۱۳۸۱/۱۲/۱۳
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً به آقایان محترم و بزرگان و اعاظم و علماء که در این جمع تشریف دارند، خوشامد عرض میکنم و امیدوارم خداوند متعال برکات خود را بر تلاش و گردهمایی شما نازل کند و این را انشاءاللَّه برای امّت اسلامی و آیندهی مسلمین، مفید قرار دهد.
از بیانات حضرت آقای مشکینی و جناب آقای امینی دامتبرکاتهما تشکر میکنیم؛ مطالب بسیار مهمّی را بیان فرمودند که درخور پیگیری و تعقیب است. در آستانهی ماه محرّم هستیم که ماه تعلیم مجاهدت فیسبیلاللَّه به وسیلهی برترین خلایق، حضرت اباعبداللَّه علیهالسّلام، است. امیدواریم که ما پیروان و شاگردان خوبی برای ایشان باشیم و حقّ پیروی و تبعیّت نسبت به این بزرگوار را بر حسب آنچه که در این زمان وظیفهی ماست، انشاءاللَّه انجام دهیم و همانطور که ایشان برای دفاع از دین خدا و دفاع از اسلام و امّت اسلامی، آن مجاهدت بزرگ را به جان خریدند و آن فداکاری بزرگ را کردند و هیچ چشمداشت و نظری جز کسب رضایت الهی نداشتند، ما هم در این صراط قدم برداریم و قصد و نیّت و هدفمان، طبق آنچه بر حسب موازین میفهمیم و تشخیص میدهیم، کسب رضایت الهی باشد.
مسألهی حکومت و ادارهی امور جامعه در اسلام - همانطور که آقایان فرمودند - مسألهی بسیار مهمّی است و اگر منتخبان مردم و خبرگان امّت دور هم جمع میشوند و دربارهی این مسأله و حواشی و لوازم آن بحث میکنند، هر دقیقهی این بحثها میتواند مهم و سرنوشتساز و موجب جلب ثواب الهی باشد؛ چون مسأله بسیار مهمّ است. در اسلام حاکمیت بر مردم، به معنای یک امتیاز و حقّ ویژه برای حاکم نیست؛ همچنین حکومت یک امر بیملاک و بیمناط نیست - مثل اینکه بر حسب شانس و اقبال، یک نفر بیاید زمام امور مردم را در هر ردهای از ردهها بر عهده گیرد - بلکه تابع معیارهاست و مهمترین کار این است که این معیارها رعایت شود. البته امکان خطا و اشتباه، هم در تشخیص و هم در عملکرد کسانیکه تشخیص درستی نسبت به آنها داده شده، همیشه متصوّر است؛ بنابراین ما از کسی انتظار عصمت نداریم؛ لیکن اسلام در باب گزینش حاکمان در هر ردهای از ردهها، چه ردههای بالا - که سیاستهای کلان، کارهای بزرگ و ادارهی امور کلّی کشور در دست آنهاست - چه ردههای متوسّط و پایین، معیارها و شرایطی گذارده است و آنچه بر عهدهی ماست، این است که این معیارها بهطور کامل رعایت شود. لذا در اسلام آنچه ما به عنوان حاکمیت اسلامی شناختهایم و امروز هم بنای کلّی این جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالاری دینی است که با دمکراسیهای رایج دنیا در بنیاد اختلاف دارد. ریشهی مشروعیتِ رأی مردم در دمکراسیهای رایج دنیا اساساً با مشروعیت رأی مردم در نظام مردم سالاری اسلامی که ما به دنبال آن هستیم و آن را حکومت اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب میآوریم، متفاوت است. لذا در روشها، تفاوت بین اینهاست. در دمکراسیهای رایجِ جهانی، ضوابطی که ما برای ادارهی کشور و برای مدیران آن قائل هستیم، وجود ندارد؛ ممکن است ضوابط دیگری باشد. در اینجا قدرتطلبی وجود ندارد. اینطور نیست که دعوا بر سر این باشد که چه کسی بر اسب قدرت سوار شود و بتازد تا بتواند از هر وسیلهای برای اینکار استفاده کند.
اینکه میگوییم سیاست ما عین دیانت است و دیانت ما عین سیاست است، یک طرف قضیه این است که سیاست و بنیان آن باید براساس دین باشد. روی دیگر سکّه هم این است که فعّالیت سیاسی نمیتواند از معیارها و ضوابط دینی و اخلاقی خارج باشد. کار غیراخلاقی برای کسب قدرت، مطلقاً جایز نیست و کسی را که در صراط مدیریّت قرار دارد، از اهلیّت و صلاحیت میاندازد؛ لذا این ضوابط باید بهطور کامل در همهی ردهها رعایت شود. قانون برای رهبری، ریاستجمهوری، مسؤولان قوای سهگانه و ردههای مختلف مدیریّت، تا ردههای شوراهای شهر و روستا و دیگر جاها ضوابطی را معیّن کرده است که برخاسته از همان دید و فکر اسلامی است. این ضوابط باید احراز شود. باید تشخیص داده شود که این شرایط در این شخص وجود دارد، بعد او در معرض رأی مردم قرار گیرد، اگر ملاک رأی مردم است؛ یا نصب شود، اگر ملاک، انتصاب است؛ مثل بعضی از مسؤولیتهایی که وجود دارد. حاکم اسلامی در قبال مسائل مهمّ جامعه، در مقابل فقر مردم، در مقابل تبعیض و شکافهای اجتماعی، در مقابل اخلاق و معنویت مردم، در قبال حفظ استقلال کشور و حفظ آزادی مردم - در آن حدودی که اسلام مقرّر کرده است - مسؤول است. اینها مسؤولیتهاست و چون اسلام این را خواسته و این به مردم تعلیم داده شده است و مردم ما به اسلام اعتقاد دارند، لذا توقّعشان از مسؤولان امر در کشور در هر ردهای این است که به این مسؤولیتها عمل کنند و آنچه را که به عنوان وظیفه بر عهدهی آنهاست، انجام دهند. کارآمدی حکومت به این معناست. اگر مردم این کارآمدی را در مسؤولان کشور مشاهده کنند، اعتقادشان به آنها و به نظام اسلامی و اسلام روزبهروز بیشتر خواهد شد. دشمنان اسلام و بلندگوهای تبلیغاتی دنیا بهطور دائم این را تکرار میکنند که مردم با اسلام و نظام اسلامی مشکل دارند؛ در حالیکه مردم خودشان این نظام اسلامی را بهوجود آوردند و خودشان تا امروز آن را حفظ کردهاند. مردم با نظام اسلامی هیچ مشکلی ندارند؛ آنها با تبعیض و فقر و فساد و عدم رعایت ضوابط در بخشی از تشکیلات اداری کشور در خصوص مدیران جامعه مشکل دارند. مردم با افراد مشکل دارند، نه با نظام اسلامی.
مردم نظام اسلامی را قبول دارند و به آن معتقدند و از آن دفاع کردند و امروز هم دفاع میکنند. لذا بنده وظیفهی خود میدانم که از مردم بهخاطر حضورشان در انتخابات شوراها تشکّر کنم. با اینکه مردم گلههای بحقّی از شوراها داشتند، درعینحال شما ملاحظه کنید طبق آمار رسمی، بیش از بیستمیلیون نفر در پای صندوقها حاضر شدند و رأی دادند. یقیناً اگر شوراها به وظایف خود عمل مینمودند و مردم را به نیّتها و کارآیی خودشان امیدوار میکردند، استقبال مردم باز هم بیشتر میشد. مردم مایلند در ادارهی کشور به وظیفهی خود عمل کنند و سهم و حقّ خود را نیز استیفاء نمایند. اگر کسانی هم که در شوراهای سراسر کشور انتخاب شدهاند، انشاءاللَّه به وظایف خود عمل کنند و از جنجال و غوغاگری سیاسی و پرداختن به اموری که وظایف آنها نیست، پرهیز کنند و به وظیفهی خود بپردازند - که وظیفهی آنها ادارهی امور شهرها و روستاها و رسیدن به مشکلات مردم در محدودهی وظایف خودشان است - بلاشک علاقهی مردم نسبت به این نهاد مهمّ جمهوری اسلامی که در قانون اساسی روی آن تأکید شده، بیشتر خواهد شد. دشمنان نظام و جمهوری اسلامی در این چند روز حنجرههای خود را پاره کردند برای اینکه فریاد بزنند و از پدیدهای که در نظام جمهوری اسلامی بهوجود آمده است - یعنی حضور مردم در شوراها و انتخاب افراد - استفادههای نادرست و مغرضانه کنند. حقیقت قضیه غیر از چیزی است که آنها میگویند. آنها بازیگران میدان سیاستند و برای مصالح سیاسی در دنیا علیه جمهوری اسلامی آنچه از عهدهشان برآید، حرف میزنند؛ یک عدّه هم در داخل، همان حرفها را تکرار میکنند و آنچه را که آنها دوست میدارند، بر زبان میآورند. حقیقت قضیه این است که مردم به نظام و نهادهای آن علاقهمندند و توقّعی که از مسؤولان دارند، کار و خدمت و انجام دادن وظایفشان است. در این خصوص، فرقی بین شورای شهر، مجلس شورای اسلامی، دولت و بقیهی دستگاهها نیست؛ هرکدام وظیفهی خود را انجام دهند، مردم را به خودشان علاقهمند و دلگرم خواهند کرد. اگر کسانی وظیفهی خود را انجام ندهند، کوتاهی کنند، به کارهای دیگر سرگرم شوند و احیاناً افساد کنند - کمااینکه در بعضی از موارد مشاهده شده است کسانیکه مردم آنها را برای کاری انتخاب کردند، بهجای اینکه به آن کار بپردازند، به کارهایی پرداختند که مطلقاً به نفع مردم نیست، بلکه به زیان مردم است - طبعاً مردم دلسرد خواهند شد.
تفاوت دیگر دمکراسیهای رایج دنیا با نظام مردمسالاری دینی این است که در مردمسالاری دینی کارهای رایجِ دنیا و اسرافها و تبلیغات پر خرج مطلقاً نباید انجام گیرد. ما در همین سیستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهای خوب و قابل رشد و قابل استفاده برای ادارهی کشور مشاهده میکنیم که اینها در یکجا معطّل و منتظر یک وسیلهی جزئی ماندهاند برای اینکه بتوانند کار خود را دنبال کنند؛ آنگاه عدّهای بیایند میلیاردها صرف تبلیغات کنند برای اینکه نظر مردم را به سمت خود جلب نمایند؛ آن هم با روشهای بعضاً غلط و بعضاً خلافشرع، که شنیده شد در بعضی از مناطق، نامزدهای انتخابات با شعارهای ضدّاسلامی و ضدنظام خواستهاند نظر مردم را جلب کنند! البته مردم با بیاعتنایی خود، پاسخ اینها را دادند؛ لیکن معلوم شد دستگاه نظارت بر این امور، دستگاه دقیقی نبوده و به وظیفهی خود عمل نکرده و درک و احساس مسؤولیت مردم از آن دستگاه، نظارت بیشتر بوده است و غالباً دست رد به سینهی اینها زدهاند و اینها را رد کردهاند. البته انتخابات گذشت؛ اما اینکه مسؤولان امور به وظیفهی خود عمل نکنند، نگذشته است. این قابل بررسی و قابل تعقیب و پیگیری است و باید معلوم شود واقعاً تعمّد داشتهاند یا نه. کسانی را که امام صریحاً از گردونهی سیاست کشور خارج کردهاند، چرا باید افرادی برخلاف نظر امام و برخلاف آنچه مبنای نظام جمهوری اسلامی است، وارد میدان کنند؟ البته مردم به اینها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادّعا میکردند، هیچ پایگاه و وزنی در بین مردم ندارند.
رعایت ضوابط در همهی بخشها و زمینهها یک امر لازم است و باید با دقّت و به طور کامل مراعات شود؛ آن وقت افرادی که صالح هستند، در اختیار مردم قرار گیرند تا آراءِ مردم، اصلح را در بین آنها انتخاب کند؛ آنگاه انتخابات به نحوهی رایجی که وجود دارد، انشاءاللَّه مفید خواهد بود. همه باید این معنا را رعایت کنند. وقتی ما در دنیا شعار تحقّق اسلام را میدهیم، این امر کوچکی نیست؛ پشتسر این شعار، احساسات و ایمان و عقیده و دینِ بخش عظیمی از جمعیت کرهی زمین قرار دارد. اگر ما بتوانیم ثابت کنیم که حقیقتاً به دنبال این شعار هستیم و ثابت کنیم که این شعار کارآیی دارد، آنگاه یک میلیارد و چند صد میلیون نفر جمعیت پشتسر این شعار قرار خواهند گرفت؛ این چیز کمی نیست. امروز غیر از منطقهی اسلامی و غیر از مجموعهی اسلامی، دلهای زیادی در دنیا هستند که میتوانند این پیام را بپذیرند که دمکراسی با شیوهای که امروز امریکاییها - این مظاهر زورگویی و قلدری - پرچمدارش شدهاند، دردی از دردهای مردم دوا نمیکند. امریکا مظهر قلدری و زورگویی و زورمداری است و ابزارهای مادّی زورگویی هم دارد، اما اینها کافی نیست؛ اینها جوله است: «للباطل جوله». ما در عمر خود شبیه این جوله را نسبت به قدرتهایی که امروز اثری از آثارشان وجود ندارد، دیدهایم؛ چه در سطوح ملی و چه در سطوح بینالمللی. اتّحاد جماهیر شوروی که امروز نشانی از آن در دنیا وجود ندارد، تا همین چند سال قبل یک قدرت بود و تا چند دههی پیش از این، همین زورگوییها و همینطور اِعمال قدرتها را میکرد. شورویها در مجارستان، لهستان و اروپای شرقی چه کردند! کارهایی را که امروز امریکا در دنیا میکند یا تهدید میکند خواهد کرد، آنها انجام میدادند. با اینکه در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقیب یکدیگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجایعآفرینی و جنایات نمیشد. آن کشور وسیع در داخل خود هم همین کارها را میکرد. مناطقی از دنیا را میگرفت و به خودش متّصل میکرد و حکومتهایی را به زور تغییر میداد. بار اوّلی نیست که دنیا با قلدری و زورمدارىِ بینالمللی - که امروز مظهرش امریکاست - مواجه است؛ قبلاً هم وجود داشته است، بعد هم دیدیم که بهکلّی محو و مضمحل شدند. بنابراین هیچ ضمانتی وجود ندارد که قدرتهای زورگو در جولهای که میکنند، باقی بمانند. این جوله مثل شعلهای است که بلند میشود و بعد هم فرو مینشیند و عوامل نابودی این حرکت در خود آن نهفته است.
یک روز بود که تنها در یک نقطهی دنیا، پرچم امریکا سوزانده و شعار مرگ بر امریکا داده میشد؛ اما شما امروز ببینید در چند نقطه دنیا پرچم امریکا سوزانده میشود و شعار مرگ بر امریکا داده میشود! در خود امریکا پرچم امریکا را آتش زدند؛ این پدیدهی مهمّی است. چه عاملی باعث این کار شد؟ آیا جز ایستادگی و استقامت یک ملت شجاع و مؤمن به اهداف و به راه خود توانست این موج را بتدریج سراسری کند؟ این چیزها تدریجی است - دفعی نیست - و آثار آن را در بلند مدّت میشود فهمید. بیست و چهار سال است که ما با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم؛ اما در تمام این مدت پیش رفتیم و در یک نقطه متوقّف نشدیم. کسانیکه سعی میکنند دائم آیهی یأس بخوانند و دلها را ناامید کنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضایا نگاه وسیع ندارند. ما وقتی به قضایا نگاه وسیع میکنیم، میبینیم امروز جمهوری اسلامی توانسته است در ملتهای مسلمان بیداری ایجاد کند. حالا عدّهای در داخل کشور ما بیایند و شعار برگشتن امریکا را بدهند! این نشانهی نهایت غفلت و ضعف و زبونی و ذلّتپذیری در دلهای خود اینها نیست؟ ما به فضل اسلام، قوی هستیم. ما باید قوّت خودمان را بشناسیم و از آن استفاده کنیم. در درجهی اوّل هم باید کارایی خود را در داخل کشور نشان دهیم. کارایی هم یک چیز معجزنشان نیست؛ هرکس اگر به وظیفهی خود عمل کند، راه خود را بشناسد و از آن تخطّی نکند، این میشود کارایی؛ هم در مورد دولت اینطور است، هم در مورد قوّهی قضایّیه اینطور است، هم در مورد مجلس شورای اسلامی اینطور است و هم در مورد شوراهای اسلامی اینگونه است. کسانیکه در شوراهای اسلامی انتخاب شدهاند، باید به اعتماد مردم پاسخ دهند و واقعاً از سیاسیکاری و کارهایی که اسلاف آنها بعضاً انجام دادند و مردم را از بعضی امور دلزده کردند، دوری گزینند؛ بهکار بپردازند و حقیقتاً به مردم نشان دهند که میخواهند برای آنها کار کنند. دولت و مجلس شورا و قوهی قضایّیه هم راه کسب محبوبیتشان در نظر مردم جز این چیز دیگری نیست. مردم، اسلام و نظام اسلامی را دوست میدارند. با تلقین دشمنان و با کار و میدانداری بازیگران سیاسی دنیا و دنبالهروىِ توپ جمعکنانشان در داخل، نمیشود نظر مردم را از نظام اسلامی برگرداند. شما به هر جای کشور بروید، همینطور است. وقتی شما به سیستان و بلوچستان و شهرهای دور از مرکز و سایر نقاط کشور میروید و نگاه میکنید، میبینید همینطور است؛ مردم از اعماق وجودشان نظام اسلامی را میخواهند؛ منتها از این نظام اسلامی توقّعاتی دارند و این توقّعات باید برآورده شود. این توقّعات، بحق هم هست؛ توقّع عدل و رفاه و پیشرفت در امور زندگی و برطرف شدن مشکلات و کم شدن شکافهای طبقاتی و برخوردار نشدن عزیزانِ بیجهت در میدان سیاست و ادارهی کشور را دارند. این توقّعات، توقّعات درستی است؛ همین چیزهایی است که اسلام به ما و مردم یاد داده؛ اینها تعلیمات اسلامی است. رفتار بزرگان صدر اسلام و کسانی که الگوی مردم و الگوی ما هستند، برای ما نقل شده؛ این جزو فرهنگ ملت ما در طول سالهای متمادی است. ما باید به این توقّعات عمل کنیم؛ حتّی اگر لازم است، باید بر خودمان سخت بگیریم و فشار بیاوریم تا بتوانیم آنچه را که بر عهدهی ماست، انجام دهیم و انشاءاللَّه بر مشکلات فائق آییم. مردم نظام را دوست دارند؛ ما هستیم که وظیفه داریم طبق موازین نظام اسلامی در همهی بخشها عمل کنیم.
امیدواریم خداوند متعال نظر لطف خود را از این ملت، از این کشور و از این نظام اسلامی برندارد و همچنانکه تا امروز - به فرمایش امام - در همهی ادوارِ نظام جمهوری اسلامی و در همهی پیچ و خمها و فراز و نشیبها دست قدرت الهی به ما کمک کرده و ما آن را در موارد مختلف حس کردهایم و دیدهایم، در آینده هم در آزمایشها و امتحانهای گوناگونی که پیش روی ما خواهد آمد، دست قدرت الهی به ما کمک کند و ما هم بندگان شایستهای برای حفظ امانت الهی و انشاءاللَّه کسب رضایت پروردگار باشیم. خداوند همهی شما و ما را مشمول ادعیّهی زاکیّهی حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه کند و روح مطهّر امام بزرگوار و شهدای ابرار را مشمول رحمت و فضل خود قرار دهد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته