حقاً عرصهی محبت اهل بیت عرصهی شایستهای برای هنرنمائی است و در میان این مجموعهی نور، محبت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها). جای ابراز هنر، ابراز ذوق و ظرافت طبع حقاً و انصافاً همینجاست. فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) کلمة اللَّهِ پرمضمون و مانند یک دریای ژرف و عمیق است. هرچه فکر انسان، ذوق انسان، طبع ظریف صاحبان طبع در این زمینه کنکاش بیشتری کند، تدبر و تأمل بیشتری کند، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد. البته توصیهی همیشگی ما این است که ژرفپیمائی در این اقیانوس نور و معنویت به کمک احادیث اهل بیت باشد. همانطوری که در یکی از اشعاری که آقایان خواندند، این مضمون بود، که معرفت این خاندان هم در اختیار خود این خاندان است؛ از آنها فرابگیریم. آنها را معرف خودشان قرار بدهیم. تأمل کنیم، دقت کنیم تا به صورت عمیق و ژرفی این کلمات و این معانی را بفهمیم. شعرای عزیز ما، مداحان و ستایشگران اهل بیت (علیهمالسّلام) که این افتخار را دارند که به کلمات و به روایات اهل بیت مراجعه کنند، تأمل کنند، تدبر کنند، از اهل بصیرت و معرفت برای ژرفیابی کمک بگیرند، آن وقت ذوق، طبع لطیف، دقت نظر و کنکاش، صوت خوب و حنجرهی توانا را در خدمت اینها قرار دهند. این یکی از بهترین و شریفترین کارهاست.
در بارهی مداحی اهل بیت و ستایشگری این انوار مقدسه و طیبه، بنده در طول این سالیان متمادی که این جلسهی شریف و عزیز و مغتنم در اینجا تشکیل میشود، صحبتهای زیادی کردهام که تکرار آن صحبتها را لازم نمیدانم، لیکن همین قدر عرض کنم که هرچه ما جلو میرویم، نقش ارتباطگیری با هنر بیشتر آشکار میشود؛ ارتباط گرفتن با ذهن و دل مخاطبان خود، مردم خود، با کمک ابزار بسیار کارآمد هنر. امروز آن کسانی که پیامی برای مردم دارند؛ چه پیام رحمانی، چه پیام شیطانی- فرق نمیکند- بهترین وسیلهای که در اختیار میگیرند، وسیلهی هنر است. لذا شما میبینید به کمک هنر، امروز در دنیا باطلترین حرفها را در ذهن یک مجموعهی عظیمی از مردم به صورت حق جلوه میدهند که بدون هنر امکان نداشت، اما با هنر و به کمک ابزار هنر این کار را میکنند. همین سینما، هنر است؛ همین تلویزیون، هنر است؛ انواع و اقسام شیوههای هنری را به کار میگیرند برای اینکه بتوانند یک پیام باطل را به شکل حق به ذهنها منتقل کنند. بنابراین هنر اینقدر اهمیت پیدا کرده است. منتها ما مسلمانها و بخصوص ما شیعیان، امتیازی داریم که دیگر ملیتها و ادیان این امتیاز را به قدر ما ندارند و آن عبارت است از اجتماعات دینی که به شکل روبهرو، چهره به چهره، نفس به نفس تشکیل میشود که این را در جاهای دیگر دنیا و در ادیان دیگر کمتر میشود پیدا کرد. هست؛ نه به این قوّت، نه به این وسعت، نه به این تأثیرگذاری و محتواهای راقی. فرض بفرمائید برای کسانی که با زبان قرآن آشنا هستند، آیات کریمهی قرآن با صوت خوشی روبهرو تلاوت شود. این تأثیرش تأثیر بسیار بالائی است. ماجرای مدحخوانی و ستایشگری مداحان ما از این باب است؛ استخدام هنر برای انتقال مفاهیم والا و باارزش که تا اعماق جان مخاطب نفوذ کند. این یک وسیله است، این یک ابزار بسیار باارزش است. ابزار است، اما آنقدر این ابزار وزن پیدا میکند که گاهی به قدر خودِ محتوا اهمیت پیدا میکند؛ چون اگر نباشد، محتوا قابل انتقال به دلها نیست. مداحیِ شما از این قبیل است. هرچه هنرمندانهتر باشد، از ابزار هنر، از صوت خوش، حنجرهی خوب برخوردار باشد، بهتر است و هرچه محتوا- آنچه که میخوانیم- آموزندهتر باشد، برای مخاطب قابل فهمتر باشد، درسآموزتر باشد، از جهت مدیریت فکریِ مخاطبتان تازهتر و باطراوتتر باشد، ارزشش بیشتر است. البته با توجه به همان مطلبی که اول عرض کردیم، یعنی در چهارچوب تعالیم و معارف اهل بیت. لذا بازی کردن با مسئلهی مداحی سزاوار نیست. مداحی را به صورت یک کار صرفاً سطحی، شکلی، ظاهری در آوردن، آن را عبارةٌ اخرای تقلید از یک کار مبتذل غربی قرار دادن، هیچ جائز نیست. این را توجه بکنند، بخصوص جوانها که توی این صراط وارد میشوند. هیچ اشکالی ندارد که از شعری با زبان مردم استفاده شود، لیکن با مضمون درست، با مضمون صحیح. اگر چنانچه مداح و خواننده ما و ستایشگر اهل بیت (علیهمالسّلام) از کسانی که خودشان غرق در حیرت و بدبختیاند- وادی هنری غرب، بخصوص هنر موسیقیشان که به ابتذال کشانده شده- و در وادی حیرت و سردرگمی شیطانی و نه حیرت رحمانی هستند، این کار شریف و پاکیزه و مقدس را الگوگیری کرد، این کار ناسزاوار است؛ کار ناشایستی است.1387/04/04
لینک ثابت