این یک سؤالی است که چطور امام توانست این حرکت عظیم را به پیروزی برساند و این پیروزی را حفظ کند؛ سرّش بهحسب موازین ظاهری این است که البتّه ارادهی الهی بود لکن اسباب ظاهریِ این پیروزی عبارت بود از اینکه امام توانست جامعهی کشور را، همهی آحاد مردم و بخصوص جوانها را وارد صحنه کند. در هر حرکتی، در هر کشوری که آحاد مردم وارد میدان بشوند و در میدان بِایستند و مقاومت کنند، هدف آنها محقّق خواهد شد؛ این بُروبرگرد ندارد؛ خلاف این هم در هیچ برههای از تاریخ اثبات نشده؛ امام این هنر بزرگ را، این کار عظیم را توانست انجام بدهد که آحاد جامعه و بخصوص جوانها را وارد میدان کند و اینها را در میدان نگه دارد.
از کجا یک چنین تواناییای را امام بزرگوار به دست آورد؟ این، آن نکتهای است که من بر روی آن میخواهم تکیه کنم و برای امروز من و شما درسآموز است. امام یک جذّابیّتهای شخصی داشت، یک جذّابیّتهایی در شعارهای امام وجود داشت؛ این جذّابیّتها آنقدر قوی بود که توانست قشرهای مختلف مردم و از جوانها را وارد میدان کند. با اینکه جوان، هم در دوران مبارزات و هم در دههی اوّل پیروزی انقلاب با جاذبهها، با حرفها، با فکرهای مختلفی مواجه بود، افکارِ چپ و افکار وابستهی به اردوگاه سرمایهداری بود، اینها هم حرفهای رنگینی میزدند، اینها هم حرفهای گوناگونی میزدند، علاوه بر این جذّابیّتهای زندگی معمولی هم وجود داشت در مقابل جوانها و جوان میتوانست آنها را انتخاب بکند؛ امّا جوان، امام را انتخاب کرد، راه امام را انتخاب کرد، نهضت را، مبارزه را، انقلاب را انتخاب کرد؛ چرا؟ بهخاطر همین جذّابیّتهایی که در امام وجود داشت.1396/03/14
لینک ثابت