در آغاز چهارمین سال دورهی نهم مجلس شورای اسلامی
بسم
الله
الرّحمن
الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و ءاله الطّاهرین
خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز، و ایام مبارک شعبانیه را و مجموع این ماه را که ماه ذکر و عبادت و توجّه و خشوع است، به همه
ی برادران و خواهران تبریک عرض میکنیم. این فرصتها - فرصت ماه شعبان، فرصت ماه رمضان، فرصت ماه رجب - فرصتهای مغتنمی است؛ بخصوص برای ما و شما مسئولان. در نظام اسلامی، جوهر اصلی
جامعهی اسلامی عبارت است از تعبّد، ایمان و عمل صالح آحاد ملّت؛ همچنان
که در این آیاتی که تلاوت
گر بسیار خوب ما تلاوت کردند، (۲) مشاهده کردید؛ اصل قضیه این است. آن چیزی که موجب میشود که ملائکه
ی الهی به آحاد بشر بگویند
«نَحنُ اَولِیآؤُکم فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِی الأخِرَة» (۳) - ما، هم در دنیا با شما هم
پیوند و هم
دستیم، هم در آخرت - و خیلی مهم این است: ایمان، تعبّد و عمل صالح در آحاد مردم، منتها مسئولان به
طور مضاعف به این خطاب مخاطبند. هرچه مسئولیت سنگین
تر است، این خطاب هم نسبت به او شدیدتر و سخت
تر و سنگین
تر است. باید این را در خودمان ایجاد کنیم؛ یعنی نمایندگی مجلس، مسئولیت در دولت، مسئولیت در نیروهای مسلّح، مسئولیت در قوّه
ی قضائیه چیزهایی است که اوّلین وظیفه
ای که به ما متوجّه میکند عبارت باشد از وظیفه
ی ایجاد ارتباط و اتّصال محکم
تر با خدای متعال، ایجاد بندگی خالص
تر و بهتر؛ از این نباید غفلت کنیم.
بله، وقتی یک مسئولیتی به ما میدهند، عرصه
ی آن مسئولیت، عرصه
ی وظیفه
ی اساسی ما است و باید برویم دنبال کنیم لکن قبل از آن و همراه با آن و در نهایت آن، آنچه برای ما باید مهم باشد و در مدّنظر ما قرار بگیرد، این است که ما چه کار کنیم که به وظیفه
ی الهی خودمان عمل کرده باشیم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمین شده باشد. این، آن وظیفه
ای است که مسئولین، خیلی باید به آن توجّه کنند.
خب، این ماه
ها فرصت بزرگی است - ماه شعبان، ماه رمضان - فرصتهای بزرگی است. این دعاهایی که در این ماه
ها وارد شده است، راه را برای ما باز میکند. من و شما اگر بخواهیم با خدای متعال حرف بزنیم و یک مطالبه
ای داشته باشیم، یک چیزی را از خدا درخواست کنیم، حقیقتاً درست بلد نیستیم. این دعاها با بلیغ
ترین زبان، یاد میدهند به ما که از خدای متعال چه بخواهیم و با خدا چه
جوری حرف بزنیم. همین مناجات شریف شعبانیه، فِقراتی که از اوّل تا آخر [این
] دعا هست، هرکدام از اینها یک دریایی از معرفت است. علاوه
ی بر این به ما یاد میدهد که چطور با خدا حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم.
اِلهی هَب لی قَلبًا یدنیهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُهُ وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه. (۴) ببینید، سه نقطه
ی کلیدی اساسی در یک فقره
ی کوتاه دعا؛ دلی به من عطا کن که شوق، آن را به تو نزدیک کند؛ این شوق باید در دل به
وجود بیاید. آلودگی ما به مادّیات، آلودگی ما به گناه، آلودگی ما به طمعها و حرصهای گوناگون، این شوق را در دل میمیرانَد.
انس ما با قرآن، انس ما با دعا، انس ما با نوافل، درست بهجاآوردن فرائض، این شوق را در دل برمی
انگیزد و مشتعل میکند. یدنیهِ مِنک شَوقُه؛ آن
وقت این شوق، دل را به خدا نزدیک میکند. وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُه؛ زبان صادق، سخن با صداقت. این سخن با صداقت، به
سوی خدا بالا میرود.
اِلَیهِ یصعَدُ الکلِمُ الطَّیبُ وَ العَمَلُ الصّلِحُ یرفَعُه؛ (۵) حرف درست، حرف صادقانه، حرف صمیمانه، حرفی که در آن شائبه
ای از مادّیت و خودخواهی و هواپرستی و این چیزها نباشد، سخنی است که به
سمت خدا بالا میرود. وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه؛ نگاه حقیقت
آمیز و حقیقت
آلود، نگاه حقّانی به مسائل، نه نگاه جانب
دارانه، نه نگاه هوس
گرانه، نه نگاه کاسب
کارانه، مسائل را با نگاه حق، طرف
داری از حق، دنباله
ی حق بودن، با این نظر نگاه کنیم؛ آن
وقت دل به خدا نزدیک میشود. ببینید، راه حرف زدن با خدا را به ما یاد میدهند؛ به ما میگویند از خدا چه بخواهیم.
وظیفه سنگین است؛ اگر بخواهیم این وظایف را انجام بدهیم، احتیاج داریم به این استحکام ارتباط. باید ارتباط را قوی کرد؛ روزبه
روز باید این ارتباط را حفظ کرد. ذکر دائم برای این است؛ اینکه نماز را در هر روز گذاشته
اند و با تناوب گذاشته
اند، برای این است که ما دچار غفلت نشویم. یکی از بزرگ
ترین نعمتهای خدا، همین واجب کردن نماز بر ما است. اگر نماز را بر ما واجب نمیکردند، ما غرق در غفلت میشدیم؛ صبح، از خواب که پامیشوید، به یاد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگی و معیشتی، به یاد خدا؛ شب، در پایان یک روزی که در آن تلاش کردید و کار کردید، به یاد خدا.
با یاد رویت جای در بستر گرفتم
با آرزویت سر ز بستر بر گرفتم(۶)
این آن ترتیب و برنامه
ای است که برای ما در نظر گرفتند. عمل میکنیم؟ اگر [عمل
] بکنیم، آن
وقت میتوانیم مطمئن باشیم که «اَخرِجنی مِنَ الدُّنیا سالِما» (۷) - در دعاهای ما است - میتوانیم خاطرجمع بشویم که سالم از اینجا بیرون خواهیم رفت. در دعای صحیفه
ی سجّادیه [آمده
]: اللّهمَّ ... اَمِتنا مُهتَدینَ غَیرَ ضالّینَ طائِعینَ غَیرَ مُستَکرِهینَ تائِبینَ غَیرَ عاصینَ وَ لا مُصِرّین؛ (۸) جوری ما را بمیران که در عین هدایت، از دنیا برویم؛ جوری ما را بمیران که به آن عالَم، با طوع و رغبت رو کنیم. کفّار این
جوری نیستند، فسّاق این
جوری نیستند، ملائکه می
آیند بالای سرشان و با فشار و زور [میگویند] : اَخرِجوا اَنفُسَکم. (۹) امّا مؤمنین نه، مؤمنین خاطرشان از آن طرف جمع است و با طوع و رغبت میروند؛ چشم از چیزهای زوال
پذیر میبندند امّا ناگهان چشم باز میکنند به نعمتهای عجیبی که [دنیا را] فراموش میکنند. یک سفر خوشی که شما میکنید، دَمِ گاراژ ممکن است فرض کنید فرزند شما، برادر شما از شما دور میشود، دل شما را نگران کند؛ امّا وقتی به سفر رفتید، این مناظر عالی، این زندگی خوب، تنوّع و مانند اینها، اصلاً [آن نگرانی
] یادتان میرود. وقتی آنجا شما با رضای الهی، رضوان الهی، پاداش الهی وارد شدید - نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحیم؛ (۱۰) آیاتی که الان خواندند - با این وقتی انسان مواجه شد همه
ی آن چیزهایی را که اینجا بود و موقّت بود و دلبستگی داشتیم و خودمان را برایشان میکشتیم، فراموش میکنیم؛ [باید] این
جوری انسان از دنیا برود. این وظیفه
ی ما است. البتّه این حرفها در درجه
ی اوّل خطاب به خود این حقیر است؛ بنده بارم از شما سنگین
تر است و مشکلاتم بیشتر از شما است ولی همه
مان بایستی توجّه داشته باشیم. این اوّلین چیزی است که مورد نظر است.
خب، سه سال از دوران این مسئولیت و این فرصتی که شما داشتید گذشت؛ این آخرین دیدار این حقیر با مجموعه
ی مجلس شما است - چهارمین دیدار است و آخرین دیدار - یعنی یک سال دیگر شما بیشتر وقت ندارید، بیشتر فرصت ندارید برای انجام خدمت. سه سال فرصت بود؛ این سه سال فرصت تمام شد، حالا دوران
پاسخگویی شروع شد. وقتی که کاری را به انسان محوّل کردند، تمام شد و بیرون آمد، حالا باید بگوید که چه
کار کرده؛ مسئولیتِ سنگین [این
طور است
]. سؤال، نه سؤال مردم، آن را انسان یک
جوری میتواند رفع و رجوع کند؛ نه، سؤال ملأ اعلی
، سؤال کسانی که
«لا یعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّموتِ و لا فِی الاَرض»، (۱۱) سؤال آن کسی که بر دلهای ما هم حاکم است، عالِم است، چه برسد بر عملهای ما؛ این شروع میشود؛ باید خود را آماده کرد برای پاسخگویی؛ خودمان را باید آماده کنیم برای پاسخگویی؛ تلاش کنیم. حالا بالاخره خدای متعال هم
«غَفورٌ رَحیم» (۱۲) است لکن این غفران و رحمت، برای تنبلها، برای بی
اعتناها، برای لاابالی
ها خیلی بعید است؛ برای کسی است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نجویم به
قدر وسع بکوشم(۱۳)
این یک سال را مغتنم بشمرید؛ یک سال دیگر از این فرصت هنوز باقی است؛ نمیدانید و نمیدانیم که آیا این فرصت بار دیگر نصیب بنده و شما خواهد شد یا نه. این یک سالی که حالا فرصت هست - به حسب ظاهر فرصت هست؛ حالا اجل هم که دست خدا است - مغتنم بشمریم، تلاش کنیم، کار کنیم، زحمت بکشیم. با همین معیارها، با همین میزانها، با میزان رعایت حقّ الهی، لسان صادق، نظر حق، دل شائق، با این میزانها حرکت بکنیم.
بحمدالله در این سه سال هم کارهای خوبی انجام گرفته است که رئیس محترم مجلس در گزارششان - در همین سخنرانی امروز - بیان کردند؛ قبلاً هم من گزارش مکتوب را دیده بودم؛ کارهای خوبی انجام گرفته است که ان
شاءالله با نیت صادق و صالح و با نیت قربت انجام گرفته باشد، قطعاً مقبول درگاه الهی است و امیدواریم که ان
شاءالله کارهایی که کردید، قرارهایی که گذاشتید، قوانینی که به نفع مردم، به نفع کشور، به نفع اسلام و مسلمین گذراندید، قوانین ماندگاری باشد، عمل بشود، اثر خودش را در جامعه ببخشد؛ مردم آثار کار شما را ان
شاءالله حس کنند. این آن امیدی است که ما داریم. اصل عرایض ما همینهایی بود که عرض کردیم؛ یعنی در واقع به زبان نصیحتِ به شما، بنده خودم را نصیحت کردم که شاید ان
شاءالله دل ما تحت تأثیر این حرفها قرار بگیرد و بتوانیم کاری که باید بکنیم انجام بدهیم. چند توصیه هم عرض میکنیم:
یک توصیه مربوط به نحوه
ی رفتار دوستان - آقایان و خانمها - در این سال آخر است؛ مراقب باشید که عامل انتخاباتِ آخر سال، بر نحوه
ی اقداماتی که در این سال میکنید، اثر نگذارد؛ این خیلی مهم است. کاری که انجام میدهید، حرفی که میزنید، تأییدی که میکنید، مخالفتی که میکنید، نطقی که میکنید، تحت تأثیر عامل انتخابات آخر سال نباشد؛ فرض کنیم چنین انتخاباتی وجود ندارد، معیار را همان حق قرار بدهید در این یک سالی که باقی مانده؛ این مطلب اوّل.
توصیه
ی دوّم مربوط به برنامه
ی ششم است؛ (۱۴) برنامه
ی ششم - که سیاستهایش در مراحل نهایی است و ان
شاءالله بزودی به دستگاه
های مختلف ابلاغ خواهد شد - با دقّت مورد توجّه قرار بگیرد. سال آخر مسئولیت، معمولاً در بخشی از اوقات خود دچار آفت بی
حوصلگی است - مخصوص شما هم نیست؛ دولت هم همین
جور است - آن آخر کار، یک حالت بی
حوصلگی بهشان دست میدهد؛ این آفت، دامان برنامه
ی ششم را نگیرد. برنامه
ی ششم مهم است؛ شما در برنامه
ی ششم دارید برای پنج سال آینده
ی کشور، قانون وضع میکنید، آن
وقت ممکن است شما نماینده
ی مجلس باشید، ممکن است نباشید، امّا قانونتان هست؛ دولتها موظّفند از آن قانون تبعیت کنند، مردم متأثّر از آن قانونند. این قانون را - قانون برنامه
ی ششم را - با این نگاه تدوین کنید؛ در همه
ی بخشها: بخشهای اقتصادی، بخشهای فرهنگی، بخشهای خدماتی، بهداشتی و درمانی، بخشهای دفاعی و امنیتی، و امثال اینها. دچار بی
حوصلگی نشوید در تدوین قانون برنامه
ی ششم.
یک توصیه
ی دیگر، مسئله
ی تعامل است؛ تعامل با دیگر قوا، بخصوص با دولت؛ خب، دولت مسئولیت میان
داری را [به عهده دارد]. آنهایی که اهل ورزش باستانی
اند، درست توجّه دارند که ما چه عرض میکنیم؛ خب، دیگران هم دارند ورزش میکنند امّا نگاهشان به میان
دار گود است. اگر چنانچه دولت رفتار قوی و خوب و موفّقی داشته باشد، دستگاه
های دیگر هم خواهی
نخواهی، حرکتشان حرکت خوبی خواهد بود؛ دولت یک چنین وضعی دارد. لذا تعامل با دولت، به نظر ما یک چیز لازمی است؛ تعامل با همه
ی قوا، با همه
ی دستگاه
های گوناگون کشور بخصوص با قوّه
ی مجریه و دولت که این تعامل، مظهر واقعی آن چیزی است که ما
اوّل سال به همه
ی مردم و به شما عرض کردیم:
«همدلی و همزبانی». البتّه من به دولت هم همین سفارش را میکنم؛ این سفارش فقط به شما نیست؛ همین سفارش را به رئیس
جمهور محترم و به وزرا هم میکنیم امّا شما هم حتماً لازم است که این تعامل را [داشته باشید].
خب، حالا اگر بخواهیم این تعامل انجام بگیرد، دو سه نکته در ذیل این تعامل وجود دارد که آنها را عرض میکنیم: یکی این است که این تعامل، متوقّف است به حُسنِ
ظن. اگر سوءِظنّ به همدیگر داشته باشیم، تعامل صورت نخواهد گرفت. اگر چنانچه دو نفر که با هم بنا است همکاری کنند، یکی از آنها از اوّل بنا بگذارد که طرف مقابل میخواهد از پشت به او خنجر بزند، خب این تعامل نمیشود؛ تعامل بر مبنای سوءِظن ممکن نیست؛ باید حُسنِ
ظن داشت. تعامل باید با حُسنِ
ظن همراه باشد. بدون حُسنِ
ظن و نیک
گمانی به طرف مقابل، امکان این وجود ندارد. البتّه حُسنِ
ظن به معنای خوش
باوری نیست؛ به معنای فریب
خوری نیست. حواسمان باید جمع باشد؛ همیشه انسان، همه
جا و در همه
ی موارد باید حواسش جمع باشد. بنده توصیه نمیکنم کسی را به اینکه خوش
باوری نشان بدهد؛ نه، لکن بنا را بر سوءِظن نباید بگذارند. اینکه ما طرف مقابل را از اوّل متّهم کنیم که بنایش بر فلان کار خلاف است - یا بنایش بر سازش است یا بنایش بر خیانت است یا بنایش بر سوءِاستفاده
ی شخصی است - این نمیشود؛ با این نگاه، تعامل امکان
پذیر نخواهد بود؛ باید با نگاه موافق [تعامل کرد]. این یک نکته در ذیل مسئله
ی تعامل.
نکته
ی بعدی این است که تعامل به معنای گروکشی نباشد. ببینید، این یک مرز خیلی باریکی دارد؛ میدانید، بنده در مجلس هم بوده
ام، من نمایندگی هم کرده
ام و تجربه
ی شما را بنده دارم؛ در دولت هم که بوده
ام و تجربه
ی دولت را هم دارم. تعامل که میگوییم، معنایش این نیست که بین نماینده و بین وزیر یک نوع گروکشی انجام بگیرد، مثلاً بگوید «وِل کن تا وِل کنم»، (۱۵) این
جوری نباید باشد، هر دو - هم نماینده و هم وزیر - باید نگاهشان به وظیفه
ی قانونی و
مصالح کشور و نگاهشان به این باشد که خدای متعال دارد ما را میبیند؛ تعامل بر این مبنا؛ این هم یک نکته. پس تعامل را با گروکشی اشتباه نباید کرد.
نکته
ی بعدی در مورد تعامل این است که در مجلس، بخصوص در کمیسیون
ها به وزرا اهانت نشود. بعضی از وزرای محترم به من شکایت میکنند که ما به کمیسیون که میرویم، با یک لحن اهانت
آمیزی [برخورد میکنند]؛ من البتّه معتقدم همه با هم برادرند؛ یعنی نگاه سلطنت
مآبانه هم نباید داشت که حالا بگوییم «ما عضو دولتیم، ما چنینیم، همه در مقابل ما بایستی خضوع و خشوع کنند»، این قطعاً نیست، امّا متقابلاً هم نگاه تحقیر و اهانت و «ریشت دست من است» و «پدرت را درمی
آورم» هم نباید داشت؛ این نگاه هم نگاه درستی نیست؛ با احترام باید برخورد کرد، با ادب باید برخورد کرد؛ ادب در همه
ی مراحل لازم است. این هم این [توصیه
]. خب، پس توصیه
ی سوّم، مسئله
ی تعامل بود.
توصیه
ی چهارم، مسئله
ی مهمّ
اقتصاد مقاومتی است. در مورد اقتصاد مقاومتی، خوشبختانه در کشور هم
زبانی هست، [امّا] مشکل ما در همدلی است؛ آدم میترسد هم
زبانی باشد، همدلی نباشد.
ای بسا هندو و ترک هم
زبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان همدلی خود دیگر است
همدلی از هم
زبانی بهتر است(۱۶)
خب، این هم
زبانی هست، همدلی هم باید انجام بگیرد یعنی از بُن دندان به مسئله
ی اقتصاد مقاومتی باید باور آورده شود؛ باور کنیم که کلید حلّ مشکلات کشور در داخل است؛ ستون فقراتش هم
تقویت تولید داخلی است که حالا این کاری که شما کردید - قانون برداشتن موانع تولید -(۱۷) کار خوبی است و شنیدم - آن
طوری که گزارش شد به من - کار کارشناسی شده
ی خوبی هم بوده؛ اینها باید دنبال بشود؛ باید همه این را باور کنند. بنده عقیده
ام این است که اگر ما توانستیم تولید را در داخل تقویت کنیم، اگر توانستیم از
ظرفیتهای داخلی به معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم، حلّ مسائل بیرونی آسان خواهد شد؛ حلّ مسئله
ی هسته
ای آسان خواهد شد.
خب، مسئله
ی هسته
ای به
صورت یک گره درآمده؛ این [مسئله
] راه
حل
هایی دارد، [امّا] آن راه
حل
ها متوقّف به
تقویتِ درونی ما است؛ اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد. غیر از
مسئلهی هستهای هم سریال
های دیگری در انتظار ما است؛ این
جور نیست که همه
ی مسائل ما با غرب، با آمریکا، با صهیونیسم، با گردن
کلفت
های اقتصادی دنیا فقط همین مسئله
ی هسته
ای باشد؛ این تنها مسئله
ی ما نیست؛ دنباله
اش مسائل گوناگون -
حقوق بشر و امثاله و امثاله - [هست
]؛ حلّ همه
ی این مسائل آسان خواهد شد، نمیگویم به
خودی
خود حل خواهد شد؛ نه، تلاش لازم است امّا حل آن مسائل آسان خواهد شد. اگر چنانچه ما توانستیم این مسئله
ی داخلی را حل کنیم. این مسئله
ی اقتصاد مقاومتی را در قانون برنامه
ی ششم کاملاً ببینید؛ در قانون بودجه
ی سال ۹۵ این را به
طور کامل ببینید.
البتّه
سیاستها ابلاغ شده است، (۱۸) دستگاه
های دولتی کارهای زیادی کردند. کارهایی انجام گرفته است امّا نگاه کنید ببینید کجای این جدول ناقص است. بالاخره اگر یک دارویی را تجویز کنند که علاج قطعی فلان بیماری است و این دارو هم مثلاً فرض کنید که پنج جزء دارد، اگر ک جزء از این پنج جزء نبود، این دارو نیست ولو چهار جزء دیگرش باشد؛ باید همه
ی این اجزاء وجود داشته باشد تا انسان بتواند منتظر شفا و نتیجه باشد. نگاه کنید ببینید کدام قسمت این جدول - به
قولِ فرنگی
مآب
ها این پازل - خالی است و باید پُرش کرد، آن را پیدا کنید. در قانون برنامه، در قانون بودجه
ی ۹۵ این را کاملاً نگاه کنید.
خب، البتّه بنده این را میدانم، برادران ما در دولت هم تکرار میکنند که اینکه شما دائم تکرار میکنید چه و چه، خب ما دچار کمبود منابعیم. بله، بنده هم میدانم که ما دچار کمبود منابعیم و
تحریم هم تأثیر داشته است در این کمبود منابع - این را ما شکی نداریم - لکن وقتی انسان کمبود منابع دارد، باید چکار کند؛ باید دو دستی به سر خودش بزند؟ باید شیون کند؟ نه، راه علاج پیدا کنید. راه علاج دارد؛ یکی از راه
های علاج
صرفهجویی است، صرفه
جویی کنید؛ در تقسیم و توزیع منابع داخلی، اولویتها را رعایت کنید؛ اینها راه علاج است. بن
بستی وجود ندارد. کمبود منابع، مشکل ما است، نه گره بازنشدنی ما؛ یک مشکلی است، این مشکل را باید برطرف کرد؛ خب این راه
حل دارد. ما الان پولها را گاهی در جاهایی خرج میکنیم که نباید در آنجاها خرج بشود. بعضی از دستگاه
ها را ما می
شناسیم - بنده از نزدیک بعضی از دستگاه
ها را می
شناسم - که توانسته
اند خدمات خودشان را به چند برابر افزایش بدهند بدون اینکه یک قِران به بودجه
ی اینها اضافه شده باشد؛ با مدیریت درست، با نگاه درست، با کم کردن از مصارف زائد؛ که این البتّه، هم شامل دولت است، هم شامل مجلس است، هم شامل نیروهای مسلّح است. غیر از نیروهای مسلّح هم داریم [به
صورت] موردی، امّا در بخشی از نیروهای مسلّح هم در یک
جاهایی دیدیم که توانایی
هایشان و کارکردشان مضاعف شد، بدون اینکه بودجه
شان اضافه بشود؛ یعنی میشود این کار را کرد. پس بنابراین این کمبود منابع هم نباید برای ما بهانه
ای بشود برای اینکه بگوییم نمیشود کار کرد؛ نه، اگر انضباط مالی وجود داشته باشد، همه
چیز قابل حل است. این چیزها هم قابل حل است. البتّه تکرار میکنم این انضباط مالی مخصوص دولت نیست؛ مجلس هم همین
جور است، جاهای دیگر هم همین
جورند؛ همه باید انضباط مالی داشته باشند.
مطلب دیگری که عرض میکنیم، راجع به
مواضع اصولی در مجلس شورای اسلامی است. بحمدالله مواضع اصولی مجلس، خوب است. اشاره هم کردند رئیس محترم مجلس، همین
جور است؛ بنده هم می
شنوم، میبینم، مشاهده میکنم که وقتی مسائل اساسی و اصولی و آن چیزهایی که مبانی اصلی نظام و انقلاب اسلامی است مطرح میشود، مواضع مجلس، مواضع قابل قبول، مثبت و بعضاً کاملاً پیشرفته است؛ این باید باشد، این در همه
ی مجالس باید باشد. شاکله
ی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و
وصیتنامهی امام و همین بیست
وچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعه
ی بیانات امام چه رفتاری را، چه
جهتگیریای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکله
ی مجلس این باشد. اگر این شد، آن
وقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در
نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است.
آخرین مطلب هم این است که در مورد مسائل هسته
ای، مواضع، همان چیزهایی است که ما علناً اظهار کردیم، همان چیزی که گفته
ایم. البتّه بعضی چیزها هست که انسان اینها را در علن اظهار نمیکند، به
طور خصوصی اظهار میکند - مواردی از این قبیل هست؛ همه
ی حرفها [را نمیشود علناً گفت
]؛ «لَیسَ کلُّ ما یعلَم یقال» - لکن آن چیزهایی که علناً گفته شده، دقیقاً همان چیزهایی است که به مسئولین هم همانها گفته شده؛ هم زباناً گفته شده، هم کتباً گفته شده؛ مواضع اساسی نظام اینها است. و ما معتقدیم که برادران ما مشغول کارند، مشغول تلاشند، واقعاً عرق میریزند، در این زمینه
ها دارند کار میکنند؛ بایستی ان
شاءالله به امید خدا و با توکل به خدای متعال بر همین مواضع پافشاری کنند و بتوانند آن چیزی که مصلحت کشور و مصلحت نظام است، ان
شاءالله تأمین کنند.
امیدواریم خداوند متعال به شماها توفیق بدهد، و بتوانید ان
شاءالله از این فرصت خوب برای کسب رضای الهی استفاده کنید.
والسّلام
علیکم
و رحمة الله
و برکاته
۱) این دیدار به مناسبت شروع چهارمین سال دوره
ی نهم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظّمٌ
له، آقای علی لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
۲) آیات ۳۰ تا ۳۶ سوره
ی فصّلت با تلاوت آقای قاسم رضیعی.
۳) سورهی فصّلت، بخشی از آیهی ۳۱
۴) مفاتیح الجنان، بخشی از مناجات شعبانیه
۵) سورهی فاطر، بخشی از آیهی ۱۰
۶) عماد خراسانی
۷) مصباح
المتهجّد، ج ۱، ص ۲۷۰
۸) صحیفه
ی سجّادیه، دعای ۴۰
۹) سوره
ی انعام، بخشی از آیه
ی ۹۳
۱۰) سوره
ی فصّلت، آیه
ی ۳۲
۱۱) سورهی سبأ، بخشی از آیهی ۳
۱۲) از جمله،
سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۱۸
۱۳) سعدی
۱۴) برنامه
ی ششم توسعه
ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰ - ۱۳۹۵)
۱۵) خنده
ی حضّار
۱۶) مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اوّل (با اندکی تفاوت)
۱۷) لایحه رفع موانع تولید رقابت
پذیر و ارتقای نظام مالی کشور، در اوّل اردیبهشت ۱۳۹۴ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
۱۸) ابلاغ سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲/۱۱/۳۰)