[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اعتماد مردم به نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : اعتماد مردم به نظام اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انتظار از آحاد مردم، مخصوصاً افرادی که از زبدگان هستند و حرف و روش آنها، بر ذهن و عمل مردم تأثیر می‌گذارد، این است که درست نقطه‌ی مقابل آنچه که دشمن می‌خواهد، عمل کنند. دشمن می‌خواهد مردم را نسبت به آینده‌ی خود بدبین و ناامید کند. دشمن می‌خواهد وانمود کند که مسؤولان جمهوری اسلامی و مدیران این کشور، نمی‌توانند با اراده و تدبیر خود، بنا و بازسازی این کشور را انجام بدهند. دشمن می‌خواهد بگوید نظام اسلامی قادر نیست از عهده‌ی نیازهای مردم برآید. دشمن می‌خواهد بگوید مردم ایران نسبت به مسؤولان خود خوشبین نیستند و به آنها اعتماد ندارند. دشمن می‌خواهد بگوید میان مردم و مسؤولان فاصله به‌وجود آمده است و این فاصله، روزبه‌روز بیشتر می‌شود. دشمن، این چیزها را تفهیم و سمپاشی می‌کند. دشمن می‌خواهد از طریق تبلیغات، رادیوها، نوشتجات، مقالات، مجلات و اظهارات آدمهای بی‌خبر و ناآگاه - که تحت‌تأثیر تبلیغات جهانی قرار می‌گیرند و حرف می‌زنند - در جامعه بذر تردید و شک و بی‌اعتمادی و بدبینی بپاشد.

ملت ما واقعیات را لمس می‌کنند و می‌بینند که واقعیتها، درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن می‌خواهد به مردم تفهیم کند و بباوراند. مردم می‌بینند که مسؤولان، در دل مردم جا دارند و به آنها محبت می‌ورزند. در زمان حیات حضرت امام(ره) هم، تبلیغات بر این نقطه متمرکز بود که بگویند مردم از امام جدا شدند! البته، مردم ما به باطن و قلب خود که مراجعه می‌کردند، می‌دیدند که پُر از محبت امام است.

این حس اعتمادی که مردم نسبت به مسؤولان دارند، چیز بسیار باارزشی است. تبلیغات دشمن سعی می‌کند این حس اعتماد را از مردم بگیرد؛ در حالی که این حس اعتماد، در طول دوران بعد از انقلاب و حتّی پیش از پیروزی آن، برای ملت و انقلاب ما کارساز بود. با همین روح اعتماد بود که مردم حرکت کردند، تجاوز دشمن را دفع نمودند و مملکت را نجات دادند.

وقتی به آنها گفته شد که دشمن قصد دارد با تهاجم نظامی، نظام جمهوری اسلامی را منهدم کند و از بین ببرد، مردم قبول کردند و به میدان جنگ رفتند و از موجودیت جمهوری اسلامی و تمامیت کشور دفاع کردند. با گذشت زمان، روشن شد که قضیه چه بوده است. همه فهمیدند که قصد دشمن از سازماندهیِ این حمله و تهاجم نظامی، همین بود که نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرد. مسأله، یک مسأله‌ی مرزی و اختلاف دو همسایه نبود.

این اعتماد، کشور را نجات داده است. این اعتماد، در طول دوران حیات بابرکت امام عزیزمان، به مسؤولان شجاعت و جرأتِ کار داده است. در دوران امام بزرگوار، شما می‌دیدید که ایشان چه‌قدر بر حمایت مردم از مسؤولان تکیه می‌کردند. این‌طور نبود که امام ضعفهایی را که در دستگاهها وجود دارد، ندانند و نبینند. امام(ره) ضعفها را شاید از بسیاری افراد هم دقیقتر و بهتر مشاهده می‌کردند. ضعفهایی که در دستگاههای دولتی و قوّه‌ی قضاییه و بخشهای مختلف دستگاه وسیع اداره‌ی کشور بود، بر امام پوشیده نبود؛ اما با وجود این، تأکید امام این بود که مردم باید با مسؤولان همکاری کنند و پشت سر مدیران کشور قرار بگیرند، تا آن مدیران بتوانند این ضعفها را برطرف کنند.

امروز هم همان‌گونه است. امروز هم سه نکته وجود دارد که من به شما برادران و خواهران و همه‌ی ملت ایران توصیه می‌کنم:

یکی این‌که روح خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجره‌ی طیبه‌یی هستید که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فی‌السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها». چرا به آینده خوشبین نباشیم؟ یک ملتِ باشجاعتِ باشهامتِ نیرومند، متحد، اهل کار، خوشفکر و بااستعداد، ساکن بر سرزمینی سرشار از برکات الهی، چرا به آینده امیدوار و خوشبین نباشد؟ در حالی‌که روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم. اگر بنا بود کسی بدبین و ناامید باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید می‌بود.

به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‌الشّأنمان، از گذرگاههای بسیار خطرناکی گذشتیم. با قوّت و قدرت، راه را ادامه می‌دهیم و کشور را می‌سازیم و قدرتمان را از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی و توانایی عظیم فرهنگی اضافه می‌کنیم و روزبه‌روز در جامعه پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس». باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‌ایم، باز هم پاره‌های ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.

چرا امیدوار نباشیم؟ تک تک آحاد مردم باید امید به آینده و خوشبینی نسبت به آن را - علی‌رغم میل دشمن - در دلهایشان نگهدارند؛ چون دشمن می‌خواهد امید را در دلها بمیراند. می‌داند که بزرگترین دشمن او، امیدواری شماست. شما اگر ناامید شدید، دشمن نفس راحتی خواهد کشید و کار او آسان خواهد شد؛ لذا می‌خواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند.

نکته‌ی دومی که به تک تک آحاد مردم توصیه می‌کنم، این است که حس اعتمادتان را نسبت به کارگزاران کشور از دست ندهید. ما امروز، بهترینها را در رأس امور مشاهده می‌کنیم. کسی خیال نکند که اگر اینها نبودند و دیگری بود، چه می‌شد. به هیچ‌وجه این‌طور نیست. همه‌ی گروهها و مجموعه‌ها و تیپهای اجتماعی، در این یازده سال به صحنه‌ی امتحان آمدند. امروز، کسانی که مسؤولیتها را - که خیلی هم سنگین است - بر دوش گرفته‌اند، انسانهای شایسته و صالحی هستند که می‌توان به آنها اعتماد کرد.

همه تکلیف دارند این روح اعتماد را در دلها راسخ کنند. کسی مجاز نیست که این روح اعتماد را از مردم بگیرد و دلهای آنان را متزلزل کند. این که بعضی این‌جا و آن‌جا بنشینند و بدون این‌که احساس مسؤولیت بکنند، اعتماد مردم نسبت به مسؤولان را متزلزل نمایند، یک عمل غلط و غیرانقلابی و غیراسلامی انجام داده‌اند. مردم باید به راننده‌یی که این قطار یا این اتوبوس را می‌راند و جلو می‌برد، اطمینان داشته باشند تا به او امکان بدهند و کمک کنند که این قافله را به منزل برساند. اگر روح بی‌اعتمادی حاکم شد، او هم نمی‌تواند کار کند، اینها هم نمی‌توانند کمک کنند.

همان‌طور که در خطبه‌ی قبل هم مطرح کردم، فضای جامعه‌ی اسلامی در عهد صدر اول، به برکت تعالیم پیامبر(ص)، یک فضای اعتماد و اطمینان متقابل بود. امروز هم همین‌گونه است؛ بخصوص کسانی که در تریبونهای گوناگون قرار می‌گیرند و سخنرانی می‌کنند و حرف می‌زنند و می‌نویسند. آنها بیش از دیگران باید سعی کنند که این روح اعتماد را در دلها قوی کنند. مبادا آن را تضعیف و متزلزل نمایند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : افکار عمومی
کلیدواژه(ها) : افکار عمومی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
وضع دنیا را تا آن جایی که به ما مسلمانان مربوط است، مشاهده می‌کنید، خبرها را می‌شنوید، فشار روی گروههای مسلمان در دنیا را می‌بینید، وابستگی دولتهای مرتجع و مزدور را که بر خلاف مصالح کشورهایشان کار می‌کنند، مشاهده می‌نمایید و می‌بینید که چگونه افکار عمومی دنیا در مقابل این ظلمهای آشکار ساکتند. این، چیز سخت و غیرقابل تحمل یا صعب‌التحملی است.

وقتی امریکا اعلام می‌کند که برای خودش این حق را قایل است تا مجرمانی را که در دادگاههای آن کشور محکوم شده باشند، در هر جای دنیا تحت تعقیب قرار بدهد - یعنی یک کاپیتولاسیون عمومی برای همه‌ی کشورهای دنیا - افکار عمومی عالم تحرک لازم را پیدا نمی‌کند؛ در حالی که وقتی این حرف اعلام می‌شد، باید ملتهای کشورهای اروپا و آسیا و آفریقا، در مقابل این تصمیم قلدرمآبانه، موضعگیری می‌کردند؛ ولی نمی‌کنند و نکردند.

می‌بینید که در مقابل اظهارات غیرانسانی و غلط آن رئیس کشوری که حمایت از مردم مظلوم آفریقای جنوبی را یک عمل غیرمسؤولانه به حساب می‌آورد، عکس‌العملی در دنیا نشان داده نمی‌شود. یعنی قدرت قدرتمندان و مستکبران، دنیا را یک دنیای آمیخته به نامردمی و ظلم قرار داده است. البته، ملتها دلخونند؛ در این شکی نیست. ملتها در سطح عالم، آماده‌ی مقابله با این زورگوییها هستند - نه این‌که نباشند - اما به امید و راهنمایی و رهبری یک نمونه احتیاج دارند تا ببینند که می‌شود در مقابل استکبار جهانی ایستادگی کرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : دستاوردهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خود دفاع می‌کند، از انقلاب و ارزشها و دستاوردهای آن، همین‌طور دفاع کنید.
زن و مرد و پیر و جوان، در هر شغلی از شغلها که هستید و در هر گوشه‌یی از این کشور که زندگی می‌کنید - فرق نمی‌کند - بدانید که این انقلاب آسان به‌دست نیامده است. خون دلها خوردند، خونها ریخته شد و کمکها و فیوضات عظیم الهی شامل حال این مردم شد تا این دستاورد عظیم به‌دست آمد. این طور نیست که مردم و ما بنشینیم نگاه کنیم که کسانی ارزشهای انقلاب را تاراج کنند و یا به آنها اهانت نمایند و آنها را سبک بشمارند. نه، ارزشهای انقلابی و دستاوردهای انقلاب و فضای اسلامی جامعه، ناموس همه‌ی آحاد مردم ماست و از آن، غیرتمندانه و با کمال قدرت دفاع می‌کنیم و باید بکنیم.
دشمن نباید بتواند با ترویج فرهنگ فساد - هر نوع فسادی، چه فسادهای مربوط به شهوات جنسی و چه فسادهای مالی و چه انواع و اقسام فسادهای اخلاقی و عملی دیگر - این انقلاب را از درون بپوساند. یکایک شما زن و مرد، باید مثل آن جوان شجاع و غیرتمندی که در برابر خانه و حریم و خانواده و موجودی خود سینه سپر می‌کند و از آن دفاع می‌کند، از انقلاب و اسلام و مسؤولان و دستاوردها و ایمان اسلامیتان دفاع کنید و در مقابل کسانی که به آن هجوم می‌ورزند، بایستید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مسلمانان در کشورهای عربی و اسلامی و آفریقا و اروپا، بحمداللَّه شجاعت پیدا کرده‌اند و احساس هویت اسلامی خود را به بقیه‌ی مردم نشان می‌دهند. شما مردم، در چشم این ملتها و این مسلمانهای پراکنده در اقطار عالم، یک نمونه هستید. تا حالا خیال نمی‌کردند که بشود در مقابل این قدرتها با شعار اسلامی ایستاد؛ ولی حالا دیدند که این ملت ایستادگی کرد و توانست و پیش برد؛ لذا آنها هم تشجیع شدند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :آغشته کردن فضای زندگی با ارزشهای اسلامی،کار پیامبر(صلی الله علیه و آله)
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), اخلاق اسلامی, تزکیه نفس
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
نکته‌یی که امروز در بحث زندگی رسول اکرم(ص) مورد نظر من می‌باشد، عبارت از این مطلب است که اسلام برای آن‌که ارزشها و اخلاق اسلامی کاملاً در جامعه جا بیفتد و با روح و عقاید و زندگی مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضای زندگی را با ارزشهای اسلامی آغشته می‌کرد.یک وقت کسی دستور می‌دهد یا توصیه می‌کند که مثلاً مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نکنند و دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است - که البته کار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم می‌داد یعلّمهم(1) و درس معرفت و زندگی به مردم می‌آموخت - اما یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم کاری می‌کند و رفتاری در پیش می‌گیرد که این اخلاق و وظیفه‌ی اسلامی، در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید، با عقاید غلط مردم به مقابله برمی‌خیزد، با احساسات جاهلی و ته‌مانده‌های رسوب کرده‌ی اخلاق غیراسلامی مبارزه می‌کند و مقابل می‌شود، به جامعه و مردم شوک وارد می‌کند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، کاری می‌کند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملاً ممزوج می‌شود.اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به‌وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی(2) قرآن‌که «یزکّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده است، مراد از تزکیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که به مریض خود فقط نمی‌گوید این کار را بکن و این کار را نکن، بلکه او را در محل مخصوصی قرار می‌دهد و آنچه را که او لازم دارد، به او می‌دهد و می‌خوراند و آنچه که برای او مضر است، از او باز می‌گیرد. پیامبر اکرم(ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست‌وسه سال نبوّت دنبال می‌کردند؛ مخصوصاً در ده سالی که در مدینه زندگی می‌کردند و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی بود.
1 ) سوره مبارکه الجمعة آیه 2
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه :
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 164
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه :
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 129
رَبَّنا وَابعَث فيهِم رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَيُزَكّيهِم ۚ إِنَّكَ أَنتَ العَزيزُ الحَكيمُ
ترجمه :
پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)!»


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :جلوگیری از سوء ظن بین مسلمانها، علت نهی نجوا
کلیدواژه(ها) : فضای سوء ظن و بدگمانی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بین مسلمانها رسم بود که نزد پیامبر می‌آمدند و دَرِ گوش آن حضرت حرفهایی می‌زدند و به صورت نجوا، حدیث مخفی و محرمانه‌یی را می‌گفتند که آیه‌ی شریفه(1) نازل شد و مردم را از نجوا و دَرِگوشی با پیامبر نهی کرد؛ چون در دیگر مسلمانها ایجاد سوءظن می‌کرد.
1 ) سوره مبارکه المجادلة آیه 8
أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ نُهوا عَنِ النَّجوىٰ ثُمَّ يَعودونَ لِما نُهوا عَنهُ وَيَتَناجَونَ بِالإِثمِ وَالعُدوانِ وَمَعصِيَتِ الرَّسولِ وَإِذا جاءوكَ حَيَّوكَ بِما لَم يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقولونَ في أَنفُسِهِم لَولا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقولُ ۚ حَسبُهُم جَهَنَّمُ يَصلَونَها ۖ فَبِئسَ المَصيرُ
ترجمه :
آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [= سخنان درگوشی‌] نهی شدند، سپس به کاری که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا می‌پردازند و هنگامی که نزد تو می‌آیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) می‌گویند که خدا به تو نگفته است، و در دل می‌گویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن می‌شوند، و چه بد فرجامی است!


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :امید دادن به مردم جهان،تکلیف بزرگ مردم ایران
کلیدواژه(ها) : الگو
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امروز، تکلیف بزرگی بر گردن ماست. امروز، موظفیم این تکلیف بزرگ الهی - یعنی امید دادن به مردم عالم - را انجام دهیم: «لتکونوا شهداء علی‌النّاس»(1). شما، آن نمونه‌های شاهدی هستید که ملتهای دیگر و مردم دنیا، به شما نگاه می‌کنند. تکلیف بزرگی را که امروز به گردن ماست، باید درست بشناسیم. کار عمده‌ی ما این است که این نقطه‌ی امید را در دلهای ملتهای مسلمان حفظ کنیم. همچنان‌که در طول این ده، یازده سال، ملت ایران توانسته است همیشه در جایگاهی قرار داشته باشد که چشم و دل ملتها به او روشن و امیدوار باشد، از حالا به بعد هم باید روش و کیفیت عمل و حرفها و اظهارات ما به نحوی باشد که این امید در دلهای مستضعفان و بیم در دلهای دشمنان باقی بماند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 143
وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا ۗ وَما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتي كُنتَ عَلَيها إِلّا لِنَعلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيهِ ۚ وَإِن كانَت لَكَبيرَةً إِلّا عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه :
همان‌گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‌ای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌ای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می‌کنند، از آنها که به جاهلیت بازمی‌گردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمی‌گرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :لزوم الگو شدن برای دنیا
کلیدواژه(ها) : امت بزرگ اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس»(1). باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‌ایم، باز هم پاره‌های ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 110
كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ لَكانَ خَيرًا لَهُم ۚ مِنهُمُ المُؤمِنونَ وَأَكثَرُهُمُ الفاسِقونَ
ترجمه :
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :حفظ روحیه خوشبینی و امید به آینده
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[توصیه نکاتی به مردم]یکی این‌که روح خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجره‌ی طیبه‌یی هستید که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فی‌السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»(1). چرا به آینده خوشبین نباشیم؟ یک ملتِ با شجاعتِ با شهامتِ نیرومند، متحد، اهل کار، خوشفکر و بااستعداد، ساکن بر سرزمینی سرشار از برکات الهی، چرا به آینده امیدوار و خوشبین نباشد؟ در حالی‌که روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم. اگر بنا بود کسی بدبین و ناامید باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید می‌بود.
1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 23
وَأُدخِلَ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها بِإِذنِ رَبِّهِم ۖ تَحِيَّتُهُم فيها سَلامٌ
ترجمه :
و کسانی را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به باغهای بهشت وارد می‌کنند؛ باغهایی که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ به اذن پروردگارشان، جاودانه در آن می‌مانند؛ و تحیّت آنها در آن، «سلام» است.

1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 24
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
ترجمه :
آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :حادثه افک ، ریشه کن کننده شایعه پراکنی در محیط اسلامی
کلیدواژه(ها) : حادثه افک, اتهام‌پراکنی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آن خاطره و حادثه‌یی که خیلی مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور کردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه کردم، حادثه‌ی «افک» است. در سوره‌ی مبارکه‌ی نور، چند آیه(1) مربوط به همین حادثه می‌شود. حادثه‌ی «افک» به طور خلاصه این است که یکی از همسران پیامبر، در یکی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتی که برمی‌گشتند و می‌آمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، یک وقت دیدند که همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.
حالا آن زن، کدامیک از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان می‌گویند «ماریه‌ی قبطیه» بوده و اهل سنت می‌گویند «عایشه» بوده است. این، تعیین بحث انحرافی در روزگار ماست که بگوییم کدامیک از زنان پیامبر بوده است. اصلاً قضیه این نیست که ما بخواهیم ببینیم کدام زن پیامبر بوده که این آیات درباره‌ی تهمت به او نازل شده است. مسأله، مسأله‌ی دیگری است؛ یک دستور اخلاقیِ اجتماعی بسیار مهم است.
بعد از آن‌که این مخدره به مدینه برگشت، بعضی از افراد هرزه‌گو و یاوه‌گو، زمزمه‌یی را میان مردم انداختند که این خانم کجا بود و چرا عقب‌ماند و این شخصی که او را آورد، چه کسی بود؟! بدون این‌که تصریح کنند و تهمت مشخصی را متوجه بکنند، زمزمه و شایعه‌یی را در میان مردم پخش کردند.
مسأله این نیست که آن مخدره، زن پیامبر است و باید او را احترام کرد؛ در آیات قرآن، مسأله چیز دیگری است. آیات سوره‌ی نور درباره‌ی «افک» - یعنی همین سخن دروغی که منافقان و بدخواهان و افراد ناسالم در جامعه پخش و شایع می‌کردند - به شدت حساسیت نشان می‌دهد و چند آیه‌ی پی‌درپی، با لحن بسیار تندی خطاب به مسلمانها ذکر می‌شود که چرا وقتی شما این شایعه را شنیدید، نسبت به گوینده‌ی آن شدت عمل بخرج ندادید - مستفاد از آیات این است - و چرا این شایعه را قاطعاً رد نکردید.
در این آیه، دو جا جمله با «لولا» شروع می‌شود. اهل ادبیات عرب توجه دارند که «لولا»ی تحذیریه وقتی به‌کار می‌رود که انسان می‌خواهد با کمال شدت و توبیخ کامل، به مخاطب خود بگوید: چرا این کار را نکردید؟ «لولا اذ سمعتموه ظنّ‌المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین»(2): چرا وقتی که شما مسلمانها (مؤمنین و مؤمنات) این شایعه را شنیدید، به یکدیگر حسن‌ظن نشان ندادید و به طور قاطع نگفتید که این دروغ است؟ یک‌جای دیگر می‌فرماید: «و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلّم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم»(3): چرا وقتی‌که این شایعه را شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم این شایعه را تکرار کنیم؟ این، یک بهتان بزرگ است.
بعد در آخر این آیات هم می‌فرماید: «یعظکم‌اللَّه ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مؤمنین»(4). یعنی خدا به شما موعظه و نصیحت می‌کند که هرگز دیگر گِرد چنین شایعه‌هایی نگردید و دیگر چنین حادثه‌یی میان جامعه‌ی اسلامی به وجود نیاید؛ اگر مؤمن هستید. یعنی شرط ایمان این است.
(...)
به نظر من، این حادثه‌ی عظیمی در تاریخ اسلام و زمان پیامبر است که به این وسیله در محیط اسلامی، ریشه‌ی شایعه‌پراکنی در مسائل شخصی افراد - که موجب سوءظن و بدبینی نسبت به یکدیگر می‌شود و محیط و فضا را ناسالم می‌کند - کنده شد. اسلام، این‌گونه است. پس، یکی از کارهای رسول اکرم(ص) این بود که فضای جامعه را یک فضای مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه‌ی مردم در آن، نسبت به یکدیگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوشبینی به یکدیگر نگاه کنند. امروز هم تکلیف ما همین است.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 11
إِنَّ الَّذينَ جاءوا بِالإِفكِ عُصبَةٌ مِنكُم ۚ لا تَحسَبوهُ شَرًّا لَكُم ۖ بَل هُوَ خَيرٌ لَكُم ۚ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم مَا اكتَسَبَ مِنَ الإِثمِ ۚ وَالَّذي تَوَلّىٰ كِبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظيمٌ
ترجمه :
مسلّماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکّل و توطئه‌گر) از شما بودند؛ امّا گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 12
لَولا إِذ سَمِعتُموهُ ظَنَّ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بِأَنفُسِهِم خَيرًا وَقالوا هٰذا إِفكٌ مُبينٌ
ترجمه :
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 16
وَلَولا إِذ سَمِعتُموهُ قُلتُم ما يَكونُ لَنا أَن نَتَكَلَّمَ بِهٰذا سُبحانَكَ هٰذا بُهتانٌ عَظيمٌ
ترجمه :
چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم؛ خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است»؟!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 17
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعودوا لِمِثلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُؤمِنينَ
ترجمه :
خداوند شما را اندرز می‌دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 13
لَولا جاءوا عَلَيهِ بِأَربَعَةِ شُهَداءَ ۚ فَإِذ لَم يَأتوا بِالشُّهَداءِ فَأُولٰئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الكاذِبونَ
ترجمه :
چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 14
وَلَولا فَضلُ اللَّهِ عَلَيكُم وَرَحمَتُهُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ لَمَسَّكُم في ما أَفَضتُم فيهِ عَذابٌ عَظيمٌ
ترجمه :
و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمی‌شد، بخاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می‌رسید!

1 ) سوره مبارکه النور آیه 15
إِذ تَلَقَّونَهُ بِأَلسِنَتِكُم وَتَقولونَ بِأَفواهِكُم ما لَيسَ لَكُم بِهِ عِلمٌ وَتَحسَبونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظيمٌ
ترجمه :
به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می‌گرفتید، و با دهان خود سخنی می‌گفتید که به آن یقین نداشتید؛ و آن را کوچک می‌پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است!

2 ) سوره مبارکه النور آیه 12
لَولا إِذ سَمِعتُموهُ ظَنَّ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بِأَنفُسِهِم خَيرًا وَقالوا هٰذا إِفكٌ مُبينٌ
ترجمه :
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!

3 ) سوره مبارکه النور آیه 16
وَلَولا إِذ سَمِعتُموهُ قُلتُم ما يَكونُ لَنا أَن نَتَكَلَّمَ بِهٰذا سُبحانَكَ هٰذا بُهتانٌ عَظيمٌ
ترجمه :
چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم؛ خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است»؟!

4 ) سوره مبارکه النور آیه 17
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعودوا لِمِثلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُؤمِنينَ
ترجمه :
خداوند شما را اندرز می‌دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اقتدار نظامی
کلیدواژه(ها) : اقتدار نظامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‏الشّأنمان، از گذرگاههای بسیار خطرناکی گذشتیم. با قوّت و قدرت، راه را ادامه می‏دهیم و کشور را می‏سازیم و قدرتمان را از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی و توانایی عظیم فرهنگی اضافه می‏کنیم و روز به روز در جامعه پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر أمّة اخرجت للنّاس» . باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‏ایم، بازهم پاره‏های ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : دستاوردهای ملت ایران
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای ملت ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خود دفاع می‏کند، از انقلاب و ارزشها و دستاوردهای آن، همین‏طور دفاع کنید. ن و مرد و پیر و جوان، در هر شغلی از شغلها که هستید و در هر گوشه‏یی از این کشور که زندگی می‏کنید - فرق نمی‏کند - بدانید که این انقلاب آسان به‏دست نیامده‏است. خون دلها خوردند، خونها ریخته شد و کمکها و فیوضات عظیم الهی شامل حال این مردم شد تا این دستاوردِ عظیم به‏دست آمد. این طور نیست که مردم و ما بنشینیم نگاه کنیم که کسانی ارزشهای انقلاب را تاراج کنند و یا به آنها اهانت نمایند و آنها را سبک بشمارند. نه، ارزشهای انقلابی و دستاوردهای انقلاب و فضای اسلامی جامعه، ناموس همه‏ی آحاد مردم ماست و از آن، غیرتمندانه و با کمال قدرت دفاع می‏کنیم و باید بکنیم. دشمن نباید بتواند با ترویج فرهنگ فساد - هر نوع فسادی، چه فسادهای مربوط به شهوات جنسی و چه فسادهای مالی و چه انواع و اقسام فسادهای اخلاقی و عملی دیگر - این انقلاب را از درون بپوساند. یکایک شما زن و مرد، باید مثل آن جوان شجاع و غیرتمندی که در برابر خانه و حریم و خانواده و موجودی خود سینه سپر می‏کند و از آن دفاع می‏کند، از انقلاب و اسلام و مسؤولان و دستاوردها و ایمان اسلامیتان دفاع کنید و در مقابل کسانی که به آن هجوم می‏ورزند، بایستید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : حسن ظن به خدا
کلیدواژه(ها) : حسن ظن به خدا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
روح سوءظن و بدبینی نسبت به افراد را در نظام اسلامی از بین برد. سوءظن، متعلق به نظام غیر اسلامی است. وقتی شر و ظلم، غالب و حاکم است؛ وقتی در جامعه، غیر خدا زمام امور را به دست دارد؛ روایت داریم که حسن ظن، ساده‏لوحی است و به هر پدیده‏ای، باید با چشم تردید و سوءظن نگاه کرد. اما آن‏وقتی که غلبه با حق است، حکومت متعلق به خدا و بندگان اوست و راه، راه صراط مستقیم دین است، در اینجا باید سوءظنها را کنار گذاشت و حسن ظن داشت؛ مگر آنکه برای انسان چیزی ثابت بشود. این، آن تکلیف اسلامی است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : مردم ایران, انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
توصیه من به آحاد مردم این است که نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : احساس مسئولیت
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
همه تکلیف دارند این روح اعتماد را در دلها راسخ کنند. کسی مجاز نیست که این روح اعتماد را از مردم بگیرد و دلهای آنان را متزلزل کند. اینکه بعضی اینجا و آنجا بنشینند و بدون اینکه احساس مسئولیت بکنند، اعتماد مردم نسبت به مسئولان را متزلزل نمایند، یک عمل غلط و غیر انقلابی و غیر اسلامی انجام داده‌اند. مردم باید به راننده‌ای که این قطار یا این اتوبوس را می‌راند و جلو می‌برد، اطمینان داشته باشند تا به او امکان بدهند و کمک کنند که این قافله را به منزل برساند. اگر روح بی‌اعتمادی حاکم شد، او هم نمی‌تواند کار کند، این‌ها هم نمی‌توانند کمک کنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : احساس مسئولیت
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مردم مسلمان در ایران و جامعه‌ی اسلامی، باید نسبت به سرنوشت کشور و بازسازی آن، احساس وظیفه کنند. هیچ‌کس نباید در کاری که انجام می‌دهد، هدف سازندگی جامعه‌ی اسلامی را فراموش کند؛ و لو کاری که شما می‌کنید، برای زندگی خودتان باشد. همه‌ی مردم حق دارند برای اعاشه و زندگی و تأمین آتیه‌ی شخصی و خانوادگی خود کار کنند؛ اما در این تلاش و کاری که انجام می‌دهید، مسأله‌ی سازندگی کشور هم باید مورد نظر باشد. یعنی اگر کاری که شما انجام می‌دهید، برای خود شما خوب است، اما برای ایران مضر و برای سازندگی کشور بد و مزاحم است، این کارِ شما نامطلوب است و درست نمی‌باشد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : ارزش‌های انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فروبنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خود دفاع می‏کند، از انقلاب و ارزشها و دستاوردهای آن، همین‏طور دفاع کنید.زن و مرد و پیر و جوان، در هر شغلی از شغلها که هستید و در هر گوشه‏یی از این کشور که زندگی می‏کنید- فرق نمی‏کند- بدانید که این انقلاب آسان به‏دست نیامده است. خون دلها خوردند، خونها ریخته شد و کمکها و فیوضات عظیم الهی شامل حال این مردم شد تا این دستاوردِ عظیم به‏دست آمد. این طور نیست که مردم و ما بنشینیم نگاه کنیم که کسانی ارزشهای انقلاب را تاراج کنند و یا به آن‏ها اهانت نمایند و آن‏ها را سبک بشمارند. نه، ارزشهای انقلابی و دستاوردهای انقلاب و فضای اسلامی جامعه، ناموس همه‏ی آحاد مردم ماست و از آن، غیرتمندانه و با کمال قدرت دفاع می‏کنیم و باید بکنیم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :روش عملی پیامبر(ص)در سالم‌سازی فضای زندگی
کلیدواژه(ها) : حسن ظن, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, حادثه افک, اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تربیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), جامعه اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
برای ایجاد فضای سالم و ایجاد خوشبینی میان مردم، رسول اکرم(ص) غیر از توصیه‌هایی که داشتند، روشهایی را هم اعمال میکردند. بخصوص در آن دوران که این مسأله بسیار مهم بود؛ چون اعراب جاهلی بین خودشان و نسبت به هم، حقدها و سوءظنهای زیاد و تعصبات قبیله‌یی و فامیلی بسیاری داشتند و پیامبر اکرم(ص) باید اینها را از دلهای مؤمنین بیرون میکشید و دلهای آنها را نسبت به یکدیگر پاک و صاف و روشن میکرد.

روایتی از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: «لایبلغنی احد منکم عن احد من اصحابی شیئا فانّی احبّ ان اخرج الیکم و انا سلیم‌الصّدر». پیش پیامبر میآمدند و از یکدیگر بدگویی میکردند و چیزهایی را درباره‌ی یکدیگر میگفتند؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع. پیامبر اکرم(ص) به مردم فرمودند: هیچ‌کس درباره‌ی اصحابم به من چیزی نگوید. دایماً نزد من نیایید و از همدیگر بدگویی کنید. من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر میشوم و به میان اصحاب خود میروم، «سلیم‌الصّدر» باشم؛ یعنی با سینه‌ی صاف و پاک و بدون هیچ‌گونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم.

این، سخنی از پیامبر و دستوری درباره‌ی مسلمانها نسبت به شخص آن حضرت است. ببینید چه‌قدر این رفتار رسول اکرم(ص) کمک میکند به این‌که مسلمانها احساس کنند که در جامعه و محیط اسلامی، باید بدون سوءظن و با خوشبینی با افراد برخورد کرد. در روایات داریم که وقتی حاکمیت با شر و فساد است، به هر چیزی سوءظن داشته باشید؛ اما وقتی حاکمیت با خیر و صلاح در جامعه است، سوءظنها را رها کنید، به یکدیگر حسن‌ظن داشته باشید، حرفهای هم را با چشم قبول بنگرید و گوش کنید، بدیهای یکدیگر را نبینید و خوبیهای هم را مشاهده کنید.

بین مسلمانها رسم بود که نزد پیامبر میآمدند و دَرِ گوش آن حضرت حرفهایی میزدند و به صورت نجوا، حدیث مخفی و محرمانه‌یی را میگفتند که آیه‌ی شریفه نازل شد و مردم را از نجوا و دَرِگوشی با پیامبر نهی کرد؛ چون در دیگر مسلمانها ایجاد سوءظن میکرد.

در این ردیف، آن خاطره و حادثه‌یی که خیلی مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور کردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه کردم، حادثه‌ی «افک» است. در سوره‌ی مبارکه‌ی نور، چند آیه مربوط به همین حادثه میشود. حادثه‌ی «افک» به طور خلاصه این است که یکی از همسران پیامبر، در یکی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتی که برمیگشتند و میآمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، یک وقت دیدند که همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.

حالا آن زن، کدامیک از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان میگویند «ماریه‌ی قبطیه» بوده و اهل سنت میگویند «عایشه» بوده‌است. این، تعیین بحث انحرافی در روزگار ماست که بگوییم کدامیک از زنان پیامبر بوده است. اصلاً قضیه این نیست که ما بخواهیم ببینیم کدام زن پیامبر بوده که این آیات درباره‌ی تهمت به او نازل شده است. مسأله، مسأله‌ی دیگری است؛ یک دستور اخلاقىِ اجتماعی بسیار مهم است.

بعد از آن که این مخدره به مدینه برگشت، بعضی از افراد هرزه‌گو و یاوه‌گو، زمزمه‌یی را میان مردم انداختند که این خانم کجا بود و چرا عقب‌ماند و این شخصی که او را آورد، چه کسی بود؟! بدون این که تصریح کنند و تهمت مشخصی را متوجه بکنند، زمزمه و شایعه‌یی را در میان مردم پخش کردند.

مسأله این نیست که آن مخدره، زن پیامبر است و باید او را احترام کرد؛ در آیات قرآن، مسأله چیز دیگری است. آیات سوره‌ی نور درباره‌ی «افک» - یعنی همین سخن دروغی که منافقان و بدخواهان و افراد ناسالم در جامعه پخش و شایع میکردند - به شدت حساسیت نشان میدهد و چند آیه‌ی پیدرپی، با لحن بسیار تندی خطاب به مسلمانها ذکر میشود که چرا وقتی شما این شایعه را شنیدید، نسبت به گوینده‌ی آن شدت عمل بخرج ندادید - مستفاد از آیات این است - و چرا این شایعه را قاطعاً رد نکردید.

در این آیه، دو جا جمله با «لولا» شروع میشود. اهل ادبیات عرب توجه دارند که «لولا»ی تحذیریه وقتی به‌کار میرود که انسان میخواهد با کمال شدت و توبیخ کامل، به مخاطب خود بگوید: چرا این کار را نکردید؟ «لولا اذ سمعتموه ظنّ‌المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین»: چرا وقتی که شما مسلمانها (مؤمنین و مؤمنات) این شایعه را شنیدید، به یکدیگر حسن‌ظن نشان ندادید و به طور قاطع نگفتید که این دروغ است؟ یکجای دیگر میفرماید: «و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلّم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم»: چرا وقتیکه این شایعه را شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم این شایعه را تکرار کنیم؟ این، یک بهتان بزرگ است.

بعد در آخر این آیات هم میفرماید: «یعظکم‌اللَّه ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مؤمنین». یعنی خدا به شما موعظه و نصیحت میکند که هرگز دیگر گِرد چنین شایعه‌هایی نگردید و دیگر چنین حادثه‌یی میان جامعه‌ی اسلامی به وجود نیاید؛ اگر مؤمن هستید. یعنی شرط ایمان این است.

همان‌طور که اشاره کردم، مسأله این نیست که این شخص، همسر پیامبر بود. اگر همسر پیامبر هم نبود، همین عتاب و خطاب و همین تکلیف برای مؤمنین وجود داشت. لذا در اسلام این‌گونه است که اگر کسی، کس دیگری را به بعضی از تهمتهای خاص متهم کند، اگر نتواند آن را با چهار شاهدِ عادل ثابت کند، خود تهمت زننده محکوم است که بر او حد جاری بشود. این‌طور نیست که شما حرفی را همین‌طور وسط فضا بیندازید و ذهنها را مشوب و دلها را نگران و ناراحت کنید و اگر توانستید ثابت کنید که ثابت کرده‌اید و اگر هم نتوانستید، سرتان را بگیرید و به راه خود بروید! نه، اگر نتوانستید برخی از تهمتهایی را که بر طبق آنها حد به مجرم زده میشود، ثابت کنید، خود شما بایستی به خاطر زدن این تهمت، حد بخورید و مجازات بشوید.

به نظر من، این حادثه‌ی عظیمی در تاریخ اسلام و زمان پیامبر است که به این وسیله در محیط اسلامی، ریشه‌ی شایعه‌پراکنی در مسایل شخصی افراد - که موجب سوءظن و بدبینی نسبت به یکدیگر میشود و محیط و فضا را ناسالم میکند - کنده شد. اسلام، این‌گونه است. پس، یکی از کارهای رسول اکرم(ص) این بود که فضای جامعه را یک فضای مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه‌ی مردم در آن، نسبت به یکدیگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوشبینی به یکدیگر نگاه کنند. امروز هم تکلیف ما همین است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :روش عملی آکندن فضای شدن جامعه از محبت در سیره رسول خدا(ص)
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), محبت, تربیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
باید مسلمانان در جامعه‌ی اسلامی، از حالت بیتفاوتی نسبت به یکدیگر خارج بشوند. این‌که مسلمانها با هم کاری نداشته باشند و هر کسی برای خود، دنیای جداگانه‌یی باشد و کاری به کار مسلمانهای دیگر نداشته باشد، در اسلام پسندیده نیست و یکی از فصول زندگی رسول اکرم این بود که این فضای بیتفاوتی را، به فضای محبت و همکاری و برادری و ایجاد یک مجموعه‌ی همکار با یکدیگر تبدیل کند. این، همان چیزی است که امروز هم در نظام خود، به او احتیاج داریم.
مسلمانها نسبت به یکدیگر، باید با علاقه و دلسوزی و بدون ذره‌یی بی‌تفاوتی، سروکار داشته باشند. این‌طور نیست که اگر شما دیدید مسلمانی مورد ابتلا به حادثه‌یی قرار گرفته است، از کنار او بی‌تفاوت بگذرید. نه، همکاری و همدردی و دلسوزی و محبت متقابل بین مسلمانها، یکی از کارهای بزرگ رسول اکرم(ص) بود. آن بزرگوار، تا آن جا که حضور داشت و در سعه‌ی وجودش بود، نمی‌گذاشت که در جامعه‌ی اسلامی، مسلمانها - حتّی در یک مورد - نسبت به کسی بغض و کینه و عداوت داشته باشند. پیامبر با حکمت و حلم خود، حقیقتاً یک محیط شیرین و سالم و فضای آغشته به محبت را به وجود می‌آورد. نقل کرده‌اند که عرب بیابانگردی - که از تمدن و شهرنشینی و آداب معاشرت و اخلاق معمولی زندگی چیزی نمی‌دانست - با همان خشونت صحراگردی خود، به مدینه آمد و خدمت پیامبر رسید. آن حضرت، در میان اصحاب خود - حالا یا در مسجد و یا در گذرگاهی - بودند. او، از ایشان چیزی خواست که پیامبر هم به او کمکی کردند و مثلاً پول و غذا و لباسی به او دادند. بعد که این را به او بخشیدند، به او گفتند: حالا خوب شد؟ من به تو نیکی کردم؟ راضی هستی؟ آن مرد، به‌خاطر همان خشونت صحراگردی خود و صراحت و بی‌تعارفی‌یی هم که این‌گونه افراد دارند، به‌خاطر آن‌که ظاهراً این محبتها کمش بوده است، گفت: نه، هیچ کاری انجام ندادی و هیچ محبتی نکردی و اصلاً این چیزی نبود که تو به من دادی! طبعاً این‌گونه برخورد خشن نسبت به پیامبر، در دل اصحاب یک چیز ناخوشایند سنگینی بود. همه عصبانی شدند. چند نفری که اطراف پیامبر بودند، خواستند با عصبانیت و خشم، به این عرب چیزی بگویند و عکس‌العملی نشان بدهند؛ اما پیامبر فرمود: نه، شما به او کاری نداشته باشید، من با او مسأله را حل خواهم کرد. از جمع خارج شدند و این اعرابی را هم با خودشان به منزل بردند. معلوم می‌شود که پیامبر در آن‌جا چیزی نداشتند که به او بدهند؛ والّا بیشتر هم به او می‌دادند. او را به منزل بردند و باز چیزهای اضافه‌یی - مثلاً غذا یا لباس یا پول - به او دادند. بعد به او گفتند: حالا راضی شدی؟ گفت: بله. مرد، در مقابل احسان و حلم پیامبر شرمنده شد و اظهار رضایت کرد. پیامبر(ص) به او فرمودند: تو چند لحظه‌ی پیش، در مقابل اصحاب من حرفهایی زدی که آنها دلشان نسبت به تو چرکین شد. دوست داری برویم همین حرفهایی که به من گفتی و اظهار رضایت کردی، در مقابل آنها بگویی؟ گفت: بله، حاضرم. بعد پیامبر(ص) شبِ همان روز یا فردای آن روز، این عرب را برداشتند و در میان اصحابشان آوردند و گفتند: این برادر اعرابیمان خیال می‌کند که از ما راضی است؛ اگر راضی هستی، بگو. او هم بنا به ستایش پیامبر(ص) کرد و گفت: بله، من خوشحال و راضیم و - مثلاً - از رسول اکرم خیلی متشکرم؛ چون ایشان به من محبت کردند. این سخنان را گفت و رفت. بعد که او رفت، رسول اکرم(ص) رو به اصحابشان کردند و فرمودند: مَثَل این اعرابی، مَثَل آن ناقه‌یی است که از گله‌یی که چوپانی آن را می‌چراند، رمیده و جدا شده باشد و سر گذاشته، به بیابان می‌دود. شما دوستان من، برای این‌که این شتر را بگیرید و او را به من برگردانید، حمله می‌کنید و از اطراف، دنبال او می‌دوید. این حرکت شما، رمیدگی او را بیشتر و وحشتش را زیادتر می‌کند و دستیابی به او را دشوارتر خواهد کرد. من نگذاشتم شما او را بیشتر از آنچه که رمیده بود، از جمع ما برمانید. با محبت و نوازش، دنبال او رفتم و به گله و جمع خودمان برگرداندم. این، روش پیامبر(ص) است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :عفو عمومی اهل مکه توسط پیامبر(ص)
کلیدواژه(ها) : اخوت اسلامی, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, تربیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), برخورد پیامبر (صلی الله علیه و اله) با دشمنان, فتح مکه, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
رسول اکرم، به هیچ عنوان نمی‌خواهد که در فضای زندگی جامعه‌ی اسلامی و در میان مسلمانها، اندکی کینه و حقد و دشمنی باشد. او، در ایجاد محبت و صمیمیت بین مردم سعی داشت. حتّی آن‌وقتی که دایره‌ی اسلام وسیعتر شد و رسول اکرم مکه را هم گرفتند، مردم آن شهر را عفو کردند. مردم مکه همان کسانی بودند که پیامبر را از شهر خود بیرون کرده بودند. پیامبر، از همان اهالی مکه، سیزده سال ناراحتی تحمل کرده بود و زجر کشیده بود. بعد هم چندین جنگ با ایشان کرده بودند و چه‌قدر از مسلمانها را کشته بودند و متقابلاً مسلمانها هم از آنها کشته بودند. اگر قرار بود که اینها با همان وضعیت، میزبان لشکر فاتح رسول خدا می‌شدند، تا سالهای متمادی امکان این‌که بین اینها آشتی برقرار بشود، وجود نداشت. لذا به مجرد این‌که پیامبر وارد مکه شد، اعلام عمومی کرد که: «انتم الطّلقاء»؛ یعنی من همه‌ی شما را آزاد و عفوتان کردم. او، قریش را عفو کرد و تمام شد.
یکی از کارهایی که پیامبر شاید در همان ماههای اولِ ورود به مدینه انجام دادند، ایجاد عقد اخوّت بین مسلمانها بود؛ یعنی مسلمانها را با هم برادر کردند. این‌که می‌گوییم با هم برادر هستیم، در اسلام یک تعارف نیست؛ یعنی حقیقتاً مسلمین نسبت به یکدیگر، دارای حق برادری هستند و نسبت به هم طلبکارند؛ همچنان که برادران نسبت به هم، مدیون یکدیگر هستند و باید نسبت به هم، حقوق متقابلی را عمل کنند. پیامبر، این را عملی کرد.
او، مسلمانها را دو به دو با هم برادر کرد و طبقات و خانواده‌های اینها و اشرفیگریِ اشراف مدینه و قریش را رعایت نکرد. غلام سیاهی را با یک شخص بزرگ و آزادشده‌یی را با یک آقازاده‌ی معروف بنی‌هاشم یا قریش برادر کرد. به‌هرحال این برادری ابعاد مختلفی داشت که یکی از مهمترین ابعاد آن، همین بود که مسلمانها نسبت به هم احساس برادری بکنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :حق شناسی پیامبر(ص) نسبت به هیات پادشاه حبشه و دوست حضرت خدیجه
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), رفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام) با مخالفان, اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در اسلام - منهای عقاید و سلایق سیاسی و خط و ربط و بقیه‌ی امور - این روح وفاداری و حق‌شناسی و پاسِ زحمات و خدمات افراد را داشتن است که مهم می‌باشد و در سلامت جامعه بسیار مؤثر است و پیامبر عملاً روی آن زیاد تکیه می‌فرمودند. ایشان، صرفاً به زبان اکتفا نمی‌کردند و مثلاً بفرمایند پاس عهد و پیمان و حق‌شناسی نسبت به یکدیگر را داشته باشید؛ بلکه در عمل هم این فضا را به وجود می‌آوردند. در حدیثی دیدم که هیأتی از سوی نجاشی - پادشاه حبشه - نزد رسول اکرم در مدینه آمدند که لابد پیامی بیاورند؛ همچنان‌که بین دولتها معمول و متداول است. نجاشی در کشور حبشه پادشاه بود و هم مثل خیلی دیگر از سلاطین و امرایی که در آن روز در اطراف دنیا بودند، مسیحی و غیرمسلمان بود؛ اما وقتی که هیأت حبشی آمدند، دیدند خود پیامبر(ص) از جا بلند شدند و برای این هیأت مشغول پذیرایی شدند. اصحاب گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما که هستیم، اجازه بدهید ما پذیرایی کنیم. فرمود: نه، آن‌وقتی که مسلمانها به حبشه هجرت کردند، پادشاه اینها نسبت به مسلمانها احترام و تکریم زیادی کرد؛ من می‌خواهم جبران کنم. این، حق‌شناسی است. لذا شما می‌بینید که پیامبر اکرم در زمان حیات خود، هر چند با کفار قریش جنگهای زیادی داشتند و چند جنگ هم علیه امپراتور روم شرقی - که منطقه‌ی شامات و فلسطین در آن دوران متعلق به او بود - به راه انداختند و در جنگهای یرموک و موته و تبوک شرکت کردند و تا آن نقاط مشغول جهاد و فتوحات و کشورگشایی بودند؛ اما هیچ لشکرکشی‌یی به طرف حبشه نکردند و به آن‌طرف نرفتند. این‌طور نبود که هر پادشاهی که ایمان اسلامی را قبول نمی‌کرد، پیامبر با او جنگ داشته باشد. نه، عهدشناسی و حق‌شناسی و پاس محبتهای نجاشی، تا دوران حکومت اسلامی و آن وقتی که پیامبر رئیس نظام اسلامی هم می‌شود، همچنان باقی است. از این قبیل، در زندگی رسول اکرم(ص) زیاد است که اگر بخواهیم هر کدام از این موارد را ذکر کنیم، طولانی می‌شود.
یک مورد دیگر را هم مطرح کنم: در دوران حکومت اسلامی، زنی در مدینه به دیدن پیامبر آمد. اصحاب دیدند که رسول اکرم(ص) نسبت به این زن خیلی اظهار محبت کرد و احوال خود و خانواده‌اش را پرسید و با کمال صمیمیت و محبت با او رفتار کرد. بعد که آن زن رفت، پیامبر برای رفع تعجب اصحاب فرمودند که این زن در زمان خدیجه (دوران اختناق و شدت در مکه) به منزل ما رفت و آمد میکرد. لابد در زمانی که همه، یاران پیامبر را محاصره کرده بودند و خدمت حضرت خدیجه (سلام‌اللَّه‌علیها) - همسر مکرم پیامبر - نمیآمدند، این خانم آن‌وقت با خدیجه رفت و آمد میکرده است. در این روایت هم ندارد که این زن، مسلمان شده بود. نه، احتمالاً این زن هنوز هم مسلمان نبود، اما به صرف این‌که در گذشته چنین خصوصیتی داشته و چنان صمیمیت و محبتی را ابراز میکرده است، پیامبر اکرم سالها بعد از آن، این حق‌شناسی را رعایت میکردند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش :سیره رسول خدا(ص) در ایجاد روحیه ارزشمند کار و فعالیت
کلیدواژه(ها) : کار در اسلام, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تربیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
پیامبر اکرم به این‌که دستور بدهند مردم باید کار و تلاش کنند، اکتفا نمی‌کردند. ایشان، با روشهای مختلف، روحیه‌ی کار و تلاش را در مردم زنده می‌کردند و گاهی اگر جوانی را مشاهده می‌کردند که بی‌کار است، می‌فرمودند: «انّ اللَّه لا یحبّ الشّابّ الفارغ»: خدا از جوانی که عمر خود را تلف می‌کند و به بی‌کاری می‌گذراند، خشنود نیست. در روایتی دارد که رسول اکرم(ص) وقتی جوانی را می‌دیدند که «کان یعجبه» و از اندام و سلامت و جوانی او خوششان می‌آمد، از او دو سؤال می‌کردند و می‌پرسیدند: ازدواج کردی و آیا شغلی داری یا نه؟ اگر آن جوان می‌گفت ازدواج نکردم و شغلی ندارم، پیامبر می‌فرمود: «سقط من عینی»: این جوان از چشمم افتاد. او، با این‌طور روشها و برخوردها، مردم را به اهمیت کار و تلاش متوجه می‌کرد. یک وقت، چند نفر خدمت رسول اکرم آمدند و از شخصی تعریف کردند و گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما با این مرد همسفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاک و با خدایی بود، دایماً عبادت می‌کرد، در هر منزلی که فرود می‌آمدیم، از لحظه‌ی فرود تا وقتی‌که مجدداً سوار می‌شدیم، او مشغول نماز و ذکر و قرآن و اینها می‌شد. وقتی که این تعریفها را کردند، پیامبر(ص) با تعجب از آنها سؤال کردند: پس چه کسی کارهایش را می‌کرد؟ کسی که وقتی از مرکب پیاده می‌شود، دایم مشغول نماز و قرآن است، چه کسی غذای او را می‌پخت؟ چه کسی وسایل او را فرود می‌آورد و سوار می‌کرد؟ چه کسی کارهایش را انجام می‌داد؟ اینها در جواب گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما با کمال میل، همه‌ی کارهای او را انجام می‌دادیم. پیامبر فرمود: «کلّکم خیر منه»: همه‌ی شما از او بهترید. این‌که او کار خودش را انجام نمی‌داد و به دوش شما می‌انداخت و خود مشغول عبادت می‌شد، موجب نمی‌شود که او مرد خوبی باشد. مردِ خوب، شما هستید که کار و تلاش می‌کنید و حتّی کار دیگری را هم شما به عهده می‌گیرید. با این گونه روشها، فضای زندگی در جامعه‌ی اسلامی، از علاقه‌ی به کار و تلاش زندگی پُر می‌شود. همه‌ی این مواردی که مطرح کردم، امروز مورد ابتلا و احتیاج ماست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سرنوشت امت اسلامی
کلیدواژه(ها) : سرنوشت امت اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک‏وقت، چند نفر خدمت رسول اکرم آمدند و از شخصی تعریف کردند و گفتند: یا رسول اللّه! ما با این مرد هم‏سفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاک و با خدایی بود، دائماً عبادت می‏کرد، در هر منزلی که فرود می‏آمدیم، از لحظه‏ی فرود تا وقتی‏که مجدداً سوار می‏شدیم، او مشغول نماز و ذکر و قرآن و این‏ها می‏شد. وقتی‏که این تعریفها را کردند، پیامبر (ص) با تعجب از آن‏ها سؤال کردند: پس چه کسی کارهایش را می‏کرد؟ کسی که وقتی از مرکب پیاده می‏شود، دائم مشغول نماز و قرآن است، چه کسی غذای او را می‏پخت؟ چه کسی وسایل او را فرود می‏آورد و سوار می‏کرد؟ چه کسی کارهایش را انجام می‏داد؟ این‏ها در جواب گفتند: یا رسول اللّه! ما با کمال میل، همه‏ی کارهای او را انجام می‏دادیم. پیامبر فرمود: «کلّکم خیر منه»: همه‏ی شما از او بهترید. اینکه او کار خودش را انجام نمی‏داد و به دوش شما می‏انداخت و خود مشغول عبادت می‏شد، موجب نمی‏شود که او مرد خوبی باشد. مردِ خوب، شما هستید که کار و تلاش می‏کنید و حتّی کار دیگری را هم شما به عهده می‏گیرید.
با این‏گونه روشها، فضای زندگی در جامعه‏ی اسلامی، از علاقه‏ی به کار و تلاش زندگی پُر می‏شود. همه‏ی این مواردی که مطرح کردم، امروز مورد ابتلا و احتیاج ماست. همه‏ی مردم مسلمان در ایران و جامعه‏ی اسلامی، باید نسبت به سرنوشت کشور و بازسازی آن، احساس وظیفه کنند. هیچ‏کس نباید در کاری که انجام می‏دهد، هدف سازندگی جامعه‏ی اسلامی را فراموش کند؛ و لو کاری که شما می‏کنید، برای زندگی خودتان باشد. همه‏ی مردم حق دارند برای اعاشه و زندگی و تأمین آتیه‏ی شخصی و خانوادگی خود کار کنند؛ اما در این تلاش و کاری که انجام می‏دهید، مسأله‏ی سازندگی کشور هم باید مورد نظر باشد. یعنی اگر کاری که شما انجام می‏دهید، برای خود شما خوب است، اما برای ایران مضر و برای سازندگی کشور بد و مزاحم است، این کارِ شما نامطلوب است و درست نمی‏باشد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اخلاق اجتماعی
کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
پیامبر اسلام برای آنکه ارزشها و اخلاق اسلامی کاملًا در جامعه جا بیفتد و با روح و عقاید و زندگی مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضای زندگی را با ارزشهای اسلامی آغشته می‏کرد.
یک‏وقت کسی دستور می‏دهد یا توصیه می‏کند که مثلًا مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نکنند و دنبال اقامه‏ی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است- که البته کار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم می‏داد یعلّمهم و درس معرفت و زندگی به مردم می‏آموخت- اما یک‏وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم کاری می‏کند و رفتاری در پیش می‏گیرد که این اخلاق و وظیفه‏ی اسلامی، در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‏آید، با عقاید غلط مردم به مقابله برمی‏خیزد، با احساسات جاهلی و ته‏مانده‏های رسوب‏کرده‏ی اخلاق غیر اسلامی مبارزه می‏کند و مقابل می‏شود، به جامعه و مردم شوک وارد می‏کند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، کاری می‏کند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملًا ممزوج می‏شود.
اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‏ی قرآن که «یزکّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده است، مراد از تزکیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که به مریض خود فقط نمی‏گوید این کار را بکن و این کار را نکن، بلکه او را در محل مخصوصی قرار می‏دهد و آنچه را که او لازم دارد، به او می‏دهد و می‏خوراند و آنچه که برای او مضر است، از او بازمی‏گیرد. پیامبر اکرم (ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست و سه سال نبوّت دنبال می‏کردند؛ مخصوصاً در ده سالی که در مدینه زندگی می‏کردند و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی بود.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اخلاق اجتماعی
کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بین مسلمانها رسم بود که نزد پیامبر می‏آمدند و دَرِ گوش آن حضرت حرفهایی می‏زدند و به صورت نجوا، حدیث مخفی و محرمانه‏یی را می‏گفتند که آیه‏ی شریفه نازل شد و مردم را از نجوا و دَرِگوشی با پیامبر نهی کرد؛ چون در دیگر مسلمانها ایجاد سوءظن می‏کرد.
در این ردیف، آن خاطره و حادثه‏یی که خیلی مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور کردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه کردم، حادثه‏ی «افک» است. در سوره‏ی مبارکه‏ی نور، چند آیه مربوط به همین حادثه می‏شود. حادثه‏ی «افک» به طور خلاصه این است که یکی از همسران پیامبر، در یکی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتی‏که برمی‏گشتند و می‏آمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، یک‏وقت دیدند که همسر پیامبر در میان آن‏ها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.
حالا آن زن، کدامیک از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان می‏گویند «ماریه‏ی قبطیه» بوده و اهل سنت می‏گویند «عایشه» بوده است. این، تعیین بحث انحرافی در روزگار ماست که بگوییم کدامیک از زنان پیامبر بوده است. اصلًا قضیه این نیست که ما بخواهیم ببینیم کدام زن پیامبر بوده که این آیات در باره‏ی تهمت به او نازل شده است. مسئله، مسأله‏ی دیگری است؛ یک دستور اخلاقیِ اجتماعی بسیار مهم است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اقتدار اقتصادی
کلیدواژه(ها) : اقتدار اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‏الشّأنمان، از گذرگاههای بسیار خطرناکی گذشتیم. با قوّت‏ و قدرت، راه را ادامه می‏دهیم و کشور را می‏سازیم و قدرتمان را از لحاظ اقتصادی‏ و نظامی و سیاسی و توانایی عظیم فرهنگی اضافه می‏کنیم و روز به روز در جامعه پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر أمّة اخرجت للنّاس» . باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‏ایم، بازهم پاره‏های ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بحثی را كه امروز در خطبه‌ی اول مطرح خواهم كرد، نگاهی اجمالی و كلی به سیره‌ی رسول خداست. در ابتدا لازم است ولادت باسعادت آن بزرگوار و سبط معظّم او - امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) - را به همه‌ی شما و ملت ایران و همه‌ی ملتهای مسلمان تبریك عرض كنم. نكته‌یی كه امروز در بحث زندگی رسول اكرم(ص) مورد نظر من می‌باشد، عبارت از این مطلب است كه پیامبر اسلام برای آن كه ارزشها و اخلاق اسلامی كاملاً در جامعه جابیفتد و با روح و عقاید و زندگی مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضای زندگی را با ارزشهای اسلامی آغشته می‌كرد.
یك وقت كسی دستور می‌دهد یا توصیه می‌كند كه مثلاً مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نكنند و دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است - كه البته كار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم می‌داد یعلّمهم و درس معرفت و زندگی به مردم می‌آموخت - اما یك وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم كاری می‌كند و رفتاری در پیش می‌گیرد كه این اخلاق و وظیفه‌ی اسلامی، در جامعه به شكل رنگ ثابت درمی‌آید، با عقاید غلط مردم به مقابله برمی‌خیزد، با احساسات جاهلی و ته‌مانده‌های رسوب كرده‌ی اخلاق غیراسلامی مبارزه می‌كند و مقابل می‌شود، به جامعه و مردم شوك وارد می‌كند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، كاری می‌كند كه فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب كاملاً ممزوج می‌شود.
اگر یك جامعه بخواهد رشد كند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به‌وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی قرآن كه «یزكّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده است، مراد از تزكیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاك كردن و طاهر كردن و پیراسته كردن مردم؛ مثل طبیبی كه به مریض خود فقط نمی‌گوید این كار را بكن و این كار را نكن، بلكه او را در محل مخصوصی قرار می‌دهد و آنچه را كه او لازم دارد، به او می‌دهد و می‌خوراند و آنچه كه برای او مضر است، از او باز می‌گیرد. پیامبر اكرم(ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست‌وسه سال نبوّت دنبال می‌كردند؛ مخصوصاً در ده سالی كه در مدینه زندگی می‌كردند و دوران حاكمیت اسلام و تشكیل حكومت اسلامی بود.
من، چند مثال و نمونه را آماده كرده‌ام تا مطرح بكنم. این، برای امروز ما در نظام اسلامی خیلی مهم است؛ هم برای آحاد مردم و هم بخصوص برای مسؤولان و كسانی كه با جمعی سر و كار دارند و مجموعه‌یی از مردم به دهان آنها نگاه می‌كنند و به حرف آنها گوش می‌دهند. ما باید توجه كنیم كه اگر بخواهیم آن ته‌مانده‌ها و پس‌مانده‌های اخلاق دوران طاغوت را - كه برای رشد و تعالی ما بسیار هم مضر است - از خودمان دور كنیم و بزداییم، چاره‌یی نیست جز این‌كه در زندگی خود، همین روشهای رسول اكرم را با شجاعت و قاطعیت عمل كنیم.
یك مثال، به ایجاد فضای سالم و دور از تعصبهای جاهلانه در محیط زندگی مردم مربوط است. می‌دانید كه همه‌ی ملتها همین‌طور هستند و جز افرادی كه از لحاظ معرفت، به سطح خیلی بالایی رسیده باشند، وضعشان این‌گونه است كه در موارد زیادی تعصبات و غرضها و مرضها و حقدها و امثال آن، بر زندگی آنها حكومت می‌كند و مردم را از رفتار عادلانه و حق بازمی‌دارد و فضا را فضای ناسالم می‌كند.
باید این فضا را سالم كرد. برای ایجاد فضای سالم و ایجاد خوشبینی میان مردم، رسول اكرم(ص) غیر از توصیه‌هایی كه داشتند، روشهایی را هم اعمال می‌كردند. بخصوص در آن دوران كه این مسأله بسیار مهم بود؛ چون اعراب جاهلی بین خودشان و نسبت به هم، حقدها و سوءظنهای زیاد و تعصبات قبیله‌یی و فامیلی بسیاری داشتند و پیامبر اكرم(ص) باید اینها را از دلهای مؤمنین بیرون می‌كشید و دلهای آنها را نسبت به یكدیگر پاك و صاف و روشن می‌كرد.
روایتی از پیامبر اكرم نقل شده كه فرمود: «لایبلغنی احد منكم عن احد من اصحابی شیئا فانّی احبّ ان اخرج الیكم و انا سلیم‌الصّدر». پیش پیامبر می‌آمدند و از یكدیگر بدگویی می‌كردند و چیزهایی را درباره‌ی یكدیگر می‌گفتند؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع. پیامبر اكرم(ص) به مردم فرمودند: هیچ‌كس درباره‌ی اصحابم به من چیزی نگوید. دایماً نزد من نیایید و از همدیگر بدگویی كنید. من مایلم وقتی كه میان مردم ظاهر می‌شوم و به میان اصحاب خود می‌روم، «سلیم‌الصّدر» باشم؛ یعنی با سینه‌ی صاف و پاك و بدون هیچ‌گونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم.
این، سخنی از پیامبر و دستوری درباره‌ی مسلمانها نسبت به شخص آن حضرت است. ببینید چه‌قدر این رفتار رسول اكرم(ص) كمك می‌كند به این‌كه مسلمانها احساس كنند كه در جامعه و محیط اسلامی، باید بدون سوءظن و با خوشبینی با افراد برخورد كرد. در روایات داریم كه وقتی حاكمیت با شر و فساد است، به هر چیزی سوءظن داشته باشید؛ اما وقتی حاكمیت با خیر و صلاح در جامعه است، سوءظنها را رها كنید، به یكدیگر حسن‌ظن داشته باشید، حرفهای هم را با چشم قبول بنگرید و گوش كنید، بدیهای یكدیگر را نبینید و خوبیهای هم را مشاهده كنید.
بین مسلمانها رسم بود كه نزد پیامبر می‌آمدند و دَرِ گوش آن حضرت حرفهایی می‌زدند و به صورت نجوا، حدیث مخفی و محرمانه‌یی را می‌گفتند كه آیه‌ی شریفه نازل شد و مردم را از نجوا و دَرِگوشی با پیامبر نهی كرد؛ چون در دیگر مسلمانها ایجاد سوءظن می‌كرد.
در این ردیف، آن خاطره و حادثه‌یی كه خیلی مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور كردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه كردم، حادثه‌ی «افك» است. در سوره‌ی مباركه‌ی نور، چند آیه مربوط به همین حادثه می‌شود. حادثه‌ی «افك» به طور خلاصه این است كه یكی از همسران پیامبر، در یكی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتی كه برمی‌گشتند و می‌آمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، یك وقت دیدند كه همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.
حالا آن زن، كدامیك از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان می‌گویند «ماریه‌ی قبطیه» بوده و اهل سنت می‌گویند «عایشه» بوده‌است. این، تعیین بحث انحرافی در روزگار ماست كه بگوییم كدامیك از زنان پیامبر بوده است. اصلاً قضیه این نیست كه ما بخواهیم ببینیم كدام زن پیامبر بوده كه این آیات درباره‌ی تهمت به او نازل شده است. مسأله، مسأله‌ی دیگری است؛ یك دستور اخلاقیِ اجتماعی بسیار مهم است.
بعد از آن كه این مخدره به مدینه برگشت، بعضی از افراد هرزه‌گو و یاوه‌گو، زمزمه‌یی را میان مردم انداختند كه این خانم كجا بود و چرا عقب‌ماند و این شخصی كه او را آورد، چه كسی بود؟! بدون این كه تصریح كنند و تهمت مشخصی را متوجه بكنند، زمزمه و شایعه‌یی را در میان مردم پخش كردند.
مسأله این نیست كه آن مخدره، زن پیامبر است و باید او را احترام كرد؛ در آیات قرآن، مسأله چیز دیگری است. آیات سوره‌ی نور درباره‌ی «افك» - یعنی همین سخن دروغی كه منافقان و بدخواهان و افراد ناسالم در جامعه پخش و شایع می‌كردند - به شدت حساسیت نشان می‌دهد و چند آیه‌ی پی‌درپی، با لحن بسیار تندی خطاب به مسلمانها ذكر می‌شود كه چرا وقتی شما این شایعه را شنیدید، نسبت به گوینده‌ی آن شدت عمل بخرج ندادید - مستفاد از آیات این است - و چرا این شایعه را قاطعاً رد نكردید.
در این آیه، دو جا جمله با «لولا» شروع می‌شود. اهل ادبیات عرب توجه دارند كه «لولا»ی تحذیریه وقتی به‌كار می‌رود كه انسان می‌خواهد با كمال شدت و توبیخ كامل، به مخاطب خود بگوید: چرا این كار را نكردید؟ «لولا اذ سمعتموه ظنّ‌المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افك مبین»: چرا وقتی كه شما مسلمانها (مؤمنین و مؤمنات) این شایعه را شنیدید، به یكدیگر حسن‌ظن نشان ندادید و به طور قاطع نگفتید كه این دروغ است؟ یك‌جای دیگر می‌فرماید: «و لولا اذ سمعتموه قلتم ما یكون لنا ان نتكلّم بهذا سبحانك هذا بهتان عظیم»: چرا وقتی‌كه این شایعه را شنیدید، نگفتید كه ما حق نداریم این شایعه را تكرار كنیم؟ این، یك بهتان بزرگ است.
بعد در آخر این آیات هم می‌فرماید: «یعظكم‌اللَّه ان تعودوا لمثله ابدا ان كنتم مؤمنین». یعنی خدا به شما موعظه و نصیحت می‌كند كه هرگز دیگر گِرد چنین شایعه‌هایی نگردید و دیگر چنین حادثه‌یی میان جامعه‌ی اسلامی به وجود نیاید؛ اگر مؤمن هستید. یعنی شرط ایمان این است.
همان‌طور كه اشاره كردم، مسأله این نیست كه این شخص، همسر پیامبر بود. اگر همسر پیامبر هم نبود، همین عتاب و خطاب و همین تكلیف برای مؤمنین وجود داشت. لذا در اسلام این‌گونه است كه اگر كسی، كس دیگری را به بعضی از تهمتهای خاص متهم كند، اگر نتواند آن را با چهار شاهدِ عادل ثابت كند، خود تهمت زننده محكوم است كه بر او حد جاری بشود. این‌طور نیست كه شما حرفی را همین‌طور وسط فضا بیندازید و ذهنها را مشوب و دلها را نگران و ناراحت كنید و اگر توانستید ثابت كنید كه ثابت كرده‌اید و اگر هم نتوانستید، سرتان را بگیرید و به راه خود بروید! نه، اگر نتوانستید برخی از تهمتهایی را كه بر طبق آنها حد به مجرم زده می‌شود، ثابت كنید، خود شما بایستی به خاطر زدن این تهمت، حد بخورید و مجازات بشوید.
به نظر من، این حادثه‌ی عظیمی در تاریخ اسلام و زمان پیامبر است كه به این وسیله در محیط اسلامی، ریشه‌ی شایعه‌پراكنی در مسایل شخصی افراد - كه موجب سوءظن و بدبینی نسبت به یكدیگر می‌شود و محیط و فضا را ناسالم می‌كند - كنده شد. اسلام، این‌گونه است. پس، یكی از كارهای رسول اكرم(ص) این بود كه فضای جامعه را یك فضای مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه‌ی مردم در آن، نسبت به یكدیگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوشبینی به یكدیگر نگاه كنند. امروز هم تكلیف ما همین است.
یك مورد و نمونه‌ی دیگر از همین تلاشِ فضاسازی پیامبر این بود كه دشمنیها و كینه‌ها را از دلهای مردم بزداید. در مورد قبلی، ایجاد حسن‌ظن و فضای سالم بود؛ ولی در این مورد، مسأله بالاتر از این است. یعنی باید مسلمانان در جامعه‌ی اسلامی، از حالت بی‌تفاوتی نسبت به یكدیگر خارج بشوند. این‌كه مسلمانها با هم كاری نداشته باشند و هر كسی برای خود، دنیای جداگانه‌یی باشد و كاری به كار مسلمانهای دیگر نداشته باشد، در اسلام پسندیده نیست و یكی از فصول زندگی رسول اكرم این بود كه این فضای بی‌تفاوتی را، به فضای محبت و همكاری و برادری و ایجاد یك مجموعه‌ی همكار با یكدیگر تبدیل كند. این، همان چیزی است كه امروز هم در نظام خود، به او احتیاج داریم.
مسلمانها نسبت به یكدیگر، باید با علاقه و دلسوزی و بدون ذره‌یی بی‌تفاوتی، سروكار داشته باشند. این‌طور نیست كه اگر شما دیدید مسلمانی مورد ابتلا به حادثه‌یی قرار گرفته است، از كنار او بی‌تفاوت بگذرید. نه، همكاری و همدردی و دلسوزی و محبت متقابل بین مسلمانها، یكی از كارهای بزرگ رسول اكرم(ص) بود. آن بزرگوار، تا آن جا كه حضور داشت و در سعه‌ی وجودش بود، نمی‌گذاشت كه در جامعه‌ی اسلامی، مسلمانها - حتّی در یك مورد - نسبت به كسی بغض و كینه و عداوت داشته باشند. یعنی پیامبر با حكمت و حلم خود، حقیقتاً یك محیط شیرین و سالم و فضای آغشته به محبت را به وجود می‌آورد.
نقل كرده‌اند كه عرب بیابانگردی - كه از تمدن و شهرنشینی و آداب معاشرت و اخلاق معمولی زندگی چیزی نمی‌دانست - با همان خشونت صحراگردی خود، به مدینه آمد و خدمت پیامبر رسید. آن حضرت، در میان اصحاب خود - حالا یا در مسجد و یا در گذرگاهی - بودند. او، از ایشان چیزی خواست كه پیامبر هم به او كمكی كردند و مثلاً پول و غذا و لباسی به او دادند. بعد كه این را به او بخشیدند، به او گفتند: حالا خوب شد؟ من به تو نیكی كردم؟ راضی هستی؟ آن مرد، به‌خاطر همان خشونت صحراگردی خود و صراحت و بی‌تعارفی‌یی هم كه این‌گونه افراد دارند، به‌خاطر آن كه ظاهراً این محبتها كمش بوده است، گفت: نه، هیچ كاری انجام ندادی و هیچ محبتی نكردی و اصلاً این چیزی نبود كه تو به من دادی!
طبعاً این‌گونه برخورد خشن نسبت به پیامبر، در دل اصحاب یك چیز ناخوشایند سنگینی بود. همه عصبانی شدند. چند نفری كه اطراف پیامبر بودند، خواستند با عصبانیت و خشم، به این عرب چیزی بگویند و عكس‌العملی نشان بدهند؛ اما پیامبر فرمود: نه، شما به او كاری نداشته باشید، من با او مسأله را حل خواهم كرد. از جمع خارج شدند و این اعرابی را هم با خودشان به منزل بردند. معلوم می‌شود كه پیامبر در آن جا چیزی نداشتند كه به او بدهند؛ والّا بیشتر هم به او می‌دادند. او را به منزل بردند و باز چیزهای اضافه‌یی - مثلاً غذا یا لباس یا پول - به او دادند. بعد به او گفتند: حالا راضی شدی؟ گفت: بله. مرد، در مقابل احسان و حلم پیامبر شرمنده شد و اظهار رضایت كرد.
پیامبر(ص) به او فرمودند: تو چند لحظه‌ی پیش، در مقابل اصحاب من حرفهایی زدی كه آنها دلشان نسبت به تو چركین شد. دوست داری برویم همین حرفهایی كه به من گفتی و اظهار رضایت كردی، در مقابل آنها بگویی؟ گفت: بله، حاضرم. بعد پیامبر(ص) شبِ همان روز یا فردای آن روز، این عرب را برداشتند و در میان اصحابشان آوردند و گفتند: این برادر اعرابیمان خیال می‌كند كه از ما راضی است؛ اگر راضی هستی، بگو. او هم بنا به ستایش پیامبر(ص) كرد و گفت: بله، من خوشحال و راضیم و - مثلاً - از رسول اكرم خیلی متشكرم؛ چون ایشان به من محبت كردند. این سخنان را گفت و رفت.
بعد كه او رفت، رسول اكرم(ص) رو به اصحابشان كردند و فرمودند: مَثَل این اعرابی، مَثَل آن ناقه‌یی است كه از گله‌یی كه چوپانی آن را می‌چراند، رمیده و جدا شده باشد و سر گذاشته، به بیابان می‌دود. شما دوستان من، برای این كه این شتر را بگیرید و او را به من برگردانید، حمله می‌كنید و از اطراف، دنبال او می‌دوید. این حركت شما، رمیدگی او را بیشتر و وحشتش را زیادتر می‌كند و دستیابی به او را دشوارتر خواهد كرد. من نگذاشتم شما او را بیشتر از آنچه كه رمیده بود، از جمع ما برمانید. با محبت و نوازش، دنبال او رفتم و به گله و جمع خودمان برگرداندم. این، روش پیامبر(ص) است.
رسول اكرم، به هیچ عنوان نمی‌خواهد كه در فضای زندگی جامعه‌ی اسلامی و در میان مسلمانها، اندكی كینه و حقد و دشمنی باشد. او، در ایجاد محبت و صمیمیت بین مردم سعی داشت. حتّی آن‌وقتی كه دایره‌ی اسلام وسیعتر شد و رسول اكرم مكه را هم گرفتند، مردم آن شهر را عفو كردند. مردم مكه همان كسانی بودند كه پیامبر را از شهر خود بیرون كرده بودند. پیامبر، از همان اهالی مكه، سیزده سال ناراحتی تحمل كرده بود و زجر كشیده بود. بعد هم چندین جنگ با ایشان كرده بودند و چه‌قدر از مسلمانها را كشته بودند و متقابلاً مسلمانها هم از آنها كشته بودند. اگر قرار بود كه اینها با همان وضعیت، میزبان لشكر فاتح رسول خدا می‌شدند، تا سالهای متمادی امكان این‌كه بین اینها آشتی برقرار بشود، وجود نداشت. لذا به مجرد این‌كه پیامبر وارد مكه شد، اعلام عمومی كرد كه: «انتم‌الطّلقاء»؛ یعنی من همه‌ی شما را آزاد و عفوتان كردم. او، قریش را عفو كرد و تمام شد.
یكی از كارهایی كه پیامبر شاید در همان ماههای اولِ ورود به مدینه انجام دادند، ایجاد عقد اخوّت بین مسلمانها بود؛ یعنی مسلمانها را با هم برادر كردند. این‌كه می‌گوییم با هم برادر هستیم، در اسلام یك تعارف نیست؛ یعنی حقیقتاً مسلمین نسبت به یكدیگر، دارای حق برادری هستند و نسبت به هم طلبكارند؛ همچنان كه برادران نسبت به هم، مدیون یكدیگر هستند و باید نسبت به هم، حقوق متقابلی را عمل كنند. پیامبر، این را عملی كرد.
او، مسلمانها را دو به دو با هم برادر كرد و طبقات و خانواده‌های اینها و اشرفیگریِ اشراف مدینه و قریش را رعایت نكرد. غلام سیاهی را با یك شخص بزرگ و آزادشده‌یی را با یك آقازاده‌ی معروف بنی‌هاشم یا قریش برادر كرد. به‌هرحال این برادری ابعاد مختلفی داشت كه یكی از مهمترین ابعاد آن، همین بود كه مسلمانها نسبت به هم احساس برادری بكنند.
یك مثال دیگر می‌زنم تا نشان بدهم كه پیامبر(ص) چگونه فضای جامعه را با ارزشهای اسلامی می‌آغشت. در اسلام - منهای عقاید و سلایق سیاسی و خط و ربط و بقیه‌ی امور - این روح وفاداری و حق‌شناسی و پاسِ زحمات و خدمات افراد را داشتن است كه مهم می‌باشد و در سلامت جامعه بسیار مؤثر است و پیامبر عملاً روی آن زیاد تكیه می‌فرمودند. ایشان، صرفاً به زبان اكتفا نمی‌كردند و مثلاً بفرمایند پاس عهد و پیمان و حق‌شناسی نسبت به یكدیگر را داشته باشید؛ بلكه در عمل هم این فضا را به وجود می‌آوردند.
در حدیثی دیدم كه هیأتی از سوی نجاشی - پادشاه حبشه - نزد رسول اكرم در مدینه آمدند كه لابد پیامی بیاورند؛ همچنان‌كه بین دولتها معمول و متداول است. نجاشی در كشور حبشه پادشاه بود و هم مثل خیلی دیگر از سلاطین و امرایی كه در آن روز در اطراف دنیا بودند، مسیحی و غیرمسلمان بود؛ اما وقتی كه هیأت حبشی آمدند، دیدند خود پیامبر(ص) از جا بلند شدند و برای این هیأت مشغول پذیرایی شدند. اصحاب گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما كه هستیم، اجازه بدهید ما پذیرایی كنیم. فرمود: نه، آن‌وقتی كه مسلمانها به حبشه هجرت كردند، پادشاه اینها نسبت به مسلمانها احترام و تكریم زیادی كرد؛ من می‌خواهم جبران كنم. این، حق‌شناسی است.
لذا شما می‌بینید كه پیامبر اكرم در زمان حیات خود، هر چند با كفار قریش جنگهای زیادی داشتند و چند جنگ هم علیه امپراتور روم شرقی - كه منطقه‌ی شامات و فلسطین در آن دوران متعلق به او بود - به راه انداختند و در جنگهای یرموك و موته و تبوك شركت كردند و تا آن نقاط مشغول جهاد و فتوحات و كشورگشایی بودند؛ اما هیچ لشكركشی‌یی به طرف حبشه نكردند و به آن‌طرف نرفتند.
این‌طور نبود كه هر پادشاهی كه ایمان اسلامی را قبول نمی‌كرد، پیامبر با او جنگ داشته باشد. نه، عهدشناسی و حق‌شناسی و پاس محبتهای نجاشی، تا دوران حكومت اسلامی و آن وقتی كه پیامبر رئیس نظام اسلامی هم می‌شود، همچنان باقی است. از این قبیل، در زندگی رسول اكرم(ص) زیاد است كه اگر بخواهیم هر كدام از این موارد را ذكر كنیم، طولانی می‌شود.
یك مورد دیگر را هم مطرح كنم: در دوران حكومت اسلامی، زنی در مدینه به دیدن پیامبر آمد. اصحاب دیدند كه رسول اكرم(ص) نسبت به این زن خیلی اظهار محبت كرد و احوال خود و خانواده‌اش را پرسید و با كمال صمیمیت و محبت با او رفتار كرد. بعد كه آن زن رفت، پیامبر برای رفع تعجب اصحاب فرمودند كه این زن در زمان خدیجه (دوران اختناق و شدت در مكه) به منزل ما رفت و آمد می‌كرد. لابد در زمانی كه همه، یاران پیامبر را محاصره كرده بودند و خدمت حضرت خدیجه (سلام‌اللَّه‌علیها) - همسر مكرم پیامبر - نمی‌آمدند، این خانم آن‌وقت با خدیجه رفت و آمد می‌كرده است. در این روایت هم ندارد كه این زن، مسلمان شده بود. نه، احتمالاً این زن هنوز هم مسلمان نبود، اما به صرف این‌كه در گذشته چنین خصوصیتی داشته و چنان صمیمیت و محبتی را ابراز می‌كرده است، پیامبر اكرم سالها بعد از آن، این حق‌شناسی را رعایت می‌كردند.
یك نمونه‌ی دیگر هم، همین مسأله‌ی ایجاد فضای كار و تلاش در جامعه است كه پیامبر اكرم به این‌كه دستور بدهند مردم باید كار و تلاش كنند، اكتفا نمی‌كردند. ایشان، با روشهای مختلف، روحیه‌ی كار و تلاش را در مردم زنده می‌كردند و گاهی اگر جوانی را مشاهده می‌كردند كه بی‌كار است، می‌فرمودند: «انّ‌اللَّه لایحبّ الشّابّ الفارغ»: خدا از جوانی كه عمر خود را تلف می‌كند و به بی‌كاری می‌گذراند، خشنود نیست.
در روایتی دارد كه رسول اكرم(ص) وقتی جوانی را می‌دیدند كه «كان یعجبه» و از اندام و سلامت و جوانی او خوششان می‌آمد، از او دو سؤال می‌كردند و می‌پرسیدند: ازدواج كردی و آیا شغلی داری یا نه؟ اگر آن جوان می‌گفت ازدواج نكردم و شغلی ندارم، پیامبر می‌فرمود: «سقط من عینی»: این جوان از چشمم افتاد. او، با این‌طور روشها و برخوردها، مردم را به اهمیت كار و تلاش متوجه می‌كرد.
یك وقت، چند نفر خدمت رسول اكرم آمدند و از شخصی تعریف كردند و گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما با این مرد همسفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاك و باخدایی بود، دایماً عبادت می‌كرد، در هر منزلی كه فرود می‌آمدیم، از لحظه‌ی فرود تا وقتی‌كه مجدداً سوار می‌شدیم، او مشغول نماز و ذكر و قرآن و اینها می‌شد. وقتی كه این تعریفها را كردند، پیامبر(ص) با تعجب از آنها سؤال كردند: پس چه كسی كارهایش را می‌كرد؟ كسی كه وقتی از مركب پیاده می‌شود، دایم مشغول نماز و قرآن است، چه كسی غذای او را می‌پخت؟ چه كسی وسایل او را فرود می‌آورد و سوار می‌كرد؟ چه كسی كارهایش را انجام می‌داد؟ اینها در جواب گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما با كمال میل، همه‌ی كارهای او را انجام می‌دادیم. پیامبر فرمود: «كلّكم خیر منه»: همه‌ی شما از او بهترید. این‌كه او كار خودش را انجام نمی‌داد و به دوش شما می‌انداخت و خود مشغول عبادت می‌شد، موجب نمی‌شود كه او مرد خوبی باشد. مردِ خوب، شما هستید كه كار و تلاش می‌كنید و حتّی كار دیگری را هم شما به عهده می‌گیرید.
با این گونه روشها، فضای زندگی در جامعه‌ی اسلامی، از علاقه‌ی به كار و تلاش زندگی پُرمی‌شود. همه‌ی این مواردی كه مطرح كردم، امروز مورد ابتلا و احتیاج ماست. همه‌ی مردم مسلمان در ایران و جامعه‌ی اسلامی، باید نسبت به سرنوشت كشور و بازسازی آن، احساس وظیفه كنند. هیچ كس نباید در كاری كه انجام می‌دهد، هدف سازندگی جامعه‌ی اسلامی را فراموش كند؛ ولو كاری كه شما می‌كنید، برای زندگی خودتان باشد. همه‌ی مردم حق دارند برای اعاش و زندگی و تأمین آتیه‌ی شخصی و خانوادگی خود كار كنند؛ اما در این تلاش و كاری كه انجام می‌دهید، مسأله‌ی سازندگی كشور هم باید مورد نظر باشد. یعنی اگر كاری كه شما انجام می‌دهید، برای خود شما خوب است، اما برای ایران مضر و برای سازندگی كشور بد و مزاحم است، این كارِ شما نامطلوب است و درست نمی‌باشد.
همه باید احساس كنند كه نسبت به سرنوشت جامعه تكلیف دارند؛ آن تكلیف را جستجو و پیدا كنند. در كار شخصی خود - چه كار فرهنگی، چه كار اداری، چه كار تجاری، چه كار فنی، چه كارهای بزرگ و چه كارهای كوچك - باید احساس همه‌ی مردم این باشد كه این خانه، بایستی به دست صاحبان خانه - یعنی آحاد مردم - ساخته بشود و دولت هم مدیر و سرپرست این خانه است كه باید برنامه‌ریزی بكند و كار هر كس و وظیفه‌ی هر مجموعه و قشری را معلوم بكند تا مردم بدانند تكلیفشان چیست و انجام بدهند.
همه‌ی آحاد مردم وظیفه دارند كه فضا را فضای سالم قرار بدهند؛ فضایی كه در آن، محبت بر خصومت فایق و غالب باشد. این، در اسلام بسیار مهم است. انسان، تركیبی از دوست داشتن و دشمن داشتن است. هم احساس محبت و هم احساس بغض و عداوت، در وجودتان هست. این، طبیعیِ هر انسان است كه یك روحِ دوست داشتن و یك روحِ دشمن داشتن و كینه ورزیدن، در او وجود دارد. اسلام، تكلیف اینها را معیّن كرده و گفته‌است روح خصومت و دشمنیِ شما، مخصوص به دشمنان خدا و نظام اسلامی و مردم است. ببینید آن كسانی كه با خدا و رسولش و جامعه‌ی اسلامی و ملت مسلمان دشمنند، چه كسانی هستند؛ دشمنی را متوجه آنها كنید تا مابقی وجود شما، دوستی و محبت نسبت به آحاد جامعه باشد.
سعی كنید همه را دوست بدارید. این، یك تكلیف و یك تعلیم اسلامی است. این، چیز بدی نیست. برای دشمن داشتن، نباید بهانه پیدا كرد و انسان هر كسی را به بهانه‌یی، از مجموعه و لیست محبت خود خارج كند و دور بیندازد. نه، فضای جامعه‌ی اسلامی، فضای صمیمیت است؛ ولو كسی را كه نمی‌شناسید.
همین‌طور، باید روح سوءظن و بدبینی نسبت به افراد را در نظام اسلامی از بین‌برد. سوءظن، متعلق به نظام غیراسلامی است. وقتی شر و ظلم، غالب و حاكم است؛ وقتی در جامعه، غیرخدا زمام امور را به دست دارد؛ روایت داریم كه حسن ظن، ساده‌لوحی است و به هر پدیده‌یی، باید با چشم تردید و سوءظن نگاه كرد. اما آن‌وقتی كه غلبه با حق است، حكومت متعلق به خدا و بندگان اوست و راه، راه صراط مستقیم دین است، در این‌جا باید سوءظنها را كنار گذاشت و حسن‌ظن داشت؛ مگر آن كه برای انسان چیزی ثابت بشود. این، آن تكلیف اسلامی است.
فضای اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، باید از این خصوصیات پُر باشد و این، آن كاری است كه نبیّ مكرّم اسلام(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، با روشها و تعلیمات و حضور خود در میان قشرهای مردم و ابتكارهای جالبی در هر مورد - همچنان‌كه نمونه‌های مختصری مطرح شد - انجام می‌داد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : احساس مسئولیت, اعتماد مردم به نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت, اعتماد مردم به نظام اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اینكه بعضی اینجا و آنجا بنشینند و بدون اینكه احساس مسئولیت بكنند، اعتماد مردم نسبت به مسئولان را متزلزل نمایند، یك عمل غلط و غیر انقلابی و غیر اسلامی انجام داده‌اند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سرنوشت امت اسلامی, احساس مسئولیت
کلیدواژه(ها) : سرنوشت امت اسلامی, احساس مسئولیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی مردم مسلمان در ایران و جامعه‌ی اسلامی، باید نسبت به سرنوشت كشور و بازسازی آن، احساس وظیفه كنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : دستاوردهای انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی, ارزش‌های انقلابی
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی, ارزش‌های انقلابی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ارزشهای انقلابی و دستاوردهای انقلاب و فضای اسلامی جامعه، ناموس همه‌ی آحاد مردم ماست و از آن، غیرتمندانه و با كمال قدرت دفاع می‌كنیم و باید بكنیم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اعتماد مردم به نظام اسلامی, اعتماد مردم به مسئولان
کلیدواژه(ها) : اعتماد مردم به نظام اسلامی, اعتماد مردم به مسئولان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اعتماد مردم به مسولان، كشور را نجات داده است. این اعتماد، در طول دوران حیات بابركت امام عزیزمان، به مسوولان شجاعت و جرات كار داده است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اعتماد مردم به نظام اسلامی, اعتماد مردم به مسئولان, مردم ایران
کلیدواژه(ها) : اعتماد مردم به نظام اسلامی, اعتماد مردم به مسئولان, مردم ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
به تك تك آحاد مردم توصیه می‌كنم، كه حس اعتمادتان را نسبت به كارگزاران كشور از دست ندهید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : ارزش‌های انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نگذاريد احساس غيرت انقلابى و تكليف در مقابل انقلاب، در دلهاى شما (ملت ایران)ضعيف بشود و فروبنشيند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اعتماد مردم به نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : اعتماد مردم به نظام اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه تكليف دارند اين روح اعتماد(مردم به نظام اسلامی) را در دلها راسخ كنند. كسى مجاز نيست كه اين روح اعتماد را از مردم بگيرد و دلهاى آنان را متزلزل كند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : مقاومت ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این، سرّ بزرگى است که استکبار جهانى سعى دارد یا به نحوى ملت ایران را شکست بدهد تا به ملتهاى دیگر بفهماند که ملت مقاومى مثل ایران هم شکست خورد و این تجربه‌ى تلخ را براى ملتها به وجود آورد و یا این که ملت ایران را به سازش بکشاند تا باز به ملتهاى عالم بگوید که ملت مقاومِ پرشورِ پرحماسه‌یى مثل ملت ایران هم، آخرش مجبور شد تا با ما کنار و کوتاه بیاید.
بحمداللَّه تا امروز چنین چیزى اتفاق نیفتاده، بعد از این هم اتفاق نخواهد افتاد. تا ما هستیم، تا این ملت هست، تا روح و نفس گرم امام فقید عزیزمان در خاطره‌هاى ما و در این فضاى انقلابى زنده است، چنین چیزى پیش نمى‌آید. به طور خلاصه باید گفت که امروز دولت و ملت ایران و کشور اسلامى ما در نقطه‌یى واقع شده است که فشارها و تهدیدها و زورگوییها، تاکنون روى این نقطه اثرى نگذاشته و ملتهاى دنیا هم، چون این ایستادگى و مقاومت را دیدند و فهمیدند، امیدشان به این‌جاست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : غیرت انقلابی
کلیدواژه(ها) : غیرت انقلابی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نکته‌ی سومی که به آحاد مردم توصیه میکنم، این است که نگذارید احساس غیرت انقلابی و تکلیف در مقابل انقلاب، در دلهای شما ضعیف بشود و فرو بنشیند. مثل کسی که از خانواده و حرم و ناموس خود دفاع میکند، از انقلاب و ارزشها و دستاوردهای آن، همین‌طور دفاع کنید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سازش با آمریکا
کلیدواژه(ها) : سازش با آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این، سرّ بزرگی است که استکبار جهانی سعی دارد یا به نحوی ملت ایران را شکست بدهد تا به ملتهای دیگر بفهماند که ملت مقاومی مثل ایران هم شکست خورد و این تجربه‌ی تلخ را برای ملتها به وجود آورد و یا این که ملت ایران را به سازش بکشاند تا باز به ملتهای عالم بگوید که ملت مقاومِ پرشورِ پرحماسه‌یی مثل ملت ایران هم، آخرش مجبور شد تا با ما کنار و کوتاه بیاید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اعتماد به مردم
کلیدواژه(ها) : اعتماد به مردم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به تک تک آحاد مردم توصیه میکنم، این است که حس اعتمادتان را نسبت به کارگزاران کشور از دست ندهید. ما امروز، بهترینها را در رأس امور مشاهده میکنیم. کسی خیال نکند که اگر اینها نبودند و دیگری بود، چه میشد. به هیچ‌وجه این‌طور نیست. همه‌ی گروهها و مجموعه‌ها و تیپهای اجتماعی، در این یازده سال به صحنه‌ی امتحان آمدند. امروز،  کسانی که مسؤولیتها را - که خیلی هم سنگین است - بر دوش گرفته‌اند، انسانهای شایسته و صالحی هستند که میتوانبه آنها اعتماد کرد.
همه تکلیف دارند این روح اعتماد را در دلها راسخ کنند. کسی مجاز نیست که این روح اعتماد را از مردم بگیرد و دلهای آنان را متزلزل کند. این که بعضی این‌جا و آن‌جا بنشینند و بدون این‌که احساس مسؤولیت بکنند، اعتماد مردم نسبت به مسؤولان را متزلزل نمایند، یک عمل غلط و غیرانقلابی و غیراسلامی انجام داده‌اند. مردم باید به راننده‌یی که این قطار یا این اتوبوس را میراند و جلو می‌برد، اطمینان داشته باشند تا به او امکان بدهند و کمک کنند که این قافله را به منزل برساند. اگر روح بیاعتمادی حاکم شد، او هم نمیتواند کار کند، اینها هم نمیتوانند کمک کنند.
همان‌طور که در خطبه‌ی قبل هم مطرح کردم، فضای جامعه‌ی اسلامی در عهد صدر اول، به برکت تعالیم پیامبر(ص)، یک فضای اعتماد و اطمینان متقابل بود. امروز هم همین‌گونه است؛ بخصوص کسانی که در تریبونهای گوناگون قرار میگیرند و سخنرانی میکنند و حرف میزنند و مینویسند. آنها بیش از دیگران باید سعی کنند که این روح اعتماد را در دلها قوی کنند. مبادا آن را  تضعیف و متزلزل نمایند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : مسئولیت‌های اجتماعی زنان
کلیدواژه(ها) : مسئولیت‌های اجتماعی زنان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن نباید بتواند با ترویج فرهنگ فساد - هر نوع فسادی، چه فسادهای مربوط به شهوات جنسی و چه فسادهای مالی و چه انواع و اقسام فسادهای اخلاقی و عملی دیگر - این انقلاب را از درون بپوساند. یکایک شما زن و مرد، باید مثل آن جوان شجاع و غیرتمندی که در برابر خانه و حریم و خانواده و موجودی خود سینه سپر میکند و از آن دفاع میکند، از انقلاب و اسلام و مسؤولان و دستاوردها و ایمان اسلامیتان دفاع کنید و در مقابل کسانی که به آن هجوم میورزند، بایستید.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : تزکیه نفس
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک وقت کسی دستور میدهد یا توصیه میکند که مثلاً مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نکنند و دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است - که البته کار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم میداد یعلّمهم و درس معرفت و زندگی به مردم میآموخت - اما یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم کاری میکند و رفتاری در پیش میگیرد که این اخلاق و وظیفه‌ی اسلامی، در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید، با عقاید غلط مردم به مقابله برمیخیزد، با احساسات جاهلی و ته‌مانده‌های رسوب کرده‌ی اخلاق غیراسلامی مبارزه میکند و مقابل میشود، به جامعه و مردم شوک وارد میکند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، کاری میکند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملاً ممزوج میشود. اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به‌وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی قرآن که «یزکّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده است، مراد از تزکیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که به مریض خود فقط نمیگوید این کار را بکن و این کار را نکن، بلکه او را در محل مخصوصی قرار میدهد و آنچه را که او لازم دارد، به او میدهد و میخوراند و آنچه که برای او مضر است، از او باز میگیرد. پیامبر اکرم(ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست‌وسه سال نبوّت دنبال میکردند؛ مخصوصاً در ده سالی که در مدینه زندگی میکردند و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی بود.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز، تکلیف بزرگی بر گردن ماست. امروز، موظفیم این تکلیف بزرگ الهی - یعنی امید دادن به مردم عالم - را انجام دهیم: «لتکونوا شهداء علیالنّاس». شما، آن نمونه‌های شاهدی هستید که ملتهای دیگر و مردم دنیا، به شما نگاه میکنند. تکلیف بزرگی را که امروز به گردن ماست، باید درست بشناسیم. کار عمده‌ی ما این است که این نقطه‌ی امید را در دلهای ملتهای مسلمان حفظ کنیم. همچنان‌که ... ملت ایران توانسته است همیشه در جایگاهی قرار داشته باشد که چشم و دل ملتها به او روشن و امیدوار باشد، از حالا به بعد هم باید روش و کیفیت عمل و حرفها و اظهارات ما به نحوی باشد که این امید در دلهای مستضعفان و بیم در دلهای دشمنان باقی بماند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمنان ملت ایران، سعی کرده‌اند ملت را نسبت به آینده بدبین و ناامید کنند. شما در طول این چند سال شنیدید که هر حادثه‌یی اتفاق افتاده است، رادیوهای خارجی شروع به سخن‌پراکنی کردند. بعضی گفتند: کار ایران دیگر تمام شد! بعضی گفتند: تا سه ماه یا شش ماه دیگر، اثری از جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند! بعضی گفتند: این تجربه هم شکست خورد! در هر مناسبتی، رادیوهای خارجی سعی کردند این‌طور تفهیم کنند که ملت ایران نسبت به آینده‌ی خود ناامید و بدبین است... روح خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجره‌ی طیبه‌یی هستید که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فیالسّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها».

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چرا به آینده خوشبین نباشیم؟ یک ملتِ باشجاعتِ باشهامتِ نیرومند، متحد، اهل کار، خوشفکر و بااستعداد، ساکن بر سرزمینی سرشار از برکات الهی، چرا به آینده امیدوار و خوشبین نباشد؟ در حالیکه روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم. اگر بنا بود کسی بدبین و ناامید باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید میبود... چرا امیدوار نباشیم؟ تک تک آحاد مردم باید امید به آینده و خوشبینی نسبت به آن را - علی‌رغم میل دشمن - در دلهایشان نگهدارند؛ چون دشمن میخواهد امید را در دلها بمیراند. میداند که بزرگترین دشمن او، امیدواری شماست. شما اگر ناامید شدید، دشمن نفس راحتی خواهد کشید و کار او آسان خواهد شد؛ لذا میخواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اعتماد، مسئولین را در طول دوران حیات بابرکت امام عزیزمان شجاعت و جرئتِ کار داده. شما در دوران امام بزرگوار میدیدید که ایشان چقدر بر روی حمایت مردم از مسئولین تکیه میکردند. این‌جور نبود که امام، ضعفهایی را که در دستگاه‌ها هست، ندانند و نبینند؛ چرا، امام ضعفها را مشاهده میکردند؛ شاید از بسیاری هم دقیق‌تر و بهتر. ضعفهایی که در دستگاه‌های دولتی بود، ضعفهایی که در قوّه‌ی قضائیّه بود، ضعفهایی که در بخشهای مختلفی از دستگاه وسیع اداره‌ی کشور بود، بر امام پوشیده نبود؛ امّا با وجود این، تأکید امام این بود که مردم باید با مسئولین همکاری کنند و پشت سر مدیران کشور قرار بگیرند تا آن مدیران بتوانند این ضعفها را برطرف کنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‌الشّأن‌مان از گذرگاه‌های بسیار خطرناکی گذشته‌ایم؛ با قوّت، با قدرت راه را ادامه میدهیم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ضعفهایی که در دستگاه وسیع اداره‌ی کشور بود، بر امام پوشیده نبود؛ امّا تأکید امام این بود که مردم باید با مسئولین همکاری کنند و پشت سر مدیران کشور قرار بگیرند تا آن مدیران بتوانند این ضعفها را برطرف کنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
پیغمبر اسلام براى اینکه ارزشهاى اسلامى و اخلاق اسلامى در جامعه کاملاً جا بیفتد و با روح مردم و عقاید مردم و زندگى مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضاى زندگى را در محیط نظام اسلامى با ارزشهاى اسلامى آغشته میکرد. یک وقت کسى به مردم دستور میدهد یا توصیه میکند که مثلاً مردم حسن خلق داشته باشند، گذشت داشته باشند، صبر داشته باشند، در راه خدا استقامت کنند، ظلم نکنند، دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ مطلب، مطلب توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن است. این البتّه کار لازمى است؛ پیغمبر اسلام هم تعلیم میداد: یُعَلِّمُهُم؛ به مردم یاد میداد و درس معرفت و درس زندگى به مردم می‌آموخت. امّا یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ آن معلّم کارى میکند، رفتارى در پیش میگیرد که این اخلاق اسلامى، این وظیفه‌ی اسلامى در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید؛ با عقاید غلط مردم به مقابله برمیخیزد، با احساسات جاهلى و ته‌مانده‌هاى رسوب‌کرده‌ی اخلاق غیراسلامى مبارزه میکند، مقابل میشود، به جامعه و به مردم شوک وارد میکند و در مقاطع مناسب با روشهاى مناسب، کارى میکند که فضاى جامعه، محیط زندگى مردم، با این صفت، با این اخلاق، با این روش خوب، کاملاً ممزوج میشود. یک جامعه اگر بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامى را در خود به وجود بیاورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی قرآن «یُزَکّیهِم» پس از «یُعَلِّمُهُم» یا قبل از «یُعَلِّمُهُم» [آمده است]؛ در بعضى از جاها قبل از تعلیم، تزکیه را بیان کرده؛ و در بعضى جاها بعد از تعلیم، تزکیه را بیان کرده است. شاید مراد از تزکیه در این آیات، همین مطلب است؛ یعنى مردم را پاک کردن، طاهر کردن، پیراسته کردن. مثل یک طبیبى که به مریض خود فقط نمیگوید این کار را بکن و آن کار را نکن؛ بلکه او را در محلّ مخصوصى قرار میدهد و آنچه را لازم دارد به او میدهد و میخوراند و آنچه براى او مضر است، از او باز میگیرد؛ یک چنین وضعیّت و روشى را پیغمبر اسلام در طول ۲۳ سال نبوّت ‌-مخصوصاً در ده سالى که در مدینه زندگى میکردند که ده سالِ حاکمیّت اسلام و تشکیل حکومت اسلامى است- دنبال میکردند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک روایتى از پیغمبر اکرم نقل شده که فرمود: لایُبلِغُنى اَحَدٌ مِنکُم عَن اَصحابى شَیئًا فَاِنّى اُحِبُّ اَن اَخرُجَ اِلَیکُم وَ اَنَا سَلیمُ الصَّدر. می‌آمدند پیش پیغمبر از یکدیگر بدگویى میکردند و چیزهایى را درباره‌ی یکدیگر میگفتند ‌-گاهى راست، گاهى هم خلاف واقع- پیغمبر اکرم به مردم فرمودند که هیچ کس درباره‌ی اصحاب من به من چیزى نگوید؛ مدام پیش من نیایید از همدیگر بدگویى کنید؛ من مایلم وقتی‌که میان مردم ظاهر میشوم و به میان اصحاب خود میروم، «سلیم الصّدر» باشم، یعنى با سینه‌ی صاف و پاک و بدون هیچگونه سابقه و بدبینى به میان مسلمانها بروم؛ از همدیگر پیش من بدگویى نکنید. این یک سخنى است از پیغمبر؛ یک دستور درباره‌ی مسلمانها نسبت به شخص آن حضرت. ببینید چقدر این رفتار رسول اکرم کمک میکند به اینکه مسلمانها احساس کنند که در جامعه‌ی اسلامى و محیط اسلامى باید بدون سوءِظن و با خوش‌بینى با افراد برخورد کرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
پیغمبر با حکمت و حلم خود، حقیقتاً یک محیط شیرین و سالم و فضاى آغشته‌ی به محبّت را به وجود می‌آورد.نقل کرده‌اند که یک اعرابی‌اى ‌-یعنى یک عرب بیابان‌گرد؛ اعرابى به آن عربهایى میگفتند که صحراگرد بودند و از تمدّن و شهرنشینى و آداب معاشرت و اخلاق معمولىِ زندگى چیزى نمیدانستند- با همان خشونت صحراگردىِ خود آمد مدینه، آمد خدمت پیغمبر ‌-پیغمبر در میان اصحاب خود بودند؛ یا در مسجد یا در یک گذرگاهى- و از پیغمبر چیزى خواست؛ حاجتى به پیغمبر عرضه کرد. پیغمبر یک کمکى به او کردند؛ مثلاً پولى، غذائى، لباسى، چیزى به او دادند. بعد که این را به او بخشیدند گفتند خوب شد؟ من به تو نیکى کردم؟ راضى هستى؟ آن مرد به‌خاطر همان خشونت صحراگردى خود و صراحت و بی‌تعارفی‌اى هم که این‌جور افراد دارند ‌-ظاهراً این محبّت پیغمبر برایش کم بوده- گفت نه، هیچ کارى نکردى، هیچ محبّتى نکردى، این چیزى نبود که تو به من دادى! طبعاً این‌جور برخورد خشن نسبت به پیغمبر، در دل اصحاب یک چیزِ ناخوشایندِ سنگینى بود؛ همه عصبانى شدند. آن چند نفرى که اطراف پیغمبر بودند، خواستند با عصبانیّت و با خشم به این عرب یک چیزى بگویند، یک عکس‌العملى نشان بدهند؛ پیغمبر فرمود نه، شما به او کارى نداشته باشید، من با او مسئله را حل خواهم کرد. از جمع خارج شدند و آن اعرابى را هم با خودشان بردند و بردند منزل ‌-معلوم میشود که پیغمبر آنجا چیزى نداشتند که به او بدهند، وَالّا بیشتر هم به او میدادند- و باز یک چیزهاى اضافه‌اى، یا غذائى یا لباسى یا پولى به او دادند؛ بعد به او گفتند حالا راضى شدى؟ گفت بله. آن مرد در مقابل احسان پیغمبر و حلم پیغمبر شرمنده شد، اظهار رضایت کرد. پیغمبر به او فرمودند خب، تو چند لحظه‌ی پیش در مقابل اصحاب من یک حرفهایى زدى که آنها دلشان نسبت به تو چرکین شد؛ دوست دارى برویم همین حرفهایى را که به من گفتى و اظهار رضایت کردى، در مقابل آنها بگویى؟ گفت بله، حاضرم. بعد پیغمبر شبِ همان روز یا فرداى آن روز، این عرب را برداشتند و آوردند در میان اصحابشان؛ گفتند این برادر اعرابی‌مان خیال میکند که از ما راضى است؛ اگر راضى هستى، بگو. او هم بنا کرد از پیغمبر ستایش کردن، گفت بله، من خوشحالم، راضی‌ام، خیلى متشکّرم ‌-مثلاً- از رسول اکرم، به من محبّت کردند؛ و رفت. بعد که او رفت، رسول اکرم رو کردند به اصحابشان فرمودند مثَل این اعرابى، مثَل آن شتر و ناقه‌اى است که از یک گلّه‌اى ‌-که چوپانى دارد آن را میچراند- رمیده و جدا شده، سر گذاشته به بیابان دارد میدود. شما دوستان من براى اینکه این شتر را بگیرید و او را به من برگردانید، از اطراف حمله میکنید و دنبال او میدوید. این حرکت شما رمیدگى او را بیشتر میکند، وحشت او را زیادتر میکند و دستیابى به او را دشوارتر خواهد کرد. من نگذاشتم شما او را بیشتر از آنچه از جمع ما رمیده بود، برمانید. با محبّت، با نوازش دنبال او رفتم، او را برگرداندم به گلّه‌ی خودمان و به جمع خودمان. این روش پیغمبر است.یعنى رسول اکرم به هیچ عنوان نمیخواهد که در فضاى زندگىِ جامعه‌ی اسلامى، در میان مردم و مسلمانها، اندکى کینه و حِقد و دشمنى باشد، سعى دارد در ایجاد محبّت و صمیمیّت بین مردم؛ حتّى آن‌وقتى که دایره‌ی اسلام وسیع‌تر شد و رسول اکرم مکّه را هم گرفتند ‌-مردم مکّه همان کسانى بودند که پیغمبر را از مکّه بیرون کرده بودند؛ پیغمبر سیزده سال از همان اهالى مکّه ناراحتى تحمّل کرده بود و زجر کشیده بود؛ بعد هم چندین جنگ با پیغمبر کرده بودند؛ چقدر [آنها] از مسلمانها کشته بودند، چقدر مسلمانها از آنها کشته بودند؛ اگر قرار بود که اینها با همان وضعیّت، میزبان لشکر فاتح رسول خدا میشدند، تا سالهاى متمادى امکان اینکه بین اینها آشتى برقرار بشود وجود نداشت- پیغمبر بمجرّد اینکه وارد مکّه شدند، در روز فتح مکّه که سال هشتم باشد اعلام عمومى کرد که «اَنتُمُ الطُّلَقاء»؛ یعنى من همه‌ی شما را آزاد کردم و عفو کردم؛ قریش را عفو کرد و قضایا تمام شد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ماه‌هاى اوّلِ ورود پیغمبر به مدینه یکى از اوّلین کارهایى که پیغمبر انجام دادند، ایجاد عقد اخوّت بین مسلمانها بود؛ یعنى مسلمانها را با هم برادر کردند. اینکه میگوییم با هم برادر هستیم، در اسلام یک تعارف نیست؛ یعنى حقیقتاً مسلمین نسبت به یکدیگر داراى حقّ برادرى هستند؛ نسبت به هم طلبکارند، همچنان که برادران نسبت به هم؛ مدیون یکدیگر هستند و باید حقوق متقابلى را نسبت به هم عمل کنند. پیغمبر این را عملى کرد: دو به دو مسلمانها را با هم برادر کرد، و طبقات اینها و خانواده‌هاى اینها و اشرافیگرىِ اشراف مدینه و قریش را رعایت نکرد، غلام سیاهى را با یک شخص بزرگى و یک آزادشده‌اى را با یک آقازاده‌ی معروف بنی‌هاشم یا قریش برادر کرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک مثال... براى اینکه نشان بدهیم پیغمبر چگونه فضاى جامعه را با ارزشهاى اسلامى می‌آغشت، روح وفادارى است که در اسلام بسیار مهم است؛ حق‌شناسى و پاس زحمت و خدمت افراد را داشتن ‌-منهاى عقاید و سلایق سیاسى و خط و ربط و بقیّه‌ی امور- که در سلامت جامعه بسیار مؤثّر است و پیغمبر عملاً روى این تکیه‌ی زیادى میفرمودند؛ یعنى به زبان اکتفا نمیکرد که بفرماید پاس عهد و پیمان یکدیگر را داشته باشید و نسبت به یکدیگر حق‌شناسى داشته باشید؛ بلکه پیغمبر اکرم در عمل هم این فضا را به وجود می‌آورد.من در حدیثى دیدم که هیئتى از سوى نجاشى که پادشاه حبشه بود، آمدند مدینه نزد رسول اکرم ‌-لابد پیغامى بیاورند؛ همچنان که بین دولتها معمول و متداول است؛ نجاشى، هم پادشاهى در یک کشور بود و هم مسیحى و غیرمسلمان بود؛ مثل خیلى از سلاطین دیگر و امرائى که آن روز در اطراف دنیا بودند- امّا با اینکه حاکم یک سرزمینى بود و خودش هم غیرمسلمان بود، وقتی‌که هیئت حبشى آمدند، دیدند خود پیغمبر از جا بلند شدند و مشغول پذیرایى از این هیئت شدند. اصحاب گفتند یا رسول‌ا‌لله‌! ما هستیم، اجازه بدهید ما پذیرایى کنیم. فرمود نه، آن‌وقتى که در هجرت به حبشه، مسلمانها رفتند به حبشه، پادشاه اینها نسبت به مسلمانها احترام و تکریم زیادى کرد؛ من میخواهم جبران کنم. این حق‌شناسى است. لذا شما می‌بینید پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان، [با اینکه] با کفّار قریش جنگهاى زیادى داشتند و چند جنگ هم رسول اکرم راه انداختند علیه امپراتور روم شرقى ‌-که منطقه‌ی شامات و فلسطین در آن دوران متعلّق به آن امپراتور بود و جنگ یرموک و جنگ موته و جنگ تبوک جنگهایى است که در زمان پیغمبر اتّفاق افتاد و هدف این جنگها امپراتورى روم بود- و پیغمبر تا آنجاها مشغول جهاد و فتوحات و کشورگشایى بودند، امّا به طرف حبشه، هیچ لشکرکشى نکردند، به آن طرف نرفتند. این‌جور نبود که هر پادشاهى که ایمان اسلامى را قبول نمیکرد، پیغمبر با او جنگ داشته باشد؛ نه، عهدشناسى، حق‌شناسى و پاس محبّتهاى نجاشى تا دوران حکومت اسلامى و آن‌وقتى که پیغمبر رئیس نظام اسلامى هم میشود، همچنان باقى است. و از این قبیل در زندگى رسول اکرم زیاد است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک زنى در مدینه ‌-یعنى در دوران حکومت اسلامى- آمد دیدن پیغمبر. اصحاب دیدند که رسول اکرم نسبت به این زن خیلى اظهار محبّت کرد؛ احوالش را پرسید، احوال خانواده‌اش را پرسید، با کمال صمیمیّت و محبّت با او رفتار کرد. بعد که آن زن رفت، پیغمبر براى رفع تعجّب اصحاب فرمودند که این زن در زمان خدیجه به منزل ما رفت‌وآمد میکرد؛ یعنى در دوران اختناق و در آن وقت شدّت در مکّه. لابد در آن دورانى که همه محاصره کرده بودند و خدمت حضرت خدیجه (سلام ا‌لله‌ علیها) ‌-همسر مکرّم پیغمبر- نمی‌آمدند، این خانم رفت‌وآمد میکرده. در این روایت هم ندارد که این زن، مسلمان شده بود ‌-احتمالاً هنوز هم مسلمان نبود- امّا به صِرف اینکه در گذشته یک چنین خصوصیّتى [داشته] و صمیمیّتى و محبّتى [ابراز] میکرده، پیغمبر اکرم سالها بعد از آن، این را رعایت میکردند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
پیغمبر اکرم اکتفا نمیکردند به اینکه دستور بدهند که مردم باید کار کنند و تلاش کنند؛ [بلکه] با روشهاى مختلف، روحیه‌ی کار و تلاش را در مردم زنده میکردند. پیغمبر گاهى که یک جوانى را مشاهده میکرد، اگر میدید او بیکار است، میفرمود: اِنَّ ا‌لله لا یُحِبُّ الشّابُّ الفارِغ؛ خدا از جوانى که عمر خودش را تلف میکند و به بیکارى میگذراند، خشنود نیست.در یک روایتى دارد که رسول اکرم وقتى جوانى را میدید که «کانَ یُعجِبُه» ‌-از اندام او، از سلامت او، از جوانى او خوشش می‌آمد- از او دو سؤال میکرد؛ میپرسید ازدواج کرده‌اى؟ و شغل و کارى دارى یا نه؟ اگر آن جوان میگفت ازدواج نکرده‌ام و میگفت شغلى ندارم، پیغمبر میفرمود: سَقَطَ مِن عَینى؛ این جوان از چشمم افتاد. یعنى مردم را با این‌جور روشها و برخوردها، به اهمّیّت کار و تلاش براى تک‌تک افراد در جامعه متوجّه میکرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک وقتى چند نفر خدمت رسول اکرم آمدند و از یک شخصى تعریف کردند، گفتند یا رسول‌ا‌لله‌! ما با این مرد هم‌سفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاک و باخدایى بود، دائماً عبادت میکرد، در هر منزلى که فرود می‌آمدیم، از وقتی‌که فرود می‌آمدیم تا وقتی‌که باز مجدّداً سوار میشدیم که راه را ادامه بدهیم، او مشغول نماز و ذکر و قرآن و مانند اینها میشد؛ وقتی‌که این تعریفها را کردند، پیغمبر با تعجّب از آنها سؤال کرد پس کارهایش را چه کسى میکرد، کسى که وقتى از مرکب پیاده میشود دائم مشغول نماز و قرآن است، غذاى او را چه کسى میپخت، وسایل او را چه کسى فرود می‌آورد و سوار میکرد؟ آنها در جواب گفتند یا رسول‌ا‌لله‌! ما؛ ما با کمال میل همه‌ی کارهاى او را برایش انجام میدادیم. پیغمبر فرمود: کُلُّکُم خَیرٌ مِنه؛ همه‌ی شماها از او بهترید. اینکه او کار خودش را انجام نمیداد و به دوش شما می‌انداخت و خود مشغول عبادت میشد، موجب نمیشود که او مرد خوبى باشد؛ مرد خوب، شما هستید که کار میکنید و تلاش میکنید و حتّى کار [فرد] دیگرى را هم شما به عهده میگیرید

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یکى از فصول زندگى رسول اکرم این بود که فضاى بی‌تفاوتى را تبدیل به فضاى محبّت، همکارى، برادرى و ایجاد یک مجموعه‌ی همکار با یکدیگر کند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
پیغمبر با حکمت و حلم خود، حقیقتاً در جامعه اسلامی یک محیط شیرین و سالم و فضاى آغشته‌ی به محبّت را به وجود ‌آورد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
رسول اکرم به هیچ عنوان نمیخواهد که در فضاى زندگىِ جامعه‌ی اسلامى، در میان مردم و مسلمانها، اندکى کینه و حِقد و دشمنى باشد و سعى در ایجاد محبّت و صمیمیّت بین مردم دارد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
پیغمبر اسلام براى اینکه ارزشهاى اسلامى و اخلاق اسلامى در جامعه کاملاً جا بیفتد و با روح مردم و عقاید مردم و زندگى مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضاى زندگى را در محیط نظام اسلامى با ارزشهاى اسلامى آغشته میکرد. یک وقت کسى به مردم دستور میدهد یا توصیه میکند که مثلاً مردم حسن خلق داشته باشند، گذشت داشته باشند، صبر داشته باشند، در راه خدا استقامت کنند، ظلم نکنند، دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ مطلب، مطلب توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن است. این البتّه کار لازمى است؛ پیغمبر اسلام هم تعلیم میداد: یُعَلِّمُهُم؛ به مردم یاد میداد و درس معرفت و درس زندگى به مردم می‌آموخت. امّا یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ آن معلّم کارى میکند، رفتارى در پیش میگیرد که این اخلاق اسلامى، این وظیفه‌ی اسلامى در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید؛ با عقاید غلط مردم به مقابله برمیخیزد، با احساسات جاهلى و ته‌مانده‌هاى رسوب‌کرده‌ی اخلاق غیراسلامى مبارزه میکند، مقابل میشود، به جامعه و به مردم شوک وارد میکند و در مقاطع مناسب با روشهاى مناسب، کارى میکند که فضاى جامعه، محیط زندگى مردم، با این صفت، با این اخلاق، با این روش خوب، کاملاً ممزوج میشود. یک جامعه اگر بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامى را در خود به وجود بیاورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی قرآن «یُزَکّیهِم» پس از «یُعَلِّمُهُم» یا قبل از «یُعَلِّمُهُم» [آمده است]؛ در بعضى از جاها قبل از تعلیم، تزکیه را بیان کرده؛ و در بعضى جاها بعد از تعلیم، تزکیه را بیان کرده است. شاید مراد از تزکیه در این آیات، همین مطلب است؛ یعنى مردم را پاک کردن، طاهر کردن، پیراسته کردن. مثل یک طبیبى که به مریض خود فقط نمیگوید این کار را بکن و آن کار را نکن؛ بلکه او را در محلّ مخصوصى قرار میدهد و آنچه را لازم دارد به او میدهد و میخوراند و آنچه براى او مضر است، از او باز میگیرد؛ یک چنین وضعیّت و روشى را پیغمبر اسلام در طول ۲۳ سال نبوّت ‌-مخصوصاً در ده سالى که در مدینه زندگى میکردند که ده سالِ حاکمیّت اسلام و تشکیل حکومت اسلامى است- دنبال میکردند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
رسول اکرم به هیچ عنوان نمیخواهد که در فضاى زندگىِ جامعه‌ی اسلامى، در میان مردم و مسلمانها، اندکى کینه و حِقد و دشمنى باشد، سعى دارد در ایجاد محبّت و صمیمیّت بین مردم؛ حتّى آن‌وقتى که دایره‌ی اسلام وسیع‌تر شد و رسول اکرم مکّه را هم گرفتند ‌-مردم مکّه همان کسانى بودند که پیغمبر را از مکّه بیرون کرده بودند؛ پیغمبر سیزده سال از همان اهالى مکّه ناراحتى تحمّل کرده بود و زجر کشیده بود؛ بعد هم چندین جنگ با پیغمبر کرده بودند؛ چقدر [آنها] از مسلمانها کشته بودند، چقدر مسلمانها از آنها کشته بودند؛ اگر قرار بود که اینها با همان وضعیّت، میزبان لشکر فاتح رسول خدا میشدند، تا سالهاى متمادى امکان اینکه بین اینها آشتى برقرار بشود وجود نداشت- پیغمبر بمجرّد اینکه وارد مکّه شدند، در روز فتح مکّه که سال هشتم باشد اعلام عمومى کرد که «اَنتُمُ الطُّلَقاء»؛ یعنى من همه‌ی شما را آزاد کردم و عفو کردم؛ قریش را عفو کرد و قضایا تمام شد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ماه‌هاى اوّلِ ورود پیغمبر به مدینه یکى از اوّلین کارهایى که پیغمبر انجام دادند، ایجاد عقد اخوّت بین مسلمانها بود؛ یعنى مسلمانها را با هم برادر کردند. اینکه میگوییم با هم برادر هستیم، در اسلام یک تعارف نیست؛ یعنى حقیقتاً مسلمین نسبت به یکدیگر داراى حقّ برادرى هستند؛ نسبت به هم طلبکارند، همچنان که برادران نسبت به هم؛ مدیون یکدیگر هستند و باید حقوق متقابلى را نسبت به هم عمل کنند. پیغمبر این را عملى کرد: دو به دو مسلمانها را با هم برادر کرد، و طبقات اینها و خانواده‌هاى اینها و اشرافیگرىِ اشراف مدینه و قریش را رعایت نکرد، غلام سیاهى را با یک شخص بزرگى و یک آزادشده‌اى را با یک آقازاده‌ی معروف بنی‌هاشم یا قریش برادر کرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک مثال... براى اینکه نشان بدهیم پیغمبر چگونه فضاى جامعه را با ارزشهاى اسلامى می‌آغشت، روح وفادارى است که در اسلام بسیار مهم است؛ حق‌شناسى و پاس زحمت و خدمت افراد را داشتن ‌-منهاى عقاید و سلایق سیاسى و خط و ربط و بقیّه‌ی امور- که در سلامت جامعه بسیار مؤثّر است و پیغمبر عملاً روى این تکیه‌ی زیادى میفرمودند؛ یعنى به زبان اکتفا نمیکرد که بفرماید پاس عهد و پیمان یکدیگر را داشته باشید و نسبت به یکدیگر حق‌شناسى داشته باشید؛ بلکه پیغمبر اکرم در عمل هم این فضا را به وجود می‌آورد.من در حدیثى دیدم که هیئتى از سوى نجاشى که پادشاه حبشه بود، آمدند مدینه نزد رسول اکرم ‌-لابد پیغامى بیاورند؛ همچنان که بین دولتها معمول و متداول است؛ نجاشى، هم پادشاهى در یک کشور بود و هم مسیحى و غیرمسلمان بود؛ مثل خیلى از سلاطین دیگر و امرائى که آن روز در اطراف دنیا بودند- امّا با اینکه حاکم یک سرزمینى بود و خودش هم غیرمسلمان بود، وقتی‌که هیئت حبشى آمدند، دیدند خود پیغمبر از جا بلند شدند و مشغول پذیرایى از این هیئت شدند. اصحاب گفتند یا رسول‌ا‌لله‌! ما هستیم، اجازه بدهید ما پذیرایى کنیم. فرمود نه، آن‌وقتى که در هجرت به حبشه، مسلمانها رفتند به حبشه، پادشاه اینها نسبت به مسلمانها احترام و تکریم زیادى کرد؛ من میخواهم جبران کنم. این حق‌شناسى است. لذا شما می‌بینید پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان، [با اینکه] با کفّار قریش جنگهاى زیادى داشتند و چند جنگ هم رسول اکرم راه انداختند علیه امپراتور روم شرقى ‌-که منطقه‌ی شامات و فلسطین در آن دوران متعلّق به آن امپراتور بود و جنگ یرموک و جنگ موته و جنگ تبوک جنگهایى است که در زمان پیغمبر اتّفاق افتاد و هدف این جنگها امپراتورى روم بود- و پیغمبر تا آنجاها مشغول جهاد و فتوحات و کشورگشایى بودند، امّا به طرف حبشه، هیچ لشکرکشى نکردند، به آن طرف نرفتند. این‌جور نبود که هر پادشاهى که ایمان اسلامى را قبول نمیکرد، پیغمبر با او جنگ داشته باشد؛ نه، عهدشناسى، حق‌شناسى و پاس محبّتهاى نجاشى تا دوران حکومت اسلامى و آن‌وقتى که پیغمبر رئیس نظام اسلامى هم میشود، همچنان باقى است. و از این قبیل در زندگى رسول اکرم زیاد است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
پیغمبر اکرم اکتفا نمیکردند به اینکه دستور بدهند که مردم باید کار کنند و تلاش کنند؛ [بلکه] با روشهاى مختلف، روحیه‌ی کار و تلاش را در مردم زنده میکردند. پیغمبر گاهى که یک جوانى را مشاهده میکرد، اگر میدید او بیکار است، میفرمود: اِنَّ ا‌لله لا یُحِبُّ الشّابُّ الفارِغ؛ خدا از جوانى که عمر خودش را تلف میکند و به بیکارى میگذراند، خشنود نیست.در یک روایتى دارد که رسول اکرم وقتى جوانى را میدید که «کانَ یُعجِبُه» ‌-از اندام او، از سلامت او، از جوانى او خوشش می‌آمد- از او دو سؤال میکرد؛ میپرسید ازدواج کرده‌اى؟ و شغل و کارى دارى یا نه؟ اگر آن جوان میگفت ازدواج نکرده‌ام و میگفت شغلى ندارم، پیغمبر میفرمود: سَقَطَ مِن عَینى؛ این جوان از چشمم افتاد. یعنى مردم را با این‌جور روشها و برخوردها، به اهمّیّت کار و تلاش براى تک‌تک افراد در جامعه متوجّه میکرد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یکى از فصول زندگى رسول اکرم این بود که فضاى بی‌تفاوتى را تبدیل کند به فضاى محبّت، همکارى، برادرى و ایجاد یک مجموعه‌ی همکار با یکدیگر.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
پیغمبر با حکمت و حلم خود، حقیقتاً یک محیط شیرین و سالم و فضاى آغشته‌ی به محبّت را به وجود می‌آورد.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
رسول اکرم به هیچ عنوان نمیخواهد که در فضاى زندگىِ جامعه‌ی اسلامى، در میان مردم و مسلمانها، اندکى کینه و حِقد و دشمنى باشد، سعى دارد در ایجاد محبّت و صمیمیّت بین مردم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : فرصت جوانی
کلیدواژه(ها) : فرصت جوانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همه‌ی جوانان را توصیه میکنم به قدردانی از فرصت بی‌نظیر جوانی و حفظ پاک‌دامنی و عفّت و تلاش و کار در این دوران بی‌نظیر ‌و درخشان عمر آدمی.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : استقامت ملی
کلیدواژه(ها) : استقامت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز در کشورهای عربی، در کشورهای اسلامی، در آفریقا، در میان مسلمانانی که در اروپا هستند ‌-که می‌بینید بحمدا‌لله‌ شجاعتی ‌پیدا کرده‌اند و احساس هویّت اسلامیِ خودشان را دارند به بقیّه‌ی مردم نشان میدهند- در چشم این ملّتها و این مسلمانهای ‌پراکنده‌ی در اقطار عالم، شما ملّتْ یک نمونه هستید. تا حالا خیال نمیکردند که بشود در مقابل این قدرتها با شعار اسلامی ‌ایستاد. حالا دیدند که نخیر، این ملّت ایستادگی کرد و توانست و پیش برد؛ لذا آنها هم تشجیع شدند.و همین سرّ بزرگی است که ‌شما می‌بینید استکبار جهانی سعی دارد یا به یک نحوی ملّت ایران را شکست بدهد تا به ملّتهای دیگر بفهماند که ملّت مقاومی ‌مثل ایران هم شکست خورد و این تجربه‌ی تلخ را برای ملّتها به وجود بیاورد؛ و یا ملّت ایران را به سازش بکشاند تا باز به ملّتهای ‌عالم بگوید که ملّت مقاوم پُرشور پُرحماسه‌ای مثل ملّت ایران هم آخرش مجبور شد با ما کنار بیاید و کوتاه بیاید؛ سعی‌شان این ‌است؛ بحمدا‌لله‌ تا امروز چنین چیزی اتّفاق نیفتاده، بعد از این هم اتّفاق نخواهد افتاد. تا ما هستیم، تا این ملّت هست، تا روح و ‌نَفَس گرم امام فقید عزیزمان در خاطره‌های ما و در این فضای انقلابی ما زنده است، چنین چیزی پیش نمی‌آید‌.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اسلام سکولار
کلیدواژه(ها) : اسلام سکولار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما از مدّتها، بویژه با ورود استعمار به سرزمین‌های اسلامی، می‌بینیم پولهای هنگفت هزینه میشود و تلاشهای بسیاری به عمل ‌می‌آید تا به مسلمانان اثبات کنند که دین از سیاست جدا است؛ تا جایی که این فکر در نزد بسیاری از جوامع اسلامی و ‌گروه‌های زیادی از افراد و حتّی برخی علمای دین به‌صورت امر مسلّمی در آمده است. درحالی‌که با تأمّل در زندگی پیامبر ‌اکرم و شناخت آن حضرت، روشن میشود که نبیّ گرامی (صلّی الله‌ علیه و آله و سلّم) در تمام مراحل رسالت خود، با جدّیّت ‌تمام برای برقراری نظام اسلامی و صیانت از آن میکوشید و نیمی از دوران نبوّت خود را به‌عنوان رئیس و گرداننده‌ی امور ‌دولت اسلامی گذراند. این امر، بطلان اندیشه‌ی‌ «‌جدایی دین از سیاست» را بروشنی ثابت میکند؛ چه، فعّالیت سیاسی در ‌زندگی آن حضرت، خطّ مستمر و محور اصلی تمام تلاشها بوده است. با شناخت این حقیقت، باب وسیعی از معارف اسلامی به ‌روی همگان گشوده میشود‌.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : اسلام سکولار
کلیدواژه(ها) : اسلام سکولار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اشاعه‌ی تفکّر جدایی دین از سیاست از اشکال تهاجم فرهنگی نسبت به اسلام است.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمنان ملّت ایران سعی کرده‌اند ملّت را نسبت به آینده بدبین و ناامید کنند. در طول این چند سال هر حادثه‌ای اتّفاق افتاد، ‌رادیوهای خارجی شروع کردند به سخن‌پراکنی: بعضی گفتند کار ایران دیگر تمام شد؛ بعضی گفتند تا سه ماه دیگر، تا شش ماه ‌دیگر اثری از جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند؛ بعضی گفتند این تجربه هم شکست خورد! در هر مناسبتی رادیوهای خارجی ‌سعی کردند این‌جور تفهیم کنند که ملّت ایران نسبت به آینده‌ی خود ناامید و بدبین است‌. ‌سعی کردند این‌جور وانمود کنند که ‌مسئولین جمهوری اسلامی نتوانستند کارها را سامان بدهند و مملکت را بسازند. چند سال است که این تبلیغات وجود دارد. این ‌تبلیغات برای چیست؟انتظار از آحاد مردم، مخصوصاً از افرادی که زبدگان هستند و حرف آنها و روش آنها تأثیری بر روی ذهن و ‌عمل مردم میگذارد این است که درست نقطه‌ی مقابل آنچه دشمن میخواهد، عمل بکنند. دشمن میخواهد مردم را نسبت به ‌آینده‌ی خودشان بدبین و ناامید کند؛ دشمن میخواهد وانمود کند که مسئولین جمهوری اسلامی و مدیران این کشور نمیتوانند با ‌اراده‌ی خود و تدبیر خود بنا و بازسازی این کشور را انجام بدهند؛ دشمن میخواهد بگوید نظام اسلامی قادر نیست از عهده‌ی ‌‌[تأمین] نیازهای مردم بربیاید؛ دشمن میخواهد بگوید مردم ایران نسبت به مسئولینشان خوش‌بین نیستند و به آنها اعتماد ‌ندارند؛ دشمن میخواهد بگوید میان مردم و مسئولین فاصله به وجود آمده و این فاصله روزبه‌روز بیشتر میشود؛ این چیزها را ‌دشمن دارد تفهیم میکند و سَم‌پاشی میکند. دشمن میخواهد بذر تردید و شک و بی‌اعتمادی و بدبینی در جامعه بپاشد؛ ‌چه‌جوری؟ از طریق تبلیغات، رادیوها، نوشته‌جات، مقالات، مجلّات و اظهارات آدمهای بی‌خبر و ناآگاه که تحت تأثیر تبلیغات ‌جهانی قرار میگیرند و حرف میزنند. اینها خواستهای دشمن است‌.‌
ملّت ما، واقعیّات را خودشان دارند لمس میکنند. می‌بینند که واقعیّتها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد ‌تفهیم کند و به مردم بباوراند‌. ‌مردم می‌بینند که مسئولین در دل مردم جا دارند و به آنها محبّت می‌ورزند‌. ‌در زمان حیات ‌حضرت امام هم، تبلیغات بر روی این نقطه متمرکز بود که بگویند مردم از امام جدا شدند؛ میگفتند‌! ‌البتّه مردم ما به باطن ‌خودشان و قلب خودشان که مراجعه میکردند، میدیدند پُر از محبّت امام است‌.‌
این حسّ اعتمادی که مردم نسبت به مسئولین دارند، بسیار چیز باارزشی است و تبلیغات دشمن سعی میکند این حسّ اعتماد را ‌از مردم بگیرد. درحالی‌که این حسّ اعتماد در طول دوران بعد از انقلاب و حتّی پیش از پیروزی انقلاب، برای ملّت ما و انقلاب ما ‌کارساز بود. ‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روح خوش‌بینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوش‌بینی و امید، به‌جا است. شما آن شجره‌ی ‌طیّبه‌ای هستید که فرمود: اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماءِ، تُؤتیِّ اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها. چرا به آینده خوش‌بین نباشیم؟ یک ‌ملّت باشجاعت باشهامت نیرومند، متّحد، اهل کار، خوش‌فکر و بااستعداد، بر روی سرزمینی سرشار از برکات الهی؛ چرا به آینده ‌امیدوار و خوش‌بین نباشیم؟ درحالی‌که روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم که اگر بنا بود کسی بدبین باشد و ناامید ‌باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید میبود. به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‌الشّأن‌مان از گذرگاه‌های بسیار خطرناکی گذشته‌ایم؛ ‌با قوّت، با قدرت راه را ادامه میدهیم، کشور را میسازیم، قدرتمان را اضافه میکنیم؛ از لحاظ قدرت اقتصادی، از لحاظ قدرت نظامی، ‌از لحاظ قدرت سیاسی، از لحاظ قدرت عظیم فرهنگی در جامعه، روزبه‌روز پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ما ‌است، دلهای ما وابسته‌ی به اسلام و قرآن است. قرآن فرموده است: کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاس. باید بهترین باشیم، باید پیش ‌برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‌ایم؛ باز هم پاره‌های ابر فتنه را ‌-در هر زمانی- با تمسّک به خداوند و ‌قرآن از سر خواهیم گذراند. چرا امیدوار نباشیم؟ امید به آینده و خوش‌بینی نسبت به آینده را تک‌تک آحاد مردم باید علی‌رغم ‌دشمن، در دلهایشان نگه دارند؛ چون دشمن میخواهد امید را در دلها بمیراند؛ میداند که بزرگ‌ترین دشمن او، امیدواری شما است. ‌شما اگر ناامید شدید، دشمن نَفَس راحتی خواهد کشید، کار او آسان خواهد شد؛ لذا میخواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند.نکته‌ی ‌دوّم که توصیه میکنم به تک‌تک آحاد مردم: حسّ اعتمادتان نسبت به کارگزاران کشور را از دست ندهید. ما امروز بهترینها را در ‌رأس امور مشاهده میکنیم؛ اینها بهترینها هستند. کسی خیال نکند که اگر اینها نبودند و دیگری بود، چه میشد و چه میشد؛ ‌به‌هیچوجه این‌جور نیست. همه‌ی گروه‌ها و مجموعه‌ها و تیپ‌های اجتماعی، در این یازده‌ساله در صحنه‌ی امتحان آمده‌اند. امروز ‌آن کسانی که مسئولیّتها را ‌-که خیلی هم سنگین است- بر دوش گرفته‌اند، انسانهای شایسته و صالحی هستند که میتوان به آنها ‌اعتماد کرد.همه تکلیف دارند این روح اعتماد را در دلها راسخ کنند. کسی مجاز نیست که این روح اعتماد را از مردم بگیرد و ‌دلهای مردم را متزلزل کند. اینکه بعضی بنشینند اینجا و آنجا غیرمسئولانه و بدون اینکه احساس مسئولیّت بکنند، اعتماد مردم ‌نسبت به مسئولین را متزلزل بکنند، یک عمل غیرانقلابی و غیراسلامی است؛ این غلط است. مردم باید به این راننده‌ای که دارد ‌این قطار را، این اتوبوس را میراند و جلو میبرد، اطمینان داشته باشند تا به او امکان بدهند و کمک کنند که این قافله را به منزل ‌برساند. اگر روح بی‌اعتمادی حاکم شد، او هم نمیتواند کار کند، اینها هم نمیتوانند کمک کنند. اعتماد متقابل‌.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز، تکلیف بزرگی بر گردن ماست. امروز، موظفیم این تکلیف بزرگ الهی - یعنی امید دادن به مردم عالم - را انجام دهیم: ‌‌«لتکونوا شهداء علیالنّاس». شما، آن نمونه‌های شاهدی هستید که ملتهای دیگر و مردم دنیا، به شما نگاه میکنند. تکلیف بزرگی ‌را که امروز به گردن ماست، باید درست بشناسیم. کار عمده‌ی ما این است که این نقطه‌ی امید را در دلهای ملتهای مسلمان حفظ ‌کنیم. همچنان‌که ... ملت ایران توانسته است همیشه در جایگاهی قرار داشته باشد که چشم و دل ملتها به او روشن و امیدوار ‌باشد، از حالا به بعد هم باید روش و کیفیت عمل و حرفها و اظهارات ما به نحوی باشد که این امید در دلهای مستضعفان و بیم ‌در دلهای دشمنان باقی بماند.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمنان ملت ایران، سعی کرده‌اند ملت را نسبت به آینده بدبین و ناامید کنند. شما در طول این چند سال شنیدید که هر ‌حادثه‌یی اتفاق افتاده است، رادیوهای خارجی شروع به سخن‌پراکنی کردند. بعضی گفتند: کار ایران دیگر تمام شد! بعضی گفتند: ‌تا سه ماه یا شش ماه دیگر، اثری از جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند! بعضی گفتند: این تجربه هم شکست خورد! در هر ‌مناسبتی، رادیوهای خارجی سعی کردند این‌طور تفهیم کنند که ملت ایران نسبت به آینده‌ی خود ناامید و بدبین است... روح ‌خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجره‌ی طیبه‌یی هستید ‌که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فیالسّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها».‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چرا به آینده خوشبین نباشیم؟ یک ملتِ باشجاعتِ باشهامتِ نیرومند، متحد، اهل کار، خوشفکر و بااستعداد، ساکن بر سرزمینی ‌سرشار از برکات الهی، چرا به آینده امیدوار و خوشبین نباشد؟ در حالیکه روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و گذراندیم. اگر بنا ‌بود کسی بدبین و ناامید باشد، آن روزها باید بدبین و ناامید میبود... چرا امیدوار نباشیم؟ تک تک آحاد مردم باید امید به آینده و ‌خوشبینی نسبت به آن را - علی‌رغم میل دشمن - در دلهایشان نگهدارند؛ چون دشمن میخواهد امید را در دلها بمیراند. میداند ‌که بزرگترین دشمن او، امیدواری شماست. شما اگر ناامید شدید، دشمن نفس راحتی خواهد کشید و کار او آسان خواهد شد؛ لذا ‌میخواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند‌.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : فرصت جوانی
کلیدواژه(ها) : فرصت جوانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی جوانان را توصیه میکنم به قدردانی از فرصت بی‌نظیر جوانی و حفظ پاک‌دامنی و عفّت و تلاش و کار در این دوران بی‌نظیر ‌و درخشان عمر آدمی.‌

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز، موظفیم این تکلیف بزرگ الهی یعنی امید دادن به مردم عالم را انجام دهیم: «لتکونوا شهداء علی النّاس». شما، آن نمونه‌های شاهدی هستید که ملتهای دیگر و مردم دنیا، به شما نگاه میکنند. تکلیف بزرگی را که امروز به گردن ماست، باید درست بشناسیم. کار عمده‌ی ما این است که این نقطه‌ی امید را در دلهای ملتهای مسلمان حفظ کنیم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
روح خوشبینی و امیدتان نسبت به آینده را از دست ندهید. بدانید که این خوشبینی و امید بجاست. شما آن شجره‌ی طیبه‌یی هستید که فرمود: «اصلها ثابت و فرعها فیالسّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها».

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهرا‌ن - 1368/07/28
عنوان فیش : خودسازی
کلیدواژه(ها) : خودسازی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک وقت کسی دستور میدهد یا توصیه میکند که مثلاً مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ‌ظلم نکنند و دنبال اقامه‌ی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است - که البته کار لازمی است و ‌پیامبر اسلام هم تعلیم میداد یعلّمهم و درس معرفت و زندگی به مردم میآموخت - اما یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ ‌یعنی معلم کاری میکند و رفتاری در پیش میگیرد که این اخلاق و وظیفه‌ی اسلامی، در جامعه به شکل رنگ ثابت درمی‌آید، با ‌عقاید غلط مردم به مقابله برمیخیزد، با احساسات جاهلی و ته‌مانده‌های رسوب کرده‌ی اخلاق غیراسلامی مبارزه میکند و مقابل ‌میشود، به جامعه و مردم شوک وارد میکند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، کاری میکند که فضای جامعه و محیط ‌زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملاً ممزوج میشود‌.‌‌ اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را ‌در خود به‌وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه‌ی قرآن که «یزکّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده ‌است، مراد از تزکیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که به ‌مریض خود فقط نمیگوید این کار را بکن و این کار را نکن، بلکه او را در محل مخصوصی قرار میدهد و آنچه را که او لازم دارد، به ‌او میدهد و میخوراند و آنچه که برای او مضر است، از او باز میگیرد. پیامبر اکرم(ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول ‌بیست‌وسه سال نبوّت دنبال میکردند؛ مخصوصاً در ده سالی که در مدینه زندگی میکردند و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل ‌حکومت اسلامی بود.