newspart/index2
سینما / سینماگران/تلویزیون / فیلم/ فیلم‌سازی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سینما, کارگردانان سینما, اعتبار ملی, ارزشهای والای الهی, اصحاب فرهنگ و هنر

بنده به عنوان یک روحانی حقیقتا از شما مجموعه کارگردان ها انتظار دارم. شما باید ارزشهای دینی و ملّی را تقویت کنید.1385/03/23
لینک ثابت
جایى براى دغدغه ناامنی برای کارگردانان نمى‌بینم

یک نکته را اول بگویم، که دیدم دغدغه‌ى بسیارى از دوستان است؛ و آن، یک نوع احساس ناامنى یا دغدغه‌ى ناامنى یا توهّم ناامنى است که مى‌بینم در برخى از دوستان وجود دارد؛ حتّى آدم مى‌بیند در دو سرِ این طیف وسیع، این دغدغه هست. من واقعاً جایى براى این دغدغه نمى‌بینم. درست است، ممکن است ما نسبت به برخى از فیلمها معترض باشیم - خود من در آن حدى که حالا مى‌فهمم و از تماشاى فیلم لذت مى‌برم، ممکن است ایرادى به یک فیلم داشته باشم؛ چه آن فیلمى که در تلویزیون پخش مى‌شود، چه آنچه که در سینماست که گاهى براى ما مى‌آورند و ما بعضى از فیلمها را مى‌بینیم - لیکن من کارگردان را متهم نمى‌کنم. عوامل گوناگونى براى خطا در جهتگیرى یک فیلم هست؛ یکى‌اش هم ممکن است نقش کارگردان باشد - که حالا من بعداً راجع به مسئله‌ى کارگردان، یک مقدارى بیشتر عرض خواهم کرد - لیکن عوامل گوناگونى هست. ما اگر احساس مى‌کنیم که به‌وسیله‌ى یک کارگردان یک معرفت عمیق صحیحى در یک فیلم منعکس نمى‌شود، باید ببینیم این معرفت عمیق، چگونه مى‌توانست به دل این کارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت درونى خودش را منعکس کند. هر کسى باید آنچه را که خودش مى‌فهمد، خودش ادراک مى‌کند و خودش احساس مى‌کند، آن را در هنرش بگنجاند؛ والّا هنر یک چیز مصنوعى خواهد شد. طبیعت قضیه هم همین است که آن سازنده‌ى فیلم و عنصر کارگردان، بالخصوص در این میان، یک معرفت درونى را منعکس مى‌کند. چگونه مى‌شد این معرفت درونى، آن‌چنانى که منِ بیننده مى‌پسندم، به این کارگردان منعکس بشود و چرا نشده؟ این جاى سؤال دارد.1385/03/23
لینک ثابت
ایجاد ناامنی برای کارگردانها نابجا است

نمى‌شود رفت سراغ کارگردان و یقه‌ى او را گرفت که شما چرا؟ خوب، من یک مقدار وزارت ارشاد را، یک مقدار سازمان تبلیغات را، یک مقدار حوزه‌ى علمیه را، یک مقدار آن کسانى که صاحبان اندیشه‌ى دینى هستند، همین اندیشه‌هاى عرفانى، حکمت متعالیه و این چیزهایى که آقایان گفتید، اینها را مخاطب قرار مى‌دهم و مى‌گویم شما براى برخوردارى کشور از این هنر فاخر - که در این جمع هست - چه کرده‌اید؟ «شما» چه کرده‌اید؟ چنانچه در آن زمینه کارى انجام نگرفته باشد، من از یک کارگردان خیلى توقع نمى‌کنم. هنرمند بااستعدادِ ما که اثرش یا خالى است یا حداقل نسبت به این ارزشهاى مورد نظر ما خیلى پُربار نیست، از او توقع نمى‌کنم که چرا این اثر آن‌چنانى که من مى‌پسندم، نیست. بنابراین من نمى‌توانم قبول کنم که آماج این ناامنى، کارگردانهاى ما باشند و اگر چنین واقعیتى وجود داشته باشد، واقعیت نابحق و نابجایی است.1385/03/23
لینک ثابت
اهمیت هنر سینما؛ مضاعف کننده مسئولیت اصحاب آن

هنر سینما - همان‌طور که گفتید - بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگرى تاکنون در بین این شیوه‌هاى هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدى نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالى. شما این دریچه را دمِ دست دارید؛ یعنى دریچه‌ى سینما به سوى معارف و پرتوى که از این دریچه به داخل افکنده مى‌شود. این دریچه در اختیار شماست.
اهمیت این هنر، مسئولیت شما را هم بالا مى‌برد. من این را مى‌خواهم عرض بکنم؛ یعنى شماها یک مسئولیت سنگینى دارید. همان‌طور که دوستان گفتند، هیچ‌کس به شماها دستور نداده که بروید کارگردان یا سینماگر بشوید، این میل، استعداد و شوق شما بوده که وارد این میدان شده‌اید؛ اما حالا که وارد شده‌اید، این مسئولیت را بپذیرید. شما مى‌توانید خیلى اثر بگذارید. ببینید! من وقتى به یک واعظ، یک روحانى و یک نویسنده‌ى کتاب دینى - که او هم یک روایتگر حقایق و معارف محسوب مى‌شود - خطاب مى‌کنم و مى‌گویم آقا شما مواظب حرف زدنت، مواظب لغتى که به کار مى‌برى و مطلبى که متناسب با زمان انتخاب مى‌کنى، باش؛ اگر حرفى را که اینجا نباید بزنى، زدى، یا باید بزنى، نزدى، و به خاطر حرف تو یک جوانى به دین بى‌اعتقاد شد یا یک حقیقتى از حقایق دینى را به خاطر گفتار تو کج فهمید؛ تو پیش خداى متعال مسئولى؛ من مى‌خواهم به شما بگویم، این تذکر به شما که برادر و خواهر عزیز ما هستید و این ابزار هنرى بسیار کارآمد در اختیار شماست، طبعاً با یک ضریب خیلى بالایى مضاعف مى‌شود؛ بگویم ده برابر؛ یقیناً بیشتر؛ یعنى شما ببینید تأثیر یک فیلم هنرىِ کارآمد در مقایسه‌ى با یک منبر چقدر فاصله دارد!1385/03/23

لینک ثابت
در هنر سینما عیب جویی دلسوزانه داشته باشید

خوب، شما مى‌توانید سازنده‌ى اخلاق باشید؛ عکسش هم ممکن است. شما مى‌توانید در نسل جوان این کشور صبر، امید، شوق، انگیزش، سلامت، نجابت و همه‌ى چیزهایى که یک جامعه‌ى پیشرفته نیاز دارد، القاء مى‌شود هم به جاى امید، نومیدى القاء کرد؛ مى‌شود به جاى شوق، رکود القاء کرد. «انتقاد» که دوستان ذکر مى‌کنند و به تعبیر این دوستمان مى‌گویند انتقادگرى «نق نقو» تلقى نشود؛ نه، انتقاد، نق‌نق نیست؛ انتقاد - معناى لغوى انتقاد را نمى‌خواهیم بگوییم - یعنى همان عیب‌جویى. منظور از انتقادى که ممکن است نق‌نقو بودن از آن تلقى شود؛ یعنى عیب‌جویى کردن. دو نوع عیب‌جویى ممکن است؛ الان من و شما روبه‌روى هم نشسته‌ایم، خیلى آزادانه مى‌توانیم از هم عیب‌جویى کنیم؛ شما هم از من عیب‌جویى کنید، من هم از شما عیب‌جویى کنم. منتها این عیب‌جویى دو نوع است؛ یک وقت عیب‌جویى جنبه‌ى تحقیر، اهانت، طرف را به خاک سیاه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ى او را در نظر دیگران زشت کردن است و این کار در هیچ عرف نجیبانه‌اى - نمى‌گویم اسلامى - ممدوح نیست. یک وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزى است، تکمیل است، برطرف کردن عیب است و آیینه‌وار نمودن عیب شخص یا نظام یا مدیر یا مردم به خود آنهاست و این ممدوح است. ممکن است این هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما این تلخى، تلخى گوارایى است. این هیچ ایرادى ندارد. حالا من ادعا مى‌کنم از نظر دستگاه هم ایرادى ندارد؛ اگر شما در این تردیدى دارید، من به شما صادقانه مى‌گویم، لااقل از نظر شخص من، هیچ ایرادى ندارد. ببینید! این هدف و این جهتگیرى در کیفیت کار معلوم مى‌شود؛ یعنى اینکه ما توقع داشته باشیم یک جورى انتقاد کنیم که آن جهتگیرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم یا مخاطبین خیال کنند که ما داریم دلسوزى مى‌کنیم، این هم نمى‌شود. همین‌طور که چند نفر از دوستان گفتید، مخاطبین ما هوشمندند و مى‌فهمند. این معلوم مى‌شود. بعضى از فیلمها انتقادى است، انتقاد آنها براى من - که الان هر تلنگرى به این نظام مثل مشت به من است؛ یعنى من احساسم نسبت به نظام این است که هر گوشه‌ى نظام را شما یک تلنگر بزنید، مثل اینکه یک مشت به من زده‌اید - ممکن است رنج‌آور باشد؛ اما از نفس انتقاد مطلقاً رنج نمى‌برم و خوشم مى‌آید، و من احساسم این است که این، روحیه‌ى مجموعه‌ى دستگاه است؛ حالا گیرم بعضى کم یا زیاد. بنابراین انتقاد ایرادى ندارد که بعضى از دوستان مطرح کردید؛ آن چیزى که مهم است، این است که احساس مسئولیت بشود.1385/03/23
لینک ثابت
شانیت سینمای کشور؛ پرورش استعدادهای متعالی نسل جوان

این کشور مى‌خواهد پیش برود، این کشور مى‌خواهد حرکت بکند؛ ما این چیزهایى که حالا شما در زمینه‌ى فناورى هسته‌اى و پیشرفتهاى علمى مى‌شنوید، اینها فقط بخشى از بسیارِ آن چیزى است که در کشور اتفاق افتاده. بحمداللَّه جوان و استعداد هم که زیاد داریم، ما احتیاج داریم به امید، به شوق، به کار، به اعتماد به نفس، به کم کردن تکیه‌ى بر بیگانگان - به فرهنگشان، به رفتارشان، به بخشنامه‌هاى فکرى و فرهنگى‌شان - ما به اینها احتیاج داریم؛ به جوشیدن از درون، به استخراج گنجینه‌هایى که در میراث فرهنگى ما هست. این جوان اگر بخواهد این‌طور تربیت شود، به حضور شما در صحنه احتیاج دارد؛ یعنى شما باید وارد میدان بشوید تا این اتفاق بیفتد؛ من این را مى‌گویم. من مى‌گویم الان کلید دست شماست. من شأن سینما را این مى‌دانم. من مى‌گویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادى دست شماست؛ شما مى‌توانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهاى اسلامى و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همین‌طور مى‌توانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برنده‌ى افتخارات گذشته و زیر سؤال برنده‌ى افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید1385/03/23
لینک ثابت
زیبایی های دفاع مقدس؛ موضوعاتی برای برجسته شدن به دست سینماگران

من یک‌بار دیگر دو، سه سال پیش در یک جلسه‌ى مجموعه‌اى از دوستان هنرمند - سینماگر و نقاش و مجسمه‌ساز و ... - این را گفتم، شما به عنوان یک هنرمند، دنبال زیباییها و ظرافتهاى عالم وجود مى‌گردید تا اینها را بشناسید، بیرون بکشید، برجسته کنید و نشان بدهید؛ کار هنرمند این است؛ یعنى ظرافتها، زیباییها، ریزه‌کاریها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بیرون مى‌کِشد و نشان مى‌دهد. اینکه مى‌گویم زیبایى، معنایش این نیست که زشتیها را نمى‌تواند بیرون بکشد و نشان دهد؛ چرا، آن هم جزو ظرافتهاست. به آن جمع گفتم، شما به عنوان کسى که دنبال زیباییها مى‌گردید، چطور مى‌توانید زیباییهاى دفاع هشت ساله‌ى یک ملتِ دست خالى را از میهن خودش، از کشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن میدان دشوار نادیده بگیرد. الان چند سالى است که کتابهایى درباره‌ى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‌نویسند و بنده هم مشترى این کتابهایم و مى‌خوانم. با اینکه بعضى از اینها را من خودم از نزدیک مى‌شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایتهاى صادقانه است - این هم حالا آدم مى‌تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه‌آمیز است و کدام صادقانه است - بسیار تکان‌دهنده است؛ آدم مى‌بیند این شخصیتهاى برجسته، حتّى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسى، یک جوان مشهدى بنّا، که قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه مى‌کنم و واقعاً دوست مى‌دارم شماها بخوانید. من مى‌ترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهاى نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبرى نداشتم. بعد از شهادتش، بعضى از دوستان ما که به مجموعه‌هاى دانشگاهى و بسیج رفته بودند و با این جوان بى‌سواد - بى‌سواد به معناى مصطلح؛ البته سه، چهار سالى درس طلبگى خوانده بوده، مختصرى هم مقدمات و ابتدایى و اینها را هم خوانده بوده - صحبت کرده بودند، مى‌گفتند آن‌چنان براى اینها صحبت مى‌کرده و حرف مى‌زده که دلهاى همه‌ى اینها را در مشت مى‌گرفته؛ به خاطر همین که گفتم، یک معرفت درونى را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس مى‌کرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهاى بسیار و حضور در میدانهاى دشوار، به شهادت مى‌رسد؛ که حالا کارى به جزئیات آن ندارم. این زیباییهایى که آدم در زندگى یک چنین آدمى یا شهید همت و شهید خرازى مى‌تواند پیدا کند و یا اینهایى که حالا هستند، نظیرش را شما کجا مى‌توانید پیدا کنید؟ کجا مى‌شود پیدا کرد؟1385/03/23
لینک ثابت
فداکاری و ایثار یک جوان برای حضور در میدان مبارزه؛ عمیقترین موضوع برای سینمای معناگرا

سینماى معناگرا؛ خوب کدام معنا شیواتر و عمیق‌تر از احساس فداکارى و ایثار و گذشت یک جوان هجده، نوزده ساله، که از خانواده‌ى مرفهى بلند مى‌شود مى‌آید اهواز - که من دیدم از این قبیل جوانها؛ حالا چند موردش یادم هست، بالخصوص خودم با اینها معاشرت داشته‌ام و دیدم - خانواده‌ى مرفه، زندگى راحت، پدر و مادر مهربان، نه دچار عقده است و نه دچار کمبود است، مى‌آید در میدان جنگ، آن‌چنان فداکارانه حرکت مى‌کند که انسان مبهوت مى‌ماند. حالا خیلى از این جوانها با توصیه‌ى امثال بنده وارد این میدان شده بودند. من نگاه مى‌کردم و مى‌دیدم، ما کجا، اینها کجا! اصلاً انسان به گَرد اینها نمى‌رسد. خوب، اینها زیبایى است، اینها را توصیف کنید، اینها را استخراج کنید1385/03/23
لینک ثابت
پشت صحنه جنگ؛ یک مورد پرداخته نشده در حوزه سینما

آقاى حاتمى‌کیا مى‌گویند، من نمى‌دانم راجع به جنگ چه بگویم. خیلى حرف دارید براى گفتن؛ شما سینماگران جنگ، پشت صحنه‌ى جنگ را چقدر تصویر کردید؟ چه شد که این جنگ شروع شد؟ کدام فیلم سیاسىِ بین‌المللىِ پلیسى، مى‌تواند شیرین‌تر از این در بیاید که شما تصویر کنید - اسناد هم الان وجود دارد - چطور شد که صدام حسین به خودش جرئت داد و این گستاخى را کرد که به قصد تسلط بر ایران، به ایران حمله کند؟ نه اینکه همه‌ى ایران را بگیرد، بدون شک، قصد او این بود که خوزستان و یکى، دو استان دور و بر را بگیرد و به عنوان یک همسایه‌ى مقتدر بر حکومت مرکزى ایران - هر که باشد آن حکومت؛ یا جمهورى اسلامى یا هر کس دیگر - مسلط بشود، که مى‌شد؛ یعنى اگر این دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام مى‌گرفت، مگر ممکن بود یک حکومت مرکزى اینجا سر کار باشد و به آن کسى که بخشى از کشور را قدرتمندانه تصرف کرده، باج ندهد؟! خوب، چه شد که این را وادار کردند که این حمله را انجام بدهد و او حمله کرد؟ و چگونه به او کمک کردند؟ و کدام کارخانجات به او سلاح شیمیایى فروختند؟ آنهایى که آن سنگرهاى هشت‌ضلعى و پنج‌ضلعى را درست کردند، چه کسانى بودند؟ کدام کشورها آن هواپیماها را به او دادند؟ آن مأمورین عالى‌رتبه‌ى سیاسى، امنیتى و نظامى‌اى که از کشورهاى مختلف - از جمله امریکا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات کردند، چه کسانى بودند؟ شما به اینها نپرداختید. اصلاً شخصیت صدام کیست؟ اینها براى قصه‌نویسى جا دارد.1385/03/23
لینک ثابت
خلق آثار بزرگ سینمایی؛ ثمره پیشرفت در حوزه قصه نویسی

دوستان به مسئله‌ى قصه‌نویسى اشاره کردند. بله، من عقیده‌ام این است ما ضعیفیم. البته روح داستان‌سرایى در ایران ضعیف نیست؛ دلیلش هم داستانهاى فردوسى و مولوى است. البته رمان به این شکلى که در اروپا و روسیه متداول بوده - به‌خصوص در قرنهاى نوزدهم و اینها که رمانهاى برجسته و بزرگ نوشته شده - چنین چیزى را ما در ایران نداریم؛ اما استعدادش را داریم. من عقیده‌ام این است؛ این‌طور نیست که ما استعدادش را نداشته باشیم. البته ما در شعر برجستگى داشته‌ایم؛ اما به این شکل در رمان، نه؛ لیکن به نظر من مى‌شود. بعد از انقلاب هم یک کارهایى شده است؛ حالا در آن حدِّ از اعتلا نیست که آدم توقع دارد؛ اما اگر دنبال گرفته شود و واقعاً وزارت ارشاد روى این زمینه کار کند و بنویسند، مى‌شود. حالا بعضى از دوستان گفتند که قصه را براى سینما بنویسند. من نمى‌دانم، بیشتر از من شما واردید؛ آیا واقعاً باید قصه را براى سینما نوشت؟ خیلى از آثار بزرگ سینمایى که وجود دارد، از آثار کلاسیک و قصه‌هاى قدیمى گرفته شده است؛ معلوم نیست رمانى براى این خصوص نوشته شده باشد. حالا گیرم که آن هم باشد، ما اگر در مسئله‌ى داستان و رمان و داستان‌سرایى پیشرفت کنیم، این کار انجام مى‌گیرد. آن وقت بیایید این موضوعات را به سینما بکشانید؛ خیلى برجستگى پیدا خواهد کرد. ما در زمینه‌ى جنگ هنوز خیلى کارهاى نکرده داریم.1385/03/23
لینک ثابت
در فیلیم‌سازی نیت خدایی داشته باشید

حالا من یک چیز دیگر هم به شما دوستان عرض بکنم؛ اینکه گفتیم شما مسئولیت دارید - که البته همه‌تان این مسئولیت را دارید؛ چون کار شما مى‌تواند خیلى اثرگذار باشد - این مسئولیت پیش خدا اجر هم دارد؛ یعنى شما واقعاً نیت‌تان را خدایى کنید. این خانم گفتند که من دنبال احساسات شخصى خودم هستم، خیلى خوب، عیب ندارد، تشخیص شخصى خودتان را بسازید؛ اما با همین کار، نیت خدایى بکنید. نیت کنید که خدا را از خودتان راضى کنید و اجر ببرید. کار مهمى دارید انجام مى‌دهید؛ چرا خودتان را از اجر محروم مى‌کنید؟ با این کار اجر ببرید و مى‌شود. اجر فقط این نیست که شما فیلم نماز و روزه درست کنید؛ نه، آن چیزى که اخلاق جوانها، رفتارهاى اجتماعى، انضباط اجتماعى، جدیت در کار، ایمان قوى و احساس مسئولیت را در نسلهاى جوان زنده مى‌کند، این پیش خدا اجر دارد. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به امام حسن و امام حسین مى‌گوید: «اعملا للأجر» براى مزد کار کنید. این مزد درهم و دینار دنیا نیست که براى امیرالمؤمنین میلیاردهایش به قدر یک ذره خاک ارزش ندارد؛ این مزد، مزد خدایى و مزد الهى است. این را به شما عرض بکنم، هیچ‌کدام از شماها هم از مزد الهى بى‌نیاز نیستید. از این مرز که ما عبور کردیم - مرز مردن - این اول نیاز ماست به این مزد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم، از این مرز عبور مى‌کنیم و آنجا احتیاج داریم؛ آنجا تنها هستیم و به اجر الهى احتیاج داریم؛ شما در این میدان دارید حرکت مى‌کنید، کار کنید براى خداى متعال. البته به عنوان یک انسان نخبه، یک هنرمند و یک نگاه نافذ به جامعه و کشور و انسانها، مى‌توانید احساس مسئولیت کنید و اجر انسانى و وجدانى هم مى‌توانید ببرید.1385/03/23
لینک ثابت
کارگردانان احساس استقلال ملی و فرهنگی را تقویت کنند

آقاى حاتمى‌کیا مى‌گویند به ما درجه بدهید؛ خدا به شماها درجه داده، بنده چه درجه‌اى را به شما بدهم! درجه‌ى شما، درجه‌ى خدایى است. این ذوق و استعداد هنرى که شماها دارید، این همان درجه‌اى است که به شماها داده. ما اگر بخواهیم این را با ابزارهاى مادى مدرجش کنیم، ضایعش کرده‌ایم. البته ما از شما قدردانى مى‌کنیم؛ هم قدردانى مى‌کنیم، هم انتظار داریم. یعنى من رودربایستى نمى‌کنم، بنده به عنوان یک روحانى، حقیقتاً از شما مجموعه‌ى کارگردانها انتظار دارم. شما باید ارزشهاى دینى و ملى را تقویت کنید. وقتى ارزش ملى مى‌گوییم، نباید فوراً ذهن به سمت چهارشنبه‌سورى برود؛ ارزش ملى یعنى احساس استقلال یک ملت؛ استقلال فرهنگى. در مقابل این القاى دویست ساله‌ى فرهنگىِ غرب، یک ملتى بیاید به فرهنگ خودش تکیه بکند، این خیلى ارزش دارد؛ این را تقویت کنید. حالا گاهى با رفتن به جشنواره، ممکن است این تقویت بشود، گاهى با نرفتن به جشنواره این تقویت مى‌شود. آنجایى که لازم است نروید، نروید؛ آنجایى که لازم است به جشنواره‌هاى بین‌المللى بروید، بروید؛ با این نیت بروید - حالا آقاى عیارى به دوستان «کَن» لطف کردند و از آنها دفاع کردند که به ایشان گفته‌اند، شما چرا این‌قدر سیاه‌نمایى مى‌کنید که فیلم شما را ما نتوانیم نشان بدهیم؛ باید دید آقاى عیارى چه کار کرده بوده که آنها دلشان به حال ملت ایران سوخته - بالأخره من حرفى ندارم که شما از آنها دفاع کنید؛ اما این را واقعاً من هم خبر دارم. من با اینکه نه سینمایى هستم و نه با این چیزها ارتباط دارم؛ اما بالأخره مى‌دانید طبعاً اطلاعات ما محدود به راههاى اطلاع‌گیرى شماها نمى‌شود؛ ما اطلاعات وسیع‌ترى داریم. ما خبر داریم که همین مجموعه‌هاى جهانى، از جمله کَن - حالا که اسمش را آوردید - و بعضى از جشنواره‌هاى دیگر، واقعاً دارند کار مى‌کنند؛ اینها هدف دارند. اینها دوست مى‌دارند که از حضور هنرمند برجسته‌ى ایرانى در آنجا، در جهت سیاسى، یک استفاده‌اى ببرند. حالا من نمى‌دانم فیلم آقاى مجیدى را چقدر اکران مى‌کنند، چقدر در جلو چشم مردم مى‌گذارند. بله، در جشنواره احترام مى‌کنند. من آن وقتى علاقه‌ى آنها را به هنرمند خودمان باور مى‌کنم که این فیلم را ترویج کنند؛ جلو چشم مردمشان بگذارند و در تلویزیونشان نشان بدهند، در سینماهایشان نمایش بدهند؛ این کارها را یا نمى‌کنند و یا خیلى کم مى‌کنند. لذا وقتى که تشویق و تقدیر فقط به سالن جشنواره و سکوى جایزه‌ى جشنواره منحصر است، آدم خیلى باورش نمى‌آید که نیتشان - به قول ماها - زیاد خدایى باشد. بالأخره نیات سیاسى هست. عجیب هم نیست؛ ما هم در برخى از مسایل فرهنگى بین‌المللى، نیات سیاسى داریم، پنهان هم نمى‌کنیم. ما در رابطه‌ى با خیلى از کشورها با جهتگیرى سیاسى کار فرهنگى مى‌کنیم. آنها هم همین کار را دارند با ما مى‌کنند. ما باید حواسمان جمع باشد و هوشیار باشیم1385/03/23
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی