جوان مؤمن انقلابی / جوان مومن/جوان انقلابی
جوانهاى عزیز! تدین، رعایت دینى، در حد وسع و امکان، این مایهى توجهات الهى است؛ مایهى توفیقات انسانى است؛ مایهى پیشرفت است؛ این را دست کم نگیرید. من مىخواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضى، یا فلان عنصر شیمیایى، یا فلان اختراع را به وجود مىآورید یا کشف مىکنید و پیدا مىکنید و حل مىکنید، در همان حال توجهتان به خدا، به شما کمک خواهد کرد. اولًا خداى متعال مدد مىکند شما را؛ کارها دست خداست.
شاید گفته باشم من، آن روزى که همین مسئلهى سلولهاى بنیادى را جوانهاى ما داشتند دنبال مىکردند و کشف مىکردند، خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمى، رئیس این مؤسسهى رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش مىداد. گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانى که مشغول تعقیب این قضیه بود، کار را به کجا رسانده- چون مثلًا دیروز گفته بود که فردا کار را تمام مىکنیم- خانمش بود، گوشى را برداشت و گفت آقاى مهندس آن نقطهى آخر را توانسته پیدا کند و افتاده به سجده، دارد گریه مىکند. وقتى مرحوم مهندس کاظمى این قضیه را مىگفت، هم خودش گریهاش گرفت، هم آن جوان که در مجلس بود، گریهاش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش معنویت را دست کم نباید گرفت.با توجه به خدا و تقرب به خدا، با توسل به دامان قدس الهى و ذیل عنایت الهى مىتوان خیلى کارهاى دشوار را انجام داد. شماها جوانید. شما با ما فرق دارید؛ این را به شما بگویم. شما خیلى از این جهت جلوتر از ما هستید. دلهاى شما پاک، نورانى، بىتعلق، بىآلایش، مثل یک آئینهى روشن، بلافاصله نور را منعکس مىکند؛ آلوده نشدهاید؛ این را قدر بدانید. با خداى متعال رابطه برقرار کنید. با نماز، با نافله، با تلاوت قرآن، با دعا، با صحیفهى سجادیه. این صحیفهى سجادیه پر از معارف دینى است. با این کار بنیهى دینى و انقلابى خودتان را هم محکم مىکنید. جوان ما اگر بنیهى دینىاش مستحکم باشد، خیلى از این کسانى که در همین شهر شیراز شما و در استان فارس و سراسر کشور- اینجا هم من خبرهایش را دارم- مشغول تلاشند براى منحرف کردن ذهنها به سمتهاى گوناگون، وقتى دیدند جوان ما محکم است، مىکشند کنار. .......
اتحادتان را حفظ کنید، اتحاد! در مقیاس ملت ایران هم حفظ اتحاد یک وسیلهى اصلى است؛ در مقیاس قشر دانشجو هم در سراسر کشور همین است؛ در مقیاس دانشجویان در یک شهر یا در یک استان هم همین است. نگذارید اختلاف سلیقهها شما را در مقابل هم سینه به سینه قرار بدهد. یکوقتى بعضىها منافعشان ایجاب مىکرد که دانشگاهها را عرصهى بازىهاى سیاسى و درگیرىها و دستبه گریبان شدنهاى سیاسى قرار بدهند؛ امروز الحمد للَّه این معانى کمتر است.1387/02/14
لینک ثابت
در بیانات نمایندهى انجمنهاى اسلامى دانشگاه شیراز هم حرفهاى خیلى خوبى گفته شد که اینها حرفهاى دل ماست. اینجا هم من این بیان را یک پرداختى بکنم: ببینید، شما مىگوئید که ما شعار عدالت مىدهیم؛ دانشجو را مىگیرند، اما آن کسى را که به عدالت صدمه زده، نمىگیرند. قوهى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگى کنید؛ یکلحظه از درخواست و مطالبهى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانهى این فکر هم با همهى وجود، خودم هستم و امروز بحمد اللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگىتان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداقسازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه مىکنید، اولًا احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مىبینم دیگر. من مواردى را مشاهده مىکنم- نه در دانشگاه، در گروههاى اجتماعى گوناگون- که روى یک مصداق خاصى تکیه مىکنند؛ یا بهعنوان فساد، یا به عنوان کجروى سیاسى، یا بهعنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلًا اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مىبینم اینجورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتى شما روى شخص و مصداق تکیه مىکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیلهاى به دست مىدهید براى اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانونشکن- که من گفتهام قانوندانهاى قانونشکن خطرناکند- بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گلهاى مىتوانید بکنید؟ اگر یک نفرى بهعنوان مفترى یک شخصى را معرفى کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، مادهى قانونى آن قاضى را ملزم به انجام یک کارى مىکند؛ لذا نمىتوانیم از او گله کنیم. شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء مىخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را مىکنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى مىکند و کار پیش خواهد رفت. بنابراین به نظر من مشکلى در کار شما نیست؛ شما جوانهاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده مىشود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همهى دلها و زبانها و ارادهها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید. بالاخره همشهرى شما که از او شعر هم خواندید، مىگوید:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافرى است رنجیدن
نرنجید؛ دنبال کار بروید. همین مطلب را عیناً خطاب به آن برادر عزیزى که به عنوان نمایندهى جامعهى اسلامى، بسیار متین و شیوا مطالبى را بیان کردند، عرض مىکنم. این حرفها، حرفهاى دل ماست؛ منتها فرق ما و شما این است که ما بر اثر تجربهى روزگار فهمیدهایم که یک مقدارى باید انسان تحمل و صبر کند، شما جوانید و تازه از راه رسیده و پرشور و بىصبر! همهاش خوب است، غیر از این بىصبرى. البته این هم علاج ندارد. نه اینکه بخواهم بگویم خیلى علاج دارد؛ نه، ما خودمان هم این دورهى شما را گذراندهایم، مىدانیم چه جورى است؛ ولى بالاخره این را من مىخواهم به شما بگویم که همهى این چیزهائى که شما گفتید و شعارش در این کشور داده شده، به حول و قوهى الهى و به اذن اللَّه تحقق پیدا خواهد کرد.1387/02/14
لینک ثابت