این اهداف تعریف شده، منحصر به یک بخش از زندگی انسانها نیست؛ این اهداف شامل زندگی مادی و معنوی مردم است. اسلام مردم خود را خوشبخت و سعادتمند میخواهد. این سعادت فقط با پول بهدست نمیآید؛ فقط با ذکر و عبادت هم بهدست نمیآید. حیات طیبهی اسلامی، زندگییی است که در آن، راه رسیدن به معنویت و اهداف و سرمنزلهای نهایی این راه، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند. اسلام دنیای مردم را آباد میکند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست. هدف نهایی عبارت است از اینکه انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیتخاطر، و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند. حیات طیبهی اسلامی شامل دنیا و آخرت - هر دو - است. مسأله این است که زندگی دنیوی - که به سمت اهداف الهی حرکت میکند - باید زندگانی حقیقی و راستین عادلانه را برای مردم تأمین کند. در اسلام، عدالت مسألهی بسیار مهمی است. ارزشی که از نظر اسلام بههیچوجه و در هیچ شرایطی مورد مناقشه قرار نمیگیرد، عدالت است. عدالت، هدف پیغمبران است؛ هدف انقلاب اسلامی هم بوده است. در سایهی عدالت، زندگی مردم میتواند با رفاه و توسعهی مادی به سمت اهداف معنوی هم حرکت کند.
ملت ایران در راه ایجاد جامعهی عادلانه مبارزه و تلاش کرد. نظام مقدس جمهوری اسلامی هدف اصلی خود را ایجاد جامعهی عادلانه قرار داده؛ عدالت با تعریف اسلامی؛ عدالت، همانگونه که اسلام معرفی کرده است؛ بدون انحراف به چپ و راست؛ یعنی صراط مستقیم الهی.
در این راه، ما پیشرفتهای قابل توجهی کردهایم؛ اما برای استقرار نظام عادلانهی اسلامی هنوز باید تلاش شود. مهمترین وظیفهی مسؤولان کشور این است که در جامعه عدالت را معنا ببخشند تا مردم عدالت را احساس کنند؛ عدالت در قانون، عدالت در قضا، عدالت در تقسیم منابع حیاتی کشور، عدالت در برخورداریها و دسترسیهای همهی افراد به امکانات کشور. کشور ما امکانات زیادی دارد؛ این امکانات میتواند یک جامعهی مرفه و پیشرفته و توسعهیافته را برای ملت ایران ایجاد کند؛ منتها شرط اصلی این است که در استفادهی از این منابع، عدالت رعایت شود. نظام جمهوری اسلامی پرچم عدالت را بلند کرده است؛ مردم هم مجذوب همین شعار بسیار مهم و اساسی هستند. نظام جمهوری اسلامی موظف است در همهی مراحل عدالت را تأمین کند و مردم نقاط مختلف کشور و قشرهای گوناگون جامعه را از منابع حیاتی کشور برخوردار سازد. این، وظیفهی اساسی است.
مسؤولان کشور در ردههای مختلف - در سطح کشور، در سطح استانها و شهرها - موظفند عدالت را رعایت کنند و طبقات محروم را همواره مورد توجه قرار دهند. این خطاست اگر خیال کنیم اسلام با پیشرفت و توسعه و رفاه مادی جامعه مخالف است؛ بههیچوجه اینطور نیست. جامعهیی که در آن، پیشرفت علمی و عملی، پیشرفت فناوری و پیشرفت دنیایی مردم وجود داشته باشد؛ اسلام این را برای پیروان خود میپسندد. تشویق اسلام به علم و عمل و تلاش و فعالیت، از همین جهت است. سنت الهی بر این قرار گرفته است که هر ملتی تلاش و کار کند، بدون تردید نتیجهی آن را خواهد دید. بنابراین اسلام حیات مادی مردم را هم تأمین میکند؛ منتها غرق شدن در حیات مادی، فراموش کردن ارزشهای معنوی، ایجاد شکاف بین طبقات جامعه، و فاصله انداختن بین قشرهای مختلف مردم را نمیپسندد و نمیپذیرد؛ و این، نظام اسلامی را ممتاز کرده است.
امروز در دنیا کشورهای توسعهیافته بسیارند، اما در آنها عدالت وجود ندارد؛ اینها الگوی نظام جمهوری اسلامی نیستند. الگوی نظام جمهوری اسلامی، الگوی اسلامی است؛ یعنی الگوی پیشرفت و توسعه و رفاه، همراه با عدالت و برادری و محبت و عطوفت بین قشرها و پرشدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه. پیشرفت جامعه به این شکل که با معنویت همراه است، مورد نظر اسلام است.
خدا را شکر میکنیم که مسؤولان نظام جمهوری اسلامی از آرمانهای اسلامی و آنچه به عنوان اهداف والا برای این انقلاب و این مردم تعریف شده است، تخلف نکردهاند. این اهداف را همه پذیرفتهاند و شرط خدمت به این مردم و شرط احراز مسؤولیتهای اساسی برای این مردم همین است که هر مسؤولی به این اهداف والا و آرمانهای الهی و اسلامی از بن دندان و از عمق جان معتقد باشد و در راه آن تلاش و مجاهدت کند. جاذبهی نظام اسلامی برای ملتهای مسلمان در سراسر دنیا در همین نکتهی اساسی نهفته بود که اسلام را تضمینکنندهی سعادت جوامع اسلامی دانست. ملتهای مسلمان تا قبل از آنکه انقلاب اسلامی به صحنه بیاید، میپنداشتند نام عدالت در اردوگاه چپ و سوسیالیستی است، و رفاه و پیشرفت مادی در اردوگاه راست - یعنی نظام سرمایهداری - قرار دارد. اسلام به صحنه آمد؛ وعدهی زندگی همراه با رفاه مادی و عدالت اجتماعی را به مردم داد و آنها مجذوب این شعار و این حرکت عظیم شدند؛ لذا در تمام دنیای اسلام، نام انقلاب اسلامی و نام امام این انقلاب برای مردم به صورت یک خورشید درخشان و یک نقطهی پرجاذبه درآمد. با اینکه ما در سالهای نخستین انقلاب تبلیغات وسیعی هم در دنیای اسلام نداشتیم؛ اما هر کس از نظام جمهوری اسلامی به نقاط دوردست دنیا که مسلمانان در آنجا زندگی میکردند، سفر کرد، دید نام امام، نام انقلاب، نام نظام جمهوری اسلامی و این پرچم برافراشته، در اعماق قلب مردم مسلمان جا دارد. حتی بسیاری از ملتهای غیرمسلمان به خاطر این شعار به اسلام جذب شدند. ما باید به این شعارها عمل کنیم. به صرف گفتن و تکرار کردن، نمیتوان دلخوش بود که به آن هدفها خواهیم رسید؛ باید اینها را در عمل و در تجربهی میدانی و واقعی پیاده کنیم؛ این مسؤولیت بزرگ مسؤولان جمهوری اسلامی است. همهی مسؤولان به این معنا معتقد بودهاند و هستند و آن را دنبال میکنند؛ ولی باید تلاش و کار کنند تا این اهداف و آرمانها تحقق پیدا کند.
همین جاذبهی نظام جمهوری اسلامی است که دشمنان قدار جهانی جمهوری اسلامی را در مقابل آن به صفآرایی وادار میکند و تا امروز وادار کرده است. بعضی تصور میکنند ما دشمنان جهانی خود را تحریک کردهایم که بیایند با ما دشمنی کنند؛ بعضی خیال میکنند شعار «مرگ بر امریکا» امریکا را تحریک میکند که نسبت به نظام اسلامی و ایران اسلامی دشمنی بورزد؛ این خطاست. دشمنی نظام مستکبر امریکایی و هر مستکبری در دنیا با نظام اسلامی، به خاطر پرچم برافراشتهی عدالت است؛ به خاطر این است که میبیند با نام اسلام و با تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت میکند؛ میداند که این، جلوی نفوذ آنها را خواهد گرفت. آنها با هر کشوری که خارج از قلمرو قدرت آنها به توسعه و پیشرفت علمی دست پیدا کند، مخالفند. آنها با هر کشوری که در میدان علم و توسعه، به سمت رقابت با آنها حرکت کند، مخالفند. آنها در مناطق مختلف عالم - که از لحاظ منابع حیاتی و منابع اقتصادی و زیرزمینی، ثروتمند و غنی است - منافع خودشان را دنبال میکنند و در پی این هستند که ظالمانه و مستکبرانه بر این کشورها پنجه بیفکنند و با قدرت زور و زر و تزویر خودشان بتوانند این منابع را در اختیار بگیرند. آنها برای مردم این کشور و کشورهای این منطقهی از عالم حق حیات قائل نیستند؛ چه برسد به اینکه اجازه داده شود این ملتها با ارادهی خودشان نظامی را تشکیل دهند، حکومتی را سر کار بیاورند، رئیس جمهوری را انتخاب کنند، دولتی را بیارایند، قوانینی را تصویب کنند، راهی را طی کنند و ابتکارهایی بهخرج دهند. دشمنی امریکا و استکبار با ایران اسلامی بهخاطر این حرکت قدرتمندانهی مردمی است؛ چون ایمان مردم، علاقهی مردم به استقلال، و اطمینان به نفس مردم، به ضرر آنهاست. آنها میخواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند. آنها میخواهند از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابستهی به خودشان نگه دارند. وقتی کشوری مستقل است، وقتی اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود، در راهی که او را به سمت اهداف والا میرساند، حرکت میکند، طبعا اینها ناراضی میشوند. نارضایی دشمنان جهانی ما به این خاطر است. آنها وقتی راضی میشوند که ملت ایران اختیار دین و دنیا و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد. ملت ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زورگوییها و قلدریهایی نمیرود.
مردم عزیز رفسنجان! برادران و خواهران مؤمنی که سالهای متمادی در راه حق و حقیقیت قدم برداشتهاید! بدانید سعادت این کشور و این ملت در وحدت کلمه و پیمودن راه اسلام و پیگیری عدالت است. این ملت برای اینکه دشمنان را مأیوس کند و آنها را از تهاجمهای گوناگون و موذیگریهایی که نسبت به نظام جمهوری اسلامی دارند، منصرف کند، تنها راهی که میتواند بپیماید، این است که تلاش کند در سایهی اسلام و پیگیری اهداف اسلامی، و با همبستگی ملی و وحدت کلمه، خود را روزبهروز نیرومندتر کند. ما بحمدالله در این راه حرکت کردیم و باز هم با قدرت تمام حرکت خواهیم کرد و هیچگونه سستی را در این راه برای خود جایز نمیدانیم.1384/02/18
لینک ثابت