان تحميل كند، در آن صورت سودش براى آن طمع كاران و عيب و زشتى آن در دنيا و آخرت بر عهده تو خواهد بود. حق را نسبت به هر كه لازم است از نزديك و دور رعايت كن، و در اين زمينه شكيبا و مزد خواه از خدا باش، گر چه اين برنامه به زيان نزديكان و خاصانت باشد، و در اين مورد نسبت آنچه بر تو گران است جوياى عاقبتش باش، كه سر انجام رعايت حق پسنديده و نيكوست. هرگاه رعيت گمان ستمى بر تو ببرد آشكارا عذرت را به آنان ارائه كن، و به اظهار عذر گمانهاى آنان را از خود بگردان، چرا كه اظهار عذر موجب عادت دادن نفس به اخلاق حسنه، و مهربانى و نرمى نسبت به رعيت است، و اين عذر خواهى تو را به خواستهات در واداشتن رعيت به حق مىرساند صلح از صلحى كه دشمنت به آن دعوت مىكند و خشنودى خدا در آن است روى مگردان، زيرا صلح موجب آسايش لشگريان، و آسودگى خاطر آنها، و امنيت شهرهاى توست. ولى پس از صلح به كلى از دشمن حذر كن، چه بسا كه دشمن براى غافلگير كردن تن به صلح دهد. در اين زمينه طريق احتياط گير، و به راه خوش گمانى قدم مگذار. اگر بين خود و دشمنت قراردادى بستى، يا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به قراردادت وفا كن، و امان دادنت را به امانت رعايت نما، و خود را سپر تعهدات خود قرار ده، زيرا مردم بر چيزى از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به پيمان- با همه هواهاى گوناگون و اختلاف آرايى كه دارند- اتفاق ندارند. مشركين هم علاوه بر مسلمين وفاى بر عهد را بر خود لازم مىدانستند، چرا كه عواقب زشت پيمان شكنى را آزموده بودند. پس در آنچه به عهده گرفتهاى خيانت نورز، و پيمان خود را مشكن، و دشمنت را گول مزن، كه بر خداوند جز نادان بدبخت گستاخى نكند، خداوند عهد و پيمانش را امان قرار داده و رعايت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته، عهد و پيمان حريم امنى است تا در استوارى آن بياسايند، و همگان به پناه آن روند. بنا بر اين در عهد و پيمان خيانت و فريب و مكر روا نيست. عهد و پيمانى برقرار مكن كه در آن راه تأويل و بهانه و توريه و فريب باز باشد، و پس از تأكيد و استوار نمودن عهد و پيمان گفتار توريه مانند و دو پهلو به كار مبر، و نبايد در تنگنا افتادنت به خاطر اينكه عهد و پيمان خدا براى تو الزام آور شده تو را به فسخ آن به طور نامشروع بكشاند، چرا كه صبر تو در تنگناى عهد و پيمان كه اميد گشايش و برترى عاقبتش را دارى بهتر است از خيانتى كه از مجازاتش ترسانى، و نيكوتر است از اينكه از جانب حق مورد بازخواست واقع گردى، به صورتى كه نتوانى در دنيا و آخرت از خداوند در خواست بخشش كنى پرهيز از خونريزى از ريختن خون به ناحق بر حذر باش، زيرا چيزى در نزديك ساختن انتقام حق، و عظمت مجازات، و از بين رفتن نعمت و پايان گرفتن زمان حكومت به مانند خون به ناحق ريختن نيست. خداوند در قيامت اول چيزى كه بين مردم حكم مىكند در رابطه با خونهايى است كه به ناحق ريختهاند. پس حكومت را به ريختن خون حرام تقويت مكن، كه ريختن خون حرام قدرت را به سستى كشاند، بلكه حكومت را ساقط نموده و به ديگرى انتقال دهد. براى تو در قتل عمد نزد خدا و نزد من عذرى نيست، چرا كه كيفر قتل عمد كشتن قاتل است. و اگر دچار اشتباه شدى، و تازيانه يا شمشير يا دستت در كيفر دادن از حد بيرون رفت- چه اينكه در مشت زدن و بالاتر از آن بيم قتل است- مبادا نخوت حكومت تو را از پرداخت خون بها به خاندان مقتول مانع گردد سفارشات گوناگون از خودپسندى و تكيه بر آنچه تو را آلوده به خود پسندى كند، و از علاقه به ستايش و تعريف مردم برحذر باش، زيرا اين حالات از مطمئنترين فرصتهاى شيطان در نظر اوست تا نيكى نيكوكاران را نابود كند. بپرهيز از اينكه احسانت را بر رعيّت منّت گذارى، يا كرده خود را بيش از آنچه هست بزرگ شمارى، يا به رعيّت وعدهاى دهى و خلاف آن را به جا آورى، چرا كه منّت موجب بطلان احسان، و كار را بيش از آنچه هست پنداشتن باعث از بين بردن نور حق در قلب، و خلف وعده سبب خشم خدا و مردم است، خداوند بزرگ فرموده: «اين باعث خشم بزرگ خداست كه بگوييد و انجام ندهيد». از عجله در كارهايى كه وقتش نرسيده، يا سهل انگارى در امورى كه انجامش ممكن شده، يا لجبازى در چيزى كه نامعلوم است، يا سستى در آنچه كه روشن است بر حذر باش. هر چيزى را در جاى خودش بگذار، و هر كارى را به موقع خودش انجام ده. از اينكه چيزى را به خود اختصاص دهى در حالى كه همه مردم در آن مساوى هستند بپرهيز، و از غفلت در آنچه كه توجه تو به آن ضرورى است و براى همگان معلوم است بر حذر باش، زيرا آنچه را به خود اختصاص دادهاى از تو به نفع ديگران مىگيرند، و در اندك زمانى پرده از روى كارهايت برداشته مىشود، و داد مظلوم را از تو بستانند. خشم و شدّت و غضب و سركشى و قدرت و تيزى زبانت را در اختيار گير، و از تمام اين امور به باز داشتن خود از شتاب در انتقام، و تأخير انداختن حمله و سطوت خود را حفظ كن، تا خشمت آرام گردد و عنان اختيارت را مالك شوى، و هرگز حاكم و مسلط بر خود نخواهى شد تا اينكه بسيار به ياد بازگشت به خداوند افتى. بر تو واجب است كه به ياد حكومتهاى عدل پيش از خود باشى، و نيز لازم است كه به روشهاى خوب، يا اثرى كه از پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله رسيده يا فريضهاى كه در كتاب خداوند است توجه نمايى، پس به آنچه كه ديدى ما بر اساس آن عمل كرديم اقتدا نمايى، و در دنبال كردن آنچه كه در اين عهد نامه برايت مقرر كردم و به وسيله آن حجت را بر تو تمام نمودم كوشش كنى، تا براى تو به هنگام شتاب نفس به سوى هوا و هوس بهانه و عذرى نباشد. جز خداى بزرگ هرگز احدى نگاهدارنده از بدى، و توفيق دهنده به خير و خوبى نيست، و از جمله چيزهايى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در وصايايش به من سفارش نمود ترغيب بر نماز و زكات و مهربانى بر غلامانتان بود، و من سفارش حضرت را پايان عهدى كه براى تو نوشتم قرار مىدهم، و كسى را حول و قوّتى جز به خداى بزرگ نيست قسمتى از اين پيمان كه پايان آن مىباشد من از خداوند با رحمت فراگيرش، و بزرگى قدرتش بر انجام هر گونه درخواست مسئلت مىنمايم من و تو را به آنچه رضاى او در آن است، از معذور بودن نزد خودش و مخلوقش، به همراه ثناى نيك در بين بندگانش، و آثار زيبا در شهرهايش، و تمام نعمت و فزونى كرامت توفيق دهد، و پايان زندگى من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد، همه ما به سوى او باز مىگرديم. و سلام و درود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و بر اهل پاكيزه و پاكش باد. و السلام مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : دموکراسی غربی کلیدواژه(ها) : دموکراسی غربی نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز هم در مقابل نظام اسلامی، نظام استکباری غرب و در رأس آن امریکا قرار دارد که با عدالت دشمن است و عدالتستیز است. نه اینکه دنبال عدالت نیست؛ با عدالت بد است. امروز اگر قرار باشد عدالت مطرح شود و گریبان کسی را بگیرد، اوّلین کسانی که زیر تازیانهی عدالت قرار خواهند گرفت، سردمداران استکبار جهانیاند! اینها نمیتوانند اسم عدالت را بیاورند و دنبال عدالت باشند؛ لذا در مقابل ارزش عدالت و برای کمرنگ کردن آن در دنیا دمکراسی و حقوق انسان را مطرح میکنند؛ کأنّه برای مردمسالاری ارزش قائلند، که البته برای آن هم ارزشی قائل نیستند؛ اما آن را مطرح میکنند برای اینکه عدالت ضعیف و کمرنگ شود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : دموکراسی غربی کلیدواژه(ها) : دموکراسی غربی نوع(ها) : جستار متن فیش : اظهارات مسئولان دولتِ استکباری امریکا نشان میدهد که اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میکند که ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریکا راجع به وجود دمکراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است که اگر کسی نقش امریکا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینکه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا کند متولّی دمکراسی است، شرمنده میشود که چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان کسی جاری شود. اینها کسانی هستند که سالهای متمادی از پلیدترین دیکتاتورها حمایت کردند. در کشور ما کودتای 28 مرداد را آمریکاییها بهراه انداختند و بیست و پنج سال سختترین و سیاهترین دیکتاتوری را در این کشور به وجود آوردند و قرص و محکم از آن حمایت کردند. هر فاجعهای که بهوسیلهی آن رژیم در ایران صورت گرفت- مثل قضایای 15 خرداد و 17 شهریور که در هرکدام از این حوادث، تعداد کثیری از مردم غیر نظامی و مردم کوچه و خیابان بهدست عوامل مزدور رژیم کشته شدند- آمریکاییها جانب رژیم دیکتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند؛ چه در قضیهی اوّل که زمان «کِندی» بود، چه در قضیهی دوم که زمان «کارتر» بود. از «صدّام حسین» که امروز خود را نقطهی مقابل او به حساب میآورند، چه حمایتها کردند. امروز وضع آنها بهتر از گذشته نیست؛ همانطور است. عراق یک کشور سیمیلیونیِ مستقل در یک منطقهی حسّاس است؛ اما اینها بیاعتنا به آراء و خواست مردم آمدهاند یک حاکم امریکایی در عراق گذاشتهاند. اینها کسانی هستند که صدها نفر از مردم افغانستان و عراق را به صِرف سوءظن و تهمت یکجا به قتل رساندند و حتّی عذرخواهی هم نکردند! در افغانستان کاروان مردم را که برای عروسی میرفتند، زدند و کشتند، بعد گفتند اشتباه شده؛ لازم هم ندانستند عذرخواهی کنند! در عراق هر روز با مردم درگیر میشوند و خانهها و محیط امن زندگی مردم را لگدکوب میکنند؛ اما عذرخواهی هم نمیکنند! افرادی که اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میکنند خود را متولّیِ دمکراسی بدانند. الآن هم خطکشیای که در این منطقه کردهاند و گفتهاند کدام کشور در خطّ دمکراسی هست، کدام کشور نیست، نشاندهندهی نیّتهای شوم و مقاصد رسوای آنهاست. آنها به دمکراسی هم عقیده ندارند. رئیسجمهور فعلی امریکا با کمتر از بیست و پنج درصد آراءِ مردمش و با حکم قاضی رئیسجمهور شده است! چه دمکراسیای؟! کدام دمکراسی؟! به آراءِ مردم اهمیت نمیدهند و اعتنایی نمیکنند. همانطور که عرض کردیم، دمکراسی حربهای است برای اینکه ندای عدالتخواهی در حلقوم ملتهای جهان خفه شود؛ برای اینکه حق مردم فلسطین پامال شود و کسی نفهمد؛ برای اینکه هرجا منفعتی وجود دارد و یک نقطهی حسّاس جغرافیایی هست که به درد منافع نامشروع امریکا میخورد، بتوانند به آن دست بیندازند و کسی صدایش درنیاید. کیست که امروز این حرفها را در دنیا نداند؟ این مطالب قابل اعتنا نیست و من هم قصد جواب دادن به این حرفها را ندارم؛ این حرفها رسواتر از آن است که بخواهیم جواب دهیم. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : وعدههای الهی کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : جستار متن فیش : مردم وقتی صدای امیر المؤمنین را شنیدند، «ثار الیه کلّ من کان فی المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ریختند، اما نمیدانستند چه اتّفاقی افتاده است و باید چه کار کنند. «ثمّ احاطوا بأمیر المؤمنین»؛ بعد آمدند اطراف امیر المؤمنین جمع شدند. «و هو یشیّد رأسه بمئزره و الدّم یجری علی وجهه و لحیته»؛ وقتی مردم جمع شدند، دیدند حضرت در همان حال ضعف و درحالیکه فرقش شکافته، با دستمالی زخم خود را میبندد و خون بر صورت و محاسن آن بزرگوار جاری است. «و قد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت که سفید بود، با خون پاکش رنگین شده بود. «و هو یقول هذا ما وعد الله و رسوله و صدق الله و رسوله»؛ این همان وعدهی خدای متعال و پیغمبر اوست، و خدای متعال و پیغمبرش راست گفتند و وعدهی آنها تحقّق پیدا کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : وعدههای الهی کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی نوع(ها) : جستار متن فیش : همهی برادران و خواهران عزیز نمازگزار را به رعایت تقوا و مراقبت از امر و نهی و ارادهی الهی در رفتار و گفتار و حتّی در خطورات ذهنی و احساساتی که بر انسان غالب میشود، دعوت و توصیه میکنم. امروز روز نوزدهم ماه رمضان است و دیشب یکی از شبهایی بود که احتمال لیلة القدر در آن وجود دارد. بهطور کلّی ایّامِ بسیار عزیز و مبارکی است و دو شبِ طرفِ احتمال لیلة القدر پیش روی ماست. مردم عزیز و مؤمن تهران در این اجتماع معنوی و روحانی دلهای خود را برای اتّصال و ارتباط با حضرت حق (جلّت عظمته و عظّم شأنه) آماده کنند و در شبهای قدری که باقی مانده است، آنچه را که خدای متعال از رحمت الهی در این ایّام و شبها برای مؤمنان وعده فرموده است، برای خود تأمین کنند. پروردگارا! توفیق درک لیلة القدر و استفاده از برکات آن را به همهی ما عنایت کن. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در راه خدا کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام) نوع(ها) : حدیث متن فیش : من دو سه جمله از روایاتِ نقل شده را بهعنوان ذکر مصیبت آن بزرگوار [امیرالمؤمنین(علیه السلام)] بخوانم. « لوط بنیحیی ابیمخنف» میگوید: « فلمّا احسّ الأمام بالضّرب لم یتأوّه»؛ یعنی وقتی در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پیشانی حضرت را شکافت، هیچ آه و نالهای نکرد. «و صبر و احتسب»؛ خودش را حفظ کرد و صبر فرمود. «و وقع علی وجهه و لیس عنده احد»؛ حضرت با صورت روی زمین افتاد و اطراف ایشان کسی نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود. مسجد هم تاریک بود و مردم بهطور متفرّق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراین اوّلِ کار کسی نفهمید چه اتّفاقی افتاده است. «قائلاً بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه».(1) اوّلین جملاتی که حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاری کرد، جملاتی بود که در موارد دیگر هم به گوشمان رسیده است. بعد از اینکه سیدالشهداء سلاماللَّهعلیه ضربت خورد و بر زمین افتاد، همین جملات از قول ایشان نقل شده است: «بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه»؛(2) به نام خدا و برای خدا و بر طریقهی رسول خدا، حاصل زندگی را تقدیم این راه کردن. در ادامه، این جمله هم از امیرالمؤمنین نقل شده است که فرمود: «فزت و ربّ الکعبة»؛(3) به خدای کعبه رستگار شدم. در روایت دیگری آمده است که حضرت فرمود: «لمثل هذا فلیعمل العاملون»(4)؛ یعنی انسان برای رسیدن به چنین سرانجامی هرچه عمل کند، زیادی عمل نکرده است. بنابراین برای چنین سرانجامی باید عمل کرد. این نشان میدهد که این روح مطهر و پاکیزه چطور متّصل به عوالم ملکوت بوده است. حتّی در همان وقتی که هنوز جسم او در این دنیا زنده بوده است. «ثمّ صاح و قال قتلنی اللّعین»(5)؛ بعد از آنکه حضرت این مناجات را کرد، فریاد کشید تا مردم متوجّه باشند و نگذارند قاتل بگریزد. «فلمّا سمع النّاس الضّجّة»؛ مردم وقتی صدای امیرالمؤمنین را شنیدند، «ثار الیه کلّ من کان فی المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ریختند، اما نمیدانستند چه اتّفاقی افتاده است و باید چه کار کنند. «ثمّ احاطوا بأمیرالمؤمنین»؛ بعد آمدند اطراف امیرالمؤمنین جمع شدند. «و هم یشیدّ رأسه بمئزره والدّم یجری علی وجهه و لحیته»؛ وقتی مردم جمع شدند، دیدند حضرت در همان حال ضعف و در حالیکه فرقش شکافته است، با دستمالی زخم خود را میبندد و خون بر صورت و محاسن آن بزرگوار جاری است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت که سفید بود، با خون پاکش رنگین شده بود. «و هو یقول هذا ما وعد اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله»؛ (6)این همان وعدهی خدای متعال و پیغمبر اوست، و خدای متعال و پیغمبرش راست گفتند و وعدهی آنها تحقّق پیدا کرد. 1 ) بحارالانوار،مجلسی : ج 42 ص 281، «فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِهِ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ قَائِلًا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ صَاحَ وَ قَالَ قَتَلَنِی ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِينُ ابْنُ الْيَهُودِيَّةِ وَ رَبِّ الْكَعْبَه» ترجمه : 2 ) لهوف، سید بن طاووس، ص 119 بحارالانوار ، علامه مجلسی ج 42 ص 280، «ف َالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ قَدَّسَ رُوحَهُ هَذَا الْخَبَرُ غَيْرُ صَحِيحٍ بَلْ إِنَّا كَتَبْنَاهُ كَمَا وَجَدْنَاهُ وَ الرِّوَايَةُ الصَّحِيحَةُ أَنَّهُ بَاتَ فِی الْمَسْجِدِ وَ مَعَهُ رَجُلَانِ أَحَدُهُمَا شَبِيبُ بْنُ بحيرة [بُجْرَةَ] وَ الْآخَرُ وَرْدَانُ بْنُ مُجَالِدٍ يُسَاعِدَانِهِ عَلَى قَتْلِ عَلِيٍّ ع ..... َلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِهِ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ قَائِلًا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ صَاحَ وَ قَالَ قَتَلَنِی ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِينُ ابْنُ الْيَهُودِيَّةِ وَ رَبِّ الْكَعْبَه» ترجمه : 3 ) بحار الانوار ،علاوه مجلسی : ج 35 ص 260 ، 3)«جرير عن الأعمش قال كانت المباهلة ليلة إحدى و عشرين من ذی الحجة و كان تزويج فاطمة لعلی بن أبی طالب ع يوم خمسة و عشرين من ذی الحجة و كان يوم غدير خم يوم ثمانية عشر من ذی الحجة هذا آخر كلام النقاش و قد ذكر الخطيب فی تاريخ بغداد فضل أبی بكر محمد بن الحسن بن زياد النقاش و كثرة رجاله و أن الدارقطنی و غيره رووا عنه و ذكر أنه قال عند موته لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ ثم مات فی الحال» ترجمه : 4 ) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 42 ص 281، «فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِهِ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ قَائِلًا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ صَاحَ وَ قَالَ قَتَلَنِی ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِينُ ابْنُ الْيَهُودِيَّةِ وَ رَبِّ الْكَعْبَه» ترجمه : 5 ) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 42 ص 282 «قَالَ الرَّاوِی فَلَمَّا سَمِعَ النَّاسُ الضَّجَّةَ ثَارَ إِلَيْهِ كُلُّ مَنْ كَانَ فِی الْمَسْجِدِ وَ صَارُوا يَدُورُونَ وَ لَا يَدْرُونَ أَيْنَ يَذْهَبُونَ مِنْ شِدَّةِ الصَّدْمَةِ وَ الدَّهْشَةِ ثُمَّ أَحَاطُوا بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَشُدُّ رَأْسَهُ بِمِئْزَرِهِ وَ الدَّمُ يَجْرِی عَلَى وَجْهِهِ وَ لِحْيَتِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ بِدِمَائِهِ وَ هُوَ يَقُولُ هَذَا مَا وَعَدَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُه ترجمه : مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : این نکته را هم عرض کنیم که در خیلی از زمینهها نقش جوانان مؤمن و دیندار و حزباللّهی در پیشرفتهای علمی، برجسته است؛ این را هم دانسته باشند. دشمنان در تبلیغات خود میخواهند وانمود کنند که عناصر دیندار در این میدانها عقبند؛ درحالیکه اینطور نیست. عناصر دیندار و جوانان مؤمن ما در بسیاری از این میدانها پیشتازند و کار آنها برجسته است. خیلی از کارهای بزرگی که صورت میگیرد، جوانان ما آنها را در محیطی از توجّه و ذکر و سجدهی شکر انجام دادهاند. اینها بسیار باارزش است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : جوانان عزیز ما متوجّهِ جریان فرهنگیای که میخواهند راه بیندازند، باشند؛ یعنی تزریق لاابالیگری و اباحیگری و کشاندن به هرزگی و بیاعتنایی به اخلاق منضبطِ دینی و اسلامی. هم جوانان، هم مسئولان علمی، هم آموزش و پرورش و هم کسانی که به مسائل جوانان میپردازند باید مراقب این موارد باشند. امروز مبارزه با امریکا این جاهاست. مبارزه با امریکا در میدان علم هم صدق میکند. آنجا هم از اینکه پیشرفت علمی داشته باشیم، ناراحتند. از پیشرفت علمیِ مردم ما ناراحتند؛ از پیشرفت اقتصادی مردم ما ناراحتند؛ از اینکه دولت بتواند خدمتی به مردم بکند و گرهای از مشکلات مردم باز شود، ناراحتند. هرکس به عقبماندگی علمی کمک کند، به نفع امریکا کار کرده است. هرکس کمک کند به اینکه دولت نتواند خدمات لازم را انجام دهد- چه قوّهی مجریه، چه قوّهی قضائیّه و چه قوّهی مقنّنه- برای امریکا و در خدمت امریکا کار کرده است. هرکس فکرها و نظرات آمریکاییها را در روزنامهها و تریبونها بیان کند، به نفع امریکا کار کرده است. یکی از کارهای آنها شایعهپراکنی و تهمتزنی است. عیناً همان کاری که در زمان امیر المؤمنین میکردند؛ هر روز یک شایعه، یک تهمت و یک جنگ روانی. هرکس فضای تهمتزنی در داخل کشور و جنگ روانی علیه نظام را تقویت و تشدید کند، مزدور امریکاست و برای امریکا کار کرده است؛ چه از امریکا پول بگیرد، چه نوکر بیمزد و مواجب امریکا باشد. امروز مبارزه با امریکا عبارت است از مقاومت در مقابل این جریانسازیِ سیاسی و فرهنگی. همه، حواسشان جمع باشد. آدمهایی که غرض و سوءنیّتی ندارند، مواظب باشند بهخاطر یک انگیزه و احساسِ زودگذر حرفی نزنند که در جهت خواستهای امریکا و علیه این ملت و این کشور تمام شود. بدانند دشمن چگونه تقویت میشود و از چه راههایی دست و پای خود را باز و علیه این ملت اقدام میکند. بحمد اللّه ملت ما هوشیار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ناکثین، مارقین و قاسطین؛ سه گروه معارض با امام علی(ع) کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, جنگهای امیرالمؤمنین(علیه السلام), دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام), حکومت امیرالمومنین (علیه السلام), سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام), ناکثین, قاسطین, خوارج, مارقین نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : پنج سال حكومت امیر المؤمنین دوران بسیار كوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران كوتاه اهمیت میدهد، این است كه امیر المؤمنین عملًا عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی كه بالای صفحه مینویسند و متعلّم باید مثل آن را در صفحه تكرار كند. امیر المؤمنین این سرمشق را نوشت كه اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشكل برای حاكم اسلامی به وجود آید- كه در طول نزدیك پنج سال نگذاشتند امیر المؤمنین بدون دغدغه به ادارهی كشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشكلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل كردند- باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نكرد؛ این شد درس. امروز ما مدّعیِ پیروی از امیر المؤمنین هستیم. البته علی بن ابی طالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شأن و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. تفاوتی كه وجود دارد، این است كه در مقام تطبیق با گفتار و كردار دیگران، ما هر فعل و ترك آن بزرگوار را بهخاطر عصمتش برای خود حجّت میدانیم. این خصوصیت شیعه است. بنابراین ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم كه عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچیك از مصالح گوناگون- نه مصالح فردی و نه مصالح حكومت و كشور اسلامی- نمیتواند با عدالت معامله شود. امیر المؤمنین بهخاطر عدالت این مشكلات را متحمّل شد و عقبنشینی نكرد. سه گروه با امیر المؤمنین مواجه شدند: گروه قاسطین؛ یعنی بنی امیّه و اهل شام. اینها اهل عملِ به ظلم و روش ظالمانه بودند؛ كارشان هم با امیر المؤمنین به شدّت ظالمانه بود. گروه دیگر ناكثین- بیعتشكنان- بودند؛ یعنی همرزمان و دوستان قدیمی امیر المؤمنین كه طاقت عدالت او را نیاوردند و با او درافتادند؛ كسانی كه علی را میشناختند و به او اعتقاد داشتند. بعضی از آنها حتّی در روی كارآمدن امیر المؤمنین هم نقش داشتند و با او بیعت كرده بودند؛ اما طاقت عدالت امیر المؤمنین را نیاوردند و با او درافتادند؛ چون دیدند آن حضرت به آشنایی و سابقه و رفاقت توجّهی نمیكند. یك گروه هم مارقین بودند؛ یعنی آن جمعیت افراطی و متعصّب در نظرات خود؛ بدون اینكه اعتقاد دینی آنها ریشهی معرفتیِ درستی داشته باشد. به اشتباه، مارقین را افراد مقدّسمآب مینامند. مسألهی مقدّسمآبی نیست- در بین اصحاب امیر المؤمنین كسانی بودند كه از آنها خیلی مقدّستر بودند- مسئله این است كه كسانی تفكّر و دیدی دارند كه با ظواهر دین هم سازگار است، اما ریشهی معرفتی ندارد و عمیق نیست. اینها شناخت ندارند تا بتوانند در موارد اشتباه، خود را از انحراف نجات دهند. یك جا آنقدر تند میایستند كه میگویند چون قرآن سرِ نیزه است، نباید به آن تیراندازی كرد؛ زیرا قرآن مقدّس است. در جنگ صفّین بهمجرّد اینكه با حیلهی شامیها قرآنها سرِ نیزه شد- چون احساس شكست كرده بودند، مجبور شدند قرآنها را سر نیزه كنند- اینها آنقدر نسبت به قرآن متعصّب و علاقهمند و افراطی شدند كه از امیر المؤمنین- كه قرآن ناطق بود- برای قرآن اهمیت بیشتری قائل شدند. آمدند به امیر المؤمنین فشار آوردند و گفتند اینها اهل قرآنند، برادر مسلمانند؛ با اینها نباید بجنگی! با تهدید، امیر المؤمنین را وادار كردند جنگ را نیمهكاره رها كند. همینها بعد از آنكه فهمیدند فریب خوردهاند و سرشان كلاه رفته است، از آنطرف آنقدر دچار تفریط شدند كه گفتند همهی ما كافر شدهایم و علی هم كافر شده است؛ لذا باید توبه و استغفار كند! این افراد بهخاطر اینكه ریشهی معرفتی و اعتقادیِ درستی ندارند، بهراحتی صد و هشتاد درجه مسیر انحراف را طی میكنند. اگر بخواهید نمونهی این قضیه را در انقلاب ما پیدا كنید، منافقین هستند؛ همینهایی كه اوّلِ انقلاب در مبارزه با امریكا امام را هم قبول نداشتند، بعد رفتند زیر دامن امریكا مخفی شدند و از امریكا پول گرفتند و به صدّام پناهنده شدند! وقتی ریشهی معرفتی نباشد؛ غرور ناشی از نادانی به یافتههای ذهنی خود باشد و تمسّك به ظواهر دین هم وجود داشته باشد، نتیجه این میشود؛ مارقین. اما از همهی اینها خطرناكتر برای امیر المؤمنین، قاسطین بودند؛ كسانی كه اهل بنای ظالمانهی در حكومت بودند؛ اصلًا مبنای علوی و اسلامی را در حكومت قبول نداشتند؛ خود علی و بیعت مردم با علی را هم قبول نمیكردند و زیر بار او نمیرفتند؛ به رفتار عادلانه و تقسیمِ به قسط و عمل به عدل هم مطلقاً اعتقادی نداشتند؛ چون اگر میخواستند به عدالت میدان بدهند و اسم عدالت را بیاورند، اوّل گریبان خودشان گرفته میشد. برای اینكه با عدالت علوی مبارزه كنند، آمدند به احترامِ به صحابه و اصل شورا متمسّك شدند. این مطلب خیلی مهمّی است. برای اینكه اصل عدالت را بكوبند و ارزش عدالت را كه محور حكومت امیر المؤمنین بود، از یادها ببرند، آمدند ارزش اسلامی دیگری را- كه البته اهمیت آن بهمراتب كمتر از ارزش عدالت است- در مقابل امیر المؤمنین عَلَم كردند. قصد آنها حمایت از آراء صحابه یا از خود صحابه یا از شورای صحابه نبود. امیر المؤمنین در نامهای همین معنا را به نحوی به معاویه مینویسد و میگوید تو میخواهی بین مهاجرین و انصار قضاوت كنی؟ تو میخواهی به ما یاد بدهی؟! شما تازهمسلمانان میخواهید اسلام را به علی بن ابی طالب كه وجودش آمیختهی با اسلام و ساختهی دست اسلام است، یاد بدهید؟! بنابراین آنها با عدالت علوی مخالف بودند و به آن اعتقادی نداشتند. امروز هم در دنیا همینطور است. نظام جمهوری اسلامی تداوم شعارهای علوی و نظام علوی است. اشتباه نشود؛ نمیخواهیم بگوییم امروز نظام حكومتی ما منطبق بر الگوی امیر المؤمنین است؛ نه، خیلی فاصله است. این را هم هیچكس نمیتواند ادّعا كند كهدر زمان ما، در نظام كنونی ما و بلكه در زیر این آسمان، غیر از ولیّعصر أرواحنا فداه كسی وجود داشته باشد كه با علی بن ابی طالب قابل مقایسه باشد. امام بزرگوار ما كه فرد ممتاز طراز اسلامی در زمان ما بود، افتخار میكرد كه خود را كمترین كمترانِ یاران علی بداند؛ افتخار میكرد كه خدمتگزار خدمتگزارانِ علی بن ابی طالب باشد. اما نظام اسلامی چرا، ادامهی همان نظام و الهامگرفتهی از آن است و با همان مسائل هم روبهروست. امروز مهمترین حرف نظام اسلامی عدالت است. امروز ما میخواهیم عدالت اجرا شود. همهی تلاشها و مجاهدتها برای این است كه در جامعه عدالت تأمین شود؛ كه اگر عدالت تأمین شد، حقوق انسان و كرامت بشری هم تأمین میشود و انسانها به حقوق و آزادی خود هم میرسند. بنابراین عدالت محور همه چیز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :منافقین انقلاب؛ مصداق خوراج زمان امیرالمومنین (علیه السلام) کلیدواژه(ها) : تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام, سازمان مجاهدین خلق نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : به اشتباه، مارقین را افراد مقدّسمآب مینامند. مسألهی مقدّسمآبی نیست - در بین اصحاب امیرالمؤمنین کسانی بودند که از آنها خیلی مقدّستر بودند - مسأله این است که کسانی تفکّر و دیدی دارند که با ظواهر دین هم سازگار است، اما ریشهی معرفتی ندارد و عمیق نیست. اینها شناخت ندارند تا بتوانند در موارد اشتباه، خود را از انحراف نجات دهند. یکجا آنقدر تند میایستند که میگویند چون قرآن سرِ نیزه است، نباید به آن تیراندازی کرد؛ زیرا قرآن مقدّس است. در جنگ صفّین بهمجرّد اینکه با حیلهی شامیها قرآنها سرِ نیزه شد - چون احساس شکست کرده بودند، مجبور شدند قرآنها را سر نیزه کنند - اینها آنقدر نسبت به قرآن متعصّب و علاقهمند و افراطی شدند که از امیرالمؤمنین - که قرآن ناطق بود - برای قرآن اهمیت بیشتری قائل شدند. آمدند به امیرالمؤمنین فشار آوردند و گفتند اینها اهل قرآنند، برادر مسلمانند؛ با اینها نباید بجنگی! با تهدید، امیرالمؤمنین را وادار کردند جنگ را نیمهکاره رها کند. همینها بعد از آنکه فهمیدند فریب خوردهاند و سرشان کلاه رفته است، از آنطرف آنقدر دچار تفریط شدند که گفتند همهی ما کافر شدهایم و علی هم کافر شده است؛ لذا باید توبه و استغفار کند! این افراد بهخاطر اینکه ریشهی معرفتی و اعتقادیِ درستی ندارند، بهراحتی صدوهشتاد درجه مسیر انحراف را طی میکنند. اگر بخواهید نمونهی این قضیه را در انقلاب ما پیدا کنید، منافقین هستند؛ همینهایی که اوّلِ انقلاب در مبارزه با امریکا امام را هم قبول نداشتند، بعد رفتند زیر دامن امریکا مخفی شدند و از امریکا پول گرفتند و به صدّام پناهنده شدند! وقتی ریشهی معرفتی نباشد؛ غرور ناشی از نادانی به یافتههای ذهنی خود باشد و تمسّک به ظواهر دین هم وجود داشته باشد، نتیجه این میشود؛ مارقین. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :روایت لوط بن يحيی ابیمخنف از چگونگی به شهادت رسیدن امام علی(ع) کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : من دو سه جمله از روایاتِ نقل شده را بهعنوان ذكر مصیبت آن بزرگوار بخوانم. «لوط بنیحیی ابیمخنف» میگوید: «فلمّا احسّ الأمام بالضّرب لم یتأوّه»؛ یعنی وقتی در محراب بر فرق آن بزرگوار ضربه وارد شد و پیشانی حضرت را شكافت، هیچ آه و نالهای نكرد. «و صبر و احتسب»؛ خودش را حفظ كرد و صبر فرمود. «و وقع علی وجهه و لیس عنده احد»؛ حضرت با صورت روی زمین افتاد و اطراف ایشان كسی نبود؛ چون هنوز نماز شروع نشده بود. مسجد هم تاریك بود و مردم بهطور متفرّق در مسجد مشغول خواندن نافله بودند؛ بنابراین اوّلِ كار كسی نفهمید چه اتّفاقی افتاده است. «قائلاً بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه». اوّلین جملاتی كه حضرت بعد از ضربت خوردن بر زبان جاری كرد، جملاتی بود كه در موارد دیگر هم به گوشمان رسیده است. بعد از اینكه سیدالشهداء سلاماللَّهعلیه ضربت خورد و بر زمین افتاد، همین جملات از قول ایشان نقل شده است: «بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه»؛ به نام خدا و برای خدا و بر طریقهی رسول خدا، حاصل زندگی را تقدیم این راه كردن. در ادامه، این جمله هم از امیرالمؤمنین نقل شده است كه فرمود: «فزت و ربّ الكعبة»؛ به خدای كعبه رستگار شدم. در روایت دیگری آمده است كه حضرت فرمود: «لمثل هذا فلیعمل العاملون»؛ یعنی انسان برای رسیدن به چنین سرانجامی هرچه عمل كند، زیادی عمل نكرده است. بنابراین برای چنین سرانجامی باید عمل كرد. این نشان میدهد كه این روح مطهر و پاكیزه چطور متّصل به عوالم ملكوت بوده است. حتّی در همان وقتی كه هنوز جسم او در این دنیا زنده بوده است. «ثمّ صاح و قال قتلنی اللّعین»؛ بعد از آنكه حضرت این مناجات را كرد، فریاد كشید تا مردم متوجّه باشند و نگذارند قاتل بگریزد. «فلمّا سمع النّاس الضّجّة»؛ مردم وقتی صدای امیرالمؤمنین را شنیدند، «ثار الیه كلّ من كان فی المسجد»؛ همه به طرف محراب مسجد ریختند، اما نمیدانستند چه اتّفاقی افتاده است و باید چه كار كنند. «ثمّ احاطوا بأمیرالمؤمنین»؛ بعد آمدند اطراف امیرالمؤمنین جمع شدند. «و هم یشیدّ رأسه بمئزره والدّم یجری علی وجهه و لحیته»؛ وقتی مردم جمع شدند، دیدند حضرت در همان حال ضعف و در حالیكه فرقش شكافته است، با دستمالی زخم خود را میبندد و خون بر صورت و محاسن آن بزرگوار جاری است. «وقد خضبت بدمائه»؛ محاسن آن حضرت كه سفید بود، با خون پاكش رنگین شده بود. «و هو یقول هذا ما وعد اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله»؛ این همان وعدهی خدای متعال و پیغمبر اوست، و خدای متعال و پیغمبرش راست گفتند و وعدهی آنها تحقّق پیدا كرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :حمایت آمریکا از رژیم دیکتاتوری در قضایای 15 خرداد و 17 شهریور کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, کودتای 28 مرداد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, دموکراسی غربی, دموکراسی دروغین, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, قضیه هفده شهریور, تاریخ ملی شدن صنعت نفت, حمایت استکبار از عراق در جنگ تحمیلی, حمایت آمریکا از رژیم پهلوی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, حمایت امریکا از کودتاها, دخالتهای آمریکا در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان میدهد كه اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میكند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده میشود كه چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود. اینها كسانی هستند كه سالهای متمادی از پلیدترین دیكتاتورها حمایت كردند. در كشور ما كودتای 28 مرداد را آمریكاییها بهراه انداختند و بیست و پنج سال سختترین و سیاهترین دیكتاتوری را در این كشور به وجود آوردند و قرص و محكم از آن حمایت كردند. هر فاجعهای كه بهوسیلهی آن رژیم در ایران صورت گرفت- مثل قضایای 15 خرداد و 17 شهریور كه در هركدام از این حوادث، تعداد كثیری از مردم غیر نظامی و مردم كوچه و خیابان بهدست عوامل مزدور رژیم كشته شدند- آمریكاییها جانب رژیم دیكتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند؛ چه در قضیهی اوّل كه زمان «كِندی » بود، چه در قضیهی دوم كه زمان «كارتر» بود. از «صدّام حسین» كه امروز خود را نقطهی مقابل او به حساب میآورند، چه حمایتها كردند. امروز وضع آنها بهتر از گذشته نیست؛ همانطور است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : کرامت انسان کلیدواژه(ها) : کرامت انسان نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز مهمترین حرف نظام اسلامی عدالت است. امروز ما میخواهیم عدالت اجرا شود. همه تلاشها و مجاهدتها برای این است كه در جامعه عدالت تأمین شود؛ كه اگر عدالت تأمین شد، حقوق انسان و كرامت بشری هم تأمین میشود و انسانها به حقوق و آزادی خود هم میرسند. بنابراین عدالت محور همه چیز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : مصالح ملّی کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز ما مدّعیِ پیروی از امیرالمؤمنین هستیم. البته علیبنابیطالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شأن و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. تفاوتی كه وجود دارد، این است كه در مقام تطبیق با گفتار و كردار دیگران، ما هر فعل و ترك آن بزرگوار را بهخاطر عصمتش برای خود حجّت میدانیم. این خصوصیت شیعه است. بنابراین ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم كه عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچیك از مصالح گوناگون - نه مصالح فردی و نه مصالح حكومت و كشور اسلامی - نمیتواند با عدالت معامله شود. امیرالمؤمنین بهخاطر عدالت این مشكلات را متحمّل شد و عقبنشینی نكرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ادعای دموکراسی با رای 25 درصدی مردم کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران بعد از فروپاشی شوروی و سلطه آمریکا, دموکراسی غربی, دموکراسی دروغین, ایالات متحده امریکا نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : افرادی كه اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میكنند خود را متولّیِ دمكراسی بدانند. الآن هم خطكشیای كه در این منطقه كردهاند و گفتهاند كدام كشور در خطّ دمكراسی هست، كدام كشور نیست، نشاندهندهی نیّتهای شوم و مقاصد رسوای آنهاست. آنها به دمكراسی هم عقیده ندارند. رئیسجمهور فعلی امریكا با كمتر از بیست و پنج درصد آراءِ مردمش و با حكم قاضی رئیسجمهور شده است! چه دمكراسیای؟! كدام دمكراسی؟! به آراءِ مردم اهمیت نمیدهند و اعتنایی نمیكنند. همانطور كه عرض كردیم، دمكراسی حربهای است برای اینكه ندای عدالتخواهی در حلقوم ملتهای جهان خفه شود؛ برای اینكه حق مردم فلسطین پامال شود و كسی نفهمد؛ برای اینكه هرجا منفعتی وجود دارد و یك نقطهی حسّاس جغرافیایی هست كه به درد منافع نامشروع امریكا میخورد، بتوانند به آن دست بیندازند و كسی صدایش درنیاید. كیست كه امروز این حرفها را در دنیا نداند؟ این مطالب قابل اعتنا نیست و من هم قصد جواب دادن به این حرفها را ندارم؛ این حرفها رسواتر از آن است كه بخواهیم جواب دهیم. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ادعای دموکراسی با وجود قتل عام مردم عراق و افغانستان کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران بعد از فروپاشی شوروی و سلطه آمریکا, تاریخ آسیا و آفریقا, حمله آمریکا به عراق, حمله امریکا به افغانستان, دموکراسی غربی, سوء استفاده از مفاهیم شریف, دموکراسی دروغین نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اظهارات مسئولان دولتِ استكباری امریكا نشان میدهد كه اینها در منطقهی خاورمیانه، علیه همهی ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میكند كه ملتهای منطقه بیدار شوند. رئیسجمهور امریكا راجع به وجود دمكراسی در این منطقه حرفهایی بر زبان آورده است كه اگر كسی نقش امریكا را در دفاع از قدرتهای مستبد در طول چهل، پنجاه سال گذشته- بعد از جنگ دوم به این طرف- بداند، از اینكه رئیسجمهور چنین رژیمی ادّعا كند متولّی دمكراسی است، شرمنده میشود كه چرا باید چنین حرف بیحساب و غلطی، اینطور با گستاخی و وقاحت بر زبان كسی جاری شود... عراق یك كشور سیمیلیونیِ مستقل در یك منطقهی حسّاس است؛ اما اینها بیاعتنا به آراء و خواست مردم آمدهاند یك حاكم امریكایی در عراق گذاشتهاند. اینها كسانی هستند كه صدها نفر از مردم افغانستان و عراق را به صِرف سوءظن و تهمت یكجا به قتل رساندند و حتّی عذرخواهی هم نكردند! در افغانستان كاروان مردم را كه برای عروسی میرفتند، زدند و كشتند، بعد گفتند اشتباه شده؛ لازم هم ندانستند عذرخواهی كنند! در عراق هر روز با مردم درگیر میشوند و خانهها و محیط امن زندگی مردم را لگدكوب میكنند؛ اما عذرخواهی هم نمیكنند! افرادی كه اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میكنند خود را متولّیِ دمكراسی بدانند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : حضرت علی (علیهالسلام) کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : علیبنابیطالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شان و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : اتهامپراکنی, جنگ روانی, عملیات روانی, دشمنشناسی, دشمن, حرف زدن با زبان دشمن, کمک به دشمن, چهرهی واقعی دشمن, شناخت دوست و دشمن کلیدواژه(ها) : اتهامپراکنی, جنگ روانی, عملیات روانی, دشمنشناسی, دشمن, حرف زدن با زبان دشمن, کمک به دشمن, چهرهی واقعی دشمن, شناخت دوست و دشمن نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هر كس فضاى تهمتزنى در داخل كشور و جنگ روانى عليه نظام را تقويت و تشديد كند، مزدور امريكاست و براى امريكا كار كرده است؛ چه از امريكا پول بگيرد، چه نوكر بىمزد و مواجب امريكا باشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : استحاله, ایالات متحده امریکا, مردم ایران, دشمن شناسی, چهرهی واقعی دشمن کلیدواژه(ها) : استحاله, ایالات متحده امریکا, مردم ایران, دشمن شناسی, چهرهی واقعی دشمن نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آنچه براى مردم ما مهم است، اين است: امريكا در موضع يك چهرهى مهاجم، در باطن فهميده است نقشههاى قبلى او در اين منطقه فايدهاى ندارد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, اجرای عدالت, استقرار عدالت, شاخص نظام اسلامی, شاخص جمهوری اسلامی, تکلیف مسئولان, مسئولان نظام(مخاطب), وظیفه مسئولان, کارگزاران نظام جمهوری اسلامی, کارگزاران نظام کلیدواژه(ها) : عدالت, اجرای عدالت, استقرار عدالت, شاخص نظام اسلامی, شاخص جمهوری اسلامی, تکلیف مسئولان, مسئولان نظام(مخاطب), وظیفه مسئولان, کارگزاران نظام جمهوری اسلامی, کارگزاران نظام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ملاحظهى عدالت، اجر نهادن به عدالت و عمل کردن به آنچه مقتضاى عدالت است، وظیفهى ماست و باید شاخصهى نظام اسلامى به حساب آید. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, اهمیت عدالت, سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام), عدالت امیرالمومنین (علیه السلام), سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام), عدالتخواهی, اجرای عدالت, استقرار عدالت کلیدواژه(ها) : عدالت, اهمیت عدالت, سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام), عدالت امیرالمومنین (علیه السلام), سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام), عدالتخواهی, اجرای عدالت, استقرار عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : همه چیز تحتالشعاع عدالت قرار مىگیرد؛ این منطق امیرالمومنین علیهالصلاه والسلام است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, استقرار عدالت کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, استقرار عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدالتخواهى و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه مىشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامى این است که عدالت را در جامعه تامین کند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, اهمیت عدالت, استقرار عدالت کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, اهمیت عدالت, استقرار عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدالت فقط عدالت اقتصادى نیست؛ عدالت در همهى امور و شوون زندگى بسیار دشوار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, نظام جمهوری اسلامی ایران, نظام اسلامی, اهداف نظام جمهوری اسلامی, استقرار عدالت, عدالتخواهی کلیدواژه(ها) : عدالت, نظام جمهوری اسلامی ایران, نظام اسلامی, اهداف نظام جمهوری اسلامی, استقرار عدالت, عدالتخواهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز مهمترین حرف نظام اسلامى عدالت است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, اهمیت عدالت, استقرار عدالت کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالتخواهی, اجرای عدالت, اهمیت عدالت, استقرار عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : همهى تلاشها و مجاهدتها براى این است که در جامعه عدالت تامین شود؛ که اگر عدالت تامین شد، حقوق انسان و کرامت بشرى هم تامین مىشود و انسانها به حقوق و آزادى خود هم مىرسند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : دشمنان اسلام, دشمنان انقلاب اسلامی, دشمنان نظام (مخاطب), استکبار, ایالات متحده امریکا, استکبار جهانی, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنان عدالت, نظام جمهوری اسلامی ایران, حکومت اسلامی کلیدواژه(ها) : دشمنان اسلام, دشمنان انقلاب اسلامی, دشمنان نظام (مخاطب), استکبار, ایالات متحده امریکا, استکبار جهانی, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنان عدالت, نظام جمهوری اسلامی ایران, حکومت اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز در مقابل نظام اسلامى، نظام استکبارى غرب و در راس آن امریکا قرار دارد که با عدالت دشمن است و عدالتستیز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : مقاومت ملت ایران کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : جوانان عزیز ما متوجّهِ جریان فرهنگىاى که مىخواهند راه بیندازند، باشند؛ یعنى تزریق لاابالیگرى و اباحیگرى و کشاندن به هرزگى و بىاعتنایى به اخلاق منضبطِ دینى و اسلامى. هم جوانان، هم مسؤولان علمى، هم آموزش و پرورش و هم کسانى که به مسائل جوانان مىپردازند باید مراقب این موارد باشند. امروز مبارزه با امریکا اینجاهاست. مبارزه با امریکا در میدان علم هم صدق مىکند. آنجا هم از اینکه پیشرفت علمى داشته باشیم، ناراحتند. از پیشرفت علمىِ مردم ما ناراحتند؛ از پیشرفت اقتصادى مردم ما ناراحتند؛ از اینکه دولت بتواند خدمتى به مردم بکند و گرهاى از مشکلات مردم باز شود، ناراحتند. هر کس به عقبماندگى علمى کمک کند، به نفع امریکا کار کرده است. هر کس کمک کند به اینکه دولت نتواند خدمات لازم را انجام دهد - چه قوّه مجریه، چه قوّه قضایّیه و چه قوّه مقنّنه - براى امریکا و در خدمت امریکا کار کرده است. هر کس فکرها و نظرات امریکاییها را در روزنامهها و تریبونها بیان کند، به نفع امریکا کار کرده است. یکى از کارهاى آنها شایعهپراکنى و تهمتزنى است. عیناً همان کارى که در زمان امیرالمؤمنین مىکردند؛ هر روز یک شایعه، یک تهمت و یک جنگ روانى. هر کس فضاى تهمتزنى در داخل کشور و جنگ روانى علیه نظام را تقویت و تشدید کند، مزدور امریکاست و براى امریکا کار کرده است؛ چه از امریکا پول بگیرد، چه نوکر بىمزد و مواجب امریکا باشد. امروز مبارزه با امریکا عبارت است از مقاومت در مقابل این جریانسازىِ سیاسى و فرهنگى. همه، حواسشان جمع باشد. آدمهایى که غرض و سوءنیّتى ندارند، مواظب باشند بهخاطر یک انگیزه و احساسِ زودگذر حرفى نزنند که در جهت خواستهاى امریکا و علیه این ملت و این کشور تمام شود. بدانند دشمن چگونه تقویت مىشود و از چه راههایى دست و پاى خود را باز و علیه این ملت اقدام مىکند. بحمداللَّه ملت ما هوشیار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : انتخابات آمریکا کلیدواژه(ها) : انتخابات آمریکا نوع(ها) : جستار متن فیش : عراق یک کشور سیمیلیونیِ مستقل در یک منطقه حساس است؛ اما اینها بیاعتنا به آراء و خواست مردم آمدهاند یک حاکم امریکایی در عراق گذاشتهاند. اینها کسانی هستند که صدها نفر از مردم افغانستان و عراق را به صِرف سوءظن و تهمت یکجا به قتل رساندند و حتی عذرخواهی هم نکردند! در افغانستان کاروان مردم را که برای عروسی میرفتند، زدند و کشتند، بعد گفتند اشتباه شده؛ لازم هم ندانستند عذرخواهی کنند! در عراق هر روز با مردم درگیر میشوند و خانهها و محیط امن زندگی مردم را لگدکوب میکنند؛ اما عذرخواهی هم نمیکنند! افرادی که اینقدر به حقوق انسانها و ملتها و به آراء مردم بیاعتنا هستند، غلط میکنند خود را متولیِ دمکراسی بدانند. الان هم خطکشیای که در این منطقه کردهاند و گفتهاند کدام کشور در خط دمکراسی هست، کدام کشور نیست، نشاندهنده نیتهای شوم و مقاصد رسوای آنهاست. آنها به دمکراسی هم عقیده ندارند. رئیسجمهور فعلی امریکا با کمتر از بیستوپنج درصد آراءِ مردمش و با حکم قاضی رئیسجمهور شده است! چه دمکراسیای؟! کدام دمکراسی؟! به آراءِ مردم اهمیت نمیدهند و اعتنایی نمیکنند. همانطور که عرض کردیم، دمکراسی حربهای است برای اینکه ندای عدالتخواهی در حلقوم ملتهای جهان خفه شود؛ برای اینکه حق مردم فلسطین پامال شود و کسی نفهمد؛ برای اینکه هرجا منفعتی وجود دارد و یک نقطه حساس جغرافیایی هست که به درد منافع نامشروع امریکا میخورد، بتوانند به آن دست بیندازند و کسی صدایش درنیاید. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : رفع مشکلات مردم کلیدواژه(ها) : رفع مشکلات مردم نوع(ها) : جستار متن فیش : جوانان عزیز ما متوجهِ جریان فرهنگیای که میخواهند راه بیندازند، باشند؛ یعنی تزریق لاابالیگری و اباحیگری و کشاندن به هرزگی و بیاعتنایی به اخلاق منضبطِ دینی و اسلامی. هم جوانان، هم مسؤولان علمی، هم آموزش و پرورش و هم کسانی که به مسائل جوانان میپردازند باید مراقب این موارد باشند. امروز مبارزه با امریکا اینجاهاست. مبارزه با امریکا در میدان علم هم صدق میکند. آنجا هم از اینکه پیشرفت علمی داشته باشیم، ناراحتند. از پیشرفت علمیِ مردم ما ناراحتند؛ از پیشرفت اقتصادی مردم ما ناراحتند؛ از اینکه دولت بتواند خدمتی به مردم بکند و گرهای از مشکلات مردم باز شود، ناراحتند. هر کس به عقبماندگی علمی کمک کند، به نفع امریکا کار کرده است. هر کس کمک کند به اینکه دولت نتواند خدمات لازم را انجام دهد - چه قوه مجریه، چه قوه قضاییه و چه قوه مقننه - برای امریکا و در خدمت امریکا کار کرده است. هر کس فکرها و نظرات امریکاییها را در روزنامهها و تریبونها بیان کند، به نفع امریکا کار کرده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : لیلة القدر کلیدواژه(ها) : لیلة القدر نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاالله قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایستهی مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : لیلة القدر کلیدواژه(ها) : لیلة القدر نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مردم در شبهای قدر آنچه را که خدای متعال از رحمت الهی در این ایّام و شبها برای مؤمنان وعده فرموده است، برای خود تأمین کنند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. همچنان که در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست، در عمل حکومتی و سیاسی و شأن خلافت امیرالمؤمنین، بارزترین نقطه، عدالت است. این برای ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین میدانیم، نقطه بسیار با اهمیتی است. ملاحظه عدالت، اجر نهادن به عدالت و عمل کردن به آنچه مقتضای عدالت است، وظیفه ماست و باید شاخصه نظام اسلامی به حساب آید. همه چیز تحتالشعاع عدالت قرار میگیرد؛ این منطق امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجساله حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمده آنچه برای آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسأله عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همه امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجهه همت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَه لان ابیت علی حسک السعدان مسهدا، و اُجر فی الاغلال مصفدا، احب الی من أن القی اللَه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطامط»؛ یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همه مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس. پنج سال حکومت امیرالمؤمنین دوران بسیار کوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران کوتاه اهمیت میدهد، این است که امیرالمؤمنین عملاً عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی که بالای صفحه مینویسند و متعلم باید مثل آن را در صفحه تکرار کند. امیرالمؤمنین این سرمشق را نوشت که اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشکل برای حاکم اسلامی بهوجود آید - که در طول نزدیک پنج سال نگذاشتند امیرالمؤمنین بدون دغدغه به اداره کشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشکلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل کردند - باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نکرد مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر عدالت تأمین شد، حقوق انسان و کرامت بشری هم تأمین میشود و انسانها به حقوق و آزادی خود هم میرسند مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. همچنان که در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. همچنان که در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست، در عمل حکومتی و سیاسی و شأن خلافت امیرالمؤمنین، بارزترین نقطه، عدالت است. این برای ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین میدانیم، نقطه بسیار با اهمیتی است. ملاحظه عدالت، اجر نهادن به عدالت و عمل کردن به آنچه مقتضای عدالت است، وظیفه ماست و باید شاخصه نظام اسلامی به حساب آید. همه چیز تحتالشعاع عدالت قرار میگیرد؛ این منطق امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجساله حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمده آنچه برای آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسأله عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همه امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجهه همت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَه لان ابیت علی حسک السعدان مسهدا، و اُجر فی الاغلال مصفدا، احب الی من أن القی اللَه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطامط»؛ یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همه مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس. پنج سال حکومت امیرالمؤمنین دوران بسیار کوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران کوتاه اهمیت میدهد، این است که امیرالمؤمنین عملاً عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی که بالای صفحه مینویسند و متعلم باید مثل آن را در صفحه تکرار کند. امیرالمؤمنین این سرمشق را نوشت که اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشکل برای حاکم اسلامی بهوجود آید - که در طول نزدیک پنج سال نگذاشتند امیرالمؤمنین بدون دغدغه به اداره کشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشکلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل کردند - باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : ماه مبارک رمضان کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در دعایی که این روزها[ی ماه رمضان] میخوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر میکند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلةالقدر در این ماه است. یعنی در این دعای مأثور، لیلةالقدر را عِدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده میکنیم مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : لیلة القدر کلیدواژه(ها) : لیلة القدر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : علاوه بر اینکه از جمله قرآنی «لیلةالقدر خیر من الف شهر» میشود فهمید که از نظر ارزشیابی و تقویم الهی، یک شب برابر هزار ماه است. در دعایی که ...[در] روزها[ی ماه مبارک رمضان] میخوانیم، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر میکند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلةالقدر در این ماه است. یعنی در این دعای مأثور، لیلةالقدر را عِدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده میکنیم. بنابراین قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : تشیع کلیدواژه(ها) : تشیع نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پنج سال حکومت امیرالمؤمنین دوران بسیار کوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران کوتاه اهمیت میدهد، این است که امیرالمؤمنین عملاً عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی که بالای صفحه مینویسند و متعلم باید مثل آن را در صفحه تکرار کند. امیرالمؤمنین این سرمشق را نوشت که اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشکل برای حاکم اسلامی بهوجود آید - که در طول نزدیک پنج سال نگذاشتند امیرالمؤمنین بدون دغدغه به اداره کشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشکلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل کردند - باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نکرد؛ این شد درس. امروز ما مدعیِ پیروی از امیرالمؤمنین هستیم. البته علیبنابیطالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شأن و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. تفاوتی که وجود دارد، این است که در مقام تطبیق با گفتار و کردار دیگران، ما هر فعل و ترک آن بزرگوار را بهخاطر عصمتش برای خود حجت میدانیم. این خصوصیت شیعه است. بنابراین ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچیک از مصالح گوناگون - نه مصالح فردی و نه مصالح حکومت و کشور اسلامی - نمیتواند با عدالت معامله شود. امیرالمؤمنین بهخاطر عدالت این مشکلات را متحمل شد و عقبنشینی نکرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : تشیع کلیدواژه(ها) : تشیع نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : علیبنابیطالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شأن و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. تفاوتی که وجود دارد، این است که در مقام تطبیق با گفتار و کردار دیگران، ما هر فعل و ترک آن بزرگوار را بهخاطر عصمتش برای خود حجت میدانیم. این خصوصیت شیعه است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : تشیع کلیدواژه(ها) : تشیع نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : تشیع کلیدواژه(ها) : تشیع نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست. و هیچیک از مصالح گوناگون نمیتواند با عدالت معامله شود. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : حزب اللهی کلیدواژه(ها) : حزب اللهی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در خیلی از زمینهها نقش جوانان مؤمن و دیندار و حزباللهی در پیشرفتهای علمی، برجسته است؛ این را هم دانسته باشند. دشمنان در تبلیغات خود میخواهند وانمود کنند که عناصر دیندار در این میدانها عقبند؛ در حالیکه اینطور نیست. عناصر دیندار و جوانان مؤمن ما در بسیاری از این میدانها پیشتازند و کار آنها برجسته است. خیلی از کارهای بزرگی که صورت میگیرد، جوانان ما آنها را در محیطی از توجه و ذکر و سجده شکر انجام دادهاند. اینها بسیار باارزش است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : شکست سیاست های آمریکا در غرب آسیا کلیدواژه(ها) : شکست سیاست های آمریکا در غرب آسیا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امریکا در موضع یک چهره مهاجم، در باطن فهمیده است نقشههای قبلی او در منطقه [خاورمیانه] فایدهای ندارد. نقشه قبلی، تهاجم نظامی بود؛ اما قضیه افغانستان و عراق نشان داد که در این منطقه با تهاجم نظامی نمیشود طرفی بست و کاری کرد؛ مشکلات فراوانی بهوجود میآید. بخصوص وقتی طرف مقابل، کشوری باشد مثل ایران بزرگ؛ ملتی باشد مثل ملت شجاع و مؤمن ما؛ منطقهای باشد با اینهمه عمق فرهنگی، با احساسات سرشارِ برخاسته از ایمان در میان مردم و با دولتی که متکی به آراء مردم است؛ اینجا کار برای آنها بهمراتب مشکلتر است. قبلاً به تهاجم نظامی تهدید میکردند؛ اما الان اعتراف میکنند که نقشه قبلیشان غلط بوده است. آنها میگویند نقشه باید این باشد که ما بتوانیم از درون، ملت ایران را استحاله کنیم؛ آنها دنبال این هستند. استحاله هم دو جریان دارد: یک جریانِ فرهنگی، یک جریانِ سیاسی؛ ملت ایران متوجه باشد. قصد نظام استکباری امریکا و صهیونیستهایی که دستشان در دست آنهاست و با هم در یک جبهه هستند، این است که بتوانند ملت را نسبت به آرمانها و عقاید و هدفهایش بیتفاوت و بیاعتنا کنند و بعد بتوانند بهوسیله عوامل و مزدورانِ خود زمینه را برای بازگشت سیطره امریکا بر ایران فراهم نمایند. در جریان سیاسی، عمده نقشه اینها ایجاد اختلاف و کوبیده شدنِ جناحهای گوناگون به دست یکدیگر است؛ جناحهایی که همه برخاسته از انقلاب و وابسته به آن هستند - اینها آنها را بکوبند، آنها اینها را بکوبند - اصول و خطوط اصلیِ نقشه امریکا در منطقه این است. بر سرِ قضایای غیرواقعی در کشور ایجاد چالش کنند و فضای تشنج بهوجود آورند؛ روی مسلمات نظام جمهوری اسلامی - مثل قانون اساسی و دین و پایه اسلامی نظام - گفتگو و بگو مگو بهوجود آورند و چالش و اختلاف ایجاد کنند. این جریانهای سیاسی - فکری را دنبال میکنند. البته کسانی هم هستند که حاضرند در داخل، بلندگوی آنها شوند؛ از اینها هم استفاده میکنند. اخیراً اعلان کردهاند که ما باید روزنامههایی را که به نفع امریکا حرف میزنند، در داخل ایران تقویت کنیم! اگر همچنین روزنامهای نداشته باشند، مشخص میکنند که نقشه ما این است... من یک روز گفتم بعضی از روزنامهها پایگاه دشمن شدهاند؛ اینها الان خودشان این حقایق را افشا میکنند. البته آن روز هم ما بیاطلاع نبودیم - فقط تحلیل نبود - اما امروز خودشان مسأله را افشا میکنند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : شکست سیاست های آمریکا در غرب آسیا کلیدواژه(ها) : شکست سیاست های آمریکا در غرب آسیا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امریکا در تهاجم به این منطقه، توفیقی پیدا نکرده است. البته درست است که متأسفانه نفت عراق را میبرند و میخورند و معلوم هم نیست چهکار میکنند - در امور عراق و قانون اساسی و مسائل گوناگون این کشور دخالت میکنند و سررشته همه کارها در دست آنهاست - اما از مردم عراق ضربه میخورند و روزبهروز نفرت مردم عراق از آنها بیشتر میشود. همچنانکه سالهای قبل امام بزرگوار گفتند، امروز هم عیناً همانطور است؛ شاید امروز در دنیای اسلام، امریکا از همیشه منفورتر است و شاید امروز هیچ شخصی منفورتر از رئیس جمهور امریکا و رئیس رژیم صهیونیستی در همه دنیای اسلام وجود نداشته باشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیاستهای خاورمیانهای آمریکا کلیدواژه(ها) : سیاستهای خاورمیانهای آمریکا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اظهارات مسؤولان دولتِ استکباری امریکا نشان میدهد که اینها در منطقه خاورمیانه، علیه همه ملتهای این منطقه مقاصد و نقشههایی دارند. این ایجاب میکند که ملتهای منطقه بیدار شوند. |