بردن دل به پیشگاه خدا، در نماز یک وقت انسان نماز میخواند، مثل بقیهی عادات روزانه؛ مسواک میزنیم - فرض بفرمائید - ورزش میکنیم، همین جور نماز هم میخوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز میخواند، با این احساس که میخواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو میگیرید، تطهیر میکنید، خودتان را آماده میکنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنویِ ناشی از وضو و غسل میروید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسی داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجی را که ناشی از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. میشود همینطور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین ...»(1) و امواجش را منتشر کنیم. همین را میشود با قرائت خوب هم خواند، اما بیتوجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتی است در هوا. این، آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ اینها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازی که خود ما میخوانیم، نمازی که به دیگران تعلیم میدهیم، این نکتهی روح نماز را باید توجه کنیم.1387/08/29
معنای حمد الهی حمد به معنای ستایش کردن یک انسان است یا یک موجود بر عملی یا صفتی که از روی اختیار از او سر میزند اگر خصوصیتی در کسی باشد که اختیاریِ او نباشد آن را نمیگویند حمد کرد گفته میشود مدح کرد مثلاً زیبائی کسی را بخواهیم تعریف کنیم در عربی گفته نمیشود حمد شد یا حمد کرد زیبائی او را. اما شجاعت کسی را میشود حمد کرد یا بخشندگی کسی را میشود حمل کرد و یا صفتی را که او به اختیار خود در خود بوجود آورده است، بنابراین حمد با مدح متفاوت است. در فارسی کلمهای که حمد را به این معنا نشان بدهد ما پیدا نمیکنیم من پیدا نکردم، ستایش میتواند معنای حمد باشد اما ستایش شامل معنای مدح هم هست در حالی که مدح با حمد متفاوت است، بنده در گذشته میگفتم سپاس و ستایش هر دو را با هم میآوردیم که هم معنای مدح و هم معنای شکر وقتی با هم جمع بشود میتواند معنای حمد را نشان دهد ولی چون محدود هستیم از جهت این لغت ناگزیر ستایش را به کار میبریم. «الحمد»(1) یعنی همه ستایشها، الف و لام الف و لام «جنس» یا الف و لام «استغراق» است الف و لام جنس یعنی آنچه الف و لام بر او داخل شده جنس مورد نظر است پس میشود «الحمد» یعنی جنس حمد و طبیعت حمد اگر الف و لام استغراق باشد یعنی آنچه الف و لام را بر او داخل شده به همه افراد مثل مورد نظر است بنابراین «الحمد» یعنی همه حمدها و ستایشها لله همه حمدها و ستایش متعلق است به خدا. آنچه که این جمله به ما میفهماند این است که همه نیکیها و همه زیبائیها متعلق به خداست از سوی خداست.1369/12/22
تفسیر رب العالمین کلمه «رب العالمین»(1) در حکم استدلالی است برای الحمدلله - چرا همه حمدها متعلق به خدا است زیرا که خدا رب العالمین است رب به معانی گوناگونی میآید یا به عبارت درستتر مشتمل بر معانی گوناگونی است رب به معنای مدبر و گرداننده است ربّ چیزی یعنی آن کسی که تدبیر این چیز در دست اوست، گرداننده و سیاستگذار این چیز اوست و بدین معنا معادلش در فارسی میشود کردگار - همچنین پرورشدهنده رشددهنده - افزایشدهنده، رب به این معنا هم میآید به این معنا اگر بخواهیم رب را به فارسی ترجمه کنیم میشود پروردگار همچنین به معنای مالک و صاحب، رب البیت یعنی مالک بیت، به این معنی خداوند میشود خداوندگار، خداوند بستان نظر کرد و دید یعنی صاحب بستان، در فارسی خداوند هم یعنی مالک، صاحب، صاحب اختیار، پس رب را هم میشود به معنای کردگار و هم میشود به معنای «پروردگار» و هم میشود به معنای خداوندگار در فارسی معنا کرد کلمه رب مشتمل بر همه معانی که در این سه کلمه وجود دارد میشود پس رب یعنی پرورشدهنده، گرداننده، مالک و صاحب.
رب العالمین- رب عالمها۔ عالمین جمع عالم است عالم یعنی بر «مجموعه هماهنگ و دارای جهت واحد» مثلاً عالم انسان مجموعه انسانهای عالم انسان است، عالم حیوان، عالم جماد خصوصیات مشترک دارند همه جمادات وقتی میگویم عالم جماد به آن مجموعه خصوصیات اشاره میکنیم، عالم دنیا همه چیزهایی که در دنیا هستند خصوصیات مشترک دارند، عالم غیب همه چیزهایی که در غیب هستند، خصوصیات مشترک دارند، تقسیم کائنات و موجودات به عوالم براساس این است که مشترکات بر یک مجموعهای را وقتی در نظر گرفتیم میشود یک عالم مجموع همه اینها میشود عالمین، «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» سپاس و ستایش و ثنا و شکر مخصوص و متعلق است به الله که رب و مدبر و خداوندگار همه عالمهاست چون همه عالمها متعلق به اوست پس همه ستایشها متعلق به اوست چون خیرات متعلق به اوست این لُبّ تفکر یک انسان مسلمان است این است که یک انسان را از خود بیرون میبرد از زندان محدود فردیت و مادیگری نجات میدهد دلبستگیهای او را از حقارت دلبستگیهای انسانهای مادی فراتر میبرد جهان متعلق به خداست به قول اقبال: «هر ملک ملک ما است که ملک خدای ما است.» هر چیزی که مال خدا است، مال ما است، ما هم مال خدائیم، ما برای هدفهای خدا هستیم «إنّا لله و إنّا إلیهِ رَاجعُون»(2) این آن مفهوم «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین» است پایه همه احساسات و تفکرات و آرمانهای اسلامی همین است پس «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین» ستایش از آن خدا است پروردگار جهانها یا کردگار جهانها یا خداوندگار جهانها؛ جهانیان که گفته میشود معنای دقیق و کاملی نیست.1369/12/22
1 )
سوره مبارکه الفاتحة آیه 2 الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ ترجمه: ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»