امروز هم اگر شما بروید و تَهِ دلِ علماى بسیارى از کشورهاى اسلامى را بکاوید، خواهید دید که حاکمانشان را هم ظالم و هم ضدّ دین مىدانند. خوب؛ معلوم است: وقتى رئیس یک کشور، علناً شُرب خَمر مىکند، علناً محارم الهى را هتک مىکند، علناً حرم خودش را به خلاف دستور صریح قرآن، بىحجاب در معرض قرار مىدهد، بىدینى او براى اهل دین، آشکار مىشود. حالا دروغ و خیانت و ارتباط با کفّار و گناهان اینگونه را که به راحتّى قابل انکارند، نادیده مىگیریم. اینها گناهان آشکار را که حدّ شرعى دارند، علناً انجام مىدهند. با چنین اوضاعى، آیا ممکن است که علماىِ دینىِ آن کشور، نسبت به آن نظام و دستگاه، ذرّهاى احساس ایمان و اعتقاد کنند!؟ حتّى در آن کشورهایى هم که به ظاهر بعضى از احکام شرعى اجرا مىشود، همه مىدانند که سرانشان، رؤسایشان، پادشاهانشان و شاهزادههایشان، افرادى فاسدند هستند، که مرتکب محرّمات کثیره و کبیره مىشوند. با وجود این، باز با آن دستگاهها سازش مىکنند و از آنها حقوق و مستمّرى مىگیرند.1374/07/22
لینک ثابت