من به شما در یک جمله عرض کنم که تجربهی غرب، تجربهی ناموفقی است. محصول تجربهی غرب در نظامهای اجتماعی، یکی فاشیسم است (حکومت نازی)، یکی کمونیسم است (حکومت بلوک شرق سابق)، یکی هم لیبرالیسم است (حاکمیت مطلقالعنان امروز دنیا، که مظهرش امریکاست و نور چشمی و عزیزکردهاش هم اسرائیل است). همهی جنایتهایی که تقریباً در طول صدوپنجاه سال اخیر صورت گرفته - از آغاز روشنفکریِ غربی در عرصهی عمل - محصول تجربهی غرب است؛ یک قلم آن، دو جنگ جهانی است که میلیونها کشته بر ملتها تحمیل کرد؛ بدون اینکه خودشان بخواهند. گروههای سیاسی در اروپا، در فرانسه و در سایر کشورها چقدر تلاش کردند که از جنگ جهانی اول پیشگیری کنند - با مقالات آتشین، با نطقهای مهیج، با اجتماعات گوناگون - اما نشد که نشد. نمونهی دیگرش را بعد از گذشت تقریباً نود سال از وقوع جنگ جهانی اول، در تهاجم امریکا به عراق ملاحظه کردید. دیدید که در دنیا چقدر راهپیمایی شد؛ دیدید که ملتهای اروپایی تظاهرات میلیونی راه انداختند؛ اینکه دیگر در روزنامهها منعکس شد و از تلویزیونها پخش گردید. در همین کشورهای اروپایی تظاهرات میلیونی راه انداختند برای اینکه از تهاجم امریکا و انگلیس به عراق جلوگیری کنند؛ اما نشد. تمام تلاشهای مخلصانهیی که در طول این مدت از سوی بعضی از گروهها انجام گرفت - که البته مخلصانه بود، منتها غلط بود؛ چون بر پایهی نادرستی استوار شده بود، که عرض خواهم کرد - بیهوده شد.
چند سال قبل، از یک نویسندهی قویِ فرانسوی رمانی خواندم به نام «خانوادهی تیبو». البته آن نویسنده، معروف نیست؛ اما این رمان خیلی قوی است.معمولاً رمانهای بزرگ و قویِ فرانسویها و روسها و دیگر کشورهایی که رمانهای بزرگ از آنجاها منتشر شده، تصویر هنرمندانهی واقعیتهای زندگی است. شما کتابهای بالزاک یا ویکتورهوگو یا نویسندگان روسی را ببینید؛ اینها تصویر هنرمندانهیی است از واقعیتهایی که در متن جامعه جریان دارد. این کتاب هم همینطور است. در آنجا، مجموعههای چپ و سوسیالیست در فرانسه و آلمان و اتریش و سوئیس چقدر تلاش کردند برای اینکه بتوانند جلوی جنگ جهانی اول را - که استشمام میکردند جنگی دارد راه میافتد - بگیرند؛ اما نتوانستند و همهی این تلاشها هدر رفت. تلاش آنها برای ایجاد حاکمیت سوسیالیستی بود. بعد از اندکی، این حاکمیت در روسیهی تزاری بهوجود آمد؛ آن هم شد یک تجربهی ناموفق دیگر برای این حرکت غربی. تجربهی شوروی هم تجربهی غربیهاست؛ متعلق به شرق نیست. درست است که در بلوکبندی میگفتند شرق و غرب، اما آن هم متعلق به اروپاست؛ آن هم برآمدهی از افکار اروپاییها و از تفکر مارکس و انگلس است؛ یعنی یک تجربهی ناموفق.1384/02/19
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان
تاریخ جنگ جهانی اول, کمونیسم, لیبرالیسم, حمله آمریکا به عراق, غربشناسی
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ جنگ جهانی اول, کمونیسم, لیبرالیسم, حمله آمریکا به عراق, غربشناسی
روایت تاریخی