[ بازگشت ] | [ چـاپ ]
حضور روحانیت در صحنه - تعداد فیش : 11 ، تعداد مقاله : 0
بیانات در آغاز درس خارج فقه1373/06/20
مطلب سوم هم این است که حوزه علمیه، باید در صفِ اولِ حرکتِ عظیمِ جامعه قرار داشته باشد. همچنان که ملاحظه کردید، مراجع بزرگ ما مثل مرحوم آیةاللَّه‌العظمی گلپایگانی، مرحوم آیةاللَّه‌العظمی نجفی و امروز آیةاللَّه‌العظمی اراکی، حفظه‌اللَّه و ادام‌اللَّه‌بقائه‌الشریف‌ورحمهم‌اللَّه، چه در زمان امام رضوان اللَّه علیه و چه بعد از زمان امام تا امروز، در صف اوّل قرار داشتند. در هر حادثه مهمی که در جامعه اتّفاق می‌افتاد، اینها مقدّم بودند. روز رأی‌گیری، اوّل صبح، مرحوم آقای گلپایگانی و مرحوم آقای مرعشی، اوّلین کسانی بودند که رأی می‌دادند. کار اینها، یک کار رمزی و نمادین بود. خوب؛ رأی را عصر هم می‌شود داد. اما اوّلِ صبح رأی دادن، یک کار رمزی است. امام، رضوان‌اللَّه‌علیه را دیده بودید که چقدر مقیّد بودند! حالا وضع ایشان که معلوم است.
مراجع قم این‌طور بودند. در کارهای اساسی؛ جنگ، حضور در جبهه‌ها، تحریض بر حضور در جبهه‌ها، کارهای اقتصادی و غیره، همیشه در صفِ مقدّم بودند. حوزه، باید این‌طور باشد. کسی که در حوزه باشد و به نظام اسلامی و احکام قرآن - که در این نظام عملی می‌شود - و به حکومت اسلامی - که به برکت مجاهدت مردم سرِ پا شده است - با چشمِ غیرجدّی نگاه کند، یک عنصر بیگانه است؛ هر کس می‌خواهد باشد. در حوزه علمیه صحیحِ شیعی، همه بخصوص طلاّب جوان، باید خود را در صفوف اوّل بدانند، که بحمداللَّه همیشه همین‌طور بوده است. یعنی همیشه فضلای جوان، طلاّب جوان، بزرگان حوزه و مدرّسین محترم، در صفوف مقدّم جا داشته‌اند؛ باز هم باید در صفوف مقدّم جا داشته باشند.
انتصاب حجت‌الاسلام‌ سیدرضا صدر به ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها1372/06/25
رشد اندیشه‌ی‌ ناب‌ اسلامی‌ در میان‌ قشرهای‌ دانشگاهی‌ بویژه‌ دانشجویان‌ که‌ سررشته‌دار آینده‌ی‌ کشورند و بهره‌گیری‌ از استعداد و شور و جوشش‌ خداداد این‌ بخش‌ ارزشمند جامعه‌ برای‌ گستردن‌ تفکر درست‌ و تعالی‌ و ایمان‌ زلال‌ دینی‌ در سطح‌ کشور و جهان‌، از جمله‌ی‌ مقاصد بزرگ‌ جمهوری‌ اسلامی‌ بوده‌ و در این‌ راه‌ تلاش‌های‌ ارجمندی‌ به‌ کار رفته‌ است‌. طنین‌ ندای‌ امام‌ بزرگوار ما همواره‌ در فضای‌ کشور زنده‌ خواهد ماند که‌ دانشگاه‌ مؤمن‌ و متعبد به‌ هدایت‌ الهی‌ را یکی‌ از آرزوهای‌ بزرگ‌ می‌دانست‌ و فضلای‌ روحانی‌ و دانشگاهی‌ را به‌ همکاری‌ در این‌ راه‌ توصیه‌ می‌فرمود. بیشک‌ حضور علماء ‌دینی‌ و چهره‌های‌ جوان‌ حوزه‌‌ای‌ در عرصه‌ی‌ دانشگاهی‌ کشور در سالهای‌ گذشته‌ که‌ به‌ همکاری‌ شورائی‌ آیات‌ و حجج‌ اسلام‌ حضرات‌ آقایان‌ محمدی‌ گیلانی‌ و محفوظی‌ و جنتی‌ مدیریت‌ می‌شد برکات‌ و آثار فراوانی‌ بر جای‌ نهاد و راه‌ را برای‌ مرحله‌ی‌ دیگری‌ از این‌ جهاد ارزشمند گشوده‌ است‌ و جای‌ آن‌ است‌ که‌ از ایشان‌ و نیز از همه‌ی‌ همکارانشان‌ در دانشگاهها صمیمانه‌ تشکر نمایم‌. اینک‌ در آغاز دوره‌ای‌ جدید حضرات‌ آقایان‌ جنتی‌، دکتر جواد اژه‌ای‌، علی‌ رازینی‌، سیدرضا صدر، محمود محمدی‌ عراقی‌، غلامرضا مصباحی‌ را بعنوان‌ نمایندگان‌ خود در این‌ کار بزرگ‌ برای‌ سیاستگذاری‌ و هدایت‌ حرکت‌ عمومی‌ فضلای‌ روحانی‌ در دانشگاه‌ها و جناب‌ حجت‌الاسلام‌ آقای‌ سیدرضا صدر را به‌ عنوان‌ رئیس‌ و مدیر اجرایی‌ این‌ نهاد منصوب‌ می‌کنم‌. وظیفه‌ی‌ اصلی‌ این‌ نهاد تأمین‌ حضور عالمانه‌ و هدایتگر روحانیون‌ آگاه‌ و متقی‌ و آشنا به‌ مسائل‌ دانشگاهی‌ در دانشگاه‌های‌ کشور و حرکت‌ پیگیر و صحیح‌ و هوشمندانه‌ آنان‌ برای‌ منور شدن‌ محیط تحصیلات‌ و تحقیقات‌ به‌ فروغ‌ ایمان‌ و عمل‌ صالح‌ و هوشیاری‌ سیاسی‌ و راهبرد انقلاب‌ اسلامی‌ است‌.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون1371/11/25
در کشور ما، لااقل از چند قرن پیش به این طرف، روحانیت به خاطر وضع خاصّ خود و ارتباطی که با مردم داشته و اعتقادی که مردم نسبت به آن داشته‌اند، منشاء تحوّلات مهمّ اجتماعی و دینی و سیاسی بوده و یا در این تحوّلات نقش بسزایی داشته است. از جمله در ماجرای مشروطیت، در ملی شدن صنعت نفت - در آخر سالهای دهه بیست و اوایل سی - و واضحتر از همه، در پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در گسترش این نهضت. البته نباید هم خیال کرد که فقط طلّاب جوان و پر حرارت و پر شور بودند که در این اجتماعات عظیم پیش از پیروزی، تأثیر گذاشتند. این‌طور نبود. همه آقایانی که دست‌اندرکار این امور بودند، می‌دانند که در شهرستانها، حضور علمای موجّه و پیرمردان محترم عالِمی که مردم به آنها اعتقادی داشتند، بسیار مؤثّر بود. اگرچه این افراد سابقه‌ای هم در مبارزات نداشتند - نه به زندان افتاده بودند، نه مبارزه‌ای کرده بودند و نه اعلامیه‌ای نوشته بودند - اما وقتی که در این سال آخر و ماههای آخر قبل از پیروزی، تشخیص دادند که باید وارد میدان شوند، وارد میدان شدند و حضور ایشان، تأثیر عظیمی در جلب همه طبقات مردم داشت. لذا، در راهپیماییها، همه قشرهای مردم را مشاهده می‌کردید. این‌که زنان در داخل خانه احساس وظیفه کردند؛ پیرمردان احساس تکلیف کردند؛ کسانی که سوابق مبارزه نداشتند احساس تکلیف کردند؛ مردم در شهرها و روستاها احساس تکلیف کردند، و ناگهان یک ملت قیام کرد، به خاطر همین بود؛ به خاطر حضور همه جانبه علمای دین و روحانیون بود که از بزرگشان، از کوچکشان، پیرمردشان، جوانشان، ملّای فقیه سالخورده‌شان، واعظ گوینده پر حرارتِ نُورسشان، چون وارد شدند، معنایش این بود که همه قشرهای مردم وارد خواهند شد.
بیانات در دیدار روحانیون تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق(ع)1370/09/11
از این حضور فعالی که شما آقایان دارید، خیلی خوشحالیم. ما تیپ شما را، هم در تهران، هم در اهواز در سال 67 که برادران آمده بودند، از نزدیک دیدیم و با بعضیشان هم نشستیم و برخاستیم؛ بعد هم که چند بار تا حالا به تهران آمده‌اید، در جمعیتهای بزرگ دیده‌ایم؛ چیز خیلی خوبی است.

اگرچه حضور طلاب در میدانهای جنگ، یا به تعبیر عامتری، حضور روحانیون - اعم از طلاب و غیرطلاب - در میدانهای جنگ و در یگانهای نظامی، به تیپ شما محدود و محصور نمی‌شود؛ زیرا در طول جنگ، خیلی از طلبه‌ها رفتند؛ هم مبارزه کردند، هم تبلیغ کردند، هم شهید شدند، هم جانباز شدند، هم آزاده شدند، و بعضی هم بحمداللَّه سالم و سرپا هستند و خارج از این تیپ قرار دارند؛ اما از وقتی این تیپ در سال 65 تشکیل شده، حداقل برای طلاب حوزه‌های علمیه یک چارچوب شده، تا بتوانند حضور خودشان را نشان بدهند. وانگهی، این تیپ کمک خواهد کرد که در حالی که جنگ هم وجود ندارد، باز طلبه‌ها در عالم جنگ و حال و هوای جنگ باشند؛ و این یک امر واقعاً واجب و لازمی است. به همین خاطر است که خوشحالیم از این‌که این تیپ هست و شما آقایان بحمداللَّه مشغول و فعال و بانشاط هستید.

امام واقعاً دنیا را عوض کرد. روی آوردن روحانیون به آموزش نظامی، هنر امام بود. این قدرت خدا بود که به دست آن بزرگوار این کارها انجام گرفت. امروز - همان‌طور که اشاره کردید- آقای حاج شیخ علی پناه، یا آقای حاج شیخ جلال طاهر شمس، یا آقای مکارم و آقای آذری و آقای فاضل تفنگ به دستشان می‌گیرند و آموزش نظامی می‌بینند. این واقعاً همان «انّ‌اللَّه فی ایّام دهرکم نفحات»است. این چندساله جزو همان نفحات است. این فرصت الهی است که خدای متعال پیش آورده و کمک کرده، تا ما بتوانیم از آن استفاده کنیم.
بیانات در آغاز درس خارج فقه‌1370/06/31
باید طلاب را برای نیازهای جامعه تربیت کنند. این جامعه احتیاج به قاضی دارد. باید دستگاهی در قم طلاب را به سمت تربیت قاضی سوق بدهد. این‌طور نباشد که تربیت قاضی را هم حوزه به عهده‌ی دیگری واگذار بکند. جایی در حوزه باشد که طلاب را برای حضور در دستگاههای گوناگون اداری کشور - مثل سازمانهای عقیدتی، سیاسی و ادارات مختلفی که احتیاج دارند - سوق دهد. جایی باشد که اشخاص و جمعی را به سمت پیدا کردن مسائل مهم - که نظام به آنها نیاز دارد - سوق دهد.
ما امروز درباب اداره‌ی کشور به مسائلی برخورد می‌کنیم که مشکلات و معضلات دینی و فقهی ماست؛ ما پاسخ اینها را می‌خواهیم، اما کسی جوابگو نیست. باید خودمان بنشینیم، یا آقایی را ببینیم و از او بخواهیم، یا فرضاً بگوییم در کتابها بگردند و جواب این مسأله را پیدا کنند. باید دستگاهی آماده باشد و تمام مشکلات و معضلات نظام را پیش‌بینی کند؛ نسبت به آنها فکر کند، راه‌حل ارائه کند و جواب و پاسخ آماده را برای آن آماده نماید. این، جزو وظایف حوزه‌های علمیه است؛ لذا متعلق به اسلام است، و اسلام آن چیزی است که حوزه‌ی علمیه برای آن به وجود آمده است.
البته بُعد دیگر وحدت دین و سیاست این است که حوزه‌های علمیه بایستی از سیاست هرگز دور نمانند. طلاب باید آگاهی سیاسی پیدا کنند. مبادا جریانهای سیاسی روز، بر ذهن طلاب در حوزه‌ی علمیه سبقت بگیرند. طلاب باید در فضای سیاسی حضور داشته باشند؛ بلکه جلوتر از زمان باشند و فکر سیاسی روشن داشته باشند؛ کمااین‌که علمایی که فکر سیاسی روشن داشتند، مفید بودند.
ما عالم ملای محقق شجاع به‌دردبخوری از لحاظ شخصی را می‌بینیم که به خاطر نداشتن فکر سیاسی، یک جا وجودش باید مفید واقع می‌شده، اما مفید واقع نشده است؛ یک جا نظری داده، که آن نظر برخلاف است؛ یک جا در مورد فردی تشخیصی داده، که آن تشخیص، تشخیص غلطی است و موجب اشتباهات بزرگی در این باب شده است. وقتی ما به فکر سیاسی اهمیت ندادیم، این‌گونه خواهد شد. عالم دین، بایستی فکر سیاسی روشن و زنده و متناسب با لحظه‌ی حال داشته باشد.
مطلب دهم این است که در حوزه نسبت به ارزشهای اسلامی، حداکثر عنایت و احترام بشود؛ مثلاً طلبه‌ی جبهه‌رفته و عمری در جبهه صرف‌کرده، بایستی ارزش والایی در حوزه داشته باشد. طلبه‌یی که بخشی از عمرش را در نظامی، در بخشی، در ارگانی از ارگانها صرف کرده، آن‌جا مشغول خدمت شده و به خاطر مصلحت نظام، خودش را از شوق و ذوق هر طلبه‌یی - که عبارت است از بودن در حوزه و درس خواندن و تحقیق و امثال اینها - دور نگهداشته، باید به او ارزش داده بشود. مبادا در حوزه طوری مشی بشود که تصور گردد اگر طلبه‌یی به ارگانی رفت و فرضاً پنج سال، ده سال مشغول خدمت شد، از ارزش طلبگی او در حوزه چیزی کم می‌شود؛ نخیر، باید بگوییم که بر ارزش او اضافه می‌شود. آیا ارزش این طلبه بیشتر است، یا آن کسی که اصلاً اعتنایی به این نیاز جامعه نکرد؟ در حالی که به او احتیاج بود، نیم نگاهی هم نکرد و مشغول درس خواندن خودش شد؟ معلوم است که راه راحت‌تر و بی‌دردسرتر و راه عافیت این است که انسان آن‌جا بماند، مشغول کار خودش بشود و اصلاً اعتنایی هم نکند. البته چهار کلمه هم بیشتر خواهد خواند، اما معلوم نیست که بیشتر و بهتر بفهمد و مسائل را بهتر درک کند.
حوزه باید به مجاهدتها و گذشتهایی که طلبه‌ها کردند، به حضورشان در جبهه‌ها، به حضورشان در ارگانها اهمیت بدهد، آنها را ارج بگذارد، برای آن ارزشی قایل بشود و سعی کند که اگر از لحاظ علمی کمبودی دارند، برایشان به یک نحو اختصاصی جبران کند. فرض کنید طلبه‌یی است که به خاطر نیاز انقلاب، نیاز مردم، نیاز دینی، به نقطه‌ی بد آب و هوای دوردستی - که به طور طبیعی کسی حاضر نیست به آن‌جا برود - رفته و شش ماه، یک سال، پنج سال در آن‌جا مانده است. حوزه باید برای این شخص ارزش قایل بشود. این خیلی باارزش است، تا آن کسی که این زحمت را بر خودش هموار نکرده، این سرما و گرما و ناامنی و گرسنگی و مشکلات و تحقیر و خطرکردن و از زن و بچه دورماندن و امثال اینها را تحمل نکرده و در حوزه مانده است. ارزش کدامشان بیشتر است؟ یقیناً آن کسانی که مجاهدت و تلاش کردند، بایستی برای آنها ارزش بیشتری قایل شد. این ارزشها باید به حساب بیاید؛ نمی‌گوییم هم بیشتر؛ هر کدام یک ارزش است. ممکن است کسی هم در حوزه مانده و فرضاً تحقیق خیلی برجسته‌یی در حوزه کرده، که البته آن هم یک ارزش دیگر است.
ارزشهای اسلامی باید به حساب بیاید. یکی از این ارزشها، تبلیغ در جاهای خطرناک و دوردست و در جاهای محتاج تبلیغ است. یکی از این ارزشها، حضور در جبهه‌هاست. یکی از این ارزشها، حضور در ارگانها و از این قبیل چیزهایی که دارای اهمیت و ارزش است.
بیانات در آغاز درس خارج فقه‌1370/06/31
مطلب اول درباره‌ی نقش حوزه‌های علمیه است. در جامعه‌ی ما - چه در گذشته، چه حال و چه در آینده - درباره‌ی این نقش باید خیلی مطالعه و تدبر بشود. از مجموعه‌ی روحانیت، بخصوص حوزه‌ی علمیه را انتخاب کردیم؛ چون این‌جا مزرع علمای دین و پرورشگاه نهالهای بالنده‌ی فقاهت در آینده است. این حوزه‌ها در طول زمان توانسته‌اند اولاً دین را حفظ و تبیین کنند - که اگر زحمات حوزه‌های علمیه از آغاز تا امروز نمی‌بود، یقیناً از دین و حقایق دینی چیزی باقی نمی‌ماند؛ بقای دین مدیون تلاش علمی حوزه‌هاست - ثانیاً توانسته‌اند روحیه‌ی دینی مردم را تقویت کنند. از این حوزه‌ها بوده است که علما و مبلّغانی برخاستند و در میان مردم تبلیغ دین کردند و روحیه‌ی دینی را در مردم تقویت نمودند و همچنین توانستند فکر جامعه را هدایت کنند. از هزار سال پیش تا امروز - یعنی بعد از دوران حدیث و متن‌گرایی، و از اول دوران استدلال - این حوزه‌های علمیه بودند که توانستند فکر دینی مردم را هدایت کنند و به آنها روحیه‌ی دینی بدهند و دین را حفظ نمایند.
در طول زمان، در مسائل سیاسی هم این حوزه‌ها تأثیر گذاشتند، و ما این را در تاریخ گذشته‌ی خودمان هم دیده‌ایم؛ مثل دوران علامه‌ی حلی (رضوان‌اللَّه‌علیه) که مدرسه‌ی سیار داشت و طلاب را حتّی با خود در شهرها و بلاد گوناگون حرکت می‌داد؛ و قبل از آن، در زمان شیخ طوسی و شاگردان آن بزرگوار، که در آفاق دنیای اسلام پخش می‌شدند - چه در طرف شرق، چه در طرف غرب؛ مثل شهرهای شام و طرابلس و مصر و دیگر مناطق - و یا در زمان سیّدمرتضی؛ و چه در زمانهای نزدیک به زمان ما، مثل دوران قبل از شیخ انصاری، زمان مرحوم کاشف‌الغطاء، که حوزه‌های علمیه آن وقت در وضع تحولات جاری زندگی مؤثر بودند؛ و بعد شاگردان شیخ انصاری - مثل مرحوم میرزای شیرازی - و بعد آخوند خراسانی و دیگرانی که نقش آنها را در قضایای قبل از مشروطیت و در خود قضیه‌ی مشروطیت و بعد از آن تا زمان ما، همه می‌دانند (یعنی باید گفت همه هم نمی‌دانند. متأسفانه این جزو مباحث کم‌تحقیق‌شده و کم‌کار ماست؛ باید همه بدانند. اینها چیزهای دانسته‌شده و شناخته‌شده و ثبت‌وضبط شده‌یی است)؛ و چه در زمان ما، که تحرک ملت و تحقق انقلاب اسلامی و حدوث جامعه‌یی با پایه‌های اسلامی، به وسیله‌ی حوزه‌های علمیه انجام گرفت. استاد حوزه‌ی علمیه بود که پیشاهنگ بود. طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه بودند که در سرتاسر کشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. کاری انجام گرفت که در طول تاریخ اسلام، از بعد از صدر اول تا امروز انجام نگرفته بود، و آن تحقق این نظام اسلامی بود. در دوران بعد از انقلاب تا امروز هم که حضور طلاب و حوزه‌های علمیه در مراحل مختلف انقلاب واضح است.
پس، حوزه‌ی علمیه از جهات مختلف برای جامعه یک نقش حیاتی دارد و - همان‌طور که عرض کردیم - این باید مورد تدبر قرار بگیرد؛ یعنی کسانی روی این فکر کنند، تحقیق کنند، مواد لازم را جمع‌آوری کنند و در این زمینه فکر نو ارائه نمایند.‌
بیانات در دیدار جمعی از اصناف1370/04/13
یک نکته در باب کسبه در نظام و کشور اسلامی این است که از دوره‌های گذشته تا امروز، کسبه و اصناف و تجار و کسانی که در کار دادوستد بوده‌اند، اهل عمل به دین و عقیده‌ی دینی و اعتقاد به علمای دین و حضور در کنار آنها بوده‌اند. کسی نمی‌تواند این نکته را انکار کند. از دوران قدیم تا دوران حاضر، کسبه در کشور ما، جزو قشرهای متدین بوده‌اند و هستند. همین تدین و انس با علما موجب شده است که در هر میدانی که علمای دین حضور داشته‌اند - در مبارزات، در موضعگیریهای گوناگون سیاسی و یا دینی - حضور اصناف و کسبه و اهل بازار و دادوستد در آن‌جا قطعی باشد. وقتی که علمای اعلام می‌خواستند در دوران مبارزات - چه مبارزات نهضت اخیر، یعنی سالهای دهه‌ی چهل و پنجاه، و چه قبل از آن - یک حضور مردمیِ قاطع را نشان بدهند، دستور می‌دادند که بازارها تعطیل بشود، و بازاریان و کسبه تعطیل می‌کردند؛ یعنی پشت سر علما می‌ایستادند، و این تأثیر زیادی هم داشت. رژیمهای جبار هم این را فهمیده بودند؛ لذا به انواع طرق درصدد بودند که این لشکر مردمی را، یا با فشار و ارعاب و تهدید، یا با بستن مالیاتهای سنگین استثنایی در دوران ستمشاهی، و یا با تبلیغات، از روحانیون جدا کنند؛ غالباً هم اثری نمی‌کرد.

از اول انقلاب نیز کسبه و اصناف شهری ما، در میدانهای انقلاب - راهپیماییها و جبهه‌ها و کمکهای مالی - حضور خوبی داشتند. پس، ما این قشر را یک قشر اسلامی و انقلابی می‌شماریم. معنای انقلابی هم همین است که در مواضع انقلاب حضور داشته باشند؛ یعنی هرجا که انقلاب از آنها متوقع است، باشند. این، در بسیاری از دوره‌های گذشته و در بخش مهمی از دوران بعد از پیروزی انقلاب، نسبت به جمع کثیری از اصناف کشور وجود داشته است. این نکته را نباید کسی مورد مناقشه قرار بدهد.

بعضی عادت کرده بودند، یا عادت کرده‌اند که نسبت به اصناف و کسبه و بازرگانان، به‌طور مطلق زبان به بدگویی باز کنند؛ این غلط است. بله، بنا بر تفکرات بیگانه‌ی از اسلام - تفکرات مارکسیستی و غیره - اصلاً وجود اصناف و کسبه و بازرگانان، یک وجود زیادی است. آنها اصل این قشر را قبول ندارند، کاری به کار دین و مذهب و اعتقادشان ندارند و خوب و بدشان را هم تفکیک نمی‌کنند. بعضی از تفکرات الحادی رایج در آن زمانهای مبارزات، این قشر را اصلاً قبول نداشت. کسی نباید تحت تأثیر آن حرفها و آن شعارها قرار بگیرد. تا آن‌جا که ما فهمیده‌ایم و دیده‌ایم و لمس کرده‌ایم، در ایران اسلامی، اصناف در خدمت اسلام و انقلاب و مطیع امام بزرگوار بوده‌اند و در همه‌ی میدانهای انقلاب نیز حضور داشته‌اند.
بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم1369/11/04
حوادث گوناگونی برای انقلاب هست؛ طلاب باید حاضر و آماده باشند. مسأله‌ی امریکا پیش می‌آید، اظهار نفرت از دشمنان و مستکبران پیش می‌آید، مسایل خلیج فارس پیش می‌آید، مسایل گوناگون دیگری پیش می‌آید؛ طلبه اول کسی باشد که احساس کند مسؤولیتی دارد و آن مسؤولیت را استفسار کند، ببیند چیست. هنگامی که مسؤولیتش مشخص شد، در جای مسؤولیت خودش باشد. اینها با طلبگی می‌سازد.
تصور نشود که اگر بخواهم این‌طور بکنم، پس کی درس بخوانم؟ درس را همیشه بخوان. جنگ که همیشه نیست، راهپیمایی که همیشه نیست، حضور در صحنه‌های ضروری که هرساعت نیست. درس هم باید بخواند و بی‌درس و بی‌تحقیق و بی‌مباحثه، طلبه معنای خودش را از دست می‌دهد.
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)1369/03/10
روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات پانزده‌ساله‌ی منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانه‌ی ملت ایران به مکتب حیاتبخش اسلام و رشد تفکرات دینی در همه‌جا بوده است. حضور روحانیون متعهد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دست‌نشانده‌ی امریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنه‌ی مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید. در همه‌ی حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جسته‌اند - مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو - نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است.
بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد1369/01/04
چه موقع سردمداران عالم، از علمای دین در ایران یا جاهای دیگر، یادشان بود؟ بله، آن وقتی که علمای دین وارد میدان مبارزه می‌شدند؛ مثل مشروطیت در ایران، مثل نهضت آزادیخواهی در شبه قاره‌ی هند - که تقریباً در صدوپنجاه سال قبل شروع شد - مثل حرکت علما و مراجع نجف در مقابل نفوذ انگلیسیها در سال 1920، اسمشان سر زبانها می‌افتاد. یک نفر، دو نفر را نشان می‌کردند و با او مقابله می‌نمودند؛ والّا چه کسی به فکر علما بود که حالا یک عده از آنها در این‌جا زندگی می‌کنند؟
ولی امروز چگونه است؟ امروز بسیاری از همت و پول و ابتکار و طراحی و برنامه‌ریزی استکبار جهانی، مصروف این می‌شود که ببیند چگونه می‌تواند همین شما طلاب و فضلا و علما را از راه راست انقلاب منحرف کند. برای این کار، پول خرج می‌کنند؛ چون می‌دانند اگر علما، همچنان‌که تا امروز پیشگام این انقلاب بوده‌اند و در صفوف مقدم، در جنگ، در صحنه‌های انقلابی و در صحنه‌ی سیاست حضور داشته‌اند، باز هم حضور داشته باشند، به‌هیچ‌وجه استکبار نمی‌تواند با این انقلاب روبه‌رو بشود. می‌خواهند این مانع - یعنی شما جامعه‌ی علمای اسلام - را از سر راه بردارند. برای این کار، برنامه‌ریزی می‌کنند.
تقدیر از روحانیّون رزمنده‌ی دوران دفاع مقدّس1368/10/01
سلام خدا بر مجاهدین فی‌سبیل‌اللَّه؛ آنان که شرف جهاد را با فضیلت علم به هم آمیخته و مصداق عالمِ عامل شدند. تاریخ شکوهمند روحانیت شیعه، هر چند که در همه‌ی دورانهای پُرحماسه‌ی عُمر تشیع سرفراز، با فداکاریها و مجاهدات خونین همراه است، اما آنان که در این عصر - که عصر پیکار سرنوشت‌ساز ارزشهای الهی با تهاجم شیطانهای زر و زور جهانی است - توانستند ردای سرخ جهاد و شهادت را بر قامت رسای حوزه‌ی روحانیت شیعی بیفکنند و اسوه‌ی قتال فی‌سبیل‌اللَّه شوند، از ارزش مضاعف برخوردارند. حضور در صحنه‌های جهاد و شهادت، جامعه‌ی روحانیت را بها و رونقی الهی می‌بخشد و سلاح بلاغ و تعلیم آنان را بُرّا می‌سازد. روحانیون مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه، حق حیات بر گردن حوزه‌های علمی تشیع دارند.