newspart/index2
عملیات والفجر8 / فتح فاو
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نقش برجسته لشگر 41 ثارالله و کرمانی ها در عملیات والفجر 8

شما كرمانی‌ها شهدای زیادی دارید؛ اما عمده‌ی شهدای شما متعلق به لشكر 41 ثاراللَّه است. می‌دانید این لشكر یعنی چه؟ یك لشكر مقتدر، شجاع، فداكار و افتخارآفرین. بعضی از بچه‌های شما كه در لشكر ثاراللَّه شهید شدند، در شب عملیات والفجر 8 كه عرض اروند متلاطم را باید طی می‌كردند، 1300 متر غواصی كردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای این‌كه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین می‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل می‌شود. اروند، معبر عجیبی است. جوان‌های شما لباس غواصی به تن كردند - طوری كه دشمن نفهمید - و نه 10 متر و 20 متر و 100 متر، بلكه 1300 متر را كه عریض‌ترین بخش اروند بود، طی كردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌الفتوحِ عجیب را بیافرینند، كه دنیا را منقلب كرد. در این عملیات، قایق‌های سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امكانات از راه دور پای آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آن‌كه ماهواره‌های امریكا و انگلیس و شوروی كمكش می‌كردند، نتوانست حركت عظیم سپاه را - كه از لشكرهای مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود - بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌های لشكر ثاراللَّه كنار ساحل می‌بردند.
یكی از شهدای نامدار این لشكر، كسی است كه در طول بیست روزی كه این قایق‌ها را محرمانه منتقل می‌كردند، نتوانست استراحت كند. از قول فرمانده محترمش - كه الحمدللَّه خدای متعال او را برای ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست - نقل كردند كه گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز كه رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتی ایجاد شد؛ رفتم صدایش كردم و او را با خودم به مأموریت بردم! اینها این‌طوری جهاد می‌كردند.1384/02/12

لینک ثابت
پیشتیبانی آمریکا از رژیم صدام در جنگ تحمیلی

امروز ملت عراق باید یقه‌ی صدام را بگیرد، بگوید چرا جنگ هشت‌ساله را بر ملت عراق تحمیل کردی و ما را به جان کشور همسایه‌ی‌مان، ایران، انداختی، در حالی‌که بین ملت ایران و ملت عراق هیچ‌گونه معارضه‌یی وجود ندارد؛ ما دو ملتِ همیشه رفیق، همیشه برادر و همیشه مأنوس با هم بوده‌ایم. در طول سالیان دراز مردم ما به نجف و کربلا رفته‌اند برای زیارت، آنها هم به مشهد و قم آمده‌اند برای زیارت؛ ما با همدیگر مأنوس و مهربان بوده‌ایم. کمتر دو ملت همسایه‌یی این‌قدر با هم رفیق بوده‌اند که ملت ما و عراق. صدام‌حسین را بایستی به‌خاطر این گناه بزرگ و نابخشودنی محاکمه کنند. پاداش این محاکمه اعدام نیست، صدتا اعدام است؛ هزار تا اعدام است. البته اگر بخواهند با این جرم صدام را محاکمه کنند، خیلی‌ها در آن دادگاه محکوم خواهند شد؛ فقط صدام محکوم نخواهد شد. یکی از مجرمترین چهره‌های محکوم در آن دادگاه، رژیم امریکا خواهد بود؛ چون اینها بودند که صدام را کمک کردند؛ اینها بودند که به او چراغ سبز نشان دادند برای به‌کار بردن سلاح شیمیایی. همین وزیر دفاعِ زشت چهره‌ی کنونی امریکا - که با آن صورت نحسش گاهی می‌آید یکی دو کلمه حرف علیه ملت ایران می‌زند - آمد بغداد و بعد از قضیه‌ی حلبچه با صدام دست داد؛ در واقع چراغ سبز نشان داد که ما کاری به کار شما نداریم؛ هر کار می‌خواهی بکنی، بکن! زمان دولت ریگان - که پدرِ همین رئیس‌جمهور کنونی امریکا، معاون آن رئیس‌جمهور بود - مرتب عکس ماهواره‌یی برداشتند و به عراقیها دادند که ایرانیها کجا تجمع کردند، کجا نقل و انتقال می‌کنند. البته آن وقتی که جوانان دریادلِ ما - همین شما بسیجی‌ها - اروند را طی کردند - چند هزار لشگر این رودخانه‌ی عریض را طی کردند - و پدر صدام را درآوردند، چشم آن ماهواره‌ها کور شده بود؛ ندیدند؛ نتوانستند فایده‌یی برسانند؛ خیلی اوقات کار این‌طوری اتفاق افتاد. همین سردارهای فعلی سپاه ما، همین آقای صفوی و دیگر برادرها، نشستند و طراحی کردند؛ چه معجزه‌ها می‌کند جوانیِ همراه با ایمان و شجاعت! مگر ممکن بود؟! چند هزار نیرو را از راه‌های دور منتقل کنند لب اروند؛ این‌طرف آب، طوری که دشمن نفهمد؛ بعد از این رودخانه منتقل کنند به آن طرف و باز هم دشمن نفهمد. این کار را همین جوانها کردند. حالا البته بعضی از آنها ریشهایشان سفید شده؛ اما آن‌وقت جوانهایی مثل شماها بودند. به برکت ایمان باز هم می‌توانید.1383/04/16
لینک ثابت
نقش برجسته جوانان در دفاع مقدس

تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقه‌ای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفته‌ایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایه‌ها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب می‌شود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیره‌ترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان می‌دهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک می‌کرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینه‌ها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونه‌های آن را می‌شنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شده‌اند و امروز یک نمونه از کارهای شگفت‌آمیز آنها همین غنی‌سازیِ مواد هسته‌ای است که جزو محرمانه‌ترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشته‌اند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکس‌العملهای مستکبران عالم را می‌بینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکس‌العمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست.

یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شده‌اند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانسته‌اند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونه‌های متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینه‌های نظامی هم همین‌طور است.
شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد- درحالی‌که آن ارتش از سوی آمریکا، شورویِ آن‌روز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی می‌شد- غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگیِ بیست و پنج شش‌ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دوره‌های مختلف دیده‌ی ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را بازپس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیئت جهانی به ایران آمد و رئیس آن- قریب به این مضمون- به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست می‌گفت. دنیا باور نمی‌کرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده‌ی ما بتوانند خرّمشهر را با آن‌ همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته‌ی آن‌چنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانیِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیست‌وسه‌ساله، بیست‌وپنج‌ساله، بیست‌وشش‌ساله و بیست‌وهفت‌ساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند.1382/06/26

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی